چنانچه الگوی کارکردی بیش از بقای نظام به اثر بخشی آن عنایت داشته باشد تفاوت میان نظامهای سیاسی گوناگون بر اساس اثر بخشی عملیات ارزیابی میشود. در این راستا یک نظام نسبت به نظام دیگر از این لحاظ غیر مؤثر عمل میکند. زیرا کارکردهایش اثر بخشی ضعیف تری دارد.

کار کردگرایان نظام سیاسی یا اجتماعی را یک واحد تنوع نیافته تلقی میکنند در صورتی که برخی از فعالیتها یا پدیده ها می تواند برای پاره ای از عناصر نظام دارای کارکرد مثبت و برای دیگر فعالیتها و پدیده ها دارای کارکرد منفی باشد مانند ناسیونالیسم و مذهب

نکته کار اصلی آلموند به مسائل توسعه سیاسی دگرگونی نظام سیاسی ارتباط می یابد لذا وی از تعصبات محافظه کارانه برای حفظ وضع موجود در مطالعات اولیه تحلیل کارکردی به خوبی آگاه بود.

ناتوانی در توضیح دگرگونی سیاسی در الگوی آلموند تا حدودی ناشی از منطق کارکردگرایی و نیز مربوط به فقدان شاخص های رضایت بخش برای ایجاد تمایز میان نظامهای غربی توسعه نیافته و نظامهای غربی توسعه یافته مدرن است. آلموند از طریق مفهوم سازی نظام های غربی و غیر غربی را از یکدیگر متمایز ساخت بدین ترتیب در نظامهای مدرن تنوع ساختاری دیده می شود. خرده نظام های آنان از استقلال بیشتری برخوردارند و در این گونه نظام ها فرهنگ سیاسی دنیوی تر حاکم است.

کارکردگرایی مرتن

نظام های سیاسی تطبیقی

مرتن کار کرد را به صورت تحقق یک سلسله تقاضاهای خاص در یک نظام سیاسی – اجتماعی معین میبیند. رهیافت مرتن بیشتر جنبه توصیفی دارد تا توضیحی زیرا در صدد شناسایی آن نوع مکانیسم های اجتماعی است که به مختصات نظام معنا می دهند. محققانی که تحت تأثیر سنت پارسونی قرار گرفته اند بر حوزه تعمیم تحلیلهای خود تاکید زیادی کرده اند ولی حوزه تعمیم الگوی مرتن بسیار محدود است مرتن به دلیل آگاهی از ضرورت تعمیم بررسی و محتوای دقیق تجربی پدیده ها به نظریه های میان برد رو می آورد.

مهم ترین کاربرد الگوی مرتن کارکردهای مخفی ماشین سیاسی است که به پیامدهای یک فعالیت برای نظام در جهت برآوردن یک نیاز اشاره دارد. فعالیتی که بازیگر یا بازیگران درگیر آن ناخودآگاه آن را انجام میدهند پیامدهای یک فعالیت آگاهانه به کارکردهای آشکار ارتباط می یابد.

تحلیل مرتن در مورد مفهوم کارکردهای مخفی الگوی او را از الگوهای کارکردگرایان عام یا عمومی نظیر آلموند متمایز می سازد. زیرا در کار کردگرایی عام عمدتاً کارکردهای آشکار مورد تحلیل قرار میگیرد.

الگوی کارکردی مرتن در قالب پدیده های عینی و قابل مشاهده به کار برده میشود به همین دلیل جنبه توصیفی این الگو بیش از نمودهای توضیحی آن است. کارکردگرایان درصدد دسترسی به الگویی بودند که قابلیت و ظرفیت توضیحی بالایی داشته باشد ولی عملاً کار کردگرایی تجربی مرتن از پتانسیل تحلیل لازم برای رشته سیاستهای مقایسه ای بهره مند نبوده است.

مرتن در چارچوب تحلیل کارکردی از شیوه استقرایی استفاده میکند در مقایسه کارکرد نهادهای گوناگون در نظام های سیاسی مختلف از رهیافت وی بیش از شیوه قیاسی آلموند بهره گرفته میشود.

تحلیل ضروری و لایه بندی اجتماعی ایتر

اپتر مفهوم ضرورت ساختاری را به عنوان یکی از متغیرهایی که دارای چارچوب جامعی برای تحلیل مقایسه ای است. پیشنهاد می کند. وی این متغیرها را در سه بعد لایه بندی اجتماعی حکومت و گروه های سیاسی مورد بررسی قرار میدهد.

لایه بندی اجتماعی شامل ضوابطی است که بر اساس آن گروه بندی افراد در جامعه تشکیل مییابد. بدین ترتیب متغیرهای مورد مطالعه ایتر مسائل اقتصادی سیاسی و مذهبی به شمار میروند. لایه بندیهای اجتماعی برای توضیح و پیش بینی مبانی تعارضات سیاسی در یک جامعه مشکلاتی به وجود میآورند در پاره ای از موارد ممکن است در فرآیند بررسی نظام های غربی این انتظار وجود داشته باشد که این نظامها به نحوی از انحای بازتابی از لایه بندیهای اجتماعی باشند. آلموند در مطالعات خود به این نتیجه رسیده است که در جوامعی که بر اساس متغیرهای اجتماعی و اقتصادی لایه بندی شده اند تشکیل احزاب سیاسی بر اساس قشربندی های مزبور صورت میگیرد و مسائل در چارچوب سازش و توافق و در فرآیند چانه زنی حل و فصل میشود.

در تحلیل لایه بندی اجتماعی باید به متغیرهایی چون میزان تحرک اجتماعی یعنی وجود فرصتهای انتقال به سطوح بالا عنایت داشت زیرا توجه به این متغیر میزان باز بودن نظام را از لحاظ ورود افراد به دایره نخبگان اجتماعی و سیاسی و نیز شیوه واگذاری نقشهای سیاسی را در مرحله گزینش به ما نشان میدهد.

ایتر از پتانسیل موجود در متغیر لایه بندیهای اجتماعی بهره نمی گیرد. برای مثال در نظریه کلاسیک جامعه توده که ویلیام کورن ها وزر آن را تبیین کرد بحث لایه بندی اجتماعی مطرح میشود. وی معتقد است که وقتی گروه های غیر نخبه تشکیل توده تنوع نیافته ای را میدهند و هیچ گونه لایه میانی مثل گروه های ذی نفوذ برای برقراری ارتباط میان افراد و حکومت وجود ندارد، نخبگان سیاسی در برابر توده ها بسیار آسیب پذیر میشوند و حتی ممکن است در مراحل بعدی زمینه ایجاد حکومت توده فراهم آید. متقابلاً هنگامی که توتالیتاریسم حاکم شود توده ها نسبت به سلطه نخبگان آسیب پذیر میشوند.

اپتر هنگامی که به بررسی نمود دیگری از مطالعه خود یعنی حکومت میپردازد وارد مطالعه حوزه تحلیل ضروری میشود. ایتر ضرورتهای ساختاری را فرآیندی تعریف میکند که همه حکومتها درگیر آن هستند. بر این اساس حکومت خود برای کلیه نظام های اجتماعی یک ضرورت ساختاری به شمار میرود. ایتر در تحلیلهای خود ساختار را در شکل نهاد به صورت الگویی از فعالیت ها و یا تعاملات به کار میبرد. ایتر تحلیل ساختاری خود را به محدودیتهای سازمانی یا نهادینه شدن انتخابها مرتبط

بررسی سیاست مقایسه ای

می سازد که مجموعه این بررسیها به تجزیه و تحلیل سیاست منجر میشود. از نظر ایتر ضرورتهای ساختاری عبارتند از:

(۱) ساختار اقتدار آمیز ارزشها

(۲) ساختار پاسخگویی و مسئولیت

(۳) ساختار اجبار و ضمانت اجرا

(۴) ساختار تعیین و توزیع منابع

(۵) ساختار گزینش سیاسی و پذیرش نقش ها.

منظور ایتر از ضرورت ساختاری نهادینه شدن کارکرد است چیزی که دیگران از آن به ضرورت کارکردی تعبیر می کنند. بر این اساس منظور از ساختار تعیین و توزیع منابع این است که هر جامعه ای باید بتواند از طریق ترتیبات ساختاری کار توزیع منابع را انجام دهد.

منظور ایتر از ضرورت کارکردی حداقل ابزارهایی است که یک نظام برای کارکردهایی که به آن نیازمند است. به کار می گیرد. وی این ابزارها را شامل اطلاعات و زور می داند.

تحلیل ساختاری ایتر بر عوامل تعیین کننده نهادی انتخاب یا سیاست تأکید دارد. تحلیل کارکردی وی به مبانی مشروعیت و اقتدار ارتباط می یابد. بدین ترتیب هیچ نظامی نمیتواند بدون ایجاد تعادل میان اطلاعات و زور ادامه حیات دهد.

آلموند و پارسونز ضرورتهای کارکردی را حداقل عملکرد یک حکومت برای بقای خود تصور میکنند و حال آنکه ایتر این ضرورت ها را در کار حکومت لازم می پندارد.

حکومت باید در حالت فقدان اطلاعات در مورد ارزشها و میزان حمایت مردم برای حفظ تعادل کار کرد اجبار و زور را نهادینه سازد. بدین ترتیب زور و اجبار را باید جزء ضرورتهای کارکردی و ساختار زور و اجبار را در شمار ضرورتهای ساختاری محسوب داشت.

ایتر معتقد است که ضرورتهای کارکردی باید در ترتیبات مناسب ساختاری نهادینه شوند. اپتر با تعریف خود از ضرورت های ساختاری به عنوان شرط اولیه ادامه حیات نظام عملاً گرفتار مسأله تمایز میان نظامهای گوناگون میشود. زیرا بیشتر نظام ها در یکی از دو طبقه بندی مزبور قرار میگیرند گروهی که در آنها ضرورتهای ساختاری معنادار و حیاتی است و گروهی که این ضرورت ها در آنها بی معناست و یا دست کم از اهمیت چندانی برخوردار نیست.

اپتر میکوشد تا ضرورتهای ساختاری و کارکردی را با یکدیگر مرتبط سازد بلکه در عین حال برخی از روابط کلی میان این ضروریات بعد هنجاری تحلیل سیاسی و انواع گوناگون ارزشها را مطرح میکند. این ارزشها شامل ارزشهای ابزاری و ارزشهای غایی هستند، ارزشهای ابزاری از رفتارهای عینی و ملموس سرچشمه میگیرند و الزاماً به ارزشهای غایی معطوف نمی شوند. بدین معنا که هر رفتاری میتواند به تنهایی و مستقل از ارزشهای کلی معنا داشته باشد.

ارزشهای غایی (غایت گرا ارزشهایی هستند که حالت قداست گونه دارند بر این اساس مجموعه ای است هماهنگ و هدفدار که یک سلسله اصول و ارزشها بر آن حاکم است. در این راستا همه امور فردی و اجتماعی در چارچوب نظام ارزشی خاص معنا پیدا

می کنند.

ارزیابی کلی تحلیل کارکردی

یکی از مشکلاتی که در بهره گیری از تحلیل کارکردگرایانه در سیاستهای مقایسه ای وجود دارد نبودن تعاریف روشن در مورد مفاهیم گوناگون است. نبود تعاریف روشن و دقیق در مورد مفاهیم خاص و روابط منطقی آنها با یکدیگر مشکلات بسیاری را برای تعیین نمودهای نظری الگوی آلموند به وجود می آورد یعنی به سادگی نمیتوان مشخص کرد که چه گزاره هایی نظری هستند و از لحاظ تجربی آزمون پذیرند و کدام یک بر حسب تعریف منطقی و واقعی هستند. الگوی آلموند دارای عناصر مفهومی بسیار است. ولی به لحاظ منطقی بسیار مبهم است که این خود مسائلی را در تشخیص عناصر نظری و قواعد تفسیری و ضوابط پذیرفتن آن به وجود می آورد.

علت جاذبه کار کردگرایی این است که از سایر واحدهای تحلیل تحلیل و تعریف نهادها قوانین و ساختارهای حکومتی کاربردی تر است.

نظامهای سیاسی تطبیقی

تحلیل کارکردی محقق را به ورای تحلیل نهادهای قانونی و حکومتی در هر نظامی میکشاند بر این اساس با گنجانیدن تعداد بیشتری از متغیرهای بالقوه مناسب در تحلیل میتوان به توضیحات بیشتری دست یافت تحلیل کارکردی نسبت به رهیافتهای توصیفی نهادی از توان توضیحی بیشتری برخوردار است.

یکی از اشکالات تحلیل کارکردی این است که نتوانسته است از قدرت توضیحی بالایی برخوردار شود و به تعمیم نظریاتی در زمینه سیاست های مقایسه ای دست یابد زیرا الگوی عام کارکردگرایی به صورت الگویی رسمی شده در نیامده است بلکه عملاً فهرستی از مفاهیم را تشکیل میدهد که خود این مفاهیم به صورت کاربردی و عملی تعریف نشده اند. گرایش به سوی تعریف مفاهیم اساسی نظیر ضروریات کارکردی یا ساختاری جامعه به صورت خیلی کلی و غیر عملی دلیل دیگری بر ضعف توضیحی تحلیل کار کردگرایانه به شمار می رود.

کار کردگرایی در مقایسه با تحلیل های سنتی قانونی و نهادی از ارزش توصیفی بالاتری برخوردار است. زیرا چارچوبی برای تعدادی از متغیرها فراهم میکند که میتواند در مطالعه نظامهای مختلف سیاسی مناسب باشد. کارکردگرایان در روی آوردن از مطالعات قانونی سنتی به بررسیهای تحلیلی و توصیفی در سیاستهای مقایسه ای کمک زیادی کرده اند.

فصل دوم

فرهنگ سیاسی

فرهنگ سیاسی پیوند میان تحلیل خرد و کلان

رهیافتها در علوم سیاسی برخلاف مدلها شکل رسمی به خود نگرفتند بلکه صرفاً به صورت مفاهیمی هستند. متشکل از متغیرهایی که به شرایط اجتماعی گوناگون اجتماعی و سیاسی اطلاق میشوند.

یکی از مفاهیمی که هم جنبه فرد و هم جنبه کلان دارد فرهنگ سیاسی است. در واقع فرهنگ سیاسی محصول تاریخ نظام سیاسی است که ریشه در رفتار عمومی و نیز تجارب شخصی دارد با بهره گیری از مطالعه فرهنگ سیاسی میتوان میان تفاسیر روانشناسانه رفتار سیاسی تحلیل خرد و تفاسیر جامعه شناسانه تحلیل کلان ارتباط برقرار کرد در صورتی که بتوانیم میان فرهنگ سیاسی و سایر چارچوبهای مفهومی ارتباط برقرار کنیم آنگاه خواهیم توانست به آزمون فرضیاتی مبادرت ورزیم که برای مقایسه نظام های مختلف سیاسی مفید باشند.

فرهنگ سیاسی و مختصات آن

قابلیت نمادی هر نظام بر اساس ارتباط دادن تصمیمات و استراتژیهای آن به ارزشهای حاکم بر جامعه مورد ارزیابی قرار می گیرد. فرهنگ عبارت است از مجموعه ای از آداب و رسوم اخلاقیات اعتقادات و ارزشهایی که از طریق جامعه پذیری از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. ارزشها مفاهیم تعمیم یافته ای از اهداف مشروع و آرزومندی هستند که رفتار آدمی را در جهت خاصی هدایت میکنند ارزشها از طریق هنجارها در قالب مقررات و قوانین در می آیند و مقررات رفتاری را در هر موقعیتی تعیین می کنند.

ویژگی های ارزشها

(۱) بسیار کلی و انتزاعی هستند و سطوح گسترده ای از اولویتها را تشکیل میدهند. حالت انتزاعی داشتن ارزش ها سبب میشود که شرایط واقعی به طور کامل درک نشود.

(۲) کیفیت اخلاقی ارزشها نوع رفتارها را تعیین میکند به گونه ای که رهیافت فرد را نسبت به اهداف مورد نظر تحت تأثیر قرار می دهد.

(۳) ارزشها از ثباتی نسبی برخوردارند و تنها در بلند مدت دستخوش دگرگونی و تغییر و تحول میشوند.

فرهنگ سیاسی عبارت است از انگاره ها و ایستارها نسبت به اقتدار مسئولیتهای حکومتی و الگوهای مربوط به جامعه پذیری سیاسی کیفیت جهت گیری افراد نسبت به نحوه کار نظام سیاسی به فرآیند جامعه پذیری سیاسی بستگی دارد. یعنی فرآیندی که به موجب آن افراد ضمن آشنا شدن با نظام سیاسی از طریق کسب اطلاعات و تجربیات به وظایف مسئولیت ها حقوق و نقش های خویش در جامعه پی می برند.

انواع فرهنگ سیاسی

(۱) فرهنگ سیاسی محدود (بسته) در این نوع فرهنگ سیاسی جهت گیریهای افراد نسبت به هدفهای سیاسی فوق العاده ضعیف است و مردم تصور نمیکنند که میتوانند در شکل گیری و دگرگونی هدفهای سیاسی مؤثر باشند. افراد نسبت به نهادهای سیاسی کشور و مسائل و تصمیمات ملی احساس وابستگی نمیکنند و تصویر روشنی از نظام سیاسی در ذهن ندارند. در این شرایط طرح

فرهنگ سیاسی

موضوعاتی نظیر منافع هدفها امنیت و توسعه ملی محلی از اعراب ندارد.

(۲) فرهنگ سیاسی تبعی مشارکتی در این نوع فرهنگ افراد از وجود نظام سیاسی و داده های آن آگاهی دارند ولی به علت نبود نهادهای بیان و تجمع خواستها و تقاضاها و یا ضعف ساختارهای نهاده افراد نمیتوانند از کارایی سیاسی چندانی برخوردار باشند.

در این نوع فرهنگ نخبگان سیاسی سخنگوی خواسته های مردم هستند. بدین ترتیب در فرهنگ سیاسی تبعی (انفعالی) مردم خود را شرکت کنندگان فعال در فرآیند سیاسی نمی پندارند و عملاً اتباع حکومت تلقی میشوند مانند کشورهای اروپای شرقی بعد از فروپاشی کمونیزم

(۳) فرهنگ سیاسی مشارکتی (فعال) در این فرهنگ مردم به طور نسبی در نهاده ها طرح خواستها و تقاضاها و نیز داده ها نقش دارند و نسبت به رفتار نخبگان سیاسی حساسند. در این فرهنگ شهروندان از لحاظ روانی بر این باورند که میتوانند به نظام سیاسی کمک کنند و بر تصمیمات مؤثر واقع شوند.

انواع گوناگون فرهنگهای سیاسی مختلط

(۱) فرهنگ سیاسی محدود تبعی افراد از وابستگیهای سیاسی تاب محلی و فرهنگ سیاسی محدود خارج میشوند و اقدام به تعمیم وفاداری به نهادهای حکومتی و تخصصی شده تر میکنند. در این نظام فرهنگی افراد هنوز به عنوان یک نیروی سیاسی نسبتاً ضعیف ظاهر میشوند و احزاب سیاسی و گروه های ذی نفوذ از کارایی چندانی برای تبدیل خواست ها به سیاست برخوردار نیستند.

(۲) فرهنگ سیاسی تبعی – مشارکتی افراد از لحاظ سیاسی به گروه های فعال و منفعل تقسیم میشوند. گروه فعال نسبت به کلیه اهداف سیاسی حساس است و میتواند در بسیاری از موارد رفتار نخبگان را در مورد تصمیمات و سیاست ها تحت تأثیر قرار دهد. مانند آلمان ایتالیا و فرانسه از قرن نوزدهم به بعد.

(۳) فرهنگ سیاسی محدود – مشارکتی خرده نظام هایی که در قسمت نهاده شرکت دارند دارای خصلت کاست گونه قبیله ای و محلی هستند. در حالی که نهادهایی که در قسمت داده عمل میکنند از توسعه نسبتاً مناسبی برخوردارند. در این فرهنگ سیاسی افراد برای مشارکت سیاسی به شکل اجتماعات توده ای ناسیونالیستی انتخابات محلی و غیره ترغیب می شوند.

یکی دیگر از نمودهای فرهنگ سیاسی فرهنگ مدنی است که در آن فرهنگ سیاسی مشارکتی از طریق جهت گیری های تبعی و محدود نسبت به مسائل سیاسی متوازن میشود. در این نوع فرهنگ افراد برای تبیین اولویتهای خویش به اندازه کافی در امور سیاسی فعالند ولی در همه موارد مشارکت قادر به تأثیرگذاری بر رفتار و نخبگان سیاسی نیستند. در فرهنگ مدنی، شهروند احساس میکند که توانایی لازم برای تحت تأثیر قرار دادن حکومت را دارد اما غالباً ترجیح میدهد چنین نکند که این خود نوعی انعطاف پذیری برای حکومت به وجود می آورد. فرهنگ مدنی مناسب ترین فرهنگ برای یک نظام دموکراتیک به شمار می رود.

بر اساس مطالعات آلموند و سیدنی ور با آمریکا یکی از نزدیکترین موارد به فرهنگ مدنی است زیرا هنجارها و نقشهای مشارکتی در زندگی اجتماعی و سیاسی مشهود است و نوعی اعتماد متقابل میان مردم و نخبگان مشاهده میشود در آلمان غربی درجه بالای آگاهی سیاسی و مشارکت فعال در انتخابات مشاهده میشود.

دگرگونی ایستارها بر اثر تغییر داده ها و به طور کلی رفتارهای سیاسی اقتصادی و اجتماعی میتواند عناصر فرهنگ سیاسی را

متأثر سازد و به تحولاتی در جهت گیری مردم بیانجامد.

انتقادات به شیوه مطالعه آلموند و وربا در زمینه مقایسه فرهنگهای سیاسی

(۱) فرهنگ سیاسی میتواند بازتابی از مختصات نظام سیاسی باشد و نه عامل تعیین کننده آن

(۲) ممکن است فرهنگ مدنی به طور کلی موجد ثبات سیاسی شود و نه ثبات دموکراسی زیرا تجربه نظامهای کمونیستی حاکی از آن است که نظامهای مزبور بیش از دموکراسیها به مشارکت مردم نیازمند بوده اند.

(۳) آلموند و وریا در مطالعات خویش توجه اندکی به فرهنگهای فرعی سیاسی داشته اند.

بر اساس رهیافت رفتاری بیشتر دموکراسیها دارای فرهنگ ملی سیاسی هستند که محصول تحولات تاریخی آنها به شمار میرود و از طریق نهادهای اجتماعی چون خانواده از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. اما بر اساس رهیافت رادیکال مارکسیستی از فرهنگ سیاسی فرهنگ سیاسی محصول مساعی طبقات حاکم برای تحمیل ارزشهای خود به طبقات پایین تر از طریق مکانیسم های رسمی نظیر نظام آموزشی است از دیدگاه رفتاری انتقال ارزشها از نسلی به نسل دیگر جامعه پذیری نامیده میشود و حال آنکه بر اساس تحلیلهای مارکسیستی انتقال ارزشها به طبقات به صورت تلقین صورت میگیرد.

نظام های سیاسی تطبیقی

از دیدگاه مارکسیسم در جامعه سرمایه داری فرهنگ ملی بسیار شکننده است بر اساس این تحلیل فرهنگ سیاسی محصول خنثی تاریخ جامعه به شمار نمی رود بلکه ما حصل رفتار کم و بیش آگاهانه طبقه سلطه گر برای مشروعیت بخشیدن به قدرت اجتماعی و اقتصادی خود تلقی میشود. از دیدگاه مارکسیستی ابزارهای انتقال فرهنگ سیاسی عبارتند از نظام آموزشی، رسانه های جمعی

سازمانهای تجاری و کلیساها

الگوهای فرهنگ سیاسی

از نظر امیل دورکیم و تالکوت پارسونز ارزشها و هنجارها عناصر اصلی واقعیات اجتماعی محسوب میشوند و بخشهای مختلف جامعه را به یکدیگر پیوند می دهند.

(۱) اولین الگو مربوط به گابریل آلموند سیدنی و ربا و ریچاردرز است در این الگو باید هنجارها و ارزشهایی را کشف کرد تا به پیش شرط های حکومت با ثبات و موثر در کشورهای گوناگون پی برد.

(۲) دومین الگو نظریه سیستمی است هر دستگاه سیاسی به عنوان یک نظام یا سیستم در شرایطی قادر به ادامه حیات است که بتواند نسبت به خواستها و تقاضاهای گوناگون جامعه پاسخگو باشد.

(۳) سومین رهیافت در فرهنگ سیاسی به مارکسیسم تعلق دارد که مطالعه فرهنگ سیاسی را به حد یک بررسی ثانویه تنزیل می دهد. مارکسیست ها فرهنگ سیاسی را بخشی از روبنای جامعه تلقی میکنند روبنایی که خود بازتابی از روابط اقتصادی به شمار میرود. رهیافت مارکسیستی به فرهنگ سیاسی وجود انواع گوناگون فرهنگها را از لحاظ مختصات در جامعه بیش از حد ساده فرض میکند و نقش و اهمیت فرهنگ را در ایجاد و حفظ نظم هماهنگ در جامعه بسیار دست کم می گیرد.

بر اساس نظریه هژمونی (استیلا) انواع ارزشها میتوانند در ایجاد و حفظ فرهنگ نقش محوری داشته باشند. از آنجا که انگاره ها و ارزشها محصول رضایت و توافق عامه مردم است حزب یا حکومت نیازمند موفقیت در ساخت انگاره های مشروع است.

پارکین تعارضات میان فرهنگهای رادیکال تبعی و مسلط را تحلیل کرد و هال به تشریح این مطلب پرداخت که فرهنگهای

غیر مرسوم چگونه ایجاد و کنترل میشوند. اینگلهارت به آزمون فرضیه بدیع فراماتریالیسم پرداخت.

آنچه در مطالعه سیاستهای مقایسه ای حائز اهمیت است این است که فرهنگ سیاسی در مقایسه با فرهنگ مدنی – که تنها دولتهای توسعه یافته و لیبرال دموکراتیک را شامل میشود – حوزه عام تری را در بر میگیرد فرهنگ سیاسی ضمن آنکه از فرهنگ مدنی متمایز میشود در عین حال در برگیرنده آن نیز هست. دقت و ظرافت فرهنگ مدنی بیش از فرهنگ سیاسی است و فرهنگ سیاسی نمیتواند ضابطه ای هنجاری برای ارزیابی وضعیت دموکراتیک یک دولت به دست دهد فرهنگ سیاسی از توانایی لازم برای تشریح تعارضات سیاسی بر اساس مسائل مذهبی نژادی و ملی و مواردی که خارج از حوزه متعارف رهیافت فرهنگ مدنی

است برخوردار نیست.

النکته فرهنگ مدنی از سوی آلموند و وربا مطرح شد.

فرهنگ سیاسی خرد و کلان

فرهنگ سیاسی کلان بازتابی از نوعی جمع گرایی است که در دنیای جدید از طریق ناسیونالیسم مطرح میشود. فرهنگ سیاسی کلان شرایط لازم برای فعالیت سیاسی و وضع قواعد بازی پذیرفتنی از سوی بیشتر مشارکت کنندگان را فراهم می آورد. در همین سطح میانی فعالیت سیاسی و قواعد بازی فرهنگ سیاسی در سطوح کلان و خرد تعاملاتی با یکدیگر دارند. قواعد بازی مجموعه ای از فرآیندهای بلند مدت تلقی میشود که گروه های مختلف در نظام سیاسی برخلاف ارزشهای حیاتی در مورد این قواعد به رقابت می پردازند. قواعد بازی در سطح میانی بین سطوح خرد و کلان قرار میگیرند فعالیتهای عادی سیاسی در سطح خرد به وقوع می پیوندند و از همین جاست که میتوان تغییرات را پی گرفت در سطح خرد رقابتهای انتخاباتی صورت میگیرد و سیاست ها بررسی میشود.

اگر دگرگونیها در سطح خرد از طریق تعدیل و تنظیم قواعد جذب سیستم نشوند در این صورت خطر بی ثباتی اجتماعی وجود دارد. وضعیت انقلابی نمونه بارزی از ناتوانی در ایجاد تعادل در میان این سطوح میباشد و حاکی از آن است که فرهنگ سیاسی کلان توانایی حفظ کارکردهای مشروع نظام را ندارد. در این شرایط اقتدار فرهنگ سیاسی کلان فرومی ریزد و زمینه برای تعریف مجدد از فرهنگ فراهم میشود.

فرهنگ سیاسی

این موارد بی ثباتی ،اجتماعی وضعیت انقلابی از بین رفتن مشروعیت و… کمتر در دولتهای لیبرال دموکراتیک رخ می دهد زیرا جذب فرهنگ سیاسی در این کشورها بسیار زیاد است.

امکان تغییر مستمر در هر سه سطح خرد کلان میانه فرهنگ سیاسی وجود دارد اما دگرگونیهای اساسی در سطح خرد به وقوع می پیوندند که این تغییرات به تعدیل و تنظیم قواعد بازی می انجامد تا هنگامی که تهدیدات سطح فرد، ارزشهای حیاتی نظام را تهدید نکرده اند قدرت جذب کنندگی فرهنگ سیاسی همچنان قوی خواهد بود چنانچه تغییرات و دگرگونی ها در سطح پایین تر جذب و پذیرفته شود پاره ای از دگرگونیها در سطح کلان به وقوع خواهد پیوست و استحاله فرهنگ سیاسی بدون ایجاد وقفه ای در تداوم و ثبات آن صورت خواهد گرفت.

ترسیم سه سطح فرهنگ سیاسی

تمایلات سیاسی

یکی از راه های مشخص کردن فرهنگ سیاسی یک ملت تشریح ایستارهایی است که شهروندان در قبال سه سطح نظام سیاسی یعنی نظام فرآیند و سیاستگذاری دارند در سطح سیستم به دیدگاه رهبران و شهروندان در مورد ارزشها و سازمانهای قوام بخش نظام سیاسی توجه میشود. در سطح فرآیند به تمایلات افراد برای درگیر شدن در فرآیند یعنی طرح تقاضا، اطاعت از قوانین حمایت از برخی گروه ها و مخالف با برخی دیگر و اشکال مختلف مشارکت توجه میشود در سطح سیاستگذاری به این موضوع پرداخته می شود که شهروندان و رهبران انتظار چه سیاستهایی را از حکومت دارند.

مهم ترین جنبه تمایلات سیستمی سطح و مبنای مشروعیت حکومت است. شهروندان به چند دلیل حکومت را مشروع می شناسد. (۱) به دلیل سنت و اطاعت حکمران از سنتها و آداب و رسوم

(۲) در دموکراسی نوین مشروعیت اولیای امور به انتخاب آنان از سوی شهروندان از طریق انتخابات رقابتی و پیروی آنها از رویه های مطرح در قانون اساسی به هنگام قانون گذاری بستگی خواهد داشت.

(۳) در بعضی از جوامع رهبران ادعای مشروعیت خود را بر پایه دارا بودن موهبت ایدئولوژی خاصی استوار سازند.

