فصل اول

سیر مطالعه روابط بین الملل

تا قبل از پایان جنگ جهانی دوم مطالعات مربوط به روابط بین الملل در قالب اندیشه ها و تفکرات سیاسی  و تجزیه و تحلیل رویدادهای بین المللی بر اساس بررسیهای روزنامه ای و تاریخ نگاری صورت می گرفت.  دیدگاهها و تحلیلهای محققان روابط بین الملل متاخر و متاثر از رخدادهای سیاسی بود. جنگ جهانی اول  موجب رشد مکتبهای ایده آلیسم و رئالیسم بر اساس نظریات و تفکرات کانت و هابس شد.

ویژگیهای سیاست بین الملل قبل از ورود به مرحله علمی  کم توجهی بر عوامل موثر بر رفتار حکومتها در زمینه روابط خارجی  بررسی زمینه رویدادهای جاری بین المللی  مطالعات توصیفی – تاریخی در مسائل سیاست بین الملل

تحلیل مسائل جاری بین الملل

ناتوانی در یافتن پاسخ برای مسائل بین المللی معاصر

کم توجهی به شبیه سازیها

کوشش اندک برای دست یافتن به اصول و قوانین کلی در روابط بین المللی

ناتوانی در تشخیص متغیرهای گوناگون و ارتباط میان آنها

توجه به مسائل اخلاقی و بررسی موضوعهای مربوط به جنگ و صلح از دیدگاه مزبور

ناتوانی سنت گرایان در تحلیل و تبیین رفتار دولتها موجب شد که محققان به روش علمی روی آوردند.

علم یک سلسله اطلاعات و معلوماتی که به صورت منظم جمع آوری و طبقه بندی شده و روابط

علی و معلولی بین آنها معین شده باشد.  هدف علم کشف واقعیتهای محض و غایی نیست.

چهار چوب نظریه جمع آوری حقایق، منظم نمودن آنها و مشخص نمودن ارتباط بین آنها.

هانس مورگنتا پیوند داده های مختلف سیاست بین المللی در قالب نظریه کلی قدرت امکان پذیر است.

مشکلات بررسی علمی روابط بین الملل

ناهمگونی جامعه بین الملل تعدد متغیرها وجود بازیگران غیر حکومتی دگرگونی در شرایط

بین المللی کمیت ناپذیری عوامل کیفی در اختیار نداشتن اطلاعات محرمانه

وقوع بحران در یک منطقه خاص با حضور بازیگران مشخص پیش میاید که ممکن است ناشی از  ایجاد منطقه ضعیف خلا قدرت باشد در وضعیت دیگر وقوع بحران ممکن است ناشی از دگرگونی در  شکل اتحادهای منطقه ای باشد.

بین الملل دوم انترناسیونال ( ۱۸۸۹ در پاریس بوجود آمد خانمه ۱۹۱۴ شکل گیری دو جناح جناح جب معتقد به خشونت و انقلاب بود جناح راست معتقد به بهره گیری از روش های مشروع  بارلمانی برای دگرگونی سیستم سرمایه داری بود.

بین الملل سوم کمینترن ۱۹۱۹ در مسکو تشکیل شد پایان ۱۹۴۳ طی کنگره های متعدد  خط مشی ها را برای به قدرت رسیدن احزاب کمونیست در کشورهای سرمایه داری تعقیب کرد.

در ۱۹۴۳ استالین به نشانه همکاری با دولتهای سرمایه داری برای مقابله با نیروهای محور  انحلال آنرا اعلام کرد.

دولتها به تبع تحول در ایستارها نیازهای داخلی فشارهای بین المللی و تهدیدات خارجی در  رفتارهای اقتصادی سیاسی فرهنگی و نظامی خود تجدید نظر می کنند.

سیاست بین الملل بیانگر روابط واحدهای رسمی حکومتی است و به مطالعه تعامل میان دولتها  و موقعیتی که این تعامل می پردازد.

روابط بین الملل روابط واحدهای رسمی و غیر رسمی و نهادهای غیر دولتی و روندهای سیاسی  میان ملتها را در بر میگیرد. الگوهای رفتاری حاکم در عرصه سیاست بین الملل به واحدهای رسمی  یعنی دولتها» تعلق دارد.

سطوح تحلیل در سیاست بین الملل افراد دولتها، سیستمی از دولتها

نظام بین الملل مجموعه ای از تمامی فعالیتهایی که به روابط بین الملل شکل میدهد را شامل  می شود. دیدگاه سیستم جهانی بر کل نظام بین الملل تاکید دارد. بنا بر خصلت نظامها نوعی همبستگی

و وابستگی متقابل میان اجزای تشکیل دهنده آن برقرار است.

در مطالعه سیاست بین الملل عنصر اصلی دولت است.

دولت عبارت از عده ای از مردم است که در سرزمین مشخص به طور دائم اسکان دارند و  دارای حکومتی هستند که به وضع و اجرای قانون اقدام میکند و از حاکمیتی برخوردارند که به

صورت روح حاکم و قدرت عالی آنها را از تعرضات داخلی و خارجی مصون می دارد.

دولتهای جدید از زمان انعقاد قرارداد صلح وستفالی ۱۶۴۸ بوجود آمدند.

از آثار معاهده و ستفالی میتوان موارد زیر را نام برد

ظهور واحدهای مستقل جدید توجه بیشتر به حقوق بین الملل برقراری موازنه قدرت و تقویت  سیستم امنیت دسته جمعی این روند پس از انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه تکمیل شد.

منطقه نفوذ سرزمینی که توسط دو یا چند قدرت خارجی به صورت حوزه های نفوذ تقسیم  گردیده باشند موافقتنامه ۱۹۰۷ بریتانیا و روسیه

تحت الحمایگی تقسیم صلاحیتهای اداره یک سرزمین به طور نامساوی میان دو کشور

تحت الحمایگی مصر توسط بریتانیا (۱۹۱۴

کندو مینیوم اداره یک سرزمین به طور مشترک توسط چند کشور مانند مجمع الجزایر هیرید  جدید در سال ۱۹۱۴ به صورت مشترک توسط فرانسه و انگلستان اداره میشد.

کاپیتولاسیون رفتار با بیگانگان طبق قوانین کشور متبوع و عدم تبعیت آنها از قوانین کشور مقیم  قیمومت سرزمین هایی که بعد از جنگ جهانی اول توسط دولتهایی چون فرانسه و بریتانیا از  سوی جامعه ملل اداره می گردیدند و سپس پاره ای از آنها پس از جنگ جهانی تحت نظارت سازمان  ملل متحد درآمدند یکی از پیچیدگی های عمده مطالعه سیاست بین الملل و در اواخر قرن بیستم وجود  بازیگران متعدد و متنوع سیاسی است.

قرارداد مونیخ در مونیخ برای حل مساله چک و اسلواکی توسط بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، آلمان  در سال ۱۹۳۸ منعقد شد.

حکومتها را بر اساس کار کرد ایدئولوژی و ساختار به اشکال گوناگون تقسیم می کنند. در نظام  داخلی، اتخاذ تصمیمات و اجرای آنها توسط نهادها و دستگاههای گوناگون به واسطه وجود عنصر  حاکمیت محقق می شود.

دو فاکتور موقت

شناسایی

: دو ژور ← قطعی و دائم ← شناسایی حقوقی است.

در فرآیند شناسایی یک دولت ملاحظات سیاسی معیارهای حقوقی را تحت الشعاع قرار می دهد.  نظام بین الملل محیطی که در آن واحدهای سیاست بین الملل عمل میکنند.

خلاصه فصل

مطالعات مربوط به روابط بین الملل

قبل از جنگ جهانی دوم روزنامه ای و تاریخی

بعد از جنگ جهانی دوم روشهای علمی

جنگ جهانی اول موجب رشد مکاتب ایده آلیسم (کانت) و رئالیسم (هابز) شد.  سیاست بین الملل بیانگر روابط واحدهای رسمی حکومتی است.  عناصر تشکیل دهنده ی دولت حکومت حاکمیت مردم سرزمین  حاکمیت قدرت حکومت = قدرت مطلق و غیر مشروط

روابط بین الملل بیانگر روابط واحدهای رسمی و غیر رسمی است.

نظام بین الملل مجموعه فعالیتهای شکل دهنده به روابط بین الملل

حاکمیت یعنی قدرت عالی یا قدرت مافوق

شناسایی دولت

دو فاکتور موقتی و محدود

دو ژور: قطعی و کامل

شناسایی عملی سیاسی است.

ایجاد دولت های ملی از زمان قرارداد دستفالی ۱۶۴۸ صورت گرفت.

فصل دوم

نظام بین المللی

متغیرهای نظام عبارتند از:

نهاده، محیط داخلی و خارجی داده نتیجه کار نظام بازخورد – تاثیر داده بر نهاده که به طور مثبت یا  منفی عمل می کند.

کارل دویج نظامها را به صورت خود نابود ساز خود توان بخش قابل تداوم و غیر قابل تداوم  تقسیم می کند.

بر اساس تجزیه و تحلیل سیستمی داده های سیاست خارجی هر یک از بازیگران به صورت نهاده  های نظام بین المللی تلقی می شود.

در قرن ۱۶ در غرب اروپا نظام دولتها شامل فرانسه اسپانیا و انگلستان بود.

در قرن ۱۷ نظام دولتهای اروپایی شامل فرانسه اسپانیا، اتریش هلند بود.

در سال ۱۷۸۹ نظام دولتهای اروپایی شامل فرانسه بریتانیا، اتریش، پروس بود.

بدنبال شکست ناپلئون و استقرار نظم نوین در سال ۱۸۱۵ نظام دولتهای اروپایی متشکل از  بریتانیا، روسیه، اتریش و پروس بود.

با وقوع جنگ جهانی دوم به جای نظامهای مستقل نظامهای وابسته ظهور پیدا کردند.

تحولات اروپایی شرقی تحت تاثیر دگرگونی در ساختار نظام بین المللی یعنی به هم خوردن بلوک بندیها بوده  است. مورتون کاپلان : ۶ نوع نظام بین الملل را از یکدیگر متمایز ساخته است که عبارتند از:

۱- نظام موازنه قدرت

دو قطبی انعطاف پذیر

دو قطبی انعطاف ناپذیر

۴- سلسله مراتبی

۵ نظام با حق و تو

۶- نظام جهانی

نمونه کلاسیک نظام موازته قدرت اروپای قرن ۱۸ و ۱۹ بود.

نظام دو قطبی انعطاف پذیر پس از جنگ جهانی دوم در نتیجه دگرگونی در فرآیند توزیع قدرت به وجود آمد.

ویژگیهای نظام دو قطبی از نظر کاپلان وجود دو بازیگر عمده بلوکی یعنی دو ابر قدرت میباشد. در  اوضاع بحرانی معمولاً تهدید شدید زمان کوتاه و نوعی حالت غافلگیری وجود دارد.

ماکس وبر مدیریت دست جمعی را راهی برای جلوگیری از انحصار طلبی بوروکراتیک می داند.  ماکس وبر وجود پارلمانهای آزاد را در دولتهای مدرن ستود و ضمن انتقاد از پارلمان آلمان پارلمان  انگلستان را مورد ستایش قرارداد

خلاصه فصل

متغیرهای نظام عبارتند از نهاده داده بازخورد محیط داخلی و خارجی

تقسیم بندی کارل دویچ از نظامها خود نابود ساز خود توانبخش قابل تداوم غیر قابل تداوم  تقسیم بندی کاپلان از نظامها موازنه قدرت سلسله مراتبی جهانی دو قطبی منعطف، دو قطبی  متصلب و نظام با حق وتو

ویژگی های نظام عبارتند از همبستگی ،سازواری ،تعادل قابلیت انقباض و انبساط کنترل فشار  ترمیم و تکثیر اضافه باری برخی معتقدند مفهوم نظام بر اصل کنش متقابل اجزا استوار است و مانند  دست نامرئی آدام اسمیت به حفظ تعادل کمک میکند نمونه ی کلاسیک نظام موازنه ی قدرت در قرن  ۱۸ و ۱۹ وجود داشت چنانچه دو بلوک بصورت سلسله مراتبی اداره نشوند ممکن است به شکل موازنه  قدرت تغییر یابند.

فصل سوم

تجزیه و تحلیل سیاست بین الملل بر اساس رهیافت تصمیم گیری

رهیافت تصمیم گیری شامل مطالعات تحلیلی در سطوح افراد و دولتها» می باشد.

عوامل محدودیت تصمیم گیرندگان در ساختار نظام تصمیم گیری

دستورالعمل های مشخص و تقسیم کار تعیین حوزه اقتدار ساختار اقتصادی – سیاسی، فشارهای  داخلی و خارجی مقصود از عقلایی بودن تصمیم ها بهره گیری از ابزارها و تکنیکهای مناسب برای  رسیدن به اهداف مورد نظر است.

مدل های تصمیم گیری

مدل عقلایی تصمیم گیرندگان در صدد اتخاذ بهترین تصمیم هستند بهره گیری از چنین مدلی  بسیار پرهزینه و وقت گیر است.

هربرت سایمون تصمیم عقلایی نتیجه دو مقوله ارزش و واقعیت است.

مدل رضایت بخش مبنای تصمیم گیری واقعیتهای موجود است نه اتخاذ بهترین تصمیم در این  روش «اصل بسندگی مورد توجه قرار میگیرد.

مدل فزاینده طالب حفظ وضع موجود زمانیکه امکانات محدود باشد جلوه تاریخی مطرح است روش محافظه کارانه است تلفیق امکانات + محدودیتها در آغاز تصمیم گیری ممکن است درجه  عقلایی بودن تصمیمات مطلوب نباشد ولی با دستیابی به اطلاعات جدید بر میزان عقلایی و  منطقی بودن تصمیمات افزوده میشود.

بینش فوق العاده برخورداری برخی از تصمیم گیرندگان از تواناییها و استعدادهای فوق العاده  مدل مختلط تصمیم گیرندگان همزمان جنبه ها و دیدگاههای خرد کلان را مورد توجه قرار میدهند.

. در مدل مختلط می توان به پاره ای از نارساییهای موجود در مدلهای عقلایی و فزاینده فایق آید.

محدودیتهای تصمیم گیری عبارتند از

۱ زمان تکنولوژی و منابع قابل دسترسی

۲ محدودیتهای ذهنی تصمیم گیرندگان

انعطاف ناپذیری نهادهای تصمیم گیرنده

محدودیت حوزه اقتدار و مسئولیت در اخذ تصمیم های استراتژیک

– موانع فرهنگی ،اجتماعی، سیاسی، اقتصادی

نارسائی های ارتباطی

عوامل محدود کننده سیستم متمرکز تصمیم گیری

خلاصه فصل

بر اساس تجزیه و تحلیل سیستمی در فرایند تبادل میان سیستم و محیطش نهاده های سیستم به  داده ها تصمیمات تبدیل میشوند.

در فرآیند اتخاذ تصمیمات افراد و گروه های مختلف دخالت دارند:

اتخاذ تصمیمات عقلایی مستلزم برخورداری از اطلاعات دقیق منابع قابل دسترسی و توانایی  بالای تصمیم گیرندگان در بهره گیری از این منابع میباشد.

ماکس وبر معتقد است مدیریت دسته جمعی راهی برای جلوگیری از انحصار طلبی بورکراتیک است.

انواع مدلهای تصمیم گیری عقلایی رضایت بخش فزاینده بینش فوق العاده مختلط

تستهای آخر فصل

۱ دیدگاه تصمیم گیری به طور عمده بر ……… تأکید می کند.

(۱) دولت ها

افراد

(۳) گروه ها

(۴) بازیگران

-۲- زمانی که جلوه تاریخی مطرح استر کدام یک از مدلهای زیر مورد توجه قرار می گیرد؟

(۱) مدل بسنده

(۲) مدل عقلایی

۳) مدل فزاینده

مدل مختلط در تصمیم گیری ترکیبی از مدلهای زیر میباشد

(۱) عقلایی و بینش اضافی

رضایتبخش و فزاینده

(۴) مدل پینش فوق العاده

(۲) فزاینده و عقلایی

(۴) رضایت بخش و بینش اضافی

(۱) مدل فرآینده

(۳) مدل بینش اضافی

-۴- علت رو آوردن به مدل مختلط در تصمیم گیری عبارتند از وجود نارسایی هایی در ………

(۲) مدل عقلایی

۴ مدلهای فزاینده و عقلایی

پاسخ تست های آخر فصل

۱- گزینه «۲»

۳- گزینه «۲»

۲- گزینه «۳»

۴- گزینه «۴»

فصل چهارم

تجزیه و تحلیل سیاست بین الملل بر اساس رهیافت قدرت

در چارچوب سیستم تصمیم گیری تاکید بر «فرد» است. ولی در بررسی رفتارهای بین المللی از دیدگاه  قدرت تأکید بر «دولتها» میباشد.

محققانی که به مطالعه سیاست بین الملل از منظر قدرت میپردازند تحت تأثیر مورگنتا میباشند.

مورگنتا دولتها به دنبال ۳ چیز میباشند

۱ – حفظ وضع موجود

-۲- افزایش قدرت سیاست امپریالیستی)

– نمایش قدرت کسب پرستیژ

ه برای استقرار صلح پایدار باید از هنر دیپلماسی بهره گرفت

ه رفتار دولتها در عرصه بین الملل به گونه ای است که تأمین کننده منافع ملی باشد.

منافع ملی در چارچوب قدرت تعریف میشود.

ه اتحادها و ائتلافهای بین المللی محصول تجمع و تلافی موقت منافع ملی میباشد.

والتز قدرت بر حسب تاثیر گذاری تعریف می شود.

در دیدگاه دیگر سیاست عبارت است از توزیع اقتدار مندانه ارزشها و تاکید بر توزیع قدرت میان  دولته است. نظام موازنه قدرت ناشی از سازش میان دو وضعیت نظم و هرج و مرج است. گروهی  معتقدند سیستم موازنه قدرت بصورت یک نظم انعطاف پذیر و غیر رسمی دولتها تلقی شده است که  باعث کاهش تواناییها و امکانات بالقوه آنها میشود.

وجه تمایز میان سیستم موازنه نیروهای ملی یا داخلی و موازنه قدرت بین المللی وجود استقلال و ا  خود مختاری است.

مرحله اول سیستم موازنه قدرت کلاسیک عصر طلایی موازنه قدرت ۱۷۸۹-۱۶۴۸ می باشد.

وقوع انقلاب کبیر فرانسه سیستم موازنه قدرت کلاسیک را بی ثبات ساخت .

دومین عصر طلایی سیستم موازنه قدرت ۱۸۱۵-۱۹۱۴ میباشد.

در قرن ۱۹ جهت نیل به اهداف و مقاصد سیاست خارجی از ابزارهای نظامی – سیاسی استفاده می شد.

بررسی دیدگاه شرق و غرب نسبت به موازنه قدرت

واقع گرایان قطب بندی و اختراع سلاح های هسته ای مدرن و سرنگونی حکومتهای استعماری

موجب شده که سیستم موازنه قدرت از چند جنبه مورد مطالعه قرار گیرد.

در سیستم موازنه قدرت قدرت به مفهوم تحصیل قدرت انعطاف پذیر است.

رئالیست تنها راه جلوگیری از جنگ ایجاد سیستم موازنه قدرت است.

شوروی ها به جای واژه سنتی موازنه قدرت از اصطلاح همبستگی نیروها استفاده می کردند.

رئالیستها موازنه قدرت موازنه میان ابرقدرتها و بلوکهای متخاصم برای کسب بهترین موقعیت

است. توجه به سیستم موازنه منطقه ای

شورویها : موازنه قدرت موازنه میان دو سیستم متخاصم که بسیاری از کشورها را در بر میگرفت.

شوروی ها بیش از رئالیستهای سیاسی غرب به جنبه های گوناگون موازنه قدرت توجه داشتند و تأکید  عمده آنها بر مسائل ایدئولوژیک» بود و آن را عامل یکپارچه کننده نیروهای ضد امپریالیستی می دانستند.

در حالیکه رئالیست ها تاکید بر نقش دولت داشتند شورویها موازنه را میان طبقه کارگر و بورژوازی جهانی  می دانستند و علاوه بر دولتها بر نقش جنبشهای سیاسی بین المللی نیز تاکید میکردند.

عوامل سیاسی تشکیل دهنده قدرت

درجه ثبات سیاسی کیفیت رهبری شکل حکومت و اعتبار ملی

انگلستان ۱۹۳۸ تحت تاثیر افکار عمومی – عدم تبعیت از سیاست مقاومت در برابر آلمان هیتلری  آمریکا ۱۹۳۸ تحت تاثیر افکار عمومی – تغییر رفتار سیاست خارجی در برابر چین

عوامل موجد توسعه قدرت ملی

ثبات سیاسی حکومت توانایی و مهارت مسئولان سیاست خارجی سرعت و تحرک آنها، کیفیت  رهبری درک و آگاهی عمومی میزان حمایت و پشتیبانی مردم از سیاستهای اتخاذ شده.

ماهان دریادار آمریکایی توسعه نیروی دریایی را کلیدی برای کسب قدرت جهانی می داند.  مکیندر جغرافیدان اسکاتلندی سرزمین قلب را مطرح میکند و معتقد است دولتی که بر  این سرزمین قلب سلطه پیدا کند از خطرات دور میماند.

ها سوفر یکی از ژئوپلیتیسینهای آلمان اعتقاد به رسالت تاریخی آلمان دارد و می گوید دولت های  ناتوان مجبور به دادن فضای حیاتی به آلمان هستند.

راتزل به مطالعه تاثیر علل جغرافیایی در زندگی و توسعه دولتها می پردازد، رشد دولت را با  ارگانیزم طبیعی مقایسه میکند.

کیلن تاثیر محیط بر انسان را مورد مطالعه قرار داد کتاب وی تحت عنوان «قدرتهای بزرگ» به  صورت انجیل ژئو پلتیسنیهای آلمان درآمد کمیت و کیفیت سلاحهای استراتژیک مدرن پس از جنگ  دوم جهانی چهارچوب کلی و خطوط اصلی بلوک بندیها را بر اساس نظام دو قطبی تعیین کرد.

خلاصه فصل

در چهارچوب رهیافت تصمیم گیری تأکید اصلی بر «فرد» است در حالی که در چهارچوب رهیافت  قدرت تأکید اصلی بر دولتها» میباشد.

. اتحادها و ائتلافهای بین المللی محصول تجمع و تلاقی موقت منافع ملی میباشند.

. تأکید بر تعدیل نافع ملی سبب میشود تا بسیاری از واقع گرایان بر موازنه قدرت اصرار کنند.

والتز قدرت را بر حسب تأثیرگذاری می کند.

ایستون سیاست توزیع اقتدار مندانه ی ارزش هاست.

دول قوی حوزه ی منافع ملی گسترده تری دارند و شانس بیشتری برای ادامه حیات دارند. پیش نیازهای  سیستم موازنه قدرت عبارتند از بازیگران متعدد سیاسی عدم اقتدار مشروع مرکزی توزیع نابرابر  عناصر قدرت رقابت مستمر ،بازیگران تفاهم میان رهبران

ه نظام موازنه قدرت از سازش میان دو وضعیت نظم و هرج و مرج تحول یافته است.

۱۷۸۹-۱۶۴۸ – دوران طلایی موازنه ی قدرت دوران بین ۱۹۱۴ – ۱۸۱۵ دومین عصر طلایی  موازنه قدرت کلاسیک است.

. رئالیسم سیاسی سیاست بین الملل را باید بر مبنای کشمکش بر سر قدرت تجزیه و تحلیل کرد.

ه شوروی ها بجای به کار بردن واژه ی موازنه قوا از اصطلاح همبستگی نیروها استفاده می کردند.

ایدئولوژی

میزان جمعیت

عوامل انسانی و اجتماعی

ویژگی های ملی

عناصر تشکیل دهنده قدرت –

عوامل اقتصادی

روحیه ملی

عوامل نظامی

یکپارچگی

رهبری

شکل حکومت

عوامل سیاسی

اعتبار ملی

ثبات سیاسی

فصل پنجم

تجزیه و تحلیل سیاست خارجی دولتها

در بررسی رفتار دولتها بعنوان بازیگران اصلی سیاست بین الملل گاه اینگونه تصور میشود که یک دولت  همواره از سیاست خارجی ویژه ای پیروی میکند در پاره ای از موارد نیز اینگونه به نظر می آید که  منافع و اهداف یک دولت با روی کار آمدن حزب یا نخبگان جدید تغییر می یابد، در بعضی موارد دولتی  بواسطه ضعف قدرت ملی تحت تأثیر سیاستهای دیگران قرار میگیرد و فاقد یک سیاست خارجی است.  محقق سیاست بین الملل در بررسی رفتار سیاست خارجی دولتها باید به دو دسته از عوامل  تغییر پذیر» مانند: حدوث کودتا روی کار آمدن نخبگان دگرگونی در شکل و کیفیت اتحادها و  عوامل «تغییر ناپذیر» مانند موقعیت ژئوپولتیکی و جغرافیایی تواماً توجه داشته باشد.

نکته تفکر ملی که تبیین کننده منافع ملی یک دولت به شمار میرود عامل عمده ای در تداوم  سیاست خارجی محسوب میشود بدین ترتیب وظیفه اصلی سیاستگذاران خارجی عبارتست از:

۱ تعیین سلسله مراتب اهداف و منافع

ارزیابی واکنش سایر دول در برابر این اولویتها

در تعیین اهداف ملی باید به ۲ نکته توجه داشت.

اهداف ملی همیشه به یک شکل باقی نمی مانند.

– واحدهای گوناگون سیاسی همزمان اولویتهای متفاوتی برای خود قائلند.

از مهمترین عواملی که باعث تغییر در اولویتها و دگرگونی در سلسله مراتب اهداف ملی میشود. عبارتند از:  کشمکشهای داخلی میان نخبگان سیاسی سیاست افزایش قدرت مانور دولتها در عرصه سیاست

بین الملل رفع نیازهای داخلی و بالاخره تغییر رفتار دیگر بازیگران

اواخر ۱۹۶۰، و واویل ۱۹۷۰ سیاست خارجی چین استانوی نگاه به اقرب

تقسیم بندی هدفها به کوتاه مدت میان مدت و بلند مدت در تقسیم این گونه هدفها عامل زمان  تخصیص منابع به کارگیری تکنولوژی و حوزه عمل دخالت دارد

اهداف بلند مدت در این خصوص عناصر زمان سلام و خیره اطلاق دخالت دارند.

منافع ملی اروپای شرقی در ۱۹۱۸ – ۱۹۴۵ حفظ کورنگی میبد

در قرارداد صلح برست لیتوسک التین صدور انقلاب را بر از استادن سرزمین های شوروی ترجیح داد.

عامل عمده در مطالعه منافع ملی نقش قدرت و مخیر شدیم دهنده آن است.

روابط بین واحدهای سیاسی در عرصه سیاست بین الملل در چهارچوب همکاری رقابت و ستیزش  بر اساس منافع ملی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.

منافع متعارض – اهداف متعارض هر کدام از طرفین بی توجهی به طرف دیگر است و ممکن

است باعث مواجهه نظامی شود.

منافع موازی تنش زدایی

منافع مشترک همکاریها تحقق هدف از طریق اتحاد است.

منابع اختلاف زا جنگ سرد هر یک از دولتها درصدد کسب مناطق نفوذ برای خود هستند.

الگوهای بررسی سیاست خارجی

مدل استراتژیک (منطقی تعامل داده های سیاست خارجی دولتها و رهبران آنها مورد بررسی قرار  می دهد. مورد توجه تحلیل گران مسائل استراتژیک و تئوریسین های نظریه بازیها  ضعف این مدل نبودن ضوابط و معیارهای معین برای منطقی یا عقلایی بودن

مدل تصمیم گیری تاکید بر جنبه انسانی روانشناختی نقش فرد در تصمیم گیری های سیاسی و  عملکرد سازمانی مورد توجه است.

مدل بوروکراتیک رفتارهای بوروکراتیک در چهارچوب مسئولیتها و اقتدار و مقررات و ضوابط اداری  صورت می گیرد. ایجاد مراکز رقیب برای جمع آوری اطلاعات به اتخاذ تصمیم منطقی کمک می کند.  مدل تطابق و سازواری رفتار سیاست خارجی دولتها را از لحاظ کیفیت واکنش دولتها نسبت به  محدودیتها موانع با فرصتهایی که محیط بین المللی برای آنها پدید آورده است مورد ارزیابی قرار میدهد.  مدل فزاینده فقدان اطلاعات کافی از رفتار بازیگران رسمی حکومت و غیر حکومتی

تصمیم گیرندگان در پی یافتن بهترین راه منطقی نیستند بلکه به اتخاذ تصمیماتی که بیشتر عوامل موثر در  تصمیم گیری با آن موافقند بسنده میکنند و به طور عمده بر سیاستهای موجود و داده های کنونی تاکید دارند.  مدل سیستمی تاثیرات متقابل نهادها و افراد در روند تصمیم گیری سیاست خارجی مورد مطالعه  قرار می گیرد. دیدگاه کلان در سیاست خارجی مدنظر است.

عناصر تشکیل دهنده قدرت

۱- ایدئولوژی

عوامل اجتماعی – انسانی الف) میزان جمعیت ب ویژگیهای ملی ج روحیه ملی د

یکپارچگی اجتماعی )

عوامل سیاسی الف) ثبات سیاسی ب – رهبری -ج – شکل حکومت د اعتبار ملی

۴۰ – عوامل جغرافیایی

-۵- عوامل نظامی

۶- عوامل اقتصادی

استراتژی بی طرفی دولت بی طرف دولتی است که استقلال سیاسی و تمامیت ارضی آن براساس  یک توافق دست جمعی توسط قدرتهای بزرگ تضمین شده باشد.

بر سه نوع منطقه قابل اطلاق است. مناطقی که حکومتهای آنها از سوی سایر دولتها به رسمیت  شناخته باشد. مناطق خالی از سکنه – مناطقی که حکومتهایشان در مجامع بین المللی به  رسمیت شناخته نشده باشند.

ضمانت مشترک مسئولیت دولتهای امضا کننده وضعیت بی طرفی نسبت به دولت بی طرف

دولتهای ضمانت کننده بی طرفی برای جلوگیری از درگیریهای نظامی مفید است

قدرتهای بزرگ بی طرفی موجب حفظ موازنه قدرت می شود.

دولتهای همسایه بی طرفی موجب حفظ موازنه قدرت است .

برداشت شوروی از بی طرفی تغییر و دگرگونی وضعیت موازنه قدرت

۱ – ۱ رهبران شوری سابق حقوق بین الملل را بر اساس اصل همزیستی مسالمت آمیز تعبیر و  تفسیر می کردند.

۲ از نظر شوروی زمانی استراتژی بی طرفی با اصل همزیستی مسالمت آمیز تطابق داشت که  روابط دولتهای غربی با دنیای نظام سرمایه داری جهانی ضعیف شده باشد.

حقوق بین الملل شوروی بر مبنای نظریه جنگهای عادلانه و جنگهای غیر عادلانه استوار بود.

-۴- در چهارچوب نظریه مارکسیسم و لنینیسم بی طرفی روشی بود که بوسیله آن دولتها از قرار  گرفتن در بلوکهای نظامی امپریالیست برحذر می شدند.

-۵ شوروی از بی طرفی لائوس در سال ۱۹۶۲ به صورت مدلی که می توانست بوسیله سایر  دولتها مورد توجه قرار گیرد یاد می کرد.

-۶- ادام را پاکی ۱۹۰۹ – ۱۹۷۰ سیاستمدار لهستانی به ارائه طرحی در مورد وضعیت امنیت  اروپا پرداخت که زمینه کاهش تشنجات در قاره اروپا مورد نظر بود.

آمریکا قبول اصل بی طرفی را عاملی عمده برای برقراری سیستم دفاع امنیت دسته جمعی  میپنداشت. سعی کرده مواضع خویش را از طریق قانون تبیین و توجیه کند. قبول اصل مزبور  نباید برای دولتهایی که آنرا امضاء نکرده اند پیامدهای سیاسی در برداشته باشد.

لائوس تنها موردی است که طی آن دولت مزبور «آمریکا» نقش ضامن را نسبت به یک  دولت بی طرف از طریق تضمینهای بین المللی ایفا نموده است.

ماده ۱۶ میثاق جامعه ملل – در صورت توسل یکی از اعضای جامعه به جنگ مسلحانه سایر  دولتهای عضو ملتزم به اعمال یک رشته اقدامات اقتصادی علیه آن دولت هستند و اجازه دارند برای  دست زدن به اقدامها علیه دولت متجاور نیروهای خود را از خاک آن کشور عبور دهند.

۱۰ ماده ۴۳ منشور ملل متحد – دولتهای عضو امکان دارد بنا به درخواست شورای امنیت  یک سلسله اقدامات اقتصادی سیاسی و نظامی علیه دولتی که مبادرت به عملیات تجاوزگرانه  کرده و مقصر شناخته شده به عمل آورند.

-۱۱ کنفرانس سانفرانسیسکو ۱۹۴۵ که منشور ملل متحد را مورد تصویب قرارداد شرط عمده  عضویت دولتها را در سازمان ملل تمایل آنها برای برقراری صلح و اعلان جنگ علیه آلمان  نازی و متحدانش قرار داد .

انواع بی طرفی بی طرفی حقوقی – سنتی – موقت بایدار – مثبت – منفی

بی طرفی سنتی به رسمیت شناخته شدن از سوی قدرتهای بزرگ تضمین کردن کاهش تشنجات  و برقراری موازنه قدرت

۴  بی طرفی پایدار چهارچوب کلی سیاستهای خارجی یک دولت برای مدت زمان طولانی دولت مزبور  باید از ورود به سازمانها و اتحادیه های نظامی خودداری کند.

بی طرفی موقت به منظور جلوگیری از گسترش جنگ و مخاصمات به کشورهای همجوار اتخاذ  می شود خود بی طرف سازی تکالیف و مسئولیتهایی را متوجه دولت بی طرف میکند. تکلیف پرهیز از  کمک به طرفهای درگیر و تکلیف همسانی که بر پایه آن دولت بی طرف باید نسبت به متخاصمین  روشی یکسان داشته باشد.

بی طرفی مثبت پرهیز از جنگ و در عین حال کوشش لازم را در جهت محدود ساختن جنگ و

جلوگیری از ورود سایر دولتها به صحنه درگیریها به عمل می آورد.

بی طرفی منفی بیانگر موضع انفعالی دولت مزبور است.

منطقه بی طرف سرزمینی معین یا بخشی از یک دولت که غیر نظامی اعلام شده.

استراتژی بی طرفی خط مشی کلی سیاست خارجی یک دولت است که به ناچاری به معنای  غیر نظامی بودن آن نیست پانچشیل اصول توافق شده میان هندوستان و چین بر سر مساله ثبت  ۱۹۵۴ است که شامل اصول زیر میباشد احترام متقابل به تمامیت ارضی و حاکمیت یکدیگر

نکته آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم به دلایل زیر تمایلی به اتخاذ استراتژی بیطرفی از سوی دول  مختلف نداشت

-۱ استراتژی بی طرفی موازنه قدرت را به سود شوروی تغییر میداد.

انعقاد قراردادهای امنیت دسته جمعی بین آمریکا و برخی دول که پذیرفتن اصلی بی طرفی به  معنای خارج شدن این قبیل کشورها از حوزه نفوذ آمریکا بود.

– استدلال آمریکا این بود که چون منشور ملل متحد کشورها را از بکار بردن قوه قهریه بازداشته لذا  بهره گیری از استراتژی بی طرفی امری زاید تلقی میشود.

عدم تعهد برابری و منافع متقابل عدم تجاوز به یکدیگر همزیستی مسالمت آمیز عدم دخالت در  امور داخلی یکدیگر نهضت عدم تعهد ۱۹۵۵ در باندونگ و در سال ۱۹۶۱ در بلگراد – به صورت یک  جریان گسترده جهان سومی عینیت یافت.

ناکامیهای جنبش عدم تعهد

وجود گروه بندیهای داخلی ترکیب ناهمگون اعضا ناسیونالیسم نبودن ضمانت اجراء نفوذ قدرتهای بزرگ

ویژگیهای مشترک استراتژیهای بی طرفی و عدم تعهد

دولتها معمولاً تواناییهای نظامی و در برخی از موارد حمایتهای دیپلماتیک خود را به سود با  ضرر منافع سایر دولتها تجهیز نمی کنند و از پیوستن به اتحادیه های نظامی خودداری می ورزند و با  قدرتهای بزرگ قراردادهای دو جانبه نظامی نمی بندند و از اعطای پایگاههای نظامی دوری می کنند.

استراتژی انزوا طلبی مراودات دیپلماتیک اقتصادی فرهنگی و نظامی با سایر واحدهای سیاسی به  حداقل کاهش مییابد موافق حفظ وضع موجود است حوزه اطلاق منافع محدود است.

اعلام دکترین مونرو در سال ۱۸۲۳ به سیاست انزواطلبانه آمریکا رسمیت داد.

انزواطلبی حفظ سنتها و جلوگیری از نفوذ سلطه فرهنگی بیگانگان

دولتی که جهت گیری انزواطلیانه را بر می گزیند معمولاً به مسائل فرهنگی و رفاه اقتصادی بها  میدهد و روابط خارجی خویش را به حداقل میرساند.

دولت تجدید نظر طلب باید مسائل نظامی و امنیتی تکنولوژیک و ایدئولوژیک را در رأس اهداف  سیاست خارجی خود قرار دهد.

چین بین سالهای ۱۹۶۹ – ۱۹۶۵ جهت گیری انزواطلبانه داشت انقلاب فرهنگی چین ۱۹۶۶ موجب  دگرگونی عمده در سیاست خارجی چین شد. مهمترین منبع تامین کننده کمکهای نظامی و اقتصادی بر  سازمان آزادی بخش فلسطین بود. تناقض در سیاست گذاریهای پکن سبب شد که بسیاری از محققان سیاست  بین الملل تصور کنند که اصولاً چین در نیمه دوم دهه ۱۹۶۰ فاقد سیاست خارجی بوده است. (۸۰-۱۹۷۰)  استراتژی چین از انزواطلبی به تنوع جهت گیری و وابستگی نسبی» تغییر کرد.

گاه قبول تعهدات دولتها در صحنه سیاست بین الملل به منظور ایجاد نوعی بازدارندگی است .

به طور کلی علت عمده متعهد شدن واحد سیاسی به یکدیگر افزایش نفوذ دیپلماتیک ایجاد  بازدارندگی بویژه تواناییهای اقتصادی و نظامی است منظور اصلی کسب منافع بیشتر است.

انواع اتحاد

۱- اتحاد طبیعی در وضعیتی که دو یا چند کشور در یک منطقه خاص دارای منافع مشترک  باشند خواست یکی از طریق دولت دیگر تامین میشود بنابراین آن دولت ضرورتی نمی بیند که خود  را از لحاظ نظامی اقتصادی به دیگری متعهد سازد.

اتحادهای حفظ وضع موجود

اتحادهای تجدید نظر طلبانه

۴ – اتحادهای دو منظوری اتحاد دولت طالب وضع موجود با دولت تجدید نظر طلب. هدف دولت  نخست آن است که از پیوستن این دولت به دولت تجدید نظر طلب دیگر که می تواند در آینده  تهدیدی برای دولت نخستین باشد جلوگیری کند.

اتحادهای عقیم ممکن است بر اساس مذاکره یا بدون مذاکره پی ریزی شوند. چنانچه مذاکرات  به نتیجه مطلوب نرسند این اتحادها در حد یک طرح باقی می ماند.

قرارداد ۱۹۳۹ فولاد میان ایتالیا و آلمان بر اساس اهداف تجدید نظر طلبانه تنظیم شده بود.

عوامل موثر در از میان رفتن اتحادها

۱ عملی شدن هدفهای اتحاد

عملی نشدن هدفهای اتحاد

اختلاف بین متعاهدین

-۴ برگشتن از هدفهای اتحاد

-۵ روی کار آمدن نخبگان جدید

-۶- عملی شدن هدفهای یکی از متعاهدین

– عملی نشدن هدفهای یکی از متعاهدین

پیمان سیتو ۱۹۵۴ سیستم دفاع جمعی

بعد از جنگ جهانی سه نوع دولت در نقشه جغرافیایی سیاسی جهان به چشم می خورد.

دولتهای کمونیستی حکومتهای غربی غیر متعهدها  از دوران بعد از جنگ نظریه های روابط بین الملل به طور عمده بر روابط نابرابر میان دولتهای  شمال و جنوب تاکید کرده است.

۱- نظریه های وابستگی در ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ در آمریکای لاتین توسعه یافت ولی تا ۱۹۷۰ بعنوان  نظریه منسجمی تلقی نمی شد.

-۲- در سیاست اتکای به خود مبادلات تجاری فرهنگی و دیپلماتیمک گوناگون ولی نسبتاً محدود  است و از الگوی وابستگی که سبب آسیب پذیری بیشتری می شود احتراز می گردد.

در جهت گیریهای وابستگی تصمیمها هدفها و اعمال از خارج هدایت میشوند سطح مبادلات بالاست  و بسیاری از نیازهای اساسی اقتصادی ارتباطی و نظامی از خارج توسط دولت خاصی تامین می شود.  در جهت گیری تنوع مبادلات و روابط بدون وابستگی تماسها در سطح وسیع و پراکنده ای

بدون اتکا به دولت خاصی ادامه می یابد و سعی میشود نوعی تعادل در روابط کشور با واحدهای  سیاسی دیگر برقرار شود.

تغییر جهت گیری سیاست خارجی چین

۱- مرحله تغییر استراتژی از وابستگی تا اتکای به خود ۱۹۵۷- ۱۹۶۱

-۲- مرحله تغییر استراتژی اتکای به خود به انزوا طلبی ۱۹۶۵-۱۹۶۹

مرحله تغییر استراتژی انزواطلبی به تنوع جهت گیری و وابستگی نسبی ۱۹۷۰-۱۹۸۰

حمله به ماتو و کاموی در تابستان ۱۹۵۸ و طرح اختلافهای ارضی با هند در سال ۱۹۵۹ از

سیاست جهش بزرگ به پیش ناشی می شد.

استراتژی چین در دهه ۱۹۷۰ پیرامون سه مورد و محور اساسی بود.

۱- ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی

۲- سطح مطلوب امنیتی

تقویت قدرت و نفوذ چین در صحنه سیاست بین الملل

بسیاری از نظریه پردازان کلاسیک معتقد بودند که جنگ باید برای تحقق اهداف سیاسی تدارک دیده شود.  بیسمارک جنگ را ابزاری سیاسی تلقی میکرد در حالیکه مولک فرمانده قوای مسلح آلمان هر

نوع دخالت سیاسی را در استراتژی جنگی نقض مسئولیت اصلی جنگ می پنداشت.

در دهه ۱۹۸۰ چین توانست وحدت داخلی خود را بازیابد.

دیپلماسی دیپلماسی را به عنوان فن اداره سیاست خارجی و یا تنظیم روابط بین المللی و همچنین حل  و فصل اختلاف بین المللی از طرق مسالمت آمیز تعریف و توصیف کرده اند دیپلماسی از لحاظ ترکیب هدف

موضوع دستخوش دگرگونیهای اساسی شده است. در قرن ۲۰ دولتها به گونه های متفاوتی از حربه های  اقتصادی برای تامین هدفهای سیاست خارجی خود استفاده کرده اند. هر چه به قرن ۲۰ نزدیک می شویم  نقش مجلس مقننه را در بعضی از جهات در سیاست گذاری خارجی شاخص تر می بینیم.

سیاستگذاری – اتفاقات + محدودیتهای داخلی و خارجی قدرت

معیار عمده در اتخاذ تصمیمات مربوطه به سیاست خارجی منافع ملی دولتهاست که باید دور از  علائق فردی و گروهی، سیاستگذاری کرد.

سازمان سیا تاسیس ۱۹۴۷ برای ایجاد هماهنگیهای لازم اطلاعاتی و اقداماتی سرکوبگرانه و نیز  جنگ سیاسی در تمامی نقاط جهان و همچنین انجام خرابکاریهای سیاسی و تدارک فعالیتهای  پارتیزانی علیه دولتهای کمونیستی و متحدانشان تاسیس شد.

خلاصه فصل

سیاست خارجی هر دولتی در جهتی تنظیم میشود که نهایت خواسته های اقتصادی، سیاسی و … آن  دولت در کوتاه مدت و یا بلند مدت تأمین شود. لذا سلسله مراتبی برای اهداف ملی باید در نظر گرفت.  مهمترین عوامل تأثیر گذار در سلسله مراتب ملی عبارتند از کشمکشهای داخلی افزایش قدرت  دولت ها در عرصه بین الملل رفع نیازهای داخلی تغییر رفتار دیگر بازیگران

تغییر در اولویت ها اهداف ملی تغییر در استراتژی ها و جهت گیری ها

انواع اهداف ملی مستقل و وابسته کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت ظاهری و واقعی  سازگار و ناسازگار متحد و پراکنده تغییر وضع موجود و حفظ وضع موجود

. منافع ملی با قدرت ارتباط مستقیم دارد منافع اصلی دولتها حفظ استقلال و تمامیت ارضی آنها می باشد.

.  منافع ملی دارای بار ارزشی میباشد.

انواع منافع ملی عبارتند از موازی متعارض، مشترک، اختلاف را

الگوی های بررسی سیاست خارجی عبارتند از استراتژیک (منطقی)؛ تصمیم گیری بروکراتیک؛ تطابق و  ساز واری؛ فرآینده؛ سیستمی

بسیاری از تصمیم ها و داده های سیاست خارجی واکنشی است نسبت به رفتار سایر بازیگران بین المللی  استراتژی بی طرفی اتخاذ این استراتژی از نظر دولت انتخاب کننده ی این استراتژی موجب میشود که  اوضاع آشفته بین المللی به ثبات برسد جلوگیری از رشد عوامل خطرناک سیاست حفظ وضع موجود  دفاع از تمامیت ارضی

اتخاذ این استراتژی از نظر دولت ضمانت کننده جلوگیری از درگیریهای نظامی و جنگهای بزرگ  اتخاذ این استراتژی از نظر قدرتهای بزرگ کمک به ایجاد موازنه قوا در سطح بین الملل

ه رهبران شوروی سابق حقوق بین الملل را بر اساس اصل همزیستی مسالمت آمیز تعبیر می کردند.

. حقوق بین الملل شوروی بر اساس جنگهای عادلانه و غیر عادلانه استوار بود.

انواع بی طرفی عبارتند از حقوقی سنتی منفی مثبت دائم موقت

استراتژی عدم تعهد به معنای عدم وابستگی به شرق و غرب است و گاهی به آن بی طرفی

مثبت» می گویند.

اصول عدم تعهد عبارتند از احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها کاهش تشنجات روابط  بین المللی مخالفت با شرکت در اتحادیه های نظامی خود مختاری تمام ملل عدم مداخله در امور  داخلی دیگر کشورها؛ حل مسالمت آمیز اختلافات؛ خلع سلاح مبارزه با توسعه نیافتگی و نژادپرستی و  استعمار سیاست ناپیوستگی ایجاد سنتزی از ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم.

نکته استراتژی بی طرفی موجد موازنه قدرت است ولی استراتژی عدم تعهد در جهت موازنه منفی  عمل میکند و بر هم زننده ی توازن مورد نظر قدرتهای بزرگ است.

استراتژی انزواطلبی

مناسب برای دولتهای دور از مناقشات و بحرانهای بین المللی و دارای خود بندگی

. دولت مربوطه موافق حفظ وضع موجود است و حوزه ی اطلاق منافعش محدود میباشد.

دولت هایی که از استراتژی انزواطلبی استفاده کردند عبارتند از:

آمریکا (۱۸۲۳) چین (۱۹۶۹-۱۹۶۵)، ژاپن، آلبانی

استراتژی اتحاد و ائتلاف

. گاه قبول تعهدات به منظور ایجاد بازدارندگی میباشد مثل تأسیس ناتو و ورشو

. علت عمده ی متعهد شدن واحدهای سیاسی به همدیگر افزایش نفوذ دیپلماتیک ایجاد  بازدارندگی حفظ امنیت تحقق اهداف و منافع ملی

انواع اتحادها عبارتند از: اتحادهای طبیعی؛ حفظ وضع موجود؛ تجدید نظر طلب؛ دو منظوری؛ عقیم

ه نظریه های وابستگی اساساً در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ در آمریکای لاتین توسعه یافت.

. در فرآیند تجدید نظر در الگوی سیاست خارجی باید به متغیرهای مستقل وابسته و میانگیر توجه کرد.

تغییر جهت گیریهای سیاست خارجی چین عبارتست از:

۱۹۵۰ وابستگی به مسکو

۱۹۶۱ – ۱۹۵۷ اتکاء به خود

۱۹۶۰ جهش بزرگ به پیش

۱۹۶۹ – ۱۹۶۵ انزواطلبی

۱۹۷۰ نگاه به غرب

ابزارهای گوناگون سیاست خارجی عبارتند از نظامی فرهنگی تبلیغاتی؛ اقتصادی دیپلماسی

ه دیپلماسی در شکل کلاسیک خود محدود و مخفی بود.

ه دیپلماسی در دنیای امروز ارز لحاظ ترکیب هدف و موضوع دچار دگرگونی شده است.

ه بیسمارک جنگ را ابزاری سیاسی میدانست در حالی که مولک هر نوع دخالت سیاسی در  جنگ را نقض مسئولیت اصلی جنگ میدانست.

فصل ششم

گرایی و تعارض در سیاست بین المللی

همگرایی

فرآیندی که طی آن واحدهای سیاسی به صورت داوطلبانه از اعمال اقتدار نام خویش برای  رسیدن به هدفهای مشترک صرف نظر کرده و از یک قدرت فوق ملی پیروی می کنند.

دولتها تحت تاثیر انگیزه ها نیروها و اهداف و منافع در حالت همکاری رقابت و تعارض با یکدیگر به سر  میبرند بر این اساس سه دیدگاه وجود دارد.

۱- آرمانگرا تاکید بر همکاری و اشتراکی مساعی تحت تاثیر دیدگاه کانت میباشد.

۲ واقع گرا با تاکید بر قدرت و منافع ملی بعنوان راهنمای جهت گیری سیاست خارجی تحت  تاثیر دیدگاه ها هابز و ماکیاول میباشد این دیدگاه هیچگونه محدودیت اخلاقی و حقوقی  برای تامین منافع و تحقق اهداف ملی نمی تواند قائل باشد.

دیدگاه سوم ترکیبی از همکاری و تعارض برای تامین منافع و رعایت حقوق بین الملل را به  واحدهای سیاسی توصیه میکند و این دیدگاه تحت تأثیر افکار گرسیوس میباشد.

. در فرآیند همگرایی میان واحدهای سیاسی مساله عمده توجه به اصل حاکمیت و قدرت است.

. در مورد متغیرهای اصلی همگرایی بسیاری از پژوهشگران درباره موضوعهایی چون نقش نهادها و  نخبگان کم و کیف مبادلات سیاسی اقتصادی و اجتماعی ایجاد نوعی اجتماع فوق ملی و  حرکتهای یکپارچه کننده و انسجام دهنده دارای اشتراک نظر هستند.

نظریات مربوط به همگرایی

۴ نظریه درباره همگرایی وجود دارد که در زیر به بررسی آن می پردازیم

۱ کارکرد گرایی تامین خواستها و نیازهای انسانی را باید در ورای مرزهای ملی جستجو کرد.

-۲- کارکرد گرایان جدید باید این فرآیند را در چهارچوب یک سیستم پلورالیستی کثرت گرا  مورد بررسی قرار داد همگرایی اقتصادی به ناچار به اتحاد سیاسی منتهی نخواهد شد.

کارکردگرایان جدید همگرایی را فرایندی میدانند که بر اساس آن نخبگان سیاسی به تدریج تعریفهای  جدیدی از مسائل منطقه ای نه ملی ارائه می دهند.

کارکردگرایان جدید با الهام از الگوی تصمیم گیری فزاینده به بررسی فرآیند اقناع، تعارض، رقابت  چانه زدن و مذاکره و دیپلماسی در چهارچوب یک سیستم کثرت گرا می پردازند.

– فدرالیستها اتحاد و ائتلاف میان دولتها بر اساس وجود یک قانون اساسی در چارچوب یک  واحد فوق ملی که دولتهای شرکت کننده ملزم و متعهد به اجرای مفاد آن هستند مورد تجزیه و  تحلیل قرار می دهند.

ریشه وحدت اروپا کلیسای کاتولیک و امپراتوری مقدس رم نهفته است.

شورای اروپا به همت فدرالیستها تاسیس شد.

۴- نظریه مبادله به میزان و کیفیت مبادلات اقتصادی سیاسی و فرهنگی میان واحدهای  سیاسی گوناگون تاکید دارند.

تعارض و واگرایی

سطح تحلیل تعارض و متغیرهای موثر بر آن

۱ عوامل انسانی و روانی اجتماعی

واحدهای سیاسی جداگانه

نظام بین المللی و متغیرهای اجتماعی بین المللی

علل تعارض به ۳ دسته مجزا تقسیم میشود

۱- تعارض بر سر منافع ملی

تعارضات ایدئولوژیک

– تعارضات اقتصادی

در تعارض و مناقشه بر سر منافع ملی میتوان موارد زیر را مورد بررسی قرار داد.

۱- گسترش به داخل مناطق ضعیف خلا قدرت

۲- تجدید نظر طلبی

مناقشه برای تفوق و برتری

رقابتها و ستیزشها بین قدرتهای بزگ پس از جنگ جهانی دوم برای تفوق و برتری بوده است .  گروهی معتقدند که هدف عمده و اصلی مدیریت بحران پرهیز از جنگ است عده ای دیگر بر این  نظرند که بحران نتیجه برخورد منافع و خواستهاست و آنرا شکلی از رقابت بین المللی دانسته اند که از  آن گریزی نیست.

بحرانهایی که در حوزه قدرتهای هسته ای به وقوع می پیوندند اختلاطی از تعارض و همکاری  است بسیاری از صاحبنظران بحرانهای سالهای ۱۸۷۶ – ۱۸۷۸- خاور نزدیک را ناشی از انگیزه  های داخلی می پندارند.

بحران ۱۹۹۰ خلیج فارش ناشی از دگرگونی ساختار نظام بین الملل است.

آثار بحران کانال سوئز تقویت جنبشهای استقلال طلبانه در جهان سوم بویژه آفریقا

آثار بحران موشکی کوبا (۱۹۶۲)

۱ آغاز عصر تنش زدایی در سیاست بین الملل

– انعقاد پیمان دفع آزمایشهای هسته ای در اوت ۱۹۶۳ پس از ده سال توقف

امضای پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای در سال ۱۹۶۸

راههای مسالمت آمیز جهت حل و فصل تعارضات

مذاکره دیپلماتیک به صورت دو جانبه و مستقیماً توسط نمایندگان دولتهای متخاصم صورت  می پذیرد. انعطاف پذیری زیاد. زمانیکه مسائل مورد اختلاف اهمیت چندانی نداشته باشد از این روس  استفاده می شود.

پایمردی جمیله یک با چند دولت در اختلافهای میان اصحاب دعوی برای پیدا کردن راه حل  دوستانه دخالت می کنند.

در این روش به عنوان یک واسطه میکوشد مذاکرات را تشویق و تسهیل نماید. راه حل ارائه  نمی دهد. موقعیت و اعتبار بین المللی دولت ثالث بسیار موثر است.

سازش یک کمیسیون بین المللی است که از طریق وساطت دسته جمعی راه حلهایی نیز ارائه میدهد.

میانجیگری دولت ثالث راساً در حل و فصل اختلافات دخالت میکند پیشنهادهایی نیز ارائه می شود.  تفاوت این روش با پایمردی جمیله در وسعت عمل دولت ثالث و رسمی بودن و علنی بودن مذاکرات است.

کمیسیون آشتی بین الملل تشکیل آن از قبل پیش بینی شده دولتها متعهد می شوند در  صورت بروز اختلاف در روابط میان خود از این شیوه بهره مند شوند.

کمیسیون تحقیق بین المللی نخستین بار به پیشنهاد روسیه در کمیسیون صلح ۱۸۹۹ لاهه  تشکیل شد. کمیسیون مرکب از ملیتهای بی طرف برای رسیدگی به عامل پیدایش بحران و جنگ میباشد.

کمیسیون نتایج کار خود را شامل شرح وقایع بدون معرفی دولت خاص به عنوان مسئول  تعارضات است گزارش میکند دولتهای متخاصم الزامی به قبول نظریه های کمیسیون ندارند.

سازمان ملل وظیفه حفظ صلح از طریق ارکان مختلف شورای امنیت مجمع عمومی  دبیر خانه را بر عهده دارد.

داوری بین المللی حکمیت دعاوی خود را به داورانی که خود انتخاب می کنند ارجاع میدهند.  دادرسی بین المللی انتخاب قضات تشکیل دادگاه و نیز شیوه رسیدگی بر مسائل از اختیارات  طرفین مخاصمه خارج است و اختلافات حقوقی به دادگاه ارجاع می شود.

نکته در بررسی یک بحران باید به معیارهایی چون زمان وضعیت غافلگیری یا پیش بینی شدت و  ضعف تهدیدها توجه کرد.

در حل یک بحران ابتدا باید ریشه بحران را پیدا کرد و بر سر حل بحران مذاکره کرد مثل بحران  برلین ۱۹۴۱ که از طریق مذاکره حل شد.

در برخی موارد قدرتهای بزرگ ادامه یک بحران را به نفع خود نمی بینند و لذا بحران حل میشود  مثل اشغال اتریش توسط آلمان در ۱۹۳۸

ممکن است یک بحران بدون انجام توافق و یا دگرگونی عمده ای در منطقه وقوع بحران خانمه  بگیرد مثل بحران ماتسو کاموی ۱۹۵۸

خلاصه فصل

۴ نظریه مربوط به همگرایی عبارتند از

۱ کارکردگرایی توسعه همکاریهای در زمینه های مختلف به یک حوزه ی خاص جغرافیایی  محدود نمیشود و به صورت الگویی به دیگر مناطق جهان سرایت میکند. این دیدگاه به علت  نادیده گرفتن سطوح گوناگون تحلیل مورد انتقاد قرار گرفته است.

نوکارکردگرایی همگرایی اقتصادی به اتحاد سیاسی منجر نخواهد شد. آنها با الهام از  تصمیم گیری فزاینده به بررسی اقناع تعارض رقابت چانه زنی و دیپلماسی در یک سیستم  کثرت گرا میپردازند بین مسائل رفاهی و قدرت جدایی قائل نمیشود.

فدرالیست ها شورای اروپا که مقدمه ای برای وحدت اروپا بود توسط فدرالیست ها تأسیس شد.  ریشه ی وحدت اروپا را باید در کلیسای کاتولیک و امپراتوری مقدس روم جستجو کرد.

مبادله در فرآیند همگرایی باید به درجه همبستگی در ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی  توجه کرد. همچنین دولتها باید به درجه های نخبه گرایی و تساوی گرایی توجه کنند.  افزایش حجم مبادلات افزایش درجه ی همگرایی

علل تعارض

منافع ملی

گسترش به داخل مناطق ضعیف خلاء قدرت

تجدید نظر طلبی

مناقشه برای تفوق و برتری

تعارضات ایدئولوژیک

تعارضات اقتصادی

بحران هایی که در حوزه قدرتهای هسته ای واقع میشوند اختلاطی از تعارض و همکاری هستند.

. در بررسی بحران باید معیارهایی چون زمان وضعیت غافلگیری یا پیش بینی شدت و ضعف تهدیدها  را مورد توجه قرار داد.

حل و فصل اختلافات بین المللی از طرق زیر امکانپذیر است

مذاکره پایمردی سازش میانجی گری حکمیت دادرسی بین المللی کمیسیون آشتی بین المللی و  کمیسیون تحقیق بین المللی

فصل هفتم

نظام سیاسی و سیاستگذاری خارجی

مطالعات مربوط به فرآیند سیاستگذاری خارجی حاکی از آن است که لزوماً تمامی تصمیمات سیاست خارجی  مبین خواستها و نیازهای واقعی توده مردم نیست در ضمن منافع ملی دولتها در نظامهای دموکراتیک بیش از  نظامهای غیر دموکراتیک تأمین میشود و آن بعلت تنوع ساختاری موجود در نظامهای دموکراتیک می باشد به  عبارت دیگر نظام های فرعی درون نظامهای دموکراتیک از استقلال نسبی برخوردارند و توزیع قدرت بیشتری  صورت گرفته لذا جوامع دموکراتیک تأمین کننده منافع ملی هستند.

افلاطون خیر عامه منافع ملی تنها بوسیله گروهی دانشمند آگاه و قدرتمند تامین میشود.

ارسطو خیر عامه منافع ملی به بهترین وجه از سوی اکثریت مردم از طریق نمایندگانشان تأمین می  شود و تصمیمات مربوط به منافع جمعی تلفیق یا سنتزی از منافع متعارض به شمار میرود.

توانایی و قابلیتهای نظام سیاسی در فرآیند سیستگذاری خارجی

۱- توانایی استخراجی به ظرفیت نظام در تجهیز منابع مادی و معنوی محیط داخلی و  بین المللی برای پاسخگویی بیشتر به نیازهای واقعی مردم و تامین منافع ملی اطلاق میشود.

شیوه استخراج ۱ مشارکت و دموکراتیک -۲ زور و سرکوب

۲- توانایی تنظیمی برخورداری نظام از اقتدار لازم برای کنترل رفتار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی افراد و  گروههای گوناگون در جامعه شیوه برقراری نظم رابطه فرد و دولت را مشخص میکند.

توانایی توزیعی قابلیت توزیعی به توزیع اقتدار آمیز ارزشها منزلتها، فرصت ها کالاها و  خدمات و قدرت در سطوح گوناگون جامعه اطلاق می شود.

موسکا و میلز مفهوم نخبگان حاکم را برای کل نظام سیاسی بکار برده اند.

-۴- تواناییهای نمادین و اعتقادی قابلیتهای نمادین هر نظام بر اساس ارتباط دادن تصمیمات و  استراتژیهای آن نظام به ارزشهای حاکم بر جامعه مورد ارزیابی قرار می گردد.  قدرت نظام ارزشی – اقتدار

. اصولاً هر نظام سیاسی بصورت یک شبکه ارزشی عمل میکند که قدرت را با ارزش پیوند  میدهد و اقتدار را ایجاد میکند.

نظام سیاسی – شبکه ارزشی پیوند قدرت + (ارزش) > اقتدار

فرهنگ عبارت است از مجموعه ای از آداب و رسوم ،اخلاقیات اعتقادات و ارزشهایی که از طریق  جامعه پذیری از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.

ویژگی ارزشها عبارتست از کلی و اتنزاعی بودن مفهومی بودن ثبات نسبی داشتن هدایت کننده رفتارها.  نمادها تجسم ارزشها هستند. مهمترین کارکرد نمادها خصوصیت تجهیزی آنهاست. از طریق  نمادهاست که ارزشها از حالت انتزاعی بودن خارج میشوند و بصورت عینی و ملموس در می آیند.

فرهنگ سیاسی عبارت است از انگاره ها و ایستارها نسبت به اقتدار مسئولیتهای حکومتی  الگوهای مربوط به جامعه پذیری سیاسی

ایدئولوژی + قدرت ← مشروعیت

در نظام تجهیزی نخبگان سیاسی برای کسب پشتیبانی و حمایت از برنامه ها و … به سیاسی  کردن جامعه مبادرت می ورزند.

انواع فرهنگ سیاسی محدود منفعل ) تبعی) فعال (مشارکتی)

محدود جهت گیری افراد نسبت به نهادها و ساختارهای سیاسی فوق العاده ضعیف است.

منفعل تبعی) شهروند از نظام سیاسی و دادگاههای آن به صورت سیاست عمومی کم و بیش  اطلاع دارد ولی به علت توسعه نیافتگی نهادهای بیان و تجمع خواستها قادر به تاثیر گذاری در فرآیند  سیاست گذاری و تصمیم گیری نیست.

فعال مشارکتی مردم به طور نسبی در نهاده ها و نیز دادهها نقش دارند و نسبت به انواع  رفتارهای سیاسی نخبگان حساسند.

انواع فرهنگهای سیاسی ترکیبی محدود تبعی تبعی مشارکتی محدود مشارکتی

محدود تبعی خارج شدن شهروند از وابستگی سیاسی صرفاً محلی و فرهنگی محدود شروع  به توسعه وفاداری خود نسبت به نهادهای حکومتی و تخصصی شده.

تبعی مشارکتی افراد به گروه های فعال و آگاه از نظر سیاسی و گروه های منفعل تقسیم  میشوند گروه فعال نسبت به هدفها حساسند.

محدود مشارکتی نظامهای فرعی در بخش نهاده دارای خصلت محلی قبیله ای کاستی  می باشند نهادهای عامل در قسمت داده ها از توسعه مناسب برخورداند. افراد برای مشارکت

سیاسی به تشکل در اجتماعات توده ای و ملی گرایی و …. ترغیب می شوند.

خرده فرهنگها ممکن است پذیرای ترتیبات ساختاری عمده جامعه باشند ولی در خصوص مسائل  سیاست خارجی و داخلی و تمیز شیوه تبیین منافع ملی و تقدم هدفهای ملی دارای دیدگاههای متفاوت باشند.  برخورداری نظام از قابلیت لازم – توزیع مجدد ارزشها

اگر ترتیبات ساختاری مورد پذیرش نباشند امکان توزیع مجدد ارزشها وجود نخواهد داشت.  دولت مجبور به استفاده از زور و نیروی قهریه خواهد بود.

زیربنای قوانین اساسی را فرهنگ سیاسی تشکیل میدهد لذا قوانین اساسی مطلوب لزوماً  تأمین کننده منافع ملی نیستند.

مناسبترین فرهنگ برای یک نظام دموکراتیک فرهنگ مدنی میباشد.

. در دنیای واقعی برای ارزیابی دقیق داده های نظام سیاسی باید کیفیت توانایی های مزبور را در  تعامل مستمر با یکدیگر مورد بررسی قرار داد.

. در فرآیند سیاست گذاری خارجی برای حفظ منافع ملی باید بین قدرت حکومت و  پاسخگویی حکومت نسبت به تقاضاها و خواسته ها تعادل مناسبی برقرار کرد.

خلاصه فصل

افلاطون معتقد بود که خیر عامه منافع ملی تنها بوسیه گروهی دانشمند آگاه تأمین می شود ولی  ارسطو معتقد بود که خیر عامه به بهترین وجه از سوی اکثرت مردم تأمین میشود.

استخراجی

تواناییهای نظام در فرآیند سیاستگذاری خارجی

تنظیمی

توزیعی

نمادین و اعتقادی

۲ الگوی عمده در تشریح توزیع قدرت سیاسی عبارتند از نخبه گرایی و کثرت گرایی

در نظریه نخبه گرایی کسانی مثل موسکا میلز و میخلز وجود دارند در حالی که موسکا و میلز  مفهوم نخبگان حاکم را برای کل نظام سیاسی بکار برده اند سایر تحلیل گران از آن برای تجزیه و تحلیل  نظامهای فرعی مثل احزاب استفاده کرده اند.

ه سیاستمداران کثرت گرایی را خاص جوامع پیشرفته صنعتی غرب میدانند.

کثرت گرایی اجتماعی برایند نیروهای مختلف و گروههای متنوعی است که در فرآیند توزیع قدرت شرکت دارند.  ویژگی های ارزشها عبارتند از کلی و انتزاعی بودن مفهومی بودن ثبات نسبی هدایت کننده ی رفتارها  نمادها تجسم ارزشها هستند و مهمترین کارکردشان خصوصیت تجهیزی آنهاست.

قدرت ایدئولوژی مشروعیت

قدرت + ارزش اقتدار

هر نظام سیاسی بصورت یک شبکه ی ارزشی عمل میکند که در آن قدرت را با ارزشها مربوط می سازد.

ه فرهنگ سیاسی انگاره ها و ایستارها نسبت به اقتدار مسئولیتهای حکومتی و الگوهای مربوط به  جامعه پذیری سیاسی

عمده ترین تقسیم بندی فرهنگ سیاسی عبارتست از محدود منفعل تبعی)، فعال (مشارکتی)

ه در فرهنگ منفعل نخبگان سخنگوی منافع و اهداف ملی هستند و برای توجیه سیاست هایشان  آنها را در چهارچوب منافع ملی توضیح میدهند.

ه مناسب ترین فرهنگ برای یک نظام دموکراتیک فرهنگ مدنی میباشد.

ه برای ارزیابی دقیق داده های نظام سیاسی باید کیفیت تواناییهای مزبور را در تعامل مستمر با یکدیگر  مورد بررسی قرار داد.

فصل هشتم

تحول در اندیشه ها و تفکرات روابط بین الملل

تحلیل سیستمی از منافع ملی نشان ارتباط نزدیک و پیوسته نظام سیاسی و محیط آن است. در  خصوص تحول در اندیشه های روابط بین الملل این نکته را باید در نظر گرفت که این تحولات گرایشی  از فرد به دولت و سپس به نظام دولتها میباشد. ابتدا محور مطالعه منافع فرد بود و قدرت در دست  اقلیتی خودکامه بود و خرده نظامها از استقلال نسبی برخوردار نبودند. صرف نظر از اینکه محور مطالعه  فرد، دولت یا نظام دولتها باشد اندیشمندان بر وجود تعارض منافع میان افراد با دولتها تأکید داشتند  بدین ترتیب گروهی مانند هابز مارکس سورل مارکسیستهای معاصر تأکید بر وجود تعارض بین افراد  و طبقات در درون دولتها داشتند و گروهی دیگر مانند لاک روسو دورکیم و پارسونز معتقد به ایجاد  نهادهای اجتماعی و سیاسی بودند که از طریق آن بتوان جامعه ای متوازن تأسیس کرد.

بر این اساس ۲ مکتب اولیه شکل گرفت که عبارتند از: رئالیسم و ایده الیسم

رئالیسم از تاریخ دیپلماسی قرن ۱۹ ناشی میشود تأکید بر وجود هرج و مرج اعقاد بر جدایی  سیاست داخلی و خارجی جایز دانستن بهره گیری سریع ولی محدود از زور تأکید بر اعتدال  و انعطاف پذیری آنها معتقدند سیاست بین الملل درام بزرگ است و از طریق دیپلماسی هوشمندانه  میتوان در جهت تحقق اهداف گام برداشت در مکتب رئالیسم قهرمان بزرگ همیشه یک دیپلمات  موفق است مفروضه اصلی رئالیسم دولتهایی با اقتدار نام میباشد. حاجیان سیاست حفظ وضع موجود  و مخالفان انقلاب دائمی از آن استقبال میکنند لذا مکتبی محافظه کارانه است.

ه بودن و ماکیاولی بر دولت محوری تأکید داشتند.

ایده آلیسم ستیز در جامعه بین المللی اجتناب پذیر است معتقد به ایجاد فضای مطلوب از طریق  خلع سلاح، ایجاد نهادها برقراری ارتباطات و تفاهم با دول دیگر هستند. قدرت را کم اهمیت  می دانند و بر همکاری تأکید میکنند.

گروهی از اندیشمندان سطح تحلیل را «دولت» میگیرند که عمدتاً به تفاوت های موجود میان  دولت ها تأکید دارند مانند مونتسکیو توجه به تأثیر جغرافیا کوبدن توجه به نظام سیاسی».  کانوتسکی و لنین توجه به ساختار طبقاتی نویسندگان چین باستان توجه به ویژگی های  حکمرانان و تأثیر آن در رفتار دولتها

گروهی دیگر سطح تحلیل را نظام دولتها میگیرند. بر اساس رهیافت سیستمی گرچه تمایز  میان دولتها طبق قدرت نسبی هر یک از آنها مورد توجه قرار میگیرد ولی بطور کلی سایر تفاوتها در

مواضع و سیاستهای یک دولت نادیده گرفته میشود معتقدان به جامعه جهانی بازیگران اصلی روابط  بین الملل را افراد و گروههایی میدانند که در ورای مرزهای ملی با یکدیگر پیوند دارند.

مخالفان نقش دولت دولتها در چارچوب بروکراسیهای عریض و طویل مانع خلاقیت و نوآوری  هستند. ناسیونالیسم مانع گسترش روابط بین الملل است.

موافقان نقش دولت دولت هویتی برای واحد سیاسی ایجاد میکند که بر اساس آن شهروندان  جایگاه و نقش مشخصی در روابط بین الملل داشته باشند و در قالب ناسیونالیسم از حقوق خود دفاع کنند.

خلاصه فصل

گروهی مانند هابز مارکس سورل و مارکسیستهای معاصر بر تعارض طبیعی میان افراد طبقات  تأکید میکردند و گروهی دیگر مانند لاک روسو دورکیم و پارسونز بر ایجاد جامعه ای متوازن و  هماهنگ از طریق تأسیس نهادهای اجتماعی و سیاسی تأکید می کردند.

-۱- رئالیسم از تاریخ دیپلماسی قرن ۱۹ اروپا سرچشمه میگیرد مبتنی بر هرج و مرج تأکید بر  اعتدال و انعطاف پذیری بهره گیری محدود ولی سریع از زور تفکیک میان سیاست داخلی و  خارجی مکتب محافظه کارانه است وجود دولتهایی با اقتدار و حاکمیت تام در مکتب رئالیسم  قهرمان بزرگ همیشه یک دیپلمات موفق است، تأکید بر امنیت سنتی

بودن و ماکیاولی بر دولت محوری تأکید میکردند.

بر اساس رهیافت سیستمی گرچه تمایز میان دولتها بر اساس قدرت نسبی هر یک از آنها  مورد توجه قرار میگیره ولی سایر تفاوتها در مواضع یک دولت نادیده گرفته می شد.

فصل نهم

قبض و بسط مفاهیم روابط بین الملل در جهان

به موازات تحولات در نظام بین الملل و الگوهای رفتاری مفاهیم و مصادیق روابط بین الملل نیز دچار  تغییر می شوند که این امر خود موجب تغییراتی به لحاظ ساختاری و کارکردی می شود.

رابطه جزء و کل و پیوند میان سطوح خرد و کلان تابعی است از درجه پویایی متغیرها

رابطه اجزاء و کل – مشخص کننده درجه انسجام درونی و بیرونی است که موجب

۱ تشدید گرایش به مرکز همکاری

-۲ تشدید گریز از مرکز – منازعات

در شرایط وابستگی متقابل این تعاریف جدید از مفاهیم بین الملل بصورت هنجارهای عام در  سطح کلان مطرح میشوند و باعث تبعیت اجزاء از الگوهای رفتاری نوین می شود.

عرصه و مقیاس تغییرات

۱- سطح کلان

۱-۱- تعبیر مفاهیم از سوی بازیگران اصلی نظام بین الملل

۲-۱ – القاء مفاهیم جدید از سوی بازیگران اصلی نظام تابع

۱-۲-۱- توانایی بازیگر در القاء مفاهیم

۲-۲-۱- واکنش بازیگران رقیب

۳-۲-۱- قواعد بازی

۲ سطح خرد

۱-۲- چنانچه تغییرات در سطح خرد متوقف شود ارزشهای پارامتریک نظام دست نمی خورد

نکته تنها تغییرات انجام شده در سطح کلان است که موجب دگرگونیهای ساختاری

ارزشی و رفتاری در سطح خرد می شود.

بعضی مواقع به مفاهیمی برخورد میکنیم که خوزه اطلاق آنها وسیعتر می شود مانند :

(الف) حاکمیت محدود

۱ برخی دولتها را شامل میشود که تحت حمایت یک قدرت بزرگتر قرار بگیرند و با تحدید  حاکمیت خود و انطباق با سیاست خارجی قدرت بزرگتر استقلال خود را حفظ می کردند.

بخشی از نظام بین الملل را شامل میشود مثل اقمار اروپایی شرقی شوروی

مقیاس جهانی – سهیم کردن بازیگران غیر حکومتی در اقتدار و حاکمیت دولتها

۴ رابطه دولتها و سازمانهای بین المللی – بازی با حاصل جمع جبری صفر

نکته اصولاً سوق روابط بین الدول به روابط بین الملل تحدیدات زیادی برای واحدهای مجزای  سیاسی با حاکمیتهای جداگانه ایجاد میکند.

ب عدم تعهد

۱ دوره نظام دو قطبی – در مقابل چالشهای میان دو قطب – جهت گیری مستقلانه تر

-۲ بعد از فروپاشی نظام دو قطبی – گسترش مفهوم عدم تعهد – به جهت از بین رفتن  بسیاری از عوامل ایدئولوژیک تفرقه انداز جنبش – احتمال تحول غیر متعهدها از حالت  بازیگر رسمی دولتی به بازیگران غیر حکومتی – کاهش آسیب پذیری – تغییر موازنه  قدرت به نفع خود.

رابطه جزء و کل و پیوند میان سطوح خرد و کلان تابعی است از درجه پویایی متغیرها در سطح کلان بازیگران اصلی روابط بین الملل مفاهیم و مصادیق را بر اساس جهان بینی و شیوه نگرش خود  تعبیر و تفسیر میکنند. تحقق آن تابعی است از قواعد بازی و به تواناییهای خود بازیگر و نیز  واکنش بازیگر اصلی رقیب بستگی دارد.

در دوران استقرار نظام دو قطبی شورویها به جای استفاده از واژه موازنه قدرت اصطلاح همبستگی نیروها  را به کار می گرفتند چنانچه تغییرات در سطح خرد متوقف شود در این صورت ارزشهای پارامتریک نظام  دست نخورده باقی خواهد ماند. تغییرات ایجاد شده در سطح کلان است که دگرگونیهای ساختاری ارزشی و  رفتاری را در سطوح خرد در پی خواهد داشت. البته درجه تغییرات رفتاری در سطح خرد منعکس کننده  میزان پیوندهای پیشین میان سطوح خرد و کلان خواهد بود. پس از فروپاشی نظام دو قطبی، دولتها به گونه  ای باید تعدادی بازیگر غیر حکومتی را در اقتدار حاکمیت خود سهیم کنند در واقع رابطه دولتها و سازمانهای  بین المللی مشمول بازی با حاصل جمع صفر میشود. یعنی هر اندازه نهادهای مزبور اقتدار بیشتری می یابند به  همان نسبت از اقتدار و حاکمیت دولتها کاسته می شود.

خلاصه فصل

رابطه اجزاء و کل ← مشخص کننده درجه انجام درونی و بیرونی موجب

سطح کلان

عرصه و مقیاس تغییرات

تشدید گرایش به مرکز همکاری

تشدید گریز از مرکز منازعه

تعبیر مفاهیم از سوی بازیگران اصلی نظام بین الملل

القاء مفاهیم جدید از سوی بازیگران اصلی نظام

سطح خرد چناچه تغییرات در سطح خرد متوقف شود ارزشهای  پارامتریک نظام دست نخورده باقی میماند.

فصل دهم

نقد و ارزیابی نظریه های روابط بین الملل

. نظریه های روابط بین الملل شامل نظریه های جامع و میان برد است.

ه به علت الگوبرداری از روشهای علوم طبیعی آنچه از لحاظ منطقی و در چارچوب قوانین  ریاضیات اثبات نشود و در قالب روندهای ملی تجربی نگنجد مردود شناخته میشود.

. در بیشتر موارد نظریه های روابط بین الملل مبتنی بر اشکال ساده شده واقعیت هاست که  بر اساس کلیت بخشی استقرایی و یا مدلهای مقیاسی استوارند.

والتز معتقد است که نظریه ها قوانینی را که مشخص کننده ارتباطات احتمالی میان پدیده  هاست توضیح می دهند.

. دیدگاه نظریه هنجاری نظریه عبارت است از نگام به جهان آن طور که باید باشد.

ه گاه نظریه های روابط بین الملل به صورت نقد ایدئولوژیک حال برای ارائه بدیلی در آینده  تعبیر میشوند عناصر نظریه پردازی در این رشته در آثار حقوقدانهایی چون گروسیوس و  پوفندروف و محققانی همانند اراسموس ،سالی ماکیاولی ،هیوم روسو و سیاستمدارانی مثل  بیمارک مشاهده می شود.

نظریه پردازی باید به زبان تئوری سیاسی و حقوق انجام شود زیرا این زبان به کنترل آنان  بر زندگی اجتماعی خویش مربوط می شود.

. نظریه روابط بین الملل نظریه بقای است.

توسیدید تاریخ سیاست خارجی صرفاً به صورت به معرض نمایش گذاردن مفروضات نظری

خاصی است که همواره در زیر سطح رویدادهای تاریخی قرار داشته است.

ه آنچه تاریخ سیاست بین الملل را از یک نظریه متمایز می سازد تنها شکل ظاهری آن است نه جوهره آن

تاریخ نگار نظریه خویش را به صورت گزارش و شرح تاریخی ارائه می دهد عملاً از نوعی  توالی گاه شمار رویدادها برای به معرض نمایش گذاردن نظریه خود بهره می گیرد.

نظریه پردازی پس از پایان جنگ جهانی دوم انتزاعی است و کاملاً جنبه غیر تاریخی دارد. با  برخوردی تقلیل گرایانه سعی شده نظریه پردازی در روابط بین الملل به سطح گزاره هایی

انتزاعی و با کارکردی پیشگویانه کاهش یابد و دولتها به صورت بازیگران کلیشه ای در  رابطه ای متقارن و یا غیر متقارن مورد بررسی قرار گیرند

ه هدف برخی نظریه ها کنترل منطقی روابط بین الملل به طور اعم و اتخاذ استراتژی نظامی و  کنترل پیش بینی شده به طور اخص است. تحقق صلح از طریق دقت علمی پیش بینی و  کنترل امور بین المللی.

علل تأخیر ورود به عرصه نظریه پردازی در روابط بین الملل

. علل تاخیر ورود به عرصه نظریه پردازی در روابط بین الملل حاکم بودن دیدگاه فلسفی تا  پایان جنگهای ناپلئون در سیاست بین الملل بود.

تصور غالب بر این اساس استوار بود که انسان نمی تواند باعث دگرگونی در روابط میان ملتها شود.

. به همین اساس بهترین شکل کلاسیک نظریه همان سیاقی بود که فلسفه سیاسی به آن  عمل میکرد یعنی توصیف حالت طبیعی و نظم قانونی اولیه حاکم میان ملتها در چنین  شرایطی نظریه روابط بین الملل خود را در همان موقعیت نظریه اجتماعی میدید.

. دلیل دوم فقدان مساعی لازم برای درک و شناخت واقعی ماهیت روابط بین الملل . تفکر  توسعه نهادهای قانونی و ابزارهای سازمانی به عنوان جایگزین برای روابط بین الملل  موضع گیری منفی نسبت به ماهیت سیاسی خارجی و روابط بین الملل و نگاه کردن به  سیاست قدرت به صورت رفتاری شیطانی و اهریمنی

. دلیل سوم به ماهیت دیرینه سیاست داخلی و بین المللی مربوط می شود. اصولاً یک عنصر  منطقی در رفتارهای سیاسی وجود دارد که باعث حساس کردن سیاست نسبت به تحلیل  تئوریک می شود و در عین حال یک عنصر عارضی در سیاست وجود دارد که مانع از  هر گونه درک تئوریک می گردد.

. تصمیم گیرندگان سیاست خارجی با تعداد محدودی از انتخابهای منطقی مواجهند.  مقدار زیادی از اولویتها انتخابها و تحلیلهای اجتماعی و سیاسی از میزان تعصبات ما ناشی  می شود. بر این اساس ما نمی توانیم درک درستی از رشته پیچیده سیاست بین الملل داشته  باشیم. مگر آنکه خویشتن را به خوبی و درستی درک نماییم.

مساعی تئوریک در روابط بین الملل

در فرآیند نظریه پردازی در روابط بین الملل با سه موج فعالیت تئوریک مواجه می شویم.

موج اول ۱۹۲۰ – ۱۹۳۰

ه آموزه های آرمانگرایانه و ترقی خواه به با خواست با متفکرانی چون الفرد زیمرن بیکر  میترانی از انگلستان و جیمز شاتول و پوتر و پارکرمون از آمریکا ایده آلیست عنوانیست که  منتقدان به آنها نسبت داده اند ویژگی عمده آرمانگرایان اعتقاد به پیشرفت و تحول بود.

ه از نظر ایده آلیست ها جنگ جهانی اول در شرایطی به وقوع پیوست که نظام بین الملل  موجود برای استقرار یک نظم نوین عادلانه و صلح آمیز از قابلیت لازم برخوردار بود.

اندیشه پیشرفت از قرن نوزدهم به ارث رسیده بود تجربه حاصل از جنگ اول این تصور را  قوت بخشید که می توان از طریق دگرگونیهای اساسی و بنیادی در نظام بین الملل به  چنین پیشرفت و ترقی نایل گردید.

. آرمانگراها بیشتر به امیدها دل بستند تا به واقعیتهای موجود بیش از اندازه بر سازمانها  جامعه و حقوق بین الملل تاکید ورزیدند.

در فرآیند میان اخلاق و حقوق بین الملل سعی شد تا منافع بین المللی جایگزین منافع ملی  شوند. آرمانگراها درصدد بودند تا با برخوردی آسیب شناسانه مشکلات و موانعی را که بر  سر راه همکاری و همگرایی میان دولتها وجود داشت شناسایی کنند و رفتارهای بین الملل  را از شکل بازی با حاصل جمع صفر به بازی با حاصل جمع مثبت تغییر دهند.

موج دوم: ۱۹۳۰-۱۹۴۰

رئالیسم یا واقع گرایی به پا خواست. آرمانگراها عرصه روابط بین الملل را عرصه همکاری مشارکت  و هماهنگی می دانستند در حالیکه واقعگراها به تنازع قدرت منافع ملی نبود اقتدار مرکزی در نظام  بین الملل اعتقاد داشتند.

آرمانگرا سیاست قدرت را متعلق به جهان کریه گذشته میدانستند واقع گرایان اصول سیاست  قدرت را به صورت قانون تمام زندگی بین المللی تلقی می کردند.

آرمانگرا – دلیل جنگ و ستیز در روابط بین الملل حاکمیت های جداگانه تقویت ناسیونالیم و  محبوس شدن در فضای محدود دولت. ملت می دانستند دانستند در حالیکه واقع گرایان دلیل جنگ را بر  هم خوردن موازنه قدرت میدانستند

ه از جمله واقع گراها میتوان به ای اچ ،کار شوارزنبرگ مارتین وایت باترفیلد مورگنتا رین  هولد نیبور جرج کنان اشاره کرد.

رئالیستها درصدد بودند کارکردهای مثبت حاکمیت دولتها دیپلماسی مخفی موازنه قدرت و  جنگهای محدود را تجزیه و تحلیل کنند.

ه ای اچ کار تحت تاثیر کارل مانهایم دارای تحلیل مارکسیستی از ایدئولوژی بود. نیبور و  باترفیلد از مسیحیت مایه میگرفتند مورکنتا تحت تاثیر جامعه شناسی ماکس وبر قرار  داشت.

نظریات رئالیستها از دنیای قبل از جنگ دوم مایه میگرفت ولی بعد تمام دوران جنگ و  سپس مرحله اول و دوم جنگ سرد را تحت تاثیر خود قرار داد این نظریات در شرایطی که  آمریکا دارای تحلیل ایدئولوژیک از روابط بین الملل بود بشدت مورد انتقاد قرار گرفت.

موج سوم: ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰

در این دوران محققان نسبت به توسعه نیافتگی تئوریک این رشته فوق العاده حساس بودند به دلیل نبود  یک دستگاه تئوریک قوی چارچوبی از گزاره ها که پیش بینی و کنترل رویدادها و پدیده های بین الملل  را میسر می سازد ناشی میشد. علاقه وافر نسبت به نظریه عمومی نظامها نظریه بازیها، ارتباطات  اقتصاد جامعه شناسی روانشناسی اجتماعی و سیبرنتیک وجود داشت.

بنیاد راکفلر ۱۹۵۴ کمیته ای را در زمینه تئوری روابط بین الملل تاسیس کرد. کمیته  مزبور در سال ۱۹۵۹ کتابی با عنوان جنبه های تئوریک روابط بین الملل تحت نظر فاکس منتشر  کرد وی در این کتاب مورگنتا و رینهولد نیبور را سنت گرا نامید.

چارلز کیندل برگر نظریه های روابط بین الملل و اقتصاد را مقایسه کرد. کنت والتز  پیشنهاد تاسیس انجمن مطالعه روابط بین الملل و فلسفه سیاسی را مطرح کرد.

. اثر مورتون کاپلان نظام و فرآیند سیاست بین الملل ۱۹۵۷ نقطه عطفی در ظهور  سبک جدید مطالعه روابط بین الملل بود توانست طرح یک نظام کلیتری را از نظامهای رفتاری  ارائه دهد. اثر مزبور ضمن آشنا کردن ما با محدودیتهای تحلیل سیستماتیک سیاست بین الملل  مشکلات پیش بینی رفتارها را با توجه به اجزای سیستماتیک آن مورد بررسی قرار دهید.

. کارل دویج سعی کرد تا مفهوم قدرت را از جایگاه محوری آن در نظریه روابط بین الملل  خارج کند. دویج سعی داشت مساله همکاریهای بین المللی را نه لزوماً بر اساس نظم قدرتها بلکه  در قالب تشکل اجتماعات سیاسی توضیح دهد.

. از دیگر تحقیقات این دوره موج سوم تحلیل سیاستهای کنترل تسلیحات و نیز  سیاستهای راهبردی آمریکا توسط محققانی نظیر کیسینجر برنارد ،برودی هرمن کان بود این  محققان بدنبال پیشنهادهای سیاسی ویژه در ارتباط با سیاستهای نظامی و امنیتی آمریکا بودند.  مفاهیم مورد بررسی عبارتند از بازدارندگی جنگ محدود ثبات موازنه استراتژیک شرایط کنترل  تسلیحات منطقی یا غیر منطقی بودن جنگ هسته ای ماهیت تعهدات مربوط به اتحادها

. با وجود تفاوت به لحاظ روش ولی در مقایسه با سایرین جملگی دارای محتوای تئوریک بودند.

کیسینجر و برودی به موضوعات بین المللی به سبک تاریخی و تاویلی نگاه می کردند. کان  از سناریوی تخیلی بهره می جست.

توماس شلینگ تئوری محور مطالعه سیاست بین الملل میباشد در کتابهای استراتژی تعارض و  تسلیحات نفوذ به مطالعه تهدیدات و زور پویایی چانه زنی تقبل خطر و موضوع تعهدات پرداخته است.

از ابعاد دیگر مطالعات تئوریک در بررسیهای مربوط به جنگ و تعارض میتوان به اثر کنت  بولدینگ با عنوان تعارض و دفاع و نبردها و مبارزه ها و مشاجرات اثر آناتول را پوپورت اشاره کرد.  طرفداران تحقیقات صلح اعتقاد شدید به نظریه علمی داشتند و ضمن عدم تبعیت از روش  شناسی خاص مطالعات خود را گاه به صورت جزئی و زمانی به شکل جامع ارائه می دادند.

مطالعات و تحقیقات صلح بازگشتی به ارزشها و اعتقادات ترقی خواهانه ایدئالیستهای دهه  ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ است که سعی شده تا به نحوی ارزشها و تعهدات آن رویکرد با پیچیدگی های روش  شناختی ترکیب شوند.

تئوری سیاسی از لحاظ فلسفی بسیار غنی بوده است زیرا آن تئوری زندگی مطلوب می باشد در  حالیکه نظریه های بین المللی نظریه بقاء است سیاست بین الملل عرصه تکرار رفتارهاست.

روابط بین الملل مرحله اول به صورت رشته دانشگاهی مستقل در مرحله دوم بیشتر توجهات  معطوف به مسائل شناختی در این رشته بوده است.

مطالعه روابط بین الملل بر اساس ۴ مقوله روابط بر اساس

۱ ۱- وابستگی متقابل اقتصادی: بدهیهای جنوب، تجارت بین الملل

۲ بازیگران دولت – ملت شرکتهای فراملی بازارهای مالی سازمانهای غیر حکومتی اجتماعات  فرا و فروملی سیاسی

مسائل تجربی جهانی شدن تکه تکه شدن جهان حقوق بشر قومیت ها مسائل زنان

-۴- مسائل فلسفی پرسشهای معرفت شناختی هستی شناختی ارزش شناسی مناظره پارادایمی

تحول معرفت در روابط بین الملل در چهارچوب پارادایمها صورت گرفته است. به موازات توسعه و  گسترش دانش انسانی پارادایمها رو به تحلیل رفته از نظر ذهنی امکان دارد به کلی کنار زده شوند.  بدین ترتیب ممکن است در هر زمانی با یک پارادایم مسلط روبرو شویم.

ه پارادایم مسلط اصولاً چهارچوبی است از مفروضات که به صورت دیالکتیکی درک شده که  به رشته مطالعاتی مورد نظر جهت می دهد.

یکی از مشکلات عمده در رشته روابط بین الملل این است که یک مسیر سیستماتیک و مستمری  برای تعقیب مسائل تئوریک وجود ندارد.

مشکل اساسی دیگر در نظریه پردازی جدی و واقعی روابط بین الملل وجود داشته ماله  سیاست زدگی این رشته می باشد.

شرایط ایدئولوژیک دوران جنگ سرد به نحوی از انحاء سایه خود را بر روی جنبه های ذهنی و  تئوریک سیاست بین الملل تحمیل نمود.

کلیه مباحثات و رویدادهای بین المللی میباید در دو قطب رئالیسم و ایده آلیسم جای می  گرفتند عامل بروز جنگ جهانی اول و دوم در ماهیت نظام سرمایه داری است قبول این گونه تحلیلها  تهدیدی مستقیم به نظم اجتماعی دولتهای سرمایه داری تلقی میشد بنابراین تئوری امپریالیسم به  طور عمده از مباحثات اصلی روابط بین الملل کنار زده شد.

فواید استفاده از نظریه در روابط بین الملل معنا دادن به نهادها، رویدادها و فرآیندهایی  است که در جهان امروز حضور دارند.

پاسخها در نظریه پردازی روابط بین الملل میتواند حالت توصیفی و نیز جنبه نظری یا  تئوریک داشته باشد.

توصیفی پتانسیل لحظه ای فوری و کوتاه مدت رویدادها و تصمیمات مورد ارزیابی قرار می گیرند.

. جنبه تئوریک محقق عمدتاً در صدد توضیح غیر مستقیم و بلند مدت علل است.

. کسانیکه در حوزه سیاستگذاری حضور دارند عمدتاً به توضیحات کوتاه مدت» عنایت  دارند که این امر برای مدیریت مسائل حاد مفید است. در حالیکه محققان دانشگاهی» اساسا به  توضیحات کلی تر، بلندتر و نیز انتزاعی تر علاقه مندند.

سطوح تحلیل در روابط بین الملل

سطوح تحلیل خرد و کلان

سطح خرد به مسائل رهبری ویژگیهای فرهنگی و مهارتی تصمیم گیرندگان و در مراحل بعد به  دولت و سیاست خارجی عنایت می شود.

. سطح کلان به نظام بین الملل و فرایندهای آن بر می گردد .

مورگنتا آرون (سنت گرا) سطح کلان  دویج – کاپلان (رفتار گرا) سطح کلان

توسیدید به سطح خرد – میانی و کلان توجه داشت.

در تحقیقات اخیر در روابط بین الملل به واحدهای تحلیل میانی عنایت بیشتری شده کار محقق  ایجاد پیوند میان سطوح مختلف تحلیل است.

کنت والتز نئورئالیست علل بروز جنگ را در طبیعت افراد ماهیت دولتها و جوامع و ماهیت نظام  بین الملل می داند (۳) سطح هدف تحلیل روابط بین الملل مبارزه بر سر قدرت و امنیت توسط دولتها در  یک نظام فاقد اقتدار مرکزی است سطح سوم

برای مارکیست – ماهیت طبقات داخلی جوامع سرمایه داری از اهمیت برخودار است سطح دوم)

از نظر یک روانشناس وقوع جنگ و تعارض را در روابط بین الملل بر مبنای خصوصیات  تجاوزگرانه انسان تجزیه و تحلیل می نماید. سطح اول)

محققان سیاست بین الملل جهان را از سه منظر -۱ لیبرالیستی – محافظه کاری – انقلابی مورد  تجزیه و تحلیل قرار می دهند.

دیدگاههای کلان تئوریک نسبت به سیاست و سیاست بین الملل

محافظه کاری نسبت به تغییر و تحول در روابط بین الملل بی اهمیت است طرفدار سیاست حفظ  وضع موجود تاکید بر قوانین سیاست قدرت دولت مهمترین بازیگر میباشد.

به علت فقدان اقتدار مرکزی مهمترین ویژگی نظام بین الملل برد و باخت است. تاکید بر نظم و حزم و  احتیاط جنگ به صورت نظم طبیعی امور و گاه به صورت ضرورت اجتناب ناپذیر و نامطلوب نگریسته میشود.  تاکید بر قدرت نظامی تجارت بین الملل به عنوان منبع بالقوه قدرت ملی است.

لیبرالیسم انجام اصلاحات در وضع موجود اعتقاد بر تغییرات و دگرگونیهای فزاینده از طریق  یک فرایند تکاملی عنایت به منافع مشترک از طریق وابستگی متقابل کسب ثروت به صورت مطلق آن  از کسب قدرت با اهمیت تر است.

زمینه رشد از طریق اقتصاد سیاسی بین الملل تاکید بر آزادی بویژه تجارت آزاد و مبادله آزاد  عقاید …. جنگ خطای غمبار که باید از آن اجتناب شود یا از طریق سازمانها و موافقت نامه بین الملل  احتمال وقوع آن را به حداقل رسانید.

دیدگاه انقلابی تغییر وضع موجود از طریق انقلاب و دگرگونی سریع انعکاس این رویکرد در نظریه های  مربوط به روابط شمال و جنوب و توسعه جهان سوم علت وقوع جنگ روابط استثمار گونه زیربنایی اقتصادی  می باشد، تجزیه و تحلیل مسائل سیاست جهانی با ترکیبی از این سه دیدگاه امکان پذیر است.

رویکرد لیبرالیستی تشریک مساعی و انجام کارهای خیر توجه انسان به رفاه سایرین  زمینه های پیشرفت و ترقی را در جامعه ملی و بین المللی فراهم میکند. این تفکر نشات گرفته از عصر  روشنگری است جنگ و تعارض از طبعیت انسان سرچشمه نمی گیرد.

کمل کرن

وجود نهادهای نامطلوب و نبود امکانات جهت رشد و شکوفایی افراد موجبات تعارض و جنگ را فراهم  می کند. جنگ یک مساله بین المللی است کنترل و توقف آن مستلزم مساعی جمعی و چند جانبه نه  صرفاً مسائل ملی . میباشد ملتها از طریق اصلاح نظامهای سیاسی خویش و دمکراتیزه کردن آنها گامهای  موثری در جهت استقرار صلح میان دولتها بر می دارند لیبرالها دولت را به عنوان اصلی ترین بازیگر  صحنه سیاست بین الملل قبول ندارند به بازیگران فراملی نظیر سازمانهای بین المللی شرکت های چند  ملیتی انجمن ها و رژیمهای بین المللی بهای زیادی میدهند.

کم

سنت لیبرال برای قدرتهای بحری که در درون یک نظام تجاری بین المللی به سر میبرند طبیعی و  منطقی به نظر می رسید. قدیمیترین نویسندگان لیبرال هوگو گروسیوس هلندی» «آدام اسمیت –

انگلیسی هستند.

از قرن ۱۷ به بعد لیبرالیسم دارای قدرت و نفوذ زیادی در سیاست جهانی بود.

اندیشه لیبرالیسم در چهار چوب نظریات ایدئالیستها در فاصله میان دو جنگ جهانی تجلی یافت.  بهره گیری از ابزار نظامی و خشونت برای حل و فصل منازعات بین الملل را غیر ضروری می دانست.

آرمانگرایان درصدد بوده اند تا تفکرات لیبرال را در سیاستهای داخلی و بین المللی بکار برند  نهادینه کردن حکومت (قانون برای تحقق این امر در اوایل قرن ۲۰ میبایست دو اتفاق می افتاد.  ۱

– اعتقاد رهبران روشنفکران افکار عمومی به امکان پذیر بودن پیشرفت

– ایجاد یک سازمان بین المللی که بتواند دگرگونی مسالمت آمیز خلع سلاح عمومی، داوری و  قدرت اجرایی لازم را محقق سازد.

آرمانگرایان تاکید بر حقوق بین الملل اخلاق و سازمانهای بین المللی داشتند. نظام بین الملل به  صورت اجتماعی از دولتها است که به طور بالقوه آمادگی لازم را برای همکاری با یکدیگر جهت فائق  آمدن بر مسائل مشترک داراست.

لیبرال ← منافع ملی دولتها مجموعه یکپارجه نیست بلکه نتیجه چانه زنی ها بحث و اقناع و  مصالحه و مذاکره میان بخشهای مختلف است.

سیاست جهانی وجود نظام پیچیده ای است از چانه زنیها میان انواع گوناگون بازیگران رسمی  حکومتی و غیر حکومتی به صورت افقی و عمودی

لیبرال به مسائل اقتصادی تکنولوژیک و زیست محیطی بیش از جنبه های نظامی تاکید  می ورزند. اولویت به ابعاد غیر نظامی

لیبرال وجود نظم در سیاست جهانی لزوماً از سیستم موازنه قدرت سرچشمه نمی گیرد. بلکه  از تعاملات میان لایه های زیادی از ترتیبات حاکم یعنی قوانین هنجارهای بین المللی توافق شده  مقررات نهادی و نیز رژیم های بین المللی می باشد.

از لحاظ تئوریک دولتها از حق حاکمیت برخوردارند اما چون میباید در تعامل با سایرین به  سربرند حاکمیت آنها به شدت محدود میشود. مهمترین ویژگی سیاست جهانی وجود وابستگی متقابل  بازیگران است بر حاکمیت های جداگانه تاکید نمی کنند.

لیبرال > برای ترغیب همکاری جهانی از طریق نهادهای به حقوق ب و … توصیه هایی ارائه می  دهند که عبارتند از توسعه وحدت میان انسانها به جای تاکید بر وجود دولتهای حاکم مبتنی بر  وفاداریهای ملی و محلی جامعه پذیری ،سیاسی برانگیختن افکار عمومی علیه جنگ، توسعه و رفع  موانع تجارت آزاد به جای تاکید بر ناسیونالیسم استقرار نظامی مرکب از میثاق های علنی به جای  دیپلماسی مخفی تقویت چند جانبه گرایی و نظام مبتنی بر همکاری دسته جمعی

لیبرال ها «آرمانگرا» با استقبال از انقلاب دائمی و مستمر در عرصه روابط بین الملل خواهان  دگرگونی در ساختارهای نظامی جهانی هستند باور به انسان و تواناییهای بالقوه و بالفعل او ← در  ارتباط با علل بروز جنگ و عوامل تعیین کننده صلح میان همه گروههای لیبرال اتفاق نظر وجود ندارد.  ریچارد کوبدن قرن ۱۹ تاکید بر طبیعت انسانی علت تعارض را دخالت حکومتها در سطوح داخلی و بین المللی میدانست توسعه آزادیهای فردی آزادی تجارت رونق اقتصادی و بالاخره  افزایش وابستگی متقابل از عوامل تعیین کننده صلح هستند.

و دروویلسون اوایل قرن ۲۰ تاکید بر نقش دولت علت بروز جند ماهیت غیر دموکراتیک  سیاست بین الملل بویژه سیاست خارجی و موازنه قدرت می باشد. برخورداری از – حق تعیین سرنوشت  ملتها وجود حکومتهای باز و پاسخگو نسبت به افکار عمومی و ایجاد نظام امنیت دسته جمعی را  عوامل تعیین کننده صلح میداند.

هابسن اوایل قرن ۲۰ توجه به ساختار نظام علت جنگ را وجود نظام موازنه قدرت می داند  وجود یک حکومت جهانی با برخورداری از قدرت و تواناییهای لازم برای میانجیگری و اجرای  تصمیمات می تواند امکانات لازم را برای استقرار صلح فراهم آورد.

انواع لیبرالیسم از اوایل قرن ۱۶ به بعد تفکرات لیبرالیسم را فلاسفه و علمای اخلاق ارائه  کردند. لیبرال های اولیه این تلقی را که تعارض و ستیزش در روابط ب میان دولتها یک وضع طبیعی به  شمار می رفت قبول نداشتند.

اراس موس تاکید بر سودمند نبودن جنگ می کرد.

قرن ۱۷ ویلیام بن طرفداری خود را از ایجاد یک پارلمان اروپایی اعلام نمود از زمان طرح پیشنهادی پن در (۱۹۶۳) تا پیمان اتحاد اروپا در ۱۹۹۳ زمینه های مشترک در چهارچوب لیبرالیسم  وجود داشته است. در زیر به ۳ نوع مختلف از لیبرالیسم می پردازیم

انترناسیونالیزم لیبرال ایدئالیسم نهادگرایی لیبرال

۱) انترناسیونالیزم لیبرال کانت و جرمی بنتام – عصر روشنگری

به دنبال ارائه طرحهایی در جهت استقرار صلح دائمی بودند.

خرد می توانست در روابط بین الملل آزادی و عدالت به ارمغان آورد از نظر کانت تحقق صلح دائمی  مستلزم دگرگونی در شعور انسانی است.

کانت در سایه نوعی قرار داد فدرال میان دولتها و استقرار حکومت قانون می توان به جنگ و  خشونت خاتمه داد چنین فدراسیونی میتوانست به یک پیمان صلح دائمی متصل شود نه به یک ابر  قدرت و یا حکومت جهانی

جرمی بنتام ← در هیچ جا میان منافع ملتها تعارض واقعی وجود ندارد طرح های صلح دائمی می  توانند از سطح خرد یعنی قرارداد اجتماعی میان افراد در جوامع داخلی به سطح کلان تر یعنی میان  دولت ها در نظام بین الملل بسط پیدا کنند.

انترناسیونالیستهای لیبرال برخلاف ایدئالیستهای بین دو جنگ بر این اعتقاد بودند که جامعه  بین الملل تحت حاکمیت قانون میتوانست به جای حکومت جهانی ظاهر شود.

ایجاد نظم طبیعی در جامعه مهد اصلی انترناسیونالیسم لیبرال است و واضح ترین شکلش در  دیدگاه آدام اسمیت منعکس است که معتقد است هر کس در صدد تعقیب منافع خویش است در  مجموع منافع عامه تامین می شود.

کوبدن پیشرفت در زمینه آزادی به مقدار زیادی به حفظ صلح گسترش تجارت و توسعه آموزش  و پرورش بستگی دارد نه به کار طاقت فرسای کابینهها و ادارات امور خارجه

. انترناسیونالیستهای لیبرال معتقد بودند نظم طبیعی توسط نظامهای دیکتاتور و ترویج  سیاستهای منسوخ شده ای مثل موازنه قدرت به تباهی کشیده شده است.

(۲) ایدئالیسم ،آرمانگرایی ۱۹۰۰ تا اواخر دهه ۱۹۳۰

تمایل و کوشش برای جلوگیری جنگ به اصول اقتصاد آزاد له فر با دیده شک و تردید می نگریستند.

هابسن امپریالیسم علت اولیه مناقشات و تعارضات سیاست بین الملل است. از نظر وی  امپریالیسم از پایین بودن سطح مصرف در درون جوامع توسعه یافته سرمایه داری ناشی می گردد.

انترناسیونالیسم لیبرال سرمایه داری ذات صلح طلب است.  جنگ جهانی اول تفکرات لیبرال را متوجه این موضوع کرد که صلح یک وضع طبیعی نیست بلکه پدیده

ای است که میباید از طریق برنامه ریزی و آگاهانه ساخته شود صلح باید مدیریت شود . ایدئالیستها  صلح تنها از طریق ایجاد نهادهای بین المللی برای نظم دادن به هرج و مرج تحقق می یابد.

ایدئالیسم با مقایسه کردن نظام داخلی و جامعه بین المللی اصول حاکم بر محیط داخلی را به سطح بین المللی تسری میدهد.

امنیت دست جمعی ایدئالیستها بر این باورند که این نظام در صورتی می تواند پاسخگوی  صلح باشد که هر یک از اعضای جامعه بین المللی بر این اصل اعتقاد داشته باشد که امنیت هر یک از  اعضا مورد علاقه تمامی اعضاء است.

(۳) نهادگرایی لیبرال فروپاشی جامعه ملل نقطه عطفی برای پایان عصر ایدئالیسم بود جنبه  هنجاری نهادگرایی لیبرال نسبت به ایدئالیسم به مراتب کمتر است با تاکید بر نقش نهادهای  بین المللی بر این اعتقادند که بسیاری از اموری را که دولتها توان انجام آنرا ندارند می توان به اینگونه  نهادها واگذار نمود. این طرز فکر کاتالیزوری بود برای نظریه همگرایی در اروپا و نظریه کثرت گرایی در  ایالات متحده

مباحثات عمده نهادگرایان لیبرال در اوایل دوران پس از جنگ دوم مربوط به ناتوانی دولت ها در  کنار آمدن با مساله نوسازی بود میترانی از متقدمان نظریه همگرایی همکاریهای فراملی را برای حل  مسائل مشترک ضروری می دانست.

منافع مثبت ناشی از همکاری فراملی از مباحثات محوری نهادگرایی لیبرال است.

هاس : نهادهای بین المللی و منطقه ای همتای ضروری دولتهای مستقل هـ ضروری دولتهای مستقل هستند که ظرفیت شان  برای ادامه هدفهای رفاهی رو به کاهش گذارده است. جامعه زغال و فولاد (۱۹۵۲)

طبق نظر نهادگرایان لیبرال سیاست جهانی نمیتواند در حوزه انحصاری دولت ها باشد بر این  اساس از نظر رابرت کوهن و ژوزف نای باید بر نقش محوری بازیگرانی مانند: گروه های ذی نفوذ  شرکتهای فراملی و سازمانهای بین المللی غیر حکومتی توجه کرد.

رویکردهای جدید لیبرال

(۱) انترناسیونالیسم نئولیبرال

صلح دموکراتیک ریشه در صلح دائمی کانت بر این مطلب تاکید دارد که اصولاً دولتهای لیبرال  علیه یکدیگر وارد جنگ نمی شوند. این دولتها یک نوع صلح جداگانه ای را بوجود آورده اند که آنها را  از سایرین متمایز میسازد. دولت های لیبرال در ارتباط با یکدیگر در صلح و صفا به سر می برند ولی  دموکراسیهای لیبرال مانند دیگر دولتها در روابط خود با رژیمهای اقتدار گرا و افراد بی دولت پرخاشگر هستند.

. مساعی لازم برای جهانی کردن لیبرالیسم توسط دولتهای غربی با یک سلسله ضعفهایی همراه است.  نمونه آن را در موضع گیریهای انترناسیونالیسم نئولیبرال مشاهده می کنیم.

۱ نسبت به تعداد دموکراسیهای باثبات لیبرال در جهان مبالغه شده است.

-۲ شکست کمونیسم سبک استالینی به معنای پیروزی لیبرالیسم بر تمامی ایدئولوژی ها نمی  باشد. سوسیال دموکراسی همچنان به عنوان یک ایدئولوژی مهم در اروپای شمالی به شمار می رود.

– انترناسیونالیسم نئولیبرال دهه ۱۹۹۰ با یک سلسله اصول متعارض همراه بوده است. برای مثال آزاد  سازی اقتصادی به طور اجتناب ناپذیر با هنجارهای حاکمیت و حق تعیین سرنوشت در تعارض می باشد.

(۲) نئوایدئالیسم (نوآرمانگرایی)

همانند ایدئالیستهای بین دو جنگ جهانی اول و دوم نئواید نالیستها با انترناسیونالیسم لیبرال  زمینه های مشترک زیادی دارند هر دو نسبت به اشکال دموکراتیک حکومت متعهدند و هر دو بر این  اعتقادند که اصولاً وابستگی متقابل باعث ایجاد صلح میشود نئواید تالیست ها معتقدند که صلح و  عدالت وضعیتهای طبیعی نیستند و باید به صورت آگاهانه برای آنها برنامه ریزی کرد. انجام اصلاحات در  سطح بین الملل نهادهای بین المللی همانند خود دولتها میباید دموکراتیک شوند. بر این نظرند که  باید جنبشهای اجتماعی جهان را وارد ساختارهای تصمیم گیری کرد.

نئوایده آلیست ها بیش از انترناسیونالیستهای لیبرال به بخش تاریک جهانی شدن توجه دارند این  در حالی است که انترناسیونالیستهای لیبرال عمدتاً جنبه های مثبت جهانی شدن را بررسی می کنند.  حتی برخی از نئواید نالیستهای افراطی تر معتقدند که در جهان فن آوریهای فرا مدرن با هرج و مرج و  بی نظمی اخلاقی و نیز زوال شهرها همزیستی دارند.

نئواید نالیستهایی مانند ریچارد فالک بر این نظرند که پدیده جهانی شدن و انواع اجتماعات در  یک وضعیت نابهنجار در کنار هم به سر میبرند.

دیوید هلد بابیو بر این باورند که سیاستهای جهانی میباید دموکراتیزه شوند از نظر هند  نظم وستفالیا بسیار نارسا و ناکافیست

نئواید نالیسم نه تنها بر اصلاحات کلان دموکراتیک نهادی تاکید می کند بلکه به  دموکراتیزه شدن در سطح خرد نیز عنایت دارد.

(۳) نهادگرایی نئولیبرال

در دهه ۱۹۸۰ کثرت گرایی به نهادگرایی نئولیبرال تغییر شکل داد مختصات اصلی نهادگرایی  نئولیبرال به شرح زیر است اصولاً نهادگرایان لیبرال دولت را به عنوان نماینده مشروع جامعه مسلم  فرض می کنند و برخی از آنان بازیگران غیر دولتی را تابع دولت می دانند. همچنین آنها وضعیت  ساختاری آنارکی فقدان اقتدار مرکزی را در نظام بین الملل می پذیرند از نظر آنها آنارکی به معنای  غیر ممکن بودن همکاری میان دولتها نیست کما اینکه افزایش رژیمهای بین المللی این موضوع را به

ثبوت میرساند بر این اساس رژیمها و نهادهای بین المللی میتوانند وضعیت آنارکی را تخفیف دهند.  نهادگرایی نئولیبرال بر این اعتقاد است که همگرایی در سطوح منطقه ای و جهانی رو به افزایش

است. برای نهادگرایان لیبرال منافع مطلق مهمتر از منافع نسبی است که نئورئالیستها به دنبال آن می باشند.  گاهی به نظر میرسد که در روابط بین الملل نهادگرایی نئولیبرال به رئالیسم معاصر نزدیک تر باشد  تا به سنت تفکر لیبرال

تجزیه و تحلیل نئوایدئالیسم حاکی از آن است که لیبرالهای افراطی دولت را یک فرض مسلم  تصور نمی کنند بر این اساس مشروطیت سرمایه ای نیست که دولتها در اختیار داشته باشند. بلکه  امتیازی است که میباید از طریق یک حکومت انسانی و رویه های دموکراتیک حاصل شود. نهادگرایان  اولیه مانند میترانی وهاس به این مطلب که دولتها به تحقق هدفهای لیبرال از نظر ایجاد نظم و عدالت

قادرند با دیده شک و تردید مینگریستند و بر این اساس خواستار تفویض قدرت به مجامع منطقه ای و  با حکومت های محلی و یا در مراحل بعد به سازمانهای فوق ملی و یا حکومت جهانی بودند.

نیادگرایی لیبرال و نیز ایدئالیسم نسبت به نهادگرایی نئولیبرال معاصر سیاسی تر بوده است.

کوهن از ساده اندیشی انترناسیونالیستهای لیبرال کلاسیک که طی آن تجارت را مسبب ایجاد  صلح می دانستند انتقاد کرده یادآور میشود که وجود نظام تجارت آزاد انگیزه های لازم را برای  همکاری فراهم می آورد. ولی آنرا تضمین نمی کند.

کوهن میان همکاری و هماهنگی تمایز قایل است. معتقد است که همکاری به طور خودکار  صورت نمی گیرد بلکه تحقق آن مستلزم برنامه ریزی و مذاکره است.

بدین ترتیب عملاً یک نوع تداخلی را میان دیدگاههای ایدئالیستهای بین دو جنگ و نهادگرایان  نئولیبرال مشاهده میکنیم به هر حال واقعیت این است که هر دو این رویکردها همکاری را ساخته و  پرداخته افراد و نهادها دانسته این نوع تلقی را نقطه مقابل بخشی از نظم طبیعی می دانند.

نقد و ارزیابی لیبرالیسم

بسیاری از لیبرال ها از جمله ویلسون علل بروز جنگ جهانی اول را بررسی کردند. راهکارهایی که  آنها ارائه کردند عمدتاً در چهارچوب تقویت سازمانها حقوق بین الملل و نیز نظام امنیت دسته جمعی  بود. تصور میشود که حداقل سنت لیبرال میتواند در حوزه اقتصاد بین الملل کارسازتر باشد.

ولی مشاهده شد که عملاً توسعه بازارهای آزاد نتوانست پیش بینی های لازم را در مورد وقوع  رکود بزرگ اقتصادی قرن ۲۰ (۱۹۲۹) به عمل آورد.

کوردل هال وزیر امور خارجه US علت وقوع بحران مزبور را وجود بلوک بندهای تجاری و نیز  موانع گمرگی تلقی می کرد و لذا برای جلوگیری از وقوع مجدد آن ایجاد بازارهای آزادتری را در اقتصاد  بین الملل توصیه میکرد.

لیبرالیسم به عنوان یک نظریه روابط ب در نیمه اول قرن ۲۰ ناکارآمد بوده است.

از نظر بسیاری از صاحبنظران اروپایی علت عمده مورد توجه قرار نگرفتن طرح ها و توصیه های  مزبور عدم تطابق آنها با واقعیتهای آن زمان بوده است.

لیبرال ها در ارتباط با بخش تعارض آمیز نظام دو قطبی به رهبری آمریکا در رابطه با استقرار  مفاهیمی مانند بازارهای آزاد و دموکراسی لیبرال موفق تر عمل کردند.

تاکید لیبرال در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ در روابط بین الملل عمدتاً بر سازمان ملل» بود. از  آنجایی که این نهاد نتوانست وظایف خود را به نحو شایسته ای انجام دهد آنها متوجه سازمانهای  اقتصادی منطقه ای متعدد بازار مشترک شدند.

با اختلالاتی که در دهه ۱۹۷۰ در اقتصاد بین المللی رخ داد از جمله فروریختگی نظام بر تن وودز  بحران انرژی و تورم جهانی لیبرالها دریافتند که سیاستهای اقتصادی نمیتوانند به تنهایی از حدوث  بحران در اقتصاد جهانی پیشگیری کنند بنابراین وجود نوعی هژمون اقتصادی برای حفظ ثبات در  اقتصاد بین الملل ضروری است.

رابرت کوهن : معتقد بود تا زمانیکه سازمانهای مهم اقتصادی بین الملل مانند صندوق بین الملل  پول بانک جهانی و گات روی پای خود نایستند قدرت و هژمونی آمریکا ضروری است. بدین ترتیب  ساختارهای لیبرال یا لیبرالیسم ساختاری میتوانست بعد از هزمون ثبات اقتصاد بین الملل را حفظ کند.  در دهه ۱۹۸۰ با مساعی لیبرال ها رشته فرعی دیگری تحت عنوان «مطالعه رژیمهای  بین المللی تاسیس شد در چارچوب مطالعه رژیمهای بین المللی بدون توجه به عامل قدرت به  هنجارها مقررات و رویه های میان دولتها توجهی خاص می شود.

رویکرد رئالیستی

رئالیست ها دولت را بازیگران اصلی صحنه سیاست بین الملل تلقی کرده اند. سایر بازیگران مانند  شرکتهای چند ملیتی در چارچوب روابط میان دولتها عمل می کنند.

آنها با تاکید بر قدرت و منافع ملی بر این اعتقادند که اصولاً از بین بردن غریزه قدرت صرفاً یک  آرمان است و مبارزه بر سر قدرت در محیط فاقد اقتدار مرکزی صورت میگیرد.

رئالیستها میان سیاست خارجی و داخلی تفکیک قایل میشوند زیرا سیاست خارجی در محیط  فاقد اقتدار مرکزی عمل میکند در حالیکه سیاست داخلی در فضای نظم و قاعده و وجود اقتدار  مرکزی صورت می پذیرد. تاکید بر امنیت لذا نیروی نظامی کارآمد برای حمایت از دیپلماسی سیاست  خارجی و در نهایت تامین امنیت ضروری است.

بر اساس رویکرد رئالیستی نمیتوان از طریق سازمانهای بین المللی و حقوق بین المللی صلح را  برقرار کرد می باید از طریق تمهیداتی چون موازنه قدرت و بازدارندگی بهره جست. اگر دولت ها قدرت  خود را به حداکثر برسانند ثبات و موازنه قدرت برقرار خواهد شد تحت این شرایط نظام اتحادهای  سیال میتواند تسهیل کننده این وضعیت باشد.

رئالیست ها اعتقاد به جبر و اهمیت دادن به تاریخ و تجربه دیدگاهی محافظه کارانه طرفدار  سیاست حفظ وضع موجود سیاست بین الملل صحنه مذاکره مصالحه و چانه زنی است دیپلماسی را  سازکاری کلیدی برای ایجاد موازنه میان منافع گوناگون ملی تلقی می نمایند.

رویکرد رئالیست در چارچوب بازی بیلیارد تبیین میشود. از آنجا که بارزترین و مهمترین  اشکال روابط بین الملل ارتباطات رسمی میان حکومت هاست میتوان آنرا تشبیه به تماس میان  توپهای بیلیارد کرد در شرایط عادی هر توپ هویت مستقل خود را حفظ میکرد لیکن در حین حرکت  و براساس موقعیت و عملکرد سایر توپها دولتها استقلال ملش محدود میشود.

محورهای اصلی رئالیسم دولت سالاری بقا خودیاری

دولت سالاری از نظر رئالیسم مفهوم دولت با به کار بردن زور همراه است.

ماکس وبر دولت یعنی انحصار به کار بردن مشروع نیروی فیزیکی در قلمرو خاص  دولت از اقتدار عالیه برای وضع و اجرای قوانین برخوردار است. در اینجا آزادی با ایجاد و تضمین  امنیت معامله میشود وقتی امنیت حاصل شد جامعه مدنی مفهوم پیدا خواهد کرد. اولین اقدام  رئالیسم سازماندهی داخلی قدرت است.

دولت ها برای تامین امنیت بازار و …. با یکدیگر به رقابت می پردازند ماهیت چنین رقابتی بر اساس  بازی با حاصل جمع صفر تبیین میگردد. منطق رقابتی سیاست قدرت از ایجاد توافق در زمینه اصول  و هنجارهای جهانی پیشگیری می کند.

به نظر رئالیستها دولتها تنها مجموعه های ارضی نمی باشند بلکه هویت این واحدها بر اساس خون  و تعلقات شکل می گیرد.

اصل بقاء پیش شرط حصول به کلیه هدفهای ملی تلقی میشود کسب قدرت یا حفظ استقلال از  جمله این اهداف است رئالیستها با اعتقاد به نوعی ماکیاولیسم به موضوع بقا برخورد می کنند. یعنی دولتها  مجاز هستند برای حفظ خویش حتی موجودیت سیاسی را به مخاطره افکنند عدم توجه به اصول اخلاقی

استدلال میکنند که آن سلسله قواعد اخلاقی و سیاسی که در سیاستهای داخلی به کار برده می  شوند لزوماً قابل اطلاق در عرصه سیاست بین الملل نمی باشد هنری کسینجر صاحبنظر روابط  بین الملل بر این باور بود که مسئولیت اولیه و غایی هر دولت بقاء آن است و بر سر آن نمی توان  مصالحه کرد. آمریکا در بمباران هسته ای ژاپن در سال ۱۹۴۵ از چنین توجیهی بهره گرفت.

خودیاری

بر اساس این اصل برای بقاء خویش به هیچ وجه نمی توان به ضمانت دولت دیگری متکی بود. در  سیاست بین الملل ساختار نظام اجازه دوستی و اعتماد نمی دهد بر مبنای این اصل همزیستی از طریق  موازنه قدرت حاصل میشود در شرایطی که دولت واقعگرا در صدد کسب منافع بیشتر از دیگران باشد  همکاری محدود در تعاملات بین المللی ممکن خواهد بود.

برخی از رئالیستها معتقدند که در یک نظام خودیاری موازنه قدرت حتی در نبود یک سیاست آگاهانه و  برنامه ریزی شده نیز ظاهر خواهد شد. بر این اعتقادند که موازنه قدرت لزوماً نشان دهنده یک وضع با ثبات نیست.  برخی از رئالیست های معاصر معتقدند که رژیم ها میتوانند تحت شرایط خاص همکاری را  تسهیل کنند و از این جهت با لیبرالها هم رایند در عین حال معتقدند که بسیار دشوار است که بتوان  در یک نظام خودیاری به همکاری دست یافت و آن را حفظ کرد.

رئالیسم ساختاری اولیه

در آثار متفکرینی مانند توسیدید مورگنتا به چشم میخورد. تاکید بر اینکه سیاست بین الملل از مبارزه  بی امان و بی انتها برای کسب قدرت نشات میگیرد که ریشه در طبیعت انسان دارد برای عدالت  قانون و جامعه باید حد مشخصی را در نظر گرفت.

رئالیسم تاریخی یا عملی

در کارهای افرادی مثل ماکیاولی کار مشاهده میشود. معتقد است که به طور کلی اصول از سیاست  تبعیت می کند و مهارت غایی نخبگان سیاسی سازواری و انطباق با هیاتهای قدرت سیاسی در حال  تغییر در سیاست جهانی است.

رئالیسم ساختاری معاصر

با نام افرادی مانند والتز برخورد می نماییم که معتقد است که علت بروز ترس، حسادت، سوء  طن و نا امنی در سیاست بین الملل از طبیعت انسان نشأت نمی گیرد بلکه عمدتاً به نظام فاقد  اقتدار مرکزی مربوط می شود.

بر این اساس تعارض میتواند حتی در شرایطی که بازیگران سوء نیتی نسبت به یکدیگر نداشته  باشند ظهور پیدا کند.

رویکرد نئورئالیستی سیاست بین الملل

رئالیسم در اوایل دهه ۱۹۸۰ به علت ورود جنگ سرد به مرحله نوین و رقابت تسلیحاتی میان  شرق و غرب تجدید حیات یافت نئورئالیسم رئالیسم ساختاری مانند شکل کلاسیک آن همچنان  دولت را به عنوان بازیگر اصلی صحنه سیاست بین الملل میداند از متقدمان نئورئالیسم کنت والتز را  می توان نام برد. نئورئالیسم ضمن تاکید بر فقدان اقتدار مرکزی سطح تحلیل را نظام بین الملل قرار می  دهد و معتقد است که ساختار نظام بین الملل نوع و قواعد بازی را مشخص میکند. در این راستا آنچه  در درون دولتها میگذرد اهمیت نداشته نمی توان بر ایدئولوژی و رژیم حاکم تاکید داشت سیاست  خارجی همه دولتها تحت تاثیر عوامل سیستیمیک قرار دارند و مانند توپهای بیلیارد از همان قواعد  هندسه و فیزیک سیاسی تبعیت می کند.

برخی از نئورئالیستها افزایش وابستگی متقابل میان دولتها را تهدید چندانی برای اقتدار مرکزی  تلقی نمی کند.

والتز نظریه را برای درک رویدادها و رفتارهای بین المللی ضروری می داند. نئورئالیم برای  سیاست بین الملل نوعی استقلال عمل قائل است.

نئورئالیسم بر این باورند که سیاست بین الملل از یک نظامی با ساختار تعریف شده ای تشکیل  یافته و نظامهای گوناگون بین المللی از لحاظ تعداد قدرتهای بزرگ آن و توزیع متفاوت قدرت در میان  آنها متمایز می شود.

از منظر نئورئالیستها علت آنکه رئالیسم کلاسیک قادر به مفهوم سازی نظام به این شیوه نیست  روش شناسی رفتاری آن است زیرا رویکرد مزبور داده های سیاسی را از طریق برسی عناصر متشکله  نظامهای سیاسی بررسی میکرد دچار محدودیتهای زیادی بود رئالیست های کلاسیک نقش ساختار  را در تشکل واحدها نادیده میگرفتند نمیتوانستند علت را ورای سطح دولت جستجو کنند.

مورگنتا سعی داشت داده های بین المللی را از طریق بررسی کنشها و تعاملات واحدها توضیح دهد که در این مورد ضمن توجه به اصول ماهیت انسانی تعریف منافع ملی بر حسب قدرت و رفتار  سیاستمداران به فشارهای سیستمیک سیاست بین الملل عنایت نمی کرد.

رئالیست های کلاسیک ریشه قدرت را در طبیعت انسان جستجو می کنند.

نئورئالیست ها به نبود اقتدار مرکزی در نظام بین الملل اشاره دارند که طی آن انباشت قدرت را  برای بقا به دولت ها تحمیل می کنند.

نئورئالیست تاکید رئالیستهای سنتی را صرفاً بر فرد و طبیعت او روشی تقلیل گرایانه توصیف  می کند و نظام بین الملل را عرصه ای میداند که رفتار کلیه دولتها در درون آن شکل می گیرد.  نئورئالیست نظریه های سطح تحلیل واحد را به علت آنکه کل نظام جهانی را از طریق بررسی تعاملات  اجزای آن تشریح می نماید قبول ندارد.

قدرت کانون توجه نئورئالیسم است در چارچوب نئورئالیسم ماعی دولتها بر دو دسته تقسیم  میشود. مساعی داخلی در جهت افزایش تواناییهای اقتصادی نظامی و توسعه استراتژی هوشمندانه … و  ماعی خارجی که به تقویت اتحادهای خودی و یا تضعیف اتحادهای طرف مقابل می انجامد.

نئورئالیسم تاکید بر فایده های نسبی دارد و سعی میکند تا آنچه را که تحصیل می کند در  مقایسه با رقیبانش مورد ارزیابی قرار دهد این در حالی است که نئولیبرال ها بر فایده های مطلق  عنایت داردند و بدون توجه به آنچه نصیب دیگران میشود سعی میکنند تا مقدار بیشتری از امکانات  موجود را به خود اختصاص دهند.

نئورئالیست به نوسانات در هدفهای دولتها اعتقاد دارد لیکن منکر هوسبازی رهبران سیاسی و  مبارزات و رقابتهای بوروکراتیک که باعث تغییر در هدفها می شود نیست.

بر خلاف رئالیسم سنتی که بهره گیری از زور را یکی از مختصات طبیعی سیاست بین الملل می  داند نئورئالیسم تمایل چندانی به استفاده از زورشان نمی دهد. نئورئالیستها علاوه بر توجه به تعارض ها  و ستیزش ها بر همکاری ها نیز عنایت دارند.

والتز: نظام بین الملل دارای ساختار دقیقاً تعریف شده ای است که در آن می باید به اصل

نظم دهندگی ویژگی واحدهای موجود در نظام و کیفیت توزیع توانایی واحدها توجه داشت.

در نظامهای سیاسی داخلی اصل نظم دهندگی به صورت سلسله مراتبی می باشد که در آن قدرت

بر مبنای صلاحیتهای قضایی و قانونی و نیز فرایندهای سیاسی اعمال میشود. در حالیکه در نظام  بین الملل رفتار قدرتها نسبت به یکدیگر بر پایه نبود اقتدار مرکزی تنظیم میگردد. بر مبنای این  استدلال اصل نظم دهنده نظام ب دولتها را بر آن میدارد تا بدون توجه به میزان ظرفیتشان به وظیفه  اولیه خویش یعنی تقویت قدرتهای نظامی و خودیاری عمل کنند. در حقیقت در فرآیند جامعه پذیری  دولت ها می آموزند که ضمن اتکا به خود و بی اعتمادی نسبت به دیگران از طریق انباشت امکانات برای  جنگیدن علیه یکدیگر امنیت خویش را حفظ کنند از نظر نئورئالیستها تمام دولتهای موجود در نظام  ب از لحاظ کارکردی به واسطه وجود فشارهای ساختاری در وضعیت مشابهی به سر می برند بدین  ترتیب همین وضعیت نبود اقتدار مرکزی باعث تحمیل نظم و روشی به دولتها میشود. از جمله اینکه  همه دولتها باید قبل از هر چیز برای بقاء خویش بدنبال حفظ امنیت باشند با وجود آنکه بازیگران به  طور مشابه عمل میکنند ولی از لحاظ تواناییها و قابلیتها با هم فرق دارند زیرا همیشه در نظام  بین الملل یک نوع دگرگونی در توزیع قدرت به طور نامساوی مشاهده میشود که با وجود تفاوت در  میزان تواناییشان برای انجام وظایف جملگی شبیه هم عمل میکنند.

نقد و ارزیابی رویکرد رئالیستی

کلیه عوامل مانند کوشش برای کسب مستعمرات و رقابتهای تسلیحاتی که به حوادث جنگ اول  جهانی منجر گردید بویژه موضوع امنیت کاملاً با مفاهیم رئالیسم منطبق بودند. همچنین افزایش  قدرت نظامی و دفاع از منافع ملی جملگی از مسائلی بودند که زمینه های وقوع جنگ جهانی دوم را  فراهم کردند که کاملاً با دیدگاههای آنان منطبق بود.

در اواسط دوران جنگ سرد و نیز پایان جنگ ویتنام اتفاقاتی از جمله کاهش ارزش دلار ناشی از  جنگ ویتنام و بحران انرژی نشات گرفته از جنگ رمضان و بالاخره بی ثباتی در حوزه های مهم نظامی  نظیر تعقیب سیاست سد نفوذ شوروی توسط آمریکا و کاهش نفوذ کشور اخیر الذکر در خاورمیانه  مجموعاً از جمله مسائلی بودند که رئالیستها از تحلیل آن عاجز بودند تاکید رئالیستها به قدرت نظامی  و تجزیه و تحلیل آنها از امنیت بر اساس مسائل نظامی به هیچ وجه مانع از فروپاشی شوروی نگردید.  یکی از انتقاداتی که در ارتباط با واحد ساختار در قالب نئورئالیسم مطرح میشود این است که این نوع  تحلیل فضای اندکی را برای دگرگونی سیستمیک توسط خود واحدها باقی می گذارد.

رئالیستها آنچنان بر حفظ منافع دولتها به طور جداگانه تاکید می ورزند که نمی توانند تصور  کنند که با وجود فواید و امتیازهایی که از طریق همکاری و عضویت در سازمانها و رژیم های بین المللی  نصیب آنها میشود دولتها برای حفظ نظم بین الملل از منافع ملی خویش دست بردارند بدین ترتیب  می توان گفت که رئالیسم ارائه تعریف مجدد از مفاهیم روابط بین الملل را که در سایه پویا بودن نظام  بین الملل و واحدهای متشکله آن حاصل میشود نادیده می گیرد. در حقیقت این رویکرد روابط  بین الملل را در حد مدیریت قدرت بزرگ از طریق مشروعیت بخشیدن به یک نظام سیاسی که به نفع  آن قدرت عمل کرده و مخالف دگرگونی است تقلیل می دهد.

از جمله انتقادات از رئالیستها که بیشتر از سوی لیبرالها عنوان میشود تاکید بر چهار مفهومی است  که به صورت

نبود ! اقتدار مرکزی

دولتها به عنوان تنها بازیگران عرصه سیاست بین الملل

– عقلانیت

-۴ و نیروی نظامی مطرح شده است.

درباره نبود اقتدار مرکزی این گونه مطرح میکنند که تعاملات بین المللی از طریق گوناگون  صورت میگیرد که از آن جمله میتوان به روابط توزیع قدرت در نظام بین الملل اشاره کرد.

دولت تنها بازگیر سیاست بین الملل مطرح میکنند که اصولاً مطالعه سیاست خارجی حاکی از  شکل گیری رفتار دولت ها بر اساس چانه زنی داخلی میان بوروکراسی گروههای ذی نفوذ و سایر  بازیگران با هدفها و منافع است بازیگران غیر دولتی و افراد نیز نقش دارند در روابط بین الملل بر یک  سلسله تعاملات مشخص میان تعدادی بازیگر معین با منافع خاص بسنده نمی شود.

درباره عقلانیت که زیربنای نظریه رئالیسم را تشکیل میدهد گفته اند که اگر دولت ها تنها  بازیگران عرصه روابط بین الملل و دارای منافع یکپارچه ای باشند قادر به حداکثر رسانیدن آن منافع  نیستند زیرا به سادگی نمی توان رفتار غیر مترقبه یک بازیگر را غیر منطقی تلقی کرد.

درباره استفاده از نیروهای نظامی گفته اند که بهره گیری از نیروهای نظامی در مقایسه با سایر  ابزارهای دیپلماسی پرهزینه است این در شرایطی است که میتوان از طریق سازمانهای بین المللی  رژیم ها و قوانین بین المللی و ایجاد هنجارها و قوانین فضای مسالمت آمیزتری را برای حل و فصل  اختلافات فراهم نمود.

تفاوت دو رویکرد نئولیبرالیستی و نئورئالیستی

۱- اصولاً نئورئالیسم نسبت نئولیبرالیسم نبود اقتدار مرکزی را فشار جدی بر رفتار دولتها میداند  و معتقد است که همین وضعیت سبب میشود تا دولتها نگران مسائل امنیتی و بقاء خویش باشند.

-۲- نئورئالیستها در مقایسه با نئولیبرالها امکان توسعه همکاریهای بین الملل را دشوار و وجود  منافع ملی را مشکل جدی برای تحقق آن تصور میکنند بر این اساس در حالیکه نئورئالیسم وجود  رژیمها و نهادهای بین المللی را برای جبران نبود اقتدار مرکزی و توسعه همکاری ها کافی نمی داند  نئولیبرالیسم در مورد نقش موثر رژیمها و نهادهای بین المللی در تسهیل همکاری ها اصرار می ورزد.

در شرایطی که نئولیبرالیسم بر فعالیتهای مطلق ناشی از همکاری بین المللی تاکید ورزیده در  به حداکثر رسانیدن سطح کلی منفعت برای تمام طرفها عنایت دارد. نئورئالیسم ضمن توجه به فایده  های نسبی عمدتاً بر این موضوع علاقمند است که کدامیک از دولتها از همکاری های بین المللی بیشتر  منتفع می گردد و چه میزان از توزیع قدرت نصیب آنها می شود.

-۴- از نظر نئورئالیستها در فرآیند جهانی شدن تغییری در بازیگری دولت حاصل نخواهد شد زیرا  پیوند روز افزون میان اقتصاد جوامع به معنای وابستگی و پیوند بیشتر نظام دولتها نیست در حالیکه  لیبرال ها جهانی شدن را محصول یک دگرگونی طولانی در سیاست جهانی تلقی می کنند که طی آن  دولت ها مانند گذشته به عنوان بازیگران محوری نمیباشند بلکه هزاران بازیگر غیر حکومتی جانشین  آنها خواهد شد. ضمناً تحولات تکنولوژیک و اقتصادی باعث برقراری پیوند بیشتر میان جوامع گردیده  سبب میشود تا الگوی متفاوت تری نسبت به گذشته ظهور پیدا کند.

-۵- در حالیکه رئالیستها بر این باورند که جهانی شدن موضوع مبارزه برای قدرت سیاسی را  میان دولتها منتفی نمی سازد و استفاده از زور همچنان در کانون توجهات سیاست بین الملل است  لیبرال ها بر تحدید حاکمیت ها و نفوذ پزیری مرزها تاکید ورزیده بر این اعتقادند که دنیا بیشتر به «تور  ماهیگیری شباهت خواهد داشت تا مدل توپ بیلیارد و بنابراین قدرت نظامی از حالت سیاست اعلی  به سیاست ادنی تنزل مییابد.

۶ در شرایطی که نئور تالیسم واحد سطح تحلیل را دولت و ساختار در نظر میگیرد نئورئالیسم  سطح تحلیل را فرد و گروه قرار می دهد.

از لحاظ معرفت شناسی نئورئالیسم معتقد است که دولتها بدون در نظر گرفتن مسائل داخلی  مباردت به سیاستگذاری خارجی نموده رفتار خویش را در چارچوب یک ساختار تنظیم می کنند. در حالیکه

نئولیبرالیسم سیاست خارجی را بر اساس چانه زنی و مذاکره که در تعامل با سیاست داخلی است بررسی می  کند و ضمنا در این مورد به دیگر بازیگران مانند سازمانهای بین الملل نیز عنایت می شود.

از بعد «هستی شناسی در دیدگاه نئورئالیسم مسائل قدرت و امنیت بسیار حائز اهمیت است.  ولی از منظر نئورئالیسم مسائل اقتصادی سیاسی مهم هستند.

۹ در شرایطی که نئورئالیسم عمدتاً بر تواناییهای گوناگون تاکید میکند نئولیبرالیسم به طور  عمده به مقاصد نیات و برداشتها توجه دارد.

۱۰- در ارتباط با تجزیه و تحلیل رژیمهای بین المللی دیدگاههای متفاوتی در میان این دو رویکرد  ملاحظه میکنیم بدین معنا که لیبرالها معتقدند که رژیمها ضمن آنکه قادرند دولت ها را به تشریک  مساعی ترغیب کنند در عین حال در جهت مصلحت عمومی عمل مینمایند ضمناً آنها بر این اعتقادند  که وجود یک هژمون به اصطلاح بی خطر میتواند باعث شکوفایی رژیمها شود.

۱۱ – بدین ترتیب لیبرالها معتقدند که رژیمها باعث گسترش جهانی شدن و استقرار یک نظام جهانی  لیبرال میگردند. در این رابطه رئالیستها معتقدند که رژیمها باعث ایجاد منافع گوناگون برای دولتها می شوند و  در این راستا آنها قدرت را یکی از ویژگیها و مختصات عمده شکل گیری ابعاد رژیم ها تلقی می نمایند.

اشتراکات میان دو رویکرد نئولیبرالیسم و نئورئالیسم

نکته اول در مناظره نئورئالیسم و نئولیبرالیسم هیچ یک از دو رویکرد بر استفاده از زور تاکید نمی ورزند.

نکته دوم با وجود اینکه لیبرالها بازیگران روابط بین الملل را عوامل اخلاقی تصور کرده، رئالیست ها از  آنها به عنوان حداکثر رساننده قدرت یاد نموده اند ولی در مناظره نئورئالیسم و نئولیبرالیم با  توجه به تاکید آن دو بر بازیگران به صورت به حداکثر رساننده ارزشها عملاً بعد اخلاقی در  تجزیه و تحلیلهای آنها کمرنگ تر شده است.

نکته سوم با وجودی که در مناظره های اولیه میان لیبرالیسم و رئالیسم موضوع محوری برای  لیبرالها بازیگران غیر دولتی و برای رئالیسم بازیگران رسمی حکومتی بودند لکن در مناظره  میان نئورئالیسم و نئولیبرالیسم «دولت» بازیگر اصلی سیاست جهانی تلقی می شود.

نکته چهارم در حالیکه در گذشته مهمترین ویژگی سیاست خارجی از منظر رئالیت وجود  ستیزش و تعارض بود و لیبرالها مهمترین مختصات آن را همکاری می دانستند ولی در

مناظره میان نئورئالیسم و نئولیبرالیسم هر دو رویکرد بر همکاری و نیز تعارض عنایت دارند.  در اینجا اصل مهمی که در مناظره میان این دو رویکرد خودنمایی می کند اصل معامله

متقابل به (مثل در روابط بین الملل است که میتواند در نبود اقتدار مرکزی باعث گسترش همکاریهای  بین المللی شود نئولیبرالها معتقدند که در شرایط معامله متقابل هیچگونه حکومت هنجار و مقررات  جهانی تجویز نمی گردد. این اصل در چهارچوب امنیت بین المللی عمدتاً بر اصلاح تدریجی روابط از طریق  موافقت نامه های کنترل تسلیحات و برداشتن گامهای موثر در جهت حفظ صلح تاکید می ورزد.

از دیدگاه نئولیبرالها گسترش نهادهای بین المللی حاکی از ظهور نوع عالی از عقلانیت میان دولتها تلفی  می شود تا به جای توجه صرف به منافع فوری و لحظه ای عمدتاً به منافع بلند مدت خویش بیاندیشد.

رویکرد فمنیسم

برخی از فمنیستها (لیبرال) بر این باورند که مفروضات اصلی رئالیسم به ویژه موضوع نبود اقتدار  مرکزی و مساله حاکمیت از جمله مواردی هستند که بیشتر نشان دهنده دیدگاه مردان نسبت به جهان است.

تجزیه و تحلیل مطالعه مشارکت کنندگان در سیاست گذاریها و تصمیم گیریها اعم از دیپلماتیک  و یا استراتژیک حاکی از ایفای نقش مردان در عرصه سیاست بین الملل است یادآوری میکنند که زنان  بیشتر از طریق کانالهای غیر دولتی بر روابط بین الملل تاثیر گذاشته اند. آنها خواهان برخورداری از  همان فرصتهایی هستند که تاکنون به مردان داده شده است تا روابط بین الملل شکل انسانی تری به  خود بگیرد یادآور میشوند که با دادن نقش بیشتر به زنان واقعیتهای بین المللی بهتر درک و تجزیه  و تحلیل خواهند شد.

فمنیستها غالباً در بررسیهای خود بسیاری از مفاهیم سنتی جنسی را از جمله اینکه مثلاً فقط  مردان باید در نبردها شرکت و دولتها را اداره کنند در حالیکه زنان فاقد این قابلیت ها و توانایی ها  هستند به چالش میکشند آنان معتقدند که این نوع طرز تفکر بر مبنای این استدلال است که  عرصه های عمومی و سیاسی با ساختارهای ذهنی و فیزیکی مردان بیشتر سازگاری دارد. در حالیکه  همین خصوصیات باعث تحدید و محصور کردن زنان در عرصه های خصوصی و داخلی می شود.

فمنیستها جنبه های عینی زندگی را که بر اساس ویژگیهای فرهنگی مردانه تعریف می شوند قبول  ندارند و معتقدند که قوانین عینی استخراج شده از ماهیت انسان بر پایه دیدگاه مردانه از طبیعت  انسانی است. در حالیکه طبیعت انسانی دارای خصوصیات مردانه و زنانه است.

در دیدگاه فمنیستی منافع ملی دولتها ماهیتی چندگانه و چند بعدی دارد و نمی توان آن را صرفاً از  طریق قدرت تعریف کرد. آنان بر این باورند که در دنیای معاصر تامین منافع ملی مستلزم همکاری گسترده  بین المللی است و به واسطه وجود وابستگی متقابل بسیاری از مسائل جهانی از جمله جنگ هسته ای رفاه  اقتصادی و نابودی محیط زیست را نمیتوان بر اساس قواعد بازی با حاصل جمع صفر حل نمود.

تجزیه و تحلیل قدرت به شکلی که تاکنون تعریف شده اعتبار جهانی ندارد زیرا چنین تعریفی از  قدرت که عمدتاً بر جنبه های سلطه کنترل و برخورداری از امتیازات مردانه تاکید می نماید در بسیاری  از موارد توانمندیهای جمعی را نادیده میگیرد و همین امر سبب میشود تا در بررسی تعاملات میان  بازیگران حکومتی و غیر حکومتی تصویری واقعی از رویدادهای بین المللی ارائه نشود.

برخی از فمنیست ها معتقدند که نمی توان به سادگی جنبه های اخلاقی را از رفتار سیاسی  جدا کرد زیرا کلیه رفتارهای سیاسی از اهمیت اخلاقی برخوردارند. بدین ترتیب نمی توان چهارچوب  اخلاقی مورد نظر یک دولت بخصوص را به صورت یک اصل اخلاق جهانی و همگانی تلقی کرد. بدین  ترتیب بسیاری از فمنیستها درصدد کشف عناصر مشترک اخلاقی میان ملل گوناگون هستند که این  کوشش میتواند ضمن کاهش تنش بین المللی و تقویت تشکل اجتماع بین المللی از لحاظ تئوریک  نیز به بسط و گسترش و توسعه نظریه هنجاری در روابط بین الملل کمک شایانی کند.

فمنیستهای لیبرال

ضمن ارزش نهادن به زنان آنها را به واسطه تجاربی که در زمینه پرورش کودکان دارند همچنین  از لحاظ روابط انسانی و برخورد با بحرانها و مناقشات و تصمیم گیری خیلی موثرتر از مردان می پندارند.

فمنیستهای سوسیالیست

به هیچ وجه بر نقش کلیشه ای جنس به طور کلی اعم از زن و مرد اعتقادی ندارند و معتقدند که  اینگونه تصورات ساختگی و غیر واقعیند تفاوت میان زن و مرد را قبول ندارند. زن و مرد ماوی  هستند. این گروه نسبت به حاشیه قراردادن زنان و دور نگه داشتن آنها از مواضع قدرت در روابط  بین الملل اعتراض میکنند ولی در عین حال این موضوع را باور ندارند که با ورود زنان و به حساب  آوردن آنها یک شبه تحولات بنیادین در ماهیت نظام بین الملل رخ خواهد داد.

فمنیستهای فرامدرن که با نظریات فرامدرن ترکیب شده است. مفروضات مطروحه در مورد  جنس را به گونه ای که لیبرالها عنوان میکنند قبول ندارند بلکه با انعطاف پذیری و تساهل بیشتری  برخورد کنند.

فمنیستها معتقدند وقتی رئالیستها نظام بین الملل را مرکب از بازیگران مستقل و مجزایی چون  دولتها می پندارند که بر اساس اصل عدم مداخله در امور یکدیگر عمل کرده بر قلمرو خویش تسلط و  کنترل دارند این خود یک نگاه مردانه نسبت به جهان میباشد تاکید رئالیم بر استقلال عمل  واحدهای سیاسی و مجزا بودن این واحدها از یکدیگر حاکی از این نگاه است. زیرا مردان ترجیح می  دهند تا در برخورد با مسائل مجزا و مستقل عمل نمایند نه آنکه در ارتباط متقابل و همبسته به سر برند.

فمنیستها بر این باورند که تمایزی را که رئالیستها میان سیاست بین الملل نبود اقتدار مرکزی و  سیاست داخلی وجود نظم قائل میشوند به موازات تمایزی است که در مورد نقش های جنسیت  بین عرصه های عمومی مردانه» و خصوصی زنانه مشاهده میکنیم.

رئالیسم روابط بین الملل را با توجه به اینکه اکثر شرکت کنندگان آنرا مردان تشکیل می دهند یک  جهان مردانه توصیف میکند در حالیکه اگر دیدگاه به نظام بین الملل جنبه زنانه داشت على الاصول  می باید به مساله وابستگی متقابل دولتها پیش از استقلال عمل آنها بها داده می شود. و به جای  تاکید بر موضوعاتی چون دولت و مرزبندیها به مسئولیت انسانها در قبال یکدیگر عنایت می گردید. از  منظر فمنیسم در مصاف بین حقوق بشر و حاکمیت اولی از اولویت بیشتری برخوردار است. همچنین  امنیت ملی را میباید بر اساس امنیت مشترک تجزیه و تحلیل کرد و نه بر مبنای منافع خود.

در فرآیند مفهوم سازی مجدد در روابط بین الملل فمنیستها با سطح بین دولتها که مورد نظر  رئالیسم است به دلیل این که این سطح مقوله جنگ را از روابط اقتصادی سیاست داخلی نژاد پرستی و جز  اینها منفک میکند مخالفت می ورزند زیرا فمنیستها به پیوند میان این پدیده ها و جنگ معتقدند.

تاکید رئالیسم به بهره گیری از نیروی نظامی به عنوان اهرم اصلی در روابط بین الملل شدیداً مورد  انتقاد فمنیستها قرار میگیرد زیرا از نظر آنها رفتار نظامی جنبه مردانه دارد که این هم از خصوصیات  خشونت طلبانه مردان ناشی میشود در حالیکه زنان اصولاً صلح طلبند از دیدگاه فمنیستها جنگ یک  پدیده اجتناب پذیر است و نباید آنرا جزء خصوصیات دائمی دولت ها تلقی کرد.

سازمان ملل دهه ۱۹۷۰ را دهه زن نامید و این سازمان در برخورد با مسائل نابرابری شمال و  جنوب در کنفرانس سال ۱۹۵۵ یکن نقش زنان را محور اصلی بحث قرار داد.

مخالفان این رویکرد بر این نظرند که زنان و مردان از لحاظ ایفای نقشهای گوناگون در روابط  بین الملل با یکدیگر فرق چندانی ندارند زیرا اگر زنان نیز به قدرت برسند به سبب آنکه می باید در  چهارچوب هدفها و منافع ملی عمل نمایند مانند مردان اقدام خواهند نمود.

فرامدرنیسم

موضوع محوری فرامدرنیسم عدم وجود واقعیت منحصر به فرد و عینی است. در این رهیافت بر متون  معانی مخفی و گفتمانها تاکید کرده است و با بازسازی مقولاتی چون هرج و مرج، امنیت، توسعه و  گسترش دموکراسی نحوه شکل گیری گفتمانی سیاست خارجی مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار میگیرد.  فرامدرنیسم بر این اعتقاد است که هیچ داور نهایی برای تشخیص حقیقت وجود ندارد و

آمیزش زبان و قدرت سبب میشود تا تغییر جدیدی از روابط بین الملل ارائه شود. فرامدرنیم  ادعای رئالیسم را در مورد دولت به عنوان بازیگر اصلی یکپارچه بودن منافع قبول ندارند از  دیدگاه فرامدرنیسم واقعیت عینی منافع وجود نداشته براحتی نمی توان یک سلسله ارزشها و یا  منافع را به کلیه واحدهای سیاسی عمومیت داد.

فرامدرنیسم در این باور است که دولتها اصولاً واقعیت ملموس و عینی ندارند بلکه ما برای  معنا دادن به یک سلسله رفتارها و کنشها آنها را مطرح میکنیم که معمولاً از صافی فرآیند  تفسیری عبور کرده و به همین دلیل تحریف شده اند.

برخلاف ادعای رئالیسم که دولتها بازگی اصلی صحنه سیاست بین المللند فرامدرنیسم به  واقعیات و تجارب چندگانه ای اشاره دارد که در زیر سطح واحدهایی که رئالیم مبادرت بر  ساختن آنها می کند مخفی شده اند.

فرامدرنیسم در صدد شکستن ساختارهایی نظیر دولت و نظام بین الملل است که رئالیستها از  آن به عنوان ماهیت روابط بین الملل نام می برند.

فرامدرنیسم بر این اعتقاد است که دیدگاه محدود و جزئی نگر رئالیسم نسبت به روابط  بین الملل سبب می شود تا آن در حد یک مدل ساده و یکپارچه تقلیل داده شود.

این مدل دقیق عینی جهانی نیست بسیار متعصبانه است و یک روایت یک سویه و  محدودی را برای پیشبرد منافع بازیگران قدرتمند سیسات بین الملل بازگو میکند. فرامدرنیسم  در صدد بر هم ریختن این مدل و نیز هر مدل دیگری از جمله نئورئالیسم است که سعی دارد.  مسائل پیچیده روابط بین الملل را به صورت مقولات عینی ساده ارائه دهد.

فرامدرنیسم نه تنها مفروضات رئالیسم را رد میکند بلکه با برخی از رویکردهای بدیل مانند  آموزه جنگ عادلانه که طی آن بر حمایت از زنان و سایر گروههای غیر نظامی تاکید می نماید.  مخالفت می ورزد.

طرفداران رویکرد مزبور سعی کرده اند تا به نحوی از انحاء در زمینه زبان رئالیسم ساختار  شکنی کنند و در مراحل بعد پایه های نظریه رئالیسم را سست کنند. سعی بر آن است که اصواتی

شنیده شوند که کمتر آهنگ قدرت دارند بر این اساس صدای زنان صدای اقلیت های گوناگون  است که نمی تواند از طریق نظریه های مختلف روابط بین الملل به صورت عادلانه شنیده شوند.

رویکرد مطالعات صلح

این رویکرد سعی میکند تا امکانات موجود برای استقرار صلح را در تغییرات کلی جوامع از طریق  ان قلاب اجتماعی و در اجتماعات فراملی جستجو کند نه در مبادلات که میان رهبران دولتها صورت می گیرد.

بر اساس این رویکرد بهترین راه برای کسب معرفت و دانش مشارکت عملی است نه نظاره کردن  صرف و میخواهند بدانند دنیا چگونه میتوانست باشد و یا چگونه باید باشد.

در این رویکرد با نوعی تعصب هنجاری برخورد میکنیم خواهان تحمیل ارزشها و هنجارهای  شخصی خویشند که رئالیستها نیز این ایراد را به این رویکرد ابراز داشته اند.

طرفداران رویکرد صلح اظهار میدارند که خود رئالیستها دارای تعصبات هنجاری هستند. بسیاری  از مفروضات رئالیسم توجه) صرف بازیگران بر منافع ملی – اعتقاد به وجود خشونت به عنوان یک راه  قابل قبول و طبیعی برای رسیدن به هدفها و بالاخره مرجع بودن نظم بر عدالت جنگی تعصب آمیز  بوده دارای بار ارزشی و هنجاریند. بر اساس این استدلال رئالیسم بیشتر به یک ایدئولوژی شباهت دارد  تا به یک نظریه

طرفداران رویکرد صلح از اینکه رئالیستها جنگ و تعارض در سیاست بین الملل را یک امر  طبیعی تصور میکنند با آن مخالفت میکنند و اظهار میدارند که جنگ تبیین طبیعی قدرت  به شمار نمی رود بلکه به خصوصیات نظامی گری در هر فرهنگ بستگی دارد.

صلح مثبت

حل و فصل دلایل زیربنایی جنگ صلح تنها در قالب آتش بس توصیف نمی شود. بلکه نوعی  تغییر و دگرگونی در روابط تلقی میگردد تحت این شرایط نه تنها ارتش دولتها جنگ علیه  یکدیگر را متوقف میکنند بلکه از مسلح شدن مجدد دست خواهند کشید.

به این ترتیب برخی از طرفداران این رویکرد فقر گرسنگی و سرکوب را اشکال گوناگون  خشونت میدانند که به خشونت ساختاری موسوم است. مسبب این تعارض و خشونت ساختار  روابط اجتماعی است.

هدف اصلی صلح مثبت از میان بردن خشونت ساختاری در جامعه است در حالیکه صلح منفی صرفاً از برور خشونت ظاهری جلوگیری کرده و عملاً مثل وضعیت شمال و جنوب شرایط  حفظ وضع موجود غیر عادلانه ای را فراهم می آورد.

رویکرد هنجاری

اتخاذ تصمیمات هنجاری مختص بازیگران رسمی حکومتی نمی شود بلکه بسیاری از  بازیگران غیر حکومتی را نیز در بر میگیرد نفود پوزیتیوسیسم در مطالعه روابط ب سبب شده  است تا بسادگی نتوان رفتار بازیگران را بر اساس نظریه هنجاری بیان نمود.

مشکلات موجود برای مطالعات هنجاری روابط بین الملل

۱- از آنجا که قضاوتهای ارزشی مبین ایستارها برداشتها و ذائقه ها و احساسات خود نظریه پرداز

است بنابراین باید انتظار وجود اختلاف میان واقعیتها و ارزش ها را داشت.

چون هیچ گونه واقعیت هنجاری وجود ندارد گزاره های نظریه هنجاری نمی تواند براحتی  تائید و یا تکذیب شوند.

-۳- برداشت پوزیتوسیتی روابط بین الملل سبب شده تا محققان مجاب گردند که نظریه های  هنجاری نمی توانند مانند نظریه های علمی به طور دقیق تائید و یا تکذیب شوند.

-۴- اصولاً اخلاق نظریه در شرایطی میسر است که پدیده های روابط بین الملل را بر اساس آنچه  هست توضیح دادنه بر مبنای آنچه باید یا نباید باشند.

۵ در اغلب موارد تصور میشود که نظریه های هنجاری حالت آرمان شهر را دارند بنابراین نمی  توانند در عمل درک شوند.

تحت تاثیر نظریات واقعگرایی اینگونه مطرح میشود که چون در دنیای واقعی دولتهای  مستقل درصدد به حداکثر رسانیدن قدرت خویشند بنابراین نمیتوان انتظار داشت که تعقیب قدرت  تحت تاثیر هنجارها باشد.

از آنجا که در عرصه سیاست بین الملل با دولتهای گوناگون و نیز تعدد نظمهای اخلاقی و  هنجاری مواجهیم یک نظریه هنجاری روابط بین الملل که مورد تائید و توافق همگان باشد وجود ندارد.

– در اغلب موارد بازیگران حکومتی در روابط خویش با دیگران از مسائل هنجاری به صورت ابزار

سیاسی بهره گرفته در صدد ارائه یک توجیه هنجار برای تعقیب اهداف سیاست خارجی خود می باشند.  نظام دولتها تنها یکی از شیوه های سازماندهی روابط میان گروهها و مردم به شمار می رود که

در آن مسائل اخلاقی و هنجاری نقش مهمی را در ایجاد نظم میان افراد ایفا می کند.

موارد اختلاف هنجاری که بر سر راه گسترش و توسعه روابط بین الملل وجود دارند

برخی از موارد نظم اخلاقی ایجاب میکند تا دولتها منافع ملی خویش را حفظ کنند. ولی از دیدگاه  رئالیسم به طور کلی دولتها حفظ و تامین منافع ملی را مرجح بر هر اصل هنجاری تلقی می کند.

تعارض میان خرد اخلاق و خرد دولتها

خرد اخلاقی ایجاب میکند تا با انسانها به طور مساوی برخورد شود لکن به محض آنکه وارد  عرصه سیاست میشویم موضوع دفاع از حقوق شهروندان یک دولت به بهای نادیده گرفتن و نقض  حقوق شهروندان سایر دولتها تمام می شود.

کلیه نظامهای اخلاقی با درستکاری و صداقت به عنوان فضیلت برخورد میکنند ولی در روابط  های دولتی برای دستیابی به اهداف از خدعه و نیرنگ استفاده می کنند.

خرد اخلاقی ایجاب میکند تا با مردم به صورت هدف برخورد شود نه به عنوان وسیله ای برای  هدفهای خودسرانه .

از هنجارهای به اصطلاح جا افتاده در روابط بین الملل حفظ جامعه خود دولتها است که تقریباً در  میان کلیه جوامع روی آن توافق حاصل شده است.

نظریه مارکسیسم بر از بین رفتن دولتها در جامعه کمونیستی اعتقاد داشته است. ولی دولتهای  مارکسیستی در سیاستهای داخلی و خارجی خویش بر طبق هنجاری که طی آن حفظ جامعه  بین المللی دولتها را مطلوب دانسته عمل کرده اند.

دولتهای جنوب ترتیبات کنونی نظام دولتها را ناعادلانه تصور میکنند ولی در پی رها کردن نظام  دولتها و جایگزین کردن یک حکومت جهانی نیستند. جوامع مزبور خواهان تعدیلاتی در این نظام  هستند و درصدد استقرار نظام جدیدی برای توزیع عادلانه ثروت میان دولتها می باشند.

با وجود آنکه روند جهانی شدن از تصلب مرزبندیهای جغرافیایی و ژئوپولیتیکی کاسته نهادهای  زیادی در اقتدار دولتها سهیم شده اند لکن عملاً دولتها به عنوان بازیگران اصلی عرصه روابط بین الملل  با اعضای نیروهای نظامی کماکان ایفای نقش میکنند. هنجار دیگری که مورد قبول کلیه دولتهاست  مقوله نوسازی است. بر این اساس دولت مدرن مرجح بر دولت بدوی است. در آغاز قرن بیست و یکم  معیارهای قدرت تاثیر گذاری و کسب مشروعیت میباید بر پایه تحولات شگرفی که در زمینه های  اقتصادی فن آوری ارتباطات و تسلیحات به وقوع پیوسته اند مورد عنایت قرار بگیرند.

مدرن شدن مستلزم انباشت سرمایه کسب فن آوری و تقسیم کار جدید می باشد. که برای تحقق  این مهم میباید در فرآیند نوسازی ساختارهای داخلی را متحول ساخت.

هنجارهای مورد قبول جامعه بین المللی

۱ دولتها می باید از حقوق شهروندان خویش دفاع و امکانات رفاهی آنان را فراهم کنند.

تقویت نهادهای دموکراتیک

جنگ پدیده ای نامطلوب است و وقوع آن نیاز به توجیه دارد.

دولتها نباید درصدد تفوق بر دیگران باشند برای جلوگیری از ظهور قدرت امپریالیستی دولتها  برای حفظ صلح و امنیت بین المللی به سوی امنیت دسته جمعی روی خواهند آورد.

حفظ موازنه قدرت

-۶- بسط و توسعه همکاریهای اقتصادی

دولت ها و جوامع گوناگون در مورد بسیاری از هنجارها و ارزشهای موجود در روابط بین الملل با  یکدیگر اتفاق نظر داشته عمده مشکل برخورداری از نظریه هنجاری در روابط بین الملل دریافت  متفاوت توسعه یافتگی جوامع و در نتیجه احراز موقعیتهای متفاوت دولتها از لحاظ قدرت و تواناییها  در عرصه سیاست بین الملل و همچنین سطوح گوناگون جامعه پذیری است. بسیاری از مفاهیم و  گفتمانها روابط بین الملل قوم مدارانه بوده و چنین رفتار ساختار و کارکرد نظامهای برخاسته از وستفالیا  می باشند. در حقیقت جوامع جنوب محصول و بدل ناقص وستفالیا هستند.

در زیر برای روشن شدن مطلب به برخی مفاهیم که کاربرد بیشتری در روابط بین الملل دارند اشاره میکنیم

(۱) دولت بازیگر اصلی در سیاست بین الملل

دولت در شکل غربی وجود نهادهای دموکراتیک و قانونی حکومت کارآمد، مرزهای جغرافیایی  مشخص انحصار به کار بردن زور در داخل مرزها

در جوامع جنوب : مرزبندیها به صورت دلبخواهی و خودسرانه و بدون در نظر داشتن ملاحظات  حقوقی توسط قدرتهای خارجی و استعماری تعیین شده اند که از نظر بسیاری از ملتهای جنوب از  لحاظ فرهنگی قبیله ای جغرافیایی و اقتصادی بی معنا هستند به چالش کشیدن حکومت مرکزی – بحران نفوذ – یعنی بخشهایی از شمول حاکمیت آن خارج اند. از منظر مردم این مناطق دولت  تهدیدی برای امنیت آنها تلقی میگردد. بدین ترتیب خود دولت نیز از لحاظ حفظ موجودیت خویش  گرفتار تهدیدات داخلی است.

(۲) حاکمیت مصون بودن از کنترل خارجی و برخورداری از اقتدار عالیه

نظام وستفالی : ۱- نظام دولت -۲ استقلال عمل

اصل عدم مداخله در میان خود دولتهای اروپایی بکار میرفت و شامل جوامع غیر اروپایی نمی شد.  آنان  مجاز بودند در صورت لزوم در امور غیر اروپائیان دخالت کنند.

با ورود به قرن ۲۰ تحت حمایت حقوق تمایز میان دولتهای کاملاً حاکم، نیمه حاکم و غیر حاکم  قابل قبول نبود زیرا بر این اساس کلیه دولتها مستقل و برابر تصور می گردیدند.

در چارچوب نظریه های مارکسیستی موضوع استثمار پیرامون از طرف مرکز مطرح می گردد.  مفهوم حاکمیت نمی تواند معنا و مفهومی داشته باشد و بر این اساس استقلال ظاهری سیاسی به هیچ  وجه نمی تواند تضمینی برای استقلال واقعی اقتصادی به شمار رود.

دولت به عنوان بازیگر اصلی سیاست بین الملل بر اساس رویکرد رئالیستی مورد ملاحظه قرار دهیم  بسیاری از کشورهای جنوب در موقعیتی نیستند که بتوانند از قدرت کافی و استقلال از منافع خویش

دفاع کنند و قادر به حفظ امنیت خود باشند.

نئولیبرالها مفهوم کلاسیک حاکمیت را به چالش کشیده بر این باورند که به واسطه وابستگی  متقابل روز افزون اقتصادی انقلاب تکنولوژیک و تعقیب سیاستهای دموکراتیک عملاً حاکمیت دولتها بود. به  فرسایش گذارده و نمی توانند همانند گذشته از حق خودمختاری و استقلال کامل برخوردار باشند.

تعریف مجدد از مفهوم حاکمیت منافع ملی دولت اقتدار و جز اینها سبب می گردد تا در یک  فرآیند جامعه پذیری مجدد آمادگی برای همگرایی بیشتر فراهم شود.

کشورهای جنوب به لحاظ ساختاری از آمادگی کمتری برای تعریف مجدد مفاهیم روابط ب و  سیاست خارجی برخوردارند و در نتیجه براحتی حاضر به قبول به اصطلاح تحدید حاکمیت و اقتدار  ملی خود نیستند. این امر سبب میشود تا کشورهای مزبور شدیداً تحت فشار نظام بین الملل و  بازیگران عمده آن قرار بگیرند و به رغم آسیب پذیری نسبت به تمهیدات امنیتی و ناتوانی در  پاسخگویی به نیازهای اقتصادی سیاسی و اجتماعی رو به افزایش داخلی به مرزبندیهای جغرافیایی و  اقتدار نام خویش اصرار ورزند.

پیش نیازهای همگرایی

دولتهای عضو می باید از درجه قابل ملاحظه توسعه اقتصادی برخوردار باشند و در واقع اقتصاد آنها  حالت تکمیلی داشته باشد توسعه نسبی سیاسی در چارچوب یک نظام دموکراتیک عمل کنند.

وجود عناصر اقتدارگر در کنار عوامل دموکراتیک مشکلات عدیده ای را از لحاظ تفاهم و گفتگو  میان دولتهای عضو فراهم کرده که این خود باعث کندی روند همگرایی می شود. از لحاظ امنیتی  دولتهای عضو یک اتحاد میباید تقریباً به یک نسبت احساس امنیت و یا خطر نمایند. دولتهای  عضو یک اتحاد باید از لحاظ ارزش و فرهنگی و مسائل هنجاری تقریباً همگون باشند.

نظریه همگرایی – نظریه کشورهای توسعه یافته

(۳) اتحادها و ائتلافهای بین المللی

در سنت رئالیسم کلاسیک و نئورئالیسم اتحادها ابزاری هستند برای مقابله با تهدیدات خارجی که  توزیع تواناییهای نسبی را در میان دولتها در بردارند و در بسیاری از موارد به صورت یک ساز و کار  تعادل بخش و موازنه دهنده عمل می کنند.

در بررسی اتحادها و ائتلایهای بین الملل ملاحظه میشود که اکثر آنها در طول تاریخ روابط  بین الملل توسط قدرتهای بزرگ رهبری و هدایت شده اند. البته با برخی از اتحادها و ائتلافهای  بین المللی برخورد می کنیم که در آن صرفاً دولتهای جنوب عضویت دارند ولی آنچه مسلم است در  شرایط وجود تهدید این قدرتهای بزرگ و یا ائتلافی از آنها هستند که به تهدیدات مزبور پاسخ داده به  گونه ای که دولتهای جنوب عضو این ائتلاف به تنهایی قادر به مقابله با تمهیدات نمی باشند و مجبورند  به نحوی از انحاء از منابع خارجی تغذیه کنند.

انگیزه اتحاد در شمال برای مقابله با تهدیدات خارجی است و در جنوب در اغلب موارد برای  پیشگیری از تهدیدات داخلی و نجات رهبران مصالح ملی تحت الشعاع هدفهای شخصی و گروهی  قرار می گیرد اتحاهای موجود میان کشورهای جنوب به لحاظ ساختاری بسیار شکننده موقتی و ناموفق بوده اند.

(۴) نظام بین المللی

نئورئالیستها معتقدند که در سیاست بین الملل عوامل تعیین کننده هنجارها و قواعد بازی قدرتهای  بزرگ هستند بسیاری از رئالیستها بر این نظرند که در دنیای دو قطبی پدیده ای بنام پیرامون محلی از  اعراب ندارد. برخی دیگر بر این اعتقادند که کشورهای جنوب نه تنها بخش تفکیک ناپذیر نظام  بین الملل به شمار میروند بلکه نقش مهمی در سیاست بین الملل ایفا میکنند با اختتام دوران جنگ  سرد و نظام دو قطبی بسیاری از کشورهای جنوب از آزادی عمل بیشتری برخوردار شده که در صورت  شناخت درست تحولات بین المللی و تجهیز منابع قادر به ایفای نقش موثرتری خواهند بود.

(۵) تعارضات و ستیزهای بین المللی

در گذشته بسیاری از تعارضهای بین الملل میان خود قدرتهای بزرگ بود که اوج آن جنگ اول و دوم بود .  ولی بعد از جنگ دوم تعارضات موجود میان کشورهای جنوب مشاهده میکنیم کشورهای شمال سعی کرده  اند تا موارد منازعه میان خود را به کشورهای جنوب انتقال داده از رو در رویی مستقیم با یکدیگر احتراز نمایند.

جنگ سرد جنوب ← صحنه کشمکش و رقابت میان قدرتهای بزرگ

در چارچوب نظریه رئالیسم و لیبرالیسم مسائلی همانند جنگ و صلح عمدتاً به وقوع تعارض و نیز  استقرار صلح میان قدرتهای بزرگ مربوط است. در نظریه های تعارض به جوامع جنوب توجهی نکرده اند.

خلاصه فصل

جامع

نظریه های روابط بین الملل

میان برد

امواج فعالیت تئوریک در

موج اول آرمانگرایی ۱۹۳۰-۱۹۲۰

فرآیند نظریه پردازی در روابط بین الملل

موج دوم واقع گرایی ۱۹۴۰-۱۹۳۰

تحلیل در روابط بین الملل

سیاست خارجی

موج سوم توسعه تئوریک و علمی کردن روابط بین الملل ۶۰-۱۹۵۰

خرد بررسی سبک رهبری ویژگی فرهنگی و مهارتی سطوح تصمیم گیرندگان توجه به دولت و

کلان بررسی نظام بین الملل و فرآیندهای مربوطه

دیدگاههای کلان تئوریک نسبت به سیاست بین الملل

لیبرالیستی

محافظه کاری

انقلابی

-۴- ایده تالیسم شکل افراطی لیبرالیسم محسوب میشود.

قدیمی ترین نویسندگان لیبرال هوگوگروسیوس هلندی آدام اسمیت بریتانیایی

لیبرالیسم منافع ملی دولتها مجموعه ی یکپارچه نیست سیاست جهانی نظام پیچیده ای از

چانه زنی هاست.

تأکید بر اهمیت مسائل اقتصادی و تکنولوژیک بیش از جنبه های نظامی نظم موجود در سیاست  جهانی ناشی از تعاملات میان ترتیبات حاکم است نه موازنه قوا مهمترین ویژگی سیاست جهانی  وابستگی متقابل میان بازیگران است. ترغیب همکاری جهانی از طریق نهادهای بین المللی و حقوق  بین الملل و خلع سلاح

در مورد علل بروز جنگ  تصویر از لیبرالیسم  می باشد

قرن ۱۹ تأکید بر طبیعت انسانی علت تعارض دخالت حکومت هاست (ریچارد کوبدن)

انواع لیبرالیسم

قرن ۲۰ تأکید بر نقش دولت علت تعارض موازنه قدرت و ماهیت غیر موجود

دموکراتیک سیاست بین الملل، (و درو ویلسون)

قرن ۲۰ تأکید بر ساختار نظام علت تعارض وجود نظام موازنه قدرت است (هابن)

-۱- انترناسیونالیسم لیبرال کانت بنتام تلاش در جهت استقرار صلح دائمی محور اصلی  انترناسیونالیسم لیبرال ایجاد نظم طبیعی در جامعه است که مانند دست نامرئی آدام اسمیت عمل میکند.

۲ ایده تالیسم هابن بر این اعتقاد بود که علت اولیه مناقشات امپریالیسم است.

جنگ جهانی اول تفکرات لیبرال را متوجه این موضوع کرد که صلح یک وضع طبیعی نیست و  باید آن را مدیریت کرد.

نهادگرایی لیبرال مباحثات اصلی این نظریه پردازان مربوط به ناتوانی دولت ها در کنار  آمدن با مسأله نوسازی بود بحث محوری این متفکران منافع مثبت ناشی از همکاری فراملی است.

رویکردهای جدید لیبرال

-۱ انترناسیونالیسم نئولیبرال بحث محوری صلح دموکراتیک است.

۲- نئوایده تالیسم: تأکید بر دموکراتیزه شدن در سطوح کلان و خرد

نهادگرایی نئولیبرال پذیرش وضعیت آنارکی در نظام بین الملل اما این وضعیت به معنای

غیر ممکن بودن همکاری نیست.

برای نهادگرایان لیبرال منافع مطلق مهمتر از منافع نسبی است.

منافع نسبی مورد تأکید فئوئالیست ها میباشد.

نهادگرایی لیبرال و ایده تالیسم نسبت به نهادگرایی نئولیبرال سیاسی تر است.

در دهه ی ۱۹۸۰ با کوشش لیبرالها رشته فرعی مطالعه رژیمهای بین المللی» تأسیس شد.

رئالیسم دولت ها بازیگران اصلی نظام بین الملل هستند تأکید بر قدرت و منافع ملی، موازنه قدرت  و بازدارندگی عامل ایجاد صلح هستند دیدگاه محافظه کارانه طرفدار حفظ وضع موجود مدل

بازی بیلیارد

محورهای اصلی رئالیسم

دولت سالاری

بقاء

خود یاری

رئالیسم ساختاری اولیه سیاست بین الملل ناشی از مبارزه برای کسب قدرت

است. توسیدید و مورگنتا

تصاویر گوناگون از رئالیسم

رئالیسم تاریخی (عملی) اصول از سیاستها پیروی میکند. ماکیاولی و کار  رئالیسم ساختاری معاصر علت بروز جنگ در طبیعت انسان نمیباشد  بلکه مربوط به نظام آنارکی است. والتز

تفاوت میان رویکرد نئولیبرالیستی و نئورئالیست

نئورئالیست نبود اقتدار مرکزی وجود رژیمها و نهادهای بین المللی را برای همکاری ها و جبران  فقدان اقتدار مرکزی کافی نیست؛ تاکید بر فایده های نسبی دولتها بازیگر اصلی نظام بین الملل واحد  سطح تحلیل دولت و ساختار است؛ از بعد معرفت شناسی معتقد است که دولتها بدون توجه به مسائل  داخلی سیاستگذاری خارجی میکنند؛ در بعد هستی شناسی مسائل امنیت و قدرت مهم است.  نئولیبرالیست ها وجود نهادهای بین المللی موجب همکاری میشود؛ تأکید بر فایده های مطلق بازیگران  غیر حکومتی جانشین دولتها میشوند؛ تأکید بر تحدید حاکمیت ها و نفوذ پذیری مرزها از لحاظ  معرفت شناسی سیاست خارجی در تعامل با سیاست داخلی است؛ از بعد هستی شناسی مسائل اقتصاد  سیاسی مهم است؛ توجه به مقاصد و نیات و برداشتها

دیدگاه فمینیستی

منافع ملی ماهیتی چندگانه و چند بعدی دارد.

امنیت ملی را بر مبنای امنیت مشترک تجزیه و تحلیل میکنند.

توجه به وابستگی متقابل دولتها بیشتر از استقلال عمل آنها

فرامدرنیسم عدم وجود واقعیت منحصر به فرد و عینی واقعیت عینی منافع وجود ندارد؛ در صدد  شکستن ساختارهایی نظیر دولت و نظام بین الملل است.

رویکرد مطالعات صلح چالش دهنده به رئالیسم و لیبرالیسم؛ صلح به معنای آتش بس نیست.  بلکه نوعی دگرگونی در روابط است؛ هدف اصلی صلح مثبت از بین بردن خشونت ساختاری در جامعه است.

نفوذ پوزیتویسم در روابط بین الملل باعث شده که نتوان رفتار بازیگران را بر اساس نظریه هنجاری بیان کرد.

فصل اول

مفروضات

آنارشیک

سیستم غیر نهادینی که عناصر این سیستم با هم رابطه سازمانی ندارد و اصل بر خود محوری منفردانه است.  تصمیم و اقدام ملی ناشی از دو مقوله ی مقدورات و محذورات است این امکانات و اهداف داخلی اصالت دارد.

مقدورات فرصتهای اختیاری است که در آن امکانات بیش از محدودیتهاست. این امکانات و  اهداف داخلی اصالت دارد.

محذورات محدودیتهای اجباری است که در آن محدودیت ها بیش از امکانات است این  محدودیت ها در واقع الزامات بین المللی است که ضرورت دارد.

گوهر و ذات رشته روابط بین الملل سیاسی است گوهر نظام بین المل آنارشیک و قیمومت گریز  است هر چند که ذات آن میتواند به نظام و تویی واحدها و یا سلسله مراتبی تغییر یابند. گوهر نظام  داخلی اقتدارگرای سلسله مراتب نقشی است ولی ذات آن میتواند لیبرال دموکراتیک و یا سلسله  مراتبی باشد. لذا در سطح بین الملل روابط بازیگران جهان گیرانه است و بازی قدرت مطرح است ولی در  عرصه داخلی جهانشمول است و اقتدار مطرح است

تفاوت سیاست بین الملل با حقوق بین الملل

. سیاست بین الملل به دنبال قانونمندیهای رفتاری است که ساختار بازیگران و پویش ها را  وصف می کند.

. حقوق بین الملل به دنبال رفتارهای قانونمند است.

. مفروضات اصول پیشینی اصول مسلمی که بطور غیر داوطلبانه بر تصمیم و اقدام تأثیر  میگذارند و ابطال ناپذیرند و به چهار دسته میشوند بینش ،فلسفی، رهیافت شناخت  شناسانه، روش ارزشها

فرضیات اصول تغییر پذیری است که بنا به شرایط محیطی تغییر میکنند و ابطال پذیرند احکام علمی  و غیر انتقادی هستند.

بینش فلسفی نظام دهنده به جهان بینی انسانهاست که از دو جهت تقسیم میشوند.

جهت فلسفه

خوش بینی و آرمانگرا

بدبینی و واقعگرا

اصالت گوهر

۲- ماهیت فلسفه که در سه جهت قابل بررسی است

اصالت ذات

اصالت وجود دینی

اصالت گرهر  ضرورت ذات

تأکید بر گوهر وجود موجب جلوگیری از دنیاگرایی و ظهور علم میشود.

تأکید بر ذات وجود موجب سکیولاریسم و بی دینی میشود.

تعریف اصول روابط بین الملل

. اصول تجلی رفتارهای قانونمند و جزو ارزشهای پیشینی است یعنی ارزشهایی که از فلسفه  سرچشمه می گیرد اما در قالب اصول موضوعه مطرح میشود نه اصول بدیهی چون در  بدیهیات مسائل جنبه ی کشفی دارند و عقل انسان آنها را کشف میکند

بین الملل نوع مبادله در روابط بین الملل سیاسی است یعنی در اینجا ملی به معنای قومی یا  فرهنگی نیست بلکه به معنای سیاسی است.

والا

سیاست به دو دسته ی

سفلی

تقسیم می شود. به قول هالستی

اهداف اولیه (مثل هویت ملی)

اهداف ثانویه مثل اهداف رفاهی

ه بر سر اهداف رفاهی میتوان مذاکره کرد و برای آن نباید جنگ کرد.  اصول روابط بین الملل وصف کننده تجربی نوعی خاص از فلسفه است.

ابزار نظری و نگرش نسبت به روبط بین الملل به دو دسته ی نسبت گرا و رفتارگرا تقسیم میشوند.  مهم ترین نظریه سنتی موازنه قدرت است ولی دیدگاه رفتارگرا نظریه» نظام ها را مبنای کار  خود قرار میدهند مکاتب سنتی خود به دسته ی آرمان گرا و واقع گرا تقسیم میشوند.

آرمانگراها

به تغییر شرایط اعتقاد دارند به منابع اقتصادی و تکنولوژیک و امنیت رفاهی معتقدند ادواردک  معتقد است آرمانگراها از اعقاب فکری خوش بینان دوره روشنفکری قرن ۱۸، لیبرالیسم قرن ۱۹ ،  ایده آلیسم قرن ۲۰ هستند. لاک جزء آرمان گراهاست.

واقع گراها

به حفظ و ثبات شرایط معتقدند دیدی محافظه کارانه دارند به منابع نظامی برای تأمین امنیت  اعتقاد دارد و به منابع ملی و قدرت کشوری اعتقاد دارند هابز مورگنتا و ماکیاول جزء این دسته هستند

به نظر واقع گرایان سنتی هم ساختار بازیگران و هم ساختار پویش نظام بین الملل بگونه ای است  که فقط موازنه قدرت میتوان آن را وصف کرد آنها به چند دلیل از موازنه ی قدرت جانبداری میکنند.

-۱- قوانین اخلاقی که ناظر بر اعمال فرد است را نمیتوان شامل حال دولتها در مسائل بین المللی دانست.  تعقیب سیاست موازنه ی قوا برای عده ی زیادی از ملل نتایج نیکو داشته است.

کار معتقد است هیچیک از این دو مکتب سنتی قادر به پاسخگویی به نیازهای امروزی نمیباشند  در حالیکه آرمانگرایان سنتی به درسهای تاریخی بی توجهند و درباره آزادی انتخاب مبالغه دارند  واقع گرایان سنتی در تفسیر تاریخ بدبین هستند و در تفسیر اصول ثابت علی غلو کرده اند و به نتایج  جبری رسیده اند.

در تعارض با دیدگاه سنتی دیدگاه رفتارگرا قرار میگیرد. این دیدگاه پوزیتیویستی مسائل  اعتقادی را مهمل میداند.

انواع شناخت ها

۱ رهیافت توهمی برداشتی که بر مبنای شناخت نیست و در سطح «غریزه» است.

-۲- رهیافت فلسفه برداشت از ماهیت حقیقی بر مبنای عقل»

-۳- رهیافت پوزیتیوستی برداشت از ماهیت واقعی وجود با تأکید بر نفی حقیقت وجود»

-۴- رهیافت سنتی تحمیل برداشت از حقیقت وجود بر واقعیت وجود بنیاد گرایی»

– رهیافت فوق رفتار گرایی شناسایی واقعیت وجود و تنظیم آن بر اساس حقیقت وجود  اصول گرایی در واقع طرفداران این رهیافت تلفیقی بین دو حوزه ی سنت گراها و  رفتار گراها ایجاد کرده اند و معتقدند احکام فلسفی به حوزه ی ارزشهای پیشینی توجه دارند  و اصول لا یتغیر را مورد بررسی قرار میدهند و احکام علمی به حوزه ی ارزشهای پسینی  (منافع) توجه دارند و اصول متغیر را مورد بررسی قرار میدهند.

ارزشهای پیشینی – ماهیت استراتژیک  ارزشهای پسینی – ماهیت تاکتیکی

نوع رهیافت

حوزه های مقایسه

سنتی

رفتار گرا پوزیتیویست

بدبین  واقعگرا

خوش بین  آرمانگرا

۱- مبنای  فعالیت فلسفی

تأکید بر  گوهر بد  وجود

تاکید بر گوهر  خوب وجود

تأکید بر ذات متغیر وجود

– مبنای  شناختی

تأکید بر کیفیات ابطال ناپذیر  وجود

تأکید بر ذات کمی ابطال پذیر وجود

– اصول مورد  توجه

تأکید بدیهیات مفروض

تأکید بر اصول موضوعه رکتوانسیونل

جزیی نگر و علم تجربی

-۴- حوزه نگرش

کلی نگر و فلسفی

د ماهیت  موضوعی احکام

ذهنی گرا

۶- ماهیت  موضوعی احکام

مطلق گرای جزی

ماهیت  گزاره های  فلسفی

تکیه بر تعاریف

عینی گرا

نسبی گرای جزیی و غیر جزیی

تکیه بر فلسفه تاریخ و جلوه تاریخی وجود

حوزه  وجودی در  مطالعه

تدادلهای وجودی  گوهر وجود

تغییرات وجود

ذات وجود

انواع منطقها و در قیاس حملی تأکید بر عشق  اراده و اختیار انسانی لذا گوهر متشابه در نوع و  مصادیق متفاوت

-۹- مبنای  منطقی

قیاس حملی یکپارچه  بین مصداقهای متشابه

آرمان گرایی سنتی خوش بینی فلسفی + ذهنی گرایی علمی  واقع گرایی سنتی بدبینی فلسفی + ذهنی گرایی علمی

آرمانگرای فوق رفتاری خوش بینی فلسفی + عینی گرایی علمی

واقعگرای فوق رفتاری بدبینی فلسفی + عینی گرایی علمی

رهیافت مطلوب رهیافت پسا رفتار گراست که به اصول و محیط و نتیجه همزمان توجه دارد.

سطوح تحلیل در روابط بین الملل

مورگان پنج سطح تحلیل ارائه میکند

کنت والتز ۳ سطح تحلیل بیان میکند

۱- فردی

۲- ملی

– بین المللی

سینگر دو سطح تحلیل  ارائه میکند

فردی فرد تصمیم گیرنده مهم است خاص کشورهای جنوب است  نهادهای تصمیم گیری نوع نهاد ساختار و کارکرد آن مهم است.

ملی خصوصیت هر کشور در نظام بین الملل مدنظر است  الگوهای منطقه ای رفتار کشورهای یک منطقه را مورد بررسی قرار می دهد  نظام های بین المللی ساختار بازیگران و پویشهای نظام  بین الملل را مورد بررسی قرار میدهد.

خرد تأکید بر ویژگی های فردی دولت ملی یعنی مقدورات ملی

کلان تأکید بر محذورات بین المللی

سطح تحلیل تلفیقی کلی گرای ساختاری و کلی گرای بی ساختار

این سطح تحلیل به دو سطح خرد و کلان توجه دارد. هانریدر معتقد است برآیند این دو سطح تحلیل امکان پذیری در پیشبرد سیاست خارجی است. در واقع پیشبرد سیاست خارجی مبتنی بر  میزان مقدورات داخلی و محذورات خارجی آن کشور است برای کشورهایی که ابر قدرت یا قدرت  بزرگند محذورات بین الملل در حداقل و مقدورات داخلی در حداکثر است و این حالت برای قدرت های  ضعیف و متوسط بر عکس است. لذا قدرتهای بزرگ خواهان حفظ وضع موجودند و قدرت های دسته  دوم خواهان تغییر وضع موجودند.

ارزش ها در روابط بین الملل قبلاً توضیح دادیم که دو دسته از ارزشها وجود دارند. ارزشهای  پیشینی (قدسی) و ارزشهای پسینی (سکیولار) که معمولاً سنتیها علاقمندند مفاد ارزش های  پیشینی را جایگزین ارزشهای پسینی بکنند در مقابل این دیدگاه رهبانی دیدگاه سیکیولاریستی قرار  دارد که در صدد است ارزشهای پسینی عرفی) را جایگزین ارزشهای پیشینی و قدسی کند.

ارزشها پیشینی ارزشهای ناشی از «وحی» هستند و «کشفی» میباشند و نیاز به تفسیر و تاویل دارند  ارزشهای پسینی ارزشها تأسیسی» هستند. برای مسلمانان نو گرا ارزشهای پیشینی اصل و ارزشهای  پسینی از ضروریات زندگی است. ارزشهای پیشینی ماهیت مطلق» دارند و قابل چانه زنی نیستند ولی  ارزشهای پسینی ماهیت نسبی داشته و قابل مصالحه هستند.

در واقع در مدرنیم شاهد دگرگونی ارزشهای پیشینی به ارزشهای پسینی هستیم. به نظر  لئو اشتراوس پرچمدار تغییر ارزشهای پیشینی به ارزشهای پسینی ماکیاول» میباشد.

علم را وابط بین الملل بیش از هر کسی مرهون تلاشهای ماکیاول و هابز است که بجای تأکید بر کمال بر  توان» تأکید میکردند. «مورگنتا» نیز در زمره ی همین اندیشمندان است که بر قدرت» تأکید می کند و آن  را هدف غایی میداند. در واقع در غرب مسأله امنیت و کسب قدرت جهت رسیدن به امنیت وجودی و امنیت  رفاهی موضوعیت داشته است و نهاد دولت برای رسیدن به چنین هدفی تأسیس شده است. از آنجائیکه هر  نهادی نقش کارکردی دارد لذا کار کرد نهاد دولت تولید قدرت برای تأمین امنیت است.

دولت تولید و کسب قدرت تأمین امنیت وجودی و رفاهی

زمانی ممکن است مسائل اقتصادی در جامعه بعد امنیتی به خود گیرد و زمانی دیگر ممکن است  مسائل اعتقادی در جامعه بعد امنیتی به خود بگیرد. بهر حال هر کدام از این مسائل و ارزشها که  جلوه ی امنیتی بگیرد در حوزه ی کار ویژه نهاد سیاسی قرار می گیرد.

ارزشهای مطلوب در سیاست به دو دسته تقسیم میشود

{:  در خارج ← منافع ملی

در داخل – مصلحت عمومی

در داخل امنیت وجودی و رفاهی و آزادی بالاترین رجحان فرد میباشد.

در خارج استقلال هدف انتزاعی است که به مقتضای رسیدن به استقلال وابستگی متقابل و

همکاری معنا می یابد.

برای رسیدن به اهداف داخلی و خارجی باید استراتژی و تاکتیک داشت.

در بلند مدت باید استراتژی داشت استراتژی بلند دامنه هر کشور این است که موازنه فعلی در  ساختار قدرت را به نفع خود تغییر دهد که رسیدن به این هدف از طریق استراتژی های کوتاه دامنه زیر  امکان پذیر است انزوا بی طرفی عدم تعهد، اتحاد و تعهد.

در کوتاه مدت باید تاکتیک داشت یعنی تاکتیکهایی مثل همکاری معارضه که میتواند بازیگر  را به اهداف آزادی و استقلال برساند.

توجه در قسمت منافع ملی به استراتژی اشارات کلی خواهد شد.

تفاوت در سه نگرش سیکولاریست ،رهبانی اصول گرایی دینی :

۱ – سکیولاریست تأکید بر توان دنیایی لئو اشتر لوس میگوید کل ارزش به موقعیت دنیوی

تقلیل می یابد.

اصول گرایی دینی تاکید بر کمال اخروی و توان دنیایی

رهبانی تأکید بر کمال اخروی

بلند دامنه – تغییر موازنه به نفع خود

بلند مدت – استراتژی

کوتاه دامنه

رسیدن به اهداف نیازمند

همکاری

کوتاه مدت – تاکتیک

معارضه

خلاصه فصل

تصمیم و اقدام ملی ناشی از دو مقوله مقدورات و محذورات است. گوهر نظام بین الملل آنارشیک و  قیمومت گریز است ولی ذات آن میتواند به نظام و تویی واحد و یا سلسله مراتبی تغییر کند.

سیاست بین الملل به دنبال قانونمندیهای رفتاری است ولی حقوق بین الملل به دنبال رفتارهای  قانونمند است.

اصول تجلی رفتارهای قانونمند است.

نگرش نسبت به روابط بین الملل

سنت گرا

آرمانگرا (خوش بینی فلسفی)

واقع گرا بدبینی فلسفی)

رفتارگرا پوزیتیویسم) محمل دانستن مسائل اعتقادی

. مهمترین نظریه سنتی «موازنه قدرت» است.

ه دیدگاه رفتارگرا نظریه نظامها را مبنای کار خود قرار میدهد.

آرمانگرا تغییر وضع موجود، تاکید بر اهمیت منابع اقتصادی و امنیت رفاهی

واقع گراها حفظ وضع موجود تأکید بر اهمیت قدرت و منابع ملی و امنیت نظامی محافظه کارند.

به نظر واقع گرایان سنتی ساختار بازیگران و پویش نظام بین الملل را با موازنه قدرت میتوان وصف کرد.

سطوح تحلیل در روابط بین الملل از دیدگاه کنت والتز مورگان و سینگر

والتز

فردی

فردی

نهادی

مورگان

ملی

سینگر

بین المللی

منطقه ای

بین المللی

کلان

تقسیم  بندی ارزشها

پیشینی (قدسی ناشی از وحی کشفی مطلق غیر قابل چانه زنی

پسینی (سکیولار)، تأسیسی نسبی قابل چانه زنی و مصالحه

ه کار کرد دولت تولید و کسب قدرت – تأمین امنیت وجودی و رفاهی

بلند دامنه تغییر موازنه به نفع خود

بلندمدت استراتژی

انزوا

کوتاه دامنه

بی طرفی

رسیدن به اهداف نیازمند

اتحاد و تعهد

همکاری

عدم تعهد

کوتاه مدت تاکتیک

معارضه

فصل دوم

بحثی در فرضیات روابط بین الملل

راه های حفظ موازنه ی قوا

۱- تسلیحات نظامی

-۲ تصرف اراضی بعنوان جبران قدرت

ایجاد مناطق حائل مداخله در امور داخلی

-۴- ایجاد تفرقه میان متحدین و غلبه آن

-۵- موازنه ی خودکار و نیروی موازنه دهنده

نکته موازنه قوا همانند نظام اقتصادی آدام اسمیت است که خود بخود کار میکند.

نکته قائل شدن به نیروی موازنه دهنده اساس نظریه موازنه قدرت است.

نتایج موازنه

حفظ صلح

حفظ استقلال کشورهای کوچک که اگر موازنه برقرار نباشد بلعیده میشوند.

ابهامات نظریه موازنه ی قوا ابهام عمده این نظریه در تعریف اصلی آن نهفته است.

در واقع هنگامی قدرت گروهی از دولتها با هم موازنه میکند که واقعاً برابر باشند و حال آن که  حقیقت مطلب اینگونه نیست دوم اینکه وقتی به مفهوم دولت موازنه دهنده می رسیم دچار ابهام  می شویم چنانچه نظام موازنه قدرت خودکار باشد دیگر نیازی به دولت موازنه دهنده نباید باشد.

کنت والتز ۳ خصوصیت نظام بین الملل را اینگونه بیان میکند

۱ – نظام بین الملل هرج و مرج گونه و آنارشیک است نه برابر طلب و سلسله مراتبی

-۲ این نظام از تعامل میان کارکردهای مشابه واحدها تأثیر می پذیرند.

– توزیع توانمندی دولتهای موجود در نظام به مقتضای نظامها و زمانهای گوناگون متفاوت است.

نیروی اصلی شکل دهنده به انگیزه ها قدرت و امنیت دولت آنارشیسم بین المللی است. به قول  آرون دولتها در اوضاع و احوال آشفته دچار دغدغه قدرت و امنیت هستند و به تخاصم گرایش دارند.

مفاهیم مورد استفاده تئوری نظام ها

۱ ثبات و بی ثباتی

تعادل و عدم تعادل

بازخوران نتیجه و اثر ستاده بر داده های هر نظام

وابستگی

کنش متقابل وابستگی بیشتر افزایش کنش متقابل

ساختار بازیگران نظام

ساختار پویشهای نظام پویش فرایندی است که ورودی نظام را به خروجی تبدیل می کند.

– کار کرد )

خدمتی که از یک نظام انتظار میرود. کارکرد نظام بین المللی ثبات بین المللی است.

کار کرد موجب تمایز یک نظام از نظام دیگر میشود.

-۹ سازوارای و قدرت انطباق کارل دویچ نظامها را از لحاظ سازواری به ۴ دسته تقسیم می کند:  خود فزاینده خود مخرب، کم دوام، پردوام

۱۰ – تعادل تعادل ممکن است با ثبات و بی ثبات باشد تعادل میتواند سینوسی و یا شتابدار باشد.

تعادل سینوسی دامنه ی افت و خیزها در این نوع تعادل «کم» است.

تعادل شتابدار انقلابی دامنه ی افت و خیزها در این نوع تعادل زیاد» است.

۱۱ – انقباض و انبساط توان و دامنه ی نفوذ نظامها در شرایط مختلف منقبض یا منبسط می شود.

۱۲ – قدرت کنترل و مهار توان هماهنگ کننده ی نظام

۱۳ فشار که خود به دو نوع تقسیم میشود

کششی انبساطی

تنشی انقباضی

۱۴ – ترمیم و تکثیر نظام های ارگانیک دارای این ویژگی هستند. نظامهای مکانیک فاقد این ویژگی هستند.

۱۵ – اضافه باری: معمولاً ابر قدرت ها توان جذب اضافه باری بیشتری دارد در حالیکه ریز قدرت ها و  قدرت های کوچک توان جذب اضافه باری کمتری دارند.

نکات ۱ ساختار بازیگران و پویش ها موجب تغییر و تحول کمی در نظام میشوند اما تغییر در  کار کرد موجب تحول و تغییر کیفی در نظام میشود.

۲- ایستون معتقد است که این مسأله که تحولات کمی به تغییرات کیفی تبدیل شوند به

توان نظام بستگی دارد.

۱- نظام مکانیکی دارای سیستم باز بدون وجود ساب سیستم

یا جامعه اطلاعاتی وجود فردیت در نظام این نوع نظام مؤسس محور است

نظام ها به ۳ دسته

۲ نظام ارگانیک دارای سیستم بسته و مرکز گرا وجود جامعه ی اطلاعاتی

تقسیم میشوند.

مثال در بعد داخلی نظام توتالیتر و اقتدارگرا در بعد خارجی نظام امپراطوری

– نظام سیبرنتیک

سیستم باز و مرکز گریز، وجود جامعه اطلاعاتی

اجزا با هم دادوستد می کنند یعنی سیستم همکانیکی آگاه» است

ه نظام فعلی بین المللی حداقل مکانیکی و حداکثر سیبرنتیکی میباشد.

ه گوهر وجود نظام بین الملل آنارشیک است.

. ذات وجود نظام بین الملل تابعی است از تحول در ساختار بازیگران و ساختار پویش ها

ه نظامهای اقتدارگرا و توتالیتر ارگانیک است.

ه نظام های امپراطوری ارگانیک است.

مدلهای مختلف از نظام بین الملل

کاپلان با توجه به تمرکزگرایی و تمرکز گریزی نظام ۶ مدل را ارائه میکنند که ۳ مدل از آنها  «تاریخی» است و موجود بوده اند مثل نظامهای موازنه قدرت دو قطبی منعطف و سلسله مراتبی و اسه  مدل از آنها «ارشادی است مثل دو قطبی متصلب عالمگیر جهانشمول نظام با حق و تو

-۱- نظام موازنه قدرت ۱۹۴۵ – ۱۶۴۸) هیچ دستگاه سیاسی خاصی برای حل مشکلات در این  نظام وجود ندارد و عامل عملکرد نظام ناشی از قدرت ملت هاست.

-۲- دو قطبی منعطف (۱۹۹۱-۱۹۴۵) عملکرد این نظام تابع عملکرد بازیگران بلوکی است.  بازیگران عمده آمریکا و شوروی بودند که در قالب ناتو و ورشو فعالیت می کردند.

سلسله مراتبی (۱۹۹۱) به بعد که به دو شکل دستوری و غیر دستوری وجود دارد غیر  دستوری مثل دموکراسی ها

دو قطبی متصلب در این مدل دولت ملتهای غیر متعهد در یکی از دو بلوک جذب شده اند.

عالمگیر جهانشمول عدم وجود قوه ی قهریه و نظامی در این نظام عدم وجود اتحادیه ها و  کشورهای مستقل در این نوع نظام ثبات سیاسی بالا ارزشهای اعضا با یکدیگر قابل ترکیبند.

-۶- نظام با حق و تو گوهر و ذات این نظام کاملاً باز و آنارشیک است این نظام منطبق با اوضاع  طبیعی هابس است موجودیت نظام بر توافق منفی میان اعضا استوار است.

نظم امپراطوری تمرکز گرا در گوهر و ذات

تحولات نظم بین المللی از آغاز تاکنون

نظم وستفالی گوهر باز ذات بین باز (حق وتو و بسته

(سلسله مراتبی متغیر بود

نظم نوین جهانی : گوهر سیاسی و باز

نکات – نظام با حق و تو گوهر باز ذات باز

نظام جهانشمول گوهر باز ذات بسته از لحاظ حقوقی و داوطلبانه

نظام سلسله مراتبی گوهر باز + ذات بسته از لحاظ سیاسی

تما نظام های کاپلان بجز نظام جهانشمول کشفی هستند.

– از نظر کاپلان نظام سلسه مراتبی مرکز غالب و نظام و تویی واحدها حاشیه غالب است.

نظام بین الملل از دیدگاه روز گرانس

نظام مورد نظر روز کرانس دارای ۴ نظام تابعه است

۱ وروی آشوباز عناصری که وارد نظام میشوند و ثبات نظام را بهم میریزند.

۲- مکانیم تنظیم کننده این مکانیم عدم تعادل ایجاد شده توسط ورودی های را برای نظام  قابل هضم میکند.

– مقتضیات محیطی غلبه ورودی آشوبساز یا غلبه مکانیسم تنظیم کننده موجب ثبات یا بی ثباتی میشود.

خروجی و بازده با توجه به ۳ مکانیسم گذشته هر نظام نتایج عملکرد خود را به نظام  بین المللی میدهد. او معتقد است گوهر نظام بین الملل آنارشیک است ولی ذات أن تحت  تأثیر مکانیسم های رسمی و غیر رسمی مثل اتحادها توازن قوا و کنسرت اروپا قرار می گیرد.

ساختار بازیگران

دو قطبی روشن و ناپایدار

چند قطبی .  مبهم و پایدار

دو چند قطبی روشن و پایدار

متعادل (چند قطبی)

ساختار پویش

نامتعادل دو قطبی)

روز کرانی معتقد است نظامهای سه قطبی تمایل بیشتری برای کاربرد دیپلماسی و مذاکرات

جهت تأمین اهداف ملی خود دارند.

نظام های دو قطبی نامتعادل و نظامهای چند قطبی متعادل هستند.

روز کرانس هم به قطب بندی و هم به پویش نظام توجه دارد.

مک کله لند نظام ها را به دو دسته بحران زا و بحران زدا تقسیم میکند.

وی معتقد است صرف وجود یک بحران نمیتواند نظام را بحرانی کند بلکه بحرانهای متراکم  باعث بحرانی شدن نظام میشود بعلاوه چون نظامها میل به ثبات دارند احتمال بحرانی شدن نظام کم است.

ساختار پویش امپریالیسم

امپریالیسم که تا قرن ۱۸ بوده مبتنی بر ساختار بازیگران بوده اما امروزه امپریالیسم در برگیرنده

پویش های سلطه جویانه است.

مورگنتا

}  قدرت های کوچک عامل امپریالیسم و بر هم زدن وضع موجودند.

اصل حاکم بر تصمیم گیری کشورها اصل اجماع و اتفاق رای است.

اینولدز ایدئولوژی موجب حرکت امپریالیستی نمیشود بلکه به تمایلات امپریالیستی جهت میدهد.

استیلا جویی

راه های سلطه

از طریق قدرت نظامی – مدلسکی

از طریق قدرت اقتصادی – نوام چامسکی

از طریق فرهنگ گرامشی، رابرت کاکس

استعمار، ایجاد منطقه نفوذ تحت الحمایکی کندو مینیوم سلطه مشترک کاپیتولاسیون، قیمومت

خلاصه فصل

ه اساس نظریه موازنه قوا قائل شدن به نیروی موازنه دهنده میباشد.

تسلیحات

تصرف اراضی

راه های حفظ موازنه

مناطق حائل

نتایج موازنه

مداخله

حفظ صلح

حفظ استقلال کشورهای کوچک

تفرقه میان متحدین

نیروی موازنه دهنده

آنارشیک و هرج و مرج طلب

خصوصیت نظام بین الملل از دیدگاه کنت والتز

متاثر از تعامل میان کارکردهای مشابه

توزیع توانمندی دولتهای موجود در نظام

ه آنارشیسم بین المللی نیروی اصلی شکل دهنده به قدرت و امنیت است.

تقسیم بندی نظام ها

مکانیکی باز مرکز گرا، آگاه

ارگانیکی  بسته مرکز گرا، آگاه

سیبرنتیکی باز مرکز گریز آگاه

. نظام فعلی بین المللی حداقل مکانیکی و حداکثر سیبرنتیکی میباشد.

تقسیم بندی کاپلان از نظامها.

تاریخی

غیر تاریخی

موازنه قوا (۱۹۴۵-۱۶۴۸)

(۱۹۴۵-۱۹۹۱)  دو قطبی منعطف

سلسله مراتبی (۱۹۹۱) به بعد گوهر بازه ذات بسته  (سیاسی)

دو قطبی متصلب

عالمگیر (جهانشمول) گوهر باز ذات بسته (حقوقی)  نظام با حق و تو گوهر باز ذات باز

. تمام نظامهای کاپلان به غیر از نظام جهانشمول کشفی هستند.

. نظام سلسله مراتبی مرکز غالب و نظام و تویی واحدها «حاشیه غالب» است.

بحران زا

تقسیم بندی مک کله لند از نظام ها

انواع استیلاجویی

بحران زدا

از طریق قدرت نظامی – مدلسکی

از طریق قدرت اقتصادی – نوام چامسکی

از طریق فرهنگ گرامشی، رابرت کاکس

فصل سوم

قانونمندیها و قواعد رفتاری ناشی از سطح کشوری

رسمی فراملی

بازیگران نظام بین المللی

غیر رسمی

ملی دولت ها

سازمان ملل  شرکت ها چند ملیتی

فرو ملی طبقات و قومیت ها

عناصر تشکیل دهنده ی دولت ،سرزمین ،حکومت حاکمیت جمعیت

نظر ماکس وبر در مورد حاکمیت حق انحصاری اعمار زور قانونی

حاکمیت : عنصر «گروهی تشکیل دهنده ی دولت حاکمیت است این واژه اول بار در قرن ۱۶

توسط ژان بدن بکار برده شد حاکیمت امری انتزاعی است نه انضمامی ماهیت حاکمیت «کیفی» است.

ماهیت انتزاعی و کیفی نمیتواند جایگاه عینی و دقیق داشته باشد.

سه خصوصیت اصلی حاکمیت

حاکمیت + سرزمین کشور

حاکمیت + مردم ← ملت

حاکمیت + مدیریت حکومت

دائمی بودن

غیر قابل تقسیم بودن

مطلق بودن

. حاکمیت تجلی قدرت است.

. حاکمیت انحصاری دائمی و تجزیه ناپذیر است.

کارکرد دولت رودی و همکاران معتقدند دولت نباید نخبه سالار باشد جون زمینه ساز برتری  N

اقویا بر ضعفا میشود دولت باید نخبه گرای دموکراتیک باشد.

قرارداد وستفالی ۱۶۴۸ زمینه ساز تشکیل دولت بود.

جنگهای سی ساله مذهبی عامل اصلی امضای قرارداد وستفالی بود.

تفاوت قدرت و اقتدار قدرت در مقابل دشمنان است و عرصه آن «خارج از حوزه ی  شهروندی است. اقتدار در عرصه داخلی است و در حوزه ی شهروندی است.

جامعه ی جهانی

مجموعه کشورهای مستقل در دوره ی معین که از نظر سیاسی بر هم تأثیر می گذارند و جهت  تحصیل منافع ملی با هم رابطه متقابل دارند.

تفاوت جامعه جهانی با جامعه داخلی

-۱- جامعه داخلی متمرکز و متشکل است و مرکز حکومت عامل وحدت و یکپارچگی است اما در  جامعه جهانی مرکزی برای وفاداری کشوها وجود ندارد و کشورها بر اساس حق حاکمیت به  دنبال منافع ملی خود هستند.

۲ در جامعه داخلی از راه قرارداد اجتماعی و قبول حکومت جنگ و هرج و مرج مهار شده است  ولی جامعه جهانی فاقد یک قدرت مافوق است لذا همه در جنگ و منازعه با هم به سر میبردند  جامعه جهانی جامعه ای بدون حکومت است.

در جامعه داخلی افراد به طور عمودی از عوامل قضایی اجرایی مقننه و سیستم های مذهبی و  سیاسی متأثرند و این بخاطر وجود قدرت مرکزی است ولی در جامعه ی جهانی بعلت عدم  وجود قدرت مرکزی یک جامعه رقابتی است.

۴ در جامعه داخلی صلاحیت احزاب و گروه ها بوسیله خود جامعه تعیین میشود ولی در جامعه  جهانی صلاحیت از اعضاء خود جامعه جهانی کسب میشود لذا این صلاحیت نام نیست.

. از مهمترین آثار حقوقی حاکمیت ملی اصل تساوی دولتهای دارای حاکمیت است این اصل  نشان دهنده ی این واقعیت است که گوهر نظام بین الملل آنارشیک و قیمومت گریز است. اصل  تساوی به این معناست که تمام کشورها به طور مساوی از احترام حقوقی برخورداند نه اینکه  کشورها از هر جهت با هم مساوی هستند.

عوامل قدرت ساز در صعود و افول منزلت کشور به دو دسته تقسیم میشوند عوامل سخت افزاری و  عوامل نرم افزاری

عرصه ی داخلی

عرصه ی خارجی

عوامل سخت افزاری

عوامل نرم افزاری

انرژی

صنعت

وسایل ارتباطی

توسعه یافتگی

بلند پردازی معقول فلسفی

ساختار نظامی سیاسی بین الملل

عوامل سخت افزاری

ساختار اقتصادی تکنولوژیک و فرهنگی بین الملل

ساختار منزلت ارتباطی

عوامل نرم افزاری

ساختار سیاسی نظم بین المللی

نهادهای حقوقی بین المللی

اتحادیه های بین المللی

ابر قدرت

تأثیر این تحولات سخت افزاری و نرم افزاری

قدرت بزرگ

قدرت متوسط

قدرت ها را به پنج دسته تقسیم کرده

قدرت کوچک

ریز قدرت

ابر قدرت دارای توان مطلق در تغییر نظام دارد و بقیه قدرتها توان نسبی دارند.

ابر قدرت و قدرت بزرگ قدرت جهانی دارند قدرت متوسط قدرت منطقه ای و قدرت کوچک قدرت  داخلی ریز قدرت داخلی ریز د قرت قدرت داخلی ولی با کمک دیگران دارند ابر قدرت و قدرت بزرگ  دارای استراتژی بلند دامنه حفظ وضع موجودند چرا که دارای مقدورات زیاد و محذورات کم هستند  بقیه ی قدرتها دارای استراتژی بلند دامنه تغییر وضع موجودند و به لحاظ تعامل مقدورات با محذورات  قدرت متوسط دارای مقدورات و محذورات متوسط است. قدرت کوچک مقدورات کم و محذورات  زیاد و ریز قدرت فاقد هر گونه مقدورات است و محذورات زیادی دارد.  والرشتاین معتقد است که

تأثیر پیشرفتهای اقتصادی و تئولوژیک کشورها را به ۴ دسته تقسیم کرده است.

مرکز شبه مرکز شبه پیرامون پیرامون والرشتاین معتقد است که نظام جهانی تابعی از ساختار  قدرت بازیگران اما اقتصادی است وی گوهر نظام را سلسله مراتبی میداند تأثیر مسائل ارتباطاتی  کشورها را به ۴ دسته تقسیم کرده است.

نفوذناپذیر و متنفذ قدرت فائقه در نظام بین الملل که کمترین تأثیر را از محیط می گیرد و بیشترین  تأثیر را می گذارد. آمریکا

نفوذ ناپذیر و غیر متنفذ خود کفایی داخلی دارند و فاقد بلند پروازی خارجی هستند، مثل سوئیس و سوند  نفوذپذیر و متنفذ کشورهایی که دارای منزلت استراتژیک هستند مثل ایران ژاپن سنگاپور و هنگ کنگ  نفوذ پذیر و غیر متنفذ کشوری که منفعلانه تحت نفوذ ورودیهای محیط است مثل لبنان  بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۷۵ این کشورها بسیار ضعیف هستند و تحولاتشان تابع تحولات  بین المللی است.

ناسیونالیسم

امروزه در خاورمیانه و برخی کشورهای آسیایی و افریقایی در حال پا گرفتن است.

این نگرش مبنای قدرت سازی مشترک است.

در رابطه با رشد ناسیونالیسم دو عامل  مهم نقش  ایفاء می کنند.

آموزش شناسایی هویت ملی

القاء ایمان ایجاد وفاداری

تلاش برای سیاسی شدن طبقه پرولتاریا اولین بار توسط مارکس و باکونین در ۱۸۶۴ در  بین الملل اول آغاز شد.

بین الملل دوم ۱۸۸۹ در پاریس ایجاد شد و ۲ و ۲ گرایش داشت

}  پرولتار یا از طریق روشهای  دموکراتیک و پارلمانی

جناح چپ واژگونی نظام  سرمایه داری از طریق خشونت

جناح راست کسب قدرت برای

خلاصه فصل

رسمی

ملی – دولت ها

فراملی سازمان ملل  شرکت های چند ملیتی

بازیگران نظام بین الملل

فروملی طبقات، قومیت ها

غیر رسمی

عناصر تشکیل دهنده ی دولت عبارتند از : سرزمین جمعیت، حکومت حاکمیت

تعریف حاکمیت از نظر ماکس وبر حق انحصاری اعمال زور قانونی

ویژگیهای حاکمیت انحصاری بودن دائمی بودن تجزیه ناپذیر بودن مطلق بودن انتزاعی

بودن ماهیت کیفی داشتن

. حاکمیت تجلی قدرت است.

. مهمترین اثر حقوقی حاکمیت ملی اصل تساوی است که بیانگر آنارشیک بودن نظام  بین الملل است.

تفاوت جامعه جهانی و جامعه داخلی مرکزی

جامعه ی جهانی غیر متمرکز، عدم وجود حکومت مرکزی عدم  وجود قدرت عدم صلاحیت نام اعضاء

جامعه داخلی متمرکز وجود حکومت مرکزی وجود قدرت  ،مرکزی صلاحیت نام اعضاء

عوامل قدرت ساز در صعود و افول منزلت کشورها

عوامل سخت افزاری

عوامل نرم افزاری

تأثیر عوامل سخت افزاری و نرم افزاری کشورها را به ۵ دسته ی زیر تقسیم کرده است

۱ ابر قدرت توان مطلق قدرت جهانی استراتژی حفظ وضع موجود

قدرت بزرگ توان نسبی قدرت جهانی تغییر وضع موجود

قدرت متوسط توان نسبی قدرت منطقه ای تغییر وضع موجود

قدرت کوچک توان نسبی قدرت داخلی تغییر وضع موجود

۵ ریز قدرت توان نسبی قدرت داخلی با کمک دیگران تغییر وضع موجود

مرکز

تقسیم بندی والرشتاین از کشورها بر اساس پیشرفت های اقتصادی

شبه مرکز

تست های آخر فصل

شبه پیرامون

پیرامون

۱ از لحاظ اقتصادی – فنی میتوان کشورهای مختلف را به کدام یک از دسته های زیر تقسیم کرد؟

(۱) مرکز – حاشیه

قدرت بزرگ قدرت کوچک

محدود بازی قدرت متوسط ………. و …….. است.

(۲) خرسند – ناخرسند

(۴) طرفدار حفظ وضع موجود طرفدار تغییر وضع موجود

(۱) داخلی – نسبی

(۲) جهانی – نسبی

۱- گزینه «۱»

-۲- گزینه «۳»

(۳) منطقه ای – نسبی

(۴) جهانی – مطلق

پاسخ تست های آخر فصل

فصل چهارم

۱- همگرایی منطقه ای

قانونمندیهای رفتاری ناشی از تعامل بازیگران ملی

با بازیگران جهانی

ناتوانی کشورها در تأمین امنیت رفاهی جامعه و بیان مطالبات مردم از حکومت باعث شد برخی به  سمت نظرات همگرایی روند در این خصوص کارکردگراها از جمله «میترانی» مدعی شدند دولت  ملی باید بعضی از حوزه های صلاحیت خود را به نهادهای فراملی و اگذار کند میترانی معتقد است که  همکاری های فنی و اقتصادی به همکاری سیاسی می انجامد و فرضیه تسری را مطرح می کند.

۲- وابستگی متقابل

حاصل تلفیق بین آرمانگرایی فلسفی و واقعیت عینی نیاز انسان به قدرت میباشد نظریه پردازان  وابستگی متقابل معتقدند

۱ تمایلات ملی گرا قابل از بین رفتن نیست

۲ کار کرد دولت امنیت است ولی در طی زمان ماهیت امنیت از وجودی به رفاهی تبدیل شده و  ابزار آن از نظامی به اقتصادی فنی و فرهنگی تغییر یافته است.

جلوه های دوگانه تعارض و همکاری فضای وابستگی متقابل را ایجاد میکنند.

تقابل ساختار و پویشهای جنگ و تعارش با همکاری و رقابت

تحول در پویشهای ساختاری  معیارهای مقایسه ای

ساختار بازیگران و ساختار و  پویشهای تعارضی

ساختار و پویش های همکاری  و رقابت

۱- نوع بازیگر

رسمی – دولت ملی

رسمی – غیر رسمی

نوع تهدیدهای امنیتی

سخت افزاری

نرم افزاری

– ماهیت تهدیدات

وجودی

رفاهی

-۴- نوع ابزار قدرت

نظامی غالب و رایج

نظامی غالب، اقتصادی – فنی

رایج فرهنگی نافذ

۵ نوع استراتژی اقدام

خصمانه – محافظه کارانه

غیر خصمانه تحول طلب

۶- قاعده بازی

حاصل جمع جبری صفر

حاصل جمع برای مضاعف

متضاد

اکراهی

منافع بازیگران

— ماهیت قدرت

۹ کارایی زور

زیاد

تلفیقی که پیشینی، متباین

پسینی، متشابه

اقناعی اکراهی تشویقی

تخصصی حقانی

کم و گاه معکوس

۱۰- سازمان روابط

۱۱- کارگردانی مسائل

۱۲- جهتگیری نظام

۱۳ – نوع همبستگی

۱۴ – سطح تحلیل

نوع استراتژی

آنارشیک

دو جانبه

تمرکز گریز – تمرکز گرا

چند جانبه

ارگانیک موازنه منفی

موازنه مثبت مشارکتی

تعارضی

پویش مهم پیوستگی

جدایی سطح داخلی از خارجی

اتصال دو سطح داخلی و خارجی

در پویشهای رقابتی غیر خصمانه تحول طلب است به این معنا که همکار شویم در مشترکات و

می پذیریم همدیگر را در تنوع یعنی ائتلاف بر اختلاف

در واقع این حالت ائتلاف بر اختلاف یعنی ما در سطح جهانی یک منفعت مشترک داریم به این ترتیب  حفظ مفردات و تعامل در مشترکات

قاعده ی بازی

در پویش تعارضی حاصل جمع جبری صفر یعنی برد تو باخت من است. این طرز تفکر ارسطوی است.

در پویش رقابتی حاصل جمع جبری مضاعف یعنی هم برد و هم باخت در آن است.

یعنی در دید پسارفتارگرا قاعده ی بازی به دو صورت است

متغیر برد برد

مضاعف

متغیر برد – برد یعنی اینکه متناسب با قدرت هر دو بازیگران میبرند مثلاً یکی ۶ تا میبرد و دیگری

۸ تا می برد.

منافع بازیگران

در پویش تعارضی متضاد است و بر تمایز منافع تأکید میکند پالمرستون می گوید: ما دوست و  دشمن دائمی نداریم بلکه منافع دائمی داریم

در پویش وابستگی متقابل و رقابت تلفیقی است یعنی مفردات کشوری + مشترکات انسانی یا جهانی

کارایی زور

در پویش های تعارضی زیاد است چون روابط بین الملل اصالتاً قدرت است در حالیکه این کارایی زور در  نظام جهانی کم است چون نظام جهانی دو بعد دارد

۱ – مشترکات

۲- مفردات

در جامعه ی اخلاقی زور وجود ندارد.

جهت گیری نظام در پویش تعارضی موازنه ی منفی است چون آنارشیک است ولی در پویش  رقابتی و همکاری وابستگی متقابل مثبت مشارکتی و فعالانه است.

نوع همبستگی در پویش تعارضی مکانیکی است ولی در وابستگی متقابل سیبرنتیک است تا  ارتباطی و فرهنگی که شبکه ای است.

خطابی القاء مطرح است از بالا به پایین است. سلطه گر است.

سه نوع جامعه داریم

کتابی  اینجا نیز دوباره سلطه مطرح است ولی عقلایی است نه القائی

وابستگی

شبکه ای جامعه یک طرفه نیست بلکه دو طرفه است.

این پویش زمانی ایجاد میشود که دو قدرت نابرابر با هم وارد معامله میشوند چون ساختار مبادلات  دو جانبه است چنانچه کشوری به بلوغ ملی رسیده باشد وارد وابستگی متقابل میشود ولی در صورت  عدم بلوغ ملی کشور اجباراً یا داوطلبانه وابسته میشود این پویش مبتنی بر واقعگرایی است لذا  قاعده ی بازی حاصل جمع جبری صفر است.

-۴- مبادلات رژیمی

از ۱۹۷۰ به بعد این نظریه بطور روزافزونی نظر دولتمردان را به خود جلب کرد. به جای دیدگاه  مطلق گرای وجود و یا عدم وجود رابطه دولت مردان دریافتند که نوع رابطه مهم است. اینکه چه نوع  رژیمی بر رفتار بازیگران حاکم شود بستگی به ماهیت روابط و تصمیم دولت مردان دارد.

کرانسر معتقد است هنجارهای مطلوب باعث شکل گیری قواعد رفتاری میشود مائل عرضی  در کیفیت روابط نقشی ندارند بلکه بر ماهیت روابط تأثیر کمی می گذارند.

رابرت کوهین و ژروزف نای رژیم موضوعی را حاوی اصول و قواعد و روندهای خاصی از تصمیم گیری  می دانند که انتظارات بازیگران در یک حوزه ی خاص حول محور آن به همگرایی می گراید.  فردهرش مفهوم مبادلات رژیمی را به حوزه ی منافع مشترک و دوستی ها محدود میکند.

خلاصه فصل

ه همگرایی منطقه ای میترانی از جمله کار کردگراهایی است که معتقد است همکاریهای فنی و اقتصادی  باعث شکل گیری همکاریهای سیاسی میشود و در این رابطه فرضیه تسری را مطرح میکند.

ه وابستگی متقابل جلوه ای از تعارض و همکاری است کارکرد دولت از امنیت وجودی به «امنیت  رفاهی و ابزار آن از نظامی به اقتصادی، فنی و فرهنگی تغییر کرده است.

. وابستگی در صورت عدم بلوغ ملی کشور اجباراً یا داوطلبانه وابسته میشود.

مبادلات رژیمی از ۱۹۷۰ به بعد مطرح شد و به جای دیدگاه رابطه با عدم رابطه معتقدند که «وع  رابطه مهم است.

فصل پنجم

کشور در بازی قدرت بین المللی

تعریف امنیت و جنگ از دیدگاه والترلیپمن

امنیت همیشه همراه با قدرت نظامی است بطوری که وجود و یا عدم وجود امنیت بستگی به توانایی کشور در  دفع حمله نظامی دارد.

است.  امروزه قدرت نظامی غالب است ولی رایج نیست قدرت اقتصادی رایج است و قدرت فرهنگی نافذ

جنگ راهی است که طی آن تصمیمات بزرگ انسانی اتخاذ میشود.

خصایص امنیت

ذهنی بودن

نسبی بودن

وجود رابطه ی منطقی بین امنیت و قدرت

یکی از آثار و نتایج ذهنی بودن امنیت ایجاد ترس و توسل به قوه ی قهریه برای سیاستهای  داخلی و خارجی است.

اتکاء بیش از حد به کمک خارجی در زمینه های اقتصادی نظامی و فنی

عوامل ناامنی

توسعه اقتصادی و انفجار جمعیت کشور همسایه در تقابل با عقب ماندگی کشور خود

پوچالا معتقد است در یک جامعه در حال مدرن شدن امنیت توسعه است.

مسائل عمده ی قرن ۱۸ جنگهای عمده رقابتهای تجاری ایجاد امپراطوریهای مستعمراتی  علت اصلی جنگهای عمده قرن ۱۸ اختلافات و دعاوی خانوادگی بود

سه معیار هالستی» در خصوص اهداف ملی

دستیابی به هدف

تقسیم بندی اهداف از :  نظر هالستی

اهداف ثانویه

ارزشمند بودن هدف از نظر رهبران  دستیابی به هدف  «زمان»  لازم برای  فشارهای وارده به ملل دیگر جهت

اهداف اولیه (حیاتی) ارزشهای اساسی جامعه اند

اهداف ثانویه (غیر حیاطی) (متوسط) وجود محدودیت

زمانی در این اهداف

کسب و افزایش پرستیژ کشوری

توسعه طلبی و امپرایالیزم

گسترش ایدئولوژی

احتیاجات و تقاضاهای عمومی

بلند دامنه

استراتژیک (اولیه)

نوع دیگر تقسیم بندی اهداف ملی

کوتاه دامنه

تاکتیک (ثانویه)

ه اهداف استراتژیک مرتبط با بقاء وجود است.

ه اهداف تاکتیک متضمن رفاه و توان جامعه است لذا قابل مذاکره است.

تقسیم بندی و لفرز از اهداف ملی

تقسیم بندی کوهن نای  هاوس از اهداف ملی

مالکانه – رقابتی  *

محیطی – انطباقی

والا – حاد

سفلی – ملایم

اعلانی

تقسیم بندی روزولت از اهداف ملی

مستقل  وابسته

تقسیم بندی سمیرامین از اهداف ملی

قدرت ملی

هسته اصلی مباث سیاست داخلی و خارجی را قدرت ملی تشکیل میدهد توانایی تحصیل هدف از قبل  دیگران را قدرت ملی میگویند.

قدرت ملی عامل تعیین کننده سیاستهای خارجی کشور است.

مورگنتا معتقد است سیاست داخلی و خارجی با توجه به هدفی که تعقیب می کند به ۳ دسته  تقسیم می شود: حفظ قدرت افزایش قدرت نمایش قدرت سیاست افزایش قدرت را سیاست  امپریالیستی می گویند.

هدف سیاست نمایش قدرت کسب پرستیژ در عرصه بین الملل است.

قدرت توان به تمکین واداشتن رقیب را گویند در داخل قدرت از آن مردم است و در خارج  قدرت در مقابله با دیگر بازیگران استفاده میشود قدرت عرصه ی موازنه ی منفی است.

اقتدار قدرت مشروع میباشد عرصه ی موازنه ی مثبت و جهت دهنده به مصالح عمومی است.

توان ظرفیت و داشته هاست و ممکن است هیچگاه برای رسیدن به هدف فعال نشود.  نفوذ مفهوم عامی است که بر قدرت و اقتدار شمولیت دارد.

اشکال قدرت

ایجابی توان به تمکین واداشتن رقیب است.

سلبی :  توان بازداشتن رقیب از اقدام است.

ایذایی توان به تأخیر انداختن اقدام رقیب است

منافع ملی گوهر اصلی بحث روابط بین الملل منافع ملی میباشد.

منافع ملی عبارتست از وضعیتی که جامعه سیاسی در بهترین وضعیت سیاسی و قدرت خود

قرار می گیرد.

منافع ملی امری ذهنی و دلخواه نیست بلکه هدفهای اولیه و همیشگی یک کشور است.

این اهداف به ۴ دسته تقسیم میشوند

امنیت وجودی

امنیت رفاهی

پرستیژ

حفظ و ازدیاد قدرت کشور در روابط با دیگر کشورها

بنابراین منافع ملی امری عینی و ملموس است و همیشگی است. دیدگاه وی کلان و سنتی است.

کرانر منافع ملی را گزینه ای گریز ناپذیر» محسوب می دارد.

پالمرستون میگوید ما تعهد ابدی نداریم بلکه منافع ملی برای ما ابدی است.

اسنایدر دارای دیدگاه خرد نسبت به منافع ملی است و آن را مجموعه ای از ارجحیت های  تصمیم گیرندگان هر کشور میداند.

منافع ملی به ۴ دسته تقسیم میشود

منافع ملی اختلاف زا که قابل مصالحه و مرافعه است. در واقع منافع بازیگرانی است که با  هم رقابت دارند نه تغییر بنیادی یعنی تفاوتها کمی است نه کیفی

منافع ملی متعارض زمانی است که منافع بازیگران با یکدیگر تفاوت اساسی دارد. بازی  احتمالی حاصل جمع جبری صفر است.

منافع ملی مشترک آن دسته از منافع که بازیگران دارای منفعت همسان هستند شباهت  کیفی در منافع مثلاً در جنوب همه طرفدار تغییر وضع موجودند.

– منافع ملی موازی زمانی است که ارتقاء و افول منافع ملی یک کشور به ارتقاء و یا افول  منافع ملی دیگر کشور بستگی دارد شباهت «کمی دارند.

سنتز مافع ملی

تز عرصه داخلی آمادگی مقدورات ملی. سنتزی از

آنتی تز عرصه خارجی و بین المللی سازگاری با محذورات

تز: اهداف ملی

آنتی تز: قدرت ملی

در تدوین منافع ملی هم باید به استراتژی اعم از بلند دامنه و کوتاه دامنه اندیشید و هم  تاکتیک های اقدام در سیاست خارجی را در نظر گرفت.

ه استراتژی کوتاه دامنه به مواضع اصولی جامعه اشاره دارد.

اشاره دارد به مواضع اصولی جامعه

تقسیم بندی

ارزش ها

حفظ وضع موجود

ارزشهای اصولی ارزشهای ناشی از استراتژی بلند دامنه میباشند

تغییر وضع موجود

ارزشهای فرعی

انزوا

مواضع اصولی : ارزشهای ناشی از استراتژی کوتاه دامنه میباشند.

بی طرفی

که به ۴ دسته تقسیم میشوند.

مواضع فرعی

عدم تعهد

اتحاد و تعهد

انزوا بازیگر خود را بی نیاز و یا ناتوان از درگیر شدن در مسائل بین المللی میداند این استراتژی  معمولاً در قالب استراتژی بلند دامنه حفظ وضع موجود طرح و اجرا می شود.

بی طرفی بازیگر به هیچ وجه خود را در منازعات بین المللی درگیر نمیکند در صورتیکه کشور از  «پرستیژ خوبی برخوردار باشد از این جایگاه برای داوری استفاده میشود خاص بازیگران است که  هیچگونه بلند پروازی نظامی ندارند با اعلام این استراتژی کشور بی طرف از اتحاد با بازیگران اصلی نظام  محروم میشود دولت بی طرف در مبادلات بین المللی نقش انفعالی ایفا میکند و از لحاظ حقوقی حق  عضویت در سازمان ملل را ندارد.

عدم تعهد این استراتژی به ابتکار رهبران آزاد شده از سلطه استعمار پس از ۱۹۴۵ پایه گذاری  شد. رهبران کشورهای هند جواهر لعل نهرو) مصر (جمال عبدالناصر) اندونزی احمد سوکارنو  یوگلاوی مارشال (تیتو

این استراتژی با فروپاشی نظام دو قطبی کارایی خود را تا حدود زیادی از دست داد، علت آن نیز  مبارزه ی آمریکا با این اهداف ارزشی است این استراتژی ناشی از بدبینی تصمیم گیرندگان این کشورها  به بازیگران اصلی نظام بین الملل است و جنبه ی سلبی دارد.

اتحاد دو تعهد این استراتژی حول محور منافع مشترک سازماندهی میشود. در اتحاد و تعهد  عامل تعهد بسیا مهم است. یعنی اتحاد ابزاری است برای رسیدن به نوعی خاصی از تعهد. این  استراتژی ناشی از این برداشت است که منافع ملی از سوی یکی از بازیگران اصلی نظام بین الملل در  خطر قرار دارد لذا تصمیم گیرندگان کشور با بازیگر دیگر پیمان همکاری میبندند تا خود را از خطر  تهدید برهانند.

تصمیم گیری برای تصمیم گیری معیارهای مختلفی را در نظر میگیرند که عبارتند از:

۱ نوع ارزش گوهر منافع ملی پسینی و عرفی است ولی در رابطه با مسلمانان مسأله «اعتقاد  مذهبی و در رابطه با قومیتها مسائل فرهنگی و گویشی را باید در نظر گرفت.

-۲- سطح تحلیل توجه به محذورات خارجی و مقدورات داخلی و عوامل تأثیر گذار بر آن در میزان  موفقیت در یک تصمیم گیری حائز اهمیتند.

نهادی بودن یا شخصی تصمیمات در کشورهای عقب مانده گاها نظرات حکمرانان خودکامه  حاکم میشود ولی امروزه نباید تصمیمات را شخصی کرد بلکه باید نهادهای تخصصی برای

تدوین سیاست خارجی، تأسیس شوند.

۴ میزان عقلانیت در تصمیم گیری عقلانیت مطلق جنبه ی نمادین و استعلایی دارد در حالی که  برای تصمیمات درست باید از عقل محصور و تعدیل شده استفاده کرد و به جای آرمانگرایی  باید به عینی گرایی روی آورد.

ثبات و یا تغییر در تصمیم گیری تصمیم گیری باید دارای شرایط و چهارچوبی باشد که به  مجریان سیاستگذاری امکان تجدید نظر بدهد یعنی بطور تدریجی باید تصمیمات عاقلانه شود و  در عین اینکه «اصول حفظ میشود باید مواضع» را بازبینی کرد.

در خصوص عوامل تأثیرگذار بر تصمیم گیری ۳ برداشت کلی حاکم است:

(الف) برداشت هنجاری این دسته دیدگاهی خوش خیالانه دارند و نوعی انحراف از آرمانگرایی  آرمانگرایان عینیت و محدودیتهای ناشی از آن را در نظر میگیرند و با توجه به آن به هنجارهای  اصولی توجه میکنند. اصول ثابت میماند مواضع با شرایط «تغییر» می کنند.

ب برداشت تاریخی در این دیدگاه به موفقیتهای غیر اتفاقی منافع و اهداف بعنوان یک «واقعیت»

توجه میشود این نگرش عینی گرا و محافظه کارانه میباشد.

ج) برداشت تلفیقی آرمانگرایی فلسفی عینی گرایی علمی

الگوهای بررسی سیاست خارجی به ۶ مدل تقسیم میشود

-۱ مدل استراتژیک به منافع حساس و حیاتی توجه دارد.

مدل تصمیم گیری نهادی توجه به سنتها و آیین نامه های نهادی می کند.

مدل دیوانسالاری توجه به ارتباط شخصیت انسانی و نهاد حاکم دارد .

– مدل تطابق و سازواری توجه به این نکته که حقیقت ثابت است ولی واقعیت متغیر است.  فلسفه به حقیقت توجه دارد ولی علم به واقعیت

۵ مدل فزآینده اطلاعات نقش مهمی در تصمیم گیری دارد و باید بطور فزاینده ای جذب شود

مدل سیستمی به سیاست خارجی باید بعنوان یک سیستم توجه کرد که دارای ورودی ها و  خروجی هایی میباشد.

روابط تصمیم گیری

شخصی

انسان شناختی

نگرش

نقشی

غیر عقلی

عقل گرا

تلفیقی

های سالم روان نژند  انسان ،  انسان  های ناسالم روان پریش

روان شناختی

تصمیم گیری یا رابطه شخصی برقرار میکند که مبتنی بر ویژگیهای نظم اولیه ای است یا رابطه  نقشی برقرار میکند. در مسائل رابطه شخصی نگرش یا انسان شناخت است یا روانشناختی در  انسان شناختی یک دسته کسانی هستند که انسان را موجودی خطرناک می دانند همانطور که هابز  می گوید این گروه انسان را غریزه گرا و غیر عقلی میدانند دسته دوم کسانی هستند که بطور رمانتیک  تجربی

انسان را صرفاً خوب میدانند مانند لیبرالها و آرمانگراها که معتقدند انسانها گهگاه به لحاظ آموزشی و

دچار خطا میشوند و بنابراین این گروه را عقل گرا می گویند.

دسته ی سوم نگرش تلفیقی از انسان است که میگوید انسان مجموعه ای از نیروهایی عاطفی به  دو شکل فروعقلی (نیازها) و فراعقلی ارزشها است و عقل برای برآوردن نیازها یا تنظیم بین نیازها و  ارزش هاست.

دوم گرایشان روانشناختی است. زمانی که از روان شناختی صحبت میکنیم انسانها به ۲ دسته تقسیم  میشوند. سالم و ناسالم

انسانهای سالم انسانهایی واقعی هستند که روان نژند میباشند اینها یا اسکیزوفرنی ضعیف دارند و یا  پارانوی ضعیف دارند.

انسانهای ناسالم روان پریش هستند. این دسته یا اسکیزوفرنی شدید دارند و یا پارانوی شدید  دارند. برای مثال بسیاری از مائوئیستهای شوروی فاشیستها در ایتالیا و آلمان هیتلری اسکیزوفرنی روان  پریشانه دارند و از خشونت و جنون لذت میبرند گروهی دیگر در دنیا هستند که پارانوی روان پریش  دارند و مایل به وابستگی هستند مسأله روان نژندی نگرشی است که نشان از خشیه انسانی دارد یعنی  همه انسانها میزانی از این ضعف را دارند و این ضعف برای حرکت آنها به سوی پیشرفت لازم است. در  کشورهای جنوب رهبر کاریزمایی یک قاعده است و تفاوت او با انسانهای دیگر کیفی در وجود دیده  میشود نه کیفی در برنامه ولی بعضی از رهبران شمال مثل کندی و روزولت کاریزما بودند ولی کاریزمای  برنامه ای بودند.

انواع تصمیم گیری

۱ تصمیم گیری عقلایی معتقد به عقلانیت مطلق در رهبران و انسان هستند و دنبال بهترین  منافع هستند، اسنایدر جزء این دسته است.

مدل رضایت بخش مبتنی بر عقلانیت محصور و نسبی است. هربرت سایمون» جزء این  دسته است که معتقد است در عمل انسانها به آنچه میتوانند بسنده میکنند. خوش خیالان به  دنبال عقل مطلق اند. در عمل انسانها به آنچه که برای آنها در ابتدا ممکن است بسنده  می کنند.

لذا اصل «بندگی باید راهنمای سیاست خارجی باشد.

مدل فزآینده به شرایط متغیر محیطی توجه دارد و ضد جزمیت شناختی است. اصول را باید  حفظ کرد ولی مواضع میتواند تغییر کند.

-۴- مدل بینش فوق العاده این مدل توسط رهبران فره وشی استفاده می شود. در جوامع توده ای  مردم شیفته تصمیمات رمانتیک و با شکوه رهبران میشوند.

مدل مختلط این مدل از تلفیق دو مدل (عقلایی فرآینده)

ایجاد شده که حاوی عقلانیت نهادی اصول ثابت و شرایط متغیر محیطی است پاره تو مختلط را  اینگونه معنا میکند تصمیم گیری را میتوان به نحوی بهینه کرد که همه اعضاء از آن استفاده کنند ولی در  عین حال کمترین آسیب ممکن منافع آنان را تهدید کند که به این تلاش پاره تویی می گویند.

خلاصه فصل

خصایص امنیت

ذهنی بودن – موجب ترس و توسل به زور میشود.

نسبی بودن

وجود رابطه بین امنیت و قدرت

تقسیم بندی اهداف از نظر هالستی

اولیه (حیاتی) ارزشهای اساسی جامعه اند.

معیارهای هالستی در خصوص اهداف ملی

پرستیژ نمایش قدرت  امپریالیزم افزایش قدرت  ایدئولوژی  تقاضاهای عمومی

ثانویه (غیرحیاتی)

ارزش هدف  زمان رسیدن به هدف  فشار به ملل دیگر

حفظ قدرت  افزایش قدرت (امپریالیزم)  نمایش قدرت کسب پرستیژ)

مورگنتا سیاست داخلی و خارجی را به ۳ دسته تقسیم میکند

ایجابی  سلبی  ایذائی

اشکال قدرت

دیدگاه  مورگنتا در رابطه با منافع ملی

ستاره راهنما

دائمی بودن

عینی و ملموس بودن  دیدگاه کلان و سنتی

اختلاف زا قابل مصالحه، رقابت بازیگران تفاوت کمی  متعارض – غیر قابل مصالحه، تفاوت اساسی بازیگران  مشترک منفعت همسان بازیگران، شباهت کیفی

تقسیم بندی منافع ملی

موازی شباهت کمی

نوع ارزش

سطح تحلیل

معیارهای تصمیم گیری

نهادی بودن یا شخصی بودن تصمیمات

میزان عقلانیت

ثبات یا تغییر در تصمیم گیری

الگوهای بررسی سیاست خارجی استراتژیک تصمیم گیری نهادی دیوانسالاری تطابق و  سازواری، سیستمی، فزآینده

انواع مدلهای تصمیم گیری عقلایی رضایت بخش فزاینده بینش فوق العاده مختلط

امپراطوری ناشی از فشار غریزی ترسی – امنیتی  ملی ناشی از تلاش عقلایی فرد برای رفع  و معنوی تأکید بر خیر نسبی و امنیت نظامی  جهانی – گسترش اختیارات فردی تکثر  نهادهای اجتماعی توجه به خیر مطلق و امنیت  اقتصادی

تقسیم بندی تاریخ سیاسی بشر از نظم

نیازهای اقتصادی

فصل اول

نظم نوین جهانی

مقدمه

نظم نوین جهانی نظمی است که پس از کمرنگ شدن نظم آنارشیک وستفالیایی در حال شکل گیری  است. این نظم انسان محور است و از طریق به خدمت گرفتن تعداد زیادی از نهادها محقق میشود.

خودآگاهی فرهنگی همکاری تمدنی دو روند و اگرایانه و همگرایانه در نظم نوین ایجاد می کنند.

تقسیم بندی انتزاعی تاریخ سیاسی بشر تأیید میکند که ۳ نظم امپراطوری، ملی و جهانی طی  زمان پدیدار شده اند میل به تشکیل امپراطوری از یک فشار غریزی ترسی – امنیتی ناشی میشد. لذا  گرایش به تأسیس این نهاد بر پایه ای بی ثبات استوار بود به این لحاظ با قدرت گرفتن انسان نظم  امپراطوری نمی توانست در طولانی مدت پایدار بماند. در نتیجه با تشکیل دولت دودمانی – برژوازی و  نهایتاً دولت ملی امپراطوری ها از درون فرو پاشیدند.

بر عکس شاخه امپراطوری که خصلت طفیلی گری داشت گرایش تولید از شاخه روستا آغاز شد. در واقع  روستا به مقتضای میل شخصی و خاص طلبانه فرد بوجود آمد لذا وجود جمعی» در آن مبنایی نداشت. از  سوی دیگر روستا به مقتضای نیازهای مادی اقتصادی برای رفع مشکلات غذایی و اسکان ایجاد شده بود لذا به  «مرکزی» برای مبادلات و دیگر نیازهای مادی و معنوی اسان نیاز بود. لذا شهر بعنوان مرکز مبادلات و رفع  نیازهای اقتصادی معنوی شکل گرفت. با این وجود روستا شهر کشور منطقه گرایی و جهان گرایی همه دارای  یک ویژگی مشترکند و آن تلاش عقلایی فرد برای رفع نیازهای فزآینده اقتصادی و معنوی است نه  اضطرارهای غریزی روانی جنسی و یا تهدید امنیت آن گونه ای که در نظم امپراطوری و سنتی بود. لذا  برعکس آنچه که در نظم سنتی از قبیله تا امپراطوری امنیت نظامی مبنای فضیلت بود و به خیر نسبی توجه  داشتند، در شاخه ای که به نظم روستا شهر تا دولت ملی ختم میشد بعد عقلایی تولید و رفاه مادی در قالب  امنیت اقتصادی و توجه به خیر مطلق حاکم میشود.

نظم نوین جهانی ضمن تقویت گذار از خیر نسبی نظامی به خیر مطلق تولیدی دندان زهر آگین  فردگرایی خود محورانه را کشیده و فردگرایی را در قالب تعاون جمعی و سعادت مادی و معنوی  جمعی پیوند میدهد

در حالی که دولتهای ملی بکلی نظم امپراطوری را از بین برده اند نظم نوین جهانی یک محیطی  را ایجاد میکند که حاکمیت مطلقه دائمی و تقسیم ناپذیر دولتهای ملی را تعدیل میکند.

امروزه مفهوم حاکمیت نه در قدرت نظامی بلکه در پیشرفتهای تکنولوژیک و دانش فنی ،  شکوفایی اقتصادی تجلی یافته است.

لذا آن دسته از بازیگران سیاسی موفق هستند که توانسته اند متغیرهای محیطی را به سرعت  درک کنند و خود را آماده ی بهره گیری از آن کنند.

مبنای نظم نوین جهانی بر گسترش اختیارات فردی و تکثر نهادهای اجتماعی است که در  سه سطح فروملی ملی و فراملی تشکیل میشوند.

در واقع نظم نوین جهانی از پیدایش همزمان دو حرکت متناقض بسوی کلیت جامعه جهانی و  اهمیت یافتن فردیت انسانی حکایت دارد بنابراین بر خلاف شکل امپراطوری سنتی که در آن مبنای  اقدام سیاسی بر یک وجود انسانی به نام امپراطور استوار بود نظم نوین جهانی عرصه ی تلفیق  آزادی های فردی انسان با همکاری داوطلبانه انسانها در حوزه های کارکردی و حقوقی است.

در نتیجه ی تحول در نظم است که مفاهیم دولت ملی ،حکومت امنیت قدرت و به شدت تحول  یافته اند. دولت ملی حصار رسوخ ناپذیر خود را از دست داده و حکومتها دیگر نمی توانند نقش کنترلی  مستقل بر جامعه داشته باشند. امنیت چند لایه شده و بعد اقتصادی آن بر بعد نظامی برتری یافته است.  اتزیونی در خصوص شکل گیری تجمع های انسانی به دو خط فکری آفرینشی و سلولی اشاره میکند.  تفکر آفرینشی حاکی از تقدم حقوق فردی بر جمعی و تفکر سلولی حاکی از تقدم حقوق جمعی بر  فردی است.

تفکر آفرینشی (مکانیک اتمی نیوتونی تفکر سلولی ارگانیک سنتی و تئوکراتیک نظم نوین  جهانی نظمی است که در آن همکاری جمعی بدون تضییع حقوق فردی عملی میشود. به بیان دیگر  نظم نوین جهانی ایجاد کننده ی نقشهای انتزاعی عام جدیدی است که هویت اصالت فردی را هم  تقویت میکند. این تحول مستلزم نوعی نظم خاص است که به آن تکثرگرایی مدنی می گوییم.

منظور از تکثرگرایی رسیدن فرد به نهایت توان خویش در جهت حفظ خود و علایق خود از  گزند مزاحمتهای محیطی و جمعی است و منظور از مدنی این است که برای فعلیت بخشیدن به  این توانمندیها فرد باید بفهمد که نهادهای اجتماعی به مقتضای قراردادهای جمعی و برای رفع  نیازهای مشترک انسانی بوجود آمده اند و قد است بخشیدن به آنها می تواند مشکل ساز باشد.  تکثرگرایی (تفردگرایی و مدنی تجمع گرایی

در نظام بین المللی سلسله مراتبی غیر دستوری فعلی بازیگران بسته به نوع قدرت طلبی مطلق و یا  نسبی و حوزه ی فعالیت بین المللی منطقه ای محلی به ۵ دسته ابر قدرت قدرت بزرگ قدرت  متوسط قدرت کوچک و ریز قدرت در ابعاد (۴) بعدی ۳ بعدی ۲ بعدی و یک بعدی تقسیم میشوند.

منظور از قدرت مطلق داشتن قدرت نظامی اقتصادی و یا دانش فنی به حدی است که توانایی  تحول این نظام به نظام دیگر را داشته باشد.

اقتصاد و توان فنی یک ابر قدرت توان تغییر ایجابی و یا سلبی را در نظام دارد و لی توان بازیگران دیگر  حالت «تأثیر گذاری» دارد نه تغییر ایجابی و سلبی ابر قدرتها از وابستگی مصون نیستند. اما میزان وابستگی  آنها کمتر است.

بنابراین نظم نوین جهانی به معنای موضوعیت نداشتن صرف بازی نظامی و پیوستگی و تعامل بین  مؤلفه های کل نظام است.

مقایسه ی نظامهای سیاسی تحول در نهادها

نظم سنتی ویژگیهای نظم سنتی عبارتست از:

ادراک مبنایی ذهنی دارد و از ترس ناشی از تهدیدات امنیت فیزیکی ایجاد می شود. لذا تشکیلات  تجمع گرایی قداست متافیزیکی می یابند و نظامی گری از ویژگیهای بارز آن است. مرزها سیالند و با  تمایلات فردی نظامیان و خودکامگی آنان بهم میریزند این جمع بهم چسبانده شده به لحاظ عدم  تجانس با هم ادغام نشده اند. از لحاظ جامعه شناختی

به لحاظ سیاسی هم حاکمیت و هم حکومت در فرمانروا نهفته است. فرهنگ سیاسی مهرپیوند است.  گرایشات تمرکز گرا دارد.

مشروعیت بعدی متافیزیکی و فلسفی دارد و ویژگی این نوع مشروعیت این است که بی نیاز از  مقبولیت مردمی است این امر باعث میشود که حکومتهایی ایجاد شود که از مردم مستقل هستند.  منشاء الهام این نظم وجود بیولوژیک انسانی است.

نظم وستفالیایی ویژگی این نظام عبارتست از:

مرزها ثابت هستند صحنه داخلی و خارجی از هم جداست. بازیگر ملی متولد میشود که گرایشی  تمرکز گریز دارد. این نظم از کلیتهای مکانیکی نشأت گرفته است.

برای اولین بار انسان به تعریف خود و نهادهای اجتماعی خدمتگذار میپردازد. به همین جهت

است که با تعریف کارکردی از دولت ژان بدن به تمایز دو مفهوم «حاکمیت» و «حکومت» می پردازند.

قداست فرمانروایانه سنتی در هم میریزد و دولت و حکومت با دید کار کردگرایانه و ابزار گونه تفسیر  میشوند. لذا حکومتی در قدرت میماند که در خدمت پیشبرد حاکمیت هر فرد از جامعه باشد.

«ایدئولوژی» نظام و ستفالیانی در صحنه داخلی لیبرال دموکراسی و در صحنه خارجی

ناسیونالیسم می باشد.

در نظم لیبرال دموکراسی افراطهای تمرکزگرایی باعث وسوسه تمرکز زدایی میشود در این نظم  دولت ملی و حکومت صرفاً وسایلی برای تامین نیازهای فردی محسوب میشوند قانون اساسی برای  جلوگیری از تجاوز حکومت و قوانین عادی برای جلوگیری از تجاوز دیگر شهروندان تدوین می شود.

میزان مشروعیت حکومت بستگی به مقبولیت مردمی دارد. دو نمونه ی تحول یافته از نظم سیاسی  سنتی یعنی امپراطوریهای طبقاتی شوروی و چین (مارکسیستها و امپراطوری آلمان (فاشیست ها))  در مقابله با بازیگر دولت ملی نظم وستفالیایی ایجاد شدند با این تفاوت که در مدل بازسازی شد.  جدید از امپراتوری وفاداری به فرمانروا به وفاداری به بخشی از جامعه ی انسانی» اشراف با طبقه ی  متوسط یا پرولتاریا انتقال پیدا کرد لذا این جامعه طبقاتی به هیچ وجه تجلی مفهوم عام و کلی جامعه  انسانی نبود. این تجلی از نظم سنتی دیری نپائید و در تقابل دولت ملی در نظم وستفالیایی تجدد گرا به  ترتیب در ۱۹۴۵ و ۱۹۹۱ فرو پاشید که بوش و فوکویا این فروپاشی را به غلط دلیل پیروزی لیبرال  دموکراسی برشمردند.

تقابل دو نظم تمرکزگرایی سنتی و تمرکز گریز جدید باعث شد تا بحث جدیدی در مورد مبنای  حاکمیت فرد انسانی و یا جمع شکل بگیرد. این بحث باعث پیدایش رژیم های مخالف سیاسی شد  این مسأله که مبنای تمایز جغرافیا باشد یا تشکل انسانی به اختلافات تازه ای دامن زد. در حالیکه نظم و  ستفالیایی «جغرافیا» را وجه تمایز جوامع سیاسی میدانست و بر این مبنا به تثبیت مرزها  می پرداخت اما مارکسیست ها و فاشیستها با اصل قرار دادن خواسته های «طبقه پرولتاریا» یا طبقه  سنتی محافظه کار خواهان تشکیل امپراتوری طبقه ای پرولتاریایی» و یا «رادی» شدند. در واقع این  نظم به لحاظ انحراف از بافت ذاتی تمدن تمرکز گریز خیلی زود فروپاشید.

نظم نوین جهانی ویژگیهای این نظم در قبل توضیح داده شده در تکمیل صحبت های پیشین  باید گفت که این نظم از تلفیق دیالکتیکی ویژگیهای کاربردی نظم سنتی تمرکز گرا و تجدد گرای  تمرکز گریز و ستفالیایی ایجاد شده

در این نظم مرزهای دولت ملی رسوخ پذیر میشود اما بر خلاف نظم سنتی، نظم نوین جهانی بر  اساس بوالهوسی یک فرمانروای نظامی و یا طبقه خاصی ایجاد نمی شود.

در صحنه ی داخلی دولت ملی به تنهایی پاسخگوی نیازهای فزآینده فرد انسانی نیست و بازیگر  ملی از ۲ جهت فروملی – فراملی تحت فشار است.

در بخش فروملی قومیتها هستند که موجب نوعی رمانتیم احسانی می شود و در بخش  فراملی به لحاظ کارکردی و پرستیژی دولت ملی را تحت فشار قرار میدهند. در حوزه ی کارکردی  فعالیت های اقتصادی ،فنی منطقه ای و جهانی فعال میشوند در حوزه ی پرستیژی در قالب  فرهنگ های چینی اسلامی ،ژاپنی اروپایی هندی افریقایی فعال میشوند که موجب نوعی عدم  سازش ایدئولوژیک میشوند. لذا روابط نه صرفاً ستیزه جویانه است نه صرفاً همگون بلکه تلفیق  دیالکتیکی از هر دو خواهد بود. لذا دولت ملی در این قالب حصار محدود کننده نیست بلکه بصورت  ایستگاهی مبادلاتی و تقویت کننده در میآید. به رغم نظم امپراتوری که خارج را تابع داخل می نمود

در نظم نوین جهانی دولت ملی باید با قواعد عام جهانی همگون و سازگار باشد تا بتواند برای

شهروندانش موفقیت کسب کند.

وضعیت بازیگر ملی در نظم نوین جهانی

دولت ملی از ۲ جهت در فشار است

فروسلی – قومیت ها » فعال شدن رمانتیسم احساسی

فراملی

تجزیه و تحلیل معرفت شناسانه از ۳ نظام مطرح شده

کارکردی فعالیت های فنی، اقتصادی، منطقه ای

جهانی

پرستیژی و فرهنگ های متفاوت – عدم

سازش ایدئولوژیک

. نظم سنتی کلیت وجود بیولوژیک انسانی تاکید بر تجمع گرایی یعنی کلی اصالت دارد و جزئی  اعتباری است.

. نظم وستفالیایی حاصل کلیتهای وجود مکانیکی است تأکید بر فرد گرایی که حاکی از این  است که جزئی اعتبار دارد و کلی به مقتضای نقشهای اصالی اجزاء اعتبار یافته است.

. نظم نوین جهانی تلفیقی از تجمع گرایی فردگرایی است تحت تأثیر دیدگاه مکانیک کوانتایی  و کور پوراتیم فلسفی است. مباحث جزئی و کلی موضوعیت ندارد بلکه در هر پدیده دو گرایش  متضاد به سوی استقلال جزئی و تعاون کلی نهفته است. منشا پیدایش این نوع معرفت شناسی  عقل ابزاری است. انسان داری نیازهای مادی و معنوی است نیازهای مادی تابع قانون عام است که  حساسیت برانگیز نیست و قابل مصالحه است ولی نیازهای معنوی حاکی از استغنا و استقلال  فردی است و غیر قابل سازش و مصالحه است.

. خلاصه فصل

. نظم نوین جهانی این نظم ایجاد کننده نقشهای انتزاعی عام جدیدی است که هویت و اصالت  فردی را هم تقویت میکند که به آن تکثر گرایی مدنی می گویند. این نظم به معنای  موضوعیت نداشتن صرف بازی نظامی و تعامل بین مولفه های نظام است. نظم نوین از تلفیق نظم  سنتی تمرکزگرا و نظم وستفالیایی متجدد تمرکز گریز ایجاد شده است.

– نظم سنتی نظم وستفالیایی – نظم نوین جهانی

فروملی قومیت ها فعال شدن رمانتیم احساسی

فشار بازیگر ملی در نظم نوین جهانی

فراملی

کارکردی فعال شدن فعالیت های فنی

اقتصادی، منطقه ای و جهانی

پرستیژی فعال شدن فرهنگ های

مختلف عدم سازش ایدئوژیک

تجمع گرایی تفردگرایی – تفر جمعی نظم نوین جهانی

. نظم سنتی ذهنی بودن ادارک ناشی از تهدیدات امنیت فیزیکی سیال بودن مرزها  نظامی گری ،تمرکز گرا، مشروعیت متافیزیکی منشأ این نظم وجود بیولوژیک انسانی است. تأکید  بر تجمع گرایی

. نظم وستفالی جدایی عرصه داخلی و خارجی ثابت بودن مرزها ابزاری شدن دولت و حکومت  مشروعیت مردمی تمرکز گریزی منشأ این نظم کلیتهای مکانیکی است، تأکید بر تفردگرایی

تست های آخر فصل

۱ در پوتو جهانی شدن تصمیمات سیاسی کمتر ……. و بیشتر …….. می باشد.

(۱) نظامی محور، دانش محور

دانش محور، قدرت محور

(۲) اقتدر محور، قدرت محور

(۴) دانش محور، اقتدار محور

۲ از جمله مهم ترین تحولات کیفی نظم نوین جهانی افزایش تقدم و اهمیت ……… است.

(۱) دولت ها بر ملت ها (۲) فرد بر نهاد سیاسی (

۳) اطلاعات

(۴) سازمان ها

در نظم وستفالیایی اعمال حاکمیت در داخل و خارج ……. است.

(۱) حقوقی – سیاسی

(۲) اخلاقی – سیاسی

(۳) سیاسی – حقوقی

(۴) اخلاقی – حقوقی

پاسخ تست های آخر فصل

۱- گزینه «۱»

۲- گزینه «۲»

۳- گزینه «۱»

فصل دوم

منافع ملی یا مصالح متقابل بشری ایدئولوژی ملی

در عرصه تحولات جهانی

منافع ملی

از لحاظ نظری مفهوم منافع ملی را اول بار چارلز بیرد وارد متون تخصصی روابط بین الملل کرد. ولی  این مفهوم از قرن ۱۶ رواج داشته و در قرن ۱۹ تغییر محتوایی کرد و گرایشی آرمانگرایانه به خود  گرفت نمونه ی آن را در تفکر ویلسون ۱۹۱۰ میبینیم که معتقد است هیچ کس از خران دیگران  بهره نمی برد.

روزنا با احتساب تقدم تاریخی و محتوایی موضوعی نگرش تعارض بین منافع ملی با منافع  بین المللی را به دو دیدگاه عینی گرا و ذهنی گرا تقسیم کرده است.

کرانر و رابینسون بجای استفاده از واژه ی عینی گرا واژه ی واقع گرا را بکار برده اند.

منافع ملی از دیدگاه واقع گرایان

مورگنتا اولین نظریه پرداز منسجم روابط بین المللی در نظریه موازنه قدرت مفهوم منافع ملی را محور  اصلی مباحث خود کرد وی مفهوم منافع ملی را واقعیتی عینی معیاری همیشگی و ستاره راهنما  می داند. وی معتقد است منافع ملی از عوامل متغیر و ثانویه به وجود نمی آید بلکه از عوامل مستمر و  اولیه پدید میآید. همچنین در خصوص اشترک بین منافع دو یا چند کشور معتقد است بین منافع  کشورها میتواند یکی از ۳ حالت زیر باشد.

تضاد یکسانی و مکملیت ولی حالت یکسانی و مکملیت را وضعیتی مقطعی و گذرا می داند و  منافع کشورها عمدتاً مبتنی بر تعارض است در واقع تعریف مورگنتا از منافع ملی ناشی از بدبینی  فلسفی وی است.

کسانی مانند راسل آرون شورانزنبرگ و کراب با مورگنتا همصدا هستند و تأیید می کنند که تنها  قدرت میتواند تأمین کننده منافع ملی باشد.

آرون مفهوم منافع ملی را پوچ و بی ارزش می داند.  رینولدز مفهوم منافع ملی را نامیمون و بی فایده می داند.

دسته ای دیگر از واقع گرایان نیز وجود دارند که مفهوم امنیت را جایگزین قدرت میکنند. آنها نیز  مانند دیگر واقع گرایان دچار بدبینی هستند ولی معتقدند «امنیت» هدف اولیه سیاست خارجی است.  مثلاً «شومان» می گوید: چنانچه امنیت یک کشور تضمین نشده باشد امید به بقاء امری واهی است  این گرایش در تعیین منافع ملی که به قدرت و امنیت اهمیت میدهند مورد توجه رفتار گرایانی مانند  از گود، کاپلان و کرانسر نیست.

نمودار شماره ۱ منافع ملی و اثرات ناشی از آن در دیدگاه واقع گرایان

تعارض منافع ملی

زمینه های مقایسه

نتیجه مقایسه

۱- بازیگران

دولت ملی

۲- واژه مورد استفاده

منافع ملی

– ماهیت منافع

واقعیتی عینی و بخش ناپذیر

-۴- موضع منافع

-۵- گرایش بازیگران

مسائل حاد سیاسی قدرت و امنیت

حفظ و تحکیم حاکمیت واحد جغرافیایی ملی

رابطه منافع بازیگران

متضاد

قاعده بازی

اقتدار

۹- نقش زور

حاصل جمع جبری صفر

نظامی

زیاد

واقعگرایانه سیاسی و مطلق گرا

۱۰ – نگرش فلسفی

۱۱ – آینده

تداوم اصولی اوضاع

منافع ملی از دیدگاه ذهنی گرایان

منابع ملی یعنی تصمیمات اقتدار آمیز تصمیم گیرندگان هر کشور نسبت به تعیین نیازهای یک کشور  آنها معتقدند نیازهای هر کشور از طریق پژوهش منظم قابل دستیابی است لذا واقعیتی عینی  نیست یعنی منافع ملی دارای ویژگی بخش پذیری است و به مقتضای شرایط با اشتیاقات اعضای  یک جامعه تغییر میکند.

کاپلان مفهوم منافع ملی را مبهم میداند.

هانتینگتون مرکز ثقل تصمیم گیری را از فرد تصمیم گیرنده به نهاد تصمیم گیرنده تغییر می دهد

یعنی مثل ماکس و بر منافع ملی را نهادینه کرده است.

کرانسر معتقد است دیدگاه ذهنی گراها در خصوص منافع ملی یکپارچه» نمی باشد.

لذا ذهنی گرایان را به . را به دو دسته تقسیم میکنند

مارکسیست ها

لیبرال ها

وسیله گرا

ساختار گرا

ه دیدگاه کرانر از منافع ملی دیدگاه کشور گرا میباشد.

ه دیدگاه کرانسر از منافع ملی نوعی تعدیل نسبت به دیدگاه ذهنی گرایان است.

لیبرال ها منافع ملی واقعیتی یکپارچه نیست و گروههای مختلف مفاهیم مختلفی از منافع ملی  را در نظر دارند. مارکسیستهای وسیله گرا: حکومت ابزار تأمین منافع نظام سرمایه داری است.

مارکسیست های ساختار گرا دیدگاهی نزدیک به دیدگاه کشورگرای کرانور دارند، آنها منافع  ملی را حاکی از اقدامات رهبران میدانند ولی مرتبط با آماجهای عمومی. در این نظر منافع ملی  باید ۲ ویژگی داشته باشند.

-۱ ناشی از قدرت طلبی خصوصی مقامات نباشد.

-۲- بین ارجحیت ها باید نظم و ترتیب همیشگی وجود داشته باشد.

فرانکل معتقد است منافع حیاتی از عناصر سیاسی استراتژیک به سمت عناصر اقتصادی

روانشناختی و ایدئولوژیک کشیده شده است و از جهت مکانی از گرایش گریز از مرکز بوی گرایش  مرکز – محور تغییر یافته است.

نقطه ی اشتراک : بین دیدگاه واقع گرا و ذهنی گرا

نمودار : منافع ملی و اثرات ناشی از آن دیدگاه ذهنی گراها  تعارض منافع ملی با منافع بین المللی سطح خرد

جغرافیا – محوری

تمایل گریز از مرکز .

شباهت ساختاری

التوی بازیگر خردمند مبتنی بر عقلانیت مطلق و اصل بهترین بدیل بود ولی دو الگوی الیسون  مبتنی بر عقلانیت محصور و اصل اقناع شدن است یعنی هر تصمیمی که گرفته میشود نمی تواند به  معنای مطلق منافع ملی باشد بلکه حاکی از سازشی است که از طریق چانه زنی بدست آمده که  نمیتواند متعهد به حفظ مطلقهای از پیش تعیین شده منافع ملی باشد.

به بیان دیگر الیسون معتقد است ۲ مساله موجب محصور شدن عقلانیت شده است.

۱ منافع شخصی و سیاست که به آن «سیاست» بروکراتیک میگوید که معمولاً عقل شخصی  منافع ملی را تعدیل میکند

۲ روند سازمانی که هر سازمان دارای ابزار مختلفی است مثلاً سازمان دولت نظامی دارد که  راه حل را کنترلی و ستیزه جویانه میبیند که این روند در مقابل راه حل دیپلماتیک قرار دارد.

وابستگی متقابل همسویی تعدیل شده بین منافع ملی و بین المللی

در این طرز تفکر دانشمندانی مانند «کوهن» و «تای» قرار دارند که معتقدند بین منافع ملی و بین المللی

تضاد نیست. آنها بر میراث مشترک بشری تأکید میکنند و معتقدند زمانی منافع ملی کشوها تأمین  میشود که بتوانند تحولات داخلی و بین المللی را شناسایی کنند و با همسویی با نظام بین الملل از این  میراث مشترک فرهنگی هر چند نابرابر استفاده کنند یعنی هر کس به اندازه ی توانش میبرد ولی  بهر حال بازی برد برد است دیدگاه وابستگی متقابل راه میانه ای است بین وضعیت درهم بر هم  گذشته و وعده ی یک کشور جهانشمول بر اساس این دیدگاه روابط متقابل بازیگران در برگیرنده ی  حساسیت و آسیب پذیری است. لذا بجای منازعه و کاربرد زور بهتر است بر همکاری و راه حل های  صلح آمیز تأکید کرد.

نکته آرنولد ولفرز واقع گرا یک اقدام مثبت در جهت پایداری مفهوم منافع ملی انجام داد  برعکس آرون و رینولدز سنت گرا و کاپلان رفتارگرا وی هدفهای ملی را به دو بخش  تقسیم کرد.

۱- هدف های مالکانه خصلتی متعارض با نظام بین الملل دارند.

هدفهای محیطی خصلتی همو با نظام بین الملل دارند مورگنتا: حفظ وضع موجود

نمودار : منافع ملی و اثرات ناشی از آن از دیدگاه وابستگی متقابل  همسویی تعدیل شده منافع ملی با منافع بین المللی سطح میانه

زمینه های

نتیجه مقایسه

تغییرات ناشی از تحول مشهور

مقایسه

منافع ملی

+ تغییر

– عدم تغییر

بازیگران

کشورها و شرکتهای چند ملیتی

واژه مورد استفاده

منافع ملی

ماهیت منافع ملی

گوناگون

موضوع منافع

مسائل ملایم سیاسی : رفاه اقتصادی

ملی

گرایش بازیگران

همسویی تعدیل شده بین منافع ملی و

بین المللی

همگونی

قاعده بازی

حاصل جمع جبری مضاعف

رابطه منافع

اقتدار

نقش زور

۱۰

نگرش فلسفی

۱۱

آینده

اقتصادی با پشتوانه نظامی

کم

آرمانگرایانه فلسفی و نسبی گرا

تغییر مداوم اوضاع

جایگزینی مفهوم منافع فوق ملی بجای منافع ملی در دیدگاه همگرایی

در نظریه های مختلف کارکردگرایی ارتباطات و نو کارکردگرایی متفکران به این نتیجه رسیدند که  دولت ملی نمی تواند بعنوان تنها بازیگر باقی بماند و حاکمیت کشوری نمیتواند در تقابل تکنولوژی و  ارتباطات و مشکلات اجتماعی و اقتصادی فرامرزی توانایی مقابله داشته باشد. مثلاً در نظریات  کار کردگرایی میترانی) معتقد است این مشکلات عمدتاً فنی و کارکردی است لذا باید اقدامات مشترک  فرامرزی توسط سازمانهای فوق ملی انجام شود و همکاریهای فنی جایگزین نهادهای سیاسی شود. در  واقع کار کردگرایان دارای تمایلات نفردگرایانه هستند و معتقدند تأمین رفاه بشری مفهوم مناسبی  برای جایگزینی منافع ملی است.

در نظریه ارتباطات دویج) معتقد است جامعه بین المللی با تجدید ساختار خود است به ایجاد  اتحادیه های نظامی و اقتصادی زده که این اتحادیه ها سازمان جدیدی که فراملی است را تشکیل  داده اند که در آن اعضا در تأمین حاکمیت ملی خود از نفوذ برابری برخوردار نیستند. آنها بر خلاف

کارکردگرایان به تجمع اهمیت میدهند ولی تجمع مورد نظر آنها قد است و فاداری طلب کشور ندارد  در واقع آنها مفهوم منافع اتحادیه ای را جایگزین منافع ملی کرده اند.

نوکارکردگرایان هاس و اشمیتر) با اتکاء به ۳ فرضیه تسری دفع اغیار و سیاسی شدن مدعی  هستند بازیگران فوق ملی جدیدی در حال شکل گیری اند که جایگزین دولت ملی میشوند.

انواع منافع ملی

۱- همگون تحصیل آن منافع برای یکی از بازیگران موجب نقض منافع دیگران نشود منافع

بازیگران مکمل همدیگر است و بازیگران هر کدام به اندازه ی تلاش خود بهره میبرند بازی  حاصل جمع جبری متغیر برد – برد احتمال «همگرایی» بیشتر است.

۲- مختلف حوزه ی منافع بازیگران با هم تلاقی نمی کنند.

متعارض: تحصیل منافع برای یکی از بازیگران بستگی به خسارت بازیگر دیگر دارد که بازی

احتمالی حاصل جمع جبری صفر (برد باخت خواهد بود.

-۴  احتمالی حاصل جمع جبری مضاعف خواهد بود. یعنی در هر بازی میزانی برد و میزانی هزینه  و باخت همراه است.

– مختلط در اینجا میزانی از اشتراک و تعارض منافع بازیگران با هم آمیخته شده که بازی

ه دستیابی به همگرایی در مورد اول زیاد و در بقیه موارد کمتر است.

مذاکره در مورد منافع مختلط خیلی کارساز است.

خلاصه فصل

واقع گرایان منافع ملی ناشی از عوامل اولیه و مستمر است. منافع کشورها  می تواند به حالت تضاد یکسانی و مکملیت باشد ولی عمدتاً مبتنی بر تعارض»  است.

منافع ملی

ذهنی گرایان منافع ملی یعنی تصمیمات اقتد را آمیز تصمیم گیرندگان، منافع  ملی دارای ویژگی بخش پذیری است و متغیر میباشد.

ه وابستگی متقابل تعادل بین منافع ملی و بین المللی تأکید بر میراث مشترک بشری، روابط  بازیگران شامل «حساسیت» و «آسیب پذیری است لذا بر «همکاری» تأکید می شود.

ه در دیدگاه همگرایی به جای منافع ملی از منافع فوق ملی نام میبرند.

ه هاس و اشمیتر نوکارکردگرا با اتکا به ۳ فرضیه تری دفع اغیار و سیاسی شدن مدعی  هستند بازیگران جدیدی در حال شکل گیری هستند که جانشین بازیگر ملی هستند.

تست های آخر فصل

۱ از نظر ذهنی گرایان منافع ملی عباتست از

(۱) قدرت و امنیت ملی

(۲) منافع گروه های فشار

(۳) منافع فردی و گروه تصمیم گیرندگان

(۴) یک سلسله ارزشها و ترجیحات که در تصمیمات تصمیم گیرندگان کشور متجلی میشود.

(۱) منافع اقتصادی

۲ در فرآیند جهانی شدن دیدگاه منافع ملی تعارضی در حال تحول به.  است.

(۲) مصالح متقابل بشری

(۳) منافع ملی مدبرانه

(۴) منافع فوق ملی

پاسخ تست های آخر فصل

۱- گزینه «۴»

۲- گزینه «۲»

فصل سوم

راهبردهای بلند دامنه و کوتاه دامنه در

سیاستگذاری خارجی

معنا و مفهوم استراتژی

استراتژی از ریشه ی یونانی استراتوس» به معنای ارتش و «آژین» به معنای هدایت کردن گرفته  شده است.

استراتژی عمومی هر نظام جایگاه و چگونگی بقاء آن نظام و انطباق در مقابل دیگر بازیگران و محیط را  تعیین میکند که این اقدام معمولاً در شورای امنیت ملی قوه مقننه و کابینه کشور تعیین میشود و بعد به  دستگاه سیاستگذاری خارجی ابلاغ میشود.

استراتژی مفهومی عام و کلی دارد و با تعریفی که از امنیت میدهند رابطه دارد. معمولاً استراتژی  به جریان حاکم بر هماهنگ سازی هدفها برای تأمین خواسته امنیتی اطلاق میشود. هالتی

استراتژی را سمت گیری کامل سیاست خارجی کشورها» تعبیر میکند.

. زمانی که جامعه عقلی و علمی شده باشد استراتژی و تاکتیک با همند.

در یک تعریف التقاطی از استراتژی اینگونه آمده است: «هنر» بکارگیری بهتر امکانات در راستای  نیل موفقیت آمیز به مقصود در مقابل دیگر بازیگران از این تعریف ویژگیهای استراتژی اینگونه بیان  می شود:

۱ – وجود حداقل دو بازیگر که منافعشان با هم ارتباط دارد. این ارتباط می تواند هماهنگ

متضاد و یا ترکیبی از این دو حالت باشد

-۲- ارتباط منافع موجب شکل گیری نوعی بازی استراتژیک میشود.

هدف از کاربرد استراتژی عقلانی نمودن بازی برای رسیدن به هدف است البته عقلانیت

محصور).

-۴- استراتژی مفهومی «پویاست»

ارتباط منافع بازیگران – بازی استراتژیک – عقلانی کردن بازی عقلانیت محصور)

حفظ وضع موجود (محیطی)

بلند دامنه

اهداف راهبردی

تغییر وضعیت موجود تملیکی)

میان دامنه –

( انزوا

بی طرفی

اتحاد و تعهد

عدم تعهد

اهداف سیاست خارجی

اهداف تاکتیکی

۱ – محیطی – تملیکی

۲- اعلانی – اعمالی

– اولیه – ثانویه

-۴- کوتاه مدت – میان مدت – بلند مدت

۵ سازگار – ناسازگار

۶- متحد پراکنده

آرنولد ولفرز اهداف را به دو دسته ی محیطی تملیکی تقسیم میکند

. اهداف محیطی بازیگر به دنبال این است که رفتار خارجی خود را با محیط هماهنگ کند این  در خصوص بازیگرانی است که از وضعیت و منزلت خود راضی باشند یعنی درصدد حفظ  موجود باشند.

اهداف اعلانی مسائل سیاست خارجی گاه بر وضعیت و منزلت دیگر بازیگران بین المللی تأثیر  می گذارد لذا بازیگران مجبورند از استراتژی فریب و پنهانکاری استفاده کنند سیاست اعلانی  زمانی بدرستی بکار میرود که در راستای منافع ملی باشد. در یک برهه زمانی ممکن است  بین منافع یک کشور با منافع قدرتهای بزرگ تعارض ایجاد شود که در این حالت باید تقیه  کرد و سیاست اعمالی و رقابت آمیز خود را در لوای سیاست اعلانی غیر رقابت آمیز انجام  دهند.

اهداف اعلانی خود به دو دسته ی داخلی و خارجی تقسیم میشوند.

ه اهداف کوتاه مدت اهداف مقطعی و فوری و لحظه ای هستند.

ه اهداف میان مدت جنبه مقطعی ندارد مثلاً ممکن است منافع اقتصادی بین دو کشور آنان را

به همکاری در حوزه ای از موضوعات تشویق کند.

ه اهداف بلند مدت معمولاً اهداف استراتژیک و دور برد هستند.

ه اهداف متحد معمولاً در دیکتاتوریها از مشارکت فعالانه شهروندان در سیاست جلوگیری  می کنند تأثیر این خصلت در دیکتاتوریها این خواهد بود که روابط خارجی به «سیاست  خارجی محدود شود بدین لحاظ فقط یک سیاست خارجی واحد مطرح است که از سوی  حکومت اجرا می شود.

ه اهداف پراکنده در جوامع مدنی که دارای رژیم های دموکراتیک هستند فرهنگ سیاسی  تکثرگرایانه نهادینه شده و در این جوامع منافع گروه های مختلف بصورت اهداف پراکنده وارد

سیاست خارجی میشود. در این کشورها تصمیمات با تانی و با در نظر گرفتن منافع طبقات  مختلف اتخاذ میشود اما در اجرا پایدارتر است در صورتی که در دیکتاتوری ها تصمیمات  سیاسی به سرعت اتخاذ میشود ولی پایداری لازم را ندارند.

دکترین سیاست خارجی اعلان مواضع استراتژیک یک نظام در یک مقطع زمانی خاص است .

تدوین استراتژی باید مبتنی بر داده های عینی باشد سپس در قالب این اطلاعات است که ارزشها و  خواسته ها فعلیت مییابند. در تدوین استراتژی مشی واحدی وجود ندارد و بنا بر گرایشهای فکری  گوناگون ۴ راهبرد قابل تشخیص است.

۱ راهبرد واقع گرایانه این راهبرد نسبت به موانع و امکانات بدبین است و معتقد است  امکانات در حد قابلیتهای جامعه مورد استفاده قرار نمیگیرد لذا دچار نوعی محافظه کاری  است. در این راهبرد تصویری بدبینانه از واقعیت جای واقعیت را میگیرد و باعث قطع رابطه  و از بین بردن امکان بازی میشود.

-۲ راهبرد آرمانگرایانه این راهبرد به امکانات محدود توجه ندارد و در این راهبرد نوعی  تصور آرمانی از واقعیت به جای واقعیت مینشیند که باعث نابودی امکانات» می شود.

– راهبرد رفتارگرایانه این راهبرد برشناسایی عینی و دقیق امکانات توجه دارد و از دیگر  علوم نیز استفاده میکند ویژگی اساسی این راهبرد عینیتهای ناشی از کمی گرایی است که  باعث نوعی محافظه کاری محدود میشود لذا استراتژی در قالب امکانات فعلی شکل می گیرد.  در این راهبرد مخاطره جویی عقلایی وجود ندارد.

-۴- راهبرد فوق رفتاری این راهبرد ضمن اینکه از مزایای راهبرد رفتار گرایانه استفاده می کند  محافظه کاری آن را با توجه به آرمانها و ارزشها و مخاطره جویی عقلایی کاهش می دهد.  توجه به ارزشها با توجه به محدوده امکانات انجام میشود لذا دچار آرمانگرایی بی مبنا  نمی شود.

راهبرد فوق رفتاری راهبرد رفتاری مخاطره جویی عقلایی توجه به ارزشها و آرمانها

خلاصه فصل

استراتژی مفهومی عام و پویا است و به جریان هماهنگ سازی اهداف برای تأمین نیازهای امنیتی  اطلاق میشود.

ویژگی های استراتژی وجود حداقل دو بازیگر بازی استراتژیک – عقلانی نمودن بازی بوسیله

کاربرد استراتژی

ه تدوین استراتژی باید مبتنی بر داده های عینی باشد که ارزشها و خواسته های فعلیت یابند

اهداف سیاست خارجی

بلند دامنه

اهداف راهبردی

میان دامنه

حفظ وضع موجود

تغییر وضع موجود

۱ – انزوا

محیطی – تملیکی

اعلانی – اعمالی

اهداف تاکتیکی

اولیه – ثانویه

سازگار – ناسازگار

متحد پراکنده

۲ بی طرفی

– تعهد و اتحاد

۴- عدم تعهد

کوتاه مدت میان مدت بلند مدت

فصل چهارم

روشهای مختلف در تجزیه و تحلیل سیاست

خارجی

مقدمه

نظریه پردازای در حوزه ی سیاست خارجی دچار ضعف متدلوژیک میباشد که این ضعف ناشی از ۲  عامل است

۱- تأکید نظریه پردازان بر یکی از ۲ سطح کلان یا خرد که باعث ارائه طرح های غیر جامع»  شده است.

۲ توجه بیش از حد نظریه پردازان سطح کلان به جنبه های انتزاعی و قضایای تحلیلی  نظریات سیاست خارجی به دو دسته کلان و خرد تقسیم میشود

در سطح کلان اشکال این نظریات به لحاظ جبنه های انتزاعی و قضایای تحلیلی است و در  سطح خرد نظریات آنچنان جزئی هستند که نمیتوان آنها را نظریه نامید.

بنابراین از لحاظ متدلوژیک نظریه سیاست خارجی باید به اندازه ای انتزاعی و تجریدی باشد که بتواند  مورد تصدیق تئوریک قرار بگیرد و هم اینکه آنقدر مشروح و جزئی باشد که بتواند برای پاسخگویی به  موارد خاص مورد استفاده قرار بگیرد.

خرد

روش های مختلف در نظریه پردازی سیاست خارجی  از لحاظ متدلوژیک به ۳ رهیافت تقسیم میشوند.

رهیافت کلان نظام

رهیافت خرده نظام

رهیافت اتصال دو سطح کلان و

-۱- رهیافت کلان نظام به کل نظام بین المللی توجه دارد و به نقش کشورها کمتر توجه دارد.  نظریه پردازان سنتی در این سطح تحلیل کسانی مانند مورگنتا و نظریه پردازان رفتارگرایی مثل  روز کرانس مدلسکی کاپلان و مک کلاند در این دسته هستند.

واحدهای عضو را چون توپ بیلیارد میدانند.

آنها معتقدند رفتار کشورها تابع خروجی نظام بین الملل است که این خروجی های بعنوان  ورودی بر دستگاههای تصمیم گیرنده کشورهای : م گیرنده کشورهای عضو نظام تحمیل میشوند.

أنها تفاوتهای بین واحدهای نظام را نادیده میگیرند و قائل به نوعی همگونی در بین آنها  هستند. در واقع نقش نظامهای ارزشی و پویشهای داخلی بازیگران در رفتار سیاست خارجی شان را  ثانویه و ناچیز به حساب آورند.

در این رهیافت نظریه پردازان معتقدند نظام بین الملل در پنج مقوله ی زیر قادر به تأثیر گذاری بر  رفتار سیاست خارجی کشورهاست

الف) هدلی بول در کتاب اجتماع بی قانون میگوید ساختار اجتماعی فرهنگی، آثار شیک نظام  بین الملل باعث ایجاد قواعد مشترک برای اعضا میشود که این امر موجب شرطی شدن  رفتار کشورها میشود.

ب رده بندی و منزلت کشورها در نظام بین الملل به موجب منزلت تسبی» آنها بر رفتار  سیاست خارجی شان تأثیر گذار است.

ه اسپروت معتقد است که تصمیم گیرندگان منزلت کشور را یا بر اساس واقعیت عینی و یا بر  اساس باورها و انگاره های ذهنی مورد بررسی قرار میدهند لذا وی در تقسیم بندی محیطی  دو محیط عملیاتی و روانشناختی را از هم جدا میکند.

(ج) کابلان معتقد است ساختار قدرت در نظام بین الملل یک سلسله قواعد جوهری خاص را  دار است که این قواعد رفتار کشورها را متأثر می کند.

د محدودیت های محیطی علی رغم آنارشیک بودن نظام بین الملل تلاشهایی جهت تدوین  نظام حقوقی بین الملل صورت گرفته این گونه قیود و محدودیت ها رفتار کشورها را  متأثر می کند.

ه ماهیت مبادلات مشترک داخل نظام از جمله مبادلات اقتصادی شبکه های اطلاعاتی  بازی های مختلف بازی با حاصل جمع جبری صفر مضاعف… که تأثیر گذار بر رفتار  سیاست خارجی کشورهاست.

-۲- رهیافت خرد آنها فرضیه توپ بیلیارد متفکرین رهیافت کلان را نقد کرده و معتقدند  کشورهای مختلف دارای برون داده های گوناگونی هستند که این برون دادها بعنوان درون داد  نظام بین الملل عمل میکنند.

مثلاً ممکن است کشورهای مختلف در یک منطقه جغرافیایی باشند و دارای شباهت های  ساختاری فرهنگی و منطقه ای باشند ولی رفتارشان با هم یکسان نباشد نمونه ی آن کشورهای عضو  جامعه ی عرب مثلاً بین رفتار عربستان با سوریه تفاوت است یا بین رفتار مصر با عراق علی رغم اینکه  هر دو جزء جامعه ی عرب و با ویژگیهای فرهنگی منطقه ای و ساختاری مشابه هستند.

به هر حال نظریه پردازان رهیافت خرد رفتار کشورها را تابع عناصر داخلی می دانند. البته این گروه  از نظریه پردازان خود به ۲ گروه عینی گرا» و «ذهنی گرا» تقسیم میشوند

عینی گراها رفتار سیاست خارجی کشور را تابع مقتضیات داخلی می دانند و به مطالعه  تأثیر نیروهای اصلی حاکم بر سیستم سیاست خارجی کشور می پردازند.

۱۸  ا  २८

ذهنی گراها اینها به پویش تصمیم گیری توجه میکنند و معتقدند تصمیم سیاسی در یک  جامعه ناشی از برخورد درون دادهای تاثیر گذار بر تصمیم گیری و برون دادهای ناشی از تصمیم گیری  است.

سیاستهای رسمی تابع

درون دادهای مؤثر بر تصمیم گیری

برون دادهای ناشی از تصمیم گیری

جمله ی این افراد اسنایدر است که کشور را مهمترین واحد اقدام در نظام بین المللی میدانند.

آنها اقدامات کشور را ناشی از ذهنیت تصمیم گیرندگان میدانند و معتقد برای درک تعاملات بین  کشورها ابتدا باید نیروهای مؤثر بر ذهنیت تصمیم گیرندگان یک کشور مطالعه و بررسی شوند.

لذا أنها تأکید عمده بر محیط روانشناختی میکنند و توجه اندکی به محیط عملیاتی دارند.

ه نیروهای مؤثر بر ذهنیت تصمیم گیرندگان ← اقدامات کشور.

فرانکل نیز یکی دیگر از این نظریه پردازان است که بر محیط رواشناختی تأکید زیادی کرده و به  سه متغیر اطلاعات و انگاره ها و ارزشها توجه خاصی دارد.

مرحله ی قبل از تصمیم گیری

وی مراحل سیاست را شامل ۳ مرحله می داند

مرحله ی تدوین تصمیم

مرحله ی اجرای تصمیم

از لحاظ متدلوژیک نظریات خرد محدود و تقلیل گراست لذا نمیتواند بطور کلی پاسخگوی تحلیل  سیاست خارجی باشد.

– رهیافت اتصال دو سطح تحلیل کلان خرد مهمترین نظریه پردازان این رهیافت و افرام هانریدر  و جیمز روزنا میباشند.

هانریدر وی دو مفهوم سازگاری و اجماع را بعنوان معیارهای امکانپذیری اعمال سیاست  خارجی در دو محیط عملیاتی داخلی و خارجی ارائه میدهد.

سازگاری هر هدف سیاست خارجی در صحنه ی بین الملل با موانع و امکانات معینی مواجه

است. هر قدر مزبور با موانع کمتری روبرو شود و در صحنه ی بین الملل فرصتهای بیشتری برای  تحقق أن هدف وجود داشته باشد اصطلاحاً میگویند میزان سازگاری آن هدف بالاست لذا شانس  بیشتری برای موفقیت دارد.

اجماع به این معنا که هر قدر که در داخل بر روی هدف مورد نظر و وسایل اجرای آن اجماع  نظر وجود داشته باشد امکانپذیری و موفقیت آن هدف هم بیشتر خواهد بود.

موفقیت اهداف سیاست خارجی

بعد خارجی سازگاری موانع) کمتر فرصت ها و امکانات بیشتر)

بعد داخلی اجماع اتفاق نظر بروی هدف و وسایل اجرای آن

هانریدر با توجه به فرهنگ سیاسی جوامع اهداف را به ۳ دسته تقسیم میکند که عبارتند از  حفظ وضع مطلوب نیل به وضع مطلوب و استقرار مجدد وضع مطلوب و آنها را در ۳ رده ی داخلی  خارجی و بین المللی مورد بررسی قرار میدهد. معمولاً اهداف در حوزه ی داخلی داری بار مثبت  ارزشی هستند ولی اهداف در مرجع خارجی را نمیتوان مستقل از عکس العمل دیگر اعضا بدست  آورد. لذا این گونه اهداف دارای بار ارزشی منفی هستند و اهداف که در مرجع کلان (بین المللی)  تدوین میشوند مستلزم انطباق فرهنگی بازیگر نسبت به محیط است. یعنی در نظام بین الملل  اعضا خود را با محدودیتها و فرصتها روبرو میبینند و بنابراین اهداف خود را تعدیل میکنند.

اشکال عمده بر هانریدر این است که وی نسبت به ۲ عامل مهم قدرت و پویش تصمیم گیری  بی توجه بوده و این امر باعث شده که مفاهیم ارائه شده از سوی وی به صورت مجردات ذهنی و مفاهیم  انتزاعی باقی بماند و قابلیت کاربردی نداشته باشد وی چهار الگوی بین المللی متصور در نظام دو قطبی

ارائه میدهد که عبارتند از متقارن غیر متقارن چند تقارنی و چند غیر تقارنی

روزنا وی ابتدا دو سطح تحلیل داخلی و خارجی را بطور مجزا بررسی کرد در سطح خرد  داخلی به ۴ عامل توجه کرد شخصیت تصمیم گیرندگان نقش حکومت عوامل اجتماعی

در سطح کلان به عامل محیط بین المللی توجه کرد.

وی قصد داشت به بررسی میزان نفوذ هر یک از ۴ عامل داخلی و عامل محیط بین المللی در  شکل گیری و اجرای سیاست خارجی کشورها بپردازد و معتقد بود که میزان نفوذ این عوامل به ۵  مساله بستگی دارد.

۱- قدرت سیاسی تقسیم کشورها به دو دسته بزرگ و کوچک

۲- قدرت اقتصادی تقسیم کشورها به دو گروه توسعه یافته و عقب مانده

ساختار اجتماعی ماهیت باز یا بسته

۴- ساختار فرهنگی

حوزه های موضوعی مختلف

بعدها روزنا سعی کرد دینامیک کنش و واکنش عناصر محیطی را به لحاظ نظری تدوین کند  و معتقد بود متعاقب تحول در دینامیسم توسعه چون شرایط عینی جوامع تغییر می کند پس باید  نهادهای جدیدی هم ایجاد شود که باعث شکل گیری محیط پیچیده تری میشوند و در این محیط  جدید نیروهای گذشته و حال با هم تعامل منازعه آمیز یا مسالمت آمیز و یا ترکیبی از این دو حالت  را دارند که در نتیجه برمنش رفتاری جامعه تأثیر گذار خواهد بود.

وی از تجزیه و تحلیل مورب که در برگیرنده تجزیه تحلیل عمودی و افقی است برای منعکس  کردن منش رفتاری جوامع استفاده کرد تجزیه و تحلیل افقی به بررسی عوامل محیطی همزمان  میپردازند که برای موارد بحرانی مناسب است. تجزیه و تحلیل عمودی بیانگر فعالیت های سیاست  خارجی در طی زمان است بعدها روزنا سعی کرد نوعی نظریه پردازی جدید در سیاست خارجی ارائه  دهد که ضمن پویا بودن و قابلیت تجربی داشتن بتواند پیش تئوری سیاست جهانی باشد. با  توجه به این موضوع روزنا سطح تحلیل خود را از واحد» کشور به واحد فرد انسانی» و «تجمع  افراد انسانی انتقال میدهد که در قالب دو نقش فردی و جمعی است. وی معتقد است در تبیین  مسائل سیاست خارجی باید به گرایشهای بلند مدت تفرقی و تجمعی تفر جمعی» توجه شود.  دیدگاه وی کارکردگرای ساختاری است و در مباحث خود به ۴ عامل توجه دارد

بازیگر سیاست خارجی

۱- فرد

۲- نقش

بازیگران سیاست خارجی

۳ – صاحبنظران علمی

۴- تجمع های انسانی

وی معتقد است هر واحد تحلیلی به منظور حفظ خود در مقابل محیط به اقدامات  انطباق گرایانه زیر روی می آورد: یعنی رفتار خارجی در یکی از ۴ نوع زیر است:

۱- انطباق رضایتمندانه حساسیت تقاضای خارجی بیش از حساسیت تقاضای داخلی  است. خطر داخلی وجود ندارد اروپای شرقی

انطباق طغیانگرانه تقدم تقاضاهای داخلی بر تقاضاهای خارجی در چنین شرایطی  سناریوهای نقشی میتواند در جهت سرکوب باشند یا در جهت رفع تقاضاهای  آشوب ساز داخلی افریقای جنوبی

انطباق محافظتی حساسیت هر دو دسته تقاضاهای داخلی و خارجی» سناریوهای  نقشی حالت محافظه کارانه» می یابند.

-۴- انطباق ارتقایی: عدم حساسیت تقاضاهای داخلی و خارجی در چنین موقعیتی  سیاستگذاران به تدون سناریوهای نقشی میپردازند که از نیازهای نظام نشأت می گیرد.

خلاصه فصل

رهیافت کلان نظام

روشهای مختلف در نظریه پردازی سیاست خارجی

رهیافت .  خرده نظام

عینی گرا

ذهنی گرا

رهیافت اتصال دو سطح کلان و

خرد

هانریدر موفقیت اهداف سیاست خارجی را  را مرهون ۲ عامل می داند

بعد داخلی اجماع اتفاق نظر بر روی هدف و ابزار)  بعد خارجی سازگاری مواقع کمتر امکانات

بیشتر)

اهداف حوزه ی داخلی دارای بار مثبت ارزشی هستند و در حوزه ی خارجی بار منفی ارزشی

دارند.