مبانی مشروعیت تعیین کننده قواعد حاکم بر نوعی مبادله میان شهروندان و اولیای امور هستند شهروندان از قوانین اطاعت می کنند و حکومت نیز در عوض تکالیفی را که مبنای مشروعیتش برای آن مقرر داشته است به انجام می رساند.

در نظام هایی که مبنای مشروعیتشان مقبول نیست شهروندان اغلب برای حل اختلاف نظرهای سیاسی به خشونت متوسل

می شوند. به مشکل جدی مشروعیت

(۱) عدم پذیرش همبستگی سیاسی ملی از سوی تمامی شهروندان

(۲) عدم پذیرش عمومی ترتیبات جاری برای تعیین رهبران و تدوین سیاستها

(۳) بی اعتمادی نسبت به پایبندی رهبران به وظایفی که در زمینه تدوین قوانین درست و یا تبعیت از رویه های صحیح دارند.

اتحاد شوروی به دلیل اینکه دچار هر سه نوع این مشکلات مشروعیت شده بود از هم فروپاشید.

تمایلات فرآیندی

در دموکراسی های صنعتی نوین عده ای از افراد در فرآیندهای سیاسی مشارکت بالفعل و بالقوه دارند. این عده از مسائل سیاسی آگاهند و میتوانند تقاضاهای سیاسی مطرح سازند و حمایت سیاسی خود را در اختیار رهبران سیاسی مختلف قرار دهند و عملاً نیز چنین میکنند. این عده را مشارکت جو و بقیه افراد را پیرو مینامند پیروها از مقامات و قوانین منفعلانه اطاعت میکنند ولی رأی نمی دهند و خود را درگیر سیاست نمیسازند سومین گروه افراد کوچک اندیش هستند که از حکومت و سیاست بی اطلاعند. بی سوادان روستائیان ساکن مناطق دور افتاده پیرزنانی که از حق رأی خود استفاده نمیکنند و تقریباً به طور کامل درگیر خانواده و جامعه محلی خویشند در این دسته جای می گیرند.

در جوامع صنعتی اقتدارگرا مانند اتحاد شوروی سابق که با نظام تک حزبی واحد که حزب در تمام ارکان جامعه رسوخ کرده و بر آن نظارت دارد و سیاستهای آن را تعیین میکنند اقلیت نسبتاً کوچکی از شهروندان مشارکت دارند بخش اعظم بقیه شهروندان به عنوان افراد پیر و بسیج میشوند در نظامهای اقتدار گرا مانند مصر و اندونزی به رغم وجود یک سازمان سیاسی اقتدار گرا برخی از مشارکت جویان به مخالفت با نظام بر می خیزند و میکوشند تا از طریق مجاب سازی یا اقدامات اعتراضی پرخاشجویانه تر آن را

ماهان

نظامهای سیاسی تطبیقی

تغییر دهند. در چنین نظامی بیشتر مردم را پیروان منفعلی تشکیل میدهند که هر چند از وجود حکومت آگاه و به قوانین پای بندند ولی جزء این مشارکتی در امور عمومی ندارند.

در نظام های دموکراتیک صنعتی نشده مانند هند بزرگترین گروه شهروندان را کارگران کشاورزی و دهقانان بی سوادی تشکیل می دهند که از وجود بخش عمومی کمترین آگاهی و در آن کمترین مشارکت را دارند. در چنین جوامعی تربیت کردن شهروندان آگاه تری که بتوانند به شکلی هدفمند در سیاست مشارکت جویند و از طریق شیوه های دموکراتیک به سیاستهای عمومی شکل بخشند کار بسیار دشواری است.

نکته اعتماد سیاسی بر تمایل شهروندان به همکاری با یکدیگر برای رسیدن به اهداف سیاسی و نیز بر تمایل رهبران به تشکیل ائتلاف با دیگر گروه ها تأثیر می گذارد.

تمایلات سیاستگذاری

برای درک مسائل سیاسی یک کشور باید موضوعاتی را که مردم آن کشور مهم به شمار میآورند و تصورات اساسی آنان در مورد یک جامعه خوب و نحوه دستیابی به آن را بشناسیم تلفیق ارزشها و استراتژیهای آگاهانه و شرایط اجتماعی موجب ایجاد برداشت های کاملاً متفاوتی درباره نحوه دستیابی به نتایج مطلوب اجتماعی می گردد.

فرهنگ سیاسی وفاق گرا و منازعه گرا فرهنگهای سیاسی در قبال موضوعات مربوط به سیاست عمومی و از لحاظ دیدگاهی که در مورد ترتیبات مشروع حکومتی و سیاسی دارند وفاق گرا یا منازعه گرا باشند. در فرهنگ سیاسی وفاق گرا شهروندان در مورد شیوه های مناسب تصمیم گیری سیاسی و اینکه مسائل اصلی جامعه چیست و چگونه باید آن را حل کرد هم نظرند. در فرهنگ سیاسی منازعه گرا: شهروندان از لحاظ نظراتی که در مورد مشروعیت رژیم و راه حل مشکلات اصلی دارند به شدت دچار چند دستگی هستند.

وقتی کشوری از لحاظ ایستارها و ارزشهای سیاسی دچار شکافهای عمیقی باشد گروه های مجزا را خرده فرهنگ های سیاسی می نامند.

شهروندان متعلق به این خرده فرهنگها در برخی موضوعات حاد سیاسی دیدگاه های بسیار متفاوتی دارند و در معرض الگوهای متفاوتی از جامعه پذیری قرار دارند در مواردی که خرده فرهنگهای سیاسی با تفاوتهای قومی ملی یا مذهبی برهم منطبق شود. شکافها میتواند بسیار پایدار و تهدید کننده باشد مانند ایرلند شمالی و لبنان

دگرگونی فرهنگ سیاسی

فرهنگ سیاسی هر ملت بر رفتاری که شهروندان و رهبران آن ملت در حین انجام اعمال سیاسی و واکنش در برابر رویدادهای سیاسی از خود نشان میدهند تأثیر میگذارد. توزیع منازعه آمیزتر تمایلات سیاستگذارانه یا حتی وجود خرده فرهنگهای سیاسی شدیداً جدا از هم نمایانگر امکان بروز مشکلاتی در حل اختلاف بر سر سیاست ها است.

صنعتی شدن نوسازی و ظهور رسانه های نوین ارتباطی تغییرات مشابهی را در فرهنگ سیاسی کشورهای مختلف به وجود آورده است در جوامع عرفی شده نوین بین قابل قبول بودن نتایج سیاستها و مشروعیت قائل شدن برای حکومت پیوند مستقیم تر و آشکارتری وجود دارد. این باور که انسانها میتوانند به محیط خود شکل دهند رهبران سیاسی را در فشار قرار داده است تا به خوبی ایفای وظیفه کنند زیرا در غیر این صورت مشروعیت خود را از دست میدهند و توانایی آنان برای حکمرانی از دست می رود. فرهنگ سیاسی پدیده ای ایستا نیست به همین دلیل شناخت ما از فرهنگ سیاسی باید شناختی پویا باشد. نه تنها قرار گرفتن شهروندان در معرض تجربیات جدید بلکه تغییر تدریجی نسلها نیز بدان معنی است که چون گروه های جدیدی از شهروندان تجارب متفاوتی را مبنای عمل خود قرار میدهند فرهنگ سیاسی پیوسته در حال جرح و تعدیل است.

جامعه پذیری سیاسی

جامعه پذیری یعنی شیوه آشنا شدن کودکان با ارزشها و ایستارهای جامعه خویش جامعه پذیری سیاسی هم بخشی از همین فرایند است که کلی آن ایستارهای سیاسی فرد شکل می گیرد.

شخصیت سیاسی هر فرد در هر مقطع از زمان ترکیبی است از احساسات و ایستارهای متعددی که به نسبتهای مختلف با هم تلفیق یافته اند. جامعه پذیری سیاسی هرگز واقعاً پایان نمی پذیرد از این رو شخصیت سیاسی هر فرد همواره در حال دگرگونی است.

فرهنگ سیاسی

در مورد جامعه پذیری سیاسی باید روی ۲ نکته تأکید کرد:

(۱) جامعه پذیری سیاسی میتواند به شکل انتقال و یادگیری مستقیم یا غیر مستقیم صورت گیرد. جامعه پذیری مستقیم حالتی است که اطلاعات ارزشها با احساسات ناظر به مسائل سیاسی به صراحت انتقال میباید مانند درس تعلیمات مدنی در مدارس و تلاش احزاب کمونیست برای جا انداختن اندیشه انسان شوروی

جامعه پذیری سیاسی غیر مستقیم هنگامی رخ میدهد که تجربیات ما ناخواسته به دیدگاه های سیاسی ما شکل میدهد.

جامعه پذیری سیاسی غیر مستقیم در سالهای نخست کودکی نیروی ویژه ای دارد مانند اینکه رشد کودک در دوران محرومیت ممکن است سبب شود که وی در آینده ارزشهای مادی گرایانه را در اولویت قرار دهد.

جامعه پذیری سیاسی در سراسر زندگی فرد ادامه می یابد. ایستارهایی که در دوران کودکی فرد شکل میگیرند، با کسب تجربیات مختلف اجتماعی پیوسته تعدیل یا تقویت میشوند. برخی رویدادها و تجارب خاص ممکن است کل جامعه را متأثر سازند. چنین رویدادهایی بیشترین تأثیر را بر جوانانی میگذارند که تازه وارد زندگی سیاسی شده اند. وقتی تجربیات موجب ایجاد دگرگونی های موثری در ایستارهای اعضای کهنسال تر جامعه گردد از جامعه پذیری سیاسی دوباره نامیده میشود.

جامعه پذیری سیاسی راهی برای انتقال اندیشه ها و باورهای سیاسی یک نسل به نسل بعد به شمار میرود همان فرایندی که انتقال فرهنگ نامیده میشود. جامعه پذیری سیاسی در صورتی موجب دگرگونی فرهنگ سیاسی میشود که همه شهروندان یا برخی از آنان را به نوع تلقی یا تجربه سیاست رهنمون سازد.

در دوران دگرگونیهای شتابان با رویدادهای فوق العاده مانند تشکیل یک ملت جدید ممکن است جامعه پذیری سیاسی حتی موجب تشکیل فرهنگ سیاسی در جایی گردد که قبلاً اثری از آن نبوده است.

کمتر جامعه ای در روند جامعه پذیری سیاسی دوباره در معرض نیروهایی به قوت نیروهای موثر به آلمان بوده است. هم در غرب و هم در شرق آلمان تجربه جامعه پذیری غیر مستقیم حتی تغییرات چشمگیرتری را سبب شده است.

عاملان جامعه پذیری سیاسی

(۱) خانواده نفوذ مستقیم و غیر مستقیم خانواده که نخستین ساختار جامعه پذیری که فرد فراروی خود می بیند، نفوذی نیرومند است مشخص ترین وجه این نفوذ شکل دادن به ایستارهای فرد در قبال اقتدار است. تجربه های مشارکت در تصمیم گیری های خانواده میتواند احساس کودک را در مورد صلاحیت سیاسی خویش تقویت کنند مهارتهای لازم را برای تعامل سیاسی را در وی

به وجود آورد و در سنین بلوغ فرد را به مشارکت فعال در نظام سیاسی تشویق نماید.

(۲) مدرسه افراد تحصیل کرده از تأثیر حکومت بر زندگی خود آگاهی بیشتری دارند و توجه بیشتری به سیاست میکنند. افراد تحصیل کرده در رفتارهای سیاسی خود عهده دار طیف وسیع تری از فعالیتهای سیاسی میگردند. مدرسه در کودکان برداشتهای عینی تری در مورد نهادها و روابط سیاسی ایجاد میکنند مدارس ارزشها و ایستارهای جامعه را نیز منتقل می سازند. مدارس در شکل دادن به ایستارهای فرد در مورد قواعد نانوشته بازی سیاسی نقش مهمی ایفاء میکنند. مدارس میتوانند مقوم علاقه به نظام سیاسی باشند و نمادهای مشترکی همچون پرچم و سوگند وفاداری را برای پاسخگویی نمادین به نظام در اختیار فرد قرار دهند. وقتی ملتی جدید پا به عرصه ظهور میگذارد یا یک رژیم انقلابی در کشوری قدیمی به قدرت می رسد، برای جانشین ساختن ارزشهای منسوخ با ارزشهایی که با ایدئولوژی حکام جدید همخوان باشد از نقش آفرینی مدرسه استفاده می کنند.

(۳) نهادهای مذهبی مذاهب دنیا حاملان ارزشهای فرهنگی و اخلاقی هستند که خواهی نخواهی پیامدهای سیاسی دارند و بر مسائل سیاسی و سیاستهای عمومی تأثیر میگذارند. پیروان رهبران مذهبی معمولاً میکوشند تا از طریق آموزش مدرسه ای به جامعه پذیری سیاسی کودکان شکل بخشند.

نقش آفرینی نهادهای مذهبی در زمینه جامعه پذیری ظهور بنیادگرایی مذهبی پرخاشجو را باعث شده است. بنیادگرایی نوعی واکنش دفاعی در برابر انتشار دیدگاههای عقلایی و علمی درباره طبیعت و رفتار بشر و گسترش ارزشها و ایستارهای غیردینی و آزادی خواهانه است. به طور کلی بنیادگرایی مرکز ثقل سیاست را به راست منتقل ساخته است و دیدگاه های محافظه کارانه اجتماعی اخلاقی و مذهبی را در صدر دستور کار سیاست گذاری این دوران جای داده است.

(۴) گروه همانان افراد به این دلیل نظرات همسانان خود را پذیرا میشوند که با آنان را دوست دارند یا برایشان احترام قائلند و یا

نظام های سیاسی تطبیقی

ما بلند شبیه آنان گردند. گروه همسانان از طریق برانگیختن یا وارد کردن اعضای خود به متابعت از ایستارها با رفتارهای پذیرفته شده گروه، آنها را جامعه پذیر می سازد. مانند گروه های کله پوستیها که دارای دیدگاه های سیاسی هستند.

(۵) حرفه طبقه منزلت با صنعتی شدن و ظهور طبقات کارگری که در مناطق خاصی متمرکز یافته و سازمانهای خاص خود از جمله اتحادیه های کارگری و احزاب سیاسی نیرومند را به وجود آورده اند که نوعی ساختار اجتماعی جدید در کشورهای پیشرفته به وجود آمده است و میتوان از ظهور فرهنگ پرولتری در این مناطق سخن گفت.

(۶) رسانه های جمعی اما رسانه های جمعی علاوه بر ارائه اطلاعات مشخص و فوری در مورد رویدادهای سیاسی، ارزشهای عمده ای را نیز که هر جامعه در مورد آنها توافق نظر دارد و به شکل مستقیم یا غیر مستقیم منتقل میسازند. البته شهروندان گزارشهایی را که با اطلاعات شخصی شان سازگار نباشد خیلی زود نادیده می گیرند.

نکته انتقال دهان به دهان ایستارهای ناهمساز اغلب پادزهر نیرومندی در مقابل اثر بخشی جامعه پذیری مستقیم از طریق رسانه های جمعی است.

گروه های نفوذ این گروه ها شامل گروه های اقتصادی همچون اتحادیه های کارگری اتحادیه های صنعتی و تجاری اتاقهای بازرگانی و گروه های کشاورزی میباشند. از میان گروه های اقتصادی اتحادیه های کارگری مهمترین پیامدها را برای سیاست داشته اند. ظهور اتحادیه های کارگری به تشکیل احزاب سیاسی جدید و ایجاد دولت رفاه منجر شده است.

اتحادیه های حرفه ای و شغلی به دلیل اینکه با لایه های شغلی ارتباط دارند ارزشهای حرفه ای و ارزشهای سیاسی طبقاتی را ترویج و تقویت میکنند گروه های نفوذ مانند انجمنهای قومی بر استفاده از رسانه ها و ارسال مکتوب تکیه دارند حجم وسیعی از

اطلاعات و القائات سیاسی اجتماعی و اقتصادی را در اختیار توده ها و نخبگان مخاطب خود قرار میدهند.

(۷) احزاب سیاسی احزاب سیاسی از نمادهای سنتی ملت یا یک طبقه خاص استفاده بسیار به عمل آورده و آنها را تقویت می کنند. نظام رقابتی حزبی انتقادات را متوجه صاحب منصبان دولتی میکند ولی بر حمایت مردم از ساختارها و فرآیندهای اساسی می افزاید. احزاب شهروندان را در تماس مستمر با ساختارهای سیاسی قرار میدهند.

در نظام رقابتی حزبی فعالیت جامعه پذیری توسط احزاب میتواند افتراق آفرین نیز باشد.

(۸) تماس مستقیم با ساختارهای حکومت در جوامع مدرن گستره وسیع فعالیتهای حکومت شهروندان را پیوسته در تماس با سازمانهای مختلف دیوانسالاری قرار میدهد این تجربیات شخصی عامل نیرومندی برای جامعه پذیری است و تصورات ایجاد شده توسط دیگر عاملان جامعه پذیری را تقویت یا تضعیف می کند.

حکومت و سیاست

سیاستگذاری مرحله محوری فرآیند سیاسی است. در این مرحله صفحه آرایی نیروهای سیاسی شکل کامل خود را یافته است. برای درک نحوه تدوین سیاستها باید از قواعد تصمیم گیری آگاه باشیم و همچنین به جایگاه برجسته ای که سازمانهای دولتی در سیاستگذاری دارند توجه داشته باشیم.

تقاضای گروه های نفوذ تنها در صورتی جنبه علمی به خود میگیرد که توسط نهادهای سیاستگذار به صورت قانون درآید و براساس نوعی قاعده پذیرفته شده تصمیم گیری توسط مقامات دولتی به اجرا گذاشته شود.

قواعد تصمیم گیری برای سیاستگذاری

قواعد تصمیم گیری قواعد اساسی حاکم بر چگونگی اتخاذ تصمیم هستند که نقشهای سیاستگذاری را مشخص می سازند و آنها را از لحاظ قلمرو و کار کرد تقسیم بندی میکنند. قواعد تصمیم گیری تعیین کننده ضوابط و شرایط رقابت سیاسی هستند. قواعد تصمیم گیری به فعالیت سیاسی شکل میبخشند زیرا همین قواعد تعیین میکنند که باید در پی کسب کدام یک از منابع سیاسی – کرسی های مجلس با حمایت فرماندهان نظامی مناطق – بود و چگونه باید آنها را به دست آورد و به کار برد.

تدوین قانون اساسی

تدوین قانون اساسی از اقدامات بنیادین سیاسی است زیرا موجب وضع یا تغییر قواعد تصمیم گیری می شود. معمولاً در پی شکست در جنگ موفقیت جنبش استقلال با وقوع دگرگونیهای مهم اجتماعی یا انقلابی است که مقررات قانون اساسی دستخوش تغییرات بنیادی میگردد. قوانین اساسی امروزین جهان در نتیجه نوعی گست غالباً خشونت بار از گذشته شکل گرفتند. در چنین موقعیت هایی باید قواعد تصمیم گیری با توزیع جدید قدرت در داخل کشور یا بافت قدرت در خارج همساز گردد.

ماهان

فرهنگ سیاسی

ال نکته بارزترین نمونه استثناء بر همبستگی میان تحولات گست آخرین و تدوین قوانین اساسی توسعه مسالمت آمیز قانون

اساسی جامعه اروپا طی ۳۰ سال گذشته باشد.

توزیع جغرافیایی اختیارات حکومت

قواعد اساسی تصمیم گیری با قوانین اساسی نظامهای سیاسی از ۳ جهت با یکدیگر تفاوت دارند.

(۱) توزیع جغرافیایی اختیارات

(۲) تفکیک ساختاری اختیارات

(۳) محدودیتهای موجود بر قدرت حکومت

طبقه بندی نظام ها بر اساس تقسیم جغرافیایی قدرت از یک سو به نظام های کنفدرال و از سوی دیگر به نظام های بسیط ختم می شود. نظامهای فدرال نیز در میان این دو حد قرار میگیرند. ایالات متحده در دوران حاکمیت اصول اتحاد کنفدرال نوعی نظام کنفدرال داشت حکومت مرکزی اختیار اداره امور خارجه و دفاع را داشت وی برای اعمال این اختیارات به حمایت مالی و دیگر حمایت های ایالت ها منکی بود حکومت آمریکا در سال ۱۷۸۷ از کنفدرال به فدرال تغییر یافت به نحوی که هم دولت مرکزی و هم

حکومت ایالات دارای حیطه اختیارات و ابزارهای اعمال قدرت خاص خود بودند. آمریکا، آلمان و هند دارای نظام فدرالی هستند. انگلیس فرانسه و چین و ژاپن حکومتهای بسیطی دارند و در آنها قدرت و اختیارات در مرکز متمرکز شده است. واحدهای منطقه ای و محلی مشخصاً دارای همان اختیاراتی هستند که حکومت مرکزی به آنها واگذار کرده است و میتواند آن اختیارات را تغییر دهد یا به کلی سلب کند.

هنگام مقایسه نظام های کنفدرال قدرال و بسیط باید به تفاوت میان توزیع صوری و توزیع عملی قدرت توجه داشته باشیم بر این اساس تفاوت های واقعی میان نظامهای فدرال و بسیط شاید کم اهمیت تر از آن حدی باشد که ترتیبات رسمی نشان می دهد.

نمونه افراطی از تفاوت میان فدرالیسم رسمی و عملی اتحاد شوروی در دوره قبل از گورباچف بود که از ۱۵ جمهوری تشکیل یافته

بود که هر یک در ظاهر اختیارات چشمگیری داشتند اما در عمل حزب کمونیست بر همه فرمان می راند.

تفکیک اقتداری حکومتی

با مقایسه حکومت ها بر اساس تمرکز یا تفکیک ساختاری قدرت سیاستگذاری به انواع مختلفی از حکومت می رسیم که عبارتند از: (۱) رژیم های اقتدار گرا مانند شیلی عراق و عربستان که هیچگونه واگذاری قدرت کاملاً جا افتاده ای به مجالس قانونگذاری، دادگاه ها یا ساختارهای مشابهی غیر از مقام رئیس قوه مجریه به چشم نمیخورد در نظامهای اقتدار گرا قدرت در یک دفتر سیاسی یا شورای نظامی متمرکز شده است یا اینکه حاصل توازن ناپایدار میان دار و دسته های نظامی دیوانسالاری و رهبران حزبی باشد ولی هیچ یک از این گروه ها هنگام استفاده از منابع سیاسی خود برای اعمال نفوذ بر سیاستگذاری نیازی به رقابت بر سر جلب حمایت شهروندان نمی بینند. در تمامی نظامهای اقتدار گرا قواعد سیاستگذاری حکومتی متضمن تمرکز قدرت در یک نقطه است.

(۲) رژیم های پارلمانی مانند آلمان انگلیس ژاپن و هند در رژیم های پارلمانی قوه مجریه از بین اعضای مجلس برگزیده میشود و تنها تا زمانی بر سر کار باقی میماند که بتواند حمایت اکثریت مجلس را به نفع خود جلب کند.

(۳) رژیم های ریاستی دموکراتیک مانند ایالات متحده در شکل ریاستی دموکراتیک قدرت سیاستگذاری به نمایان ترین شکل تفکیک شده است ویژگی اصلی رژیم ریاستی دموکراتیک این است که رئیس قوه مجریه سیاسی مستقلاً انتخاب می شود و قطع نظر از برخورداری یا عدم برخورداری از حمایت قوه مقننه برای کل دوره تعیین شده بر سرکار باقی میماند و دارای قدرت سیاستگذاری اساسی برای پیشنهاد و و تو کردن قوانین است. در عین حال رئیس قوه مجریه با قوه مقننه ای سروکار دارد که اعضای ان مستقلاً انتخاب شده اند و خود دارای قدرت سیاستگذاری هستند.

(۴) رژیم تلفیقی پارلمانی – ریاستی که در آن یک رئیس جمهور که مستقلاً برگزیده شده است با پارلمان در کنترل نخست وزیر و

کابینه شریک است مانند اتحاد شوروی در زمان یلتسین و جمهوری پنجم فرانسه

محدودیتهای موجود برای اختیارات حکومت

نظام هایی که در آنها اختیارات واحدهای مختلف حکومت بر اساس قانون اساسی مکتوب قوانین و عرف معین و محدود شده است رژیم های قانونی خوانده میشوند. در رژیم های قانون اختیارات حکومت محدود است. جزء در شرایط غیر معمول و مشخص از حقوق

نظام های سیاسی تطبیقی

شهروندان در برابر مداخل دولت حمایت میشود. دادگاه ها نهادی تعیین کننده و مهمی در محدود سازی قدرت دولت هستند.

روش های اصلاح قانون اساسی متفاوت است. ساده ترین روش مربوط به زلاندنو است که با قانون پارلمان میتوان قانون اساسی این کشور را تغییر داد. در بعضی از کشورها برای اصلاح قانون اساسی نیازمند اکثریت مطلق نمایندگان مجلس قانونگذاری است نه اکثریت نصاب شده برای تعیین قوانین عادی

دسته ای از قوانین اساسی مانند ایالات متحده که متضمن آئین پیچیده ای برای اصلاح قوانین خود هستند. انعطاف ناپذیر و نمونه های ساده تر قوانین انعطاف پذیر خوانده می شوند.

ارند لبپارت رژیم های دموکراتیک را به ۲ گونه اکثریت سالار و وفاق گرا تقسیم کرده است. نهادهای دموکراسی اکثریت سالار نسبتاً ساده اند و در جهت اعطای قدرت به نمایندگان اکثریت رأی دهندگان سازمان یافتند قوه مجریه کابینه) از میان رهبران قوه مقننه تک مجلسی و در قوای مقننه ۲ مجلسی از میان مجلسی که دست بالا را دارد انتخاب میشود. بنابراین قدرت در یک نقطه واحد متمرکز است.

نظام های حزبی این دموکراسیهای اکثریت سالار معمولاً از الگوی ساده جناح راست – جناح چپ تبعیت می کنند. و ترتیبات

انتخاباتی آنان به صورت انتخاب یک نماینده برای هر حوزه از میان نامزدهای مختلف میباشد.

دموکراسی وفاق گرا در دموکراسی وفاق گرا هدف تقسیم و محدود ساختن اعمال قدرت است. اینگونه نظام ها نوعاً اجازه سهیم شدن در قدرت قوه مجریه را میدهند و اغلب ایجاب میکنند که گروه های قومی و مذهبی در کابینه نماینده داشته باشند. ویژگی دیگر این نظام ها دو مجلسی بودن قوه مقننه است که یکی از آنها از گروه های منطقه ای و قومی تشکیل یافته است. مانند: سوئیس هلند و بلژیک از نمونه های نظامهای دموکراتیک اکثریت سالار میتوان به انگلیس زلاند نو و سوئد اشاره کرد.

نظام های اکثریت سالار در جوامع همگون و بهره مند از یکپارچگی فرهنگی یافت میشوند و دموکراسی وفاق گرا در جوامع ناهمگونی مذهبی و زبانی رشد می یابند.

گرایش به دموکراتیک ساختن قواعد تصمیم گیری

لاری دایاموند رژیم های مختلف را بر اساس میزان اعطای حقوق به شهروندان و اجازه رشد دادن به نهادهایی که کثرت گرایی واقعی و مشارکت موثر را امکان پذیر میسازند در یک طبقه بندی هفتگانه قرار میدهد دایاموند در گروه رژیم های بسیار غیر دموکراتیک کشورهایی همچون کوبا و لیبی را جای میدهد. در طبقات میانی کشورهایی مانند مصر شیلی و مکزیک را قرار میدهد. برزیل ونزوئلا، اسرائیل و آرژانتین از جمله کشورهای موجود در گروه دموکراسیهای نه چندان نهادینه هستند. دموکراسی های لیبرال باثبات شامل کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی و استرالیا و ژاپن میشوند.

مجالس قانونگذاری

مجالس قانونگذاری عموماً بر اساس رای مردم انتخاب میشوند از همین رو به طور صوری در برابر شهروندان مسئولند بدین ترتیب آنها نهادهای مشروعیت بخش هستند. مهم ترین سیاستها و قواعد پیش از شکل قانونی یافتن باید توسط این نهادها بررسی شوند و دست کم به طور صوری به تصویب آنها برسند. اگر بخواهیم مجالس قانونگذاری را بر اساس اهمیتی که به عنوان نهادهای سیاسی و سیاستگذار دارند با هم مقایسه کنیم کنگره آمریکا که نقش مهمی در صورتبندی و تصویب قوانین دارد در یک سرطیف قرار می گیرد از سوی دیگر کنگره ملی خلق چین که تنها وظیفه اش مشروعیت بخشیدن با تصمیماتی است که رهبران حزب اتخاذ کرده اند. در انتهای این طیف قرار میگیرد مجلس عوام انگلیس به دلیل اینکه سیاست عمومی به وسیله کابینه یا وزرا تدوین می گردد و گاه قوانین پیشنهادی به وسیله اعضای عادی پارلمان ابتکار یا اصلاح میشود در میانه این طیف قرار میگیرد.

مجالس قانونگذاری غیر از سیاستگذاری کار ویژه های دیگری مثل کمک به فرایند جامعه پذیری دارند و به برداشتهای نخبگان و شهروندان در مورد مسائل سیاسی و هنجارها و رویه های مناسب نظام سیاسی شکل بخشد مجالس قانونگذاری در نظام های پارلمانی که نخست وزیر و اعضای کابینه پیش از تصدی مقام اجرایی عضو مجلس بوده اند میتوانند در گزینش نخبگان نقش مهمی داشته باشند.

تفاوت ساختار مجلس در اروپا پارلمانها حاصل تکامل شانها با نهادهای نماینده گروه های مختلف اجتماعی – سیاسی هستند که به طور ادواری از سوی پادشاهان یا حکام موروثی برای مشورت و گردآوری درآمدهای دولتی فراخوانده میشدند.

فرهنگ سیاسی

بیشتر کشورهای دموکراسی و برخی از دولتهای اقتدار گرا دارای قوای مقننه دو مجلسی هستند. در رژیم فدرال در آن واحد دو نظام نمایندگی وجود دارد یک مجلس برای حوزه های انتخاباتی مبتنی بر جمعیت و مجلس دیگر برای حوزه های انتخاباتی مبتنی بر واحدهای فدرال در نظام بسیط مانند فرانسه دو مجلسی بودن قوه مقننه یک روش متداول است ولی در اینجا هدف وجودی مجلس دوم، تقسیم فرآیند سیاستگذاری و فراهم ساختن امکان بررسی طولانی تر و دقیق تر قوانین است. در نظام های ریاستی تأکید بر تفکیک قواست و نه گزینش نمایندگان جداگانه ای برای واحدهای جغرافیایی خاص در نظام های دو مجلسی که یک مجلس در جایگاه پایین تر قرار می گیرد مجلس دوم اساساً نقش رکن محدود کننده و تأخیر انداز را ایفاء می کند.

مجالس از نظر سازمان داخلی هم تفاوتهای مهمی با یکدیگر دارند در مجالس و پارلمانها ۲ نوع سازمان داخلی به چشم سازمان رسمی تمامی مجالس دارای کمیته های داخلی و نوعی تقسیم کارند . سازمان حزبی و می خورد که اجازه میدهد گروه های تخصصی نمایندگان در مورد انواع خاص مسائل به تبادل نظر بپردازند و اتخاذ اقداماتی را به کل مجلس توصیه کنند. بدون وجود کمیته های داخلی پارلمان سامان دادن حجم فعالیت ها امکان پذیر نیست.

در رژیم های ریاستی مانند آمریکا نظام کمیته ها از نفوذ چشمگیری در فرآیند قانونگذاری برخوردار است کمیته ها بسیار تخصصی هستند و با وزارتخانه های قوه مجریه در زمینه تخصصی خود کشمکش میکنند اما در رژیم های پارلمانی مانند آلمان ایتالیا، نروژ و سوئد در فرآیند قانونگذاری همراه با وزارتخانه هستند و اعمال نفوذ میکنند.

قوه مجریه

مجریان سیاسی تنها در صورتی موثر هستند که در تصویب و اجرای قوانین و مقررات از اختیارات واقعی برخوردار باشند در صورت نداشتن چنین اختیاراتی آنها صرفاً نمادین یا تشریفاتی خواهند بود. در نظامهای ریاستی همواره شخص واحدی که رئیس جمهور کشور خوانده میشود عهده دار نقش تشریفاتی و نیز نقشهای موثر است. اما در نظام های پارلمانی این دو نقش تقریباً همواره تفکیک شده هستند و بین رئیس دولت و رئیس کشور تمایز گذاشته میشود.

رئیس جمهور آمریکا از جمع مجریان موثر و منفرد است. عربستان سعودی از پادشاهیهای سنتی است که در آن قدرت متمرکز شخص شاه به وسیله عرف و سنتها تنظیم و محدود می گردد.

قوه مجریه را میتوان بر اساس انفرادی یا دسته جمعی بودن تقسیم بندی کرد و منظور از این دسته بندی توزیع قدرت و اختیارات در درون این قوه است و نه صرفاً تعداد اعضای آن

مقام های اجرایی تشریفاتی مانند ملکه انگلیس و شاهان اسکاندیناوی مقامهای تشریفاتی و نمادینی هستند که نماد دولت و ملت و نشانه استمرار تاریخی ملت و کشور هستند. در انگلیس ملکه نماد و انتقال دهنده مشروعیت است در کشورهای جمهوری که دارای نظام های پارلمانی هستند وظایفی را که در پادشاهیهای پارلمانی بر عهده شاه و ملکه است رئیس جمهور ایفاء می کند. نظامی که در آن مقام اجرایی تشریفاتی از مقام اجرایی موثر تفکیک شده باشد مزایای دارد از جمله

(۱) مقام اجرایی تشریفاتی معمولاً در بالا دست قرار میگیرد و نماد وحدت و استمرار کشور میباشد.

(۲) مقام ریاست جمهوری که هر دو وظایف تشریفاتی و اجرایی را خود بر عهده دارد متضمن این خطر احتمالی است که رئیس جمهور از قدرت تشریفاتی و نمادین خود برای تقویت قدرت سیاسی خویش استفاده کند یا درگیری وی در مسائل سیاسی احتمالاً اختلالی در ایفای نقش نمادین و وحدت بخش او ایجاد نماید.

ه نکته در کشورهای کمونیست معمولاً مقامات اجرایی تشریفاتی و موثر از هم جدا هستند.

کار ویژه های قوه مجریه

قوه مجریه کانون رهبری نظام سیاسی است. معمولاً بالاترین مقام اجرایی سیاسی نخستین نقش سیاسی است که کودکان می شناسند. نقش قوه مجریه سیاسی در گزینش کارگزاران سیاسی با اهمیت است قوه مجریه و ریاست قوه مجریه نقش مهمی در جامعه پذیری سیاسی افراد دارد و افراد در هر دوره معمولاً انتظارات سیاسی پیدا میکنند که با انتظارات دیگران متفاوت است. قوه مجریه در زمینه ارتباطات سیاسی نیز نقش محوری ایفاء میکند این ارتباطات سطح بالا میتواند برای جلب حمایت یا اصلاح عملکرد بخشهای مختلف جامعه و اقتصاد صورت گیرد یا وسیله ای برای طرح سیاستهای تازه باشد.

قوه مجریه در اجرای کار ویژه های فرآیندی مهمترین نقش را بر عهده دارد قوه مجریه میتواند از منافع خاصی حمایت کند و

نظام های سیاسی تطبیقی

هنگام تلاش برای تشکیل ائتلافهایی در حمایت از قوانین خاص میتوانند نقش تعیین کننده ای در زمینه تألیف منافع بازی کند. قوه مجربه مهمترین ساختار سیاستگذاری است.

نیروی محرک هر نظام سیاسی معمولاً در قوه مجریه آن متمرکز است. تصمیمات محوری در یک بحران سیاست خارجی عموماً توسط بالاترین مقام اجرایی گرفته میشود. در عرصه سیاست داخلی نیز دیوانسالاری بدون قوه مجریه معمولاً به جای ابتکار سیاست های تازه همان سیاستهای گذشته را به اجرا می گذارند.

دیوانسالاری

جوامع امروزی تحت استیلای سازمانهای بزرگی قرار دارند و بزرگترین سازمانها در این جوامع دیوانسالاریهای حکومتی هستند. با افزایش تلاشهای دولت برای بهبود بهداشت بهره وری رفاه و امنیت مردم خویش حجم سازمانهای دولتی نیز رو به گسترش است.

ساختار دیوانسالاری تمامی کارمندان دولت در فرآیند سیاسی اهمیت یکسانی ندارند. مهمترین کارمندان متخصصان کارآزموده ای هستند که تصدی عالی ترین سطوح خدمات کشوری را بر عهده دارند. دیوان سالاران عمدتاً از درون دانشگاه ها مستقیماً برای خدمات بلند پایه کشوری استخدام میشوند اهمیت کارگزاران کشوری بلند پایه و دائمی خاص انگلیس نیست اما انگلیس اهمیت کارگزاران کشوری در انگلیس به کامل ترین وجه نهادینه شده است.

دیوانسالاری میتوانند برای انقلابها و ضد انقلابها مشکلات خاصی پیش آورند مثلاً در دهه ۱۹۹۰ با سرنگون شدن احزاب کمونیست در اتحاد شوروی و کشورهای اروپای شرقی مقاومت دیوانالاری مانع از اجرای سیاستهای تازه شده است. هرچند دیوانسالاریها از نظر سیاسی و ایدئولوژیک نهادهای خنثایی پنداشته میشوند ولی در واقع تحت نفوذ ایده لولوژی حاکم زمان قرار دارند و معمولاً دارای تمایلات محافظه کارانه و منافع نهادی خاص خود هستند.

کار ویژه های دیوان سالاری

دیوانالاری کار ویژه خود – تنفیذ یا اجرای قوانین قواعد و مقررات را به تنهایی انجام میدهد از یک نظر دیوانسالاری ها نوعی انحصار بر پخش برونداد نظام سیاسی دارند. افزون بر انحصار تقریبی بر اجرای سیاستها دیوانالاری ها بر فرآیندهای سیاستگذاری نیز نفوذ چشمگیری دارند به دلیل اینکه قوانین لحنی کلی دارند و مقام های اداری آیین نامه هایی در جهت تفصیل سیاست ها تدوین میکنند میزان اجرای یک سیاست کلی معمولاً به تفسیرهایی که دیوان سالاران از آن به عمل می آورند بستگی دارد.

دیوانسالاران نقش مهمی در تألیف منافع ایفا میکنند. دیوانسالاریها در زمینه اجرای کار ویژه ارتباطی نیز نقش مهمی دارند در نظام های دموکراتیک دیوانسالاری از مهمترین منابع اطلاعاتی در مورد موضوعات عمومی و رویدادهای سیاسی است.

افشای اطلاعات یکی از شیوه های مهم تاثیر گذاری دیوانسالاری ها بر سیاست است.

اهدافی که به تأیید قوه مجریه و مجلس میرسد در گرو همکاری دیوانسالاری و واکنش مساعد گروه هایی است که تحت تأثیر این سیاست ها قرار می گیرند.

ایجاد و حفظ یک دیوانسالاری پاسخگو و مسئول یکی از دشوارترین مشکلات جوامع مدرن و در حال نوسازی اعم از سرمایه داری با سوسیالیستی و پیشرفته یا عقب مانده است.

مارک نیدل و فرانسیس رورک انواع شیوه های موجود برای اعمال نفوذ و کنترل بر دیوانالاری از داخل یا خارج از آن را چنین نام برده اند:

(۱) قوه مجریه میان مجریان سیاسی و دیوانسالاران نوعی وابستگی متقابل و کنترل دو سویه وجود دارد. قدرت قوه مجربه در تلاشهایی نمود پیدا میکند که برای مجاب ساختن دیوانسالاریها صورت میدهد و کمتر شکل حاد و برکناری یا جابجایی دیوانسالاران را به خود میگیرد. بودجه بندی و تجدید سازمان اداری عزل و برکناری دیوانسالاران از ابزارهای قوه مجریه بر دیوانسالاری است.

(۲) مجالس قانونگذاری و دادگاه ها نیز کنترل خارجی چشمگیری بر دیوانسالاری دارند. تحقیقات کمیته های مجلس سوالات نمایندگان مجلس از سازمانهای اداری فرایندهای قضایی کنترل کننده افراط کارهای اجرایی همگی می توانند بر عملکرد

فرهنگ سیاسی

دیوانسالاری ها تأثیر داشته باشند. ابداع و گسترش نهاد مرجع تنظیمات عمومی نشانه دیگری از مشکل کنترل دیوانسالاری از لحاظ لطمه زدن به افراد و بی عدالتی نسبت به آنان است.

(۳) افکار عمومی و رسانه های جمعی انواع مختلف گروه های نفوذ به ویژه گروه های نفوذ عمومی از جمع نیروها و سازمانهای غیر حکومتی هستند که سعی در کنترل دیوانسالاری دارند کنترلهای درونی مانند کمیته های مشورتی هر یک از نمایندگان احزاب و گروه های نفوذ متعدد و نیز تمرکز زدایی که موجب نزدیک شدن دیوانسالاری به گروه های تأثیر پذیر می گردد بر مسئولیت پذیری و پاسخگو شدن دیوانسالاری نیز تأثیر می گذارد.

(۴) ایستارها و ارزشهای خود دیوانسالاران نیز بر پاسخگو بودن و مسئولیت پذیری آنان تأثیر دارد.

نکته کنترلهایی که بر دیوانسالاری اعمال میشود ویژه کشورهای صنعتی پیشرفته است. نظامهای اقتدار گرا فاقد بسیاری از این کنترل ها به ویژه کنترلهای بیرونی خاص مجریان سیاسی و قانونگذاران منتخب دادگاههای مستقل و گروه های نفوذ هستند. گروه های نفوذ و تصریح منافع

گروه های نفوذ بر اساس عضویت قبیله نژاد خواستگاه ملی مذهب و مسائل سیاستگذاری سامان یافتند. معمولاً گروه های نفوذ شغلی یا حرفه ای قدرتمندترین و بزرگترین گروه هایی هستند که از بیشترین توان مالی برخوردارند با صنعتی شدن جوامع و گسترده تر شدن دامنه فعالیتهای حکومت به همان نسبت نیز بر کمیت و گوناگونی گروه های نفوذ افزوده شده است. در کشورهایی که دارای حکومتهای محلی نیرومندی هستند گروه های نفوذ در سطح استانی یا محلی نیز فعالند.

انواع گروه های نفوذ

گروه های نفوذ از لحاظ ساختار شیوه عمل منابع مالی و پایگاه حمایتی با هم تفاوت دارند.

(۱) تماس گیرندگان فردی و شبکه های حامی به پیرو ممکن است اشخاص به طور فردی با مقام های سیاسی تماس بگیرند این گونه تماسها در جوامع صنعتی پیچیده ای که دارای دیوانسالاریهای بزرگ دولتی هستند افزایش یافته است. تلاشهای کاملاً شخصی وقتی که تعداد زیادی افراد در مورد یک نوع مسئله واحد دست به اقدام زنند یا وقتی که فرد تماس گیرنده دارای چنان نفوذی باشد که نتوان او را نادیده گرفت حائز اهمیت می گردد.

شبکه های حمایتی با شبکه های حامی – پیرو در جوامعی که در آنها افراد بسیاری در حاشیه اقتصادی باریکی ادامه حیات میدهند. و سازمانهای رسمی برای حفظ بقای آنها چندان کارساز نیستند بسیار رواج دارد وجود حجم عظیم از ترتیبات شخصی میان سیاستمداران و تک تک پیروانشان میتواند تشکیل سازمانهای گسترده و پایدار دشوار سازد.

در جوامع اقتدار گرا که بیشتر تصمیمات توسط گروه های کوچکی از نخبگان گرفته میشود و در تمامی جوامعی که دستگاه های دیوانسالاری آنها از قدرت بسیاری برخوردارند شبکه های شخصی که هر یک از رهبران برای خود تشکیل میدهد اهمیت بسیار می باید. اعضای شبکه های شخصی به واسطه نفع مشترکی که در زمینه تقاضا برای وضع سیاستی معین دارند گردهم نیامدند.

برعکس مهارت و منابع رهبران در زمینه برآورده ساختن نیازهای پیروان سبب گردهم آمدن آنها شده است.

(۲) گروه های بی هنجار گروه های کم و بیش خودانگیخته ای هستند که وقتی افراد بسیاری در برابر ناکامی نومیدی و دیگر هیجانات عاطفی نیرومند واکنش مشابهی از خود نشان میدهند به ناگاه تشکیل میگردند بدون سازماندهی یا برنامه ریزی قبلی

برای خالی کردن خشم خود به خیابان ها می ریزند.

در جایی که نشانی از گروه های سازمان یافته نیست یا اگر به فرض وجود چنین گروه هایی آنان نمایندگان کافی در داخل نظام سیاسی نداشته باشند ممکن است نارضایتی فروخورده با یک حادثه یا به صحنه آمدن یک رهبر جدید سرباز کند. وجود سنتها و ملت هایی از رفتار بی هنجار به بروز ناکامیها در قالبهای عملی کمک میکند.

(۳) گروه های بی انجمن گروه های بی انجمن به ندرت سازمان یافته هستند و فعالیت آنها نیز مقطعی و پراکنده است. وجه تمایز آنها از گروه های بی هنجار آن است که مبنای تشکیل گروه های بی انجمن منافع مشترکی است که از لحاظ قومیت، منطقه، مذهب حرفه یا شاید خویشاوندی وجود دارد به دلیل همین پیوندهای پایدار اقتصادی با فرهنگی گروه های بی انجمن دوام بیشتری از گروه های بی هنجار دارند اما ممکن است خرده گروه های موجود در دوره یک گروه بی انجمن بزرگ همچون گروه های بی هنجار عمل کنند.

نظام های سیاسی تطبیقی

۲ نوع گروه بی انجمن

(۱) گروه های بسیار بزرگی که هر چند اعضایشان به منافع مشترک خود وقوفی احتمالاً ابهام آمیز دارند ولی سازمان رسمی پیدا نکردند. مشکل سازمان دادن چنین گروه هایی آن است که یافتن رهبرانی که مایل به صرف وقت و تلاش لازم برای سازماندهی آنان باشند دشوار است مانند گروه های منطقه ای قومی حرفه ای

(۲) خرده گروه های کوچک روستایی اقتصادی یا قومی هستند که اعضای آنها با یکدیگر آشنایی شخصی دارند. اگر اعضای این گروه ها با خوبی با هم مرتبط باشند یا اهداف آنان نامقبول یا غیر قانونی باشد ممکن است گروه ترجیح دهد که غیر رسمی و حتی مخفی بماند.

(۳) گروه های نهادینه احزاب سیاسی شرکتهای تجاری مجالس قانونگذاری ارتشها دیوانالاریها و نهادهای مذهبی اغلب از گروه های نهادینه حمایت میکنند این گروه ها رسمی هستند و گذشته از تصریح منافع کار ویژه های سیاسی با اجتماعی دیگری نیز دارند. در مواردی که گروه های نفوذ نهادینه قدرتمند هستند این قدرت معمولاً حاصل پایگاه تشکیلاتی آنهاست. در رژیم های اقتدار گرا که دیگر انواع گروه ها ممنوع یا دست کم زیر کنترل هستند گروه های نهادینه نقش بسیار چشم گیری ایفاء می کنند. در جوامع صنعتی نشده ای که معمولاً دارای گروه های انجمنی چندانی نیستند و چنین گروه هایی نمیتوانند در آنها حمایت چندانی به دست آورند نقش اصلی را گروه های نظامی شرکتها دارو دسته های حزبی و دیوانسالاران ایفاء میکنند در دموکراسی های صنعتی نیز

گروه های نفوذ دیوانی و تجاری از منابع عظیم و اطلاعات ویژه خود برای تأثیر گذاری بر سیاست ها استفاده می کنند.

(۴) گروه های انجمنی شامل اتحادیه های کارگری اتاقهای بازرگانی و اتحادیه های تولید کنندگان انجمنهای قومی انجمن های مذهبی و گروه های مدنی هستند. این سازمانها آشکارا برای این تشکیل شده اند که نماینده منافع یک گروه خاص باشند. گروه های انجمنی برای صورت بندی منافع و درخواستها روشهای منظمی دارند و اغلب دارای کارمندان حرفه ای تمام وقتی هستند.

گروه های نفوذ انجمنی بر تکوین و توسعه دیگر انواع گروه ها نیز تأثیر میگذارند. پایگاه تشکیلاتی این گروه ها موجب برتری آنها بر گروه های بی انجمن میگردد و جامعه غالباً تاکتیک ها و اهداف گروه های انجمتی را مشروع میداند گروه های انجمنی با بر عهده گرفتن نمایندگی طیف گسترده ای از گروه ها و منافع عملاً نفوذ گروه های بی هنجار بی انجمن و نهادینه را محدود می سازند. گروه های انجمنی میتوانند برای شهروندانی که منابع فردی آنها ناچیزتر است گذرگاه مهمی برای ورود به عرصه سیاست فراهم

سازند.

فعالیت گروه های انجمنی میتواند به شهروندان در زمینه بسط و روشن ساختن اولویتها و ترجیحات خود کمک کند. اطلاعات مهمی در مورد رویدادهای سیاسی در اختیار آنها قرار دهد و تصریح منافع شهروندان را به وجهی آشکارتر و دقیق تر از احزاب و انتخابات عملی سازد. گروه های نفوذ انجمنی در جوامع دموکراتیک نقش مهمی بازی می کنند.

نظام های مختلف گروه های نفوذ

الگوی روابط و تفاوتهای موجود از لحاظ انواع ارتباطات گروه های نفوذ عامل تقسیم نظامهای مختلف به ۳ شکل است.

(۱) نظام های کثرت گرا

(۲) دموکراتیک کورپوراتیست

(۳) کنترل شده گروه های نفوذ

(۱) وجه مشخصه نظام های کثرت گرای گروه های نفوذ وجود انواع متعدد گروه های انجمنی خودگردان است. نه تنها برای منافع مختلف گروه های انجمنی متفاوت بلکه تصریح منافع در داخل هر نوع از منافع نیز تجزیه و تقسیم شده است. ایالات متحده نمونه مشهور یک نظام کثرت گرای گروه نفوذ است. انگلیس فرانسه و ژاپن نمونه های دیگری از نظامهای کثرت گرا هستند.

(۲) وجه مشخصه نظامهای دموکراتیک کورپوراتیست گروه های نفوذ وجود هماهنگی بسیار چشمگیرتر در میان سازمانهایی است. که به نفع گروه های موجود در بخش خاصی از جامعه تقاضاهایی را مطرح می سازند. این گروه های شدیداً سازمان یافته و متمرکز در تدوین و اجرای سیاستها نیز دخالت منظم و اصولی دارند. آنها به شکلی منظم و مشروع با سازمانهای دولتی و معمولاً با سازمانهای احزاب سیاسی به عنوان طرفهای مذاکره برای یافتن راه حل مشکلات سیاستگذاری همکاری دارند.

فرهنگ سیاسی

ال نکته مناسب ترین ترتیبات دموکراتیک کورپورانیست تاکنون در زمینه مسائل اقتصادی وجود داشته است. جامع ترین نظام دموکراتیک کورپوراتیت از گروه های نفوذ را میتوان در اتریش هلند و کشورهای نروژ و سوئد یافت.

(۳) در نظام های کاملاً کنترل شده گروه های نفوذ دیگر نهادها مانند احزاب و دیوانسالاریها در دل گروه های سازمان یافته رخته می کنند و آنها را زیر سلطه خود در می آورند. بهترین نمونه ها نظامهای کمونیستی سنتی هستند که در آنها سازمانهای حزب سلط به تمام سطوح جامعه رخنه میکند و بر تمامی گروه های انجمنی مجاز از نزدیک اعمال کنترل می نمایند. در این نظام ها تصریح منافع به رهبران گروه های رسمی محدود میشد زیرا تنها آنها قادر بودند از منابعی که در نهادهای سیاسی داشتند به عنوان پایگاهی برای طرح خواستهایشان استفاده کنند در جوامع کنترل شده گروه های نفوذ تعداد زیادی از گروه های نفوذ نهادینه و گروه های بی انجمن غیر رسمی سربرآوردند.

دسترسی به متنفذان

گروه های نفوذ برای آنکه بتوانند موثر باشند باید به سیاستگذاران اصلی دست پیدا کنند. گروه های نفوذ از حیث تاکتیک ها که برای دسترسی پیدا کردن به دارندگان منابع مورد استفاده قرار میدهند با یکدیگر تفاوت دارند تاکتیکها گروه های نفوذ برای دسترسی به سیاستگذاران تا حدودی بسته به فرصتهایی که ساختار سیاستگذاری در اختیار آنها قرار میدهد و تا حدودی نیز براساس ارزشها و اولویتهای خود آنها شکل می گیرد.

به ۲ طریق گروه های نفوذ به متنفذان دسترسی پیدا می کنند.

(۱) مجاری مشروع یا قانونی دسترسی سیاسی

(۲) مجاری نامشروع و قهرآمیز دسترسی

در نظامهای اقتدار گرا و نظامهایی که زیر سلطه یک حزب واحد قرار دارند تنها یک مجرای مشروع اصلی برای دسترسی سیاسی وجود داشته باشد. دسترسی یافتن تمامی گروه ها به متنفذان دشوار میگردد. ممکن است درخواستهای مطرح شده از طریق این مجرا ضمن انتقال به تصمیم گیرندگان اصل تحریف شود.

مجاری مشروع دسترسی

(۱) از طریق ارتباطات شخصی – استفاده از پیوندهای خانوادگی تحصیلی محلی یا دیگر پیوندهای اجتماعی – است. مانند انگلیس ارتباطات شخصی معمولاً توسط گروه های بی انجمن که نماینده منافع خانوادگی یا منطقه ای هستند مورد استفاده قرار می گیرد ولی گروه های دیگر نیز از این ارتباطات سود می گیرند.

(۲) رسانه های جمعی گروه های نفوذ تلاش زیاد میکنند که منافع خود را مورد عنایت رسانه ها قرار دهند. وقتی آرمانی مورد توجه رسانه های ملی قرار گیرد پیام ارسال شده به سیاستگذاران وزن و اهمیت بیشتری می یابد. در یک جامعه باز پوشش واقع بینانه اخبار اعتباری بیش از پیامهای حمایت شده دارد. اما سردرگمی حاصل از تعدد پیامها و نامشخص بودن جهت آنها می تواند موجب

محدود شدن اثر بخشی رسانه های جمعی شود.

(۳) احزاب سیاسی عواملی که اثر بخشی احزاب سیاسی را محدود میسازند (الف) احزاب ایدئولوژیک مانند بیشتر احزاب کمونیست که دارای ساختاری سلسله مراتبی هستند بیشتر به کنترل گروه های نفوذ وابسته به خود میپردازند تا به انتقال خواستهای گروه های نفوذ (ب) سازمان نامتمرکز حزبی مانند سازمانهای ایالات متحده

(۴) مجالس قانونگذاری ضعیف بودن انضباط حزبی توام با نامتمرکز بودن کمیته های کنگره که سرمنشاء بیشتر قوانین هستند باعث میشود که گروه های نفوذ برای دسترسی به متنفذان و تأثیرگذاری بر سیاستها از طریق مجالس قانونگذاری اقدام کنند. مانند ایالات متحده در انگلیس و فرانسه به دلیل انضباط حزبی در مجلس قانونگذاری و کمیته های داخلی آن دسترسی به متنفذان را برای گروه های نفوذ کاهش میدهد.

(۵) دیوانسالاری دولتی تماس با سازمانهای دیوانی خصوصاً در مواردی که دیوانسالاری از قدرت سیاستگذاری برخوردار است یا منافع مورد نظر محدودند و تعداد بسیار کمی از شهروندان را به طور مستقیم درگیر میسازند میتواند حائز اهمیت باشد. فرد دیوانسالار در روند بررسی درخواستها از طریق مناسب ترین مجاری ارتباطی نیز مفید است.

نظام های سیاسی تطبیقی

(۶) تظاهرات اعتراض آمیز اعتصابات و دیگر اشکال مستقیم و برجسته اعمال فشار غیر خشونت بار بر دولت، بسته به نظام سیاسی از سوی اولیای امور به عنوان تاکتیکهایی مشروع با نامشروع قلمداد گردد. تظاهرات اعتراض آمیز ممکن است با اقدامات خودانگیخته گروه های بی هنجار باشد یا همانگونه که اغلب رخ میدهد توسل سازمان یافته گروه های نهادینه شده به مجاری نامرسوم تر دسترسی به نخبگان

در جوامع دموکراتیک تظاهرات اعتراض آمیز تلاشی است برای جلب حمایت مردمی به نفع آرمان گروه باشد. در جوامع غیر دموکراتیک تظاهرات اعتراض آمیز خطرناکترند و نمایانگر ناخرسندی بسیار شدید از دیگر مجاری دسترسی هستند.

کسانی که در جامعه قدرتی ندارند یعنی آنان که برای اعمال نفوذ بر سیاستگذاران به مجاری مرسوم حزب مجلس قانونگذاری و دیوانسالاری دسترسی ندارند یا فاقد منابع لازم برای این منظور هستند از تظاهرات اعتراض آمیز استفاده می کنند. تظاهرات اعتراض آمیز برای جوانان و گروه های اقلیتی جذابیت دارد که باورهای ایدئولوژیک آنها حول معارضه جویی با نظم مستقر اجتماعی

و سیاسی دور می زند.

مجاری و تاکتیکهای قهر آمیز

محققان معتقدند که همبستگی نزدیکی میان اقدامات خشونت بار جمعی از یک سو و سرشت جامعه و شرایط حاکم بر آن از سوی

دیگر وجود دارد.

ند رابرت گرد برای تبیین آن نوع ناکامی با نارضایتی که محرک مرتکبان اقدامات پرخاشجویانه است مفهوم محرومیت نسبی را به کار برده است. احساس محرومیت نسبی صرفاً سرچشمه احساس ناکامی نارضایتی و خشم است. هر چه این احساس نارضایتی و خشم پایدارتر باشد احتمال بروز خشونت دسته جمعی بیشتر خواهد بود مردم در صورتی به خشونت روی خواهند آورد که آن را موجه بدانند و معتقد باشند که به موفقیت خواهد انجامید.

تفاوتهایی نیز میان انواع فعالیتهای سیاسی خشونت آمیز وجود دارد. برای نمونه یک شورش متضمن ابزار خود به خودی خشم و ناخرسندی دسته جمعی توسط گروهی از شهروندان است. شورشها از لحاظ انگیزه رفتار و پیشینه اجتماعی تفاوت های بسیاری با هم دارند. جهت گیری شورشها به جای اشخاص علیه اموال است. محرومیت نسبی یکی از علل اصلی شورش هاست.

اعتصابات و کارشکنی ها از دیگر انواع فعالیتهای خشونت آمیز هستند که به وسیله گروه های انجمنی یا نهادینه سازمان یافته برپا می شود. تأثیر اعتصابات و کارشکنی ها بسته به مشروعیت دولت و فشارهای قهرآمیز دیگر گروه ها تفاوت می کند.

سومین نوع از فعالیت سیاسی خشونت آمیز ارعاب یا تروریسم است. استفاده از تروریسم نوعاً مبین عزم برخی گروه ها برای تغییر قواعد بازی سیاسی است. استفاده از تاکتیکهای ارعاب سیاسی بدون حمایت گسترده بسیاری از شهروندان از گروه های تروریست مانند آنچه در برخی جنبشهای استقلال طلب دیده میشود به ندرت به موفقیت انجامیده است. تروریسم گروه های کوچک معمولاً در مواجهه با رهبری یکپارچه دموکراتیک به شکست می انجامد.

توسعه گروه های نفوذ

یکی از پیامدهای نوسازی همگام با شکل گیری ایستارهای مشارکت جویانه در فرهنگ سیاسی جوامع در حال توسازی و تخصص گرایی در کار شکل گیری شمار زیادی از منافع خاص است. نظامهای گروه های نفوذ کثرت گرا یا کورپوراتیت مستقل یا

تحت کنترل بر اساس تاریخچه تکوین و توسعه گروه های نفوذ در جریان نوسازی شکل می گیرند. موفقیت در زمینه توسعه دموکراتیک مستلزم پاگرفتن نظامهای پیچیده گروه های نفوذ برای بیان نیازهای گروه ها و افراد در جوامع پیچیده امروزی است.

در برخی جوامع نوسازی میتواند موجب تضعیف ساختارهای سنتی گردد و در عین حال ممکن است به دلیل منع ایستارهای اجتماعی نتواند به توسعه گروه های انجمنی موثر کمک کند. نتیجه این وضع ناتوانی این جوامع از دسترسی به ثبات یا دموکراسی است.

نوسازی اقتصادی فشار زیادی بر نظام های اقتدار گرا وارد میسازد تا اجازه تشکیل سازمانهای آزادتر و طرح منافع سیاسی را بدهند.

الم نکته تصریح منافع به سمت اهداف شهروندان مرفه تری متمایل است که غالباً از سازماندهی بهتری برخوردارند.

فرهنگ سیاسی

در جایی که شکافهای موجود از لحاظ درآمد و تحصیلات عمیق تر است فراگیر بودن گروه های نفوذ نیز جانبدارانه تر است در حالت افراطی کسانی که از فرآیند سیاسی کنار گذاشته شده اند دست به فعالیتهای بی هنجار میزنند یا به خشونت متوسل میشوند در حالت کمتر افراطی وجود سطوح مختلف آگاهی سیاسی بدان معنی است که نظام گروه های نفوذ از هر نوع که باشد تا حدودی جانبدارانه تر خواهد بود.