تست های آخر فصل

۱ واحد تحلیل در سطح تحلیل خرده سیستمی ملی چیست؟

(۱) کشورها

(۳) نظام بین الملل

(۲) تصمیم گیرندگان

(۴) سازمانهای بین المللی

نگرش کلان به مسائل سیاست خارجی چه سطحی از روابط را نشان میدهد؟

(۱) روابط خارجی بازیگران

(۲) نسبت روابط بازیگران

مقدورات ملی بازیگران

(۴) ماهیت قدرت بازیگران

پاسخ تست های آخر فصل

۱- گزینه «۱»

۲- گزینه «۲»

فصل اول

مدلهای مختلف سیاستگذاری خارجی

نظریه پردازی نیازمند ۳ مرحله است

(الف) نظم بخشیدن به مطالب برای یافتن قوانین حاکم بر آنها

ب ارائه چهارچوبی برای آزمایش فرضیه ها

(ج) توانایی پیش بینی حوادث

دوران وابستگی متقابل فزآینده مسیر را بری تحقق سه اقدام فوق دشوار میکند

نظریه پردازانی همچون الموند، روزنا مدلسکی برچر و … طرح های سیاست خارجی خود را بر  مبنای نظریه سیستم ها بنا نهاده اند.

روزنا به تکیه بر سه مفهوم اقدام انباشت و انطباق با تأکید بر بازیگرانی چون شرکت های چند  ملیتی سازمان ملل و فرد انسانی نظریات خود را تبیین کرد وی به این مجموعه لقب وابستگی  متقابل فزآینده میدهد و معتقد است نباید در حصارهای انتزاعی و فکری سابق محصور شد چرا که  این حصارها سطح داخل و خارج را از هم جدا می کردند.

وی علی رغم وفاداری به دیدگاه کارکردگرای ساختاری به یافتن مفاهیم مختلف برای توصیف  کار کرد نقشها و ساختارهای گوناگون بسنده کرده است.

۱ مدلهای موجود در سطح تحلیل خرد

ویژگی این سطح تحلیل این است که هیچیک از این مدلها به ملزومات ناشی از نظام بین الملل»  توجهی ندارند و فقط به تفاوتهای ناشی از سطح داخلی» توجه کرده اند.

افرادی مانند پوچالا اسنایدر سایمون جانیس و مان و آلیسون در این سطح تحلیل قرار  می گیرند و از بین آنها فقط پوچالا و اسنایدر بر عقلانیت مطلق تاکید کرده اند بدون اینکه به دنیا  توجه کنند یعنی تعبد ملی است و به جهان کاری ندارد عقل بر دو گونه است

ه تعهدی به دیگران فکر میکنی و تعهد داری

ه تعبدی قرارداد وستفالی یعنی به خودش اهمیت میدهد مثلاً استقلال تعبدی است و تعهد  گریز است اما وابستگی متقابل هم تعبدی است و هم تعهدی است.

مدل پوچالا تکامل امکانات و اهداف

مسأله عقلایی کردن سیاست خارجی مطرح است. تأکید بر عقلانیت مطلق عقل مطلق گرا و  کلی گرا ممکن است به ۴ شکل خودنمایی کند

(الف) مدل بیولوژیک ساختار بسته است ولی اطلاعات مخبر وجود دارد مثلاً امپریالیزم سنتی  ب مدل مکانیک ساختار باز است از داخل و بین الملل نظام آنارشیک ایجاد می شود اما فاقد

اطلاعات مخبر است.

ج) سیبرنتیک سیستم هوشمند ساختار باز است و نظام اطلاعاتی هم وجود دارد یعنی  جهانی شدن را میرساند یعنی جهان گستری است که با جهانشمول فرق دارد.

د ارتباطی – فرهنگی جهانشمول) یعنی اصالت فردیت و ضرورت جمعیت نفردهای  فرهنگی – تجمع مدنی مثلاً آمریکا شعار جهانشمول میدهد ولی در عمل جهانگرایی را  دنبال می کند. مثلاً نماز جماعت خواندن ارتباطی فرهنگی است چون هم تفردی است و  هم تجمعی است.

پوچالا برای مدل خود مفروضه هایی را در نظر گرفته که عبارتند از:

ا تحول از ذهن حقیقت یاب صرف به ذهن تلفیقی» حقیقت یاب کشف کننده حقیقت ساز

خلاق و سازنده

-۲- خوش بینی «آرمانگرایانه جهت یافتن راه حل برای وضع نامطلوب »

اطلاع از امکانات موجود و احتمال تبدیل امکانات بالقوه به بالفعل

جایگزینی تخصص» به جای معرفت و شهود

وجود چالش و فرصت» در فرآیند تصمیم گیری

۶- ارجح بودن عدم اقدام نسبت به اقدام مخرب

نسبی گرایی یعنی توجه به جوانب مثبت و منفی موضوع

– ضرورت نگرش دیالکتیکی اصالت هدف ضرورت امکانات

تمایز هدف از خواسته

۱۰ اعتدال یعنی هدف میتواند کمی از امکانات بالاتر باشد

محافظه کاری امکانات بیش از اهداف که باعث از بین رفتن امکانات میشود.

رادیکالیسم اهداف بیش از امکانات موجود باشد که این نیز موجب نابود شدن امکانات

میشود پس بهترین حالت اعتدال و تطابق اهداف و امکانات است.

۱- تفاوت بین عکس العمل غریزی با عکس العمل عقلایی

نکته عکس العمل انفعالی ناشی از غرایز انسان است غرایز انسان خوف و رجاء) میباشد.  انسان زندانی رفتار خودش است این زندان یا منفی است یعنی خوف و یا مثبت است

یعنی رجاء

توجه سوره ی نساء خوف در مقابل ایمان است

توجه سوره ی بقره رجاء ممکن است حاکی از کشمکشهای ذهنی باشد نه معنویت

در حالی که عقلانیت» نوعی محاسبه» است و معنویت نوعی از فرهنگ عقلانیت «تمدن سازه  است و معنویت فرهنگ ساز است. بنابراین چنانچه غرایز انسان فعال شود انسان به هوشیاری و مطلع  بودن می رسد در حالی که اگر انسان عقلی شود انسان به واکنش سنجیده و حساب شده» می رسد که  این واکنش خود به ۲ گروه تقسیم میشود :

۱- عقل تصمیم گیر برای رهایی از مشکلات» (عقل ابزاری)

عقل تصمیم گیر برای رهایی از سرگشتگی» که به آن معرفت درجه اول می گویند. (عقل

استعلایی)

عقل ابزاری بر دو گونه است فردی جمعی

عقل فردی گرایش تک ذهنی دارد بنابراین مطلق گراست مثل مدل پوچالا و اسنایدر که هر دو  از مدلهای تک ذهنی عقلایی است نه القایی در فرهنگ سلف که خطابی بود، تکصدایی مطرح بود  که این تکصدایی القایی بود در فرهنگ ازل که در یونان اتفاق افتاد یونان اتفاق افتاد تکصدایی بود که  این تکصدایی عقلایی بود.

. القائات جامعه را فروعقلی میکند.

عقل تصمیم گیر

رهایی از مشکلات ) عقل ابزاری)

فردی ← تک ذهنی ، بو چالا و اسنایدر

رجمعی

رهایی از سرگشتگی عقل استعلایی، معرفت درجه اول

پوچالا بحث موازنه منابع و امکانات را با هدف عامل جدایی ناپذیر سیاست خارجی می داند. وی  بیان میکند که برای اقدام در صحنه ی سیاست بین الملل نیازمند ایجاد اهداف هستیم که البته باید در  بین اهداف ارجحیتها را هم در نظر گرفت به بیان دیگر پیگیری اهداف بین المللی از یکسو مستلزم  وجود منابع لازمه است و از سوی دیگر وجود منابع بر شکل گیری اهداف تأثیر می گذارد. وی می گوید  ابتدا باید اهداف انتخاب شوند سپس ارجحیتهای لازم انجام میشود چنانچه برای پیگیری اهداف  منابع لازم در اختیار نباشد هدف مورد نظر باید ترک شود اما اگر منافع کافی در اختیار باشد این سؤال  مطرح است که آیا منابع فوری در اختیار هست یا خیر چنانچه جواب مثبت باشد منابع لازم تخصیص  داده شده و اقدام صورت میگیرد و در صورتی که جواب منفی باشد این سؤال مطرح میشود که آیا  می توان ذخایر ناخالص را بسیج کرد چنانچه جواب مثبت باشد مجدداً منابع تخصیص داده میشود و  اقدام صورت میگیرد اما اگر جواب منفی باشد باید هدف را ترک یا تعدیل کرد.

ترک یا تعدیل هدف  به نسبت منابع

۱۰

تعیین هدف ۱

تعویق هدف ۹

بررسی برای یافتن  هدفهای والاتر احتمالی

آیا منابع کافی برای  هدفهای والاتر وجود دارد؟

آیا می توان منابع را از  ذخایر بالقوه بسیج کرد  ۵

آیا منابع کافی بلافاصله  برای اقدام وجود دارد

آری

بازگشت به خانه  ۴

آری

آری

بسیج منابع

تخصیص منابع

بازگشت به  خانه

مدل اسنایدر دانستن توانستن  مفروضه های اسنایدر عبارتند از

آغاز اقدام

۱- تأکید بر سطح فرد در روابط بین الملل

– اهمیت عقلانیت آزادی در موفقیت سیاست خارجی عقلانیت مطلق

— تأکید بر دیدگاه نظامها» کار کردگرای ساختاری – ساختار نظام ملی کار کرد امنیتی  دارد.

عوامل محیطی متغیر مستقل و تصمیم گیرندگان متغیر واسطه ای

-۵ نگرش جهان انبساط یاب بجای نگرش ثابت به هستی

وی در خصوص مطالعه در سیاست خارجی مسائل را به ۳ دسته تقسیم میکند:

نظام دولت ملی ساختارها کارکردها و پویش

جامعه شناختی  روانشناختی

در صحنه داخلی نظام دولت ملی به ۳ نظام تابعه تقسیم می شود.

محیط انسانی

محیط انسانی

عادات خلقی

فرهنگ

و آداب فرهنگی

خلقیات

محیط غیر انسانی

جامعه

جمعیت

تحصیلات

Intelligent تحصیل کرده مدرک

Intellectual

تحصیل کرده ی درایت و دانش و تولید علم

محیط غیر انسانی (قدرت) توجه به قدرت مادی اینکه شما چه نوع قدرتی هستید؟

اجتماع مدلهای «توسعه» را بررسی میکند و جوامع به ۳ دسته تقسیم میشود.

سنتی (القایی) حقیقت جوی سلف) – community همه با من می خواهد

مدرن (عقلی) (واقعیت جوی امروزی

– Society همه با هم میخواهد انسانها را آگاه کند.

همه را آدم کند.

اجتماع

یست مدرن چشم انداز (بین

community

unity

مدل هربرت سایمون دانستن با توجه به میزان توانستن

وی برخلاف اسنایدر معتقد بود صحنه داخلی سیاست خارجی یکپارچه نیست و سیاستگذاری  خارجی تجلی چانه زنی ها در صحنه داخلی است لذا خواسته ها را باید از عقلانیت مطلق پایین آورده و  به عقلانیت محصور بسنده کرد یعنی به محض آنکه وضعیتی حداقل نیازها را برطرف کرد باید برای  رسیدن به آن برنامه ریزی کرد.

عقل مقنع یا همان عقل بسنده همانگونه که هربرت سایمون میگوید ناشی از واقعیت بیرون  است یعنی عقل واقعیت بین است نه بدبین عقل محصور عقل «خشیه دار» است.

مطلق تصمیم گیری بهینه

نسبی تصمیم گیری بسنده

مدل مدلسکی دخل و خرج بازی قدرت

ثابت: عقل محصور (مقنع)  ثابت

فزاینده

مدلسکی مسأله عوامل خارجی قدرت را مطرح میکند به نحوی به سطح کلان هم توجه کرده ولی چون به  مسائل بین المللی توجه ندارد و صرفاً به گزینش منابع قدرت برای صحنه داخلی توجه می کند. جزء سطح تحلیل خرد قرار گرفته است.

این مدل مبتنی بر مفروضات است که به شرح زیر است

۱ مبنای سیاست خارجی حفظ کسب و نمایش قدرت است.

سازنده

۲- انواع قدرت

مخرب

آموزنده

تقدم داخل به خارج تقدم منابع به اهداف

عوامل محیطی متغیر مستقل ذهنیت تصمیم گیرندگان متغیر واسطه ای وی با استفاده  از نظریه سیستم ها به دو فاز درونداد قدرت و برون داد قدرت توجه کرده و معتقد است تنها  استراتژی عقلایی در سیاست خارجی این است که مدام در حالت تعادل تعدیل پذیر باشد.  او با استفاده از محاسبه سود و هزینه ها، سیستم سیاسی را بعنوان سیستم تولید  . قدرت وصف میکند و معتقد است خروجیهای قدرت برون دادها باید از ورودی ها  بیشتر باشد. همچنین محافظه کاری اعتدال و بلند پروازی دولتها بسته به میزان برون داد  قدرتی است که تولید میشود.

– مدلهای مبتنی بر تلفیق دو سطح تحلیل

این مدل ها دارای ۲ ویژگی است

(الف) تغییر متدلوژیک که حاکی از ضرورت پیوند در سطح تحلیل خرد و کلان است.

ب ایجاد پیوند بین آرمانگرایی و واقع گرایی رهیافت سنتی

به این رهیافت تلفیقی رهیافت فوق رفتاری میگویند.

در این رهیافت مدلهایی از برچر و روزنا مورد مطالعه قرار می گیرد.

مایکل برچر تقابل محیط عملیاتی با محیط روانشناختی

مؤلفه های ذهنی برچر به قرار زیر است

محذورات بین المللی و مقدورات داخلی

۱ – توجه به

عوامل تأثیر گذار بین المللی و داخلی برسیاست خارجی

تصمیمات مختلف و تأثیرات آن

۲- ذهنیت تصمیم گیرندگان باید بازتاب عینیت محیطی باشد.

چندلایگی منشاء تهدیدات و لایه های قدرت

-۴- نقش ارتباطات در تفسیر و تصویر محیط

وی دو محیط عملیاتی و روانشناختی را مدنظر داده و معتقد است که سیاست خارجی زمانی به  اوج موفقیت خود میرسد که محیط روانشناختی تصمیم گیری با محیط عملیاتی یکسان باشد. وی  سیاست خارجی را بعنوان یک کلیت سیستماتیک و دینامیک مورد مطالعه قرار میدهد. منظور از  کلیت سیستماتیک» یعنی پویش دائمی محیط روانشناختی تصمیم گیرندگان با محیط داخلی  عملیاتی تحولات محیطی از طریق بازخوران وارد سیاست خارجی میشوند.

اجزای نظام بهم وابسته اند و بهم واکنش نشان میدهند ارتباطات بعنوان بازخوران باعث پویا شدن  سیستم می شوند. برچر برای پرهیز از کلی گوییهای ذهنی محیط عملیاتی را به ترتیب زیر تقسیم میکند.  توان نظامی (تن) توان اقتصادی (تاق) ساخت سیاسی (ست) گروههای ذی نفوذ (گف) نخبگان  رقیب (نق) همچنین در فاز اجرایی تصمیمات سیاست خارجی را به ۴ گروه تقسیم میکند

ه نظامی – امنیتی

ه سیاسی – دیپلماتیک

ه توسعه اقتصادی، فرهنگی، منزلتی

عناصر تشکیل دهنده محیط عملیاتی و اجرایی مورد نظر برچر ایستا هستند لذا باعث شده که

به  تغییرات احتمالی در مؤلفه ها توجه نشود.

سیاست  :}  والا نظامی – امنیتی سیاسی – دیپلماتیک (تحریک کننده)  سفلی توسعه اقتصادی فرهنگی منزلتی جلب کننده ی همکاری

روابط دوجانبه وابستگی متقابل

روابط مسلط دو جانبه استیلایی وابستگی

روزنا وی دو طرح ارائه کرده است -۱ پیش نظریه ۲ طرح پیوستگی

افق فکری روزنا عبارتست از:

ا – سطح تحلیل تلفیقی محذورات بین المللی و مقدورات داخلی

۲- توجه به مسائل تاریخی جهت رهایی از ذهنی گرایی

– تمایز بین قدرتهای بزرگ حامی وضع موجود و قدرتهای کوچک مخالف وضع موجود

-۴- تأثیر عوامل سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی بر سیاست خارجی

مسائل حیثیتی سیاست والا

– وجود انواع سیاست خارجی

مسائل مادی سیاست سفلی

مسائل تلفیقی حیثیتی و مادی

-۶- اعتقاد به منزلت متفاوت عوامل تاثیر گذار

متغیر مستقل نوع قدرت نوع اعتقاد نوع جامعه نوع فرهنگ متغیر واسطه ای نوع سیاست  متغیر وابسته چگونگی ترکیب عوامل تاثیر گذار بر سیاست خارجی

طرح پیش تئوری روزنا وی در این طرح به تبیین» علی سیاست خارجی می پردازد.

در حوزه ی ساختاری ۴ عامل مورد توجه است

قدرت سیاسی

اقتصاد

بزرگ

جامعه

فرهنگ

قدرت انطباق اقتصادی اقتصاد (پیشرفته)

عدم توانمندی اقتصادی اقتصاد عقب مانده

قدرت سیاسی

توانایی انطباق اقتصادی اقتصاد پیشرفته

کوچک

عدم توانایی انطباق اقتصادی اقتصاد عقب مانده

کشورها از لحاظ قدرت سیاسی به دو گروه بزرگ و کوچک تقسیم میشوند که هر کدام از آنها  به لحاظ توانایی و یا عدم توانایی انطباق اقتصادی به ۴ دسته ی قدرت بزرگ با اقتصاد پیشرفته  قدرت بزرگ با اقتصاد عقب مانده قدرت کوچک با اقتصاد پیشرفته و قدرت کوچک با اقتصاد  عقب مانده تقسیم میشوند که هر کدام از اینها میتوانند به لحاظ اجتماعی باز و یا بسته باشند و به  لحاظ فرهنگی رسوخ پذیر یا رسوخ ناپذیر باشند.

. جامعه رسوخ پذیر جامعه ای که به دریافت اطلاعات عکس العمل مثبت نشان میدهد.

ه منظور روزنا از جوامع رسوخ پذیر جوامع غربی میباشد.

ه رسوخ پذیری باعث میشود جامعه در دام موهومات ذهنی گرفتار نشود.

مسائل منزلتی سیاستهای حاد وجودی مورد مذاکره قرار نمی گیرد

مسائل منزلتی سیاستهای حاد وجودی موردت مذاکره فرا  نمی گیرند.

تقسیم بندی رفتاری کشورها از دید روزنا

مسائل مادی غیر انسانی امنیت رفاهی، تهیدد وجودی  علیه بازیگر ایجاد نمیکند قابل مذاکره هستند.

جهت ارتقاء کیفیت زندگی هستند.

دیگر مسائل مسائل غیر حساس و غیر وجودی

هر چقدر از قدرت بزرگ با اقتصاد پیشرفته به سمت قدرت کوچک با اقتصاد عقب مانده و جامعه  بسته و رسوخ ناپذیر حرکت میکنیم از نقش عام گرای نهادین کاسته و بر «جبریتهای محیطی و  خود گامگی فردی افزوده میشود و انتخابها حالت ذهنی دارد و اجتماع کمترین نقش را در  جریان تصمیم گیری دارد.

طرح پیوستگی روزنا در این طرح وی به مبادلات بین دو حوزه داخلی و خارجی می پردازد.

وی بیان میکنند. سیاست خارجی از دو بخش تشکیل میشود.

خروجی تصمیم صادره از یک مبدا

}  ورودی محل دریافت خروجی صادر

روزنا مرحله آغازین اتصال را برون داد و مرحله آخرین اتصال را درون داد مینامند که هر کدام از  این درون دادها و برون دادها میتواند از محیط یا جامعه سیاسی نشأت بگیرد یا به آن ختم شود که  با این حساب ۴ اتصال ایجاد میشود که هر یک از این اتصالات میتواند تعمدی (مستقیم) و یا غیر  تعمدی (غیر مستقیم) باشد.

این اتصالات میتواند ۳ پویش داشته باشد که عبارتند از:

پویش رخنه ای بازیگر به خود اجازه میدهد تا در تخصیص آمرانه ارزشهای دیگر بازیگران  شرکت کند. اقدام آغازین مثلاً آمریکا اجازه نمیدهد که کشورهای دیگر سلاح اتمی داشته باشند.

پویش عکس العملی رفتار خارجی یک بازیگر جهت پاسخگویی به یک درون داد از خارج میباشد.  پاسخ دفاعی به یک اقدام مثل عکس العمل جامعه اروپا به فتوای امام در خصوص قتل سلمان رشدی

پویش تقلیدی تحول در یک بازیگر باعث میشود سیاستگذاران رقیب همان تحول را در خود بوجود  آورند. مقابله به مثل)

روزنا معتقد است در دو صحنه ی داخلی و خارجی عوامل مختلفی وجود دارند که بر سیاستگذاری  تأثیر می گذارند. او به تلفیق مقدورات و محذورات توجه کرده و معتقد است دولت ها در حوزه ی  داخلی دارای مقدوراتی هستند که با ایجاد توسعه میتوانند مقدورات را افزایش داده و آسیب پذیری

نسبت به محذورات بین المللی را کاهش بدهند. سپس به کمی کردن عوامل تاثیر گذار در حوزه ی  داخلی (مقدورات) و بین المللی محذورات) پرداخته میشود و مقایسه ی عملی مقدورات داخلی و  محذورات بین المللی بیانگر موفقیت یا شکست سیاست خارجی میتواند باشد.

خلاصه فصل

مدلهای مختلف تصمیم گیری در سیاست خارجی

خرد

کلان

تلفیقی – فوق رفتاری

سطح خرد عدم توجه به نظام بین الملل و توجه صرف به سطح داخلی تأکید بر عقلایت مطلق  پوچالا، اسنایدر هربرت سایمون آلیسون جانیس و مان در زمره ی این سطح هستند.

پوچالا تکامل امکانات و اهداف عقلایی کردن سیاست خارجی اقدام در صحنه ی سیاست  بین الملل مستلزم انتخاب و ارجحیت بندی اهداف از یکسو و وجود منابع لازمه از سوی دیگر است.

فردی – تک ذهنی

عقل تصمیم گیر

رهایی از مشکلات عقل ابزاری)

ارهایی از سرگشتگی عقل استعلایی

جمعی

مدل پوچالا و اسنایدر تک ذهنی عقلایی است.

اسنایدر مفروضه های وی عبارتند از تأکید بر فردگرایی عقلانیت مطلق دیدگاه نظام ها  نگرش جهان انبساط یاب به جای نگرش ثابت به هستی دانستن توانستن

سایمون معتقد بود سیاست خارجی نتیجه ی چانه زنی در عرصه ی داخلی است عقلانیت  محصور عقل بسنده (مقنع ناشی از واقعیت بیرون است دانستن با توجه به میزان توانستن

عقل مطلق – تصمیم گیری بهینه  عقل

انواع عقل تصمیم گیر

ثابت عقل محصور

ر عقل نسبی تصمیم گیری بسنده

تغییر متدولوژیک پیوند بین سطح خرد و کلان

سطح تلفیقی ویژگی این مدلها عبارتند از

آرمانگرایی واقع گرایی

رهیافت فوق رفتاری برچر و روزنا

مایکل برچر به مؤلفه های زیر توجه داشت

۱- توجه به محذورات بین المللی و مقدورات داخلی عوامل مؤثر بر سیاست خارجی مننا  تهدیدات و نقش ارتباطات جداسازی محیط عملیاتی و روانشناختی، بررسی سیاست  خارجی بعنوان کلیت سیستماتیک و دینامیک تقابل محیط عملیاتی با محیط رواشناختی  جیمز روزنا وی مسائل تاریخی تمایز بین قدرتهای بزرگ و کوچک تأثیر عوامل مختلف بر  سیاست خارجی و وجود انواع سیاست خارجی والا، سفلی (تلفیقی را مورد توجه قرار داده و بر این

اساس دو طرح ارائه کرده که عبارتست از:

۱ طرح پیش نظریه

۲- طرح پیوستگی

طرح پیش نظریه به تبیین علی سیاست خارجی می پردازد و در حوزه ی ساختاری به ۴

عامل توجه کرده :

قدرت سیاسی

فرهنگ

بزرگ  }

کوچک

رسوخ پذیر (غربی)

رسوخ ناپذیر

اقتصاد

پیشرفته

۴- اجتماع

باز

بسته

هر چقدر از قدرت بزرگ با اقتصاد پیشرفته و جامعه ی باز و رسوخ پذیر به سمت قدرت کوچک  با اقتصاد عقب مانده و جامعه بسته و رسوخ ناپذیر حرکت میکنیم از عام گرایی نهادین کاسته و  بر خودکامگی فردی و جبریت محیطی افزوده میشود.

طرح پیوستگی در این طرح روزنا به مبادلات بین دو حوزه ی داخلی و خارجی می پردازد. به  تلفیق مقدورات و محذورات توجه کرده و به کمی کردن عوامل تأثیر گذار در حوزه ی داخلی  (مقدورات) و حوزه ی خارجی محذورات) میپردازد و با مقایسه ی بین آنها میزان موفقیت یا شکست  سیاست خارجی را بیان میکند

فصل دوم

طرح سیستماتیک مفهومی مدل پیشنهادی  کتاب برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی سیاست  خارجی

کاستی های موجود در مدلهای ارائه باعث شد تا طرح جدیدی مطرح شود که دارای ویژگیهی زیر میباشد.

۱ در برگیرنده ی سطح خرد و کلان است و از روش منطقی دیالکتیک استفاده کرده که بتواند  سیاست خارجی را بصورت کلیت مستقل بررسی کند.

۲ – بهره گیری از روش دیالکتیکی سیاست خارجی را به صورت یک پویش دائماً فعال» در  می آورد که میتواند روندهای موجود را بررسی کند و از طریق بازخوران یک شبکه  اطلاعاتی جهت بررسی عملکرد نظام ایجاد کند.

این شبکه تحت جریان ارتباط دو محیط عملیاتی و روانشناختی قرار میگیرد و در نتیجه مفاهیمی»  ارائه میشود که در برگیرنده ی اصول انتزاعی روش شناختی و مصادیق» تجربی باشد.

-۴- عوامل لازم برای بررسی نتایج حاصل از شکست یا موفقیت سیاست خارجی وجود دارد.

حیطه ی فعالیت این سیستم شامل ۴ فاز میباشد که از داخل جامعه سیاسی شروع میشود و  به محیط بین المللی ختم میشود. این فازها عبارتند از:

الف فاز درونداد زمینه سازهای سیاست خارجی

این فاز شامل دو بخش تقاضا و حمایت است که بخش تقاضا خود به دو دسته ی آمال و آماج  سیاست خارجی تقسیم میشود آمالهای سیاست خارجی در واقع خواسته ها و آرمانهای بلندمدت  غیر قابل دسترسی میباشند که در واقع ناشی از نارضایتی واحد سیاسی از وضع موجود میباشد.

آماج های سیاست خارجی برای انطباق با محیط ایجاد شده اند که در واقع به ۲ دسته تقسیم میشوند.  یک بخش آن سیاستهای مالکیت جویانه رقابتی است که ناشی از عدم رضایت از وضع موجود میباشد که  در نتیجه گرایش سیاست خارجی به سمت کسب و یا استقرار وضع مطلوب در حرکت خواهد بود.

بخش دیگر آن سیاستهای محیطی رقابتی میباشد که حاکی از رضایت واحد سیاسی از وضع  موجود میباشد. اتخاذ هر کدام از این دو دسته سیاستها سیاست مالکیت جویانه و سیاست

محیطی به عنصر «قدرت واحد سیاسی بستگی دارد علاوه بر قدرت موقعیت داخلی و بین المللی  هر کشور یعنی آسیب پذیری و یا انطباق بازیگر در پاسخ گویی به تحولات داخلی و بین المللی در  چگونگی گرایشهای سیاست خارجی تأثیر زیادی دارد.

ب فاز میان نهاد محل پویشهای تعدیل کننده سیاست خارجی

این فاز همانند جعبه سیاهی میماند که محل برخورد درون دادها و برون دادها است. عواملی که در  این فاز دخیل هستند عبارتند از:

افراد تصمیم گیرنده دستگاه سیاست خارجی الگوهای تصمیم گیری ماهیت و ترکیب دستگاه  تصمیم گیری و شخصیت افراد تصمیم گیرنده

به بیان دیگر عوامل تأثیر گذار در این بخش در ۲ محیط بررسی میشوند. یکی عوامل تأثیر گذار  در محیط عملیاتی و دیگری عوامل تأثیر گذار در محیط داخلی».

محیط عملیاتی خود شامل ۲ بخش میشود از یک طرف مبنا ماهیت و توزیع قدرت تأثیر گذار است  و از طرف دیگر فرهنگ بازیگران و قاعده بازی بازیگران و ساختارهای تنظیم کننده مؤثر هستند.

محیط داخلی شامل عواملی چون عوامل فردی نهادی نقشی ،فرهنگی اجتماعی و حکومتی  می باشند که اینها در زمره ی عوامل تأثیرگذار بر سیاست خارجی میباشند. در این راستا روزنا با  استفاده از نظریات تشکیلات سازمانی اظهار میکند که از ارتباط بین دو وضعیت بحرانی و آرام درون  سازمان با محیط ۴ محیط به شرح زیر بوجود می آید.

محیط عادی محیط سرزنده محیط با تدبیر محیط متشنج

محیط عادی آرام بودن دو صحنه داخلی و خارجی و کمترین پیوند با همدیگر تفکیک  استراتژی و تاکتیک امری غیر ضروری است.

محیط سرزنده پیوند آرام و لایتغیر بین اجزا تمایز بین استراتژی و تاکتیک ایجاد منافع  خاص بین کلیت جمع و فردیت فرد که میتواند در هماهنگی و یا تعارض با هم باشند.

کشورهای کوچک انقلابی که درصدد ایفای نقش ابر قدرتی هستند ولی فاقد توانایی های لازمند  بیان کننده ی این وضعیت هستند.

محیط با تدبیر وجود حداقل بحران ولی بازیگر مستعد وجود سیستم امنیتی شرایط خاصی را  در این محیط ایجاب میکند مثلا بحران کوبا برای آمریکا در ۱۹۶۲ حاکی از چنین وضعیتی بود  که تصمیمات با تدبیر را می طلبید.

محیط متشنج این محیط در دو سطح داخلی و خارجی دارای پیچیدگیهای زیادی میباشد. هم در  داخل انقلاب اتفاق افتاده و هم در صحنه بین الملل ناامنی وجود دارد مانند وضعیت عراق در ۹۱-۱۹۹۰

(ج) فاز برون داد تصمیم سیاست خارجی

در این فاز ۲ مسأله حائز اهمیت است

۱- قابلیت اجرا یا عدم اجرای تصمیم

ماهیت انطباقی تصمیم

در مورد اول تصمیم سیاست خارجی یا با محیط سازگار است یا اینکه کشور باید توان سازگار  کردن محیط جهت اجرای تصمیم را داشته باشد که در غیر این صورت جامعه باید خود را با مقتضیات  محیطی تطبیق دهد مانند دخالت آمریکا در پاناما و عراق که حاکی از قدرت سازگار نمودن محیط بود.

در مورد دوم ماهیت انطباقی تصمیم همانگونه که روزنا مطرح میکند هر کشور با توجه به  شرایط آرام یا بحرانی در دو محیط داخلی و خارجی به یکی از چهار اقدام انطباقی زیر روی می آورد:

انطباق رضایتمندانه انطباق طغیانی انطباق محافظتی انطباق ارتقایی

د فاز اجرای سیاست خارجی

این فاز به بررسی تحول برون داد در پرتو محیط میپردازد و دارای ۲ جزء میباشد

۱- وسیله اجرای سیاست خارجی یعنی هدف به تنهایی نمیتواند وسیله را توجیه کند. مثلاً  چنانچه اهدافی مناسب باشند و صحنه ی بین الملل آمادگی پذیرش آن را داشته باشد ولی  کاربرد ابزار نامناسب باعث ایجاد مشکلاتی در سر راه تحقق هدف مزبور شود. مانند اقدامات  حق طلبانه مبارزین فلسطینی در اویل دهه ی هفتاد.

نتایج حاصله از اجرای سیاست خارجی یعنی مشخص شدن این نکته که تصمیم و  اقدام سیاست خارجی توانسته به نتیجه مطلوبی برسد یا خیر که این امر میزان موفقیت یا  عدم موفقیت سیاست خارجی را نشان میدهد و باعث تأثیر این بازخوران ها بر روی  درون داد نظام میشوند و زمینه را برای آمادگی و یا کاهش آمادگی فراهم میکند.

خلاصه فصل

در برگیرنده ی سطح خرد و کلان  بهره گیری از روش دیالکتیکی  ارائه مفاهیم اصولی و مصادیق تجربی  امکان بررسی موفقیت با شکست سیاست خارجی

طرح سیستماتیک بررسی سیاست خارجی  در برگیرنده ی ویژگیهای زیر میباشد.

فاز درونداد زمینه سازهای سیاست خارجی

فازهای بررسی سیاست خارجی

فاز میان نهاد پویشهای تعدیل کننده سیاست خارجی

فاز برون داد تصمیم سیاست خارجی

حمایت

فاز اجرا

رفاز درون داد

امل خواسته ها و آرمانهای بلند مدت غیر قابل دسترس نارضایتی از وضع موجود

تقاضا

آماج مالکیت جویانه رقابتی ← عدم رضایت از وضع موجود

محیطی رقابتی – رضایت از وضع موجود

محیط داخلی –

عوامل فردی ،نهادی ،نقشی ،فرهنگی، اجتماعی و حکومتی

مبنا و ماهیت و توزیع قدرت

. فاز میان نهاد

محیط عملیاتی

قابلیت اجرا و یا

عدم اجرای تصمیم

. فاز برون داد

. فاز اجرا

ماهیت انطباقی تصمیم

فرهنگ و قاعده بازی بازیگران و ساختارهای تنظیم کننده

وسیله اجرای سیاست خارجی

نتایج حاصله از اجرای سیاست خارجی

نکات کلیدی و طلایی

اصول روابط بین الملل و سیاست خارجی

تعریف فرضیه سلسله نتیجه گیری هایی که  درستی و نادرستی آنها به روشنی معلوم  نگردیده و به ثبوت نرسیده باشد.

مشکلات بررسی علمی روابط بین الملل

۱ – ناهمگونی جامعه بین المللی

۲- تعدد متغیرها

وجود بازیگران غیر حکومتی

۴ دگرگونی در شرایط و مقتضیات بین المللی

کمیت ناپذیری عوامل کیفی

در اختیار نداشتن اطلاعات محرمانه

سرزمین بطور مشترک توسط چند کی

اداره می گردد.

انواع شناسایی یک دولت

دو فاکتور محدود موقتی

۲- دوژور قطعی و کامل)

. متغیرهای نظام (سیاسی)

۱ نهاده ۲- محیط داخلی و خارجی

داده ۴ بازخورد

انوع نظام های بین المللی از نظر مورتون

کاپلان

. تفاوت بین سیاست بین الملل و روابط

۱ – نظام موازنه قدرت

نظام دو قطبی انعطاف پذیر

نظام دو قطبی انعطاف ناپذیر

۴ نظام جهانی

۵ نظام سلسله مراتبی

بین الملل سیاست بین الملل به اعمال و  رفتارهای متقابل دو یا چند واحد سیاسی  اطلاق میشود. حال آنکه روابط بین الملل  مجموعه اقدامات و کنشهای متقابل واحدهای  حکومتی و نیز نهادهای غیر دولتی و  همچنین روندهای سیاسی میان ملتها را در .  بر می گیرد.

۶ نظام با حق و تو

دو نظام از نظامهای کاپلان یعنی نظام موازنه  قدرت اروپای قرون (۱۸ و (۱۹) و دو قطبی  انعطاف پذیر بعد از جنگ جهانی دوم نمونه  تاریخی داشته است.

. سطوح تحلیل سیاست بین الملل

۱- دیدگاه تصمیم گیری – تأکید برفرد

۲ دیدگاه قدرت تأکید بر دولت

حکومت

۴ حاکمیت

. تفاوت منطقه نفوذ و کند و مینیوم تفاوتشان  در نحوه دخالت یا عدم دخالت چند کشور در  حوزه یکدیگر در اداره کردن یک کشور است. ه  در منطقه نفوذ هر یک از دولتهای مزبور از  دخالت در حوزه نفوذ دیگری اجتناب  می ورزند در حالیکه در کندو مینیوم اداره یک

از نظر کاپلان اگر دو بلوک بصورت سلسله  مراتبی اداره نشوند امکان دارد بصورت نظام  موازنه قدرت تغییر شکل دهند با این تفاوت  که دگرگونی در شکل اتحادها در پیرامون دو  محور ثابت ابر قدرتها خواهد بود.

ماکس وبر جامعه شناس آلمانی، ضمن  بررسی انواع گوناگون روشهای تصمیم گیری  مدیریت دسته جمعی را به عنوان راهی برای

جلوگیری از انحصار طلبی بوروکراتیک  پیشنهاد کرده است.

تجزیه و تحلیل سیاست بین الملل بر اساس  رهیافت قدرت

. در رهیافت تصمیم گیری پاسخ تصمیم  گیرندگان نسبت به فشارهای داخلی و  خارجی تابع توانایی ها شناخت و مهارتهای  سیستم تصمیم گیری خواهد بود.

. در فرایند مطالعه سیاست بین الملل در  چهارچوب تصمیم گیری تأکید اصلی بر نقش  فرد است.

. نتایج حاصل از تصمیم ها ممکن است مورد  انتظار و مطلوب غیر منتظره و مطلوب مورد  انتظار و نامطلوب و غیره منتظره و نامطلوب  باشد.

انواع مدلهای تصمیم گیری

۱ مدل رضایتبخش تصمیم گیرندگان درصدد  اتخاذ بهترین تصمیم ها هستند.

۲ مدل رضایتبخش در این مدل مبنای  تصمیم گیری در سیاست خارجی واقعیتهای  موجود است.

اهداف دولتها در چارچوب قدرت از نظر  مورگنتا

۱- حفظ وضع موجود

افزایش قدرت سیاست امپریالیستی)

نمایش قدرت کسب پرستیژ

انگیزههای دولتها برای سیاست حفظ وضع  موجود تقسیمات جغرافیایی توزیع منابع و  قدرت موازنه قدرت و پیروزی در یک جنگ  مثل روهانی

انگیزه دولتها برای سیاست تجدید نظر طلبانه  پیروزی در جنگ اعمال قرار دادهای  تحصیلی از دست دادن سرزمین یا تغییر  سیاست خارجی بر اساس یک ایدئولوژی  نوین مثل مجارستان یا شوروی بعد از  جنگ جهانی اول

مدل فزاینده روش) محافظه کارانه یا حفظ  وضع موجود در موقعیتی توجه  سیاستگذاران را به خود جلب میکند که  تصمیم گیرندگان از امکانات محدود برخوردار  باشند.

مدل بینش فوق العاده برخورداری برخی از  تصمیم گیرندگان و سیاستگذاران از تواناییها  خلاقیت .  استعدادهای فوق العاده ابتکارات نوآوری و

اتحادها یا ائتلافهای بین المللی محصول تجمع  و تلاقی موقت منافع ملی هستند.

. تعریف قدرت از نظر مورگنتا وی معتقد است که  قدرت سیاسی رابطه ای روانی است میان  کسانی که قدرت را اعمال میکنند یا قدرت  بر آنها اعمال میشود.

مدل مختلط فائق آمدن بر نارساییهای  موجود در مدلهای عقلایی و فزاینده

. تعریف قدرت از نظر والتز وی قدرت را  بر حسب تاثیر گذاری تعریف میکند و بر  این اساس اگر عاملی بتواند بیش از آن حد

که تحت تاثیر قرار میگیرد دیگران را تحت  تأثیر قرار دهد به همان میزان واجد قدرت  است.

ویژگیهای این دوران –

ا جلوگیری از ظهور نهضت ها و انقلابهای

پیش نیازهای عمده برای سیستم موازنه قدرت

۱ – بازیگران متعدد سیاسی

– عدم اقتدار مرکزی مشروع

-۳- توزیع نابرابر عناصر تشکیل دهنده قدرت  میان بازیگران سیاسی

-۴- رقابت مستمر ولی کنترل شده مناقشات میان  بازیگران سیاسی

-۵- تفاهم میان رهبران قدرتهای بزرگ درباره  نفع مشترک ناشی از استمرار مکانیسم توزیع  قدرت

. معیار و ضابطه اصلی تمایز میان سیستم موازنه  نیروهای داخلی و نظام موازنه قدرت  بین المللی وجود استقلال و خود مختاری

مردمی و ملی

۲- مطرح شدن دیپلماسی

انقلاب صنعتی و در نتیجه تولید و توسعه  سلاحهای مخرب قوی

گسترش هویت ملی گرایی

ه تقویت ارتشهای امپریالیستی

نظریه رئالسیم سیاسی بر این اصل استوار است.  که سیاست بین المللی را باید برمبنای  کشمکش برسر قدرت تجزیه و تحلیل کرد.

دیدگاههای شرق (شوروی) و غرب نسبت به  مسئله موازنه قدرت

۱- غربیها – موازنه قدرت

شورویها – همبستگی نیروها

. نخستین مرحله عصر طلایی موازنه قدرت  سیستم موازنه قدرت کلاسیک (۱۷۸۹)  (۱۶۴۸

. ویژگیهای مرحله نخست عصر طلایی موازنه  قدرت

۱ کاهش قدرت پادشاهیهای مطلقه

۲- شورویها موازنه میان دو سیستم متخاصم را  که در برگیرنده بسیاری از دولتها میشد.  جایگزین موازنه قدرت میان ابرقدرتها کردند.

غرب ← تأکید بر دولت در مقوله موازنه  قدرت

شرق – تأکید بر جنبشهای سیاسی علاوه بر  نقش دولتها

۲ ظهور حکومتهایی که در آنها حاکمیت مردم  مطرح بود

-۴- تأکید بیشتر شوروی ها به جنبه های دیگر  موازنه قدرت مخصوصاً مسائل ایدئولوژیک

کاهش اختلافات میان حکام قدرتهای  اروپایی

ه غرب – ضروری بودن موازنه قدرت برای  حفظ سیاست وضع موجود

-۴- کاهش شدت جنگها میان دولتهای ملی

شرق تأکید بر پویایی سیستم موازنه قدرت

. دومین عصر طلایی موازنه قدرت کلاسیک  (۱۸۱۵ – ۱۹۱۴) از کنگره وین تا آغاز  جنگ جهانی اول

عناصر تشکیل دهنده قدرت

۱- ایدئولوژی

عوامل اجتماعی – انسانی

عوامل سیاسی

۴- عوامل جغرافیایی

۵ عوامل نظامی

ع عوامل اقتصادی

. تعریف ایدئولوژی عبارت است از نظام فکری و  عقیدتی که قابل اعمال بر واقعیتهای

خارجی است.

کارکردهای ایدئولوژی

۱ – تقویت روحیه ملی

– بسط و گسترش حوزه مشروعیت نظام  سیاسی

عامل وحدت دهنده و یکپارچه کننده

تحرک آنها – کیفیت رهبری درک و آگاهی

عمومی

عواملی جغرافیایی تأثیرگذار در قدرت

۱ – وسعت

۲- شکل

وضع طبیعی

۴- مرزها

ه وضعیت اقلیمی

. موقعیت طبیعی کشورهای مطلوب از لحاظ

شکل) – فرانسه اسپانیا

. موقعیت طبیعی کشورهای نامطلوب از لحاظ

شکل) – چک و اسلواکی

ارزش مشروعیت – قدرت – اگر این  رابطه برقرار باشد می گویند اقتدار حاصل  شده است.

. وضع طبیعی مطلوب – سوئیس، یوگسلاوی

عوامل اجتماعی – انسانی بعنوان یکی از  پارامترهای قدرت

– میزان جمعیت

ویژگیهای ملی – تعلیم و تربیت، درجه آگاهی  و رشد سیاسی

روحیه ملی – خصوصیات روانی و خلقی  مشترک افراد یک کشور

یکپارچگی اجتماعی – همگرایی سیاسی  اجتماعی و ایدئولوژیک

– عوامل سیاسی

ثابت سیاسی

شکل حکومت

کیفیت رهبری

اعتبار ملی

مهمترین عواملی که موجد توسعه قدرت ملی  می شود ثبات سیاسی حکومت توانایی و  مهارت مسئولان سیاست خارجی سرعت و

. وضع طبیعی نامطلوب – لهستان گودی و  پستی

نظر دانشمندان جهان درباره عوامل جغرافیایی  ماهان – توسعه نیروی دریایی کلیدی برای  کسب قدرت جهانی

مکیندر – مطرح کردن سرزمین قلب و تأکید  بر اینکه هر کس بر این سرزمین مسلط شود  بر جهان حکومت خواهد کرد.

ها سوفر آلمانی – تأکید بر رسالت تاریخی  آلمان

راتزل – تأثیر عوامل جغرافیایی در زندگی و  توسعه دولتها فضا و محیط)

کیلن – تأثیر محیط بر انسان از لحاظ فیزیکی  روانی مردم شناختی سیاسی و اجتماعی

عوامل نظامی موثر در افزایش یا کاهش قدرت

۱- سلاحها و تجهیزات جنگی

کم و کیف افراد نظامی

رهبری

۴- بودجه نظامی

د پایگاهها

ع فنون نظامی

تحریک نیروها

امکانات تدارکاتی و لجستیکی

اندازه گیری قدرت – تهامی عناصر تشکیل

دهنده قدرت کمیت پذیر نیستند.

تجزیه و تحلیل سیاست خارجی دولتها

. تعریف سیاست خارجی جهتی را که یک  دولت بر می گزیند و در آن از خود تحرک  نشان میدهد و نیز شیوه نگرش دولت را  نسبت به جامعه بین المللی سیاست خارجی  می گویند.

عوامل نظامی را نباید بصورت یک متغیر مستقل  مورد بررسی قرار داد زیرا قدرت نظامی خود  تحت تأثیر عوامل ایدئولوژیک اقتصادی  روانی ژئوپلتیکی و غیره قرار می گیرد.

ه دیدگاه های مختلف در سیاست خارجی  دولتها:

۱ – تبعیت از سیاست خارجی ویژه یا  جهت گیریها و منافع و اهداف آن با روی کار  آمدن حزب یا نخبگان جدید دستخوش تغییر  می شود.

عوامل اقتصادی موثر در قدرت

۱- تولید ناخالص ملی

۲ درآمد سرانه

کم و کیف تولیدات صنعتی و کشاورزی

۴ دسترسی به منابع

۵ درجه وابستگی یا عدم وابستگی

– تبعیت از عوامل ثبات بخش چون وضعیت  جغرافیایی و موقعیت ژئوپلتیک واحد سیاسی

ترکیبی از دو برداشت قبلی یعنی توجه به  برخی عوامل تغییر پذیر حدوث کودتا  انقلاب ….. و نیز تغییر ناپذیر و ثبات بخش

قدرت و هدفهای ملی قدرت توانایی حصول  به هدف است.

وظیفه اصلی و اولیه سیاستگذاران خارجی – تعیین سلسله مراتب هدفها و منافع و سپس  ارزیابی واکنش سایر دولتها در برابر این  اولویتها.

حوزه اطلاق قدرت حوزه اطلاق قدرت به  نسبت قابلیتها و تواناییهای یک دولت در  نوسان است.

دینامیزم (پویایی) قدرت – دسترسی به  منابع جدید قدرت میتواند در افزایش قدرت  ملی واحدهای سیاسی مؤثر افتد.

تحولات تکنولوژیک و اقتصادی و سیاسی دو  مسئله عمده را پدید آورده است:

۱- بسیاری از نخبگان سیاسی به لحاظ کیفیت  ساختاری خود همچنان از الگوهایی پیروی  می کنند که صرفاً در وضعیت گذشته دارای  اعتبار بودند.

نخبگان سیاسی در نظامهای گوناگون از  لحاظ اهداف و ابزارهایی که باید بکار گرفته  شود دچار اختلاف و دو دستگی شده اند.

گیریها تلقی میشود ولی لزوماً به مفهوم  تغییر الگوی منافع ملی نخواهد بود.

انواع هدفهای ملی

۱ – مستقل و وابسته

در سیاست بین الملل معیارهای مطلوب  و نامطلوب بودن تابعی از تعاریفی است که از  منافع ملی بدست داده میشود.

۲ کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت

ظاهری و واقعی

ه از نظر ایالات متحده آمریکا قبل از گورباچف ۴

– سازگار و ناسازگار

۱ کشورهای مطلوب یوگلاوی مجارستان  لهستان

ه متحد و پراکنده

ع حفظ و تغییر وضع موجود

کشورهای نامطلوب کوبا، آلمان شرقی  ویتنام

. عنصر قدرت نقش اساسی و تعیین کننده ای  در تعقیب هدفهای مستقل و وابسته دارد.

. اولاً: هدفهای ملی همیشه به یک شکل و  صورت باقی نمی ماند و ثانیا واحدهای  گوناگون در عرصه سیاست بین الملل همزمان  اولویتهای متفاوتی را برای خویش قائلند.

مستقل – جنبش عدم تعهد و اوپک  وابسته کشورهای اروپای شرقی

. عوامل دخیل در تقسیم هدفهای کوتاه مدت  میان مدت و بلند مدت

. عوملی که باعث تغییر در اولویتها و دگرگونی  سلسله مراتب اهداف ملی میشود.

۱ کشمکشهای داخلی میان نخبگان سیاسی

سیاست افزایش مانور دولتها در عرصه  سیاست بین الملل

رفع نیازهای داخلی

۴ تغییر رفتار دیگر بازیگران

. چه زمانی نظام سیاسی با بحران تعیین  هدفهای ملی روبرو میشود؟ چنانچه  دیدگاههای متفاوت نخبگان سیاسی و  دستگاههای تصمیم گیرنده در یک نقطه  مشترک تلاقی نکند.

تغییر در اولویتهای اهداف سیاست خارجی  به منزله دگرگونی در استراتژیها و جهت

۱ – زمان

۲- تخصیص منابع

بکارگیری تکنولوژی

۴- حوزه عمل

. در برخی موارد هدفهای میان مدت برای  افزایش اعتبار یک دولت در داخل کشور و  محیط بین المللی اتخاذ میشود.

اهداف میان مدت – حمله چین به ثبت در  سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۵۱) هدفهای سنتی  ایدئولوژیکی با استراتژیکی

اهداف بلند مدت

لنین ۱۹۲۰ سوسیالیستی کردن تمام  کشورهای سرمایه داری

هتیلر – رایش هزار ساله یا نظم نوین اروپا

عوامل موثر در رسیدن به اهداف بلند مدت

۱ قدرت و توانایی نظام سیاسی برای تجهیز  منابع داخلی

۲ میزان حاضر بودن مردم به فدا کردن و چشم  پوشی از خواستها و نیازهای فوری

یا منع و واکنش سایر بازیگران بین المللی

برای بررسی رفتار واقعی دولتها باید عوامل و  متغیرهای گوناگون تاریخی جغرافیایی  اقتصادی تکنولوژیک ایدئولوژیک نظامی و  امنیتی را هم در چارچوب سیستم داخلی و  نیز محیط خارجی نظام در نظر گرفت.

ایدئولوژیکی تکنولوژیکی توسعه طلبان به

جبران شکستها و ناکامیهای گذشته  مثال – بلشویکها در سال ۱۹۱۷، آلمان  مجارستان بعد از جنگ جهانی اول

. در تعقیب اهداف حفظ وضع موجود دولتها  طالب حفظ الگوهای رفتاری و ساختارهای  نظام بین المللی اند.

منابع ملی با «قدرت» ارتباط مستقیم دارد.

. مفاهیم قدرت و منافع هر دو دارای جنبه های  ذهنی و انتزاعی نیرومندی هستند که با  ارزشها در آمیخته اند.

. تعیین اولویت اهداف ملی به معنای  ناهماهنگی و تعارض و نیز ناسازگاری میان  اهداف مزبور نیست.

. در بررسی منافع ملی نیز مانند اهداف ملی به  سلسله مراتب منافع بر میخوریم

ه برای فرانسه در طول تاریخ مرزهای رودخانه  و این از لحاظ حفظ امنیت در مقابل تهاجم  آلمان جزء منافع حیاتی تلقی می گردید.

ساده ترین راه برای از میان بردن ناسازگاری  همزمان میان دو یا چند هدف متعارض – فدا کردن یکی از اهداف اهداف کوچک به ه  بهای از دست ندادن هدف یا هدفهای دیگر  (حیاتی)

از لحاظ سلسله مراتب منافع ملی آنچه از  نظر دولتها در درجه اول اهمیت قرار دارد.  حفظ استقلال ون تمامیت ارضی آنهاست.

مثل چین در اوایل دهه ۱۹۷۰ و شوروی در  دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰

ه اینکه چه نوع مسائلی در عداد منافع معمولی  یا حیاتی دولتها به شمار می رود بستگی به  شرایط و مقتضیات آن دولت و جو بین المللی

ه اهداف متحد روی کار آمدن رهبران جدید  در برخی از کشورهای آمریکای لاتین که در دارد.  چارچوب دموراسی هدایت شده آمریکا  قابل تفسیر است و نیز درباره اتحاد شوروی  در قبال کشورهای اروپای شرقی

منافع ملی کشورهای اروپای شرقی بین  جنگ جهانی اول و دوم – حفظ یکپارچگی  ملی

اهداف پراکنده چین دهه ۱۹۶۰

ه دلایل و انگیزه های گوناگون دولتها برای در  پیش گرفتن هداف تجدید نظر طلبانه

منافع ملی بریتانیا

در اغلب موارد حفظ امپراطوری در آن سوی  دریاها

بعد از بمباران نازیها حفظ تمامیت ارضی

منافع ملی شوری استالین تقویت بینه  اقتصادی و نیروهای نظامی

. تروشگی استقرار نظامهای سوسیالیستی در  خارج از مرزهای شوروی

. محدوده منافع ملی را قدرت و عناصر تشکیل  دهنده آن تعیین میکند.

منافع ملی دارای بار ارزشی است.

درصدد کسب مناطق نفوذی برای خود باشد.

جنگ سرد

داده های سیاست خارجی دولتها به عوامل  مختلفی بستگی دارد

۱- نیازهای داخلی اعم از اقتصادی، اجتماعی  …

۲ موقعیت جغرافیایی و ژئوپلتیک

ساختار نظام بین المللی دو قطبی

انعطاف پذیر و….)

روابط قدرتهای بزرگ با یکدیگر وضعیت

جنگ سرد یا….

ه چهارچوبهای تجزیه و تحلیل روابط میان  واحدهای سیاسی بر اساس منافع ملی

۵ میزان فشارها و تهدیدات بین المللی

الگوهای بررسی سیاست خارجی

۱- همکاری

۱ مدل استراتژیک (منطقی)

رقابت

مدل تصمیم گیری

ستیزش

۳ مدل بوروکراتیک

انواع منافع ملی

۴ مدل تطابق و سازواری

منافع موازی منجر به بروز تعارض میان  دولتهای ذی نفع نمی شود – تنش زدایی

ه مدل قراینده

۶ مدل سیستمی

منافع متعارض اهداف متعارض هر یک از  طرفین به مقوله بی توجهی به خواستهای  دیگری تلقی میشود.

. در مدل استراتژیک تأکید پژوهندگان بر

منافع مشترک به تنهایی توسط یک دولت  تأمین نمی شود و تحقق آنها صرفاً از طریق

همکاری و برقراری اتحادها با سایر واحدهای  سیاسی امکانپذیر است. همکاریها

منافع اختلاف زا در مقایسه با منافع متعارض  از عمق کمتری برخوردارند و معمولاً در  حالتی ظاهر میشوند که هر یک از دولتها

رفتار و عملکرد آن دسته از نهادهای حکومت  است که در اداره امور سیاست خارجی  مسئولیت مستقیم دارند. – غالباً مورد  استفاده مورخان دیپلماسی قرار گرفته

. در مدل تصمیم گیری بر جنبه انسانی  روانشناختی در فرایند سیاستگذاری  خارجی تأکید میشود.

تصویری از آینده  توانایی در تجزیه و تحلل نقشهای ملی و ایران

مسئولیتها و اقتدار و مقررات و ضوابط اداری  ه در مدل رفتارهای بورکراتیک در چهارچوب  مورد نظر است.

ایدئولوژی تنها یک راه را از میان راههای  گوناگون برای اتخاذ تصمیمات ساس  خارجی خاص توجیه و تبیین می کند.

ایدئولوژی نوعی نظام اخلاقی می دهد. در  می توان داده های درست و نادرست را از  یکدیگر تمییز داد.

ه در مدل تطابق و سازواری، پژوهشگران رفتار  سیاست خارجی دولتها را از لحاظ کیفیت  واکنش دولتها نسبت به محدودیتها، موانع با  فرصتهایی که محیط بین المللی برای آنها  پدید آورده است مورد ارزیابی قرار میدهند.

در مدل فزاینده در پی یافتن بهترین راه  منطقی برای تأمین منافع و تحقق خواستها و  هدفهای ملی نیستند بلکه با اتخاذ تصمیمانی  که بیشتر عوامل مؤثر در تصمیم گیری با آن  موافقند بسنده می کنند.

. هر اندازه نظام اعتقادی جامعه جامعتر باشد.  سیاست خارجی از ثبات بیشتری برخوردار  خواهد بود.

. قدرت و عناصر تشکیل دهنده آن در کم و  کیف داده های سیاست خارجی و در جهت  گیریها، تعیین هدفها و حوزه منافع ملی  دارای نقش مؤثری است.

ه در مدل سیستمی تأثیرات متقابل نهادها و  افراد در روند تصمیم گیری های سیاست  خارجی مورد مطالعه قرار میگیرد.

عوامل مؤثر در تصمیم گیری های سیاست  خارجی

۱- ارزشها و اعتقادات

زمینه های تاریخی و فرهنگی

تصویر کلی از سیاست بین الملل

۴ برداشت ها

ه مشکلات داخلی و افکار عمومی

نیازهای داخلی

ساختار نظام بین الملل

. نحوه ارتباط ایدئولوژی به هدفها و کنشهای  سیاسی

۱ بوجود آوردن یک چارچوب ذهنی برای  سیاستگذاران بمنظور درک واقعیتها

ه استراتژیها و جهت گیریهای سیاست خارجی  دولتها:

۱ بی طرفی

۲ اثر واطلبی

اتحاد و ائتلاف

عدم تعهد

. تعریف استراتژی بی طرفی دولت بی طرف  دولتی است که استقلال سیاسی و تمامیت  ارضی آن بر اساس یک توافق دسته جمعی  توسط قدرتهای بزگر تضمین شده باشد  مشروط بر اینکه دولت مزبور از نیروی نظامی  خود مگر در حالتی که جنبه تدافعی داشته  باشد علیه دیگران استفاده نکند.

ه دولت بی طرف نباید به اتحادیه های نظامی  بپیوندند و نیز پایگاههای نظامی در اختیار  دیگران قرار دهد.

. وضعیت بی طرفی معمولا در مورد سه نوع  منطقه قابل اطلاق است

۱- مناطقی که حکومتهای آنها از طرف سایر  دولتها به رسمیت شناخته شده باشند .  مثل سوئیس اتریش لائوس

ملل متحد برای منع از تجاوز و جنگ و  بی طرفی امری زاید است.

عدم شناسایی بی طرفی کشورهای سوئیس  لوگزامبورگ و بلژیک

– شناسایی بی طرفی اتریش بدون ضمانت

-۴- شناسایی بی طرفی لائوس با ضمانت

. دلایل آمریکا به عدم تمایل به اتخاذ  استراتژی بی طرفی از سوی دولتهای مختلف  بعد از جنگ جهانی دوم

مناطقی که خالی از سکنه باشند رودخانه ها  آبراهها)

مناطقی که حکومتهایشان در مجامع  بین المللی به رسمیت شناخته نشده باشند  (کشمیر)

۱ بی طرفی موازنه قدرت را به سود شوروی  تغییر می داد.

۲ بی طرفی باعث خارج شدن کشورهایی از  حوزه نفوذ آمریکا میشد که که یک سلسله  قراردادهای امنیت دسته جمعی اعم از دو  جانبه یا چند جانبه – با آمریکا بسته بودند.

. ضمانت مشترک مسئولیت های دولتهای  ضمانت کننده بی طرفی در قبال دولت  بی طرف در صورت تجاوز به آن

. نگاه غرب به بی طرفی – ابزاری برای حفظ  سیاست وضع موجود و نیز ابزاری جهت  اعمال قدرت در کشورها

بی طرفی کشورهایی که در بلوک شوروی قرار  داشتند و استقبال از بی طرفی کشورهایی که  احتمال داشت به ارودگاه غرب بپیوندند و یا  در این ارودگاه باشند  نگاه شوروی به بی طرفی – ابزاری برای  تغییر و دگرگونی نظام موازنه قوا مخالفت با

بی طرفی بعنوان ابزاری برای برقراری صلح و  عدم توسل به زور امری زاید تلقی میشود.

انواع بی طرفی

۱ بی طرفی حقوقی ناشی از قراردادی است که  به سبب آن حقوق و تکالیفی به کشور  بی طرف واگذار میشود

۲ بی طرفی سنتی بمنظور برکنار ماندن از  مخاصمات میان دولتهای دیگر اختیار  میکنند و قدرتهای بزرگ نیز در طول تاریخ  استقلال و حاکمیت آن را تضمین کرده اند.

بی طرفی موقت معمولا در دوران جنگ  بمنظور جلوگیری از گسترش آن به  کشورهای همجوار اتخاذ میشود.

ه نگاه آمریکا به بی طرفی –

قبول بی طرفی مانعی عمده در برقراری  امنیت دسته جمعی بود چون با وجود منشور

-۴ بی طرفی پایدار دائمی) چارچوب کلی  سیاست خارجی برای مدت زمان طولانی  مثل سوئیس)

احمد سوکارنو رئیس جمهور اندونزی  ۴ مارشال تیتو رئیس جمهور یوگسلاوی

بی طرفی مثبت بیشتر جنبه اخلاقی دارد.

بی طرفی منفی در نقطه مقابل بی طرفی  مثبت قرار دارد.

کنفرانس باندونگ اندونزی در سال ۱۹۵۵  مقدمه ای برای شکل گیری نهضت عدم تعها  بود که در آن ۲۹ کشور با جمعیتی بالغ – یک میلیارد و صد و پنجاه میلیون تور شب در  داستند.

بی طرفی مثبت عبارت است از سیاستی که  یک دولت بمنظور پرهیز از ورود به جنگ و  اتحادیه های نظامی اتخاذ میکند و در عین  حال کوشش لازم را در جهت محدود سازی  جنگ و جلوگیری از ورود سایر دولتها به  صحنه درگیریها بعمل می آورد.

جبهه های مختلف در کنفرانس باندونگ

۱ طرفدار استعمار زدایی – پیروی از هند و

اندونز

نهایتاً — مخالفت با استعمار و استثمار

. تفاوت بین منطقه بی طرف و استراتژی  بی طرفی

منطقه بی طرف سرزمین معین یا بخشی از  یک دولت است که غیر نظامی اعلام شده  است. حال آنکه استراتژی بی طرفی خط مش  کلی سیاست خارجی یک دولت تلقی  می گردد و بناچار بمعنای غیر نظامی بودن  آن نیست.

. استراتژی عدم تعهد از بین بردن بلوک بندیها  شرق و غرب و در پیش گرفتن راه مستقل  و واقع بینانه که متضمن استقلال کشورهای  عضو باشد.

. گاهی از جنبش عدم تعهد بعنوان بی طرفی  مثبت یاد میشود

رهبران اولیه جنبش عدم تعهد

۱ – جواهر لعل نهرو نخست وزیر هندوستان

جمال عبد الناصر رئیس جمهور مصر

۲ مخالفت با کمونیسم – پاکستان سیلان

ترکیه و عراق  اصول عدم تعهد:

۱- احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها

۲- کاهش تشنجات و تضادهای موجود در روابط  بین المللی ناشی از تقسیم جهان به دو بلوک  شرق و غرب

مخالفت با شرکت در اتحادیه های نظامی

۴- پشتیبانی از منشور ملل متحد و نیز اصول  مسلم حقوق بین الملل

-۵ خود مختاری تمام مدل جهان و آزادی تمام  سرزمینهای تحت استعمار

۶- همکاری مثبت بین المللی

حل مسالمت آمیز اختلافها

مبارزه با نژاد پرستی استعمار و امپریالیسم در  تمامی اشکال آن

-۹- لزوم خلع سلاح از طریق نظارتهای بین المللی

۱۰ عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها

۱۱ ایجاد سنتزی از ناسیونالیسم و  انتوناسیونالیسم

۱۲ مبارزه با تویعه نیافتگی

۱۳ سیاست ناپیوستگی

. در دوران جنگ زمانی اتخاذ استراتژی عدم  تعهد فزین موفقیت است که مناطق غیر  متعهد از لحاظ استراتژیک برای بلوکها یا  دولتهای متخاصم از ارزش حیاتی کتوی  برخوردار باشد.

تواناییهای نظامی و دیپلماتیک خود را به  صود یا ضرر منافع سایر دولتها تجهیز  نمی کنند.

خودداری از پیوستن به اتحادیه های نظامی

عدم بستن قراردادهای دوجانبه نظامی با  قدرتهای بزرگ

-۴- دوری جستن از اعطای پایگاه های نظامی

کنفرانسهای مختلف جنبش عدم تعهد در

طول عمر ۳۷ ساله خود

۱ بلگراد؛ ۱۹۶۱

۲ قاهره ۱۹۶۴

لوزاکا ۱۹۷۰

۴ الجزیره؛ ۱۹۷۳

۵ کلمپو؛ ۱۹۷۶

ع هاوانا ۱۹۷۹

۷ دهلی نو؛ ۱۹۸۳

۸ هوره ۱۹۸۶

۹ بلگواد؛ ۱۹۸۹

۱۰ – اکوا؛ ۱۹۹۱

عوامل ناکامیهای جنبش عدم تعهد

۱ وجود گروهبندیهای داخلی

ترکیب ناهمگون اعضا

ناسیونالیسم

نبودن ضمانت اجرا

نفوذ قدرتهای بزرگ

اشتراکات استراتژیهای بی طرفی و عدم

تعهد

تمایزات عدم تعهد و بی طرفی

۱ در تعیین استراتژی بی طرفی قدرتهای بزرگ

خارجی دخالت دارند و دولت بی طرف  نمی تواند سیاستهایی را برگزیند که با منافع  و مصالح قدرتهای بزرگ منافات داشته باشد

اما استراتژی عدم تعهد بر اساس منافع و

صلاحدید خود دولتها اتخاذ میشود.

موضوع عدم مداخله در تصمیم های  بین المللی

شناسایی یک دولت جدید در عرصه  بین المللی

۴ از لحاظ عضویت در سازمان ملل متحد

عدم تعهد – خواستار سیاستی تجدید نظر

طلبانه بی طرفی – وضع موجود

عدم تعهد ← عمل کردن در جهت موازنه  منحی قدرت در منطقه ولی بی طرفی –

سبب برقراری موازنه قدرت

استراتژی انزواطلبی

ژاپن – تا اواخر قرن ۱۹

جنگ جهانی دوم

آمریکا تا

چین – بین ۱۹۶۵ – ۱۹۶۹ به نوعی دوگانگی

در سیاست خارجی دچار شده بود

آلمانی در چهار دهه گذشته

۱۱ ایجاد سنتزی از ناسیونالیسم و

انتوناسیونالیسم

۱۲ مبارزه با تویعه نیافتگی

۱۳ سیاست ناپیوستگی

. در دوران جنگ زمانی اتخاذ استراتژی عدم  تعهد فزین موفقیت است که مناطق غیر  متعهد از لحاظ استراتژیک برای بلوکها یا  دولتهای متخاصم از ارزش حیاتی کتوی  برخوردار باشد.

تواناییهای نظامی و دیپلماتیک خود را به  صود یا ضرر منافع سایر دولتها تجهیز  نمی کنند.

خودداری از پیوستن به اتحادیه های نظامی

عدم بستن قراردادهای دوجانبه نظامی با  قدرتهای بزرگ

۴ دوری جستن از اعطای پایگاه های نظامی

کنفرانسهای مختلف جنبش عدم تعهد در  طول عمر ۳۷ ساله خود

۱ بلگراد؛ ۱۹۶۱

۲ قاهره ۱۹۶۴

لوزاکا ۱۹۷۰

۴ الجزیره؛ ۱۹۷۳

۵ کلمپو؛ ۱۹۷۶

ع هاوانا: ۱۹۷۹

۷ دهلی نو؛ ۱۹۸۳

۸ هوره ۱۹۸۶

۹- بلگواد؛ ۱۹۸۹

۱۰ – اکوا: ۱۹۹۱

عوامل ناکامیهای جنبش عدم تعهد

۱ وجود گروهبندیهای داخلی

ترکیب ناهمگون اعضا

ناسیونالیسم

نبودن ضمانت اجرا

نفوذ قدرتهای بزرگ

اشتراکات استراتژیهای بی طرفی و عدم  تعهد

تمایزات عدم تعهد و بی طرفی

۱ در تعیین استراتژی بی طرفی قدرتهای بزرگ  خارجی دخالت دارند و دولت بی طرف  نمی تواند سیاستهایی را برگزیند که با منافع  و مصالح قدرتهای بزرگ منافات داشته باشد

اما استراتژی عدم تعهد بر اساس منافع و  صلاحدید خود دولتها اتخاذ میشود.

موضوع عدم مداخله در تصمیم های  بین المللی

شناسایی یک دولت جدید در عرصه  بین المللی

-۴- از لحاظ عضویت در سازمان ملل متحد

عدم تعهد خواستار سیاستی تجدید نظر  طلبانه بی طرفی – وضع موجود

عدم تعهد – عمل کردن در جهت موازنه  منحی قدرت در منطقه ولی بی طرفی – سبب برقراری موازنه قدرت

استراتژی انزواطلبی

ژاپن – تا اواخر قرن ۱۹  آمریکا تا

جنگ جهانی دوم

چین – بین ۱۹۶۵ – ۱۹۶۹ به نوعی دوگانگی

در سیاست خارجی دچار شده بود

آلمانی در چهار دهه گذشته

تعریف استراتژی انزواطلبی بر آن است که  مراودات دیپلماتیک اقتصادی فرهنگی و  نظامی با سایر واحدهای سیاسی را به حداقل  کاهش دهد.

عقیم

اتحادهای طبیعی — در حالی بوم  می آیند که دو یا چند دولت در یک منظر  خاص دارای منافع مشترکی باشند؛ ولی در  آنکه خواستها و منافع یکی از طریق دیگر  تامین می شود، آن دولت ضرورتی نمی بین  که خود را از لحاظ نظامی و اقتصادی رسی  به دیگری متعهد سازد – مثل اتحاد اترین  و بریتانیا بر سر بالکان در قرن ۱۹

ه دولتی که از استراتژی انزواطلبی پیروی  می کند، اصولاً موافق حفظ وضع موجود است  و حوزه اطلاق منافع آن محدود است.

دولتی که جهت گیری انزواطلبی را بر می گزیند  معمولاً مسائل فرهنگی و رفاه اقتصادی را در  سرلوحه اهداف ملی خود قرار میدهد.

نمونه اتحادهای حفظ وضع موجود اتحاد  روسیه، اتریش، بریتانیا و پروس بعد از سال  ۱۸۱۵ بر علیه فرانسه

دلایل موفقیت نسبی اتخاذ استراتژی  انزواطلبی در گذشته نسبت در حال حاضر  بخاطر وجود ویژگیهای زیر در گذشته

۱- محدود بودن روابط بین المللی

۲ خود بسندگی دولت ها

موفقیت خاص ژئوپلتیک

نمونه اتحادهای تجدید نظر طلبانه قرار داد  فولاد بین آلمان و ایتالیا در ۱۹۳۹ – با  روسیه بعد از جنگ کریمه

اتحادهای دو منظوری – اتحاد بین دو  دولت حفظ وضع موجود و تجدید نظر طلبانه  آلمان و ایتالیا اواخر قرن ۱۹

-۴ میزان اندک وابستگی ها و همبستگی های  متقابل میان واحدهای سیاسی

نمونه اتحادهای عقیم بین سالهای ۱۸۹۸ و  ۱۹۰۱ انگلستان و آلمان – در سال ۱۹۳۹  انگلستان فرانسه و شوروی

. استراتژی اتحاد و تعهد

دلایل عمده متعهد شدن واحدهای سیاسی به  یکدیگر افزایش نفوذ دیپلماتیک – ایجاد  بازدارندگی – حفظ امنیت و تحقق هدفها و  منافع ملی از طریق ترکیب توانایی ها بویژه  توانایی های اقتصادی و نظامی

عوامل موثر در از میان رفتن اتحادها و  تعهدات:

۱ عملی شدن هدفهای اتحاد – اتحاد بین  متفقین در خلال جنگ جهانی دوم

انواع اتحادها

۱- طبیعی

۲- حفظ وضع موجود

تجدید نظر طلبانه

۴- دو منظوری

۲ عملی نشدن هدفهای اتحاد – مصر و  سوریه در ۱۹۵۸ – فرانسه و چک و اسلواکی  ۱۹۳۸

اختلاف میان متعاهدین – چین و شوروی  اوایل دهه ۱۹۵۰

۴ برگشتن از هدفهای اتحاد – اتحاد چهارگانه  سال ۱۸۱۴

۵ روی کار آمدن نخبگان جدید – انقلاب  ایران در ۱۳۵۷ هـ ش کودتای ۱۹۵۸ عراق – برکناری بسیمارک ۱۸۹۰

و عملی شدن هدفهای یکی از متعاهدین ←  پیمان عدم تعرض آلمان و شوروی در سال  ۱۹۳۹

عملی نشدن هدفهای یکی از متعاهدین ←  سازمان سیتو در ۱۹۵۴

ه متغیرهای مستقل تجدید نظر در الگوی  سیاست خارجی

۱- عواملی خارجی

۲- عوامل داخلی

عوامل تاریخی – فرهنگی

ه متغیرهای وابسته تجدید نظر در الگوی  سیاست خارجی ۱- تجدید ساختار رفتاری در  محیط خارجی ۲ واکنش نسبت به نفوذ  بیگانگان

. متغیرهای میانگین …… .

۱- کیفیت درک سیاستگذاران از هدفها و منافع  ملی

فرایند سیاستگذاری

عوامل شخصیتی

برداشت کلی نخبگان سیاسی نسبت به  بازیگران خارجی

ه در سیاست خارجی اتکای به خود مبادلات  تجاری فرهنگی و دیپلماتیک گوناگون ولی

نسبتاً محدود است و از الگوهای وابستگی که  سبب آسیب پذیری بیشتر میشوند احتراز  می گردد.

. در جهت گیریهای وابستگی، تصمیم ها هدفها  و اعمال از خارج هدایت میشوند سطح مبادلات بالاست.

در جهت گیری تنوع مبادلات و روابط بدون  وابستگی تماسها در سطح وسیع و  پراکنده ای بدون اتکا به دولت خاصی ادامه  می یابد.

. در پایان دهه ۱۹۷۰ چین وارد مرحله نوی از  سیاست خارجی خود شد و به تنها آلترناتیو  موجود یعنی ایجاد توازن میان مسکو و  واشنگتن متوسل گردید.

انواع دوره های سیاست خارجی چین

۱ – مرحله تغییر استراتژی از وابستگی تا اتکای  به خود (۱۹۵۷) – ۱۹۶۱)

علت قطع رابطه چین با شوروی در اواخر دهه  ۱۹۵۰ – خودداری مسکو برای کمک به  برنامه ۵ ساله چین و انتقاد شوروی از  سیاست جهش بزرگ به پیش

دوران تغییر استراتژی اتکای به خود به  انزو او طلبی (۱۹۶۵ – ۱۹۶۹)

تغییر استراتژی از انزوا طلبی به تنوع  جهت گیری و وابستگی نسبی (۱۹۷۰)  (۱۹۸۰

در دهه ۱۹۷۰ استراتژی جدید سیاست  خارجی چین پیرامون سه محور دور میزد

-۱ حمایت از هدفهای داخلی که بطور عمده  ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی را در دوره  جانشینی مائو در بر میگرفت

۲ رسیدن به سطحی مطلوب از لحاظ امنیت  برای جلوگیری از تهاجم شوروی

تقویت قدرت و نفوذ چین در صحنه سیاست

بین الملل

تکنیکها و ابزارهای سیاست خارجی

۱ دیپلماسی

۲- اقتصاد

۳- فرهنگی – تبلیغاتی

۴ نظامی

ه دیپلماسی فن اداره سیاست خارجه و یا  تنظیم روابط بین المللی و همچنین حل و  فصل اختلافات بین المللی از طرق مسالمت  آمیز.

عمده ترین جنگهای گمرکی در اواخر قرن ۱۹  میان آلمان و روسیه، فرانسه و ایتالیا و نیز  اتریش و صربستان در جریان بود.

دانشمندان و متخصصان

سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی

ه قوه مجریه از قدیمترین دستگاههای  سیاستگذاری خارجی محسوب میشود.

ه اختلاف میان سیاستمداران و متخصصان  سیاسی

سیاستمداران ← تأکید بر مسائل حاد سیاسی و  اهداف کوتاه مدت

مشاوران متخصص توجه به استراتژی های  بلند مدت

نحوه تشکیل گروههای ذی نفوذ گروههایی از  مردم بر اساس یک سلمه منافع و علایق  مشترک به یکدیگر پیوند داده میشوند که  این امر به ایجاد یک گروه ذی نفوذ منجر  می شود.

هر اندازه نظامهای سیاسی از خصیصه  پلورالیستی بیشتری برخوردار باشد به همان  نسبت بر تعداد نقش گروههای ذی نفوذ  افزوده می شود.

ه در فرایند استفاده از حربه فرهنگی و  تبلیغاتی معمولاً ملتها مورد خطاب واقع  می شوند.

تفاوت گروههای ذی نفوذ با احزاب سیاسی :

گردن نبود تشکیلات رسمی و مرامنامه  خاص

نهادها و دستگاههای تنظیم کننده سیاست

اس دارای سازمانها و برنامه های رسمی و  مشخص

خارجی

۱- قوه مجریه

نقش نهادهای نظامی در سیاستگذاری  خارجی نقش زیاد نظامیان نقش کم نظامیان  و بعیت آنها از سیاست – کلمانو  بیسمارک، ناپلئون سوم اتلی نخست وزیر  بریتانیا)

۲ قوه مقننه

گروههای ذی نفوذ و احزاب سیاسی

۴- افکار عممی

ه نهادهای نظامی

ه معیارهای تصمیم گیری در سیاست خارجی  معیار عمده منافع ملی دولتهاست که در این  مورد باید دور از علایق فردی و گروهی  مبادرت به سیاستگذاری کرد.

. در اغلب موارد چنین استنباط میشود که  چارچوب قدرت تعیین میگردد.  اهداف سیاسی بر مبنای منافع ملی در

ه عواملی که باعث دشواری ارزیابی نیات دولتها  و تفکیک میان اهداف و منافع فردی گروهی  و ملی می شود

نظریات مهم درباره همگرایی

۱- کار کردگرایان

کارکردگرایان جدید

فدرالیستها

۴- نظریه مبادله

نظریه کار کردگرایان این گروه بر این  عقیده اند که واحدهای جداگانه سیاسی قادر  به تأمین خواستها و نیازهای انسانی در  چهارچوب بسته خود نیستند، زیرا احتیاجات  جوامع بشری را باید در ورای مرزهای ملی  جستجو کرد و همین امر همکاریهای  گسترده ای میان دولتهای ملی ایجاب میکند.

کارکردگرایان جدید

. کتمان هدفها توسل به ایدوئولوژی و  پیچیدگیهای اعتقادی و روانی رهبران

همگرایی و تعارض در سیاست بین المللی

ه انواع دیدگاه ها در مورد تجزیه و تحلیل روابط  بین الملل:

۱- همگرایی و همکاری در روابط بین الملل ←  مکتب ایده آلیسم یا همان آرمانگرایی نظریات  کانت)

۲ واگرایی و ستیزش در روابط بین الملل ←  رئالیست ها واقع گرایان هابز و ماکیاولی

ترکیبی از دو وضعیت همکاری و تضاد ←  افکار گروسیوس

ه همگرایی عبارت از فرایندی است که طی آن  واحدهای سیاسی بصورت داوطلبانه از اعمال  اقتدار نام خویش برای رسیدن به هدفهای  مشترک صرفنظر کرده از یک قدرت فوق  ملی پیروی می کنند.

۱- تأکید بر سیستم پلورالیستی کثرات گرا)

بکارگیری اسلوبهای چانه زدن میان نخبگان  سیاسی و نیز استراتژی آنها در روند همگرایی

همگرایی داروندی می دانند که براساس آن  نخبگان سیاسی بتدریج تعریفهای جدیدی از  مسائل منطقه ای نه ملی ارائه میدهند.

میان مسائل قدرت و امور رفاهی جدائی قائل  نمی شوند.

ه تأکید بر سازمانهای منطقه ای

. فدرالیستها:

۱ تأکید بیش از حد برانتراناسیونالیسم

این گروه اتحاد و وحدت میان دولتها را  بر اساس وجود یک نوع قانون اساسی که در  آن دولتهای شرکت کننده ملزم و متعهد به  اجرای مفاد آن هستند، در چهارچوب یک  واحد فوق ملی مورد تجزیه و تحلیل قرار

می دهند.

تأکید بر ایجاد ایالات متحده اروپا بعنوان  نقش موازنه دهنده در روابط شرق و غرب  بعد از جنگ جهانی دوم

۲ هدف اصلی مدیریت بحران کسب موفقیت به  هنگام روبرو شدن با مسأله است رسیدن به  اهداف ملی)

نظریه مبادله

۱ تأکید این گروه بر میزان و کیفیت مبادلات  گوناگون  اقتصادی سیاسی و فرهنگی میان واحدهای

۲ تأکید براینکه هر اندازه میزان و حجم  مبادلات افزایش یابد به همان نسبت بر  درجه همگرایی میان واحدهای سیاسی  افزوده می شود.

مدیریت بحران ایجاد تعادل بین دو وضعیت  تعارض و همکاری است.

نمونه آثار دیپلماتیک و سیاسی بحران

بحران ۱۹۵۶ کانال سوئوز – باعث تقویت  جنبشهای استقلال طلبانه در جهان سوم شد.

بحران موشکی کوبا ۱۹۶۲ آغاز عصر  تنش زدایی در سیاست بین المللی – انعقاد  پیمان منع آزمایشهای هسته ای در اوت  ۱۹۶۳ – امضای پیمان منع گسترش  سلاحهای هسته ای در (۱۹۶۸)

. وضعیت مطلوب، نقطه ای است که در آن  میان پاسخگویی متقابل و مبادلات نوعی  توازن و هماهنگی بوجود می آید.

اقدامات برای برطرف کردن بحران

. از لحاظ سطح تحلیل تعارض (واگرایی) چند  نوع متغیر دخیل هستند:

۱ مذاکره – بحران برلین ۱۹۴۹

عوامل انسانی و روانی (فرد)

۲ گروههای اجتماعی (داخلی)

واحدهای سیاسی (دولتها)

۴ گروههای اجتماعی بین المللی

د نظام بین المللی

. علل تعارض و اختلافات در سیاست  بین الملل:

۱ تعارض بر سر منافع ملی ( پرکردن  خلاء قدرت – تجدید نظر طلبی – مناقضه  برای تفوق و برتری

حل آن توسط قدرتهای بزرگ

حل بحران بدون انجام توافق یا دگرگونی  عمده در منطقه وقوع بحران – ماتو کاموی  ۱۹۵۸

-۴- تشدید بحران و جنگ منطقه ای یا جهانی

. مهمترین راههای حل و فصل اختلافات  بین المللی:

۱ مذاکره و دیپلماتیک – توسط طرفین دعوا  اختلافات اهمیت چندانی نداشته باشد.

۲ پایمردی مساعی جمیله) – وساطت یک  یا چند دولت دخالت کمتر در حل مسئله

تعارضات ایدئولوژیک جنگهای ۱۷۹۲  ۱۸۱۵) ایدئولوژی انقلاب و رژیمهای سنتی  جنگ جهانی دوم لیبرالیسم، نازلیسم – کمونیسم))

میانجیگری – دخالت دولت ثالث بصورت  زیاد و نیز رسمی و علنی بودن مذاکرات

۴- کمیسیون اشتی بین المللی – پیش بینی  اختلاف قبل از بروز اختلاف

رقابت های اقتصادی

ه سازش از طریق یک کمیسیون  بین المللی، دولت ثالث بی طرفانه به بررسی

مدیریت بحرانهای بین المللی

۱ هدف اصلی و عمده پرهیز از جنگ است.

اختلاف و راه حلهایی برای پایان دادن به  اختلاف

. توانایی تنظیمی — برخورداری نظام از  اقتدار لازم برای کنترل رفتار اجتماعی  اقتصادی و سیاسی افراد و گروههای گوناگون  در جامعه در این روند مرزهای اقتدار و  اعمال قدرت دولت و فرد باید مشخص شود.

. توانایی توزیعی — توزیع اقتدار آمیز ارزشها  منزلتها، فرصتها، کالا، خدمات و قدرت در بین  سطوح گوناگون جامعه

کمیسیون تحقیق بین المللی – اولین بار  توسط پیشنهاد روسیه در کنفرانس لاهه  ۱۸۹۹ – بر اساس یک توافق خاص طرفین  کمیسیونی مرکب از ملتهای بی طرف را مأمور  میکنند. دولتهای متخاصم الزامی به قبول  نظریه های کمیسیون ندارند.

سازمان ملل متحد

داوری بین المللی همان حکمیت ←

. تفاوتهای عمده کثرت گرایی اجتماعی و  فرهنگی

داورانی که خود انتخاب میکنند.

دادرسی بین المللی – انتخاب قضات  تشکیل دادگاه و نیز شیوه رسیدگی به دعوی  از اختیارات طرفین مخاصمه خارج است.

بازیگران  سیاسی

کثرت گرایی  اجتماعی

کثرت گرایی  فرهنگی

تعداد

افلاطون معتقد بود که خیر عامه منافع ملی)  تنها بوسیله گروهی دانشمند آگاه و قدرتمند  تأمین می شود.

گروههایی  که به آن  تعلق دارد

متعدد

اندک

. از نظر ارسطو خیر عامه به بهترین وجه از  سوی اکثریت مردم از طریق نمایندگان  نشان تأمین میشود و تصمیمات مربوط به  منافع جمعی تلفیق یا سنتزی از منافع  متعارض بشمار میرود.

وابستگی به  گروهها

پائین

بالا

عضویت  در گروهها

همپوشی

تقویت کننده

تعداد گروهها

متعدد متنوع

اندک : همگن

توانایی و قابلیتهای نظام سیاسی در فرایند

نوع گروهها

داوطلبانه

سیاستگذاری خارجی

۱- توانایی استخراجی

۲- توانایی تنظیمی

توانایی توزیعی

تواناییهای نمادین و اعتقادی

طبیعی و ذاتی

پیوندهایی  که باعث

نژادی، قومی

کاستی

یکپارچه

مدنی

مذهبی

ی گروه

منطقه ای

می شود

ه توانایی استخراجی – ظرفیت آن نظام در  تجهیز منابع عادی و معنوی محیط داخلی و  بین المللی برای پاسخگویی بیشتر به نیازهای  واقعی مردم یعنی تأمین منافع ملی

تواناییهای نمادین و اعتقادی – بر اساس  ارتباط دادن تصمیمات و استراتژی های آن  نظام به ارزشهای حاکم بر جامعه مورد  ارزیابی قرار می گیرد.

آزمون یار مطالعات منطقه ای

۱۸۲

نکات کلیدی اصول روابط بین الملل و سیاست خارجی

ه فرهنگ مجموعه ای از آداب و رسوم  اختلافیات اعتقادات و ارزشهایی که از طریق  جامعه پذیری از نسلی به نسل دیگر منقل  می شود.

ه در نظام های تجهیزی، نخبگان سیاسی برای  کب پشتیبانی و حمایت از برناب  استراتژیهای ملی به سیاسی کردن جایی  مبادرت می ورزند.

تحول در اندیشه ها و تفکرات روابط  بین الملل:

ه مختصات ارزشها

انواع فرهنگهای سیاسی – محدود

ا بسیار کلی و انتزاعی اند

منفعل (تبعی)

حالت عینی و ملموس ندارند بلکه دارای جنبه  مفهومی اند

فعال (مشارکتی)

کیفیت اخلاقی ارزشها رفتارها را هدایت  می کند

ارزشها از ثبات نسبی برخوردارند

مشروعیت از پیوند ایدئولوژی و قدرت حاصل  می شود.

ه فرهنگ سیاسی محدود: جهت گیریهای افراد  نسبت به نهادها و ساختارهای سیاسی  فوق العاده ضعیف است – علایق و تعهدان  مشترک وجود ندارد و وفاداریهای قومی  و محلی بر وفاداریهای ملی مرجع است.

ه فرهنگ سیاسی متفعل (تبعی) – شهروندان  از نظام سیاسی و داده های آن کم و بیش  اطلاع دارند ولی بعلت توسعه نیافتگی  نهادهای بیان و تجمع خواستها، قادر به  تأثیر گذاری در فرایند سیاستگذاری و  تصمیم گیری نیست.

. مواردی که مشروعیت نظامه سیاسی را  افزایش می دهند

ه رئالیسم از تاریخ دیپلماسی قرن نوزدهم اروپا  سرچشمه می گیرد. از نظر بسیاری از  رئالیست ها سیاست بین الملل درام بزرگ  است.

ه هابز مارکس، سورل و مارکیستهای معاصر  تأکید بر تعارض طبیعی میان افراد و  طبقات در درون دولت

ه لاک روسو دورکیم، پارسونز نیز بقتهام و  کانت – با وجود تعارضات میتوان جامعه ای  هماهنگ و متوازن تأسیس کرد.

. دولت

۱ در بررسیهای اولیه — افراد بویژه رهبران)  معرف دولتها بودند یعنی افراد در داخل  کشور

د.

ا۔  هـ  و

فرهنگی

قابلیت نظام در مرتبط ساختن سنتها به  اقتدار

۱ توسعه و گسترش مشارکت واقعی مردم

۲ قابلیت نظام در ارتباط دادن ارزشها به  عملکردهای اداری اقتصادی، سیاسی و

در قرن نوزدهم – کشورها

جامعه جهانی افراد و گروهها در ورای  مرزهای ملی

قبض و بسط مفاهیم روابط بین المللی در  جهان متغیر

. تعدد بازیگران تنوع آنها و نیز میزان  وابستگی متقابل میان ساختارها بر پیچیدگی  روابط بین الملل می افزاید.

– قابلیت نظام در تجهیز و مشارکت

ه حکومت قانون

توانایی نظام سیاسی در جلوگیری از انباشت  قدرت و توزیع منطقی اقتدار

فرهنگ سیاسی مشارکتی یا فعال مردم بطور  نسبی در نهاده ها و نیز داده ها نفش دارند و  نسبت به انواع رفتارهای سیاسی نخبگان  حساس اند.

. تقسیم بندی ماکس و بر از اقتدار اقتدار سنتی  اقتدار منطقی – عقلانی – اقتدار کاریزمایی

انواع دیگر فرهنگ سیاسی محدود – تبعی – مشارکتی – محدود – مشارکتی – جامعه  مدنی

فرهنگ سیاسی عبارت است از انگاره ها و  ایستارها نسبت به اقتدار مسئولیت های  حکومتی و الگوهای مربوط به جامعه پذیری  سیاسی

ه تعاریف جدیدی که از مفاهیم و مصادیق  روابط بین الملل ارایه میشود. چنانچه در  شرایط وابستگی متقابل به صورت هنجارهای  عام و همگانی در سطوح کلان مطرح گردند

تحول در اندیشه ها و تفکرات روابط  بین الملل

اجزا را به تبعیت از الگوهای رفتاری نوین وا  می دارد.

رئالیسم از تاریخ دیپلماسی قرن نوزدهم اروپا  سرچشمه می گیرد. از نظر بسیاری از  رئالیست ها سیاست بین الملل درام بزرگ  است.

. در سطح کلان بازیگران اصلی روابط  بین الملل مفاهیم و مصادیق را بر اساس  جهانبینی و شیوه نگرش خود تعبیر و تفسیر  می کنند.

تأکید بر تعارض طبیعی میان افراد و  طبقات در درون دولت  هابز مارکس سورل و مارکیستهای معاصر

. عوامل تأثیر گذار در میزان تسری تحول یک  مفهوم به سایر مفاهیم و مصداقهای آن

۱ ویژگیهای ساختاری نظام بین المللی

۲- کم و کیف روابط جزء و کل

روابط میان اجزا با هم

۴ پیوند سطوح خرد و کلان

موقعیت بازیگران اصلی و فرعی

ع فضای حاکم بر نظام بین المللی

. لاک روسو دورکیم پارسونز نیز بفتهام و  کانت – با وجود تعارضات میتوان جامعه ای  هماهنگ و متوازن تأسیس کرد.

دولت

۱ در بررسیهای اولیه افراد بویژه رهبران  معرف دولتها بودند یعنی افراد در داخل  کشور

در قرن نوزدهم – کشورها

جامعه جهانی – افراد و گروهها در ورای  مرزهای ملی

. نمونه ای از واژه هایی که تغییر و تحول  مفهومی داشته اند:

۱- واژه پرده آهنین – مفهوم خود را از دست  داده

حاکمیت محدود – قبلا در سطح خرد و  دولت مطرح بود ولی الان در سطح جهانی  مطرح است.

قبض و بسط مفاهیم روابط بین المللی در  جهان متغیر

. تعدد بازیگران تنوع آنها و نیز میزان  وابستگی متقابل میان ساختارها بر پیچیدگی  روابط بین الملل می افزاید.

. تعاریف جدیدی که از مفاهیم و مصادیق  روابط بین الملل ارایه میشود چنانچه در  شرایط وابستگی متقابل به صورت هنجارهای  عام و همگانی در سطوح کلان مطرح گردند

واژه همکاری – بسط و گسترش یافته

. شاید بتوان یکی از دلایل عمده و انگیزه های  اصلی برای جهانی و همگانی ساختن مفاهیم  و مصادیق را در چهارچوب حقوق بین الملل  عمومی حقوق تجارت و حقوق جزاء از میان  بردن شکاف مفهومی میان مقولات داخلی و  بین المللی تصور کرد.

نقد و ارزیابی نظریه های روابط بین الملل

دیوید میترانی از بریتانیا، جمیز شانون  پیتمن پوتر و پارکرمون از آمریکا

که مشخص کننده ارتباطات احتمالی میان  . تعریف نظریه از نظر والتز نظریه ها قوانینی را  پدیده هاست، توضیح میدهند.

واقعگرایان دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰) ای  اج کار، جورج شوارزنبرگ، مارتین وایت  هربرت باترفیلد هانس مورگنتا  دین هولونیبور جرج کنان .

تعریف نظریه از دیدگاه نظریه هنجاری  عبارت است از نگاه به جهان آن طور که باید  باشد.

. آنچه تاریخ سیاست بین الملل را از یک نظریه  متمایز می سازد تنها شکل ظاهری آن است  که نه جوهره آن.

زبان نظریه یک زبان بی زمان مرکب از  تعاریف قواعد کلی استدلال عقلی و تبیین  ارتباطات علی قوانین کلی است و مطالعات  تاریخی در آن با مطالعات تئوریک همراه  می شود.

اختلافات و تفاوتهای ایده آلیست ها و  رئالیست ها

۱- ایده آلیست ها روابط بین الملل را عرصه  همکاری مشاکرت و هماهنگی می پنداشتند  در حالیکه واقعگرایان بر تنازع قدرت منافع  ملی و نبود اقتدار مرکزی در نظام بین الملل  تأکید داشتند.

۲- آرمانگرایان تأکید کمتر بر قدرت ولی  واقعگریان سیاست قدرت را بصورت قانون  تمام زندگی بین المللی تلقی می کردند.

آن نوع نظریه پردازی که بعد از پایان جنگ  جهانی دوم آغاز شده خیلی انتزاعی است و  کاملا جنبه غیر تاریخی دارد.

. علل تأخیر ورود به عرصه نظریه پردازی در  روابط بین الملل:

۱ حاکم بودن دیدگاه فلسفی تا پایان جنگهای  ناپلئون در سیاست بین الملل

ایده آلیست ها – وجود حاکمیت های  جداگانه و ناسیونالیسم دلیل جنگ و ستیز  است ولی واقعگرایان به هم خوردن موازنه  قدرت را عامل به مخاطره افتادن صلح تلقی  می نمودند.

اثر مورتون کاپلان نظام و فرایند سیاست  بین الملل) – نقطه عطف در ظهور سبک  جدید مطالعه روابط بین الملل در سال ۱۹۵۷

فقدان مساعی لازم برای شناخت و درک  واقعی ماهیت روابط بین الملل

سومین دلیل به ماهیت دیرینه سیاست اعم ه  از داخلی یا بین المللی مربوط میشود.

چارلز کینرل بوگر — تأکید بر ارتباط  نظریه های بین الملل و اقتصاد

ه نویسندگان آرانگرا (دهه ۱۹۲۰ و اوایل دهه  (۱۹۳۰) آلفود زیمرن، فیلیپ نوئل بیکر

هنری کیسنجو برنارد برودی هرمن کان – تحلیل سیاستهای کنترل تسلیحات و نیز  سیاستهای راهبردی آمریکا

برای یک روانشناس – سطح تحلیل خرد

برای یک مارکسیست –

سطح تحلیل میانی

برای یک فئورئالیست — سطح تحلیل کلان

. کارل دویج – تأکید بر جوامع سیاسی ملی  و بین المللی

. تاریخ اندیشه سیاسی عمدتاً با رابطه فرد و  دولت سروکار دارد.

. مطالعات تئوریک مربوط به جنگ و تعارض

ا کنت بولدینگ – کتاب تعاریض و دفاع

آناتول را پوپورت کتاب نبردها، بازیها و  مشاجرات»

. بطور کلی میتوان مطالعه روابط بین الملل را  بر اساس ۴ مقوله زیر با نمونه هایی مورد

توجه قرار داد:

۱- روابط بر اساس

۲- مسائل تجربی

مسائل فلسفی

۴- مسائل تجربی

. پارادایم مسلط اصولا چهارچوبی است  مفروضات که بصورت دیالکتیکی درک شده  که به رشته مطالعاتی مورد نظر جهت  می دهد.

دیدگاههای کلان تئوریک نسبت به سیاست  و سیاست بین الملل

۱- لیبرالیستی

۲- محافظه کاری

انقلابی

. رویکرد محافظه کاری – حمایت از سیاست  حفظ وضع موجود و بدون توجه به تغییر و  تحول – تأکید بر نیروی نظامی – جنگ بعنوان  نظم طبیعی امور و یا ضرورت نامطلوب است.

. لیبرالیسم – تأکید بر اقتصاد سیاسی – ثروت پراهمیت از قدرت است جنگ بعنوان  خطای غمبار

. رویکرد انقلابی ← تأکید بر تغییر وضع  موجود از طریق انقلاب و دگرگونی سریع

. دو اتفاقی که بایستی می افتاد تا ایدئالیست ها  تفکرات لیبرال را بکار برند تا حکومت قانون  رنادیته شود

۱- اعتقاد رهبران روشنفکران و افکار عمومی به  امکانپذیری پیشرفت

. سطوح تحلیل در روابط بین الملل

۱ خرد – سبک رهبری ویژگیهای فرهنگی و  مهارتی تصمیم گیرندگان – دولت و سیاست  خارجی

کلان – نظام بین الملل و فرایندهای آن ←  مورگنت، آرون، دویچ، کاپلان

میانی اخیرا توجه بیشتری شده است.

ایجاد یک سازمان بین المللی که بتواند  دگرگونی مسالمت آمیز خلع سلاح عمومی  داوری و قدرت اجرایی لازم را محقق سازد.

ه سه تصویر از لیبرالیسم در مورد علل بروز  جنگ

ایدئالیسم بروز جنگ را ناشی از رقابت  فزاینده میان دولتهای سرمایه دار برای  سودهای بیشتر میداند.

۱- ریزارد کوبدن ← تأکید بر طبیعت انسانی و  علت جنگ دخالت حکومتها در سطح واخلی  و بین المللی است.

نهادگرایی لیبرال کاتالیزوری بود برای نظریه  همگرایی اروپا و کثرت گرایی آمریکا

۲ و دروویلون – تأکید بر نقش دولت  ماهیت غیر دموکراتیک سیاست بین الملل

. جنبه هنجاری نهادگرایی لیبرال نسبت به  ایده ئالیسم به مراتب کمتر است.

هابن – توجه به ساختار نظام وجود نظام  موازنه قدرت

. رویکردهای جدید لیبرال

انواع لیبراسیم

۱- انتوناسیونالیسم لیبرال – اما فوئل کانت  جرمی بفتهام، آدام اسمیت کوبدن

-۲- ایده آلیم آرمانگرایی) – جی ها پن

نهادگرایی لیبرال – دیوید میترانی هاس  رابرت کوهن ژوزف نای

انترناسیونالیستهای لیبرال بر این اعتقاد  بودند که جامعه بین المللی تحت حاکمیت  قانون می توانست به جای حکومت جهانی  ظاهر شود.

. تفکرات مربوط به ایجاد نظم طبیعی در  جامعه محور اصلی انترناسیونالیسم لیبرال  بشمار می رود.

ایده تالیسم – صلح یک واقعیت طبیعی  نیست بلکه بایستی صلح را مدیریت کرد – ایجاد نهادهای بین المللی برای رسیدن به  صلح.

۱ – انترناسیونالیسم نئولیبرال

-۲- نئوایدئالیسم (نوآرمانگرایی ریچارد فالک  دیوید هلد، نوربرتو بابیو

— نهادگرایی فئولیبرال – از تغییر شکل  کثرت گرایی به نهادگرایی نئولیبرال در دهه  ۱۹۸۰

نئوالید تالیم مشابه با .  انترناسیونالیستهای لیبرال متعهد به اشکال  حکومت دموکراتیک و ایجاد صلح با وابستگی  متقابل)

فئوایدئالیستها بیش از انترناسیونالیستهای  لیبرال به بخش تاریک جهانی شدن توجه  دارند.

ه صلح دموکراتیک دولتهای لیبرال بر علیه  یکدیگر وارد جنگ نمیشوند.

. تفاوت نهادگرایی لیبرال و نهادگرایی  نئولیبرال

تاکید بر منافع مطلق تأکید بر منافع مطلق  تأکید بر منافع نسبی تأکید بر منافع نسبی)  رئالیسم (واقعگرایی)

. تفاوت ایده تالیسم و انترناسیونالیسم لیبرال  انترناسیونالیسم لیبرال بر این عقیده بود که  سرمایه داری ذانا صلح طلب است ولی

۱ در شکل کلاسیکش در اثر توسیدید  جنگ پلوپرتر)

ه از متقدمان نئورئالیسم نت والتز را می توان  نام برد.

اروپا – کلازوئیز درباره جنگ  لئوپولدرنگ اولویت سیاست خارجی  فردریک مانیک دلیل وجود دولت

آمریکا – مورگنتا هندی کسینجو، جورج  کنان

اصول مشترک رئالیستها:

۱- دولت محوری

۲ اصل بقا

اصل خودیاری

. ویژگیهای نئورئالیسم

۱- همچنان دولت را بعنوان بازیگر اصلی صحنه  سیاست بین الملل میداند.

سطح تحلیل را نظام بین الملل قرار میدهد

تأکید بر فقدان اقتدار مرکزی

. تفاوتهای رئالیسم سنتی با نئورئالیسم

۱- توجه نکردن رئالیست های کلاسیکی به

ساختار و فشارهای سیستمتیک سیاست  بین الملل

. دولت عبارت است از انحصار بکار بردن  مشروع نیروی فیزیکی در قلمرود خاص

۲ رئالیستها ریشه قدرت را در طبیعت و ذات  انسان میدانستند ولی نئورئالیست ها به نبود  اقتدار مرکزی در نظام بین الملل اشاره  می کردند.

اصل خودیاری – یعنی عدم اعتماد به  بازیگران دیگر

. تصاویر گوناگون از رئالیسم

۱- رئالیسم ساختاری اولیه (توسیدید و مورگنتا  علت بروز نا امنی سوءظن ترس و …. ریشه  در طبیعت انسانی دارد.

رئالیسم تاریخی یا عملی مایک ولی و کار  اصول از سیاست ها تبعیت میکند.

رئالیسم ساختاری معاصر (والتز) – علت  بروز ناامنی و … ریشه در طبیعت انسانی  ندارد بلکه عمدتاً به نظام فاقد اقتدار مرکزی  مربوط میشود.

رئالیسم – قدرت بعنوان یک هدف

نئورئالیسم دولتهای همیشه برای بقای  خویش بدنبال قدرتند

-۴- رئالیسم توجه زیاد به زور

نئورئالیسم تمایل کم به زور علاوه بر  توجه به تعارض و ستیزها به همکاریها نیز  توجه دارد.

ه انتقادات به رئالیست ها (عمدتاً از سوی  لیبرال ها)

نئورئالیسم رئالیسم در اوایل دهه ۱۹۸۰  بعلت ورود جنگ سرد به مرحله نوین و  رقابت تسلیحاتی میان شرق و غرب تجدید  حیات یافت.

۱ – نبود اقتدار مرکزی

دولتها بعنوان تنها بازیگر عرصه سیاست  بین الملل

عقلانیت

۴ نیروی نظامی

ه از نظر رئالیستها سیاست اعلی مسائل  نظامی

فمنیسم فرامدرن – تساهل و انعطاف بدر  نسبت به گروه اول (لیبرال)

سیاست ادنی امور رفاهی و اقتصادی

ه از دیدگاه فمنیست ها جنگ یک بدید  اجتناب پذیر است و نباید آن را ج  خصوصیات دائمی دولتها تلقی کرد.

اشتراکات نئورئالیسم و نئولیبرالیسم

۱- بر مسئله زور زیاد تأکید نمی کنند

-۲- کمرنگ تر شدن بعد اخلاقی در تجزیه و  تحلیل ها بازیگران بین المللی را بصورت به  حداکثر رساننده ارزشها تلقی میکنند.

ه از دیدگاه فمینت ها جنگ یک پدیده  اجتناب پذیر است و نباید آن را جز  خصوصیات دائمی و دولتها تلقی کرد.

دولت بازیگر اصلی سیاست بین الملل

اختلافات نئورئالها و نئولیبرالها

فمنیست ها بر این اعتقادند که تمایزی که  رئالیست میان سیاست بین الملل نبود اقتدار  مرکزی و سیاست داخلی وجود نظم قائل  می شوند به موازات تمایزی است که در مورد  نقشهای جنسیت بین عرصه های عمومی  (مردانه) و خصوصی (زنانه) مشاهده میکنیم

۴ عنایت هر دو به دو رویکرد همکاری و تعارض

۱ در دیدگاه نئورئالیسم مسائل قدرت و امنیت  بسیار حائز اهمیت است ولی از منظر  نئولیبرالیسم مسائل اقتصاد سیاسی مهم  هستند.

فرامدرنیسم

۲ اصرار بیشتر نئولیبرال ها بر رژیم ها و نهادهای  بین المللی بر خلاف نئورئال ها

۱ موضوع محوری، عدم وجود واقعیت منحصر  به فرد و عینی است.

نئولیبرالیسم – تأکید بر فایده های مطلق  نشور تالیسم – تأکید بر فایده های نسبی

۲ هیچ داور نهایی برای تشخیص حقیقت وجود  ندارد و آمیزش زبان و قدرت سبب میشود.  تا تفسیر جدیدی از روابط بین الملل ارائه  و شود.

۴ واحد سطح تحلیل در نئورئالیسم – دولت و  ساختار

زیر سوال بردن مفهوم دولت بعنوان بازیگر  اصلی روابط بین الملل

واحد سطح تحلیل در نئولیبرالیسم – فرد و  گروه

ه تأکید بیشتر نئولیبرالیسم به نقش سیاستهای .  داخلی در شکل گیری رفتارهای بین المللی  فهنیم

رویکرد مطالعات صلح

۱ بهترین راه برای کسب معرفت و دانش  مشارکت عملی است نه نظاره کردن صرف

– فهنیم لیبرال – نقش مؤثرتر زنان نیست  به مردان

۲ از نظر اینها استدلال رئالیسم بیشتر به یک  ایدئولوژی شباهت دارد تا به یک نظریه

۲- فمنیسم سوسیالیست – تساوی زن و مرد

هرگز یک جنگ خوب و یک صلح بر وجود  نداشته است.

صلح مثبت به صلحی اشاره دارد که باعث حل و  فصل دلایل زیربنایی جنگ به شمار میرود.

. رویکرد هنجاری

اتخاذ تصمیمات هنجاری مختص به بازیگران  رسمی حکومتی نمی شود.

خود اخلاقی ایجاب میکند تا با مردم  بصورت هدف برخورد شود نه بعنوان  وسیله ای برای هدفهای خودسرانه

. هنجارهای مورد قبول (مشترک) جامعه  بین المللی

۱ حفظ جامعه خود دولتها

مقوله نوسازی ارجحیت داشتن دولت مدرن  بر دولت بدوی

تقویت نهادهای دموکراتیک

۴ جنگ پدیده ای نامطلوب است.

د تأکید بر امنیت دسته جمعی

حفظ موازنه قدرت

بسط و توسعه همکاریهای اقتصادی

دفتر دوم

نظامهای سیاسی تطبیقی

فصل اول

طبقه بندی کشورها

فصل اول

طبقه بندی کشورها

بهتر است در ابتدا بدانیم محیطهای داخلی و بین المللی کشورها مسائل سیاسی آن ها را شکل  می دهند. عوامل محیطی نظام سیاسی را با دسته ای از مشکلات مانند امنیت ملی توسعه، رشد  اقتصادی تورم محدودیت منابع طبیعی و انسانی روبرو میکنند.

کشورهای قدیمی کشورهای جدید

امروزه کره زمین به سرزمینهای ملی مستقل تقسیم شده است و بجز چند مورد باقیمانده استعمار  شکل سنتی آن نو گردیده است. در دو قرن پیش اکثر کشورهای مستقل جهان در قاره اروپا بودند.

در قرن نوزدهم و بیستم با فروپاشی امپراطوریهای اسپانیا و پرتغال بیست کشور مستقل در  آمریکای لاتین ایجاد شدند. سپس در اروپا به اضمحلال امپراطوری عثمانی چندین کشور در شمال  آفریقا و خاورمیانه مستقل گردیدند. همچنین با ظهور جنبشهای جدائی طلب؛ در یونان بلغارستان و  آلبانی تعدادی کشور به استقلال رسیدند اما در زمان بعد از جنگ جهانی دوم بود که انفجار واقعی رخ  داد و ۴۵ کشور در آفریقای زیر صحرا و آفریقای شمالی و خاورمیانه و آسیا و اقیانوسیه و ۶ کشور در دریای  کارائیب استقلال به دست آوردند میتوان گفت کشورهای مستقل همه در خصوصیاتی مشترک هستند.

همگی اقتدار قانونی بر سرزمین و مردم خود دارند؛

ارتش نیروی هوایی و ناوگان دریایی خاص هر کشور وجود دارد؛

عضویت ملل متحد را دارا هستند؛

نهادهای سیاسی مانند پارلمان کابینه بروکراسی و غیره دارند؛

و لیکن هر کشور ویژگی خاص خود را دارد که با دیگر کشورها متفاوت است.

کشورهای بزرگ کشورهای کوچک

یکی از موارد تفاوت کشورها با یکدیگر وسعت سرزمینی و میزان جمعیت آنهاست. بزرگترین کشور  جهان روسیه شوروی با بیش از ۲۲ میلیون کیلومتر مربع بود و کوچکترین واحد سیاسی جهان  واتیکان با منطقه ای کمتر از نیم کیلومتر مربع میباشد. جمعیت کشورهای مختلف نیز عاملی در  تفاوت کشورها با یکدیگر است پر جمعیت ترین کشور جهان چین با بیش از یک میلیون نفر جمعیت و  واتیکان با تقریباً یک هزار نفر کم جمعیت ترین کشور جهان است. بیشترین جمعیت را در آفریقا  نیجریه با ۱۰۰ میلیون نفر داراست در اروپا روسیه شوروی با بیش از ۲۷۰ میلیون و در آمریکای  جنوبی برزیل با ۱۳۷ میلیون بیشترین جمعیتها را به خود اختصاص داده اند.

. لیکن وسعت و جمعیت مجموعه ای نیست که بتواند به تنهایی عواملی برای ارزیابی باشند.  فقط کشورهای بزرگ و پرجمعیت نیستند که در دنیا دارای قدرت هستند. بعضی از  کشورهای کوچک گاه نقش بسیار مهمی را دارا هستند. همینطور هم جمعیت و وسعت  جغرافیایی یک مملکت نظام سیاسی آن را مشخص نمیکند. مثلاً هند با جمعیتی زیاد

و لوکزامبورگ با جمعیتی کم هر دو دارای نظام سیاسی دموکراسی هستند.

وابستگی و استقلال

وضعیت بین المللی اثرات مهمی بر روی مسائل سیاسی دارد مهمترین جنبه آن استقلال سیاسی و  اقتصادی به معنای استعمار سنتی نیست کشورهاست وابستگی اقتصادی در محیط بین المللی یک  جنبه مهم محیطی نظام سیاسی است به طور طبیعی و مشخصی کشورهای فقیر از نقطه نظر اقتصادی  و منابع طبیعی غنی بیشترین میزان وابستگی را تحمل میکنند ژاپن و ممالک اروپای غربی دارای  بخشهای وسیع تجارت بین المللی هستند وابستگی بسیاری از کشورهای جهان سوم به صادرات  منابع غذائی و مواد خام به قدرتهای صنعتی بسیار آشکار است.

همچنین باید نقش مهمی را که شرکتهای چند ملیتی بزرگ با بودجه های کلان گاه بودجه یک  شرکت چند ملیتی مانند بودجه یک کشور است در اقتصاد بین الملل دارند مورد توجه قرار داد. تصمیمات  این شرکتها اثر زیادی بر اقتصاد بین المللی دارند هر کدام از مسائلی که در زمینه وابستگی اقتصادی ذکر  شد اثر محیطی خود را در فعالیت نظام سیاسی کشور دارا میباشد.

تقسیم بندی کشورهای جهان از نقطه نظر نظام اقتصادی و میزان توسعه یافتگی

۱ تقسیم بندی از نقطه نظر اقتصادی

از نقطه نظر اقتصادی تمام کشورهای جهان را میتوان به

(الف) کشورهایی که دارای نظام یا نظام اقتصادی سوسیالیستی

ب کشورهایی که دارای نظام اقتصادی سرمایه داری یا مختلط هستند.

از سالهای گذشته تاکنون با تغییر و تحولاتی که در بلوک شرق و برخی کشورهای دیگر رخ داد و  تحرکی به سمت اقتصاد بازار آزاد صورت گرفته است میتوان در حال حاضر از کوبا، کره شمالی چین  با نظامهای اقتصاد سوسیالیستی یاد کرد جز کشورهای مذکور بقیه کشورهای جهان در گروه  کشورهای با اقتصاد سرمایه داری یا مختلط قرار میگیرند.

معمولاً گفته میشود که نظام اقتصاد سوسیالیستی به نحوی که به مرحله اجرا گذاشته شده است

دارای دو خصوصیت اصلی میباشد

۱ – مالکیت اشتراکی یا دسته . جمعی ابزار تولید

-۲- برنامه ریزی اقتصادی اجباری

معمولاً اقتصاد کشورهای سوسیالیستی را گاهی به نام Command Economy اقتصاد دستوری  در مقابل اقتصاد بازار Market Economy که خصوصیت اصلی نظام اقتصاد سرمایه داری است می  خوانند. منظور از برنامه ریزی اقتصادی آن است که اقتصاددانان و کارشناسان دقیقاً منابع Resources  موجود یک کشور چه انسانی و چه غیر انسانی را تعیین نموده و سپس تصمیم بگیرند که این منابع را  در چه راههایی مصرف نمایند و با توجه به چه مقاصدی آنها را تخصیص دهند تا اینکه حداکثر  استفاده را از این منابع به عمل آورند.

اولین کشوری که در جهان دست به عمل برنامه ریزی اقتصادی زد اتحاد جماهیر شوروی از  سالهای ۱۹۲۸ به بعد بود که با اجرای برنامه ۵ ۶ ۷ ساله اقتصاد خود را رونق بخشید.

فرق اساسی و مهم میان کشورهای سوسیالیستی و کشورهای اقتصاد مختلط آن است که در کشورهای

سوسیالیستی تمام ابزار تولید در بخش دولتی قرار دارند و در نتیجه مقامات مسئول در برنامه ریزی و استفاده از  منابع موجود آزادی عمل دارند در حالی که در کشورهای با نظام اقتصادی مختلط چون بخش خصوصی  وسیعتر و یا محدودتر وجود دارد در نتیجه آزادی عمل برنامه ریزان محدودتر است.

۲ تقسیم بندی کشورهای جهان بر اساس میزان توسعه یافتگی

در این تقسیم بندی بدون توجه به نظام اقتصادی کشورها آنها را به دو دسته تقسیم می کنند.

(الف) کشورهای توسعه یافته یا پیشرفته

ب کشورهای در حال توسعه

در این تقسیم بندی کشورها بدون توجه به نظام اقتصادی – اجتماعی با در نظر گرفتن میزان  توسعه یافتگی خود طبقه بندی میشوند به طور مثال کشور کوبا با اقتصاد سوسیالیستی با کشورهایی  مانند ایران هندوستان سرمایه داری مختلط در یک گروه قرار میگیرند.

امروزه در تقسیم بندیها به یک گروه از کشورها با نام Least developed برخورد می کنیم مانند  افغانستان اتیوپی که اقتصاد آنها در حد قوت لایموت است.

برای شناخت بهتر مناسب است طبقه بندی از موارد مورد بررسی داشته باشیم که شامل

(الف) خصوصیات مشترک کشورهای در حال توسعه

ب خصوصیاتی که کشورهای در حال توسعه را از یکدیگر متمایز می سازد؛

(ج) معیارهای تمایز بین کشورهای پیشرفته و توسعه یافته از کشورهای در حال توسعه میباشد.

خصوصیات مشترک کشورهای در حال توسعه

در حالی که تمام کشورهای پیشرفته به استثنای استرالیا زلاند جدید آفریقای جنوبی در نیمکره شمالی  دارند کشورهای در حال توسعه به صورت کمربندی در جنوب کشورهای پیشرفته قرار گرفته اند.

تمام کشورهای در حال توسعه بدون استثناء برای مدت کمتر یا بیشتری در تحت تسلط مستقیم  یا غیر مستقیم یکی از چند کشور اروپائی مانند انگلستان فرانسه هلند پرتغال اسپانیا بوده اند.  اگر هم سرزمینی مستقیماً به صورت مستعمره یا تحت الحمایه یا تحت تسلط یکی از  کشورهای اروپایی نبود تحت رژیم کاپیتولاسیون قرار داشت.

در حالی که ساکنین کشورهای پیشرفته به جز ژاپنیها که زرد پوست هستند سفید پوست  هستند ساکنین کشورهای در حال توسعه اغلب از نژادهای رنگین میباشند.

تحت عنوان خصوصیت چهارم این موارد را میتوان مطرح کرد

ه سطح پایین تکنولوژی

ه درصد بالای بیسوادی

ه درصد میزان پائین پس انداز

ه درصد بالای زاد و ولد

ه سازمانها و تشکیلات دولتی فاقد کارائی

. عدم ثبات سیاسی

خصوصیاتی که کشورهای در حال توسعه را از یکدیگر متمایز می سازد

Size of Population میزان جمعیت

میزان تراکم جمعیت بسیار متفاوت است. مثلاً در حالی که جمعیت چین از یک میلیارد  بیشتر است جمعیت گامبیا ۵۸۷۰۰۰ نفر میباشد.

Natural resources منابع طبیعی

در حالی که در گابن در آفریقای غربی دارای منابع زیادی مثل آهن است کشور دیگری مانند  چاد فاقد منابع اولیه و قسمت اعظم کشور لم یزرع میباشد.

Industrial development توسعه صنعتی

در حالی که کشوری مانند برزیل و کره جنوبی سریعاً در حال مدرنیزه شدن و صنعتی شدن  هستند کشوری مانند نپال در مراحل اقتصاد سنتی است.

Economic policy سیاست اقتصادی

در حالی که بعضی از کشورهای در حال توسعه قسمت اعظم فعالیتهایشان در چهارچوب بخش  دولتی صورت میگیرد در بعضی از کشورها فعالیتها اکثراً بر اساس سازوکار بازار Market

.صورت می گیرد Private interprise و فعالیتهای شخصی mechanism

معیارهای تمایز بین کشورهای پیشرفته و توسعه یافته از کشورهای در حال توسعه

این نکته لازم است بیان شود که این معیارها بیشتر توسط اقتصاددانها و جامعه شناسان بکار می رود.

– تعداد پزشکان نسبت پزشکان به کل جمعیت

– سطح مسکونی میزان سطح مسکونی که برای هر نفر در مملکت وجود دارد.

میزان مصرف گوشت قرمز میزان پروتئین مصرفی هر شخص در طول سال

مقدار انرژی مصرفی میزان ذغال سنگ گاز و… که هر سال اقتصاد یک کشور در قبال هر فرد مصرف می  نماید.

تولید ناخالص ملی G.N.P و تولید داخلی G.D.P در حالی که استثنائاتی در این امر وجود دارد  ولی به عنوان یکی از معیارها مطرح میباشد.

ماهیت صادرات در کشورهای پیشرفته بیشتر صادرات ماشین آلات و تجهیزات می باشد. صادرات  کشورهای در حال توسعه مواد اولیه Primary product مانند نفت، مس، کاکائو و… میباشد.

میزان تولید آهن و فولاد یکی از مهمترین معیارها برای تشخیص پیشرفتگی میباشد.

فعالیت نیروی کار نیروی کار هر کشوری را به سه بخش صنعتی کشاورزی و خدمات تقسیم می نمایند.  هر اندازه اقتصاد کشوری پیشرفته تر باشد درصد نیروی مشغول به کار در بخش خدمات افزایش پیدا  میکند و نیروی مشغول به کار در بخش کشاورزی کمتر میشود بالعکس کشورهای عقب افتاده  کشورهایی هستند که درصد بیشتری از نیروی کار در بخش کشاورزی مشغول بکار باشند.

رابطه میان نسبت زمینهای زیر کشت و تعداد تراکتورها که بسیار کم است.

تجانس فرهنگی

کشورها تنها بر اساس محورهای عمودی بر حسب اختلاف بین درآمد و ثروت و… تقسیم بندی نمی شود. آنها  همچنین بر حسب محورهای افقی مانند زبان فرهنگ مذهب نیز طبقه بندی میشوند. به طور مثال یکی از  مشخص ترین کشورها که به گروههای مختلف اجتماعی تقسیم شده است تانزانیا میباشد. در تانزانیا بیش از  یکصد قبیله وجود دارد که به زبانها و لهجه های مختلف صحبت میکنند. بنابراین نظام سیاسی این کشور  در فرآیند تصمیم گیری باید به فرهنگ خاص این جامعه توجه داشته باشد.

امروزه تعارضات فرقه ای از مهمترین و غیر قابل حل ترین تعارضات سیاسی در دنیای معاصر  هستند. نظامهای سیاسی باید در تصمیم گیریها و عملکرد خود به آنها توجه نمایند؛ زیرا وجود آنها  باعث کاهش توان نظام سیاسی میشود.

مسائل کشورهای صنعتی و ماقبل صنعتی

همانطوری که میدانیم یکی از مهمترین ویژگیهای جهان معاصر مسأله صنعتی شدن به عنوان سهمی  از فرآیند کلی نوسازی میباشد زیرا جوامعی که از مرحله صنعتی شدن گذر کرده اند، دارای مسائلی  هستند که با کشورهایی که در مراحل اولیه آن هستند متفاوت است برای درک بهتر اثر این امر بر  عملکرد نظام سیاسی به عنوان یک عامل محیطی در اینجا به مسائل داخلی و بین المللی این کشورها  در زمینه های مختلف اشاره می کنیم

سازمان حکومت در اغلب کشورهای پیشرفته صنعتی نهادهای نسبتاً مناسبی با کارگزاران مجرب  وجود دارد که به نوبه خود ناشی از سابقه تاریخی نهادها و تشکیلات سیاسی و استفاده از منابع  اجتماعی و اقتصادی میباشد مشکلات کشورهای ماقبل صنعتی در زمینه سازمان حکومت  بیشتر در مواجه با مسائل خاص ناشی از فرآیند نوسازی در این کشورهاست؛ البته این مشکلات  در همه کشورهای جهان سوم یکسان نیستند.

وحدت ملی و هویت کشورهای صنعتی نسبتاً قدیمی هستند در ممالک صنعتی اکثر مردم احساس  اطاعت ملی دارند؛ در حالی که بسیاری از کشورهای ماقبل صنعتی که تنها یکی دو سه دهه است که  موجودیت بین المللی پیدا کرده اند با مشکل به وجود آوردن هویت ملی و اطاعت از نظام سیاسی روبرو  هستند. زیرا اطاعتهای سنتی قبیله ای مانعی عمده در به وجود آمدن هویت ملی به شمار می رود.

مسائل سیاستهای اقتصادی توسعه اقتصادی که کشورهای صنعتی و ماقبل صنعتی با آن مواجه  هستند به سه قسمت میتوان تقسیم کرد

۱- حفظ رشد اقتصادی

حفظ ثبات اقتصادی قیمت ها دستمزدها و کارا

پاسخگویی به تقاضاها برای بهبود خدمات اجتماعی

مشکلات سیاست رفاه اجتماعی در کشورهای صنعتی در قالب تقاضا برای توسعه فرصتهای تعلیم و  تربیت و یا تمهیداتی برای رفاه حال افراد مسن و مطرح است. در مقابل در بسیاری از ممالک ماقبل  صنعتی هنوز زمینه های رفاهی به وجود نیامده است و تقاضاهای رفاهی در حال افزایش است.

کیفیت زندگی در کشورهای صنعتی مسائل مربوط به کیفیت زندگی نقش محیط زیست حل مسائل

شهری کاهش بکارگیری از منابع طبیعی و … در حالی که در بسیاری از کشورهای در حال پیشرفت  منابع طبیعی آنها تنها منبع درآمد آنهاست.

در زمینه مشارکت سیاسی در حالی که کشورهای صنعتی دارای نهادهایی برای مشارکت نسبی  شهروندان خود هستند ولیکن همواره با تقاضاهای مشارکت بیشتر روبرو هستند. کشورهای ماقبل  صنعتی در جستجوی خلق سازمانهایی برای مشارکت سیاسی مردم مانند احزاب سیاسی گروههای  ذی نفوذ و… میباشند.

خلاصه فصل

مجموعه محیطهای داخلی و بین المللی کشورها مسائل سیاسی آنها را شکل میدهند. امروزه که  زمین به سرزمینهای ملی تقسیم بندی شده است اما شاهد آن بودیم که در دو قرن گذشته اکثر  کشورهای مستقل جهان در قاره اورپا واقع شده و مابقی کشورها به صورت استعماری اداره میشدند.  در طول تاریخ کشورها جهان را از نقطه نظرات متفاوتی تقسیم بندی کرده اند. یکی از این  تقسیم بندی ها تقسیم بندی از نقطه نظر اقتصادی میباشد که تمامی کشورهای جهان را به ۲ بخش  تقسیم میکند (الف) کشورهایی که دارای نظام اقتصادی سوسیالیستی هستند. (ب) کشورهایی که  دارای نظام اقتصادی سرمایه داری یا مختلط میباشند.

در تقسیم بندی دیگر کشورها بدون توجه به نظام اقتصادی کشورشان تنها بر اساس سطح میزان توسعه  یافتگی به ۲ دسته تقسیم میشوند (الف) کشورهای توسعه یافته یا پیشرفته (ب) کشورهای در حال توسعه  از خصوصیات مشترک کشورهای در حال توسعه میتوان چند نمونه را از جمله موارد زیر ذکر کرد

کشورهای در حال توسعه به صورت کمربندی در جنوب کشورهای پیشرفته قرار دارند. تمام کشورهای  در حال توسعه بدون استثناء برای مدت کمتر یا بیشتری تحت تسلط مستقیم یا غیر مستقیم یکی از کشورهای  در حال توسعه دارای سطح پایین تکنولوژی میزان سطح بی سوادی میزان پائین پس انداز درصد بالای زادوولد  و عدم ثبات سیاسی هستند. همچنین خصوصیاتی از جمله میزان جمعیت منابع طبیعی، توسعه صنعتی و  سیاست اقتصادی نیز کشورهای در حال توسعه را از یکدیگر متمایز میسازد.

از نقطه نظر دیگری نیز میتوان کشورها را بر حسب محورهای افقی مانند زبان فرهنگ و مذهب

طبقه بندی نمود.

نکات کلیدی و اصطلاحات مهم

قدرت سیاسی Political Power رابطه ای روانی است میان کسانی که قدرت را اعمال  می کنند یا بر آنها اعمال میشود.

نظام بین الملل (The International System) محیطی است که در آن واحدهای سیاست  بین الملل عمل میکنند به طوری که رفتارها جهت گیریها نیتها و خواسته های واحدهای مزبور از  نظام بین المللی تأثیر می پذیرد.

فصل دوم

رهیافت ساختاری عملکردی؛ بررسی نظام سیاسی

رهیافت ساختاری عملکردی اساس جدیدی برای عوامل و ساختارهای قبلی ارکان حکومتی) و همچنین  فعالیت ها و ساختارها و فرآیندهای جدید با خود به همراه دارد و به حیطه فعالیت های سیاسی خارج از  چهارچوب غیر حکومتی نیز اطلاق می گردد.

حال قبل از اینکه تعریفی از نظام سیاسی ارائه دهیم تعریفی که بتواند نظامهای سیاسی مختلف  مانند دموکراسی آتوریتر و غیره را شامل گردد و در نتیجه عمل بررسی تطبیقی نظامهای سیاسی  تسهیل گردد، باید اصطلاح سیاست Politics را در این نگرش جدید مطرح نمائیم.

سیاست مشتق از واژه Police در زبان یونانی به معنای شهر میباشد. بنابراین سیاست از لحاظ

لغوی مسائل مربوط به شهر را در بر میگیرد.

دیوید ایستون سیاست را چنین تعریف میکند سیاست تخصیص قدرتمندانه ارزشها برای کل  جامعه می باشد. تعریف ایستون از سیاست مبتنی بر سه جنبه است.

تخصیص قدرتمندانه ارزشها به وسیله ابزاری

قدرتمندانه بودن این تخصیص

برای کل جامعه

مفهوم نظام

نظام System به تعبیر اکولوژی آن سازمانی است متشکل از اجزاء و متغیرها که با محیط خود در  روابط متقابل باشد. در این فرآیند هم بر محیط خود اثر میگذارد و هم از آن تأثیر می پذیرد.

نظام سیاسی یک نظام اجتماعی است هر نظام از چند جزء یا اجزاء وابسته به یکدیگر  Interdependent یا به عبارت دیگر متغیرها Variable تشکیل میگردد؛ که هرگاه تغییراتی در  یکی از متغیرها یا اجزاء وابسته به آنها صورت گیرد تغییراتی به نوبه خود در طرز عمل نظام به وجود  می آید. هر نظام دارای مرزهایی Boundries میباشد نظامها در محیط داخلی و خارجی قرار دارند و  هم از آنها تأثیر می پذیرند و هم بر آنها اثر می گذارند.

ساختار و عملکرد نظام سیاسی

نظام سیاسی درگیر فعالیت در جامعه است و در حقیقت نظامهای سیاسی جامع ترین وسیله به دست  آوردن دست یابی به اهداف جمعی در جامعه هستند که ابزار قهری مشروع را در اختیار دارند ( در  حقیقت وجه مشخصه نظام سیاسی استفاده مشروع از ابزارهای قهری و اجباری است. نظام سیاسی  مانند هر نظام دیگر برای انجام فعالیتهای خود دارای ساختارهایی است هر کدام از این ساختارها  Structures وظیفه یا عملکرد Function خاص خود و یا وظایف دیگری را که به نوبه خود نظام  سیاسی را قادر می سازد که اهداف خود را تنظیم و لازم الاجراء کنند انجام می دهند. به طور مثال

ساختار قوه مقننه وظیفه عملکرد وضع قوانین را انجام می دهد.

رابطه میان ساختار و عملکردش را بنام رابطه ساختاری عملکردی می خوانند. محققین  Structural  سیاست تطبیقی از تجربه و تحلیل ساختاری عملکردی Functional  Relationship از بررسیهای خود استفاده میکنند. بدین معنا که در هر جامعه ای چه گذشته و چه  حال وظایف عملکردهایی Functions را که نظام سیاسی انجام میدهد مورد توجه قرار می دهند و  سپس در مورد این مساله تحقیق میکنند که چه ساختارهایی این عملکرد را انجام می دهند.

اعمال نظام سیاسی

وظایف یا اعمال هر نظام سیاسی را میتوان در سه سطح بررسی کرد:

۱ در سطح نظام حفظ و تطبیق نظام سیاسی

هر نظام برای حفظ و تطبیق اعمالی را انجام میدهند که میتوان این اعمال را در سطح کل نظام به

این ترتیب مشخص نمود

– ارتباطات سیاسی

جامعه پذیری یا اجتماعی شدن سیاسی

بکارگیری استخدام سیاسی

۲ در سطح فرآیند Process تبدیل نهاده به داده

در این عملکرد نظام سیاسی به وسیله ساختارهای خود عمل تبدیل نهاده Input را به داده Output  انجام می دهند. تقاضاها Demands و پشتیبانی به صورت نهاده داخل نظام سیاسی میشود و سپس پس  از عمل تبدیل به صورت داده در قالب تصمیمات و سیاستها در می آیند نهاده های سیاسی بیان خواسته ها  و تجمیع خواسته ها هستند که به وسیله ساختارهای خاص خود مطرح میشوند. منظور از بیان خواسته ها  این است که ساختهایی در جوامع هستند که تقاضاهای عامه مردم را بیان میکنند.

داده های نظام سیاسی وضع قوانین اجراء و قضاوت در مورد اجرای آنها هستند که به وسیله  ساختارهای خاص خود صورت میگیرند معمولاً در دموکراسی عمل وضع قوانین توسط مجالس مقننه  صورت می گیرد. در حالیکه ممکن است در کشورهای دیگر توسط رئیس حکومت انجام شود.

در سطح عملکرد یا توانائیهای نظام

منظور از این عملکرد نظام سیاسی چگونگی تأثیر آن در محیط داخلی و بین المللی خود است.  مقصود این است داده هایی که به وسیله عمل تبدیل نظام به وجود آمده اند چه توانائی هائی در  محیط داخلی و بین المللی خود دارند این توانائیها چهار نوع را می پذیرند

توانائی استخراجی

extractive capabilities

منظور آن است که نظام سیاسی تا چه اندازه میتواند با وضع قوانین منابعی را چه مالی و چه  مادی و انسانی و غیر انسانی در اختیار خود بگیرد ) قوانین وضع مالیات سربازگیری و ….)

توانائی تنظیمی

regubative capabilities

منظور آن است که نظام سیاسی تصمیماتی را به صورت قانون برای تنظیم رفتار و اعمال افراد در  شئون مختلف زندگی تنظیم نماید مقررات ترافیک اخذ پروانه برای کار و……..

توانائی توزیعی

distributive capabilities

عبارت است از تقسیم کالاها و خدمات و مناصب توسط نظام سیاسی در میان افراد و گروههای مختمر  جامعه یعنی اینکه نظام تصمیماتی را برای این امور اخذ نماید رفاه عمومی، آموزش و پرورش رایگان

توانائی سمبلیک

symbolic capabilities

منظور این است که نظام سیاسی با توجه به ارزشها معتقدانی مذهبی، ملی) از مردم می خواد  که کارهایی را انجام دهند و یا از انجام آن خودداری کنند. معمولاً توانائی سمبلیک سایر توانایی ها  افزایش میدهد اعلام اعیاد روزهای مذهبی و غیره

محصول نتیجه Out comes

در حقیقت تصمیم گیری، اجرای تصمیمات داده نتایج و بازخورد و تصمیم گیری مراحل فرآیند نظام سیاسی  هستند. Out comes در حقیقت نتایج داده های سیاسی هستند. داده های نظام سیاسی که توانائیهای تنظیمی  استخراجی و… دارند هر کدام برای خودشان نتایجی دارند. این نتیجه ممکن است از قبل تعیین شده باشند و با  اینکه در عمل دارای نتایجی باشند همچنین ممکن است دارای نتایج فوری و یا بعدی باشند.

این نتایج را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:

-۱- رفاهی توزیع درآمد ،بهداشت مسکن تعلیم و تربیت و…) امنیت داخلی

۲- امنیت بین المللی

خلاصه فصل

در حقیقت محصول نتیجه Out comes نتایج داده های قانونی هستند

رهیافت ساختاری عملکردی اساس جدیدی برای عوامل و ساختارهای قبلی و همچنین فعالیت ها و فرایندهای  جدید با خود به همراه داشته و به حیطه فعالیتهای سیاستی خارج از چهارچوب غیر حکومتی اطلاق می گردد.  نظام سیاسی مجموعه ای از اجزاء وابسته به یکدیگر است که هر گونه تغییری در یکی از این اجزاء یا  متغیرها تغییراتی را در طرز عمل نظام ایجاد میکند.

وظایف هر نظام سیاسی را میتوان در سه سطح نظام حفظ و تطبیق سیاسی – در سطح فرایند تبدیل  نهاده به داده و در سطح عملکرد یا توانائی های نظام بررسی نمود.

در سطح اول ارتباطات سیاسی جامعه پذیری و بکارگیری استخدام سیاسی مورد مطالعه قرار می گیرد.  در سطح فرایند نهاده های سیاسی بیان خواسته ها و تجمیع خواسته ها و داده های نظام وضع قوانین اجراء  و قضاوت مورد مطالعه قرار میگیرد.

در سطح عملکرد یا توانائیهای نظام استخراجی تنظیمی توزیعی و سمبلیک مورد بررسی قرار می گیرد.  داده های نظام سیاسی که توانائیهای تنظیمی استخراجی و … دارند هر کدام دارای نتایجی هستند. این  نتایج را می توان در ۳ دسته ،رفاهی امنیت داخلی و بین المللی مورد بررسی و مطالعه قرار داد.

نکات کلیدی و اصطلاحات مهم

سیاست (Politics) تخصیص قدرتمندانه ارزشها برای کل جامعه

نظام (System سازمانی است متشکل از اجزاء و متغیرها که با محیط .  خود در روابط متقابل

باشد.

فصل سوم

تجزیه و تحلیل تطبیقی نظامهای سیاسی

اهداف تجزیه و تحلیل تطبیقی

در ابتدا لازم است بدانیم تجزیه و تحلیل تطبیقی نظامها چه اهدافی را دنبال می کند. می توان این  اهداف را در سه زمینه میتوان مطرح نمود

سیاست تطبیقی به دست آوردن آگاهی از طریق گردآوری اطلاعات لازم درباره موضوع مورد مطالعه و  در نهایت شناخت عناصر اصلی آن است. این جنبه عملی Practical دارد و در حقیقت آموزشی  برای دانشجو محقق و شهروند سیاسی است.

– سیاست تطبیقی یافتن معیارهایی برای درک وجوه تشابه و تمایز و در نهایت مقایسه بین آنها و ارزش  گذاری است. این هدف جنبه فکری Intellectual دارد. یعنی دانشجو، محقق و…. را وادار به تفکر  درباره یافته ها” و “چراها” می کند.

پس از یافتن معیارهای تطبیق به دست آوردن چهارچوبهای کلی نظری و پیش بینی پدیده ها  می باشد. این هدف جنبه عملی یا آکادمیک Academic دارد. زیرا با بررسی مسائل به کلیاتی  درباره موضوع میرسیم و میتوانیم تئوریهایی را مشخص نماییم.

در پی دست یافتن به این اهداف به طور معمول مراحلی را دنبال می نمائیم

برای داشتن اطلاعات لازم به توصیف ساده ای از نهادها و فرآیندها می پردازیم.

جدا کردن یافته ها طبقه بندی و جمع آوری آنها در انواع مختلف است.

در این مرحله محقق با توجه به مواردی که در دست دارد به بیان قواعدی در ارتباط با متغیرهای  موجود می پردازد.

سابقه بررسی تطبیقی توسط متفکرین علوم سیاسی

بررسی و طبقه بندی نظامهای سیاسی سابقه ای به عمر فلسفه سیاست دارد. اولین متفکری که حق  خاصی در این رشته دارد ارسطو میباشد. طبقه بندی که ارسطو از نظامهای سیاسی عصر خود به عمل  آورد تا به امروز هم ارزش و امتیاز خود را حفظ کرده است. ارسطو در زمان حیات خود به تفاوت هایی  بین نظامهای سیاسی دولت شهرهای یونان پی برد وی در بررسی خود در طبقه بندی نظامهای سیاسی  به دو معیار توجه کرد و در حقیقت چهارچوب تجزیه و تحلیل خود را بر دو اصل نهاد

میزان مشارکت با تشریک مساعی عامه مردم در حکومت ) یک فرد one چند نفر few خیلی many )

افرادی که قدرت را در دست دارند فرد چند نفر خیلی تا چه اندازه مصالح عمومی  Commom Interest یا مصالح شخصی خودشان را در نظر میگیرند.

بر اساس مشارکت در قدرت در مونارشی یک نفر تصمیم میگیرد در آریستوکراسی چند نفر و در  پولیتی تعداد زیاد و اگر این افراد منافع عامه را در نظر بگیرند نوع خوب حکومت است و اگر منافع خود را  در نظر بگیرند با حکومتهای مستمر الیگارشی و دموکراسی روبرو هستیم در ادوار بعد پولیبوس (رومی) و

ماکیاولی (ایتالیایی) از متفکرینی هستند که از آنها در تاریخ سیاست تطبیقی نام برده میشود. در قرن  هجدهم بارون منتسکیو در کتاب روح القوانین در ۱۷۴۸ یک طبقه بندی از حکومتها را ارائه داد و به اثر  عوامل جغرافیایی در نوع حکومتها توجه کرد وی حکومتها را به سه دسته جمهوری مشروطه و  استبدادی تقسیم میکند در قرن نوزدهم قرنی که در شئون مختلف زندگی بشر تحولات اساسی رخ می  دهد، محققین دست به تحقیقات علمی به منظور مقایسه سازمانهای سیاسی اجتماعی می زنند. در این  زمینه میتوان از آگوست کنت جامعه شناس و ساوینی (حقوقی) نام برد.

کارل مارکس نیز چهارچوبی با توجه به نحوه تولید Mod of production و نیروهای مولد  production Forces of به عنوان عوامل زیربنایی و خصوصیات روبنایی منبع از آنها قوانین و  حکومت مطرح میکند

متفکر دیگری را که یک طبقه بندی کلی از نظامهای سیاسی به عمل آورد ماکس وبر میباشد. به  نظر وی شناخت اقتدار Authority پراهمیت ترین و اساسی ترین جنبه اجتماع سیاسی است و ملاک  شناخت نظامهای سیاسی از یکدیگر میباشد وی نظامهای سیاسی را به سه دسته تقسیم میکند

نظام سنتی اقتدار سنتی Traditional Authority

نظامهای کاریزماتیک فره ایزدی اقتدار کاریزماتیک Charismatic Authority

Legal- Rational Authority نظام عقلی قانونی اقتدار عقلی قانونی –

قرون نوزدهم و بیستم دوران تدوین قوانین اساسی کشورها و ظهور و گسترش ایدئولوژیهای  مختلف است. محققین مطالعاتی تطبیقی در زمینه قوانین اساسی کشورها انجام می دهند. خاصه پس  از جنگ جهانی اول و ظهور دولتهای توتالیتر و فاشیستی محققین در مقام مقایسه این دولتها با دول  دارای حکومت دموکراسی تحقیقاتی را انجام می دهند.

خصوصیات بررسی تطبیقی در گذشته

اگر بخواهیم خصوصیات بررسی تطبیقی را تا پایان جنگ جهانی دوم را مطرح نمائیم، می توان موارد  زیر را بیان کرد

۱- جنبه توصیفی Descriptive

در مطالعات تطبیقی معمولاً مسائلی مانند ساخت دولت قوه مقننه وظایف مجالس، مقررات  انتخابات احزاب ایدئولوژیک، احزاب و غیره را فقط مورد توصیف قرار میدادند. این مطالب فقط به  اطلاعات عمومی ما می افزاید بدون اینکه مکانیزم و به خصوص ماهیت فرآیند سیاسی Political  Process مشخص گردد. روش توصیفی هر چند محقق را با بسیاری از مطالب که جنبه بنیادی هم  دارند آشنا می سازد ولی قدرت تجزیه و تحلیل ندارد.

۲- جنبه غیر مقایسه ای non – Comparative غیر (تطبیقی)

در کتبی که عنوان آنها حکومت مقایسه بود سازمانهای سیاسی چند کشور را به طور جداگانه  مورد بررسی قرار میدادند بدون اینکه این سازمانها را مورد تطبیق با یکدیگر دهند.

Parochial جنبه محدود

عموماً تا جنگ جهانی دوم کتابها و نوشته جات حکومت مقایسه با سیاست تطبیقی اشاره ای به

سازمانهای سیاسی و حکومت کشورهای غیر اروپایی به عمل نمی آمد. زیرا بسیاری از سرزمین های  آسیائی، آفریقائی سرزمینهای مستعمره و نیمه مستعمره بودند و سازمانهای سیاسی آنها جنب  ظاهری داشت یا اقتباسی از اروپائیان بود؛ بنابراین بسیاری از محققین که اکثرا غربی بودند، بررسی  سازمانهای سیاسی این جوامع ارزشی نداشت.

۴- جنبه ایستا Static

خصوصیت دیگری که نوشته جات و کتب سیاست تطبیقی داشتند جنبه ایستانی آنها بود.  محققین توجهی به عوامل پویا که سبب تغییر و تحولات اجتماعی سیاسی در یک جامعه می شود، نداشتند.

– جنبه تک نگاری مونوگراف) Monograph

به استثناء چند کتاب مهم Text book درباره حکومت مقایسه اکثر تحقیقات محققین درباره  سازمانهای سیاسی یک کشور و حتی فقط سازمان به خصوصی از کشور بود مثلاً کتابی درباره وظایف قود

مجریه در آمریکا یا نوع حکومت در انگلستان و غیره

پنج خصوصیت ذکر شده خصوصیات اصلی بررسیهای تطبیقی تا پایان جنگ جهانی دوم بود

در حالی که پس از جنگ جهانی دوم به علت

ازدیاد تعداد کشورهای مستقل به علت رهایی از استعمار

اهمیت یافتن تجزیه و تحلیلی به جای مطالب تشریحی و تاریخی و حقوقی

– گسترش ارتباطات جهانی و وابستگی بین کشورها

کنجکاوی نسبت به جوامع نهادها و فرآیند سیاسی متمایز در جوامع جدید غیر غربی

افزایش علاقه غرب به خصوص آمریکائیها به آگاهی از وضعیت سیاسی کشورهای دیگر به

خصوص جهان سوم

– اهمیت یافتن رفتار فرد و نقش وی در فرآیند سیاسی

مطالعات در سطحی گسترده انجام گردید.

Country by  country approach کشور  ۱ – رهیافت کشور به

رهیافتهای مختلف در بررسی تطبیقی

این رهیافت مطالعه نظام سیاسی یک و یا چند کشور به طور جداگانه و بدون مقایسه با یکدیگر  است. در این رهیافت نهادهای سیاسی و تحول و تکامل تاریخی و حقوقی آنها را مورد بررسی قرار می

دهند. بدون آنکه هیچگونه مقایسه و تطبیقی بین آنها انجام دهند.

-۲- رهیافت منطقه ای Area approach

در سالهای پس از جنگ جهانی دوم مناطقی از جهان موضوعات قابل توجهی برای مطالعه کلی و  همچنین سیاسی شدند مطالعات منطقه ای به معنای مطالعه مجموعه ای از کشورها به دلایلی مانند

خصوصیات جغرافیایی مشترک و یا مسائل مشترک میباشد

– رهیافت بررسی مشکلات و سیاست Problem and policy approach

منظور از این رهیافت این است که محقین مسائل خاصی را که مربوط به سیاست و مشکلات در

دو یا چند کشور است مورد مطالعه تطبیقی قرار می دهند.

Structural-Functional approach

رهیافت ساختار – عملکردی

در پیش بردن برای به دست آوردن روشی مناسب برای بررسی عمیق تر در مطالعات تطبیقی  علمای علوم سیاسی از روشی که بیشتر در جامعه شناسی استفاده میشد و بنام تجزیه و تحلیل  ساختاری عملکردی نامیده میشود یاری جستند این تجزیه و تحلیل مطالعات تطبیقی را از طریق  نظام سیاسی و ساختار Structure و عملکرد یا وظایف آن انجام می دهد.