جوامع آزاد فراصنعتی اروپای غربی و آمریکای شمالی باید به نوآوری جدیدی در زمینه تشکیلات گروه های نفوذ دست بزنند زیرا بسیاری از منافع بر اساس دسته ای ارزشهای اجتماعی یا منافع مادی استوار است که دیگر با طبقه بندی حرفه ای و شغلی همخوانی ندارند.

از لحاظ تشکیلاتی جنبشهای اجتماعی جدید در اروپای غربی خواهان سازمانهای سیال تر و پویاتری هستند که رهبری آنها پیوسته در حال تغییر باشد و اعضای آن نیز به عرصه فعالیتهای تشکیلاتی وارد و خارج شوند جنبشهای اجتماعی جدید در مورد ارزش مبارزات حزبی اعمال نفوذهای مرسوم در پشت صحنه و اعترافات ریشه ای با هم اختلاف دارند.

فصل سوم

مطالعه سیاستهای مقایسه ای در چارچوب رهیافتهای توسعه و نوسازی

شاخصهای عمده بررسی در مطالعه سیاستهای مقایسه ای

احزاب سیاسی

سیاست عمومی

لویس پای در مطالعه فرآیند سیاسی غیر غربی و فردریگز در مقایسه نظامهای شدیداً کشاورزی و صنعتی و فرانسین ساتن در تحلیل نظریه اجتماعی و سیاستهای مقایسه ای به گونه شناسی نظامهای سیاسی غربی و غیر غربی پرداخته اند.

نکته قرار دادن حالت زیر دستی و زبردستی در مقابل حالت تساوی گرایانه نسبت به اقتدار و مشروعیت سیاسی مبتنی بر فرهمندی در مقابل الگوی قانونی – منطقی از مختصات جوامع غیر غربی است. متغیرهای مختلف بر شناخت جوامع غربی و غیر غربی

(۱) متغیرهای جامعه شناختی برای تمایز جوامع مواردی از جمله میزان تحرک در نظام طبقه بندی اجتماعی، تمایز میان جامعه توده و جامعه کثرت گرا تنوع نقشها و درجه تخصصی شدن یا تقسیم کار در حوزه نقشهای اجتماعی را شامل میشود.

(۲) متغیرهای سیاسی برای تمایز میان جوامع غربی و غیر غربی مانند الگوی اقتدار مشروع مبانی مشروعیت سیاسی

(۳) متغیرهای اقتصادی بر شاخصهای گذر از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی و به عواملی چون تولید ناخالص ملی درآمد سرانه میزان نیروی کار و تجمع سرمایه مربوط میشود.

بررسی نظام های مختلط یا انتقالی

چون نمیتوان جوامع را به طور مطلق غربی و غیر غربی تقسیم کرد بر همین اساس بعضی از محققان به الگوهایی از نظام های مختلط یا انتقالی روی آوردند. از فردریگز که الگوی خود را جامعه منشوری معرفی کرد واژه منشوری مبتنی بر مفهوم سازی ریگز از توسعه سیاسی است که آن را گذار از در هم نگری کارکردی به ویژه نگری کارکردی میداند از این نظر نظام های سنتی دارای کارکردهای درهم و ساختارهای اندکی هستند ولی در جوامع مدرن کارکردها در میان ساختارهای تخصصی شده توزیع شده

اصطلاح انتقالی در اندیشه ریگز به فرآیندی اشاره دارد که حرکتی به سوی نوسازی خواهد بود و چون ریگز به اجتناب ناپذیری چنین حرکتی اعتقاد ندارد لذا ترجیح میدهد از واژه منشوری استفاده کند.

ریگز از اصطلاح فقدان یکپارچگی فرهنگی برای توصیف جوامع منشوری استفاده میکند. ویژگی دیگر جوامع منشوری فرمالیسم رسمی گرایی و قدرت بوروکراتیک است. از نظر ریگز مقصود از فرمالیسم حالتی است که نهادها در مسیر مورد نظر عمل نمی کنند. و منظور از قدرت بوروکراتیک گرایش بخش اداری حکومت برای ایفای نقش سیاسی است.

دیوید ایتر از دیگر محققانی است که تلاش زیادی برای ارائه یک گونه شناسی در مورد نظامهای انتقالی به عمل آورده است. ایتر مطالعات خود را بر مبنای متغیرهای هنجاری و ساختاری انجام داده است.

گونه شناسی ایتر بر اساس ۲ ضابطه مطرح میشود درجه اقتدار و نوع ارزشها درجه اقتدار خود به ۲ اقتدار هرمی و سلسله مراتبی تقسیم میشود. اقتدار سلسله مراتبی از نوع تمرکزگرایی متصلب قدرت تشکیل یافته است و اقتدار هرمی از برخی حقوق و

مطالعه سیاستهای مقایسه ای در چارچوب رهیافتهای توسعه و نوسازی

ماهان

مسئولیت های تعریف شده متشکل گردیده که هر یک از سطوح آن از درجه ای از استقلال برخوردار است.

ایتر در مورد متغیر ارزشی به ۲ دسته ارزشهای غایی (مقدس) و ابزاری (دنیوی) اشاره می کند.

ایتر بر ۲ نوع گونه شناسی آرمانی تأکید میکند که عبارتند از نظام لیبرال دنیوی و نظام جمعی مقدس

نظام لیبرال – دنیوی برمبنای ارزشهای ابزاری و ساختار هرمی استوار است و ضمن پذیرش وضع موجود در عین حال پذیرای یک سلسله دگرگونی های تدریجی است. در این نظام قدرت جنبه انحصاری ندارد و یکی از هنجارهای آن حاکمیت قانون است.

نظام جمعی – مقدس برمبنای ارزشهای غایی و ساختار سلسله مراتبی مبتنی است. این نظام شرایط موجود را لزوماً مطلوب نمی داند و حتی برای تغییر آن میکوشد. این نوع نظام غایت گراست و در صدر ایجاد نوعی همگنی و همگرایی در جامعه است.

مدل های لیبرال دنیوی و مقدس – جمعی در شکل عینی ترین صورت خود در جهان به نظام مصالحه و نظام تجهیزی تحلیل می گردند. از نظر ایتر نظام تجهیزی با الگوی سلسله مراتبی اقتدار میتواند منابع جامعه را برای انجام دگرگونی های سریع اجتماعی و اقتصادی تجهیز کند در مراحل اولیه نوسازی که نیاز به مصرف و پاسخگویی به این نیازها بالاست نظام تجهیز می تواند از مزایای بسیاری برخوردار باشد. مدل مصالحه ای که از نظر اقتدار هرمی و به لحاظ ارزش ابزاری است یکی از مدلهای متداول در دوران نوسازی است. توزیع پاداشها در مدل مصالحه ای به کیفیت تعارضات رقابت آمیز میان گروه های ذی نفوذ و میزان سازمان یافتگی بخشهای مختلف جامعه بستگی دارد.

نظام های مصالحه ای زمانی خوب کار میکنند که از رشد بالایی برخوردار باشند و قادر به تقویت ارزشهای غایی باشند.

در مدل ایتر امکان تغییر وضعیت نظامها وجود دارد. برای نمونه در فرآیند اگر نظام تجهیزی با اشکالاتی مواجه شود. ارزشهای غایی رو به اقول میگذارند و ارزشهای ابزاری از اهمیت بیشتری برخوردار میشوند. این امر نظام تجهیزی را به نظام بوروکراتیک تبدیل خواهد کرد. همچنین اگر نظام مصالحه ای به رایزنی میان گروه های مختلف تنزیل یابد نظام مصالحه ای به صورت نظام تجهیزی تغییر شکل خواهد داد.

نکته: نظام تجهیزی در مرحله ورود به صنعتی شدن بسیار مناسب است در حالی که برای مرحله میانی و یا اواسط نوسازی نظامهای بوروکراتیک از مطلوبیت خاصی برخوردارند.

نکته آن دسته از نظام های تجهیزی که بر اساس حالت سلسله مراتبی حکومت تعریف میشوند نسبت به نظام های مصالحه ای که دارای سلسله مراتب کمتری هستند درجه پاسخگویی پایین تری دارند.

الگوی ایتر به لحاظ معیارهای تجربی و نه هنجاری از مزایای علمی زیادی برخوردار است.

در مدل ایتر رابطه میان زور و اطلاعات مهم است. زیرا هر اندازه نظام از اطلاعات کمتری برخوردار باشد تمایل بیشتری به استفاده از زور نشان میدهد. نظام در مراحل اولیه صنعتی شدن به عمل بیش از اطلاعات نیازمند است. به همی همین دلیل نظام تجهیزی موفق تر است. در مراحل بعد نوسازی چون به اطلاعات بیشتری نیازمند است نظام مصالحه ای موفق تر است و باید جایگزین نظام تجهیزی شود.

توسعه سیاسی به مثابه یک فرآیند پویا

در مفهوم سازی توسعه سیاسی ۲ گرایش وجود دارد (۱) گرایشی که تغییر جوامع را به صورت اجتناب ناپذیر و در مسیری خطی می بیند که انسان تنها میتواند در سرعت این فرآیند موثر باشد. بر اساس این دیدگاه توسعه حرکتی به سوی مدل غربی است. (۲) این گرایش به مختصات نظام اجتماعی عنایت دارد و آن را نوعی ضابطه هنجاری و عام تلقی می کند.

نکته از نظر ماکس وبر دگرگونی اجتماعی فرآیند عقلانی شدن در جهت پیشرفت و حرکت از اقتدار مشروع سنتی به سوی اقتدار فرهمندی و سپس به اقتدار قانونی – منطقی است. از دید و بر عقلانی شدن به میزان کارایی و ارتباط میان ابزارها و هدفها می تواند معنی و مفهوم داشته باشد.

نکته از نظر لوسین پای در مرحله ای خاص از نوسازی (توسعه) عناصر فرهنگی سنتی باید با عناصر فرهنگ مدرن به مصالحه برسند. از نظر هانتینگتن افزایش خواسته ها و تقاضاها لزوماً به توسعه سیاسی نمی انجامد زوال سیاسی در این وضعیت نتیجه ۲ عامل است ظهور کانالهای جدید برای انتقال تقاضاها و دیگری انقلاب فزاینده انتظارات

ی نکته هانتینگتن تمایز روشنی میان توسعه سیاسی و سایر اشکال نوسازی نظیر صنعتی شدن قاتل می شود.

نظام های سیاسی تطبیقی

نکته از نظر دیامانت یک نظام سیاسی هنگامی توسعه یافته تلقی میشود که به طور فزاینده توانایی های لازم را برای ظهور هدف های جدید اجتماعی و ایجاد انواع جدیدی از سازمانها داشته باشد.

هانتینگتن و دیامانت هر دو بر مفهوم نوسازی سیاسی از لحاظ میزان ظرفیت نهادهای نظام برای سازواری و تطابق با فشارهایی که بر اثر دگرگونی در کم و کیف تقاضاها حاصل میشود تأکید دارند.

یکی از شاخص های تطابق و سازواری و تطابق میزان عمر نهادها و نیز درجه مقاومت یک نظام و نهادهای آن در شرایط بحرانی است در واقع ظرفیت نهادها از لحاظ تحمل فشار در طول زمان

از نظر هانتینگتن معیار ثانویه در مورد نهادینه کردن حرکت از سادگی به پیچیدگی تعداد زیر واحدهای سازمانی و درجه تنوع کار کردی است. تنوع ساختاری و تخصصی شدن کارکردی ارتباط مستقیمی با توسعه سیاسی دارد.

نکته وسعت و عدم امکان تحلیل تجربی از مقوله توسعه سیاسی باعث شده که محققان در این زمینه به مطالعات خرد روی آورند.

یکی از این مطالعات خرد به مفهوم سازی در باب تجهیز اجتماعی ارتباط می یابد کارل دویچ دو مرحله را برای فرآیند تجهیز اجتماعی در نظر میگیرد یکی مرحله کنار گذاردن عادات و وابستگیهای سنتی و قدیمی و دیگری مرحله استقرار افراد تجهیز شده و عضویت در گروه و پذیرش تعهدات جدید

ام نکته در مدل کارل دویچ تجهیز باید از سطح معینی از نهادینگی برخوردار باشد زیرا در پرتو نهادینگی است که میتوان فشارهایی را که در فرآیند تجهیز به وجود می آید کنترل کرد. از طرف دیگر افزایش حوزه فعالیت حکومتی نتیجه فشارهایی است. که در فرآیند تجهیز صورت می گیرد.

رقابت رهیافتهای گوناگون نوسازی در فرآیند مطالعه سیاست های مقایسه ای

نکته نظریه تکاملی به تسریع فرآیند انتقال از جامعه سنتی به جامعه مدرن در اروپای غربی قرن نوزدهم کمک فراوانی کرد. ماریان لوی برمبنای رهیافت جامعه شناختی به مقایسه جوامع نسبتاً مدرن و غیر مدرن دست زد. از نظر لوی آمریکا و بریتانیا جوامع مدرن و هند و چین غیر مدرن هستند. ماریان لوی علت اصلی تحقق نوسازی را تماس میان جوامع نسبتاً مدرن با جوامع غیر مدرن می داند.

تالکوت پارسونز در چارچوب نظریه کارکردگرایی جامعه سنتی را از جامعه مدرن تفکیک کرد مختصات جامعه سنتی عبارتند از: خاص گرایی در هم نگری و نسب سالاری ویژگیهای جوامع مدرن عام گرایی ویژه نگری و شایسته سالاری

سیریل بلک فرآیند نوسازی را از بعد داخلی به لحاظ تطابق نهادها با کارکردهای جدید و نیز با توجه به فشارهای بیرونی بررسی می کند.

بلک معتقد است علت تجارب کشورهای مختلف در فرآیند نوسازی را ناشی از ۳ عامل میداند میزان دسترسی به منابع ساختارهای نهادی و الگوی رهبری سیریل بلک ۴ مرحله را برای تحولات ناشی از نوسازی تشخیص میدهد که عبارتند از: (۱) برخورد جوامع در چارچوب ساختارهای سنتی با انگاره ها و نهادهای نوین (۲) انتقال قدرت از نخبگان سنتی به مدرن (۳) دگرگونی در الگوهای رفتاری اقتصادی و اجتماعی و تبدیل جامعه کشاورزی به صنعتی (۴) تغییر شالوده ای در ساختارهای اجتماعی بلک هفت الگو از شیوه های نوسازی در جوامع مختلف ارائه میدهد الگوی (۱) زمینه مساعدی برای نوسازی فراهم است مانند انگلیس و فرانسه (۲) عوامل نوسازی را در خود جای میدهند ولی در زمان بندی چالش نوسازی با کشورهای الگوی نخست تفاوت دارند. مانند آمریکا و استرالیا (۳) نوسازی با چالش فراوانی همراه بوده است و تحت تأثیر فرانسه و انگلیس قرار داشته (۴) کشورهای آمریکای لاتین را دربر میگیرد که در مرحله جنبشهای استقلال طلبانه زمینه برای ظهور رهبران نوگرا فراهم شد. (۵) هیچگاه به طور رسمی مستعمره نشدند و در آنها نوعی مقاومت عناصر سنتی در برابر افکار و اندیشه های نو وارداتی مشهور است (۶) جوامعی که مدت زیادی زیر سلطه استعمار بودند (۷) جوامعی که به علت فقدان نهادهای توسعه یافته در برخورد با فرهنگ استعماری رنگ باختند، مانند جوامع آفریقایی

برینگتن مور از نظر مور ۳ الگوی نوسازی وجود دارد (۱) شیوه نوسازی دموکراتیک و سرمایه دارانه (۲) شیوه انقلاب محافظه کارانه (۳) شیوه نوسازی کمونیستی

مطالعه سیاست های مقایسه ای در چارچوب ر رهیافت های توسعه و نوسازی

(۱) شیوه نوسازی دموکراتیک و سرمایه دارانه طبقه جدیدی که مستقل از طبقه حاکم سنتی بود ظهور یافت و به شیوه های انقلابی توانست بخشی از طبقه سنتی حاکم را از میان بردارد. این شیوه نوسازی در آمریکا انگلیس و فرانسه به وقوع پیوست.

(۲) شیوه انقلاب محافظه کارانه در این شیوه طبقه سرمایه دار تجاری با طبقه زمیندار ائتلاف کرد به ظهور فاشیسم منجر شد.

(۳) شیوه نوسازی کمونیستی در جوامعی صورت گرفت که طبقات حاکم نتوانستند به نوسازی صنعتی مبادرت ورزند و دستگاه بوروکراسی عملاً مانع رشد و ظهور گروه های تجاری و صنعتی شد. مانند روسیه و چین در این کشورها طبقه متوسط قدرتمندی

شکل نگرفت.

مفروضات نظری و روش شناسی رهیافت نوسازی

(۱) دگرگونی های اجتماعی فرآیندی پیش رونده تدریجی و بازگشت ناپذیر است که جوامع از مرحله ابتدایی به مرحله پیشرفته سوق می دهد. در نتیجه جامعه های گوناگون را شبیه هم خواهد ساخت.

(۲) محققان نوسازی در پی موارد منحصر به فرد و تعمیم ناپذیر نیستند. به منظور رسیدن به سطح بالایی از تعمیم پژوهشگران این رشته بر ساختار نمونه آرمانی پارسونز که جوامع سنتی را در مقابل جوامع مدرن قرار می دهد. تکیه می کنند.

مطالعات کلاسیک نوسازی

آلکس اینکلس و مارتین لیپست

اینگلس به مطالعه تأثیر نوسازی بر گرایشها و ارزشهای فرد اینگلس میپردازد. اینکلس در مطالعات خویش درباره کشورهای گوناگون به الگوی تثبیت شده ای برای انسان مدرن دست یافت از نظر اینکلس مشترکات انسان مدرن به شرح زیر است:

(۱) آمادگی برای کسب تجارب جدید

(۳) اعتقاد به علم

(۵) برنامه ریزی بلند مدت

(۲) استقلال روز افزون از چهره های اقتدار

(۴) تحرک پذیری

(۶) فعالیت در سیاستهای مدنی

نکته از نظر اینکلس تحصیلات مهمترین شاخصه ارزشهای مدرن به شمار می رود.

اینگلس ضمن بررسی آثار نوسازی بر فشار روانی در مردم جهان سوم چنین نتیجه میگیرد که اگر آهنگ نوسازی سریع باشد. نوسازی آثار منفی خواهد داشت.

نکته کار کردگرایان پارسونزی از تغییرات اجتماعی تدریجی به جای دگرگونیهای ناگهانی در کشورهای جهان سوم سخن

می گویند.

سیمون مارتین لیپست

لیست درصدد است تا نشان دهد چه رابطه ای میان دموکراسی و توسعه اقتصادی وجود دارد. از نظر لیپست جوامع مرفه دارای امکانات بیشتری از لحاظ دسترسی به دموکراسی هستند ولی جوامع فقیرتر به الیگارشی یا اتوکراسی گرایش دارند. لیپست چهار نوع نظام سیاسی را از یکدیگر متمایز می سازد.

(۱) دموکراسی های با ثبات اروپایی (مانند بریتانیا این دموکراسی ها فاقد جنبشهای سیاسی عمده مخالف قواعد بازی دموکراسی

هستند

(۲) دموکراسیها و دیکتاتوریهای بی ثبات اروپایی مثل (اسپانیا)

(۳) دموکراسی ها و دیکتاتوریهای بی ثبات آمریکای لاتین (مانند (برزیل)

(۴) دیکتاتوریهای با ثبات آمریکای لاتین (مثل (کوبا)

مارتین لیپست در اروپا به دنبال دموکراسیهای باثبات و در آمریکای لاتین در پی دیکتاتوری های باثبات است.

لیپست در مورد مفهوم اقتصادی به شاخصهایی چون ثروت صنعتی شدن شهرنشینی و تحصیلات اشاره می کند و بیان می کند که کشورهای دموکراتیک از درجه بالاتر توسعه اقتصادی نسبت به دیکتاتوری ها برخوردارند.

از نظر لیپست اعتقاد به اصلاح طلبی رفورمیسم) دنیوی و ایدئولوژی مختص طبقات پایین در کشورهای ثروتمند است که در

مقایسه با طبقات پایین در کشورهای فقیر، از رفاه نسبی برخوردارند.

نظامهای سیاسی تطبیقی

از نظر لبیست افزایش ثروت بر طبقه متوسط موثر واقع میشود. طبقات متوسط به سازمانهای سیاسی داوطلبانه خواهند پیوست و می توانند بر قدرت دولت نظارت کنند و قادر خواهند بود شهروندان را در تحصیل مهارتهای سیاسی آموزش دهند و سبب ترغیب مشارکت سیاسی شوند.

لیپست معتقد است گرایشات افراطی طبقه پایین در کشورهای با درآمد پایین و کشورهای تازه صنعتی شده مشاهده میشود. به نظر وی اگر فرآیند صنعتی شدن به سرعت رخ دهد میان وضعیت ماقبل صنعتی شدن و وضعیت کنونی گست ایجاد می شود. در نتیجه جنبشهای افراطی طبقه کارگر شکل می گیرد.

نکته در مطالعات کلاسیک نوسازی جملگی بر یک سلسله متغیرهای مشترک در مورد نوسازی یعنی بررسی عوامل نوسازی و پیامدهای این فرآیند بر جهان سوم تأکید داشته است.

انتقادات به مطالعات کلاسیک نوسازی

(۱) مفروضات تکاملی توسعه بر حرکتی یک جهتی استوار بود می پنداشتند که سرنوشت محتوم همه کشورهای جهان سوم حرکت به سمت مدل توسعه به سبک غرب است.

(۲) اعتقاد به توسعه یک جهتی سبب نادیده گرفتن راه های بدیل توسعه برای جهان سوم شده است.

خوش بینی محققان نوسازی که با توجه به ناهمگونی جهان سوم نمیتوان با بررسی تعدادی از متغیرها به یک سلسله

قانونمندی ها دست یافت و آنها را در مورد نظام های جهان سوم تعمیم داد.

(۴) انتقاد به پیش فرض کارکردگرایان در مورد ناسازگاری میان سنت گرایی و نوگرایی

نکته رابرت ردفیلد ارزشهای بزرگ ارزشهای نخبگان را از ارزشهای کوچک ارزشهای توده ها متمایز می سازد.

(۵) عدم اعتقاد به همزیستی میان ارزشهای سنتی و مدرن

(۶) موانع سنتی نوسازی در حالی که سنتها عاملی تکمیلی و کمکی برای نوسازی هستند.

(۷) فضای ارائه نظریه کلاسیک نوسازی در فضای ایدئولوژیک جنگ سرد و برای حراست از منافع دولتهای غربی و جلوگیری از نفوذ کمونیسم

غفلت از نقش عوامل خارجی در مطالعات نوسازی

نکته: نخستین فرضیه محققان نوسازی مبتنی بر مستقل بودن واحدهای سیاسی جهان سوم است.

مطالعات جدید نوسازی

در مطالعات جدید نیز تأکید بر جهان سوم است. این مطالعات در سطح ملی انجام گرفت.

فرض اساسی مطالعات جدید نوسازی این است که توسعه اساساً از طریق عوامل داخلی نظیر ارزشهای فرهنگی و نهادهای اجتماعی صورت می گیرد.

تفاوت دیدگاه های نو و کلاسیک نوسازی (۱) در دیدگاه جدید هنر همزیستی میان نوگرایی و سنت گرایی پذیرفته شده است. در رهیافت جدید (نو) سنت عامل عمده ای در فرآیند نوسازی است.

(۲) در دیدگاه نو از لحاظ روش شناختی به جای مطالعه انتزاعی گونه شناسی ها به موارد عینی و عملی توجه زیادی شده است و چون توجه خود را به مطالعات عینی مورد و تاریخی معطوف میکند دیگر مسیر یک جهتی توسعه پذیرفته شده نیست.

(۳) در دیدگاه مطالعات نو توسعه بر عوامل بیرونی یا بین الملل هم تأکید شده است. در مطالعات جدید با وارد کردن پدیده های تعارض در مطالعات خویش مسائل مربوط به مبارزه طبقاتی مسلطه ایدئولوژیک و انقلاب مذهبی را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهند.

هانتینگتن

از لحاظ ورود کشورهای بیشتر به جرگه نظام های دموکراتیک هانتینگتن ۲ موضوع را از یکدیگر تفکیک میکند: (۱) پیش شرط های توسعه دموکراتیک (۲) فرآیندهای وقوع توسعه دموکراتیک

درباره پیش شرط های دموکراسی هانتینگتن علاوه بر متغیرهایی چون ثروت و برابری به ساختار اجتماعی، محیط خارجی و چارچوب های فرهنگی نیز توجه دارد.

مطالعه سیاستهای مقایسه ای در چارچوب رهیافت های توسعه و نوسازی

نکته اودائل نظریه حکومت اقتدارگرای بوروکراتیک را مطرح می سازد. هانتینگتن از مفهوم جرگه انتقال یا انتخاب استفاده میکند و بر این اساس کشورهایی که از لحاظ اقتصادی توسعه می یابند وارد جرگه انتقال می شوند و در این روند حفظ نهادهای سنتی سیاسی به طور روزافزون دشوار میگردد. ثروت اقتصادی شرط لازم برای

دموکراسی تلقی می شود اما شرط کافی نیست. از نظر هانتینگتن وجود ساختار اجتماعی تنوع یافته شامل گروه های نسبتاً مستقل زمینه مساعدی برای کنترل قدرت دولت و

ایجاد نهادهای سیاسی دموکراتیک فراهم خواهند کرد. هانتینگتن بر وجود بورژوازی مستقل تأکید فراوان دارد و معتقد است در کشورهای جهان سوم بورژوازی مستقل وجود ندارد و اگر

توسعه صورت گیرد نتیجه تلاش دولت یا شرکت های چند ملیتی است.

هانتینگتن ظهور و سقوط دموکراسی در مقیاس جهانی را به ظهور و سقوط دولتهای قوی دموکراتیک مرتبط می داند. عامل چهارم در اندیشه هانتینگتن چارچوبهای فرهنگی است. هانتینگتن پروتستانتیسم را با رشد دموکراسی پیوند میدهد.

نکته در مورد پیوند پروتستانتیسم و رشد دموکراسی هانتینگتن متاثر از اندیشه های ماکس وبر است. هانتینگتن ۳ نوع مدل دموکراسی اشاره می کند

(۱) مدل خطی تجربه بریتانیا و سوئد توسعه تدریجی پارلمانتاریسم و حکومت قانون بسط حق رای همگان در طول زمان تصمیم آگاهانه برای پذیرش و اجرای قواعد.

(۲) مدل چرخشی مانند کشورهای آمریکای لاتین در این مدل نخبگان مشروعیت اشکال دموکراتیک را می پذیرند و انتخابات صورت میگیرد ولی حکومتها به ندرت از طریق انتخابات قدرت را به دست میگیرند. حکومت و انتخابات محصول دخالت نظامی

هستند.

(۳) مدل دیالکتیکی مانند آلمان ایتالیا، اسپانیا و یونان که تحت سلطه فاشیسم نازیسم و فالانژیسم و … بودند. در این مدل توسعه یک طبقه متوسط شهری منجر به فشار روز افزون بر رژیم اقتدارگرا در جهت مشارکت سیاسی خواهد شد.

هانتینگتن معتقد است که توسعه دموکراتیک همراه با ارائه تعریف دقیقی از هویت ملی توسعه نهادهای موثر سیاسی و بسط

مشارکت سیاسی تحقق خواهد یافت چنانچه مشارکت سیاسی قبل از استقرار نهادهای موثر سیاسی گسترش یابد موجب بی ثباتی و خشونت فراهم میشود.

نخبگان سیاسی تنها زمانی تصمیم به سازش و مذاکره با یکدیگر میگیرند که زمینه های توسعه نهادهای دموکراتیک فراهم شده

باشد. دموکراسی نتیجه فرایند تکاملی تدریجی با کمترین خشونت است.

طبقه بندی نظام های سیاسی

ال نکته محققان علوم سیاسی برای دستیابی به تعمیمات معتبر برای مقایسه واحدهای سیاسی از مدلهای تحلیلی استفاده

می کنند.

مدلهای عناصر تشکیل دهنده این مدلها با یکدیگر ارتباط منطقی دارند و مدلها از یکپارچگی برخوردارند. در مدلهای تحلیلی از مفاهیم انتزاعی استفاده می شود.

یکی از انگیزه های اصلی در مدل سازی پیچیدگی اوضاع سیاسی موجود است. مدل در صدد ساده کردن وضعیت های پیچیده و فراهم آوردن ضوابط و معیارهای انتزاعی برای مقایسه است.

نظام های سیاسی مختلف را میتوان بر اساس ایجاد ابزار موثر قدرت روابط قدرت در جامعه و روشهای تأمین اقتدار مشروع

روشهایی که به موجب آن رهبران به خود حق میدهند حکومت کنند با یکدیگر مقایسه کرد. مقایسه نظامها بر اساس ایجاد ابزار موثر قدرت

پارسونز قدرت را در سیاست همچون کارایی در تولید اقتصادی میداند پارسونز زور و اجبار را به صورت شکلی از قدرت مورد توجه

قرار نمیدهد زیرا زور و اجبار بر هدفهای مشترک مبتنی نیست.

نوع تعریف از قدرت دیدگاه محافظه کارانه نسبت به قدرت که آن را ظرفیت لازم برای تحقق اهداف مشترک می داند. دیدگاه لیبرال که بر توانایی اعمال اراده یکی بر دیگری تأکید میکند و دیدگاه رادیکال که آن را تحت تأثیر قرار دادن افراد به شیوه ای که علیه منافع خود آنها عمل شود.

نظام های سیاسی تطبیقی

در بررسی نظام های سیاسی گوناگون از لحاظ قلمرو قدرت رهبران سیاسی کشورهای مدرن و دموکراتیک توانایی کنترل گروه های بیشتر و متنوع تری از مردم را دارند. در جامعه خودکامه سنتی کنترل حکومت مرکزی محدود به تعداد اندکی از مردم است زیرا این جوامع فاقد ابزارهای پیشرفته برای کنترل وسیع مردم هستند. رهبران نظام های توتالیتر به دلیل استفاده از ابزارهای پیشرفته بخش عمده ای از جامعه را کنترل می کنند.

م نکته در جوامع مدرن خانواده نقشها و کارکردهای کمتری دارد و به عبارت دیگر دارای عرصه کمتری از قدرت است، بنابراین حکومت مرکزی در بخش وسیع تری از جامعه نفوذ دارد.

توزیع منابع قدرت در جوامع دموکراتیک کثرت گرا و در جوامع خودکامه سنتی و توتالیتر وحدت گراست. عرصه قدرت حکومتی در جوامع دموکراتیک و خودکامه سنتی محدود است و در جوامع توتالیتر وسیع است. بسط قدرت نقش افراد در زندگی سیاسی در جوامع دموکراتیک مشارکت داوطلبانه در جوامع خودکامه سنتی مشارکت بسیار محدود و در جوامع توتالیتر، مشارکت سازمان داده شده مرکزی است. در جوامع دموکراتیک در صورت بسط وظایف و کارکردهای حکومت به دلیل وجود مراکز متعدد قدرت سایر مراکز قدرت میتوانند فعالیتهای آن را در کنترل خود داشته باشند.

مشارکت سیاسی افزایش تقاضا برای سهیم شدن در قدرت و تصمیم گیری سیاسی از سوی مردم مشارکت سیاسی به نهاده های کارکردی فرآیند سیاستگذاری بستگی دارد.

بحث مشارکت سیاسی در فرآیند نوسازی مطرح میشود زیرا توسعه اقتصادی و تحرک های اجتماعی به تنشهای میان گروه های مختلف می انجامد در این تعارضات اجتماعی میان طبقات و مناطق آگاهی گروهی افزایش پیدا میکند و این خود به اقدامات

دسته جمعی برای حفظ منافع یک گروه در برابر گروه های دیگر می انجامد و مجموعه این تحولات به سمت سیاست میل می کنند. مشارکت سیاسی به عنوان یکی از تجلیات تنوع ساختاری توسط نخبگان صورت میگیرد و در فرآیند توزیع مجدد قدرت معنا می یابد. مشارکت بر ۲ نوع است (۱) تجهیزی بر اساس تعلیمات و دستورالعملهای خاص و به صورت سازمان یافته عمل میکند و متأثر از وفاداری احساسات و یا ترس از نخبگان است (۲) مشارکت خودجوش مردم عملاً در فرآیند نوسازی سیاسی و تنوع ساختاری و برخورداری نظامهای فرعی از استقلال دارای نقش میشوند.

نکته مشارکت تجهیزی گروه های رهبری غیر سیاسی یا محلی را به سیاستهای ملی پیوند می دهد.

نکته زمانی که امکان براندازی نخبگان سیاسی توسط ارتش وجود داشته باشد نخبگان قبل از اینکه مشارکت سیاسی شکل نهادینه به خود بگیرد خواهان مشارکت بیشتر هستند.

برای بررسی توزیع قدرت سیاسی ۳ مدل ارائه میشود (۱) مدل نخبگان حاکم منابع در اختیار یک گروه اندک (۲) مدل کثرت گرا قدرت پراکنده در میان گروه های مختلف (۳) مدل پوپولیستی پراکندگی گسترده منابع در میان مردم و شهروندان (۱) مدل نخبگان حاکم

گانتانو موسکا، جامعه را به ۲ طبقه دارای قدرت و طبقه تحت حکومت یا بدون قدرت تقسیم کرد.

رابرت میخاز مدل نخبگان حاکم را برای بررسی نظامهای فرعی مانند احزاب سیاسی و نیز اجتماعات محلی مورد استفاده قرار داد. میخاز معتقد بود که بحث سازمان با بحث الیگارشی مترادف است.

ویلفردو پارتو بر این نظر بود که در همه جوامع سه گروه حضور دارند گروه کوچک نخبگان حاکم نخبگان غیر حاکم و توده مردم یا غیر نخبگان

مفروضات طرفداران نظریه نخبگان حاکم (۱) اساس زندگی سیاسی مبارزه بر سر قدرت است و قدرت خود هدف است نه وسیله (۲) تمایز بارزی میان حاکمان و حکومت شوندگان وجود دارد (۳) تغییرات اجتماعی ماهیتی معین دارد (۴) آزادی و دموکراسی به حکومت نخبگان ارتباط دارد. رقابت میان نخبگان سازمان یافته و دسترسی به ساختار نخبگان نمودهای اساسی دموکراسی سیاسی را در نظریه نخبگان حاکم تشکیل میدهند طرفداران نظریه نخبگان حاکم معتقدند که از طریق آموزش توده ها و وجود سازمانهایی در میان کلیه گروه بندیهای اجتماعی امکان تحقق یک نظام نسبتاً دموکراتیک فراهم خواهد شد.

نکته نظریه پردازان در باب نخبگان حاکم اصولاً تغییرات و دگرگونیهای اجتماعی را ناشی از قصور نخبگان در مقابله با شرایط دگرگون شونده تلقی میکنند.

میلز معتقد است که در آمریکا مشاغل رهبری در اختیار ۳ گروه است که عبارتند از رهبران سیاسی مدیران شرکت ها و رهبران نظامی

مطالعه سیاستهای مقایسه ای در چارچوب رهیافت های توسعه و نوسازی

ماهان

نظریه میلز امروزه میتواند در چارچوب کورپوراتیسم مطرح شود دیدگاهی که بر اساس آن نمایندگان منتخب مردم رفته رفته جای

خود را به منافع بزرگ نهادی نظیر گروه های تجاری و نظامی میدهند.

(۲) مدل کثرت گرا

در این مدل چندین گروه اجتماعی مستقل از یکدیگر و دولت وجود دارند و میان حکومت مرکزی و شهروندان میانجیگری و مداخله می کنند. مانند سازمانهای مذهبی و اتحادیه های کارگری به این کثرت گرایی اجتماعی می گویند.

مدل کثرت گرایی فرهنگی تنوع گروهی منجر به تعارض اجتماعی واگرایی میشود. در این مدل علت پراکندگی و شقاق میان مردم مسائل ارزشی است و نه منافع عینی نتیجه وضع تعارض آمیز کثرت گرایی فرهنگی شکنندگی یکپارچگی ملی است که زور و اجبار را جایگزین توافق و سازش میکند. در این شرایط نبود هویت مشترک مانع به کارگیری ابزارهای موثر از سوی گروه های

قدرت می شود.

جوامعی که به لحاظ اجتماعی کثرت گرا هستند انواع گروه های داوطلبانه را در خود جای میدهند. انگیزه افراد برای پیوستن به

گروه ها منافع شخصی است رهبران گروه و نیز اعضای آن در مورد ارزشها توافق کلی دارند.

عضویت فرد در گروه ها در کثرت گرایی اجتماعی همپوشی و در کثرت گرایی فرهنگی تقویت کننده است.

کثرت گرایی اجتماعی و فرهنگی را میتوان با توجه به ۳ عنصر بررسی کرد:

(۱) نقش بازیگران سیاسی

(۲) روشهای ایجاد وحدت

(۳) فرآیند امکان پذیر شدن تغییر و دگرگونی

روش های ایجاد تغییر در کثرت گرایی اجتماعی فزاینده و تدریجی است زیرا به توافق و مصالحه نیاز دارد و در کثرت گرایی

فرهنگی خشونت بار است.

در کثرت گرایی فرهنگی گروه های اصلی طبیعی هستند و نه داوطلبانه در کثرت گرایی اجتماعی شهروند به گروه های وسیع و متنوع تعلق دارد و دارای عضویتهای مختلف است و شدت وابستگی به هر گروه کم است. نقش حکومت در کثرت گرایی اجتماعی توافق و سازش میان گروه های مختلف اجتماعی است. در مدل کثرت گرایی اجتماعی مقامات حکومتی نقش قاطعی ندارند و سیاست عمومی برآیند توافق و مصالحه رهبران به شمار میرود در کثرت گرایی اجتماعی وحدت در سایه توافق بر سر ارزشها و

قواعد بازی صورت میگیرد ولی در کثرت گرایی اجتماعی عامل وحدت زور و اجبار است.

مدل کثرت گرایی اجتماعی برای تبیین نظامهای غربی و مدل کثرت گرایی فرهنگی برای تحلیل وضعیت جوامع غیر غربی کاربرد دارد.

منتقدان معتقدند مدل کثرت گرایی اجتماعی موضوع پراکندگی قدرت را با تخصصی شدن کارکردی اشتباه گرفته است. کثرت گرایی اجتماعی نشان دهنده وجود جامعه ای از گروه های ممتاز است و نه گروه های متعددی که از مساوات نسبی برخوردار

باشند.

نکته مدل کثرت گرایی اجتماعی شباهت زیادی به مدل اقتصادی چانه زنی دسته جمعی دارد.

مدل کثرت گرایی اجتماعی در مورد گروه هایی که تقاضاهایشان برآورده نمی شود توضیح نمی دهد.

(۳) مدل پوپولیستی

پوپولیست ها خواهان توزیع قدرت به گونه ای هستند که طی آن برابری برادری و مشارکت گسترده به حداکثر برسد. پوپولیست ها روابط قدرت را مبتنی بر مساوات میدانند و نه سلسله مراتب برخود جوشی تأکید میکنند و نه بر سازمان و بر سادگی اصرار می ورزند و نه بر پیچیدگی

در مدل پوپولیستی دموکراسی به معنای حکومت افراد معمولی است که در آن عامه مردم قادر به کنترل حکومت باشند و از فرصت برابر برای نمایندگی برخوردار شوند.

مفروضات مدل پوپولیستی

(۱) هر فردی میتواند بالقوه و به طور مساوی اعمال قدرت کند. (۲) همه مردم نسبت به مسائل سیاسی علاقه مندند و از درجه بالای

نظام های سیاسی تطبیقی

مشارکت سیاسی برخوردارند. (۳) مردم از ویژگیهایی برخوردارند که میتوانند قضاوت سیاسی هوشمندانه ای داشته باشند.

در صورتی که در نظام های سیاسی دیکتاتوری به دلیل محدودیت مجاری اطلاعاتی و وجود نهادهای اداری پیچیده مانع اطلاع مردم از شیوه کار نظام سیاسی میگردد. (۴) مردم نقش عمده ای در تصمیم گیری های سیاسی دارند.

در مدل پوپولیستی نسبت به نقش فرد و مردم مبالغه شده است زیرا هنوز تصمیمات بدون اطلاع مردم گرفته میشود.

مقایسه نظامهای سیاسی بر اساس ایجاد اقتدار مشروع

روابط اقتدار از لحاظ ماهیت و مختصات حالت سلسله مراتبی دارد. قدرت و اقتدار از جنبه های مختلف با هم متفاوتند: اقتدار بیشتر

حالت ذهنی و قدرت عمدتاً جنبه عینی دارد.

منابع اقتدار به ۲ دسته تقسیم میشوند رویه ای روبه ای، جوهری

قد است وراثت ویژگیهای شخصی و جنبه های ابزاری قدرت نمونه ای از منابع جوهری اقتدار

در مورد جنبه های رویدادی اقتدار حق حکومت کردن مهم از منابع قانونی یا مقررات و هنجارهایی است که برای انتخاب رهبران به کار می رود.

جوامع مدرن بر اقتدار رویه ای و اشکال ابزاری اقتدار جوهری تأکید دارند و جوامع غیر مدرن انواع اقتدار قداستی وراثتی و شخصیتی نقش اصلی را در ایجاد حقانیت حکمرانی دارد.

تفاوت میان جوامع مدرن و غیر مدرن از لحاظ اقتدار رویه ای و جوهری جنبه نسبی دارد و نه مطلق ضمن آنکه تفاوت مبانی اقتدار عمدتاً به لحاظ درجه است و نه از نظر نوع

در چارچوب اقتدار رویه ای میان ۲ نوع جامعه باید تفکیک قائل شد رویه هایی که حق حکومت کردن را بر اساس یک سلسله قواعد غیر رسمی واگذار میکنند در جوامعی دیده میشود که از لحاظ ساختاری ساده هستند و رویه هایی که این حق را در چارچوب قوانین بسیار رسمی اعطا میکنند در جوامعی حاکم هستند که ساختار پیچیده ای دارند.

نکته جوامع گوناگون به دلیل متفاوت بودن منابع اقتدار از اقتدار برداشت متفاوتی دارند.

مردم انگلستان به پذیرش اقتدار شخصی تمایل دارند در مقابل مردم نروژ تلقی قانونی از اقتدار دارند فرانسویان تخصص و اطلاعات را منشأ اقتدار میدانند نروژیها بسیار فردگرا هستند و تمایلی برای پیوستن به انجمنهای داوطلبانه ندارند، از طرف دیگر ترجیح می دهند که تصمیمات به صورت مرکزی از سوی افرادی که مجسم کننده دولت میباشند اتخاذ شود.

نوع اقتدار (۱) اقتدار ماقبل مشروع رژیم های نوظهور در دوران ماقبل مشروعیت به سر میبرند گروه های رقیب در این جوامع توجیهات اخلاقی رهبران را نمی پذیرند. (۲) اقتدار غیر مشروع نه حکومت کنندگان و نه حکومت شوندگان توجیهات بر حق بودن حکومت را نمی پذیرند و برای اعتقادات اخلاقی احترامی قائل نیستند. (۳) اقتدار فرامشروع اصول قدیمی مشروعیت منسوخ میشود و توجیهات و اصول جدید پذیرفته میشود. این وضعیت هنگام انقلاب رخ میدهد. تا زمان ظهور جوامع مدرن، رهبران اقتدار خود را بر اساس مشروعیت سنتی توجیه میکردند بعد از وقوع تحولات تکنولوژیک مشروعیت ایدئولوژیک و فرهمند (شخصی) از اهمیت برخوردار شد.

نوع مشروعیت رویه ای و ابزاری وجود دارد. بر اساس مشروعیت ابزاری رهبران وعده انجام خدمات ملموس و عینی را میدهند. در چارچوب مشروعیت رویه ای رهبران حکمرانی خود را بر طبق نظامی از قوانین رسمی شده توجیه میکنند. در واقع رهبران و حکومت شوندگان تفوق قانونی را می پذیرند.

آثار مشروعیت

(۱) ایجاد ثبات

(۲) امکانات لازم برای تغییر و دگرگونی

(۳) بسط قدرت تصمیم گیری و محدودیتهایی نیز برای قدرت به وجود می آورد.

شاخصهای عمده بررسی در مطالعه سیاستهای مقایسه ای

(۱) تاریخ و فرهنگ سیاسی

ترکیب ناهمگون جمعیت در یک سرزمین به واسطه حاکم بودن کثرت گرایی فرهنگی در شرایطی که دوران ملت سازی با موفقیت

مطالعه سیاستهای مقایسه ای در چارچوب رهیافت های توسعه و نوسازی

ماهان

طی نشده باشد. حتی میتواند عامل عمده بازدارنده برای تحقق کثرت گرایی اجتماعی تلقی شود.

تاریخ به لحاظ اینکه ارزشها و هنجارهای گذشته بر حسب ریشه دار بودن آنها با اشکال گوناگون به نسلهای بعدی منتقل می شود.

از اهمیت خاصی برخوردار است.

نکته نظام های اعتقادی ایدئولوژیک برمبنای تعهد عاطفی و پراگماتیست نظامهای اعتقادی که از شفافیت کمتری برخوردار دارند)، ریشه در تاریخ دارند.

مهم ترین جنبه فرهنگ سیاسی احساسات عاطفی مردم نسبت به سیاست است. یکی دیگر از ابعاد فرهنگ سیاسی ارزشیابی مردم از عملکرد حکومت است.

در صورتی که رهبران سیاسی بتوانند ایدئولوژی وارداتی را با شرایطی بومی و سنتی تطابق دهند این وضع، مانع گست تاریخی و موجب ارتباط سنتی مردم با گذشته خود خواهد شد.

فرهنگ سیاسی دموکراسی های غرب ترکیبی از فرهنگ آمریکایی فردگرایانه و فرهنگ فراماتریالیستی است. متفکرین راست جدید برای دفاع از فردگرایی وجود حکومت بزرگ را عامل اصلی کسادی اقتصادی تلقی میکردند و راه و چاره را در مقررات زدایی و خصوصی سازی جستجو نمودند. اینها برای پیشگیری از دخالتهای بی مورد دولت وجود دستگاه عظیم دیوان سالاری دولت را با دموکراسی در تضاد میدیدند.

عقاید فردگرایان هویت و شخصیت مستقل از فرماسیون اجتماعی وجود دارد و ماهیت یک فرد بدون رجوع به جامعه قابل درک است. نظم ماتریالیستی بعد از جنگ جهانی دوم باعث تقویت فرهنگی جوامع فردگرا شد و مسائل رفاه مادی و با ظهور فرهنگ فرماتریالیسم به جای تأکید بر حقوق و منزلت بر کیفیت بهتر زندگی و روابط شخصی به جای توجه به قانون، نظم و سلسله مراتب به مشارکت و حق تعیین سرنوشت توجه میشود در فرهنگ فرماتریالیستی مردم برای تبیین خواسته ها و تقاضا به احزاب و نهادهای سنتی بسنده نمی کنند. در این فرهنگ زمینه زوال بسیاری از اشکال سنتی مشارکت فراهم میشود و وفاداری به نهادهای مشارکت سنتی از بین می رود.

نکته: فرهنگ ماتریالیستی در کشورهای کوچک و ثروتمند مانند کشورهای اسکاندیناوی هلند، بلژیک و سوئیس مشاهده میشود. ویژگی فرهنگ سیاسی جوامع توسعه یافته

(۱) اعتقاد و اعتماد به شهروندان و متعاقب آن تعهد و تکلیف مردم برای مشارکت در فرآیند سیاسی کاهش مشارکت در فرآیندهای سیاسی در جوامع توسعه یافته ناشی از دو عامل است.

(الف) فرهنگ فراماتریالیستی

ب کاهش اشتیاق عمومی برای شرکت در انواع فعالیتهای سنتی

(۲) وجود یا عدم وجود اعتماد سیاسی

(۳) حالت مشارکتی فرهنگ سیاسی در جوامع توسعه یافته و نه جنبه محلی و قوم گرایانه و تبعی

فرهنگ سیاسی جوامع غیردموکراتیک جنبه منشوری دارد و در آن ارزشها و هنجارهای متعارضی دیده میشود. در کشورهای توسعه نیافته به دلیل فقدان تجربه دموکراسی تنها عامل انسجام دهنده ظاهری بهره گیری از قوه قهریه است.

نکته: فرهنگ سیاسی عامل پیوند هنجاری میان دولت و جامعه میباشد.

در جوامع توسعه نیافته و فاداری به نهادهای قبیله ای عشیره ای و خویشاوندی مانع شکل گیری یک فرهنگ سیاسی منسجم می شود. از دیگر ویژگیهای فرهنگ سیاسی جوامع توسعه نیافته این است که مصائب و گرفتاریهای اجتماعی و اقتصادی عامل تعیین کننده ای در ایستارهای آنان نسبت به سیاست و دولت به شمار میرود مشروعیت دولت در کشورهای غیردموکراتیک به جای تاریخی و طبیعی بودن ساختگی است و هدف اولیه دولت در جهت تأمین منافع جامعه و مصلحت عامه نیست بلکه در این روند به تثبیت قدرت دولت و توانایی آن برای کنترل و حکومت توجه خاصی میشود.

بررسی مقایسه ای تحولات دو کشور فرانسه و انگلیس نشان میدهد که نوسانات سیاسی در بریتانیا کمتر از فرانسه بوده است و بخش عمده ای از تحولات سیاسی و اجتماعی فرانسه در راستای اصلاحات و توسعه سیاسی و اقتصادی جستجو کرد.

فرانسویها با دولت همکاری نمیکنند و نهادهای سیاسی به راحتی نمیتوانند منافع و خواستهای پراکنده را به سیاست تبدیل کنند. و در این کشور همیشه شاهد دولتهای ائتلافی بودیم در حالی که در انگلیس بیشتر گرایش به سمت نظام دو حزبی وجود دارد.

نظام های سیاسی تطبیقی

شرایط اجتماعی سیاست.

از جمله حمایت هایی که جامعه میتواند در جهت حفظ ثبات نظام سیاسی به عمل آورد میتوان به الگوهای تثبیت شده روابط متقابل شخصی و توافق کلی در مورد هدفهای زندگی اجتماعی اشاره کرد.

تعارضات می تواند به صورت طبقاتی ناحیه ای و فرهنگی یا قومی تجلی پیدا کند. یکی از انواع تعارضات، تعارضات ناحیه ای هستند. که ناشی از تقسیمات جغرافیایی است و دارای آثار مهم سیاسی میباشند. مانند جنگ داخلی آمریکا شکاف میان روستائیان و شهرها نیز گاهی عامل تعارض است که در جوامعی که در دوران گذار از جامعه روستایی به شهری را میگذرانند قابل مشاهده است. در میان جوامع پیشرفته در فرانسه و ژاپن نفوذ کشاورزان سیاست حکومت را تحت تأثیر قرار می دهد.

ام نکته با تعدیلاتی که در فرآیند توزیع مجدد ثروت به عمل میآید میتوان از تعارضات طبقاتی کاست.

از دیگر اشکال تعارضات اختلافات فرهنگی یا قومی است تعارضات فرهنگی جوامع را به صورت نژادی، زبانی و مذهبی تقسیم می کند. در این صورت تقویت کثرت گرایی اجتماعی در کنار کثرت گرایی فرهنگی میتواند تضمینی برای امنیت ملی تلقی شود و باید در فرآیند توزیع مجدد قدرت سهمی برای گروه در نظر بگیرد.

مشکلات ناشی از ملت و دولت سازی در جوامع توسعه نیافته از تعیین مرزهای استعماری نشأت می گیرند که در آن ملاحظات جغرافیای انسانی در نظر گرفته نشده است.

عوامل تشدید تعارضات اجتماعی

(۱) ساختار کلی اختلاف در صورت وجود چند اختلاف به طور همزمان امکان قطبی شدن اجتماعی و سطوح بالای تعارض خیلی

زیاد است.

(۲) سطح کلی ثروت در روندهای اقتصادی آینده.

(۳) ایستارهای رهبران و نخبگان سیاسی در صورت پاسخگو بودن رهبران نسبت به کاهش تنش میان گروه های اجتماعی از قطبی

شدن جامعه جلوگیری می شود.

(۴) شیوه حل و فصل تعارضات در گذشته

(۵) نسری تعارضات به سایر نقاط در سایه انقلاب ارتباطات

شهروندان و سیاست

در جوامع دموکراتیک مشارکت داوطلبانه یک هنجار تلقی میشود در رژیم های توتالیتر مشارکت سازمان یافته به صورت یک هنجار است. در جوامع توسعه نیافته خواسته های سیاستگذاران در اشکال گوناگون بر جامعه تحمیل میشود و نوعی رابطه تحت الحمایگی مشاهده می شود.

ال نکته یکی از دلایل افزایش دخالت سیاسی مردم پذیرفتن اصل وجود حاکمیت عامه به عنوان مبنایی برای قدرت سیاسی مشروع است. رژیم های اقتدار گرا رفتارهای مدنی داوطلبانه را به صورت ابزاری برای جذب استعدادها و انرژی توده در جهت هدفهایی که توسط نخبگان سیاسی تعیین شده به کار می گیرند.

نکته مشارکت وسیع و غیر معمول باعث بی ثباتی سیاسی و حتی فروپاشی رژیم می شود.

در رژیم های اقتدارگرا بدون توجه به اصلاحات و دگرگونیهای اجتماعی برای مشارکت مردم ارزش قابل نیستند. اشکال غیر سنتی مشارکت رفتار مردم ماهیت طبقاتی ندارد و طیف وسیعی از هدف ها را شامل میشود.

جنبشهای غیر رسمی تک موردی مبین ویژگیهای بارز سیاستهای نوین هستند. بسیاری از نهادهای سیاسی سنتی که در تجمع و تبیین خواسته های مردم نقش اساسی داشتند امروزه در اغلب دموکراسیها جای خود را به تعدادی از گروه های خاص دارند که قادرند بدون توجه به سلسله مراتب قدرت و دیوانسالاریهای پیچیده سریعاً خواستهای مردم را به سیاست تبدیل کنند.

نقش مردم در تبیین اولویتها

یکی از راه های بیان خواسته ها و ورود افراد در فرآیند سیاستگذاری شرکت در انتخابات است. درباره نقش انتخابات در دموکراسی نظر وجود دارد (۱) نظریه سنتی در چارچوب انتخابات رقابت آمیز حکومتها نسبت به مردم پاسخگو هستند. (۲) نظریه انتقادی انتخابات رقابتی تمهیدی است برای بسط قدرت نخبگان بر مردم برمبنای این تحلیل انتخابات باعث میشود مخالفان بالقوه جذب

مطالعه سیاستهای مقایسه ای در چارچوب رهیافت های توسعه و نوسازی

ماهار

نظام سیاسی شوند و مشارکت مردم صرفاً در حد رای دادن است. در این رویکرد مسأله انتخابات و پاسخگویی جزء کار کرد کلیدی انتخابات به شمار نمی آید. بلکه کار کرد اصلی آن افزایش مشروعیت نخبگان حاکم است.

انتخابات لیبرالی کنترل شده در اروپای دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ قابل مشاهده است. در این انتخابات تعداد نامزدها اندکی بیش از تعداد کرسی های موجود است.

متداول ترین شکل انتخابات نیمه رقابتی آن است که انتخابات از سوی یک حزب مسلط کنترل شود. در چنین نظامی کنترل و انتخاب با یکدیگر ترکیب شده و یک حالت نیمه دموکراسی به وجود می آورند. احزاب مسلط بر رسانه ها و اداره انتخابات کنترل دارند. مانند نظام های تک حزبی

در جوامعی که کلیه مشاغل و مسئولیت ها در سطح ملی و محلی از طریق انتخابات تعیین میشوند، موفقیت این امر به سنت دیرینه خودمداری این جوامع بستگی دارد (مانند ایالت متحده)

نکته به واسطه حاکم بودن فرهنگ سیاسی گوناگون در جوامع مختلف رفتار رای دادن از جامعه ای به جامعه دیگر فرق می کند. تعلق افراد به خانواده ها قشربندیهای اقتصادی اجتماعی و فرهنگی در شیوه رای دادن آنها موثر است. میزان تحصیلات سن جنس و شغل نقش مهمی در و رای دادن ا ایفا می کنند.

در کشورهای اروپایی که تفاوتهای اجتماعی در مقایسه با ایالات متحده عمیق تر است رأی دادن نوعی تبیین وفاداری به یک گروه اجتماعی خاص است نه یک حزبه

در جوامع غربی که مردم از مدتها قبل از حق رای همگانی برخوردار شدند مدلهای رای دادن حزبی یا گروهی دارای نوعی تداوم و ثبات نسبی است و یک رفتار زودگذر و موقتی و مقطعی به شمار نمی رود.

نکته: دلیل اصلی کاسته شدن از وفاداری های حزبی در جوامع مغرب زمین ناکارایی حکومت هاست. در جوامع مغرب زمین با کم رنگ شدن هویتهای طبقاتی و مذهبی الگوی طبقاتی رای دادن اهمیت خود را از دست داده است.

گرایش رأی دهندگان جوان به سمت گروه های کوچک تک موردی با خود نوعی بی ثباتی اجتماعی را در پی داشته است و منجر به

ظهور احزاب جدید مانند سبزها با رویه های افراطی شده است. در شرایط کنونی احزاب سیاسی در گروه بندیهای اجتماعی و ایدئولوژیک چندان ریشه نداشته و به جنبه های عملگرایانه و مسائل عینی و ملموس زندگی عنایت دارند.

در نظام های اقتدار گرا با یک حالت انقباضی افکار عمومی مواجهیم هر چه به سوی نظامهای مردم سالاری پیش می رویم حضور و نقش افکار عمومی را به صورت ملموس تری حس کنیم.

نکته نظرسنجی برای شناخت افکار عمومی میان توده مردم و سیاستگذاران پل برقرار میکند وسعت جامعه آماری تنوع گروه هایی که مورد پرسش قرار میگیرند و انتخاب معیارها و پارامترهای مناسب تصویر نزدیک تری به واقعیت در ارتباط با افکار عمومی به ما نشان می دهد.

موانع نفوذ افکار عمومی در جوامع مختلف (۱) عدم اطلاعات کافی مردم درباره مسائل گوناگون و پیچیده (۲) ناسازگاری بین دیدگاه های غیر قابل ملموس بلند مدت سیاستگذاران در چارچوب حفظ و تأمین منافع ملی با نگاه های مقطعی مردم.

گروه های ذی نفع (فشار)

گروه های ذی نفع در جهت تحت تأثیر قرار دادن سیاست عمومی تلاش میکنند و برخلاف احزاب سیاسی درصدد کنترل حکومت نیستند. بلکه عمدتاً تلاش میکنند تا بر حکومت تأثیر گذارند گروه های ذی نفع به طرح ناهنجاریهای مربوط به توزیع قدرت در دموکراسیها مبادرت مینمایند. گروه های ذی نفع از طریق در اختیار قرار دادن اطلاعات لازم برای حکومت ها آنها را بر اتخاذ سیاستهای معقول و منطقی ارشاد میکنند.

و نکته گروه های ذی نفع تحت شرایطی به وجود می آیند که عضویت در آنها اجباری باشد با زمانی که گروه ها منافع مشخصی را مطرح نمایند. امروزه نقش و عملکرد گروه های ذی نفع در چارچوب سیاستهای داخلی یک کشور نیست بلکه کارکرد آنها در سطح جهانی است و زمینه مناسبی برای شکل گیری جامعه مدنی جهانی فراهم می سازند.

نکته همه فعالیتهای گروه های ذی نفع متوجه حکومت است.

در دموکراسیهای لیبرال دیوانسالاریها از نهادهای مهم برای وارد کردن فشار به حکومتها تلقی میشوند. در صورتی که گروه های

نظام های سیاسی تطبیقی

ذی نفع احساس کنند به نحوی از انحاء فرآیند سیاستگذاری عمومی کنار گذاشته شده اند سعی میکنند تا تصمیمات اتخاذ شده در چارچوب دادگاه ها را مورد چالش قرار دهند، مثل اتحادیه اروپا

رژیم های اقتدار گرا سعی میکنند خود را در برابر فشارهای گروهی عایق بندی کنند. این گروه ها در خدمت حزب هستند و دولت ها به جای هدایت از سوی جامعه از طرف حزب رهبری میشوند. برخلافت جوامع دموکراتیک در جوامع کمونیستی ایجاد راه های نوین جهت طرح تقاضاهای جدید محدود میشود.

گروه های ذی نفع در کشورهای اروپای شرقی گروه هایی که در اروپای شرقی شکل گرفتند نمیتوان در طبقه بندی گروه های ذی نفع به معنای غربی آن جای داد گروه های مزبور به تاثیرگذاری تصمیمات و سیاستهای حکومتهای کمونیستی بسنده نکرده بلکه به دنبال جانشینی آنها بوده این قبیل گروه ها به شکل احزاب مخالف دو فاکتور شروع به فعالیت کردند و سپس به صورت جنبشهای وسیع اجتماعی یا جبهه های ملی درآمدند. عضویت در این گروه ها محدود است و نتوانستند با حکومت پیوند منطقی برقرار کنند.

گروه های ذی نفع را میتوان بر حسب اینکه دارای روابط فرقه ای یا انجمنی هستند طبقه بندی کرد حلقه و پیوندهای فرقه ای از زمان تولد حاصل میشوند نه عضویت داوطلبانه مانند نهاد خانواده و روابط قوی و زبانی پیوندهای انجمتی برای هدفهای ابزاری خاص به وجود می آیند مانند انجمن حیات وحش

نکته روابط فرقه ای از ویژگیهای جوامع توسعه نیافته و پیوندهای فرقه ای از مختصات جوامع توسعه یافته است.