خلاصه فصل

اولین کسی که حق خاصی در بررسی و طبقه بندی نظامهای سیاسی داشته است میتوان از ارسطو نام  برد. وی در طبقه بندی نظامهای سیاسی به دو معیار میزان مشارکت عامه مردم در قدرت و اینکه  افرادی که قدرت را در دست دارند تا چه اندازه مصالح شخصی یا عمومی را در نظر می گیرند. توجه  نموده و در حقیقت چهارچوب تجزیه و تحلیل خود را بر اساس این مراحل پایه ریزی می نماید. متفکر  دیگری که طبقه بندی یکی از نظامهای سیاسی به عمل آورد ماکس وبر میباشد. وی نظام های سیاسی  را به سه دسته نظام سنتی اقتدار سنتی نظامهای کاریزماتیک فره ایزدی و نظام عقلی – قانونی  اقتدار عقلی قانونی تقسیم میکند.

مطالعات تطبیقی تا پایان جنگ جهانی دوم دارای خصوصیاتی از جمله توصیفی غیر مقایسه ای  محدود ایستا و تک نگاری مونوگراف بود اما پس از جنگ جهانی دوم مطالعات گسترش یافته و  محققین در سطحی فراگیر و پویا به مطالعه تطبیقی تمامی کشورها پرداختند.

البته بایستی در نظر گیریم رهیافتهای مختلفی در بررسی تطبیقی کشورها وجود دارد که برای  نمونه میتوان از رهیافت کشور به کشور رهیافت منطقه ای رهیافت بررسی مشکلات و سیاست و  رهیافت ساختار – عملکردی نام برد.

نکات کلیدی و اصطلاحات مهم

نظام سیاسی (Political System) مجموعه ای از کنشهای متقابل که از طریق آن ارزشها  خدمات و کالاها بر حسب قدرت معتبر برای همه بخشهای جامعه سهم بندی میشود.

نهاده (Inputs) مجوعه عناصری که به صورت خواسته ها منافع پشتیبانیها و مخالفتها وارد  سیستم سیاسی میشود و پس از تبادل میان محیط و سیستم به صورت داده از نظام خارج میشود.

فصل چهارم

برداشتهایی جدید از سیاستهای مقایسه ای

سیاستهای مقایسه ای

از دوران پس از جنگ جهانی دوم دانشمندان علوم سیاسی به گونههای متفاوت ناخرسندی خود را از  روش سنتی مطالعه سیاستهای مقایسه ای ابراز کردند. این نارضایتی ها از عوامل زیر ناشی می شد.

۱ در بیشتر مطالعات صرفاً به بررسی ساختار فرهنگی جهان غرب بسنده می شد؛

۲ در چهارچوب فرهنگی مزبور سیاستهای مقایسه ای اساساً با دموکراسیهای مبتنی بر نمایندگی  سروکار داشت؛

این نوع مطالعات نه تنها به نظامهای سیاسی غیر دموکراتیک غرب عنایت نداشت، بلکه به  طریق اولی نظامهای مستعمراتی را مورد توجه قرار نمی داد؛

-۴- تحقیقات عمدتاً بر جنبه هایی از فرآیند حکومتی در داخل کشور خاص استوار بود و از این رو  اسماً مقایسه ای بود؛

-۵- تأکید بیش از اندازه بر جنبه های قانونی و رسمی حکومتی سبب می شد تا به ترتیبات غیر  رسمی جامعه و نقش آنها در اتخاذ تصمیمات و اعمال قدرت کمتر توجه شود که این امر به  نادیده انگاشتن مبانی غیر سیاسی نهادهای حکومتی می انجامید

-۶- بیشتر مطالعات به لحاظ روش جنبه توصیفی صرف داشت و نه جنبه توضیحی یا تحلیلی

در بسیاری از موارد دانشمندان نسبت به طرح فرضیات و نیز تأیید آنها بی علاقه بودند و مانع  می شدند که بررسیهای آنان در تعداد زیادی از جوامع به محک آزمایش گذارده شود؛

– توصیف غیر سیستماتیک پدیدهها کشف فرضیات را در مورد مشابهتهای رفتار سیاسی با  دشواری روبرو می ساخت که این خود مانع از طبقه بندی و تنظیم رفتارها می شد؛

مطالعات عمدتاً ایستا بود و فقدان نظریه پویای سیاسی بررسی تحولات سیاسی و اجتماعی و  نیز انقلابها را با مشکلات زیادی مواجه می ساخت

۱۰ – بی توجهی به رابطه علت و معلولی پدیده ها مانع برخورد آسیب شناسانه نسبت به مسائل می شد.  در آمریکا در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ مطالعات جدی در زمینه سیاستهای مقایسه ای زیر نظر  شورای تحقیقات علوم اجتماعی انجام گرفت.

کمیته سیاستهای مقایسه ای که در سال ۱۹۵۴ برپا شد محور اصلی بررسیهای خود را مطالعه  توسعه سیاسی قرار داد. بررسی ابعاد جدید تحلیل مقایسه ای از سوی دیوید ایستون در زمینه نظریه  مشارکت گابریل آلموند و سیدنی و ربا در باب فرهنگ سیاسی صورت گرفت دیگر همچون گذشته به  توزیع رسمی قدرت در چارچوب قوانین اساسی کشورها بسنده نمی شد؛ بلکه عمدتا مکانیسمهای  ارتباطی میان نخبگان سیاسی و توده مردم و نیز تأثیر دگرگونیهای اقتصادی و اجتماعی بر رفتار و  مشارکت سیاسی مورد توجه قرار میگرفت. بنابراین نارضایتی محققان علوم سیاسی آنان را بر آن  داشت تا با توسل به رهیافت رفتارگرایانه به جای تأکید بر اشکال حکومتی عوامل سیاسی را مورد  توجه قرار دهند.

رفتارگرایی با ارئه تعاریف دقیق از مفاهیم از مطالعات تجربی پدیده های سیاسی در تنظیم  فرضیات و آزمایش آنها بهره میجوید برای نیل به این هدف نظر سنجی مصاحبه و تحلیل محتوایی  اطلاعات جمع آوری شده صورت میگیرد و مساعی لازم در مشخص ساختن روابط و کیفیت تعامل  میان متغیرهای روانی ،اقتصادی اجتماعی و رفتار سیاسی به عمل میآید. البته رهیافت رفتار گرایانه در

رشته سیاستهای مقایسه ای با ناکامیهایی نیز مواجه شده است که بیشتر به ارائه یک نظریه عمومی و  نیز جنبه هایی از نظریات خرد سیاسی مربوط میشود.  آن دسته از محققان علوم سیاسی که شدیدا تحت تأثیر انقلاب رفتاری در دهه های گذشته قرار

گرفتند، معتقد بودند که بدون اندازه گیری دقیق پدیده های سیاسی نمیتوان آنها را ارزیابی کرد.  دانشمندان مزبور با اعتقاد به تمایز میان واقعیتها و ارزشها به کوششهای خود در جهت نظریه پردازی  ادامه داده و با گردهم آوردن یک رشته قضایای دارای معنای تجربی و از طریق بسط و آزمایش  فرضیاتی که بتوان صحت و سقم آنها را به اثبات رسانید سعی در تحلیل و مقایسه رفتارهای سیاسی

داشته اند. به طور کلی مطالعه رفتاری ساستهای مقایسه ای باید در حول و حوش چنین محورهایی باشد.

بررسی رفتار نخبگان سیاسی تحلیل ساختارها سازمانها و مکانیسمهایی که نخبگان از طریق آن قدرت سیاسی  را کسب و اعمال میکنند و مطالعه نهادهای حکومتی که از طریق آنها تقاضاها جریان می یابند.

اولویتها در سیاستهای مقایسه ای

در چهارچوب رشته سیاستهای مقایسه ای باید نقش دولت را از لحاظ اتخاذ تصمیمات، حل منازعات و  کار کرد سه قوه مجریه مقننه و قضائیه در نظامهای متفاوت بررسی کرد همچنین مطالعه هنجارها  ایستارها و جهت گیریها نسبت به اقتدار مشروعیت و مشارکت حائز اهمیت است. مورد مهم دیگر در  مطالعه سیاستهای مقایسه ای بررسی فضا یا محیطی است که حکومت دولت و دستگاههای مربوط در  آن عمل میکنند. سیاستهای مقایسه ای در گذشته در سطح افقی عمدتاً به اروپا محدود می شد و در

سطح عمودی از عمق کمتری برخوردار بود.

وقوع انقلاب رفتاری و بهره گیری از نظریه های جامعه شناسی و روانشناسی سبب شد تا در  تحلیلهای مقایسه ای به جای توجه صرف به ساختارهای رسمی حکومتی و قانونی به ارتباط دادن  نهادها به عوامل چندی نظیر طبقه شخصیت گروه فرهنگ و جامعه پذیری توجه شود و نیز توجه  خاصی نسبت به عوامل اجتماعی و اقتصادی تعیین کننده نوسازی صورت گیرد.

با وجود آنکه بحث درباره اولویتها در سیاستهای مقایسه ای را برای طرح نظری رفتارها و  عملکردها پدید آورده ولی این امر خود به غنای نظری در این رشته کمک کرده است. بدین ترتیب در  دهه های گذشته به جای تقسیمات فرعی و تخصصی سیاستهای مقایسه ای بر اساس منطقه و یا کشور

به مقولاتی چون توسعه سیاسی سیاست عمومی و جز اینها عنایت شده است.

در مطالعات اخیر سعی شده است تا تعداد زیادی از پدیده ها و فرآیندهای سیاسی در مورد تعداد  معدودی از کشورها مقایسه شود که این نوع بررسیها با توجه به طبقه بندیهایی که از فرهنگ منافع

نخبگان فرآیندهای انتخاباتی نوسازی و جز اینها به عمل می آید صورت می گیرد. در این روند  پژوهشگران برای توضیح فرآیندهای سیاسی در صدد شناخت عوامل بر می آیند.  به دلیل بروز ناکامیهایی در فرآیند مدل سازیها و دسترسی به یک نظریه

عمومی بسیاری از  محققان سیاستهای مقایسه ای به نظریه های میان برد روی آورده اند؛ نظریه هایی که به کمک آنها می

توان تعداد اندکی از متغیرها را که در بعضی شرایط تجربی کاربرد دارند بررسی کرد.

خلاصه فصل

پس از جنگ جهانی دوم دانشمندان علوم سیاسی به گونه های متفاوتی ناخرسندی خویش را از روش  سنتی مطالعه سیاستهای مقایسه ای ابراز نمودند. آنها معتقد بودند مطالعات سنتی بدلیل توصیفی  بودن، تأکید بیش از حد بر جنبه ها و قانونی و رسمی حکومتی تاکید بیش از حد بر ساختار فرهنگی  جهان غرب، توصیف غیر سیستماتیک پدیده ها عدم پویایی و بی توجهی به رابطه علت و معلوی  پدیده ها مانع برخورد آسیب شناسانه نسبت به مسائل شده است.

بنابراین اولین بار مطالعات جدی در زمینه سیاستهای مقایسه ای در آمریکا در دهه های ۱۹۵۰ .

۱۹۶۰ زیر نظر شورای تحقیقات اجتماعی شکل گرفت.

بر این اساس نارضایتی محققان علوم سیاسی آنان را بر آن داشت تا با توسل به رهیافت  رفتارگرایانه به جای تأکید بر اشکال حکومتی عوامل سیاسی را مورد توجه قرار دهند.

رفتارگرایان با ارائه تعاریف دقیق از مفاهیم از مطالعات تجربی پدیده های سیاسی در تنظیم  فرضیات و آزمایش آنها بهره می جویند.

البته به دلیل بروز ناکامیهایی در فرایند مدل سازیها و دسترسی به یک نظریه عمومی بسیاری  از محققان سیاستهای مقایسه ای به نظریه های میان برد نظریه ای که به کمک آن میتوان تعداد اندکی

از متغیرها را که در بعضی شرایط تجربی کاربرد دارند بررسی کرد روی آورده اند.

نکات کلیدی و اصطلاحات مهم

رفتارگرایی (Behaviorism رهیافتی است که با ارائه تعاریفی دقیق از مفاهیم از  مطالعات تجربی پدیده های سیاسی در تنظیم فرضیات و آزمایش آنها بهره می جوید.

نظریه میان برد The Theory Would) نظریه ای که به کمک آن میتوان تعداد اندکی از  متغیرها را که در بعضی شرایط تجربی کاربرد دارند بررسی کرد.

فصل پنجم

روش مقایسه ای و ساختار الگو

در سایه تحلیل مقایسه ای است که تعدادی از شرایط اجتماعی فرهنگی سیاسی و محیط بررسی می  شود و طبقه بندیهای قابل مقایسه پدیده های سیاسی بدون توجه به موقعیت جغرافیایی آنها مورد  تجزیه و تحلیل قرار میگیرد منطق تحلیل مقایسه ای ایجاب میکند تا انواع وضعیتهای مختلف را در  مورد یک بعد مطالعاتی در نظر بگیریم با روشهای مقایسه ای میتوان گروههایی از نظامهای سیاسی را  از سایرین تفکیک کرد ولی طبقه بندی نظامها میباید مبتنی بر طرح فرضیات و آزمون آنها در شرایط و  مقتضیات گوناگون باشد گاهی با بهره گیری از روش مقایسه ای میتوان مشترکات پایداری را میان دو  نظام سیاسی مشاهده کرد ولی ممکن است پاره ای از متغییرهای دیگر بر اثر جامعه پذیری مجدد و وقوع  اصلاحاتی دستخوش دگرگونی شوند و یا ممکن است تفاوتهای جغرافیایی بر رفتار حزبی تأثیراتی گذارند.

استخراج داده های اطلاعاتی در مورد دو عضو قدیمی تر جامعه مشترک المنافع بریتانیا یعنی  استرالیا و کانادا نشان دهنده این مطلب است که پاره ای از متغیرهای نسبتاً پایدار یعنی میراث  فرهنگی بریتانیا و ساختار سیاسی دو حزبی فدرالیسم و حکومت کابینه ای در آنها وجود دارد. با این  حال دو کشور از لحاظ میزان منطقه گرایی اقتصادی و فرهنگی و نیز میزان حمایت انتخاباتی احزاب  که به صورت منطقه ای تعریف شده اند با یکدیگر تفاوتهایی دارند بدین ترتیب میتوان میان  حمایتهای حزبی مبتنی بر توزیع جغرافیایی و منطقه گرایی اقتصادی و فرهنگی در کانادا ارتباطی را  مشاهده کرد. در این مطالعه سایر پارامترها به صورت بالقوه ثابت فرض میشوند.

سطوح تحلیل در مطالعه سیاستهای مقایسه ای

آلموند و وربا در بررسیهای خود در مورد گرایشهای سیاسی در پنج کشور آمریکا، بریتانیا، آلمان، ایتالیا  و مکزیک تفاوتهایی مشاهده کردند در این زمینه نوع پاسخها تابعی از سطح آموزش افراد مورد مطالعه  بود. نمونه بالا حاکی از سیاستهای کلان است؛ یعنی کل نظام سیاسی مورد بررسی و تحلیل قرار می  گیرد و با سایر واحدهای ملی مقایسه میشود در پاره ای از موارد امکان دارد مقایسه بر اساس عناصر و  متغییرهای خاص و محدود صورت گیرد. اصولاً مقایسه زمانی صورت میگیرد که محقق خواهان نشان  دادن تفاوتها و مشترکات دو یا چند نظام باشد. گاهی سعی میشود تا فرآیند خاصی در دو نظام کاملاً  متفاوت مقایسه شود.

بیشتر محققان سیاستهای مقایسه ای واحدهای کلان را در مطالعات خود منظور میکنند؛ یعنی کل  نظامهای سیاسی که برای جوامع گوناگون دارای کارکردهای عمده و اساسی هستند مطمع نظر قرار میگیرند.

البته برخی از دانشمندان علوم سیاسی در سایر شاخه های این رشته واحدهایی با مقیاس  کوچکتر نظیر رای دهندگان فرعی قانونگذاران گروههای ذی نفوذ و فشار احزاب و یا شهرداریها را در  نظامهای متفاوت مورد مقایسه قرار میدهند در این موارد واحدهای مزبور در درون نظامهای سیاسی  ملی ارزیابی میشود. محقق اداره امور دولتی میتواند ساختارهای بروکراسی مرکزی را در بریتانیا و  فرانسه مطالعه کند و آنگاه آنها را بر حسب یک نظریه عمومی رفتار سازمانی با یکدیگر مقایسه نماید؛

در حالی که محقق سیاستهای مقایسه ای درصدد است نشان دهد که همان ساختارها چگونه ک  گزینش افراد را برای احراز موقعیتهای رهبری در نظام انجام می دهند.

در اینجا ممکن است به موازات انجام آزمون نظریه عمومی چهارچوبهای مفهومی ای که در ده  شاخه جداگانه اداره امور دولتی و سیاستهای مقایسه ای به کار برده میشوند از یکدیگر متفاوت  باشند. بر اساس این تحلیل واحدهای عمده مورد بررسی در یک شاخه سازمانهای اداری است و حال  آنکه در شاخه دیگر سیاستهای مقایسه ای واحدهای اصلی مورد مطالعه سازمانهای سیاسی ملی است  حوزه مطالعه سیاستهای مقایسه ای تنها بررسی نظامهای سیاسی گوناگون نیست؛ بلکه تحولات ،  کارکردهای مختلف را در چارچوب یک نظام خاص در مقاطع متفاوت زمانی شامل میشود.

خلاصه فصل

در سایه تحلیل مقایسه ای است که تعدادی از شرایط اجتماعی فرهنگی سیاسی و محیط بررسی  میشود. منطق تحلیل مقایسه ای ایجاب میکند تا انواع وضعیتهای مختلف را در یک بعد مطالعاتی در  نظر بگیریم. اصولاً مقایسه زمانی صورت میگیرد که محقق خواهان نشان دادن تفاوت ها و مشترکات دو  یا چند نظام باشد. بیشتر محققان سیاستهای مقایسه ای واحدهای کلان را در مطالعات خود در نظر  می گیرند. یعنی کل نظامهای سیاسی که برای جوامع گوناگون دارای کارکردهای عمده و اساسی  هستند، مطمع نظر قرار میدهند.

البته برخی دیگر از محققان نیز واحدهای کوچکتری مانند رای دهندگان فرعی قانونگذاران  گروه های فشار احزاب و یا شهرداریها را مورد مقایسه و ارزیابی قرار میدهند البته بایستی این نکته  را نیز بیفزائیم که واحدهای مذبور در درون نظامهای سیاسی ملی مورد ارزیابی قرار می گیرند.

بنابراین حوزه مطالعه سیاستهای مقایسه ای تنها شامل بررسی نظامهای سیاسی گوناگون  نمی گردد؛ بلکه تحولات و کارکردهای مختلف را در چهارچوب یک نظام خاص در مقطع متفاوت زمانی  شامل میشود.

نکات کلیدی و اصطلاحات مهم

واحدهای کلان (Large Units کل نظامهای سیاسی که برای جوامع گوناگون دارای  کارکردهای عمده و اساسی هستند.

فصل ششم

الگو به عنوان چهارچوبی مشترک در مطالعه سیاستهای مقایسه ای

تلاشهایی که در چهارچوب رشته سیاستهای مقایسه ای برای تصمیمات تجربی صورت می گیرد، منجر  به تحقیق درباره الگو شده است تا به کمک آن بتوان در سطح وسیعی به مقایسه میان نظامها، فرآیندها  و کارکردها در شرایط گوناگون پرداخت الگو به چارچوبهای مفهومی و کلی اشاره دارد که این خود  زمینه های مناسبی برای یک سلسله طبقه بندیها در جهت جمع آوری و سازماندهی اطلاعات فراهم  می آورد. گاهی این اصطلاح به جای مدل به کار میرود و یا به صورت آنچه ماکس وبر با عنوان نمونه  آرمانی مطرح کرد مورد استفاده قرار میگیرد.

ویژگیها و مختصات الگو

اگر الگو را چهارچوبی تلقی کنیم که به یک حوزه علمی جهت و سازمان میدهد در این صورت برای  بهره گیری از آن در بررسی رهیافتهای گوناگون در سیاستهای مقایسه ای ضروری است که مختصات  آن را بشناسیم.

اولین ویژگی الگو جنبه مفهومی الگو است الگو از مفاهیمی تشکیل شده است که در گزاره های  نظری به کار میرود و مستقیم یا غیر مستقیم کانونی برای بررسیهای تجربی به شمار می آید.

دومین ویژگی الگو عنصر نظری یا تئوریک آن است نظریه عبارت است از ” مجموعه ای از  سازه ها مفاهیم و قضایای مرتبط با هم که از طریق تشخیص روابط بین متغییرها و به منظور  پیش بینی و تبیین پدیده ها یک نظر نظام مند درباره این پدیده ها ارائه می دهد.

برخلاف جنبه مفهومی عنصر نظری الگو نیاز به تأئید یا اثبات تجربی دارد. از آنجا که فقط می توانیم  واقعیات خاصی را مشاهده کنیم بنابراین میباید نتایج خاص یک نظریه و نه لزوماً خود نظریه عمومی را  مورد تأیید قرار دهیم در اینجا ضروری است برای توصیف پدیده های مشاهده شدنی از یک سلسله قواعد  تفسیری بهره گیریم این قواعد در واقع عنصر سوم الگو به شمار میروند در اینجا باید بر رابطه نزدیک میان  این عنصر و عناصر نظری و مفهومی الگو تأکید کرد. برخی از محققان علوم سیاسی بر این اعتقادند که علم  سیاست مقایسه ای اینک در مرحله ماقبل الگو به سر میبرد وجود تنوع ساختاری و ناهمگونی فرهنگها  مشکلات عدیده ای برای طبقه بندیهای تحلیلی و تعمیم پذیر به وجود می آورد. بر اساس این نظر زمانی  پیروان یک الگو می توانند ادعا کنند که رهیافت آنها در حل مسائل موفق تر است که گروههای وسیعتری از  محققان این رشته بر اهمیت آنها صحه گذارند.

مسأله جدی تر در مورد طبقه بندیهای سنتی تحلیلی یعنی نهادهای قانونی حکومت قوای مقننه  مجریه و قضائیه این است که این نهادها در درون فرهنگهای متفاوت به طرق گوناگون ایفای نقش  میکنند و حتی در شکل رسمی و ظاهری همسان نیستند به همین دلیل با آنکه بسیاری از جوامع غیر  غربی دارای ساختارهای قانونگذاری و اداری هستند بسادگی نمیتوان کار کرد این نهادها را مشابه  نظامهای غربی تصور کرد بر همین اساس در چهارچوب مباحث توسعه و توسعه نیافتگی استرتژی های  تجویزی غرب در نظامهای غیر غربی فاقد معنا و کارکرد است.

الگو و سازماندهی اطلاعات

الگوها علاوه بر ایجاد ضوابطی در انتخاب اطلاعات میتوانند کم و بیش چهارچوبی را برای سازماندهی  اطلاعات فراهم آورند.

به طور کلی مفاهیم و عناصر متشکله یک الگو باید

بر حسب شاخصهای تجربی تعریف شوند.

در وضعیتهای گوناگون فرهنگی قابل اطلاق باشند. در واقع این وظیفه روش مقایسه ای است که  تأثیرات متقابل متغییرهای مختلف را بر یکدیگر مورد ارزیابی قرار دهد.

رابطه بین عناصر الگو به طور دقیق مشخص شود؛ در غیر این صورت الگو نمی تواند روابط تجربی  آزمایش پذیر تجویز کند.

در برگیرنده متغییرهای مناسب برای پیشنهاد فرضیات باشد.

از اعتبار لازم برای آزمایشهای تجربی برخوردار باشد.

مدلها و شبه مدلها در فرایند مطالعه سیاستهای مقایسه ای

در برخی از موارد به جای الگو از مدل استفاده میشود مدل عبارت است از یک سلسله مفاهیمی که از  یک رشته اطلاعات سازمان داده شده تشکیل گردیده که قابل اطلاق به موارد با شرایط خاص است.

یک مدل سیاسی نمایانگر یک نظام سیاسی کامل است؛ هر چند با نظام تمام عیار عینی یکی نیست.

گامهایی که برای ساختن یک مدل نظری باید برداشت عبارتند از:

۱ مشخص کردن متغیرهایی که برای درک فرآیند به کار برده میشوند؛

۲- تعیین اشکال گوناگون روابطی که متغیرها را به یکدیگر پیوند می دهند؛

آگاهی از خطاها در فرآیند ساده سازی

تخمین و برآورد صحیح پارامترهای مدل و تجدید نظر در طراحی آن در صورت ناکافی بودن  اطلاعات راجع به آن

طراحی مدل با توجه با اطلاعات دقیق روز به طوری که مدل به نحوی از انحاء توضیح دهنده  دگرگونیها و تغییرات باشد.

مدلها از یک سلسله قضایا تشکیل میشود و درجه صحت پیش بینی در مورد واقعیاتی که از مدل  ناشی شده است تا اندازه زیادی به درجه اعتبار قضایا بستگی دارد.

مدلهای رسمی در علوم اجتماعی تقریباً همیشه به یک سلسله قضایای رفتار منطقی اشاره دارد. هر  اندازه میان واقعیت منطقی و اعتبار تجربی تطابق و سازواری وجود داشته باشد، به همان نسبت  قضایای آن مدل میتواند از اعتبار بیشتری برخوردار شود.

خلاصه فصل

الگو به چهارچوب های مفهومی و کلی اشاره دارد که این خود زمینه های مناسبی را برای یک سل  طبقه بندی ها در جهت جمع آوری و سازماندهی اطلاعات فراهم می نماید.

اگر الگو را چهارچوبی تلقی کنیم که به یک حوزه علمی جهت و سازمان میدهد ضروری است که  مختصات و ویژگیهای آن را نیز بشناسیم اولین ویژگی الگو جنبه مفهومی آن است؛ دومین ویژگی  الگو، عنصر نظری یا تئوریک آن است.

بر خلاف جنبه مفهومی، عنصر نظری الگو نیاز به تأیید یا اثبات تجربی دارد. بدلیل اینکه نها  می توان واقعیات خاصی را مشاهده کرد برای توصیف پدیده های مشاهده شدنی از سلسله ای از قواعد  تفسیری بهره گرفته میشود این قواعد عنصر سوم الگو به شمار میرود.

البته بسیاری از محققان علوم سیاسی معتقدند که علم سیاست مقایسه ای اینک در مرحله ماقبل  الگو به سر میبرد. در برخی موارد به جای الگو از مدل استفاده میشود مدل عبارت است از یک  سلسله مفاهیمی که از یک رشته اطلاعات سازمان داده شد تشکیل گردید که قابل اطلاق به موارد یا  شرایط خاص است.

هر اندازه میان واقعیت منطقی و اعتبار تجربی تطابق و سازواری وجود داشته باشد به همان نسبت  قضایای آن مدل میتواند از اعتبار بیشتری برخوردار شود.

نکات کلیدی و اصطلاحات مهم

الگو (Template) چهارچوبهای مفهومی و کلی که زمینه های مناسبی را برای یک سلسله  طبقه بندیها در جهت جمع آوری و سازماندهی اطلاعات فراهم می آورد.

نظریه (Theory مجموعه ای از سازه ها مفاهیم و قضایای مرتبط با هم که از طریق تشخیص  بین متغیرها و به منظور پیش بینی و تبیین پدیده ها یک نظر نظام مند درباره پدیده ها ارائه می دهد  مدل (Model) یک سلسله مفاهیمی که از یک رشته اطلاعات سازمان داده شده تشکیل  گردیده که قابل اطلاق به موارد با شرایطی خاص است.

فصل هفتم

بهره گیری از تحلیل سیستمی در سیاستهای مقایسه ای

تحلیل سیستمی که در پی وقوع انقلاب رفتاری وارد عرصه مطالعات علوم سیاسی شد به عنوان یک  الگو در تحقیقات سیاستهای مقایسه ای دارای توان بالقوه ای تلقی میشود دیوید ایستون یکی از  دانشمندان علوم سیاسی نظام سیاسی را مجموعه ای از کنشهای متقابل تعریف می کند که از طریق  آن ارزشها خدمات و کالاها بر حسب قدرت معتبر برای همه بخشهای جامعه سهم بندی میشود.

منظور ایستون از سهم بندی بر حسب قدرت معتبر تصمیماتی است که مسئولان قانونگذاری  اجرا و قضاوت برای جامعه اتخاذ میکنند.

شناسایی پارامترهای نظام

برای ایجاد تمایز میان نظام سیاسی و سایر نظامهای اجتماعی می باید از طریق توصیف واحدهای  بنیادی نظام سیاسی و ایجاد مرزبندیها آن را از واحدهای خارج از این نظام تشخیص دهیم. یک نظام  سیاسی از نقشهای تعاملی شهروندان رای دهندگان قانونگذاران و مجریان تشکیل شده است. یک فرد  ممکن است به طور همزمان ضمن ایفای نقشهایی در نظام سیاسی ایفاگر نقشهایی دیگر در سایر  نظامهای اجتماعی باشد.

در تحلیل سیستمی مرزبندیهای نظام از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا بر این اساس است.  تقسیم )output( و داده )conversion( تبدیل )input( که فرآیندهای تعاملی به سه قسمت نهاده  می شوند. در قسمت نهاده ها با دو مقوله تقاضاها و حمایتها سروکار داریم اصولاً تقاضاها یا در محیط  نظام و یا در درون خود نظام به وجود می آیند که به این ترتیب میتوان آنها را به صورت تقاضاهای  داخلی و خارجی مطرح کرد درک تقاضاها در جامعه مستلزم برداشت صحیح و دقیق از مختصات  فرهنگی است. بدیهی است که همه تقاضاها در محیط به وجود نمی آید؛ بلکه انواع مهم آن در خود  نظام ظهور میکند.

تقاضاها ضمن آنکه میتوانند مواد اطلاعاتی لازم را برای نظام سیاسی فراهم کنند خود یکی از  منابع و عوامل دگرگونساز نظام سیاسی تلقی میشوند. ضمناً نباید پنداشت که تقاضاها همیشه به یک  اندازه و به یک شکل باقی میمانند؛ زیرا پویایی نظام و محیط آن مانع میشود که تقاضاها در یک نقطه  ثابت متوقف شوند.

بخش دیگر نهاده های نظام به حمایتها مربوط میشود. رفتار حمایت گرایانه میتواند به صورتهای  آشکار یا پنهان صورت گیرد؛ مثلاً رأی دادن به نامزدهای سیاسی و یا پشتیبانی از آرای دادگاه عالی  نمونه هایی از حمایت آشکار تلقی میشود؛ در حالی که اشکال درونی رفتار و جهت گیریها که جنبه  ذهنی دارند مثل حالات احساسی اشخاص نسبت به احزاب سیاسی و یا میزان وفاداری افراد به  دموکراسی در شمار حمایتهای پنهان است از آثار این گونه حمایتها مشروعیت اقدامات اعضای نظام  و قانونی شناختن تصمیمات آنهاست جامعه از دو طریق میتواند موجد رفتار حمایتی برای نظام  سیاسی شود؛ یکی کم و کیف داده هایی که به نحوی از انحاء پاسخگوی تقاضاهای اعضای جامعه باشد و

دیگری فرایند سیاسی کردن یکی از راههای تقویت پیوند میان اعضای جامعه و نظام سیاسی اران  داده های مناسب از سوی نظام به جامعه برای تأمین خواستها و نیازهای اعضای آن است. راه دیگر برای  ایجاد رفتارهای حمایتی فرایند سیاسی کردن است.

میزان پشتیبانی فرد از نظام و داده های آن و نیز گرایشهای سیاسی او در فرایند جامعه بدری  ساخته و پرداخته میشود.

فرآیند آموزش سیاسی جریانی مستمر و همیشگی است و نمی توان با آن به صورت مقطعی  برخورد کرد. گر چه فرآیند جامعه پذیری سیاسی از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت می نماید، ولی  عمدتاً در چهارچوب اسطوره ها آیینها و فلسفه های سیاسی گوناگون صورت می گیرد و ارزشها و  ایستارها و نیز اعتقادات سیاسی در طول زمان از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. در این زنجیره  انتقالی گروههای همسال نهادهای آموزشی رهبران اجتماعی احزاب سیاسی و جز اینها نقش کم و  بیش موثری ایفا میکنند.

هنگامی که وابستگیهای اساسی سیاسی ریشه دار باشند و نهادینه شوند، نظام و ارزشهای آن  پذیرفته میشود و مشروع جلوه میکند بیشتر مطالعات تجربی حاکی از آن است که تداوم حیات  نظامهای سیاسی برای مدت طولانی در سایه تحصیل پشتیبانی از طریق مشروعیت رژیمها و نظامهای

حکومتی حاصل شده است.

اصل متعارف در تحلیل سیستمی آن است که چنانچه فشارهای وارد از محیط به اوج خود برسد.  مرزها به هم میریزد و نظام فرو می پاشد. بر اساس این تحلیل میتوان به علل فروپاشی اتحاد جماهیر  شوروی پی برد. دیوید ایستون چهارچوب مطالعاتی خود را تبادلات میان نظام سیاسی و محیط قرار  داد. از نظر ایستون و نیز پارسونز نظام دارای الگویی از روابط است که برای آن جنبه خارجی دارد. این  الگو بر اثر انتقال از محیط به نظام و بالعکس در طول مرزهای نظام حاصل میشود. الگوی ایستون از  سه متغییر تشکیل میشود که عبارتند از تقاضاها حمایتها و داده ها به عبارت دیگر نظام به حفظ  تعادل میان سه متغییر تمایل دارد در الگوی پارسونز منظور از سازواری توانایی نظام در نشان دادن  واکنش نسبت به فشاری است که از طریق تغییر و دگرگونی در ظرفیتها حاصل میشود و به طور کلی  سازواری ابزاری برای دستیابی به هدف تلقی میگردد. مفهوم سازواری و تطابق را در تحلیل آلموند و  پاول نیز مشاهده خواهیم کرد الگوی سیستمی بدین جهت که درصدد ارائه چهارچوبی مفهومی برای  نظریه عمومی تجربی میباشد برای رشته سیاستهای مقایسه ای مزایای بسیاری داشته است.

از نظر ایستون نظام میتواند با توجه به میزان رفیت خود در مقابل تغییرات و دگرگونیهای  اساسی سازگاری نشان دهد و فشارهای وارد به خود را تحمل کند ولی چنانچه کم و کیف فشارهای  تقاضا از حد معینی تجاوز کند زمینه های فروپاشی آن فراهم میشود ایستون خود معترف است که  چهارچوب تحلیلی وی به هیچ وجه یک نظریه عمومی تلقی نمیشود و آن را صرفاً گام نخست در ارائه  یک نظریه عمومی میداند.

پرسش اصلی ایستون این است که نظامهای سیاسی چگونه تحت تأثیر عوامل ثبات بخش و تغییر  دهنده عمل می کنند؟ ایستون بر این نظر است که مجموعه تعاملات سیاسی در یک جامعه به تشکل  یک نوع نظام رفتاری می انجامد که به لحاظ تحلیلی از کل نظام اجتماعی جدایی پذیر است. بسیاری از

نظریه پردازانی که از رهیافت سیستمی برای مقایسه نظامهای سیاسی بهره جسته اند، به دلیل ماهیت  تجریدی مفاهیم به کار رفته و بی توجهی به محتوای تجربی الگو مورد انتقاد قرار گرفته اند.

علی رغم چنین انتقادانی تحلیل سیستمی به دلیل آنکه میتواند اطلاعات پراکنده و ناپیوسته  سیاسی را به شیوه اقتصادی گردهم آورد و ارتباط معقولی میان متغییرها و پارامترهای گوناگون ایجاد  کند از ظرفیت گسترده ای برای مقایسه جوامع مختلف برخوردار است.

خلاصه فصل

تحلیل سیستمی که در پی وقوع انقلاب رفتاری وارد عرصه مطالعات سیاسی شد. به عنوان یک الگو در  تحقیقات سیاست ای مقایسه ای دارای توان ویژه ای است.

در تحلیل سیستمی مرزبندیهای نظام از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا بر این اساس  است که فرایندهای تعاملی به سه قسمت نهاده تبدیل و داده تقسیم میشوند. در قسمت نهاده با  دو مقوله تقاضاها و حمایتها سروکار داریم تقاضاها ضمن آن که میتوانند مواد اطلاعاتی لازم را  برای نظام سیاسی فراهم کنند خود یکی از منابع و عوامل دگرگونساز نظام سیاسی تلقی میشوند.  بخش دیگر نهاده های نظام به حمایتهای محسوب میشود رفتار حمایت گرانه می تواند به  صورت های آشکار یا پنهان صورت گیرد. اصل متعارف در تحلیل سیستمی آن است که چنانچه  فشارهای وارد از محیط به اوج خود برسد مرزها به هم میریزد و نظام فرد می باشد.

از دیدگاه دیوید استیون و پارسونز نظام دارای الگویی از روابط است که برای آن جنبه خارجی  دارد. این الگو بر اثر انتقال از محیط به نظام و بالعکس در طول مرزهای نظام حاصل میشود.

الگوی ایستون از سه متغییر تشکیل میشود که عبارتند از تقاضا، حمایت ها و داده ها

ایستون بر این نظر است که مجموعه تعاملات سیاسی در یک جامعه به تشکل یک نوع نظام  رفتاری می انجامد که به لحاظ تحلیلی از کل نظام اجتماعی جدایی پذیر است.

در نهایت اینکه تحلیل سیستمی به رغم انتقاداتی که بر آن شده است به دلیل آن که توانایی  گردآوری اطلاعات پراکنده سیاسی به شیوه اقتصادی و همچنین ارتباط معقولی که میان پارامترهای  گوناگون ایجاد میکند از ظرفیت گسترده ای برای مقایسه جوامع گوناگون برخوردار است.

نکات کلیدی و اصطلاحات مهم

جامعه پذیری سیاسی (Political Sociability انتقال نقشها و هنجارهایی که از جامعه به  افراد منتقل میشود.

سازواری (Fithness) توانایی نظام در نشان دادن واکنش به فشاری است که از طریق  تغییر و دگرگونی در ظرفیتها حاصل میشود.

فصل هشتم

بررسی سیاستهای مقایسه ای بر اساس تحلیل کارکردی

کارکردگرایی (فونکسیونالیسم) الگویی در سیاستهای مقایسه ای است که دانشمندان علوم سیاسی در  توصیف ساختارها فرآیندها مکانیسمها و کارکردها در جوامع گوناگون از آن بسیار بهره برده اند. این  رهیافت به عنوان یکی از بدیلهای اولیه در بررسی نمودهای تحلیلی در میان محققان علاقمند به  نظامهای سیاسی جهان سوم طرفداران زیادی یافته است. در چهارچوب کارکردگرایی پارسونز بر این  اعتقاد بوده است که جامعه انسانی را میتوان یک ارگانیسم بیولوژیک تصور کرد.

از نظر پارسونز هر جامعه باید دارای چهار کارکرد باشد که در غیر این صورت از بین خواهد رفت.

این کارکردها عبارتند از:

۱- انطباق و سازگاری با محیط که توسط اقتصاد انجام میشود

حصول به هدف توسط حکومت

ایجاد یکپارچگی پیوند دادن نهاده به یکدیگر توسط نهادهای حقوقی و مذهبی

حفظ الگوی ارزشی از طریق خانواده و آموزش و پرورش

پارسونز معتقد است که اگر یکی از اجزاء جامعه دگرگون شود سایر قسمتهای آن به منظور  برقراری تعادل و کاهش تنش دستخوش تغییر خواهد شد. بدین ترتیب پارسونز نظام اجتماعی را  ایستا و تغییر ناپذیر تصور نمی کند؛ بلکه پویا و تغییر پذیر می پندارد برخی تحلیل پارسونز را در مورد  اینکه جامعه در صدد ایجاد هماهنگی ثبات تعادل و حفظ موجود است به حساب تعصبات محافظه  کارانه وی میگذارند شاید چنین برداشتی ناشی از قیاس ارگانیسم و جامعه در تحقیقات پارسونز باشد.  از آنجا که اجزای ارگانیسم با یکدیگر ناهماهنگ نیستند لذا در تحلیل پارسونز نیز نهادهای جامعه به

طور کلی در هماهنگی با یکدیگر به سر میبرند و تعارضی با هم ندارند.

پارسونز مفهوم متغیرهای الگویی را برای ایجاد تمایز میان جوامع سنتی و مدرن به کار برده  است. متغیرهای الگویی مزبور روابط اجتماعی اساسی به شمار میروند که در نظام فرهنگی ریشه دارند.

بر این اساس پنج دسته متغیرهای الگویی وجود دارد که عبارتند از:

۱ روابط عاطفی در مقابل روابط رسمی در جوامع سنتی روابط اجتماعی به صورت شخصی  احساسی و چهره به چهره است؛ در حالی که در جوامع مدرن این روابط شکل رسمی، غیر  شخصی غیر وابسته و غیر مستقیم دارد.

-۲- روابط خاص گرایانه در برابر عام گرایانه در جوامع سنتی افراد با اعضای یک محفل اجتماعی  ارتباط برقرار میکنند ولی در جوامع مدرن افراد با گروههای ناآشنا در تعامل به سر می برند و  در آنجا هنجارهای عام حاکم است.

منافع فردی در مقابل منافع جمعی در جوامع سنتی غالباً وفاداری به خانواده یا قبیله و جز  اینهاست و حال آنکه در جوامع مدرن تاکید بر منافع و خواستهای فردی است.

-۴- روابط مبتنی بر نسب گرایی در برابر شایسته سالاری در جوامع سنتی معیار گزینش اصل و

نسب خون نژاد قومیت و جز اینهاست ولی در جوامع مدرن افراد بر اساس شایستگی و انجام  کار ارزیابی می شوند.

۵- روابط مبتنی بر در هم نگری در مقابل ویژه نگری در جوامع سنتی نقشها از نظر کارکردی درهم و  تخصیص نیافته است؛ در حالی که در جوامع مدرن با پیچیده تر شدن امور، روابط تخصصی تر می شود  بدین ترتیب پارامترهایی که پارسونز در چهارچوب کارکردگرایی مورد توجه قرار می دهد.

می توانند به مقایسه نظامهای سیاسی کمک کنند؛ هر چند در بسیاری از موارد شیوه برخورد او با  مسائل وی را در معرض اتهام محافظه کاری و مخالفت با تغییر و دگرگونی قرار میدهد.

منطق کارکردگرایی عام

تحلیل کارکردی قرابت زیادی با تحلیل سیستمی دارد. در واقع کارکرد به آن دسته از اهداف یا آنار  محسوس و یا نتایج پدیده ها یا فعالیتهایی توجه دارد که برای حفظ نظام مناسب به نظر می رسند. در  علوم سیاسی بررسی کلاسیک کار کردگرایی در آثار گابریل آلموند دیده می شود. وی الگوی کار کردی  را نخست در کتاب سیاست مناطق در حال توسعه مطرح کرد.

فرض بر این است که کارکردهای مزبور میان نظامهای غربی و غیر غربی مشترکند و بنابراین می  توانند مفاهیم قابل توجهی را برای مقایسه دو نظام فراهم آورند اما آلموند در عمل این کارکردها را از  میان نظامهای غربی بیرون میکشد و به همین دلیل در برخورد با نظامهای توسعه نیافته جهان سوم با  اشکالاتی مواجه میشود آلموند چگونگی این کارکردها را در دو کشور ایالات متحده آمریکا و بریتانیا

مورد بررسی قرار میدهد.

از نظر آلموند پنج کار کرد در بخش نهاده و سه کارکرد دیگر در قسمت داده نظام قرار دارند.

کارکردهای بخش نهاده از دیدگاه آلموند عبارتند از:

جامعه پذیری سیاسی انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر

گزینش سیاسی انتخاب و آموزش رهبران

– تبیین منافع شناسایی تقاضاها و انتقال آنها از جامعه به تصمیم گیرندگان قانونی

تجمع منافع تصفیه و تثبیت تقاضاها به صورت بار قابل اداره بر روی نظام سیاسی

ارتباطات سیاسی انتقال پیامها در میان عناصر یک نظام و میان نظام سیاسی و محیط آن

کارکردهای بخش داده از دیدگاه آلموند عبارتند از:

سیاستگذاری که طی آن تقاضاها به تصمیمات اقتدار آمیز و سیاست تبدیل میشوند؛

اجرای قانون که به اثر گذاری تصمیمات ارتباط می یابد؛

قضاوت قانونی که شباهت زیادی به تفکیک قوای سنتی دارد.

در مطالعات بعدی وی دو کار کرد یعنی جامعه پذیری و گزینش سیاسی را برای حفظ نظام ضروری  میداند و ضمناً به بررسی پنج نوع توانایی تنظیمی استخراجی توزیعی، پاسخگویی و نمادی می پردازد.

اصولاً کار کردگرایی بر نتایج فعالیتها نهادها و پدیده ها برای عناصر گوناگون یک نظام و نتایجی  که به بقای آن نظام ارتباط مییابد تأکید دارد و درصدد است نشان دهد که چگونه این فعالیتها

نهادها و پدیده ها به بقاء یا اثر بخشی کل نظام یا به نابودی آن کمک میکنند.

چنانچه الگوی کارکردی بیش از بقای نظام به اثر بخشی آن عنایت داشته باشد، تفاوت میان  نظامهای سیاسی گوناگون بر اساس اثر بخشی عملیات ارزیابی میشود در این راستا و در چهارچوب  سیاستهای مقایسه ای یک نظام نسبت به نظام دیگر از این لحاظ غیر موثر عمل میکند زیرا  کارکردهایش اثر بخشی ضعیف تری دارد.

مسأله ای که در اینجا مطرح است این است که کارکردگرایان نظام سیاسی یا اجتماعی را یک  واحد تنوع نیافته تلقی میکنند هنگامی که پژوهشگر پرسشهایی را در مورد فعالیتهای یک نظام مطرح می کند ممکن است تصور شود که چنین فعالیتهایی کلیه عناصر تشکیل دهنده نظام را به یک نسبت تحت  تأثیر قرار میدهند؛ در صورتی که برخی از فعالیتها یا پدیده ها میتواند برای پاره ای از عناصر نظام دارای  کار کرد مثبت و برای دیگر فعالیتها و پدیدهها میتواند دارای کارکرد منفی باشد. برای مثال از نظر مرتن مذهب  در شرایطی نقش یکپارچه کننده دارد؛ در حالی که در وضعیت دیگر ممکن است عامل تجزیه کننده به شمار  رود. همین طور ناسیونالیسم در مواقعی حالت ترکیب کننده را داراست مانند وحدت ایتالیا و یا آلمان در قرن  نوزدهم و در شرایطی دیگر دارای کار کرد تجزیه کننده است مثل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تجزیه  یوگلاوی و اضمحلال امپراطوریهای عثمانی و اطریش – هنگری

آلموند با طرح الگوی کارکردی خود کمک فراوانی به توصیف سیستماتیک انواع بیشتری از  پدیده های سیاسی کمک کرده است.

کارکردگرایی مرتن

همان طور که دانستیم کارکردگرایی عام علی رغم کوشش در ارئه یک نظریه عمومی و احتمالی برای  سیاست بیشتر جنبه توصیفی داشت نه توضیحی الگوی مرتن به لحاظ آنکه به موارد خاصی بنده می  کند جنبه توصیفی دارد و بنابراین حوزه تعمیم آن بسیار محدود است.

محققانی که تحت تأثیر سنت ” پارسونزی قرار گرفته اند بر حوزه تعمیم تحلیلهای خود تأکید زیادی کرده  اند؛ ولی همان طور که اشاره شد بسیار مشکل است که بتوان هر نوع انتظاری را که در مورد جهان واقعی داریم  بسادگی تعبیر کنیم.

شاید مهمترین کاربرد الگوی مرتن کارکردهای مخفی ماشین سیاسی باشد که به پیامدهای یک فعالیت

برای نظام در جهت برآوردن یک نیاز اشاره دارد؛ فعالیتی که بازیگر یا بازیگران درگیر آن ناخودآگاه آن را انجام  می دهند مرتن در چهارچوب کار کرد ماشین سیاسی ایالات متحده آمریکا را به صورت تجهیز قدرت مورد بررسی  قرار داده و به این نتیجه رسیده که در این کشور قدرت رسمی در میان ساختارهای گوناگون حکومتی پراکنده  شده است. تحلیل مرتن در مورد مفهوم کارکردهای مخفی الگوی او را از الگوهای کارکردگرایان عام یا عمومی  نظیر آلموند متمایز می سازد؛ زیرا در کارکردگرایی عام عمدتاً کارکردهای آشکار مورد تحلیل قرار می گیرد. به علت  آنکه مرتن در چهارچوب تحلیل کارکردی از شیوه استقرایی استفاده میکند در مقایسه کارکرد نهادهای گوناگون  در نظامهای سیاسی مختلف از رهیافت وی بیش از شیوه قیاسی آلموند بهره گرفته میشود. در مجموع نظریه  توضیحی آلموند بسیار بلند پروازانه تر از مطالعات تجربی مرتن بوده است.

تحلیل ضروری و لایه بندی اجتماعی ایتر

جنبه دیگر تحلیل کارکردی را در مطالعات دیوید اپتر مشاهده میکنیم اپتر مفهوم ضرورت ساختاری را به

عنوان یکی از متغیرهایی که دارای چهارچوب جامعی برای تحلیل مقایسه ای است. پیشنهاد می کنند وای این  متغیرها را در سه بعد لایه بندی ،اجتماعی حکومت و گروههای سیاسی مورد بررسی قرار می دهد متغیر های دو :  مطالعه ایتر مسائل اقتصادی سیاسی و مذهبی به شمار می روند.

در تحلیل لایه بندیهای اجتماعی باید به متغیرهایی چون میزان تحرک اجتماعی یعنی وجود فرستهان  انتقال به سطوح بالا عنایت داشت؛ زیرا توجه به این متغیر میزان باز بودن نظام را از لحاظ ورود افراد به دا.

نخبگان اجتماعی و سیاسی و نیز شیوه واگذاری نقشهای سیاسی را در مرحله گزینش به ما نشان می دهد  اپتر در تحلیلهای خود ساختار را در شکل نهاد به صورت الگویی از فعالیتها و با تعاملات به کار می برد.

از نظر اپتر ضرورتهای ساختاری عبارتند از:

ساختار اقتدار آمیز تصمیم گیری

– ساختار پاسخگویی و مسئولیت

ساختار اجبار و ضمانت اجراء

ساختار تعیین و توزیع منابع

ساختار گزینش سیاسی و پذیرش نقشها

مراد اپتر از ضرورت ساختاری نهادینه شدن کارکرد است.

آلموند و پارسونز ضرورتهای کارکردی را حداقل عملکرد یک حکومت برای بقای تصور می کنند و حال آنک  اپتر این ضرورتها را در کار حکومت لازم می پندارد.

اپتر با تعریف خود از ضرورتهای ساختاری به عنوان شرط اولیه ادامه حیات نظام، عملاً گرفتار مسأله تصیر  میان نظامهای گوناگون میشود. ارزشهای ابزاری از رفتارهای عینی و ملموس سرچشمه می گیرند و الزاما به  ارزشهای غایی معطوف نمیشود. ارزشهای غایی غایت گرا) ارزشهایی هستند که حالت قداست گونه دارند.

ارزیابی کلی تحلیل کارکردی

یکی از مشکلاتی که در بهره گیری از تحلیل کار کردگرایانه در سیاستهای مقایسه ای وجود دارد، نبودن تعاریف  روشن در مورد مفاهیم گوناگون است. همین مشکل در مورد کارکرد مشاهده میشود. برای مثال آلموند می گوید.  تبیین منافع خاص حائز اهمیت است؛ زیرا مرز میان جامعه و نظام سیاسی را مشخص می کند.

بر این اساس تبیین منافع یک کارکرد است و از این رو می میتواند مرزی را مشخص کند. مفهومی که در  اینجا از کارکرد مستفاد میشود درک آن را با دشوارهای زیادی مواجه می سازد. علت جاذبه کار کردگرایی به  عنوان یک الگو این است که به مراتب بیش از سایر واحدهای قبلی تحلیل تحلیل و تعریف نهادها، قوانین و  ساختارهای حکومتی کاربردی است. نکته دیگر این است که تحلیل کارکردی محقق را به ورای تحلیل نهادهای  قانونی و حکومتی در هر نظامی میکشاند. باید یادآور شد که کارکرد یک فرآیند را مفهوم سازی می کند و نه یک

وضع را

در هر صورت در مورد نوع رابطه تحلیل کارکردی نسبت به رهیافتهای توصیفی – نهادی پیشین از توان  توضیحی بیشتری برخوردار است؛ همین طور در مقایسه با تحلیلهای سنتی قانونی و نهادی از لرزش توصیفی  بالاتری برخوردار است. در آخر نبایستی فراموش کرد که کارکردگرایان در روی آوردن از مطالعات قانونی – سنتی به  بررسیهای تحلیلی و توصیفی در سیاستهای مقایسه ای کمک زیادی کرده اند.

خلاصه فصل

کار کردگرایی فوناسیونالیسم) الگویی در سیاستهای مقایسه ای است که دانشمندان علوم سیاسی  در توصیف ساختارها فرایندها مکانیسم ها و کارکردها در جوامع گوناگون از آن بسیار بهره بوده اند.

در چهارچوب کار کردگرایی پاروسونز جامعه انسانی را به یک ارگانیسم بیولوژیک تشبیه  نموده است. جامعه از نظر پارسونز بایستی دارای ۴ کارکرد باشد که در غیر این صورت از بین خواهد  رفت این کارکردها عبارتند از: انطباق و سازگاری با محیط حصول به هدف توسط حکومت ایجاد  یکپارچگی توسط نهادهی حقوقی و مذهبی و حفظ الگوی ارزشی از طریق خانواده و آموزش و پرورش  تحلیل کارکردی قرابت زیادی با تحلیل سیستمی دارد در علوم سیاسی بررسی کلاسیک  کارکردگرایی در آثار گابریل آلموند دیده میشود. الموند چگونگی این کارکردها را در دو کشور  ایالات متحد آمریکا و بریتانیا مورد بررسی قرار میدهد. در واقع آلموند با طرح الگوی کارکردی  خود کمک فراوانی به توصیف سیستماتیک انواع بیشتری از پدیده های سیاسی کمک کرده است.

جنبه دیگر تحلیل کارکردی را نیز در مطالعات دیوید پتر مشاهده میکنیم

نکات کلیدی و اصطلاحات مهم

کارکردگرایی فونکسیونالیسم) (Functionalism) الکویی در سیاستهای مقایسه ای است  که دانشمندان علوم سیاسی در توصیف ساختارها فراینده مکانیسم ها و کارکردها در جوامع گوناگون  از آن بسیار بهره برده اند.

کارکرد (Function) مجموعه اهداف و فعالیتهایی است که برای حفظ نظام مناسب به  شمار می رود.

فصل نهم

فرهنگ سیاسی پیوند میان تحلیل خرد و کلان

بیشتر رهیافتها در علوم سیاسی بر خلاف مدلها شکل رسمی به خود نگرفته اند بلکه صرفاً به صورت مفاهیمی  هستند متشکل از متغیرهایی که به شرایط گوناگون اجتماعی و سیاسی اطلاق می شوند. این رهیافتهای  فردی به تحلیل خرد اشاره میکنند که نقطه مقابل تحلیل کلان است که در آن گروههای اجتماعی یا  نظامها به عنوان واحدهای تحلیل مورد توجه قرار می گیرند.

یکی از مفاهیمی که هم جنبه خرد و هم جنبه کلان دارد فرهنگ سیاسی است. فرهنگ سیاسی  محصول تاریخ نظام سیاسی است که ریشه در رفتار عمومی و نیز تجارب شخصی دارد. فرهنگ سیاسی  می تواند یکی از پارامترهای عمده در مقایسه سیاستها و جوامع گوناگون تلقی شود.

فرهنگ سیاسی و مختصات آن

فرهنگ عبارت است از مجموعه ای از آداب و رسوم اخلاقیات اعتقادات و ارزشهایی که از طریق  جامعه پذیری از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود ارزشها مفاهیم تعمیم یافته ای از اهداف مشروع و  آرزومندی هستند که رفتار آدمی را در جهت خاصی هدایت می کنند.

ارزشها دارای مختصات زیرند

بسیار کلی و انتزاعی هستند و سطوح گسترده ای از اولویتها را تشکیل میدهند.

کیفیت اخلاقی ارزشها نوع رفتار را تعیین میکند.

ارزشها از ثباتی نسبی برخوردارند و تنها در بلند مدت دستخوش دگرگونی و تغییر و تحول میشوند.

فرهنگ سیاسی عبارت است از انگاره ها و ایستارها نسبت به اقتدار مسئولیتهای حکومتی و  الگوهای مربوط به جامعه پذیری سیاسی

گونه شناسی فرهنگ سیاسی میتواند از ترکیب انواع جهت گیریهای درونی شده و اهداف این  جهت گیریها ناشی شود. در این زمینه به سه نوع جهت گیری که عمدتاً از تحقیقات پارسونز سرچشمه  می گیرد بر میخوریم

جهت گیریهای شناختی که مربوط به دانسته ها و باورهای مردم از نظام سیاسی است و شناخت  آنها را از مقررات نقشها نهاده ها و داده ها نشان می دهد

جهت گیریهای عاطفی که به احساس مردم نسبت به نظام سیاسی مقررات نقشها و داده های نظام ارتباط  می یابد؛

جهت گیریهای مبتنی بر ارزشیابی که شامل قضاوتهایی نسبت به هدفهای سیاسی میشود و از  معیارهای ارزشی شناختی و احساسی تشکیل می گردد.

انواع فرهنگ سیاسی

فرهنگ سیاسی محدود (بسته)

در این نوع فرهنگ جهت گیریهای افراد نسبت به هدفهای سیاسی فوق العاده ضعیف است و مردم

تصور میکنند در شکل گیری و دگرگونی هدفهای سیاسی موثر باشند. در فرهنگ مزبور با آنکه ممد  است افراد در سطوح محلی در تصمیم گیریها دخالت داشته باشند اما نمی توانند این تصمیمات  سیاستها را به کل نظام سیاسی مرتبط سازند. پاره ای از جوامع آسیایی و آفریقایی دارای چنین  فرهنگی هستند.

فرهنگ سیاسی تبعی (انفعالی)

در این نوع فرهنگ سیاسی ممکن است افراد از وجود نظام سیاسی و داده های آن آگاهی داشته و به آن  علاقمند یا از آن متنفر باشند ولی به علت نبود نهادهای بیان و تجمع خواستها و تقاضاها و یا ضعف  ساختارهای نهاده افراد نمی توانند از کارایی سیاسی چندانی برخوردار باشند. نمونه این نوع فرهنگ  سیاسی را میتوان در کشورهای اروپای شرقی پیش از فروپاشی کمونیسم مشاهده کرد.

فرهنگ سیاسی مشارکتی (فعال)

در این فرهنگ مردم به طور نسبی در نهاده ها طرح خواستها و تقاضاها و نیز داده ها استراتژی ها  قوانین و طبقه بندی اولویتها نقش دارند و نسبت به رفتار نخبگان سیاسی حساسند.

انواع ترکیبی فرهنگ سیاسی شامل محدود تبعی تبعی مشارکتی و محدود مشارکتی می باشد.

در فرهنگ سیاسی محدود تبعی افراد از وابستگیهای سیاسی ناب محلی و فرهنگ سیاس محدود خارج  میشوند و اقدام به تعمیم وفادار به نهادهای حکومتی و تخصصی شده تر می کنند.

در فرهنگ سیاسی تبعی مشارکتی افراد از لحاظ سیاسی به گروههای آگاه و فعال و منفعل تقسیم می شوند.

در فرهنگ سیاسی محدود مشارکتی خرده نظامهایی که در قسمت نهاده شرکت دارند دارای  خصلت کاست گونه قبیله ای و محلی هستند.

بر اساس رهیافت رفتاری بیشتر دموکراسیها دارای فرهنگ ملی سیاسی هستند که محصول تحولات  تاریخی آنها به شمار میرود و از طریق نهادهای اجتماعی چون خانواده از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.  رهیافت رادیکال (مارکسیستی چنین تفسیر بیطرفانه ای را مردود میشمرد و معتقد است که  فرهنگ سیاسی محصول مساعی طبقات حاکم برای تحمیل ارزشهای خود به طبقات پایینتر از طریق  مکانیسمهای رسمی نظیر نظام آموزشی است.

از دیدگاه رفتاری انتقال ارزشها از نسلی به نسل دیگر جامعه پذیری نامیده میشود و حال آنکه  بر اساس تحلیلهای مارکسیستی انتقال ارزشها به طبقات به صورت تلقینی صورت می گیرد

خلاصه فصل

فرهنگ سیاسی یکی از مفاهیمی است که هم جنبه خرد دارد و هم جنبه کلان فرهنگ سیاسی  محصول تاریخ نظام سیاسی است که ریشه در رفتار عمومی و نیز تجارب شخصی دارد.

فرهنگ سیاسی عبارت است از انگاره ها و ایستارها نسبت به اقتدار مسئولیتهای حکومتی و  الگوهای مربوط به جامعه پذیری سیاسی

فرهنگ سیاسی انواع متعددی دارد در فرهنگ سیاسی محدود (بسته) جهت گیری های افراد  نسبت به هدفهای سیاسی فوق العاده ضعیف است و مردم تصور میکنند در شکل گیری و دگرگونی  هدف های سیاسی مؤثر باشند.

در فرهنگ سیاسی مشارکت انفعالی افراد به علت نبود نهادهای بیان و تجمع خواستها و  تقاضاها با وجود در فرهنگ و علاقمندی به نظام سیاسی نمیتوانند از کارایی سیاسی چندانی  برخوردار باشند.

در فرهنگ سیاسی مشارکتی (فعال) مردم به طور نسبی در نهاده ها و داده ها نقش داشته و  نسبت به رفتار نخبگان سیاسی حساسند.

انواع ترکیبی فرهنگ سیاسی نیز شامل محدود تبعی تبعی مشارکتی و محدود مشارکتی می باشد.

نکات کلیدی و اصطلاحات مهم

فرهنگ (Culture) مجموعه ای از آداب و رسوم ،اخلاقیات اعتقادات و ارزشهایی که از  طریق جامعه پذیری از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.

ارزشها (Values) مفاهیم تعمیم یافته ای از اهداف مشروع و آرزومندی هستند که  رفتار آدمی را در جهت خاصی هدایت میکند.

فرهنگ سیاسی (Political Culture انگاره ها و ایستارها نسبت به اقتدار مسئولیتهای  حکومتی و الگوهای مربوط به جامعه پذیری سیاسی است.

فصل دهم

مطالعه سیاستهای مقایسه ای در چهارچوب رهیافتهای توسعه و نوسازی

در سیاستهای مقایسه ای هدف از توصیف پدیده ها مطالعه و تحلیل حالات نظام و نیز فرآیندهاست. مطالعه  حالات نظام، جنبه ایستا دارد ولی تحلیل فرآیندها دارای جنبه پویاست تأکید پدیده های ایستا بر ایجاد تمایز  میان نظامهای سیاسی غربی و غیر غربی است؛ ولی بررسی فرایندهای پویا در چهارچوب توسعه سیاسی  نوسازی دگرگونیهای اجتماعی و جز اینها صورت میگیرد.

بررسی نظامهای مختلط یا انتقالی

در فرآیند نظامهای سیاسی گوناگون با این مسأله روبرو میشویم که بسادگی نمی توان جوامع را به  طور مطلق به صورت غربی و غیر غربی طبقه بندی کرد. بر همین اساس برخی از محققان علوم سیاسی  به ایجاد الگوهایی از نظامهای مختلط یا انتقالی مبادرت ورزیده اند.

از جمله این محققان ریگز است که الگوی خود را با عنوان جامعه منشوری مطرح می سازد. واژه  منشوری مبتنی بر مفهوم سازی ریگز از توسعه سیاسی است که آن را گذار از در هم نگری کارکردی به  ویژه نگری کارکردی می داند. ریگز جوامع انتقالی را از این نظر منشوری مینامد. اصطلاح انتقالی به  فرایندی اشاره دارد که لاجرم حرکتی به سوی نوسازی خواهد بود. از آنجا که ریگز به اجتناب ناپذیری  چنین حرکتی اعتقاد ندارد لذا ترجیح میدهد از واژه منشوری استفاده کند. الگوی ریگز درصدد ارائه  آن دسته از نظامهای سیاسی است که بسیاری از مختصات نوگرایی را دارند و در عین حال بسیاری از  خصوصیات سنت گرایی را هم حفظ کرده اند ریگز همچنین از اصطلاح فقدان یکپارچگی فرهنگی  برای توصیف جوامع منشوری استفاده می کند.

یکی از ویژگی هایی که ریگز در مورد جوامع منشوری متذکر میشود فرمالیسم (رسمی (گرایی و  قدرت بروکراتیک است. از نظر ریگز مقصود از فرمالیسم حالتی است که نهادها در مسیر مورد نظر  عمل نمی کنند و منظور از قدرت بروکراتیک گرایش بخش اداری حکومت برای ایفای نقش سیاسی  است. اینها مواردی هستند که در نظامهای غربی نیز مشاهده می شوند.

دیوید ایتر از جمله محققانی است که مساعی زیادی برای ارائه یک گونه شناسی در مورد نظام های  انتقالی به عمل آورده است. وی این مطالعات را بر مبنای متغیرهای هنجاری و ساختاری انجام داده  است. گونه شناسی چهارگانه ایتر بر اساس دو ضابطه مطرح میشود درجه اقتدار و نوع ارزشها

درجه  اقتدار خود به دو اقتدار هرمی و سلسله مراتبی تقسیم می شود.

در مورد متغیر ارزشی به دو دسته ارزشهای غایی (مقدس) و ابزاری دنیوی) بر میخوریم

اپتر بر دو گونه شناسی آرمانی تأکید میکند که عبارتند از نظام لیبرال دنیوی و نظام جمعی – مقدس  نظام لیبرال دنیوی بر مبنای ارزشهای ابزاری و ساختار هرمی استوار است و ضمن پذیرش وضع موجود در  عین حال پذیرای یک سلسله دگرگونیهای تدریجی است. نظام جمعی مقدس بر مبنای ارزشهای غایی و  ساختار سلسله مراتبی مبتنی است. این نظام شرایط موجود را لزوماً مطلوب نمی داند و حتی برای تغییر آن  می کوشد. این نوع نظام غایت گراست و درصدد ایجاد نوعی همگنی و همگرایی در جامعه است.

هنگامی که یک حکومت از لحاظ اقتدار سلسله مراتبی و از نظر ارزشی غایت گرا باشد، پاسخ آن  نسبت به نوسازی سنتز قوی مفاهیم غایی برای اعمال ابزاری خواهد بود. این نظام تجهیزی دارای  نقشی مهم ولی محدود برای طی فرایند نوسازی و ورود به مراحل اولیه صنعتی شدن است مدل  مصالحه ای که از نظر اقتدار هرمی و به لحاظ ارزش ابزاری است یکی از مدلهای متداول در دوران  نوسازی است که نظیر آن را در برخی کشورهای جهان سوم مشاهده می کنیم.

به این ترتیب ملاحظه میشود که در مرحله نوسازی فرآیند توسعه به دلیل انبساط سیستمی  انتخابهای بیشتری فراهم می سازد و در نتیجه مسائل مدیریتی جدیدی را در اشکال هنجاری  ساختاری و رفتاری به وجود می آورد بنابراین در مراحل گوناگون توسعه و نوسازی و در شرایط  مختلف نظامهای متفاوتی ظاهر خواهند شد که هر یک در مرحله خاصی مطلوب است.

نظام تجهیزی در مرحله ورود به صنعتی شدن بسیار مناسب است؛ در حالی که برای مرحله میانی  و یا اواسط نوسازی نظامهای بروکراتیک از مطلوبیت خاصی برخوردارند.

مطالعات اپتر نشان میدهد آن دسته از نظامهای تجهیزی که بر اساس حالت سلسله مراتبی  حکومت تعریف می شوند نسبت به نظامهای مصالحه ای که دارای سلسله مراتب کمتری هستند، درجه  پاسخگویی پایینتری دارند در این روند به موازات تسریع نوسازی هر دو نظام با مسأله ایجاد هماهنگی  و کنترل مواجه خواهند بود.

ظاهراً به نظر می رسد که اپتر از یک سو در ایجاد روابط منطقی میان نظامهای تجهیزی و و مصالحه ای و  از طرف دیگر در مشخص ساختن رفتارهای گوناگون در فرایند نوسازی موفق شده باشد. بنابراین می توان به  این نتیجه رسید که نظامهای مشخص در شرایط خاص دارای اهداف هنجاری معینی هستند.

توسعه سیاسی به مثابه یک فرایند پویا

مفهوم سازی توسعه سیاسی دو گرایش دارد

گرایشی که تغییر جوامع را به صورت اجتناب ناپذیر و در مسیری خطی میبیند که انسان تنها می تواند در  سرعت این فرآیند موثر باشد. بر اساس این دیدگاه توسعه همیشه حرکتی به سوی مدل غربی است.

این گرایش به مختصات نظام اجتماعی عنایت دارد و آن را نوعی ضابطه هنجاری و عام تلقی میکند.  از نظر ماکس وبر دگرگونی اجتماعی فرایند عقلانی شدن در جهت پیشرفت و حرکت از اقتدار  مشروع سنتی به سوی اقتدار فرهمندی و سپس به سمت اقتدار منطقی قانونی است. از دید و بر عقلانی شدن  به میزان کارایی و ارتباط میان ابزارها و هدفها میتواند معنی و مفهوم داشته باشد. از این دیدگاه هر نظام  اقتدارگرایی را نیز میتوان در زمره نظامهای مدرن طبقه بندی کرد.

از نظر لوسین پای در مرحله ای خاص از توسعه عناصر فرهنگ سنتی باید با عناصر فرهنگ مدن به نوعی

مصالحه برسند.

از نظر هانتینگتون کانالهای تبیین خواستها و تقاضاها برای توسعه سیاسی لزوماً دارای کار کرد  موثر نیست. در این راستا افزایش تقاضاها بر توسعه ناکافی نهادهای سیاسی تأکید دارد و این امر نه  تنها به توسعه سیاسی نمی انجامد بلکه به زوال سیاسی منجر میشود.

برخلاف بسیاری از محققان علوم سیاسی هانتینگتون تمایز روشنی میان توسعه سیاسی و سایر

اشکال نوسازی نظیر صنعتی شدن قائل می شود.

از نظر دیامانت یک نظام سیاسی هنگامی توسعه یافته تلقی میشود که به طور فزاینده تواناییهای  لازم را برای ظهور هدفهای جدید اجتماعی و ایجاد انواع جدیدی از سازمانها داشته باشد.

هانتینگتون و دیامانت هر دو بر مفهوم نوسازی سیاسی از لحاظ میزان ظرفیت نهادهای نظام برای  سازواری و تطابق با فشارهایی که بر اثر دگرگونی در کم و کیف تقاضاها حاصل می شود تأکید دارند.

مقوله توسعه سیاسی به حدی وسیع و گسترده است که نمی توان آن را به صورت تجربی تحلیل  کرد و شاید بتوان برخی از ابعاد آن را به صورت تجربی مورد بررسی قرار داد.

کارل دویج دو مرحله را برای فرآیند تجهیز اجتماعی در نظر میگیرد که یکی مرحله  کنار گذاردن عادات وفاداریها و وابستگیهای سنتی و قدیم و دیگری مرحله استقرار افراد تجهیز شده در  یک رشته الگوهای جدید نسبتاً ثابت و عضویت در گروه و سازمان و پذیرش تعهدات جدید است.  به هر حال تجهیز اجتماعی موجد افزایش خواستها انسانی میشود.

اهمیت رهیافت دویچ در این است که از راه آزمایشهای تجربی میتوان آثار تجهیز را بر سایر  نمودهای نظام سیاسی و اجتماعی با به کار بردن شاخصهای عملی مشاهده کرد.

رقابت رهیافتهای گوناگون نوسازی در فرایند مطالعه سیاستهای مقایسه ای

از آغاز دوران انقلاب رفتاری مکتب نوسازی درصدد دسترس به یک نظریه بوده است. بر این اساس بهره گیری  از نظریه های تکاملی و کارکردگرایانه کوششی برای بررسی و تحلیل نوسازی در کشورهای جهان سوم بود.

محققانی مانند ماریان لوی بر مبنای رهیافت جامعه شناختی به مقایسه جوامع نسبتاً مدرن و  غیر مدرن دست زدند. از نظر لوی جوامعی جون بریتانیا و ایالات متحده آمریکا در زمره جوامع نسبتاً  مدرن چین و هند نمونه هایی از جوامع نسبتاً غیر مدرن به شمار می روند.

در چهارچوب نظریه کارکردگرایی تالکوت پارسونز با تأکید بر متغیرهایی جامعه سنتی را از  جامعه مدرن تفکیک میکند. طبق این متغیرها مختصات جامعه سنتی عبارت است از خاص گرایی  در هم نگری و نسب سالاری در حالی که از ویژگیهای جامعه مدرن میتوان به عام گرایی ویژه نگری و  شایسته سالاری نام برد.

سیریل بلک فرآیند نوسازی را از بعد داخلی به لحاظ تطابق نهادها با کارکردهای جدید و نیز با  توجه به فشارهای بیرونی بررسی میکند وی این بررسی را در دو سطح انجام می دهد؛ یکی مقایسه  شیوه تطابق نهادهای سنتی با کارکردهای جدید و دیگری مقایسه مدلهای گوناگون نوسازی بلک  معتقد است که جوامع تجربه های گوناگونی در فرایند نوسازی دارند و علت اصلی این تفاوتها میزان  دسترسی به منابع ساختارهای نهادی و الگوهای رهبری است وی چهار مرحله را برای تحولات ناشی  از نوسازی تشخیص میدهد که عبارتند از:

برخورد جوامع در چهارچوب ساختارهای سنتی با انگاره ها و نهادهای نوین

انتقال قدرت از نخبگان سنتی به مدرن

دگرگونی در الگوهای رفتاری اقتصادی و اجتماع و تبدیل جامعه کشاورزی به صنعتی

تغییرات شالوده ای در ساختارهای اجتماعی

از محققان دیگری که به مقایسه شیوه های گوناگون نوسازی مبادرت ورزیدند، برینگتن مور است مهری  توجه به یک رشته متغیرهای اقتصادی و اجتماعی فرآیند نوسازی را در جوامع گوناگون مقایسه کرده و علیا  موفقیت یا ناکامی آنها را مورد بررسی قرار داده است. از نظر وی سه الگوی نوسازی وجود دارد که عبارتندا  شیوه نوسازی دموکراتیک و سرمایه دارانه انقلاب محافظه کارانه و شیوه نوسازی کمونیستی

مفروضات نظری و روش شناسی رهیافت نوسازی

رهیافت نوسازی کوششی چند رشته ای برای مطالعه وضعیت توسعه در جهان سوم بوده است هـ  رشته ای بخشی از دیدگاه خود بر مسائل اساسی نوسازی تأکید داشته است. بر همین اساس  جامعه شناسان بر دگرگونی متغیرهای الگویی و تنوع ساختاری اقتصاددانها بر اهمیت  سرمایه گذاریهای مولد و سیاست شناسان عمدتاً بر بالا بردن ظرفیت یا تواناییها و قابلیتهای نظام  سیاسی تأکید می کنند.

محققان نوسازی معتقدند که نوسازی فرایندی مرحله ای یکنواخت ساز برگشت ناپذیر پیشرونده  مدت دار دگرگون ساز تری بخش و سیستماتیک است. محققان نوسازی می کوشند بحثهای خود را  در دو سطح کلی و انتزاعی مطرح سازند؛ زیرا هدف آنها تشریح الگوهای کلی روندهای عام و  دیدگاههای مشترک نسبت به توسعه جهان سوم است. واحد مطالعه محققان نوسازی دولت ملت  است. اصولاً نظریه های نوسازی نظریه های دگرگونی دولت ملتهاست.

مطالعات کلاسیک نوسازی

در میان مطالعات کلاسیک در باب نوسازی می توان برای نمونه به تحلیل بررسیهای آلکس اینکلس و مارتین  لیپست مبادرت کرد.

اینکلس عمدتاً به مطالعه تأثیر نوسازی بر گرایشها و ارزشهای فرد می پردازد و این موضوع را  بررسی میکند که در چه شرایطی وقتی مردم جهان سوم در معرض الگوهای مدرن قرار می گیرند.  ایستارهای مدرن را پذیرا می شوند.

وی نوسازی را در مقایسه جوامع گوناگون با یکدیگر مورد بررسی قرار می دهد. او در مطالعات  خود کشورهایی همچون آرژانتین شیلی هند اسرائیل فلسطین اشغالی نیجریه و پاکستان را مورد  بررسی قرار میدهد. این کشورها طیف وسیعی از جوامع صنعتی شده صنعتی نشده، دموکراتیک و غیر  دموکراتیک را تشکیل می دهند.

اینکلس در مطالعات خویش درباره کشورهای گوناگون به الگوی تثبیت شده ای برای انان مدرن  دست یافت. از نظر وی تحصیلات مهمترین شاخصه ارزشهای مدرن به شمار میرود. به گفته اینکلس نوسازی  لزوماً به ایجاد فشارهای روانی بر مردم کشورهای جهان سوم نمی انجامد؛ چرا که طبق بررسیها و مطالعات وی  انسانهای مدرن تحمل فشار بیشتری را نسبت به انسانهای غیر مدرن نشان ندادند.

از محققان دیگری که دیدگاههایشان در چهارچوب نظریه های کلاسیک نوسازی مورد توجه قرار  می گیرد سیمور مارتین لیپست است. لیپست درصدد نشان دادن این مطلب است که چه رابطه ای میان  دموکراسی سیاسی و توسعه اقتصادی وجود دارد. از نظر وی جوامع مرفه دارای امکانات بیشتری از لحاظ

دسترسی به دموکراسی هستند ولی جوامع فقیرتر به الیگارشی یا اتوکراسی گرایش دارند.

لیپست چهار نوع نظام سیاسی را در اروپا و آمریکای لاتین به شرح زیر از یکدیگر متمایز می سازد.

دموکراسی با ثبات اروپایی مانند بریتانیا این کشورها از دوران جنگ جهانی اول از استمرار و  تداوم دموکراسی سیاسی برخوردار بوده اند و فاقد جنبشهای سیاسی عمده مخالف قواعد بازی  دموکراسی هستند.

دموکراسیها و دیکتاتوریهای بی ثبات اروپایی مثل اسپانیا شامل کشورهایی در اروپا می شود که  معیارهای ذکر شده بالا در آنها دیده نمی شود.

دموکراسیها و دیکتاتوریهای بی ثبات آمریکای لاتین مانند برزیل این کشورها از جنگ جهانی  اول به این سو دارای تاریخ کم و بیش یکسانی به لحاظ انتخابات آزاد هستند.

دیکتاتوریهای باثبات آمریکای لاتین مثل کوبا اینها نیز در برگیرنده کشورهایی هستند که با  معیارهای مذکور در فوق همخوانی ندارند.

لیپست بر این اعتقاد است که کشورهای دموکراتیک از درجه بالاتر توسعه اقتصادی نسبت به  دیکتاتوریها برخوردارند. او بر این اعتقاد است که توسعه اقتصادی باعث افزایش درآمد می شود که این  خود امنیت بیشتر اقتصادی و گسترش تحصیلات بالاتر را در پی دارد و می تواند اساس و شالوده  دموکراسی را پی ریزی کند. از نظر لیپست اعتقاد به اصلاح طلبی رفورمیسم) دنیوی و ایدئولوژی  مختص طبقات پایین در کشورهای ثروتمند است که در مقایسه با طقات پایین در کشورهای فقیر از  رفاه نسبی برخوردارند.

نکته دیگر در رهیافت لیپست این است که افزایش ثروت بر طبقه متوسط موثر واقع می شود. با  گسترش طبقه متوسط در کشورهای ثروتمند نوعی طبقه بندی اجتماعی الماس گونه به وجود می آید. از  آنجا که اعضای طبقه متوسط به سازمانهای سیاسی داوطلبانه احزاب سیاسی و سایر انجمنها خواهند  پیوست، بنابراین میتوانند بر قدرت دولت نظارت کنند و به صورت منبع تشکل افکار عموم جدیدی  برای رسانه های جمعی در می آیند و نیز قادر خواهند بود شهروندان را در تحصیل مهارتهای سیاسی  آموزشی دهند و سرانجام سبب ترغیب مشارکت سیاسی شوند. به هر حال لیپست درصدد است تا  ارتباط قوی میان توسعه اقتصادی و دموکراسی را نشان دهد.

انتقاداتی به این رهیافت صورت گرفته است که به قرار زیر است:

مفروضات تکاملی توسعه بر حرکت یک جهتی استوار بود و تصور میشد که همه کشورهای  جهان سوم نیازمند حرکت در جهت کشورهای غربی هستند.

اعتقاد به توسعه یک جهتی سبب نادیده گرفتن راههای بدیل توسعه برای جهان سوم شده است.

سومین اعتقاد به خوش بینی محققان نوسازی ارتباط دارد؛ زیرا آنان غالباً بر این نظر بودند که  چون غرب به درجه بالایی از توسعه رسیده است بنابراین دلیلی وجود ندارد که کشورهای  جهان سوم همان راه را نپیمایند.

چهارمین انتقاد متوجه پیش فرض کار کردگرایان در مورد ناسازگاری میان سنت گرایی و نوگرایی  است. در این راستا منتقدان بر ناهمگونی نظامهای ارزشی کشورهای جهان سوم تأکید دارند.  برای مثال رابرت ردفیلد ارزشهای بزرگ ارزشهای نخبگان را از ارزشهای کوچک

ارزشهای توده ها متمایز می سازد.

پنجمین انتقاد مربوط به عدم اعتقاد به همزیستی میان ارزشهای سنتی و مدرن است. منتقدان  یادآور می شوند که در جوامع سنتی ارزشهای مدرن هم حضور دارد و جوامع مدن نیز برخوردار  از عناصر سنتی است.

ششمین انتقاد مربوط به نوسازی است. این در حالی است که منتقدان بر این باورند که در  بسیاری از موارد سنتها عاملی کمکی و تکمیلی برای نوسازی هستند و می توان با توجه به  تغییر و دگرگونی در نظامها به نوسازی سنتها دست زد.

انتقاد هفتم به فضای ارائه کلاسیک نوسازی ارتباط دارد؛ زیرا فضای ایدئولوژیک جنگ سرد  بسیاری از پژوهشگران نوسازی را آگاهانه یا ناگاهانه به سوی طرح نظریه هایی سوق داد که در  آن بدون توجه به واقعیات کشورهای جهان سوم منافع دولتهای غربی بویژه ایالات متحده  آمریکا حفظ و حراست شود و آسیب پذیری آنها در برابر نفوذ کمونیسم به حداقل برسد.

انتقاد آخر مربوط به غفلت از نقش عوامل خارجی در مطالعه نوسازی است. در این راستا نقش  استعمار و امپریالیسم در اشکال گوناگون آن و نیز ماهیت بین الملل نادیده گرفته شده است.

مطالعات جدید نوسازی

در مطالعات جدید نوسازی نیز مانند بررسیهای کلاسیک تأکید بر جهان سوم است. این مطالعات در  سطح ملی انجام گرفت و با این فرض آغاز شد که توسعه اساساً از طریق عوامل داخلی نظیر ارزشهای  فرهنگی و نهادهای اجتماعی صورت می گیرد.

تفاوت عمده دیدگاههای کلاسیک و نو نسبت به نوسازی به شرح زیر است:

در دیدگاه جدید همزیستی میان نوگرایان و سنت گرایان پذیرفته شده است.

از لحاظ روشی شناختی به جای مطالعه انتزاعی گونه شناسیها به موارد عینی و عملی توجه زیادی مبذول  شده که این خود در چهارچوب سیاسیتهای مقایسه ای از اهمیت زیادی برخوردار است.

در این دیدگاه بر عوامل بیرونی یا بین المللی هم تأکید شده است.

بر اساس رهیافت جدید نوسازی و توسعه نسبت به بسیاری از پیش فرضها و پارامترهای  پژوهشگران کلاسیک نوسازی با شک و تردید برخورد شده است. در این مورد هانتینگتون دیدگاهی  جدید نسبت به عوامل عمده ای که به توسعه دموکراسی در جهان سوم کمک می کند مطرح می سازد.  از لحاظ ورود کشورهای بیشتر به جرگه نظامهای دموکراتیک هانتینگتون دو موضوع را از یکدیگر  تفکیک می کند؛ یکی پیش شرطهایی که به توسعه دموکراتیک کمک میکنند و دیگری فرآیندهایی که  طی آن توسعه دموکراتیک به وقوع می پیوندد.

پس از دو دهه تحقیق هانتینگتون درباره پیش شرطهای دموکراسی تصویر دقیقتری نسبت به  تحلیل یک متغیره لیپست ارائه میدهد هانتینگتون علاوه بر متغیرهایی چون ثروت و برابری به  ساختار اجتماعی محیط خارجی و چهارچوبهای فرهنگی نیز عنایت خاصی داشته است.

پرسشی که هانتینگتون مطرح میکند این است که چه میزان و سطحی از توسعه اقتصادی برای

حرکت به سوی دموکراسی لازم است.

در نقطه مقابل نظریه لیپست او دائل نظریه حکومت اقتدارگرای بروکراتیک را مطرح می سازد  حکومتی که بمراتب از حکومت اقتدارگرای معمولی قدرتمندتر است.

برای ایجاد نوعی مصالحه میان این نظریه ها هانتینگتون از مفهوم جدید ” جرگه انتقال” (یا  انتخاب استفاده میکند بر این اساس کشورهایی که از لحاظ اقتصادی توسعه می یابند وارد جرگه  انتقال میشوند که در این روند حفظ نهادهای سنتی سیاسی به طور روز افزون دشوار می گردد؛ که البته ثروت  اقتصادی در این نوع کشورها شرط لازم برای دموکراسی تلقی میشود لکن شرط کافی به شمار نمی رود.

دومین عاملی که هانتینگتن مورد بحث قرار میدهد ساختار اجتماعی است. بر این مبنا در  صورت وجود ساختار اجتماعی تنوع یافته شامل گروههای نسبتاً مستقل تجاری، شغلی، مذهبی و  قومی این گروهها زمینه های مساعدی برای کنترل قدرت دولت و ایجاد نهادهای سیاسی دموکراتیک  فراهم خواهند کرد. در صورت نبود گروههای میانی مستقل احتمالاً جامعه زیر سیطره دستگاه قدرت  تمرکز یافته به شکل پادشاهی مطلقه استبداد شرقی و یا دیکتاتوری اقتدارگرا و توتالیتر در خواهد آمد.  از میان همه گروههای میانی هانتینگتون بر وجود بورژوازی مستقل تأکید فراوان دارد.

عامل سوم مورد بحث هانتینگتون محیط خارجی است. بر این اساس ظهور و سقوط دموکراسی  در مقیاس جهانی به ظهور و سقوط دولتهای قوی دموکراتیک بستگی دارد این جنبه از دیدگاههای  وی ماهیتی امپریالیستی دارد و شدیداً از سوی پژوهشگران جهان سوم با انتقاد روبرو شده است…

عامل چهارم به چهارچوبهای فرهنگی ارتباط دارد در این زمینه هانتینگتون به این نتیجه می رسد که  پروتستانیسم پیوند نزدیکی با رشد دموکراسی دارد در این مورد وی متأثر از افکار ماکس وبر است که به موجب  آن روح سرمایه داری را باید در اخلاق پروتستان جستجو کرد.

هانتینگتن به سه نوع مدل دموکراسی اشاره دارد که عبارتند از مدلهای خطی چرخشی و دیالکتیکی

مدل خطی از تجربه کشورهایی چون بریتانیا و سوئد سرچشمه می گیرد در مورد بریتانیا فرآیند  دموکراتیزه شدن از حقوق مدنی تا حوق ،سیاسی توسعه تدریجی پارلمانتاریسم و حکومت  کابینه ای و سرانجام بسط فزاینده حق رأی همگان در طول یک قرن ادامه یافت و در مورد سوئد  از طریق مبارزات سیاسی تصمیمات آگاهانه برای پذیرش و اجرای قواعد دموکراتیک حاصل  شد.

مدل چرخشی در مورد کشورهای آمریکای لاتین قابل اطلاق است. در این مدل معمولاً نخبگان  مشروعیت اشکال دموکراتیک را می پذیرند و انتخابات به طور متناوب صورت می گیرد ولی  حکومتها بندرت از طریق این فرآیند قدرت را به دست میآورند در این نظام حکومت و  انتخابات محصول دخالت نظامی هستند.

مدل دیالکتیکی نشان دهنده وضعیت کشورهایی چون آلمان ایتالیا اسپانیا و یونان است که  زمانی نازیسم، فاشیسم فالانژیسم و حکومت سرهنگان بر آنها سلطه داشت. در این مدل توسعه یک  طبقه متوسط شهری منجر به فشار روز افزون بر رژیم اقتدار گرا در جهت مشارکت سیاسی خواهد شد.  در مجموع رهیافت توسعه و نوسازی سیاسی یکی از نخستین رهیافتها برای مطالعه سیاستهای  مقایسه ای به شمار میرود؛ به گونه ای که بسیاری از پژوهشگران علوم سیاسی تنها در پرتو انقلاب  رفتاری و پس از وداع با روشهای سنتی به تحقیق و مطالعه در باب سیاستهای مقایسه ای پرداختند.

خلاصه فصل

ریگز، محققی است که الگوی خود را با عنوان جامعه منشوری مطرح می سازد: جامعه منشوری میتر  بر مفهوم سازی از توسعه سیاسی است که آن را گذار از در هم نگری کارکردی به ویژه نگری کاردانی  می داند.

یکی از ویژگیهایی که ریگز در مورد جوامع منشوری متذکر میشود، فرمالیسم رسمی گرایی  قدرت بروکراتیک است.

دیوید اپتر از جمله محققانی است که مساعی زیادی در ارائه یک گونه شناسی در مورد نظام های  انتقالی به عمل آورده است. وی گونه شناسی خود را بر ۲ ضابطه مطرح می کند: درجه اقتدار و نوع  ارزشها از دیدگاه ماکس وبر عقلانی شدن به میزان کارایی و ارتباط میان ابزارها و هدف ها می تواند  معنی و مفهوم داشته باشد. از این دیدگاه هر نظام اقتدارگرایی را نیز میتوان در زمره نظام های مدرن  طبقه بندی کرد.

از نظر هانتینگون نیز کانالها تبیین خواستها و تقاضاها برای توسعه سیاسی لزوماً دارای کار کرد  مؤثر نیست.

کارل دوویچ نیز دو مرحله را برای فرایند تجهیز در نظر میگیرد که یکی مرحله کنار گذاردن  عادات وفاداری ها و وابستگیهای سنتی و قدیم و دیگری مرحله استقرار تجهیز شد. در یک رشته  الگوهای جدید نسبتاً ثابت و عضویت در گرو و سازمان و پذیرش تعهدات جدید است.

سیریل بلک نیز فرایند نوسازی را از بعد داخلی به لحاظ تطابق نهادها با کارکردهای جدید و نیز با  توجه به فشارهای بیرونی بررسی می کند.

در واقع رهیافت نوسازی کوششی چندرشته ای برای مطالعه وضعیت توسعه در جهان سوم  بوده است. از میان مطالعات کلاسیک در باب نوسازی نیز میتوان به تحلیل بررسی های اینکلس و  لیپست مبادرت کرد.

نکات کلیدی و اصطلاحات مهم

جوامع انتقالی (Transitional Societies) جوامعی که لاجرم حرکتی به سوی نوسازی  داشته باشند.

فرمالیسم رسمی گرایی (Formalism از دیدگاه ریگز حالتی است که نهادها در مسیر  مورد نظر عمل نمی کنند.

قدرت بروکراتیک (Power Brukraty گرایش بخش اداری حکومت برای ایفای نقش  سیاسی است.

رهیافت نوسازی (Approach Renovation) کوششی چند رشته ای برای مطالعه  وضعیت توسعه در جهان سوم است.

نوسازی (Renovation) فرایندی مرحله ای یکنواخت ساز برگشت پذیر، پیشرونده مدت دار  دگرگون ساز تسری بخش و سیستماتیک است.

فصل یازدهم

طبقه بندی نظامهای سیاسی

تنوع نظامهای سیاسی و برخورداری جوامع سیاسی از ویژگیهای خاص و منحصر به فرد، مکان  زیادی را برای جای دادن هر یک از آنها در طبقه بندی معینی که نمایانگر مختصات مشترک میان آنها  باشد به وجود می آورد. در برخی از موارد مقایسه نظامهای سیاسی گوناگون بر اساس هنجارها و – اشکال حکومتی صورت گرفته است و در این روند به تقسیماتی مانند رژیمهای لیبرال دموکراتیک  اقتدارگرای برابری طلب سنتی تساوی گرا، پوپولیست عوام گرا و نخبه گرای مقتدر بر می خوریم

با وجود پیچیدگیهای فرآیند مقایسه نظامهای سیاسی گوناگون میتوان با تأکید بر یک سه  پارامترهای مشترک میان همه جوامع سیاسی بدون توجه به تنوع هنجارها ساختارها و رفتارها) آنه  را با یکدیگر مقایسه کرد شاید آنچه برای پژوهشگر علوم سیاسی حائز اهمیت است، مطالعه ایجد  ابزارهای موثر قدرت و نیز روشهای تأمین اقتدار مشروع است. بنابراین با استفاده از این پارامتره  می توان نظامهای مختلف سیاسی را با هم مقایسه کرد؛ چرا که هر جامعه سیاسی به نحوی از انحب  مسائل مزبور برخورد دارد.

مقایسه نظامهای سیاسی بر اساس ایجاد ابزارهای موثر قدرت

سیاست عبارت است از فرآیندی که طی آن گروهها تصمیمات دسته جمعی میگیرند. دولت تنها نهد  قانونی در به کار بردن قدرت مشروع در قلمرو خویش است. قدرت به معنای برخورداری از ظرفیت لازم  برای به دست آوردن چیزی است قدرت عبارت است از ظرفیت حکومت برای سوق دادن مردم به  سوی تحقق هدفهای جمعی هدفهایی از قبیل رشد اقتصادی برقراری نظم عمومی و غیره

از نظر تالکوت پارسونز قدرت در سیاست همچون کارایی در تولید اقتصادی است.

به طور کلی میتوانیم سه نوع تعریف از قدرت را از سه دیدگاه مورد بررسی قرار دهیم

دیدگاه محافظه کارانه قدرت را ظرفیت لازم برای تحقق اهداف مشترک می داند.

دیدگاه لیبرال قدرت را توانایی اعمال اراده یکی بر دیگری تعریف میکند.

دیدگاه رادیکال قدرت را تحت تأثیر قرار دادن افراد به شیوه ای که علیه منافع خود آنها عمل  شود تعریف میکند.

استفاده کنندگان از قدرت ممکن است فرد گروه یا رهبران سیاسی باشند و احیاناً هدفهای  گوناگونی را تعقیب کنند.

در بررسی نظامهای سیاسی گوناگون به تفاوتهای برجسته ای از لحاظ قلمرو قدرت بر می خوریم. هنگامی  که جوامع مدرن را با جوامع غیر مدرن از این بعد مورد مقایسه قرار میدهیم مشاهده میکنیم که رهبران  سیاسی کشورهای مدرن توانایی کنترل گروههای بیشتر و متنوع تری از مردم را دارند.

رهبران نظامهای توتالیتر به دلیل برخورداری از ابزارهای فنی پیشرفته بخش عمده ای از جامعه  را کنترل می کنند. در مقایسه با نظامهای توتالیتر رهبران و مقامات نظامهای دموکراتیک از قلمرو

شم

سیاسی  و برخورداری جوامع سیاسی از ویژگیهای خاص و و منحصر به به فرد، مشکلات  های دادن هر یک از آنها در طبقه بندی معینی که نمایانگر مختصات مشترک میان آنها  ی آورد. در برخی از موارد مقایسه نظامهای سیاسی گوناگون بر اساس هنجارها و با  صورت گرفته است و در این روند به تقسیماتی مانند رژیمهای لیبرال دموکراتیک  طلب سنتی تساوی گرا، پوپولیست (عوام) گرا) و نخبه گرای مقتدر بر می خوریم

طبقه بندی نظامهای سیاسی

یدگیهای فرآیند مقایسه نظامهای سیاسی گوناگون می توان با تأکید دیر یک سل سلسله  میان همه جوامع سیاسی بدون توجه به تنوع هنجارها ساختارها و رفتارها، آنها  ه کرد. شاید آنچه برای پژوهشگر علوم سیاسی حائز اهمیت است. مطالعه ایجاد  و نیز روشهای تأمین اقتدار مشروع است. بنابراین با استفاده از این پارامترها  مختلف سیاسی را با هم مقایسه کرد؛ چرا که هر جامعه سیاسی به نحوی از انحناء با  دارد.

یاسی بر اساس ایجاد ابزارهای موثر قدرت

از فرآیندی که طی آن گروهها تصمیمات دسته جمعی میگیرند. دولت تنها نهاد  قدرت مشروع در قلمرو خویش است. قدرت به معنای برخورداری از ظرفیت لازم  چیزی است. قدرت عبارت است. از ظرفیت حکومت برای سوق دادن مردم به  تمعی هدفهایی از قبیل رشد اقتصادی برقراری نظم عمومی و غیره

سونز قدرت در سیاست همچون کارایی در تولید اقتصادی است.  یم سه نوع تعریف از قدرت را از سه دیدگاه مورد بررسی قرار دهیم

کارانه قدرت را ظرفیت لازم برای تحقق اهداف مشترک می داند.

رت را توانایی اعمال اراده یکی بر دیگری تعریف میکند.

درت را تحت تأثیر قرار دادن افراد به شیوه ای که علیه منافع خود آنها عمل

قدرت ممکن است فرد گروه با رهبران سیاسی باشند و احیاناً هدفهای

می گوناگون به تفاوتهای برجسته ای از لحاظ قلمرو قدرت بر می خوریم. هنگامی  بر مدرن از این بعد مورد مقایسه قرار میدهیم مشاهده میکنیم که رهبران  کنترل گروههای بیشتر و متنوع تری از مردم را دارند.

ره به دلیل برخورداری از ابزارهای فنی پیشرفته بخش عمده ای از جامعه  ه با نظامهای توتالیتر رهبران و مقامات نظامهای دموکراتیک از قلمرو

در جوامع نسبتا غیر مدرن مؤسسات حکومت مرکزی بسیاری از فعالیتها را در کنترل خود  ندارند. در این گونه موارد قدرت سیاسی مرکزی اساساً به مسائلی محدود می شود که به حفظ  صلح و آرامش و جمع آوری مالیاتها ارتباط دارد؛ در حالی که در نقطه مقابل، جوامع مدرن  دارای عرصه وسیعتری از قدرت حکومتی هستند.

در جوامع دموکراتیک منابع به طور نسبتاً مساوی میان مراکز متعدد قدرت توزیع می شود.  در جوامع خودکامه سنتی و توتالیتر منابع پخش شده نیست بلکه متمرکز است. از طرفی نقش

افراد در جوامع خودکامه سنتی انفعالی است و عملاً مشارکت سیاسی معنا و مفهومی ندارد اما  در جوامع توتالیتر نوعی مشارکت توده ای سازمان یافته و البته نه خود جوش مشاهده می شود.

مشارکت سیاسی به عنوان یکی از تجلیات تنوع ساختاری توسط نخبگان صورت می گیرد. در  واقع توسعه اقتصادی و سیاسی به عنوان نیروی فشار نخبگان را در وضعی قرار می دهد که از انباشت  صرف قدرت بپرهیزند و به توزیع مجدد قدرت مبادرت ورزند بسیاری از پژوهشگران، میان مشارکت  تجهیزی و مشارکت خودجوش و مستقل تفکیک قائل میشوند؛ زیرا مشارکت تجهیزی بر اساس  تعلیمات و دستورالعملهای خاص و به صورت سازمان یافته عمل میکند و متأثر از وفاداری احساسات  احترام و یا ترس از نخبگان سیاسی است. مشارکت سیاسی خودجوش و مستقل مردم عملاً در فرایند  توسازی سیاسی و تنوع ساختاری و برخورداری نظامهای فرعی از استقلال لازم و برا اساس اعتماد  متقابل که میان مردم و نخبگان وجود دارد صاحب نقش میشوند مشارکت تجهیزی می تواند.  گروههای رهبری غیر سیاسی یا محلی را به سیاستهای ملی پیوند دهد.

توزیع قدرت سیاسی

در حالی که اقتصاد دانها به تولید کالاها و خدمات در جامعه عنایت دارند سیاست شناسان بر توزیع قدرت  تأکید می ورزند در این زمینه این گفته لرداکتون مشهور است که قدرت به فساد گرایش دارد و در این  روند. قدرت مطلق فساد مطلق به همراه می آورد.

برای بررسی توزیع قدرت سیاسی محققان مدلهای گوناگونی مطرح ساخته اند که عبارتند از  مدل نخبگان حاکم

بر اساس این مدل منابع در اختیار یک گروه اندک متمرکز است. گنتانو موسکا معتقد است که در همه  جوامع دو طبقه دیده میشود؛ یکی طبقه ای که حکومت میکند و دیگری طبقه ای که تحت حکومت قرار دارد.  در حالی که موسکا و سی رایت میلز مدل نخبگان حاکم را برای کل جامعه به کار می برند. دیگر تحلیلگران  مانند رابرت میخاز مدل نخبگان حاکم را برای بررسی نظامهای فرعی مانند احزاب سیاسی و نیز اجتماعات  محلی مورد استفاده قرار می دهند.

ویلفردو پارتو بر این نظر بود که در همه جوامع به گروه حضور دارند؛ گروه کوچک نخبگان حاکم  نخبگان غیر حاکم و توده مردم یا غیر نخبگان

به طور کلی طرفداران نظریه نخبگان حاکم دیدگاههای خود را بر اساس مفروضاتی به این شرح مطرح می کنند.

اساس زندگی سیاسی مبارزه بر سر قدرت است. بنابراین کسب قدرت برای بازیگران سیاسی غالباً  خود هدف است و نه صرفاً ابزاری برای حصول به سایر اهداف

تمایز بارزی میان حاکمان و حکومت شوندگان وجود دارد به این ترتیب سیاست به مفهوم  حکومت نخبگان است و علم سیاست در واقع مطالعه نخبگان میباشد.

تغییرات اجتماعی ماهیت معینی دارد. نظریه پردازان در باب نخبگان حاکم اصولاً تغییرات و دگرگونیهای  اجتماعی را ناشی از قصور نخبگان در مقابله با شرایط دگرگون شونده تلقی می کنند.

طرفداران نظریه نخبگان حاکم بر این تصوند که آزادی و دموکراسی به حکومت نخبگان ارتباط دارد. از  نظر آنها آزادی به معنای حق چالش مسالمت آمیز با نخبگان است. منظور نظریه پردازان مزبور از  دموکراسی بسط مشارکت گسترده در نظام سیاسی نیست؛ چرا که همان گونه که میخلز اظهار می  دارد سازمان بزرگ و مدرن با دموکراسی کامل و مساوات مطلق سازگار نیست.

سی رایت میلز معتقد است که در ایالات متحده آمریکا قدرت به صورت سلسله مراتبی میان  حقوقدانها بانکداران سرمایه دار افسران ارتش رؤسای ستاد مشترک و سیاستمداران طراز بالا نظیر  رئیس جمهور و مشاوران نزدیک وی و نیز اعضای شورای امنیت ملی توزیع شده است. سطوح میانی از  اعضای کنگره ،قضات رهبران گروههای ذی نفوذ و فعالان حزبی تشکیل می شود.

رهبران سطوح میانی نقش مذاکره کننده و مصالحه کننده قدرت را بر عهده دارند. از نظر میلز  سطوح پایین سلسله مراتب فاقد هرگونه قدرت است و تحت سلطه سطوح بالا قرار دارد. او معتقد است که در  ایالات متحده آمریکا مشاغل رهبری در اختیار سه گروه متداخل است که عبارتند از رهبران سیاسی افرادی  که از نظر قدرت سیر نزولی دارند مدیران شرکتها کسانی که در دهه ۱۹۳۰ به مدیریت سیاسی راه یافتند و  رهبران نظامی که با ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم وارد عرصه قدرت شدند.

امروزه نظریه میلز میتواند در چهارچوب کورپوراتیم مطرح شود؛ دیدگاهی که بر اساس آن نمایندگان  منتخب مردم رفته رفته جای خود را به منافع بزرگ نهادی نظیر گروههای تجاری و نظامی میدهند.  – مدل کثرت گرایی پلورالیستی)

در این مدل چندین گروه اجتماعی مستقل از یکدیگر و دولت وجود دارند و میان حکومت مرکزی  و شهروندان میانجیگری و مداخله میکنند مانند سازمانهای مذهبی و اتحادیه های کارگری

برخی از مرم شناسان مدل کثرت گرایی فرهنگی را مطرح ساخته اند. اینان معتقدند که تنوع گروهی  منجر به تعارض اجتماعی و واگرایی میشود در این مدل علت پراکندگی و شقاق میان مردم مسائل ارزشی  است و نه منافع عینی نمونه های این وضعیت را در تعارضات نژادی و قومی در آفریقای جنوبی ایالات  متحده آمریکا نیجریه و برخی کشورهای دیگر مشاهده کرده ایم.

جوامعی که به لحاظ اجتماعی کثرت گرا هستند انواع گروههای داوطلبانه را در خود جای داده اند.  انگیزه فرد برای پیوستن به گروهها منافع شخصی است. وظیفه اصلی این گروه بندیها نظارت بر قدرت  حکومت و ارضای خواستها و نیازها اعضای این گروههاست. در این روند فرد با پیوستن به چندین گروه  ریشه های خویش را می یابد و بر از خودبیگانگی غلبه میکند. این وضعیت در جوامعی که به لحاظ  فرهنگی کثرت گرا هستند متفاوت است. در اینجا گروههای اصلی طبیعی هستند و نه داوطلبانه و

افراد در درون این گروهها تولد می یابند و تا پایان عمر در آن باقی میمانند. در این مورد پیوندهای  قد است گونه روحانی و ابتدایی بسیار قوی تر از پیوندهای مدنی است.

نقش فرد در دو مدل کثرت گرا متفاوت است. در کثرت گرایی ،اجتماعی شهروند به گروههای  وسیع و متنوع تعلق دارد و دارای عضویتهای مختلف است. به همین دلیل شدت وابستگی به هر گروه  زیاد نیست. از آنجا که فرد با گروههای متعددی سروکار دارد احتمال وجود تساهل اعتدال و نیز  رفتارهای دموکراتیک زیاد است. در نقطه مقابل چنین هماهنگی و توازنی نوعی فضای خصومت آمیز  در جوامع مبتنی بر کثرت گرایی فرهنگی مشاهده میشود.

بسیاری از محققان سیاستهای مقایسه ای در بررسی فرآیند توزیع قدرت از مدل کثرت گرایی  اجتماعی برای تبیین نظامهای غربی و از مدل کثرت گرایی فرهنگی برای تحلیل وضعیت جوامع  غیر غربی بهره می گیرند.

پیروان کثرت گرایی اجتماعی بر این باورند که وجود چندین گروه مستقل باعث سهیم شدن در  قدرت و نیز نظارت بر قدرت حکومت میشود هنوز رهیافت تصمیم گیری کثرت گرا دارای یک سلسله  مشکلات تجربی است؛ زیرا پاره ای از صاحبان قدرت منابع خویش را برای جلوگیری از اتخاذ  تصمیماتی که در جهت مخالف منافعشان باشد تجهیز میکنند با آنکه مدل کثرت گرای فرهنگی برای  تحلیل جوامع صنعتی غرب به کار برده نمیشود اما از آنجا که به سایر نمودهای زندگی گروه که مورد  توجه کثرت گرایان اجتماعی نیست عنایت دارد شاید کاربرد وسیعتری داشته باشد.

مدل پوپولیستی

مدل پوپولیستی در صدد ایجاد جامعه ای است تا هر فرد با برخورداری از فرصتهای برابر در امور  جامعه شریک و سهیم باشد. به طور کلی پوپولیستها روابط قدرت را مبتنی بر مساوات می دانند و نه  سلسله مراتبی بر خودجوشی تأکید میکنند و نه بر سازمان و سرانجام بر سادگی اصرار می ورزند و نه  بر پیچیدگی در مدل پوپولیستی دموکراسی به معنای حکومت افراد معمولی است؛ به طوری که در آن  عامه مردم قادر به کنترل حکومت باشند و از فرصت برابر برای نمایندگی برخوردار شوند.

مفروضات مورد نظر در مدل پوپولیستی

هر فرد میتواند بالقوه و به طور مساوی اعمال قدرت کند در واقع در چهارچوب حق رأی  همگانی نوعی برابری سیاسی به هر شهروند اعطا میشود.

همه مردم نسبت به مسائل سیاسی علاقمندند و از درجه بالای مشارکت سیاسی برخوردارند.

مردم از چنان ویژگیهایی برخوردارند که میتوانند قضاوت سیاسی هوشمندانه ای داشته باشند.

مردم نقش عمده ای در تصمیم گیریهای سیاسی دارند بر طبق این مدل مردم بادگی به کسانی که مبادرت  به سیاستگذاری میکنند دسترسی دارند و تصمیمات را اکثر مردم اتخاذ می کنند.

به طور کلی به نظر میرسد که در این مدل نسبت به نقش فرد و نیز کل مردم مبالغه شده است؛  زیرا علی رغم وجود رسانه های گروهی در مقیاس وسیع بیشتر تصمیمات مهم همچنان در پشت درهای  بسته اتخاذ می شود؛ به گونه ای که با وجود تأثیر پذیری جنبه های مختلف زندگی از این تصمیمات  مردم عملاً کوچکترین اطلاعی راجع به آنها ندارند.

مقایسه نظامهای سیاسی بر اساس ایجاد اقتدار مشروع

دومین پارامتری که برای مقایسه جوامع مختلف حائز اهمیت است روشهای تأمین اقتدار مشروع  است. اصولاً زمانی رهبران سیاسی اعمال اقتدار میکنند که حق حکومت کردن بر دیگران را داشته  باشند. اقتدار ارتباط نزدیکی با ارزشها و هنجارهای یک جامعه دارد.

شروط لازم برای قبول اقتدار عبارتند از درک محتوای دستور عدم تباین دستور با نظام ارزشی  نبود تضاد دستور با منافع فرد امکان و توانایی انجام دادن آن از لحاظ فیزیکی و ذهنی و آگاهی دستور  گیرندگان از حق بالادستان برای صدور دستورها

برای آنکه قدرت و اقتدار بسیار به هم نزدیکند و هر دو به یک نوع رابطه اشاره دارند اما از  یکدیگر متفاوتند. اقتدار بیشتر حالت ذهنی و قدرت عمدتاً جنبه عینی دارد. قدرت استفاده عینی از  منابع را مورد توجه قرار میدهد؛ در حالی که اقتدار به اصول اخلاقی بهره گیری از آن توجه دارد.

منابع مختلف اقتدار را میتوان به دو نوع کلی تقسیم کرد رویه ای و جوهری

قد است ،وراثت ویژگیهای شخصی و جنبه های ابزاری اقتدار نمونه هایی از منابع جوهری اقتدار  محسوب میشوند.

در مورد جنبه های رویه ای اقتدار حق حکومت کردن ملهم از منابع قانونی یا مقررات هنجارها و  آیینهایی است که برای انتخاب رهبران به کار میرود.

نوع اقتدار در جوامع مختلف بر حسب درجه مدرن بودن آنها متفاوت است. به طور کلی اقتدار  رویه ای در جوامع بسیار مدرن از اهمیت بیشتری برخوردار است. این گونه جوامع بر اشکال ابزاری  اقتدار جوهری نیز تأکید دارند اما در این جوامع کمتر مدرن انواع اقتدار قداستی، وراثت و شخصیت  نقش اصلی را در ایجاد حقانیت حکمرانی داد.

جوامع گوناگون از اقتدار برداشتهای مختلفی دارند و این امر با منابع اقتدار رابطه نزدیکی دارد.  رهبران حق خود را برای حکمرانی مبتنی بر منابع جوهری و یا رویه ای می دانند و مردم نیز تلقی  خاصی از منابع اقتدار دارند. برای نمونه در ایالات متحده آمریکا مردم نسبت به قانون به عنوان اقتدار  برداشت دوگانه ای دارند. مردم انگلستان هم مانند آمریکاییها به پذیرش اقتدار شخصی تمایل دارند و  کمتر بر قوانین رسمی تأکید میکنند.

در مقایسه با انگلستان مردم نروژ دارای تلقی قانونی از اقتدار هستند و تعبیر آنها از قانون رسمی  تر است در نروژ اقتدار ملهم از شخصیت رهبران نیست بلکه از صلاحیتهای تخصصی و مدیریتی و  مهارتهای رهبران نشات میگیرد بررسی تلقی فرانسویان از اقتدار حاکی است که آنها ضمن رد کردن  جنبه های قانونی تخصص و اطلاعات را منشاء اقتدار میدانند.

برخی از محققان علوم سیاسی چهار نوع اقتدار را از یکدیگر متمایز ساخته اند که عبارتند از:  ما قبل مشروعیت مشروعیت عدم مشروعیت و فرامشروعیت

درجه مشروعیت برای هر یک از این چهار نوع اقتدار به قبول حق حکومت کردن از سوی حکومت  کنندگان و حکومت شوندگان بستگی دارد در جوامع بی ثبات رهبران میکوشند مشروعیت لازم را  بیشتر از گروههای متعارضی نظیر نظامیان بازرگانان و دانشجویان کسب کنند تا از توده ها نظامهایی  که اقتدار خود را بر مبای مشروعیت رویه ای و ابزاری توجیه میکنند عمدتاً بر امکانات ابزاری تأکید

دارند. به هر حال اصول مشروعیت هر چه باشد به نحوی از انحاء به اعتقادات اخلاقی مربوط می شود.

در حالی که در چهارچوب مشرعیت رویه ای رهبران حکمرانی خود را بر طبق نظامی از قوانین رسمی  توجیه میکنند و در واقع رهبران و حکومت شوندگان تفوق قانون را پذیرا می شوند. به هر حال  مشروعیت پیامدهای زیادی دارد در پرتو مشروعیت هم ثبات حاصل میشود و هم امکانات لازم برای  تغییر و دگرگونی فراهم میگردد. همچنین مشروعیت در همان حال که باعث بسط قدرت تصمیم گیری  می شود. محدودیتهایی نیز برای قدرت به وجود می آورد.

به این ترتیب با توجه به مدلهای یاد شده و نیز با در نظر گرفتن پارامترهایی چون ابزارهای موثر  قدرت و روشهای تامین اقتدار مشروع میتوان به مقایسه نظامهای سیاسی مختلف مبادرت ورزید.

خلاصه فصل

در بررسی نظام های سیاسی گوناگون به تفاوت هی برجسته ای از لحاظ قلمرو قدرت بر می خوریم. هنگامی که  جوامع مدرن را با جوامع غیر مدرن مورد مقایسه میدهیم مشاهده میکنیم که رهبران سیاسی کشورهای  مدرن توانایی کنترل گروه های بیشتر و متنوع تربط از مردم را دارند.

قدرت به معنای برخورداری از ظرفیت لازم برای بدست آوردن چیزی است. بر اساس سه دیدگاه  محافظه کارانه لیبرال و رادیکال تعاریف قدرت نیز متفاوت خواهد بود مدلهای گوناگونی برای بررسی توزیع  قدرت سیاسیس مطرح شده است در مدل نخبگان حاکم منابع در اختیار یک گروه اندک قرار دارد؛ در مدل  کثرت گرایی (پلورالیسم چندین گروه اجتماعی مستقل از یکدیگر و دولت وجود دارند و میان حکومت  مرکزی و شهروندان میانجیگری میکنند مانند سازمانهای مذهبی و اتحادیه های کارگری مدل پوپولیستی

درصد ایجاد جامعه ای است تا هر فرد با برخورداری از فرصتهای برابر در امور جامعه شریک و سهیم باشد.  قدرت و اقتدار بسیار به هم نزدیکند اما از یکدیگر متفاوتند. اقتدار بیشتر حالت ذهنی و قدرت عمدتاً

جنبه عینی دارد.

منابع مختلف قدرت را میتوان به دو نوع کلی تقسیم نمود رویه ای و جوهری برخی از محققان نیز  چهار نوع اقتدار را از یکدیگر متمایز ساخته اند که عبارتند از ما قبل مشروعیت مشروعیت، عدم مشروعیت و  قرا مشروعیت

جوامع گوناگون برداشتهای متفاوتی از اقتدار دارند و این امر با منابع اقتدار رابطه نزدیکی دارد.

نکات کلیدی و اصطلاحات مهم

قدرت (Power) برخورداری از ظرفیت لازم برای به دست آوردن هر چیزی است.

مشارکت سیاسی (Political Participation افزایش تقاضا برای سهیم شدن در قدرت و  تصمیم گیری سیاسی از سوی مردم است.

کورپوراتیسم (Kurpuratysm) دیدگاهی که بر اساس آن نمایندگان منتخب مردم رفته  رفته جای خود را به منافع بزرگ نهادی نظیر گروههای تجاری و نظامی می دهند.

جوامع کثرت گرا (Pluralistic Societies جوامهی که چندین گروه اجتماعی مستقل از  یکدیگر و دولت وجود داشته و میان حکومت مرکزی و شهروندان میانجیگری و مداخله میکنند.

فصل دوازدهم

شاخصهای عمده بررسی در مطالعه سیاستهای مقایسه ای

در فرآیند مقایسه نظامها و جوامع گوناگون میباید بر پارامترهایی چون تاریخ فرهنگ سیاسی شرایط

اجتماعی سیاست و مشارکت سیاسی تاکید ورزید.

۱ تاریخ و فرهنگ سیاسی

میراث گذشته تأثیر بسزایی بر رفتارهای سیاسی توده و نخبگان کنونی دارد تاریخ به لحاظ آثاری که روی  عقاید و ایستارهای سیاسی مردم دارد از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا غالباً ارزشها و هنجارهای گذشته بر

حس عمق و ریشه دار بودن آنها به اشکال گوناگون به نسلهای بعدی منتقل میشود.  علاوه بر نظامهای اعتقادی و سیاسی که باعث تثبیت اولویتها و هدفهای سیاسی میشوند ارزشها

احساسات و اطلاعات سیاسی نیز بر رفتار سیاسی فرد تأثیر میگذارند. در واقع می توان گفت که  ایستارها و جهت گیریهای کلی سیاسی مردم همان فرهنگ سیاسی است. در حقیقت مهمترین جنبه  فرهنگ سیاسی احساسات عاطفی مردم نسبت به جهان سیاست است که طی آن میتوان فهمید که تا  چه اندازه نسبت به رژیم سیاسی خود متعهد و وفادارند. البته بعد دیگر فرهنگ سیاسی ارزشیابی مردم  از عملکرد حکومت است. بر این اساس علاقه یا بر عکس نفرت یا بی تفاوتی آنها نست به حوزه سیاسی  مشخص میشود. تحت این شرایط و با ارزیابی ای که از ایستارهای افراد به عمل می آید میتوان تناسب  میان انتظارات مردم را از حکومت در ازای شرکت در انتخابات رأی دادن یا پرداخت مالیات مورد  توجه قرار داد. باید اذعان نمود که اصولاً جوامع وارث یک سلسله ارزشهای اجتماعی هستند که به  همراه خود آثار و پیامدهای سیاسی را به دنبال دارند.

ظهور فرهنگ فراماتریالیستی به معنای پایان عصر ایدئولوژی نیست بلکه بر عکس آن یک سلسله مسائل  ایدئولوژیک جدیدی مطرح میکند و حاکی از ظهور نسل جدیدی است که معیارها و ارزشهای این نسل از

لحاظ خوشبختی خود ارضایی و معنا دادن به حیات با نسل پیشین تفاوت فاحشی دارد.  ارزشهای فراماتریالیستی در میان همه کشورهای اروپایی به طور یکسان نبوده است. ولی آثار آن را در  میان دولتهای ثروتمند و کوچک مانند کشورهای اسکاندیناوی بلژیک هلند و سویس بیشتر مشاهده میکنیم

یکی از ویژگیهای فرهنگ سیاسی جوامع توسعه یافته اعتقاد و اعتماد به شهروندان و متعاقب بودن آن  تعهد و تکلیف مردم برای مشارکت در فرآیند سیاسی است. از دیگر مختصات فرهنگ سیاسی وجود یا عدم

وجود اعتماد سیاسی است. اعتماد سیاسی در دو سطح مشاهده میشود نخست رابطه میان طبقات اجتماعی و

دولت و دوم درک متقابل و توافق میان خود طبقات اجتماعی است.

یکی از ویژگیهای فرهنگ سیاسی دموکراتیک حالت مشارکتی آن است نه جنبه محلی و قوم گرایانه و

تبعی

فرهنگ سیاسی جوامع غیردموکراتیک جنبه منشوری داشته و در آن ارزشها و هنجارهای

متعارضی مشاهده میشود. در اینگونه جوامع عملکرد نظام سیاسی تحت تأثیر نیروهایی مانند قومیت.  نژاد قبیله خانواده عشیره و مذهب قرار دارد که در بسیاری از موارد جنبه های احساسی و عاطفی  حاکم بر عقلانیت میباشد. از مختصات فرهنگ سیاسی جوامع توسعه نیافته این است که اغلب مصایب  و گرفتاریهای اجتماعی و اقتصادی و شرایط واقعی زندگی مردم به میزان قابل توجهی در ایستارهای  آنها نسبت به سیاست به طور کلی و دولت به طور اخص تأثیر قابل توجهی دارد. از مهمترین نهادهای  اجتماعی که از طریق آنها جوامع توسعه نیافته غیردموکراتیک با دولت میباشند، خانواده قبیله و  قومیت هستند. بسیاری از جوامع توسعه نیافته وارث نوعی فرهنگ سیاسی مبتنی بر دولت متمرکز و  مستبدانه هستند که ارزشهای بارز آن را در وجود نخبگان نظامی و داری مشاهده می کنیم.

نظامهای دموکراتیکی که به عنوان میراث استعمار در این قاره باقی مانده اند، رنگ و صبغه  خارجی داشته و به علت درک نکردن صحیح مبانی آن از مشروعیت لازم برخوردار نبوده اند.

در آمریکای لاتین فرآیند فرهنگ پذیری سیاسی مسیر متفاوتی را طی کرده است. پس از جنگ  جهانی دوم جهت گیریهای مجدد کاتولیسم نسبت به سیاست از سوی طرفداران رفاه اجتماعی و احزاب  دموکراتیک مسیحی و جنبش الهیات رهایی بخش معرفی شدند.

در کاستاریکا به نفوذ دو جانبه فرهنگ نخبگان و توده و نیز توسعه نهادی برمی خوریم، در حالی  که در مکزیک و نیکاراگوئه ظهور فرهنگ سیاسی دموکراتیک به صورت واکنشی علیه اقتدارگرایی  سنتی بوده است. در فرهنگ سیاسی اروپای شرقی حاکی از ناموفق بودن حکومتهای کمونیستی در  ایجاد مشروعیت بوده عملاً نوعی تناقض آشکار را بین توده مردم در برخورد با اقتدار و فرهنگ سیاسی  مخفی گروههای مخالف از لحاظ مقاومت در برابر رفتارهای حکومتی ملاحظه می کنیم

در این روند ترکیب ناهمگون جمعیت از لحاظ نژادی طبقاتی و مذهبی بر پیچیدگی فرهنگ سیاسی  این منطقه افزوده است.

۲ شرایط اجتماعی سیاست

بخش عمده ای از مطالعه سیاست مربوط به بررسی ساختارها و تعارضات اجتماعی است که عملاً  سیاست یک کشور را تحت تأثیر خود قرار می دهد.

در جوامع توسعه نیافته تعارضات ،قومی نابسامانیهای وسیع ،اقتصادی نابرابریها و وجود نظامهای  نظامهای ارزشی متعارض مشکلات زیادی را برای ایجاد فرآیندهای ثابت سیاسی پدید می آورد. از آنجا  که هیچ جامعه ای به اندازه کافی دارای ثروت اقتصادی و اعتبار و نفوذ اجتماعی برای ارضای شیفتگان  آن نیست بنابراین وجود تعارض در محیطهای سیاسی تقریباً اجتناب ناپذیر است. تعارضات به صورت  طبقاتی ناحیه ای و فرهنگی یا قومی تجلی پیدا میکنند بیشتر جوامع غربی در مراحل اولیه صنعتی  شدن تعارضات طبقاتی میان کارگران طبقه متوسط و طبقات بالا به اوج خود رسید. به ندرت اتفاق می  افتد که تعارضات موجود از یک جنبه خاص طبقاتی ناحیه ای با فرهنگی سرچشمه گیرند؛ زیرا  تعارضات اجتماعی به طور همزمان انواع گوناگون اختلافات را به معرض نمایش می گذارد.

در مجموع باید چندین عامل را برای تشدید تعارضات اجتماعی در نظر گرفت.

اولین مورد ساختار کلی اختلاف است. اگر چند رشته اختلاف و تعارض به طور همزمان وجود  داشته باشد امکان قطبی شدن اجتماعی و وجود سطوح بالای تعارض خیلی زیاد است.

عامل دومی که بر شدت تعارضات تأثیر میگذارد سطح کلی ثروت در روندهای اقتصادی آینده است.

سومین عامل به ایستارهای رهبران و نخبگان سیاسی مربوط است.

چهارمین عامل مربوط است به شیوه های حل و فصل تعارضات در گذشته که خود میتواند بر  روند مواجهه با تعارضات کنونی موثر واقع شود.

در مورد آخر بایستی به تسری تعارضات در سایه انقلاب ارتباطات به سایر نقاط دنیا اشاره کرد.

بدین ترتیب مطالعه شرایط اجتماعی میتواند از لحاظ کم و کیف تعاملات میان نظام سیاسی و  جامعه بسیار تعیین کننده باشد و یکی از پارامترهای عمده مقایسه جوامع گوناگون به شمار رود.

شهروندان و سیاست

شیوه برخورد مردم با سیاست و ارتباط آنها با نظام سیاسی و همچنین تأثیر گذاری آنها بر سیاست از  جامعه ای به جامعه دیگر فرق میکند بر این اساس تفاوتهای محسوسی را میان نظامهای لیبرال  دموکراسی دیکتاتوریهای تام روا توتالیتر) و جوامع توسعه نیافته مشاهده می کنیم.

در جوامع دموکراتیک مشارکت داوطلبانه یک هنجار تلقی میشود به گونه ای که مردم تصمیم  می گیرند که در انتخابات شرکت نمایند یا از طریق شرکت نکردن بر سیاست تأثیر بگذارند. بر عکس در  رژیمهای توتالیتر مشارکت سازمان یافته به صورت یک هنجار است که از طریق تجهیز همگانی مردم  در جهت خاص سیاستهای حاکم را تأیید میکنند در جوامع توسعه نیافته بر حسب درجه توسعه  نیافتگی خواستهای سیاستگذاران را در اشکال گوناگون بر جامعه تحمیل میشود و نوعی رابطه تحت  الحمایگی را میان حامی و مردم مشاهده می کنیم.

در حالی که در نظامهای دموکراتیک سعی میشود تا از طریق انبساط سیستمی امکان مشارکت  بیشتر مردم فراهم گردد ولی برخی از رژیمهای اقتدارگرای سنتی و نیز بعضی از دولتهای نظامی  محافظه کار سعی دارند مشارکت سیاسی را سرکوب کنند. برخی از رژیمهای اقتدار گرا سعی نموده اند  تا از طریق برگزاری انتخابات ساختگی و سایر اشکال مشارکت کنترل شده بر مشروعیت خویش از  منظر شهروندان و نیز خارجیها بیفزایند در دموکراسیها با اشکال گوناگونی از لحاظ ایجاد محدودیت  برای مشارکت سیاسی مواجه می شویم.

آنچه مسلم است بسادگی نمیتوان نظام سیاسی ای را یافت که از ظرفیت کافی برای پاسخگویی  به نیازها و خواستها برخوردار باشد بر اساس این تحلیل مجدد مشارکت وسیع و غیر معمول باعث بی  ثباتی سیاسی و حتی فروپاشی رژیم میشود.

باید یادآور شویم که مشارکت اندک مردم و بی تفاوتی آنها نسبت به عملکرد نظام سیاسی نیز  خطر جدی برای دولتهای مدرن به شمار میرود بدین طریق لازمه بقای دموکراسی مشارکت مستمر  مردم در امور گوناگون است. تنها در رژیمهای اقتدار گراست که بدون توجه به اصلاحات و دگرگونیهای  اجتماعی برای مشارکت مردم ارزشی قائل نیستند.

نقش مردم در تبیین اولویتها

یک از راههای بیان خواستها و ورود افراد در فرآیند سیاستگذاری شرکت در انتخابات است. انتخابات  صحنه رقابت آمیزی است برای اداره امور بر مبنای تبیین رسمی اولویتها توسط مردم که پس از  پیروزی نامزدهای انتخاباتی خواستها و نظریات در تصمیمات جمعی ترکیب میشوند.

درباره نقش انتخابات در دموکراسیها دو نظریه وجود دارد

نظریه اول که بیشتر جنبه سنتی دارد مبتنی بر این اصل است که در چهارچوب انتخابات رقابت  آمیز حکومتها نسبت به مردم پاسخگو هستند. بر این اساس عملکرد اصلی انتخابات رقابت آمیز  برقراری ارتباط از طریق رای دهندگان با احزاب و حکومتهاست.

نظریه دوم که رویکردی انتقادی نسبت به فرآیند انتخاباتی در دموکراسیهای لیبرال دارد، معتقد  است که در واقعیت انتخابات رقابتی تمهیدی است برای بسط قدرت نخبگان بر مردم

شاید بتوان گفت که انتخابات سازوکاری است که از طریق آن رهبران در یک نمایش عمومی  قدرت را تبدیل به اقتدار میکنند در مجموع انتخابات رقابتی ضمن آنکه از سوء استفاده از اقتدار می  کاهد در عین حال باعث افزایش اقتدار حکومت نیز میشود در برخی از نظامها کلیه مشاغل و مسئولیتها  در سطوح ملی و محلی از ریاست جمهوری گرفته تا کوچکترین واحد محلی از طریق انتخابات تعیین  میشوند. البته موفقیت در این امر به میزان قابل توجهی به سنت دیرینه خودمداری آن جوامع مانند  ایالات متحده آمریکا بستگی دارد در سایر نظامها مانند بریتانیا در برگزاری انتخابات سنتا به انتخابات  مجلس عوام پارلمان اروپایی و شوراهای محلی بسنده میشود به طور کلی بهره مندی کلیه مردم یک  سرزمین از حق رای لزوماً به معنای شرکت کردن فعال آنها در انتخابات نیست.

چنانچه روند انتخاباتی را در دموکراسیهای غربی از دوران پس از جنگ دوم جهانی مقایسه نماییم  ملاحظه میکنیم که میزان وفاداری مردم نسبت به احزاب سیاسی کاسته شده است. به همین دلیل  در شرایط کنونی احزاب سیاسی در گروه بندیهای اجتماعی و ایدئولوژیک چندان ریشه نداشته و به  جنبه های عملگرایانه و مسائل عینی و ملموس زندگی عنایت دارند.

کانالهای قابل دسترسی برای خواستها

یکی از متغیرهای مقایسه در جوامع گوناگون بررسی کم و کیف نهادها و ابزارهایی است که از  طریق آنها تقاضاها و خواستهای گروههای مختلف اقتصادی ،سیاسی اجتماعی و فرهنگی بیان  شده و در مراحل بعد به اشکال گوناگون به سیاست و تصمیمات تبدیل میشوند. از جمله ابزارها و  راههای مزبور علاوه بر قوای سه گانه مجریه، مقننه و قضاییه باید به عملکرد، نقش و ساختار  نهادهایی چون گروههای ذینفع (فشار) احزاب سیاسی اتحادیه ها انجمنهای صنفی و وسایل  ارتباط جمعی اشاره کنیم شایان ذکر است که با توجه به ویژگیهای ساختاری جوامع گوناگون بر  حسب درجه توسعه یافتگی عملکرد نهادهای مزبور متفاوت است.

گروههای ذینفع (فشار)

گروههای ذینفع که در برخی مواقع با عنوان گروهها فشار از آنها یاد میشود از سازمانهایی تشکیل  میشوند که تا اندازه ای از حکومت یا احزاب سیاسی مجزا هستند و در جهت تحت تأثیر قرار دادن

سیاست عمومی تلاش میکنند. این گروهها بر خلاف احزاب سیاسی درصدد کنترل حکومت نیستند.

بلکه عمدتاً در صدد تأثیر گذاری بر آن هستند.

برخی معتقدند گروههای ذینفع یکی از مجاری بیان خواستها و منافع تبدیل آنها به سیاست  هستند. عده ای دیگر وجود و گسترش نفوذ آنها را ناشی از فشار حکومتهای دموکراتیک می پندارند.

اصولاً گروههای ذینفع تحت شرایط خاصی ظهور می یابند که عضویت در آنها اجباری باشد یا زمانی که  گروهها منافع مشخصی را مطرح نمایند.

در مرحله غایی همه فعالیتهای گروههای ذینفع به طور مستقیم یا غیر مستقیم متوجه حکومت  است. بر حسب معمول ارتباطات مستقیم از طریق دیوانسالاریها قوه مقننه و دادگاهها صورت میگیرد.

امروزه تقریباً کلیه جوامع در حال توسعه دوره انتقالی را میگذرانند و فرهنگ و الگوهای رفتاری  آنها ترکیبی از سنتی و مدرن است. در این شرایط ظهور گروههای ذینفع مختصات خاص خود را  دار است. این در حالی است که به واسطه وجود ضعفهای سازمانی وفاداریهای قوی قومی و قبیله ای  خود مانع عمده ای برای رشد گروههای رسمی به شمار میرود.

در اینجا ضروری است در چهارچوب سیاستهای مقایسه ای گروههای ذینفع را بر حسب اینکه دارای  روابط فرقه ای یا انجمنی باشند طبقه بندی کنیم چهار گروه عرفی نهادی حمایت گر و ترفیعی در دو  طیف و مقیاس انجمنی و فرقه ای قرار دارند.

پیوندهای فرقه ای عشیره ای بر اساس روابطی هستند که در آن افراد متولد میشوند. آثار آن را  باید در روابط و تعهدات خانوادگی خویشاوندی و قومی جستجو کرد. اینگونه روابط لزوماً  همیشه شکل سیاسی به خود نمیگیرند؛ در حالی که پیوندهای انجمنی عمدتاً مصلحت گرایانه  اند و انگیزه افراد برای تعقیب یک سلسله منافع مشترک و در عین حال محدود است.

گروههای عرفی که بخشی از بافت اجتماعی به شمار میروند برخلاف انجمنهای حرفه ای به  صورت رسمی سازمان نیافته و برای هدفهای خاصی به وجود نمی آیند. در حقیقت گروههای  مزبور انتهای طیف گروههای فرقه ای را تشکیل میدهند این قبیل گروهها بویژه پس از دوران  جنگ سرد که هویتهای مذهبی و قومی از اهمیت خاصی برخوردار شده اند نقش مهمی را در  سیاست ایفا کرده اند.

گروههای نهادی معمولاً نهادهای رسمی بزرگی را تشکیل میدهند که به سوی عرصه های  سیاسی کشانیده شده ولی برای وارد کردن فشارهای سیاسی به وجود نمی آیند. برای نمونه  میتوان به کلیساها شرکتها اتحادیه های کارگری و دانشگاهها اشاره کرد. اینگونه گروهها  معمولاً وظایف تثبیت شده در جامعه دارند که این امر به آنها برای ایفای نقشی در سیاست  اقتدار مستقلی می بخشد.

گروههای حمایتی بخشی یا کارکردی گفته میشود. معمولاً گروههای مزبور که به صورت رسمی  سازمان یافته و برای حمایت از منافع مادی اعضای خویش به وجود میآیند طیف گسترده ای  از صنوف گوناگون از پزشکان گرفته تا استادان دانشگاه کارگران و کارفرمایان را در بر  می گیرند.

گروههای حمایتی که درصدد تأمین منافع خاص در ارتباط با ادارات حکومتی برای اعضای  خویش هستند و به منظور تحت تأثیر قرار دادن حکومت به وجود می آیند و منافع و خواستهای  روشن اقتصادی را مطرح می سازند یکی از بانفوذترین گروههای ذینفع به شمار می روند.  دسته دیگری از گروهها گروههای ترفیعی هستند که گاه به آنها گروههای مبارز گفته می شود.  اصولاً گروههای ترفیعی برای پیشبرد عقاید و نظریات تأمین هویتها، سیاستها یا ارزشها پا به عرصه  وجود میگذارند. در این مورد میتوان به گروههای طرفداران محیط زیست و گروههای موافق و مخالف  سقط جنین عنایت داشت به طور کلی عامل کلیدی در تعیین نفوذ جمعی گروههای ذینفع ماهیت  نظام سیاسی است.

احزاب سیاسی

احزاب سیاسی عبارتند از سازمانهای دائمی و رسمی که میان خواستهای گوناگون جامعه میانجیگری  کرده و ضمن شرکت در رقابتهای انتخاباتی خواستهای مزبور را به سیاست تبدیل می نمایند. احزاب  سیاسی معمولاً در صدد اشغال مناصب مهم اقتدار در درون حکومت هستند و برخلاف گروههای ذینفع  که صرفاً در صدد تأثیر گذاری و اعمال نفوذ بر حکومتند برای کسب اهرمهای قدرت تلاش می کنند.  احزاب سیاسی برای برقراری ارتباط میان مردم و دولت از چهار طریق عمل کرده اند

-۱ گزینش نخبگان در سطوح گوناگون

۲ بیان و تجمع منافع و تصفیه تقاضاها

فراهم کردن امکاناتی برای مردم جهت تفسیر جهان پیچیده سیاسی

-۴- جهت دادن و هدایت سکان کشتی دولت

احزاب دارای سازمانهای پیچیده ای هستند که طی آن مقامات حزبی در مرکز می یابد با  قانونگذاران در مجالس مقننه کار کنند در حقیقت رهبر حزب به صورت یک شخصیت قوی می باید  قادر باشد تا بین این بخش ارتباطی برقرار کند. در احزاب سیاسی نخبه گرا با وجود اینکه آنها در  نهادهای قانونگذاری ریشه دارند ولی معمولاً حزب پارلمانی حاکم است. در ایالات متحده آمریکا غالباً  اعضای کنگره درصددند تا ببینند که حزب برای آنها چه کاری انجام میدهد نه اینکه آنها چه کاری  برای حزب میتوانند بکنند.

اصولاً احزاب سیاسی برای توجیه هدفهای خود به ایدئولوژی خاصی متوسل میشوند که پذیرش  اصول مزبور برای فعالان آن از اهمیت خاصی برخوردار است. از اواخر قرن بیستم ناظر ضعف روزافزون  احزاب فراگیر هستیم همین امر رفته رفته کاهش عضویت در احزاب تثبیت شده را به همراه داشته  است. ضعف پیوندهای میان احزاب سیاسی و جامعه سبب شده است تا اینگونه نهادهای سنتی به دولت  بیشتر وابسته شوند.

معمولاً در نظامهای مسلط حزبی یک حزب به طور مستمر قوه مجریه را در دست می گیرد و می  باید بتنهایی یا در ائتلاف با سایرین حکومت را اداره کند. این نوع نظامهای حزبی را میتوان در فضاهای  دموکراتیک مانند ژاپن و نیز در سیستمهای اقتدارگرایانه مانند مصر مشاهده نمود. بدیهی است  تفاوت اساسی میان این دو نظام در این است که در محیطهای دموکراتیک حزب حاکم امکان رقابت

واقعی انتخاباتی را می دهد.

در نظامهای دو حزبی هر دو حزب برای به دست گرفتن قدرت با یکدیگر به رقابت می پردازند و  کم و بیش دارای شانس برابری جهت حمایت انتخاباتی برای در اختیار گرفتن قوه مجریه اند و هر یک  از دو حزب حاکم به طور متناوب حکومت را در دست میگیرند امروزه به نظر می رسد که عمر  نظامهای دو حزبی رو به افول باشد.

به گفته موریس دوو درژه یک نظام انتخاباتی اکثریت نسبی بر له نظام دو حزبی است. به همین  دلیل تغییراتی که اخیرا در نظام انتخاباتی اکثریت نسبی در زلاندنو و آفریقای جنوبی پدید آمده، آینده  نظام دو حزبی را به مخاطره انداخته است پس از فروپاشی کمونیزم در کشورهای اروپای شرقی  بسیاری از دموکراسیهای جدید در این منطقه مدل نظام دو حزبی مبتنی بر اکثریت نسبی را کنار  گذارده و به جای آن به نظام چند حزبی بر مبنای نظام نمایندگی نسبی روی آورده اند.

نظامهای چند حزبی بر اساس اصل نمایندگی نسبی استوارند معمولاً از به قدرت رسیدن یک  حزب سیاسی منحصر به فرد برای اکثریت کرسیهای مجلس جلوگیری میکنند که این خود باعث  تشکیل دولتهای ائتلافی میشود.

رژیمهای اقتدار گرا که از طریق یک حزب منحصر به فرد اراده نخبگان حاکم را تبیین می کنند.  فضای بسیار اندک و محدودی را برای رقابتهای حزبی به وجود می آورند نظامهای حزبی اقتدار گراست  و دموکراسیها در برخی از کارکردها مانند گزینشهای سیاسی تربیت نخبگان و هدایت فعالیتهای دولت  نقاط مشترک دارند.

یکی از ویژگیهای عمده حکومتهای اقتدار گرا وجود یک حزب منحصر به فرد است که نظام از طریق  آن اعمال قدرت میکند.

احزاب سیاسی در جوامع اروپای شرقی نخبه گرا و فاقد عضویت گسترده و ساختارهای قوی  پارلمانی بوده اند. منظور از احزاب منافع احزاب کوچکی هستند که بیشتر درصدد کسب کرسیهایی در  پارلمان برای تعقیب هدفهای خاص و مشخصتری هستند تا اداره حکومت نمونه بارز اینگونه احزاب را  در کشورهای اروپای شرقی پس از سقوط (کمونیزم مشاهده میکنیم که طی آن احزاب مزبور برای  انعکاس منافع محدود کشاورزی مذهبی یا قومی پا به عرصه وجود گذارده اند.

گاه ملاحظه میشود که بسیاری از گروههای ذینفع برای حفظ هویت خویش پیوستن به حزب خاصی  خودداری میکنند. برقراری پیوندهای مصلحت گرایانه میان احزاب منافع که طبیعی به نظر می رسد، عمدتاً  در ایالات متحده آمریکا مشاهده میشود.

کورپوراتیزم صنف گرایی

در تجزیه و تحلیل صنف گرایی روابط هماهنگ شده میان گروههای کلیدی خاص و دولت را مورد  مطالعه قرار می دهیم.

در حقیقت صنف گرایی رابطه ای است که بین دولت و گروههای ذینفع که در آن تصمیمات  عمده در زمینه های داخلی بر اساس مذاکرات میان حکومت و تعداد اندکی از گروههای برجسته  حمایتی بویژه انجمنهای تجاری و اتحادیه های کارگری حاصل میشود.

صنف گرایی مبتنی بر تصمیم گیری بر اساس مذاکره و گفتگو میان حکومت و تعدادی از گروههای  ذینفع مقتدر است. به طور کلی کورپورا تیزم صنف گرایی در جوامعی میتواند دارای کار کرد واقعی  همانند اتریش که کلیه کارکنان کشور در صنوف گوناگون به یک چهارچوب قانونی و اتحادیه های  متمرکز تجاری کارگری و کشاورزی تعلق داشته باشند.

وسایل ارتباط جمعی

وسایل جمعی از دیگر کانالهای تبیین خواستهای افراد گروهها و سازمانهای مختلف به شمار می روند.  در ضمن آنها میتوانند باعث تبیین و انتقال فرهنگ سیاسی شوند کانالهای مزبور نه تنها اطلاعاتی را  پیرامون جهان در اختیار بخشهای گوناگون میگذارند بلکه باعث شکل گیری افکار عمومی شده و در  تغییر الگوهای رفتاری گوناگون متفاوت است.

به همین دلیل امروزه صحبت از حکومت رسانه ای است که طی آن رسانه ها که علی الاصول می  باید یکی از کانالهای بیان خواستها و تقاضاهای شهروندان تلقی شوند و میان مردم و سیاستگذاران پلی  برقرار کنند، عملاً خود به صورت نهادهایی درآمده اند که در شکل دادن به افکار عمومی نقش بسیار  مهم و موثری را ایفا می نمایند.

هنگامی که عملکرد و نقش رسانه های جمعی را در جوامع توسعه یافته بررسی می کنیم می  بینیم که با وجود گسترش و تنوع رسانه های جمعی لزوماً شهروندان درباره زندگی سیاسی، اقتصادی  و اجتماعی خویش آگاهی چندانی کسب نکرده اند.

درباره نقش رسانه ها در نظامهای کمونیستی باید خاطر نشان کرد که وظیفه رسانه ها عمدتاً  کمک به حزب در زمینه ایجاد و تقویت فرهنگ سیاسی مورد نظر نظام انجام تبلیغات و تهییج عمومی  بوده است.

در ارتباط با نقش رسانه های جمعی در کشورهای در حال توسعه باید خاطر نشان سازیم که  اصولاً در اینگونه جوامع رسانه های ملی ضعیفند و در اکثر موارد سیاستگذاری در اختیار بخش کوچکی  از نظام است. یکی از ویژگیهای عمده وضعیت رسانه ها بویژه روزنامه در جوامع در حال توسعه، تیراژ اندک  آنها به نسبت کل جمعیت است.

در مجموع هر یک از شاخصهای فرهنگ سیاسی شرایط اجتماعی سیاست و مشارکت سیاسی  می توانند متغیرهای عمده ای برای مقایسه جوامع و دولتهای گوناگون به شمار روند.

خلاصه فصل

در فرایند مقایسه نظامها و جوامع گوناگون مییابد بر پارامترهای چون تاریخ فرهنگ سیاسی شرایط  اجتماعی، سیاست و مشارکمت سیاسی تأکید ورزید.

میراث گذشته تأثیر بسزایی بر رفتارهای سیاسی توده و نخبگان کنونی دارد.

از ویژگیهای فرهنگ سیاسی جوامع توسعه یافته اعتماد به شهروندان و ایجاد تعهد و تکلیف مردم  برای مشارکت در فرایند سیاسی وجود اعتماد سیاسی و حالت مشارکت گونه است. بخش عمده ای از  مطالعه سیاست نیز مربوط به بررسی ساختارها و تعارضات اجتماعی است که عملاً سیاست یک کشور  را تحت تأثیر خود قرار میدهد.

مطالعه شرایط اجتماعی میتواند از لحاظ کم و کیف تعاملات میان نظام سیاسی و جامعه بسیار  تعیین کننده بود و یکی از پارامترهای عمده مقایسه جوامع گوناگون بشمار رود.

در چهارچوب سیاستهای مقایسه ای گروه های ذی نفع مختصات خاص خود را دارا میباشد.  گروه های ذینفع را بر حسب اینکه دارای روابط فرقه ای یا انجمنی باشند به ۴ دسته عرفی نهادی  حمایت گردو ترفیعی تقسیم میکنیم

صنف گرایی نیز رابطه ای است بین دولت و گروه های ذینفع که در آن تصمیمات عمده در  زمینه های داخلی بر اساس مذاکرات میان حکومت و تعداد اندکی از گروههای برجسته حاصل میشود.

وسایل جمعی نیز از دیگر کانالهای تبیین خواستهای افراد گروه ها و سازمانهای مختلف به  شمار میروند در ضمن آنها میتوانند باعث تبیین و انتقال فرهنگ سیاسی شوند.

نکات کلیدی و اصطلاحات مهم

صنف گرایی کورپوراتیزم (Kurpuratysm) رابطه ای است میان دولت و گروههای ذی  نفع که در آن تصمیمات عمده در زمینه های داخلی بر اساس مذاکرات میان حکومت و تعدادی از  گروههای ذی نفع مقتدر گرفته میشود.

انتخابات نیمه رقابتی (Semi-Competitive Election) انتخاباتی که از سوی یک حزب  مسلط کنترل میشود.

گروههای ذی نفع (فشار) (Groups of Intrested Parties سازمانهای دائمی و رسمی که  میان خواستهای گوناگون جامعه میانجیگری کرده و ضمن شرکت در رقابتهای انتخاباتی خواستهای  مزبور را به سیاست تبدیل میکنند.