تعارضاتی که برمبنای پیوندهای فرقه ای حاصل میشوند حاد و شدیدند.

گروه های عرفی گروه های عرفی به صورت رسمی سازمان نیافته و برای هدفهای خاص به وجود نمی آیند. گروه های عرفی انتهای طیف گروه های فرقه ای را تشکیل میدهند گروه های عرفی پس از دوران جنگ سرد که هویتهای مذهبی از اهمیت خاصی برخوردار شدند نقش مهمی را در سیاست ایفا کردند.

گروه های نهادی گروه های نهادی معمولاً نهادهای رسمی بزرگی را تشکیل میدهند که به سوی عرصه سیاست کشیده میشوند ولی برای وارد کردن فشار سیاسی به وجود نمی آیند. شرکتها کلیساها اتحادیه های کارگری و دانشگاهها گروه های نهادی وظایف

تثبیت شده در جامعه دارند و به آنها برای ایفای نقشی در سیاست اقتدار مستقلی می بخشد.

گروه های حمایتی بخشی یا کارکردی گروه های حمایتی به صورت رسمی سازمان یافته و برای حمایت از منافع مادی اعضای خویش به وجود می آیند مانند صنوف گوناگون و انجمنهای حرفه ای درصدد تأمین منافع خاص در ارتباط با ادارات حکومتی برای

اعضای خویش هستند و منافع و خواستها روشن اقتصادی را مطرح می کنند.

گروه های ترفیعی با مبارز برای پیشبرد عقاید و نظریات تأمین هویت ها سیاست ها با ارزشها پا به عرصه وجود می گذارند، مانند گروه های طرفدار محیط زیست گروه های موافق یا مخالف سقط جنین گروه های ترفیعی به منافع مادی و رفاه شخصی اعضای خود توجهی ندارند. تأکید آنها عمدتاً بر مصالح و منافع عامه است. این گروه ها در دموکراسیهای لیبرال به دلیل رسانه های آزاد و برخورداری از فرهنگهای مشارکتی اهمیت بیشتری دارند.

النکته عامل اصلی در تبدیل گروه های ذی نفع به ذی نفوذ ماهیت نظام سیاسی است.

له نکته مشروعیت عضویت و منابع قابل دسترسی باعث میشود گروه های بعضی گروه های ذی نفع بیش از دیگران تأثیر گذار باشند. احزاب سیاسی

تألیف منافع فعالیتی است که طی آن خواسته های افراد و گروه ها در قالب پیشنهادهای مهم برای سیاستگذاری، منسجم میشود و تألیف منافع معمولاً در درون احزاب صورت می گیرد.

احزاب بر جامعه پذیری تأثیر میگذارند و با سازمان دادن اندیشه ورزی درباره موضوعات سیاسی و کوشش برای جلب حمایت از ایدئولوژی خود مواضع مشخصی که در قبال موضوعات مختلف دارند و نامزدهایی که معرفی میکنند به فرهنگ سیاسی شکل

می دهند.

احزاب با بسیج کردن رأی دهندگان و دخالت در انتخاب صاحب منصبان احتمالی آینده بر گزینش کارگزاران سیاسی نیز تأثیر می گذارند.

مطالعه سیاستهای مقایسه ای در چارچوب را رهیافت های توسعه و نوسازی

هدف مشخص و تعریف کننده هر حزب سیاسی که تلاش برای جلب حمایت به نفع سیاستها و نامزدهای خود آن حزب است به طور مشخص به تألیف منافع باز می گردد.

یکی از ساختارهای سیاسی شبکه حامی – پیرو است که به عنوان اصل تعیین کننده فئودالیسم شناخته میشود. نظریه معاصر در مورد نظام حامی – پیرو نخستین بار از سوی محققان مسائل شرق جنوب شرقی و جنوب آسیا مطرح شد. نظام حامی – پیرو با گزینش افراد برای مناصب سیاسی تألیف منافع سیاستگذاری و اجرای سیاستها ارتباط دارد. در چنین نظام سیاسی بسیج منابع سیاسی به پشتیبانی از سیاستهای یکپارچه در زمینه تغییر اجتماعی یا برای پاسخگویی به بحرانها دشوار خواهد بود. فعالیت گسترده شبکه های شخصی در زمینه تألیف منافع عمدتاً محدود به کشورهایی است که از پایین ترین سطح توسعه اقتصادی

بهره مندند. ۴ گروه دیگر که در زمینه تألیف منافع نقش ایفاد می کنند عبارتند از:

(۱) مجموعه ترتیباتی که کورپورانیم دموکراتیک خوانده میشود و در برخی کشورها از لحاظ تألیف منافع هر ۲ گروه کارگران و کارفرمایان در زمینه سیاستهای اقتصادی کنترل کننده بیکاری و تورم بسیار موفق بوده است.

(۲) گروه های انجمنی هر چند اغلب صرفاً در زمینه بیان درخواستها و ابراز حمایت از مدعیان سیاسی اصلی همچون احزاب، فعالیت دارند ولی بعضی از مواقع میتوانند منابع چشمگیری را به کار گیرند.

گروه های نهادینه ای مانند دارو دسته های دیوانسالاری یا نظامی هر چند دیوانالاریها برای اجرای سیاستهایی تشکیل شده است که طرح کلی آنها را مراجع بالاتر در اختیارش نهاده اند ولی میتواند با انواع گروه ها به مذاکره بپردازد تا بدین وسیله از ترجیحات آنها آگاه گردد یا حمایت آنان را جلب نماید.

(۴) گروه های نفوذ نظامی با کنترل خاصی که بر ابزار خشونت دارند دارای قدرت زیادی در تألیف منافع هستند. کودتا نشانه این است که تمامی گروه ها خود را آزاد میبینند که برای شکل دادن به سیاستها از قهر و خشونت استفاده کنند. کودتاها کمتر به قصد تغییر موضوعات سیاسی کلی و سیاستهای عمومی صورت گرفته بلکه انگیزه بیشتر کودتاها شکایتها و هراس هایی است که نظامیان از بایت ناچیز شمرده شدن یا نادیده گرفتن منافع حرفه ای با صنفی ارتش توسط مقامات غیر نظامی دارند. نظام های رقابت آمیز حزبی و تألیف منافع

در نظام رقابت آمیز حزبی تألیف منافع در یک یا چند سطح صورت میگیرد مانند تألیف منافع در درون یکایک احزاب از طریق رقابت انتخاباتی از طریق چانه زنی و تشکیل ائتلاف در مجلس قانونگذاری یا در قوه مجریه احزاب و انتخابات رقابتی

در نظام هایی که تنها ۲ حزب وجود دارند کسب اکثریت برای هر یک از احزاب حائز اهمیت است به همین دلیل استراتژی تعیین کننده هدف گرفتن مرکز طیف رای دهندگان است. در نظام های چند حزبی که هیچ حزبی شانس چندانی برای کسب اکثریت ندارد به دست آوردن یک پایگاه انتخاباتی منسجم و مشخص ارزشمند است. معمولاً موضع گیری نهایی حزب در قبال سیاست ها تلفیقی است از ملاحظات استراتژیک برای پیروز شدن در انتخابات و تألیف منافعی که در حزب بازگو شده اند.

در ایالات متحده رأی دهندگان به احزاب معدودی رای میدهند و تألیف منافع به معنی تمرکز منابع سیاسی در پشت سیاست های مرکز گرایانه هر ۲ حزب است. در ایتالیا مردم به احزاب متعددی رای میدهند و پراکنده بودن نظام تألیف منافع انتخاباتی – حزبی بدان معنی است که طیف به مراتب متنوع تری از منافع ایدئولوژیک در مجلس قانون گذاری نماینده خواهند داشت.

در نظامهای پارلمانی و ریاستی از حیث برتری یک حزب در انتخابات تفاوت وجود دارد اگر یک حزب رقابتی کنترل مجلس قانونگذاری و قوه مجریه را به دست آورد میتواند سیاستهای خویش را به تصویب برساند ولی اغلب هیچ حزبی حائز اکثریت نمی شود در این صورت با چانه زنی احزاب برای تشکیل ائتلافهایی در درون مجلس و قوه مجریه آخرین مرحله تألیف منافع توسط احزاب صورت میگیرد در نظام های ریاستی این چانه زنی میان احزاب در شرایطی صورت میگیرد که یک حزب کنترل قوه مجریه و حزب دیگر کنترل قوه قانونگذاری را به دست آورده باشد در نظام های پارلمانی نتیجه کار یا تشکیل حکومت اقلیت است. و یا تشکیل حکومتی از احزابی که به اتفاق هم اکثریت آرا در اختیار دارند در حالت اول قوه مجریه باید برای تصویب سیاست ها با دیگر احزاب چانه زنی کند در حالت دوم چانه زنی میان احزابی که ائتلاف کردند، صورت می گیرد.

نظام های سیاسی تطبیقی

طبقه بندی نظام های رقابت آمیز حزبی نظام های رقابت آمیز حزبی بسته به آشتی ناپذیری نسبی موجود در میان و در درون احزاب به ۲ گونه نظام های اکثریت سالار و چند حزبی تقسیم میشوند نظامهای اکثریت سالار مانند ایالات متحده تحت تسلط تنها ۲ حزب قرار دارند یا مانند انگلیس و زلاندنو دارای ۲ حزب اصلی و قوانین انتخاباتی هستند که باعث میشود یکی از این ۲ حزب اکثریت را در مجلس به دست آورد نظامهای چند حزبی مانند آلمان و فرانسه به گونه ای هستند که عملاً هیچ حزبی اکثریت کرسی های مجلس قانون گذاری را به دست نمی آورد. تألیف منافع از طریق چانه زنی میان احزاب پس از برگزاری انتخابات برای شکل گیری سمت و سوی سیاست ها تعیین کننده است.

الم نکته آشتی ناپذیری و قطب بندی میان احزاب اهمیتی بسیار در بی ثباتی حکومت ها دارد.

اگر احزابی که بیشتر کرسیهای مجلس قانونگذاری را در اختیار دارند دارای خط و مشیهای بیش از حد متباین نباشند و به یکدیگر و به نظام سیاسی اعتماد قابل ملاحظه ای داشته باشند، نظام را وفاق گرا می نامند.

اگر احزابی بر قوه مقننه تسلط داشته باشند که دارای نقطه نظر بسیار متفاوتی در قبال موضوعات مختلف باشند یا نسبت به یکدیگر و به نظام سیاسی شدیداً بی اعتماد و آشتی ناپذیر باشند آن نظام حزبی را منازعه گرا خواهیم خواند. اگر یک نظام حزبی دارای ویژگی های مرکبی – هم ویژگیهای وفاق گرا و هم ویژگیهای منازعه گرا – باشد آن را مصالحه گرا یا همساز گردانه می نامیم. آرند لیپارت از اصطلاح مصالحه گرا برای تشریح نوعی از نظام های حزبی استفاده کرده است که در آنها رهبران سیاسی قادرند بین منافع مختلف رای دهندگان آشتی ناپذیر ارتباط برقرار کنند.

ایالات متحده و انگلیس نمونه نظامهای اکثریت سالار وفاق آمیز هستند نروژ و سوئد نمونه نظام های چند حزبی وفاق آمیز هستند. اتریش در فاصله سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۸ بهترین نمونه نظام اکثریت سالار منازعه گرا به شمار میرود. فرانسه، ایتالیا و آلمان عصر و ایمار نمونه های خوبی از نظام های چند حزبی منازعه گرا به شمار می روند.

نظام های مرکب که آن را همساز گردانه مینامند در کشورهایی سر بر می آورند که دستخوش ستیزها و دشمنی های قابل ملاحظه مذهبی قومی یا طبقاتی هستند، در کشورهایی مثل هلند.

حزب نظام های اقتدارگرای حزبی بر اساس شدت کنترلی که در داخل حزب از بالا به پایین وجود دارد و درجه کنترل بر دیگر گروه ها از لحاظ میزان انحصار گرا بودن درجه بندی میشوند. حزب توتالیتر رهبری حزب بر منابع سیاسی کنترل تام و تمام دارد و حزب توتالیتر تألیف منافع توسط گروه های موجود در داخل حزب را شروع نمیشناسد و به گروه های اجتماعی، شهروندان و دیگر سازمانهای حکومتی اجازه فعالیت آزاد را نمیدهد و اجازه تصریح مستقل منافع توسط گروه های اجتماعی را نمی دهد.

نظام های اقتدارگرای حزبی نظامهای اقتدارگرای حزبی به طور حساب شده پیشنهادهایی را برای سیاستگذاری تدوین میکنند و سعی میکنند به نفع آن پیشنهادها جلب حمایت کنند. در نظام های اقتدارگرای حزبی تألیف منافع در داخل صفوف حزب یا ضمن تعامل حزب با گروه های تجاری زمینداران و گروه های نهادینه موجود در دیوانسالاری یا ارتش صورت می گیرد. شهروندان هیچ شانسی برای شرکت در تألیف منافع از طریق انتخاب میان احزاب بدیل ندارند.

احزاب حاکم انحصار طلب حزب حاکم انحصار طلب نقش مهمی در جلب حمایت مردم به نفع سیاستها بازی میکند و یک کانون ایدئولوژیک بلا معارض مشروعیت و انسجام به همراه می آورد هر چند حزب حاکم انحصار طلب به مرحله توتالیتاریانیسم «پخته تر» می گردند از تأکیدش بر حالت بسیج کاسته میشود. زمانی که رهبران حزب باور خویش را به ایدئولوژی قوام بخش نظام از دست دهند. حفظ انسجام حزب دشوار میشود. حزب حاکم انحصار طلب نزد رهبرانی که به ایجاد تغییرات عظیم اجتماعی پای بندند به عنوان ابزاری برای بسیج یکپارچه جامعه از جذابیت برخوردار است. احزاب حاکم انحصار طلبی که در برخی کشورهای آفریقایی تشکیل شده اند از توان رخته گری محدودی برخوردارند.

احزاب حاکم فراگیر در سراسر جهان سوم به ویژه در کشورهایی که دچار شکافهای قومی و طایفه ای قابل ملاحظه ای هستند نظام های حزبی اقتدار گرا و فراگیر موفق تر از نظامهای انحصار طلب بوده اند. این احزاب استقلال عمل گروه های اجتماعی فرهنگی و اقتصادی را به رسمیت شناخته و به جای رخنه کردن به درون آنها و بازسازی این گروه ها کوشیده اند تا آنها را در درون خود جذب کنند یا با آنها به چانه زنی بپردازند. این نظام های حزبی گاه نظامهای اقتدارگرای کورپوراتیست خوانده می شوند.

مطالعه سیاستهای مقایسه ای در چارچوب رهیافت های توسعه و نوسازی

نکته وجه تشابه نظام اقتدارگرای کورپورانیست و نظامهای دموکراتیک کورپورانیست هر دوی این نظام ها مشوق تشکیل گروه های نفوذ سازمان یافته بزرگ هستند که نمایندگانشان میتوانند با یکدیگر و با دولت به چانه زنی بپردازند. اما برخلاف نظام های دموکراتیک کورپورانیست نظام های حزبی اقتدار گرا به هیچ وجه منابع سیاسی را در اختیار شهروندان قرار نمی دهند.

در نظام های اقتدارگرای فراگیر میزان تألیف مشروع منافع در سطح پایین تر از رهبران صدرنشین میتواند کاملاً چشمگیر باشد.

احزاب اقتدارگرای فراگیر به دیگر احزاب در صورتی اجازه میدهند تا نامزدهایی در انتخابات معرفی کنند، که نامزدها شانس قابل

ملاحظه ای برای پیروزی نداشته باشند.

الا نکته یکی از پر سابقه ترین و بسط یافته ترین احزاب اقتدارگرای فراگیر حزب شورای انقلابی مکزیک است.

عوامل تضعیف احزاب اقتدارگرای فراگیر

(۱) از دست رفتن اعتماد به راه حلهایی که احزاب اقتدار گرا برای توسعه اقتصادی و برخوردهای قومی ارائه می کنند.

(۲) کم رنگ شدن انگیزه و خاطره نبرد وحدت بخش علیه استعمار

(۳) برکناری رهبران جنبشهای استقلال

(۴) از دست رفتن مشروعیت عمومی مدل تک حزبی

از پیامدهای شکست احزاب اقتدارگرا میتوان به ظهور رقابتهای حزبی و افزایش توسل سازمانهای دولتی یا نیروهای خصوصی به

جنگ و مبارزه که در این میان ارتش نقش داور نهایی را ایفا می کند.

نیروهای نظامی و تألیف منافع

انحصار عملی ارتش بر منابع قهر و اجبار این نهاد را در مقام مدعی سیاسی دارای قدرت بالقوه بزرگی میکند. زمانی که از طریق

نظام های حزبی دموکراتیک یا اقتدار گرا توافقی در مورد تألیف منافع حاصل نمیشود ممکن است ارتش در غیاب دیگر نیروها به عنوان تنها نیرویی که قادر به حفظ یک حکومت است یا به صحنه گذارد.

محدودیت اصلی نیروهای مسلح برای تألیف منافع مختلف آن است که ساختارهای درونی این نیروها برای جلب پشتیباناتی در مورد طیفی از موضوعات یا در بیرون از حوزه اجبار تعریف نشده است. ارتشها فاقد مزیتهای نظامهای حزبی در زمینه جلب حمایت پشتیبانان هستند. دولتهای نظامی به دلیل اینکه به اقتدار مشروع و انتقال اهداف سیاسی و ایدئولوژیک رژیم به بسیاری از بخشهای جامعه نیاز دارند مجبورند دیگر نهادها را در قدرت خود سهیم کنند با تشکیل احزاب اقتدارگرای همکار را تشویق نمایند.

اهمیت تألیف منافع:

مهمترین عوامل مورد توجه در زمینه حکومت و سیاست یعنی ثبات آزادی رفاه انقلاب ،مشارکت برابری امنیت تا حد بسیار زیادی نتیجه تألیف منافعند از طریق تألیف منافع خواستهای شهروندان به صورت سیاستهای جایگزین در می آید. یکی از ویژگی های تألیف منافع در تمامی نظامها میزان قطبی بودن آن است.

نکته ایالات متحده آلمان غربی انگلیس دارای فرهنگهای سیاسی وفاق گرا هستند و بیشتر شهروندان آنها مواضع میانه روانه را ترجیح می دهند ایتالیا فرانسه و یونان دارای فرهنگهای قطبی شده تر هستند و تعداد زیادی از شهروندان آنها در جناح چپ متمرکز می باشند.

ساختارهای اقتدارگرایانه تألیف ،منافع گرایش به ایجاد نوعی توازن قدرت سیاسی دارند که بازتاب افکار عمومی نیست. رهبران احزاب اقتدار گرا با این استدلال که رقابتهای حزبی جامعه را بیش از حد قطبی میکند و ملت باید تمامی انرژی و منابع خود را حول دستیابی به اهداف مشترک متمرکز سازد، توجیه می کنند.

احزاب سیاسی عبارتند از سازمانهای دائمی و رسمی که میان خواسته های گوناگون جامعه میانجیگری کرده و ضمن شرکت در رقابت انتخاباتی خواسته های مزبور را به سیاست تبدیل میکند احزاب سیاسی معمولاً در صدد اشغال مناصب مهم اقتدار در درون حکومت هستند و بر خلاف گروه های ذی نفع در صدد تأثیر گذاری و اعمال نفوذ بر حکومتند برای کسب اهرم های قدرت تلاش می کنند.

احزاب سیاسی برای برقراری ارتباط میان مردم و دولت از چهار طریق عمل کرده اند.

(۱) گزینش نخبگان در سطوح گوناگون

نظام های سیاسی تطبیقی

(۳) بیان و تجمع منافع و تصفیه تقاضاها

(۳) فراهم کردن امکاناتی برای مردم جهت تفسیر جهان پیچیده سیاسی

(۴) جهت دادن و هدایت سکان کشتی دولت

احزاب جانشین احزابی مانند سوسیال دموکراتهای چک و لهستان احزاب جانشین از نظر ایدئولوژیک برخی از هدف های

کمونیستی را پذیرا بودند و در عمل حرکت سریع به سوی اقتصاد آزاد را مورد سوال قرار دادند.

یک نظام غربی زمانی از کارایی لازم برخوردار است و می تواند نهادینه شود که

(۱) قوانین حاکم بر رقابت انتخاباتی با ثبات باشند.

(۲) احزاب دارای ریشه عمیقی در کشور باشند.

(۳) کلیه بازیگران عمده بر مشروعیت احزاب سیاسی صحه بگذارند.

ال نکته در نظام های مسلط حزبی که یک حزب قوه مجریه را در دست میگیرد در دو حالت قابل مشاهده است به شکل

دموکراتیک مانند ژاپن و در سیستمهای اقتدار گرایانه مانند مصر.

ویژگی عمده کلیه نظام های حزبی مسلط جنبه فرقه گرایی آنها است که کمتر توسط احزاب سیاسی دیگر به چالش کشیده می شوند.

نکته موریس دوورژه یک نظام انتخاباتی اکثریت نسبی بر سه نظام غربی است.

نظام های چند حزبی بر اصل نمایندگی نسبی استوارند و دولت در این گونه نظام ها معمولاً ائتلافی است. نظام های چند حزبی در ارتباط با احیای اقتصادی کمتر موفق هستند. نظام های چند حزبی باعث تداوم سیاست شده و در رشد طبیعی اقتصاد مفید

هستند.

در نیمه دموکراسی ها یکی از ابزارهای به کار رفته وجود یک حزب حاکم است. حزب حاکم در نیمه دموکراسی ها برای اطمینان از حفظ قدرت خویش در صدد کنترل و مهار فرایند انتخاباتی است. احزاب سیاسی حاکم در نیمه دموکراسی ها تا زمانی که وضعیت موجود را مورد تهدید قرار ندهند از میزانی از رقابت برخوردارند.

نکته نظامهای حزبی اقتدار گرا و دموکراسی ها در برخی از کارکردها مانند گزینشهای سیاسی، تربیت نخبگان و هدایت

فعالیت های دولت نقاط مشترک دارند.

رژیم های اقتدارگرایی که فاقد حزب سیاسی هستند دولتهای پیش حزب با ضد حزب به شمار میروند. نمونه دولتهای پیش حزب در برخی از کشورهای خاورمیانه نظیر عربستان سعودی کویت اردن جستجو کرد. در این گونه پادشاهی های سنتی معمولاً یک خانواده حکمرانی میکند و رفته رفته زمینه های پیدایش احزاب سیاسی در شکل محدود آن فراهم میشود. دولت های ضد حزب به محض روی کار آمدن رژیم جدید فعالیت احزاب سیاسی موجود متوقف میشود.

ویژگی های احزاب سیاسی در کشورهای اروپای شرقی

احزاب سیاسی در جوامع اروپای شرقی نخبه گرا و فاقد عضویت گسترده و ساختارهای قوی پارلمانی بوده اند. پس از به دست گرفتن قدرت توسط جنبشهای ملی احزاب سیاسی جدید پا به عرصه وجود گذاردند. بیشتر احزاب سیاسی به علت حاکم بودن ساختار کشاورزی و روستایی در این گونه جوامع دارای خصلت دهقانی بودند.

کورپورا تیزم صنف گرایی

در تحلیل صنف گرایی روابط هماهنگ شده میان گروه های کلیدی خاص و دولت بررسی میشود. صنف گرایی مبتنی بر تصمیم گیری بر اساس گفتگو و مذاکره میان حکومت و تعدادی از گروه های ذی نفع مقتدر است. برخلاف کثرت گرایی در صنف گرایی جریان اولویتها از بالا به پایین از سوی حکومت به رهبران و اعضای گروه جریان دارد کثرت گرایی از برنامه ریزی خاصی تبعیت نمی کند، صنف گرایی کوششی است آگاهانه از سوی دولت و منافع حاکم صنف گرایی در جوامعی دارای کار کرد است که کلیه کارکنان به یک چارچوب قانونی و اتحادیه های متمرکز تعلق داشته باشند.

وسایل ارتباط جمعی

وسایل ارتباط جمعی باعث تبیین و انتقال فرهنگ سیاسی میشوند باعث شکل گیری افکار عمومی و در تغییر الگوهای رفتاری موثرند. به دلیل اینکه رسانه ها در شکل دادن به افکار عمومی نقش موثری ایفاد میکنند امروزه صحبت از حکومت رسانه ای میشود.

مطالعه سیاستهای مقایسه ای در چارچوب رهیافت های توسعه و نوسازی

وسایل ارتباط جمعی کانون توجه گروه های ترفیعی برای هدایت افکار عمومی به حساب می آیند. نقش رسانه ها در نظام های

کمونیستی کمک به حزب در زمینه ایجاد و تقویت فرهنگ سیاسی مورد نظر نظام انجام تبلیغات و تهییج عمومی است. عملکرد تهییجی نظام در جهت بسیج عمومی برای تعقیب سیاستهای خاص از جمع بالا بردن سطح تولید است. موانع قانونی

خودسانسوری و تیراژ اندک از عوامل بازدارنده اطلاع رسانی در جوامع در حال توسعه است. در جوامع در حال توسعه تنوع نیافتگی ساختاری و عدم برخورداری زیر سیستم ها از استقلال نسبی و غیاب احزاب سیاسی نهادهای صنفی و… رسانه های جمعی میتوانند مسئولیت ها و وظایف نهادهای مزبور را به دوش بکشند.

سیاست عمومی و عملکردهای مختلف نظام سیاسی

از جمع مضامین قابل توجه که در رشته سیاست عمومی مورد بررسی قرار میگیرد انواع دولت رفاهی و آرمانهای آن است. تفاوت آمریکا و اروپا از جهت توجه به الگوی رفاهی به توجه آمریکایی ها برای برابر ساختن فرصتها از طریق آموزش و پرورش همگانی تأکید دارد حال آنکه در قاره اروپا برنامه های تأمین اجتماعی و بهداشت بر برنامه های آموزش و پرورش اولویت داشته است.

سیاستهای عمومی کشورها را میتوان بر اساس بروندادهای آنها یعنی انواع اقداماتی که دولت به منظور دستیابی به اهدافش اتخاذ می کند تلخیص و با هم مقایسه کرد.

عملکرد استخراجی رایج ترین شکل استخراج منابع در کشورهای امروزی دریافت مالیات است. مالیات یعنی گرفتن پول یا کالا از اعضای یک نظام سیاسی برای مقاصد حکومت که در ازای آن هیچ نفع فوری یا مستقیمی عاید آنها نمی شود.

در میان کشورهای توسعه یافته ژاپن کمتر از همه به مالیات متکی است پایین بودن چشمگیر بودجه دفاعی ژاپن و محدود بودن مشارکت دولت آن کشور در برنامه های رفاهی از جمله عواملی است که باعث میشود ژاپن منابع کمتری را از مردم بگیرد.

برای مشخص شدن میزان مالیات پرداختی منابع درآمد مهم است. مالیات بر درآمد را مالیات مستقیم می نامند زیرا مستقیماً از مردم گرفته میشود مالیات مستقیم معمولاً تصاعدی است مالیات غیر مستقیم مانند مالیات بر فروش و ارزش افزوده و عوارض گمرکی است و تأثیر آن بر توزیع رفاه بستگی به این دارد که چه کسی خریدار آن کالاها و خدمات است.

در سالهای اخیر نرخ مالیات در کشورهای غربی رو به کاهش گذاشته است. همچنین حرکتی از مالیات مستقیم بر درآمد که مشهودتر است به سمت مالیات غیر مستقیم بر مصرف که کمتر نمایان است و نیز کاهش شدید نرخ مالیات برای درآمدهای بالا صورت گرفته است.

تغییر الگوی مالیات گیری موجب تشدید نابرابری درآمدها در کشورهای پیشرفته صنعتی شده است.

عملکرد توزیعی

عملکرد توزیعی هر نظام سیاسی تقسیم انواع مختلف پول ،کالا خدمات افتخارات فرصتها توسط سازمانهای دولتی در میان افراد و گروه های موجود در جامعه است.

النکته سطح هزینه های دولت مرکزی در کشورهای گوناگون به سطح توسعه اقتصادی و ایدئولوژی سیاسی آن بستگی دارد.

در رابطه با عملکرد توزیعی باید توجه داشت که حوزه های دفاع – نظامی – یکی از زمینه هایی است که در آن حجم هزینه ها رابطه چندانی با ثروت سرانه ندارد. کشورهایی که درگیر رویاروییهای حاد بین المللی هستند یا آن دسته که برای اعمال نفوذ گسترده تلاش میکنند بودجه های دفاعی فوق العاده ای هزینه میکنند کشورهای فقیر به واسطه محدودیت بودجه و فزونی تقاضاها نمی توانند منابع خود را صرف برنامه های تعمیم و تربیت و بهداشت مردم کنند.

محدودیت کشورهای فقیر تا حدودی ناشی از جوان بودن نسبی جمعیت آنها و نقش خانواده گسترده در مراقبت از سالمندان و ناتوانان است.

عملکرد تنظیمی

عملکرد تنظیمی یعنی اعمال کنترل نظام سیاسی بر رفتار افراد و گروه های موجود در جامعه نظامهای سیاسی عملکرد توزیعی را از راه ترغیب و استفاده از مشوقهای مادی و مالی در برخی از موارد با اجبار قانونی با تهدید به آن رفتار شهروندان را تنظیم می کنند.

نظام های سیاسی تطبیقی

صنعتی شدن، متمرکز در شهرها رشد صنایع رشد علم و با گرفتن اعتقاد به توانایی انسان برای کنترل و مهار طبیعت موجب توسل هر چه بیشتر به اقدامات حکومتی شده است.

نکته تغییر در ارزشهای فرهنگی عامل مهمی در الگوی تنظیم رفتار توسط دولت میشود.

نکته در بین عملکردهای تنظیمی کنترل دولت بر مشارکت و ارتباطات سیاسی اهمیت گسترده ای دارد و عملکردهای تنظیمی دولت در عرصه مشارکت تأثیر بسیار زیادی بر فرایندهای سیاسی دارد.

عملکرد نمادین

نظام های سیاسی از لحاظ میزان اعتقاد شهروندان به رهبران و باور آنها به نمادهای سیاسی خویش با هم تفاوت دارند. اما هدف از عملکرد نمادین تقویت دیگر جنبه های عملکرد نظام است واداشتن مردم به پرداخت سریع تر مالیات، متابعت مومنانه از قانون یا پذیرش فداکاری، خطر و سختی

نکته عملکردهای نمادین در دوره های بحرانی اهمیت پیدا می کند.

نتایج عملکرد سیاسی

(۱) نتایج رفاهی داخلی سیاست و حکومت نهادهایی غایتمند و جمعی برای تعیین اهداف و حل مشکلات در جهت تعقیب رشد اقتصادی، رفاه اجتماعی و برابر هستند.

نکته در مورد نتایج رفاهی داخلی عملکردهای حکومت الگوهای جهان سومی نمایانگر تأثیر منحنی معروف کوزنتس هستند. بر اساس منحنی کوزنتس طی نخستین مراحل صنعتی شدن با پیشی گرفتن بخش صنعتی پیشرفته تر بر بخش کشاورزی روستایی توزیع درآمد نابرابرتر میگردد. در مراحل پیشرفته تر صنعتی شدن توزیع درآمد برابرتر می شود.

منحنی کوزنتس را بر اساس گرایشهای معمول نوسازی اقتصادی و سیاسی تبیین میکنند در مراحل اولیه نوسازی با شروع رشد صنعت و کشاورزی تجاری بخش سنتی و بزرگ روستایی عقب میماند. در سطوح بالاتر پیشرفت اقتصادی، حجم بخش کشاورزی

روستایی در مقایسه با بخشهای روبه رشد صنعت و خدمات کاهش می یابد.

(۳) نتایج امنیت داخلی

حفظ نظم و امنیت ملی و حمایت از اشخاص و دارایی ها بنیادی ترین مسئولیتهای حکومت است.

نکته عدم وقوع شورش در جامعه نشان میدهد که گروه های موجود در جامعه توانسته اند اختلافات خود را بدون توسل به خشونت حل کنند و از حکومت رضایت دارند عدم شورش و رضایت جامعه نشان میدهند میزان تحمیل موفقیت آمیز انضباط بر

مردم کشور میزان آزادی اعطایی به آنها و وجود میزان مراقبت های پلیسی نیز هست.

(۳) بروندادها و نتایج در عرصه بین المللی

تعامل شرایط سیاسی و اقتصادی بین المللی با فرایندهای سیاسی و بروندادهای سیاست عمومی کشورها طی یک سلسله بررسی های جدید توسط پیتر گورویج تشریح و تجزیه و تحلیل شده است. بر این اساس تغییرات به وجود آمده در ساختار سیاسی و سیاستهای کشورها را میتوان به رکود بین المللی نسبت داده میشود.

نکته مهمترین و پرهزینه ترین نتیجه تعامل میان کشورها جنگ است.

تا سال ۱۹۱۴ وقوع و بزرگی جنگ با سیاست عمومی رابطه داشت رهبران کشورها چنان عمل میکردند که گویی هزینه های انسانی و مادی جنگ در مقایسه با اهداف ملی متناسب و قابل قبول است.

ارزشهای سیاسی و بهره وری سیاسی

(۱) ارزش سیستمی ارزشهای سیستمی به قانونمندی و پیش بینی پذیری عملکرد نظامهای سیاسی و توانایی نظام ها برای سازگار شدن با چالشها و تغییرات محیط سروکار دارند. کودتاهای نظامی پی در پی با فروپاشی مستمر کابینه دولت یا استعفای روسای جمهور موجب ناآرامی و پیش بینی ناپذیری میگردد. از دیگر سو با دگرگون شدن شرایط – وقوع جنگها شورشها و – مردم احساس میکنند نظام سیاسی باید با اوضاع و احوال جدید سازگار شود.

(۲) در سطح فرآیند ارزشهایی مانند مشارکت موثر و رضایت بخش مشاهده میشود. این نوع مشارکت باعث میشود شهروندان با

مطالعه سیاستهای مقایسه ای در : چارچوب رهیافت های توسعه و نوسازی

دیدی مثبت به نظام بنگرند. مشارکت راهی برای پاسخگو ساختن نخبگان و افزایش احساس شایستگی و کرامت فردی است.

از دیگر ارزشهای فرایندی میتوان به متابعت و عدالت شکلی است.

(۳) در سطح سیاستگذاری به ارزشهای رفاه و کمیت کیفیت و برابر بودن آن امنیت فردی و ملی و مصون بودن زندگی شخصی هر فرد از مداخله دیگران توجه میشود آزادی اقدام سازماندهی کسب اطلاعات و اعتراض بخش تفکیک ناپذیر مشارکت سیاسی موثر است.

گونه شناسی نظام های سیاسی از جهت تولید ارزشهای سیاسی

هر نظام سیاسی تبلور نوعی استراتژی برای تولید و ارائه ارزشهای سیاسی است. این استراتژیها به وسیله چالشهایی که محیط تحمیل میکند میراث گذشته با تلاش آگاهانه سیاستمداران امروزی شکل مییابند ویژگی محیطی اساس هر نظام سیاسی اقتصاد آن اعم از صنعتی یا غیر صنعتی است.

مهم ترین مشکل کشورهای غیر صنعتی معمولاً افزایش ارزشهای رفاهی است. از مسائل اصلی کشورهای صنعتی چگونگی برخورد با ارزشهای فرایندی به ویژه مشارکت است.

کشورهای صنعتی دموکراتیک

با مشکل دیرینه تقابل کار و سرمایه و نیز مشکلات جدید زیست محیطی که فرا روی تمامی دموکراسیهای صنعتی قرار دارد به ۲ شیوه می توان برخورد کرد.

(۱) محافظه کارانه مانند دوره حکومت ریگان و بوش در آمریکا

(۲) طبق الگوی سوسیال دموکراسی مانند نروژ و سوئد

نکته: مسئله محیط زیست هم محافظه کاران و هم احزاب چپ را دچار چند دستگی کرده است. در برخی از کشورهای اروپایی احزاب سبز حامی محیط زیستی سربرآورده اند که نوعاً با جنبشهای سوسیال دموکرات بزرگتر تشکیل ائتلاف میدهند. کشورهای صنعتی اقتدار گرا

کشورهای صنعتی اقتدارگرا به دو قسم رادیکال و محافظه کار تقسیم میشوند. شوروی لهستان جمهوری دموکراتیک آلمان چکسلواکی و مجارستان نمونه ای از رژیم های اقتدارگرای صنعتی هستند کشورهای لهستان چکسلواکی و مجارستان در حال گذار به اقتصاد و بازار و جوامع سوسیال دموکراتیک هستند. در صورت شکست و فروپاشیدن نهادهای دموکراتیک نوپا، آینده محتمل این کشورها چنین خواهد بود که با نوعی رویکرد اقتدارگرای فن سالارانه از طریق سرکوب فشارها و اعتراض مردم و هدایت سرمایه گذاری و توزیع در جهت رشد اقتصادی گام برخواهند داشت.

رژیم های اقتدارگرای نظامی برای پیشبرد رشد اقتصادی حتی به قیمت افزایش نابرابری ثروت و درآمد از سیاست سرکوب سازمانهای سیاسی مردم کنترل هزینه های رفاهی و اعطای آزادی قابل ملاحظه به شرکتهای خصوصی پیروی می کنند.

کشورهای غیر صنعتی

مشکلات مشترک کشورهای غیر صنعتی ناشی از چالش نوسازی است و این کشورها بر اساس نوع استراتژی که برای برخورد با چالش نوسازی به کار میگیرند به چند دسته تقسیم میشوند

(۱) نظامهای سیاسی نوسنتی بر ارزش سیستمی ثبات تأکید دارند. وجه مشخصه این نظامها نرخ رشد ناچیز اندک بودن تعداد باسوادان و نرخ پایین صنعتی شدن است.

دموکراسی مردم گرا در بسیاری از کشورهای نوظهور آسیا آفریقا و آمریکای لاتین در سالهای آزادی مستعمرات نوعی دموکراسی مردم گرا تشکیل شد.

با ظهور رهبرانی که به فقیرترین اعضای جامعه متوسل میشوند مقاومت در برابر تقاضا برای سیاستهایی در جهت توزیع مادی منصفانه تر همراه با رشد دشوار گردیده حل تعارض میان رشد و برابری دشوار گردیده و اختلافات قومی بر ملا گردید. نتیجه اینکه این دموکراسیها به دلیل محدودیت منابع یا به کودتای نظامی دچار شدند و یا به تشکیلات تک حزبی تن دادند.

استراتژی های مختلف اقتدارگرایی در کشورهای غیر صنعتی به چند دسته تقسیم میشوند

(۱) رویکرد اقتدارگرای فن سالارانه که در برزیل موفق بود.

نظام های سیاسی تطبیقی

(۲) کره جنوبی با در پیش گرفتن نوعی استراتژی اقتدارگرای فن سالارانه و توزیع خواه مشارکت مردمی را سرکوب ولی نوعی توزیع درآمد را در راستای رشد اقتصادی تشویق کرد.

(۳) استراتژی اقتدارگرایی فن سالارانه و بسیج گر کشورهای کمونیست غیر صنعتی و در شکل کمتر بسیجی آن کشورهایی مانند تایوان، تانزانیا و مکزیک

وجه مشخصه این رویکرد، وجود حزب سیاسی واحدی است که شهروندان را بسیج و در فرآیند سیاسی درگیر می سازد. مشارکت رقابت آمیز، سرکوب و محدود می شود.

ا نکته کره جنوبی و تایوان نمونه هایی از کشورهای جهان سوم هستند که به کمک ابزارهای سیاسی اقتدار گرایانه به اهداف رشد و توزیع دست یافتند و اکنون در حال گسترش دموکراسی هستند.

جمع ناپذیری ارزشها و هزینه های فرصت

نظامهای سیاسی برای به دست آوردن پاره ای از ارزشها باید از سایر ارزش ها چشم پوشید.

نکته ایدئولوژی طرحهای منطقی ارائه میدهد که از طریق آن مردم میدانند که برای دست یابی به یک ارزش باید از چه میزان

از ارزش دیگر چشم بپوشد و رشته منظمی از اقدامات را به آنان پیشنهاد می کند.

گزینش کارگزاران سیاسی و ساختار سیاسی

ساختارهای سیاسی راههای سازمان یافته انجام فعالیت سیاسی توسط افراد هستند.

گزینش کارگزاران سیاسی کار ویژه ای که از طریق آن تعیین میشود که چه افرادی برای احراز عضویت فعال این ساختارها برگزیده میشوند و برای چه مدتی در این جایگاه باقی می مانند.

نکته انتخابات سیاسی یکی از متداول ترین ساختارهای سیاسی در جهان معاصر است.

در کشورهایی با نظام حزبی واحد مانند اتحاد شوروی سابق و چین انتخابات و رای دادن مجرایی برای جامعه پذیری است و تأثیر چندانی در انتخاب سیاستگذاران ندارد.

نکته کاهش چشمگیر شرکت رای دهندگان در اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۰ عملاً نشان مثبتی دال بر اهمیت انتخابات شوروی

از حیث تعیین کارگزاران بود.

در مورد انتخابات به سه نکته باید توجه کرد:

(۱) برای بررسی تأثیر انتخابات باید دیدگاهی ساختاری – کارکردی اتخاذ کرد.

(۲) نظام سیاسی یک سیستم است و پیامدها و کارکردهای ساختارهای انتخاباتی بستگی به دیگر ساختارها و کارکردها نیز دارد.

(۳) گزینش کارگزاران نوعی کار ویژه سیستمی است که از راه های مستقیم و غیر مستقیم بر عملکرد فرآیند سیاسی و سیاست عمومی منتج از آن تأثیر میگذارد. تأثیر غیر مستقیم هنگامی اعمال میگردد که نخبگان دغدغه افزایش حمایت رأی دهندگان با پرهیز از کاهش حمایت آنها را داشته باشد.

حضور سیاسی شهروندان

(۱) فعالیتهای مشارکت جویانه آن دسته از فعالیتهایی است که شهروند معمولی میکوشد از راه آنها بر روند سیاستگذاری اعمال نفوذ کند.

(۲) فعالیت های پیرو منشانه آن دسته از فعالیتهایی است که شهروند معمولی در جریان اجرای سیاستها درگیر آن میشود مانند. پرداخت مالیات دریافت تسهیلات رفاهی

شهروندان در مقام مشارکت جو

شهروندان در مقام مشارکت جو میتوانند در هر کدام از کار ویژه های دروندادی یعنی تصریح منافع تألیف منافع و سیاستگذاری شرکت کنند. در جریان تصریح منافع شهروندان درخواستها تقاضاها و پیشنهادهایی به نفع برخی سیاست ها مطرح می سازند. برخی از اشکال تصریح منافع تنها در برگیرنده یک شهروند یا خانواده اوست تصریح منافع در واقع تماسهای مبتنی بر نفع شخصی است و در تمامی انواع نظامهای سیاسی از جمله نظام های اقتدار گرا رواج دارد.

فعالیت برای تألیف منافع شامل آن دسته از فعالیتهایی است که شهروند از یک رهبر با دار و دسته سیاسی حمایت سیاسی فعال

مطالعه سیاستهای مقایسه ای در : چارچوب ر رهیافت های توسعه و نوسازی

به عمل می آورد یعنی منابع سیاسی خود را متعهد آنان میسازد. رای دادن و فعالیت مبارزاتی انتخاباتی دو گروه اصلی فعالیت

برای تألیف منافع هستند.

فعالیت مستقیم در سیاستگذاری مانند برگزاری همه پرسی

چه کسانی مشارکت می جویند؟

مشارکت شهروندان از حیث نوع فعالیت و در انواع نظامهای سیاسی بسیار با هم تفاوت دارد.

نکته متداول ترین و برجسته ترین اشکال مداخله شهروندان در جریان تصریح منافع به چشم می خورد.

شرکت در اعتراضات سیاسی در داخل و در میان کشورها بسته به نوع مسائل مهارت سازمان دهندگان و مقبولیت این نوع اقدام نزد شهروندان و حکومت بسیار تفاوت میکند. اعتراضات مسالمت جویانه هر چه بیشتر به صورت قالب مرسوم مشارکت درآمده ولی بیشتر نزد جوانان تحصیل کردگان و ناراضیان سیاسی جذابیت بیشتری دارد.

عضویت و مشارکت شهروندان در گروه ها و انجمنهای رسمی و غیر رسمی زمانی میتواند شکلی از تصریح غیر مستقیم منافع تلقی گردد که گروه های مزبور به نیابت از اعضای خود در مورد سیاستهای عمومی اظهار نظر کنند.

دموکراسی ها از این جهت در تألیف منافع مهم به شمار میروند که انتخابات رقابتی در آنها منابع سیاسی مهمی در اختیار تمامی شهروندان قرار میدهد.

تناقض نمای مشارکت سیاسی آمریکائیان که سطح پایین تعداد شرکت کنندگان در انتخابات را توام با مشارکت نسبتاً عمیق در دیگر اشکال فعالیت سیاسی به همراه دارد نتیجه کنش متقابل دو عامل مهمی است که به مشارکت سیاسی افراد شکل می بخشند. شرایط نهادی و منابع افراد

مشارکت شهروندان مبین نحوه بهره برداری شهروندان واجد ایستارهای مشارکتی مختلف از فرصتهایی است که نهادها و موضوعات در اختیار آنها قرار میدهد. شهروندانی که اطلاعات خوبی دارند به توانایی خود برای اعمال نفوذ بر دیگران اعتماد دارند. با مراقب امور سیاسی هستند یا خود را موظف به مشارکت میدانند از فرصتهایی که برای مشارکت وجود دارد استفاده می کنند.

شهروندان تحصیل کرده تر ثروتمندتر و بهره مند از مهارتهای حرفه ای بیشتر به طور احتمال بیشتری دارد که واجد ایستارهای مشارکت جویانه باشند.

ضعیف گرایش به سلطه شهروندان مرفه تر در عرصه های مشارکت در جوامعی مانند ایالات متحده که دارای سازمانها های حزبی گروه هایی ضعیف تری برای طبقات کارگر و فاقد احزابی هستند که مشخصاً به منافع طبقات پایین تر متوسل می شوند، بارزتر است.

شهروندان در مقام پیرو

از شایع ترین نقشهای شهروندان در مقام پیرو نقش پرداخت کننده مالیات است. دیگر نقشهای شهروندان در مقام پیرو به نقش دریافت کننده مزایای دولتی مربوط میشود. سازمانهای دولتی برای آگاه ساختن شهروندان از وجود این مزایا و نحوه دریافت آنها به مردم آموزشهای اساسی می دهند.

شبکه هایی از مقررات در جوامع مدرن باعث میشود شهروندان در مقام پیرو قرار گیرند. همه نقشهای حرفه ای و دیگر نقشهای عمده اجتماعی و اقتصادی در جوامع مدرن به نحوی با مقررات حکومتی در ارتباط است. در جوامع اقتدار گرا مقررات معمولاً شایع تر و اغلب مستبدانه تر است.

آخرین شکل نقش آفرینی شهروندان در مقام پیرو یعنی مشارکت نمادین حائز اهمیت خاصی است. نظام های سیاسی می کوشند تا نمادهای همبستگی رژیم و اقتدار مقامات را در شهروندان خود جا بیندازند.

نکته نظام های اقتدارگرای معاصر به ویژه دولتهای تک حزبی تأکید بیشتری به مشارکت نمادین شهروندان دارند.

میزان مشارکت

محرک اصلی به مشارکت باور به این نکته است که حتی در کشورهای دموکراسی نیز تصمیمات سیاسی را نخبگان یعنی گروه های ممتاز اقتصادی و قدرتمندان سیاسی میگیرند راه حل این مشکل این است که تصمیم گیری را تا سطح محلی و گروه های کوچک تنزل دهیم و وان را از تو به دست مردم بسپاریم در نتیجه شهروندان مطابق مصالح خود دست به اقدام می زنند. مشارکت مستقیم افراد در تصمیمات سیاسی محلی هم ممکن است و هم عملی است زیرا افراد بسیاری هم خواهان حل این مسائل اند، هم صلاحیت

نظامهای سیاسی تطبیقی

فضاوت در مورد تأثیر راه حلهای مختلف را دارند و هم حاضرند هزینه های مشارکت خویش را به گردن بگیرند.

هر چه از سطح محلی به سطحی گسترده تر مانند ملی و بین المللی می رویم بر صلاحیت تخصصی در مشارکت تأکید بیشتری می شود و هزینه های مشارکت نیز سنگین تر میشود و همین ضرورت اتکا به نمایندگان انتخابی و متخصصان انتصابی را پیش می آورد.

گزینش نخبگان سیاسی

انتخاب افراد برای پر کردن نقشهای عالی سیاستگذاری اهمیت قاطعی برای حفظ نظم داخلی و ثبات حکومت دارد. ساختارهای گزینش نخبگان بدین معنی است که کشورها چگونه سیاستگذاران و مقام های اجرایی بلند پایه خود را بر می گزینند. در شکل ریاستی احزاب نامزدهای خود را معرفی میکنند و مردم از میان آنها دست به انتخاب میزنند. در شکل پارلمانی، عالی ترین مقام اجرایی مستقیماً توسط مردم انتخاب نمی شود بلکه رهبران را احزاب انتخاب میکنند و آراء رأی دهندگان تعیین کننده قدرت هر حزب در مجلس است در نظام های چند حزبی شکافهای عمیق و منازعه آمیز میتواند موجب تغییر پی در پی حکومت در نظام های چند حزبی گردد.

در هر دو نظام ریاستی و پارلمانی دوره تصدی بلند پایه ترین مقام اجرایی محدود است.

در نظام های تک حزبی مانند شوروی سابق جانشینی افراد مسئله ساده ای نیست و دوره کار متصدیان امور نامحدود است و برای ارزیابی حمایت سیاسی هیچ ابزار آشکاری وجود نداشت.

اهمیت احزاب سیاسی نمایانگر لزوم بسیج حامیان سیاسی گسترده برای انتخاب مقامهای اجرایی بلند پایه در نظام های سیاسی است.

کنترل نخبگان

اجرای کار ویژه های سیستمی برای ثبات نظام سیاسی اهمیت قاطع دارد. گزینش نخبگان یکی از اساسی ترین کار ویژه های سیستمی است.

ام نکته در اتحاد شوروی انتخاب از طریق تمهیدی که تومانکلاتو را خوانده میشد صورت میگرفت بر اساس این رویه مواضع مهم تحت نظارت مستقیم سازمان حزبی قرار داشت.

در نظام های اقتدار گرا برای پرهیز از کودتای نظامی و غیر نظامی لایه های مختلف ساختارهای فرماندهی و ترغیب چنان درهم تنیده شده بود که هیچ لایه ای نمیتوانست مستقل از دیگران عمل کند.

نکته تجدید ادواری دوره تصدی مقام های انتخابی یک تمهید اساسی برای تضمین پاسخگو ساختن نخبگان دموکرات است.

ساختارهای سیاسی دموکراتیک و اقتدارگرا

هنگام طبقه بندی نظامهای سیاسی مهمترین تمایز ساختاری – کارکردی تمایز میان نظامهای دموکراتیک و اقتدار گراست.

در جوامع دموکراتیک حکومت امکان آن را دارد که جریان ارتباطات اطلاعات شکل گیری ایستارها و فرهنگ و گزینش نخبگان را در تمام سطوح کنترل کند و به آنها شکل بخشد. خرده نظام های مستقل اجتماعی و سیاسی نیز امکان آن را دارند که مستقلاً بر مسائل سیاسی اعمال نفوذ کنند سطوح بالای تحصیلات و اطلاعات میتواند به وجود آورنده نوعی فرهنگ سیاسی مشارکت جویانه باشد. نکته نظام های توسعه یافته به ویژه در جوامع صنعتی برای کنترل آمرانه و گسترده شهروندان و نیز برای کنترل دموکراتیک

شهروندان در مقیاس وسیع توان بیشتری دارند.

گذار به دموکراسی با فروپاشی رژیم های اقتدارگرا در جنوب اروپا آغاز شد. زمانی گذار به دموکراسی مسالمت آمیز خواهد بود که پاسخ حکام اقتدار گرا به فشارهای شهروندان در پی انجام مذاکرات مسالمت آمیز باشد. نیروهای نظامی اغلب کنار ایستاده اند یا حتی از شهروندان در برابر دیکتاتورها پشتیبانی کردند مشروعیت رژیمهای اقتدارگرا از زمان فروپاشی مدل شوروی در همه جا متزلزل شده است.

فصل چهارم

نظریه های مربوط به سیستم و دولت

برای نویسندگان سیستمی سیستم میتواند واحدی مثل دستگاه قانونگذاری حزب سیاسی و یا اتحادیه کارگری باشد، ولی معمولاً واژه سیستم به ملت یا دولت دلالت می کند.

گابریل آلموند و بینگام پوئل با تکیه بر سیستم یا نظام سیاسی ملی یک طرح التقاطی را ارائه داده اند آنها با استفاده از طبقه بندی قبلی ارسطو و بر آیزنشتات ،شیلز کولمن ایتر و دیگران سیستم ها را به سه دسته بدوی سنتی و نوین تقسیم کرده اند. نظام بدوی بر اساس کمترین تفکیک ساختاری و نوعی فرهنگ محلی و محدود مبتنی است ولی نظام نوین بر اساس تفکیک ساختاری گسترده و درجه بالایی از دنیاگرایی جامعه معمولاً بزرگترین واحدی تلقی میشود که سیستم ها را میتوان درون آن ارزشیابی کرد. بر این اساس سیستم ها تصاویری انتزاعی از جامعه واقعی هستند. بدین ترتیب عناصری را که از انجام و همبستگی بیشتری برخوردارند، از کل جامعه جدا ساخته و آنها را یک سیستم در نظر میگیرد. معمولاً این عناصر از نظر مفهومی قابل اندازه گیری هستند و به همین دلیل متغیر خوانده میشوند. عناصر ثابتی که از تحولات اجتماعی مصون هستند عوامل ثابت خوانده میشوند. متغیرهای هر سیستم می توانند ساختارها کارکردها بازیگران ارزشها هنجارها اهداف دروندادها بروندادها پاسخ ها و بازخوان باشند.

نکته توجه شدید دانشمندان علوم اجتماعی به نظریه سیستمها را تا حد زیادی میتوان معمول ضرورت پیش بینی صحیح و

اصلاح امور دانست.

نظریه عمومی سیستم ها

نکته کارل مانهایم به عنوان درآمدی به مطالعه جامعه جامعه شناسی نظام مند را مطرح ساخت. اندکی بعد یکی از دانشمندان علم سیاست به نام چارلز مریام کتابی درباره سیاست نظام مند نوشت. این تلاش سنتی برای تفسیر نظام مند جامعه را

دیوید ایستون با کاربرد نظریه عمومی سیستم ها در مورد سیاست ادامه داد.

تلاش دیوید ایستون برای اقامه یک نظریه سیاسی تجربی ۳ مرحله را طی کرد.

(۱) چارچوبی برای تحلیل سیاسی که مفاهیم عمده لازم برای اقامه این نوع نظریه عمومی را مطرح می سازد.

(۲ ) تحلیل سیستمی زندگی سیاسی که در آن ایستون کوشیده است تا با بسط این مفاهیم آنها را از نظر تجربی قابل کاربرد سازد.

(۳) مطالعه نحوه و زمان حمایت کودکان از اقتدار سیاسی در سیستم سیاسی ایالات متحده کوشید تا نظریه خود را به طور تجربی به کار بندد.

انقلاب پارسایان پیورتنها در انگلستان ۱۶۴۹ ۱۶۴۲

در نظریه نظامها گابریل آلموند جوامع را به نظامهای انگلیسی آمریکایی اروپایی توتالیتر و پیشا صنعتی تقسیم کرده است. اف. ایکس ساتون دو نوع نظام کشاورزی و صنعتی را از هم جدا کرده است. جیمز کولمن به نظامهای رقابتی، نیمه رقابتی و اقتدار گرا اشاره کرده است و دیوید ایتر هم جهان را به نظامهای دیکتاتوری چند سالاری الیگارشی نمایندگی غیر مستقیم و نمایندگی

نظریه های مربوط به سیستم و دولت

مستقیم تقسیم کرده است فردریگز به تحلیل نظامهای آمیخته منشوری و شکسته پرداخته است.

ایزنشتات طبقه بندی جامعی متشکل از نظامهای بدوی امپراتوری پدرسالاری امپراطوری های چادرنشین یا کشور گشا، دولت شهرها نظام های فئودالی امپراتوری های دیوان سالارانه متمرکز و نظام نوین ارائه میدهد که در آن نظام های نوین هم به ۴ دسته دمکراتیک اقتدار گرا، توتالیتر و کم توسعه یافته تقسیم میشوند. لئونارد بنیدر سه نوع نظام سنتی قانونی یا مشروطه و عقلانی را از هم جدا کرده است.

گابریل آلموند و بینگام پوئل با تکیه بر سیستم با نظام سیاسی ملی یک طرح التقاطی را ارائه دادند آنها سیستم ها را به ۳ دسته بدوی، سنتی و نوین تقسیم کرده اند. نظام بدوی بر اساس کمترین تفکیک ساختاری و نوعی فرهنگ محلی و محدود مبتنی است ولی نظام نوین بر اساس تفکیک ساختاری گسترده و درجه بالایی از دنیاگرایی

نکته از نظر دیوید ایستون در تحقیق درباره سیستم سیاسی از دو نوع اطلاعات استفاده میشود (۱) اطلاعات روان شناختی به شخصیت و انگیزه های بازیگران مربوط میشود و (۲) اطلاعات وضعیتی به تأثیر محیط بر فعالیت بازیگران

ال نکته: تلاش دیوید ایستون برای نظریه پردازی شامل صورت بندی یک چارچوب کلی تکیه بر کل سیستم و نه صرفاً اجزای آن شناخت تأثیر محیط بر سیستم و شناخت تفاوتهای زندگی سیاسی متعادل و نامتعادل می گردد.

دیوید ایستون مفهوم دولت را به دلیل آشفتگی و تنوع معانی آن طرد میکند و معتقد بود که مفهوم سیستم، مفهوم سازی روشن را میسر می سازد. به همین نحو او مفهوم قدرت را فقط یکی از مفاهیم مهم بسیاری میدانست که برای مطالعه زندگی سیاسی مفیدند. قدرت بر اساس توانایی تأثیرگذاری بر اعمال دیگران مبتنی است و کنترل نحوه اتخاذ و اجرای تصمیمات دیگران است که سیاست ها را تبیین می کند. بنابراین سیاستگذاری شامل شبکه ای از تصمیمات و کنشها میشود که ارزش را تخصیص می دهد.

و نکته مفاهیم قدرت تصمیم گیری، اقتدار و سیاستگذاری از جایگاهی اساسی در برداشت ایستون از زندگی سیاسی به عنوان تخصیص اقتدار آمیز ارزش ها در یک جامعه برخوردارند. ایستون پس از مطرح کردن ضرورت نظریه سیستمی، برای اقامه یک نظریه سیاسی عمومی به معرفی برخی از ویژگیهای سیستمهای سیاسی پرداخت. این ویژگی ها عبارتند از:

(۱) خصوصیات مربوط به شناسایی یعنی واحدها و مرزها

(۲) دروندادها و بروندادها

(۳) تفکیک در درون سیستم

(۴) یکپارچگی و همگرایی در درون سیستم

محیط

نمودار ایستون برای یک سیستم سیاسی

محیط

تقاضاها

سیستم سیاسی

درونداد

تصمیمات و کنش ها

برونداد

حمایت ها

محیط

محیط

نکته در شکل داده شده حمایتها عبارتند از کنشها یا جهت گیریهایی که نقش برانگیزنده و بازدارنده را برای سیستم

سیاسی بازی کنند.

ام نکته در دیدگاه دیوید ایستون جامعه به عنوان یک ابر سیستم یا سیستم برتر مطرح است که فراگیرترین سیستم است.

نکته در دیدگاه دیوید ایستون سیستم عبارت است از مجموعه ای از تعاملات جدا شده از کل رفتار اجتماعی که با تخصیص اقتدار آمیز ارزشها در جامعه سروکار دارد.

نظام های سیاسی تطبیقی

برای تحلیل رابطه سیستم سیاسی با محیط در دیدگاه دیوید ایستون باید توجه کرد که ایستون محیط را به دو بخش محیط درون اجتماعی و محیط برون اجتماعی تقسیم میکند. محیط درون اجتماعی عبارت است از از بخشی از محیط اجتماعی که در بیرون مرزهای سیستم سیاسی ولی در درون همان جامعه قرار دارد. محیط برون اجتماعی در خارج از جامعه در برگیرنده سیستم

سیاسی قرار داشته ولی میتواند تأثیر زیادی روی دوام یا تغییر یک سیستم سیاسی بگذارد. ایستون در همین رابطه به سیستم های باز و بسته اشاره میکند و استدلال میکند که زندگی سیاسی یک سیستم باز است و از محیط خود تأثیر می پذیرد. این محیط هم محیط درون اجتماعی و هم محیط برون اجتماعی را شامل میشود.

نکته ایستون به نسبت بینا رشته ای تلاش برای شناخت کل سیستم پیوست.

چارچوب ایستون از مفاهیم اقتصاد کلان تأثیر پذیرفته است. مفهوم تخصیص ایستون شبیه نظریه های توزیع درآمد و تخصیص منابع در علم اقتصاد و به خصوص نظریه کلاسیک است زیرا در این نظریه نیز اقتصاد همچون یک فرآیند یا سیستم توزیعی تلقی

می شود. از یک نظر دیگر نیز مدل ایستون به مدل اقتصاد کلاسیک آدام اسمیت شبیه است. نه تنها در مورد مفاهیم سیستم و درونداد برونداد بلکه در مورد مفاهیم کمیابی تخصیص رقابت بیشینه سازی تعادل خود ایستا همبستگی کارکردی خود تنظیم گری

هدفجویی و بازخوران نیز با هم اشتراک دارند.