سیاست های مقایسه ای سیاستهای مقایسه ای یکی از گرایشهای عمده علوم سیاسی به شمار  می رود که عرصه ی بسیار مهمی از این رشته ی مطالعاتی را به خود اختصاص داده است. در واقع پیشرفت  در رشته ی علوم سیاسی در مواقعی رخ داده است که با آن برخورد مقایسه ای شده است، زیرا این  شرایط است که میتوان به طبقه بندی نسبتا دقیقی از سیاستها، فرایندها، ساختارها و نهادها دست  یافت و در نتیجه گامی مؤثر در جهت علمی کردن این دشته ی مطالعاتی برداشت. از  آغاز مقایسه شیوه ای برای ارتباط دادن ایده های نشئت گرفته از فلسفه و نظریه ی سیاسی به رویدادها و  پدیده های تجربی بوده است. در این روند در مورد روشهای به کار بردن قدرت توجه خاصی شده است.  بر این اساس تفاوت های میان نظامهای سیاسی در رابطه با تعارض با مصالحه و سازش قدرت و  مسئولیت اثربخشی و عدالت مورد توجه قرار گرفته است. نظریه هایی که در سیاست های مقایسه ای  رد استفاده قرار میگیرند میان سطوح سیستمیک و فردی در نوسان هستند به طور کلی سیاست های مورد  مقایسه ای در سطح کلان عمل کرده و بر این اساس کل نظامهای سیاسی با یکدیگر مقایسه می شوند.  در طول تاریخ سنت توصیفی سیاستهای مقایسه ای چنین بررسی ای را به شیوه ی خاص خود انجام  داده است. در این راستا رویکردهای سیستمی و نیز عملکردی ساختاری نمونه ی بارز این سطح تحلیل  به شمار رفته اند.

معمولاً در چهارچوب گرایش سیاستهای مقایسه ای از ۳ رویکرد نهادگرایی توسعه گرایی و نیز نو  نهادگرایی استفاده شده است. نهادگرایی بر عملکرد خاص نظام های سیاسی  دریاستی پارلمانی، فدرال متمرکز (….) تأکید داشته که البته این دیدگاه چندان مورد قبول نظریه پردازان  سیستمی نمی باشد زیرا آنها عملکردهای گوناگون نظامهای سیاسی را مجزا از یکدیگر تلقی نکرده و  در ارتباط با هم مورد بررسی قرار میدهند بدین ترتیب در چهارچوب نهادگرایی میتوان در هر کشوری  تعدادی از نهادها از جمله احزاب سیاسی قانون گذاری دستگاههای اجرایی و جز اینها را برای مطالعه  انتخاب کرد رویکرد نهادگرایی که کم و بیش یک رویکرد انحصاری و مسلط در سیاستهای مقایسه ای  تا بعد از چنگ جهانی دوم به شمار می رفت، عمدتاً بر حقوق اساسی کشورها متمرکز بود. یکی از  بحث های محوری نهادگرایی بررسی چگونگی تحول نهادهای گوناگون و توزیع قدرت میان آنها بوده  است. لازم به توضیح است که نهادگرایی ضمن آن که بر منحصر بودن مختصات دموکراسی غرب تأکید  می ورزید در عین حال هم زمان نیز ادعای جهانی شدن آن را داشت در دوران معاصر، نهادها جای خاصی  را در نظریه ی سیاسی احراز کردند نظریه ی عدالت رالز موج جدیدی را برای این عرصه ی مطالعاتی  به وجود آورد. نظریه ی وی به کمرنگ شدن دیدگاههای فایده انگارانه ای منجر شد که از مدتها قبل بر  فلسفه ی سیاسی حاکم بود اصولاً نهادگرایی دارای یک سنت مشروطه خواهی بوده است که مشخصه ی  عمده ی آن از لحاظ تاریخی انتقال قدرت از پادشاهان به مجامع پارلمانی میباشد. تحت این  شرایط رهبران قدرت را موروثی و مفروض تلقی نکرده بلکه باید آن را در رقابتهای انتخاباتی مجدداً  کسب کننده به نوبه ی خود نهادگرایی متشکل از رویه ها و ابزارهایی است که به موجب آن آزادی مقدم  بر تکلیف تلقی میشود در این روند نهادگرایی دغدغه ی دموکراسی را به صورت یک سیستم نظم مطرح می کرد. اکثر نهادگرایان بر این باور بودند که نهادها تا آنجا میتواند عمل کنند و از کارایی لازم  برخوردار باشند که به نحوی از انحاء در چهارچوب هنجارها ارزشها و اصول دموکراسی عمل

نمایند. بنابراین به سادگی نمی توان گفت که نهادگرایی صرفاً به بررسی سازوکارهای دموکراسی  می پرداخت بلکه به چگونگی نمادینه شدن اصول دموکراسی نیز توجه داشت.

نونهادگرایی سیاسی برخی نونهادگرایی در چهارچوب سیاستهای مقایسه ای را یکی از عرصه های  رشد رشته ی علوم سیاسی تلقی کرده اند. رویکرد نهادگرایی حداقل تا اوایل دهه ی ۱۹۵۰ بر مطالعات  مقایسه ای سیاست سایه انداخته بود و هیچگاه از عرصه ی مطالعات سیاست محو نگردیده بلکه در  برهه های مختلف تأکید کمتر یا بیشتری بر آن شده است. نونهادگرایی بیشتر مربوط به نظریه ی سیاسی  و اجتماعی و کمتر در ارتباط با فلسفه ی سیاسی بوده و با درگیر شدن در مسائل اقتصاد  سیاسی ترکیبی از نهادگرایی و توسعه گرایی را به معرض نمایش میگذارد به طور کلی نونهادگرایی که  بیشتر انعکاسی از انتصاب رفتاری در رشته ی سیاست به شمار میرود از چند جهت با نهادگرایی  متفاوت بوده است نونهادگرایی بیشتر بر اساس کاربرد تحلیلهای کمی و تحول نظریه های سیاسی و  اجتماعی مشخص میشود. با وجود آن که تأکید نونهادگرایی بر ساختارها و سازمان ها نه بر رفتار فردی  است ولی در دغدغه های نظری و روشهای تحلیلی با رویکردهای رفتاری در سیاست سهیم است. در  حالی که نهادگرایی دهه های ماقبل ۱۹۵۰ در صدد توصیف نهادها بود و هرگز به توضیح آنها به صورت  متغیرهای مستقل و وابسته که خط مشی و رفتار اداری را شکل میبخشد، مبادرت ننمود. انواع  نونهادگرایی ۱ – رویکرد هنجاری از نهادگرایی ضمن تاکید بر نقش عوامل سازمانی در زندگی  سیاسی، بر اهمیت نقش هنجارها و ارزشها در مورد کارکرد سازمانها توجهی خاص داشته است. بدین  ترتیب نهادها به صورت مجموعه ای از ارزشهایی که بر اساس آن تصمیمات و رفتارهای اعضا شکل  می گیرند و نه صرفاً بر پایه ی هر ساختاری رسمی مرکب از مقررات و یا رویه ها تعریف می شوند. ۲- رویکرد انتخاب منطقی یکی از علل پشتیبانی برخی از محققان از رویکرد نونهادگرایی، سلطه ی  نمونه های انتخاب منطقی بر مطالعات سیاسی بوده است. آنها بر این نظرند که اصولاً تأکید بر سطح خود در نظریه های انتخاب منطقی و محاسبات سود مدارانه ی افراد باعث کم ارزش شدن بسیاری از  جنبه های هنجاری و جمعی حکومت مداری گردیده است. -۳ رویکرد تاریخی این رویکرد (تاریخی)  بر نقش انتخابهای نهادی در تحول نظامهای سیاسی تأکید دارد تحت این شرایط انتخاب ها اعم از  ساختاری و نیز هنجاری بر انتخابهای سیاسی بعدی تأثیر به سزایی دارند. بدین ترتیب نمی توان دولت  را به صورت یک نوع موجودیت منحصر به فرد تصور کرد زیرا آن مجموعه ای است از سازمانها و نهادهایی  که هر کدام منافع خاص خود را دارند بر این اساس سیاستها میتوانند بر پایه ی ایده ها و منافع  کنش گران نهادی در درون بخش عمومی تنوع یابند و صرفاً واکنشی نسبت به فشارهای بیرونی تشریح نمی شوند ۴ رویکرد اجتماعی تحلیل نهادی میتواند بسط پیدا کرده تا آنجا که روابط میان دولت و  جامعه برای مثال صنف گرایی و شبکه ها دارای مختصاتی هستند که میتوانند به صورت های ساختاری  و یا نهادی طبقه بندی شوند پاره ای صنف گرایی را سیستمی می پندارند که تحت حکومت قانون و  مقررات قرار دارد. در مورد شبکه ها گروهی به نقش ارزشهای سهیم شده نهادگرایی هنجاری و تبادل  نهادگرایی مبتنی بر انتخاب منطقی در تعریف روابط میان گروه ها اشاره دارند ۵ رویکرد ساختاری  آن چه که تحت عنوان نهادگرایی ساختاری مطرح میشود یادآور نهادگرایی کلاسیک ولی در یک شکل  پالایش یافته تر و علمی تر میباشد.

بررسی سیاستهای مقایسه ای بر اساس توسعه گرایی

توسعه و توسعه گرایی بعد از جنگ جهانی دوم به ویژه با اوج گیری انقلاب رفتاری در علوم  اجتماعی به طور اعم و علوم سیاسی به طور اخص از جایگاه خاصی در سیاستهای مقایسه ای برخوردار  شد به گونه ای که در بخش عمده ای از دوران جنگ سرد سیاستهای مقایسه ای به عنوان یکی از  گرایشهای مهم علوم سیاسی با جهت گیری توسعه و نوسازی سیاسی اقتصادی و اجتماعی بررسی  می شد. روندهای نظری توسعه را میتوان به صورت روندهای بلند مدت و جاری مورد بررسی قرار داد.  امکان دارد این روندها در قالب حرکتهای تدریجی از معرفت شناسی قرن ۱۹ به سوی معرفت  شناسی های اواخر قرن ۲۰ باشد. اصولاً تفکرات اولیه و مدرن در مورد توسعه به میزان قابل توجهی  تعمیم دهنده و همگون ساز به شمار میرفتند در حالی که روندهای بعدی خیلی متنوع تر بوده اند.

تحلیل گفتمانی از توسعه ریشه ی این مترولوژی در زبان شناسی و مطالعات مربوط به ادبیات است  و نفوذ و اهمیت آن را باید مدیون پسا ساختارگرایی دانست بر این اساس مطالعات مربوط به توسعه یک  روند عمومی را در علوم اجتماعی دنبال میکند در این راستا باید مقوله ی توسعه به صورت  داستان روایت و متن برخورد کرد کاربرد مؤثر تحلیل گفتمانی به صورت یک ابزار تحلیلی در مورد  سیاست توسعه بدین گونه میباشد که چون توسعه یک گفتمان است بنابراین میتواند تخیلی و  غیر واقعی باشد بر این اساس تحلیل گفتمانی یک شکلی از مدرسیم غربی و تحریف علمی تلقی میشود  که هدفهای واهی را برای کسب دستاوردهای مادی دنبال میکند که میتواند برای مردم جهان  سوم، حتی خسارت بار نیز باشد.

از دیدگاه برخی از صاحبان نظران گفتمان توسعه نظیر شوق شناسی به صورتی که توسط ادوارد  سعید صورت گرفته است سازوکاری بوده است برای تولید و مدیریت جهان سوم و سازماندهی تولید  حقیقت برای این گونه جوامع بر این اساس توسعه میتواند به بهترین وجه به صورت ابزاری اشکال دانش  در مورد جهان سوم را با اشکال گوناگون قدرت و مداخله پیوند دهد تحلیل گفتمانی به صورت مبسوط  در مطالعات فرهنگی فمینیستی و جزاینها به کار رفته است تحلیل گفتمانی به ما کمک میکند تا  استعمارگری را به صورت یک رژیم معرفت شناختی درک کرده و با نگاهی انتقادی به تحلیل ماشین و  پروژه ی توسعه بپردازیم تحلیل گفتمانی از یک حالت متدولوژیک به صورت یک برنامه ی  ایدئولوژیکی، تغییر وضعیت داده است.

فرهنگ و توسعه بر حسب سنت توسعه به صورت یک پروژه ی فرهنگی قوم مدارانه تلقی شده که  در اکثر موارد نوسازی و غربی شدن مترادف یکدیگر تصور شده اند. در این راستا توسعه به عنوان یک  پروژه ی همگون سازه بخشی از فرایند ملت سازی در نظر گرفته شده است. البته در متن مبارزات مند  استعماری این وضعیت دستخوش تغییر گردید تحت این شرایط به موازات رشد بومی گرایی و درون زا  شدن سیاست و اداره بومی شدن فرهنگ و دانش نیز مطرح شد و فرهنگ جایگاه کمکی را در مطالعات  توسعه برای خود احراز نمود در این راستا نقد اروپا محوری توجهات را به چند مرکزگرایی گرایشهای  چند قطبی فرهنگی و کثرت گرایی معطوف ساخت واحد مطالعه در تفکرات توسعه از کلاسیک گرفته  تا نظریه های وابستگی نوسازی و توسعه ی سیاسی دولت برده است. در حقیقت در بسیاری از موارد  هنگامی که مثلاً از بحرانهای توسعه و نوسازی سیاسی سخن به میان می آمد بخش عمده ای از

دغدغه ها متوجه دولت بود یعنی به عبارت دیگر عبور موفق از بحرانهای گوناگون از جمله یک  پارچگی، هویت ، مشروعیت نفوذ و جز اینها که حاکی از توسعه و نوسازی سیاسی بود زمینه را برای  افزایش و تحکیم قدرت دولت فراهم میساخت میان اواسط دهه ی ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۸۰ عمده تفکرات  انتقادی در مورد توسعه پیرامون نظریه های مارکسیستی و نوماکتی بودند. در حقیقت نظریه های  وابستگی و نظام های جهانی عرصه های اولیه مناظره های اواخر دهه ی ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ را تشکیل  می دادند. تحت این شرایط ساختارگرایی مارکسیستی و فصل بندهای شیوه ی تولید به طور اخص برای  تفکرات افراطی توسعه در جهان روشن فکری اواخر دهه ی ۱۹۷۰ و اوایل دهه ی ۱۹۸۰ انگلوساکسن  حائز اهمیت بوده کاربرد ایده های پسا ساختاری در مورد تعیین روابط میان جهان سوم و جهان اول در  ۱۹۷۹ در شرق شناسی ادوارد سعید تجلی یافت از اواسط دهه ی ۱۹۸۰ به بعد ایده های  پساساختاری اندیشه های توسعه ی انتقادی و حتی پسا توسعه گرایی را تحت تأثیر خود قرار داد. لازم به  یادآوری است که پاره ای از متفکران پساساختاری مضامین ساختاری را در کاربرد جدید آن دنبال  کردند. برای مثال جامعه شناس پساساختاری فرانسه ژان بودریا در ۱۹۸۳ خاطر نشان می سازد که  ساختارها اشکال تازه ای به خود گرفتند برای نمونه یک نوع تغییر ساختاری از شیوه ی تولید به کد  تولید و علائم نشانه ها و کدهای فرهنگی نه نیروها و روابط تولیدی مادی جزء عناصر متشکله ی اولیه ی  زندگی اجتماعی شده اند. از نظر او ما در یک حالت حاد واقعیت و انموده به سر می بریم که در آن  تصویر منظره و بازی نشانه ها جانشین منطق تولید شده اند. البته سایز متفکران پساساختاری رویدادها را  به صورتی که به طور همزمان از یک حالت آنارکیک فوران میکرد میدیدند. آنها یک جهان منقطع نه  متداوم پیچیده نه از لحاظ ساختاری ساده را مطرح میکردند بسیاری از پساساختار گرایان خواهان  بازگشت به اهمیت دادن به شخص و یا رویدادهای منفرد بودند در حالی که ساختارگرایی در اشکال  انتقادی اش معمولاً برای انتقاد از سرمایه داری از واژگان اقتصادی بهره می جست، پساساختار گرایی  برپتانسیل برای رهایی انسان در توسعه ی مدرن تاکید مینمود، پساساختار گرایی به توسعه ی مدرن  به صورت یک نوع استراتژی قدرت مدرن و کنترل اجتماعی مینگریست این وضعیت حاکی از نوعی  شقاق در اندیشه ی اجتماعی انتقادی که برخی آن را میان اندیشه های ما قبل از مدرن و مدرن  می پندارند میباشد. بدین ترتیب عصریست مدرن اندیشه و فرهنگ حاکی از نوعی سرخوردگی و از  دست دادن ایمان و باور به فرا روایتهای مدرن نظیر حقیقت رهایی دموکراسی انقلاب و توسعه بوده  است. در رابطه با رویکرد پسا استعماری باید اذعان داشت از آن جا که انتقادات قبلی از سیاستهای  استعماری نتوانسته بود خود را از گفتمانهای اروپا محور رها سازد بنابراین بحث های پساساختاری  جایگاه خاصی را در تجزیه و تحلیل توسعه احراز کرده اند. برای مثال ناسیونالیسم جهان سوم کارگزاری  را به ملتهای تحت اطاعت نسبت میداد و یا در نمونه ی دیگر انتقادات مارکسیستی از لحاظ نظری  بر اساس یک نوع طرح تاریخی شیوه ی تولید قرار داشت که ملی آن تجربه ی اروپا را به سایر نقاط  جهان تعمیم و تسری داده و آن را جهان شمول میساخت در حقیقت نقد پسا استعماری تبادلی میان  فرهنگ امپریالیستی و مجموعه ای از رویه های فرهنگی درون زا بوده که رفته رفته دامنه ی آن به  مباحثات فمینیستی موضوع اقلیتهای قومی زبانی نژادی و مذهبی کشیده شده است. بنابراین موضوع  توسعه که در گذشته در سطح دولت متوقف شده بود اینک بیشتر در سطوح فرو ملی دنبال میشود.

اصولاً تعاملات میان نظریه فمنیسم و توسعه به ۵ شکل ظاهر میشود که عبارت اند از: (۱) زنان در  توسعه (۲) زنان و توسعه (۳) جنسیت و توسعه (۴) زنان محیط زیست و توسعه و (۵) پست مدرنیسم و  توسعه

زنان در توسعه در اینجا با ۵ رویکرد مواجه میشویم که عبارت اند از رویکرد رفاهی تا قبل از  ۱۹۷۰ در نقشهای باز تولید زنان در رابطه با مسائل جمعیتی کنترل (موالیه تأکید میشد. که این  خود منعکس کننده ی وضعیت زنان جهان سومی به صورت عرصه های داخلی و خصوصی بود. رویکرد  انصاف که نشست گرفته از موضع گیریهای سازمانی ملل در قبال زنان میباشد که با مقاومت مردان  مواجه شد. رویکرد ضد فقر تأکید برورود زنان به عنوان نیروی کار و دسترسی آنان به فعالیت هایی برای  کسب درآمد بود. در چنین شرایطی زنان هنوز در حوزه ی داخلی و خصوصی اندرونی) محدود شده و  لذا همچنان از دخالت در امور سیاسی و اجتماعی جامعه کنار گذارده شدند. رویکرد کارآمدی عمدتاً  مربوط به برنامه های تعدیل ساختاری صندوق بین المللی پول بود که بر مشارکت زنان در اقتصادهای  تجدید ساختار شده تاکید میگردید رویکرد توانمند سازی این دیدگاه منعکس کننده ی نظرات  فمینیستی جهان سوم میباشد که به دنبال سازماندهی سطوح پایین جامعه تغییر قوانین و ساختارها از  طریق یک رویکرد از پایین به بالا برده است. در همه ی رویکردهای پنجگانه ی فوق زنان همچنان  به صورت قربانی معرفی میشوند.

زنان و توسعه در اینجا بحث اصلی ورود زنان به عرصه ی نوسازی است. بر این اساس زنان همیشه  بخشی از فرایند توسعه بوده اند ولی پیوند آنها با نوسازی به فقر بیشتر آنها منجر شده است لازم به  یادآوری است که رویکرد مذکور عمدتاً از نظریه ی وابستگی و رویکردهای نو مارکسیستی در مورد  توسعه نیافتگی نشئت میگیرد موضوعاتی از قبیل ریشه های پدرسالاری و تشدید آن با گسترش  سرمایه داری باعث تشکیل زمینه ی تاریخی این مکتب اندیشه گردیده است.

جنسیت و توسعه این دیدگاه از تحلیلهای مارکسیستی دگرگونی اجتماعی و تحلیل های  فمنیستی مردسالاری سرچشمه میگیرد. این رویکرد هنگامی که در رابطه با موضوع توسعه ی ملی  مطرح میشود فضایی را در شرایط وجود موانع ساختاری گسترده برای زنان به عنوان کنش گران  اجتماعی می گشاید بر این اساس زیربنای ساختارهای اجتماعی اقتصادی و سیاسی مورد سؤال قرار  می گیرند. در این روند استراتژیهای نوینی برای مداخلات فمنیسی طراحی میشوند. رویکرد مذکور  میان سرمایه داری پدرسالاری و نژادپرستی تمایز قائل شده که این خود فمنیستها را قادر می سازد تا  فضاهایی را در سیاستهای رسمی برای مداخلات استراتژیک پیدا کنند.

زنان محیط زیست و توسعه بر اساس این رویکرد تسلط مردان بر طبیعت و کنترل آنها برزنان از  علم مذکر گونه نشئت میگیرد که در آن روند صنعتی شدن خسارات جبران ناپذیری به محیط  زیست انسانی وارد کرده است مفهوم سازیهای توسعه تحت عنوان «پیشرفت باعث مرگ طبیعت  به عنوان یک موجودیت زنده و تشدید استثمار انسان و منابع طبیعی شده است. تقویت این تصور که  کمیابی منابع طبیعی از طریق پیشرفت فناوری جبران خواهد شد خود وضعیت خیلی وخیمی را برای  محیط زیست ایجاد کرده است. در این رویکرد موضوع توسعه پایدار یک بحث محوری است. توسعه ی  پایدار باعث برقراری پیوند ایده های انصاف و عدالت میان نسلهای مختلف شده که خود میتواند

تعادلی را میان نیازهای اقتصادی و زیست محیطی برای حفظ منابع تجدید ناپذیر برقرار کند. بدین  ترتیب نظریه های سنتی توسعه از طریق متدولوژی فمینیستی به چالش کشیده میشوند. بر این  اساس فمنیسم از مفاهیم بدیل دیگر اقتصادی و توسعه متمایز میشود؛ زیرا در این جا اقتصاد برای  تبیین ابهامات و تناقضات در فرایندهای پیچیده در شکل مدلهای ریاضیاتی تقلیل گرا و ناقص میباشد.  برخی اقتصاد را به عنوان بخشی از یک نظام ایده ها و گفتمانها برمبنای منطق و عقلانیتی که از فضای  خود جدا شده است میبینند ولی تمدن غرب نظام ایده ها و گفتمانها را فقط به صورت دانش ناب مورد  توجه قرار داده است. از نظر فمنیستها چنین طرز تفکری که بعداً به جهان سوم منتقل شد، باعث  تعزل ارزش زنان و تزلزل پایداری محیط زیست شده است.

پست مدرنیسم و توسعه این دیدگاه واکنشی بوده است به ورود نقدهای پساساختاری و پست  مدرن به نظریه های فمینیستی که مسائل زنان را در جهان سوم مورد توجه قرار می داد. این  رویکرد سایر دیدگاهها از جمله رویکرد جنسیت و توسعه را به واسطه ی آن که زنان جهان سوم را  به صورت دگر» معرفی میکرد نیز دیدگاه زنان در توسعه که زنان را به صورت قربانی ابزار و موجودات  منزوی میپنداشت مورد انتقاد قرار میدهد فمینیستهای پست مدرن رویکرد زنان در توسعه را  به شکلی که در گفتمان استعماری و فرا استعماری و نیز در گفتمان لیبرال در مورد بازارها مطرح میشود و حاکی از ضعیف تر شدن زنان میباشد. مورد توجه قرار میدهد.

فصل سیزدهم

احزاب سیاسی تجمیع خواسته ها

احزاب سیاسی نقش مهمی را در تجمیع خواسته ها و تقاضاها ایفا می نماید. مخصوصاً اینکه امروزه  درک نظامهای سیاسی چه به صورت مطلق و چه به صورت تطبیقی بدون آگاهی از عملکرد احزاب  سیاسی در جوامع مختلف غیر ممکن است احزاب سیاسی یکی از مهمترین و اصلی ترین پیشرفت  های قرون نوزدهم و بیستم است. آنها یک ابداع نظامهای سیاسی مدرن میباشند و در حقیقت وجه  مشخصه نظامهای سیاسی مدرن از نظامهای قدیمی همین احزاب هستند. در حالی که در دورانهای  گذشته همواره جناحهای سیاسی مختلفی در جامعه وجود داشته است و در برخی از موارد سازمان  یافته هم بودند روم باستان شهرهای ایتالیا زمان رنسانس تنها در نیمه دوم قرن نوزدهم احزاب  سیاسی به عنوان تعارضات شناخته میشوند.

احزاب سیاسی ابتدا در اروپا و سپس در آمریکای شمالی پدیدار شدند و پس از آن کم کم در تمام  نقاط دنیا گسترده شدند.

اولین کشوری که دارای نظام یک حزبی گردید شوروی در ۱۹۲۱ است هر چند به گفته بعضی  محققین مکزیک چند سال قبل تر در سال ۱۹۱۲ دارای نظام یک حزبی گردیده بود. نظام یک حزبی  روسیه شوروی در سال ۱۹۲۱ خود مربوط به حزب سوسیال دموکرات روسیه میشود که این حزب خود  مربوط به احزاب سوسیال دموکرات سی سال آخر قرن ۱۹ اروپای غربی می گردد.

امروزه روز احزاب سیاسی در دنیا گسترده هستند و فقط این ۱٫۴ تا ۱٫۵ کشورهای جهان هستند  که دارای رژیمهای فاقد حزب هستند. نوع نظام حزبی یک کشور میتواند بیان کننده ماهیت رژیم  سیاسی آن باشد رژیم های لیبرال دموکراسی تعدد حزب رژیمهای اتوتیر فاقد حزب

در اینجا یک سئوال اساسی مطرح میشود و آنکه چرا احزاب سیاسی در جهان معاصر بدین سان  گسترده هستند. در حالی که در گذشته چنین نبوده است. ۳ دلیل عمده را با توجه به ماهیت جهان

معاصر میتوان بیان نمود

۱ درک وجود تعارض در جامعه

۲ نیاز حکومت برای ارتباط با مردم

اتحاد به معنای قدرت

حال ببینیم احزاب سیاسی به چه معنا هستند؟

احزاب سیاسی از جمله گروهها هستند اما گروههایی از نوع خاص این معیار تنها کافی نیست که  بگویم آنها گروههای سیاسی هستند در حالی که دیگر گروهها نیستند؛ میتوان گفت که تشکیلات  سیاسی عدیده ای را که کم و بیش دارای ارزشها و معتقدات مشترک هستند حزب گویند.

پایگاههای اجتماعی احزاب

پایگاههای اجتماعی احزاب را میتوان به ۴ دسته تقسیم کرد

قبیله ای Tribal و یا Cliente موجد بسیاری از احزاب سیاسی در گذشته انگلستان در قرن

۱۸ و آمریکای لاتین

South African National Party مانند Ethnic فرقه ای

Scottish National Party مذهبی مانند

طبقاتی Class based مانند احزاب سوسیالیست و کارگر

می توان گفت که ارتباط نزدیکی میان حزب و طبقه به خصوصی از اجتماع وجود دارد. به طور  مثال احزاب محافظه کار لیبرال حافظ مصالح و منافع قشرهای مختلف طبقه متوسط و متوسط بالا  هستند.

احزاب سیاسی ناشی از معتقدات مذهبی خاص چه در جوامع در حال توسعه و چه در جوامع  پیشرفته امکان پذیر است احزاب دموکرات مسیحی اخوان المسلمین ……. وجود چنین احزابی با  معتقدات مذهبی چه در جوامع در حال توسعه و پیشرفته بیان کننده این واقعیت است که این  معتقدات یک نیروی اجتماعی اساسی میباشد گروههای رأی دهنده احزاب مذهبی از طبقات و  قشرهای گوناگون هستند. البته لازم به تذکر است که صرف وجود اختلاف فوق منجر به تشکیل حزب  نمی شود. تجارب تاریخی مشترک که منجر به افزایش آگاهی سیاسی میشود، تعارضات قدیمی بین  گروههای مختلف مذهبی ،قومی تفوق یک طبقه بر طبقه دیگر به این امر کمک می نماید.

ساختار احزاب سیاسی

در بررسی احزاب سیاسی باید سازمان و ساختار آنها را مورد توجه قرار داد. در ساختار احزاب بایستی

سه وجه را مورد بررسی قرار داد که شامل

Top Leadership ۱ رأس رهبری

Cocecutine executive هیأت اجرایی

Secretariat دبیرخانه

همچنین در بررسی ساختار احزاب باید سه جنبه ذیل را مورد توجه قرار داد

۱- ساختار درونی احزاب Internal struction of parties

-۲- ساختار برونی احزاب External structure of parties

Patterns of headership الگوهای رهبری

بررسی ساختار درونی احزاب

ساختار درونی و تشکیلات احزاب امروزه اهمیت زیادی دارند زیرا هر اندازه افراد دارای معتقدات و  ارزشهای تزلزل ناپذیر باشند و گروهها و طبقات طرفدار آنها نیز وجود داشته باشد تا این افراد در سازمانهایی  متشکل نگردند نیل به هدف نهایی و تحقق بخشیدن به ارزشها و معتقدات بسیار مشکل است.

در مورد ساختار داخلی احزاب باید به گستردگی جغرافیایی تمرکز و یا عدم تمرکز و همچنین  ایدئولوژی آنها توجه کرد.

پروفسور دوورژه ساختار احزاب را به یک هرم تشبیه میکند که در رأس هرم دستگاه رهبری و در قاعده  آن افراد قرار دارند. عناصر پایه احزاب در گستردگی و تمرکز و عدم تمرکز ساختار احزاب مهم هستند.

عناصر پایه احزاب را میتوان به ترتیب زیر بیان کرد

سلول Cellule احزاب کمونیست

میلیشا Melitia احزاب فاشیست

انجمن Caucas احزاب لیبرال

-۴- بخش Section احزاب سوسیالیست

از نقطه نظر ایدئولوژی احزاب سیاسی را میتوان به چند گروه اصلی تقسیم نمود

۱- احزاب محافظه کار Conservation parties

-۲- احزاب سوسیالیست Socialst parties

– احزاب کمونیست Communist parties

-۴- احزاب لیبرال Liberal parties

دیگر احزاب Others

که به بررسی آنها می پردازیم

-۱ احزاب محافظه کار احزابی هستند که بیشتر خواستار وضع موجود میباشند. در کشورهایی  که ساکنین آن تابع مذهب پروتستان میباشند به نام احزاب محافظه کار برخورد میکنیم انگلستان  سوئد و دانمارک در حالی که در کشورهایی که مذهب کاتولیک پیروان زیادی دارند، حزب محافظه  کار وجود ندارد در چنین کشورهایی به نام حزب دموکرات مسیحی برخورد می کنیم (آلمان، ایتالیا  ونزوئلا ….. در این حزب Liberal democrat همان ماهیت حزب محافظه کار را دارد.

احزاب سوسیالیست در بعضی از کشورها حزب که خود را حافظ مصالح و منافع طبقات  کارگر زحمتکش می داند به نام کارگر و در بعضی دیگر سوسیالیست خوانده میشود ( حزب کارگر در  انگلستان نروژ سوسیالیست در اطریش پرتغال ژاپن و….. این دسته از احزاب چه به نام حزب کارگر  و چه سوسیالیست خوانده شوند دارای معتقدات کم و بیش مشابهی هستند در حالی که در بعضی از  کشورها به موازات یک حزب سوسیال دموکرات که تا اندازه ای معتدل تر و میانه روتر از حزب  سوسیالیست میباشد فعالیت میکند.

ریشه احزاب کمونیست و سوسیالیست و کارگر یکی است که انشعاب پیدا میکند و به شاخه  کمونیست سوسیالیست و یا کارگر و سوسیال دموکرات تقسیم میشود.

یک نکته در اینجا مطرح میشود و آن تفاوتی است که میان این دو شاخه وجود داشته است. این  تفاوت را میتوان در این دو مورد خلاصه نمود

(الف) از نقطه نظر روشهای قابل استفاده برای حصول قدرت از نقطه نظر تکنیک روش به دست گرفتن  قدرت در حالی که احزاب سوسیالیست کارگر و سوسیال دموکرات معتقد به استفاده از طرق مشروع و انتخابات  آزاد هستند احزاب کمونیست معتقد به حصول قدرت از راه مبارزه مسلحانه میباشند.

ب از نقطه نظر مضمون و یا مفاد برنامه از نقطه نظر مضمون برنامه هایشان احزاب کارگر سوسیالیست  فقط معتقد به انتقال بخشی از فعالیتهای اقتصادی از بخش خصوصی به بخش عمومی هستند کمونیستها  معتقدند که بخش وسیع تری از فعالیتهای اقتصادی تا حد ممکن به بخش دولتی یا عمومی منتقل گردد.

۱ در مورد احزاب لیبرال باید گفته شود که امروزه این احزاب اهمیت سابق را ندارند. اکثر احزاب  لیبرال که در قرن نوزدهم به وجود آمدند معتقد به تحدید قدرت بادشاه امکان آزادیهای  فردی و سیاسی و امتیازات سیاسی بودند. امروزه در بسیاری از جوامع این امتیازات به وسیله  قوانین اساسی تامین گردیده است. امروزه به خصوص در کشورهای پیشرفته تلاش و تأکید و  توجه بیشتر بر نظام اجتماعی و اقتصادی است.

-۲- اما منظور از دیگر احزاب احزاب افراطی چپ و راست و کوچک هستند که معمولاً بیش از ده  درصد آراء را در انتخابات به دست می آورند.

احزاب را همچنین میتوان بر حسب هدفی که در جامعه دنبال میکنند به سه دسته تقسیم کرد:

Group Representative parties ۱- گروه انتخابی

این احزاب در نظامهای پارلمانی و رقابتی در جستجوی یافتن حداکثر کرسی در مجلس هستند تا  از طریق آن به اهداف و برنامه های خود برسند. مانند بسیاری از کشورهای مختلف پارلمانی

Nation building parties ۲- احزاب ملت سازی-

این احزاب در جستجوی به دست آوردن یک احساس هویت ملی مشترک و سرکوبی اختلاف قبیله ای  در کشورهای تازه استقلال یافته هستند. نمونه های این احزاب را میتوان در بعضی از کشورهای آسیائی و  به خصوص آفریقا پیدا کرد مانند حزب انقلابی تانزانیا

Mobilization and integration parties احزاب بسیجی

این گونه احزاب از طریق بسیج مردم و قدرت انحصاری که در دست دارند در جستجوی به  دست آوردن اهداف رهبران و رژیم سیاسی میباشند نمونه های این احزاب را میتوان حزب  کمونیست در شوروی سابق و در مکزیک دانست.

وظایف و عملکرد احزاب سیاسی

وظایف و عملکرد احزاب سیاسی در کشورهای مختلف بستگی مستقیم به نظام سیاسی کشور حدود و  فعالیت احزاب و نقش آنها در فرآیند سیاست دارد.

همچنین در این امر قدرت حزب و هدفی که دنبال میکند بسیار مهم است. یک حزب انقلابی  ممکن است وظیفه انتقال و تغییر سازمان حکومت اقتصاد فرهنگ کل جامعه را به عهده داشته باشد.  که در صورت موفقیت تمام فعالیتهای جامعه را تحت کنترل خواهد آورد در طرف دیگر ممکن است  یک حزب محافظه کار بیش از یک فرقه خاص که خواستار حفظ وضع موجود است، عملکردی نداشته  باشد. وظیفه حزب کمونیست سابق شوروی با وظیفه حزب محافظه کار انگلیس وظیفه حزب انقلابی تانزانیا با  جبهه آزادی بخش ملی الجزایر از نقطه نظر فعالیت برنامه و حیطه کار با یکدیگر تفاوت دارد. به طور کلی  میتوان با توجه به نوع نظام سیاسی و قدرت حزب وظایف زیر را برای احزاب سیاسی مشخص نمائیم

۱ – اجتماعی شدن یا جامعه پذیری سیاسی Political Socialozation

علاوه بر ساختهای مختلفی که در فرآیند اجتماعی شدن مؤثر هستند حزب سیاسی نیز به نوبه  خود نقشی را در این امر بازی می نماید. البته با توجه به رژیم سیاسی وجود یک حزب یا چند حزب  این فرآیند تفاوت پیدا میکند در کشورهای یک حزبی حزب نقش مهمی را در این امر دارد در حالی

که در کشوری که تعدد و احزاب وجود دارد خواه و ناخواه ساختهای دیگر مانند خانواده و….. نقش  مهمتری را در اجتماعی شدن دارا هستند.

Political Participation مشارکت سیاسی

احزاب سیاسی چه در کشورهای یک حزبی و چه چند حزبی نقش مهمی را در مردم و  فعالیت های سیاسی بر عهده دارند.

در بسیاری از کشورها فلسفه ایجاد نظام یک حزبی غیر کمونیستی ایجاد ساختی برای جلب  مشارکت مردم بوده است.

Political Communication ارتباطات سیاسی

احزاب سیاسی با توجه به نوع نظام سیاسی کشورها نقش مهمی را در نقل و انتقال اطلاعات چه  از دولت به مردم و چه از مردم به دولت بالا به پائین پائین با بالا بازی میکنند. در کشورهای  دموکرات این وظیفه حزب کمتر از کشورهای یک حزبی است زیرا در کشورهای یک حزبی حزب  وسیله ای برای ارتباطات سیاسی است.

-۴- بکارگیری و استخدام سیاسی Political Recruitment

یکی دیگر از وظایف حزب بکارگیری یا استخدام افراد در مناصب مختلف است که با توجه به نوع  نظام سیاسی از کشور به کشور دیگر متفاوت است. در نظامهای یک حزبی در کشوری مانند اتحاد  جماهیر شوروی در قبل میبایستی تمام مشاغل اساسی و مهم دولتی بروکراسی باید توسط اعضای حزب  اشغال گردد در حالی که در کشورهایی که دارای رژیم دموکراتیک هستند و چند حزب برای تسخیر قدرت با  یکدیگر مبارزه میکنند خواه ناخواه بکارگیری و استخدام سیاسی شکل دیگری به خود میگیرد و ممکن است

حتی یک فرد بدون وابستگی حزبی شاغل مقامات دولتی به غیر از وزارت گردد.

بیان و تجمیع خواسته ها تقاضاها Articulation and aggregation of demants

احزاب سیاسی ممکن است مانند بعضی ساختهای دیگر مثل گروههای ذینفع تقاضاهای مردم یا  گروههای مختلفی را بیان نمایند و حتی شکل دهند. در مرحله بعد در بسیاری از جوامع باز هم حزب  سیاسی است که این تقاضاها را جمع میکند به این معنا که تقاضاهایی که بر اساس بیان خواسته ها  جمع گردیده به صورت خط مشی های کلی تنظیم میگردد و به عنوان سیاستهایی اعلام میشود. حال  اگر در نظام چند حزبی حزبی که خط مشی هایی را اعلام کرده است در انتخابات پیروز گردد خط  مشی های کلی خود را مانند توسعه بیمه های اجتماعی آموزشی و پرورش رایگان با تصویب قوانینی به  مرحله اجراء میگذارد که در حقیقت وظیفه وضع قوانین و اجرای آن را انجام می دهند.

طبقه بندی نظامهای مختلف حزبی

نظامهای مختلف حزبی را میتوان به ترتیب زیر مشخص نمود:

۱ نظامهای یک حزبی نظامهای یک حزبی نیز خود به سه دسته تقسیم میشوند:

(الف) نظامهای یک حزبی کمونیستی

ب نظامهای یک حزبی فاشیستی

(ج) نظامهای یک حزبی ملت ها دولتهای جدید.

فلسفه نظم یک حزبی به نحوی که اولین بار در شوروی به وجود آمد این بود که عمل مدرنیزه شدن  را با مشارکت و تجهیز مردم انجام دهد نظامهای یک حزبی را در حقیقت یک نظام سیاسی که وظیفه انتقال  از نظامهای دیکتاتوری را به نظامهای دموکراتیک انجام دهد می نامند بعد از شوروی در ۱۹۲۱ که نظام تک  حزبی را انتخاب نمود در فاصله دو جنگ جهانی بسیاری از کشورها ترکیه در ۱۹۲۵، چین در ۴-۱۹۲۳  آلمان در ۱۹۳۴ دست راستی و سپس ایتالیا دارای نظام یک حزبی گردیدند.

در سالهای پس از جنگ جهانی دوم متعاقب استقلال بسیاری از سرزمینهای آسیابی آفریقائی  رهبران بسیاری از کشورهای جدید الاستقلال نظام یک حزبی را به عنوان نظام سیاسی کشور تقلید  کردند کنیا) و تانزانیا در بسیاری از مواقع به این نظامها اصطلاح دیکتاتوری توسعه را اطلاق میکنند.  خصوصیات نظام یک حزبی

۱- قدرت سیاسی در کشورها توام با اخذ تصمیم و کنترل دستگاههای دولتی در اختیار حزب  واحد است. رهبران حزبی تصمیمات اساسی را درباره کل مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی  داخلی و خارجی اخذ می نمایند.

۲- سازمانهای اجتماعی و گروههای مختلف سازمان جوانان زنان دانشجویان را در اختیار و  کنترل حزب است.

وسایل ارتباط جمعی به طور کلی در اختیار انحصاری حزب و دستگاههای حزبی میباشد.

مانع قانونی در مقابل اخذ تصمیم و اجرای تصمیمات حزب وجود ندارد.

در حال حاضر فرقی که کشورهای یک حزبی کمونیستی با غیر کمونیستی دارند این است که  الف) در نظامهای غیر کمونیستی مالکیت خصوصی از میان نرفته است و اکثرا دارای نظام  اقتصادی مختلط هستند.

ب دکترین مبارزه طبقاتی که مورد قبول کمونیستها است و از بین بردن طبقه بورژوا در این کشورها  مطرح نیست زیرا طبقه بورژوا در کشورهای در حال توسعه که نظام یک حزبی دارند، شامل پزشک و  مهندس و معلم است که این کشورها به آنها نیاز دارند.

امروزه با توجه به تحولات بین المللی در کمتر کشوری با نظام یک حزبی روبرو هستیم؛ زیرا  گذشته از فروپاشی نظامهای یک حزبی در کشورهای Former – communist در دیگر کشورهای  یک حزبی دیگر کشورهای آفریقایی که گهواره نظامهای یک حزبی غیر کمونیستی هستند نیز تغییر و  تحول صورت گرفته و نظام چند حزبی مسلط گردیده است.

Competitive multi-party system نظامهای چند حزبی رقابتی

نظامهای چند حزبی رقابتی نیز به نوبه خود به نظامهای دو حزبی و چند حزبی و درجه ای که  احزاب در تضاد و یا اجماع هستند، تقسیم میشود.

۲-۱- نظام دو حزبی اجماعی در این نوع نظام در حالی که برنامه های مخالف با یکدیگر دارند  ولی قادر هستند که بدون تهدید به ثبات حکومت و در درون نظام موجود به رقابت بپردازند. مانند  حزب کارگر، منطقه کار انگلستان

۲-۲- نظام چند حزبی اجماعی در این نوع نظام چند حزب قادر هستند که در درون حکومت به

رقابت بپردازند و بر اساس به دست آوردن اکثریت حکومت کنند؛ مانند کشور دانمارک

-۲-۳- نظام دو حزبی متعارض در این نوع نظام دو حزب با یکدیگر اختلاف اساسی دارند و با یکدیگر در  تضاد هستند. اختلافات آنها اساس نظام سیاسی را مورد گفتگو قرار می دهد؛ مانند کشور اطریش

۲-۴- نظام چند حزبی متعارض چند حزب موجود با یکدیگر عمیقاً در تضاد و تعارض میباشند و  اساس جامعه مورد گفتگو میباشد؛ مانند جمهوری چهارم فرانسه

-۲-۵- نظامهای مختلط دو حزبی در این نوع نظام ما با الگوی پیچیده تری روبرو هستیم دو  حزبی که مسلط هستند کاملاً متضاد و شکافها و عدم اعتماد بین آنها کاملاً عمیق است. اما به خاطر  تجارب تاریخی که در پیش چشم رهبران است با یکدیگر مصالحه میکنند و یک اعتماد محدود را  ایجاد میکنند. مانند کشور اطریش در دهه ۷۰

-۲-۶- نظام مختلط چند حزبی در این نیز اختلافات عمیق است ولی به خاطر صلاح و منافع  مملکت رهبران با یکدیگر مصالحه میکنند؛ مانند کشور هلند در سال ۱۹۷۲

همچنین میتوان به یک طبقه بندی از نظامهای حزبی اشاره نمود

الف) دو حزب در جامعه مسلط است. هر دو حزب حدود ۵۰ رای را در انتخابات به دستمی آورند. حزب  سوم خیلی کوچک است. از این نوع میتوان ایالات متحده آمریکا، نیوزلند استرالیا، بریتانیا و اطریش را نام برد.

ب آرای انتخاباتی بین سه حزب به طور نسبی ۴۵ – ۴۰ و ۳۵ و ۲۵ تقسیم می شود. آلمان  لوکزامبورگ، کانادا، بلژیک از این گونه اند.

(ج) معمولاً یک حزب اول حدود ۴۵ ۴۰ آراء را به دستمی آورد و بقیه بین ۳ تا ۴ حزب  قسمت میشود. دانمارک، سوئد، نروژ ایسلند ایتالیا و هلند از این نوع هستند.

د چند حزب در انتخابات آراء را بین خود قسمت میکنند فنلاند و سوئیس از این دسته اند.  معمولاً هیچ حزبی بیش از ۲۵ آراء را به دستنمی آورد.

خلاصه فصل

احزاب سیاسی نقش مهمی را در تجمیع خواسته ها و تقاضا ایفا مینمایند. احزاب سیاسی ابتدا در اروپا  و سپس در آمریکای شمالی پدیدار شدند و پس از آنها کم کم در تمام نقاط دنیا گسترده شدند.

در واقع تشکیلات سیاسی عدیده ای را که کم و بیش دارای ارزشها و معتقدات مشترک باشند  حزب نامیده می شوند.

پایگاه های اجتماعی احزاب از قبیله ها فرقه ها مذاهب و طبقات : نشأت گرفته اند. پروفسور دووزره، ساختار  احزاب را به یک هرم تشبیه میکند که در رأس هرم دستگاه رهبری و در قاعده آن افراد قرار دارند.

از نقطه نظر ایدئولوژیک احزاب سیاسی به احزاب محافظه کار سوسیالیست کمونیست، لیبرال و دیگر

احزاب تقسیم میشوند.  با توجه به نوع نظام سیاسی و قدرت حزب وظایفی را از جمله اجتماعی شدن مشارکت سیاسی

ارتباطات سیاسی بکارگیری و استخدام سیاسی و بیان تجمیع خواسته ها و تقاضاها برای آن برشمارد.

همچنین میتوان نظام های مختلف حزبی را به نظامهای یک حزبی و چند حزبی رقابتی تقسیم بندی  کرد. نظام های یک حزبی به سه دسته کمونیستی فاشیستی و یک حزبی ملتها تقسیم میشوند.

نظام های چند حزبی رقابتی نیز به نوبه خود به نظامهای دو حزبی و چند حزبی و درجه ای که  احزاب در تضاد و یا اجماع هستند تقسیم میشوند.

نکات کلیدی و اصطلاحات مهم

احزاب سیاسی (Political Parties سازمانهای دائمی و رسمی که میان واستهای گوناگون جامعه  میانجیگری کرده و ضمن شرکت در رقابتهای انتخاباتی خواستهای مزبور را به سیاست تبدیل میکنند.

فصل چهاردهم

ساختارهای حکومت وضع و اجرای قوانین

توزیع جغرافیایی قدرت

از نقطه نظر تمرکز قدرت حکومتی در حکومت مرکزی و یا توزیع آن در مناطق جغرافیایی کشور  ایالت استان فدرال و… میتوان طبقه بندی زیر را ارائه داد

۱- نظامهای واحد یا بسیط

نظامهای فدرال فدراسیون)

نظامهای کنفدرال (کنفدراسیون)

در نظامهای نوع اول قدرت قانونی در حکومت مرکزی تمرکز یافته واحدهای جغرافیایی و منطقه  ای مانند ایالت ها استانها به وسیله حکومت مرکزی به صورت واحد اداره می گردند. قانون  در تمام مناطق کشور یکسان است و ایالات و استانهای کشور از حکومت مرکزی تبعیت  می کنند و استقلالی از خود ندارند مانند ایران فرانسه چین

در نظامهای نوع دوم یعنی فدرال کشور به ایالات استانها و فدرالها تقسیم شده است که معمولاً  قدرت بین حکومت مرکزی و فدرالها تقسیم شده است. هر یک از ایالات فدرالها و استانها معمولاً  تا حدودی بر امور داخلی خود ناظر میباشند و برای آنکه حقوق هر یک از قلمروهای تابعه  فدراسیون مشخص میباشد. معمولاً یک قانون فدرال یا کلی وجود دارد که این قانون قدرت را  میان واحدها یا فدرالها تقسیم می نماید فدرالها در امور داخلی خود استقلال دارند ولی در مورد  مسائل سیاست خارجی امور دفاع و مسائل مشترک مملکتی تابع قدرت مرکزی هستند. از  آن جایی که معمولاً بین ایالات و دولت فدرال در مورد تفسیر بعضی از قوانین ممکن است اختلاف  حاصل آید یک مرجع مانند دادگاه عالی وجود دارد که به تفسیر قانون فدرال می پردازد.  کشورهای فدرال مانند ایالات متحده آمریکا، جمهوری فدرال آلمان

کشورهایی نیز هستند که به صورت شبه فدرال ادره میشوند مانند انگلستان و ایتالیا

در نظامهای نوع سوم کنفدرال یا کنفدراسیون چند نظام سیاسی برای اعمال خود سیاستهای  مشترکی را مشخص کرده اند. در حقیقت کنفدراسیون اجتماعی است از چندین واحد سیاسی یا  کشور که اتحادیه ای را برای دفاع و همکاری متقابل تشکیل میدهند اما این کنفدراسیون فاقد  قدرت جهت اعمال نفوذ در ملتها یا کشورهای عضو کنفدراسیون میباشد؛ اعضای کنفدراسیون  دارای شخصیت های بین المللی جداگانه میباشند در حالی که اعضای فدراسیون هویت  بین المللی ندارند. ایالات متحده قبل از سال ۱۷۸۷ دارای سیاست کنفدرال بود. امروزه امارات  متحده عربی و وحدت کشورهای اروپایی بهترین نمونه ها هستند.

تفکیک قدرت حکومتی

از نقطه نظر تمرکز یا تفکیک قدرت حکومت در فرد و یا ارکان و نهادهای مختلف میتوان طبقه بندی  زیر را ارائه داد. این طبقه بندی در هر سطح از توزیع جغرافیایی قدرت وجود دارد:

۱- رژیم های اقتداری

در این نوع رژیم ها اقتدار حکومتی در یک فرد و یا رکن خاصی تمرکز یافته است و تقسیم بندی و

تفکیک قدرتی در میان نیست

رژیم های پارلمانی

این نوع رژیم ها به وسیله ترکیبی از قوه مقننه مجالس قانونگذاری و مجریه سیاسی خصوصیت  یافته اند. در اکثر این رژیمها قوه مجریه به وسیله مجلس با پارلمان انتخاب میشوند و مجریه یعنی  رکنی که قدرت مسئول و واقعی را در دست دارد تا زمانی که اکثریت را در مجلس در دست دارد بر  سر کار باقی است. در حالی که مجریه تشریفاتی در مدت مشخصی قدرت را دارد و لیکن مجریه واقعی  و مسئول به وسیله اکثریت و یا ائتلاف مجلس انتخاب و کار میکند مانند بریتانیا، ایتالیا، ژاپن  پاکستان و هندوستان

– رژیم های ریاستی ریاست جمهوری

در این نوع رژیمها اقتدار حکومتی به طور زیادی در دست ریاست جمهوری متمرکز است.  کیفیت اصلی این رژیم ها آن است که مجریه سیاسی مؤثر رئیس جمهور مستقل و برای دوره خاصی  از طرف مردم انتخاب میشود و اداره امور مملکت را برای زمان مشخص به دستمی آورد. قدرت وی  بستگی به رای پارلمان ندارد و پارلمان جز در موارد استثنایی نظارتی به روی ریاست جمهوری ندارد. از  جمله این رژیم ها ایالات متحده آمریکا است. ذکر یک نکته ضروری است و آنکه بین این نوع رژیم  ریاستی واقعی و بعضی رژیمهای ریاستی که جنبه اقتداری دارند باید تمایز گذاشت. بسیاری از رژیم  های ریاستی پس از زمانی به اقتداری گرایش پیدا میکنند.

-۴- رژیمهای ریاستی پارلمانی

در این نوع رژیم ها که تبلور آن را میتوان در جمهوری فرانسه دید رئیس جمهور و نخست وزیر  مشترکاً اداره امور را در دست دارند در فرانسه رئیس جمهور برای مدت هفت سال از طرف مردم انتخاب  می گردد. در عین حال نخست وزیر و کابینه او از طرف اکثریت مجلس باید مورد تایید قرار گیرند. هم رئیس  جمهور و هم نخست وزیر از قدرت اجرائی به سهم خود برخوردار هستند.

تحدید قدرت حکومتی

امروزه در قوانین اساسی کشورها قدرت حکومت و حیطه آن مشخص شده است. قوانین اساسی کشورها  حدود آزادی افراد آزادی بیان آزادی تجمع و غیره را مشخص کرده است. از این رو قدرت حکومتها به  طور رسمی قوانین اساسی آنها تحدید شده است. همچنین دادگاهها و نظام قضائی یک کشور نقش  مهمی را در تحدید قدرت حکومتی دارا هستند. اگر دادگاههای قضائی در یک کشور از استقلال  برخوردار نباشند مشکل است اگر نه ناممکن است که بتواند از آزادی افراد حمایت کنند. حکومتها را  میتوان با توجه به استقلال وابستگی و حتی نظارت دادگاهها در مسائل حکومتی تقسیم بندی نمود. در  یک طرف دادگاههایی از استقلال برخوردار نیستند داریم و در طرف دیگر دادگاههایی که نه تنها

وظیفه قضائی خود را انجام میدهند بلکه نظارت بر اعمال حکومتی نیز به عهده آنها است.

قانونگذاری وضع قوانین

برای انجام هر عملی اولین قدم گرفتن تصمیم است که ممکن است به صورت خودآگاه و با ناخوداگاه  گرفته شود. از آنجائیکه درس ما مربوط به سیاست است بنابراین موضوع مورد نظر ما تصمیمات  سیاسی است. تصمیمات سیاسی مربوط به ایجاد تحولاتی و با حل و فصل تعارضاتی و با عموماً مسائل  مربوط به جامعه است. تصمیمات سیاسی معمولاً به وسیله افراد و یا دستگاهها گرفته می شود. این افراد  و یا ارگانها اختیارات لازم را طبق قانون و یا عرف و عادت و رسوم موجود دارا هستند. البته ذکر یک  نکته در مورد تصمیمات سیاسی ضروری است و آنکه این تصمیمات دارای ضمانت اجراء می باشند.

همین ضمانت اجرای آنهاست که تصمیمات را به صورت قانون در می آورد و افراد تصمیمات را اجرا  می کنند. از نقطه نظر تاریخی عمل تصمیم گیری رئیس یک قبیله با عمل دربارهای قرون وسطی و  شورای انقلاب و مجالس مقننه امروزی در کشورها یک مفهوم را دارند.

اگر بخواهیم از نقطه نظر اهمیت و محتوی تصمیمات یک تقسیم بندی داشته باشیم می توانیم

انواع زیر را مشخص نمائیم

– تصمیمات اساسی و بنیادی

این تصمیمات عموماً به تمام افراد جامعه مربوط میشود و نتایج آن هم شامل تصمیم گیرندگان و هم  کانی که مشمول تصمیمات اخذ شده هستند میباشد مثل ملی شدن بانکها، تصمیم حق رای و غیره در  جوامعی که دارای حکومت قانون اساسی هستند و در نتیجه آئین اصول و مقرراتی در مورد اخذ تصمیم در  مورد مسائل بنیادی وجود دارد هر گونه تغییر و تحول اساسی تدریجاً و به صورت مسالمت آمیز صورت  می گیرد. در مورد دیگر ممکن است متعاقب انقلاب تغییر و تحولات اساسی صورت گیرد.

لوایح قانونی

دومین نوع تصمیمات از نقطه نظر محتوی تصمیماتی هستند که ممکن است مربوط اکثریت  جامعه نباشند و منحصراً تعداد معدودی از افراد یا موارد را در بر می گیرد. مانند تصمیمات اداری

– تصمیمات قضائی

این دسته از تصمیمات توسط قضات در دادگاهها گرفته میشود و معمولاً جنبه های خاص و افراد  خاصی را در بر میگیرد. همچنین اگر بخواهیم یک تقسیم بندی در مورد مفاد تصمیمات داشته باشیم  میتوانیم مطرح نمائیم که در گذشته تصمیماتی که اخذ میشد بیشتر جنبه سیاسی و کلی داشت و  تمام افراد جامعه را در بر میگرفت مانند تصمیم حق رأی و غیره در حالیکه اکنون از نقطه نظر  مضمون و مفاد تصمیمات ملاحظه میشود که تصمیمات بیشتر به صورت قانون مسائل اجتماعی و  اقتصادی را در بر میگیرد و هر قانون گروههای خاصی را از نقطه نظر اجتماعی مورد پوشش قرار می

دهد. مانند حقوق و وظایفی برای کارگران بیمه های اجتماعی و غیره

نهادهای وضع قوانین

تصمیمات سیاسی که به صورت قوانین و لوایح قانونی در میآیند در جوامع مختلف از نقطه نظر زمانی  و مکانی ممکن است توسط نهادهای مختلف گرفته شود. این نهادها را میتوان به ترتیب زیر مشخص  نمود

۱- مجالس مقننه

مجریه سیاسی بروکراسی

تمامی رای دهندگان شرکت تمامی رای دهندگان در یک تصمیم را به نام همه پرسی با رفراندم  مانند همه پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

-۴- روحانیون اگر در جامعه ای طبقه روحانی دارای قدرت باشند تصمیمات توسط آنها گرفته

می شود.

۵- احزاب سیاسی

پادشاه امیر شیخ سلطان در کشورهایی که قدرت انحصاری دارند.

جنگجویان قبیله در جوامع ابتدائی که قدرت تحت تسلط جنگجویان آن قرار داشت.

شورای ریش سفیدان در گذشته و جوامع سنتی

در اینجا به بررسی عمومی ترین نهاد قانونگذاری در کشورهای مختلف هستند می پردازیم. در حالیکه  امروزه در عمل سایر نهادها مانند بروکراسی و مجریه نیز به نحو گسترده ای از طریق صدور بخشنامه و آئین  نامه در این فرآیند در حال انجام وظیفه میباشند.

مجالس مقننه

مجالس ارکانی متشکل از تعدادی اعضا کمتر و بیشتر هستند که در مورد مسائل مورد نیاز جامعه به  بحث و تبادل نظر و سپس تفکیک گذاری می پردازند. البته بر حسب نوع نظام سیاسی اهمیت مجالس  متفاوت است و ممکن است نقش کمتر و یا بیشتری را در کشورها بازی کنند. در اکثریت قوانین  اساسی کشورهای جهان نهاد قانونگزاری نه ،پارلمان کنگره بعنوان مظهر حاکمیت عمومی و رکن اصلی  تصمیم گیری بیان میشود اما در واقعیت متفاوت است. در بسیاری از کشورها این نهاد متعاقب یک  تغییر در نظام سیاسی مثل کودتا ملغی گردیده و یا انتخاب آن به تعویق افتاده است. نکته قابل ذکر  آن است که معمولاً تدوین عملی قوانین در اکثر کشورهای مختلف در نهادهای دیگر مانند مجریه و  پروکراسی انجام میشود.

مجالس در اغلب موارد جایگاهی برای بحث درباره مسایل جاری روز سیاستهای کلی بدون  مخالفت در سیاستهای کشور و…… میباشد. همچنین نقش مهمی را در فرآیند جامعه پذیری اجتماعی  شدن و بکارگیری رهبران سیاسی داشته اند در بسیاری از کشورها رؤسا سالها نماینده مجلس بوده اند  با اینکه بسیاری از وزراء بعداً وارد مجالس مقننه میشوند.

از سه نقطه نظر میتوان مجالس را مورد بررسی قرار داد

ساختار قدرت و ترکیب

۱- ساختار مجالس

به همان ترتیب که مجالس قدرت کمتر و یا بیشتری را در فرآیند وضع قوانین دارا هستند و همچنین  الگوهای متفاوتی را از نقطه نظر سازمان نیز دارند در بعضی از کشورها نظام دو مجلسی است مانند  مجلس ملی و سنا در فرانسه و مجلس سنا و شورای ملی در زمان شاه و در بعضی از کشورها یک

مجلس وجود دارد مانند ایران حاضر با الجزایر و…… البته امروزه روندی رو به رشد، ولی آهسته در مورد  انحطاط نظام دو مجلسی وجود دارد و در تدوین قوانین اساسی جدید کشورها بیشتر یک مجلس برای  انجام وظایف خود در نظر گرفته میشود؛ مانند ایران که مقاومت انقلاب اسلامی از نظام دو مجلسی  تبدیل به نظام یک مجلس گردید در بیشتر کشورها مجلس دوم مانند سنای آمریکا سنای فرانسه :  لردها در انگلستان بیشتر جنبه محدود کننده و تأخیری نسبت به وضع قوانین دارند.

از نقطه نظر سازمان داخلی مجالس که نقش مهمی را در فرآیند وضع قوانین و حتی اجرای آن  دارد میتوان به دو سازمان داخلی زیر توجه کرد

الف) سازمان حزبی مجالس در نظامهای پارلمانی که منوط به وجود فعالیت احزاب سیاسی  مختلف است، مجلس از ترکیب احزاب اکثریت اقلیت و…) به وجود آمده است. کابینه ها در این  نظامها تا زمانی میتوانند پایدار باشند که اکثریت در مجالس را در دست داشته باشند و یا ائتلافی بین  احزاب فراهم آید سازمان حزبی مجالس در نظامهای پارلمانی بسیار مهم است. در حالی که در  نظامهای ریاستی ریاست جمهوری رئیس جمهور و مجریه سیاسی برای دوره شخصی انتخاب  میشوند و در موارد لزوم کابینه ها تغییر نمی کنند.

ب سازمان رسمی مجالس تمام مجالس یک ساختار کمیته ای دارند کمیته های مختلف بر  حسب موارد و مسائل تشکیل میگردند و اعضای پارلمان بر حسب صلاحیت و علاقمندی خود در آنها  متشکل میشوند فلسفه این امر نیز به نوبه خود این است که در همه مسائلی که به مجلس برای  تصمیم گیری فرستاده میشود همه نمیتوانند به شور و بحث بپردازند. از این رو در ابتدای امر  موضوعات در کمیته ها بر حسب تخصص حل و فصل میشوند و سپس برای تصمیم گیری در سطح مجلس مطرح می گردند. البته اهمیت کمیته ها نیز بر حسب نظام سیاسی متفاوت است.

نکته مهم دیگر در بررسی ساختار مجالس تعداد نمایندگان به نسبت جمعیت کشور است. در  هندوستان برای هر یک میلیون نفر نماینده انتخاب میشود در ایالات متحده برای هر نیم میلیون نفر  یک نماینده برگزیده میشود برای بریتانیا هر ۲۵۰ هزار نفر و ایتالیا هر ۱۰۰۰ نفر و ……

-۲- قدرت مجالس

میزان قدرت مجالس هم به طوریکه در قانون اساسی پیش بینی شده است و هم قدرت واقعی آن یک  نکته مهم در بررسی آنهاست اساسی ترین تفاوت و میزان قدرت مجالس مربوط به مجالی است که  قدرت وارد کردن مجریه به استعفا را دارا میباشند و آنهایی که فاقد این قدرت هستند. در لیبرال  دموکراسیها بین نظامهای ریاست جمهوری آمریکای شمالی و نظامهای پارلمانی اکثر کشورهای  اروپای غربی ژاپن و…) نیز نقش مجالس متفاوت است. بر حسب توجه به قانون اساسی هر کدام از آن  ها میتوان قدرت مجالس را یافت.

ترکیب اعضاء

همچنین میتوان مجالس را از نقطه نظر ترکیب افرادی که در آن عضویت دارند مورد مطالعه قرار داد. اکثریت  افراد در مجالس را ،وکلاء معلمان مدیران و کارمندان اداری و تجار تشکیل میدهند اکثریت با مردان است و  معمولاً بین ۵ تا ۶۰ در مجالس جهان عضویت دارند. در کشورهای کانادا و آمریکا بیشتر نمایندگان از وکلاء

هستند.

مجریه سیاسی اجرای قوانین

هنگامی که پس از انجام یک سلسله فعل و انفعالات بیان خواسته ها و تقاضاها تجمع آنها، طرح و توجیه  مسائل) تصمیمی اخذ، قانونی وضع و آئین نامه ای تنظیم شد می بایست به مرحله اجرا درآید. در نظام سیاسی  افراد و نمایندگانی که در این فرآیند دست اندر کارند به عنوان مجریه سیاسی خوانده میشوند.

مجریه سیاسی دارای یک مرکزیت رهبری است که ممکن است در دست یک فرد و یا گروهی از  افراد باشد. افراد در راس نظامهای سیاسی قرار دارند به عناوین مختلف خوانده میشوند و حیطه وظایف  و اقتدار آنها نیز در نظامهای سیاسی مختلف متفاوت است. مجریه سیاسی در حکومت به معنای محدود  است؛ در حالی که در یک جامعه ممکن است یک رئیس جمهور انتخابی رئیس مجریه سیاسی باشد، در  جامعه ای دیگر یک نخست وزیر و یا پادشاه ریاست مجریه را در دست داشته باشد. افرادی که در رأس  مجریه سیاسی قرار دارند ممکن است تشریفاتی و یا مؤثر باشد.

اگر در رأس قوه مجریه قدرت اصلی را در تنظیم و اجرای قواعد و مقررات داشته باشد، قدرت وی مؤثر  خواهد بود. اگر نه وظیفه وی جنبه تشریفاتی دارد در بسیاری از کشورها رئیس دولت با رئیس حکومت تفاوت  دارد. در حالی که ممکن است در بعضی از نظامهای یکی باشد. مثلاً در هندوستان، رئیس دولت رئیس  جمهوری است در حالی که رئیس حکومت یا مجربه مؤثر نخست وزیر است. در جمهوری هایی با نظامهای  پارلمانی رئیس جمهور وظایف ملکه و شاه را در سلطنت های مدرن که خصوصیت دموکراتیک و پارلمانی  دارند انجام میدهند در نوعی از نظامها مجریه تشریفاتی فقط جنبه سمبلیک دارد.

مجریه ها بر حسب ترکیب ساختار داخلی چگونگی انتخاب طول دوره انتخاب و قدرت واقعی با  یکدیگر تفاوت اساسی دارند ولیکن وظیفه اصلی اداره امور را انجام میدهند برای اجرای بهتر وظایف  خود مجریه می بایست درک مناسبی نسبت به تقاضاها و خواسته ها در سطح نظام داشته باشد. مجریه  ها به وسیله ابزار خود در جریان تقاضاها قرار میگیرند از طرفی مجریه سیاسی برای اجرای بهتر امور  می بایستی وظیفه هماهنگی را که یک عنصر مهم در فرآیند اداره امور است انجام دهد. سیاستهای  اتخاذ شده میبایستی در هماهنگی یکدیگر اعمال شوند در حقیقت مجریه ها وظایف فوق را با یکدیگر  انجام میدهند و وظیفه حکومت است که آنها را به هم تلفیق کند.

بروکراسی

ساختار دیگری را که در طرف داده نظام سیاسی مورد بررسی قرار میدهیم بروکراسی است. در حالی  که عملکرد اصلی بروکراسی را اجرای قوانین میدانند و لیکن بروکراسی در عمل خود بسیاری از  قوانین را وضع میکند وضع و اجرای قوانین ممکن است از نقطه نظر تئوری و تجزیه و تحلیلی متمایز  باشند در حالی که در عمل مشکل بتوان بین آنها خط کشید یکی از ساختارهای مهم در هر جامعه به  خصوص نظامهای مدرن بروکراسی است. نقش بروکراسی در جوامع بسیار مهم است؛ زیرا قواعد  مقررات و چهارچوبها تنها زمانی میتوانند مؤثر باشند که بروکراسی مناسب کار کند و قوانین میتوانند  وظیفه اصلی خود را انجام دهند. وضع قوانین اغلب دوره ایست در حالی که اجرای قوانین مستمر و در  عین حال پیچیده است. برای همین وظیفه بروکراسی سنگین است. در حقیقت مجریان در بروکراسی

منابع خوبی برای بازخورد نظام سیاسی هستند.

بروکراسی ها در وضع و اجراء و حتی قضاوت اجرای قوانین نقش دارند بروکراسی ها همچنین یکی  از مهمترین منابع اطلاعات سیاسی در مورد مسائل روز هستند و نقش مهمی را در ارتباطات سیاسی باز  می کنند. همچنین بروکراسیها در فرآیند بکارگیری و استخدام سیاسی افراد در نقش های مختلف  دست اندر کارند. رابطه بروکراسی و نظام سیاسی با یکدیگر متقابل است بروکراسی ها در نظامهای  مختلف متفاوت است. عاملی که بیشترین اثر را در چگونگی بوروکراسی دارد ماهیت نظام بزرگتر یا  نظام سیاسی است که بروکراسی در آن فعالیت دارد.

یک نکته در مورد بروکراسی باید اضافه شود و آن نحوه انتخاب افراد برای بروکراسی است. این نحوه

می تواند به دو صورت باشد

-۱- انتخاب بر اساس معیارهای وابستگی

-۲- انتخاب بر اساس معیارهای توانایی و لیاقت

نمائیم

یکی از محققین پنج بروکراسی را مشخص نموده است که به طور مختصر خصوصیات آنها را مطرح می

بروکراسیهای حاکم حکومت کننده

اولین دسته بروکراسیهایی هستند که در حقیقت حکومت میکنند. این نوع بروکراسی متعلق به  رژیم های مستعمره است و در کنترل دولت استعماری میباشند کارمندان از دولت استعماری یعنی  کارگزاران آن دستور میگیرند با توجه به امحاء استعمار به شکل سنتی خود این نوع بروکراسی جز  موارد خیلی معدود وجود ندارد.

– بروکراسی انتخابی

این نوع بروکراسیها در نظامهای سیاسی که اقتدار سیاسی به وسیله فرآیندهای رقابتی شکل می  یابد وجود دارند با توجه به این اصل که در این نوع نظامهای سیاسی اداره امور در انتیار حزب اکثریت  و یا ائتلافی بین احزاب است بروکراسیها بستگی مستقیم به این روند دارند در نظامهای ثابتی که  شکنندگی زیادی دارند مانند ایتالیا بروکراسی یک نقش بسیار محافظه کارانه دارد. همچنین اگر  احزاب قدرت مؤثری نداشته باشند بروکراسی تحت سلطه گروههای ذینفع مختلف در می آید و کارائی  خود را از دست می دهد.

بروکراسی دولت حزب

این نوع بروکراسی در رژیمهای یک حزبی آتور تیر وجود دارد دولت به وسیله حزب کنترل شده  است حزب نیز به وسیله ارکان اداری خود دبیرخانه و رهبران رده بالای حزب تحت نظارت است.  بنابراین بروکراسی به طور کلی در اختیار حزب است.

بروکراسی تحت سلطه حاکم

این بروکراسی ها در نظامهای پادشاهی سنتی سلطان نشینها وجود دارد. این حکومت ها با  بروکراسی و کارمندانی که بر اساس انتخاب از طبقات ممتاز و خاص خود استخدام کرده اند. همراه

است. این نوع بروکراسی نیز با توجه به افزایش تعلیم و تربیت و نقش تکنوکراتهای در حال محو است.

بروکراسی تحت سلطه نظامیان

یکی از اشکال نظامهای سیاسی جهان سوم رژیمهای نظامی است. در این نوع رژیمها، بروکراسی نیز  تحت تسلط نظامیان و ارتش میباشد و نیروهای مسلح نقش مهمی را در ترکیب بروکراسی بازی میکنند.

دادگاهها قضاوت در مورد اجرای قوانین

در فرآیند نظام سیاسی، زمانی که قوانینی وضع گردیدند و به مرحله اجراء به وسیله ساختارهای نظام سیاسی  درآمدند باید چگونگی اجرای آنها مورد داوری و قضاوت قرار گیرد ساختاری که این وظیفه را در نظامهای  سیاسی مختلف انجام می دهد دادگاهها میباشند از نقطه نظر سیاست تطبیقی استقلال این ساختار بسیار  مهم می باشد.

خلاصه فصل

از نقطه نظر تمرکز قدرت حکومتی در حکومت مرکزی و یا توزیع آن در مناطق جغرافیایی کشور  می توان ۳ نوع نظام را شناسایی کرد نظامهای واحد یا بسیط نظامهای فدرال فدراسیون) و نظام های  کنفدرال (کنفدرال)

در نظام های واحد قدرت قانونی در حکومت مرکزی مرکز یافته است؛ در نظام های فدرال کشور به  ایالات و فدرالها تقسیم شد و قدرت میان حکومت مرکزی و فدرالها تقسیم شده است؛ در نظام های  کنفدرال چند نظام سیاسی برای اعمال خود سیاستها و مشترکی را مشخص کرده اند.

از نقطه نظر تمرکز یا تفکیک قدرت حکومت در فرد یا ارکان مختلف میتوان ۴ نوع رژیم اقتداری  پارلمانی ریاستی ریاست جمهوری و ریاستی پارلمانی شناسایی کرد مجالس ارکانی متشکل از تعداد  اعضا هستند که در مورد مسائل مورد نیاز در جامعه به بحث و تبادل نظر و سپس تفکیک گیری  می پردازند. در برخی از کشورها نظام و مجلسی است مانند مجلس ملی و ؟ در فرانسه و در بعضی دیگر  از کشورها یک مجلسی است مانند ایران حاضر

هنگامی که پس از انجام یک سلسله فعل و انفعالات تصمیمی در مجلس گرفته شود توسط  مجریه سیاسی به مرحله اجرا در می آید. بنابراین برای اجرای بهتر وظائف خود، مجریه بایستی درک  مناسبی از تقاضاها و خواسته ها در سطح نظام داشته باشد.

نکات کلیدی و اصطلاحات مهم

نظام فدرال (Federal System در این نوع نظام کشور به ایالتها و فدرالها و استانهای  مختلفی تقسیم شده و قدرت میان حکومت مرکزی و فدرالها تقسیم شده است.

کنفدرالیسم (Confederation) اجتماعی است از چندین واحد سیاسی یا کشور که اتحادیه ای  را برای دفاع و همکاری متقابل تشکیل می دهند.

در این نوع Presidential – Parliamentary Regim( رژیم ریاستی – پارلمانی  رژیم، رئیس جمهور و نخست وزیر مشترکاً اداره امور را در دست دارند.

نکات کلیدی و طلایی

نظام های سیاسی تطبیقی

محیط های داخلی و بین المللی کشورها  مسائل سیاسی آنها را تشکیل میدهند.

پر جمعیت ترین کشور جهان چین است.

کم جمعیت ترین کشور جهان واتیکان  است.

امروزه به جز چند مورد باقی مانده استعمار  شکل سنتی آن نو گردیده است.

. در دو قرن پیش اکثر کشورهای مستقل  جهان در قاره اروپا قرار داشتند.

با اضمحلال امپراطوری های اسپانیا و  پرتقال ۲۰ کشور مستقل در آمریکای  لاتین ایجاد شد.

ه بیشترین جمعیت را در آفریقا، نیجریه (۱۰۰)  میلیون به خود اختصاص داده است.

بیشترین جمعیت را در اروپا روسیه شوروی  ۲۷۰ میلیون به خود اختصاص داده است.

ه بیشترین جمعیت را در آمریکای جنوبی  برزیل (۱۳۷) میلیون به خود اختصاص داده  است.

ه با اضمحلال امپراطوری عثمانی چندین  کشور در شمال آفریقا و خاورمیانه ایجاد  شدند.

وسعت و جمعیت ملاک قدرت به تنهایی  به شمار نمی رود.

. پس از جنگ جهانی دوم اکثر کشورهای  مستقل شدند.

جمعیت و وسعت جغرافیایی تعیین کننده  نظام سیاسی یک مملکت نیست.

وضعیت بین المللی اثرات مهمی بر روی  مسائل سیاسی دارد.

کشورهای مستقل همگی اقتدار قانونی به  سرزمین و مردم خود دارند.

ارتش نیروی هوایی و ناوگان دریایی خاص  کشور را مستقل خود را دارند.

مهترین جنبه تأثیر وضعیت بین المللی به  کشورها استقلال سیاسی و اقتصادی است.

کشورهای مستقل عضویت ملل متحد را ه  دارا می باشند.

یک جنبه مهم محیطی نظامی سیاسی  وابستگی اقتصادی در محیط بین المللی  است.

کشورهای مستقل نهادهای سیاسی مانند  پارلمان کابینه بروکراسی و غیره دارند.

کشورهای فقیر وابستگی شدیدی دارند.

یکی از موارد متفاوت کشورها با یکدیگر  وسعت سرزمینی و میزان جمعیت  آن هاست.

ژاپن و ممالک اروپای غربی دارای  بخشهای وسیع تجارت بین المللی هستند.

کشورهای جهان سوم به صادرات منابع  غذایی و مواد خام قدرت های صنعتی  وابسته هستند.

بزرگترین کشور جهان روسیه (۲۲ میلیون  کیلومتر مربع میباشد.

ه کوچکترین واحد سیاسی جهان  واتیکان نیم کیلومتر مربع میباشد.

تصمیمات شرکت های چند ملیتی تأثیر  بسیار زیادی بر اقتصاد بین المللی دارند.

بند.

کم جمعیت ترین کشور جهان، واتیکان

است.

شماره

نقل

نیا و

های

ه بیشترین جمعیت را در آفریقا، نیجریه (۱۰۰)

میلیون به خود اختصاص داده است.  ه بیشترین جمعیت را در اروپا، روسیه شوروی  ۲۷۰ میلیون) به خود اختصاص داده است.  ه بیشترین جمعیت را در آمریکای جنوبی  برزیل (۱۳۷) میلیون به خود اختصاص داده

است.

ین

باد

ه وسعت و جمعیت ملاک قدرت به تنهایی

به شمار نمی رود.

های

به

را

ه جمعیت و وسعت جغرافیایی، تعیین کننده

نظام سیاسی یک مملکت نیست.  وضعیت بین المللی اثرات مهمی بر روی

مسائل سیاسی دارد.

مهترین جنبه تأثیر وضعیت بین المللی به  کشورها، استقلال سیاسی و اقتصادی است.

ه یک جنبه مهم محیطی نظامی سیاسی

وابستگی اقتصادی در محیط بین المللی

است.

. کشورهای فقیر وابستگی شدیدی دارند.

ژاپن و ممالک اروپای غربی دارای

بخشهای وسیع تجارت بین المللی هستند.

کشورهای جهان سوم به صادرات منابع

غذایی و مواد خام قدرت های صنعتی

وابسته هستند.

تصمیمات شرکت های چند ملیتی تأثیر

بسیار زیادی بر اقتصاد بین المللی دارند.

دو دسته کشورهای با نظام اقتصادی

سوسیالیستی و سرمایه داری (مختلط)

تقسیم می شوند.

. در حال حاضر کوبا کره شمالی و چین

دارای نظامهایی با اقتصاد سوسیالیستی

هستند.

بقیه کشورهای جهان اقتصاد سرمایه داری  یا مختلط دارند.

نظام اقتصاد سوسیالیستی دارای دو  خصوصیت مالکیت اشتراکی و برنامه ریزی

اقتصادی اجباری میباشند.

خصوصیت اصلی نظام سرمایه داری، اقتصاد

بازار آزاد است.

خصوصیت اصلی نظام اقتصاد  سوسیالیستی، اقتصاد دستوری است.

اولین کشوری که وسعت به عمل  برنامه ریزی اقتصادی زد شوروی (۱۹۲۸)

بود.

تقسیم می شوند.

ایران و هندوستان دارای نظام اقتصاد

مختلط است.

اقتصاد افغانستان و اتیوپی از حد قوت  لایموت است.

افغانستان و اتیویی در گروه کشورهای  .قرار دارند Least developed

تمامی کشورهای پیشرفته به استثنای

استرالیا زلاندنو آفریقای جنوبی در نیمکره  شمالی قرار دارند.

کشورهای در حال توسعه در جنوب  کشورهای پیشرفته قرار دارند.

تمام کشورهای در حال توسعه زمانی تحت

تسلط مستقیم یا غیر مستقیم بودند.  ساکنین کشورهای پیشرفته جز ژاپنی ها

سفید پوست هستند.

ساکنین کشورهای در حال توسعه نژادهای  زنگین دارند.

میزان جمعیت منابع طبیعی، توسعه

صنعتی و سیاست اقتصادی خصوصیاتی

هستند که کشورهای در حال توسعه را از

یکدیگر متمایز می سازند.

ه در کشورهای سوسیالیستی تمام ابزار تولید  در بخش دولتی قرار دارند.

ه در کشورهای سرمایه داری بخش خصوصی

آزادی عمل زیادی دارند.

کشورهای بدون توجه به نظام اقتصادیشان

. گابن در آفریقای غربی دارای منابع غنی  آهن است.

به ۲ دسته توسعه یافته و در حال توسعه

تقسیم می شوند.

بنابراین کشورها بر اساس میزان

توسعه یافتگی خود به ۲ دسته

نبال در مرحله اقتصاد سنتی است.

برزیل مرکز جنوبی به سرعت در حال

صنعتی شدن هستند.

صادرات کشورهای در حال توسعه مواد اولیه  مانند نفت مس کاکائو و …… است.

نیروی کار کشورهای پیشرفته بیشتر در  بخش خدمات مشغول بکارند.

نیروی کار کشورهای عقب افتاده بیشتر در  بخش کشاورزی مشغول میباشند.

قدرتمندانه بودن این تخصیص و برای کل  جامع است.

نظام سازمانی است متشکل از اجزاء و  متغیرها که با محیط خود در روابط متقابل  قرار دارند.

نظام هم بر محیط تأثیر می گذارد و هم از  آن تأثیر می پذیرد.

نیروی کار کشورهای پیشرفته کمتر در  بخش کشاورزی فعالیت دارند.

نظام سیاسی یک نظام اجتماعی است.

ه از نظر مشارکت سیاسی نیز کشورهای  صنعتی نهادهایی را برای مشارکت  شهروندان تأسیس کرده اند.

هر نظام از مجموعه ای از متغیرها تشکیل  شده است.

کشورهای پیشرفته همیشه با تقاضای  مشارکت بیشتر شهروندان خود روبه رو  هستند.

هر نظام دارای مرزهایی است.

نظامهای در محیط داخلی و خارجی قرار  دارند.

ه نظام ها هم بر محیط داخلی و خارجی تأثیر  می گذارند و هم بر آن اثر می گذارند.

فصل دوم

ه نظامهای سیاسی دارای ابزار قهری شروع  هستند.

رهیافت ساختاری – عملکردی به حیطه  فعالیت های سیاسی خارج از چهارچوب غیر .  حکومتی اطلاق میشود.

وجه مشخصه نظام سیاسی استفاده مشروع  از ابزارهای قهری و اجباری است.

سیاست مشتق از واژه Police است.

. Police در زبان یونانی به معنای شهر  می باشد.

سیاست از لحاظ لغوی مسائل مربوط به  شهر را در بر می گیرد.

. سیاست از دیدگاه «دیوید استیون  تخصیص قدرتمندانه ارزشها برای کل  جامعه است.

ه نظام سیاسی دارای ساختارهای متفاوتی  است.

ه هر کدام از این ساختارها، وظیفه و عملکرد  خص خود را انجام میدهند.

. مثلاً قوه مقننه وظیفه وصف قوانین را به  عهده دارد.

رابطه میان ساختار و عملکردش را رابطه  ساختاری عملکردی مینامند.

تعریف استیون از سیاست مبتنی بر سه  جنبه تخصیص قدرتمندانه ارزشها

وظائف یا اعمال در نظام سیاسی در ۳  سطح فرایند تبدیل نهاده به داده

عملکرد توانایی هایی نظام و سطح نظام حفظ و تطبیق نظام سیاسی بررسی  می شود.

قوانین وضع مالیات و سربازگیری از  توانایی های استخدامی نظام سیاسی بشمار  می رود.

ارتباطات سیاسی جامعه پذیری سیاسی و  استخدام سیاسی در سطح نظام و برای  حفظ و تطبیق نظام سیاسی انجام میگیرد.

. در سطح فرایند نهاده ها به داده ها تبدیل  می شود.

توانایی تنظیمی نظام سیاسی تصمیاتی را  به صورت قانون برای تنظیم رفتار و اعمال  اجزا در شئون مختلف زندگی تنظیم  می کند.

مقررات ترافیک و اخذ پروانه برای کار در

نهاده ها تقاضاها و پشتیبانی ها میباشند.

توانایی ها و تنظیمی نظام سیاسی قرار دارد.

توانایی توزیعی تقسیم کالاها و خدمات و  مناصب توسط نظام سیاسی در میان افراد و  گروه ها مختلف جامعه

داده ها تصمیمات و سیاستها میباشند.

نهاده ها بیان خواسته ها و تجمیع خواسته ها  می باشد.

منظور از بیان خواسته ها این است که  ساختهایی در جوامع هستند که  تقاضاهای عامه مردم را بیان میکنند.

دادهها نظام به شکل وضع قوانین اجراء و  قضاوت تجلی می یابد.

. معمولاً در دموکراسی عمل وضع قوانین  توسط مجالس مقننه صورت می گیرد.

. منظور از عملکرد نظام سیاسی چگونگی  تأثیر آن در محیط داخلی و بین الملی است.

تواناییهای نظام در ۴ سطح استخراجی  تنظیمی توزیعی و سمبلیک انجام  می گیرد.

. منظور از توانایی استخراجی این است که  نظام تا چه اندازه میتواند با وصف قوانین  منابعی را در اختیار بگیرد.

رفاه عمومی و آموزش و پرورش رایگان در  توانایی های توزیعی نظام قرار دارد.

توانایی سمبلیک نظام سیاسی با توجه به

ارزشها از مردم بخواهد کارهایی را انجام  داده یا ندهد.

اعلام اعیاد و روزهای مذهبی در حیطه  توانایی های سمبلیک نظام سیاسی قرار

دارد.

مراحل فرایند نظام سیاسی تصمیم گیری

اجرای تصمیمات داده نتایج بازخورد و  تصمیم گیری

Out comes نتایج را داده های سیاسی  هستند.

داده ها نظام سیاسی به شکل استخراجی  تنظیمی توزیعی و سمبلیک جلوه می یابد.

هر کدام از توانایی های نظام دارای نتایج  خاص میباشد.

نتایج داده ها نظام سیاسی رفاهی امنیت  داخلی و بین المللی

منتسکیو در کتاب روح القوانین به  طبقه بندی حکومت پرداخت.

فصل سوم

منتسکیو در نوع حکومت ها به عوامل  جغرافیایی توجه کرد.

جنبه عملی سیاست تطبیقی بدست آوردن  آگاهی از طریق گردآوری اطلاعات لازم  درباره موضوع مورد مطالعه است.

منتکیو سه نوع حکومت جمهوری  مشروطه و استبدادی را دسته بندی کرد.

جنبه فکری سیاست تطبیقی یافتن  معیارهای برای درک وجوه تشابه و تمایز و  ارزشگذاری میان آنهاست.

اگوست کنت و ساوینی دست به تحقیقات  علمی به منظور مقایسه سازمانهای  سیاسی اجتماعی زدند.

جنبه علمی (آکادمیک سیاست تطبیقی  بدست آوردن چهارچوب های فکری (نظری)  و پیش بینی پدیده ها میباشد.

. کارل مارکس بر اساس نحوه تولید و  نیروهای مولد به عنوان عوامل زیربنایی  تقسیم بندی جدیدی را ارائه داد.

مراحل رسیدن به اهداف عملی فکری و  علمی بایستی ابتدا به توصیف نهادها و  فرآیندها و سپس جدا سازی یافته ها و  طبقه بندی آنها اقدام نمود.

مارکس و بر ملاک شناخت نظام های  سیاسی را اقتدار دانست.

مارکس و بر نظام های سیاسی را ۳ دسته  نمود:

بررسی نظامهای سیاسی سابقه ای به عمر  فلسفه سیاست دارد.

نظام های سنتی اقتدار سنتی

نظام های کاریزماتیک فره ایزدی

اولین متفکری که به طبقه بندی نظام های – سیاسی اقدام کرد ارسطو بود.

نظام عقلی – قانونی.

ارسطو به دو معیار میزان مشارکت مردم در  حکومت و در نظر گرفتن مصالح عمومی یا  شخصی توسط کسانی که قدرت را در  دست دارند توجه کرد.

در مونارشی یک نفر تصمیم میگیرد.

در آریستوکراسی چند نفر تصمیم  می گیرند.

در پولیتی تعداد زیادی تصمیم می گیرند.

خصوصیات بررسی تطبیقی تا پایان جنگ

دوم جهانی توصیفی بودن غیر مقایسه ای  بودن محدود بودن، ایستا بودن و  مونوگراف تک نگاری بود.

ه تا جنگ جهانی دوم در نوشته های  مقایسه ای اشاره ای به سازمانها و  حکومت های غیر اروپایی نمی شد جنبه  محدود مطالعات

. تا جنگ جهانی دوم محققین به عوامل پویا  که سبب تغییر و تحولات میشد توجهی  نداشتند جنبه ایستا مطالعات

. در رهیافت ساختار – عملکردی نظام  سیاسی بر اساس ساختار و وظایف (عملکرد)  مورد مطالعه قرار میگیرد.

. پس از جنگ جهانی دوم رفتار فرد و نقش  وی در فرایند سیاسی مورد توجه قرار  گرفت.

فصل چهارم

. پس از جنگ جهانی دوم علاقه غرب به  آگاهی از وضعیت سیاست کشورهای جهان  سوم افزایش یافت.

. پس از جنگ جهانی دوم تجزیه و تحلیل  به جای مطالب تشریحی و تاریخی و  حقوقی اهمیت یافت.

. پس از جنگ جهانی دوم کنجکاوی نسبت  به جوامع متمایز از غرب افزایش یافت.

رهیافتهای مختلف در بررسی تطبیقی  شامل رهیافت کشور به کشور منطقه ای  بررسی مشکلات و سیاست و ساختار  عملکردی میشود.

در رهیافت کشور به کشور نظام سیاسی  یک یا چند کشور جداگانه مورد بررسی  قرار می گیرد.

مطالعات منطقه ای مطالعه مجموعه ای از  کشورها به دلایلی مانند خصوصیات  جغرافیایی و با مسائل مشترک است.

در رهیافت بررسی مشکلات و سیاست  محققین مسائل خاصی را که مربوط به  سیاست و مشکلات در دو یا چند کشور  است مورد مطالعه قرار میدهند.

از دوران پس از جنگ جهانی دوم  دانشمندان علوم سیاسی ناخرسندی خود را  از روش نبی مطالعه سیاست های  مقایسه ای از نمودند.

در آمریکا در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰  مطالعات جدی در زمینه سیاستهای  مقایسه ای زیر نظر شورای تحقیقات  اجتماعی انجام گرفت.

. کمیته سیاستهای مقایسه ای در سال  ۱۹۴۵ برپا شد.

محور اصلی مطالعات کمیته سیاست های  مقایسه ای مطالعه توسعه سیاسی بود.

. دیوید ایستون مطالعات خود را در زمینه  مشارکت گسترد.

گابریل آلموند و سیدنی و ربا در زمینه  فرهنگ سیاسی مطالعاتی را انجام دادند.

نارضایتی محققان آنان را به آن داشت تا با  توسل به رهیافت رفتار گرایانه به جای  تاکید بر اشکال حکومتی عوامل سیاسی  را مطالعه نمایند.

رفتارگرایی با ارائه تعریف دقیق از مطالعات  تجربی پدیدهای سیاسی در تنظیم و  آزمایش آنها بهره می جوید.

ویژگیهای مطالعات پیش از جنگ جهانی  دوم مطالعات سیاستهای مقایسه ای  در بیشتر مطالعات صرفاً به بررسی ساختار

ه سیاستهای مقایسه ای در سطح عمودی از

عمق کمتری برخوردار بود.  وقوع انقلاب رفتاری و بهره گیری از نظریات  جامع شناختی و روانشناسی باعث شد تا در  تحلیل های مقایسه ای به جای توجه صرف  به ساختارهای رسمی حکومت به ارتباط  نمادها به عواملی مانند طبقه گروه و  فرهنگ و … شود

فرهنگی غرب پرداخته میشد.  در چهارچوب فرهنگی، سیاست های  مقایسه ای اساساً با دموکراسی های مبتنی

بر نمایندگی سروکار داشت.  تحقیقات عمدتاً بر جنبه هایی از فرایند  حکومتی در داخل کشوری خاصی استوار

بود.  بر جنبه های قانونی و رسمی حکومتی تأکید

انقلاب رفتاری باعث شد توجه خاصی به  عوامل اجتماعی و اقتصادی تعیین کننده

نوسازی شود.

زیادی می شد.  از لحاظ روشی مطالعات بیشتر جنبه  توصیفی صرف داشت.

پدیده ها به شکل غیر سیستماتیکی توصیف

می شد.

– مطالعات عمدتاً ایستا بود.

به رابطه علت و معلولی پدیده ها توجهی

نمی شد.

. در مطالعات مقایسه ای باید نقش دولت را از

لحاظ اتخاذ تصمیمات حل منازعات و

کاربرد سه قوه مجریه مقننه قضائیه در

نظام های مختلف بررسی کرد.  مطالعه هنجارها ایستارها و جهت گیری ها

ه در دهه های گذشته به مقولاتی مانند

توسعه سیاسی سیاست عمومی و

پرداخته شده است.

نظریه های میان برد نظریاتی که به کمک

آن میتوان تعداد اندکی از متغیرها را که

در بعضی شرایط تجربی کاربرد دارند

بررسی کرد.

علت روی کار آوردن محققان به نظریات

میان برد؛ بروز ناکامیهایی از فرایند مدل

سازی و دسترس به یک نظریه عمومی

رفتار گرایی رهیافتی است که با ارائه

تعاریفی دقیق از مفاهیم از مطالعات

تجربی پدیده های سیاسی در تنظیم

نسبت به اقتدار مشروعیت و مشارکت نیز

فرضیات و آزمایش آنها بهره می جوید.

حائز اهمیت است.

بررسی فضا یا محیطی که حکومت و دولت

در آن عمل میکنند نیز بسیار مهم است.

سیاستهای مقایسه ای در گذشته در سطح

افقی عمدتاً به اروپا محدود میشد.

در مطالعات اخیر سعی شد تعداد زیادی از

پدیده ها و فرآیندهای سیاسی در مورد

تعداد معدودی از کشورها مقایسه شود.

فصل پنجم

در سایه تحلیل مقایسه ای تعدادی از  شرایط اجتماعی فرهنگی، سیاسی و محیط  مورد بررسی قرار میگیرد.

. در سایه تحلیل مقایسه ای طبقه بندی های  قابل مقایسه ای از پدیده های سیاسی بدون  توجه به موقعیت جغرافیایی آنها ارائه  می شود.

ه گاهی با بهره گیری از روش مقایسه ای  میتوان مشترکات پایداری را میان دو نظام  سیاسی مشاهده کرد.

استرالیا و کانادا دو عضو قدیمی تر جامعه  مشترک هستند.

. بیشتر محققان سیاست های مقایسه ای  واحدهای کلان را در مورد مطالعات خود  منظور می کنند.

مطالعه واحدهای کلان یعنی کل نظام های  سیاسی که برای جوامع گوناگون دارای  کارکردهای عمده و اساسی هستند مورد  مطالعه قرار میگیرد.

. حوزه مطالعه سیاستهای مقایسه ای تنها  بررسی نظامهای سیاسی گوناگون نیست.

حوزه مطالعه سیاستهای مقایسه ای شامل  تحولات و کارکردهای مختلف در  چهار چوب یک نظام حاضر در مقاطع  متفاوت زمانی میشود.

استرالیا و کانادا دارای ساختار سیاسی دو  حزبی فدرالیسم و حکومت کابینه ای  می باشند.

فصل ششم

استرالیا و کانادا در میزان حمایت انتخاباتی  احزاب و میزان منطقه گرایی اقتصادی و  فرهنگی با یکدیگر تفاوت دارند.

اصولاً مقایسه زمانی صورت می گیرد که  محقق خواهان نشان دادن تفاوتها و  مشترکات دو یا چند نظام باشد.

آلموند و وربا به مطالعه ۵ کشور آمریکا  بریتانیا، آلمان، ایتالیا و مکزیک پرداختند.

سیاستهای کلان یعنی کل نظام سیاسی  مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد و با  سایر واحدهای ملی مقایسه میشود.

ه تلاشهایی که در چهارچوب رشته  سیاستهای مقایسه ای برای تصمیمات  تجربی صورت میگیرد منجر به تحقیق  دوباره الگو شده است.

الگو به چهارچوبهای مفهومی و کلی اشاره  دارد که این خود زمینه های مناسبی برای  یک سلسله طبقه بندی ها در جهت  جمع آوری اطلاعات فراهم می آورد.

. گاهی به جای الگو اصطلاح مدل بکار  می رود.

مارکس و بر مدل نمونه آرمانی را بکار برد.

ه با کمک الگو میتوان به مقایسه میان  نظام ها فرایندها و کارکردها در سطح وسیعی پرداخت.

اولین ویژگی الگو جنبه مفهومی آن است.

دومین ویژگی الگو: عنصر نظری (تئوریک)  آن است.

نظریه مجموعه ای از سازه ها، مفاهیم .

قضایای مرتبط با هم که از طریق تشخیص  بین متغیرها و به منظور پیش بینی و تبین  پدیده ها یک نظر نظام مند درباره پدیده ها  ارائه میدهد.

سومین ویژگی الگو قواعد تغییری است.

نظریه مجموعه ای از سازه ها مفاهیم  مرتبط با هم که از طریق تشخیص روابط  میان متغیرها و به منظور پیش بینی  پدیده ها ما یک نظر نظام مند درباره این  پدیده ها ارائه می دهد.

ه در برخی از موارد به جای الگو از مدل  استفاده میشود.

برخلاف جنبه مفهومی عنصر نظری الگو  نیاز به تأیید یا اثبات تجربی ندارد.

نهادهای قانونی حکومت قوای مقننه  مجریه و قضائیه

از چهارچوب مباحث توسعه و توسعه  نیافتگی استراتژی های تجویزی غرب در  نظام های غیر غربی فاقد معنا است.

الگوها می توانند کم و بیش چهارچوبی را  برای سازماندهی اطلاعات فراهم آورند.

الگو باید بر حسب شاخص های تجربی  تعریف شود.

یک مدل سیاسی نمایانگر یک نظام سیاسی  کامل است.

مدل ها از یک سلسله قضایا تشکیل  می شود.

درجه صحت پیش بینی در مورد واقعیاتی  که از مدل ناشی شده است تا اندازه زیادی  به درجه اعتبار قضایا بستگی دارد.

مدلهای رسمی در علوم اجتماعی تقریباً  همیشه به یک سلسله قضایای رفتار منطق  اشاره دارد.

زمانی قضایای یک مدل اعتبار زیادی دارد  که میان واقعیت منطق و اعتبار تجربی  تطابق وجود داشته باشد.

الگوها در وضعیت های گوناگون فرهنگی  قابل اطلاق هستند.

. رابطه عناصر الگو به طور دقیق مشخص  است.

گامهایی که برای ساختن یک مدل نظری  باید برداشت

– مشخص کردن متغیرها

تعیین اشکال گوناگون روابط میان متغیرها

الگوها از اعتبار لازم برای آزمایشهای  تجربی برخوردارند.

مدل یک سلسله مفاهیمی که از یک رشته  اطلاعات سازمان داده شده تشکیل گردیده  که قابل اطلاق به موارد یا شرایطی خاص  است.

آگاهی از خطاها در فرایند ساده سازی

طراحی مدل با توجه به اطلاعات روز

فصل هفتم

. در پی وقوع انقلاب رفتاری تحلیل  سیستمی وارد عرصه مطالعات علوم سیاسی  شد.

. تحلیل سیستمی به عنوان یک الگو دارای  توان بالقوه ای است.

نظام سیاسی از دیدگاه دیوید استیون  مجموعه ای است از کنشهای متقابل که از  طریق آن ارزشها خدمات و کالاها  بر حسب قدرت معتبر برای همه بخشهای  جامعه سهم بندی میشود.

منظور ایستون از سهم بندی بر حسب قدرت  معتبر تصمیماتی است که مسئولان به  قوه برای جامعه اتخاذ میکنند

جهت تمایز میان نظام سیاسی و سایر  نظام های اجتماعی باید به توصیف  واحدهای بنیادی آن و مرزبندی میان آنها  اقدام کرد.

نظام سیاسی از نقشهای تعاملی  شهروندان رای دهندگان قانون گذاران و  مجریان تشکیل شده است.

در تحلیل سیستمی مرزبندی های نظام از  اهمیت خاصی برخوردار است.

فرآیندهای تعاملی به نهاده تبدیل و داده  تقسیم میشوند.

. در قسمت نهاده ها با تقاضاها و حمایت ها  سروکار داریم.

تقاضاها در محیط نظام یا در درون خود  نظام بوجود می آید.

درک تقاضاها در جامعه مستلزم برداشت  صحیح از مختصات فرهنگی است.

انواع مهم تقاضاها در محیط خود نظام  ظهور می یابد.

تقاضاها مواد اطلاعاتی لازم را برای نظام  سیاسی فراهم میکنند.

تقاضاها یکی از منابع و عوامل دگرگون ساز  نظام سیاسی تلقی میشوند.

بخش دیگر نهادهای نظام حمایتی  می باشد.

رفتار حمایت گرانه یا آشکار است یا پنهان

رأی دادن به نامزدهای عمر سیاسی و  پشتیبانی از آرای دادگاه عالی – رفتار  حمایت گرانه آشکار

احساسات شخص نسبت به احزاب و یا  میزان وفاداری افراد به دموکراسی =  حمایت پنهان

از آثار حمایت ها – مشروعیت اقدامات  اعضای نظام و قانونی شناختن تصمیمات  آن هاست.

راه دیگر برای ایجاد رفتارهای حمایتی با  فرآیند سیاسی کردن است.

در فرایند جامعه پذیری میزان پشتیبانی  فرد از نظام ساخته میشود.

. وقتی وابستگیهای سیاسی ریشه دار باشد  مشروعیت نظام بالاتر است.

. تداوم حیات نظامهای سیاسی برای مدت  طولانی به پشتیبانی از طریق مشروعیت  رژیم ها بستگی دارد.

اصل متعارف در تحلیل سیستمی فشارهای  وارده از محیط به اوج خود برسد مرزها فرو  ریخته و نظام فرو میباشد.

پرسش اصلی ایستون نظام های سیاسی  چگونه تحت تأثیر عوامل ثبات بخش و  تغییر دهنده عمل میکنند؟

علل فروپاشی شوروی بر اساس تحلیل  سیستمی قابل بررسی است.

ایستون معتقد است مجموعه تعاملات  سیاسی در جامعه به شکل یک نوع نظام  رفتاری می انجامد.

ایستون چهارچوب مطالعاتی خود را  داد.  تبادلات میان نظام سیاسی و محیط قرار

علت مورد انتقاد قرار گرفتن نظریه پردازان  رهیافت سیستمی ماهیت تجریدی مفاهیم  بکار گرفته و بی توجهی به محتوای تجربی  الگو.

از نظر ایستون و پارسونز نظام دارای  الگویی از روابط است که برای آن جنبه  خارجی دارد.

سازواری توانایی نظام در نشان دادن  واکنش به فشاری است که از طریق تغییر و  دگرگونی در ظرفیتها حاصل میشود.

۳۰ متغیر الگوی ایستون تقاضاها حمایت ها  و داده ها

گرایش دارد.  نظام به حفظ تعادل میان این ۳ متغیر

فصل هشتم

کار کردگرایی – فونکسیونالیسم

کار کردگرایی الگویی در سیاست های  مقایسه ای است که دانشمندان علوم  سیاسی در توصیف ساختارها فرایندها  مکانیسم ها و کارکردها در جوامع گوناگون  بکار می رود.

جامعه پذیری سیاسی انتقال نقش ها و  هنجارهایی که از جامعه به افراد منتقل  می شود.

الگوی سیستمی درصد ارائه چهارچوبی  مفهومی برای نظریه عمومی تجربی است.

ایستون نظام میتواند در مقابل تغییرات  ایستادگی کرده و فشارها را تحمل کند.

ایستون چنانچه فشارها از حد معینی  تجاوز نماید نظام فرو میباشد.

ایستون معتقد است چهارچوب تحلیلی اش  به هیچ وجه یک نظریه عمومی تلقی  نمی شود.

رهیافت کار کردگرایی در میان محققان  نظام های سیاسی جهان سوم طرفدار زیادی  دارد.

پارسونز جامع انسانی را به یک ارگانیسم  بیولوژیک تشبیه نمود.

کارکردهای نظام از نظر پارسونز

انطباق با محیط توسط اقتصاد.

ایستون چهارچوب تحلیلی اش را صرفاً گام  نخست در اراده یک نظریه عمومی میداند.

حصول به هدف توسط حکومت

ایجاد یکپارچگی توسط نهادهای حقوقی و  مذهبی

حفظ الگوی ارزشی از طریق خانوادده و

آموزش و پرورش

پارسونز نظام اجتماعی را پویا و تغیر پذیر  می پندارد.

کارکرد آن دسته از اهداف با آثار محسوس  و یا نتایج پدیده ها یا فعالیتهایی است که  برای حفظ نظام مناسب است.

بررسی مکاتب کارکردگرایی در آثار  گابریل آلموند مشاهده میشود.

پارسونز نهادها را اجتماعی در هماهنگی  کامل به سر برده و تعارفی با هم ندارند.

آلموند الگوی کارکردی خود را تحت در  کتاب سیاست مناطق در حال توسعه مطرح می کند.

عده ای تحلیل پارسونز را درباره هماهنگی و  تعادل به حساب تعصبات محافظه کارانه وی  می گذارند.

آلموند کار کردها را در دو کشور آمریکا و

بریتانیا مورد بررسی قرار میدهد.

آلموند ۵ کار کرد در بخش نهاده و ۳  کارکرد در قسمت داده نظام قرار دارد.

پارسونز مفهوم متغیرهای الگویی را بکار  برده است.

کارکردهای بخش نهاده از دیدگاه آلموند

پارسونز این مفهوم را برای ایجاد تمایز  میان جوامع سنتی و مدرن بکار برده است.

جامعه پذیری سیاسی

گزینش سیاسی

. متغیرهای الگویی ریشه در نظام فرهنگی  دارد.

– تبین منافع

– تجمع منافع

متغیرهای الگویی ۵ دسته است:

– ارتباطات سیاسی

روابط عاطفی در مقابل روابط رسمی

روابط خاص گرایانه در برابر عام گرایانه

کارکردهای بخش داده از دیدگاه آلموند

– سیاستگذاری

منافع فردی در مقابل منافع جمعی

اجرای قانون

روابط مبتنی بر سنت گرایی در برابر  شایسته سالاری

– قضاوت قانونی

تبین منافع شناختی شناسایی بی تقاضاها  و انتقال آنها از جامعه به تصمیم گیرندگان

– روابط مبتنی بر در هم نگری در مقابل  ویژه نگری

قانونی

. تحلیل کارکرد قرابت زیادی با تحلیل  سیستمی دارد.

تجمع منافع تصفیه و تثبیت تقاضاها به  صورت بار قابل اداره بر روی نظام سیاسی

ارتباطات سیاسی انتقال پیام ها در میان  عناصری یک نظام و میان نظام سیاسی و  محیط آن.

آلموند جامعه پذیری و گزینش سیاسی را  برای حفظ نظام ضروری میداند.

کارکردگرایی درصدد آن است تا نشان دهد  که چگونه این فعالیت ها، نهادها و پدیده ها  به بقاء یا اثر بخشی کل نظام یا به نابودی  آن کمک می کنند.

کارکردهای مخفی ماشین سازی به  پیامدهای یک فعالیت برای نظام در جهت  برآوردن یک نظام اشاره دارد.

مرتن در چهارچوب این کار کرد تجهیز  قدرت در آفریقا را مورد بررسی قرار می  دهد.

تحلیل مرتن الگوی وی را از الگوی  کارکردگرایان تعاملی مانند آلموند متمایز  می سازد.

کارکردگرایان نظام سیاسی یا اجتماعی را  یک واحد تنوع نیافته تلقی میکنند.

کارکردگرایی عام کارکردهای آشکار را  عمدتاً مورد مطالعه قرار میدهد.

ناسیونالیسم در وحدت ایتالیا و آلمان قرون  (۱۹) حالت ترکیب کننده داشت.

مرتن در چهارچوب تحلیل کارکردی خود  از شیوه استقرایی استفاده میکند.

ناسیونالیسم در فروپاشی شوروی و  یوگسلاوی و امپراطوری عثمانی و اطریش  حالت تجزیه کننده داشت.

نظریه توصیفی آلموند بسیار بلند پروازانه تر  از مطالعات تجربی مرتن بوده است.

آلموند با طرح الگوی خود کمک فراوانی به  توصیف سیستماتیک پدیده های سیاسی  کرد.

کارکردگرایی تمام بیشتر جنبه توصیفی  دارد تا توصیفی

الگوی «مرتن جنبه توصیفی دارد.

الگوی مرتن حوزه تعمیم بسیار کمی دارد.

اپتر مفهوم ضرورت ساختاری را به عنوان  یکی از متغیرهایی که دارای چهارچوب  جامعی برای تحلیل مقایسه ای است.  پیشنهاد می کند.

لایه بندی اپتر اجتماعی حکومت و  گروه های سیاسی

متغیرهای اپتر؛ مسائل اقتصادی سیاسی و  مذهبی

. محققانی که تحت تأثیر نسبت پارسونزی  قرار گرفته اند بر حوزه تصمیم تحلیل های  خود تأکید زیادی دارند.

در تحلیل لایه بندیهای اجتماعی باید به  متغیرهای مانند تحرک اجتماعی عنایت  داشت.

مهمترین کاربرد الگوی مرتن کارکردهای  مخفی ماشین سیاسی است.

مراد اپتر از ضرورت ساختاری نهادینه  شدن کارکرد است.

زینش سیاسی را  می داند.

برآوردن یک نظام اشاره دارد.

ه سرتن در چهارچوب این کار کرد تجهیر  قدرت در آفریقا را مورد بررسی  دهد.  قرار می

ست تا نشان دهد  یادها و پدیده ها  م یا به نابودی

تحلیل مرتن الگوی وی را از الگوی  کارکردگرایان تعاملی مانند آلموند متمایز

می سازد.

یا اجتماعی را  می کنند.

یا و آلمان (قرون  ستہ

ه کار کردگرایی عام کارکردهای آشکار را  عمدتاً مورد مطالعه قرار می دهد.

مرتن در چهارچوب تحلیل کارکردی خود  از شیوه استقرایی استفاده می کند.

ی شوروی و  سانی و اطریش

نظریه توصیفی آلموند بسیار بلند پروازانه تر  از مطالعات تجربی مرتن بوده است.

مک فراوانی به  های سیاسی

به توصیفی

ارد.

کمی دارد.

پارسونزی  تلیل های

رکردهای

ایتر مفهوم ضرورت ساختاری را به عنوان  یکی از متغیرهایی که دارای چهارچوب  جامعی برای تحلیل مقایسه ای است.  پیشنهاد میکند.

لایه بندی ایتر اجتماعی، حکومت و  گروه های سیاسی.

متغیرهای ایتر مسائل اقتصادی، سیاسی و

مذهبی

در تحلیل لایه بندیهای اجتماعی باید به  متغیرهای مانند تحرک اجتماعی عنایت  داشت.

مراد ابتر از ضرورت ساختاری، نهادینه  شدن کارکرد است.

حداقل عملکرد یک حکومت برای بقا تصور  می کنند.

ایتر ضرورتهای ساختاری را در کار حکوت  ضروری می داند.

ضرورت های ساختاری ایتر

ساختار اقتدار آمیز تصمیم گیری

ساختار پاسخگویی و مسئولیت

ساختار اجبار و ضمانت اجراء

ساختار تعیین و توزیع منابع

ساختار گزینش سیاسی و پذیرش نقش ها  ارزشهای غایی غایت گرا ارزشهایی هستند

که حالت قداست گونه دارند.

ارزشهای ابزاری از رفتارهای عینی و  مملوس سرچشمه می گیرند.

علت جاذبه کار کردگرایی بیش از سایر  واحدهای قبلی تحلیل کاربردی است.

تحلیل کارکردی محقق را به ورای تحلیل  نهادهای قانونی و حکومتی در نظامی

می کشاند.

کارکرد یک فرایند را مفهومی سازد میکند  و نه یک وصفی را

تحلیل کارکردی در مقایسه با تحلیل های  سنتی از ارزش توصیفی بالاتری برخوردار  است.

کارکردگرایان در روی آوردن از مطالعات  قانونی – سنتی به بررسی های تحلیلی و  توصیفی در سیاستهای مقایسه ای کمک  شایانی نموده اند.

تعاریف روش در مورد مفاهیم گوناگون  است.

فصل نهم:

بیشتر رهیافتها در علوم سیاسی بر خلاف  مدلها شکل رسمی به خود نگرفته اند.

. تحلیل کلان گروه های اجتماعی یا نظام ها  را به عنوان واحدهای تحلیل مورد توجه

قرار می دهد.

یکی از مفاهیمی که هم جنبه خرد و هم  کلان دارد – فرهنگ سیاسی

فرهنگ سیاسی محصول تاریخ نظام  سیاسی است که ریشه در رفتار عمومی و  تجارب شخصی دارد.

فرهنگ سیاسی یکی از پارامترهای عمومی  در مقایسه سیاستها و جوامع گوناگون

تلقی می شود.

فرهنگ مجموعه ای از آداب و رسوم  اخلاقیات اعتقادات و ارزشهایی است که  از طریق جامعه پذیری از تسلی به نسل  دیگر منتقل میشود.

ارزشها مفاهیم تعمیم یافته ای از اهداف  مشروع آرزومندی است که رفتار آدمی را  در جهت خاصی هدایت میکند.

مختصات ارزش ها

بسیار کلی و انتزاعی هستند.

– کیفیت اخلاقی ارزشها نوع رفتار را تعیین

می کنند.

از ثبات نسبی برخوردارند.

فرهنگ سیاسی عبارت است از انگاره ها و  استیارها نسبت به اقتدار مسئولیت های  حکومتی و الگوهای مربوط به جامعه  پذیری سیاسی

ه در فرهنگ سیاسی محدود (بسته)  جهت گیری های افراد نسبت به هدفهای  سیاسی فوق العاده ضعیف است.

. در فرهنگ سیاسی محدود ممکن است  افراد در سطوح عملی در تصمیم گیری ها  دخالت داشته باشند.

۳۰ نوع جهت گیری در تحقیقات پارسونز

جهت گیری های شناختی

جهت گیری های عاطفی

جهت گیری های مبتنی بر ارزشیابی

جهت گیری شناختی مربوط به دانسته ها و  باورهای مردم از نظام سیاسی است.

جهت گیری عاطفی مربوط به احساس  مردم نسبت به نظام سیاسی مقررات و …..  است.

پاره ای از جوامع آسیایی و آفریقایی دارای  فرهنگ سیاسی محدود (بسته میباشند.

در فرهنگ سیاسی تبعی (انفعالی ممکن  است افراد از وجود نظام سیاسی و داده های  آن آگاهی داشته و به آن علاقمند یا متنفر  باشند.

در فرهنگ سیاسی تبعی، افراد به علت نبود  نهادهای لازم کارایی سیاسی چندانی  ندارند.

جهت گیری های مبتنی بر ارزشیابی شامل  قضاوتهای نسبت به هدفهای سیاسی  می شود.

جهت گیری مبتنی بر ارزشیابی از معیارهای

ارزشی شناختی و احساسی تشکیل شده  است.

کشورهای اروپای شرقی پیش از فروپاشی  کمونیسم دارای فرهنگ سیاسی  تبعی (انفعالی بودند.

جهت گیری های شناختی شناخت مردم را

از مقررات نقشها داده ها و نهاده ها نمایش  می دهد.

در فرهنگ سیاسی مشارکتی (فعال) مردم  به طور نسبی در نهاده ها و داده ها نقش  دارند.

در فرهنگ سیاسی مشارکتی مردم نسبت  به رفتار نخبگان سیاسی حساسند.

انواع فرهنگ سیاسی

انواع ترکیبی فرهنگ سیاسی شامل

فرهنگ سیاسی محدود (بسته)

– محدود – تبعی

فرهنگ سیاسی تبعی (انفعالی)

– تبعی – مشارکتی

فرهنگ سیاسی مشارکتی (فعال)

محدود – مشارکتی است.

ه در فرهنگ سیاسی محدود – تبعی، افراد از  وابستگی های سیاسی ناب محلی و فرهنگ

سیاسی خارج شد. و اقدام به وفاداری به  نهادهای حکومتی می کنند.

. در فرهنگ سیاسی محدود – مشارکتی  خرده نظام هایی که در قسمت نهاده شرکت  دارند دارای خصلت کاست گونه قبیله ای و  محلی هستند.

رهیافت رادیکال (مارکیستی فرهنگ  سیاسی محصول مساعی طبقات حاکم برای  تحمیل ارزشهای خود به طبقات پایین تر  است.

ریگز درصدد ارائه آن دسته از نظام های  سیاسی است که هم مختصات نوگرایی و  هم سنت گرایی دارد.

ریگز برای توصیف جوامع منشوری از  اصطلاح فقدان یکپارچگی فرهنگی استفاده  می کند.

فرمالیسم از نظر ریگز: حالتی است که  نهاده ها در مسیر مورد نظر عمل نمی کنند.

دیوید اپتر مطالعات خود را بر مبنای  متغیرهای هنجاری و ساختاری انجام داده  است.

بر اساس تحلیلهای مارکسیتی انتقال  ارزشها به طبقات به صورت تلفیقی صورت ه  می گیرد.

گونه شناسی اپتر بود و ضابعله مطرح می شود

فصل دهم

– درجه اقتدار

نوع ارزشها

. هدف از توصیف پدیده ها در سیاست های  مقایسه ای مطالعه و تحلیل حالات نظام و  نیز فرایندهاست.

مطالعه حالات نظام جنبه ایستا دارد.

ریگز الگوی مطالعاتی خود را با عنوان  جامعه منشوری مطرح می سازد.

واژه منشوری مبتنی بر مفهوم سازی دیگر از  توسعه سیاسی است.

ریگز واژه منشوری را واگذار از درهم نگری  کارکردی به ویژه نگری کارکردی میداند.

ریگز جوامع انتقالی را منشوری میداند.

اصطلاح انتقالی فرایندی که لاجرم حرکتی  به سوی نوسازی خواهد بود.

درجه اقتدار به دو اقتدار هرمی و سلسله  مراتبی تقسیم میشود.

نوع ارزشها هم به دو دسته ارزشهای  غایی و ابزاری دنیوی) تقسیم میشود.

گونه شناسی آرمانی اپتر نظام لیبرال – دنیوی و نظام جمعی – مقدس

نظام میرال – دنیوی بر مبنای ارزشهای  ابزاری و ساختار هرمی استوار است.

نظام جمعی – مقدس بر مبنای ارزشهای  غایی و ساختار سلسله مراتبی مبتنی است.

نظام جمعی – مقدس غایت گراست و  درصدد ایجاد نوعی همگرایی در جامعه  است.

یکی از مدلهای متداول در دوران نوسازی  مدل مصالحه ای است.

از نظر هانتینگتون کانالهای تبین  خواستها و تقاضاها برای توسعه سیاسی  لزوماً دارای کار کرد مؤثر نیست.

مدل مصالحه ای از نظر اقتدار هرمی و از  نظر ارزشی ابزاری است.

نظام تجهیزی در مرحله ورود به صنعتی  شدن بسیار مناسب است.

هانتینگتون تمایز روشنی میان توسعه  سیاسی و سایر اشکال نوسازی قائل  می شود.

نظام های بروکراتیک برای اواسط نوسازی  مطلوب تر است.

از نظر دیامانت اگر نظامی به طور فزاینده  توانایی های لازم را برای ظهور هدف های  جدید اجتماعی داشته باشد توسعه یافته  نامیده می شود.

مطالعات اپتر نشان میدهد که نظام های  تجهیزی نسبت به نظام های مصالحه ای که  دارای سلسله مراتب کمتری هستند درجه  پاسخگویی کمتری دارند.

ایتر در ایجاد روابط منطقی میان نظام های  تجهیزی و مصالحه ای موفق بوده است.

هانتینگتون و دیامانت هر دو بر مفهوم  نوسازی سیاسی تأکید دارند.

ماریان لوی بر مبنای جامعه شناختی به  مقایسه جوامع نسبتاً مدرن و غیر مدرن  دست زد.

از نظر لوی بریتانیا و آفریقا جزء جوامع  نسبتاً مدرن است.

از نظر لوی چین و هند جوامع نسبتاً غیر  مدرن میباشند.

نظام های مشخص در شرایط خاص دارای  اهداف هنجاری معینی هستند.

کارل دویج معتقد است تجهیز اجتماعی  موجد افزایش خواستها را ناشی میشود.

از نظر مارکس و بر دگرگونی اجتماعی  فرایند عقلانی شدن در جهت پیشرفت – .  حرکت از اقتدار مشروع سنتی به سوی  اقتدار فرهمندی و سپس به سمت اقتدار  منطقی قانونی است.

مختصات جوامع سنتی از دیدگاه پارسونز  خاص گرایی – در هم نگری و نسب سالاری

مختصات جامعه پذیری از دیدگاه پارسونز  عام گرایی ویژه نگری و شایسته سالاری

از نظر وبر عقلانی شدن به میزان کارایی و  ارتباط ابزارها و هدفها بستگی دارد.

از دیدگاه لوسین پای در مرحله ای خاص از  توسعه عناصر فرهنگ سنتی باید با عناصر  فرهنگ مدرن به نوعی مصالحه برسند.

سیریل بلک فرایند نوسازی را از بعد  داخلی و فشارهای بیرونی بررسی میکند.

علت تفاوت تجربه های نوسازی در جوامع از  دیدگاه بلک

میزان دسترسی به منابع

– ساختارهای نهادی

الگوهای رهبری است.

  • ۳ الگوی نوسازی از دیدگاه برینگتون مور

شیوه نوسازی دموکراتیک و سرمایه دارانه

انقلاب محافظه کارانه

شیوه نوسازی کمونیستی

ه اینکلس نوسازی را در مقایسه جوامع  گوناگون با یکدیگر مورد بررسی قرار  می دهد.

اینکلس کشورهای ارژانتین شیلی هند  اسرائیل نیجریه و پاکستان را مورد بررسی  قرار میدهد.

رهیافت نوسازی کوششی چند رشته ای

برای مطالعه وضعیت توسعه در جهان سوم  بشمار می رود.

اینکلس به الگوهای ثبت شده ای برای  انان مدرن دست یافت.

نوسازی فرایندی مرحله ای یکنواخت ساز  برگشت ناپذیر مدت دار دگرگون ساز  تسری بخش و سیستماتیک است.

اینکلس تحصیلات را مهمترین شاخصه  ارزشهای مدرن میداند.

ه از نظر اینکلس نوسازی لزوماً به ایجاد  فشارهای روانی بر مردم کشورهای جهان  سوم می انجامد.

واحد مطالعه محققان نوسازی دولت  ملت است.

نظریه های نوسازی نظریه های دگرگونی  دولت – ملت هاست.

از نظر اینکلس انسان مدرن تحمل فشار  بیشتری نسبت به انسان غیر مدرن ندارند.

لیپست درصدد است تا نشان دهد چه

اهداف محققان نوسازی

– تسریع الگوهای کلی

رابطه ای میان دموکراسی سیاسی و توسعه  اقتصادی وجود دارد.

روندهای عامه

دیدگاههای مشترک نسبت به توسعه جهان  سوم است.

از نظر لیپت جوامع مرفه امکانات بیشتری  به لحاظ دسترسی به دموکراسی دارند.

سیاست شناسان عمدتاً بر بالا بردن .  ظرفیت ها و توانایی های نظام سیاسی تأکید  دارند.

جوامع فقیرتر از نظر لیپست به الیگارشی  یا اتوکراسی گرایش دارند.

انواع نظام سیاسی از نظر لیپست

. محققان کلاسیک نوسازی اینکلس و  لیپست است.

دموکراسی با ثبات اروپایی

دموکراسی ها و دیکتاتوری های بی ثبات  اروپایی

اینکلس عمدتاً به مطالعه تأثیر نوسازی به  گرایشها و ارزشهای فرد می پردازد.

دموکراسی ها و دیکتاتوری های بی ثبات  آمریکای لاتین

دیکتاتوری های باثبات آمریکای لاتین

از دیدگاه لیپست توسعه اقتصادی امنیت  اقتصادی و گسترش تحصیلات را در پی  دارد.

وی علاوه بر متغیرهایی مانند ثروت و  برابری به ساختار اجتماعی، محیط خارجی  و چهارچوب های فرهنگی توجه میکند.

لیپست درصدد است تا ارتباطی قوی میان  توسعه اقتصادی و دموکراسی نشان دهد.

هانتینگتون از مفهوم «جرگه انتقال» برای  ایجاد نوعی مصالحه میان نظریه استفاده  می کند.

مفروضات توسعه بر حرکت یک جهتی  استوار است.

هانتینگتون همچنین عاملی مانند ساختار  اجتماعی محیط خارجی و چهارچوب های  فرهنگی را بررسی میکند.

رابرت رد فیلد ارزشهای بزرگ را از  ارزشهای کوچک متمایز می سازد.

محققان رهیافت نوسازی اعتقادی به  همزیستی میان ارزشهای سنتی و مدرن  ندارند.

از دیدگاه هانتینگتون پروتستانیسم پیوند  نزدیکی با رشد دموکراسی دارد.

هانتینگتون از میان همه گروه های میانی بر  وجود بورژوازی مستقل تأکید می کند.

محققان رهیافت نوسازی از نقش عوامل  خارجی در مطالعه نوسازی غفلت کرده اند. ه

وی معتقد است کشورهایی که از لحاظ  اقتصادی توسعه می یابند وارد جرگه انتقال  می شوند.

رهیافت نوسازی نقش استعمار و  امپریالیسم را نادیده می انگارد

. در مطالعات جدید نوسازی نیز مانند  بررسی هایی کلاسیک بر جهان سوم تأکید  دارد.

در دیدگاه جدید نوسازی میان نوگرایان و  سنت گرایان همزیستی وجود دارد.

در دیدگاه جدید نوسازی بر عوامل بیرونی  یا بین اللمللی تأکید دارد.

هانتینگتون به ۳ نوع مدل دموکراسی اشاره  دارد

مدل خطی

مدل چرخشی

– مدل دیالکتیکی

در نقطه مقابل لیپست او دانل نظریه  حکومت اقتدارگرای بروکراتیک را مطرح می سازد.

مدل خطی وی از تجربه کشورهای بریتانیا  و سوئد سرچشمه می گیرد.

مدل چرخشی وی در مورد کشورهای  آمریکای لاتین قابل اطلاق است.

مدل دیالکتیکی نشان دهنده وضعیت  کشورهایی مانند آلمان ایتالیا و اسپانیا و  یونان است.

هانتینگتون درباره پیش شرط های  دموکراسی تصویر دقیق تری ارائه میدهد.

در مدل دیالکتیکی توسعه یک طبقه  متوسط شهری منجر به فشار روزافزون بر  رژیم اقتدار گرا در جهت مشارکت سیاسی  می شود.

. جوامع انتقالی جوامعی که لاجرم به سوی  نوسازی حرکت خواهند کرد.

. قدرت بروکراتیک گرایش بخش اداری  حکومت برای ایفای نقش سیاسی است.

با تأکید بر یک سلسله پارامترهای مشترک  میان همه جوامع سیاسی آنها را با یکدیگر  مقایسه کرد.

رهبران سیاسی کشورهای مدرن توانایی  کنترل گروه های بیشتری از مردم را دارند.

رهبران نظام های توتالیتر به دلایل  برخورداری از ابزارهای فنی پیشرفته  بخش عمده ای از جامعه را کنترل میکنند.

رهبران نظامهای دموکراتیک در مقایسه با  رهبران توتالیتر از قلمرو محدودتری برای  اعمال قدرت برخوردارند.

در جوامع دموکراتیک منابع به طور نسبتاً  مساوی میان مراکز متعدد و قدرت توزیع  می شود.

سیاست عبارت است از فرایندی که طی آن  گروه ها تصمیمات دسته جمعی می گیرند.

. در جوامع خودکامه سنتی و توتالیتر منابع  پخش شده نیست بلکه متمرکز است.

دولت تنها نهاد قانونی در به کار بردن  قدرت مشروع در قلمرو خویش است.

نقش افراد در جوامع خودکامه سنتی  انفعالی است.

. قدرت به معنای برخورداری از ظرفیت لازم .  برای بدست آوردن چیزی است.

در جوامع توتالیتر نوعی مشارکت توده  است. سازمان یافته نه خود جوش وجود  دارد.

از دیدگاه پارسونز قدرت در سیاست  همچون کارایی در تولید اقتصادی است.

. تعریف محافظه کاران از قدرت قدرت را  ظرفیت لازم برای تحقق اهداف مشترک  می دانند.

مشارکت تجهیزی متأثر از وفاداری  احساسات احترام و یا ترس از نخبگان  سیاسی است.

مشارکت سیاسی میتواند گروه های رهبری  غیر سیاسی یا محلی را به سیاستهای ملی  پیوند دهد.

تعریف لیبرال ها از قدرت قدرت را توانایی  اعمال اراده یکی بر دیگری تعریف میکنند.

تعریف رادیکال ها از قدرت قدرت را تحت  تأثیر قرار دادن افراد به شیوه ای است که  علیه منافع خود آنها عمل شود تعریف  می کند.

اقتصاد دانها به تولید کالا و خدمات توجه  دارند.

. سیاست شناسان به توزیع قدرت توجه  دارند.

لرد الکتون قدرت فساد گرایش دارد و در  این روند قدرت به مطلق فساد مطلق به  همراه می آورد.

کورپوراتیسم دیدگاهی که بر اساس آن  نمایندگان منتخب مردم رفته رفته جای  خود را به منافع بزرگ نهادی مانند  گروه های تجاری و نظامی میدهند.

مدلهای بررسی توزیع قدرت سیاسی

– مدل نخبگان حاکم

مدل کثرت گرایی پلورالیستی

– مدل پوپولیستی

در مدل کثرت گرایی چندین گروه  اجتماعی مستقل از یکدیگر و دولت وجود  دارند و میان شهروندان و حکومت  میانجیگری میکنند.

در مدل نخبگان حاکم منابع در اختیار یک  گروه اندک قرار دارد.

موسکا و سی رایت میلز، مدل نخبگان حاکم  را برای کل جامعه بکار میروند.

در کثرت گرایی اجتماعی، شهروند به  گروه های وسیعی تعلق داشته و دارای  عضویت های مختلف است.

میخلز مدل نخبگان حالکم را برای  بررسی های نظام های فرعی مانند احزاب  سیاسی و اجتماعات محلی بکار میبرند.

رهیافت تصمیم گیری کثرت گرا یک سلسله  مشکلات تجربی دارد.

پاره تو سه گروه در جوامع وجود دارد

گروه کوچک نخبگان حاکم

– نخبگان غیر حاکم

توده مردم غیر نخبگان

سطوح میانی از دیدگاه سی رایت میلز از  اعضای کنگره قضات رهبران گروه های  ذی نفوذ و فعال حزبی تشکیل میشود.

از دیدگاه میلز سطوح پایین فاقد هرگونه  قدرت بوده و تحت سلطه سطوح بالا قرار  دارند.

از دیدگاه میلز مشاغل رهبری در اختیار

سه گروه رهبران سیاسی مدیران شرکتها  و رهبران نظامی قرار دارد.

امروزه نظریه میلز در چهارچوب  کوپوراتیسم مطرح میشود.

مدل کثرت گرای فرهنگی برای تحلیل  جوامع صنعتی بکار برده نمیشود.

مدل پوپولیستی درصدد ایجاد جامعه ای  است تا هر فرد با برخورداری از فرصت های  برابری در امور جامع شریک و سهیم باشد.

پوپولیست ها روابط قدرت را مبتنی بر  مساوات میدانند نه سلسله مراتبی

پوپولیست ها بر خود جوشی تأکید دارند.

در مدل پوپولیستی دموکراسی به معنای  حکومت افراد معمولی است.

. در مدل پوپولیستی مردم نقش عمده ای در  تصمیم گیریهای سیاسی دارند.

در مدل پوپولیستی مردم از درجه مشارکت  سیاسی بالایی برخوردارند.

سیدی و حدیی نام های سیاسی سبیسی

در مدل پوپولیستی هر فرد میتواند بالقوه و  به طور مساوی اعمال قدرت نماید برابری  سیاسی).

– ما قبل مشروعیت

– مشروعیت

– عدم مشروعیت

اقتدار، ارتباط نزدیکی با ارزشها و

فرا مشروعیت

هنجارهای یک جامعه دارد.

. در جوامع بی ثبات رهبران مشروعیت خود  را از نظامیان و بازرگانان و دانشجویان  کسب میکنند تا از توده ها

اقتدار بیشتر حالت ذهنی دارد.

قدرت عمدتاً جنبه عینی دارد.

. قدرت استفاده عینی از منابع را مورد توجه  قرار میدهد.

. در چهارچوب مشروعیت رویه ای رهبران  حکمرانی خود را بر طبق نظامی از قوانین  رسمی توجیه میکنند.

اقتدار به اصول اخلاقی بهره گیری از آن  توجه دارد.

منابع اقتدار رویه ای و جوهری

نظامهایی که اقتدار خود را بر مبنای  مشروعیت رویه ای و ابزاری توجیه میکنند.  عمدتاً بر امکانات ابزاری تأکید دارند.

در پرتو مشروعیت اثبات ایجاد میشود.

در پرتو مشروعیت امکانات لازم جهت تغیر  و دگرگونی فراهم میشود.

منابع جوهری اقتدار قداست وراثت  ویژگی های شخصی و جنبه های ابزاری

نوع اقتدار در جوامع، برحسب درجه مدرن  بودن آنها متفاوت است.

. همچنین مشروعیت می تواند  محدودیت هایی را نیز برای قدرت ایجاد  کند.

اقتدار رویه ای در جوامع بسیار مدرن از  اهمیت بیشتری برخوردار است.

در جوامع بسیار مدرن بر اشکال ابزاری  اقتدار جوهری نیز تاکید دارند.

مردم انگلیس و آمریکا کمتر به قوانین  رسمی تأکید داشته و بیشتر به پذیرفتن  اقتدار شخصی تمایل دارند.

پس میتوان با پارامترهایی مانند ابزارهای  مؤثر قدرت و روشهای تامین اقتدار  مشروع به مقایسه نظام های سیاسی مختلف  مبادرت ورزید.

مردم نروژ دارای تلقی قانونی از اقتدار است.

فصل دوازدهم

ه در نروژ اقتدار ملهم از شخصیت رهبران  نیست.

فرانسویان، تخصص و اطلاعات را افشاء  اقتدار میدانند.

انواع اقتدار

میراث گذشته تأثیر بسزایی در رفتارهای  سیاسی توده و نخبگان کنونی دارد.

ارزشها احساسات و اطلاعات سیاسی بر  رفتار سیاسی افراد تأثیر گذار است.

ابعاد فرهنگ سیاسی احساسات عاطفی  مردم نسبت به جهان و ارزشیابی مردم از  عملکرد حکومت

در آمریکای لاتین پس از فرهنگ جهانی  دوم جهت گیری های مجدد کاتولیسم  نسبت به سیاست مطرح شد.

ظهور فرهنگ ماتریالیستی یک سلسله  مسائل ایدئولوژیک جدیدی را مطرح می سازد.

در کاستاریکا نفوذ دو جانبه نخبگان و توده  و توسعه نهادی مشاهده میشود.

در مکزیک و نیکاراگوئه ظهور فرهنگ  سیاسی دموکراتیک به صورت واکنشی علیه  اقتدار گرایی نسبی بوده است.

ارزشهای فراماتریالیستی به معنای پایان  عصر ایدئولوژی نیست.

ارزشهای فراماتریالیستی در میان همه  کشورهای اروپایی به طور یکسان نیست.

وجود تعارضی در محیط های سیاسی تقریباً  اجتناب ناپذیر است.

یکی از ویژگیهای فرهنگ سیاسی جوامع  توسعه یافته اعتماد به شهروندان و تعهد  مردم برای مشارکت در فرایند سیاسی  است.

. تعارضات اجتماعی به طور همزمان انواع  گوناگون اختلافات را به معرض نمایش  می گذارد.

یکی دیگر از مختصات فرهنگ سیاسی  وجود یا عدم وجود اعتماد سیاسیی است.

ه یکی از ویژگی های فرهنگ سیاسی و  دموکراتیک حالت مشارکتی آن است نه  جنبه عملی آن.

فرهنگ سیاسی جوامع غیر دموکراتیک  جنبه منشوری دارد.

در جوامع غیر دموکراتیک موارد و  جنبه های احساسی و عاطفی حاکم بر  عقلانیت است.

مهمترین نهادهای اجتماعی جوامع توسعه  نیافته غیردموکراتیک خانواده قبیله و  قومیت است.

جوامع غربی در مراحل اولیه صنعتی شدن

تعارضات میان کارگران، طبقه متوسط و  طبقات بالا را تجربه کرد.

عوامل تشدید کنند. تعارضات اجتماعی

– ساختار کلی اختلاف

سطح کلی ثروت در روندهای اقتصادی آینده

ایستارهای بحران و نخبگان سیاسی

شیوه های حل و فصل تعارضات در گذشته

تسری تعارضات به سایر نقاط دنیا

در جوامع دموکراتیک مشارکت داوطلبانه  یک هنجار تلقی میشود.

در رژیم های توتالیتر مشارکت سازمان یافته  به صورت یک هنجار است.

ه در جوامع توسعه نیافته گونه ای رابطه  تحت الحمایگی را میان حامی و مردم را  مشکل می دهند.

برخی از رژیمهای اقتدارگرای نسبی و  برخی از دولت های نظامی محافظه کار  تلاش دارند مشارکت سیاسی را سرکوب  کنند.

در بریتانیا در برگزاری انتخاب نسبتاً به  انتخاب مجلس عوام پارلمان اروپایی و  شوراهای محلی بسنده میشود.

. در آمریکا کلیه مشاغل و مسئولیت ها در  سطوح ملی و محلی از طریق انتخابات  تعیین میشود.

رژیم های دموکراتیک تلاش دارند امکان  مشارکت مردم را بسط دهند.

رژیم های اقتدار گرا از طریق برگزاری  انتخاب ساختگی تلاش دارند بر مشروعیت  خود چه در داخل و چه در خارج بیفزایند.

. انتخاب جنبه رقابت آمیزی است برای اداره  امور بر مبنای تبین رسمی اولویتها توسط  مردم

و حتی فروپاشی رژیم میشود.  . مشارکت وسیع و غیر معمول باعث بی ثباتی

. مشارکت اندک مردم خطر جدی برای  دولتهای مدرن بشمار می رود. لازمه بقای  دموکراسی مشارکت مستمر مردم در امور  گوناگون است.

ه گروه های ذینفع در حد تأثیر گذاری بر  حکومت هستند.

گروه های ذینفع فشار) تا اندازه ای از  حکومت یا احزاب سیاسی مجزا هستند.

عده ای وجود گروه های ذینفع را ناشی از  فشار حکومتهای دموکراتیک میدانند.

. یکی از راه های میان خواستها و ورود افراد  در فرایند سیاستگذاری شرکت در انتخاب  است.

. در مرحله غائی همه فعالیت های گروه های  ذینفع متوجه حکومت است.

انتخابات رقابتی تمهیدی است برای بسط  قدرت نخبگان بر مردم

انتخابات سازوکاری است که از طریق آن  رهبران در یک نمایش عمومی قدرت را  تبدیل به اقتدار میکنند.

انتخابات رقابتی سوء استفاده از اقتدار را  کاهش داده و باعث افزایش اقتدار حکومت  می شود.

امروز تقریباً کلیه جوامع در حال توسعه دوره  انتقالی را طی میکنند.

. فرهنگ و الگوهای رفتاری کشورهای در  حال توسعه ترکیبی از سنت مدرن است.

موانع عمده در رشد گروه های ذینفع در  کشورهای در حال توسعه

وجود ضعفهای سازمانی

وفاداری های قومی و قبیله ای قومی

انواع گروه های ذینفع

ه در حال حاضر میزان وفاداری مردم در  دموکراسی های حاضر نسبت به احزاب  سیاسی کاهش یافته است.

عرفی

نهادی

– حمایت گر

امروزه عمر نظام های دو حزبی رو به افول  است.

بر اساس مذاکرات میان حکومت و تعداد  اندکی از گروه های برجسته حمایتی حاصل  می شود.

موریس دوورژه یک نظام انتخاباتی اکثریت  نسبی برله نظام دو حزبی است.

صنف گرایی مبتنی بر تصمیم گیری بر اساس  مذاکر میان حکومت و تعدادی از گروه های  ذینفع است.

نظامهای چند حزبی بر اساس اصل  نمایندگی نسبی استوارند.

رژیم های اقتدار گرا فضای بسیار محدودی را  برای رقابت های حزبی ایجاد میکنند.

. در رژیم های اقتدارگرا یک حزب منحصر  به فرد قدرت را در دست دارد.

وظیفه رسانه ها در نظام های کمونیستی به  حزب در زمینه ایجاد فرهنگ سیاسی مورد  نظام است.

رسانه های ملی در جوامع در حال توسعه  ضعیف هستند.

احزاب منافع احزاب کوچکی هستند که  بیشتر درصدد کسب کرسی هایی در  پارلمان برای تعقیب هدفهای خاص  هستند تا اداره حکومت

انتخابات نیمه رقابتی انتخاباتی است که از  سوی یک حزب مسلط کنترل میشود.

یکی از ویژگیهای عمده ی رسانه ها در  جوامع در حال توسعه، تیراژه اندک آنها  است.

نمونه بارز احزاب منافع در کشورهای  اروپایی شرقی پس از سقوط شوروی  مشاهده میشود.

فصل سیزدهم

احزاب سیاسی در جوامع اروپای شرقی  نخبه گرا و فاقد عضویت گسترده و  ساختارهای قوی پارلمانی میباشد.

برقراری پیوندهای مصلحت گرایانه میان  احزاب منافع عمدتاً در آمریکا مشاهده  می شود.

احزاب سیاسی نقش مهمی را در تجمع  خواسته ها و تقاضاها ایفا مینمایند.

احزاب سیاسی یکی از مهمترین و  اصلی ترین پیشرفت های قرون ۱۹ و ۲۰  است.

. بسیاری از گروه های ذینفع برای حفظ  هویت خویش از پیوستن به حزب خاصی  خودداری میکنند.

کورپواتیزم صنف گرایی رابطه ای است که  میان دولت و گروه های ذینفع که در آن  تصمیمات عمده در زمینه های داخلی

. وجه مشخصه نظام های سیاسی مدرن از  قدیمی وجود احزاب سیاسی است.

در نیمه دوم قرن ۱۹ احزاب سیاسی به  عنوان تعارضات شناخته میشوند.

احزاب سیاسی ابتدا در اروپا و سپس در  آمریکای شمالی پدیدار شدند.

– ترفیعی

ه گروه های ترفیعی به منظور تحت تأثیر قرار  دادن حکومت بوجود می آید.

عامل کلیدی در تعین نفوذ جمعی  گروه های ذینفع ماهیت نظام سیاسی است.

ه گروه های طرفداری محیط زیست و موافقان  و مخالفان سقط جنین به گروه های ترفیعی  تعلق دارند.

ه پیوندهای انجمنی عمدتاً مصلحت گرایانه  هستند.

ه احزاب سیاسی معمولاً در صدد اشغال  مناصب مهم اقتدار در درون حکومت  می باشند.

پیوندهای فرقه ای بر اساس روابطی است که  در آن افراد متولد میشوند.

ه گروه های عرفی به صورت رسمی سازمان  نیافته و برای هدفهای خاصی بوجود  نمی آیند.

احزاب سیاسی برخلاف گروه های ذینفع  برای کسب اهرم های قدرت تلاش میکنند.

گروه های عرفی انتهای طیف گروه های  فرقه ای را تشکیل میدهند.

گروه های عرفی پس از جنگ سرد نقش  مهمی در سیاست ایفا کرده اند.

کلیساها، شرکتها اتحادیه های کارگری و  دانشگاه ها جزء گروه های نهادی هستند.

ه گروه های نهادی، نهادهای رسمی بزرگی  هستند که به سوی عرصه های سیاسی  کشانیده شده اند.

گروه های نهادی برای وارد کردن فشارهای  سیاسی بوجود نمی آیند.

ه به گروه های حمایتی، بخشی یا کارکردی  گفته میشود.

گروه های حمایتی برای حمایت از منافع  مادی اعضای خوش بوجود می آیند.

پزشکان و استادان دانشگاه کارگران و  کارفرمایان در دسته گروه های حمایتی قرار  دارند.

احزاب سیاسی برای برقراری ارتباط میان و  مردم به ۴ طریق عمل می کنند.

گزینش نخبگان

– بیان و تجمع منافع

فراهم کردن امکاناتی برای مردم جهت تغییر  جهان

جهت هدایت سکان کشتی دولت

ه در احزاب سیاسی نخبه گرا، حزب پارلمانی  حاکم است.

اصولاً احزاب سیاسی برای توجیه هدف های  خود به ایدئولوژی خاصی متوسل میشوند.

از اواخر قرن ۲۰ احزاب فراگیر کنترل پیدا  کردند.

ه در نظام های مسلط حزبی یک حزب به طور  مستمر قوه مجریه را در دست دارد مانند  ژاپن و مصر

در نظام های دو حزبی دو حزب با یکدیگر  قدرت را در دست دارند.

اولین کشوری که دارای نظام یک حزبی  گردید شوروی در ۱۹۲۱ بود.

اولین حزب شوروی سوسیال دموکرات نام  داشت.

وجوه مورد بررسی در ساختار احزاب

– راس رهبری

هیات اجرایی

– دبیرخانه

۵  کشورهای جهان فاقد ه امروزه تم  حزب می باشند.

در بررسی ساختار احزاب ۳ جنبه را باید  مورد توجه قرار داد

– ساختار درونی احزاب

نوع نظام حزبی یک کشور می تواند بیان  کننده ماهیت رژیم سیاسی آن باشد.

– ساختار برونی احزاب

الگوهای رهبری

علل گستردگی احزاب سیاسی در جهان

امروزه ساختار درونی و تشکیلات احزاب  اهمیت زیادی دارند.

معاصر:

درک وجود تعارض در جامعه

– اتحاد به معنای قدرت

نیاز حکومت برای ارتباط با مردم

تشکیلات عدیده ای که کم و بیش دارای  ارزشها و معتقدات مشترک هستند حزب  نامیده می شود.

پایگاه های اجتماعی احزاب

قبیله ای

تمرکز و ایدئولوژی توجه کرد.  ه در مورد ساختار داخلی احزاب باید به  گستردگی جغرافیایی، تمرکز و یا عدم

دووژره معتقد است در هرم احزاب دستگاه  رهبری در رأس هرم و افراد در قاعده آن  قرار دارند.

دووژره ساختار احزاب را به یک هرم  تشبیه می سازد.

فرقه ای

– مذهبی

طبقاتی مانند احزاب سوسیالیست و کارگر

ارتباط نزدیکی میان حزب و طبقه به  خصوصی از اجتماع وجود دارد.

احزاب محافظه کار لیبرال حافظ منافع قشر  متوسط و متوسط بالا میباشند.

اخوان المسلمین حزبی با معتقدات مذهبی  می باشد.

. در بررسی احزاب سیاسی باید سازمان و  ساختار آنها را مورد توجه قرار داد.

عناصر پایه احزاب در گستردگی و تمرکز و  عدم تمرکز ساختار احزاب مهم هستند.

احزاب محافظه کار احزابی هستند که  بیشتر خواستار وصفی موجودی میباشند.

در کشورهایی که تابع مذهب پروتستان  هستند به نام احزاب محافظه کار  بر می خوریم.

دانمارک سوئد و دانمارک دارای احزاب  محافظه کار هستند.

اختلاف قبیله ای در کشورهای تازه استقلال  یافته هستند.

در کشورهایی که تابع مذهب کاتولیک  هستند حزب محافظه کار وجود ندارد.

. در آلمان ایتالیا و ونزوئلا حزب دموکرات  سیستمی به جای حزب محافظه کار وجود  دارد.

. احزاب انقلابی تانزانیا جزء احزاب ملت

. ماهیت حزب دموکرات سیستمی با حزب  محافظه کار یکسان میباشد

احزاب سوسیالیست خود را حافظ مصالح و  منافع طبقات کارگر زحمتکش میداند.

. ریشه احزاب کمونیست و سوسیالیست و  کارگر یکی میباشد.

سازی است.