برداشت ایستون از سیستم به گونه ای کاملاً طبیعی از علوم فیزیکی و زیستی الهام گرفته است. همچنین اندیشه های دیوید ایستون از روان شناسی و به ویژه جیمز میلر تأثیر پذیرفته است. میلر به سیستم های باز و بسته اشاره میکند سه نوع تعادل پایدار، ناپایدار و خنثی باز بودن سیستمهای زنده ساختاری به معنای آرایش ایستای اجزاء سیستم و فرایند به معنای تحول پویای – سیستم

به مرور زمان و سیستم ها و زیر سیستم ها نیز اشاره نمود تمام این مضامین در آثار ایستون بسط یافته اند و خلاصه شده. نکته: انسان شناسان و جامعه شناسان کارکردگرا چندان تأثیری بر ایستون نگذاشته اند و قطعاً اختلافاتی بنیادین بین ایستون و

پارسونز وجود دارد. یکی از اختلافات عمده میان ایستون و پارسونز این است که مفاهیم ظرفیت و حمایت عمومی پارسونز با مفاهیم برابری و رضایت لیبرالیسم کلاسیک این مفاهیم از صورت بندی کلاسیک توماس هابز و جان لاک در مورد دولت سازگار هستند ولی اظهارات دیوید ایستون درباره سطح حمایت پراکنده و دوام سیستم با نگرش لیبرالی جور در نمی آید برداشت ایستون از تخصیص ارزشها را

نباید با نگرش لیبرالی خلط کرد.

ویژگیهای کلی نظریه دیوید ایستون درباره نظامها

(۱) طرد آن دسته از مفاهیم سنتی علم سیاست که ابهام آمیز و ارزشبار تلقی میشوند. مثل مفاهیم قدرت و دولت

(۲) کاربرد مفاهیم جدیدی مثل برون داد و درونداد و بازخوان است که عنوان عناصر یک سیستم دقیقاً تعریف می شوند.

(۳) ارائه تصورات فراگیری مثل تخصیص اقتدار آمیز ارزشها

(۴) روی تلاش بینارشته ای در نظریه پردازی تاکید می شود.

انتقاداتی که به نظریه ایستون درباره نظامها وارد شده است.

(۱) نارسایی مفهومی

(۲) امکانات عملیاتی

(۳) جهت گیری های ایدئولوژیک

نظریه ایستون نمیتواند نظریه ای درباره دگرگونی سیاسی باشد یعنی نظریه ای که به پرسشهای ما درباره علت وقوع هر دگرگونی سیاسی خاص پاسخ دهد زیرا از نظر ایستون همه چیز حول دوام سیستم دور میزند. تصورات ایستون درباره دوام سیستم از

زیست شناسی سرچشمه می گیرد.

گابریل آلموند: سیستم و نظریه نظامها

برای آلموند سیستم عبارت است از مفهوم فراگیری که تمام کنشهای الگومند مرتبط با تصمیم گیری سیاسی را دربر می گیرد برای آلموند سیستم مهمتر از فرایند بود سیستم به تمامیت و کلیت تعامل واحدها در این تمامیت و کلیت و ثبات این تعاملات

که آلموند آن را «تعادل متحول» می خواند – دلالت می کند.

ام نکته: آلموند در بررسی سیستم های کنش سیاسی به شدت از ماکس وبر و تالکوت پارسونز استفاده کرده است.

نکات

نظریه های مربوط به سیستم و دولت

ماهان

نخستین متفکر در زمینه مطالعات تطبیقی ارسطو بود. ارسطو برای بررسی نظامها و طبقه بندی نظامها معیارهایی به کار برد. این طبقه بندی بر اساس میزان مشارکت مردم در حکومت و رعایت مصالح عمومی یا شخصی خودشان در این مشارکت استوار است. ارسطو بر این پایه شش نوع حکومت را مشخص می سازد و در واقع نوع بد حکومت ها را که در آنها افراد مصالح شخصی خود را در نظر دارند انحرافی از شکل خوب آنها می شناسد.

در ادوار بعد پولیبوس رومی و ماکیاوللی از چهره هایی هستند که میتوان از آنها در تاریخ سیاست تطبیقی یاد کرد. در قرن هجدهم بارون منتسکیو در کتاب «روح القوانین یک طبقه بندی از حکومتها ارائه کرد و به اثر عامل جغرافیا در نوع حکومت ها توجه کرد. کارل مارکس و ماکس وبر نیز در قرن نوزدهم طبقه بندی از نظام های سیاسی به دست دادند.

پس از جنگ جهانی اول و ظهور دولتهای توتالیتر و فاشیستی پژوهشگران در مقام مقایسه میان کشورهای دارای رژیم دمکراسی و دیگران تحقیقاتی را پی ریختند. در این سالها نوشته ها و تألیفات درباره سیاست مقایسه ای به طور کلی جنبه توصیفی (بررسی تاریخی و حقوقی و غیر مقایسه ای داشتند محدود به مناطق خاصی از جهان کشورهای غربی و بی توجه به پویایی های اجتماعی بودند و اغلب در قالب تک نگاریهایی ناظر به بررسی برخی نهادها ارائه میشدند. این ویژگیها جنبه های اصلی بررسی های تطبیقی تا پایان جنگ جهانی دوم بود.

پس از جنگ جهانی دوم مطالعات سیاست تطبیقی متحول شد و این تغییر مسیر مطالعات از عوامل زیر ناشی می شد.

(۱) ازدیاد تعداد کشورهای مستقل

(۲) اهمیت یافتن مطالب تحلیلی یا جای مطالب تشریحی، تاریخی و حقوقی

۳) گسترش ارتباطات جهانی و وابستگی میان کشورها

(۴) کنجکاوی نسبت به جوامع نهادها و فرایندهای سیاسی متمایز در جوامع جدید غیر غربی

(۵) افزایش علاقه محققان غربی به ویژه آمریکائیها به آگاهی از وضعیت سیاسی دیگر کشورها

(۶) اهمیت یافتن نقش و رفتار فرد در فرآیند سیاسی

به همین دلیل محققان سیاست تطبیقی به این نتیجه رسیدند که برای بررسی این پدیده باید مفاهیم، رویکردها و طبقه بندی جدیدی ارائه دهند که با استفاده از آنها نه تنها نظام سیاسی چند کشور غربی بلکه همه کشورهای جهان مورد بررسی قرار گیرد. برای به دست آوردن روشی مناسب برای بررسی عمیق تر در زمینه مطالعات تطبیقی دانشمندان علوم سیاسی از روشی که بیشتر در جامعه شناسی استفاده میشد و رویکرد ساختاری رفتاری نامیده میشود یاری جستند. در این رویکرد محور نظام سیاسی است.

نکته: نظریه نظامها به نام متفکرانی چون تالکوت پارسونز مارتین لوی دیوید ایستون گابریل آلموند، دیوید ایتر و فردریگز

همراه است.

مرکز ثقل نظریه نظامها نظام سیاسی و کارکردهای آن است. البته این چارچوب برای تجزیه و تحلیل نظام های سیاسی تدوین یافته است و در آن از مفاهیمی چون نظام ساختار مشروعیت درونداد برونداد محیط بازخورد و تعادل استفاده می شود.

نکته ارزشمند در نظریه نظامها آن است که زمینه های نظریه پردازی در توسعه از آن آغاز شده است. در حالی که اصولا برای درک تغییر و دگرگونی توانایی چندانی ندارد ولی زمینه نظری مناسبی را برای تحلیل کار کرد یک نظام سیاسی فراهم می آورد.

چکیده نظریه گابریل آلموند درباره نظریه نظامها

هر نظام سیاسی مجموعه ای از کنشهای متقابل است که از طریق آن ارزشها خدمات و کالاها بر حسب قدرت معتبر برای همه بخشهای جامعه سهم بندی میشود.

در باب تصمیم گیری، تصمیماتی که نظام سیاسی میگیرد در حقیقت تلفیقی از نظرات متعارض گروه های اجتماعی است که از ۳

بعد میتوان به آن نگاه کرد.

(۱) حکومت با ساختارهای قانونگذاری مجریه، دادگاه ها و دیوانسالاری

(۲) مشکل اجتماعی و فرهنگی موجود طبقات اجتماعی گروه های اقتصادی، فرقه ای و ذی نفوذ

نظام های سیاسی تطبیقی

(۳) الگوها، ارزشها و ایدئولوژی جامعه که با اقتدار سیاسی ارتباط دارند و بیانگر زمینه های مشروعیت اعمال حکومتی، نقش و وضعیت افراد و جامعه هستند. یک شرط مهم و غیر قابل انکار برای عملکرد موثر نظام سیاسی آن است که مردم به طور گسترده فرایند تصمیم گیری را بپذیرند چنین وضعیتی را اجماع میگویند هر جا این نوع اجماع وجود داشته باشد دولت مشروع تلقی می شود. مشروعیت و اجماع شاخصهای موثر بودن و عملکرد نظامهای سیاسی هستند. کارایی نظام سیاسی را می توان بر حسب توانایی آن برای گرفتن تصمیماتی که به طور گسترده مقبول باشد مورد ارزیابی قرار داد.

ه اندیشمندان سیاست مقایسه ای در آمریکا از آثار مارکس بیش از آثار سایر متفکران تأثیر پذیرفته اند.

ه تلفیق نظریات وبر با اندیشه جدید تا حد زیادی حاصل کار تالکوت پارسونز بوده است. پارسونز با تنقیح بسیاری از گزاره های کلی و بر آنها را به صورت یک رشته احکامی در آورد که در طیف وسیعی از مطالعات مقایسه ای به کار گرفته شده است.

ه ماکس وبر در سیر مطالعات خود به این نتیجه رسید که جدایی کلیسا از دولت که به طور تدریجی در تمدن اروپا تحقق یافت برای تبیین عقل گرایی نوین از اهمیت محوری برخوردار است.

ه انتقاداتی که به و بر وارد شده اند.

(۱) توجه وی به عینیت و علم تجربی

(۲) جایگاه ارزشها در تحقیق

(۳) ساخته های نوع آرمانی

(۴) عقلانیت

ه برخورد ماکس وبر با جامعه شناسی بدین گونه بود که اولاً گرایشهای تجربی و تجویزی را از یکدیگر جدا می کرد و جامعه شناسی را یک علم تجربی میدانست. ثانیاً جامعه شناسی و تاریخ را از یکدیگر تفکیک میکرد. ثالثاً به بررسی تجربی همراه با کاربرد

ابزارهای کیفی برای دست یابی به حقایق و اطلاعاتی در مورد پدیده های معاصر معطوف بود.

ه تالکوت پارسونز جامعه شناس در بسط مفهوم سیستم و مطالعات آنها آثار و بر را اساس کار خویش قرار داد.

ه در علم سیاست دیوید ایستون به تدوین نظریه ای درباره سیستم یا نظام سیاسی پرداخت.

ه گابریل آلموند تحت تأثیر پارسونز و همچنین ایستون و وبر رویکردهای آنها را با هم تلفیق کرد تا شاید کاربرد پذیری نظریه سیستمها در سیاست مقایسه ای را روشن تر سازد. گابریل آلموند صریحاً مفهومی از سیستم را جایگزین اصطلاح مبهم تر دولت ساخته

ه یکی از برجسته ترین تغییراتی که در گذار از جمهوری چهارم به پنجم رخ داد تقویت برتری ریاست جمهوری در روند سیاستگذاری بود.

ساختار و کار ویژه

کار ویژه های فرایندی فعالیتهایی را در بر میگیرد که برای تدوین و اجرای خط مشی ها در هر نوع نظام سیاسی ضرورت دارد. این

کارویژه ها را از آن جهت فرایندی مینامند که در فرایند تدوین خط مشی ها نقشی مستقیم و ضروری دارند.

(۱ ) تصریح منافع هر یک از افراد یا گروه ها در داخل حکومت یا جامعه مشخص میسازند که خواهان چه چیزی هستند.

(۲) تألیف منافع منافعی که به صورت درونداد وارد نظام میگردند برای اثربخش بودن باید در قالب سیاست های بدیهی یک کاسه یا به عبارتی تألیف گردند تا بتوان حمایت سیاسی چشمگیری برای آنها بدست آورد.

(۳) سیاستگذاری ائتلافی که از منابع سیاسی چشمگیری مانند آراء مردم برخوردار است از یکی از این خط مشی ها حمایت می کند. و در این مرحله سیاستگذاری آمرانه جامه عمل می پوشاند.

(۴) قضاوت هر سیاستی باید تنفید گردد به اجرا گذاشته شود و در صورت بروز مخالفتهایی در برابر آن یا نقض آن باید نوعی فرآیند قضاوت نیز صورت گیرد.

(۵) اجراء

همچنین علاوه بر کارویژه های فرآیندی میتوان از کارویژه هایی صحبت کرد که دخالت مستقیم در تدوین و اجرای سیاستهای عمومی ندارند ولی برای نظام سیاسی اهمیتی بنیادین دارند. این کارویژه ها عبارتند از:

نظام های سیاسی تطبیقی

(۳) الگوها، ارزشها و ایدئولوژی جامعه که با اقتدار سیاسی ارتباط دارند و بیانگر زمینه های مشروعیت اعمال حکومتی نقش و وضعیت افراد و جامعه هستند یک شرط مهم و غیر قابل انکار برای عملکرد موثر نظام سیاسی آن است که مردم به طور گسترده فرایند تصمیم گیری را بپذیرند چنین وضعیتی را اجماع میگویند. هر جا این نوع اجماع وجود داشته باشد دولت، مشروع تلقی می شود. مشروعیت و اجماع شاخصهای موثر بودن و عملکرد نظامهای سیاسی هستند. کارایی نظام سیاسی را میتوان بر حسب توانایی آن برای گرفتن تصمیماتی که به طور گسترده مقبول باشد مورد ارزیابی قرار داد.

ه اندیشمندان سیاست مقایسه ای در آمریکا از آثار مارکس بیش از آثار سایر متفکران تأثیر پذیرفته اند.

ه تلفیق نظریات وبر با اندیشه جدید تا حد زیادی حاصل کار تالکوت پارسونز بوده است. پارسونز با تنقیح بسیاری از گزاره های کلی و بر آنها را به صورت یک رشته احکامی در آورد که در طیف وسیعی از مطالعات مقایسه ای به کار گرفته شده است.

ه ماکس وبر در سیر مطالعات خود به این نتیجه رسید که جدایی کلیسا از دولت که به طور تدریجی در تمدن اروپا تحقق یافت برای تبیین عقل گرایی نوین از اهمیت محوری برخوردار است.

ه انتقاداتی که به وبر وارد شده اند.

(۱) توجه وی به عینیت و علم تجربی

(۲) جایگاه ارزشها در تحقیق

(۳) ساخته های نوع آرمانی

(۴) عقلانیت

ه برخورد ماکس وبر با جامعه شناسی بدین گونه بود که اولاً گرایشهای تجربی و تجویزی را از یکدیگر جدا می کرد و جامعه شناسی را یک علم تجربی میدانست. ثانیاً جامعه شناسی و تاریخ را از یکدیگر تفکیک میکرد. ثالثاً به بررسی تجربی همراه با کاربرد ابزارهای کیفی برای دست یابی به حقایق و اطلاعاتی در مورد پدیده های معاصر معطوف بود.

ه تالکوت پارسونز جامعه شناس در بسط مفهوم سیستم و مطالعات آنها آثار و بر را اساس کار خویش قرار داد.

ه در علم سیاست دیوید ایستون به تدوین نظریه ای درباره سیستم یا نظام سیاسی پرداخت.

ه گابریل آلموند تحت تأثیر پارسونز و همچنین ایستون و وبر رویکردهای آنها را با هم تلفیق کرد تا شاید کاربرد پذیری نظریه سیستمها در سیاست مقایسه ای را روشن تر سازد. گابریل آلموند صریحاً مفهومی از سیستم را جایگزین اصطلاح مبهم تر دولت

ساخت

ه یکی از برجسته ترین تغییراتی که در گذار از جمهوری چهارم به پنجم رخ داد تقویت برتری ریاست جمهوری در روند سیاستگذاری بود.

ساختار و کار ویژه

کار ویژه های فرایندی فعالیتهایی را در بر میگیرد که برای تدوین و اجرای خط مشی ها در هر نوع نظام سیاسی ضرورت دارد. این کارویژه ها را از آن جهت فرایندی مینامند که در فرایند تدوین خط مشی ها نقشی مستقیم و ضروری دارند.

(۱) تصریح منافع هر یک از افراد یا گروه ها در داخل حکومت با جامعه مشخص می سازند که خواهان چه چیزی هستند.

(۲) تألیف منافع منافعی که به صورت درونداد وارد نظام میگردند برای اثربخش بودن باید در قالب سیاست های بدیهی یک کاسه یا به عبارتی تألیف گردند تا بتوان حمایت سیاسی چشمگیری برای آنها بدست آورد.

(۳) سیاستگذاری ائتلافی که از منابع سیاسی چشمگیری مانند آراء مردم برخوردار است از یکی از این خط مشی ها حمایت می کند. و در این مرحله سیاستگذاری آمرانه جامه عمل می پوشاند.

(۴) قضاوت هر سیاستی باید تنفید گردد به اجرا گذاشته شود و در صورت بروز مخالفتهایی در برابر آن یا نقض آن باید نوعی فرآیند قضاوت نیز صورت گیرد.

(۵) اجراء

همچنین علاوه بر کارویژه های فرآیندی میتوان از کارویژه هایی صحبت کرد که دخالت مستقیم در تدوین و اجرای سیاستهای عمومی ندارند ولی برای نظام سیاسی اهمیتی بنیادین دارند. این کارویژه ها عبارتند از:

نظریه های مربوط به سیستم و دولت

(۱) جامعه پذیری سیاسی ایستارهای سیاسی جامعه را پدید آورده تقویت می کند و می تواند تغییر دهد.

(۲) گزینش کارگزاران سیاسی به انتخاب افراد برای فعالیتهای سیاسی و مناصب حکومتی اشاره دارد.

(۳) ارتباط گیری سیاسی ناظر بر جریان یافتن اطلاعات در دل جامعه و ساختارهای مختلف تشکیل دهنده نظام سیاسی است.

ا نکته ۳ کار ویژه جامعه پذیری سیاسی گزینش کارگزاران سیاسی و ارتباط گیری سیاسی را کارویژه های سیستمی میخوانیم زیرا آنها تعیین کننده تغییر یا حفظ نظم هستند.

سومین نوع کارویژه کارویژه های سیاستگذاری میباشند این کارویژه ها همان اثرات وارد بر جامعه اقتصاد و فرهنگ هستند.

ه رویکرد ساختاری کارکردی ما را قادر میسازد تا چگونگی انجام کارویژه های مشابه در کشورهای مختلف یا در دو زمان متفاوت در یک کشور واحد را به بررسی بگذاریم و همچنین میتوان به بررسی تغییرات یا کارویژه هایی پرداخت که ساختارهای واحد در طول زمان یا در چند نظام سیاسی مختلف انجام میدهند. همچنین این رویکرد به ما کمک میکند که تشابه ها و تفاوت های موجود میان ترکیب بندی فعلی نظامهای سیاسی و گذشته آنها را مشخص کنیم نه تحلیل ساختارها و نه تحلیل کارویژه ها به تنهایی و فارغ از دیگری کامل نیست با تحلیل ساختاری تعداد احزاب سیاسی یا سازمان قوه قانونگذاری و چگونگی سامان یافتن قوه مجربه دادگاه ها دیوان سالاری رسانه های جمعی گروه های نفوذ و دیگر عناصر نظام سیاسی و نیز قواعد یا معیارهای حاکم بر عملکرد آنها بر ما آشکار می سازد. تحلیل کارکردی نیز چگونگی تعامل این نهادها و سازمانها در جهت تولید و اجرای سیاستها را بیان می کنند.

تفاوت های ساختاری کارکردی که میان نظامهای سیاسی مختلف وجود دارد تعیین کننده داد و ستدهای جامعه سیاسی با محیط و نیز اهمیت داد و سندهایی است که برای اهداف و مقاصدی چون رفاه عدالت آزادی برابری صلح و شکوفایی اقتصادی صورت

می گیرد.

نکته دانشمندان علوم رفتاری در مطالعه سیاستهای مقایسه ای به تمایز میان واقعیتها و ارزشها در جهت نظریه پردازی تلاش میکردند و با فراهم آوردن یک رشته قضایای دارای معنی تجربی و از طریق بسط و آزمایش فرضیانی که بتوان صحت آنها را به اثبات رسانید سعی در تحلیل و مقایسه رفتارهای سیاسی داشتند.

لم نکته ماکس وبر به جای الگو مفهوم نمونه آرمانی را مطرح کرد.

نکته دو دلیل برای نشان دادن اهمیت طبقه بندی در مطالعات سیاست مقایسه ای (۱) جمع آوری و سازمان دهی اطلاعات (۲) بدون وجود طبقه بندی محقق کلیه نظامهای سیاسی را منحصر به فرد تلقی می کند.

نکته دیوید ایستون نظام سیاسی را مجموعه ای از کنشهای متقابل تعریف میکند که از طریق آن ارزشها، خدمات و کالاها یر حسب قدرت معتبر برای هم بخشهای جامعه سهم بندی میشود.

نکته تحلیل سیستمی در سیاستهای مقایسه ای محور بررسی خود را کل نظام سیاسی یا سیستم دولت – ملت شامل مجموعه تعاملات سیاسی اقتصادی و اجتماعی قرار داده است بنابراین تحلیل سیستمی میتواند در فرآیند مقایسه انتخاب و سازماندهی اطلاعات دارای ارزش ابزاری فراوانی باشد.

نکته هنگامی که برآوردن تقاضاها نیازمند مساعی سازمان یافته باشد به صورت نهاده های نظام سیاسی در می آیند.

النکته درک تقاضاها در جامعه مستلزم برداشت صحیح و دقیق از مختصات فرهنگی است.

نکته رابطه محیط و نظام عبارت است از حالت تعادل یا عدم تعادل میان نهاده ها و داده ها

النکته عناصر تشکیل دهنده یک مدل لزوما نباید دارای محتوای دقیق تجربی باشد زیرا در این صورت آن سازه به جای یک مدل به یک نظریه کامل تبدیل خواهد شد.

نکته تا زمانی که حداقل همگرایی در مورد گرایشها برای حمایت از قوانین اساسی ایجاد نشود نظام از انرژی لازم برای تبدیل تقاضاها به سیاست برخوردار نخواهد شد.

نکته با روشهای مقایسه ای میتوان گروه هایی از نظامهای سیاسی را از سایرین تفکیک کرد ولی طبقه بندی نظام ها می باید مبتنی بر طرح فرضیات و آزمون آنها در شرایط و مقتضیات گوناگون باشد.

نظام های سیاسی تطبیقی

نکته در چارچوب تحلیل سیستمی میتوان الگوهایی را که اساساً به فلسفه وجودی یک نظام سیاسی تأکید دارند، از الگوهایی که مبین تعاملات میان نظام سیاسی و محیط آن است متمایز ساخت.

نکته سیاست و تطبیق هسته روش شناختی روش علمی به شمار می رود.

نکته نظام ساختار و کار ویژه مفاهیمی اساسی برای درک چگونگی تأثیر گذاری محیط طبیعی و انسانی بر سیاست و تأثیر پذیری از آن هستند.

نکته کار ویژه های سیستمی تعیین کننده تغییر یا حفظ نظم نظام هستند.

نکته دروندادها به صورت تقاضا و حمایت از سوی جامعه و نظام بین الملل و به صورت ابتکارات مستقل رهبران سیاسی و دیوانسالاری وارد نظام سیاسی می گردد.

نکته بروندادها و نتایج محصولات نهایی فرآیند سیاسی یا کارهایی است که یک دولت برای مردم خویش در مورد آنها انجام

می دهد.

نکته تحلیل کارکردی چگونگی تعامل نهادها و سازمانها در جهت تولید و اجرای سیاستها را بیان می کند.

نکته برای ارزیابی عملکرد هر نظام سیاسی باید به ارزشهای مطرح در سطح فرآیند ارزشهای مطرح در سطح سیاستگذاری و ارزشهای مطرح در سطح نظام را در نظر داشته باشیم.

نکته ارزشهای سیاسی امور متفاوتی را که مردم بر آنها ارج می نهند ارزش سیاسی می نامند.

نکته ترتیبات ساختاری – کارکردی هر کشور سازمانی اساسی برای برخورد با موضوعات سیاسی است که محیط داخلی و محیط بین المللی کشورها برای آنها به وجود می آورند.

ال نکته نظریه ساختاری – کارکردی توسط گابریل آلموند مطرح شد.

المنکته ماکس وبر دگرگونی اجتماعی فرآیند عقلانی شدن در جهت پیشرفت حرکت از اقتدار مشروع سنتی به سوی اقتدار فرهمندی و سپس به سمت اقتدار منطقی – قانونی است.

ام نکته به اعتقاد ایتر در مراحل نخستین نوسازی که نیاز به مصرف و پاسخ گویی به ما این نیازهاست نظام تجهیزی می تواند از مزایای زیادی برخوردار باشد.

نکته قرار دادن حالت زیر دستی و زبر دستی در مقابل حالت متساوی گرایانه نسبت به اقتدار دیگر ویژگی فرهنگی نظام های غیر غربی محسوب میشود.

نکته قواعد بازی مجموعه ای از فرآیندهای بلند مدت تلقی میشود و گروه های مختلف در نظام سیاسی برخلاف ارزشهای حیاتی در مورد این قواعد به رقابت می پردازند. به این ترتیب قواعد بازی در سطح میانی بین سطوح خرد و کلان قرار می گیرد.

ام نکته گروه های نفوذ نظامی با کنترل خاصی که بر ابزارهای خشونت دارند بالقوه دارای قدرت چشمگیری برای تألیف منافع هستند.

نکته زمانی که از طریق نظام های حزبی دموکراتیک یا اقتدار گرا توافقی در مورد تألیف منافع حاصل نمی شود ممکن است. ارتش در غیاب دیگر نیروها به عنوان تنها نیرویی که قادر به حفظ یک حکومت سامان مند است پا به صحنه بگذارد.

نکته تفاوت میان فدرالیسم رسمی و علمی هر یک از ایالت ها و جمهوری ها در ظاهر اختیارات رسمی چشمگیری دارند اما در عمل یک حکومت مرکزی واحد بر همه فرمان می راند.

نکته ایالات متحده نمونه نظامی است که در آن دادگاه قدرت سیاسی را محدود میسازد. نهاد تجدید نظر قضایی در این کشور به دادگاههای فدرالی و ایالتی اجازه میدهد که رای به تجاوز دیگر اجزاء حکومت از حدود اختیار خویش دهند.

نکته در نظام های ۲ مجلسی هدف وجودی مجلس دوم تقسیم فرآیند سیاستگذاری و فراهم ساختن امکان بررسی طولانی تر و دقیق تر قوانین است.

نکته در نظام هایی یک وظایف تشریفاتی و اجرایی تقسیم نشده است این خطر وجود دارد که رئیس جمهور مقام اجرایی) از قدرت نمادین و تشریفاتی خود برای تقویت قدرت سیاسی خویش استفاده کند و درگیری وی در مسائل سیاسی اختلاطی در ایفای نقش نمادین و وحدت بخش ایجاد نماید.

نظریه های مربوط به سیستم و دولت

نکته مهم ترین نیروی دولتی و بیرونی کنترل کننده دیوانسالاری قوه مجریه سیاسی است.

نکته نخبگان زمانی تصمیم به سازش و مذاکره با یکدیگر میگیرند که زمینه های توسعه نهادهای دموکراتیک فراهم شده باشد.

به این ترتیب دموکراسی نتیجه فرآیند تکامل تدریجی با کمترین خشونت است.

نکته رهبران سیاسی کشورهای مدرن توانایی کنترل گروه های بیشتر و متنوع تری از مردم را دارند جوامع خودکامه سنتی کنترل حکومت مرکزی محدود به تعداد اندکی از مردم است.

نکته کنترل رهبران نظامهای توتالیتر بیشتر متوجه اعضای حزب حاکم است.

نکته در جوامع مدرن به دلیل اینکه خانواده نقشها و کارکردهای کمتری دارد و به عبارت دیگر دارای عرصه کمتری از قدرت است. بنابراین حکومت مرکزی در بخش وسیع تری از جامعه نفوذ دارد.

نکته در جوامع دموکراتیک توزیع منابع به صورت کثرت گرا عرصه قدرت حکومتی محدود و نقش افراد در زندگی سیاسی بر اساس مشارکت داوطلبانه میباشد در نظام های خودکامه سنتی توزیع منابع به صورت وحدت گرا عرصه قدرت حکومتی محدود است و نقش افراد در زندگی سیاسی محدود است. در نظامهای توتالیتر توزیع منابع به صورت وحدت گرا عرصه قدرت حکومتی وسیع و نقش افراد در زندگی سیاسی مشارکت سازمان داده شده مرکزی است.

نکته از نظر طرفداران نظریه نخبگان حاکم رقابت میان نخبگان سازمان یافته و دسترسی به ساختار نخبگان نمودهای اساسی دموکراسی سیاسی را در نظریه نخبگان حاکم تشکیل میدهند.

نکته در کثرت گرایی اجتماعی روشهای حفظ وحدت به صورت اجماع و توافق کلی بر سر قواعد بازی و روشهای ایجاد تغییر و دگرگونی به صورت فزاینده و تدریجی است اما در کثرت گرایی فرهنگی روشهای حفظ وحدت به صورت اجبار سیاسی و

وابستگی متقابل اقتصادی و روشهای ایجاد تغییر و دگرگونی به صورت خشونت بار است.

نکته جوامع گوناگون از اقتدار برداشتهای گوناگونی دارند و این امر با منابع اقتدار رابطه نزدیکی دارد.

النکته مقایسه سیاستهای قدیم و جدید سیاستهای قدیم از نظر سازمان به صورت رسمی و از لحاظ ابزار مشارکت، احزاب به عنوان ابزار مطرح هستند. ایستارها نسبت به نظام سیاسی در سیاستهای قدیم به صورت پشتیبانی کننده و موارد تأکید از منافع ناشی می شود در این سیاستها انگیزه ها به شکل ابزاری و اسلوب و روش مشارکت به شکل ارتدکس است. در سیاستهای جدید سازمان به صورت غیر رسمی ایستارها نسبت به نظام سیاسی به صورت غیر انتقادی گروه های تک موردی ابزار مشارکت محسوب می شوند، اسلوب و روش مشارکت غیر سنتی موارد مورد تأکید ارزشها هستند و انگیزه های مشارکت تبیینی میباشند.