احزاب بسیجی در حزب کمونیست شوروی  سابق و در مکزیک مشاهده شده است.

وظائف احزاب سیاسی

جامعه پذیری سیاسی

– ارتباطات سیاسی

– استخدام سیاسی

بیان و تجمیع خواسته ها و تقاضاها

. احزاب سوسیالیست کار کرد سوسیال  دموکرات معتقد به استفاده از طریق  مشروع و انتخاب آزاد میباشد.

. در بسیاری از کشورها، فلسفه ایجاد نظام  یک حزبی ایجاد ساختی برای جلب  مشارکت مردم بوده است.

. احزاب کمونیست معتقد به حصول قدرت از  راه مبارزه مسلحانه میباشد.

. در کشورهای یک حزبی حزب وسیله ای  برای ارتباطات سیاسی است.

. احزاب کارکرد سوسیالیست تنها معتقد به .  اشتغال بخشی از فعالیتهای اقتصادی از  بخش خصوصی به بخش عمومی هستند.

فلسفه اعظم یک حزبی انجام عمل مدرنیزه  شدن با مشارکت و تجهیز مردم میباشد.

در نظام تک حزبی قدرت سیاسی در  اختیار حزب واحد است.

در نظام تک حزبی وسایل ارتباط جمعی به  طور کامل در انحصار حزب میباشد.

کمونیستها معتقدند بخش وسیع تری از  فعالیتهای اقتصادی تا حد ممکن به بخش  عمومی منتقل گردد.

طبقه بندی احزاب بر اساس اهداف خود

– گروه انتخابی

احزاب ملت سازی

– احزاب بسیجی

امروز با توجه به تحولات بین المللی در

کمتر کشوری با نظام تک حزبی روبرو  هستیم.

در نظام چند حزبی اجماعی چند حزب  قادرند در درون حکومت رقابت کرده و با  کسب رای اکثریت حکومت کنند.

احزاب ملت سازی در پی بدست آوردن یک  احساس هویت ملی مشترک و سرکوبی

دانمارک دارای نظام چند حزبی اجماعی  است.

انگلستان دارای نظام دو حزبی اجماعی  است.

در نظام دو حزبی متعارضی دو حزب با  یکدیگر اختلاف اساسی داشته و در تضاد  با یکدیگر بسر میبرند.

اتریش دارای نظام چند حزبی متعارض  است.

جمهوری چهارم فرانه دارای نظام چند  حزبی متعارض بود.

در نظام مختلط چند حزبی اختلافات  احزاب عمیق است اما به خاطر منفعت  رهبران با یکدیگر مصالحه میکنند.

آفریقا، نیوزلند استرالیا، بریتانیا و اطریش  نظام دو حزبی میباشند.

آلمان، لوکزامبورگ کانادا و بلژیک دارای  نظام ۳ حزبی هستند.

ایران فلسفه و چین دارای نظام  واحد (بسیط) میباشند.

در نظام های فدرال قدرت میان حکومت  مرکزی و فدرال ها تقسیم شده است.

در نظام های فدرال یک قانون کلی وجود  دارد که این قانون قدرت را بیان واحدها یا  فدرال ها تقسیم می نماید.

فدرال ها در مورد مسائل سیاست خارجی  امور دفاع و مسائل مشترک مملکتی تابع  قدرت مرکزی میباشند.

آمریکا و آلمان جزء کشورهای فدرال  می باشند.

انگلستان و ایتالیا جزء کشورهای شبه  فدرال میباشند.

در نظام کنفدرال چند نظام سیاسی برای  اعمال خود سیاستهای مشترکی را  مشخص میکنند.

کنفدراسیون فاقد قدرت لازم جهت اعمال  نفوذ در ملت ها یا کشورهای عضو  کنفدراسیون میباشد.

ه در فنلاند و سوئیس چند حزب در انتخابات  آراء را بین خود تقسیم میکنند.

کشورهای اطریش در دهه ۷۰ دارای نظام  مختلط دو حزبی بود.

اعضای کنفدراسیون هویت بین المللی  ندارند.

فصل چهاردهم

در نظام های واحد بسیط) قدرت قانونی در  حکومت مرکزی تمرکز یافته است.

در نظام های واحد ایالات و استان کشور راز  حکومت مرکزی تبعیت میکند و از خود  استقلالی ندارند.

آفریقا بیش از سال ۱۷۸۷ سیاست  کنفدرالی داشت.

در رژیم های اقتداری قدرت در یک شخص  یا رکن خاصی تمرکز یافته است.

رژیم های پارلمانی به وسیله ترکیبی از قوه  مقننه مجالس قانون گذاری و مجریه  سیاسی ترکیب یافته است.

رژیم های ریاستی پس از زمانی به اقتداری  گرایش پیدا می کنند.

ه در رژیم های ریاستی – پارلمانی  رئیس جمهور و نخست وزیر مشترکاً اداره  امور را در دست دارند.

بروکراسی ها در وضع و اجراء و حتی

قضاوت اجرای قوانین نقشی دارند.

بروکراسیها از مهمترین منابع اطلاعاتی

سیاسی در مورد مسائل روز هستند.

بروکراسیهای حاکم متعلق به رژیم های  مستعمره دارند.

فرانسه دارای رژیم ریاستی – پارلمانی  می باشد.

بروکراسیهای انتخابی در نظام های سیاسی  که اقتدار سیاسی به وسیله فرایندهای  رقابتی شکل مییابد وجود دارند.

. قوانین اساسی کشورها حدود آزادی افراد  آزاد در بیان آزادی تجمع را مشخص  می کند.

. نکته مهم در مورد تصمیمات سیاسی  ضمانت اجرای تصمیمات گرفته شده است.

. مجالس ارکانی متشکل از تعداد از اعضاء  است که در مورد مسائل مورد نیاز جامعه .  به بحث و تبادل نظر و تصمیم گییری اقدام  می کنند.

بروکراسی دولت – حزب در رژیم های یک  حزبی آتوریتر وجود دارد.

پادشاهی سنتی تعلق دارد.  بروکراسی تحت سلطه حاکم در نظام های

یکی از اشکال نظامهای سیاسی جهان  سوم رژیم های نظامی است.

ه در اکثر کشورهای مختلف معمولاً تدوین  عملی قوانین در نهادهایی مانند مجریه  گرفته میشود.

فرانه دارای نظام دو مجلسی است.

ایران و الجزایر نظام تک مجلسی دارند.

. در آمریکا و کانادا بیشتر نمایندگان از وکلاء  تشکیل شده است.

در هندوستان رئیس دولت رئیس جمهور ا  ست.

. در هندوستان رئیس حکومت نخست وزیر  است.

یکی از ساختارهای مهم در هر جامعه  بروکراسی است.

اصولاً تعاملات میان نظریه ی فمنیسم و

توسعه ۵ شکل ظاهر میشود که عبارت از  ۱ زنان در توسعه -۲- زنان و توسعه -۳  جنسیت و توسعه -۴ زنان محیط زیست و  توسعه -۵ پست مدرنیم و توسعه

. در رویکرد زنان در توسعه با ۵ رویکرد  مواجه هستیم ۱ رویکرد رفاهی تا قبل از  ۱۹۷۰ بر نقشهای بازتولید زنان در رابطه با

مسائل جمعیتی کنترل مدالیه تأکید  میشد که این خود منعکس کننده ی  وضعیت زنان جهان سومی به صورت  عرصه های داخلی و خصوصی بود.

۲ رویکرد انصاف که نشست گرفته از  موضع گیری های سازمان ملل در قبال زنان  می باشد.

. – رویکرد ضد فقر: تأکید بر ورود زنان  به عنوان نیروی کار و دسترسی آنان به  فعالیت هایی برای کسب درآمد بود.

اجتماعی و تحلیل های فمنیستی مرد  سالاری سرچشمه میگیرد.

در ارتباط با رویکرد زنان محیط زیست و  توسعه ی پایدار یک بحث محوری است.  توسعه ی پایدار باعث برقراری پیوند  ایده های انصاف و عدالت میان نسلهای  مختلف شده که خود میتواند تعادلی را  میان نیازهای اقتصادی و زیست محیطی  برای حفظ منابع تجدید ناپذیر برقرار کند.

. ۴- رویکرد کارآمدی عمدتاً مربوط به  برنامه های تعدیل ساختاری صندوق  بین المللی پول بود که بر مشارکت زنان در  اقتصادهای تجدید ساختار شده تأکید  می گردید.

. در ارتباط با رویکرد پست مدرنیم و  توسعه در واقع این دیدگاه واکنشی بوده  است به ورود نقدهای پا ساختاری و پست  مدرن به نظریه های فمنیستی که مسائل  زنان را در جهان سوم مورد توجه قرار  می داد.

. ۵ رویکرد توانمند سازی این دیدگاه  منعکس کننده ی نظرات فمنیسی جهان  سوم میباشد که به دنبال سازماندهی  سطوح پایین جامعه تغییر قوانین و  ساختارها از طریق یک رویکرد از پایین به  بالا بوده است.

. در مبحث زنان و توسعه بحث اصلی ورود  زنان به عرصه ی نوسازی است. در این  اساس زنان همیشه بخشی از فرایند توسعه  بوده اند ولی پیوند آنها با نوسازی به فقر  بیشتر آنها منجر شده است.

. رویکرد مذکور عمدتاً از نظریه ی وابستگی و  رویکردهای نو مارکسیتی در مورد توسعه  نیافتگی نشئت می گیرد.

. مدرنیسم انتقادی ضمن تمرکز بر مسئله ی  توسعه برای تغییر شکل آن چندین ایده را  مورد توجه قرار میدهد که عبارت است از:  تقد مدرنیته سرمایه داری توسعه اخلاقی  جنبشهای جدید ارتباطی و دموکراسی  افراطی

مدرنیسم انتقادی روابط قدرت مادی را  به منظور تغییر آنها مورد انتقاد قرار  میدهد ولی پست مدرنیسم؛ گفتمانها و  ایده ها را برای تضعیف قاطعیت مدرن آنها  به نقد می کشد.

. در دیدگاه جنسیت و توسعه در واقع این  دیدگاه از تحلیلهای مارکسیتی دگرگونی

. مدرنیسم انتقادی به تغییر شکل روند  توسعه امیدوار است در حالی که پست  مدرنیسم قصدر رها کردن آن را دارد.

. پست مدرنیسم بر مقوله ی توسعه به صورت  یک گفتمان تمرکز می کند در حالی که  مدرنیسم اقتصادی توسعه را به صورت رویه  و عمل طبقاتی و جنسیتی مورد توجه قرار  می دهد.

مخالفت هنجاری نسبت به جنبه های قوم  مدارانه ی غربی است.

. اصولاً بحران توسعه گرایی به نوعی از انحاء  بحران روشهای مقایسه ای نیز میباشد.

. در طول قرن ۱۹ علم نژاد میان تاریخ  طبیعی و اجتماعی و نیز میان زیست  شناسی و تکامل گرایی اجتماعی پیوندهایی  را برقرار میکرد که تحت این شرایط  نظریه های مرحله ای به صورت پویش های  اجتماعی آگوست کفت قوانین اقتصادی  مارکس توسعه نظام های خویشاوندی  مورگان و دیدگاه های تیلور در مورد فرهنگ  مطرح می گردیدند.

. علوم اجتماعی قرن ۲۰ به ویژه پس از  دهه ی ۱۹۳۰ علم نژاد و تکامل گرایی  اجتماعی را رد کرد.

. نظریه ی نوسازی از پیوند میان تکامل گرایی  و کار کردگرایی حاصل گردید.

. اصولاً نوسازی بیشتر نوعی مهندسی  اجتماعی از بالا و یک نوع عملیات مهار  سیاسی است تا پدیده های به نام  دموکراتیزه شدن بحران توسعه گرایی  به عنوان یک پارادایم نمونه (اعلی) به صورت  بحران مدرنیسم در غرب و بحران توسعه در  جوامع جهان سوم نفوذ پیدا میکند.

. در چهارچوب جهان گرایی دولت ملتها  واحدهای توسعه تلقی نمی شوند بلکه  توسعه تنها متوجه نظام جهانی است.

توسعه ی بدیل نقدی است برجریان اصلی  توسعه که به صورت توسعه از پایین  می باشد.

جنبش سبز جهانی از ۳ منبع ۱  سنت گرایی در مناطق پیرامونی -۲ مردم به  حاشیه رانده شده در سطح میانی – پا  مادی گرایی در جوامع مرفه مرکز تغذیه  می شود.

. در حقیقت گفتمان بدیل در این جهت  است که میتوان بدون آن که در جهت  افراطی گرای و ایدئولوژیک پیش بود دارای  اندیشه ی مترقی است. به عبارت دیگر آن از  لحاظ پا ایدئولوژیک بودن جنبه ی پست  مدرن دارد.

. اصولاً انگیزه های عمده برای دسترسی به  یک پارادایم بدیل توسعه عبارت بوده اند از:  -۱- رشد روزافزون نفوذ و اهمیت  سازمانهای غیر دولتی -۲ تضعیف پارادایم  رشد اقتصادی به واسطه ی اهمیت روزافزون  دغدغه های زیست محیطی و موضوع توسعه  پایدار – ضعف پارادایم جریان اصلی برای  چندمین دهه

مقاومتهایی که در مقابل الگوهای توسعه  درمیان جوامع جهام سوم بروز می کنند  حاکی از گرایش به استقلال عمل و یک نوع

ه ظهور سازمانهای غیر حکومتی درمیان  دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ از آثار جنبی  جنبش نولیبرالیسم به شمار میروند.

رویگرد نهادگرایی که کم و بیش یک  رویکرد انحصاری و مسلط در سیاست های  مقایسه ای تا بعد از جنگ جهانی دوم  به شمار می رفت. عمدتا بر حقوق اساسی  کشورها متمرکز بود.

یکی از موضوعات مهمی که در چهارچوب  توسعه ی بدیل مورد توجه قرار می گیرد  بومی شدن توسعه است.

. اگر بومی شدن توسعه از حد معینی تجاوز  نکند، رفته رفته تقویت و تصلب مرزبندی ها  را سبب شده و باعث قوم گرایی افراطی و  بروز تضادها و تنشها میگردد.

ه در حوزه های علوم سیاسی و نیز سایر  رشته ها توسعه به صورت یک پارادایم مطرح شده است.

نهادگرایی ضمن آن که بر منحصر بودن  مختصات دموکراسی غرب تاکید می ورزد  در عین حال هم زمان نیز ادعای جهانی شدن  آن را دارد.

. از دیدگاه متفکرانی نظیر رالز نهادهای  سیاسی دارای موجودیتی تجربی و نیز  هنجاری هستند.

. اصولاً نهادگرایی دارای یک سنت  مشروطه خواهی بوده است که مشخصه ی  عمده ی آن از لحاظ تاریخی انتقال قدرت  از پادشاهان به مجامع پارلمانی میباشد.

ه در توسعه ی بدیل ضمن تأکید بر جنبه های  مشارکتی یک عنصر اعتراض آمیز علیه  توسعه ی تجاری را ملاحظه میکنیم

. اکثر نهادگرایان بر این باور بودند که نهادها  تا آن جا می توانند عمل کنند و از کارایی  لازم برخوردار باشند که به نحوی از انحاء  در چهارچوب هنجارها، ارزشها و اصول  دموکراسی عمل نمایند.

. با توسعه گرایی با نقد غربی مدرنیته و  پیشرفت علمی نظریه انتقادی پا  ساختارگرایی و جنبش های بوم شناختی  همپوشانی دارد.

. توسعه بدیل تأکید خود را بر فقدان  مشارکت عامه قرار داده و توسعه انسانی به .  سرمایه گذاری روی مردم می پردازد.

ورود نهادگرایی به عرصه ی اقتصاد سیاسی  منجر به توجه بیشتر به سیاست ها و  نهادهای پولی و مالی در چهارچوب اقتصاد  «کنیزی» شد.

ه پا توسعه گرایی یک نوع نقد فرهنگی  توسعه است و از آن جا که توسعه در  چهارچوب مدرنیته مطرح می شود. بنابراین .  مسئله اصلی مدرنیته نیز میباشد.

با ورود به عصر انقلاب رفتاری و حاکم  شدن علوم سیاسی رفتاری از اهمیت

مطالعات مربوط به نهادهای سیاسی کاسته  شد.

. اگر فرهنگ فقط در چهارچوب مقررات  نهادی غیر رسمی مطرح شود. در این صورت  به سادگی نمیتوان میان اهمیت نهادهای  سیاسی رسمی و سایر واقعیت های  اجتماعی تمایز قائل شد.

. در تحلیل های سیاسی سنتی مارکسیسم  نهادهای سیاسی نمی توانند دارای یک  کار کرد علی مستقل باشند.

. غفلت از تحلیلهای نهادی در عصر  رفتارگرایی خود میتواند به صورت واکنشی  در برابر فقدان بلند پروازی های نسبت به  نظریه های اثباتی در مطالعات سیاسی اولیه  تلقی شود.

در طول دهه ی ۱۹۸۰ مجدداً توجه به  اهمیت نهادهای سیاسی ابعاد تازه ای به  خود گرفت علت این توجه تحولاتی بود  رشته ی سیاست به وقوع پیوسته بود.  که از لحاظ نظری و روش شناسی در

. نو مارکسیت ها جزء اولین کسانی بودند که  به اشکال سازمانی خاص دولت ها توجه  نمودند.

  • مزیت رویکرد اقتصادی آن است که بنیادهای خرد تعریف شده عام را در مورد  چگونگی عملکرد افراد در شرایط نهادی  گوناگون فراهم میکند

در چهارچوب رویکرد منطق فراخوری  کنشها به صورت عام نبوده بلکه جنبه ی  موقعیتی دارند زیرا که اولویتهای افراد در  شرایط موقعیتی گوناگون متفاوت است.

. در چهارچوب رویکرد اقتصادی نهادها  به عنوان نقاط تعادلی که تداوم دارند مورد  تجزیه و تحلیل قرار میگیرند.

رویکرد نهادگرایی تاریخی بر این امر تأکید  دارد که اصولاً قدرت موجب ثبات نهادی  است بدین ترتیب امکان دارد برخی از  کارگذاران قوی به منظور حفظ قدرت و  تأمین منافع خود درصدد تغییر قواعد بازی  باشند.

. در چهارچوب رویکرد نهادگرایی تاریخی  تشکیل قدرت در فرایند سیاسی بر اساس  ویژگیهای خاص دولت ها مورد توجه قرار  می گیرد.

انداخته بود.  . رویکرد نهادگرایی حداقل تا اوایل دهه ی  ۱۹۵۰ به مطالعات مقایسه ای سیاست سایه

. در قالب رویکرد اقتصادی نظیر انتخاب  منطقی و نظریه ی بازی ها نهادها از طریق  عوامل درون زا و برون را مجدداً کشف شدند.

نهادهای سیاسی قواعد بازی ای میباشند  که در تقسیمات کلاسیک به صورت قواعد  رسمی و غیر رسمی مطرح میشوند.

نونهادگرایی بیشتر مربوط به نظریه ی  سیاسی و اجتماعی و کمتر در ارتباط با  فلسفه ی سیاسی بوده است.

به طور کلی نونهادگرایی که بیشتر انعکاسی  از انقلاب رفتاری در رشته ی سیاست  به شمار می رود.

. تحلیل گفتمانی به صورت مسبوط در  مطالعات فرهنگی فمنیتی به کار رفته  است.

نونهادگرایی بیشتر بر اساس کاربرد  تحلیل های کمی و تحول نظریه های سیاسی  و اجتماعی مشخص میشود.

نونهادگرایی ضمن تأکید بر نقش عوامل  سازمانی در زندگی سیاسی بر اهمیت نقش  هنجارها و ارزشها در مورد کار کرد  سازمانها توجهی خاص داشته است.

. رویکرد تاریخی بر نقش انتخاب های نهادی  در تحول نظام های سیاسی تأکید دارد.

. در رویکرد ساختاری به تأثیر نهادها برخط  مش و سیاست کلی توجه میشود. در  حالی که تحلیل های سطح خرد با مسائل  فردگرایی متدولوژیک روبه رو است.  نهادگرایی با یک سلسله سقطه مواجه  می باشد.

. بنیادی ترین مسئله نظری که نهادگرایان با  آن برخورد میکنند جنبه ی تناقض نمای  فشارها است.

نهادگرایی هنجاری به این سو گرایش دارد  که هر نوع رفتار مشاهده شده محصول  کار کرد ارزشهای جمعی است. اصولاً  تفکرات اولیه و مدرن در مورد توسعه به  میزان قابل توجهی تعمیم دهنده و  همگون ساز به شمار می رفتند.

فصل اول

در آمدی بر سازمانهای بین المللی

تاریخچه سازمانهای بین المللی

پیشرفت مکانیسمهای ارتباطی و گسترش تجارت بین المللی نیاز به تاسیس نهادهایی را مشهود می  ساخت که بر اساس مقررات خاصی فعالیت کنند در یونان و روم باستان نهادی که حمایت از منافع  شهروندان خود را که در بنادر کشورهای خارجی به تجارت اشتغال داشته به عهده داشت، کنول  نامیده می شد. به علت عدم هر گونه مسئولیت سیاسی کنول در خارج از کشور، افراد دیگری به  عنوان نماینده سیاسی کشور خویش به نام سفیر در خارج اعزام شدند. این دیپلماسی دوگانه کنسول  سفیر از قرن پانزدهم بنا به پیشنهاد حکومتهای ایتالیا جای خود را به سفیر دیپلماتیک دائم داد. از  جمله کنفرانهای بین المللی که متشکل از نمایندگان کشورها بودند که از نیمه قرن نوزدهم گرایش  کشورها به تشکیل چنین تجمعاتی پیش از پیش مشهود بود میتوان نخست به صلح وستفالی در سال  ۱۶۴۸ که ناشی از یک کنفرانس بین المللی بود اشاره کرد.

پس از جنگهای ناپلئونی مصلح نامه هایی از طریق کنگره وین در ۱۸۱۵ بین کشورهای اروپایی منعقد  شد. همچنین پس از پایان جنگ اول جهانی مذاکرات کنفرانس پاریس در سال ۱۹۱۸ نهایتا منجر به انعقاد  معاهدات ورسای در سال ۱۹۱۹ گردید کنفرانسهای لاهه در سالهای ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ نیز در جهت وضع مقررات  بین المللی در زمینه حقوق جنگ دریایی و زمینی تشکیل شدند.

شایان ذکر است که کنگره وین با ابتکار سیستم کنسرت نقطه عطفی در ایجاد سازمانهای بین  المللی و نحوه فعالیت آنها بوده است. این کنگره همان گونه که الکساندر اول در نظر داشت اتحادی بین  قدرت های فاتح را بوجود آورد.

کنسرت اروپا به عنوان یک سیستم تقریبا نهادینه شده حتی پس از فروپاشی اتحاد مقدس ”  باقی ماند. با وقوع جنگ جهانی اول توازن قدرت در اروپا که مبتنی بر توافقات کنسرت اروپا بود، از بین  رفت و کنفرانسهای ۱۳-۱۹۱۲- لندن که در پایان جنگهای بالکان برگزار شد آخرین کنفرانسهایی  بود که در چهارچوب سیستم کنسرت اروپا تشکیل شد.

اتحادیه های بین المللی خصوصی

این اتحادیه ها توسط موجودیتهای غیر دولتی که عموما اشخاص خصوصی و یا اتحادیه های صنفی  بودند و به قصد دفاع از منافعی که جنبه بین المللی داشته و حمایت از این منافع از طریق مشارکت بین  المللی میسر بود تشکیل میشدند. شاید بتوان گفت که کنوانسیون جهانی ضد بردگی (۱۸۴۰)  نخستین کنفرانس خصوصی بود که اشخاص خصوصی در حمایت از انسانها تشکیل دادند. از جمله  اتحادیه های بین المللی میتوان به کمیته بین المللی صلیب سرخ (۱۸۶۳) اتحادیه بین المجالس”

(  ۱۸۸۹)، انجمن حقوق بین الملل (۱۸۷۳)، انجمن ادبیات و هنر (۱۸۷۸)”، و ” اتاق بازرگانی بین

المللی” (۱۹۱۹) اشاره کرد.

در سال ۱۹۱۰ جامعه ای به نام اتحادیه جوامع بین المللی به منظور هماهنگ کردن فعالیت و

تدوین شرایط عضویت در اتحادیه ها بوجود آمد. شرایط عضویت به قرار زیر تعیین شد.  ۱- دارا بودن یک ارگان دایمی

-۲ در بر گرفتن منافع کلیه کشورها و نه تنها منافع کشورهای حامل  آزادی عضویت برای کلیه کشورها و اشخاص

اتحادیه های بین المللی

این اتحادیه ها از اجتماع کشورها و سازمانهای دولتی و بر اساس یک معاهده دو جانبه یا چند جانبه  تشکیل می شدند. از جمله این اتحادیه ها میتوان به کمیسیون راین کنگره ۱۸۱۵ وین  کمیسیون اروپایی ۱۸۵۶ کمیسیون بین المللی دانوب اتحادیه بین المللی حمل و نقل راه

آهن در ۱۸۹۰، اتحادیه جهانی پست در ۱۸۷۴ دفتر بین المللی بهداشت عمومی در سال  ۱۹۰۳، اتحادیه بین المللی حق چاپ، اتحادیه بین المللی شکر و موسسه بین المللی کشاورزی

اشاره کرد. همچنین تاسیس جامعه ملل را باید نقطه عطفی در فعالیت سازمانهای بین المللی دانست.  این سازمان نخستین سازمان جهان بین الدولی بود که اهداف وسیع و چند گانه ای را دنبال می کرد.

تعریف و ویژگیهای سازمانهای بین المللی

سازمانهای بین المللی را میتوان به قرار زیر تعریف کرد

سازمانهای بین المللی به تجمعی از دولتها اطلاق میشود که بر اساس یک سند تاسیس  (معاهده) تشکیل میشود و اعضای آن اهداف مشترکی را در چارچوب نهادها و کارگزاری های ویژه با  فعالیت مستمر و مداوم دنبال میکنند بر اساس تعریف فوق میتوان ویژگیهای سازمانهای بین المللی

را به شرح زیر ملاحظه کرد

۱- سازمانهای بین المللی از اجتماع دولت ها تشکیل میشود.

-۲- سازمان بین المللی بر اساس یک سند تاسیس ایجاد میشود.

اعضای سازمانها اهداف مشترکی را دنبال میکنند.  فعالیت سازمان در چارچوب ارکان و کارگزاریهای خاص صورت می گیرد.

-۵- فعالیت سازمان مستمر و مداوم است.

شخصیت بین المللی سازمانهای بین المللی

پس از جنگ جهانی دوم مناقشه در مورد این که آیا سازمانهای بین المللی دولتی می توانند دارای  شخصیت حقوقی شوند به طور جدی مطرح شد حقوقدانان و سازمانهای متعددی از جمله «بانک حل  اختلافات بین المللی»، «کمیسیون جبران خسارت» کمیسیون اروپایی رود دانوب از اعطای چنین

شخصیتی به سازمانهای بین المللی دفاع میکردند. همچنین ماده یک قرارداد حل اختلاف بین جامعه  ملل و کشور سوئیس مقرر میداشت که جامعه ملل دارای شخصیت بین المللی و اهلیت حقوقی است و

اصولا به موجب قواعد حقوق بین المللی محاکمه ان بدون رضایت صریح آن سازمان توسط محاکم کشور

سوئیس نمیتواند صورت گیرد.

این مفهوم نیز در ماده ۱۰۴ منشور سازمان ملل متحد در خصوص این سازمان اینگونه تبیین شده است.  سازمان در خاک هر یک از اعضا از اهلیت حقوقی که برای انجام وظایف و رسیدن به مقاصد آن ضروری

است متمتع میشود.

مفاد منشور راجع به مزایا و مصونیتهای سازمان که در ماده ۱۰۵ پیش بینی شده است نیز مفهوم  مشابهی را افاده میکند بند یک ماده مذکور مقرر می دارد

دو سازمان در خاک هر یک از اعضای خود از امتیازات و مصونیتهایی که برای رسیدن به مقاصد

آن ضروری است برخوردار خواهد بود.  آثار حقوقی کسب شخصیت بین المللی توسط سازمانها را میتوان به قرار زیر شمرد

۱- پیدایش موجودیت جدید به عنوان یکی از تابعین حقوق بین الملل

-۲ استقلال در تصمیم گیری

استقلال مالی سازمانها

۴- استقلال حقوقی سازمانها

– داشتن دارایی و اموال مستقل

صلاحیت سازمانهای بین المللی

۱ نظریه «صلاحیت تصریح شده

به موجب این نظریه سازمانهای بین المللی تنها در حدود اختیارات و وظایفی که صراحتا توسط

دولت های بوجود آورنده جهت صلاحیتهای ضروری در روابط بین المللی بر آنها اعطا شده، اختیار دارند

و خارج از آن صلاحیت دیگری ندارند به عبارت دیگر برای کشف صلاحیت سازمان باید از طریق

تفسیر مواد و اصول اساسنامه آن سازمان عمل کرد دولتهای موسس نیز باید اقدامات خود را در چهار

چوب اساسنامه به اجرا گذارند. از طرفداران این نظریه میتوان پروفور روتر ر و حقوقدان مشهور

اتریشی هانس کلسن” را نام برد.

-۲- نظریه «صلاحیت ضمنی

برخلاف نظریه پیشین طرفداران این نظریه معتقدند که صلاحیت و اختیارات سازمانهای بین المللی

فقط بستگی و محدود به موارد پیش بینی شده در اساسنامه یا سایر اسناد تاسیس آنها نیست بلکه  سازمانها تا آنجا صلاحیت و اختیار دارند که برای انجام اهداف و مقاصدشان لازم و ضروری است. حتی

اگر از موارد پیش بینی شده در اساسنامه عدول کند.

از طرفداران این نظریه میتوان خانم باستید و پروفسور “شرموس” را نام برد.

لازم به ذکر است که صلاحیت ضمنی سازمانهای بین المللی را میتوان به طرق زیر تعیین کرد

۱ – استخراج صلاحیتهای جدید سازمان از طریق بررسی اساسنامه و سایر اسناد سازمان

۲- استنباط صلاحیت سازمان از رویه و عملکرد آن

توجیه اقدامات توسط اهداف سازمان

۴- سرانجام تعیین صلاحیت در چهارچوب فعالیت سازمان

طرفداران نظریه صلاحیت ضمنی اساس استدلال خود را رای مشورتی دیوان بین المللی  دادگستری لاهه در ۱۹۴۹ راجع به ترمیم خسارات وارده به اعضای سازمان قرار می دهند.

عضویت در سازمانهای بین المللی

حق عضویت در سازمانهای بین المللی اصولا به دولتها تعلق دارد و سایر موجودیت ها از چنین حقی به  طور استثنائی و ناقص استفاده میکنند موجودیتهایی چون پضتهای آزادی بخش میتوانند از حق  عضویت محدود برخوردار شوند. این موجودیتها با انعقاد موافقت نامه ای به نام موافقت نامه مشارکت  به عضویت ناظر یک سازمان بین المللی در می آیند. اعضای ناظر یک سازمان بین المللی صرفا حق  مشارکت در مذاکرات مطرح شده در سازمان را داشته و دارای حق شرکت در رای گیری نشد.

شایان ذکر است که هر چند دولتهای اعضای اصلی سازمانهای بین المللی هستند عضویت  دولتها در این سازمانها همواره یکسان نبوده است. برخی از سازمانها به روی کلیه دولت ها باز و برخی  دیگر اعضای خود را به تعداد خاصی از دولتها محدود کرده اند. سازمان ملل متحد را می توان به  عنوان سازمان بین المللی باز و سازمان آ سه آن»، «ناتو»، «اتحادیه اروپایی» را میتوان سازمان بین  المللی محدود به شمار آورد.

عضویت در سازمانهای بین المللی میتواند بدون قید شرط باشد و یا در برخی موارد احراز برخی  شرایط میتواند ضروری و الزامی تشخیص داده شود. در مورد سازمانهایی که ساختار منجم و بسته  دارند معمولا شرایط به کشورهای عضو تحمیل میشود. در این قبیل از سازمانها، ترکیب ارکان شیوه  رای دادن به نحوی تنظیم میشود که تعادل بین اعضا حفظ شود.

مزایا و مصونیتهای سازمان بین المللی

تا زمان تشکیل سازمان بین المللی کار (۱۸۵۵) وخصوصا تاسیس جامعه ملل (۱۹۲۰) مزایا  و مصونیتهای سازمانهای بین المللی دنباله مزایا و مصونیتهای دیپلماتیک شناسایی شده برای سفرا  و نمایندگان سیاسی کشورها بود تجارت سازمان بین المللی کار و جامعه ملل به خوبی گواه این واقعیت  بوده است که مزایا و مصونیت سازمانهای بین المللی را نمیتوان بر اساس مزایا و مصونیت های  دیپلماتیک پی ریزی کرد لذا با گسترش سازمانهای بین المللی لزوم تفکیک این دو نوع مزایا و  مصونیت پیش از پیش احساس شد. مفهوم جدید مزایا و مصونیتهای سازمان های بین المللی  نخستین بار در کنفرانس سانفرانسیسکو (۱۹۴۵) مطرح شد. به منظور تعیین ماهیت مزایا و  مصونیت های سازمان ملل متحد کمیته عقیده دارد که از واژه دیپلماتیک اجتناب ورزیده و واژه  مناسب تری انتخاب شود برقراری مزایا و مصونیتهای سازمان ملل متحد بر مبنای مواد ۱۰۴ و ۱۰۵  منشور صورت گرفت به موجب ماده ۱۰۴ منشور سازمان ملل متحد در سرزمین هر یک از دولتهای  عضو از اهلیت حقوقی برای انجام وظایف و نیل به مقاصد خود برخوردار است. همچنین بند ۱ ماده  ۱۰۵ منشور مقرر می دارد

سازمان در سرزمین هر یک از اعضای خود از مزایا و مصونیتهایی که برای رسیدن به مقاصد آن

سازمان لازم می نماید، برخوردار خواهد بود.

بند ۲ همین ماده می افزاید نمایندگان اعضای ملل متحد و کارمندان سازمان نیز از مزایا  و مصونیت هایی که برای وظایف آنان به طور مستقل لازم است تا آنجا که این وظایف مربوط به سازمان  می باشد. برخوردار خواهند بود.

منابع حقوقی مربوط به مزایا و مصونیتهای سازمانهای بین المللی را میتوان به قرار زیر برشمرد.

بند ۱ – عرف بین المللی

بند -۲ استاد موسس سازمانهای بین المللی

بند – اسناد و معاهدات چند جانبه

بند ۴ – اسناد و معاهدات دو جانبه

بند ۵- رویه قضایی بین المللی

بند -۶- دکترین

طبق کنواسیونهای ۱۹۴۶ و ۱۹۷۵ مصونیت سازمانهای بین المللی را میتوان به انواع زیر تقسیم کرد.

۱ – مصونیت قضایی

– مصونیت اموال و اماکن

مصونیت بایگانی و اسناد و آزادی ارتباطات

-۴- مصونیت از تعرض

۵- پناهندگی

طبق کنوانسیون های ۱۹۴۶ و ۱۹۷۵ مزایای سازمانهای بین المللی عبارتند از:

۱- معافیت از عوارض و مالیاتها

معافیت از حقوق گمرکی و بازرسی

– معافیت از مقررات بیمه های اجتماعی

-۴- معافیت از خدمات شخصی

ماده ۳۰ کنوانسیون ۱۹۷۵ راجع به نمایندگی دولتها در روابط خود با سازمانهای بین المللی

جزئیات مربوط به مصونیتهای قضایی سازمانها را به قرار زیر بیان میدارد

۱- رئیس ماموریت و کارمندان دیپلماتیک ماموریت از مصونیت تعقیب جزایی در دولت پذیرنده برخوردار  خواهند بود و از مصونیت دعاوی مدنی و اداری نیز بهره مند خواهند بود. مگر در موارد زیر

الف دعاوی مربوطه به اموال خصوصی غیر منقول که در خاک دولت پذیرنده واقع است مگر آن که  این افراد اموال را به نمایندگی از دولت فرستنده و برای مقاصد ماموریت هیات دیپلماتیک در تصرف  داشته باشند.

ب دعاوی راجع به ماترکی که در آن افراد مزبور به طور خصوصی و نه به نام دولت فرستنده وصی  و امین ترکه و وارث یا موصی له واقع شده باشند.

(ج) دعاوی راجع به فعالیتهای حرفه ای یا تجاری از هر نوع که این افراد در خاک دولت پذیرنده و  خارج از وظایف رسمی خود به آن اشتغال دارند.

علیه رئیس هیات دیپلماتیک یا کارمندان دیپلماتیک هیات مبادرت به هیچگونه عملیات  اجرایی نخواهد شد جز در موارد مذکور در بندهای الف و ب و ج قسمت اول این ماده و به شرط آن که  این عملیات اجرایی به مصونیت شخص یا محل اقامت او لطمه ای وارد نیاورد.

رئیس هیات و کارمندان دیپلماتیک هیات مجبور به ادای شهادت نیستند.

۴- مصونیت قضایی رئیس هیات و کارمندان دیپلماتیک آن در دولت پذیرنده، آنها از از تعقیب  قضایی دولت فرستنده معاف نخواهد کرد.

و اما در مورد سلب مصونیت از هیاتهای دیپلماتیک نزد سازمانهای بین المللی ماده ۳۱  کنوانسیون ۱۹۷۵ اشعار می دارد

۱ – دولت فرستنده میتواند مصونیت قضایی رئیس هیات دیپلماتیک و کارمندان دیپلماتیک را سلب کند.

سلب مصونیت بایستی همواره با صراحت بیان شود.

به اجرای  ۴- سلب مصونیت قضایی نسبت به دعوای مدنی یا اداری شامل سلب مصونیت نسبت به  حکم نخواهد بود.

– در صورت اقامه دعوی از طرف هر یک از افراد مذکور در بند ۱ این ماده استناد به مصونیت  قضایی در قبال دعاوی متقابل که مستقیما با دعاوی اصلی ارتباط دارد. پذیرفته نخواهد بود.

چنانچه دولت فرستنده مصونیت هیچیک از افراد مذکور در بند ۱ این ماده را نسبت به اقدامات  مدنی سلب نکند بایستی برای حل و فصل عادلانه دعوی نهایت سعی خود را به عمل آورد.

طبق ماده ۳۲ کنوانسیون ۱۹۷۵ وین اعضای هیاتهای دیپلماتیک نزد سازمانهای بین المللی از  معافیت مقررات بیمه های اجتماعی برخوردار هستند.

۱ – رئیس هیات دیپلماتیک و کارمندان آن با رعایت مقررات بند ۳ این ماده، نسبت به خدماتی که  برای دولت فرستنده انجام میدهند از مقررات بیمه های اجتماعی که ممکن است در دولت  پذیرنده لازم الاجرا باشد معاف خواهند بود.

معافیت مذکور در بند یک این ماده همچنین شامل افرادی که منحصرا در استخدام خصوصی  رئیس هیات یا کارمندان هیات میباشند خواهد بود، مشروط بر آن که افراد مذکور  الف تبعه یا مقیم دایم کشور پذیرنده نباشند.

ب مقررات بیمه های اجتماعی مجری در کشور فرستنده یا کشور ثالث در مورد آنان اعمال شود.  – رئیس هیات و کارکنان آن باید در مورد اشخاصی که در خدمت آنها هستند و مشمول معافیت  مذکور در بند ۲ این ماده نمیباشند تکالیف ناشی از مقررات بیمه های اجتماعی کشور پذیرنده  را که به کارفرمایان تحمیل میشود رعایت کنند.

-۴- معافیت مذکور در بندهای ۱ و ۲ این ماده مانع از قبول اختیاری و استفاده از نظام بیمه های  اجتماعی کشور پذیرنده تا حدودی که مورد قبول این کشور باشد نخواهد بود.

– مقررات این ماده به موافقت نامه های دو جانبه یا چند جانبه که در گذشته راجع به بیمه های  اجتماعی منعقد شده خللی وارد نیاورده و مانع از انعقاد این گونه موافقت نامه ها در آینده نخواهد بود.

قطعنامه های سازمانهای بین المللی

۱ قطعنامه های داخلی سازمان ملل

قطعنامه های داخلی سازمان ملل دارای ماهیتی یکسان نیستند برخی قطعنامه های داخلی دارای  ماهیت اداری بوده برخی دیگر دارای ماهیت تقنینی و بالاخره تعدادی دیگر دارای ماهیت حقوقی  میباشند. به طور کلی قطعنامه های داخلی که هدفشان تنظیم روابط بین ارکان مختلف سازمان ملل  است الزام آور میباشند. این قطعنامه ها عموما در ارتباط با موضوعات زیر تنظیم و تصویب می شوند.  تصویب بودجه سازمان طبق ماده ۱۷ منشور ایجاد ارکان فرعی انتخاب اعضای ارکان مذکور هماهنگی  فعالیت سازمان با ارکان فرعی نظارت بر فعالیتهای دبیرخانه انتخاب دبیر کل وضع مقررات داخلی  برای مجمع عمومی است.

۲- قطعنامه های مربوط به حفظ صلح و امنیت بین المللی

بخش قابل ملاحظه ای از قطعنانه های سازمان ملل متحد مربوط به حفظ صلح و امنیت بین  المللی است. قدرت الزام آور این قطعنامه ها ناشی از مفاد ماده ۲۵ منشور است. در حال حاضر این اصل  پذیرفته شده است که تصمیم های شورای امنیت در خصوص اقدامات قهر آمیز علیه کشورهای متجاوز  الزام آورند. نویسندگانی چون کنفوریتی این گونه قطعنامه ها را قطعنامه های عملیاتی می نامند. در  مورد قطعنامه های مربوط به حفظ صلح و امنیت بین الملل یک قطعنامه که از سوی مجمع عمومی و  نه از سوی شورای امنیت صادر شده است بسیار حائز اهمیت است. این قطعنامه که در تاریخ ۴ نوامبر  ۱۹۵۰ تصویب شده است موسوم به قطعنامه «آکسون» یا «اتحاد برای صلح» است.

قطعنامه های اعلامی

قطعنامه هایی که کاستاندا آنها را قطعنامه های اعلامی می نامد در واقع قطعنامه هایی هستند  که حاوی اصول و مبانی بوده و عموما نیز به نام «اعلامیه» اصول یا به اختصار به «اعلامیه» معروف  گردیده اند. هدف این قطعنامه ها بیشتر تایید قواعد موجود است تا وضع قواعد جدید. این قطعنامه ها  همچنین قصد تبدیل رویه های عرضی را به قواعد قراردادی ندارند بلکه هدفشان تنها روشن کردن  و تبیین محتوای قواعد عرضی و قراردادی است.

از جمله مهمترین قطعنامه های اعلامی میتوان به نمونه های زیر اشاره کرد:

. اعلامیه جهانی حقوق بشر

. اعلامیه حقوق کودک

. اعلامیه اعطای استقلال به ملتهای مستعمره

ه اعلامیه حاکمیت دائمی بر منابع طبیعی

ه اعلامیه اصول همکاری فرهنگی بین المللی

طبقه بندی سازمانهای بین المللی

برخی از طبقه بندی ها بر اساس ترکیب جغرافیایی سازمانها صورت گرفته است. بر اساس این معیاره  سازمانها به سازمانهای جهانی و منطقه ای تقسیم شده اند. برخی از طبقه بندی ها بر اساس اهداف

سازمانها صورت گرفته است که بر اساس این میتوان انواع سازمانهای سیاسی نظامی، فرهنگی، ادبی و  ورزشی را داشت و اما برخی سازمانهای بین المللی را به سازمانهای تصمیم گیرنده و سازمانهای عمل  کننده اجرایی و یا این که به سازمانهای مشورتی و سازمانهای تعیین معیارم طبقه بندی کرد.

در این نوشتار طبقه بندی سازمانهای بین المللی برمبنای نوع اعضا و یا نوع موسین آنها صورت  گرفته است. این طبقه بندی نسبت به سایر طبقه بندی ها فراگیرتر و دقیق تر است زیرا به بازیگران  اصلی سازمانهای بین المللی یعنی اعضای تشکیل دهنده آن توجه داشته است. به همین جهت طبق  این طبقه بندی سازمانهای بین المللی به دو گروه تقسیم شده اند:

الف – سازمانهای بین الدولی

ب – سازمانهای غیر دولتی

(الف) سازمانهای بین الدولی

سازمانهای بین الدولی از نظر قلمرو جغرافیایی به سه دسته تقسیم میشوند:

۱- سازمانهای بین الدولی جهانی

-۲- سازمانهای بین الدولی منطقه ای

سازمانهای بین الدولی فرامنطقه ای

۱ سازمانهای بین الدولی جهانی فعالیت این سازمانها در زمینه های متعدد سیاسی نظامی  اقتصادی و غیره میباشد.

با توجه به ارتباطی که این سازمانها با سازمان ملل متحد دارند میتوان آنها را به دو گروه  سازمانهای وابسته به خانواده ملل متحد و سازمانهای خارج از خانواده ملل متحد تقسیم کرد.

سازمانهای بین الدولی جهانی وابسته به خانواده ملل متحد

قطع نظر از ارکان اصلی سازمان ملل متحد سایر سازمانهای بین الدولی جهانی وابسته به آن را  میتوان بر اساس تخصصهایشان به شرح زیر رده بندی کرد

ه سازمانهای ارتباطی جهانی اتحادیه جهانی پستی اتحادیه مخابرات بین المللی سازمان  هواپیمایی کشوری جهانی و سازمان کشتیرانی بین المللی

سازمانهای فرهنگی و اجتماعی جهانی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، صندوق  جمعیت ملل متحد صندوق کودکان ملل متحد یونسکو سازمان جهانی مالکیت معنوی  سازمان بهداشت جهانی ، برنامه جهانی غذا

ه سازمان های پولی و مالی جهانی صندوق بین المللی پول و گروه بانک جهانی

ه سازمانهای تجاری و صنعتی جهانی صندوق بین المللی توسعه کشاورزی، سازمان  خواربار و کشاورزی کمیسیون تجارت و توسعه سازمان ملل متحد.

ه سازمان های آموزشی و پژوهشی جهانی موسسه توسعه بین المللی تحقیقات و آموزش ملل  متحد دانشگاه ملل متحد و کمیسیون حقوق بین الملل

سازمان های بین الدولی جهانی خارج از خانواده ملل متحد

رسالت این گونه سازمانها اصولا علمی و تحقیقاتی است و در زمینه های مختلف پزشکی معماری  کشاورزی آموزشی و غیره فعالیت میکنند که از آن جمله میتوان به انجمن توان بخشی بین  المللی معلولین سازمان شهرهای متحد اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی  اتحادیه بین المللی فرهنگستان ها اشاره کرد.

-۲- سازمان های بین الدولی منطقه ای وضعیت و درماندگی سازمانهای جهانی در حل مسائل  بین المللی کشورها را متوجه تشکیل سازمانهای منطقه ای نمود. اهم سازمانهای منطقه ای

عبارتند از:

ه سازمانهای اروپایی و منطقه آتلانتیک مانند جامعه اقتصادی اروپا، ناتو

ه سازمانهای آمریکایی مانند سازمان کشورهای آمریکایی سازمان کشورهای آمریکای مرکزی

ه سازمانهای آسیایی و آفریقایی مانند اتحادیه عرب، سازمان وحدت آفریقا، اکو)

سازمانهای بین الدولی فرا منطقه ای برخی از سازمانهای بین المللی در حد میانی دو طبقه  ذکر شده جهانی و منطقه ای قرار دارند مانند جنبش عدم تعهد و سازمان کنفرانس اسلامی

ب سازمانهای غیر دولتی

این سازمان ها که جزو تابعین حقوق بین الملل عمومی به شمار نمی آیند به نوبه خود به دو گروه

تقسیم میشوند

۱ سازمانهای غیر دولتی انتفاعی

– سازمانهای غیر دولتی غیر انتفاعی

-۱ سازمانهای غیر دولتی انتفاعی شرکتهای چند ملیتی را میتوان از مصادیق بارز سازمانهای  غیر دولتی انتفاعی به شمار آورد. این شرکتها نقش بسیار پراهمیتی در زمینه تجارت بین  المللی و حتی در سیاست بین المللی ایفا می کند.

۲ – سازمانهای غیر دولتی غیر انتفاعی در فوریه ۱۹۴۶ مجمع عمومی سازمان ملل از شورای  اقتصادی و اجتماعی خواست تا ترتیبی داده شود که بتوان از اطلاعات و همکاری های سازمانها  و گروههای غیر دولتی راجع به موضوعات منطقه ای و بین المللی استفاده شود.

طبق ماده ۷۱ منشور ملل متحد شورای اقتصادی و اجتماعی میتواند برای مشاوره با موسسات  غیر دولتی که به امور داخل در صلاحیت شورا اشتغال دارند هرگونه مقررات مفیدی را اتخاذ نماید. این  مقررات ممکن است شامل موسسات بین المللی و در صورت لزوم پس از مشورت با عضو ذینفع سازمان  شامل موسسات ملی باشد

طبقه بندی سازمانهای غیر دولتی توسط سازمان ملل

(الف) گروه ۱ سازمانهایی که عمدتا فعالیتهای آنها با فعالیت شورای اقتصادی و اجتماعی  هماهنگی دارد و نشان داده اند که میتوانند کمکهایی در جهت حصول اهداف سازمان ملل انجام  دهند و نیز در حیات اقتصادی و اجتماعی ملتهای مناطقی که حکم نمایندگی آنها را به عهده دارند

سهیم هستند. در این گروه جای میگیرند از جمله سازمانهایی که در این گروه قرار گرفته اند میتوان

سازمانهای زیر را نام برد

. اتحادیه بین المللی زنان – تساوی حقوق تساوی مسئولیت ها

. کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد کارگری

ه اتحادیه جهانی مسلمانان

ه کنگره جهانی مسلمانان

ه شورای بین المللی زنان

. اتحادیه بین المجالس

ه اتحادیه انجمن های هلال احمر و صلیب سرخ

ب گروه ۲ این گروه شامل سازمانها و موسساتی میشود که دارای مسئولیت ها و  صلاحیت های محدود میباشند و فقط میتوانند در محدوده موضوعاتی که مرتبط با وظایف شورای  اقتصادی و اجتماعی است فعالیت و اظهار نظر کنند. از جمله سازمانهایی که در این گروه جای می گیرند

می توان به سازمان های زیر اشاره کرد

ه سازمان عفو بین الملل

. کمیته بین المللی صلیب سرخ

. کمیسیون بین المللی حقوقدانان

. فدراسیون بین المللی حقوق بشر

. گروه حقوق اقلیت ها

(ج) گروه راستر سازمانهایی که دارای مقام مشورتی با شورای اقتصادی و اجتماعی نیستند ولی  شورا یا دبیر کل سازمان ملل با مشورت با کمیته سازمانهای غیر دولتی شورا تشخیص می دهند که  سازمانهای مذکور میتوانند در برخی موارد کمکهای سودمند به بحثهای ارگانهای ذی ربط سازمان  ملل بکنند در گروه راستر قرار میگیرند. در این گروه از سازمانهای غیر دولتی می توان سازمان  آمرزش بین المللی سوسیالیستی را جای داد.

نهادهای بین المللی و سازمانهای بین المللی

پل روتر (paul Reuter) استاد برجسته حقوق بین الملل از فرانسه در کتاب بنیادهای بین المللی خود می  گوید: «دریک تعریف وسیع نهاد» به مجموع تشکیلات مقررات و سنتهایی گفته میشود که یک  اجتماع با گروه متشکل را مشخص میکند. هرگاه این اجتماع متشکل به جامعه بین المللی تعلق داشته  باشد. این اجتماع یک نهاد بین المللی خوانده میشود تاسیس هر نهاد بین المللی به منظور تنظیم و به  قاعده در آوردن نوعی از روابط بین المللی است. هر سازمان بین المللی یک نهاد بین المللی است اما هر  نهاد بین المللی الزاما یک سازمان بین المللی نیست در حقیقت سازمانهای بین المللی مرحله ای عالی  از تکنیک تنظیم روابط بین المللی هستند که به گرفتن تصمیمات موثر بوسیله دوائری که به عنوان  وظیفه اصلی عهده دار خدمات تخصصی هستند منتهی میشوند روابط بین الملل به مجموعه کنش ها  و واکنش های اعضای جامعه بین المللی برای تامین منافع و مصالح خویش یا دفع ضررهای احتمالی می

گویند. با این تعریف روابط بین المللی به ارتباطات میان دولتها محدود نمیشود. پروفسور مادام باستید  تعریفی از سازمانهای بین المللی ارائه میدهد که عبارت است از سازمانهای بین المللی دولتی تشکیلاتی  هستند که به منظور برآوردن هدفهای مشترک از راه انجام یک سلسله اقدامات هماهنگ و مداوم بین  دولت های حاکم به وجود می آیند این سازمانها دارای ارکان و اختیارات مخصوص به خود هستند و از حق  تصمیم گیری مستقل نیز بهره مندند.

گامهای نخستین در همکاری بین المللی

شاید بتوان واقعه صلح وستفالی در ۱۶۴۸م آغاز دوره تاریخی معاصر در دیپلماسی شمرد چون در این  دوره مفاهیم حاکمیت دولت ملت و حکومت شکل گرفت و هویت قیاسی کشورها تثبیت شد. قرن  هجدهم دوران طلائی دیپلماسی نام گرفته بود چون عدم دخالت مردم امکان تحرک و اختلاف زیادی  را به دیپلماتها میبخشید شاید انقلاب فرانسه و جنگهای ناپلئونی را که حاصل ارزشهای نوین  انقلابی همچون برابری آزادی و ناسیونالیسم بود بتوان ضربه ای کاری بر پیکر دیپلماسی سنتی در  تئوری بشمار آورد. با شکست ناپلئون نقطه عطفی در روند دیپلماسی پدید آمد که ریشه در اتحاد مقدس  داشت. شاید بتوان این اتحاد را اولین تجربه سازمانی بین المللی برشمرد پس از سقوط ناپلئون  سلاطین اروپایی مجددا این اصل را که باید اروپایی متشکل از ممالک حاکم و متساوی الحقوق که حفظ  صلح در آن از طریق موازنه قوا عملی گردد مورد توجه قرار دادند که در نهایت منجر به تشکیل اتحادیه  سلاطین اروپایی شد در قرن نوزدهم فهم و درک عامه از مسائل سیاسی به سرعت روبه رشد گذاشت و  دیپلماسی نمایشی موفقی را در مسیر طبیعت مخفی به باز عرضه کرد در ۱۸ مه ۱۸۹۹ اولین  کنفرانس موسوم به کنفرانس صلح لاهه به پیشنهاد نیکلای دوم امپراطوری روسیه تشکیل  گردید. همانگونه که از نام آن پیداست هدف از آن جستجوی راههایی برای دستیابی به یک صلح پایدار  در جهان بود برای اولین بار در این کنفرانس علاوه بر بیت کشور اروپایی دو کشور آمریکایی یعنی  ایالات متحده آمریکا و مکزیک و چهار کشور آسیایی ایران چین ژاپن و تایلند (سیام) نیز شرکت  داشتند. کنفرانس دوم لاهه در ۱۹۰۷ با شرکت جمع کثیری از ممالک از آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا  تشکیل شد. اکثرا اهداف اصلی تشکیل کنفرانس لاهه را اتخاذ تصمیمات لازم برای تقلیل سلاح عمومی  ذکر کرده اند که نیکلای دوم فکر میکرد بدین وسیله صلح جهانی تامین و حفظ و ادامه پیدا خواهد  کرد ولی گفته شده است که وی در این کنفرانس بیشتر هدف ملی و شخصی داشته است تا انگیزه بین  المللی و دلسوزی و هواخواهی برای صلح اروپا به هر جهت هدف و انگیزه اصلی پیشنهاد نیکلای دوم  روسیه از کنفرانس لاهه هر چه بود سه موضوع اساسی زیر مورد بحث کنفرانس قرار گرفت.

۱- تقلیل تستیحات و جلوگیری از افزایش بودجه های نظامی

تنظیم قواعد جنگ

تنظیم راههای مسالمت آمیز برای حل اختلافات بین المللی

دومین کنفرانس صلح لاهه نیز به دعوت امپراتور روسیه در ۱۵ ژوئن ۱۹۰۷ در لاهه منعقد  گردید و در این کنفرانس ۲۱ کشور از اروپا منجمله دولت عثمانی و کلیه جمهوری های آمریکای  جنوبی و چهار کشور آسیایی مستقل ایران چین ژاپن و سیام شرکت داشتند. بنابراین میتوان گفت

که این کنفرانس اولین مجمع عمومی کشورهای جهان در روابط بین المللی بود که جهت بهبود و  حفظ منافع عمومی ملت ها و تامین صلح برای تمام افراد بشر تشکیل گردید.

نقص عمده سیستم لاهه این بود که سیستم مزبور بدون در نظر گرفتن انقلاب صنعتی و پیشرفت  سلاحهای جنگی که وقوع جنگ را تقریبا حتمی می ساخت جنگ را تحریم نکرد بلکه آن را مجاز  نمود و در صدد تنظیم قواعد و حقوق مربوط به آن بود روابط بین المللی کشورها در این سیستم تحت  نظم عمومی و سازمان بین المللی خاصی قرارداده نشد که بنظر بعضی یکی از عوامل مهم وقوع جنگ  اول جهانی نبودن یک سازمان جهانی برای صلح بود. سیستم کنفرانس لاهه بر این فلسفه مبتنی بود  که اگر قوانین جنگ تعیین و حدود رفتار بین المللی کشورها از جهت حقوقی ترسیم گردد منازعه  شدید جنگ بین کشورها روی نخواهد داد و در صورت وقوع اختلاف دولتها به راههای مسالمت آمیز  متوسل خواهند شد.

سازمانهای بین المللی در قرن بیستم

ضرورت اجتناب از جنگ و مخاصمات بین دولتها پیشرفت علوم و فنون توسعه ارتباطات بسط  مناسبات تجاری و بالاخره احساسات بشر دوستانه مهمترین دلایل ایجاد گسترش و تقویت سازمانهای  بین المللی در حلول قرن بیستم و سالهای اخیر بوده است. بنابراین باید سازمانهای بین المللی را به عنوان  کارگزاران نظام بین المللی و مکانیسمهای همبستگی مورد ارزیابی قرارداد نخستین گام های موثر  در جهت ایجاد سازمانهای بین المللی در قرن نوزدهم برداشته شد. این اقدامات بر واقعیات و به ویژه  واقعیات فنی و چهار گوشه جهان تکیه داشت وانگهی زیست روزمره جهان نشان می داد که مردم  کشورهای مختلف از لحاظ بین المللی دارای همبستگیهای عمیقی هستند جرمی بنتام ، ژان ژاک  روسو ابه دوسن پیر وکانت فیلسوف پروسی همگی از پیشروان نهضت طرفداران سازمانهای بین المللی  بودند که بینشهایشان فقط در مباحث عقاید سیاسی مطرح گشت و در طرح سازمانهای بین المللی که  بعدا بنیاد گرفت چندان موثر واقع نشد ایمانوئل کانت نیز در ۱۷۹۵ در رساله ای فلسفی نظریات خویش  را در مورد ایجاد صلحی پایدار بیان نمود. با در نظر گرفتن مصادیقی واقعی آرمانهای خویش را در ۶ ماده برشمرد.  ۱ – استقرار صلح پایدار میان کشورها با انعقاد میثاق صلح که هدفش ریشه کن کردن علل جنگ باشد.

محکومیت تسلط بر دیگر کشورها

انحلال ارتش های دائم

-۴- منع استقراض ملی برای اجابت کردن منافع خارجی کشور

– عدم مداخله در امور داخلی دیگران

-۶- رعایت اصول انسانی در جنگ ها

انتظارات از سازمانهای بین المللی

۱ یکی از هدف ها در نهضت سازمان سازی فراهم آوردن تضمینی برای موافقتهای احتمالی بین

دولته است.

-۲- هدف دیگر که به هدف اول نزدیک است ایجاد نظم بین المللی است.

طرح قانونگذاری نظام سنتی به این دلیل که به ویژه برای عصر تحولات سریع ناکافی تلقی میشد.

بنابراین سازمانهای بین المللی باید روند قانونگذاری بین المللی اصلاح شده را ارائه دهند تابدان  وسیله نظام بتواند به طور مستمر خود را با شرایط متغییری که درگیر آن است وفق دهد.

-۴- یکی از ارزشمندترین و پیگیرترین نظریه ها در مورد سازمانهای بین المللی انتخاب یک داور به  عنوان قاضی یا یک دادگاه بی طرف است.

د انتظار دیگری که از سازمانهای بین المللی میرود میانجیگری است که فرد صورت دیگری از  حکمیت است.

-۶- سازمانهای بین المللی از طریق تشویق هماهنگی و همکاری ممکن است به دولت ها کمک  کنند تا پی آمدهای غیر مطلوب تشتت حاکمیت ها را کاهش دهند.

یکی از کار ویژه های بالقوه سازمانهای بین المللی ارائه خدمات مشترک اعم از اقتصادی .  اجتماعی وفنی برای تمام دولت ها یا گروه منتخبی از آنهاست.

– از آغاز نهضت سازمان سازی بین المللی از سازمانهای بین المللی انتظار می رود که به  نمایندگی نظام جهانی در حکم ناظر بر فعالیتهای دولتها در باره برخی حوزه های سیاسی  که از لحاظ بین المللی مهم پنداشته شده اند عمل کنند.

۹ سازمانهای بین المللی به مثابه نیروی تکمیلی اضطراری یا ویژه در مقام حکومت های قیم محدود  با نامحدود تلقی شده اند.

۱۰ – بالاخره از سازمانهای بین المللی انتظار می رفت که رهبران بین المللی اصیلی بر نظام جهانی ارائه کنند

چارچوبهای نظری در تشکیل سازمانهای بین المللی

آمریکایی ها خواهان یک نظم جهانی اخلاقی و مسالمت آمیز بودند ولی تمایلی به پرداخت بهای آن  نداشتند. این دو دستگی میان انگیزه های اصیل و گرایشات انزوا گرایانه آشکارا در پیمان ۱۹۲۸ بریان  کلوگ انعکاس یافت این پیمان در قالب یک اعلامیه اخلاقی جنگ را غیر قانونی اعلام کرد ولی هیچ  ابزار موثری برای اجرای این حکم ارائه ننمود.

آرمانگرایان عمدتا اعقاب فکری سنت خوش بینی عصر روشنگری در قرن هیجدهم لیبرالیسم  قرن نوزدهم و ایده آلیم ویلسونی قرن بیستم هستند. آرمانگرایی بر این فرض است که دلتمردان از  آزادی انتخاب وسیعی در زمینه سیاست خارجی برخوردارند. آرمانگرایان همچنین بر این باورند که  میتوان از افکار عمومی آگاه انتظار اخذ تصمیمات عقلانی را داشت.

از جمله اصول محوری و اساسی نظریه آرمانگرایانه حق ملتها برای تعیین سرنوشت خویش است.  واقع گرایی سنتی معتقد است که تلاش برای کسب قدرت و ترس از شکست دیگران انگیزه اصلی و  زیربنای تمام رفتار بشر در صحنه اجتماع میباشند.

علت ایجاد روابط دیپلماتیک کشورها در صحنه بین المللی و مایه سازگاری با ناسازگاری موقت  دولت ها تحصیل قدرت حفظ و ازدیاد و نمایش قدرت است از بنیانگذاران جدید سیاست قدرت و  رئالیسم هانس مورگنتا است. رئالیسم معتقد است که اختلاف و رقابت در واحدهای کارگری صنعتی و  بازرگانی بیشتر باید با دید و نظر سیاست قدرت توجیه گردد برخورد میان کارگر و کارفرما صرفا برای

امتیازات اقتصادی نیست بلکه به جهت نفوذ بر روی یکدیگر نیز هست و در بیشتر موارد هدف کسب  قدرت و نفود بر هدف اقتصادی ترجیح دارد.

در حالی که رئالیست ها کاملا خود را از امکان تغییر واقعیت محروم میکنند آرمانگرایان با طرد آثار علمی  خود را از فهم تبعیت که درصدد تغییر آن میباشند و شیوه های تغییر واقعیت محروم می کنند از دید واقعگرایان  دردهه ۱۹۳۰ ثابت شد که تمسک به خرد و افکار عمومی پشتیبان بسیار ضعیفی برای حفظ صلح است برای  نمونه این عوامل نتوانستند مانع از تجاوز ژاپن به منچوری و ایتالیا به اتیوپی گردند. بنابراین در حالی که  آرمانگرایان امید بروز تغییراتی را داشتند که شاید امکان خلع سلاح را فراهم سازد، واقعگرایان همچنان نگران  امنیت ملی و نیاز به نیروی نظامی به سوی حمایت از دیپلماسی بودند.

مقایسه دیدگاه آرمانگریان واقعگرایان

ایده آلیست ها

۱- ایده آلیست ها معتقد به آزادی عمل وسیع برای سیاستمداران در سیاستگذاری خارجی هستند.  به جای توجه به اینکه افراد در عمل چگونه رفتار میکنند به این نکته می پردازند که افراد

چگونه باید رفتار کنند.

موازنه قوا، تسهیلات ملی استفاده از زور در روابط بین الملل و معاهدات سری را مذموم می شمارند.

اخلاق حقوق وقواعد بین المللی را در روابط بین الملل مورد تاکید قرار میدهند.

-۵- ایجاد هماهنگی و طراحی بین منافع ملی کشورها را عامل تنظیم کننده صلح جهانی می دانند.  -۶- به حکومت عقل در امور بشری و نقش افکار عمومی و دیپلماسی در حفظ صلح متکی هستند.  – سازمانهای بین المللی را ابزاری برای رسیدن به صلح بین المللی میدانند.

رئالیست ها

-۱- انسان و دولت ها را طبیعتا قدرت طلب میدانند انسان ذاتا بدو شرور است و استثمار کننده

۲- بعقیده آنان قدرت قدرت مرکز ثقل سیاست بین الملل و عامل تعیین کننده روابط بین الملل است.

به تجربه و احتیاط و دوراندیشی معتقدند و به اصول ایده آلیسی بد گمان میباشند و برای

درس تاریخ احترام قائلند.

-۴- تنها راه رسیدن به صلح را توازن قدرت میدانند که میتواند قدرت مقابل را مهار کند.

-۵ بیشتر دیدگاه بدبینانه ای از سیاست بین المللی القاء میکنند تا خوش بینی را

-۶- قدرت را به عنوان مفهوم بنیادی در علوم اجتماعی و روابط انسانی تلقی میکنند.

معتقدند که توسط به عقل و افکار عمومی نتوانسته است صلح را حفظ کند.

کارکردگرایی و همگرایی

کارکردگرایی

دیوید متیرانی از نظریه پردازان کارکردگرایی که در رابطه با کارکرد گرایی از جایگاهی ویژه  برخوردار است و نوشته وی روی نظریه پردازان بعد همگرایی تاثیر زیادی داشته است. استدلال می کرد  که پیچیدگی فزاینده نظامهای حکومتی وظایف اساسا فنی و غیر سیاسی حکومت ها را بسیار افزایش

داده است. گفته میشود که افزایش اهمیت مسائل فنی قرن بیستم ایجاد چارچوبهایی برای همکاری  بین المللی را ضروری ساخته است. نظریه متیرانی متضمن نوعی اصل انشعاب» است که طبق آن  توسعه همکاری در یک حوزه فنی به ظهور رفتار مشابهی در سایر حوزه های فنی منجر میباشد بنابراین  میتوان گفت که کارکرد گرایی به سوی صلح معطوف بوده و میکوشد زمینه های آن را فراهم سازد.

نظام های همگرا

اگر صحنه بین المللی کنونی را به عنوان مجموعه ای از واحدهای ملی متعادل و در هم آمیخته ای که در  سازمانهای بین المللی شرکت دارند در نظر بگیریم در این صورت همگرایی از فرآیندی حکایت می کند که  طی آن تعامل و درهم آمیختگی مذکور چنان افزایش می یابد که مرز میان نظام متشکل از سازمانهای بین  المللی و محیط متشکل از دولتهای ملی عضو آن سازمان تیره و تار می گردد.

در واقع در نظام همگرا بازیگران فرایندی را پشت سر میگذارند که طی آن بدون کاربرد خشونت گروه  بندی های بزرگتری بین کشورها به وجود آمده و در آن شاهد تصمیم گیری مشترک، منظم و مستمری  هستیم که معلول یا جزئی از روند تکوین نوعی نظام تصمیم گیری دسته جمعی بین ملت هاست، نوعی نظام  بین المللی که در آن بازیگران همواره هماهنگ ساختن منافع خود و تحصیل عواید متقابل از قبل تعاملات خود  را میر مییابند نظریه پردازان همگرایی معتقدند که افراد هنگامی رفتار همگرایانه در پیش خواهند گرفت که  پیش بینی کنند. با پاداشها و تنبیهات مشترکی روبرو خواهند شد. سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در سطح منطقه آتلانتیک البته بعلاوه ژاپن و اتحادیه اروپایی نمونه هایی از سازمانهای کارکردی هستند که تشکیل  جوامع را در سطح بین المللی نشان داده و از اهمیت تعیین کننده ای برای تشکیل چنین جوامعی برخوردارند.

ارزیابی از شکستها – نقطه ضعفها و نارسائی های سازمانهای بین المللی

ارزیابی سابقه سازمانهای بین المللی در قرن بیستم کاری است بسیار مشکل چون بررسی  شکست و پیروزی برای نهادهای اجتماعی امری نسبی است نه مطلق و اشخاص و گروهها و نهادهای  بین المللی هر کدام بر اساس معیارهای متفاوتی ممکن است آن را مورد بررسی قرار دهند.

ناکامی ها

ه شکست در زمینه ضمانت اجرا

شکست در طرح قیمومت

و شکست در میانجیگری

کامیابی ها

ه رشد ترقی و تنوع

استعمار زدایی

قانونگذاری بین المللی

عملیات حفظ صلح از طریق نیروهای پاسدار

کمک در جهت توسعه

فصل دوم

جامعه ملل

تاریخچه پیدایش جامعه ملل

دیری از آغاز جنگ جهانی اول نگذشته بود که گروهی از کشورهای اروپایی وایالات متحده آمریکا  جهت برقراری صلح و آرامش نخستین تلاشهای محرمانه خود را آغاز کردند. مهمترین تلاش ها در  چارچوب اتحاد برای پیشبرد صلح که در سال ۱۹۱۵ در فیلادلفیای ایالات متحده آمریکا تاسیس شده  بود آغاز شد. ویلیام هوارد تافت رئیس جمهور اسبق آمریکا مهم ترین رهبر این حرکت سیاسی بود.  ویلسون نیز با ایراد سخنرانی در کنگره چهارده اصل معروف خود را به عنوان اهداف جنگی دولت  آمریکا به کنگره ارائه داد آخرین اصل وی به جامعه ملل اشاره دارد

یک انجمن عمومی از ملتها که هدفش تامین استقلال سیاسی و تضمین تمامیت ارضی همه  کشورها اعم از کوچک و بزرگ در قبال یکدیگر باشد باید بر اساس پیمانهایی رسمی بوجود آید  دولت بریتانیا نخستین دولتی بود که با تشکیل کمیته ای مرکب از مورخین دیپلماتها و حقوق دانان  به ریاست لرد فیلیمور قاضی و استاد حقوق بین الملل اقدام به ارائه طرحهایی برای تشکیل جامعه ملل  کرد. طرح فیلیمور بیشترین تاثیر را در اولین پیش نویس آمریکایی ها که توسط کلنل ای ام ها وس  تهیه شده بود داشت. هاوس که در واقع یکی از مشاوران نزدیک رئیس جمهور ویلسون بود اولین طرح پیش نویس جامعه ملل را آماده کرد پس از ورود ویلسون به پاریس طرح پیشنهادی برای جامعه ملل  توسط ژنرال کریستین اسموت تبعه آفریقای جنوبی تنظیم شد. این طرح پیشنهادی که به همراه  توضیحات مفصل و متقاعد کننده ای ارائه شده بود مورد توجه کشورها واقع شد. کنفرانس صلح در ۱۸  ژانویه ۱۹۱۹ تشکیل شد و در آن کنفرانس به تحریک ایالات متحده و نمایندگان بریتانیا طرحی  پذیرفته شد که اهداف جامعه ملل به عنوان جزء لاینفک پیمانهای صلح شناخته می شد. اخر الامر  پیش نویس نهایی میثاق در اجلاس نهایی کنفرانس صلح در ۲۸ آوریل ۱۹۱۹ مطرح شد. و همراه کلیه  موافقت نامه های دیگر به اتفاق آراء به تصویب رسید. پس از یک هفته کمیته جامعه ملل اریک در اموند  را به عنوان اولین دبیر کل این جامعه برگزید از انجایی که میثاق جامعه بخشی از پیمان ورسای بود  تولد رسمی سازمان برای هشت ماه دیگر به تاخیر افتاد تا این که پیمان در ۱۰ ژانویه ۱۹۲۰ تصویب و  لازم الاجرا شد. دوران شکل گیری جامعه ملل ۱۹۱۹) تا (۱۹۲۰ با وقایعی مصادف شد که تاثیری  نامطلوب برآینده آن گذاشت عدم عضویت ایالات متحده آمریکا و اخراج اتحاد شوروی و آلمان از  جامعه ملل از همان آغاز آن را تضعیف کرد.

دوران (۱۹۲۱) تا (۱۹۲۵) با دوران قبل رابطه داشت و طی آن اتحاد شوروی و آلمان با جامعه ملل  روابط خصمانه داشته با این همه تعدادی از مسائل و مناسبات در این دوره حل شد که عبارت بودند از:

(الف) مناقشه بین سوئد و فنلاند بر سر جزایر آلاند (۱۹۲۰)

ب مناقشه بین لهستان و آلمان برسر سیلزی علیا (۱۹۲۲)

ب مناقشه بین لیتوانی و لهستان و بر سرویلنا (۱۹۲۳)

ت ادعاهای لیتوانی برمنل (۱۹۲۴)

ت مناقشه میان یونان و بلغارستان بر سر مسائل مرزی (۱۹۲۵)

علاوه براین مناقشه مرزی میان یوگسلاوی و آلبانی و مناقشه ایران و شوروی بر سر مسئله انزلی در  این دوره مورد رسیدگی قرار گرفت. دوران ۱۹۲۶) تا (۱۹۳۲) اوج فعالیت جامعه ملل بود. قدرت های  بزرگ توافق کردند که از طریق آن روابط خود را با یکدیگر تنظیم کنند و حتی کشورهای غیر عضو نیز  به حمایت از آن پرداختند کنفرانسهایی در مورد خلع سلاح برپا گردید پیمان صلح لوکارنو (۱۹۳۵)  امضاء شد. دوران (۱۹۳۲ تا ۱۹۳۹) دوران آزمون جامعه ملل بود. علی رغم اعتراض چین، جامعه  نتوانست از هجوم ژاپن به منچوری (۱۹۳۱) تا (۱۹۳۲) و سپس به شانگهای جلوگیری کند. آلمان به  اسپانیا حمله کرد و درطی جنگ جامعه ملل نظاره گر جنگ بود در این دوره بود که هایله سلاسی  امپراتوراتیوپی جامعه ملل را مومیایی بیجانی لقب داد که لباسهای پرزرق و برق برتن دارد. بخاطر  اینکه در صورت حمله ایتالیا به ایتوپی جامعه ملل هیچ کمکی به ایتوپی نکرد. دلیل کمک نکردن  جامعه ملل این بود که در واقع میخواست حمایت و توجه ایتالیا را به برای تشکیل نیروی مشترک  علیه آلمان جلب کند دوره فعالیت جامعه ملل در ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ مقارن با واکنش نامطلوب همان  رفتاری بود که جامعه ملل قبل و بعد از جنگ جهانی دوم در کوران آن نسبت به مسائل بین المللی  از خود نشان داده بود.

طرح جامعه ملل

پس از پایان یافتن جنگ کنفرانس صلحی در پاریس تشکیل شد که اولین دستور جلسه اش حل  مسالمت آمیز مناقشات بین کشورها بود پیش نویس مشترک آمریکا و بریتانیا پیش نویس هوست  میلر مبنای بحث درباره تشکیل جامعه ملل قرار گرفت کمیسیونی ویژه مرکب از ۱۹ عضو کنفرانس  صلح پاریس تحت سرپرستی رئیس جمهور و و در ویلسون تشکیل شد تا میثاق جامعه ملل را تهیه  نماید. این میثاق در ۲۸ آوریل ۱۹۱۹ مورد تایید تمام اعضای کنفرانس صلح پاریس قرار گرفت و ۲۶  ماده اول آن جزء پیمان ورسای درآمد این میثاق در پیمانهای دیگر نیز گنجانده شد. این میثاق به  نحوی صریح و دقیق استقرار جامعه ملل را به نام طرفین معظمین متعاهدین اعلام داشت و هدفهای  بزرگ زیر را برای این سازمان جدید تعیین می کرد.

-۱ افزایش همکاریهای بین المللی و دست یافتن به صلح و امنیت بین المللی

۲ پیروی تعهد در مورد دست نیازیدن به جنگ

مقرر داشتن روابط آشکار عادلانه و شرافتمندانه میان ملتها

۴- استقرار حقوق بین المللی به عنوان ضابطه عملی سلوک میان دولتها

رعایت عدالت و در نظر گرفتن تعهدات پیمانهای منعقد بین ملت ها به طور کامل و دقیق

ترکیب جامعه ملل

بند ۱ عضویت

طبق ماده ۲ میثاق هر کشور و هر دو مینیون و هر مستعمره ای که حکومتی آزاد داشت  می توانست به عضویت جامعه ملل درآید به عبارت دیگر علاوه بر کشورها موجودیت های دیگری نیز  می توانسته به عضویت جامعه ملل در آیند به عنوان مثال هندوستان که هنوز به عنوان کشور در نیامده  بود عضو موسس جامعه ملل شناخته شد و این که کشور ایرلند در حالی که عنوان دو مینیون داشت به  عضویت جامعه پذیرفته شد. در مواردی نیز جامعه ملل وضعیت سرزمینی کشورها را مورد توجه قرار می  داد و به همین دلیل برخی از کشورها به علت کوچک بودن سرزمینشان مانند موناکو و لیختن اشتاین  و سن مارینو به عضویت در جامعه پذیرفته نشدند اعضای جامعه ملل به دو گونه بودند: اعضای موسس  و اعضای جدید

اعضای موسس که همانا متفقین و یاران آنها بودند بالغ بر ۳۲ کشور میشدند. این کشورها با  تصویب معاهده ورسای که میثاق جزء لاینفک آن بود جامعه ملل را بنیاد نهادند. اعضای جدید در  صورتی میتوانستند به عضویت جامعه در آیند که اعضای مجمع به عضویت آنها رای مثبت داده باشند  و مجمع تنها رکن صالح برای رسیدگی به پذیرش اعضای جدید بود در سال ۱۹۳۴ جامعه ملل ۶۰  عضو داشت که این حداکثر تعداد عضوی بود که جامعه ملل در خود جای داده بود.

بند ۲ خروج از جامعه ملل

به موجب بند ۳ از ماده یک میثاق هر عضو میتواند از جامعه خارج شود، مشروط بر این که  دو سال قبل از آن اراده خود را به جامعه اعلام کرده و ظرف این مدت تمام تعهدات بین المللی  و همچنین تعهدات مندرج در میثاق را انجام داده باشد.

مجموعا ۲۰ بار عمل خروج از جامعه صورت گرفت. لازم به ذکر است که بازگشت اعضای خارج شده به  جامعه نیاز به پذیرش مجدد آنها و رعایت تشریفات مربوط به آن را نداشت و دولت ها می توانند چنانکه  از خروج خود پشیمان میشوند مجددا به جامعه بازگردند همان گونه که کاستاریکا، اسپانیا و فرانسه  بازگشتند. البته خروج از جامعه به معنای خروج از نهادهای بین المللی که با جامعه ملل همکاری  داشتند نبود. بعضی کشورها مثل اسپانیا برزیل شیلی مجارستان و ونزوئلا پس از آن که از جامعه ملل  خارج شدند به همکاری خود با سازمان بین المللی کار ادامه دادند و بعضی دیگر مثل آلمان، ایتالیا  و کاستاریکا به محض خروج از جامعه همکاری خود را با این سازمان قطع کردند.

بند – اخراج از جامعه ملل

طبق ماده (۳) ۱۶ میثاق جامعه ملل هر عضوی را که محکوم به نقض مقررات بین المللی  مندرج در میثاق شده باشد میتوان از جامعه اخراج کرد این اخراج باید به تصویب دیگر اعضای جامعه  که در شورای اجرایی نماینده دارند برسد اخراج از جامعه فقط یک بار و آن هم درمورد اتحاد جماهیر  شوروی صورت گرفت. این کشور به علت تجاوز به کشور فنلاند در ۳۰ نوامبر ۱۹۳۹ از جامعه اخراج

شد. البته شورای جامعه ملل در مورد تجاوزات دیگر مثل تجاوز ایتالیا به ایتوپی در ۱۹۳۵ عکس العمل  چندانی از خود نشان نداد و اینکه در جلسه مربوط به اخراج شوروی ایران و پرو حضور نداشتند و  چین و فنلاند و یونان و یوگسلاوی نیز از ابراز حکم امتناع نمودند.

دستگاه جامعه ملل دستگاه جامعه ملل از سه بخش عمده تشکیل شده بود. جامعه ملل دادگاه  دائمی دادگستری بین المللی و سازمان بین المللی کار

ارکان جامعه ملل

جامعه ملل از سه رکن مجمع شورا و دبیرخانه تشکیل می شد.

بند ۱ مجمع

مجمع رکن مرکزی جامعه بود که از کلیه کشورهای امضاء کننده معاهده ورسای کشورهای بی  طرف در جنگ اول که در میثاق از آنها به عنوان کشورهای دعوت شده به الحاق جامعه ملل یاد شده بود و  بالاخره هر کشور خود مختار تحت الحمایه و یا مستعمره که حکومتی آزاد داشتند. تشکیل می شد.  اختیارات مجمع را میتوان با مقایسه با اختیارات شورا به سه دسته تقسیم کرد:

-۱ اختیارات مشترک مجمع و شورا

. حفظ صلح و امنیت بین المللی

. در خواست نظر مشورتی از دیوان دایمی بین المللی دادگستری

اختیارات بهم پیوسته در این قبیل هر دو رکن به کمک یکدیگر تصمیم می گرفتند

. انتخاب قضات دیوان دادگستری

. اصلاح میثاق

. توسعه شورا

. تعیین دبیر کل

اختیارات خاص

ه پذیرش اعضای جدید در جامعه ملل

انتخاب اعضای غیر دایمی

. تجدید نظر در معاهدات

. تعیین بودجه جامعه

اوج عضویت در جامعه ملل دوره ۱۹۳۸ – ۱۹۳۷ بود که ۸۵ کشور در آن عضویت داشته شش  کشور عربستان سعودی ،یمن ،عمان نپال منچوکو و ایالات متحده آمریکا هیچگاه تقاضای عضویت  نکردند. هر عضو دارای حداکثر ۳ نماینده و مجموعا یک رای در مجمع بود مجمع دارای دو نوع اجلاس بود  اجلاس های عادی و اجلاس های فوق العاده

بند ۲ شورا

شورای جامعه از پنج قدرت فاتح جنگ اول جهانی انگلستان ایالات متحده آمریکا، فرانسه، ایتالیا  و ژاپن و چهار عضو منتخب مجمع تشکیل میباشد. بدین ترتیب شورا دارای ۹ عضو بود ولی با  دستخوش دگرگونی اعضای شورا به دو دسته اعضای دایم قدرت بزرگ و اعضا نیمه دایم اعضای  منتخب مجمع تقسیم میشدند بعدا دسته دیگری به عنوان اعضای نیمه دائم نیز به آنها افزوده شد.

تعداد اعضای دایم با ورود آلمان (۱۹۲۶) وسپس ورود شوروی (۱۹۳۴) به ۶ عضو افزایش یافت  اما در ۱۹۳۵ ابتدا ژاپن و سپس آلمان از جامعه ملل خارج شدند. ایتالیا نیز در ۱۹۳۹ خارج شد و  در همین سال شوروی اخراج شد. در نتیجه در پایان عمر جامعه ملل تعداد اعضای دایم شورا به دو  دولت انگلستان و فرانسه محدود می شد.

تعداد اعضای غیر دایم در ۱۹۹۲ از ۴ به ۶ و در ۱۹۲۶ به ۹ و در ۱۹۳۳ به ۱۰ و در ۱۹۳۶ به ۱۱  عضو افزایش یافت اعضای غیر دایم برای سه سال انتخاب میشدند.

برخلاف اعضای غیر دایم اعضای نیمه دایم مجددا در انتخاباتی که هر ۳ سال یکبار صورت می  گرفت انتخاب میشدند و عملا بطور دایم عضو شورا بودند. ایجاد این نوع عضویت به خاطر لهستان  و اسپانیا بود که با ورود آلمان به شورا در ۱۹۲۶ به عنوان عضو دایم مخالفت می کردند. بر اساس مفاد  میثاق ، اختیارات خاص شورا را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:

طرح کاهش سلاحهای نظامی

ه رسیدگی به اختلافات بین المللی و تهیه گزارشهای لازم

. حل اختلافات از طریق سیاسی

ه اجرای تنبیهات مقرر در ماده ۱۶

. اخراج اعضای خاصی

ه میانجیگری در اختلافات میان کشورهای عضو و کشور عضو با کشورهای غیر عضو

ه نظارت براداره سرزمین های تحت نمایندگی

ه کمک به دفاتر بین المللی

کشورهای بزرگ به دلیل اینکه تصمیم گیری در شورا بر اساس اتفاق آراء صورت می گرفت از حق  و تو برخوردار نبودند.

بند ۳- دبیرخانه

به موجب ماده ۶ میثاق دبیرخانه به عنوان یکی از ارکان اصلی جامعه در ژنوتشکیل می شد. دبیر  کل را شورای اجرایی جامعه با تصویب اکثریت اعضای مجمع انتخاب میکرد البته اولین دبیر کل در  سند ضمیمه میثاق تعیین شده بود فرد مذکور سراریک دراموند بود که تا ژانویه ۱۹۳۲ در این مقام  باقی ماند وظایف دبیرخانه مشتمل بود بر تنظیم بودجه تهیه دستور جلسات ترجمه نطقها، انتشار  صورت جلسات مجمع و شورا و هماهنگ کردن ارگانهای جامعه ملل و سازمانهای خارجی آن  در سراسر دنیا با یکدیگر

چهار عضو منتخب مجمع تشکیل میباشد. بدین ترتیب شورا دارای ۹ عضو بود ولی با  دگرگونی، اعضای شورا به دو دسته اعضای دایم قدرت بزرگ) و اعضا نیمه دایم (اعضای  جمع) تقسیم میشدند بعدا دسته دیگری به عنوان اعضای نیمه دائم نیز به آنها افزوده شد.  د اعضای دایم با ورود آلمان (۱۹۲۶) وسپس ورود شوروی (۱۹۳۴) به ۶ عضو افزایش بار  ۱۹ ابتدا ژاپن و سپس آلمان از جامعه ملل خارج شدند. ایتالیا نیز در ۱۹۳۹ خارج شد.  سال شوروی اخراج شد. در نتیجه در پایان عمر جامعه ملل تعداد اعضای دایم شورا به در  ستان و فرانسه محدود میشد…

اعضای غیر دایم در ۱۹۹۳ از ۴ به ۶ و در ۱۹۲۶ به ۹ و در ۱۹۳۳ به ۱۰ و در ۱۹۳۶ به ۱۱

یافت اعضای غیر دایم برای سه سال انتخاب می شدند.

ت اعضای غیر دایم، اعضای تیمه دایم مجددا در انتخاباتی که هر ۳ سال یکبار صورت می  ب میشدند و عملا بطور دایم عضو شورا بودند. ایجاد این نوع عضویت به خاطر لهستان  که با ورود آلمان به شورا در ۱۹۲۶ به عنوان عضو دایم مخالفت می کردند. بر اساس مقدار  بارات خاص شورا را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:

کاهش سلاحهای نظامی

گی به اختلافات بین المللی و تهیه گزارش های لازم

ختلافات از طریق سیاسی

تنبیهات مقرر در ماده ۱۶

اعضای خاصی

گری در اختلافات میان کشورهای عضو و کشور عضو با کشورهای غیر عضو

بر اداره سرزمین های تحت نمایندگی

دفاتر بین المللی

بزرگ به دلیل اینکه تصمیم گیری در شورا بر اساس اتفاق آراء صورت می گرفت. از حق  دند

دادگاه از ۱۱ قاضی و ۴ معاون تشکیل میشد. بعدها قضات آن به ۶۵ قاضی افزایش یافت و در  ۱۹۳۶ معاونان قضات از ترکیب آن حذف شدند. ترکیب اعضای دادگاه بر طبق قانون می بایست همواره  با عمده ترین شکل تمدن و اصولی ترین ه نظامهای حقوقی دنیا یا باشند. مقر دادگاه واقع  مطابق  در شهر لاهه .  هلند بود.

بر طبق ماده ۳۴ اساسنامه تنها کشورهای عضو میتوانستند مناقشات بین المللی خود را در رای  دادگاه حل و فصل نمایند و کشورهای غیر عضو در صورت مراجعه به دادگاه مشروط به اجرای احکام  صادره از جانب دادگاه بودند. کشورها میتوانستند صلاحیت و رای دادگاه را به طور الزامی و بی نیاز از  توافق قبلی در زمینه های زیر به رسمیت بشناسد.

الف) تفسیر پیمانها

(ب) مسائل مربوط به حقوق بین الملل

ب مواردی که منجر به نقض تعهدات بین المللی می شد.

ت کیفیت و میزان پرداخت غرامت در مورد نقش تعهدات بین المللی

شورای دایمی قیمومیت

مناطق تحت قیمومیت ۱۴ منطقه بودند که به طور کلی به سه بخش الف، ب، به تقسیم  می شدند. مبنای این تقسیم بندی جهت گیری منطقه برای دستیابی به خود مختاری، موقعیت  جغرافیایی و شرایط اقتصادی بود قرار دادن مناطق گوناگون در مقولات مختلف در واقع نوعی داد و ستد.  در میان کشورهای بزرگ بود که تنها چیزی که در آن مورد نظر نبود خواست و اراده اتباع خود این  مناطق قیمومتی بود سرانجام جامعه ملل مسئله را به طریقی که در جدول زیر آمده است حل کرد.

انه

اده ۶ میثاق دبیرخانه به عنوان یکی از ارکان اصلی جامعه در ژنوتشکیل می شد. دبیر  ایی جامعه با تصویب اکثریت اعضای مجمع انتخاب میکرد. البته اولین دبیر کل در  تعیین شده بود فرد مذکور سراریک در اموند بود که تا ژانویه ۱۹۳۲ در این مقام  نبیرخانه مشتمل بود بر تنظیم بودجه تهیه دستور جلسات ترجمه نطقها، انتشار  تمع و شورا و هماهنگ کردن ارگانهای جامعه ملل و سازمانهای خارجی آن  بگر

گروههای سه گانه

کشور قیم

ناحیه تحت قیمومیت

گروه الف

۱- بریتانیای کبیر

عراق – فلسطین و ماوراء اردن

گروه به

۲ فرانسه

سوریه و لبنان

۱- بریتانیای کبیر

گروه ب

-۲- بلژیک

زلاندنو

ساموا

ژاپن

استرالیا

بریتانیا

اتحاد آفریقای جنوب

تانگانیا بخشی از توگولند و بخشی از کامرون

رواندا، بروندی و بخشی از کامرون

مارشال، ماویانا، پلو (جزایر (آلمان)

ناحیه تصیر ویلهلم مجمع الجزایر بیسمارک (گینه نو)

جزایر گیلبرت نائورو و سلیمان

آفریقای جنوبی و غرب آلمان

گروه الف مناطقی بودند که از لحاظ پیشرفت در مرحله ای قرار داشتند که برای دستیابی به  استقلال راه چندانی در پیش نداشتند گروه ب از لحاظ پیشرفت در مرحله ای بودند که می بایست.  هنوز تحت قیمومیت و مسئولیت کشورهای اداره کننده قرار گیرند زیرا تا خود مختاری و استقلال  فاصله نسبتا زیادی داشتند. گروه به مناطقی بودند که تقریبا به هیچ وجه قادر به اداره خویش نبودند .  به دلیل داشتن جمعیت های پراکنده کوچک بودن سرزمین و دوری از مراکز تمدن جهان بهتر بود به  عنوان ضمیمه ای از مناطق قیمومیتی اداره شوند به این ترتیب نظام قیمومیت گامی مهم در جهت  اداره بین المللی امور و همچنین فراهم کردن مقدمات امپریالیسم بود.

سازمان بین المللی کار (ILO)

سازمان بین المللی کار یکی دیگر ارگانهای عمده جامعه ملل بود که علی رغم استقلال در رابطه  نزدیک با جامعه ملل عمل میکرد. این سازمان به عنوان ارگانی بین المللی جهت مشاوره درباره امور  مربوط به کار تاسیس شد.

سازمان بین المللی کار از سه بخش عمده تشکیل شده بود:

۱- کنفرانس عمومی متشکل از نمایندگان کشورهای عضو و نمایندگان سازمانهای کارگری  و کارفرمایان آن کشورها بود.

۲- هیات اداری از ۳۳ عضو تشکیل میشد که برای ۳ سال انتخاب میشدند. این هیات یعنی واحد  مدیریت و اداری سازمان

– دفتر بین المللی کار این دفتر متشکل از ۳۵۰ متخصص در زمینه های گوناگون اهرم عملیاتی

مهم سازمان بود.

مقر سازمان بین المللی کار در ژنو بود.

علل شکست و ضعف های جامعه ملل

نارساییهای سیاسی

نارساییهای ساختاری

نارساییهای حقوقی

درج نمودن متن میثاق در میان متون چهارگانه معاهده صلح ورسای

– روش رای گیری به صورت اتفاق آراء بود که این روش سنتی بود.

صلاحیت مشترک مجمع و شورای جامعه در زمینه صلح و امنیت جهانی

وسعت وظایف شورا

ابهام در روشهای اصلاحی و تجدید نظر میثاق

امکان خروج از سازمان

۱۰ – ضعف در ضمانت اجرا

فصل سوم

سازمان ملل متحد

تاریخچه پیدایش سازمان ملل متحد

اقداماتی که منجر به تشکیل سازمان ملل شد عبارتند از صدور اعلامیه بین المتحدین، منشور  آتلانتیک اعلامیه ملل متحد کنفرانسهای مسکو و تهران کنفرانسهای دامبارتن اوکس ویالتا و  سرانجام کنفرانس سانفرانسیسکو

۱ اعلامیه بین المتحدین تاریخ پیدایش سازمان ملل متحد به زمان صدور این اعلامیه که  نتیجه نشت سران کشورهای متحد در ۱۲ ژوئن ۱۹۴۳ در لندن بود باز میگردد. در این نشت  امضاء کنندگان اعلامیه اذغان داشتند که اساس واقعی صلح پایدار همانا همکاری علاقه مندانه ملل  آزاد در جهان آسوده از خطر تجاوز و مشحون از امنیت اقتصادی و اجتماعی همه کشورها می باشد

۲ منشور آتلانتیک فرانکلین دولانو روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا و چرچیل نخست  وزیر وقت انگلستان بر عرشه ناوی در نقطه ای از دریا در تاریخ ۱۴ اوت ۱۹۴۱ ملاقات کردند و سندی را  امضا رسانیدند که به منشور آتلانتیک شهرت دارد در این منشور آمده است : «مادام که یک نظام  وسیع و دایمی برای امنیت عمومی بوجود نیامده خلع سلاح کشورها ضروری است……. مفهوم نظام  وسیع و دایمی از نیت امضاء کنندگان منشور آتلانتیک از ایجاد یک سازمان بین المللی حکایت  میکند. هر چند که این مطالب صراحتا در این منشور بیان نشده است.

اعلامیه ملل متحد در تاریخ اول ژانویه ۱۹۴۲ متعاقب ورود آمریکا به جنگ نمایندگان ۲۶  کشور که علیه دولتهای محور آلمان ایتالیا و ژاپن مبارزه میکردند اعلامیه ای را در واشنگتن به  امضاء رسانیدند که اعلامیه ملل متحد نام گرفت در این اعلامیه متفقین متعهد شدند که تمامی منابع  نظامی و اقتصادی خود را علیه دولتهای محور و طرفدارانشان به کار گیرند و هیچ یک از اعضا به طور  جداگانه با دشمنان ترک مخاصمه و یا صلح نکند.

کنفرانسهای مسکو و تهران گام بلند دیگری که به منظور تاسیس سازمان ملل متحد  برداشته شد نشست وزرای خارجه آمریکا کردل هال شوری (مولوتف) انگلستان (آنتونی ایرن) و  سفیر کبیر چین در شوروی شونگ) در تاریخ ۳۰ اکتبر ۱۹۴۳ در مسکو بود. در این کنفرانس طی  اعلامیه ای بر لزوم تاسیس یک سازمان بین المللی در اسرع وقت بر اساس اصل برابری حاکمیت  کشورهای صلح دوست و آماده برای عضویت کلیه کشورهای صلح دوست کوچک و بزرگ به منظور

صلح امنیت بین المللی تاکید کردند در تاریخ اول دسامبر ۱۹۴۳ یعنی یکماه پس از کنفرانس مسکو  روسای سه کشور انگلستان (چرچیل) امریکا روزولت) و شوروی (استالین در کنفرانس تهران شرکت  کردند و مسئولیت خطیری را که بردوش آنها و کلیه ملل متحد برای بوجود آوردن صلحی که برحس  نیت توده های عظیم ملتهای جهان استوار باشد و وحشت جنگ را برای چندین نسل برطرف  سازد.» خاطرنشان ساختند.

-۵ کنفرانس های دامبارتن اوکس در اواخر تابستان ۱۹۴۴ در ویلایی در واشنگتن دی سی  که به دامبارتن اوکس شهرت دارد کمیسیونی مرکب از کارشناسان آمریکا انگلیس و شوروی از ۲۱ اوت  تا ۲۸ سپتامبر (۱۹۴۴) و سپس کمیسیون دیگری مرکب از کارشناسان آمریکا انگلیس و چین از (۲۹)  سپتامبر تا ۷ اکتبر (۱۹۴۴) تشکیل شد. نتیجه این مذاکرات منجر به تنظیم سندی مشتمل بر ۱۲ فصل  شد که عمدتا اهداف و اصول سازمان بین المللی مورد نظر ارکان اصلی آن ترتیبات برقراری امنیت و  صلح جهانی و همچنین همکاری اقتصادی و اجتماعی بین کشورها و نیز خارج کرد مسائل مربوط به  امور داخلی کشورها از صلاحیت سازمان ملل را مشخص می ساخت در این مذاکرات مسئولیت حفظ  صلح بین المللی به عهده شورای امنیت که مرکب از پنج قدرت بزرگ بود » گذاشته شد اما به  دلیل عدم توافق در مورد چگونگی رای گیری دران شورا مساله به کنفرانس یالتا» موکول شد.

-۶- کنفرانس یالتا در ۱۱ فوریه ۱۹۴۵ موضوع نحوه رای گیری در شورای امنیت و سایر  موضوعات در کنفرانس یالتا با شرکت فرانکلین روزولت چرچیل و استالین مورد بحث و گفتگو قرار  گرفت. در این مذاکرات موافقت شد که کنفرانس با شرکت ملل متحد در ۲۵ آوریل ۱۹۴۵ در  سانفرانسیسکو تشکیل شود تا منشور سازمان بر اساس شیوه هایی که در کنفرانس دامبارتن اوکس  پیشنهاد شده بود تهیه شود در این کنفرانس مقرر شد که دولتهای دعوت شده به کنفرانس  سانفرانسیسکو باید علاوه بر صلح جو بودن تا اول مارس ۱۹۴۵ علیه آلمان و ژاپن اعلان جنگ کرده و «  اعلامیه ملل متحد اول ژانویه (۱۹۴۲) را امضا کرده باشند.

کنفرانس سانفرانسیسکو این کنفرانس کار خود را بر اساس طرح دامبارتن اوکس و یالتا به  منظور تهیه و تدوین نهایی منشور ملل متحد آغاز کرد کنفرانس مزبور رسما « کنفرانس ملل متحد  درباره سازمان بین المللی نام گرفت. در نتیجه منشور ملل متحد در ۲۵ ژوئن ۱۹۴۵ به اتفاق آراء  تصویب شد. این منشور در ۱۹ فصل و ۱۱۱ ماده تدوین شد و اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری  لاهه به عنوان جزولاینفک آن ضمیمه گشت و بالاخره در ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵ ، پس از آن آمریکا، انگلیس  چین شوروی ،فرانسه واکثر امضاء کنندگان که سند تصویب منشور را تسلیم کردند لازم الاجرا شد.  مجمع عمومی طی قطعنامه ای در تاریخ ۳۱ اکتبر ۱۹۷۱ روز ۲۴ اکتبر را رسما روز ملل متحد نام نهاد.

اهداف و اصول سازمان ملل متحد

در ماده ۱ منشور اهداف سازمان ملل متحد به قرار زیر بیان شده است

۱- حفظ صلح و امنیت بین المللی

توسعه روابط دوستانه میان ملتها بر اساس احترام به اصل برابری حقوقی و خودمختاری دولتها

همکاری اقتصادی و اجتماعی و ترویج احترام به حقوق بشر و آزادی های اساسی برای همگان

بودن مرکزی برای هماهنگ سازی اقدامات ملتها برای نیل به اهداف مشترک

در ماده ۲ منشور اصول سازمان ملل متحد به قرار زیر بیان شده است.

۱- سازمان بر اساس اصل برابری حاکمیت کلیه اعضای آن بنیان گذاشته شده است.

کلیه اعضا باید تعهداتی را که به موجب منشور قبول کرده اند یا حسن نیت انجام دهند.

اختلافات بین المللی اعضا باید از طریق مسالمت آمیز حل و فصل شود.

-۴- اعضا باید از هرگونه توسل به زور یا به کارگیری آن به هر نحوی که با مقاصد و اهداف سازمان ملل  متحد مغایرت داشته باشد، خودداری کنند.

-۵- اعضا باید با سازمان ملل متحد در هر اقدامی که طبق منشور به عمل می آورد مساعدت کنند و از  کمک و یاری کردن به هر کشور که سازمان ملل متحد علیه ان اقدام تامینی یا قهری به عمل می  آورد، اجتناب ورزند.

-۶- سازمان ملل متحد باید مراقبت کند که کشورهایی که عضو سازمان نیستند تا آنجا که حفظ صلح وامنیت بین المللی ایجاب میکنند طبق این اصول رفتار کند.

– سازمان نباید در اموری که اساسا جزو صلاحیت داخلی کشورهاست دخالت کند. اما این شرط مانع  اقدامات قهری در مورد تهدید به صلح و نقص صلح و اقدام تجاوز کارانه نمی شود.

با توجه به اصول مذکور میتوان دو قاعده اساسی را از مفاد منشور نتیجه گیری کرد

۱- قاعده سلبی منع دولتهای عضو از توسل به زور و قوه قهریه برای حل اختلافات بین المللی

-۲- قاعده ایجابی الزام دولتهای عضو برای اتخاذ شیوه های مسالمت آمیز در مورد اختلافات فی مابین

ترکیب سازمان ملل متحد

بند ۱ شرایط عضویت در سازمان ملل متحد

اعضای سازمان ملل متحد را میتوان به دو دسته تقسیم کرد

۱ اعضای اصلی یا موسس

۲- اعضای جدید

۱ اعضای اصلی یا موسس اعضای اصلی و اولیه سازمان ملل متحد به عنوان موسین این

سازمان ۵۱ کشور بودند که در کنفرانس سانفرانسیسکو شرکت داشته و قبل از آن اعلامیه ملل متحد را  امضاء و یا تصویب نموده و به دولتهای محور آلمان ژاپن و ایتالیا اعلان جنگ کرده بودند. از جمله  اعضای موسس سازمان ملل متحد را میتوان ایران ترکیه سوریه، عراق ومصر نام برد.

-۲- اعضای جدید شرایط پذیرش اعضای جدید طبق ماده ۴ منشور عبارت است از:

۱- دولت بودن

۲- صلح جو بودن

قبول تعهدات منشور

۴ – داشتن شایستگی و توانایی اجرای تعهدات مندرج در منشور به تشخیص سازمان ملل

بند ۲ آیین پذیرش در سازمان ملل

پذیرش در سازمان ملل متحد با تدبیر شورای امنیت به مجمع عمومی و تصویب توسط این مجمع  صورت می گیرد بند ۲ ماده ۴ منشور مجمع با اکثریت دو سوم آرای موافق درخواست عضویت را می  پذیرد. ایین پذیرش در سازمان ملل پیچیده تر از جامعه ملل است در سازمان اخیر، پذیرش اعضای  جدید منحصرا منوط به تصمیم مجمع عمومی بود در حالی که در سازمان ملل متحد شورای امنیت از  حق و تو» برخوردار است برای بررسی عضویت اعضای جدید روش رای گیری در شورای امنیت  شیوه « اکثریت کیفی» است که این روش باعث میشود اعضای دایمی شورا عملا از حق و تو برخوردار باشند.

بند – وضعیت دولتهای غیر عضو در سازمان ملل متحد

منشور ملل متحد وضعیت دولتهای غیر عضو را در نظر گرفته و مقررات خاصی را در این زمینه

وضع کرده که اهم آنها عبارتند از:

. رعایت مفاد منشور توسط کشورهای غیر عضو

به موجب بند ۶ ماده ۲ منشور سازمان مراقبت خواهد کرد که کشورهایی که عضو ملل متحد  نیستند تا آنجا که برای حفظ صلح و امنیت بین المللی ضروری است بر طبق این اصول عمل نمایند.»

ه رسیدگی قضایی به اختلافات کشورهای غیر عضو در ارتباط با سازمان ملل

به موجب ماده ۳۲ منشور هر دولتی که عضو ملل متحد نیست هرگاه طرف اختلافی باشد که در شورای  امنیت تحت رسیدگی است دعوت خواهد شد که بدون داشتن حق رای در مذاکرات مربوط به آن اختلاف شرکت  نماید. شورای امنیت شرایطی را که برای شرکت یک دولت غیر عضو عادلانه می داند معین خواهد نمود.

همچنین بند ۲ ماده ۳۵ منشور اشعار می دارد هر دولتی که عضو ملل متحد نیست می تواند توجه  شورای امنیت یا مجمع عمومی را به اختلافاتی که خود دران طرف دعوا است جلب نماید مشروط به این که  در مورد اختلافات مزبور قبلا تعهدات مربوط به تصفیه مسالمت آمیز را که در منشور ذکر شده است. قبول نماید.»  علاوه بر این طبق ماده ۵۰ منشور هر گاه شورای امنیت اقدامات احتیاطی یا قهری علیه دولتی  معمول دارد هر دولت دیگر که فرد را مواجه با مشکلات اقتصادی خاصی ناشی از اجرای آن اقدام بیابد اعم از  این که عضو ملل متحد باشد یا نه حق خواهد داشت در مورد حل آن مشکلات با شورای امنیت مشورت کند.

بند ۴ – پذیرش به همکاری کشورهای غیر عضو در سازمان ملل

همکاری کشورهای غیر عضو با سازمان ملل متحد در نهادهای تخصصی به خصوص در کمیسیون های  اقتصادی منطقه ای مشهود است و سابقه چنین تمایلاتی را باید در گزارش بروس» که توسط کمیته  ویژه جامعه ملل در سال ۱۹۳۹ تهیه شده بود جستجو کرد.

در حال حاضر دولتهای غیر عضو ناظرانی در سازمان ملل دارند مانند سوئیس و واتیکان

بند ۵ وضعیت کشورهای کوچک یا ذره ای

مساله عضویت کشورهای ذره ای یکی از معضلات سازمانهای بین المللی بشمار می آید. این مساله در  جامعه ملل مطرح نبود چرا که این سازمان از عضویت میکرو کشورها خودداری می کرد. تمایل سازمان

ملل مبنی بران است که عضویت کلیه کشورهایی که دارای دولت یا قدرت حاکمه میباشند بدون توجه  به وسعت جغرافیایی و جمعیت آنها صورت گیرد.

به هر حال علی رغم پیشنهاد آمریکا در ۱۹۶۹ مبنی بر عضویت دولتهای کوچک در سازمان ولی  بدون حق رای برای آنها در مجمع عمومی و در تعرض معافیت مالی این کشورها از پرداخت سهمیه و  پیشنهاد انگلیس مبنی بر این که کشورهای ذره ای هنگام تسلیم درخواست عضویت داوطلبانه از حق رای  صرفنظر کنند رویه سازمان ملل به عضویت در آوردن کلیه کشورها بوده است.

بند -۶ وضعیت هیئتهای نمایندگی دولتها

در مقدمه منشور صریحا قید شده است دولتها به نمایندگی از سوی ملل خود سازمان ملل متحد را  ایجاد کرده اند و طبعا این دولتها هستند که نمایندگانی تعیین و به سازمان معرفی میکنند و ملتها  به طور مستقیم در سازمان شرکت ندارند. در مقر سازمان هیات نمایندگی دایمی هر کشور که از حیث  انتخاب اعضا و تعویض آنها تابع مقررات داخلی دولت متبوع فرد میباشد مستقر میشود به جز ماده ۴  که مربوط به شرایط پذیرش اعضای جدید است منشور سازمان مقررات خاصی را درباره هیاتهای  نمایندگی دولتها وضع نکرده است ولی ایین نامه های داخلی ارکان سازمان ملل اعم از شورای امنیت  مجمع عمومی و شورای اقتصادی و اجتماعی مقررات مشخص و مشابهی دارند.

طبق ایین نامه های مزبور در صورت اختلاف بر سر اعتبار هیات نمایندگی یک دولت آن هیات به  کار خود ادامه میدهد تا از طرف همان رکن سازمان تصمیمی درباره هیات مزبور اتخاذ شود. وضعیت  هیات های نمایندگی مجارستان و خصوصا چین از جمله مواردی بوده است که مساله اعتبار نمایندگی  ها را مطرح ساخته بودند.

بند – شرایط خروج اخراج تعلیق عضویت و حق رای

(الف) خروج منشور سازمان ملل متحد مقررات خاصی را در زمینه تجویز یا ممانعت دولتها  برای «خروج از سازمان پیش بینی نکرده است ولی قواعد خاصی را برای «اخراج» دولتها در نظر  گرفته است. از تاریخ تاسیس سازمان ملل تاکنون عملا یک بار خروج از سازمان اتفاق افتاده است خروج  اندونزی در ۳۱ دسامبر ۱۹۶۴ دلیل خروج اندونزی عضویت کشور مالزی کشوری که با اندونزی  اختلافات سیاسی و ارضی متعددی دارد در شورای امنیت بود. همچنین خروج از سازمانها و موسسات  تخصصی نیز صورت گرفته است. خروج آفریقای جنوبی از یونکو و سازمان بهداشت جهانی در ۱۰  دسامبر ۱۹۵۳ و از فانو در ۱۹۶۳ و یا خروج دولتهای بلغارستان رومانی چکسلواکی، مجارستان و  لهستان در ۱۹۵۰ از سازمان بهداشت جهانی از جمله مواردی هستند که دولتها خود اقدام به خروج از  سازمانهای تخصصی کرده اند.

ب اخراج به موجب ماده ۶ منشور هر یک از اعضای ملل متحد که در تخلف از اصول مندرج  در این منشور اصرار ورزد ممکن است بنابر توصیه شورای امنیت و تصویب مجمع عمومی از عضویت  سازمان ملل اخراج شود اخراج دولتها از سازمانهای بین الدولی جهانی تنها یک بار رخ داده است و  ان مربوط به اخراج اتحاد جماهیر شوروی سابق در ۱۹۳۹ از جامعه ملل میباشد.

(ج) تعلیق عضویت به موجب ماده ۵ منشور هرگاه شورای امنیت اقدام قهری علیه یکی از  کشورهای عضوبه عمل آورد. ممکن است به توصیه شورای امنیت مجمع عمومی آن کشور را از حقوق و  مزایایی که هر عضو سازمان از آن برخوردار است محروم ساخته و حقوق آن کشور را به حالت تعلیق در  آورد. لیکن تعلیق شامل حق رای دادن حق انتخاب شدن و حق شرکت در مذاکرات ارکان مختلف  سازمان باشد. مثلا در اجلاس ۱۹۷۴ مجمع عمومی به پیشنهاد کشورهای گروه آسیایی آفریقایی  نماینده آفریقای جنوبی از حق شرکت در جلسات مجمع عمومی محروم شد.

د تعلیق در حق رای طبق ماده ۱۹ منشور ملل متحد هر عضو ملل متحد که پرداخت  سهمیه مالی او در مخارج سازمان به تاخیر افتاده است در صورتی که مبلغ بدهی عقب افتاده عضو  مزبور معادل یا بیشتر از مبلغ سهمیه دو سال تمام باشد در مجمع عمومی حق رای نخواهد داشت.  معذالک اگر مجمع عمومی تشخیص دهد که قصور در پرداخت ناشی از شرایطی است که از حیطه  اختیار عضو مزبور خارج است میتواند به چنین عضوی اجازه دهد که در رای شرکت نماید

ارکان اصلی سازمان ملل متحد

بند ۱ رکن اول شورای امنیت

بر اساس ماده ۲۴ منشور شورای امنیت یکی از ارکان اصلی سازمان ملل متحد محسوب میشود و  مسئولیت اساسی حفظ صلح و امنیت بین الملی را به عهده دارد و اعطای چنین مسئولیتی به شورای  امنیت در طرحهای پیشنهادی کنفرانس دامبارتن اوکس پیش بینی شده بود.

-۱ ترکیب شورای امنیت طبق ماده ۲۳ منشور شورای امنیت مرکب از پانزده عضو سازمان  ملل متحد است. جمهوری خلق چین فرانسه روسیه انگلستان وایالات متحده آمریکا اعضای دایم  شورای امنیت میباشند. اعضای دایم علاوه بر امتیاز حضور مداوم در شورا از امتیاز ویژه حق و تو نیز  برخوردار هستند کشورهایی که به عنوان عضو دایمی جدید مطرح میباشند عبارتند از المان ژاپن و  برخی از کشورهای در حال توسعه مانند هند یا برزیل دولتهایی مثل آلمان ژاپن و هند و برزیل  معتقدند که آنها شرایط عضویت دایم در شورای امنیت را دارا هستند اما رقبای آنها ایتالیا، کانادا  مکزیک آرژانتین پاکستان به دلیل آنکه این موضوع تاثیر عمیقی بر منافع ملی آنها می گذارد با  عضویت دایم آنها در شورای امنیت مخالفت میکنند. در حال حاضر از میان اعضای دایم آمریکا، فرانسه و  انگلیس از پیوستن آلمان و ژاپن به عنوان دو عضو دایم دیگر حمایت میکنند اما روسیه و چین معهذا  در این زمینه سکوت اختیار کرده اند. در ۱۹۴۵ اعضای دایم شورا ۵ کشور و اعضای غیر دایم که از  سوی مجمع عمومی برای ۲ سال انتخاب میشدند به ۶ عضو تغییر یافت. لازم به ذکر است که ترکیب  اولیه شورا متعاقب اصلاحیه مجمع عمومی ۱۷ دسامبر ۱۹۶۳ بنابر ماده ۲۳ منشور تغییر یافت و این  اصلاحیه در سال ۱۹۶۵ لازم الاجرا شد. اصلاحیه مذکور بدون آن که ترکیب اعضای دایم شورا را تغییر  دهد. شمار اعضای غیر دایمی را از ۶ عضو به ۱۰ عضو افزایش داد.

دولت های آسیایی آفریقایی (۵) عضو)

دولت های آمریکای لاتین (۲) عضو)

دولت های اروپای شرقی (۱) عضو)

دولت های اروپای غربی (۱) عضو)

اقیانوسیه و سایر دولتها مثل کانادا و زلاندنو و غیره، یک عضو

طبق ماده ۲۳ منشور مجمع عمومی در انتخاب اعضای غیر دایم در شورای امنیت باید معیارهای  زیر را مورد توجه قرار دهد

۱ کمک به حفظ صلح و امنیت بین المللی و سایر اهداف سازمان

توزیع عادلانه کرسیهای شورا از لحاظ جغرافیایی

انتخاب اعضای غیردایم با اکثریت – آ آرای مجمع عمومی انجام میشود. ولی کسب چنین اکثریتی به  اسانی امکان پذیر نیست.

علاوه بر اعضای دایم و غیر دایم شورای امنیت به موجب ماده ۳۱ منشور « هر عضو ملل متحد که  عضو شورای امنیت نیست میتواند بدون حق رای در مذاکرات مربوط به هر مساله ای که در شورای  امنیت مطرح است در هر مورد که شورای امنیت مسایل مزبور را در منافع آن عضو مخصوصا موثر بداند  شرکت کند. همچنین به موجب ماده ۳۲ منشور هر عضو ملل متحد که عضو شورای امنیت نیست یا  هر کشوری که در ملل متحد عضویت ندارد هرگاه طرف اختلافی باشد که در شورای امنیت تحت  رسیدگی است دعوت خواهد شد که بدون حق رای در مذاکرات مربوط به اختلاف مزبور شرکت نماید.  شورای امنیت شرایط عادلانه را که برای شرکت کشوری که عضو ملل متحد نیست وضع خواهد نمود »

۲ نحوه رای گیری در شورای امنیت برخلاف شورای جامعه ملل که در آنجا تصمیم گیری به  اتفاق آراء صورت میگرفت در شورای امنیت ملل متحد اکثریت آراء ملاک رای گیری قرار گرفت.  کیفیت ترکیب اکثریت در تمام موارد یکسان در نظر گرفته نشده است. به عبارت دیگر کیفیت تصمیم  گیری در مسایل مربوط به آیین کار و در سایر مسایل به جز ایین کار متفاوت است. قطعنامه های  راجع به مسایل مربوط به آیین کار طبق اصلاحیه سال ۱۹۶۲ در مورد بند ۲ ماده ۲۷ منشور که  در سال ۱۹۶۵ لازم الاجرا شد با اکثریت ۹ رای مثبت اتخاذ میشود بدون در نظر گرفتن نوع عضویت  رای دهنده دایم و غیر دایم این اکثریت عددی است و علی رغم رای منفی عضو دایم در مورد مایل  مربوط به ایین کار تصمیم گیری در این زمینه میتواند با رای مثبت ۹ عضو غیر دایم شورای امنیت  صورت پذیرد. تصمیمات مربوط به سایر مسایل به جز آیین کار با اکثریت کیفی یعنی با تعداد  اعضاء به طوری که هیچیک از اعضای دایم شورای امنیت رای منفی نداده باشند، صورت می گیرد. از  جمله مسایل ماهوی که مستلزم کسب اکثریت کیفی هستند را میتوان به قرار زیر دانت

حل مسالمت آمیز اختلافات اقدامات تنبیهی مقررات مربوط به تعلیق و اخراج یک عضو سازمان  روابط شورای امنیت با مجمع عمومی و انتخاب دبیرکل

آثار حقوقی امتناع یک عضو دایمی امتناع یک عضو به مثابه و تو قلمداد نمی شود.  مساله امتناع یک عضو دایم برای نخستین بار در سی و نهمین جلسه شورای امنیت در مورد قضیه

اسپانیا و از سوی اتحاد جماهیر شوروی مطرح شد. رای ممتنع یکی از اعضای دایم شورای امنیت  همیشه این طور تفسیر شده است که هیچ گونه مانعی برای تصویت تصمیمات شورا به شمار نمی آید.

-۴- وظایف و اختیارات شورای امنیت طبق ماده ۲۵ منشور اعضای سازمان موافقت می  نمایند که تصمیمات شورای امنیت را طبق مفاد منشور قبول و اجرا نمایند »

از مفاد ماده اخیر الذکر چنین استنباط میشود که موافقت اعضا تنها شامل «تصمیمات شورا  است و توصیه نامه ها را در برنمی گیرد. در اجرای وظیفه اصلی خود – حفظ صلح و امنیت بین المللی  شورای امنیت از دو طریق عمل میکند

ه مداخله مسالمت آمیز در حل اختلافاتی که احتمال دارد صلح و امنیت بین المللی را به خطر  بیندازد و یا فراهم نمودن وسایل حل اختلافات فصل ششم).

ه مداخله قهر آمیز و یا اتخاذ روشهای اجبار کننده پس از شکست طریقه اول – فصل هفتم منشور

(الف) حل مسالمت آمیز اختلافات

شورای امنیت در صورت احتمال بروز تهدید علیه صلح نقض صلح یا « اقدام تجاوز کارانه » روش  های مسالمت آمیز حل اختلافات را به طرفین دعوی توصیه میکند و برای این منظور مقررات فصل  ششم را به اجرا می گذارد.

ماده ۳۳ منشور در ابتدا به روشهای سنتی حل اختلافات اشاره میکند. طرفین هر اختلافی که  احتمال دارد ادامه آن صلح و امنیت بین المللی را به خطر بیاندازد باید پیش از هر چیز به طرق زیر راه  حل اختلاف خود را جستجو نمایند ،مذاکره میانجیگری ،سازش ،تحقیق داوری، رسیدگی قضایی و  توسل به موسسات یا ترتیبات منطقه ای یا سایر وسایل مسالمت آمیز.

الف (۱) مقامات صلاحیت دار برای ارجاع حل اختلافات بین المللی به شورای امنیت

۱- کشورهای عضو سازمان

کشورهای غیر عضو سازمان

– مجمع عمومی

۴- دبیر کل

در رسیدگی به اختلافات یا وضعیتی که صلح و امنیت بین المللی را به مخاطره می اندازد شورای امنیت  موظف است از طرفین اختلاف دعوت کند تا در مذاکرات مربوطه بدون داشتن حق رای شرکت کنند.

الف (۲) طرق حل اختلافات بین المللی توسط شورای امنیت بر اساس فصل ششم منشور در مقام حل  اختلافات شورای امنیت میتواند بر اساس فصل ششم منشور از طرق مختلف زیر به اختلاف بین المللی  رسیدگی کند.

-۱ شورای امنیت میتواند در صورت اقتضا از طرفین اختلاف بخواهد که اختلاف خود را به روش  سنتی حل و فصل اختلاف تصفیه نمایند.

۲ شورای امنیت میتواند در هر مرحله از اختلاف یا در هر وضعیت روشها یا ترتیب های تصفیه  مناسب را توجیه نماید.

سازمان های ہیں

در اختلافاتی که حقوق طرفین را تحت تاثیر قرار میدهد شورای امنیت حتی می تواند مفادی را که  حل اختلاف باید بر اساس آن صورت گیرد به همراه روش یا تشریفات رسیدگی به اختلاف به طرفین  توصیه نماید د ر این گونه موارد شورا نقش یک مرجع نیمه قضایی را ایفا می کند.

– تاسیس یک مرجع حل اختلاف در چهار چوب سازمان ملل توسط شورای امنیت مانند ارجاع  مساله فلسطین توسط شورا به مجمع عمومی

رعایت توصیه نامه ها برای اطراف اختلاف الزام آور نیست و بر اساس ماده ۲۵ منشور صرفا تصمیمات شورا  الزام اور است. به عنوان مثال توصیه نامه ای که شورا در قضیه تنگه کورفو در خصوص تسلیم اختلافات به  دیوان بین المللی دادگستری صادر کرد تعهدی برای طرفین در اجرای توصیه نامه بوجود نیاورد.

ب توسل به اقدامات جبری و تنبیهی

تصمیمات الزام آور شورا برمبنای مقررات فصل هفتم منشور در خصوص هر گونه تهدید علیه  صلح، نقض صلح و یا اعمال تجاوز اتخاذ میشود در واقع اهداف منشور سازمان ملل با اجرای مقررات  فصل هفتم مواد ( ۳۹ تا (۵۱) و خصوصا مواد ۴۰ و ۴۱ آن تحقق می یابد. بر اساس ماده ۳۹ منشور  شورای امنیت وجود هرگونه تهدید علیه صلح نقض صلح با اعمال تجاوز را احراز نموده و توصیه هایی  خواهد کرد یا تصمیم خواهد گرفت که برای حفظ یا اعاده صلح و امنیت بین المللی چه اقداماتی  بر طبق مواد ۴۱ و ۴۲ باید صورت گیرد.

به طور کلی میتوان از ماده ۳۹ منشور دریافت که مداخله شورای امنیت در چارچوب ماده ۳۹  فقط در سه صورت امکانپذیر است. یکی اینکه تهدید به جنگ صورت گرفته باشد. دیگر آنکه کار از  تهدید گذشته ولی منجر به جنگ نشده باشد و دوم آنکه جنگ به وقوع پیوسته و تجاوز علنی شده  باشد. در اجرای فصل هفتم منشور شورای امنیت میتواند به دونوع اقدام جبری یا تنبیهی متوسل شود.  اول بر اساس ماده ۴۱ به اقداماتی متوسل شود که متضمن توسل به زور نیست.

در این قبیل اقدامات شورای امنیت میتواند از اعضای ملل متحد بخواهد تا به اقداماتی چون قطع  تمام یا قسمتی از روابط اقتصادی و ارتباطات راه آهن دریایی هوایی پستی تلگرافی رادیویی و یا سایر  وسایل ارتباطی و قطع روابط سیاسی متوسل شوند.

. دوم بر اساس ماده ۴۲ به اقداماتی متوسل شود که متضمن اعمال زور است.

چنانچه اقدامات پیش بینی شده در ماده ۴۱ کافی نباشد یا ثابت شود که کافی نیست شورای  امنیت میتواند بوسیله نیروهای هوایی دریایی و زمینی به اقدامی که برای حفظ یا اعاده صلح و امنیت  بین المللی ضروری است مبادرت ورزد. این اقدام ممکن است مشتمل بر عملیات نمایشی محاصره و سایر  عملیات نیروهای هوایی دریایی یا زمینی اعضای ملل متحد باشد.

پیش از اینکه شورای امنیت بر اساس مواد ۴۱ تا ۴۲ اتخاذ تصمیم کند بایستی به موجب ماده ۳۹  احراز شود که آیا تهدید علیه صلح نقض صلح یا عمل تجاوز صورت گرفته است یا خیر.

در مورد تجاوز شورای امنیت میتواند با استناد به ماده ۳۹ منشور قبل از صدور توصیه نامه با  حکمی قاطع از کشورهای طرف اختلاف بخواهد از دستورات موقتش تبعیت کنند (ماده ۴۰)، انگاه به  تناسب شدت و ضعف بحران در قالب توصیه نامه تدابیری دیپلماتیک اتخاذ کند و یا با شدت هرچه

تمامتر با بحران به مقابله برخیزد و مجازاتهای اقتصادی (ماده (۴۱) و یا نظامی (ماده (۴۲) مقرر کند.  اما از آنجا که حکم به مجازات نظامی مستلزم در اختیار داشتن نیرویی نظامی است منشور در ماده ۴۳  کلیه اعضای ملل متحد را موظف کرده است که نیروهای مسلح خود را برای شرکت در عملیات مربوط  به استقرار صلح و امنیت بین المللی در اختیار شورای امنیت قرار دهند.

حق و تو این امتیاز در کنفرانس یالتا از طرف روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا پیشنهاد شد و به  تایید رهبر انگلستان و شوروی نیز رسید حق و تو به رای منفی هر یک از اعضای دایم شورای امنیت قطعنامه های  این شورا اطلاق میشود. رای منفی فقط در مورد مسایل ماهوی و تو تلقی میشود و نه در مسایل ایین کار  بدیهی است رای منفی عضو دایم حتی زمانی که قطعنامه مربوط به یکی از مسائل اساسی بوده و در مجموع آرای  مثبت لازم را کسب نکند وتو» محسوب نمیشود به رای منفی یکی از اعضای دایم شورای امنیت به بخشی از  پیش نویس قطعنامه ای که بعدا در مجموع آن را وتو میکند و توی مضاعف گفته میشود.

تعداد قطعنامه های وتو» شده از ابتدای تشکیل شورای امنیت تاژوئن ۱۹۸۶ به ترتیب عبارتند از:  ۱۱۶ مورد شوروی ۶۰ مورد آمریکا ۲۹ مورد انگلستان ۱۷ مورد فرانسه ۴ مورد چین

– آیین کار شورای امنیت

(الف) جلسات شورا جلسات شورا را میتوان به دونوع جلسه ادواری و غیر ادواری تقسیم کرد.  جلسات ادواری شورا سالی ۲ باز و در مواردی که شورای مزبور تعیین میکند برگزار خواهد شد.  جلسات غیر ادواری شورا در هر زمان که مقتضی باشد تشکیل خواهد شد ولی فاصله جلسات نباید  پیش از چهارده روز باشد.

ب دستور کار شورا دستور کار موقت برای هر جلسه شورای امنیت توسط دبیر کل تنظیم و به تصویب  رئیس شورای امنیت خواهد رسید دستور کار موقت برای هر جلسه باید حداقل سه روز قبل از جلسه توسط  دبیر کل به نمایندگان در شورای امنیت ابلاغ شود ولی در شرایط اضطراری میتواند همزمان با اطلاعیه جله  ارسال شود. اولین موضوع دستور کار موقت هر جلسه شورا تصویب دستور کار خواهد بود.

ج) ریاست شورا ریاست شورای امنیت به ترتیب نوبت و بر حسب حروف الفبای انگلیسی نام  کشورهای عضو شورای امنیت خواهد بود دوره ریاست هر یک از روسا یک ماه تقویمی خواهد بود. هرگاه  رئیس شورا در حین رسیدگی به مساله خاصی که مرتبط با کشوری است که وی نمایندگان انرا دارد.  مقتضی بدانند که برای حسن اجرای مسئولیتهای ریاست شورا نباید بر سر شورای امنیت ریاست کند  مراتب را به شورا خاطر نشان خواهد ساخت در چنین صورتی کرسی ریاست به نماینده کشور بعدی به  ترتیب حروف الفبای انگلیسی محول خواهد شد.

د اداره امور کشور رئیس شورا نمایندگان را به ترتیب تمایل به ابراز نقطه نظرات دعوت به  صحبت خواهد نمود. هر عضو ملل متحد که طبق بند ۱ ماده ۳۵ منشور و یا بنا به تجویز ماده ۳۲  منشور از او برای شرکت در مباحثات شورای امنیت دعوت به عمل آمده است میتواند طرح یا پیش  نویس قطعنامه ای پیشنهاد کند این چنین طرحهای پیشنهادی و یا پیش نویس قطعنامه ها فقط  بر حسب و درخواست یکی از نمایندگان عضو شورای امنیت میتواند به رای گذارده شود.

ها آشکار بودن جلسات شورا جلسات شورای امنیت علنی است مگر آن که به نحو دیگری  تصمیم گرفته شود. البته هر گونه توصیه به مجمع عمومی درباره تعیین دبیر کل باید در جلسات  غیر علنی مورد بحث قرار گیرد. سوابق رسمی جلسات علنی شورا همچنین اسناد منضم به آن بایستی  در اسرع وقت ممکن به زبانهای رسمی منتشر شوند.

بند -۲ رکن دوم مجمع عمومی

۱ ترکیب اعضای مجمع عمومی مجمع عمومی مهمترین رکن تبادل نظر و مشورتی » سازمان  ملل متحد است که با شرکت کلیه اعضای سازمان تشکیل میشود. هر یک از اعضا می توانند حداکثر پنج  نماینده در مجمع داشته باشد که مجموعا دارای یک رای خواهند بود دلیل عمده باعث محروم شدن

برخی از کشورها از عضویت در سازمان ملل شده بود:

۱ رقابت دو ابرقدرت آمریکا و شوروی

کوچک بودن برخی از کشورها

نحوه رای گیری در مجمع عمومی نحوه رای گیری در مجمع عمومی به اهمیت موضوع مورد بحث  بستگی دارد. مسائل مورد بحث در مجمع عمومی را میتوان به دو دسته تقسیم نمود. مسائل مهم و سایر مسایل

در مورد مسایل مهم تصمیمات مجمع به مع با اکثریت اعضای حاضر و رای دهنده اتخاذ خواهد شد.

موارد زیر از مسائل مهم محسوب میشود

ه توصیه های مربوط به حفظ صلح و امنیت بین المللی

ه انتخاب اعضای غیر دایم شورای امنیت

ه انتخاب اعضای شورای اقتصادی و اجتماعی

ه انتخاب اعضای شورای قیمومیت طبق شق «ج» از بند یک ماده ۸۶

ه قبول اعضای جدید در سازمان ملل متحد

ه تعلیق حقوق و مزایای عضویت و اخراج اعضا

ه مسایل راجع به اجرای نظام قیمومیت

ه مسایل مربوط به بودجه

لازم به ذکر است که گرچه مجمع عمومی میتواند با اکثریت ساده آراء سایر مسایل مهم اضافه  نماید ولی تمایل و رویه مجمع عمومی تاکنون اجتناب از اضافه نمودن مسایل جدید به فهرست مسایل

مهم بوده است.

تصمیمات اتخاذ شده در مجمع عمومی منجر به تصویب اسنادی از قبیل تصویب نامه قطعنامه اعلامیه و  غیره میشود روش اعلام رای در مجمع متفاوت است. در برخی موارد اعلام رای از طریق تشویق همگانی  صورت میگیرد. در این حالت اعضای مجمع با استقبال دسته جمعی از تصمیم مربوط نیاز به همه پرستی را  از میان می برند. در موارد دیگر در صورت داشتن رای مثبت اقدام به بلند کردن دست میکنند.

همچنین میتوان به روش کسب رای متوسل شد. در این حالت با قرائت نام هر یک از کشورهای  عضو از نماینده مربوط درخواست میشود تا رای خود را در مورد موضوع اعلام کند. رای گیری مخفی»  نیز شیوه ای است که معمولا هنگام انتخابات مورد استفاده قرار می گیرد.

وظایف و اختیارات مجمع عمومی به طور کلی صلاحیتهای مجمع عمومی را میتوان به دونوع

تقسیم کرد: صلاحیتهای انحصاری و صلاحیت های غیر انحصاری

(الف) صلاحیتهای اعضا و مجمع عمومی

ه ایجاد ارکان فرعی

ه تدوین و توسعه تدریجی حقوق بین الملل

ه سرزمین های غیر خود مختار

ه مسایل داخلی سازمان ملل متحد

و سایر نهادهای تخصصی

ب صلاحیتهای غیر انحصاری مجمع عمومی

. حفظ صلح و امنیت بین المللی

انتخاب اعضای غیر دایم شورای امنیت

انتخاب اعضای شورای اقتصادی و اجتماعی

که تهیه و تنظیم بودجه سازمان ملل

. انتخاب قضات دیوان بین المللی دادگستری – مشترکاً توسط شورای امنیت و مجمع عمومی  انتخاب میشوند.

. انتخاب دبیر کل ← توسط مجمع عمومی بنابر توصیه شورای امنیت تعیین میشوند.

ه پذیرش اعضای جدید – تصمیم مجمع عمومی و بنابر توصیه شورای امنیت پذیرش میشوند.

اخراج – بنابر توصیه شورای امنیت و تصویب مجمع عمومی اخراج انجام میشود.

  • اصلاح منشور – بوسیله آرای اعضای مجمع عمومی و آرای نه عضو شورای امنیت معین خواهد شد.

. تعلیق عضویت – تعلیق عضویت ممکن است به توصیه شورای امنیت توسط مجمع عمومی  صورت گیرد ولی برای اعمال مجدد حقوق و مزایای مزبور بوسیله شورای امنیت مجددا برقرار میشود.

قطعنامه اتحاد برای صلح

قطعنامه اتحاد برای صلح که در ۳ نوامبر ۱۹۵۰ توسط مجمع عمومی تصویب شد، نقش مجمع را  در زمینه حفظ صلح و امنیت بین المللی بطور قابل ملاحظه ای افزایش داد این قطعنامه در زمان  جنگ کره و هنگامی که نماینده شوروی در اعتراض به تحریمی که سازمان ملل نسبت به پذیرش  جمهوری خلق چین برقرار کرده بود و هنگامی که آن کشور در شورای امنیت حضور نداشت صادر شد.  آمریکا به عنوان فرمانده نیروهای سازمان ملل متحد برای کمک به کره جنوبی در جنگ آن کشور علیه  کره شمالی انتخاب شد. شوروی برای جلوگیری از این اقدام به شورای امنیت بازگشت ولی آمریکا  قطعنامه اتحاد برای صلح را در مجمع عمومی مطرح ساخت در قطعنامه مزبور آمده است که هرگاه

شورای امنیت نتواند برای مقابله با نقض صلح یا تجاوز اقدام کند، مجمع عمومی طی یک جلـــه فـوق  العاده فوری نسبت به اعزام نیروهای نظامی به مناطق بحرانی تصمیم گیری مینماید. این قطعنامه  علی رغم مواضع شوروی به تصویب رسید.

-۴- کمیته وابسته به مجمع عمومی

ه کمیته اول کمیته مسایل سیاسی و امنیتی

. کمیته دوم کمیته مسایل اقتصادی و مالی

ه کمیته سوم کمیته مسایل اجتماعی انسانی و فرهنگی

ه کمیته چهارم کمیته مربوط به قیمومیت – از جمله سرزمین های غیر خود مختار

ه کمیته پنجم کمیته امور اداری و بودجه

. کمتیه ششم: کمیته امور حقوقی

. بالاخره کمیته ویژه سیاسی

علاوه بر کمیته های فوق مجمع دارای دو کمیته تشریفاتی

-۱- کمیته عمومی

۲- کمیته اعتبار نامه

و دو کمیته دایمی ۱ کمیته مسایل اداری و بودجه

۲- کمیته حق عضویت ها میباشد.

۵ آیین کار مجمع عمومی

الف) اجلاس ها

۱- اجلاس های عادی

-۲- اجلاس های ویژه

اجلاس های ویژه اضطراری

الف (۱) همه ساله در سومین سه شنبه سپتامبر شروع به کار میکند و بر اساس توجیه کمیته های  عمومی تاریخ خاتمه آن در همان آغاز اجلاس مشخص میشود.

الف (۲) اجلاس ویژه به درخواست شورای امنیت یا اعضای سازمان برگزار میشود. حداکثر ظرف ۱۵  روز بعد از وصول درخواست شورای امنیت و یا اکثریت اعضای سازمان ملل متحد به نحو پیش بینی شده  در ماده ۹ آیین کار مجمع تشکیل خواهد شد.

الف (۳) این اجلاس در تعقیب قطعنامه (۷) ۳۷۷۸ مجمع بایستی ظرف ۲۴ ساعت پس از  درخواست آن به دبیر کل توسط شورای امنیت بدون در نظر گرفتن اعضای دایم و غیر دایم و یا بر اساس  تقاضای اکثریت اعضای سازمان ملل متحد که از طریق رای گیری در کمیته موقتی و یا از طریق دیگر  ابراز شده باشد و یا از طریق موافقت اکثریت اعضا به طریق مندرج در ماده ۹ آیین کار مجمع تشکیل شود.

ب دستور کار اجلاس

ب (۱) دستور کار اجلاس های عادی دستور کار موقت اجلاس عادی باید توسط دبیر کل  تنظیم و حداقل ۶۰ روز قبل از افتتاح اجلاس برای اعضای ملل متحد ارسال شود.

ب (۲) دستور کار اجلاس های ویژه دستور کار موقت اجلاس ویژه که بنا به درخواست شورای  امنیت تشکیل میشود باید حداقل ۱۴ روز قبل از افتتاح اجلاس برای اعضای ملل متحد ارسال شود.  دستور کار موقت اجلاس ویژه ای که بنا به درخواست اکثریت اعضاء و یا بنا به تقاضای یک عضو و  موافقت اکثریت تشکیل میشود باید حداقل ۲۰ روز قبل از اجلاس ارسال شود.

(ج) هیاتهای نمایندگی تعداد اعضای هیاتهای نمایندگی نباید بیشتر از ۵ نماینده و ۵ نفر  علی البدل و تعدادی مشاور مشاورین فنی کارشناسان و افرادی با وضعیتهای مشابه که هیاتهای  نمایندگی لازم دارند باشد.

د کمیته اعتبار نامه ها کمیته اعتبار نامه ها مرکب از ۹ – عضو در ابتدای اجلاس تشکیل میشود  اعضای کمیته توسط مجمع عمومی و به پیشنهاد رئیس مجمع منصوب میشوند.

ه رئیس و نواب رئیس مجمع عمومی یک رئیس و ۲۱ نایب رئیس انتخاب خواهد کرد و تا  پایان اجلاسیه ای که آنان را انتخاب کرده است و در سند خود باقی خواهند بود. نواب رئیس بعد از  انتخاب روسای کمیته های هفت گانه اصلی به نحوی انتخاب خواهند شد که خصلت نمایندگی کمیته  عمومی را تامین کند. در مورد اختیارات رئیس مجمع عمومی باید خاطرنشان ساخت که وی شروع و  ختم اجلاس را اعلام میدارد در جلسات عمومی مباحث را هدایت میکند و براجرای آیین کار نظارت  می کند. حق صحبت کردن را تنظیم میکند مسایل را طرح و تصمیم ها را اعلام می دارد، همچنین  رئیس باید در مورد اخطارهای نظامنامه ای تصمیم بگیرد و بر طبق مفاد این آیین کار نظارت کامل  برجریان جلسات و حفظ نظم و ترتیب آن را خواهد داشت.

و زبانها زبانهای رسمی و کار در مجمع عمومی و کمیته های فرعی عبارتند از عربی، چینی  انگلیسی فرانسه روسی و اسپانیولی هزینه کلیه اسناد سازمان ملل متحد به زبانهای رسمی به عهده  سازمان است مگر اسناد انتشار یافته به زبان عربی که به هزینه کشورهای عربی طبع و نشر می یابند.

بند ۳ رکن سوم – دیوان بین المللی دادگستری

۱ تاریخچه

منشا ایجاد یک سازمان قضایی بین المللی را باید در کنفرانس دوم صلح لاهه در سال ۱۹۰۷

جستجو کرد.

پیدایش دیوان دایمی بین المللی دادگستری

با توجه به ضرورت انکار ناپذیر تشکیل یک مرجع قضایی بین المللی دولت های موسس جامعه  ملل در صدد برآمدند تا یک دیوان بین المللی ایجاد کنند. لذا دولتهای مذکور نیست خود را در قالب  ماده ۴ میثاق به قرار زیر اعلام داشتند

شورای جامعه ماموریت دارد که طرح یک دیوان دایمی دادگستری را تنظیم و آن را به اعضای  جامعه تسلیم کند. این دیوان صلاحیت رسیدگی به کلیه اختلافاتی را که جنبه بین المللی داشته باشد  و اصحاب دعوی به آن ارجاع کنند را خواهد داشت دیوان همچنین برای اظهار نظر مشورتی نسبت به  هر اختلاف یا هر موضوعی که شورا یا مجمع عمومی به آن ارجاع کند صالح خواهد بود در اجرای ماده  فوق الذکر شورای جامعه ملل کمیته ای به نام کمیته حقوقدانان که موظف به تهیه و تنظیم  اساسنامه دیوان بود تشکیل داد. به موجب اساسنامه دیوان واقعا دایمی و دارای ۱۵ قاضی و ۱۱ قاضی  اصل و ۴ قاضی علی البدل بود که توسط دو رکن بزرگ جامعه ملل یعنی شورا و مجمع عمومی با  اکثریت آراء به مدت ۹ سال انتخاب میشدند مقر اصلی دیوان دایمی دادگستری کاخ صلح لاهه بود.  دیوان دارای دو نوع صلاحیت تواضعی و مشورتی بود که در حالت اصل حکم صادر می کرد و در حالت

دوم رای مشورتی

در کنفرانس دامبارتن اوکس این مساله که آیا دیوان دایمی به شکل گذشته باقی بماند و یا دیوان  جدیدی جایگزین آن شود مطرح شد بررسی این مساله به کمیته حقوقدانان ملل متحد محول شد.

کمیته مزبور از ۹ تا ۲۰ آوریل ۱۹۴۵ در واشنگتن تشکیل جلسه داد و به این نتیجه رسید که می  بایست دیوان جدیدی تشکیل شود تشکیل دیوان بین المللی دادگستری به دنبال انحلال دیوان دایمی  صورت گرفت. کلیه قضات در آخرین جلسه دیوان در اکتبر ۱۹۴۵ استعفا دادند و مجمع عمومی جامعه  ملل نیز در آوریل ۱۹۴۶ پایان کار خود و دیوان دایمی را اعلام کرد و سوابق بایگانی آن را به دیوان  جدید تحویل داد.

دیوان جدید نیز پس از انتخاب قضات دیوان اولین مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ژانویه و  فوریه ۱۹۴۶ در لندن تشکیل شد این دیوان عملا کار خود را از آوریل ۱۹۴۶ در لاهه آغاز کرد.  اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری مشابه اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری است.

– مقایسه دیوان دایمی با دیوان بین المللی دادگستری

الف وجوه اشتراک

۱- هر دو دیوان پس از جنگ جهانی و به منظور حل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی بوجود آمدند.

-۲- ماهیت کار هر دو دیوان قضایی است و از این نظر بطور یکسان با داوری فرق دارند.

وظایف عمده هر دو دیوان یکسان و عبارت از حل و فصل اختلافات میان دولتها و دادن رای  مشورتی است.

-۴- مرافعات فقط بر روی دولتها باز است و مبانی صلاحیت توافقی آنها تراضی اطراف اختلاف است.

-۵ آرای مشورتی را به تقاضای سازمانهای بین المللی میدهند و دولت ها چنین حقی را ندارند.

فقط به اختلافات حقوقی دولتها رسیدگی میکنند و فقط در باره مسایل حقوقی رای مشورتی می

دهند.

هر دو دیوان در صورت اختلاف نسبت به صلاحیت آنها، تصمیم قاطع می گیرند.

ب وجوه اختلاف

۱ – دیوان بین المللی دادگستری رکن اصلی قضایی سازمان ملل متحد محسوب میشود و  اساسنامه اش ضمیمه منشور و جزء لاینفک آن است در حالی که دیوان دایمی دادگستری بین المللی  از ارکان جامعه ملل محسوب نمی شد بلکه موسسه وابسته به جامعه ملل بود و اساسنامه اش جزء  لاینفک میثاق نبوده بلکه به موجب یک قطعنامه مجمع عمومی جامعه ملل به تصویب رسید.

-۲- عضویت در سازمان ملل متحد مترادف با عضویت در دیوان جدید است. در حالی که دولت های  عضو جامعه ملل بخودی خود عضو دیوان دایمی محسوب نمی شدند.

عضویت در دیوان دایمی برای دولتهای عضو جامعه ملل و دولتهایی که در ضمیمه میثاق  ذکر شده بودند مفتوح بود در حالی که عضویت در دیوان جدید برای تمام دولت ها با شرایطی که  در منشور ذکر شده است میسر است.

-۴ تقاضای رای مشورتی از دیوان دایمی فقط برای مجمع عمومی و شورای جامعه ملل میر بود.

ولی دیوان جدید علاوه بر مجمع عمومی و شورای امنیت به تقاضای سایر ارکان ملل متحد و سازمان  های تخصصی که از طرف مجمع عمومی مجاز شده اند نیز رای مشورتی می دهد.

– اجرای احکام دیوان دایمی بستگی به حسن نیت دولت محکوم علیه با زور و قدرت دولت  محکوم له داشت. در حالی که اجرای احکام دیوان جدید در صورت امتناع و سرپیچی دولت محکوم علیه  به عهده شورای امنیت است.

– طرز اصلاح مواد اساسنامه دیوان دایمی پیش بینی نشده بود ولی در دیوان جدید طبق مواد  ۶۹ و ۷۰ اصلاح اساسنامه میسر است.

-۴- تاسیس دیوان بین المللی دادگستری

کاردیوان جدید رسما از جلسه افتتاحیه دیوان در ۱۸ آوریل ۱۹۴۶ آغاز شد.

(الف) ساختار و تشکیلات طبق مواد ۲ و ۳ اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری دیوان مذکور  عبارت از یک هیات قاضی مرکب از ۱۵ قاضی و یا حقوقدان مستقل است که بدون توجه به ملیت آنها  از میان کسانی که عالیترین مقام اخلاقی را دارا بوده و یا از جمله متبحرترین در علم حقوق و دارای  شهرت به سزا در زمینه حقوق بین الملل باشند تشکیل میشود این قضات از طرف سازمان ملل متحد  شورای امنیت و مجمع عمومی انتخاب میشوند و انتصابی دولتهای متبوع خود نیستند. قضات دیوان  برای ۹ سال انتخاب میشوند و پس از سپری شدن دوره مجددا قابل انتخاب هستند. تجدید انتخاب  کامل در پایان هر ۹ سال امکان داشت به دوام و استمرار دیوان لطمه ای بزند از این رو هر سه سال یک

بار به قید قرعه – قضات طبق ماده ۱۳ اساسنامه تغییر می کند.

در رای شورای امنیت برای انتخاب قضات هیچ فرقی بین اعضای دایم و غیر دایم شورای امنیت  وجود ندارد و هرگاه آرای مجمع عمومی و شورای امنیت به بیش از یک نفر از اتباع یک کشور داده  شود، فقط بر اساس سن مسن ترین آنها انتخاب میشود و در گزینش قضات انتخاب کنندگان باید  در نظر داشته باشند اشخاصی که برای عضویت دیوان معین میشوند نه تنها دارای شرایط مقرر باشند  بلکه مجموعا بتوانند نماینده نظامهای حقوقی بزرگ دنیا به شمار آیند.

انتخاب قضات در ۲ مرحله انجام میشود

۱ معرفی کاندیداها توسط گروههای ملی است که در دیوان دایمی داوری عضویت دارند آنها پس از  مشورت با مراجع ملی مثل مراجع قضایی داخلی دانشکده های حقوق و غیره صورت میگیرد.

انتخاب قضات با مجمع عمومی و شورای امنیت است.

ب استفاده از قاضی اختصاصی در دو حالت امکان استفاده از قاضی اختصاصی وجود دارد

-۱ چنان که یکی از قضات دیوان تابعیت یکی از دولتهای طرف دعوی را داشته باشد به طرف  دیگر حق داده میشود که یکی از اتباع خود یا افراد خارجی که حایز شرایط لازم باشند.  بعنوان قاضی به دیوان معرفی نمایند. این قاضی را قاضی اختصاصی می نامند.

-۲- هرگاه در میان قضات دیوان هیچ یک از طرفین دعوی قاضی در دادگاه را نداشته باشند.

هر یک از طرفین میتوانند یک نفر قاضی به طریق فوق انتخاب و معرفی نمایند. لازم به  یادآوری است که قاضی اختصاصی برای دعوی خاص و به طور موقت انتخاب میشود و پس از  خاتمه دعوی ماموریت وی نیز پایان می پذیرد.

صلاحیت دیوان بین المللی دادگستری

صلاحیت دیوان در رسیدگی به اختلافات بین دولت بستگی به رضایت دولت های طرف دعوی  دارد زیرا اعمال حق دادرسی و قضاوت در امور بین المللی جز برمبنای میل و اراده دولتها  میر نیست و توافق دولتها شرط اصلی و قبلی اجرای روش قضاوت در حل و فصل اختلافات انهاست. »

الف صلاحیت تداخلی دیوان قبل از رسیدگی به ماهیت اختلافات باید رضایت کشورهای طرف  دعوی را احراز کرده باشد در غیر اینصورت دیوان اختیار رسیدگی به دعوی را نخواهد داشت. بند یک  ماده ۳۶ اساسنامه دیوان در خصوص صلاحیت دیوان چنین مقرر می دارد

صلاحیت دیوان شامل کلیه اختلافاتی است که اصحاب دعوی به آن رجوع میکنند و همچنین شامل  کلیه مواردی است که در منشور ملل متحد و یا در قراردادها و مقاوله نامه های جاری پیش بینی شده است.

ب صلاحیت مشورتی دیوان صلاحیت مشورتی دیوان بین المللی دادگستری عبارت است از  اظهار نظر حقوقی و قضایی دیوان درباره مسایل حقوقی که سازمانهای بین المللی به دیوان ارجاع  میکنند مبنای این صلاحیت مشورتی بعضی از قواعد واصولی است که در کشورهای انگلوساکون  معمول و متداول است. مجمع عمومی و شورای امنیت نیز حق درخواست رای مشورتی از دیوان را دارند  و طبق مقررات منشور مجمع عمومی به شورای اقتصادی و اجتماعی و شورای قیمومیت اجازه استفاده  از این حق را داده است. منشور ملل متحد کلیه مسایل حقوقی را قابل اظهار نظر مشورتی دیوان  دانسته است که از آن جمله میتوان به مسایل زیر اشاره کرد:

۱ تشکیلات و وظایف و طرز کارسازمان

اختلافات سازمانها با یکدیگر

اختلافات سازمانها با دولتهای غیر عضو سازمان

-۴- تفسیر سند تاسیس سازمان

۵ تغییر هر نوع معاهده و مسأله که مربوط به حقوق بین الملل باشد.

از نظر حقوقی ارای مشورتی دیوان بین المللی دادگستری الزام آور نیستند مگر در مواردی که به موجب  موافقت نامه های بین المللی آرای مشورتی دیوان به طور کلی یا در مورد مسایل معینی الزام آور شناخته شده  باشند. علی رغم خصیصه غیر الزام بودن آراء مشورتی دیوان در برخی موارد آرای مشورتی دیوان مزبور در حل  اختلاف سازمانها و دولتها موثر افتاده اند برای مثال در مورد اعزام نیروهای پاسدار صلح به کنگره که اختلاف  نظر بر سرهزینه های سازمان ملل متحد به دنبال اعزام نیروها به دنبال داشت که شوروی و فرانسه از پرداخت  هزینه های مذکور توسط سازمان ملل سرپیچی کردند ولی رای مشورتی دیوان علی رغم غیر الزامی بودن آن باعث  شد که کشورهای مذکور هزینه های مربوط به اعزام نیروهای حافظ صلح را جزو هزینه های عادی سازمان محسوب  کنند و سهمیه خود را بپردازند.

محدودیتهای صلاحیت دیوان بین المللی دادگستری

۱ از حیث اصحاب دعوی

اساسا دولت ها اصحاب دعوی در دیوان میباشند ولی در برخی موارد افراد و سازمانهای بین المللی  نیز میتوانند طرف دیوان قرار گیرند.

(الف) دولتها به موجب بند یک ماده ۳۴ اساسنامه فقط دولتها صلاحیت مراجعه به دیوان را دارا میباشند.

الف) (۱) دولتهای عضو سازمان ملل متحد

الف) (۲) دولتهای غیر عضو سازمان ملل متحد که اساسنامه دیوان را پذیرفته اند.

الف) (۳) دولتهای غیر عضو سازمان ملل که اساسنامه دیوان را نپذیرفته اند.

ب افراد قبول اصل مندرج در بند یک ماده ۳۴ بدان معنی است که اختلاف ارجاعی به دیوان  هرگز مربوط به افراد نمیشود بلکه آنها فقط میتوانند با توسل به اصل حمایت سیاسی از دولت های  متبوع خود بخواهند که به نفع آنها از دیوان تقاضای رسیدگی کنند.

(ج) سازمانهای بین المللی سازمانهای بین المللی فقط میتوانند تقاضای رای مشورتی از دیوان کنند  و دیوان مزبور به هیچ وجه دارای صلاحیت تدافعی نسبت به اختلافات مربوط به سازمانهای بین المللی نیست.

از حیث موضوع دعوى

دیوان تنها مرجع رسیدگی به اختلاف حقوقی است و برای رسیدگی به اختلافات سیاسی و کیفری  صالح نیست. به موجب بند ۲ ماده ۳۶ اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری موضوعات زیر در  صلاحیت دیوان قرار دارد

الف) تغییر یک معاهده

ب هر موضوعی که مربوط به حقوق بین الملل باشد.

(ج) واقعیت هر عملی که در صورت ثبوت نقض یک تعهد بین المللی محسوب میشود.

د نوع و میزان غرامتی که باید برای نقض یک تعهد بین المللی معین شود.

چنانچه دعوایی در دیوان مطرح شود که هم جنبه حقوقی داشته باشد و هم جنبه سیاسی تنها ابعاد  حقوقی ان قابل رسیدگی خواهد بود. این مساله در قضیه شکایت نیکاراگوئه علیه آمریکا مطرح شد.

از حیث رضایت دولتها

دیوان تنها در صورت رضایت کامل کلیه اصحاب دعوی میتواند به اختلافات حقوقی رسیدگی  کند و به صرف مراجعه یکی از اصحاب دیوان و تسلیم شکایت نمیتوان طرف دیگر را پای میز محاکمه کشاند.

-۴- از حیث مجاری رضایت دولتها

اعلام رضایت دولتها یا به عبارت دیگر قبول صلاحیت دیوان ممکن است به دو شکل صورت گیرد

۱-۴ – انعقاد موافقت نامه های خاص مبنی بر قبول صلاحیت دیوان

موافقت نامه های خاص پس از بروز اختلاف توسط دولتها منعقد میشود. پذیرش اختیاری

صلاحیت دیوان

-۲-۴- پذیرش صلاحیت اجباری

در این حالت دولتها صلاحیت دیوان را پیش از بروز اختلاف قبول میکنند پذیرش اجباری صلاحیت دیوان)

پذیرش صلاحیت اجباری دیوان به ۲ طریق صورت می گیرد:

۱- پذیرش صلاحیت اجباری دیوان از طریق عهدنامه ها و موافقت نامه های بین المللی

-۲- پذیرش صلاحیت اجباری دیوان از طریق صدور اعلامیه های یک جانبه

بند ۴ رکن چهارم شورای اقتصادی و اجتماعی

۱- ترکیب اعضا شورای اقتصادی و اجتماعی دارای ۵۴ عضو است و اعضای آن را مجمع عمومی  انتخاب می کند. اعضای شورا را باید از پنج گروه زیر انتخاب شوند گروه آفریقا – گروه آسیا – گروه

آمریکای لاتین گروه اروپای غربی و سایرین و سرانجام گروه اروپای شرقی

همه ساله ۱۸ عضو شورا برای مدت ۳ سال انتخاب میشوند.

۲ – روش تصمیم گیری شورای اقتصادی و اجتماعی همه ساله دو اجلاس عادی دارد و هر  اجلاس دستور کار مختص به خود را دارد. موضوعات دستور کار در جلسات همگانی (عمومی) مورد  بحث قرار میگیرد و یا جهت بررسی به کمیته های اجلاسی ارجاع میشوند.

وظایف و اختیارات شورای اقتصادی و اجتماعی

ه انجام مطالعات

. صدور توصیه نامه

ه تهیه پیش نویس کنوانسیون ها

. تشکیل کنفرانس های بین المللی

ه مساعدت به سازمانهای تخصصی و برقراری هماهنگی میان آنها

بند ۵ – رکن پنجم دبیرخانه کل

طبق ماده ۷ منشور دبیرخانه یکی از ارکان اصلی سازمان ملل متحد به شمار می آید. به موجب  ماده ۹۷ منشور نیز دبیرخانه از یک دبیر کل و آن تعداد از پرسنل که سازمان لازم بداند تشکیل خواهد شد.

۱- دبیر کل

دبیر کل عالی ترین مقام سازمان ملل است و ریاست دبیرخانه را به عهده دارد.

(الف) نحوه تعیین دبیر کل برای تعیین دبیر کل در ابتدا شورای امنیت در یک جلسه  خصوصی کاندیداها را بررسی کرده و پس از رای گیری به صورت غیر تشریفاتی با صدور قطعنامه ای  یکی از کاندیداها را به عنوان نامزد دبیر کلی به مجمع عمومی معرفی میکند. متعاقبا مجمع در  مذاکرات خصوصی موضوع را بررسی و سپس در جلسه عمومی و از طریق رای مخفی نظر قطعی خود را  اعلام میکند. مدت تصدی این مقام در منشور تعیین نشده است لکن در سال ۱۹۴۶ مجمع عمومی این  مدت را ۵ سال تعیین کرد که البته قابل تمدید است.

از بدو تاسیس سازمان ملل تاکنون افراد زیر به سمت دبیر کلی سازمان برگزیده شده اند.

۱- تریگره لی – از فوریه ۱۹۴۶ تا آوریل ۱۹۵۳ وی پیش از این وزیر خارجه نروژ بود.

-۲- داگ هامو شولد – از آوریل ۱۹۵۳ تا سپتامبر ۱۹۶۱ وی قبلا کفیل وزیر خارجه سوئد بود.

او ثانت – از سپتامبر ۱۹۶۱ تا اول ژانویه ۱۹۷۲ وی رئیس هیات نمایندگی برمه در سازمان  ملل بود.

– کورت والدهایم – از ژانویه ۱۹۷۲ تا اول ژانویه ۱۹۸۲ تبعه اتریش

برز دوکانبار – از ژانویه ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲ تبعه برو

بطروس غالی – از ژانویه ۱۹۹۲ تا ۳۱ دسامبر ۱۹۹۶، تبعه مصر

کوفی انان – از اول ژانویه ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۷، تبعه غنا

بان کلی مون از ۲۰۰۷ تا الان تبعه کره جنوبی

ب وظایف و اختیارات دبیر کل

قطع نظر از وظایف و اختیاراتی که منشور در مواد ۹۷ تا ۱۰۱ برای دبیر کل تعیین کرده است.

نقش دبیر کل و دامنه فعالیت وی عملا متاثر از عوامل زیر بوده است:

۱ شخصیت دبیرکل و کارایی های وی

اوضاع سیاسی غالب که بردامنه اختیارات سیاسی وی می افزاید.

تغییر و سیع اختیارات دبیر کل از منشور

به طور کلی وظایف دبیر کل را میتوان به دو دسته تقسیم کرد

۱- وظایف اداری

ب (۱) وظایف اداری دبیرکل

۲- وظایف اجرایی

. تضمین برگزاری صحیح گردهمایی هایی که تحت حمایت سازمان ملل برگزار میشود.

ه پیشنهاد در مورد روش و آیین کار کنفرانسها

ه مشاوره حقوقی و فنی در تهیه پیش نویس اسناد

ه هماهنگی در برنامه های کار دبیرخانه با سازمان های تخصصی

. مسئولیت تنظیم برنامه بودجه سالانه سازمان

ه امین معاهدات بین المللی بودن

. تنظیم گزارش کار سالانه سازمان به مجمع عمومی

ب (۲): وظایف اجرایی دبیرکل

وظایف اجرایی دبیر کل دارای ماهیت سیاسی است و به اعتبار این وظایف دبیر کل میتواند نقش

بسیار مهمی در سیاست بین المللی ایفا کند.

با توجه به نکته فوق عمده ترین وظایف اجرایی دبیر کل را میتوان به قرار زیر شمرد

ه جلب توجه شورای امنیت به مسائل حفظ صلح و امنیت بین المللی

ه ابتکار عمل در مورد پر کردن خلاء موجود در زمینه حفظ صلح و امنیت بین المللی

ه مساعی جمیله و میانجیگری بین دولتها

ه انجام اقداماتی به نیابت از سوی ارکان سازمان ملل

ه نمایندگی از جانب سازمان ملل برای انعقاد موافقت نامه

. تعقیب دعاوی حقوق سازمان در مراجع قضایی

۲- نهاد دبیرخانه

(الف) هویت بین المللی دبیرخانه ماده ۱۰۰ منشور هویت بین المللی دبیرخانه را آشکارا به قرار زیربیان  می کند: «دبیر کل و کارمندان ملل متحد در انجام وظایف خود از هیچ دولت یا مقام خارج از سازمان  کسب دستور ننموده و هیچگونه فرمانی نمی پذیرند وانگهی هر عضو ملل متحد متعهد است که جنبه  منحصرا بین المللی مسئولیتهای دبیر کل و کارمندان سازمان را محترم شمارد و در صدد برنیاید که آنان

را در اجرای وظایفشان تحت فشار قرار دهد. »

ب مقررات استخدامی دبیرخانه

ب (۱) ضوابط و معیارهای استخدامی

به موجب بند یک ماده ۱۰۱ منشور کارمندان سازمان ملل را دبیر کل طبق مقرراتی که مجمع  عمومی وضع مینماید انتخاب میکند در مورد شرایط استخدام کارکنان دبیرخانه بند ۳ ماده ۱۰۱  منشور مقرر می دارد:

در استخدام کارکنان و تعیین شرایط خدمت آن شاخصی که بیش از هر چیز باید مورد نظر قرار  گیرد کاردانی بسیار و صلاحیت و درستکاری است به اهمیت استخدام کارمندان برمبنای معیارهای  جغرافیایی هر چه وسیع تر توجه لازم مبذول خواهد شد.

ماده فوق دو اصل اساسی را در مورد استخدام کارکنان دبیرخانه لازم الرعایه دانسته است:

۱ اصل صلاحیت شخصی داوطلبان خدمت در سازمان

اصل تضمین توزیع جغرافیایی متعادل مشاغل

ب (۲) طبقه بندی قراردادهای استخدامی بر اساس مدت آنها در سازمان ملل

۱- انتصابهای دایمی به موجب این نوع استخدام کارمند مزبور تا زمان بازنشتگی شغل  خود را در سازمان حفظ میکند با این توضیح که هر ۵ سال یک بار یک ارزیابی کامل از کارآیی قابلیت

و درستکاری وی به عمل می آید.

انتصاب های موقت انتصابهای موقت را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:

انتصاب نامعین : انتصاب معلوم المدت : انتصاب آزمایشی

۱-۲- انتصاب معین این نوع انتصابها که زمان مشخص و معینی برای آن تعیین نمی شود

معمولا در خصوص کارکنانی است که به منظور ماموریت منطقه ای استخدام میشوند.

۲-۲- انتصاب معلوم المدت دوره استخدام دارای مدت معلوم و مشخصی است. در این نوع  قراردادهای استخدامی دوره استخدام کمتر از ۵ سال تعیین میشود. این نوع انتصابها معمولا برای  افرادی است که خدمات دولتی یا دانشگاهی آنها پایان یافته و در پایان مدت تعیین شده سازمان تعهد  به تجدید انتصاب یا تبدیل وضعیت استخدامی آنها به انتصاب دایمی ندارد.

۳-۲- انتصاب آزمایشی معمولا برای مدت کمتر از ۲ سال صورت میگیرد ولی امکان تبدیل وضعیت

به انتصاب دایم وجود دارد.

انتصاب های مرتب

این نوع انتصاب ها در مورد پرسنل محلی سازمان که قبلا قرارداد آزمایشی خود را به طور مطلوب ؟

رضایت بخشی خاتمه داده اند صورت میگیرد.  ب (۳) طبقه بندی قراردادهای استخدامی بر اساس نوع پست سازمانی

۱ مدیران و مسئولان اجرایی رده بالا

-۲- کارمندان تخصصی

پرسنل خدمات عمومی  بند ۶ رکن ششم شورای قیمومیت

۱ تاریخچه

پیش از نظام قیمومیت نظام سرپرستی زیر نظر جامعه ملل نسبت به برخی از کشورها اعمال می  شد. سرزمینهای تحت سرپرستی بر حسب میزان ترقی و توسعه خود به سه دسته تقسیم شده بودند  الف) دسته اول سرزمین هایی بودند که پس از دوره کوتاهی که تحت سرپرستی قرار می گرفتند.

آمادگی لازم را برای کسب استقلال و خود مختاری بدست می آورند.

(ب) دسته دوم سرزمینهایی بودند که قرار شد به عنوان بخشی از سرزمین داخل کشور سرپرست

کننده اداره شوند و وعده اعطای استقلال به آنها داده شد.

(ج) دسته سوم سرزمینهایی بودند که وعده اعطای استقلال در آینده نزدیک به آنها داده نشد و

مقرر شد که به عنوان مستعمره اداره شوند و حقوق اولیه آنها تضمین شود مانند مستعمرات آلمان در

شرق و غرب آفریقا.

۲- نظام قیمومیت

طبق منشور نظام قیمومیت نظارتی است که سازمان ملل متحد نسبت به دو دسته سرزمین  اعمال خواهد کرد

سرزمینهای غیر استراتژیک و سرزمین های استراتژیک

نظارت بر سرزمین های غیر استراتژیک تابع تصمیمات مجمع عمومی است در حالی که نظارت بر

سرزمین های استراتژیک تابع قیمومیت شورای امنیت خواهد بود.  لازم به ذکر است که نظام قیمومیت سازمان ملل متحد نسبت به نظام سرپرستی جامعه ملل

وسیع تر است و طبق ماده ۷۷ منشور نسبت به سه گروه زیر اعمال میشود:

(الف) سرزمینهایی که در حال حاضر تحت سرپرستی قرار دارند.

ب سرزمینهایی که ممکن است در نتیجه جنگ دوم جهانی از کشورها جدا شوند.

(ج) سرزمین هایی که از سوی کشورهای اداره کننده به صورت داوطلبانه مشمول نظام قیمومیت می شوند.

فصل چهارم

ارکان فرعی سازمان ملل متحد

سازمان ملل متحد علاوه برارکان اصلی دارای ارکان فرعی متعددی است که هر یک از آنها وابسته به  یکی از ارکان اصلی هستند این ارکان فرعی که عموما شرایط لازم برای تبدیل شدن به سازمانهای  تخصصی را دارند به دلایل سیاسی که ناشی از سیاست قدرتهای بزرگ در قبال آنها است. تغییر  وضعیت نیافته اند علت مخالفت کشورهای غربی آزادی عملی خواهد بود که این سازمانها خواهند  داشت و مشکلاتی که این آزادی میتواند برای کشورهای مذکور پدید آورد. اصولا ارکان فرعی به موجب  قطعنامه های صادره از سوی مجمع عمومی تاسیس میشوند گرچه در برخی موارد مجمع از دبیرکل  تقاضای تاسیس اینگونه ارکان را نیز نموده است عضویت در این ارکان بعضاً در قطعنامه های مجمع  مورد بررسی قرار گرفته است اما در برخی از موارد نیز جداگانه و در خارج از قطعنامه ها توسط مجمع  مورد تصریح قرار گرفته است گاهی اوقات نیز مجمع بنا به توصیه رئیس مجمع عمومی یا یکی از  کمیته های اصلی اقدام به تعیین اعضا نموده است. در مواردی هم که اعضا کمیته یا ارگان به جای  کشورها از افراد بوده اند این کار از طریق انتخابات صورت گرفته است.

ارکان فرعی مجمع عمومی

در حال حاضر مجمع عمومی عمدتا دارای ۱۴ رکن به شرح زیر است

-۱- کمیسیون حقوق بین الملل ILC

-۲- کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان – UNHCR

کنفرانس تجارت و توسعه ملل متحد UNCTAD

-۴- صندوق جمعیت ملل متحد – UNFDA

– صندوق کودکان ملل متحد UNICEF

– برنامه عمران ملل متحد UNDP

برنامه محیط زیست ملل متحد UNEP

– برنامه ملل متحد برای نظارت بر مواد مخدر – UNDCP

— موسسه بین المللی تحقیقات و آموزش برای پیشرفت زنان INSTRAN

۱۰ – مرکز اسکان افراد ملل متحد – UNCHS

۱۱- دانشگاه ملل متحد UNV

۱۲ – صندوق توسعه ملل متحد برای زنان – UNIFEM

۱۳ – موسسه ملل متحد برای آموزش و پژوهش پناهندگان – UNRWA

۱ کمیسیون حقوق بین المللی ILC مجمع عمومی با تاسیس کمیسیون حقوق بین  المللی در سال ۱۹۴۷ وظیفه تدوین توسعه تدریجی حقوق بین الملل را به کمیسیون مذکور سپرد.  اعضای این کمیسیون که مرکب از ۳۴ حقوقدان برجسته است از سوی مجمع عمومی برای مدت ۵  سال انتخاب میشوند. این کمیسیون جلسات سالیانه دارد و اعضای آن با توجه به صلاحیت علمی  اشان انتخاب میشوند. تدوین و توسعه حقوق بین الملل به دو شیوه متفاوت توسط کمیسیون حقوق  بین الملل صورت میگیرد توسعه تدریجی حقوق بین الملل نمیتواند راسا از طریق پیشنهادات و طرح هایی که کمیسیون ارائه میدهد، انجام گیرد بلکه طرحهای مربوط باید از سوی مجمع عمومی  طبق ماده ۱۶ اساسنامه کمیسیون به آن ارجاع شود. لیکن در مورد تدوین کمیسیون خود می تواند  راسا عناوینی را جهت بررسی انتخاب کند کمیسیون برای هر دو کار توسعه و تدوین از روش مشابهی  تبعیت می کند. یک مخبر ویژه برای هر موضوع منصوب میشود طرح مناسبی نیز برای کار تنظیم  میشود و از دولت ها درخواست میشود متن قوانین فرامین و تصمیمات قضایی معاهدات و مکاتبات  دیپلماتیک مربوط به موضوع مطروحه را ارائه کنند. مخبر ویژه گزارشی تقدیم میکند که کمیسیون  بر اساس آن طرح موقتی را تصویب میکند.

-۲- کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان UNHCR نخستین اقدام در خصوص  حمایت از پناهندگان در سال ۱۹۲۱ توسط جامعه ملل صورت گرفت این سازمان با تعیین کمیسر  عالی جامعه ملل برای پناهندگان اولین گام را در این زمینه برداشت در چارچوب سازمان ملل ابتدا  اداره امداد و بازسازی ملل متحد ایجاد و سپس در سال ۱۹۴۶ سازمان بین المللی پناهندگان که  وظایف اداره فوق الذکر را نیز به عهده گرفته بود تشکیل شد. پس از چندی مجمع عمومی در سال  ۱۹۴۹ تصمیم به تعیین یک کمیته عالی ملل متحد برای پناهندگان گرفت پس از تصویب اساسنامه  دفتر کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان در دسامبر ۱۹۵۰ این دفتر عملا کار خود را از اول  ژانویه ۱۹۵۱ آغاز کرد. مقراین سازمان در ژنو است. وظیفه این سازمان حمایت بین المللی از  پناهندگانی است که در حیطه اساسنامه کمیساریای عالی قرار میگیرند همچنین این سازمان به  دنبال راه حلهایی است که بتواند به مشکل پناهندگی پایان دهد و باعث بازگشت داوطلبانه  پناهندگان به کشورهای متبوع خود شود بر اساس بند سوم فصل اول اساسنامه کمیساریای مذکور  فعالیت این سازمان غیر سیاسی است و با در نظر گرفتن ملاحظات بشر دوستانه و اجتماعی فعالیت های  خود را سازمان می دهد. طبق فصل دوم اساسنامه آن سازمان اشخاصی که سازمان مذکور آنها را به  عنوان پناهنده مورد شناسایی قرار میدهد اشخاصی هستند که به علت ترس از تعقیب به دلیل نژاد  مذهب ملیت یا عقاید سیاسی خارج از کشور متبوع خود به سر می برند.

کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان دارای دو رکن است

۱ – کمیسر عالی به توصیه دبیر کل توسط مجمع عمومی انشعاب میشود.

– کمیته اجرایی دارای ۴۳ عضو است.

سازمان های بین المسی

کنفرانس تجارت و توسعه ملل متحد UNCTAD اندیشه تاسیس یک نهاد دایمی  برای تجارت و توسعه در اوایل دهه ۶۰ با توجه به تمایل کشورهای در حال توسعه مطرح شد و دهه  ۷۰ ۱۹۶۰ دهه توسعه نام گذاری شد علاوه بر هماهنگ ساختن فعالیتهای موسسات و سازمانهای  موجود در امر تجارت بین المللی آنکتاد این هدف را دنبال میکند که به عنوان مرکزی برای هماهنگ  کردن فعالیت های تجاری در امور مربوط به سیاست توسعه اقتصادی ملت ها و گروه بندی اقتصادی  منطقه ای باشد.

کنفرانس توسعه و تجارت ملل متحد دارای چهار رکن است

۱- کنفرانس -۲- هیات توسعه و تجارت

کمیته های اصلی و فرعی

۴ – دبیرخانه

۱ کنفرانس مهمترین رکن آنکتاد به شمار می آید و به مثابه مجمع عمومی از کلیه دولتهای

عضو تشکیل می شود.

۲- هیات توسعه و تجارت رکن دایمی آنکتاد است و دارای اجلاس های عادی و ویژه است.

کمیته های اصلی و فرعی کمیته های اصلی هیات تجارت و توسعه عبارتنداز: کمیته کالاها  کمیته کالاهای ساخته شده کمیته اقلام نامرئی تجارت و تامین مالی مربوط به تجارت کمیته  کشتیرانی کمیته انتقال فن آوری و کمیته همکاریهای اقتصادی بین کشورهای در حال توسعه

-۴- دبیرخانه در راس دبیرخانه دبیرکل کنفرانس قرار دارد که هر ۴ سال یک بار بنا به پیشنهاد

دبیر کل سازمان ملل متحد و تصویب مجمع عمومی انتخاب می شود.

-۴- صندوق جمعیت ملل متحد : UNFPA مجمع عمومی در ۱۹۸۷ در صندوق ملل متحد برای  فعالیت های جمعیت را به عنوان رکن فرعی خود صندوق جمعیت ملل متحد نامید. از جمله وظایف این  صندوق عبارتند از: ایجاد توانایی لازم برای رفع نیازهای ملی منطقه ای و جهانی – ترویج آگاهی  درباره نیازهای اجتماعی اقتصادی و زیست محیطی در صورت تقاضای کشورهای در حال توسعه  ارسال کمکهای منظم برای حل مشکلات مربوط به جمعیت – ایفای نقش رهبری در نظام ملل متحد  در زمینه ترویج و برنامه های جمعیت و ایجاد هماهنگی در طرحهای مورد حمایت قانون

صندوق جمعیت ملل متحد دارای دو رکن است: ۱- شورای حکام

۲- مدیر اجرایی

-۵- صندوق کودکان ملل متحد UNICEF با توجه به ضرورت ارائه کمک های اضطراری به  کودکان و نوجوانان قربانی جنگ جهانی دوم مجمع عمومی در دسامبر ۱۹۴۶ به توصیه شورای اقتصادی  و اجتماعی صندوق بین المللی سازمان ملل متحد را ایجاد کرد ارکان یونیسف عبارتند از : ۱ – هیات  اجرایی ۲- دبیرخانه  ۳- دفاتر منطقه ای

دفاتر منطقه ای یونیسف در مناطق زیر مستقر میباشند آفریقای شرقی و جنوبی (نایروبی – کنیا)  آفریقای مرکزی و غربی ابیجان – ساحل عاج کشورهای آمریکایی و حوزه کارائیب (برگوتا – کلمبیا)  آسیای شرقی و پاکستانی بانکوک – تایلند آفریقای شمالی امان) – اردن)، جنوب آسیای مرکزی  دهلی نو – هندوستان)

برنامه عمران ملل متحد – UNDP مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۶۵ بنا  بر توصیه شورای اقتصادی و اجتماعی سازمانی را به نام برنامه عمران ملل متحد ایجاد کرد. مخارج

برنامه عمران ملل متحد از طریق کمکهای داوطلبانه اعضای سازمان ملل متحد و کارگزاری های

وابسته به آن تامین میشود برنامه عمران ملل متحد دارای ۳ رکن است

۱ شورای حکام

۲- مدیر برنامه ملل متحد

برنامه های وابسته

برنامه جهان غذا – WFP به منظور رفع مشکل گرسنگی جهانی در نوامبر ۱۹۶۱ برنامه  جهانی غذا » با همکاری سازمان ملل متحد و سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد (فائو) پی ریزی شد.

برنامه جهانی غذا دارای دو رکن است: ۱- کمیته سیاستها و برنامه های کمک غذایی

۲- مدیر اجرایی

– برنامه محیط زیست ملل متحد UNEP مجمع عمومی با تشکیل کنفرانس محیط  زیست در سال ۱۹۶۸ نخستین گام را در جهت حل مشکل حفاظت از محیط زیست به دنبال رشد و گسترش  فن آوری و ایجاد هزاران منابع بزرگ و کوچک برداشت. تصویب اعلامیه محیط زیست بشر به عنوان اولین  بیانیه اصول بین المللی در زمینه حفظ محیط زندگی انسان حاصل مذاکرات کنفرانس استکهلم است.

برنامه محیط زیست ملل متحد دارای ۳ رکن است

۱ شورای حکام

۲- دبیرخانه

صندوق محیط زیست

ارکان فرعی شورای اقتصادی و اجتماعی

شورای اقتصادی و اجتماعی دارای ۵ رکن فرعی به قرار زیر است

کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیون اقتصادی آسیا پاسیفیک کمیسیون اقتصادی آمریکای  لاتین کمیسیون آفریقا، کمیسیون آسیای غربی

تشکیل کمیسیون های خاص منطقه ای قبلا در کنفرانس سانفرانسیسکو پیش بینی نشده بودولی به دلیل  احتیاج و نیازی که برای احیاء مجدد اروپا وجود داشت تصمیم به تشکیل کمیسیون های مذکور گرفته شد.

۱- کمیسیون اقتصادی اروپا

نخستین رکن فرعی شورای اقتصادی و اجتماعی که در سال ۱۹۴۷ تشکیل شد کمیسیون  اقتصادی اروپا بود و بانی آن دولت ایالات متحده آمریکا بود و اکنون ۳۴ عضو دارد. هدف کمیسیون  برخلاف برنامه مارشال که متمرکز بر احیاء و بازسازی کشورهای اروپای غربی بود، عبارت از بازسازی و  فراهم آوردن زمینه برای پیشرفت اقتصادی کلیه کشورهای اروپایی است.

۲- کمیسیون اقتصادی آسیا پاسیفیک (اسکاپ)

این کمیسیون که مقر آن در بانکوک است در سال ۱۹۷۴ تاسیس شد. اعضای آن بالغ بر ۳۵ عضو  است و هدف اسکاپ ← تنظیم برنامه ها و طرحهای اقتصادی در کشورهای آسیایی و خاور دور است.

— سایر کمیسیونهای اقتصادی شورای اقتصادی و اجتماعی

کمیسیون اقتصادی آمریکای لاتین در سال ۱۹۴۸ در سانتیاگو بوجود آمد. کمیسیون اقتصادی  آفریقا که مقر آن در آدیس آبابا قرار دارد دارای ۴۲ عضو اصلی و ۶ عضو ناظر هستند.

ارکان فرعی شورای امنیت

۱ عملیات حفظ صلح مهمترین رکن فرعی شورای امنیت در واقع عملیات حفظ صلح آن شورا  است در مناقشاتی که جامعه ملل از هیاتهای صلح در موارد زیر استفاده کرد.

. اختلافات آلمان – لیتوانی (۱۹۱۹) تا (۱۹۲۴)

. وضعیت جزایر الند در سال (۱۹۲۰)

ه اختلاف لهستان و لیتوانی (۱۹۲۰-۱۹۲۳)

ه اختلاف ارضی یوگسلاوی و یونان (۱۹۲۳)

. بحران یونان و بلغارستان (۱۹۲۵)

. اختلاف چین و ژاپن و حمله ایتالیا به اتیوپی

نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد میتوانند به طرق مختلف زیر عمل نمایند.

۱ حقیقت یابی و تدوین گزارش

نظارت (Observation) مثال گروه ناظران نظامی ملل متحد درهند و پاکستان

مباشرت و سرپرستی (supevision) مثال اجرای موافقت نامه عمومی ترک مخاصمه ۱۹۴۹

-۴- جداسازی نیروها separation of forces) مثال نیروهای ملل متحد در طول خطوط

-۵- کمک در حفظ نظم و قانون عملیات کنگو که برای کمک به برقراری نظم و قانون بود.

)peace making( برقراری صلح

قطع نظر از طرق مختلفی که نیروهای حافظ صلح عمل میکنند باید خاطر نشان ساخت که  نیروهای مزبور فقط تحت شرایط زیر قادر به اقدام میباشند.

۱ سازمان ملل متحد باید از طرف دولت یا دولتهای مربوط برای اعزام نیرو دعوت شود.

تقاضای اعزام نیروهای حافظ صلح باید با توافق عمومی در سازمان ملل متحد و حمایت کامل  اعضای دایمی شورای امنیت صورت گیرد.

برخوردهای نظامی باید در منطقه ای که نیروهای حافظ صلح مستقر میشوند متوقف شده باشد.

– ۴- کشورهای عضو سازمان ملل متحد باید رضایت و آمادگی تامین نیروهای مورد لزوم را داشته باشند.

از آغاز تا تاسیس سازمان ملل متحد تا مارس ۱۹۹۵ ۴۰ عملیات حفظ صلح انجام شده است.

۱ کمیته ستاد نظامی -۲ کمیته ستاد نظامی

طبق ماده ۴۵ منشور برای اینکه سازمان ملل متحد قادر و به انجام اقدامات فوری نظامی باشد اعضای  جدید باید قسمتهایی از نیروی هوایی خود را به طوری که قابل استفاده فوری برای عملیات اجرایی جمعی  بین المللی باشد آماده نگاه دارد. قدرت و درجه آمادگی این قسمتها و طرحهای عملیات جمعی آنان در حدود  مقرر در موافقت نامه یا موافقت نامه های مخصوص مذکور در ماده ۴۳ توسط شورای امنیت و با کمک کمیته  ستاد نظامی تعیین خواهد شد. البته طرحهای استفاده از نیروهای مسلح را شورای امنیت به کمک ستاد  نظامی تنظیم میکند » ماده (۴۶ کمیته ستاد نظامی زیر نظر شورای امنیت مول هدایت راهبردی نیروهای  مسلحی است که در اختیار شورا قرار گرفته است. اما در عمل مشاهده میشود که کمیته مذکور فعال نبوده و  اقدامات قهر آمیز و نظامی این سازمان توسط قدرتهای بزرگ و در راس آنها ایالات متحد آمریکا صورت  می گیرد نمونه بارز این گونه عملیات که خارج از کمیته ستاد نظامی و توسط ایالات متحده انجام  گرفت عمیلیات آزاد سازی کویت در سال ۱۹۹۱ بود.

فصل پنجم

سازمانهای تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد

ماده ۵۷ منشور سازمان ملل متحد بدون ارائه تعریف جامعی از سازمانهای تخصصی مقرر دارد:

۱ – موسسات تخصصی مختلف که به موجب موافقت نامه بین کشورها تاسیس شده و طبق  اساسنامه های خود در زمینه های اقتصادی اجتماعی آموزشی بهداشتی و سایر رشته های مرتبط دارای  مسئولیت های وسیع بین المللی اند طبق مقررات ماده ۶۳ وابسته به سازمان ملل خواهند بود.

۲ – موسساتی که بدین ترتیب به ملل متحد وابسته میشوند از این پس موسسات تخصصی نامیده  خواهند شد از تعریف فوق میتوان مشخصات کلی سازمانهای تخصصی را به قرار زیر استخراج کرد

-۱- وجود ارتباط از طریق انعقاد موافقت نامه

شرط اساسی انعقاد موافقت نامه بین المللی بودن موافقت نامه است نحوه انعقاد موافقت نامه بین  سازمانهای تخصصی در بند ۱ ماده ۶۳ منشور به قرار زیر تبین شده است

شورای اقتصادی و اجتماعی میتواند با هر یک از موسسات تخصصی مندرج در ماده ۵۷ موافقت  نامه هایی منعقد کند و شرایطی را که به موجب آن موسسه مزبور وابسته به سازمان ملل متحد خواهد  شد معین نماید این گونه موافقت نامه ها باید به تصویب مجمع عمومی برسد

۲- داشتن مسئولیتهای وسیع بین المللی در زمینه های مختلف

مشخصه وسعت مسئولیتهای بین المللی با دو تعبیر مواجه بوده است برخی قابل به وسعت  جغرافیایی مسئوولیتها هستند و برخی دیگر وسعت وظایف را مد نظر قرار می دهند طبق گزارش  کمیته اجرایی کمیسیون مقدماتی سانفرانسیکو اصطلاح مسئوولیتهای وسیع ظاهرا متضمن یک  مفهوم جغرافیای است. اعضای سازمانهای تخصصی دولتها لزوما بنا بر عضو سازمان ملل متحد بوده  باشند لذا برخی از سازمانهای تخصصی گاه اعضایی کمتر و گاه بیشتر از سازمان ملل دارند در  سال ۱۹۴۶ ایالات متحده آمریکا پیشنهاد کرد که مقر سازمانهای تخصصی در نیویورک که همان مقرر  سازمان ملل است باشد لکن این پیشنهاد با دخالت فرانسه مواجه شد و هرگز به تصویب نرسید.

هر سازمان تخصصی حداقل دارای سه رکن است مجمع یا کنفراس عمومی شورا (کمیته  اجرایی و بالاخره دبیر خانه سازمانهای تخصصی از امتیازات و مصونیتهایی که هر دولت میزبان به آنها  اعطا میکند برخوردار میشوند روابط بین نهادها با دولت میزبان موافقت نامه های بین المللی که به  موافقت نامه های مقر شهرت یافته است تنظیم میشود بهترین نمونه این قبیل موافقت نامه ۲  ژوئیه ۱۹۵۴ یونسکو با فرانسه است که در آن فرانسه با آزاد منشی هر چه تمامتر حقوق و امتیازاتی به این  سازمان ارزانی داشته است از بین روشهایی تخصصی در تصمیماتشان اتخاذ کرده اند روش سازمان  بین المللی کار (ILO) از ویژگی منحصر به فردی برخوردار است که برخی از سازمانهای دیگر نیز سعی  در تبعیت از آن روش کرده اند تصمیماتی که این سازمان خواه به شکل کنوانسیون خواه به شکل  توصیه نامه میگیرد. باید حداقل آرای . مثبت نمایندگان حاضر در کنفرانس را کسب کند. شیوه انعقاد  معاهدات سازمان بین المللی کار (ILO) از جهات متعدد با سایر معاهدات بین المللی تفاوت دارد عمده  ترین وجوه تمایز آن عبارت است از:

۱ در تهیه و تنظیم کنندگان کنواسیونهای سازمان بین المللی کار صرفا نمایندگان دولتها  شرکت نمیکنند بلکه نمایندگان کارگران و کار فرمایان نیز در تنظیم کنواسیون ها سهیم  میباشند همانگونه که میدانیم سایر معاهدات توسط نمایندگان دولت ها تهیه و تنظیم  می شوند

۲ در معاهدات بین المللی عموما نمایندگان دولتها حق امضای پیش نویس متن کنواسیون ها  را دارا میباشند در حالی که اعضای مذاکره در کنفرانسهای سازمان بین المللی کار  کنواسیون های مربوط را امضا نمی کننند.

در اغلب معاهدات بین المللی به هنگام امضا تصویب و یا الحاق دولتها حق شرط میتواند  مورد استفاده قرار گیرد در حالی که هیچ یک از دولتهای عضو برخی از کنواسیون های  ILO نمی تواند از حق شرط استفاده کند در تصمیمات یونسکو باید بین کنواسیون ها  و توصیه نامه اختلاف قائل شد. کنواسیون های یونسکو با – آراء و توصیه نامه های آن سازمان  با اکثریت ساده آراء به تصویب می رسند ارزش تصمیمات سازمان بهداشت  جهانی (WHO) نیز تا حدودی زیادی مشابه یونسکو است با این اختلاف که مهلت دولتها در  رابطه با تسلیم مصوبات سازمان به مقامات صلاحیت دار خود ۱۸ ماده است. این مهلت در  یونسکو یک سال تعیین شده است. در سازمان خوابار و کشاورزی ملل متحد (FAO) گرچه  تسلیم کنواسیون های مصوب سازمان به مقامات صلاحیت دار کشورها در اساسنامه این  سازمان پیش بینی نشده است ولی اعضا موظفند بطور متناوب گزارش خود را در رابطه با  اقدامات به عمل آمده در زمینه کنواسیون و سایر مصوبات به سازمان تسلیم کنند.

و اما تصمیمات سازمان هواشناسی جهانی (WMO) با مقایسه با تصمیمات اغلب سازمان  تخصصی از جنبه الزام آور کمتری برخوردار است به موجب اساسنامه این سازمان دولت های  عضو توافق کردند که حداکثر تلاش خود را جهت اجرای تصمیمات کنگره بعمل آورند

– موسسات تخصصی وابسته با سازمان ملل متحد

(الف) موسسات اجتماعی فرهنگی و بهداشتی

ه سازمانت بین المللی کار ILO

. سازمان علمی تربیتی و فرهنگی ملل متحد UNESCO

ه سازمان بهداشت جهانی WHO

ه سازمان خوار بار کشاورزی FAO

ب موسسات پولی بانکی توسعه کشاورزی و صنعتی

. صندوق بین المللی پول IMF

. بانک بین المللی ترمیم و توسعه IBRD

ه موسسه مالی بین المللی IFC

. موسسه بین المللی توسعه IDA

ه صندوق بین المللی توسعه کشاورزی LFAD

ه سازمان توسعه صنعتی ملل متحد VNIDO

ج) موسسات خدماتی و ارتباطی

ه سازمان جهانی هواشناسی WMO

ه سازمان بین المللی دریا نوردی IMO

. سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری ICAO

اتحادیه بین المللی مخابرات LTU

. اتحادیه پستی جهانی UPU

ه سازمان جهانی مالکیت معنوی WIPO

د) سایر موسسات مستقل مرتبط با سازمان ملل متحد

ه آژانس بین المللی انرژی اتمی IAEA

ه سازمان تجارت جهانی WTO

. آشنایی با سازمانهای تخصصی ملل متحد

۱ سازمان بین المللی کار ILO رابرت اون اصلاح طلب اجتماعی اهل انگلستان نخستین

کسی است که در اندیشه بهبود و شرایط زندگانی کارگران دویا داشت مهم به کنفرانس آفن نگاشت.  ایشان بانی جنبش های بین المللی کارگری به شمار میآید در کنگره دوم که در اتحادیه های کارگری  نفوذ توجهی پیدا نکرده بودند مسایلی چون ممنوعیت کاری افراد کمتر از ۱۴ سال حمایت از جوانان  وزنان ۸ ساعت کار روزانه استرحت روزهای یکشنبه ممنوعیت ،کارشب نیمه شب بیمه حوادث  وبالاخره حداقل مزد مطرح گردید نخستین کنفرانس بین المللی کار در ۱۵ مارس ۱۸۹۰ در برلین برپا  شد. در پی جنگ اول جهانی طرح تاسیس سازمان بین المللی کار به مجمع عمومی تسلیم شد و مورد  تایید مجمع نیز قرار گرفت. سازمان بین المللی کار زیر نظر جامعه ملل قرار گرفت و مقرآن ژنو تعیین  شد. اجلاس های این سازمان سالانه در ژنو تشکیل میشود هر دولتی که به عضویت جامعه ملل درمی  آمد عضو سازمان بین المللی کار نیز شناخته میشد ولی با این حال این سازمان از نوعی استقلال  نسبت به جامعه ملل برخورداربود

عضویت ایران در سازمان بین المللی کار به ۹ دی ۱۳۰۰ که همان تاریخ تصویب الحاق ایران به  جامعه ملل است با زمیگردد. تا سال ۱۹۹۱ ایران به یازده مقاوله نامه این سازمان ملحق شده است.

-۲- سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری – ICAO این سازمان به دنبال کنفرانی که به  اهتمام دولت آمریکا در ۱۹۴۴ در شیکاگو تشکیل شده بود ایجاد شد و این سازمان رسما در چهار  آوریل ۱۹۴۷ اعلام موجودیت کرد و بنا به درخواست دولت کانادا مونتراک به عنوان مقر اصلی این  سازمان انتخاب شد. مطابق ماده ۴۴ کنواسیون شیکاگو اهداف سازمان ایکائو عبارتند از توسعه اصول  و تکنیک های ناوبری هوایی بین المللی تقویت توسعه و پیشرفت و حمل و نقل بین المللی سازمان ایکائو  دارای دور کن عمده است مجمع عمومی و شورا در انتخاب اعضای شورا توجه بیشتر معطوف به  دولت هایی است که در حمل و نقل سهم بسزایی دارند و دولتهایی که سهم بیشتری در تهیه و ارائه  وسایل لوازم و دستگاههای فلوبری هوایی دارند و همچنین دولتهایی که مرز هوایی وسیعی از نظر  جغرافیایی دارا می باشد. یکی از وظایف مهم شورا تصویب استاندارهای بین المللی و روشهای اجرایی آن  است که با نام ضمیمه (ANNEX) کنواسیون هواپیمایی کشوری منتشر میشود. دولت ایران به  تصویب مجلس شورای ملی در تاریخ اول خرداد ۱۳۲۷ به کنواسیون شیکاگو ملحق شد. لازم به ذکر  است که میزان سهمیه دولتها با توجه به وضعیت اقتصادی در آمد ملی و سرانه (۷۵) و آمار ترافیک  پروازهای هر کشور (۲۵) تعیین میشود

سازمان خواربار و کشاورزی FAO این سازمان در حقیقت وارث «موسسه جهانی  کشاورزی مستقر در رم (۱۹۵۰) است. پس از تاسیس فانو از موسسه مذکور به عنوان دفتر منطقه ای

اروپایی استفاده می شد تا این که بالاخره موسسه در سال ۱۹۴۸ رسما منحل شده و وظایف آن نیز به  عهده فائو گذارده شد.

اندیشه تاسیس سازمان فائو برای نخستین با در کنفرانس خواربار و کشاورزی که در ماه مه ۱۹۴۳  به دعوت روزولت در ایالات ویرجینیای آمریکا تشکیل شد مطرح گردید در نخستین اجلاس سازمان  فانو در شهر کبک کانادا در ۱۶ اکتبر ۱۹۴۵ اساسنامه سازمان مزبور به امضای اعضای شرکت کننده  رسید از آن تاریخ فائو فعالیت خود با آغاز کرد.

فانو اولین سازمان تخصصی بوجود آمده پس از جنگ جهانی دوم است هدف سازمان فائو «کمک  به گسترش اقتصاد جهانی و تقویت رفاه عمومی است سازمان خوار بارو کشاورزی جهانی فائو دارای  رکن است

۱ – کنفرانس -۲ شورا – مدیر کل

اعضای شورا به ۷ گروه منطقه ای تقسیم میشوند

۱- گروه ملل عربی (۱۲) کرسی ۲ – گروه ملل آسیا و خاورمیانه (۹) کرسی) ۳- گروه ملل اروپا  (۱۰) کرسی) ۴- گروه ملل آمریکای لاتین و کارائیب (۹) کرسی ۵ گروه ملل خاور نزدیک (۶ کرسی) ۶- گروه  آمریکای شمالی (۲) کرسی – گروه جنوب غربی اقیانوس آرام (اکرسی ایران در سال ۱۹۴۷(۱۳۲۶  شمسی به عضویت فائو درآمد علاوه براین ایران عضو کمیسیون منطقه ای تولید و بهداشت دام برای  آسیا و خاور دور و جنوب غربی اقیانوس آرام نیز میباشد. حق عضویت ایران در فائو برای ۱۹۹۰-۱۹۹۱  معادل ۱۹۷۶۰۰۰ دلار بوده است.

-۴- سازمان بهداشت جهانی – who

این سازمان در واقع وارث وظایف و اختیارات دفتر بین المللی بهداشت عمومی است که زیر نظر  جامعه ملل و در شهر پاریس اداره میشد. در کنفرانس سانفرانسیکو نماینده برزیل پیشنهاد تشکیل یک  سازمان بین المللی در زمینه بهداشت را ارائه کرد. هدف این سازمان دستیابی تمام مردم به عالی ترین  سطح بهداشت است از فعالیتهای این سازمان میتوان به همانگ کردن پژوهش ها در بسیاری از  مناطق جهان تشویق و راه اندازی کارهای اساسی به منظور ریشه کن نمودن بیماریهای همه گیر و سایر  بیماریها و کمک به کشورهای در حال رشد جهت سامان دادن تسهیلات بهداشت میباشد.

ارکان سازمان بهداشت جهانی عبارتنداز

-۱- مجمع سازمان -۲- هیات اجرایی ۳ دبیر خانه ۴ نهادهای منطقه ای

دفاتر منطقه ای سازمان بهداشت جهانی عبارتند از:

۱- مجمع منطقه ای مدیترانه شرقی ( اسکندریه – مصر)

-۲- دفتر منطقه ای آفریقا (برازویل – کنگو

– دفتر منطقه ای اروپا کپنهاک – دانمارک

سازمان

دفتر منطقه ای پاسیفیک غربی مانیل – فیلیپین)

۵- دفتر منطقه ای آسیای جنوبی شرقی دهلی نو هندوستان

۶- دفتر منطقه ای آمریکا واشنگتن دی سی (آمریکا)

ایران در ۲۳ نوامبر ۱۹۵۶ آذر (۱۳۲۵ به این سازمان پیوست و عضو کمیته مدیترانه شرقی این  سازمان نیز است.

-۵ سازمان آموزشی علمی و فرهنگی ملل متحد (V.N.E.S.C.O) نخستین تلاش در  زمینه همکاری بین المللی فرهنگی و آموزشی در سال ۱۹۱۳ توسط دولت هلند صورت گرفت. سازمان  تربیتی علمی و فرهنگی یونسکو در ۱۹۴۶ تشکیل شد و مقرر آن در پاریس می باشد. سلف سازمان  یونسکو موسسه بین المللی همکاریهای فرهنگی بود که در سال ۱۹۲۵ توسط فرانسه تاسیس شد و  در اختیار جامعه ملل قرار گرفت در ۱۹۴۶ چهل و چهار کشور در کنفرانس لندن، سازمان یونسکو را به  منظور دفاع از صلح تاسیس کردند. در دسامبر همان سال هماهنگی خاصی میان یونسکو و سازمان ملل  متحد ایجاد شد و به همین جهت در جرگه سازمانهای تخصصی سازمان ملل متحد درآمد. سازمان  یونسکو از طریق توسعه همکاریهای فرهنگی بین ملتها به برقراری صلح کمک میکند این همکاری  های در پنج زمینه آموزش و پروش علوم طبیعی علوم اجتماعی و کاربرد آنها، فرهنگ و ارتباطات  و گسترش روابط خارجی را در بر میگیرد. یونسکو ۳ رکن است

۱- کنفرانس عمومی ۲ شورای اجرایی – دبیر خانه

دفاتر منطقه ای یونسکو به عنوان بخشی از دبیر خانه سازمان و به منظور جلوگیری از تمرکز بیش از حد  کارها در دبیر خانه مرکزی در چهار منطقه آسیا اقیانوسه ( بانکوک)، أفریقا داکار)، آمریکایی لاتین  (سانتیاگو و کشورهای عربی بیروت) تاسیس شده است.

به دلیل سیاستهای مستقل یونسکو نسبت به قدرتهای بزرگ در ۳۱ دسامبر ۱۹۸۴ ایالات  متحده آمریکا و یکسال بعد در ۳۱ دسامبر ۱۹۸۵ انگلستان و سنگاپور از عضویت یونسکو خارج شدند.

دولت ایران در ۱۵ تیر (۱۳۲۷ (۱۹۵۸) با تصویب اساسنامه یونسکو به عضویت این سازمان درآمد. ایران  عضو دفتر منطقه ای یونسکو در آسیا و اقیانوسیه نیز میباشد. لازم به ذکر است که همکاری ایران از طریق  کمیسیون ملی یونسکو در ایران صورت میگیرد.

-۶- صندوق بین المللی پول – IMF

منشا پیدایش صندوق بین المللی پول را باید در بحران عظیمی که در اکتبر ۱۹۲۹ اقتصاد ایالات  متحده آمریکا» را متزلزل ساخت و پس از مدت کوتاهی نیز جهان سرمایه دار غرب را فرا گرفت، جستجو  کرد. نطفه تاسیس یک سازمان بین المللی پول در کنفرانس برتون وودز در ایالات نیو همپشایر  آمریکا بسته شد. لازم به ذکر است که نظام پولی و مالیه بین الملل جدید به دنبال چهار طرح

پیشنهادی شکل گرفته بود طرح اول این طرح توسط جان مینارد کنیز اقتصاد دان انگلیس و مشاور  خزانه داران انگلستان ارائه شده بود این طرح تحت عنوان اتحادیه پایاپای پولی بین المللی ارائه شد.

طرح دوم این طرح توسط هاری وایت معاون وزیر خزانه داری ایالات متحده آمریکا تحت عنوان  تاسیس صندوق تثبیت امور پولی بین المللی ملل متحد و بانک ترمیم و توسعه ملل متحد ارائه شد.

طرح سوم دولت فرانسه در ماه مه ۱۹۴۳ طرحی تحت عنوان «اتحادیه مبادلات بین المللی  ارائه کرد.

نتیجه این مذاکرات بیانه مشترکی بود که در آن تاسیس صندوق بین المللی پولی» پیشنهاد شده بود.

اهداف صندوق عبارتست از:

۱- تشویق به همکاری و تشریک مساعی در مسایل پولی و مالی بین المللی بین دولتها

-۲- کوشش برای تثبیت نرخ مبادلات ارزی و حفظ مکانیسم پولی بین المللی

تسهیل در امور توسعه و رشد موزون تجارت بین المللی و در نتیجه مساعدت به توسعه و حفظ  درآمد حقیقی و بالا بردن سطح اشتغال

-۴- کمک به ایجاد سیستم پرداختهای چند جانبه و رفع محدودیت های مبادلات ارزی

معاضدت به اعضا از طریق فراهم کردن موقق منابع کمالی به منظور اصلاح شوء تنظیم تراز  پرداختهای آنان در سیستم پولی صندوق

صندوق بین المللی دارای دور کن فرعی و دو رکن اصلی است

دو رکن اصلی عبارت است از:

۱- هیات رئیسه ۲ – هیات اجرایی بوده و کمیته های فرعی آن ۱ – کمیته موقت ۲ کمیته توسعه هستند. ۵  کشور ایالات متحد آمریکا انگلستان آلمان فرانسه و ژاپن بالاترین سهمیه را در صندوق دارند. دولت  ایران از اعضا اولیه صندوق بین المللی پول محسوب میشود و به موجب قانون مصوب ۶ دی ۱۳۲۴ با  سهامی معادل ۲۵ میلیون دلار رسما عصضویت صندوق را می پذیرد.

گروه بانک جهانی W.B.G

گروه بانک جهانی از سه موسسه مالی که اهداف کم و بیش مشترکی را دنبال می کنند تشکیل  می شود. سه موسسه مذکور عبارتند از بانک بین المللی توسعه و ترمیم موسسه بین المللی توسعه  و موسسه مالی بین المللی

الف) بانک بین المللی توسعه و ترمیم IBRD

بانک جهانی نام دیگر بانک بین المللی توسعه و ترمیم است و با همکاری دو موسسه بین المللی  مالی بین المللی گروه بانک جهانی را تشکیل میدهد و این بانک فعالیت خود را عملا از سال ۱۹۴۶ در  واشنگتن آغاز کرد هدف اصلی بانک اعطای وام برای توسعه و گسترش طرحهای تولیدی آن دسته

از کشورهای در حال توسعه است که عضو بانک میباشند. از حیث عضویت فقط اعضای صندوق بین  المللی پول میتوانند به عضویت بانک جهانی درایند و از طرف دیگر عضویت در بانک جهانی شرط اولیه  پذیرفتن شدن به عضویت موسسه بین المللی توسعه و موسسه مالی بین المللی میباشد. بانک بین  المللی توسعه و ترمیم دارای دور کن است هیات رئیسه و هیات مدیره

هیات مدیره دارای ۱۵ عضو است که ۶ نفر از آنها از طرف سهامدارن عمده مثل ایالات متحده  آمریکا انگلستان ،المان فرانسه ژاپن و هندوستان تعیین وبقیه أنها توسط دولت های عضو انتخاب  می شوند فقط رئیس بانک حق پیشنهاد اعطای وام را دارا میباشد دولت ایران یکی از اعضای شرکت  کننده در کنفرانس برتون وودز بوده و در نتیجه از موسسین بانک جهانی به شمار می آید. ایران به موجب  قانون ۶ دی ۱۳۲۴ با سرمایه ای معادل ۲۴ میلیون دلار رسما عضو بانک جهانی شد. از بدو عضویت  دولت ایران ۶ بار افزایش سرمایه داده است.

(ب) موسسه توسعه بین المللی -IDA

این موسسه به عنوان یکی از موسسات وابسته به بانک جهانی به دنبال اقدامات ایالات متحده  آمریکا در ژاونویه ۱۹۶۰ تاسیس شد. هدف این موسسه بهبود وضعیت بدهی کشورهای در حال توسعه  می باشد. موسسه بین المللی دارای ۲ گروه عضو است گروه کشورهای صنعتی و توسعه یافته و گروه  کشورهای کم توسعه یافته دولت ایران از اعضای موسس این نهاد مالی است و به موجب قانون مصوب  خرداد ۱۳۳۹ نیز رسما به عضویت این موسسه در می آید سرمایه فعلی ایران در این موسسه مبلغ  ۵٫۸۵۳ میلیون دلار است.

(ج) موسسه مالی بین المللی -I.F.C

این موسسه تنها سازمان بین المللی است که هدف آن کمک به توسعه بین المللی موسسات  خصوصی است موسسه مذکور برای پیشبرد این منظور به موسسات بخش خصوصی کشورهای در حال  توسعه بدون گرفتن ضمانت از دولتها برای بازپرداخت وام جهت مدرنیزه کردن بسط و گسترش  فعالیت های صنعتی و افزایش بازدهی فعالیتهای مذکور وام اعطا میکند دولت ایران از اعضا اولیه این  موسسه محسوب میشود و رسماً در ۱۳۳۵ به عضویت این موسسه درآمده است

– صندوق بین المللی توسعه کشاورزی – IFAO

ایجاد این صندوق به پیشنهاد کنفرانس جهانی غذا در رم (۱۹۷۴) صورت گرفته است این سازمان  بطور کلی کار خود را از ۱۱ دسامبر ۱۹۷۷ آغاز کرده است. هدف اصلی صندوق بین المللی توسعه  کشاورزی استفاده از منابع مازاد در جهت توسعه کشاورزی کشورهای در حال توسعه عضو میباشد.  وظیفه صندوق بین المللی توسعه کشاورزی ایجاد توسعه یا اصلاح نظام تولید مواد غذایی است. ایفاد

دارای ۳ دسته عضو است دسته اول دول عضو سازمان همکاری توسعه اقتصادی (OECD) دسته دوم  اعضای سازمان کشورهای صادر کننده نفت OPEC) و دسته سوم سایر کشورهای در حال توسعه

صندوق بین المللی توسعه کشاورزی دارای ۳ رکن است

۱ شورای حکام ۲ – هیات اجرای ۳ – رئیس ایفا

ایران به عنوان یکی از اعضای موسس و پیشنهاد دهنده تشکیل این صندوق محسوب میشود و  مبلغ ۱۲۴٫۷۵ میلیون دلار کمک مالی نیز برای تامین منابع اولیه صندوق تعهد کرده است

۹ – سازمان توسعه صنعتی ملل متحد – UNIDO

یونید و در ژانویه ۱۹۶۷ از سوی مجمع عمومی به عنوان یک رکن فرعی مجمع ایجاد شد. در دومین  کنفرانس عمومی یونیدو و در لیما (پرو) در سال ۱۹۷۵ تصمیم گرفته شد تا سازمان مزبور تغییر وضعیت  داده و از یک رکن فرعی مجمع عمومی به یک سازمان تخصصی تبدیل شود.

فعالیت ها مستقل یونیو و عبارتند از جمع آوری و ارسال اطلاعات مربوط به فن آوری و تعلیم  کارشناسان صنعتی علاوه بر این یونید و به عنوان مرکزی هماهنگ کننده در وین فعالیت های صنعتی  سیستم سازمان ملل متحد را انجام داده و با سایر نهادهای سازمان ملل از قبیل آنکتاد و کمیسیون های  اقتصادی منطقه ای همکاری نزدیک دارد.

سازمان توسعه صنعتی ملل متحد دارای ۴ رکن زیر است

۱- کنفرانس عمومی

۲- هیات مدیره

— کمیته برنامه و بودجه

۴- دبیرخانه

جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۹ اساسنامه جدید یونیدو را امضا کرد. در سال ۱۳۶۶ طی  دومین کنفرانس عمومی یونید و به عنوان یک موسسه تخصصی جدید این کشور رسما به عضویت  سازمان مزبور در آمد.

۱۰ – سازمان جهانی هواشناسی – WMO

سازمان بین المللی هواشناسی یکی از قدیمی ترین سازمانهای تخصصی جهان به شمار می آید.  اهم اهداف سازمان همواشناسی عبارت است از تسهیل همکاریهای بین المللی در زمینه ارائه خدمات  هواشناسی مشاهدات هواشناسی آب شناسی مبادله سریع اطلاعات هواشناسی استاندارد کردن  هواشناسی و مشاهدات مرتبط با آن تقویت اجرای هواشناسی در هوانوردی کشتیرانی و غیره………

سازمان جهانی هواشناسی دارای ارکان زیر است

۱- کنگره جهان هواشناسی

شورای اجرایی – انجمنهای هواشناسی منطقه ای ۴

کمیسیون فنی ۵ دبیر خانه

حیات اجرای ۲ – رئیس ایفا

درزنو است. دولت ایران عضو انجمن هواشناسی منطقه آسیاست حق عضویت ایران ۵۹ معادل درصد

از اعضای موسس و پیشنهاد دهنده تشکیل این صندوق محسوب می شود.  کمک مالی نیز برای تامین منابع اولیه صندوق تعهد کرده است.

بودجه کل سازمان را تشکیل می دهد.

متى ملل متحد – UNIDO

-۱۱- سازمان کشتیرانی بین المللی – IMO

نام قبلی این سازمان سازمان مشورتی دریا نوردی بین الدولی بوده که در نوامبر ۱۹۷۵، مجمع  سازمان با تصویب قطعنامه ای نام سازمان را به سازمان کشتیرانی بین المللی» (IMO) تغییر داد.  هدف ایمو ایجاد همکاری بین دولتها در زمینه تدوین مقررات درباره انواع مسایل فنی موثر در  کشتیرانی باری بین المللی محو اعمال تبعیض آمیز و محدودیتهای غیر ضروری بین المللی، ایجاد

از سوی مجمع عمومی به عنوان یک رکن فرعی مجمع ایجاد شد. در دومین

ولیما (برو) در سال ۱۹۷۵ تصمیم گرفته شد تا سازمان مزبور تغییر وضعیت

مع عمومی به یک سازمان تخصصی تبدیل شود.  و

زمینه های لازم برای تبادل اطلاعات بین دولتهای عضو و… میباشد.

ارکان سازمان ایمو ۱ – مجمع -۲- شورا -۳ – کمیته های مختلف ۴ – دبیر خانه

اعضای شورا به ۳ گروه تقسیم میشوند گروه الف شامل کشورهایی است که دارای بیشترین

و عبارتند از جمع آوری و ارسال اطلاعات مربوط به فن آوری و تعلیم

ین یونید و به عنوان مرکزی هماهنگ کننده، در وین فعالیت های صنعتی  انجام داده و با سایر نهادهای سازمان ملل از قبیل آنکتاد و کمیسیون های

ظرفیت ناوگانی تجاری هستند ( ۸ عضو گروه (ب) شامل کشورهایی است که دارای بیشترین منافع در  تجارت و مبادلات بین المللی از طریق دریا هستند (۸) عضو) و گروه (ج) شامل کشورهایی است که به

نزدیک دارد.

امل متحد دارای ۴ رکن زیر است.

— هیات مدیره کمیته برنامه و بودجه ۴- دبیرخانه

سال ۱۳۵۹ اساسنامه جدید یونیدو را امضا کرد. در سال ۱۳۶۶ طی  به عنوان یک موسسه تخصصی جدید این کشور رسما به عضویت

WMO-

ی یکی از قدیمی ترین سازمانهای تخصصی جهان به شمار می آید

بارت است از تسهیل همکاریهای بین المللی در زمینه ارائه خدمات

آب شناسی مبادله سریع اطلاعات هواشناسی استاندارد کردن

تقویت اجرای هواشناسی در هوانوردی کشتیرانی و غیره

ای ارکان زیر است

خاطر موقعیت جغرافیای به نحوی از خدمات دریایی بهره می گیرند (۱۶) عضو)

دولت ایران طبق مصوبه ۱۳ تیر ۱۳۳۶ مجلس شورای ملی به عضویت این سازمان در می آید حق

عضویت ایران برای ۱۹۹۱ مبلغ ۱۵۰٫۰۰۰ لیره ی استرلینگ تعیین شد که بالاترین سهم در بین

کشورهای در حال توسعه به شمار میآید دولت ایران بسیاری از قطعنامه ها و مقررات این سازمان را  پذیرفته است و پنج کنواسیون آن را نیز تصوب کرده است.

۱۲ – اتحادیه مخابرات بین المللی – ITV

در پی یک کنوانسیون واحد کنوانسیون بین المللی تلگراف و کنواسیون بین المللی رادیو تلگراف  ادغام شد و کنوانسیون جدیدی تحت عنوان کنوانسیون بین المللی مخابرات در ۹ دسامبر ۱۹۳۲ تصویب  شد. این کنوانسیون از اول ژانویه ۱۹۳۴ لازم الجرا شد. به موجب کنواسیون اخیر اتحادیه بین المللی  مخابرات جایگزین اتحادیه بین المللی تلگراف شد. به دنبال قراردادی که اتحادیه بین المللی مخابرات با  سازمان ملل متحد منعقد کرد اتحادیه مزبور به یک موسسه تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد  تبدیل گشت. در دسامبر ۱۹۵۲ اساسنامه اتحادیه در کنفرانس تام الاختیار بوئنوس آیدس (آرژانتین)  سند اصلاحی از اول ژانویه ۱۹۵۴ قدرت اجرایی یافت اتحادیه بین المللی مخابرات دارای ارکان زیر  است: ۱- کنفرانس نمایندگان تام الاختیار -۲ کنفراسهای اداری – شورای اداری و ۴ بالاخره ارکان

– شورای اجرایی – انجمنهای هواشناسی منطقه ای ؟

دایمی

دولت ایران در ۱۱ فوریه ۱۹۶۹ به عضویت اتحادیه بین المللی مخابرات (ITV) درآمد و از ۱۹۷۳  تا ۱۹۸۲ نیز عضو شورای اداری آن اتحادیه بوده است.

۱۳ – اتحادیه پستی جهانی UPV

سابقه مبادلات پستی را میتوان در قرن هفدهم میلادی جستجو کرد. برای نخستین بار  انگلستان در سال ۱۸۴۰ از تمبر استفاد کرد و به دنبال آن سایر کشورها فرانسه در ۱۸۴۸) به استفاده  از آن مبادرت کرد. در سال ۱۸۶۳ به پیشنهاد مدیر کل پست ایالات متحده آمریکا نخستین کنفرانس  بین المللی پست با شرکت نمایندگان پانزده کشور در پاریس تشکیل شد. اولین کنگره پست در ۱۸۷۴  تشکیل شد. این کنگره که به دعوت کشور سوئیس و براساس طرح ها نریش فن استفان مدیرکل پست  کنفدارسیون آلمان شمالی برگزار شده بود منجر به ایجاد اتحادیه عمومی پست شد نام این اتحادیه  طی دومین کنگره پستی که در سال ۱۸۷۸ در پاریس برگزار شد به اتحادیه پستی جهانی تغییر یافت  اتحادیه پستی جهان دارای ارکان زیر است: ۱ – کنگره پستی جهان ۲ شورای اجرایی – شورای  مشورتی مطالعات پست و ۴ دفتر بین الملل

دولت ایران در ۲ آوریل ۱۹۷۳ (۱۳) فروردین (۱۳۸۴) به اساسنامه این اتحادیه پیوست و اساسنامه  اصلاحی اتحادیه را نیز در ۳۱ اوت ۱۹۷۷ مورد پذیرش قرار داد در فاصله سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ دولت  ایران هم در شواری اجرایی و هم در شورای مشورتی مطالعات پستی عضویت داشت. لیکن از هفدهمین  کنگره پستی در ۱۹۷۴ فقط در شورای مشورتی اخیر الذکر عضویت دارد.

۱۴ – سازمان جهان مالکیت معنوی – WIPO

در نیمه دوم قرن نوزدهم دو کنوانسیون مهم در زمینه حمایت از مالکیت مخصوصی به تصویب رسید.  ابتدا کنوانسیون ۱۸۸۳ پاریس که منجر به تشکیل اتحادیه بین المللی برای حمایت از مالکیت  معنوی شد پس از آن کنواسیون ۱۸۸۶ برن راجع به حمایت از آثار ادبی و هنری به تصویب رسید.  بر اساس کنواسیون برن نیز اتحادیه بین المللی برای حمایت از آثار ادبی هنری تشکیل شد. این  دو نهاد بین المللی به نام اتحادیه پاریس و اتحادیه برن شهرت دارند هر یک از کنواسیون های  مذکور ایجاد یک دایره بین المللی را مقرر کردند. این دوایر ۱۸۹۳ در یکدیگر ادغام شده تحت نام های  مختلفی فعالیت میکردند که آخرین آنها دوایر بین المللی متحد برای حمایت از مالکیت معنوی  است. سازمان جهانی مالکیت معنوی در ۱۷ دسامبر ۱۹۷۴ چهاردهمین سازمان تخصصی ملل متحد  شناخته شد. وظایف وی پو عبارت از ۱ تسهیل حمایت موثر از مالکیت معنوی در سراسر جهان -۲  اجرای وظایف اداری اتحادیه پاریس» و «اتحادیه برن ۳ – انعقاد و اجرای موافقت نامه هایی که هدف  أنها تشویق حمایت از مالکیت معنوی است – کمک حقوقی فنی به کشورها در زمینه مالکیت  معنوی -۵ جمع آوری و انتشار اطلاعات راجع به مالکیت معنوی

سازمان های بین

سازمان جهانی مالکیت معنوی دارای ارکان زیر است: ۱- مجمع عمومی کنفرانس – کمیشه

هماهنگی ۲ دفتر بین المللی

دولت ایران عضو وی یونیست ولی عضو اتحادیه پاریس است. اما با توجه به نظارتی که وی پو  بر اتحادیه های برن و پاریس دارد سازمان اخیر بر چگونگی اجرای مقررات آنها نظارت می کند. در عمل  اعضای اتحادیه های فوق در ارکان مختلف وی بو عضویت دارند به استثنای کنفرانس آن سازمان

-۱۵ سازمان تجارت جهانی WTO موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت GATT

یکی از اهداف منشور اتلانتیک که در سال ۱۹۴۱ بین روز ولت و چرچیل به امضاء رسید، ایجاد  یک سیستم تجارت بین المللی بود که بر اساس عدم تبعیض و مبادله آزاد و کالا و خدمات پایه گذاری می  گردید مذاکرات مربوط به سیستم تجارت بین المللی که در طول جنگ جهانی دوم بین انگلستان  کانادا و آمریکا آغاز شد. بعد از جنگ نیز ادامه پیدا کرد بر غم کارشناسان مسائل اقتصادی دو عامل  اساسی موجب شکل گیری کات در جهان بوده است یکی تئوری مزیتهای نسبی که در اقتصاد  مطرح است به این معنی که کشورهایی که دارای تولیدات مختلف هستند اگر هر محصول را که در آن  تخصص دارند تولید کنند و اجازه بدهند آزادانه میان کشورها مبادله شود و تبادل تجاری صورت بگیرد  به نفع هر دو کشور یا چند کشور طرف قرار داد خواهد بود. بحث دوم مربوط به ویرانی های پس از جنگ  دوم جهانی بود که کشورهای درگیر در جنگ به این فکر افتادند با افزایش سطح تجارت بین یکدیگر  بتواند رفاه نسبی را در این کشورها بالا ببرند به طور کلی موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت «کات»  اهداف زیر را دنبال می کرد

۱ دستیابی به یک نظام تجاری بین المللی آزاد بدون تبعیض

-۲- ارتقاء سطح زندگی مردم کشورهای عضو

فراهم ساختن امکانات نیل به اشتغال کامل در اثر گسترش تجارت جهانی

-۴- افزایش درآمد واقعی و سطح تقاضای موثر

– بهره برداری کامل و کارا از منابع جهانی

– گسترش تولید و تجارت بین المللی کالا

رفع موانع و مشکلات موجود در زمینه گسترش تجارت جهانی

به منظور دستیابی به اهداف فوق گات از پنج اصل مهم زیر پیروی خواهد کرد.

۱- تعمیم بی قید و شرط اصل دولت کامله الوداد و عدم اعمال تبعیض بین کشورهای عضو در

تجارت بین المللی

-۲- اصل تسری رفتار داخلی

کاهش ولازم الاجرا نمودن تعرفه های گمرکی از طریق مذاکرات مداوم

– ممنوعیت برقراری محدودیتهای مقداری کمی

تنظیم قواعد و مقررات صادراتی

هشت دور مذاکرات گات

اعضای سازمان گات که روز به روز بر تعدادشان افزوده شد از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۹۳ اصلی هشت دور  مذاکره تحت لوای اصول کلی موافقت نامه به تفسیر و تبین راههای اجرای رسیدن به اهداف کلی  پرداختند در سه دوره نخستین گفتگوهای گات محور گفتگوها کاهش تعرفه ها بود که موفقیت هایی نیز  بدست آمد. دور چهارم گفتگوها که در ژنو برگزار شد به دلیل مخالفت کشورهای صنعتی با کاهش  تعرفه و اتخاذ سیاست های حمایتی به موفقیتی نائل نگردیدند در دوره پنجم مذاکرات گات تعداد ۴۵  کشور شرکت داشتند و دستاورد آن اصلاح برخی حقوق گمرکی پس از تشکیل بازار مشترک اروپا بود.  دور ششم مذاکرات گات از سال ۱۹۶۳ آغاز شد که به دور کندی معروف است که نکته حائز اهمیت در  این دور از گفتگوها توجه به مسائل کشورهای در حال توسعه بود که در پایان آن مقرر شد اصل عدم  تبعیض در رابطه یا موافقت نامه های مربوط به کشورهای در حال توسعه نادیده گرفته نشود. دور هفتم  مذاکرات مدت شش سال طول کشید و ۱۰۲ کشور در آن حضور داشتن و یکی از پرثمرترین دوره های  مذاکرات گات به شمار می آید. در این دوره علاوه بر کاهش یا محدود کردن تعرفه های موانع غیر تعرفه  ای کالاهای کشاورزی به ویژه مواد خام و محصولات گرمسیری که تولید کشورهای در حال توسعه بود  مورد توجه قرار گرفت و امتیازات بیشتری به کشورهای در حال توسعه داده شد ورود کالاهای این  کشورها به کشورهای صنعتی با تسهیلات بیشتری مواجه گردید دور هشتم مذاکرات گات که در  حقیقت دور پایانی گات است در سپتامبر ۱۹۸۶ در اروگوئه آغاز شد و هفت سال طول کشید دور هشتم  جنجالی ترین دوره گفتگوی گات بود که دستاوردهای مهم در برداشت کاهش تجاری محصولات  کشاورزی کاهش چشمگیر تعرفه های گمرکی تولیدات صنعتی گشایش بازارهای کشورهای صنعتی به  روی تولیدات نساجی کشورهای در حال توسعه وارد شدن تجارت خدمات به مفادگات و حقوق مالکیت  معنوی و…… از جمله این دستاوردها میباشد کاهش موانع تجاری محصولات کشاورزی و تجارت  خدمات در میان تصمیمات دور اروگوئه از برجستگی ویژه ای برخوردار میباشد. درباره محصولات  کشاورزی مذاکرات جنجالی میان آمریکا و بازار مشترک اروپا صورت گرفت که سرانجام به نفع آمریکا  پایان گرفت تجارت خدمات از قبیل بانکداری و حمل و نقل نیز مانند کالاها در مذاکرات گات مورد توجه  قرار گرفت.

ارکان سازمان تجارت جهانی

۱ کنفرانس وزیران ۲ شورای عمومی – رکن حل اختلاف ۴ رکن بررسی خط مشی تجاری ۵  شوراهای تخصصی ۶ کمیته های تخصصی ۷ – دبیر خانه

دولت ایران عضو این سازمان نیست و فقط به عنوان عضو ناظر محسوب میشود.

۱۶ – آژانس بین المللی انرژی اتمی – IAEA

منشا پیدایش آژانس بین المللی انرژی اتمی را باید در پیشنهاد ایزنهاور رئیس جمهوری وقت  ایالات متحده در ۱۹۵۳ به مجمع عمومی سازمان ملل متحد جستجو کرد به دنبال این پیشنهاد مجمع  عمومی در دسامبر ۱۹۵۴ قطعنامه اتم برای صلح را تصویب کرد مهم ترین اهداف آژانس عبارت  است از: ۱ – تشویق و مساعدت به تحقیق و گسترش مطالعات علمی در مورد انرژی اتمی برای استفاده  صلح آمیز در سراسر جهان -۲ ارائه پیشنهاد و تسهیلات لازم برای تحقیق و توصیه های ضروری در کاربرد  انرژی اتمی در راه صلح ورفاه بشر در جهان ۳ – فراهم کردن اطلاعات مربوط به تغییرات علمی اتمی  دارای سه رکن زیر است

دبیر کل توسط این رکن و برای ۴ سال انتخاب میشود ۱ – کنفرانس عمومی ۲ – هیات حاکم ۳- دبیر خانه  هیات حاکم دارای ۳۰ عضو است که به دو گروه انتصابی دارای ۱۳ عضو است و انتتخابی دارای ۲۱

عضو است تقسیم میشوند از ابتدای تاسیس آژانس بین المللی انرژی اتمی دولت ایران عضو این  سازمان بوده است. دفتر نمایندگی دایمی ایران در سفارت جمهوری اسلامی ایران دروین مستقر است.  تا پیش از انقلاب اسلامی دولت ایران نمایندگی دایمی نداشت اما پس از انقلاب با تصویب هیات وزیران  ایران نیز دارای نمایندگی دایمی شد. ایران از جمله کشورهایی است که در بین دولتهای جهان سوم  زیادی را به آژانس می پردازد در حال حاضر میزان حق عضویت دولت جمهوری اسلامی  ایران ۶ در صد بودجه آژانس را تشکیل میدهد. لازم به ذکر است که موضوع منع آزمایش های  هسته ای که اول بار در ۱۹۵۴ به ابتکار جواهر لعل نهرو در سازمان ملل مطرح و با پیگیری کشورهای  غیر متعهد در سازمان ملل ادامه یافت نهایتاً مورد قبول سه قدرت اتمی بزرگ یعنی آمریکا، شوروی  حق عضویت

وبریتانیا واقع و پس از مذاکرات طولانی نهایتا در اوت ۱۹۶۳ به امضاء سه کشور رسید.

فهرست اسامی سازمانهای تخصصی و برخی مشخصات آنها

فصل ششم

سازمانها منطقه ای و بین منطقه ای و فرامنطقه ای

سازمانهای منطقه ای اروپا و آتلانتیک

۱ – کمیسیون اقتصادی سازمان ملل متحد برای اروپا (۱۹۴۶)

این کمیسیون پس از خاتمه یافتن جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۶ و برروی ویرانه های باقیمانده از آن و در  حالیکه سلطه سیاسی و نظامی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق در اروپا مستولی شده  بود، پا به عرصه وجود گذاشت وظیفه اصلی این کمیسیون هماهنگ نمودن موسساتی بود که ضمن جنگ  یا پس از آن بین متفقین تشکیل شده بودند فعال کردن آن موسسات سر آغاز سلطه سیاسی و اقتصادی  گسترده آمریکا بر اروپا به شمار می آید.

-۲- سازمان اروپایی همکاری اقتصادی (۱۹۴۸) – OECE

بر خلاف کمیسیون اقتصادی سازمان ملل برای اروپا که کلیه کشورهای اروپایی غربی و شرقی را به  دور هم گرد می آورد سازمان اروپایی همکاری اقتصادی از کشورهای اروپایی غربی به اضافه یونان  و ترکیه تشکیل میشود. این سازمان در واقع به منظور اجرای طرح مارشال بوجود آمد. وظیفه این  سازمان نظارت بر طرز استفاده از کمک مارشال در کشورهای عضو این سازمان و احیای زندگی  اقتصادی آنها و همچنین تشویق آنها به همکاری با یکدیگر یعنی اجرای شرط اساسی طرح مارشال بود.  این سازمان مشتمل بریک شورا یک کمیته اجرایی و یک دبیر کل دایم داشت این سازمان که میتوان  آن را اولین سنگ بنای وحدت اروپا دانست خدمات ارزنده انجام داده است. همبستگی اتحاد کشورهای  غربی با تشکیل سازمان اروپایی همکاری اقتصادی جنبه اقتصادی پیدا کرده بود ویرگوت با عهددنامه  بروکل مورخ ۱۷ مارس ۱۹۴۸ و میثاق آتلانتیک در ۴ اوت ۱۹۴۹ وجهه نظامی نیز پیدا کرد که  دامنه اش با مشارکت آمریکا و کانادا وسیع تر از قاره اروپا گردید. لازم به ذکر است که در قلمرو سازمان  اروپایی همکاری اقتصادی نهادهای دیگری مانند اتحادیه اروپایی پرداختها «آژانس اروپایی تولید  آژانس اروپایی انرژی اتمی ایجاد شده اند. سازمان اروپایی همکاری اقتصادی دارای ۱۸ عضو به قرار  زیر است: انگلستان فرانسه آلمان ایتالیا اسپانیا بلژیک سوئیس دانمارک نروژ، گزامبورگ، ایرلند.  ایلند پرتغال ،سوئد هلند یونان اتریش و ترکیه

سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (۱۹۶۱) OCDE

منابع تاریخی این سازمان اعلامیه مشترکی است که روسای دولتهای فرانسه ایالات متحده جمهوری  فدرال آلمان و بریتانیا در ۲۱ دسامبر ۱۹۵۹ امضا کردند و با آن تصمیم خود را مبنی بر تاسیس این  سازمان رسما اعلام نمودند.

۴ کشور دیگر نیز بعد به این سازمان پیوستند ژاپن در آوریل ۱۹۶۴، فنلاند در ژانویه ۱۹۶۹  استرلیا در ژوئن ۱۹۷۱ زلاندنو در مه ۱۹۷۳ یوگسلاوی نیز با وضعیت خاص به عضویت این سازمان  درآمد. اعضای این سازمان با عضویت کانادا و آمریکا و ۱۸ عضو سازمان همکاران اقتصادی اروپایی سابق  به ۲۵ نفر میرسد در قلمرو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی دو نهاد ایجاد شده است ۱- آژانس  بین المللی انرژی ۲ – صندوق کمک های مالی

-۴- اتحادیه اروپایی مبادله آزاد: ۱۹۵۹

پس از آنکه که سازمان اروپایی همکاری اقتصادی طرح مارشال را به اجرا گذارد، در جستجوی راه حلی  برای توسعه روابط اقتصادی و بازرگانی میان دولتهای عضو برآمد طرح ایجاد منطقه مبادله آزاد در  اروپا مورد توجه قرار گرفت تنها هفت دولت عضو با گرد همایی در ژوئیه ۱۹۵۹ در استکهلم تصمیم  گرفتند اتحادیه اروپایی مبادله آزاد را میان خود پدید آورند پس از چندی با فراهم شدن مقدمات کار  سند موسس اتحادیه در ۲۰ نوامبر ۱۹۵۹ به امضای هفت کشور مزبور انگلستان، اتریش، پرتغال  دانمارک، سوئد، سوئیس و نروژ رسید و ۳ مه همان سال لازم الاجرا شد. البته از آن زمان که انگلستان  و دانمارک از اول ژانویه ۱۹۷۳ به عضویت جامعه اقتصادی اروپا درآمدند این اتحادیه را ترک کردند ولی  دو کشور دیگر یعنی فنلاند در ۱۹۶۳ وایسلند در ۱۹۷۰ به اتحادیه ملحق شدند.

-۵ شورای همکاری اقتصادی متقابل – COMECON

در مقابل تاسیس سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در ۱۹۴۸ از سوی کشورهای اروپای غربی اتحاد  جماهیر شوروی در صد برآمد با تشکیل شورای همکاران متقابل (کمکون) در ۱۹۴۸ روابط تجاری  و اقتصادی میان کشورهای سوسیالیستی را گسترش داد اعضای اولیه کمکون را کشورهای شوروی  بلغارستان لهستان ،رومانی چکسلواکی و مجارستان تشکیل می دادند آلبانی در ۲۱ فوریه ۱۹۴۹  و آلمان شرقی در ۲۹ سپتامبر ۱۹۵۰ به سازمان ملحق شدند. آلبانی در سال ۱۹۶۱ از سازمان خارج  شد. کشور جمهوری مغولستان که کشوری از آسیا بود به سازمان مذکور ملحق شد. یوگسلاوی نیز  بر اساس قرار دادی با کمکون به صورت عضو وابسته آن درآمد بعدها کشورهای ویتنام و کوبا نیز به  کمکون ملحق شدند کمیته اجرایی کمکون در ۴ و ۵ ژانویه ۱۹۹۱ در مسکو تشکیل جلسه داد و طی آن  ساختار جدید سازمان همکاران اقتصادی بین المللی را که در اجلاس سران دولت های عضو کمکون  در فوریه ۱۹۹۰ در بودا پست مورد قبول واقع شده بود به تصویب رساند و آن را رسما جانشین کمکون  کرد در این اجلاس سران نه کشور روسیه بلغارستان چکسلواکی ،رومانی کوبا لهستان مجارستان  مغولستان و ویتنام شرکت کرده بودند.

جامعه اروپایی انرژی هسته ای (اوراتم)

قرار داد جامعه اروپایی انرژی هسته ای اوراتم) توسط ۶ کشور عضو جامعه اروپایی زغال و فولاد در  ۱۹۵۷ همزمان با تشکیل جامعه اقتصادی اروپا به امضا رسید. هدف اساسی اوراتم تاسیس صنایع  هسته ای تسهیل توسعه آن در جامعه اروپایی انرژی هسته ای تشریک مساعی در بالا بردن سطح

زندگی در کشورهای عضو و توسعه روابط با کشورهای دیگر است وظایفی را که اوراتم برای نیل به

اهداف خود بر عهده دارد به شرح زیر است:

(الف) تشویق تحقیقات و توزیع اطلاعات فنی

ب برقراری موازین یکنواخت حفاظتی به منظور حفظ سلامت کارگران و عامه مردم و اطمینان از اجرای آن  ج) تسهیل و تضمین سرمایه گذاری برای بوجود آوردن تاسیسات اساسی مورد نیاز جهت توسعه  انرژی هسته ای در اوراتم خصوصا از طریق تشویق مقاطعه کاران و مجریان طرح ها

د تضمین توزیع درست و مرتب مواد اولیه سوختهای هسته ای در کشورهای عضو

ه) کنترل صحیح و مستمر به منظور حصول اطمینان از اینکه مواد هسته ای در صف مقاصد اصولی  و پیش بینی شده مورد استفاده قرار میگیرد

و برقراری روابط با سازمانهای بین المللی و کشورهای دیگر به منظور تسهیل پیشرفت در زمینه  استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای

ارکان برای اوراتم ارکان پارلمانی اجرایی و قضایی پیش بینی شده است که عبارتند از مجمع عمومی  شورای وزیران کمیسیون و دیوان دادگستری شورای وزیران و کمیسیون اوراتم از هر جهت شبیه وزیران  و کمیسیون پیش بینی شده برای جامعه اقتصادی اروپا بود به موجب عهدنامه ادغام وظایف کمیسیون  و شورای وزیران اوراتم به عهده کمیسیون و شورای جامعه اروپایی واگذار گردید.

شورای اروپا

در تاریخ ۱۰ مه ۱۹۴۸ جنبشهای اروپایی با گرایشهای مختلف کنگره ای در شهر لاهه تشکیل  دادند که امروز به کنگره اروپا شهرت یافته است. در این کنگره پیامی به اتفاق آرا به تصویب رسید  که متضمن ۴ اصل بود

۱- ایجاد اروپای متحد ۲ – تصویب یک میثاق حقوق بشر ۳ – ایجاد دیوان دادگستری اروپایی ۴- ایجاد  یک مجمع پارلمانی

بر اساس تصمیمات کنگره لاهه شورای اروپا شکل گرفت و اساسنامه آن یکسال بعد در پنجم ماه  مه ۱۹۴۹ در لندن به تصویب رسید این سازمان نتیجه سازش بین دو نظریه متفاوت کشورهای  انگلستان و فرانسه بلژیک بود نظر انگلستان این بود که از رویه کلاسیک همکاری بین کشورها تجاوز  نشود. در حالی که نظر فرانسه و بلژیک براین اساس بود که سازمان مرکب باشد از نمایندگان مجالس  کشورها که با اکثریت آراء بتواند تصمیمات لازم را اتخاذ کنند و صلاحیت وسیعی داشته باشند. لازم به  ذکر است در شورای اروپا دولت واتیکان دارای یک عضو ناظر و اسرائیل دارای دو عضو ناظر است. شورای  اروپا دارای ۳ رکن است

۱ کمیته وزیران از وزرای خارجه کشورهای عضو تشکیل میشود.

۲ مجمع پارلمانی رکن مشورتی شورای اروپا است. مجمع باید متشکل از اعضای مجالس  مقننه کشورهای مختلف عضو باشد. کرسیهای مجمع به تناسب تعداد نمایندگانی که باید از هر کشور  به آن مجمع اعزام شوند میان آنها توزیع میشود کشورهای بزرگ آلمان ایتالیا، بریتانیا و فرانسه) ۱۸  کرسی به اسپانیا ،۱۲ ترکیه و هر یک از کشورهای بلژیک پرتغال یونان و هلند به هر یک از

کشورهای اتریش سوئد سوئیس ۶ به هر یک از کشورهای دانمارک و نروژ ۴ به ایرلند ۳ و نهایتا به  هر یک از کشورهای ایسلند قبرس لوکزامبورگ لیختن اشتالین مالت ۳ و به سن مارینو ۲ کرسی  تعلق گرفته است.

دبیر خانه از یک دبیر کل و دو معاون و تعدادی کارمند بین المللی تشکیل میشود.

مهمترین اقدامات شورای اروپا را میتوان به اختصار به قرار زیر برشمرد.

انعقاد معاهده اروپایی حقوق بشر (۱۹۵۰)

ایجاد جامعه کشاورزی اروپا (۱۹۵۱)

معاهده حل مسالمت آمیز اختلافات (۱۹۵۷)

منشور اجتماعی اروپا (۱۹۶۱)

معاهدات دوبلین (۱۹۵۵)

معاهدات استراسبورگ (۱۹۷۷)

معاهده حمایت از آثار معماری (۱۹۸۵)

معاهده اروپایی شناسایی شخصیت حقوقی سازمانهای بین المللی غیر دولتی (۱۹۸۶)

معاهده منع شکنجه و مجازاتها و رفتارهای غیر انسانی و تحقیر آمیز (۱۹۸۷)

جامعه اروپایی زغال سنگ و فولاد (۱۹۵۲)

با پایان جنگ دوم جهانی و بروز جو همکاری بین اهداف آلمان و فرانسه و با توجه به علاقه طرفین  در نیل به پیشرفت کشور خود وحتی پیشرفت کل قاره اروپا دولت فرانسه بنا به پیشنهاد  شومان (SCHUMAN طرحی به دولت آلمان ارائه کرد که به موجب آن تمام محصول زغال سنگ  وفولاد دو کشور در اختیار یک هیات بلند پایه یا مرجع عالی مشترک قرار گیرد و تمام کشورها حق  شرکت در آن را داشته باشند. این اقدام به منزله نخستین گام جهت ایجاد یک جامعه اروپایی محسوب  می شد. هدف از تاسیس این اتحادیه ایجاد بازار مشترکی مرکب از مصرف کنندگان تمام دولت های  عضو بود. بازار مشترک برچند اصل مختلف متکی بوده است.

۱ حذف حقوق گمرکی ۲ محدودیت کمی گردش کالا – ممنوعیت مقرارت تبعیضی ۴ –

مددرسانی مالی و اهانت دولتها

تشکیل این اتحادیه از طرف بانیان نیز به منظور عبور از مرحله ملی و مرحله ای در راه وحدت  اروپا (فوق ملی بوده و اتحادیه اولین جلوه وحدت اروپا قلمداد میشود وژان مونه نیز این اتحادیه را  جلوه گاه وحدت اروپا خواند جامعه اروپایی زغال و فولاد که مرکز آن در لوکزامبورگ است از چهار رکن  تشکیل شده است

۱ شورای وزیران که خطوط کلی سیاست جامعه را تضمین میکنند.

۲ – قدرت عالی با هیات عالی که به موجب عهدنامه ادغام در کمیسیون جامعه اقتصادی اروپا  بازار مشترک ادغام شد و از آن تاریخ به بعد وظایف هیات عالی به عهده کمیسیون جامعه اقتصادی در  اروپا سپرده شده است.

سازمان  ی

پارلمان (مجمع عمومی متشکل از نمایندگان ۱۲ کشور عضو که از جانب ملتهای اروپایی  انتخاب شده و قدرت عالی و کمیسیون جامعه را کنترل میکند و نظرهایی مشورتی به آنها ارائه می دهد.

بر اساس طرح ادغام و ظیفه . مجمع عمومی جامعه زغال و فولاد نیز در ۱۹۸۵ به مجمع جامعه های  اروپائی که به پارلمان اروپا معروف است واگذار گردید.

-۴- دیوان دادگستری این دیوان به مسائل حقوقی تعارض قوانین شکایات و دعاوی مربوط به اجرا  یا عدم اجرای مواد عهدنامه پایه و نظایر آن رسیدگی میکند و اختلافات میان دولت ها و صاحبان صنایع  راحل و فصل می نماید.

دیوان جامعه زغال و فولاد نیز از اول ژانویه ۱۹۵۸ در دیوان اروپایی که مشترک بین جوامع سه  گانه است ادغام شد.

اتحادیه اروپایی

اتحاد مقدس در سال ۱۸۱۵ اولین اقدام عملی و موثر در ایجاد اتحاد اروپا به شمار می آید. بعد از  جنگ جهانی شاهد ایجاد قراردادهایی در قالب اتحادیه های اقتصادی هستیم در این راستا اتحادیه  اقتصادی بلژیک لوکزامبورگ برمبنای قرار داد ۱۹۲۱ و با تاکید بر وحدت گمرکی تشکیل شد. پس از  انقلاب این اتحادیه با عضویت کشور هلند در سال ۱۹۴۴ به اتحادیه نیلوکس تبدیل شد. پس از جنگ  جهانی دوم بازسازی اروپای جنگ زده و مقابله با اتحاد جماهیر شوروی و جنبش کمونیستی ضرورت  ایجاد یک اتحادیه اروپایی منسجم را بیش از پیش محسوس ساخت به منظور دستیابی به چنین  اهدافی از بعد نظامی پیمان آتلانتیک شمالی ناتو بوجود آمد و از بعد اقتصادی و سیاسی سازمان  همکاران اقتصادی اروپا و شورای اروپا تاسیس شد اتحادیه اسکاندیناوی با عضویت سوئد، نروژ  بلژیک و فنلاند در ۱۹۴۵ بنیاد گرفت و بر اساس آن انتقال نیروی کار در این اتحادیه آزاد شناخته شد. در  کنفرانس ژوئن ۱۹۵۵ در مینا» وزرای امور خارجه عضو اتحادیه اروپایی غربی زغال سنگ و فولاد  قطعنامه هایی را در مورد اتحاد کامل اروپا به تصویب رساندند و کمیته خاصی را مامور بررسی و ارائه  طرحی برای ایجاد یک بازار مشترک اروپا و یک اتحادیه اتمی تعیین کردند جهت تحقیق وحدت اروپا  در ابعاد سیاسی اقتصادی نظامی وغیره در سالهای بعد از تشکیل جامعه اقتصادی اروپا کوشش های  زیادی از طرف دولتهای عضو مبذول شد. در این راستا در تاریخ ۱۰ و ۹ دسامبر ۱۹۹۱ کنفرانس در  شهر ماستریخت هلند برگزار شد که منجر به انعقاد عهدنامه ای گردید که در ۷ فوریه ۱۹۹۲ تحت  عنوان معاهده اتحادیه اروپایی به امضا رسید. این پیمان با ۱۰ ماه تاخیر از اول نوامبر ۱۹۹۳ به اجرا  آمد. قسمت اعظم این معاهده از معاهده ۱۹۵۷ رم اقتباس شده است. معاهده ماستریخت اهداف  اعضای جامعه اقتصادی اروپا را به قرار زیر بیان می دارد

۱ بهبود پیشرفت اجتماعی و اقتصادی به صورت متعادل و پایا ایجاد اتحاد اقتصادی و در نهایت

پول واحد

۲ اظهار و بیان هویت بین المللی خود از طریق اعمال سیاست خارجی و امنیت مشترک

تقویت و حمایت از حقوق و منافع ملتهای عضو این معاهده از طریق اعلام تابعیت مشترک

توسعه همکاری نزدیک در تشکیلات قضایی

اعضای اتحادیه اروپایی عبارتند از:

انگلستان فرانسه آلمان بلژیک لوگزامبورگ هلند یونان ایتالیا، ایرلند، اسپانیا، پرتغال  دانمارک، اتریش، فنلاند و سوئد سه کشور اخیر در سال ۱۹۹۵ میلادی به این جامعه پیوسته اند.

اهداف اتحادیه اروپایی

۱- حذف حقوق گمرکی و محدودیتهای حجمی در واردات و صادرات و سایر محدودیت های مسابه

بین اعضاء.

۲ – برقراری تعرفه گمرکی و یک سیاست مشترک بازرگانی نسبت به کشورهای ثالث.

حذف موانع آزادی نقل و انتقالات اشخاص خدمات و سرمایه بین کشورهای عضو

۴- اتخاذ یک سیاست مشترک کشاورزی

۵- اتخاذ یک سیاست مشترک حمل و نقل

-۶- ایجاد سیستمی که وجود رقابت صحیح را در بازار تضمین کند.

۷ – هماهنگ کردن سیاستهای اقتصادی و پیشگیری از عدم موازنه پرداخت ها در کشورهای عضو  نزدیک کردن قوانین کشورهای عضو جهت پیشرفت بازار مشترک

ایجاد یک صندوق اروپایی سرمایه گذاری به منظور بهبود شرایط استخدامی کارگران و بالا بردن

سطح زندگی آنان

۱۰- تاسیس یک بانک سرمایه گذاری اروپایی که تسهیلات لازم را برای توسعه اقتصادی  اتحادیه از طریق تامین پولی جدید فراهم کند.

۱۱ مشارکت با کشورها و سرزمینهای ماوراء بحار برای افزایش سطح مبادلات و پی گیری  مشترک فعالیت های توسعه اقتصادی و اجتماعی

ارکان اتحادیه اروپایی

ارکان جامعه اقتصادی اروپا عبارتند از:

ا – شورای وزیران – – کمیسیون – پارلمان – شورای اروپایی ۵ – دیوان دادگستری

شورای وزیران این شورا از ۱۵ وزیر امور خارجه دولتهای عضو تشکیل میشود. شورای وزیران  در واقع نقش تصمیم گیرنده جامعه را دارد شورای وزیران نقش مهمی در برقراری وحدت گمرکی  سیاستهای مشترک کشاورزی تجاری ایفا کرده است.

۲ کمیسیون از هفده عضو آلمان فدرال فرانسه انگلستان اسپانیا و ایتالیا هر یک دو عضو و  سایر اعضا هر کدام یک عضو تشکیل میشود کمیسیون نقش کابینه اتحاد اقتصادی اروپا را دارد و به  عنوان بازوی اجرایی آن بر اجرای مصوبات شورای وزیران نظارت میکند رئیس کمیسون و پنج معاون و  برای مدت ۴ سال به اتفاق آراء انتخاب میشوند.

پارلمان اروپا پارلمان نقش قوه اتحادیه اروپایی را دارد که برنحوه اجرایی قوانین و مقرارت  نظارت میکند و مورد مشاوره قرار میگیرد تا قبل از ۱۹۷۹ نمایندگان پارلمان را مردم انتخاب نمی  کردند بلکه مجالس ملی اعضا را طبق مقرارت و نظامات داخلی آنها تعیین میکردند. در حال حاضر

پارلمان اروپا از ۵۶۷ نماینده که مستقیما توسط شهروندان ۱۵ کشور عضو انتخاب می شوند، تشکیل  می شود. دوره نمایندگی اعضای پارلمان ۵ سال است پارلمان اروپایی تنها مجمع جهانی است که امور  مربوط به آن در سه شهر از سه کشور مختلف انجام میشود مقر دبیرخانه پارلمان در شهر لوگزامبورگ  قرار دارد. اجلاس های آن در استراسبورگ فرانسه تشکیل میشود و بلاخره کمیسیون های پارلمان در  بروکسل برگزار میشود.

وظایف پارلمان اروپایی

(الف) ارائه نظرات و توصیه هایی در رابطه با وضع مقرارت و قوانین

ب اعمال نظارت و کنترل برارکان اتحادیه خصوصا شورای وزیران و کمیسیون

۴- شورای اروپایی شورای اروپایی را نباید با شورای اروپا که در سال ۱۹۴۹ در لندن تاسیس  شده است و در حال حاضر ۴۰ دولت اروپایی عضو آن میباشند اشتباه گرفت مقر شورای اروپایی  استراسبورگ است و وظیفه آن بررسی وضع حقوق بشر رعایت آزارها و دموکراسی در اروپاست. شورای  اروپایی در واقع از اجلاس روسای دولتهای عضو اتحادیه تشکیل میشود. این شورا به دعوت ریاست  کشوری که ریاست اتحادیه اروپایی را بر عهده دارد تشکیل میشود و علاوه بر این رئیس کمیسیون  اروپایی نیز در آن عضویت دارد. اولین اجلاس رسمی شورای اروپایی در مارس ۱۹۷۵ به ریاست رئیس  جمهور ایرلند (دوبلین) برگزار شد تصمیمات شورای اروپایی باید برای اجرا پس از طی تشریفات  قانونی از طریق کمیسیون اروپایی تنفیذ و با مسئولیت آن اجرا شود شورای اروپا عنوانی است که به  پیشنهاد ژیسکار دستن رئیس جمهور سابق فرانسه به کنفرانس سران کشورهای عضو اتحادیه اروپا داده  شده است. با امضای معاهده ای که از اول ژوئیه ۱۹۸۷ به اجرا درآمد و سند واحد اروپا » نام گرفت  شورای مذبور شکل قانونی یافت و رکن اصلی جامعه اروپا گردید.

دیوان دادگستری مرجع قضایی اتحادیه اروپاست و بر اجرای مفاد معاهده رم ۱۹۵۷ که  قانون اساسی اتحادیه به شمار میاید نظارت میکند دیوان در ابتدای تاسیس از هفت قاضی و دو  دادیار تشکیل میشد ولی با افزایش اعضای این اتحادیه تعداد قضات نیز اول ژانویه ۱۹۸۶ به ۱۳ قاضی  افزایش یافت قضات دیوان برای مدت ۶ سال توسط کشورهای عضو و با اتفاق آراء برگزیده میشوند.  صلاحیت دیوان دادگستری اروپا صلاحیت تدافعی است و پیچیدگی خاص خود را داراست. زیرا دیوان  گاه مانند یک دادگاه اداری عمل میکند و گاه مانند یک دادگاه بین المللی دیوان در مقام دادگاهی  اداری همانند شورای دولتی فرانسه به شکایات مربوط به اجحاف و تعهدی و تجاوز از اختیارات اداری  رسیدگی میکند و یا اصولا مثل هر دادگاه عمومی دیگر دادخواستهای مربوط به ابطال اعمال حقوقی  و امور رسیدگی قرار میدهد دیوان در مقام دستگاه قضایی بین المللی یک رکن ناظم است و به  اختلافاتی که میان کشورهای عضو با یک کشور عضو و مرجع عالی پدید آمده است رسیدگی میکند

سازمانهای منطقه ای آسیایی و آفریقایی

۱- سازمان همکاری و اقتصادی (اکو)

سازمان آرسی دی در پی کنفرانس نخست وزیران سه کشور ایران، پاکستان و ترکیه که در  ژویه ۱۹۶۴ در استانبول برگزار شده تشکیل شد. در اعلامیه پایانی کنفرانس مذبور عمده ترین اهداف  سازمان همکاری عمران منطقه ای به قرار زیر اعلام شد

۱- ایجاد مبادلات آزاد تجاری بین کشورهای عضو از طریق عقد قراردادهای بازرگانی

۲ – ایجاد زمینه لازم برای همکاری اتاقهای با زرگانی سه کشور

بهبود خطوط حمل و نقل هوایی در داخل منطقه

– فعالیت مشترک در زمینه بهبود وضع کشتیرانی

توسعه جهانگردی منطقه

۶- تهیه اجرای طرحهای اقتصادی و صنعتی مشترک

فعالیت های کشورهای عضو آر سی دی بر مبنای عهدنامه از میر ۱۳۵۵ ٫۱۹۷۶ صورت می گرفت.  سازمان همکاری عمران منطقه ای دارای ۶ رکن اصلی و ۷ کمیته ثابت بود. ارکان اصلی عبارتند از:

۱ شورای وزیران ۲ شورای برنامه ریزی – کمیته هماهنگی – کمیته های فنی ۵ شورای قائم  مقامان ۶ دبیر خانه

این سازمان برنامه های خود را تحت هدف کمیته ثابت دنبال میکرد این کمیته ها عبارت بودند.  از کمیته های

۱ – بازرگانی -۲- صنایع و نفت – کشاورزی -۴ همکاری فنی و علوم اداری -۵ امور اطلاعات  و جهانگردی -۶- فرهنگی ۷ حمل و نقل و ارتباطات در مورد عملکرد آر سی دی می توان گفت که  برخلاف آنچه در اساسنامه سازمان و گفتار مقامات کشورهای عضو بر آن تاکید می شود، میزان مبادلات  در چهار چوب مقرارت آر سی دی بسیار ناچیز بوده و اغلب به صورت روابط بازرگانی دو جانبه بوده  است. آر سی دی از نظر بهبود روابط سیاسی و فرهنگی بهداشتی و آموزشی موفقیت بیشتری داشت تا  اجرای پروژه های صنعتی و کشاورزی و همچنین برقراری تعرفه های رجحانی برای کالاهای حاصل از  اجرای پروژه های مشترک پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران فعالیتهای آر سی دی به علت عدم  همکاری با آن سازمان به حالت رکود در آمد به طوری که در دی ماه ۱۳۵۹ تصمیم به انحلان آن  گرفته شد. در چارچوب ساختار تشکیلاتی همکاری عمران منطقه ای شورای برنامه ریزی هدایت  کننده های کمیته های هفت گانه بود و گزارشهای کمیته هماهنگی را بررسی و پیشنهادهای ارائه شده  را پس از تایید شورای وزیران آماده میساخت شورای برنامه ریزی هر سال دوباره هر بار در یک کشور  پس از اجلاس کمیته ها هماهنگی تشکیل جلسه میداد اعضای شورای برنامه ریزی را وزیران یا  روسای برنامه ریزی سه کشور تشکیل می دادند در حقیقت دهه اول تشکیل همکاری عمران منطقه  ای با موفقیت چندانی مقرون نبود اما پس از آن درسه کشور با اجرای طرحهای مهم مثل طرح تولید  آلومینیوم در ایران کاغذ و بلبرینگ در پاکستان و تدوین اساسنامه بانک سرمایه گذاری و توسعه و نیز  پیش نویس مقررات همکارهای گمرکی تعرفه ای گامهای موثری در راستای اهداف این سازمان

برداشته شد. علی رقم انحلال سازمان آر سی دی حس هکاری سه جانبه بین کشورهای ایران پاکستان  و ترکیه از بین نرفت بلکه به دلایل مختلف سیاسی و اقتصادی این همکاری ها افزایش یافت از دلایل  مهم حفظ این همکاری سه جانبه برای ایران میتوان به وقوع جنگ تحمیلی و همکاری گسترده اعراب  با عراق انزوای نسبی سیاسی و اقتصادی ایران به همچنین وجود اصل همکاری و ارتباط با کشورهای  همسایه مسلمانان جهان سوم به عنوان یکی از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اشاره  کرد پاکستان نیز به دلیل اختلافات خود با هند وجود نا آرامی داخلی به دنبال کسب وجهه سیاسی  در منطقه بود. و بالاخره ترکیه نیز به دلایل مختلف داخلی منطقه ای و بین المللی خواهان گسترش  و روابط خود با ایران و پاکستان بود. لذا همکاری سه جانبه ایران پاکستان و ترکیه در قالب جدید  سازمان همکاری اقتصادی (اکو) از نهم بهمن ماه ۱۳۶۳ مجددا آغاز شد. در ابتدا روابط کشورها  در سازمان در سطح معاونان وزرات خارجه سه کشور صورت گرفت و سازمان مذبور تنها چهار کمیته  تخصصی داشت که کلیه فعالیتهای اقتصادی کشاورزی علمی را شامل میباشد در کنفرانس وزیران  خارجه کشورهای عضو اکو در اسلام آباد خرداد ۱۳۶۹ پروتکل اصلاحی عهدنامه از میر (۱۹۷۶) تهیه  و امضا شد بر اساس این پروتکل سطح اکو از شورای معاونان به شورای وزیران ارتقاء و همچنین کمیته ها  فنی آن به ۷ کمیته افزایش یافت.

اولین اجلاس سران کشورهای عضو اکو در ۲۷ و ۲۸ بهمن ماه ۱۳۷۰ (۱۹۹۲) در تهران تشکیل  شد. این اجلاس که با تحولات شگرف جهانی توام بود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. زیرا در خلال  این اجلاس کشورهای تازه استقلال یافته آسیایی میانه و قفقاز تمایل خود را برای پیوستن به این  سازمان اعلام کردند نتایج اجلاس تهران عبارت بود از:

-۱ توافق در جهت تلاش برای تقویت اکو

-۲- پذیرش عضویت جمهوریهای آذربایجان ترکمنستان ،تاجیکستان، از بکستان و قرقیزستان

توافق مبنی بر مشارکت جامعه ترک قبرس در فعالیت اکو

-۴- توافق مبنی در حمایت از حقوق انسانی مردم جامو و کشمیر

توافق مبنی بر پشتیبانی برای یافتن یک راه حل سریع سیاسی در افغانستان

توافق بر انجام کوششهای لازم جهت رفع نهایی کلیه موانع تعرفه ای وغیر تعرفه ای ونیز

یارانه صادرات

توافق مبنی بر توصیه شورای وزیران از جهت اجرای تصمیمات و توسعه همکاری ها در زمینه  حمل و نقل از تباطات انرژی صنعت و کشاورزی دومین اجلاس سران در ۱۵ و ۱۶ تیرماه  ۱۳۷۲ (۱۹۹۳) با شرکت ده عضو در استانبول برگزار شد محورهای اصلی مذاکرات و مورد  توافق عبارت بودند از تجارت ارتباطات انرژی صنعت کشاورزی جهانگردی همکارهای  زیست محیطی از تباط با سازمانهای بین المللی و استقبال از همکاری بانک توسعه اسلامی

در اجرای طرحهای مشترک در بخش ارتباطات

سومین اجلاس سران در ۲۳ و ۲۴ اسفند ماه ۱۳۷۳ در اسلام آباد تشکیل شد که از نتایج آن  می توان به موارد زیر اشاره کرد ۱ تاسیس بانک تجارت و توسعه در ترکیه -۲ تاسیس شرکت بیمه اکو  امضای موافقیت نامه تسهیل صدور روادیه میان کشورهای عضو سازمان ۴ – امضای موافقت نامه

ترانزیت تجاری ۵ احیای فعالیت موسسه فرهنگی اکو که مقر اصلی آن تهران تعیین شد ۶ تاسیس  بنیاد علمی اکو که مقر اصلی در اسلام آباد خواهد بود – امضای یا دادشت تفاهمی با برنامه توسعه ملل  متحد (UNDP) و برنامه ملل متحد برای کنترل مواد مخدر (UNDCP)

سازمان اکو دارای ارکان زیر است

-۱ شورای وزیران عالی ترین رکن سازمان ۲ شورای قائم مقامان – شورای برنامه ریزان -۴  کمیته های فنی مانند کمیته های اقتصادی بازرگانی کمیته صنعتی وفنی حمل ونقل  ارتباطات کشاورزی علمی و آموزشی و فرهنگی انرژی و زیر بنایی در امور عمومی ۵- دبیر  خانه

اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (آسه آن)

در سال ۱۹۶۷ اتحادیه کشورهای جنوب شرقی آسیا موسوم به “آ سه آن” متشکل از کشورهای  مالزی، اندونزی سنگاپور تایلند و فیلیپین و از سال ۱۹۸۴ با پذیرش برونئی بوجود آمد. در کنفرانس  جاکار تا (۱۹۹۶) تصمیم گرفته شد که کامبوج ولائوس به ترتیب در سالهای ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ به آسه آن  به پیوندند. اتحادیه مذکور در اولین بیانه خود تحت عنوان بیانه بانکوک اساسنامه اتحادیه ) هدف عمده  را برای ایجاد روح برابری و همکاری و مشارکت میان ملل آسیایی جنوب شرقی در زمینه های فرهنگی  اجتماعی اقتصادی و تکنیکی استوار ساخت سپس اتحادیه مذکور مسائلی مانند محیط زیست حقوق  بشر دموکراسی را که ارتباط تنگاتنگی با آینده کشورهای عضو و روابط آنها با جامعه بین المللی دارد و  لحاظ کرده است رکن اصلی این سازمان شورای وزیران امور خارجه است سازمان کشورهای جنوب  شرقی آسیا پس از خروج نیروهای ایالات متحده آمریکا از خاک ویتنام (۱۹۷۵)

و تغییراتی که در کامبوج بوجود آمده و بویژه پس از تحولات بعد از جنگ سرد از لحاظ سیاسی  فعال تر شده است. آ سه آن برای اینکه حوزه نفوذ خود را در جنوب شرق و جنوب آسیا و سایر نقاط  جهان گسترش دهد تا از همگرایی وسیع تری برخوردار شود. تلاش نمود تا در درجه اول خود را با  کشورهای پیشرفته در حال توسعه و درجه دوم با سازمانها و مجامع اقتصادی همسو کند چنانچه گامهایی

برای  نزدیکی با سازمان همکاریهای اقتصادی اکو برداشته است.

” – سه – آن در زمینه همکاریهای منطقه ای در بعد روابط خارجی خود اهمیت زیادی قائل  است و در این راستا از ابراز تمایل با هر کشوری که بخواهد توان – سه – آن را در زمینه های سیاسی  و اقتصادی و حتی نظامی بالا ببرد دریغ نکرده است. از این دیدگاه است که آمریکا همیشه علاقمند بوده  است تا با این اتحادیه همکاری جدی داشته باشد. کما اینکه بیش از دودهه است که به این همکارها  ادامه داده است و این مسئله را دال برگرمی روابط خود با آ – سه – آن میداند آمریکا از اقدام رهبران  این اتحادیه در مورد گسترش نقش منطقه ای آن و مشورت با قدرتهای بزرگ جهان درباره مسائل  منطقه ای و امنیتی استقبال کرده است و به همین منظور با تشکیل مجمع امنیت منطقه ای آ سه آن  در بانکوک پایتخت تایلند طی ماه ژوییه ۱۸۸۴ مقامات بلند پایه آمریکا با وزیران امور خارجه اتحادیه

مذکور ملاقات کردند و این نشست را اقدام مثبتی برای برقراری ثبات شرق آسیا دانستند و در راستای  استراتژی کشورهای عضو ۱ سه آن برای توسعه و گسترش روابط خارجی و قدرت جاذبه این اتحادیه

سازمان های بین استی

نمایندگان کشورهای آمریکا کانادا استرلیا، نیوزلند ژاپن کره جنوبی اتحادیه اروپا، روسیه، ویتنام  لائوس و گینه در مجمع امنیتی | سه آن شرکت کردند که این به تنهایی نشانگر وسعت حوزه نفوذ  اتحادیه مذکور در منطقه میباشد که ۱- سه آن به دنبال ایفای نقش در آن حوزه میباشد.

اتحادیه عرب اتحادیه کشورهای عربی

اتحادیه عرب نخستین سازمان بین المللی است که بین کشورهای عربی – اسلامی در ۱۹۲۵ و به  ابتکار مصر تاسیس گردید طرح پیشنهاد مصر در اولین کنگره دولتهای عربی از طرف اعضای حاضر  یعنی مصر، عربستان صعودی عراق، سوریه، لبنان، یمن واردن امضاء و تایید شد. و بزودی به تصویب  مقامات داخلی این دولتها رسید قرار داد تشکیل اتحادیه عرب الحاق سایر دول عرب را نیز به  اتحادیه پیش بینی کرده بود و بدین ترتیب دیگر دولتهای عرب که بعد از جنگ جهانی دوم به  استقلال رسیدند یکی بعد از دیگری به اتحادیه پیوستند در حال حاضر اتحادیه عرب تمام کشورهای  عرب زبان شامل ۲۱ کشور از آسیا و آفریقا آزادی بخش فلسطین را در بر میگردد که عبارتند از: مصر  عربستان، عراق، سوریه الجزایر اردن ،لبنان ،کویت امارات متحده عربی عمان، قطر، یمن، بحرین  سودان سومالی، تونس ،مراکش موریتانی لیبی جیبوتی سازمان آزادی بخش فلسطین هدف از  ایجاد اتحادیه عرب افزایش همبستگی دولتهای عربی و همکاری در زمینه های سیاسی اقتصادی  فرهنگی اجتماعی بهداشتی مخابراتی پلیسی و امور قضائی است. مع ذالک همکاری سیاسی مهمترین  عامل ایجاد اتحادیه است. و اتحادیه کوشش داشته از طرفی به استقلال سرزمین های عرب که در  گذشته هنوز تحت تسلط دولتهای خارجی قرار داشتند کمک کند و از طرف دیگر تمامیت ارضی  و استقلال دولتهای عضو را حفظ نمایند. در سال ۱۹۵۰ یک قرار داد و دفاع متقابل نیز شبیه قرار داد  دفاعی پیمان آتلانتیک شمالی مابین دولتهای عضو اتحادیه به امضا رسید اتحادیه که مرکزش در  قاهره است از ۳ شورا چند کمیسیون و یک دبیر خانه تشکیل شده است.

الف) شورا -۱ شورای اتحادیه که رکن عالی سازمان مباشد و از نخست وزیران دول عضو تشکیل  می گردد ۲ شورای دفاع که متشکل از وزیران امور خارجه و دفاع کشورهای عضو می باشد ۳ – شورای  اقتصادی است که جهت هماهنگ کردن سیاستهای اقتصادی از وزیران امور اقتصادی تشکیل می گردد.

ب کمیسیون اتحایه که تمام کشورهای عضو در آن مشارکت دارند مامور تامین همکاری میان  کشورهای عضو میباشند

(ج) دبیر خانه دبیر کل در راس دبیر خانه ها میباشد که با نظر اکثریت دوسوم اعضای اتحادیه از  میان سفرای عرب انتخاب و اداره امور اتحادیه را بر عهده می گیرد.

از سال ۱۹۶۴ به دعوت جمال عبد الناصر رهبر مصر روسای عرب در کنفرانس نهایی گرد هم می  آیند و مسائل مهم سیاسی نظامی اقتصادی مورد علاقه خویش را به گفتگو می گذارند. بنحویکه  کنفرانس سران عرب اینک به صورت یک رکن عالی اتحادیه عرب درآمده است.

اهداف اتحادیه

۱ – تقویت روابط میان کشورهای عضو و گسترش همکاری آنان در قلمرو اموری است که از آنها یاد کردیم.

– هماهنگی فعالیتهای سیاسی

حفظ استقلال و حاکمیت و دفاع از منافع کشورهای عرب است. از لحاظ فرهنگی پیمان ۲۷  نوامبر ۱۹۴۷ زمینه ای برای همکاری میان کشورها در جهت مبادله استاد و دانشجو و برپایی کنفرانس  های علمی فراهم آورده است.

-۴- اتحادیه در جهت همکاری اقتصادی اعضا فعال بود از جمله تاسیس بانک توسعه عرب  و تاسیس شرکت عربی دریا نوردی و شرکت عربی لوله های نفتی و کمیسیون اقتصادی و مالی اقداماتی در  این قلمرو به عمل آورده است.

-۵- اصل همکاری برای استخراج منابع ملی

اتحادیه از طرح سیاسی خاصی پیروی میکرد که در مقابله » و «ستیز خلاصه می شد. از  لحاظ نظامی اقدامات اتحادیه بسیار نا امید کننده بود همبستگی کشورهای عرب در قبال مسئله  فلسطین تا قبل از انعقاد معاهده کمپ دیوید دیوید که مصر را از پیکره جهان اسلام و عرب جوانمرد  و تلاشهای اخیری که جهت انشقاق در بین کشورهای عضو صورت میگیرد نمایان بوده است از لحاظ  اقتصادی اتحادیه کشورهای عضو را از ایجاد هر گونه را بطه اقتصادی با اسرائیل برحذر داشته و مقرراتی  انتقام جویانه به ضد کشورهایی پیش بینی کرده است که به این تحذیر پشت پا می زنند.

از لحاظ سیاسی نظامی نیز حمایت و هدایت سران عرب که در کنفرانس ۱۹۶۴ اسکندریه به گرد  آمده بودند سازمان آزاد بخش فلسطین (ساف) بوجود آمده و ارتشی فلسطینی برای آن تدارک دیده  و حمایت نمودند. با همه این احوال به لحاظ بحرانهای شدیدی که دامن گیر آن بوده شکافهایی پدید  آمده است. کشورهای عضو این اتحادیه همراه به مصر که در میان آنان اقتدار خاص داشته و همچنین  موضعگیری های سیاسی متفاوت اردن از اتحادیه بدیده ی تردید نگریسته اند عراق با اتحاد به لحاظ  عضویت در پیمان بغداد یا مسئله کویت اختلافات عمیقی داشته است. پس از انعقاد موافقت نامه های  کمپ دیوید که بین کشورهای عرب شکافی عمیق بوجود آورد و مصر را از صف مقدم جبهه کارزار علیه  اسرائیل جدا و او را در کنار این رژیم اشغالگر قرار داد مقر اتحادیه کشورهای عرب در ۱۹۷۷ از قاهره به  تونس انتقال یافت و کشورهای عرب تصمیم گرفتند مصر را از اتحادیه اخراج نمایند ولی مجددا از  سالهای ۸۴-۱۹۸۳ مصر بتدریج با کشورهای عرب روابطش را بهبود بخشید به طوریکه مجددا در اواخر  دهه ۱۹۸۰ مصر به اتحادیه بازگشت و مقر اتحادیه نیز در ۳۱ اکتبر ۱۹۹۰ به قاهره انتقال یافت.

۴- سازمانهای آفریقایی

در ابتدای قرن بیستم با وجود استقلال متزلزل مراکش که سرانجام در ۱۹۱۲ تحت الحمایه  فرانسه شده و یا ایتوپی در این خطه هیچ کشور مستقلی دیده نمی شد اما در حال حاضر بر عکس  دوران گذشته هیچ مستعمره ای به معنای خاص کلمه در افریقا یافت نمیشود.

از جمله مشخصات سازمانهای بین المللی آفریقایی عبارتند از:

۱- زیاد بودن شمار این سازمانها ناشی از زیاد بودن تعداد کشورهای آفریقایی که بالغ بر ۵۰ کشور  میباشند بوده است و دیگر اینکه این سازمانها با اینکه بظاهر عمر چندانی نداشته اند در مدت حیات  کوتاه خود پیوسته جای خودرا به سازمانهای دیگر داده و یا این که به طور کلی از میان رفته اند

چنانچه سازمان مشترک آفریقا و مالا گاسی که در ۱۹۶۶ بوجود آمده بود در ۱۹۸۵ و جامعه آفریقای  شرقی که در ۱۹۶۶ تاسیس شده بود در ۱۹۷۷ منحل گردید و جز نامی از آنان باقی نمانده است.

۲- اما تنوع این سازمانها که خود ناشی از اهداف مختلف سیاسی یا اقتصادی آنها متغیر بودن  سهمیه جغرافیایی متعلق به این سازمانها بوده است قلمرو سازمانهای آفریقایی را گاه به سه کشور و  زمانی به تعدادی بیشتر و در مواردی به همه کشورهای آفریقائی بسط داده است.

ه سازمان وحدت آفریقا (اتحادیه آفریقایی

سازمان وحدت آفریقا در ۲۵ ماه مه ۱۹۶۳ با کوشش و تلاش فراوان هایله سلاسی امپراطور اتیوپی  در آدیس آبابا پایتخت این کشور تشکیل گردید هدف از ایجاد این سازمان در درجه اول کمک به  گروههای پرشمار اقوام آفریقایی بود که در آن زمان هنوز در قید استعمار دولتهای اروپایی بودند.  تا به استقلال سیاسی نائل شوند. در مرحله دوم سازمان قصد داشت تمام کشورهای قاره آفریقا را  در چارچوب یک واحد سیاسی متحد یا فدراسیون قرار دهد و از آنجا دلیل نامگذاری آن سازمان

وحدت آفریقا روشن میشود.

سازمان وحدت آفریقا تمام کشورهای قاره آفریقا را در بر میگیرد. آخرین آنها جمهوری آفریقای  جنوبی بود که پس از محو رژیم آپار تاید در بهار (۱۳۷۳ (۱۹۹۴) به عنوان پنجاه و یکمین عضو این  سازمان در آمد.

استراتژی سازمان وحدت آفریقا بر پنج اصل استوار است

۱ برابری مطلق دولتهای عضو سازمان

۲- عدم دخالت در امور داخلی دیگران

– غیر قابل تغییر بدون مرزهای شناخته شده بین المللی که کشورهای آفریقایی را در برمی گیرد.

۴  – شناسایی ویژگی های منطقه ای برای دول مناطق مختلف قاره و اجازه تاسیس تشکیلات

حل اختلافات دول آفریقایی به شیوه های مسالمت آمیز از قبیل گفتگو میانجیگری آشتی با داوری

منطقه ای برای همکاری و بهره گیری از این ویژگیها

این سازمان ساختاری همانند دیگر سازمانهای آفریقایی دارد و از ارکان زیر ترکیب یافته است.

-۱ کنفرانس سران کشورها و دولتها که رکن عالی سازمان است.

شورای وزیران که از وزیران خارجه کشورهای عضو تشکیل شده و سالیانه دو اجلاس دارد

و با اکثریت – اعضا رای گیری در آن انجام می شود.

دبیر خانه دائم که تحت سرپرستی یک دبیر کل اداری قرار دارد.

راه رسیدن به وحدت میان دولتهای عضو با توجه به دیدگاههای موجود بین آنها در مسائل  منطقه ای و بین المللی طولانی است. مخصوصا که مسائل متعدد دشواری در نقاط مختلف قاره وجود  دارد که دولتهای منطقه را رو در روی یکدیگر قرار میدهد چنانچه تاکنون آنان را درباره این  اختلافات بارها به جنگ واداشته است. برای مثال کافی است که به اختلافات متعدد دولت های عرب  آفریقایی شمالی لیبی چادو مصر – سودان کشورهای منطقه دریای سرخ و یا کشمکش های آفریقایی  جنوب غربی اندیشید که هر یک به تنهایی سد بزرگی در راه هدفها و فعالیت سازمان وحدت

آفریقاست. در راستای این هدف بود که سازمان وحدت آفریقا با تغییر نام و تجدید ساختار از آوریل  ۲۰۰۲ به نام اتحادیه آفریقایی فعالیت خود را دنبال میکند.

سازمان منطقه ای آمریکایی

در قاره آمریکا تنها سازمانی که در رسالتی کاملا قاره ای دارد سازمان کشورهای آمریکایی (بان  آمریکن است. قلمرو فعالیت حوزه عمل سایر سازمانهای آمریکایی محدودتر است. بدین لحاظ

سازمانهای آمریکایی را میتوان به ۴ گروه تقسیم کرد:

۱- سازمان کشورهای آمریکایی

-۲- سازمان کشورهای آمریکای مرکزی

– سازمان کشورهای آمریکای لاتین

-۴- سازمان کشورها حوزه کارائیب

۱ سازمان کشورهایی آمریکایی

از اوایل قرن نوزدهم میلادی و در پی اعلام دکترین مونرونه در سال ۱۸۲۳ دولت ایالات متحده  أمریکا سیاست وحدت و همبستگی قاره آمریکا را دنبال نموده است. دکترین مونروئه اعلام می داشت که  آمریکا متعلق به آمریکائیان است ولذا اجازه دخالت و توسعه جاه طلبی را به اروپائیان در این قاره  نخواهد داد. سیاست همکاری و همبستگی ملتهای آمریکایی در سالهای بعد نه تنها توسط ایالات  متحده بلکه از طرف دیگر کشورهای آمریکائی مخصوصا کلمبیای بزرگ و پرو تعقیب گردید. سیمون  بولیوار که در اوایل قرن نوزدهم در راس دولت کلمبیای بزرگ متشکل از اکوادور پاناما کلمبیا  ونزوئلای فعلی قرار داشت با کشورهای دیگر معاهداتی دوجانبه بست و طرح ایجاد کنگره نمایندگان  تام الاختیار را پی ریزی کرد که به موجب آن تشکیل کنفدراسیون از کلیه کشورهای آمریکایی  پیشنهاد میشد. به منظور علمی ساختن طرح سیمون بولیوار یکی از دولتمردان ایالات متحده آمریکا  که به نام جیمز بلین طرح مزبور را مجددا احیاء کرد بلین با تشکیل کنفرانس ۱۸۸۹ واشنگتن موفق  شد نظام اتحادیه کشورهای آمریکایی را پایه گذاری کند این اتحادیه کنفرانسهای متعددی برپا کرد  که در نهمین کنفرانس آن در بوگوتا کلمبیا) در ۱۹۴۸ منشور سازمان کشورهای آمریکایی به تصویب  رسید به موجب منشور بوگوتا اتحادیه کشورهای آمریکایی تغییر شکل داد و به صورت سازمان  کشورهای آمریکایی در آمد در حال حاضر سازمان کشورهای آمریکایی ۳۲ عضو دارد نمایندگان ایالات  متحده آمریکا کشورهای لاتین بجز کوبا کشورهای تازه استقلال یافته کارائیب گویان ترینیداد و  توباگو، باربادوس جامائیکا دومینکا و سنت لوسیا میباشند کانادا در ۲ فوریه ۱۹۷۲ در مقام ناظر دایم  به این سازمان راه یافت در ۲۷ نوامبر اکتبر ۱۹۸۹ سی و دومین عضو آن شد.

مهمترین ارکان سازمان عبارتند از:

-۱- کنفرانس دولتهای آمریکایی که بالاترین رکن سازمان است و نمایندگان همه دولتهای عضو  در آن شرکت دارند. هر سال یکبار تشکیل میشود.

کنفرانس مشورتی وزرای خارجه کشورهای عضو

سازمان های ہیں اسی

– شورای مدیریت متشکل از نمایندگان اعزامی که درحد سفید مقام دارند میباشد. این شورا

عهده دار اجرای تصمیمات کنفرانس دولتها و کنفرانس مشورتی وزرای امور خارجه است.

این شورا از زمان کنفرانس بوئنوس آیرس (۱۹۶۷) دائمی شده است شورای مدیریت خود دارای شورای  فرعی شامل شورای اقتصادی و اجتماعی شورای حقوقی و شورای فرهنگی میباشد.

۴ دبیرخانه که در سازمان بنام اتحادیه پان امریکن خوانده میشود رکن مرکزی و دائمی  سازمان است که در واشنگتن قرار دارد دبیر کل که مسئول اداره سازمان است برای مدت ۵  سال و توسط شورای مدیریت انتخاب میگردد در مورد همکاریهای اقتصادی کشورهای  آمریکایی باید گفت که در سال ۱۹۶۱ جان اف کندی رئیس جمهوری آمریکا برنامه بزرگ  اقتصادی خود بنام اتحاد برای پیشرفت داشت برای بهبود وضع اقتصادی کشورهای آمریکایی  لاتین طرح ریزی شده بود به تصویب کنفرانس پونتادل استه در اروگوئه رسانید.

در میان مردم منطقه آمریکا وجوه مشترک فراوانی از قبیل ،زبان فرهنگ، نژاد، مذهب، آرمانهای  وجود دارد که میزان همبستگی کشورهای آمریکائی و قدرت کارانی سازمان را افزایش داده است. از این  جهت محیط برای اتحاد و همکاری میان دولتهای این منطقه بسیار مساعد است. اما حضور کشور  قدرتمندی چون ایالات متحده آمریکا در سازمان کشورهای آمریکایی تا حدودی زیادی داده های مسئله  را تغییر داده است. ایالات متحده هم از نظر نژاد ویژگیهای دیگر و هم از نظر قدرت و ثروت با سایر  کشورهای آمریکایی و مرکزی و جنوبی تفاوت دارد و همین امر سبب شد که تعیین خط مشی سازمان  را در اختیار بگیرد بنابراین طبیعی است که بیشتر ملتهای آمریکایی مقاصد ایالات متحده را در سامان  امپریالیستی داشته و به آنها اعتماد نکنند.

-۲- سازمان کشورهای آمریکای مرکزی

تا سال ۱۸۲۱ سرزمین کشورهایی که امروزه اعضای سازمان کشورهای آمریکایی  مرکزی را تشکیل میدهند یعنی کاستاریکا گواتمالا نیکارا ،گونه هندوراس والسالوادور مجموعا  کشورهای غیر مستقل امارات کل گواتمالا را که در بند استعمار اسپانیا بود را تشکیل می داد. در  ژوئن ۱۸۲۳ کشور غیر مستقل مذکور به صورت کشور فدرال در آمد و نام ولایات متحده مرکزی را  به خود گرفت.

در ۱۴ اکتبر ۱۹۵۱ منشور سان سالوادور توسط پنج کشور آمریکای مرکزی به امضاء رسید. که  گامی مهم در جهت وحدت بخشیدن به آن کشورها به شمار میاید. این منشور کم مبنای تشکیل  سازمان کشورهای آمریکای مرکزی قرار گرفته است در نکات بسیاری از منشور ۱۹۴۸ بوگوتا راجع به سازمان  کشورهای آمریکایی الهام گرفته است. سازمان کشورهای آمریکایی مرکزی دارای ارکان اصلی زیر است.

ا شورای روسای جمهور ۲ کنفرانس وزرای امور خارجه ۳ شورای اقتصادی -۴- دفتر مرکزی ۵ دبیر خانه  بازار مشترک کشورهای آمریکای مرکزی تا سال ۱۹۶۹ که سال بحران جنگ فوتبال» نامیده میشود.  یکی از موفق ترین اتحادیه های اقتصادی بین کشورهای در حال توسعه بوده است. جنگ فوتبال که بین  هند وراس والسالودور در گرفت باعث متزلزل شدن پایه های بازار مشترک آمریکای مرکزی شد و سرانجام نیز  منجر به خروج هند و راس از بازار مزبور گردید البته کوششهای از سال ۱۹۷۲ به منظور احیای اقتصادی

سالم و قوی بین کشورهای عضو سازمان به عمل آمده که منجر به تنظیم طرح جامعه اقتصادی و اجتماعی  آمریکای مرکزی نیز گشته است ولی موفقیت چنین طرحی به تحولات سیاسی منطقه بستگی دارد.

– سازمان کشورهای آمریکای لاتین

کشورهای آمریکای لاتین با تکیه بر مشترکات فرهنگی سیاسی و اقتصادی خود و به منظور مقابله با  قدرت اقتصادی آمریکا در منطقه سازمانهای متعددی را که اغلب در زمینه های اقتصادی فعالیت دارند.  بوجود آورده اند. از جمله مهم ترین سازمانهای کشورهای آمریکا میتوان اتحادیه تجارت آزاد آمریکای  لاتین» «گروه اندی اتحادیه ادغام اقتصادی آمریکایی لاتین را نام برد.

(الف) اتحادیه تجارت آزاد آمریکای لاتین این اتحادیه به تشویق کمیسیون اقتصادی سازمان  ملل متحد برای آمریکای لاتین و بر اساس معاهده ای که در ۱۸ فوریه ۱۹۶۰ در مونته ویدئو (اوروگوند)  به امضاء رسید تشکیل شده و متشکل از کشور اورو گوئه ،برزیل آرژانتین پاراگوئه پرو شیلی مکزیک  کلمبیا، اکوادور ونزوئلا و بولیوی میباشد علت عدم موفقیت معاهده مونته ویدئو وجود اختلافات  چشمگیر بین کشورهای بزرگ آرژانتین برزیل مکزیک از یک طرف و سایر کشورها که فاقد بازار  گسترده تر هستند کلمبیا اکوادور پاراگوئه و اروگوئه از طرف دیگر میباشد

ب) گروه آندی پیمان اندی به عنوان قرارداد منطقه ای در چهار چوب منطقه تجارت

آمریکای لاتین در ۲۶ مه ۱۹۶۹ توسط کشورهای بولیوی شیلی اکوادور کلمبیا و پرو امضا آزاد  رسید ونزوئلا در ۳ فوریه ۱۹۷۳ به پیمان مذکور پیوست از طرف دیگر شیلی به دلیل وجود اختلافات  نظر در رابطه با مقررات سرمایه گذاری و چگونگی از بین بردن عوارض گمرکی بین اعضا در ۳۰ اکتبر  ۱۹۷۶ از پیمان اندی خارج شد رکن اصلی پیمان اندی کمیسون است و عالی ترین رکن محسوب  میشود. رکن دیگر پیمان آندی خونته» یا شورای اداری است. هم اکنون کشورهای عضو گروه اندی  سیاست مشترک اقتصادی و سرمایه گذاری را در رابطه با سرمایه های خارجی و از جمله سرمایه های  شرکتهای بین المللی اتخاذ نموده اند.

(ج) اتحادیه ادغام اقتصادی آمریکای لاتین

با توجه به این که مدت اعتبار سند تاسیس اتحادیه تجارت آزاد آمریکای لاتین در دسامبر ۱۹۸۰  پایان می پذیرفت در نوزدهمین نشست این اتحادیه در ژوئن ۱۹۸۰ تصمیم گرفته شد تا سازمان جدیدی  جایگزین اتحادیه سابق شود به منظور تاسیس سازمان جدیدی که متعاقباً اتحادیه ادغام اقتصادی  آمریکایی لاتین نام می گیرد معاهده ای در ۱۲ اوت ۱۹۸۰ بین ۱۲ کشور منطقه آرژانتین، اکوادور  اوروگوئه، برزیل، بولیوی پرو پاراگوئه شیلی کلمبیا مکزیک نیگارا ،گوئه ونزوئلا امضاء می شود این  معاهده در ۱۸ مارس ۱۹۸۱ لازم الاجرا میشود. هدف اصلی این اتحادیه ایجاد بازار مشترک بین  کشورهای آمریکایی لاتین است.

سازمان های بین المللی

۵۸۵

-۴- سازمان کشورهای حوزه کاراشیب

عمده ترین سازمانهای حوزه کارائیب عبارتند از:

(الف) اتحادیه مبادله آزاد کشورهای کارائیب این اتحادیه با انعقاد معاهده ای در اول مه ۱۹۶۸  بین کشورهای بار بادوس بلیز ترینیداد و توباگو جامائیکا گرانادا و گویان جرج تاون) و چند جزیره  کوچک دیگر مانند آنتیگوا آنگوئیلا دومنیکا سنت لوبیا سنت کیتس و نویس سنت وینست، ومونته  سرات ایجاد شد. در قلمرو این معاهده مرزهای گمرکی بطور کامل برداشته شده است و تدابیری برای ادغام  اقتصادی و فعالیتهای جمعی از قبیل ایجاد بانک منطقه ای هماهنگی در حمل و نقل هوایی برنامه های  مشترک صنعتی و… اتخاذ شده است.

ب بازار مشترک کارائیب این اتحادیه با انعقاد معاهده ای در ۴ ژوئیه ۱۹۷۲ بین کشورهای  باربادوس ترینیداد و توباگو جامائیکا و گویان بوجود آمد. هدف این اتحادیه ادغام اقتصادی کشورهای  منطقه ای است در کنار این اتحادیه یک موسسه عالی به نام بانک توسعه» که در ژوئیه ۱۹۷۳  تاسیس شده است فعالیت میکند.

در حال حاضر بازار مشترک کارائیب دارای ۱۳ عضو است باربادوس آنتیکوا، باهاماس، بلیز  ترینیداد و توباگو، جامائیکا سنت کیتس مونویس لویساوینست گرناداو گویان و مونته سر است.

(ج) سازمان کشورهای شرق کارائیب هفت کشور کوچک شرق کارائیب آنتیگوا، دومنیکا  سنت کیتس و نویس سنت لوسیا سنت وینسنت گرانادا و مونته سرات که جمعیت شان از پانصد هزار  نفر در سال ۱۹۹۰ تجاوز نمیکند با انقعاد معاهده ای در مه ۱۹۸۱ سازمان اقتصادی کشورهای شرق  کارائیب را بوجود آوردند. این سازمان توسعه اقتصادی کشورهای شرق کارائیب را مد نظر دارد.

سازمانهای فرامنطقه ای

۱ – جنبش عدم تعهد

با پایان جنگ جهانی دوم کشورهای فاتح جنگ بویژه ایالات متحده آمریکا و شوروی دچار اختلاف  و رقابت شدند بطوری که این رقابتها باعث میشود که کشورهای جهان در یک جناح بندی کلی در  بلوک شرق یا غرب قرار گیرند در برابر این جناح بندی و روابط خصم آمیز ناشی از آن برخی از کشورها  خواهان بی طرف خود بودند. ایده عدم تعهد نیز در این شرایط ظهور کرد و پس از چندی باعث  تشکیل جنبش عدم تعهد شد.

رهبران چند کشور که خارج از دوبلوک شرق و غرب بودند سعی کردند که با گردهم آوردن  کشورهای جهان سوم همبستگی خود را در مقابل دوبلوک شرق و غرب به نمایش بگذارند. رهبران  موسس این جنبش جواهر لعل نهرو (هند) مارشال تیتو یوگسلاوی) احمد سوکارنو اندونزی)، و جمال  عبدالناصر (مصر) بودند. خصوصیات مشترک این چهار رهبر سیاسی در این بود که همه آنان مبارزات  ضد استعماری داشتند و برای دستیابی به استقلال کشور خود مبارزاتی سخت و طولانی انجام داده بودند  اولین گردهم آیی اعضای جنبش عدم تعهد در کنفرانس باندوگ اندونزی در ۱۸ آوریل ۱۹۵۵  صورت پذیرفت. به خاطر اینکه کشورهای شرکت کننده غالبا از کشورهای آسیاسی و آفریقایی بودند. در  این کنفرانس فلسفه جنبش عدم تعهد منعقد شد و دو جبهه متفاوت حاضر در کنفرانس نیز که یکی

خواهان مبارزه با استعمار مانند هندواندونزی و دیگری خواهان مبارزه با کمونیسم (مانند پاکستان  وسیلان بودند اصول این جنبش به پیشنهاد جواهر لعل نهرو که بعدها به اصول پنج گانه یا پنجشیلا  شهرت یافت در اعلامیه نهایی کنفرانس گنجانده شد این اصول عبارت بودند از:

احترام متقابل به تمامیت ارضی و حاکمیت کشورها

۲- عدم تجاوز

عدم دخالت دولت ها در امور داخلی یکدیگر

-۴- مساوات کشورها

همزیستی مسالمت آمیز

جنبش عدم تعهد دارای ارکان و نهادهای زیر است

۱ کنفرانس سران عالی ترین رکن سازمان به شمار می آید که هر سال یک بار در پایتخت یکی از  کشورهای عضو تشکیل میشود.

ریاست گروه عنوان ریاست گروه در جنبش عدم تعهد مشابه به دبیر کل در سایر سازمانهای بین  المللی است. وزیر امور خارجه آن کشور که کنفرانس سران در آن برگزار میشود به عنوان رئیس  گروه غیر متعدها برای مدت ۳ یا ۴ سال یعنی تا تشکیل کنفرانس بعدی به این مقام انتخاب  می شود.

کنفرانس وزیران این کنفرانس هر سه سال یک بار با شرکت وزیران خارجه کشورهای عضو  تشکیل میشود. در مواقع ضروری کنفرانس میتواند اجلاسهای فوق العاده نیز داشته باشند.

-۴- دفتر هماهنگی کشورهای غیر متعهد اعضای آن را وزیران خارجه یا نمایندگان دولت های عضو  تشکیل میدهند و در مواقع ضروری در فاصله کنفرانس های سران برپا میشود.

۵ گروههای هماهنگی بین دولتها در جریان کنفرانس سران به منظور هماهنگ کردن برنامه های  اقتصادی اجتماعی فرهنگی و…. دولتهای عضو گروههای کاری مختلفی تشکیل می دهند.  وظیفه این گروهها بررسی موضاعات مختلف و تهیه گزارش مربوط به آن و تسلیم به کنفرانس است.

جلسات سالیانه وزیران خارجه در نیویورک به منظور دستیابی به یک سیاست مشترک وزیران  خارجه کشورهای عضو جنبش در خلال اجلاسهای مجمع عمومی سازمان ملل متحد گرد هم می آیند.

عمده ترین ضعف های جنبش را میتوان به قرار زیر بیان کرد

. اعضای جنبش از دولتهای غیر متجانس تشکیل میشود و شرط اساسی جنبش که همانا عدم  وابستگی به یکی از ابر قدرتها است رعایت نمیشود در واقع تعداد قابل توجهی از دولتهای  عضو به یکی از قطبهای سیاسی جهان وابسته اند.

. تصمیمات جنبش اصولا بر اساس اتفاق آراء صورت میگیرد این روش باعث میشود که با  کوچکترین اختلاف نظر بین دولتهای عضو هیچگونه تصمیمی اتخاذ نشود.

ه از نظر حقوقی تصمیمات جنبش فاقد ضمانت اجرای لازم است و تنها پشتوانه ای آن افکار عمومی  جهان است.

سازمان های ہیں .  سی

ه از نظر سیاسی نفوذ قدرتهای بزرگ مانند آمریکا، انگلستان چین روسیه ( شوروی سابق)  موجب تفرقه و نشست اعضای جنبش شده است.

ه دسته بندی های سیاسی در داخل جنبش مانند جناح کشورهای عربی جناح کشورهای  آفریقایی سیاه و غیره باعث اختلاف نظر شدید بین اعضا و عدم تصمیم گیری مناسب شده است.

-۲ سازمان کنفرانس اسلامی

فکر اولیه تشکیل اجتماعی از سران کشورهای اسلامی به دهه ۱۹۵۰ بازمی گردد. در آن سالها دو  جریان سیاسی در منطقه خاورمیانه باعث پیدایش چنین تفکری شد. این دو جریان یکی مربوط به  موفقیت رژیم و تلاش در جهت تثبیت این موقعیت و دیگری مربوط به سیاست عربستان صعودی در  مقابله با تز وحدت عربی ناصر ناصر سیم می گردید.

رژیم شاه اولین گام را برای ابراز موقعیت برتر و تثبیت شده خود با میانجیگری بین سوریه و عراق  برداشت تا اینکه در سال ۱۳۳۹ (۱۹۶۰) فکر تشکیل چنین کنفرانی از طرف ملک سعود پادشاه  عربستان به مرحله عمل نزدیک تر شد و بالاخره اولین اجلاس سران کشورهای اسلامی در سال  ۱۳۴۸ (۱۰۶۹) در رباط پایتخت مراکش تشکیل شد. انگیزه آنان در آن موقع برای تشکیل یک سازمان  اسلامی انزجار آنان از توطئه آتش سوزی مسجد الاقصی در قدس و عشق به همبستگی اسلامی بود.

رژیم عربستان سعودی در آن دوران با خطه اوج گیری و خیزش پان عربیسم که توسط جمال  عبدالناصر رئیس جمهور فقید مصر مطرح شد و حاکمیت روز افزونی در بین مردم عرب یافت مواجه  بود و ترس از دست رفتن موقعیت پادشاه عربستان را به مقابله فراخواند حریق مسجد الاقصی در  سال ۱۳۴۸ (۱۹۶۹) توسط صهیونیستها فرصت بسیار مناسبی برای فیصل و همفکرانش فراهم نمود تا  به بهانه ابراز انزجار و همبستگی کانونی به مشابهی تجلیگاه خشم مسلمانان علیه صهیونیسم و محفلی  برای بیان مسائل و مشکلات و ارائه راه حلهایی برای رفع معضلات جوامع اسلامی فراهم آید.

در مورد ایجاد سازمان میتوان این مورد را نیز اضافه کرد که در پی شکست اعراب در جنگ شش  روزه (۱۹۶۷) از رژیم اشغالگر فلسطین رژیمهای محافظه کار عرب در موضعی تدافعی ناچار شدند تا برای  خاموش ساختن آتش احساسات توده های مسلمانان کشورهای خود اقدامی ولو ظاهری و نمایشی انجام  دهند. لذا کشورهای مزبور در صدد ایجاد سازمان کنفرانس اسلامی برآمدند.

اعضای سازمان کنفرانس اسلامی

سازمان کنفرانس اسلامی در حال حاضر دارای ۵۶ کشور عضو میباشد که از لحاظ تقسیم بندی  جغرافیایی به سه گروه آسیایی آفریقایی و عرب تقسیم میشوند که عبارتند از:

الف – گروه کشورهای آسیایی ۱۲ کشور جمهوری آذر بایجان ،افغانستان اندونزی ایران، برونشی  بنگلادش پاکستان تاجیکستان ترکمنستان قرقیزستان، ترکیه و مالزی

ب گروه کشورهای آفریقایی (۷) کشور اوگاندا – بنین بورکینافاسو ،توگو، چاد زنگبار (تانزانیا)  سنگال سیرالئون کامرون کومور گابن گامبیا گینه گینه بیسائو مالدیو مالی موریتانی  موزامبیک، نیجریه نیجر

ج گروه کشورهای عربی ۲۱ کشور اردن هاشمی الجزایر امارات متحده عربی، بحرین، تونس  جیبوتی، سوریه، سودان سومالی ،عراق عربستان سعودی عمان دولت فلسطین، قطر، کویت، لبنان  مراکش مصر، موریتانی، یمن

ضمنا کشور آلبانی تنها کشور اروپایی است که در سال ۱۹۹۳ به سازمان کنفرانس اسلامی ملحق  شد. سورینام از قاره آمریکا نیز در سال ۱۹۹۶ به سازمان کنفرانس اسلامی پیوست.

سازمان کنفرانس اسلامی دارای ۴ رکن به قرار زیر است

-۱ کنفرانس سران کشورهای اسلامی

کنفرانس وزرای خارجه کشورهای اسلامی

دبیر خانه سازمان

– دیوان بین المللی عدالت اسلامی

-۱- کنفرانس سران این نهاد عالی ترین رکن سازمان به شمار آمده و اجلاس های خود را هر چند  سال یکبار در پایتخت یکی از دولتهای عضو برگزار میکند از بدو تاسیس تا سال ۱۹۹۷ هشت  کنفرانس سران برگزار شده است کنفرانس رباط (۱۹۶۹)، لاهور (۱۹۷۴)، طائف (۱۹۸۱)، کازابلانکا  (۱۹۸۴) کویت (۱۹۸۷)، داکا (۱۹۹۱) کازابلانکا (۱۹۹۴) و تهران (۱۹۹۷) در اجلاس چهارم سران  کشورهای اسلامی در کازا بلانکا (۱۹۸۴) مجددا از مصر برای عضویت در کنفرانس دعوت به عمل آمد.  همچنین در اجلاس هجدهم وزرای امور خارجه سازمان کنفرانس اسلامی در ریاض (۱۹۸۹) تصمیم  گرفته شد که کرسی افغانستان به مجاهدین افغانستان واگذار شود.

-۲ کنفرانس وزرای خارجه این نهاد همه ساله یک اجلاس عادی در یکی از کشورهای عضو  دارد. البته کنفرانس میتواند در صورت لزوم اقدام به تشکیل اجلاس فوق العاده نمایند.

دبیر خانه سازمان دبیر کل ریاست کارکنان سازمان را به عهده دارد و انتخاب وی بر اساس  رای اکثریت دولتهای عضو انجام میگیرد. در ابتدا دوره تصدی دبیر کل وقابل تمدید نیز بود ولی بعداً  این مدت به چهار سال قابل تمدید افزایش یافت.

۴- دادگاه بین المللی عدالت اسلامی این رکن پیش از اجلاس پنجم سران کنفرانس اسلامی  در کویت (۱۹۸۷) وجود نداشت در آن اجلاس با اصلاح ماده ۳ منشور کنفرانس دادگاه مزبور به عنوان  رکن چهارم کنفرانس اسلامی تضمین شد. علاوه بر ارکان اصلی سازمان کنفرانس اسلامی دارای چهار  نوع نهاد دیگر است

ه ارگانهای فرعی مرکز اسلامی توسعه تجارت (دارابیضاء) مرکز تحقیقات و بررسی تاریخ  و فرهنگ و هنر اسلامی استانبول) موسسه اسلامی علوم و تکنولوژی و توسعه (جده).

ه نهادهای تخصصی بانک توسعه اسلامی (جده) سازمان علمی فرهنگی و تربیتی اسلامی (جده)  سازمان خبر گزارهای بین المللی اسلامی (جده)

. سازمانهای وابسته سازمان شهرها و پایتختهای اسلامی (مکه) اتخاذ جهانی بانک های  اسلامی (قاهره)، اتاق اسلامی تجارت صنعت و تبادل کالا (کرچی)

ه کمیته های تخصصی کمیته قدس رباط کریم کمیته دایمی تبلیغات و امور فرهنگی (سنگال). ….

از مهم ترین اقدامات ایران در جهت همبستگی بیشتر با سازمان کنفرانس اسلامی می توان به حضور  جدی در اجلاس های کار شناسی سازمان ایجاد ارتباط نزدیک با نهادهای زیر بسط در داخل کشور  و شروع همکاری گسترده تر با آنان میزبانی چند اجلاس مهم در تهران تسویه بدهیهای گذشته  کشورمان به دبیر خانه و برخی از گانهای تابع سازمان و بالاخره تاسیس دفتر نمایندگی دائم جمهوری  اسلامی ایران در جده اشاره کرد برگزاری اجلاس هشتم سران در تهران در آذر ماه ۱۳۷۶ و حضور  چشمگیر رهبران و مقامات عالی رتبه کشورهای اسلامی در این اجلاس و ریاست موفقیت آمیز ایران  در دوره سه ساله نشان بارز است بر نقش و جایگاه جدید جمهوری اسلامی ایران در این سازمان  و بیانگر نگرش تازه ایران در سیاست خارجی خود میباشد.

مهمترین دلایل سردی روابط ایران و سازمان کنفرانس اسلامی طی سالهای ۷۹

۱۳۷۳ از قرار زیر بود

۱ پیوستن کشورهای تندرو عرب نظیر یمن جنوبی عراق و ساف به سازمان

جنگ اعراب و اسرائیل در ۱۹۷۳ و عدم همراهی ایران با اعراب در تحریم نفتی

نزدیکی مواضع ملک فیصل پادشاه سعودی با مواضع کاملاً محافظه کاران در مبارزه با اسرائیل

– سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)

با آنکه تنی چند از رهبران غربی اندیشه اتحاد دفاعی از طریق سازمان ملل متحد را تشویق می کردند  با وجود این در اوائل سال ۱۹۴۸ میلادی ( ۱۳۲۷ شمسی کشورهای بریتانیا، فرانسه و اعضای بنه  لوکس بلژیک هلند ولوگرامبورگ معاهده بروکسل را که پایه و اساس سیستم دفاع جمعی اروپایی را  پی ریزی میکرد منعقد کردند. در تابستان ۱۹۴۸ نمایندگان امضاء کننده معاهده بروکسل سلسله  مذاکراتی را با کشورهای ایالات متحده آمریکا و کانادا آغاز کردند که منجر به انعقاد معاهده آنلا نتیک  شمالی در ۴ آوریل ۱۹۴۹ (۱۵) فروردین ۱۳۲۸ شمسی شد و از دولتهای ایتالیا، نروژ، دانمارک  پرتغال و سوئد نیز برای امضاء معاهده دعوت به عمل آمد. در سال ۱۹۵۲(۱۳۳۱ شمسی) کشورهای  یونان و ترکیه نیز به جمع ۱۲ دولت قبلی پیوسته و در سال ۱۹۵۵ (۱۳۳۴) هش جمهوری فدرال آلمان  آلمان غربی سابق و همچنین اسپانیا در سال ۱۹۸۲ به معاهده مذبور پیوستند دولت فرانسه در ۱۹۶۶  به عنوان اعتراض به برتری ایالات متحده و اقدامات خود سرانه آمریکا و عدم مشاوره با دیگر اعضا در  مسائل بین المللی مثل بحران موشکی کوبا و همچنین دخالت نظامی در ویتنام، علی رغم خواست  دولت های اروپایی و به بهانه عدم کارایی ناتو در مواقع بحرانی و اینکه فرانسه نیروی اتمی باز دارنده خود  متکی است ژنرال دو گل رئیس جمهور فرانسه ملی یادداشتهایی به دولتهای عضو اتحادیه خروج  خودرا از سازمان پیمان اتلانتیک شمالی بخش نظامی اعلام نمود ولی یاد آور گردید که به مقرارت  پیمان مذبور کماکان وفادار خواهد ماند.

هدفهای پیمان

برخلاف اتحادیه اروپای غربی شامل بریتانیا، فرانسه و اعضا بنه (لوکس که در اصل برای مقابله با یک  خطر تازه از جانب آلمان بوجود آمده بود سازمان پیمان اتلانتیک شمالی برای جلوگیری از گسترش

نفوذ و مقابله با قدرت آن بنیاد نهاده شد. منشور سازمان پیمان آتلانتیک بیش بینی هایی نیز در جهت  همکارهای اقتصادی دولتهای عضو به عمل آورده است ولی در هر حال حاضر اساس پیمان، سیاسی  نظامی است و به همین جهت نیز این سازمان در موقع تشکیل از طرف شوروی سابق و متحدان اوبه  عنوان یک ارگان جنگ طلب به شدت مورد حمله قرار گرفت منشور سازمان مزبور برای انطباق با  مقرارت سازمان ملل متحد که ایجاد سازمانهای دفاعی را مجاز شناخته می گوید که سازمان ناتویک  بیمان دفاعی است.

ناتو و تحولات بین الملل

حوادثی که منجر به ختم جنگ سرد و استحاله شوروی شد و تبعات فراوانی از خود به جای گذاشت. علت  وجودی ناتو و تبیین و تشریح وظایف آنرا دچار چالشی عمیق کرد و مجبور به ارائه تعریفی جدید برای  جایگاه خود را شد. در گزارش ۱۹۶۷ ناتو تحت عنوان اهداف آتی اتحاد دو وظیفه اصلی و یا در واقع  دور سالت عمده برای ناتو تعریف شده است:

ا جلوگیری از بروز بحران و دفاع در مقابل تجاوز

۲ – تشویق روابط حسنه و پایدار میان شرق و غرب

با از بین رفتن اردوگاه نظامی یکپارچه شرق و فروپاشی کمونیسم دفاع سرزمین و دفاع ایدئولوژیک  که برای ناتو از اولویت ویژه ای برخوردارند بود اهمیت سابق خود را از دست داد و بسیاری را بر آن  داشت که تصور کنند علت وجودی ناتو از بین رفته است. اما ناتو که خود را موفق ترین اتحاد نظامی  پس از جنگ دوم جهانی قلمداد میکرد به هیچ وجه قصد اضمحلال خود را نداشت و در صدد برآمد تا  به صورتی جدید و رسالتی نوین علت وجودی خود را تعریف کند.

استراتژی نوین ساختار نظامی – دفاعی

استراتی نظامی جدید ناتو پس از جنگ سرد به دنبال دو توافق مهم در کمیته نظامی در سال ۱۹۹۰  مدون شد. ناتو برای اولین بار دیدگاه خود را که تا آن زمان تنها بر اساس ماده ۵ پیمان شکل گرفته بود.  وسعت بخشید. در این توافقها مسئله چند ملیتی بودن نیروها و شراکت بیشتر کشورها مورد نظر واقع  شد و نیروهای ویژه ای به منظور واکنش سریع که در قیاس از لحاظ کمی بسیار اندک تر از نیروهای  سنتی ناتو بودند ولی میزان آمادگی آنها به مراتب بالاتر بود شکل گرفت با این تغییر تعداد نیروهای  ناتو در بسیاری از مناطق خاصه در آلمان تقلیل یافت. این حرکت همراه با تمایل بسیاری از کشورها  نسبت به کاستن از سهم بودجه ای دفاعی خود در ناتو سازمان را به سمت اتخاذ تاکتیکی مرسوم به  SUNI» یا استفاده مشترک نظامی و غیر نظامی از زیربنای ناتو سوق داد در طبقه بندی نیروهای  ناتو این سازمان برای استراتژی جدید خود سه طبقه نیرو تحت عناوین نیروهای اصلی دفاعی  نیروهای واکنشی” و نیروهای اضافی در نظر گرفت و بدین صورت در طبقه بندی تشکیلات نظامی  خود تقلیلی فاحش از لحاظ تعداد پرسنل به وجود آورد تا بدین ترتیب بار بودجه دفاعی وارده بر

متعاهدان را کاهش دهد.

تاسیس شورای همکاری آتلانتیک شمالی

یکی از حرکت های ناتو پس از فروپاشی دیوار برلین ایجاد شورای همکاری آتلانتیک شمالی بود این  شورا با هدف ارتقاء ثبات در منطقه اروپا از طریق کمک و مشاورت و همکاری با کشورهای عضو پیمان  ورشو (سابق) ایجاد شده و در ظرف کمتر از ۲ سال اعضاء آن به ۳۸ کشور رسیده و توانست حوزه  جغرافیایی وسیعی را که مشهور به ونک اورتای ولادی وستک میباشد تحت نظر قرار می دهد.

ایجاد ثبات در منطقه اروپای شرقی و مرکزی از هدفهای مهم و نوین ناتو بوده است که با این مکانیسم

تعقیب میشود ناتو از این حرکت خود ۲ هدف عمده را دنبال میکند بلند مدت و کوتاه مدت هدف

کوتاه مدت ناتو آن است که همکاران خود و سایر کشورهای علاقه مند نظیر سوئد، فنلاند و اتریش را به

همکاری متقابل با نیروهای ناتو در تقبل عملیات مشترک پاسداری از صلح تشویق کند. هدف بلندمدت

این سازمان ایجاد چارچوب وسیعتری برای ایجاد امنیت است ناتو در جهت تقویت کشورهای جدید

الولاده ناشی از فروباشی شوروی و کشورهای اروپایی شرقی برای حرکت در بستر دموکراسی به تعریف

غربی آن سعی کرد تا با اعمال اصول دموکراسی مورد نظر خود از یکسو و تقریب آنها به شیوه حکومت

اروپا از سوی دیگر گام بردارد شورای همکاری اتلانتیک شمالی که از آن به عنوان نقطه ی عطفی برای

ایجاد امنیت یاد میشود متشکل از ۱۶ کشور عضو ناتو و ۲۲ کشور دیگر از جمله کشورهای آسیایی

مرکزی است برای اعضا این تصور وجود دارد که در صورت بروز خطر علیه کشور خود نباید به تنهایی

به دفاع از خود برخیزند بلکه شرکای آنها بدون وجود الزامات مشترک ناشی از معاهدات دفاعی که

انعقاد آنها بسیار مشکل است در چارچوب امنیت دسته جمعی در کنار او خواهند بود. اضافه بر القاء

این تصور ناتو در صد است تا از طرفی دیگر نیز به جلب این کشورها بپردازد و آنان را در ناآرامی های

داخلی مسائل ناشی از مهاجرت و پناه جوئی ،جمعی آزاد سازی و خصوصی سازی اقتصادی کمک کند.

بعلاوه ناتو میخواهد تا بر اساس آنچه که در ماده ۴ معاهده واشنگتن (۱۹۴۹) برنامه ریزی شده آنان را

در مسائل دخیل سازد ماده ۴ معاهده واشنگتن میگوید متعاهدین بنا به توصیه هر یک از اعضاء به

مشورت با یکدیگر در خصوص تمامیت ارضی و استقلال سیاسی و امنیتی عضو مورد تهدید خواهند

پرداخت آنچه پس از جنگ سرد در ناتو کاملا قابل روئیت است حرکت فعالانه این سازمان به سوی

حوزه جغرافیایی فرا منطقه ای است. بارزترین صورت چنین حرکتی همکاری ناتو با سازمان ملل است.

شورا در صدد است تا همکاری خود را بسوی الزامات متناسب نظامی در رعایت از تصمیمات سیاسی

سازمان ملل متحد با کنفرانس امنیت و همکاری هدایت کند یک نمونه از این همکاری مشارکت فعالانه

اعضاء در عملیات حفظ و اعاده صلح است.

ایجاد پاسداری صلح از سوی ناتو

در ژوئیه ۱۹۹۲ و در خلال تدوین سند نشست سران اعضای کنفرانس امنیت و همکاری اروپا تحت  عنوان چالشهای تغییر اعضای کنفرانس اصول راهنمایی برای همکاران خود نسبت به پاسداری از  صلح را مشخص و مدون ساختند در دسامبر ۱۹۹۲ شکل گرفت و طی آن ناتو آمادگی خود را برای  حمایت از عملیات صلح تحت نظارت سازمان ملل متحد رسما اعلام داشت.

ناتو با اعلام این آمادگی در ژوئیه ۱۹۹۲ به طور فعال در کمک به اجرای قطعنامه شورا در حل  بحران یوگسلاوی سابق شرکت جسته بود نیروهای دریائی ناتو مستقر در مدیترانه با حضور در حوزه  آدریاتیک در حمایت از تحریم اقتصادی علیه صبرستان و مونته نگرو و علیه تمامی جمهوری یوگسلاوی  سابق نقشی فعال ایفا کرده بودند تشکیل فرماندهی نیروهای پشتیبانی سازمان ملل در زاگرب در چهار  ماه اول فعالیت این نیرو اقدام دیگر اعضای ناتو بود که همراه با نظارت بر منطقه ممنوعه پروازی از  جمله اقدامات دریائی هوائی ناتو محسوب میشود عملیات زمینی این سازمان شامل حضور و مشارکت  در اقدامات بشر دوستانه در بوسنی هرزگوین و در اختیار نهادن پرسنل لجستیک وسایل ارتباطی بود

دلایل گرایش همکاری ناتو با سازمان ملل

مانفر دورنر» دبیر کل اسبق ناتو تحقیق و تقویت چنین ارتباطی را ناشی از قابلیت های منحصر به فرد  ناتو خاصه در زمینه مدیریت بحرانها تلقی کرده و آنرا عاملی جهت گرایش سازمان ملل به این اتحادیه به  عنوان شریک پاسداری از صلح میداند ولی چندین عامل کارایی سازمان ملل را تخفیف داده و آن را با  خطر مواجه ساخته که همکاری ناتو با آن این ضعفها را جبران میکند

اول سازمان ملل متحد در آن واحد مواجه با مسائل و توقعات بسیاری است که توان حل وفصل آنها را ندارد.  دوم سازمان ملل متحد فاقد زیر بنای لازم از لحاظ تامین هزینه هاست.

سوم به علت وسعت دایره تحرک سازمان ملل متحد خاصه در زمینه ملاحظات بشر دوستانه  مداخلات نیازهای این سازمان به منافع مالی جداگانه افزایش یافته است که حل این مسئله به همکاری  جامعه بین المللی نیاز دارد و ناتو چنین قابلیتی را داراست.

چهارم مسئله فقدان تجهیزات لجستیک و تسهیلات فرماندهی و کنترل در عملیات بزرگ در  سازمان ملل متحد به اندازه ای است که حتی افزایش منابع مالی در حد مقدورات سازمان نیز مشکلی  از آن را حل نخواهد کرد.

و بالاخره همکاری با ناتو پاسخی است در جهت حل تمام این فقدانها و ناتوانی ها که سازمان ملل  می تواند از آن بهره مند شود.

فصل هفتم

ایران و سازمان های بین المللی

ایران و جامعه ملل

ه حضور ایران در کنفرانس ۱۸۹۹ لاهه اولین مشارکت واقعی ایران در یک کنفرانس بین المللی  عمومی و آغاز آشنایی با رموز دیپلماسی چند جانبه بود هشت سال بعد، مجددا کنفرانس  دیگری بر حسب ابتکار تزار روسیه برای پیگیری و تکمیل مساعی کنفرانس ۱۸۹۹ در لاهه  تشکیل گردید که به کنفرانس دوم صلح لاهه (۱۹۰۷) معروف گردید. این کنفرانس با  شرکت ۴۴ دولت از جمله ایران در ۱۵ ژوئن ۱۹۰۷ در لاهه گشایش یافت.

در مورد اختلاف ایتالیا و یونان بر سر شبکه جزایر کورفور ما شاهد ضعف جامعه ملل بودیم. در  ماده ۱۰ میثاق جامعه ملل اختلاف نظر بین اعضای جامعه ملل وجود داشت. اینکه آیا در  مورد این ماده مجمع باید به اتفاق آراء امری را تصویب کند یا به اکثریت؟ از نظر عده  زیادی اهمیت موضوع آن را تابع اصل کلی اتفاق آراء قرار می داد ولی بعضی دولت های  دوست ایتالیا علیه ایتالیا رای نمی دادند و به این ترتیب تجاوز آن دولت تثبیت می شد.

تصویب پیشنهاد ایران قبول اصل اکثریت آراء این موضوع مهم را از بن بست خارج کرد، اما آنقدر طول  کشید که یونان از حمایت جامعه ملل مایوس شد و تسلیم زور و تمایلات ایتالیا گردید.

ایران به عنوان نخستین و در آن زمان به عنوان تنها کشور مسلمان در جامعه ملل حضور داشت.  همین امر باعث شد تا پیشنهاد نمایندگی عالم اسلام برای ایران در اجرائیه مطرح شود.

ه ایران در راستای تحقق انتظاراتش در جامعه ملل به تلاش در این سازمان ادامه می داد.  بنحوی که حتی کوشش نمود به عضویت غیر دایم شورای جامعه ملل درآید. البته ایران با  وجود تمام این کوششها نتوانست به عضویت غیر دائم شورای جامعه ملل درآید.

. اولین شکایتی که ایران در جامعه ملل مطرح کرد مربوط است به شکایت علیه شوروی در  سال ۱۹۲۰ راجع به قضیه بندر انزلی بود در انتها مذاکرات طرفین دعوا به نتیجه می  رسند و قرارداد دوستانه و عدم تجاوز میان ایران و شوروی در فوریه ۱۹۲۱ منعقد می شود.

. از جمله مسائل دیگری که ایران در جامعه ملل آنان را مطرح کرد عبارت بودند از قضیه  بحرین در ۱۹۲۷ اختلاف بر سر امتیاز نفتی دارسی در ۱۹۳۲ با انگلیس و اختلاف مرزی با  عراق در ۱۹۳۴ می باشد.

ایران و سازمان ملل متحد

یکی از اهداف ایران از حضور در سازمان ملل متحد ارائه تصویری مطلوب از کشور است تا از این  طریق مشارکت در همکاریهای بین المللی در جهت سیاست خارجی اش باشد.

اساسنامه دادگاه بین المللی دادگستری همراه با منشور سازمان ملل متحد در ۲۶ ژوئن ۱۹۴۵  در سانفرانسیسکو به امضاء رسید هیئت نمایندگی ایران از ۱۱ نماینده ۷ مشاور رایزن) و یک منشی  تشکیل می شد.

. منشور سازمان ملل متحد در ۱۵ شهریور ۱۳۲۴ سپتامبر (۱۹۴۵) به اتفاق آراء، به تصویب  مجلس ایران و روسیه و ایران در ۱۶ اکتبر همان سال به عضویت سازمان ملل متحد درآمد.

. به طور کلی پیشنهادهایی که ایران در جریان تصویب طرح پیش نویس منشور ارائه می داد.

بیشتر جلوگیری از تجاوز حفظ تمامیت ارضی و استقلال سیاسی دولتهای عضو متمرکز بود.  ایران بر اساس تجربیات جامعه ملل خواهان برقراری نوعی نظام امنیت دسته جمعی و  تضمین بین المللی برای حفظ استقلال دولتهای کوچکتر بود همچنین هیئت نمایندگی  ایران به همراه برخی دیگر از کشورها کوشید تا حوزه اختیارات مجمع عمومی را در برابر  شورای امنیت که قدرتهای بزرگ بر آن تسلط داشتند افزایش بدهد. البته در نهایت  خواسته ایران و برخی دیگر از کشورها کاملا در این مورد برآورده نشد.

ه ایران در کنفرانس سانفرانسیسکو در زمینه ترکیب شورای امنیت نیز همچنانکه در جامعه  ملل از فکر افزایش اعضای غیر دائمی شورا طرفداری و بر این امر پافشاری می کرد خواهان  ارگان امنیتی بزرگتری شد و اصلاحیه ای را به کنفرانس داد که بر اساس آن اعضای غیر  دائمی شورا به ۱۰ عضو افزایش مییافت ایران همچنین خواهان حذف «حق و توی» اعضای  دائمی شورای امنیت و واگذاری قدرت رای برابر به اعضای دائمی و غیر دائمی بود. البته این  پیشنهاد به هیچ وجه مورد پذیرش قرار نگرفت و با پافشاری قدرتهای بزرگ این حق  وتو) برای آنها محفوظ ماند.

ه ایران همچنین یکی از حامیان تعویض صلاحیت اجباری به دیوان بین المللی بود. همچنین  ایران به خاطر تجربیات منفی ای که از آثار شوم قراردادهای محرمانه میان ابر قدرتها علیه  دولتهای کوچکتر داشت خواهان دیپلماسی آشکار و الزام ثبت تمام معاهدات بود.

ه ایران در دوران قبل از انقلاب در عملیات حفظ صلح سازمان ملل در کنگو در سال او ۱۹۶۳ و  عملیات UNDOF و UNIFIL در فلسطین اشغالی و لبنان شرکت داشته است.

ه نخستین موضوعی که از بدو تشکیل شورای امنیت به شورا براه شد شکایت ایران علیه شوروی در  خصوص مداخله شوروی در امور داخلی ایران و عدم تخلیه نواحی شمالی کشور بود. دومین مسئله  مهم که در روابط ایران و شورای امنیت ایجاد شد شکایت انگلستان از ایران به خاطر موضوع نفت  به جنوب بود. سومین مسئله در روابط ایران و شورای امنیت انتخاب ایران به عضویت شورا بود.  ایران به جای لبنان که دوره عضویت دو ساله اش در سال ۱۹۵۴ خاتمه یافته بود برای یک دوره  دو ساله از سال ۱۹۵۵ تا پایان ۱۹۵۶ به عضویت شورا انتخاب شد.

ه مسئله دیگری که در روابط ایران و شورا مطرح بود مسئله بحرین بود. بعد از پیروزی انقلاب  اسلامی اولین موضوعی که در رابطه جمهوری اسلامی ایران با شورای امنیت مطرح شد.

مسئله گروگانهای آمریکایی در ایران بود. مسئله دیگری که مطرح می باشد، مربوط به جنگ  تحمیلی عراق علیه ایران است و اما آخرین مسئله ای که ذکر آن در تاریخ روابط ایران و  شورای امنیت لازم است شکایت جمهوری اسلامی ایران به شورا درباره حمله ناو آمریکا به  هواپیمای مسافربری ایران در تاریخ ۳ ژوئیه ۱۹۸۸ است که منجر به نابودی هواپیما و ۲۹۰  نفر از سرنشینان و خدمه آن شد.

. در هنگام شروع جنگ ایران و عراق دبیر کل سازمان ملل در اعلامیه ای از به کار بردن  عبارت «تجاوز» مسلحانه خودداری کرده و به جای آن نگرانی فزاینده و عمیق خود را از  تیره تر شدن روابط ایران و عراق ابراز می کند.

. اولین قطعنامه صادر شده شورای امنیت پس از شروع جنگ قطعنامه ۴۷۹ می باشد که ۶ روز  پس از حمله عراق به ایران در تاریخ ۲۸ سپتامبر ۱۹۸۰ به اتفاق آراء تصویب شد. در این  قطعنامه از ایران و عراق میخواهد که از به کار بردن بیشتر زور خودداری کرده و هر  پیشنهاد مناسبی را برای میانجیگری یا آشتی بپذیرند.

. قطعنامه ۵۹۸ نهایتا آتش پس میان ایران و عراق را در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ (۱۸) ژوئیه (۱۹۸۸) برقرار  گردید. در این قطعنامه آمده است که با احراز اینکه نقض صلح در مورد منازعه بین ایران و  عراق وجود دارد، آتش بس ایجاد شد.

ایران و سازمان کنفرانس اسلامی

روابط ایران و سازمان در سالهای گذشته را میتوان به ۴ دوره مستقل تقسیم کرد:

(الف) دوره توجه و مشارکت فعال این دوره که از آغاز فعل و انفعالات مربوط به تشکیل  سازمان شروع شد تا اجلاس سوم وزیران خارجه جده – (۱۹۷۲) ادامه یافت در این دوره تشکیل  سازمان و مسائل آن با دقت از سوی دولت ایران تعقیب میشد ایران ضمن ایفای نقش ممتاز و مثبت  در جریان تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی و تثبیت آن حضوری نیرومند در سازمان و اجلاس آن  داشت. در این دوره کشورهای تندرو ،عرب هنوز جایگاهی در سازمان نیافته بودند.

ب دوره کناره گیری و رکود در این دوره که از اجلاس چهارم وزیران خارجه (لیبی – (۱۹۷۳)  آغاز شد و تا پایان عمر نظام شاهنشاهی در ایران (۱۹۷۹) ادامه یافت دولت ایران رفته رفته از سازمان  کناره گرفت و روابط کشورمان با سازمان وارد دوره جدیدی از رکود و سکوت گردید. در این دوره  کشورهای تندروی عرب چون عراق، یمن جنوبی و سازمان پیوستند و ساف نیز به عضویت کامل  سازمان درآمد موضع ایران در جنگ ۱۹۷۳ جنگ اعراب با اسرائیل فاصله ایران و سازمان کنفرانس  اسلامی را بیشتر کرد.

(ج) دوره چالش این دوره که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تا پایان جنگ تحمیلی یا  اجلاس هفدهم وزیران امان) – (۱۹۸۸) ادامه یافت میتوان دوره «چالش نامید. زیرا انقلاب اسلامی و  پیروزی آن، سازمان و اعضای با نفوذ آن به ویژه کشورهای محافظه کار عرب را با چالشی اساسی روبرو

ساخت همچنین جنگ میان ایران و عراق و عدم توفیق سازمان در ایفای نقشی در حل و فصل آن  سازمان را در برابر چالش دیگری قرار داد.

د دوره توجه مجدد پس از پایان جنگ تحمیلی دوره تازه ای از روابط ایران و سازمان  کنفرانس اسلامی آغاز گردید در شرایط جدید اولا سیاست ایران درباره سازمانهای بین المللی و حضور  در آنها تحول یافت و رغبت بیشتری برای کار با سازمانهای مذبور بر دستگاه سیاست خارجی کشور  حاکم شد و ثانیا علت اصلی رکود حاکم بر روابط ایران و سازمان – یعنی جنگ ایران و عراق – برطرف  گردید. لذا از اجلاس هجدهم وزرای خارجه ایران بر حضور خویش در سازمان افزود. در این اجلاس  تلاش هیئت ایرانی با همراهی عربستان به توفیق بزرگی انجامید و طی بیانیه ویژه ای «سلمان رشدی  نویسنده انگلیسی کتاب آیات شیطانی مرتد» و کتاب وی، کفر آمیز شناخته شد.

با برگزاری هشتمین اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی در تهران در آذر ماه ۱۳۷۶، آقای  خاتمی رئیس جمهور ریاست این اجلاس را برای یک دوره سه ساله به عهده گرفت.

اجلاس سران در تهران از جهاتی چند دارای ابعاد ویژه ای است

-۱- توجه رسانه های گروهی به اجلاس تهران و پوشش خبری آن

۲ میزان حضور مقامات عالی رتبه کشورهای اسلامی در اجلاس تهران

ریاست ایران بر سازمان به عنوان کشوری انقلابی حساسیت افکار عمومی کشورهای اسلامی  را برانگیخت.

اقدامات ایران به هنگام ریاست سازمان کنفرانس اسلامی

-۱- دستاوردهای سیاسی گفتگوی تمدنها – اعتماد سازی – همکاری سازمان با سایر سازمانهای  بین المللی – اتحادیه بین المجالس اسلامی بحران کوزوو

-۲- دستاوردهای اقتصادی بازار مشترک اسلامی – آماده سازی امت اسلامی برای ورود به قرن ۲۱

دستاوردهای فرهنگی اجلاس اقلیتهای مسلمان – یکسان سازی ماههای قمری و اعیاد  اسلامی – کمیته هماهنگی اقدامات مشترک اسلامی

نظم نوین جهانی

فصل هشتم

جایگاه شورای امنیت در نظم نوین جهانی

روابط بین المللی در حال گذار به دوران نوینی است که شاخصه هایی متفاوت از گذشته دارد. چنانچه  ظهور فرضیه های نظام بین المللی را ناشی از تحولات وحوادث یک برهه از تاریخ در روابط بین المللی  بدانیم، نظم نوین جهانی نیز از این امر مستثنی نیست. در چنین مفهومی شرایط متحول بین المللی  بگونه ای است که بازنگری و مطالعه ساختاری روابط بین المللی و مولفه های تشکیل دهنده آن ضرورت  می یابد. صحبت از نظم نوین جهانی معنایی را در ذهن تداعی میکند که توسط «جرج بوش» رئیس  جمهور پیشین آمریکا مطرح و ارائه شد. هر چند اصطلاح نظم نوین جهانی را اول بار میکائیل گور  باچف در نطق خود در مجمع عمومی سازمان مللب در ۲۶ دسامبر ۱۹۸۸ عنوان کرد علی رغم  دیدگاههای متفاوت درو مورد منشاء و زمینه طرح نظم نوین جهانی مشاهده اصول مشترک در این  نظرات هستیم که با توسل به این اصول میتوان آن را مورد مطالعه قرار داد.

الف) ارزشها و منابع ملی آمریکا

ب) مداخله گرایی

(ج) توسعه

د واگذاری مسئولیت بیشتر به سازمانهای بین المللی و منطقه ای

استانلی هافمن” نظریه پرداز روابط بین المللی و استاد درس و حکمت در دانشگاه هاروارد می  گوید: جهان پس از جنگ سرد هیچ شباهتی با جهان گذشته نخواهد داشت چنین نظامی از نقطه نظر  توزیع قدرت چند قطبی خواهد بود. اما بازیگران انواع مختلفی از قدرت را دارا خواهد بود. «هنری  کیسنجر» وزیر خارجه اسبق آمریکایی و یکی از استراتژیتهای با سابقه این کشور می گوید جهان  آینده دیگر شاهد تضاد قطبها نخواهد بود رابطه اروپا و آمریکا دیگر بر اساس علل امنیتی استوار نمیباشد  بلکه رقابت بوجود خواهد آمد که البته امکان تبدیل این رقابت به همکاری نیز وجود دارد:

جرج بوش در سخنرانی خود خطاب به ملت آمریکا می گوید:

ما اروپا را نجات دادیم فلج اطفال را شفا دادیم به ماه رفتیم و جهان را با فرهنگ خود روشن  کردیم اکنون در آستانه قرن جدیدی هستیم و این قرن نام چه کشورهای را در صدر خواهد داشت؟ من  میگویم که یک قرن آمریکایی در پیش داریم.

گزام چامسکی زبان شناس منتقد سیاستهای جهانی آمریکا می گوید:

نظم نوین نامی تازه جهت توسل به زور است وی میگوید نظام از نظر اقتصادی سه قطبی  ایالات متحده ای اروپای متحد و ژاپن و از بعد نظامی یک قطبی و انهم ایالات متحده

سارسن

آمریکاست.» سیاستداران آمریکایی در شرایط نوین پس از جنگ سرد مفهوم گسترش را به عنوان  استراتژی جدید آمریکا و جایگزین سیاست سه نفوذ اعلام کردند. آنها در تشریع استراتژی گسترش به  مبانی فکری آن و خطرات تهدید کننده منافع آمریکا در اطراف و اکناف جهان اشاره کرده و چگونگی  برخورد آمریکا به تهدیدات موجود و اولویتهای سیاست خارجی این کشور را مورد توجه قرار دادند.

نقش و ساختار شورای امنیت

ساختار و نقش شورای امنیت به موجب فصول ۵ ۶ ۷ ۸ و ۱۲ بیان شده است. وظایف شورای امنیت  در مواد ۲۴ تا ۲۶ منشور مشخص گردیده ولی اختیارات مخصوص برای انجام وظایف محوطه با شورای  امنیت در فصول ۶ ۷ ۸ و ۱۲ توضیح داده شده است. شورای امنیت مسئولیت اولیه حفظ صلح و امنیت بین المللی را عهده دار است. ماده (۲۴) وسیله ای که انتظار میرفت شورای امنیت با آن وظایف  مزبور را انجام دهد در درجه نخست مداخله بر اساس فصل ۶ منشور است که با وسائل مسالمت آمیز به  حل اختلافاتی که احتمال میرود حفظ صلح و امنیت بین المللی را به مخاطره اندازد می پردازد. در  این مورد به موجب بند ۱ ماده ۳۳ طرفها باید قبل از هر چیز از طریق مذاکره تحقیق میانجیگری  سازش داوری و رسیدگی قضایی توسل به موسسات منطقه ای و ترتیبات دیگر و یا سایر وسایل مسالمت  آمیز به انتخاب خود راه حل آن را جستجو کنند هم چنین شورا میتواند تصمیمات الزام آور اتخاذ  کند، زیرا بلکه اعضای سازمان ملل متحد طبق ماده ۲۵ منشور موافقت کرده اند که تصمیمات شورای  امنیت را طبق منشور عملی سازند. البته برداشت کلی این است که تصمیمات الزام آور شورا فقط در  موارد تهدید بر علیه صلح نقض صلح و یا عمل تجاوز کارانه اتخاذ میشوند از زمان تشکیل سازمان ملل  متحده تا سال پایانی جنگ سرد (۱۹۸۹) شورای امنیت تنها در ۶ مورد موافقت کرد که تهدید یا نقض  صلح با عمل تجاوز داشته است این موارد عبارتند از:

فلسطین قطعنامه (۵۴-۱۹۴۸)

کره (قطعنامه (۸۲-۱۹۵۰)

رودزیا قطعنامه های ۲۲۱ و ۲۳۲ – ۱۹۶۶ ، ۲۵۳-۱۹۶۸، ۲۷۷ – ۱۹۷۰، ۳۱۴-۱۹۷۲، ۳۸۸ – ۱۹۷۶

(۱۹۷۷-۴۰۹

آفریقایی جنوبی (نطعنامه ۴۱۸-۱۹۷۷)

فالکلته قطعنامه ۵۰۲-۱۹۸۲)

جنگ ایران عراق قطعنامه ۵۹۸-۱۹۷۸)

از این دسته تنها قطعنامه های (۲۳۲-۱۹۶۶)، (۲۵۳-۱۹۶۸۰) و (۲۷۷-۱۹۷۰)

در مورد رودزیای جنوبی و قطعنامه (۴۱۸(۱۹۷۷) در مورد افریقا جنوبی خواستار مجازات های

مشخص شوند

ساختار امنیت دسته جمعی این نتیجه را در پی دارد که اعضا اصلی شورا همیشه مدافع صلح باشند بدون اینکه در مضان اتهام قرار گیرند زیرا طبق منشور آنان هم پاسداری صلح امنیت بین المللی  هستند ماده ۲۴) منشور و هم مرجع تشخیص تهدید علیه صلح وعمل تجاوز کارانه (ماده (۳۹)

به هر جهت در منشور مکانیسمی که شورا را مکلف به احراز تهدید علیه صلح نقض صلح، نو و  عمل تجاوز و اقدام جهت اعاده صلح امنیت بین المللی نماید وجود نداشت و براین اساس ممکن است.  موضع گیری ها و توجهات و تصمیمات شورا در قضایای مختلف ناعادلانه یا تبعیض آمیز باشد. فی المثل  شورای امنیت در تجاوز عراق به ایران در اولین قطعنامه خود تنها خواستار آتش بس گردید و حتی  اشاره ای به عقب نشینی نیروهای متجاوز عراق به مواضع قبل از حمله نکرد و بر عکس در قضیه تجاور  عراق به کویت با آن مدت و شدت و در کوتاهترین زمان ممکن برخورد کرد که در تاریخ عملکرد شورای  امنیت بی سابقه است. سازمان ملل در زمینه حفظ صلح و امنیت بین المللی نیز ماموریتش متنوع تر  شده است. در سالهای قبلا از دهه ۱۹۹۰ این سازمان پیش از بروز تخاصم به میانجی گری و پس از  جنگ و یا فروکش کردن تخاصم به حائل شدن بین دو طرف متخاصم و سپس حفظ و سپس حفظ آتش  بس مانند جنوب لبنان و جولان اکتفا میکرد ولی از چند سال پیش تاکنون نیروهای سازمان ملل  ماموریتهای دیگری مانند پاکسازی میادین مین کمک به بازگشت پناهندگان به وطن شان باسازی زیر  بنائی از سرگیری رونق اقتصادی (کامبوج) کنترل بازگشت سربازان به زندگی غیر نظامی آنگولای  کاموج، مراقبت برحسن برگزاری انتخابات نامیبیا آنگولا کامبوجر تاجیکستان، استقرار صلح همراه  با خلع سلاح و کمک به توزیع مواد غذایی سومالی همراهی ستونهای کمک انسان دوستانه بوسنی  هرزگوین تشکیل یک نیروی پلیس (السالدادور) و حفاظت از مناطق امن در داخل خاک یک کشور  ناامن (عراق) انجام می دهند علی رغم توسعه مسئولیتها دست اندرکاران نظام بین المللی به این  نتیجه رسیدند که شورای امنیت به عنوان رکن اصلی تصمیم گیرند. حفظ صلح و امنیت بین المللی با  توسعه یابد گسترش جنگ خلیج فارس نشان داد که مشارکت سازمان ملل در مسائل بین المللی  پرهزینه و سنگین است و صرفاً از عهده اعضای دائم شورای امنیت برنمی آید بلکه دیگر کشورهای  قدرتمند اقتصادی و قطبهای پولی جهان نیز باید در این تصمیم گیریها و همکاری ها شرکت داشته  باشند ولذا آمریکا تصمیم گرفته است با پذیرش ژاپن و آلمان بعنوان دوغول اقتصادی در شورای امنیت  موافقت بعمل آورد. پطروس غالی دبیر کل سازمان ملل در گزارش خود تحت عنوان «دستور کاری  برای صلح که ژوئن ۱۹۹۲ به شورای امنیت ارائه داد اعلام داشت که کشورهای عضو سازمان ملل به  منظور مشارکت هر چه بیشتر در عملیات پاسداری از صلح که ضرورت آن هر روز بیشتر می شود  پرسنل آموزش دیده نظامی و غیر نظامی را در اختیار این سازمان قرار دهند و همچنین تقاضا کرد برای  اجرای برنامه صلح واحدهای داوطلب که در موارد نقض آتش بس از آنها استفاده می شود، ایجاد گردد.  ویژگی این نیروها برخلاف نیروهای حافظ صلح در این است که باید مسلح باشند و آموزش هایی لازم  رادیده باشند. پیش از این خاویر پرزد کو تیار دبیر کل پیشین سازمان ملل در سخنرانی خود  در ۲۲ آوریل ۱۹۹۱ در رابطه با قطعنامه ۲۹٫۶۷۸ نوامبر (۱۹۹۰) شورای امنیت که بر اساس ماده ۴۲  منشور صادر شده و به دولت های عضو گروه ائتلاف اجازه استفاده از نیروهای نظامی می داد گفته بود:  روشی که بر اساس آن این قطعنامه به مورد اجرا گذاشته شده است نشان میدهد که برای ارائه گزارش  کشورهای مختلف به شورا ابزار و امکانات بهتر و نهادیه شده تری مورد نیاز است. شورای امنیت نیازمند  آن است که اختیار بکار گیری ارشاد نظارت و مهار عملیاتی که خود مجاز دانسته برای خود محفوظ  نگهدارد و این مستلزم در اختیار گذاشتن نیروهای لازم میباشد تشکیل ارتش صلح سازمان ملل با

هدایت و فرماندهی این سازمان پیشنهاد دیگری است که از زمان جنگ خلیج فارس بشدت مورد توجه  قرار گرفته است. از جمله اقدامات سازمان ملل تحت پوشش شورای امنیت حضور ناظران سازمان ملل  متحد بر صفحه انتخابات داخلی کشورهایی چون نامیبا هائیتی موزامبیک کامبوج و…. به منظور  اعلام مشروعیت نتایج آنها وخوف استقرار این رویه و اعمال آن در موارد دیگر اصل حاکمیت ملی را از  استحکام تهی کرد و رویای حاکمیت بلا منازع دولتها را بر هستی وحیات خود به کابوس نا خوشایند  مبدل نمود. دخالتهای سازمان یافته نظامی در سومالی و رواندا تحت پوشش مداخله بشر دوستانه و یا  خیر خواهانه ضربه دیگری به اصل عدم مداخله دولتها در امور داخلی یکدیگر وارد ساخت.

اقدامات شورای امنیت سازمان ملل پس از جنگ سرد

الف) توسل به زور در دوره پس از جنگ سرد شورای امنیت در دو مورد پس از شناسایی تهدید  با نقض صلح و یا عمل تجاوز در خصوص امنیت بین المللی اقدام به اعزام نیرو برای توسل به زور کرده و  یا مجوز استفاده از آنرا صادر کرده است مورد اول تجاوز عراق به کویت و مورد دوم اعزام نیرو به سومالی  است همچنین در مورد بوسنی و هرزگوین پس از آنکه شورای امنیت شش منطقه ای را در آن کشور به  عنوان منطقه امن اعلام کرد به نیروهای حافظ صلح اعزامی به آن کشور ماموریت داد از مناطق امن  حفاظت کنند.

در قضیه تجاوز عراق به کویت شورای امنیت ضمن تصویب قطعنامه ۶۷۸ (۱۹۹۰) به دولتهای  شرکت کننده در گروه ائتلاف علیه عراق اجازه داد در صورتیکه عراق تا تاریخ ۱۵ ژانویه ۱۹۹۱  قطعنامه های شورای امنیت را به اجرا نگذارند و قلمرو کویت را تخلیه نکند از کلیه روش های ممکن به  منظور اجرای قطعنامه ۶۶۰ و دیگر قطعنامه های شورا امنیت استفاده کنند مورد دیگر توسل به زور در  سالهای اخیر پس از جنگ سرد اعزام نیرو و به سومالی است شورای امنیت در تاریخ سوم  و دسامبر ۱۹۹۲ با اجماع قطعنامه ۷۹۴ را به تصویب رساند و مجوز اعزام نیرو به سومالی را صادر کرد  متعاقب آن ۲۸ هزار نفر به طور عمده نیروهای آمریکایی بودند به سومالی گسیل شدند.

ب اعمال تحریم در دوره جنگ سرد شورای امنیت فقط در دو مورد به این امر مبادرت ورزید  برای اولین بار در سال ۱۹۶۶ درباره رود زیای جنوبی تحریم لازم الاجرا ولی محدودی را اعمال کرد. در  نوامبر سال ۱۹۷۷ شورای امنیت به اتفاق آراء از همه دولتها خواست که از در سال هر گونه سلاح و  تجهیزات نظامی را به آفریقای جنوبی متوقف سازند و سپس کمیته ای را به منظور بررسی اجرای تحریم  برپا کرد. در دوره پس از جنگ سرد شورای امنیت در مورد شش دولت تحریم کامل یا محدود اعمال  کرده است که عبارتند از لیبی لبریا ،عراق سومالی یوگسلاوی و هائیتی علی رغم انجام کارهای  برجسته در سالهای اخیر شامل ماموریتهایی در نامبیبا کامبوج والسالوادور حفظ صلح از سوی  سازمان ملل دچار بحران است.

موانع و مشکلات سازمان مللل در اجرای عملیات حفظ صلح

واژه های دیپلماسی پیشگیرانه ایجاد صلح حفظ صلح وصلح سازی پس از مخاصمات مسلحانه که در  گزارش دبیر کل ارائه و مورد ارزیابی قرار گرفته اند ضمن داشتن ارتباط نزدیک با یکدیگر از زمان ارائه

تاکنون در عمل ماهیت تمایز میان این مفاهیم که عمدتا جنبه عمل دارند روز به روز آشکارتر شده  است. عبارت «حفظ صلح هم اکنون برای توصیف عملیات غیر نظامی و نظامی بزرگ به موقعیت هایی  اطلاق میشود که در آن ضعف شدید روشها و ساختار مدیریتی حامی حفظ» به دقیقترین معنای آن  کاملاً مشهود است. در کامبوج سازمان ملل وظیفه بازسازی کشوری که بیش از سی سال جنگ آن را  ویران کرده بود بر عهده گرفت. حال آنکه در بوسنی هرزگوین نیروهای سازمان ملل در پی آن بودند که  ضمن کسب اطمینان از رسیدن و توزیع کمکهای امدادی به مردمی که در میانه یک جنگ بی  رحمانه گرفتار شده بودند در بین نیروهای متخاصم به میانجیگری و آنها را به تعقیب هدفهایشان به  شیوه های مسالمت آمیز دعوت نمود و در صورت لزوم گروههای نافرمان نسبت به طرحهای ارائه شده و  اراده بین المللی را مورد حمله قرار دهند. در آنگولا قرا ربود سازمان ملل سربازان یونینا و میلا را خلع  سلاح کرده ارتش جدیدی با شرکت هر دو گروه بوجود آورد و در انتخابات چند حزبی در این کشور که  مساحت آن برابر دوسوم مساحت اروپایی غربی است نظارت کند در رواندا سازمان ملل وظیفه داشت  که برآوارگی رفت آمد صدها هزار پناهنده که در اثر برخوردهای قومی میان دو طایفه توتی و هوتو  بوجود آمده بود نظارت کرده و در خصوص اسکان آنها تامین مواد غذایی و پوشاک آنها و حل اختلافات  بین آنها به شیوه های مسالمت آمیز اقدام نماید در ارتباط با عملیات کلاسیک حفظ صلح، وفاداری به  اصل رضایت کشور یا کشورهای ذی ربط و بکارگیری حداقل زور به عنوان شرط اصلی برای اجرای  وظایفی که بر عهده نیروی حافظ گذاشته شده است در نظر گرفته میشد اما چیزی نگذشت که  سازمان ملل در تلاشهای حفظ صلح با یک مسئله بغرنج و بسیار مهم روبرو شد. یک بخش عمده این  مشکل که بیش از همه در یوگسلاوی سابق نمایان شد این بود که هر چند رهبر یک گروه در گیر در  جنگ ممکن است با یک برنامه ریز نظر سازمان ملل موافق باشد اما این موضوع لزوماً به این معنا  نیست که فرماندهی و سربازانی که در میدان جنگ هستند نیز موافق باشند نیروی عملیات سازمان  ملل در سومالی بازگشت به امید که قوانین مربوط به مداخله آن در درگیری باعث فلج شدن آن شده  بود متحمل حملات متعدد به نظرات و تجهیزات خود شد و به صلح یک سازمان که اثرات مخرب و نابود  کننده قحطی در سراسر کشور گزارش میداد تنزل کرد تا اینکه بالاخره دبیر کل سازمان ملل در  اواخر نوامبر ۱۹۹۲ در نامه هایی خطاب به شورای امنیت نتیجه گیری کرد که اوضاع در سومالی وخیم  تر از آن شد است که عملیات حفظ صلح چاره آن باشد. پطروس غالی ضمن مطرح ساختن شورای  امنیت از این که سازمان ملل نمیتواند یک عملیات اجرایی برای ایجاد امنیت جهت انتقال بی وقفه  کمک های امدادی را فرماندهی و مهار کند مصراً از شورا خواست که به موجب فصل هفتم منشور دست  به اقدام بزند و پیشنهاد آمریکا مبنی بر اعزام نیرو به سومالی را بپذیرد.

مداخلات بشر دوستانه و حاکمیت دولتها پس از جنگ سرد

در سال ۱۹۸۹ سازمانهای بین المللی در چارچوب یک رشته عملیات اضطراری تحت عنوان عملیات  بقاء در سودان مواد دارویی و دیگر اقدام مورد نیاز مردمی که در محاصره نیروهای شورشی و دولتی قرار  داشتند تامین کردند هیچ یک از طرفین یعنی شورشیان و نیروهای دولتی نمی خواستند که کمک ها  در منطقه ای غیر از منطقه تحت کنترل آنها توزیع شود. در سال ۱۹۹۲ کشور سومالی با این وضع

فجیع واسف بار روبه شد و هزاران نفر در معرض گرسنگی و انواع بیماری قرار گرفتند. با فروپاشی  یوگسلاوی سابق نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در آغاز وظیفه محافظت از کمک های اضطراری از  سالی از طرف دیگر کشورها به برخی از مناطق بوسنی و هرزگوین را در برابر حملات صربها که دست به  نبرد بیرحمانه ای برای پاکسازی قومی زده بودند بر عهده گرفتند. در سودان عملیات کمک رسانی  سازمانهای بین المللی در پی موافقت مقامات دولتی و رهبران نیروهای شورشی اجرا شد. در صورتیکه  در سومالی و بوسنی توافق به عمل آمده وضعیتی دیگر داشت. دستور کاری برای صلح” عنوان گزارش  پطروس غالی دبیر کل سازمان متحد است که در اجرای اعلامیه مصوب ۳۱ ژانویه ۱۹۹۲ سران عضو  شورای امنیت تهیه و ارائه شده است. سران شورای امنیت در اعلامیه نهایی خود از پطروس غالی دبیر  کل جدید سازمان ملل خواستند که توانایی این سازمان را در زمینه دیپلماسی پیشگیرانه برای ایجاد  و حفظ صلح مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و در چارچوب و براساس مفاد و منشور ملل متحد راههایی را  جهت تقویت و افزایش کارایی آن در کلیه زمینه های سیاسی اقتصادی نظامی، حقوقی و اجتماعی و به  تبع أن امور اجرایی تازه و مبتکرانه میباشد طیف وسیعی از فعالیتها از دیپلماسی پیشگیرانه گرفته  تا استقرار صلح بعد از جنگ را در بر میگیرد. اساس این گزارش بر دیپلماسی پیشگیرانه مبتنی  است. دبیر کل معتقد است که دیپلماسی پیشگیرانه و عملیات حفظ صلح برقراری صلح و استقرار صلح که در ارتباط با یکدیگر قرار داشته با پشتیبانی تمام دول عضو به اجرا در می آید، نوعی پیوستگی در  همکاری دولتها را ارائه میدهد که صلح را بر اساس روح منشور تامین خواهد کرد. از نظر دبیر کل  واژه دیپلماسی پیشگیرانه ایجاد صلح و حفظ در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر قرار دارند. با این فرض  دیپلماسی پیشگیرانه اقدامی به منظور جلوگیری از ایجاد مشاجره میان طرفین متخاصم جلوگیری از  تبدیل مشاجرات به منازعات و محدود نمودن گسترش منازعات در صورتیکه به وقوع می پیوندند.  برقراری صلح اقدامی است به منظور به توافق رسیدن طرفین منازعه خاصه از طریق ابزارهای صلح آمیز که در فصل ششم منشور پیش بینی شده است حفظ صلح عبارت است از گسترش و حضور فعالتر  سازمان ملل در محل در گیری که تاکنون با موافقت کلیه طرفین و یا مداخله نیروهای نظامی و در موارد  متعدد با حضور نظامیان صورت گرفته است نسل دوم عملیات حفظ صلح که از سال ۱۹۸۹ با عملیات  گروه سازمان ملل متحد در کمک به انتقال نامیبیا آغاز شد و در عراق سومالی بوسنی هرزگوین  هائیتی رواندا و کامبوج و… تداوم یافت وظایف متنوع و پیچیده ای را عهده دار است. این وظایف فراتر از  مفهومی است که تا پیش از این تاریخ از اصطلاح حفظ صلح مستفاد میشد در گزارش دبیر کل به

اقدامات پیشگیرانه از طریق نیروهای حمایتی سازمان ملل متحد به عنوان مکانیزم جدیدی که در  منشور پیش بینی شده نیز اشاره شده است و بر اساس همین پیشنهاد شورای امنیت تاکنون اقدام به  اعزام نیروهایی به مقدونیه رواندا اوگاندا و بوسنی هرزگوین نموده است. در مورد اعزام نیروهای  پیشگیرانه به هنگام بروز بحرانهای داخلی دبیر کل خاطر نشان می سازد که اعزام این قبیل نیروها  بنا به در خواست دولت زیربط یا رضایت کلیه طرفهای دیگر میتواند به طریق مختلف در کاهش رنج  مردم و کنترل خشونت نقش داشته است.

پطروس غالی در تشریع و اعزام نیروهای پیشگیرانه بنا به درخواست یک دولت پیشنهاد میکند

در صورتیکه یک دولت بیم وقوع حمله در مرزهایش را داشته باشد و اگر شورای امنیت به این نتیجه  رسیده باشد که حضور نیروهای سازمان ملل در یک طرف مرز تنها با رضایت دولت در خواست کننده جنبه  پیشگیرانه خواهد داشت بنابراین بهتر است که نیروهای پیشگیرانه اعزام گردند. در چنین وضعی ماهیت  تهدید و در تعیین نوع تعداد و نیروها نقش تعیین کننده خواهد داشت.

عملکرد شورای امنیت سازمان ملل در قبال بحران کویت

بحران کویت از جمله موضوعاتی است که تقریبا تمامی کشورهای جهان هر یک بر حسب منافع ملی  و مصلحت سیاسی با آن مواجه شدند و ایالات متحده آمریکا به دلیل اهمیت اقتصادی و موقعیت  ژئواستراتژیک منطقه ای و آثار نتایجی که اشغال کویت از سوی عراق میتوانست در پی داشته باشد.  حساس ترین نقش را در جمع ایفا نمود. عکس العمل کشورهای اروپایی در قبال جنگ خلیج فارس  مواضع متفاوت و گاه متضادی را به یکدیگر و در برابر آمریکا داشت. البته در چار چوب جامعه اروپا  اتحادیه اروپا نیز هماهنگیهایی صورت میگرفت چنانچه در این را بطه وقتی اجلاس همکاری های  سیاسی اروپا در بروکسل تشکیل شده در این اجلاس ضمن محکومیت صریح تجاوز عراق والحاق کویت  اعضاء جامعه ضمن اعلام حمایت از قطعنامه ها ۶۶۰ و ۶۶۱ و ۶۶۲ شورای امنیت سازمان ملل که تا آن  تاریخ تصویب شده بود آمادگی خود را جهت مشارکت و همکاری در قبال بحران کویت اعلام کردند. در  این میان فرانسه برای انتخاب الگویی مناسب و راهی مستقل نسبت به دیگران بارزتر است. در طول بحران  یکی از نگرانیهای مهم فرانسه و تا حدی جامعه اروپا از مداخله نظامی علیه عراق عکس العمل احتمالی  و آثار مخرب آن بر افکار عمومی اعراب و جهان اسلام بود. بویژه آنکه رژیم عراق همواره سعی می کرد این  جنگ را جنگی علیه اسلام و جهان عرب معرفی میکند.

عملیات توفان صحرا ترجمان اصل کارتر در مورد مداخله نظامی و اجرای سناریو واکنش سریع بود. شاید  بتوان عملیات توفان صحرا را یک تجربه موفق در عرصه سیاست خارجی آمریکا از زمان اجرای اصل  کارتر ارزیابی کرد در بین ۲۳ قطعنامه تصویب شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل در قبال بحران  کریت و مسایل جنبی قطعنامه ۶۷۸ (۲۹) نوامبر (۱۹۹۰) که توسل به زور را تجویز کرده و اجرای آنرا از  سوی نیروهای ائتلاف انتظار داشت از بحث انگیز ترین قطعنامه ها در مورد اقدامات شورای امنیت در  جریان اشغال کویت بود ماهیت حقوقی قطعنامه مذکور در تجویز توسل به زور و اینکه آیا مستند  قطعنامه ماده ۴۲ منشور مبنی اقدامات قهری است و یا ماده ۵۱ منشور مبنی بر دفاع مشروع موجب  تردید برخی نسبت به مشروعیت آن شد با توجه به قطعنامه تعریف تجاوز مجمع عمومی سازمان  ملل (۱۹۷۴) و با توجه به اشارت و مفاهیم مندرج در منشور شکی نیست که عمل عراق مصداق روشنی  از تجاوز است. شورای امنیت در قطعنامه های بعدی خود تدابیری اتخاذ نموده است که حکایت از این  دارد که از نظر شورای امنیت عمل عراق چیزی جز تجاوز نیست شورا در قطعنامه های خود از واژه  تهاجم استفاده کرده است و به جای عمل تجاوز وجود نقض صلح را اجرا نموده است. شورای امنیت ۴  روز از تصویب اولین قطعنامه خود در ارتباط با بحران خلیج فارس و به دنبال امتناع عراق از عقب  نشینی به پشت مرزهای بین المللی خود با کویت با تصویب قطعنامه ۶۶۱ در تاریخ ۶ اوت ۱۹۹۰ و به  منظور وادار کردن عراق به باز گرداندن فوری و بی قید و شرط نیروها از کویت تحریم های وسیع مالی

سازمان های ہیں

اقتصادی و تسلیحاتی علیه عراق وضع نمود و از دولتها خواست دقیقاً موارد خواسته را رعایت کنند.  تحریم هوایی از جمله موارد تنبیهی است که به عنوان بخشی از مجازاتها علیه کشور مختلف در ماده  ۲۱ منشور پیش بینی کرده است شورای امنیت اولین بار در قضیه رود زیای جنوبی نوعی تحریم  هوایی را علیه آن کشور وضع کرد عراق بر اساس قطعنامه ۶۷۰ تحریم دریایی اش به تحریم هوایی  محکوم می شود.

در قطعنامه ۶۶۵ بایاد آوری قطعنامه های قطبی و شورای امنیت از دولت های عضو که با دولت  کویت همکاری میکنند و نیروی دریایی به منطقه اعزام میکنند میخواهد تدابیری را تحت نظر  شورای امنیت اتخاذ نمایند تا اینکه تمامی کشتی هایی که از مبدا یا مقصد کویت و عراق در حرکت  هستند متوقف و محموله آنها مورد بازرسی قرار گیرد تا قبل از بحران کویت تنها موردی که نیروهای  چند ملیتی با تجویز و توصیه شورای امنیت به جنگ متوسل شدند بحران کره بود. هنگامی که در  ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰ قوای نظامی کره شمالی با عبور از مدار ۳۸ در چه وارد کره جنوبی شدند. موضوع  تجاوز همانروز در شورای امنیت مطرح شد و قطعنامه ای به تصویب رسید که در آن ضمن احراز نقض  صلح از نیروهای کره شمالی خواسته شد به سمت مدار ۳۸ درجه عقب نشینی کنند. هنگامی که  تمامی تلاش های بین المللی برای متقاعد ساختن صدام مبنی بر خروج از کویت و واگذاری حق  حکومت به خاندان “صباح” در این کشور با ناکامی روبرو شد و تحریم های اقتصادی و تسلیحاتی اعمال  شده از سوی شورای امنیت نیز موثر واقع نگردید شورای امنیت پس از گذشت قریب به ۴ ماه با  تصویب قطعنامه ۲۹٫۶۷۸ نوامبر (۱۹۹۰) استفاده از زور و مداخله نظامی علیه عراق را برای متحدین به  منظور آزاد سازی کویت اشغالی مجاز شمرد پیشنهاد دهندگان و حامیان طرح قطعنامه ۶۷۸ از این فکر  حمایت کردند که تحریم اقتصادی برای وادار نمودن عراق به عقب نشینی از کویت غیر کافی بوده  است و لذا شرایط لازم برای اجرای ماده ۴۲ فراهم است. در پی اعمال سیاست سرکوب و فشار بر مردم  عراق بویژه کردها از سوی حکومت این کشور شورای امنیت را بر آن داشت تا اقدام عراق را به عنوان  تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی قلمداد کند و اقداماتی را برای کمک به مردم آسیب دیده بعمل  آورد به همین منظور بود که قطعنامه ۶۸۸ در شورای امنیت به تصویب رسید که در آن ضمن محکوم  کردن اقدامات سرکوبگرانه عراق شورای امنیت تصمیم گرفت که تدابیر لازم در جهت در اختیار  گذاشتن کمکهای انسانی به مردم نواحی مذکور و ایجاد مناطق امن اتخاذ کند.

عملکرد شورای امنیت در قبال بحران هائیتی

اشغال هائیتی سر آغاز استعمار و استثمار نوین توسط آمریکایی ها بود اگر چه سلطه ظاهری آنان در  سال ۱۹۳۴ و در دوره ریاست جمهوری تئودور روزولت پایان گرفت اما آمریکایی ها هرگز هائیتی را  رها نکردند مجمع عمومی سازمان ملل ضمن محکوم کردن کودتا در این کشور خواستار بازگشت  رئیس جمهوری قانونی و اجرای کامل قانون اساسی و رعایت حقوق بشر شد. در قطعنامه مجمع  همچنین از دبیر کل خواسته شد که از دبیر سازمان کشورهای آمریکائی در اجرای قطعنامه های آن  سازمان مبنی بر توقیف دارائیهای هائیتی و محاصره تجاری آن کشور حمایت کند. در سوم اکتبر  ۱۹۹۱ یعنی سه روز پس از سقوط ،آریستید شورای امنیت به شکایت آریستید رسیدگی کرد. بدلیل

عدم توافق اعضاء، تصمیمی اتخاذ نشد و اقدامی صورت نگرفت قطعنامه ۹۴۰ مورخ ۳۰ ژوئن ۱۹۹۴ اجاره  تشکیل یک نیروی چند ملیتی و استفاده از تمام امکانات لازم برای امکان پذیر ساختن اخراج رهبران  نظامی هائیتی و بازگشت سریع برتر اندادیتید می داد. مداخله ایالات متحده در بحران هائیتی و نقش  محوری آن کشور در روند تصویب قطعنامه های شورای امنیت کرد تا علیه کودتادگران نظامی آن کشور  که دولت منتخب ادیستیه را با کودتای نظامی سرنگون کرده بودند به لحاظ الگوهای رفتاری در نظام  جهانی و همچنین مدلهای تعامل بین المللی شاخصها و موقعیت قابل توجهی را دارا میباشد زیرا با  انجام مداخله یاد شده سطح عملیات و سازو کارهای مداخله آمریکا که در عملیات متحدین علیه عراق  که بیان کننده درگیری همراه با شدت عمل و در راستای نیل به اهدافی محسوب می شد که در  برگیرنده منافع حیاتی آمریکا و کشورهای صنعتی غرب بود ولی در هائیتی به عملیاتی با شدت محدود  و بازدهی بین المللی متوسط تبدیل گردید. مداخله گرایی ایالات متحده در هالیتی در پوشش  قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل و به منظور آنچه که مقامات آمریکایی انرا دفاع از دموکراسی  می خواندند نشان داد هم اکنون به اقتضاء ،زمان سیاست مداخله گرانی آمریکا با ابعاد بین الملل و با  پوشش انسان دوستانه و در دفاع از حقوق بشر و نهادهای دموکراتیک و با استفاده از ابزارهای موجود  در نظام بین الملل برای مشروعیت بخشیدن به مداخلات مورد تفسیر و تاکید قرار میگیرد که نیازمند  اقدام جمعی مشارکت داوطلبانه کشورها و مستند به حکم نهادهای بین المللی است شورای امنیت در  تاریخ ۱۶ ژوئن ۱۹۹۳ بر اساس قطعنامه ۸۴۱ اقداماتی را به منظور اعاده حکومت قانونی این کشور  هائیتی مقرر نمود این قطعنامه در عین اینکه تحت فصل هفتم اتخاذ شده و مشروعیت اقدام شورا  و وضع تحریم های اقتصادی در آن به نحوی با صلح و امنیت بین المللی ارتباط داده شده است ولی تلاش  زیادی برای اثبات این قضیه از دید صلح و امنیت بین المللی به عمل نیامده است به طور یکه منظور  اصلی از اتخاذ قطعنامه به طور بارزی در آن مشخص گردیده و آن عبارت است از اعاده حکومت قانونی  هائیتی و در قسمتهای مختلف قطعنامه شورای امنیت از تایید دولت قانونی و محکومیت نظامیان  سخن گفته است شورای امنیت با تفسیر موسع از منشور و با این استدلال که وضعیت منحصر به فرد  هائیتی اقدام خاص خودرا میطلبد با هدف دفاع از دموکراسی و حق تعیین سرنوشت یک ملت و حقوق  بشر و پرهیز از به خطر افتادن صلح امنیت بین المللی توسل به قوه ی قهریه را جایز شمرد. با این وصف  و با در نظر گرفتن شرایط نوین بین المللی نمیتوان انتظار داشت که جامعه بین الملل در شرایطی نظیر  هائیتی و یا وضعیتهای مشابه آن سکوت اختیار نماید.

عملکرد شورای امنیت در قبال بحران سومالی

با اوج گیری بحران در سومالی و آگاهی افکار عمومی رفته رفته دولتها و مردم جهان به وسعت فاجعه  انسانی در آن کشور پی بردند. دبیر کل سازمان ملل متحد نیز بوسیله گزارشهای خود بخش های  مختلف سازمان و بویژه شورای امنیت را از این امر مطلع ساخت سرانجام در پی تقاضای دولت سومالی از  شورای امنیت مبنی بر بررسی موضوع قطعنامه شماره ۷۳۳ در ژانویه ۱۹۹۱ به تصویب رسید و بدین

ترتیب سازمان ملل متحد و قدرتهای بزرگ درگیر بحران سومالی شدند.

در قطعنامه ۷۳۳ شورای امنیت نگرانی خود را در مورد وخامت اوضاع که منجر به مرگ انسانها  ناشی از گرسنگی و ویرانی کشور سومالی میشود ابراز داشته و بر این نکته تاکید داشت که شرایط  موجود صلح و امنیت و ثبات منطقه را به خطر می اندازد لذا از دبیر کل تقاضا کرد که کمک های انسان  دوستانه سازمان ملل و سازمانهای تخصصی آن سریعاً افزایش داده شود و توزیع این کمک ها به نحوی  انجام گیرد که همه مناطق کشورها از آن بهرمند شوند. بعلاوه از دبیر کل تقاضا شده بود که همراه دبیر  کل سازمان وحدت آفریقا و دبیر کل جامعه عرب در جهت تامین هدفهای مورد نظر سریعاً با گروههای  درگیر در مناقشه تماس حاصل کند شورا در قطعنامه ۷۵۱ تصمیم به ایجاد نیروی موسوم به یونوسوم  گرفت و از دبیر کل تقاضا کرد سریعاً واحدی متشکل از ۵۰ نفر ناظر سازمان ملل برای نظارت بر آتش بس  در بندر موگادیشو اعزام نماید. پس از آنکه شورای امنیت سازمان ملل متحد به موجب قطعنامه ۷۳۳ در  اولین موضع گیری ضمن اعمال تحریم تسلیحاتی علیه جناههای درگیر در جنگ سومالی خواهان  برگزاری آتش بس و افزایش کمکهای بشر دوستانه سازمان ملل به این کشور شد. در دومین موضعگیری  و در حالیکه درگیریهای قومی افزایش می یافت و قحطی و گرسنگی مردم بیشتری را از پای در می آورد  شورای امنیت در تاریخ ۲۴ آوریل ۱۹۹۲ ضمن تصویب قطعنامه ۷۵۱ تصمیم به اجرای عملیات سازمان  ملل متحد در سومالی گرفت. طبق این قطعنامه عملیات شامل اعزام ۵۰ ناظر آتش بس و تعدادی مامور  امنیتی برای حفاظت از ناظران آتش بس میباشد. متعاقباً قطعنامه های ۷۷۵ و ۷۹۴ شورای امنیت تعداد  نیروهای امنیتی سازمان ملل در سومالی افزایش پیدا کرده و به ۳۵۰۰ نفر رسید. دبیر کل سازمان خواستار  تصمیم جدی و فوری شورای امنیت شد که سومالی در حال حاضر فاقد هرگونه حکومت و حاکمیتی است.  ولذا امکان ورود در مذاکرات وجود ندارد و چاره ای دیگر نیست جز آنکه شورا طبق فصل هفتم منشور عمل  کند و اصلح آن است که عملیات تحت فرماندهی سازمان ملل باشد شورا قطعنامه ۷۹۴ (۳ دسامبر ۱۹۹۲)  اعلام داشت که مصمم است هر چه زودتر شرایط ضروری را برای توزیع مواد غذایی و کمک های بشر  دوستانه در سومالی در اسرع وقت فراهم آورد و همچنین ترتیبات لازم را برای برقراری صلح و ثبات  و حکومت قانون و نظم در جهت تسهیل فرآیند آشتی و ادامه فعالیتهای سازمان ملل فراهم نماید. لذا برای  رسیدن به این منظور شورای امنیت فصل هفتم منشور را که به دولتهای شرکت کننده اجازه می داد تا  از همه وسایل ضروری لازم استفاده کنند مبنای عمل قرارداد و اعلام داشت که اقدامات نظامی باید با  همکاری دبیر کل و کشورهای شرکت کننده انجام پذیرد. دولت کلینتون در قطعنامه ۸۱۴ بر کشور سازی  صحه گذاشت و نظر دبیر کل را در این مورد آن گونه که در نامه ای که در اواخر سال ۱۹۹۲ به جرج بوش  نوشته بود مورد تاکید قرار داد که در نظر داشت ۸۰۰۰ سرباز لجستیکی آمریکایی همراه با ۱۰۰۰ نفر  نیروی واکنش سریع در آنجا باقی بماند علی رغم تحمل تلفات روز افزون و به تبع آن فشارهای وارده از  جانب کنگره و مردم به دولت آمریکا دولت بر شورای امنیت سازمان ملل فشار آورد تا قطعنامه ۸۵۶ را در  ۲۲ سپتامبر ۱۹۹۳ تصویب کند. این قطعنامه حضور سازمان ملل نیروهای چند ملیتی را به طور موثر و به  منظور اجرای طرح کشورسازی حداقل تا سال ۱۹۹۵ در سومالی تثبیت میکرد. قطعنامه مجدداً حمایت  شورای امنیت را از استمرار فرآیند آشتی ملی و توافق سیاسی که پیشتر آغاز شده بود اعلام می کرد.  مخالفتهای کنگره نسبت به عملکرد دستگاه دیپلماسی آمریکا و دولت کلینتون بشدت افزایش یافت  و تلاشهای دولت در راه دفاع از خود با شکست مواجه گردید و در نهایت ناچار شد که به عقب نشینی

کامل نیروهای آمریکایی از سومالی تا ۳ ماوس ۱۹۹۴ تن در دهد و این درست یکسال پس از زمانی بود.  که آمریکایی ها می بایست طبق طرح اولیه پوش باز میگشتند. لذا ناچار شدند اعتراف کنند که  سومالی مکانی اشتباه در زمانی اشتباه برای تجربه اندوزی دولت کلینتون بود.

عملکرد شورای امنیت سازمان ملل در قبال بحران بوسنی و هرزگوین

پایان جنگ سرد موجی از ملی گرایی افراطی را در شوروی و اروپایی شرقی بدنبال آورد. این موج به  تجربه برخی از کشورها منجر شد که گاه با درگیریهای خونین و ناگوار همراه بود. تجزیه یوگسلاوی و در  پی آن بروز فاجعه بوسنی هرزگوین مقوله ای است که از جنبه های گوناگون قابل تعمق و بررسی است.  تصویب قطعنامه ۷۱۳ (۱۹۹۱) شورای امنیت در خصوص یوگسلاوی در شرایط مشابهی با شرایط  سومالی صورت گرفت. بدین معنا که ملاحظات انسان دوستانه و بیم از خطر گسترش جنگ داخلی در  قلمرو یوگسلاوی به کشورهای همسایه در شناسائی نقض صلح بر اساس قطعنامه یاد شده نقش تعیین  کننده داشت. طبق این قطعنامه شورای امنیت ضمن ابراز نگرانی از وقوع جنگ و وخامت اوضاع در این  کشور در مورد یوگسلاوی تحریم همه جانبه اعمال کرد و از کشورهای عضو خواست که بلافاصله این  تحریم را به اجرا درآورند. شورای امنیت ضمن تصویب قطعنامه (۷۵۷(۱۹۹۲) پس از تشخیص اینکه وضع  در بوسنی هرزگوین و دیگر جمهوری های یوگسلاوی سابق تهدیدی برای صلح به حساب می آید.  یوگسلاوی را مسئول شناخت و در مورد آن کشور تحریم همه جانبه اعمال کرد در مورد توجه شورای  امنیت به حقوق بشر دوستانه میتوان به موضع شورا در قبال بحرانهای بوسنی هرزگوین اشاره کرد.  که در چند نوبت اقدام به صدور قطعنامه در این زمینه کرد شورا طی قطعنامه های ۷۵۲ و ۷۵۷ ضمن  تاکید برای ارسال کمکهای انسان دوستانه از طرفین درگیر خواست از اخراج دسته جمعی خوداری  و حقوق بشر و آزادیهای اساسی را مراعات نمایند و در قطعنامه ۱۳۷۶۴ ژوئیه ۱۹۹۲) شورای امنیت از  طرفین در خواست عمل به تعهدات خویش نمود و به نیروهای پاسداری صلح ماموریت داد که در جهت  رعایت حقوق بشر توسط طرفهای درگیر اقدام کنند قطعنامه شماره ۷۷۰ شورای امنیت که بر اساس  فصل هفتم منشور صادر گردید نیز در این خصوص است همچنین در قطعنامه ۷۷۱ از کلیه طرفهای در  گیر خواستار رعایت حقوق انسانی و بین المللی شده است. شورا در تاریخ ۱۸ دسامبر ۱۹۹۲ طی  قطعنامه ۷۹۸ بازداشت سیستماتیک و از پیش تعیین شده زنان به صورت دسته جمعی و هتک ناموس  آنان خصوصاً زنان مسلمان را محکوم و این اقدامات را حیوانی وضد بشری توصیف نمود. در قطعنامه  ۱۹۹۳۸۰۸) خواستار محاکمه و توقیف کسانی شد که قوانین و کنوانسیونهای ژنو در مورد حقوق بشر  را زیر پا می گذارند شد. همچنین با تصویب قطعنامه ۲۵۸۲۷مه (۱۹۹۳) بر اساس فصل هفتم منشور  دستور تشکیل یک محکمه بین المللی متشکل از یک دادستان و یازده قاضی را صادر کرد. سازمان ملل  متحد با توجه به محدودیت امکانات و بودجه و نداشتن یک نبرد نظامی مستقل ناگریز است اجرای  بخشی از مصوبات خود را به کشورها و سازمانهای منطقه ای محول نمایند رهاسازی کویت از اشغال  عراق تحت پوشش قطعنامه شورای امینت و از طریق همکاریهای کشورهای عضو گروه علیه عراق  صورت گرفت. در بحران بالکان اجرای عملیات نظامی نظارت بر امر تحریم تسلیحاتی – اقتصادی دفع  تجاوز صریها از مناطق امن دفاع از نیروهای پاسدار صلح در بوسنی و هرزگوین و نظارت بر اجرای

قطعنامه های مربوط به ممنوعیت پروازهای نظامی در فضای بوسنی و حمایت از توزیع کمک های انسان  دوستانه بعهده سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) سپرده شد. یکی از وجوهی که برای حضور  نیروهای سازمان ملل در بوسنی میتوان قائل شد نقشی است که به این نیروها برای اقدامات بشر  دوستانه داده شده بود بر اساس قطعنامه ۲۸۳۶ ژوئن ۱۹۹۳) ارسال کاروانهای کمک رسانی به منطقه  بوسنی از طریق فرودگاه سارایوو یکی از وظایف نیروهای سازمان ملل بود اما باید به خاطر داشت که  ماهیت صلاحیت با صلاحیت حمایت از ۶ منطقه امن متفاوت میباشد زیرا این صلاحیت یا به عبارت  دیگر حمایت بشر دوستانه بر اساس فصل هفتم منشور به این نیرو تعریض نگرید و لذا باید آن را از  لحاظ ماهوی متفاوت با حضور نیروهای سازمان ملل در سومالی قطعنامه ۳ ۷۹۴ ژانویه شورای امنیت  (۱۹۹۲) دانست. بعبارت دیگر مسئله کمک رسانی به بوسنی به معنای صریح و دقیق حقوقی آن مداخله  بشر دوستانه تلقی نشده ولذا استفاده از شیوه های قهرآمیز در آن بنا بر ماهیت تکلیف توصیه نگردیده  بود. هر چند در ابتدای امر قضیه متفاوت بود چناچه در قطعنامه ۱۳۷۷۰ اوت (۱۹۹۲) شورای امنیت  تحت لوای فصل هفتم منشور را از دولتها درخواست کرده بود تا …. تمامی اقدامات لازم را به منظور  تسهیل در اجرای اقدامات سازمان ملل در توزیع کمکهای بشر دوستانه…. متقبل شوند. در حالیکه  قطعنامه ۷۷۶ در همین موضوع که در سپتامبر ۱۹۹۲ صادر شد هیچ استنادی به فصل هفتم منشور نگردید.

ضمیمه

منشور سازمان ملل متحد

مقدمه

ما مردم ملل متحد با تصمیم به محفوظ داشتن نسلهای آینده از بلای جنگ که دوبار در مدت یک عمر  انسانی افراد بشر را دچار مصائب غیر قابل بیان نموده و به اعلام مجدد ایمان خود به حقوق اسامی بشر و به  حیثیت و ارزش شخصیت انسانی و به تساوی حقوق مردم وزن و همچنین بین ملتها اعم از کوچک و بزرگ و به  ایجاد شرایط لازم برای حفظ عدالت و احترام الزامات ناشی از عهدنامه ها و سایر منابع حقوق بین المللی  و کمک به ترقی اجتماعی و شرایط زندگی بهتر با آزادی بیشتر و برای نیل به این هدفها

به رفق و مدارا کردن و زیستن در حال صلح با یکدیگر با یک روحیه حسن همجواری و به متحد ساختن  قوای خود برای نگاهداری صلح و امنیت بین المللی و به قبول اصول و ایجاد روشهایی که عدم استعمال نیروی  سلاحها راجز در راه منافع مشترک تضمین نماید و به توسل به وسایل و مجاری بین المللی برای پیشبرد ترقی  اقتصادی و اجتماعی تمام ملل مصمم شده ایم که برای تحقیق این مقاصد تشریک مساعی نماییم و بالنتیجه  دولتهای متبوع ما توسط نمایندگان خود که در شهر سانفرانسیسکو گرد آمده اند و اختیارات نامه آنان ابراز  شده و صحت و اعتبار آن محرز شده است و نسبت به این منشور ملل متحد موافقت حاصل نموده اند و بدین  وسیله یک سازمان بین المللی که موسوم به ملل متحد خواهد بود، تاسیس می نمایند.

فصل اول اهداف واصول

ماده ۱

اهداف ملل متحد به قرار زیر است.

۲۱- حفظ صلح و امنیت بین المللی و بدین منظور به عمل آوردن اقدامات دسته جمعی موثر برای  جلوگیری و برطرف کردن تهدیدات علیه صلح و متوقف ساختن هر گونه عمل تجاوز یا سایر  کارهای ناقص و فراهم آوردن موجبات تعدیل وتصفیه اختلافات بین المللی یا وضعیتهایی که  ممکن است منجر به نقض صلح گردد با وسایل مسالمت آمیز و بر طبق اصول عدالت و حقوق  بین الملل.

-۲۲ توسعه روابط دوستانه در بین ملل بر مبنای احترام به اصل تساوی حقوق خود مختاری ملل  و انجام سایر اقدامات مقتضی برای تحکیم صلح جهانی

۲۳ حصول همکاری بین المللی در حل مسائل بین المللی که دارای جنبه های اقتصادی  و اجتماعی و فرهنگی با بشر دوستی است و در پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادی  های اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد ،جنس زبان و یا مذهب …….

ماده ۲

۲۴ وجود مرکزی برای هماهنگ کردن اقداماتی که ملل جهت حصول این هدفهای مشترک  معمول می دارند.

سازمان و اعضای آن در تعقیب اهداف مذکور در ماده اول بر طبق اصول زیر عمل خواهند کرد.

-۱ سازمان برمبنای اصل تساوی حاکمیت کلیه اعضای آن قرار دارد.

کلیه اعضا به منظور تضمین حقوق و مزایای ناشی از عضویت تعهداتی را که به موجب این  منشور بر عهده گرفته اند با حسن نیت انجام خواهند داد.

کلیه اعضاء اختلافات بین المللی خود را به وسایل مسالمت آمیز به طریقی که صلح و امنیت  بین المللی و عدالت به خطر نیفتد تصفیه خواهند کرد.

-۴- کلیه اعضا در روابط بین المللی خود از تهدید به زور یا استعمال آن علیه تمامیت ارضی با  استقلال سیاسی هر کشوری و یا از هر روش دیگری که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته  باشند خود داری خواهند نمود.

-۵- کلیه اعضا در هر اقدامی که سازمان بر طبق این منشور به عمل آورد به سازمان همه گونه  مساعدت خواهند کرد و از کمک به هر کشوری که سازمان ملل متحد علیه أن اقدام احتیاطی  یا قهری به عمل می آورد خودداری خواهند نمود

-۶- سازمان مراقبت خواهد کرد کشورهایی که عضو سازمان ملل متحد نیستند تا آنجا که برای  حفظ صلح و امنیت بین المللی ضروری است بر طبق این اصول عمل نمایند.

هیچ یک از مقرارت مندرج در این منشور ملل متحد را مجاز نمی دارد در اموری که ذاتا جزء  صلاحیت داخلی هر کشوری است دخالت نماید و اعضا را نیز ملزم نمی کند که چنین  موضوعاتی را تابع مقرارت این منشور قرار دهند لیکن این اصل به اعمال اقدامات قهری پیش  بینی شده در فصل هفتم لطمه وارد نخواهد کرد.

فصل دوم عضویت

ماده ۳

اعضای اصلی متحد کشورهایی هستند که در کنفرانس ملل متحد راجع به سازمان بین المللی در  سانفرانسیسکو شرکت نموده و یا قبلا اعلامیه ملل متحد مورخ اول ژانویه ۱۹۴۲ را امضا کرده و این  منشور را امضا و بر طبق ماده ۱۱۰ تصویب نمایند.

ماده ۴

۱ سایر کشورهای شیفته صلح که تعهدات مندرج در این منشور را بپذیرند و به نظر و تشخیص  سازمان قادر ومایل به اجرای آن باشند میتوانند به عضویت ملل متحد در آیند.

ماده ۵

قبول هر کشوری که واجد شرایط مذکور باشد به عضویت ملل متحد منوط به تصمیمی است  که مجمع بنا بر توصیه شورای امنیت اتخاذ. می نماید.

هر عضو ملل متحد که از طرف شورای امنیت بر علیه آن اقدام احتیاطی یا قهری به عمل آمده  است ممکن است به وسیله مجمع عمومی و بنا بر توصیه شورای امنیت از اعمال حقوق و مزایای عضویت  تعلق گردد. اعمال حقوق و مزایای مزبور ممکن است به وسیله شورای امنیت مجددا برقرار شود.

ماده ۶

هر عضو ملل متحد که در تخطی از اصول مندرج در این منشور اصرار ورزد ممکن است به وسیله  مجمع عمومی بنابر توصیه شورای امنیت از سازمان اخراج گردد.

فصل سوم ارکان

ماده ۷

۱ ارکان اصلی ملل متحد عبارت است از یک مجمع عمومی یک شورای امنیت یک شورای  اقتصادی و اجتماعی یک شورای قیمومیت یک دیوان بین المللی دادگستری و یک دبیر خانه  -۲- ارکان فرعی که ضروری تشخیص داده شود ممکن است بر طبق این منشور تاسیس گردد.

ماده ۸

سازمان ملل متحد برای تصدی هر شغلی به هر عنوان تحت شرایط مساوی در ارکان اصلی و فرعی خود  هیچ گونه محدویتی در استخدام مردان و زنان برقرار نخواهد کرد.

فصل چهارم مجمع عمومی

ماده ۹

ترکیب

۱- مجمع عمومی مرکب از کلیه اعضای ملل متحد خواهد بود.  -۲- هر عضو بیش از پنج نماینده در مجمع عمومی نخواهد داشت.

ماده ۱۰

مجمع عمومی میتواند هر مساله یا امری را که در حدود این منشور و یا مربوط به اختیارات  ووظایف هر یک از ارکان مقرر در این منشور باشد مورد بحث قرار دهد و جز در موارد مذکور در ماده ۱۲  ممکن است به اعضای سازمان ملل متحد یا به شورای امنیت و یا هر دو درباره ی هر یک از این مسائل  و امور توصیه هایی بنماید.

ماده ۱۱

۱- مجمع عمومی میتواند اصول کلی همکاری برای حفظ صلح و امنیت بین المللی از جمله  اصول حاکم بر خلع سلاح و تنظیم تسلیحات را مورد رسیدگی قرار دهد و ممکن است در مورد  اصول مذکور به اعضا و یا به شورای امنیت و یا به هر دو توصیه بنماید.

سازمان های بین المللی

۶۲۳

-۲- مجمع عمومی میتواند هر مساله مربوط به حفظ صلح و امنیت بین المللی را که توسط هر یک  از اعضا یا شورای امنیت و یا بر طبق بند دوم از ماده ۳۵ توسط کشوری که عضو ملل متحد  نیست بدان رجوع شده باشد مورد بحث قرار دهد وجز در مورد مقرر در ماده ۱۲ میتواند در  مورد چنین مسائلی به کشور یا کشورهای مربوط به شورای امنیت یا به هر دو توصیه هایی  بنماید.

هر مساله ای از این قبیل که اقدام در مورد آن ضروری باشد توسط مجمع عمومی قبل و یا بعد از  بحث به شورای امنیت ارجاع خواهد گردید.

– مجمع عمومی میتواند توجه شورای امنیت را به وضعیتهایی که محتمل است صلح و امنیت  بین المللی را به مخاطره اندازد جلب نماید.

-۴- اختیارات مجمع عمومی که در این ماده ذکر شده است حد کلی شمول ماده ۱۰ را محدود  نخواهد کرد.

ماده ۱۲

تاز مانی که شورای امنیت در مورد هر اختلاف یا وضعیت در حال انجام وظایفی است که در این  منشور بدان محول شده است مجمع عمومی در مورد آن اختلافات یا وضعیت هیچ گونه توصیه ای  نخواهد کرد مگر اینکه شورای امنیت چنین تقاضایی بکند دبیر کل ملل متحد با موافقت شورای امنیت  مجمع عمومی را در هر دوره اجلاسیه از امور مربوط به صلح و امنیت بین المللی که در شورای امنیت  مطرح است مطلع خواهد ساخت و به همین نحو بلافاصله پس از ختم رسیدگی شورای امنیت نسبت به  امور مربوطه مراتب را به مجمع عمومی و در صورتی که مجمع عمومی در حال اجلاس نباشد به اعضاء  اطلاع خواهد داد.

ماده ۱۳

۱- مجمع عمومی نسبت به امور زیر موجبات انجام مطالعات و صدور توصیه هایی فراهم  می کند: الف) ترویج همکاری بین المللی در امور سیاسی و ایجاد زمینه های مناسب برای توسعه تدریجی  حقوق بین الملل و تدوین آن.

ب ترویج همکاری بین المللی در امور اقتصادی فرهنگی آموزشی و بهداشتی و کمک به تحقیق  حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همه بی هیچ تبعیض از حیث نژاد، جنس زبان و مذهب

-۲ سایر مسئولیتها وظایف و اختیارات مجمع عمومی در مورد امور مذاکره در شق «ب» بند یک  ماده در فصول نهم و دهم بیان شده است

ماده ۱۴

مجمع عمومی با رعایت مقررات ماده ۱۲ میتواند برای تصفیه مسالمت آمیز هر وضعیتی که به  نظر می رسد احتمالا به رفاه عمومی یا به روابط دوستانه بین ملل لطمه زند و منشا آن هر چه باشد از  جمله وضعیتهایی که ناشی از نقض اهداف واصول ملل متحد به شرح مذکور در این منشور است  اقداماتی را توصیه نماید.

ماده ۱۵

-۱- مجمع عمومی گزارشهای سالانه و گزارشهای مخصوص شورای امنیت را دریافت میکند و مورد  بررسی قرار میدهد گزارشهای مذکور شامل مشروح اقدامات و تصمیمات خواهد بود که  شورای امنیت برای حفظ صلح و امنیت بین المللی به عمل آورده و یا اتخاذ کرده است.

– مجمع عمومی گزارشهای سایر ارکان ملل متحد را دریافت میکند و مورد بررسی قرار می دهد.

ماده ۱۶

مجمع عمومی وظایفی را که تحت فصول ۱۲ و ۱۳ منشور بدان محول شده از جمله تصویب قرار  دادهای قیمومیت مناطقی را که سوق الجیشی قلمداد نشده است با توجه به نظام قیموممیت بین  الملل انجام خواهد داد.

ماده ۱۷

-۱- مجمع عمومی بودجه سازمان را بررسی و تصویب خواهد کرد.

– مخارج سازمان بر حسب تسهیم مقرر از طرف مجمع عمومی بر عهده اعضا خواهد بود.

مجمع عمومی هر گونه ترتیبات مالی و بودجه ای را که با موسسات تخصصی منظور در ماده  ۵۷ داده شود مورد بررسی و تصویب قرار خواهد داد و بودجه اداری موسسات مذکور را به منظور توصیه به  انها بررسی خواهد نمود.

رأى

ماده ۱۸

۱ – هر عضو مجمع عمومی دارای یک رای خواهد بود.

-۲- تصمیمات مجمع عمومی در مورد مسائل مهم با اکثریت دوسوم اعضای حاضر و رای دهنده  اتخاذ خواهد شد. موارد زیر از مسائل مهم محسوب میشود توصیه های مربوط به حفظ صلح وامنیت بین المللی انتخاب اعضای غیر دائم شورای امنیت انتخاب اعضای شورای اقتصادی  و اجتماعی، انتخاب اعضای شورای قیمومیت بر طبق شق «ج» از بند یک ماده ۸۶ قبول اعضای  جدید در سازمان ملل متحد تعلیق حقوق مزایای عضویت و اخراج اعضا، مسائل راجع به  اجرای نظام قیمومیت و مسائل مربوط به بودجه

تصمیمات راجع به سایر مسائل از جمله تعیین انواع مسائل که اکثریت دوسوم باید درانها  رعایت شود به اکثریت اعضای حاضر و رای دهنده اتخاذ خواهد گردید.

ماده ۱۹

هر عضو ملل متحد که پرداخت سهمیه مالی آن به سازمان به تاخیر افتاده باشد، در صورتی که  سهمیه عقب افتاده عضو مزبور معادل و یا بیشتر از مبلغ سهمیه مربوط برای دو سال قبل به طور کامل  باشد در مجمع عمومی حق رای نخواهد داشت. مع ذالک اگر مجمع عمومی تشخیص دهد که قصور در  پرداخت ناشی از شرایطی است که از حیطه اختیار عضو مزبور خارج است میتواند به چنین عضوی  اجازه دهد که در رای شرکت کند.

ازمان

آیین کار

ماده ۲۰

مجمع عمومی منظما دوره های اجلاسیه سالانه و در صورت اقتضا اجلاسیه های فوق العاده خواهد  داشت. اجلاسیه های فوق العاده به دعوت دبیر کل بنا به درخواست شورای امنیت یا اکثریت اعضای

ملل خواهد بود.

ماده ۲۱

مجمع عمومی آیین نامه داخلی خود را تنظیم میکند مجمع مزبور برای هر دوره اجلاسیه  رئیس خود را انتخاب میکند.

ماده ۲۲

مجمع عمومی برای اجرای وظایف خود میتواند آن گونه ارکان فرعی را که ضروری تشخیص می  دهد تاسیس نمایند.

فصل پنجم شورای امنیت

ماده ۲۳

ترکیب

۱ شورای امنیت مرکب است از پانزده عضو سازمان ملل متحدع جمهوری چین فرانسه اتحاد  جماهیر شوروی سوسیالیستی (روسیه) بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی ایالات متحده آمریکا  اعضای دائم شورای امنیت میباشند مجمع عمومی ده عضو دیگر سازمان را بالاخص با توجه  به شرکت اعضای سازمان ملل متحد در حفظ صلح و امنیت بین المللی و سایر هدفهای  سازمان در درجه اول و همچنین با توجه به تقسیم عادلانه جغرافیایی به عنوان اعضای غیر  دائم شورای امنیت انتخاب می نماید.

اعضای غیر دائم شورای امنیت برای یک دوره دوساله انتخاب میگردند. مع ذالک در نخستین  انتخاب غیر دائم پس از افزایش عده اعضای شورای امنیت از یازده به پانزده دو عضو از چهار  عضو اضافه شده برای یک دوره یک ساله انتخاب میشوند.

عضوی که خارج میگردد بلافاصله قابل تجدید انتخاب نخواهد بود.

هر عضو شورای امنیت یک نماینده در آن شورا خواهد داشت.

وظایف و اختیارات

ماده ۲۴

۱- به منظور تامین اقدام سریع و موثر از طرف ملل متحد اعضای آن مسئولیت اولیه حفظ صلح وامنیت بین المللی را به شورای امنیت واگذار مینماید و مراقبت میکنند که این شورا در  اجرای وظایفی که به موجب این مسئولیت بر عهده دارد. از طرف آنها اقدام نماید.

-۲ شورای امنیت در اجرای این وظایف بر طبق اهداف واصول ملل متحد عمل میکند. اختیارات  مخصوصی که برای انجام وظایف مذکور به شورای امنیت واگذار گردیده در فصول ۶، ۷، ۱۲۰۸  بیان شده است.

ماده ۲۵

اعضای ملل متحد موافقت مینمایند که تصمیمات شورای امنیت را بر طبق این منشور قبول

واجرا نمایند.

ماده ۲۶

به منظور کمک به استقرار و حفظ صلح و امنیت بین المللی به وسیله به کار بردن تدابیری جهت  صرف حداقل منابع انسانی و اقتصادی جهان برای تسلیحات شورای امنیت مکلف است به کمک کمیته  ستاد نظامی مذکور در ماده ۴۷ طرحهایی را برای استقرار نظام مربوط به امور تسلیحاتی تهیه و به  اعضای ملل متحد تقدیم نماید.

رای ماده ۲۷

۱- هر عضو شورای امنیت دارای یک رای میباشد.

۲- تصمیمات شورای امنیت راجع به مسائل مربوط به آئین کار با رای نه (۹) عضو اتخاذ می شود.

– تصمیمات شورای امنیت راجع به سایر مسائل با رای مثبت نه (۹) عضو که شامل آرای تمام  اعضای دائم باشد اتخاذ میگردد با این قید که در مورد تصمیماتی که به موجب مندرجات  فصل ششم و بند سوم از ماده ۵۲ اتخاذ میشود طرف دعوی از دادن رای خود داری خواهد  کرد.

آئین کار

ماده ۲۸

۱ شورای امنیت به نحوی تشکیل خواهد شد که بتواند بطور دایم قادر به انجام وظایف خود  باشد. از این روی هر یک از اعضای شورای امنیت در تمام اوقات نماینده ای در مقر سازمان  خواهد داشت.

ماده ۲۹

نماید.

شورای امنیت جلساتی به فواصل معین خواهد داشت و هر یک از اعضای شورا را در صورتی که  مایل باشد میتواند توسط یکی از اعضای دولت خود یا نماینده ای که مخصوصا بدین منظور  تعیین شده است در آن جلسات شرکت جوید.

شورای امنیت میتواند جلسات خود را در جاهایی غیر از مقرر سازمان که برای تسهیل انجام  وظایف خود مناسب بداند تشکیل دهد.

شورای امنیت میتواند آن گونه ارکان فرعی را که برای انجام وظایف خود را لازم می بیند تاسیس

ماده ۳۰

شورای امنیت آئین نامه داخلی خود را که در آن نحوه انتخاب رئیس شورا را نیز مشخص خواهد  نمود تنظیم میکند.

ماده ۳۱

هر عضو ملل متحد که عضو شورای امنیت نیست میتواند بدون حق رای در مذاکرات مربوط به  هر مسئله ای که در شورای امنیت مطرح است. در هر مورد که شورای امنیت مسائل مزبور را در منافع  آن عضو مخصوصا موثر بداند شرکت کند.

ماده ۳۲

هر عضو ملل متحد که عضو شورای امنیت نیست یا هر کشوری که در ملل متحد عضویت ندارد  هرگاه صرف اختلافی باشد که در شورای امنیت تحت رسیدگی است دعوت خواهد شد که بدون حق  رای در مذاکرات مربوط به اختلاف مزبور شرکت نماید شورای امنیت شرایطی را که برای شرکت  کشوری که عضو ملل متحد نیست عادلانه میداند وضع خواهد نمود.

فصل ششم تصفیه مسالمت آمیز اختلافات

ماده ۳۳

۱ طرفین هر اختلاف که ادامه آن محتمل است حفظ صلح و امنیت بین المللی را به خطر اندازد  باید قبل از هر چیز از طریق مذاکره میانجیگری سازش داوری رسیدگی قضایی و توسل به  موسسات یا ترتیبات منطقه ای یا سایر وسایل مسالمت آمیز بنا به انتخاب خود راه حل آن را  جستجو نمایند.

ماده ۳۴

شورای امنیت در صورت اقتضا از طرفین اختلاف خواهد خواست که اختلافات خود را به  وسایل مزبور تصفیه نمایند.

شورای امنیت میتواند هر اختلاف با وضعیتی را که ممکن است منجر به یک اصطلکاک گردد یا  اختلافی ایجاد نماید مورد رسیدگی قرار دهد بدین منظور که تعیین نماید آیا محتمل است ادامه  اختلاف یا وضعیت مزبور حفظ صلح و امنیت بین المللی را به خطر بیندازد؟

ماده ۳۵

۱- هر عضو ملل متحد میتواند توجه شورای امنیت یا مجمع عمومی را به هر اختلاف یا وضعیتی  از آن گونه که در ماده ۳۴ بدان اشاره شده است جلب نماید.

-۲- هر کشوری که عضو ملل متحد نیست میتواند توجه شورای امنیت یا مجمع عمومی را به  اختلافی که خود در آن طرف میباشد جلب نماید مشروط بر اینکه در مورد اختلاف مزبور قبلا  تعهدات مربوط به تصفیه مسالمت آمیز مقرر در این منشور را قبول نماید.

ماده ۳۶

اقدامات مجمع عمومی در خصوص اموری که به موجب این ماده توجه مجمع بدان معطوف  می گردد تابع مقررات مواد ۱۱ و ۱۲ میباشد.

۱ شورای امنیت میتواند در هر مرحله از اختلافی از آن گونه که در ماده ۳۳ بدان اشاره شد.  است یا در هر وضعیت شبیه به آن روشها با ترتیبهای تصفیه مناسب توصیه نماید.

۲ شورای امنیت ملزم است روشهایی را که طرفین دعوی خود قبلا برای تصفیه اختلاف قبول کرده  اند مورد توجه قرار دهد.

شورای امنیت و توصیه هایی که به موجب این ماده میکنند باید همچنین در نظر داشته باشد که  اختلافات قضایی باید به طور کلی توسط طرفین دعوی بر طبق مقررات اساسنامه دیوان بین المللی  دادگستری به دیوان مزبور رجوع گردد.

ماده ۳۷

-۱- در صورتی که طرفهای اختلاف از آن گونه که در ماده ۳۳ بدان اشاره شده است نتوانند آن را  به وسایل مذکور در ماده مزبور تصفیه کنند باید آن را به شورای امنیت ارجاع نمایند.

-۲- هرگاه شورای امنیت تشخیص دهد که دوام یک اختلاف ممکن است حفظ صلح و امنیت بین  المللی را به خطر اندازد. باید تصمیم بگیرد که طبق ماده ۳۶ عمل کند یا شرایطی را که برای  تصفیه مناسب تشخیص می دهد توصیه نماید.

ماده ۳۸

در صورتی که کلیه طرفهای هر اختلاف در خواست نماینده شورای امنیت میتواند به منظور حل  مسالمت آمیز اختلاف مزبور به طرفهای اختلاف توصیه هایی بنماید بدون اینکه به این ترتیب به  مقررات مواد ۳۳ الی ۳۷ لطمه ای وارد آید.

فصل هفتم اقدام در موارد تهدید علیه صلح – نقض صلح – عمل تجاوز کارانه

ماده ۳۹

شورای امنیت وجود هرگونه تهدید بر علیه صلح یا عمل تجاوز را احراز نموده و توصیه هایی خواهد  نمود یا تصمیم خواهد گرفت که برای حفظ یا اعاده صلح و امنیت بین المللی به چه اقداماتی بر طبق  مواد ۴۱ و ۴۲ باید مبادرت شود.

ماده ۴۰

به منظور جلوگیری از وخامت وضعیت شورای امنیت میتواند قبل از آنکه بر طبق ماده ۳۹  توصیه هایی بنماید یا درباره

اقداماتی که باید معمول گردد تصمیم بگیرد از طرفهای ذینفع بخواهد اقدامات موقتی را که  شورای امنیت ضروری با مطلوب تشخیص میدهد انجام دهند اقدامات مذکور به حقوق یا ادعاها یا  موقعیت طرفهای ذینفع لطمه ای وارد نخواهد کرد شورای اقدامات مذکور به حقوق یا ادعاها با موقعیت

مانهای بین المللی

طرفهای ذینفع لطمه ای وارد نخواهد کرد شورای امنیت تخلف در اجرای اقدامات موقتی را چناچه  باید و شاید در نظر خواهد گرفت.

ماده ۴۱

شورای امنیت میتواند تصمیم بگیرد که برای اجرای تصمیمات خویش لازم است به چه اقداماتی  که متضمن استعمال نیروی مسلح نباشد دست بزند و میتواند از اعضای ملل متحد بخواهد که به این  قبیل اقدامات مبادرت ورزند این اقدامات ممکن است شامل متوقف ساختن تمام یا قسمتی از روابط  اقتصادی و ارتباطات راه آهن دریایی هوایی پستی تلگرافی رادیویی و سایر وسایل ارتباطی و قطع  روابط سیاسی باشد.

ماده ۴۲

در صورتی که شورای امنیت تشخیص دهد که اقدامات پیش بینی شده در ماده ۴۱ کافی نخواهد  بود یا ثابت شود که کافی نیست میتواند به وسیله نیروهای هوایی دریایی یا زمینی به اقدامی که برای  حفظ یا اعاده صلح و امنیت بین المللی ضروری است مبادرت ورزد این اقدام ممکن است مشتمل بر  تظاهرات و محاصره و سایر عملیات نیروهای هوایی دریایی یا زمینی اعضای ملل متحد باشد.

ماده ۴۳

۱ – کلیه اعضای ملل متحد به منظور شرکت در حفظ صلح و امنیت بین المللی متعهد میشوند که  نیروهای مسلح کمک و تسهیلات من جمله حق عبور لازم برای حفظ صلح و امنیت بین المللی  را بنا به درخواست شورای امنیت و بر طبق موافقتنامه یا موافقتهای خاص در اختیار آن شورا  قرار دهند.

ماده ۴۴

موافقت نامه یا موافقتهای مزبور تعداد و نوع نیروها در چه آمادگی و قرار گاه عمومی آنها  و نحوه تسهیلات و کمکهایی را که باید بعمل آید معین می نماید.

مذاکرات مربوط به موافقتهای فوق به ابتکار شورای امنیت هر چه زودتر صورت خواهد گرفت.  این موافقتنامه ها بین شورا امنیت و اعضای شورای امنیت و گروههای از اعضا منعقد خواهد  گردید و کشورهای امضا کننده باید آن را بر طبق مقرارت قوانین اساسی خود تصویب نمایند.

هرگاه شورای امنیت تصمیم به استعمال نیرو بگیرد قبل از آنکه از عضوی که در شورا نماینده  ندارد درخواست تدارک نیروهای مسلح برای انجام تعهدات متقبله به موجب ماده ۴۳ بنماید. باید عضو  مزبور را در صورت تمایل خود آن عضو دعوت نماید.

ماده ۴۵

برای اینکه سازمان ملل متحد قادر به انجام اقدامات فوری نظامی باشد اعضا باید قسمتهایی از  نیروهای هوایی خود را به طوری که قابل استفاده فوری برای عملیات اجرایی دسته جمعی بین المللی  باشد اماده نگاهدارند. مقدار و درجه آمادگی این قسمتها و طرحهای عملیات دسته جمعی آنان در حدود  مقرر در موافقتنامه یا موافقتنامه ویژه اشاره شده در ماده ای ۴۳ توسط شورای امنیت و با کمک کمیته  ستاد نظامی تعیین خواهد شد.

ماده ۴۶

طرحها استعمال نیروی مسلح را شورای امنیت با کمک کمیته ستاد نظامی تنظیم میکند.

ماده ۴۷

۱ برای راهنمایی و کمک به شورای امنیت درباره کلیه مسائل مربوط به نیازمندی های نظامی  شورای امنیت برای حفظ صلح و امنیت بین المللی و همچنین برای استعمال و فرماندهی  نیروهای صلحی که در اختیار شورا قرار داده شد و نیز تنظیم تسلیحات وخلع سلاح احتمالی  یک کمیته ستاد نظامی تاسیس میشود.

-۲- کمیته ستاد نظامی مرکب خواهد بود از روسای ستاد اعضای دائم شورای امنیت یا نمایندگان  آنها هرگاه حسن اجرای وظایف کمیته ستاد نظامی شرکت عضوی از اعضای ملل متحد را که  در کمیته نماینده دائم ندارد ایجاب نماید آن عضو از طرف کمیته ستاد نظامی برای شرکت در  کارها دعوت خواهد شد.

– کمیته ستاد نظامی تحت نظر شورای امنیت مسئول هدایت سوق الجیشی هر یک از نیروهای  مسلحی که در اختیار شورا قرارداده شده خواهد بود موضوعات مربوط به فرماندهی این گونه  نیروها بعدا ترتیب داده خواهد شد.

-۴- کمیته ستاد نظامی میتواند با اجازه شورای امنیت و پس از مشورت با سازمانهای منطقه ای  مناسب کمیته های فرعی منطقه ای تاسیس نماید.

ماده ۴۸

۱ برای اجرای تصمیمات شورای امنیت جهت حفظ صلح و امنیت بین المللی همه با بعضی از  اعضای ملل متحد به تشخیص شورای امنیت اقدام لازم معمول خواهند داشت.

اعضای ملل متحد مستقیما و به وسیله اقدامات خود در سازمانهای بین المللی مربوط که عضو  آن هستند تصمیمات مذکور را اجرا خواهند کرد.

ماده ۴۹

اعضای ملل متحد در دادن کمک متقابل به یکدیگر برای اجرای تصمیمات متخذه از طرف شورای  امنیت تشریک مساعی خواهند کرد.

ماده ۵۰

هرگاه شورای امنیت اقدامات احتیاطی یا قهری علیه کشوری معمول دارد هر کشور دیگری که  خود را مواجه با مشکلات اقتصادی خاص ناشی از اجرای آن اقدامات بیابد اعم از اینکه عضو ملل متحد  باشد یا نه حق خواهد داشت در مورد حل آن مشکلات با شورای امنیت مشورت نماید.

ماده ۵۱

در صورت وقوع حمله مسلحانه علیه یک عضو ملل متحد تا زمانی که شورای امنیت اقدامات لازم  برای حفظ صلح و امنیت بین المللی را به عمل آورد هیچ یک از مقررات این منشور به حق ذاتی دفاع  از خود خواه فردی یا دسته جمعی لطمه ای وارد نخواهد کرد اعضا باید اقداماتی را که در اعمال این  حق دفاع از خود به عمل می آورند فورا به شورای امنیت گزارش دهند این اقدامات به هیچ وجه در

سازمان های  سی

اختیار و مسئولیتی که شورای امنیت این منشور دارد و به موجب آن برای حفظ و اعاده صلح و امنیت بین  المللی در هر موقع که ضروری تشخیص دهد اقدام لازم به عمل خواهد آورد. تاثیری نخواهد داشت.

فصل هشتم قراردادهای منطقه ای

ماده ۵۲

۱ هیچ یک از مقررات این منشور مانع وجود قراردادها یا موسسات منطقه ای برای انجام امور  مربوطه به حفظ صلح و امنیت بین المللی که متناسب برای اقدامات منطقه ای باشد نیست.  مشروط بر اینکه اینگونه قرار دادها یا موسسات وفعالیتها انها با مقاصد واصول ملل متحد  سازگاز باشد.

اعضای ملل متحد که چنین قرار دادهایی را منعقد می نماید با چنین موسساتی تاسیس  میکنند هر گونه کوششی را برای تصفیه مسالمت آمیز اختلافات محلی از طریق این قرار دادها  یا موسسات منطقه ای قبل از مراجعه به شورای امنیت به کار خواهند برد.

شورای امنیت توسعه تصفیه مسالمت آمیز اختلافات محلی را از طریق چنین قراردادها یا  موسسات منطقه ای چه به ابتکار کشورهای ذینفع و چه با ارجاع از طرف شورای امنیت تشویق  می نماید.

این ماده به هیچ وجه لطمه ای به اجرای مواد ۳۴ و ۳۵ نخواهد زد.

ماده ۵۳

۱ شورای امنیت در موارد مقتضی از چنین قراردادها یا موسسات منطقه ای برای عملیات اجرائی  تحت اختیار خود استفاده خواهد کرد ولی هیچ گونه عملیات اجرایی موجب قرادادهای منطقه  ای یا توسط موسسات منطقه ای بدون اجازه شورای امنیت صورت نخواهد گرفت. اقداماتی  که در اجرای ماده ۱۰۷ یا به موجب قراردادهای منطقه ای بر ضد کشور دشمن به شرحی که  در بند دوم این ماده تعریف شده است یا بر علیه تجدید سیاست تجاوز کارانه از طرف چنین  کشوری انجام میشود تا زمانی که سازمان ملل متحد بنابر در خواست کشورهای ذینفع  مسئولیت جلوگیری از تجاوزات بیشتر چنین کشوری را بر عهده گیرد از این قاعده مستثنی  است.

عبارت « کشور دشمن که در بند اول این ماده استعمال شده است شامل هر کشوری میشود  که در طی جنگ جهانی دوم دشمن هر یک از امضا کنندگان منشور بوده است.

فصل نهم همکاری اقتصادی و اجتماعی بین المللی

ماده ۵۵

با توجه به ضرورت ایجاد شرایط ثبات و رفاه برای تامین روابط مسالمت آمیز و دوستانه بین الملل  بر اساس احترام به اصل تساوی حقوق و خود مختاری ملل سازمان ملل متحد امور زیر را تشویق خواهد کرد  الف) بالا بردن سطح زندگی فراهم ساختن کار برای همه و حصول شرایط ترقی و توسعه در نظام  اقتصادی و اجتماعی

ب حل مسائل بین المللی اقتصادی ،اجتماعی بهداشتی و مسائل مربوط به آنها و همکاری بین  المللی فرهنگی و آموزشی

ب احترام جهانی و موثر حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همه بدون تبعیض از حیث نژاد و زبان یا  مذهب

ماده ۵۶

کلیه اعضا متعهد میشوند که برای نیل به اهداف مذکور در ماده ۵۵ در همکاری با سازمان ملل  متحد اقدامات فردی یا دسته جمعی را به عمل آوردند.

ماده ۵۷

۱ – موسسات تخصصی مختلف که به موجب موافقتنامه بین کشورها تاسیس و بر طبق  اساسنامه های خود در زمینه های اقتصادی اجتماعی فرهنگی آموزشی بهداشتی و سایر  رشته های مرتبط دارای مسئولیتهای وسیع بین المللی میباشند بر طبق مقررات ماده ۳۶  وابسته به سازمان ملل متحد خواهند شد.

– موسساتی که این گونه وابسته به ملل متحد میشوند از این پس به عنوان موسسات تخصصی  ۲  شناخته خواهند شد

ماده ۵۸

ماده ۵۹

سازمان برای هماهنگ کردن برنامه ها و فعالیتهای موسساتی تخصصی توصیه هایی خواهد کرد.

سازمان در صورت نیاز موجبات مذاکرات بین کشورهای ذینفع را برای ایجاد هر گونه موسسات  تخصصی جدیدی که برای به مقاصد مذکور در ماده ۵۵ ضروری باشد فراهم میکند.

ماده ۶۰

مسئولیت اجرای وظایف سازمان که در این فصل مقرر است بر عهده مجمع عمومی و تحت نظر  مجمع عمومی به عهده شورای اقتصادی و اجتماعی است که بدین منظور دارای اختیارات مذکور در  فصل ۱۰ می باشد.

فصل دهم شورای اقتصادی و اجتماعی

ماده ۶۱

ترکیب

۱ شورای اقتصادی و اجتماعی مرکب از پنجاه و چهار عضو ملل متحد خواهد بود که توسط مجمع  عمومی انتخاب میشوند.

۲ با رعایت مقررات بند سوم همه ساله هیجده (۱۸) عضو شورای اقتصادی و اجتماعی برای مدت  سه ساله انتخاب میشوند عضوی که خارج میگردد قابل انتخاب مجدد میباشد.

در نخستین انتخاب پس از افزایش عده اعضای شورای اقتصادی و اجتماعی از ۲۷ به ۵۴ علاوه  بر اعضایی که به جای نه (۹) عضوی که دوره خدمتشان پایان یافته انتخاب میشوند ۲۷ عضو

سرمان های بین استی

جدید انتخاب خواهند شد. دوره خدمت (۹) عضو از این ۲۷ عضو اضافی پس از یک سال و (۹)  عضو دیگر در پایان سال دوم به نحوی که از طرف مجمع عمومی مقرر میشود خاتمه می یابد.

هر عضو شورای اقتصادی و اجتماعی یک نماینده در آن شورا خواهد داشت.

وظایف و اختیارات

ماده ۶۲

۱ شورای اقتصادی و اجتماعی میتواند مطالعات و گزارشهایی دریاهی مسائل بین المللی مربوط  به امور اقتصادی اجتماعی فرهنگی آموزشی بهداشتی و سایر امور مربوطه انجام داده یا تهیه  نماید یا موجبات انجام یا تهیه آن را فراهم آورد و در مورد این گونه امور به مجمع عمومی  و اعضای ملل و متحد و موسسات تخصصی مربوط توصیه هایی بنماید.

۲ شورای اقتصادی و اجتماعی میتواند به منظور تشویق احترام واقعی به حقوق بشر و آزادی های  اساسی برای همه توصیه هایی بنماید.

شورای اقتصادی و اجتماعی میتواند در خصوص اموری که در صلاحیت آن قرار دارد طرح مقاوله نامه هایی برای تقدیم به مجمع عمومی تهیه نماید.

-۴- شورای اقتصادی و اجتماعی میتواند در خصوص مسائلی که در صلاحیت آن قرار دارد  کنفرانسهای بین المللی بر طبق قواعد مقرر از طرف ملل متحد برگزار نماید.

ماده ۶۳

۱ شورای اقتصادی و اجتماعی میتواند با هر یک از موسسات تخصصی مذکور در ماده ۵۷  قراد دادهایی منعقد کند و شرایطی را که موجب آن موسسه مربوطه وابسته به ملل  متحد خواهد گردید معین نماید این گونه قرار دادها باید به تصویب مجمع عمومی برسد.

شورای اقتصادی و اجتماعی میتواند از طریق مشاوره با موسسات تخصصی و توصیه به آنها  و توصیه به مجمع عمومی و اعضای ملل متحد فعالیتهای موسسات تخصصی را هماهنگ سازد.

ماده ۶۴

۱ شورای اقتصادی و اجتماعی میتواند برای به دست آوردن گزارشهای مرتب موسسات تخصصی  اقدامات مقتضی به عمل آورد.

-۲ شورای اقتصادی و اجتماعی میتواند برای بدست آوردن گزارشهایی در خصوص اقداماتی که  برای اجرای توصیه های خود و توصیه هایی که توسط مجمع عمومی راجع به امور داخل در  صلاحیت شورا به عمل آمده است با اعضای ملل متحد و موسسات تخصصی ترتیباتی بدهد.  شورای اقتصادی و اجتماعی میتواند ملاحظات خود را درباره این گزارشها به مجمع عمومی بفرستد.

ماده ۶۵

شورای اقتصادی و اجتماعی میتواند اطلاعاتی در اختیار شورای امنیت قرار دهد و به درخواست  شورای امنیت به آن شرط کمک کند.

(الف) تحکیم صلح و امنیت بین المللی

ب) کمک به پیشرفت سیاسی اقتصادی اجتماعی و آموزشی سکنه سرزمینهای تحت قیمومیت  و پیشرفت تدریجی آنان به سوی حکومت خود مختاری با استقلال بر حسب اقتضا با توجه به اوضاع  و احوال خاص هر سرزمین مردم آن تمایلات مردم مزبور که به نحو آزادانه ابراز شده باشد و بر طبق  مقررانی که ممکن است در هر قرار داد قیمومیت پیش بینی شده باشد.

ب) تشویق احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همه بدون تمایز از حیث نژاد جنس  زبان با مذهب و تشویق شناسایی این معنی که ملل جهان به یکدیگر نیازمند میباشند

ت تامین رفتار یکسان در امور اجتماعی اقتصادی و تجاری برای تمام اعضای ملل متحد و اتباع  آنها و همچنین رفتار یکسان در اجرای عدالت برای اتباع مزبور بدون آنکه به حصول هدفهای مذکور  خللی وارد شود و با رعایت مقررات ماده ۸۰ .

ماده ۷۷

-۱- نظام قیمومیت شامل سرزمینهایی میشود که در ردیفهای ذیل قرار دارند و ممکن است به  موجب قراردادهای قیمومیت تحت این نظام در آیند:

(الف) سرزمینهایی که اکنون تحت نظام سر پرستی هستند.

(ب) سرزمینهایی که ممکن است در نتیجه جنگ جهانی دوم از کشورهای دشمن مجزا گردد.  -۲- سرزمینهایی که میل واراده کشورهای مسئول اداره آنها تحت این نظام قرار داده شود.

به موجب یک موافقتنامه بعدی تعیین خواهد شد که چه سرزمینهایی از ردیفهای سابق الذکر  با چه شرایطی تحت نظام قیمومیت در خواهند آمد.

ماده ۷۸

نظام قیمومیت شامل سرزمینهای که به عضویت ملل متحد درآمده اند نخواهد شد و روابط بین  آنها بر اساس احترام به اصل تساوی حاکمیت میباشد.

ماده ۷۹

شرایط قیمومیت برای هر سرزمینی که تحت نظام قیمومیت قرار میگیرد و همچنین تغییر  و اصلاح شرایط مذکور موضوع موافقت نامه های منعقده بین کشورهایی که مستقیما ذینفع هستند، از  جمله کشورهای سرپرست در مورد سرزمینهای تحت سرپرستی یکی از اعضای ملل متحد خواهد بود  و به ترتیب مقرر در مواد ۸۲ و ۸۵ به تصویب خواهد رسید.

ماده ۸۰

۱ به استثنای آنچه در هر یک از قرار دادهای خاص قیمومیت که بر طبق مواد ۷۷ و ۷۹ و ۸۱ منعقد  می شود و سرزمینی را تحت نظام قیمومیت در می آورند ممکن است مورد موافقت قرار گیرد  و تا زمان انعقاد . چنین قرار دادهایی هیچ یک از مقررات این فصل نباید طوری تعبیر شود که  مستقیما یا به طور غیر مستقیم به نحوی در حقوق هیچ کشوری با مردمی در مقررات اسناد  موجود بین المللی که اعضای ملل متحد ممکن است طرف آن باشند تغییری بدهد.

رسان های ہیں اسمی

-۲- بند اول این ماده نباید طوری تفسیر گردد که موجبات تأخیر و تعویق مذاکره وعقد قرار  دادهای ناظر به تحت قیمومیت قرار دادن سرزمینهای تحت وصایت و سایر سرزمینها را به  شرح مقرر در ماده ۷۷ فراهم کند.

ماده ۸۱

قرار داد قیمومیت در هر مورد شامل شرایطی خواهد بود که بر طبق آن سرزمین تحت قیمومیت  اداره خواهد شد و مقامی را که در اداره سرزمین تحت قیمومیت به عهده خواهد داشت تعیین می نماید  این مقام که از این پس مقام اداره کننده نامیده میشود ممکن است یک یا چند دولت یا خود سازمان باشد.

ماده ۸۲

در هر قرار داد قیمومیت ممکن است یک یا چند منطقه سوق الجیشی تعیین شود که شامل تمام  یا قسمتی از سرزمین تحت قیمومیت موضوع آن قرار داد باشد بدون اینکه به قرار داد یا قراردادهای خاص  منعقده در اجرای ماده ۴۳ لطمه ای وارد شود.

ماده ۸۳

۱- کلیه وظایف ملل متحد مربوط به مناطق سوق الجیشی از جمله تصویب شرایط قرار داد  قیمومیت و تغییر و اصلاح احتمالی آن توسط شورای امنیت انجام شود.

هدفهای اساسی مذکور در ماده ۷۶ درباره مردم هر منطقه سوق الجیشی لازم الرعایه خواهد بود.

شورای امنیت با رعایت قرار دادهای قیمومیت و بدون اینکه به مقتضیات امنیت لطمه ای وارد آید در  اجرای وظایفی که ملل متحد بر طبق نظام قیمومیت در امور سیاسی اقتصادی اجتماعی و آموزشی  مناطق سوق الجیشی عهده دار است از کمکهای شورای قیمومیت استفاده خواهد کرد.

ماده ۸۴

مقام اداره کننده مکلف است مراقبت نماید که سرزمین تحت قیمومیت سهم خود را در حفظ صلح و امنیت بین المللی ایفا نماید به این منظور مقام اداره کننده ممکن است در اجرای تعهداتی که در  مقابل شورای امنیت بر عهده گرفته است و همچنین برای دفاع محلی و حفظ نظم و قانون در داخل  سرزمین تحت قیمومیت از قوای داوطلب و تسهیلات دیگر مزایای سرزمین قیمومیت استفاده نماید.

ماده ۸۵

۱- وظایف ملل متحد در مورد قراردادهای قیمومیت کلیه مناطقی که سوق الجیشی قلمداد  نشده اند من جمله تصویب شرایط قرارداد قیمومیت و تغییر و اصلاح آن توسط مجمع عمومی  انجام میشود.

-۲- شورای قیمومیت که تحت نظر مجمع عمومی عمل مینماید در اجرای این وظایف به مجمع  عمومی کمک خواهد کرد.

فصل سیزدهم شورای قیمومیت

ماده ۸۶

ترکیب

۱ شورای قیمومیت مرکب از اعضای ملل متحد به شرح مذکور در ذیل خواهد بود.

الف) اعضای اداره کننده سرزمینهای تحت قیمومیت

ب أن عده از اعضایی که نامشان در ماده ۲۳ ذکر شده و اداره سرزمین تحت قیمومیتی را عهده  دار نیستند.

ب اعضای دیگری که به تعداد لازم از طرف مجمع عمومی برای یک دوره سه ساله انتخاب  میشوند به تعدادی که لازم است برای اینکه مجموع عدد اعضای شورای قیمومیت به طور تساوی بین  اعضا اداره کننده سرزمینهای تحت قیمومیت و سایر اعضا تقسیم گردد.

-۲- هر یک از اعضای شورای قیمومیت شخص واجد صلاحیت خاصی را به سمت نماینده خود در  شورای قیمومت تعیین مینماید.

وظایف و اختیارات

ماده ۸۷

مجمع عمومی و تحت نظر آن در شورای قیمومیت در انجام وظایف خود می توانند:

الف) گزارشهایی را که مقام اداره کننده تسلیم میدارد مورد بر رسی قرار دهند.

ب شکایات را قبول و آنها را با مشورت مقام اداره کننده رسیدگی نمایند.

پ ترتیبی دهند که از سرزمینهای تحت قیمومیت در اوقاتی که مورد موافقت مقام اداره کننده  مربوط است متناوبا بازدید به عمل آید.

ت این اقدامات و اقدامات دیگر را بر طبق شرایط قرارداد قیمومیت انجام دهند.

ماده ۸۸

شورای قیمومیت پرسشنامه ای درباره پیشرفت سیاسی اقتصادی اجتماعی و آموزشی سکنه هر  سرزمین تحت قیمومیت تهیه خواهد کرد و مقام اداره کننده هر سرزمین تحت قیمومیت داخل در  صلاحیت مجمع عمومی بر اساس پرسشنامه ای از نوع مذکور گزارش سالانه به مجمع عمومی تقدیم  خواهد کرد.

رای ماده ۸۹

۱- هر عضو شورای قیمومیت دارای یک رای خواهد بود.

۲- تصمیمات شورای قیمومیت با رای اکثریت اعضای بچسبانید حاضر و رای دهنده اتخاذ خواهد شد.

آیین کار

ماده ۹۰

۱ – شورای قیمومیت آیین نامه داخلی خود را تنظیم مینماید که ضمن أن ترتیب انتخاب رئیس  شورا تعیین می شود.

۲ – شورای قیمومیت بر حسب ضرورت بر طبق آیین نامه داخلی خود تشکیل جلسه می دهد آیین  نامه مزبور شامل مقرررات مربوط به تشکیل جلسات به در خواست اکثریت تا اعضای شورا خواهد بود.

ماده ۹۱

شورای قیمومیت در صورت | اقتضاء از کمک شورای اقتصادی و اجتماعی و موسسات تخصصی در  مورد اموری که مربوط به هر یک از آنهاست استفاده خواهد کرد.

فصل چهاردهم

دیوان بین المللی دادگستری

ماده ۹۲

دیوان بین المللی دادگستری رکن قضایی اصلی ملل متحد خواهد بود دیوان مزبور بر طبق  اساسنامه پیوست که بر مبنای اساسنامه دیوان دائمی دادگستری بین المللی تنظیم شده و جزء لاینفک  این منشور است انجام وظیفه میکند.

ماده ۹۳

۱- تمام اعضای ملل متحد به خودی خود قبول کنندگان اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری هستند.  ۲- هر کشوری که عضو ملل متحد نیست میتواند با قبول شرایطی که در هر مورد بر حسب توصیه  شورای امنیت توسط مجمع عمومی معین میگردد اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری را قبول نماید.

ماده ۹۴

۱ – هر عضو ملل متحد متعهد است در هر دعوایی که او طرف آن است از تصمیم دیوان تبعیت نماید.

-۲- هرگاه طرف دعوایی از انجام تعهداتی که بر حسب رای دیوان بر عهده او گذارده شده است  تخلف کند طرف دیگر میتواند به شورای امنیت رجوع نماید و شورای مزبور ممکن است در صورتی که  ضروری تشخیص دهد توصیه هایی نموده و یا برای اجرای رای دیوان تصمیم به اقداماتی بگیرد.

ماده ۹۵

هیچ یک از مقررات این منشور مانع اعضای ملل متحد نخواهد شد که حل اختلافات خود را به  موجب قرار دادهای موجود یا قرار دادهایی که در آینده منعقد خواهد گردید به سایر دادگاهها واگذار نمایند.

ماده ۹۶

۱ مجمع عمومی یا شورای امنیت میتوانند درباره هر مساله حقوقی از دیوان بین المللی  دادگستری در خواست نظر مشورتی بنمایند.

-۲- سایر ارکان ملل متحد و موسسات تخصصی که ممکن است احیانا چنین اجازه ای از مجمع  عمومی تحصیل کرده باشند نیز میتوانند نظر مشورتی دادگاه را در مورد مسائل حقوقی مطروحه در  حدود فعالیتهایشان بخواهند

فصل پانزدهم دبیر خانه

ماده ۹۷

ترکیب

دبیر خانه مرکب خواهد بود از یک دبیر کل و کارمندان مورد احتیاج سازمان دبیر کل توسط  مجمع عمومی بنا بر توصیه شورای امنیت تعیین میگردد. دبیر کل عالیترین مقام اداری سازمان است.

ماده ۹۸

دبیر کل در این سمت در تمام جلسات مجمع عمومی شورای امنیت شورای اقتصادی و اجتماعی و  شورای قیمویت انجام وظیفه خواهد کرد وظیفه خواهد کرد و کلیه وظایف دیگری را که ارکان مذکور  به او محول نمایند خواهند داد دبیر کل گزارش سالانه درباره کار سازمان به مجمع عمومی خواهد داد.

ماده ۹۹

دبیر کل میتواند نظر شورای امنیت را به هر موضوعی که به عقیده او ممکن است حفظ صلح و امنیت  بین المللی را تهدید نماید جلب کند.

ماده ۱۰۰

۱ – دبیر کل و کارمند ملل متحد در انجام وظایف خود از هیچ دولت یا مقام خارج از سازمان کسب دستور  نخواهند کرد و دستوراتی نخواهند کرد و دستوراتی نخواهند پذیرفت آنان فقط مسئول سازمان هستند و از  هر عملی که منافی موقعیتشان به عنوان مأمورین رسمی بین المللی باشد خودداری خواهند کرد.

-۲- هر عضو ملل متحد متعهد میشود که جنبه منحصراً بین المللی مسئولیتهای دبیر کل و کارمندان  سازمان را محترم شمارد و در صدد برنیاید که آنان را در اجرای وظایفشان تحت نفوذ قرار دهد.

ماده ۱۰۱

۱ – کارمندان سازمان به وسیله دبیر کل بر طبق مقرراتی که توسط مجمع عمومی وضع می گردد انتخاب میشوند.  -۲- کارمندان مناسبی به طور دائم به شورای اقتصادی و اجتماعی شورای قیمومیت و در صورت لزوم به سایر  ارکان ملل متحد تخصیص داده خواهند شد. این کارمندان قسمتی از دبیر خانه را تشکیل خواهند داد.

در استخدام کارمندان و تعیین شرایط خدمات آنان منظوری که بیش از هر چیز ملحوظ خواهد شد  تأمین عالی ترین درجه کارائی و صلاحیت و درستی میباشد به اهمیت استخدام کارمندان بر اساس  تقسیمات جغرافیایی هر چه سریعتر توجه لازم مبذول خواهد گردید.

فصل شانزدهم مقررات مختلفه

ماده ۱۰۲

۱- هر عهدنامه و هر موافقتنامه بین المللی که پس از لازم الاجرا شدن این منشور توسط هر یک از  اعضای ملل متحد منعقد گردد باید هر چه زودتر در دبیرخانه ثبت و توسط آن منتشر گردد.

-۲- هیچ یک از طرفهای هر عهدنامه یا موافقتنامه بین المللی که بر طبق مقررات بند اول این ماده به  ثبت نرسیده باشد نمیتوانند در مقابل ارکان ملل متحد به آن عهدنامه یا موافقتنامه استناد جویند.

ماده ۱۰۳

در صورت تعارض بین تعهدات اعضای ملل متحد به موجب این منشور و تعهدات آنها بر طبق هر  موافقتنامه بین المللی دیگر تعهدات آنها به موجب این منشور مقدم خواهند بود.

ماده ۱۰۴

سازمان در خاک هر یک از اعضای از اهلیت حقوقی که برای انجام وظایف و رسیدن به اهداف آن  ضروری است متمتع میگردد.

ماده ۱۰۵

۱ سازمان در خاک هر یک از اعضای خود از امتیازات و مصونیتهایی که برای رسیدن به اهداف آن  ضروری است برخوردار خواهد بود.

۲- نمایندگان اعضای ملل متحد و مأمورین سازمان نیز به همین نحو از امتیازات و مصونیتهای لازم  برای اینکه بتوانند وظایفشان را که مربوط به سازمان است مستقلاً انجام دهند برخوردار خواهند بود.

مجمع عمومی میتواند برای تعیین جزئیات اجرای بندهای اول و دوم این ماده توصیه هایی بنماید  یا مقاوله نامه هایی بدین منظور به اعضا پیشنهاد کند.

فصل هفدهم ترتیبات موقتی راجع به امنیت

ماده ۱۰۶

تا زمان لازم الاجرا شدن قراردادهای خاص مذکور در ماده ۴۳ که شورای امنیت به تشخیص خود قادر  باشد شروع به عهده دار شدن مسئولیتهای مذکور در ماده ۴۲ بنماید امضاء کنندگان اعلامیه چهار  ملت» که در ۳۰ اکتبر ۱۹۴۳ در مسکو به امضاء رسید و فرانسه بر طبق مقررات بند پنجم اعلامیه  مذکور به منظور اقدام مشترک به نام ملل متحد به هر عملی که برای حفظ صلح و امنیت بین المللی  ضروری باشد با یکدیگر و در صورت لزوم با سایر اعضای ملل متحد مشورت و توافق خواهند کرد.

ماده ۱۰۷

هیچ یک از مقررات این منشور به هر اقدامی که درباره کشوری که طی جنگ جهانی دوم دشمن  یکی از امضا کنندگان این منشور بوده توسط حکومتهای مسئول آن اقدام بر اثر این جنگ اتخاذ با  تجویز شده خللی وارد نمی کند یا مانع انجام آن نمی شود.

فصل هیجدهم: اصلاحات

ماده ۱۰۸

اصلاحاتی که در این منشور به عمل می آید زمانی برای تمام اعضای ملل متحد لازم الاجرا  خواهد شد که به موجب رای دوسوم اعضای مجمع عمومی مورد قبول قرار گیرد و توسط دوسوم اعضای  ملل متحد که شامل کلیه اعضای دائم شورای امنیت باشد بر طبق قوانین اساسی آنها به تصویب رسیده باشد.

ماده ۱۰۹

۱- به منظور تجدید نظر در این منشور ممکن است در تاریخ و محلی که با آرای دو سوم اعضای  مجمع عمومی و آرای نه عضو شورای امنیت معین خواهد شد یک کنفرانس عمومی از اعضای ملل متحد  تشکیل گردد. در کنفرانس مزبور هر عضو ملل متحد یک رای خواهد داشت.

۲- هر تغییری در این منشور که به موجب آرای دوسوم از اعضای کنفرانس توصیه شده باشد  زمانی لازم الاجرا خواهد گردید که توسط دوسوم از اعضای ملل متحد که شامل تمام اعضای دائم  شورای امنیت باشد بر طبق مقرارت قوانین اساسی آنها به تصویب رسیده باشد.

هرگاه یک چنین کنفرانسی قبل از دهمین دوره اجلاسیه سالانه مجمع عمومی پس از لازم  الاجرا شدن این منشور تشکیل نشده باشد پیشنهاد دعوت این کنفرانس باید در دستور جلسه دوره  اجلاسیه مذکور مجمع عمومی قرار گیرد و در صورتی که اعضای مجمع عمومی با اکثریت آرا و شورای  امنیت با نه (۹) رای موافق تصمیم به تشکیل آن بگیرد کنفرانس مزبور تشکیل خواهد شد.

فصل نوزدهم تصویب و امضا

ماده ۱۱۰

۱ این منشور به وسیله کشورهای امضا کننده بر طبق قواعد قانون اساسی هر یک از آنها به  تصویب خواهد رسید.

۲- اسناد تصویب باید به دولت ایالات متحده آمریکا تسلیم گردد و دولت مذکور کلیه کشورهای  امضا کننده و دبیر کل را وقتی که انتخاب شد از وصول هر سند تصویبی مطلع خواهد ساخت.

این منشور پس از آنکه اسناد تصویب آن جمهوری چین فرانسه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی  (روسیه)، دولت بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی و ایالات متحده آمریکا و اکثریت سایر کشورهای امضا کننده تسلیم

کردند، لازم الاجرا خواهد شد. صورت مجلسی از اسناد : تصویب که تسلیم شده است توسط دولت ایالات متحده  آمریکا تنظیم و نسخ آن برای کلیه کشورهای امضا کننده فرستاده خواهد شد.

-۴- کشورهای امضا کننده این منشور که آن را پس از لازم الاجرا شدن تصویب نمایند از تاریخ

تسلیم سند تصویب خود از اعضای اصلی ملل متحد خواهند شد.

ماده ۱۱۱

این منشور که متن های چینی ،فرانسوی ،روسی انگلیسی و اسپانیایی آن دارای اعتبار مساوی  است در بایگانی دولت ایالات متحده آمریکا تودیع شده و رونوشت مصدق آن به موقع توسط دولت  مزبور برای دولتهای سایر کشورهای امضا کننده فرستاده خواهد شد.

بنا به مراتب مذکور نمایندگان دولتهای ملل متحد این منشور را امضا نمودند در شهر  سانفراسیسکو در روز بیست و ششم ژوئن یکهزار و نهصد و چهل و پنج به امضا رسید.

تجارت و ارتباطات روزافزون بین المللی  باعث پیدایش و توسعه سازمانهای  بین المللی بوده است.

دیپلماسی دوگانه کنسول – سفیر) از قرن  پانزدهم بنا به پیشنهاد حکومتهای ایتالیا  جای خود را به «سفیر دیپلماتیک دایم  داد.

معاهدات ورسای در سال ۱۹۱۹ منعقد  شدند.

معاهده دو جانبه یا چند جانبه تشکیل  می شدند.

سازمانهای بین المللی با توجه به اهداف  ترکیب اعضا و نحوه رأی گیری، ارکان  متفاوتی دارند.

در پیمان ورشو پیش بینی شده بود چنانچه  سیستم امنیت دسته جمعی در کل اروپا برقرار  شود پیمان خاتمه یافته تلقی شود.

منشأ برخورداری سازمانهای بین المللی از  شخصیت حقوقی همان حقوق بین الملل  می باشد.

. نخستین کنفرانس بین المللی معاهده  وستفالی ۱۶۴۸ بود.

کنفرانسهای ۱۸۸۴ – ۱۸۸۵ برلن به  منظور تنظیم فعالیت کشورهای اروپائی در  قاره آفریقا برگزار شد.

ه سازمانها را بر اساس اهدافی که دنبال  میکنند به دو دسته بزرگ می توان  طبقه بندی کرد. ۱- سازمانهای با اهداف  عام – سازمانهای با اهداف خاص

کنگره وین (۱۸۱۵) با ابتکار سیستم  کثرت اروپا نقطه عطفی در ایجاد .  سازمانهای بین المللی و نحوه فعالیت آنها  بود.

مهمترین سازمانی که اهداف عام و وسیعی  را دنبال میکند سازمان ملل متحد است.

سازمانهای ناتو ورشو و سنتو سازمانهای با  اهداف نظامی هستند.

هر سازمان بین المللی با هر هدف و ترکیبی  که باشد دارای دو رکن «دبیرخانه» و  مجمع عمومی» میباشد.

. اولین اتحادیه بین المللی خصوصی  کنوانسیون جهانی ضد بردگی در سال  ۱۸۴۰ بود

اتحادیه های بین المللی خصوصی توسط  موجودیت های غیر دولتی که عموماً اشخاص .  خصوصی و یا اتحادیه های صنفی بودند  تشکیل میشدند.

مسئولیت اولیه حفظ صلح و امنیت  بین المللی بر عهده شورای امنیت میباشد.

. اتحادیه های بین المللی عمومی از اجتماع  کشورها و سازمانهای دولتی و براساس یک

دو نظریه در مورد صلاحیت سازمانهای  بین المللی را میتوان نظریه صلاحیت  تصریح شده و نظریه «صلاحیت ضمنی  نام برد.

. از طرفداران نظریه صلاحیت تصریح شده  می توان روتر و هانس کلسن نام برد.

. از طرفداران نظریه صلاحیت ضمنی  میتوان خانم باستید و پروفسور شرمرس  نام برد.

. موجودیت هایی چون نهضت های  آزادی بخش می توانند از حق عضویت  محدود در سازمانهای بین المللی برخوردار  باشند.

حقوق و مزایا و مصونیتهای دیپلماتیک و  کنسولی تا قبل از کنوانسیون ۱۹۶۱ و  ۱۹۶۳ تابع مقررات عرفی بود.

برقراری مصونیتها و مزایای سازمان ملل  متحد بر مبنای مواد ۱۰۴ و ۱۰۵ منشور  صورت گرفت.

. کنوانسیون مربوط به مزایا و مصونیت  نمایندگان دولتها نزد سازمانهای  بین المللی در ۱۹۷۵ توسط مجمع عمومی  به تصویب رسید.

ه نهضت های آزادیبخش با انعقاد  موافقت نامه ای بنام موافقت نامه مشارکت  به عضویت ناظر یک سازمان بین المللی  در می آیند.

ه کشورهای جهان سوم مزایا و مصونیت های  سازمانهای بین المللی نزد دولتها را برخاسته  از قواعد عرفی می دانند ولی کشورهای  غربی آنها را امتیازاتی می دانند که  کشورهای میزبان به سازمانها اعطاء  می کنند.

. تا زمان تشکیل سازمان بین المللی کار  (۱۸۵۵) و خصوصاً تأسیس جامعه ملل  مزایا و مصونیتهای سازمانهای بین المللی  دنباله مزایا و مصونیتهای دیپلماتیک  شناسائی شده برای سفرا و نمایندگان  سیاسی کشورها بود.

  • مفهوم جدید مزایا و مصونیت های سازمانهای بین المللی، نخستین بار در کنفرانس سانفرانسیسکو (۱۹۴۵) مطرح شد.

قراردادهایی که بین سازمانهای بین المللی و  دولتهای میزبان برای بیان مزایا و  مصونیت ها منعقد میشود قرارداد مقر نام  دارند.

. مقر اروپائی سازمان ملل متحد در سوئیس  است و مقر اوپک در اتریش است.

. کنوانسیون مزایا و مصونیت های سازمان  ملل متحد در سال ۱۹۴۶ به تصویب  مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید.

انواع مصونیتهای سازمانهای بین المللی  -۱ مصونیت قضائی -۲ مصونیت اموال و  اماکن – مصونیت بایگانی و اسناد ۴  مصونیت از تعرض -۵ پناهندگی

مصونیت قضائی رئیس هیات دیپلماتیک و  کارمندان دیپلماتیک به معنی معافیت آنها  از تعقیب قضائی نیست.

سلب مصونیت از رئیس هیات دیپلماتیک و  کارمندان توسط دولت فرستنده صورت  می گیرد.

. سلب مصونیت باید به صورت صریح و  روشن باشد.

حقوقدان ایتالیائی مالینتویی برای  تفکیک توصیه نامه های دبیرخانه از سایر  توصیه نامه ها پیشنهاد می کند که وارد  رهنمود» برای آنها بکار رود.

برای اولین بار دولت فیلیپین در کنفرانس  سانفرانسیسکو پیشنهاد کرد که مصوبات  مجمع عمومی که با اکثریت آراء تصویب  میشوند در حکم قواعد حقوقی الزام آور  تلقی شوند.

. سلب مصونیت قضائی نسبت به دعوای  مدنی یا اداری شامل سلب مصونیت نسبت  به اجرای حکم نخواهد بود.

قطعنامه های داخلی سازمان ملل حدود  د  قطعنامه های سازمان را از بدو تشکیل به  خود اختصاص داده است.

برای اجرای حکم سلب مصونیت قضائی  نسبت به دعوای مدنی یا اداری سلب  مصونیت جداگانه ای ضروری است.

مصونیت پیکهای دیپلماتیک تا زمانی  است که حامل پیک و بسته های  دیپلماتیک باشند.

مزایای دیپلماتیک را نمی توان حق دانست  بلکه میتوان آنها را در دایره نزاکت» وارد  کرد.

مزایای سازمانهای بین المللی عبارتند از:  -۱- معافیت از عوارض و مالیاتها -۲- معافیت  از حقوق گمرکی و بازرسی – معافیت از  خدمات شخصی -۴- معافیت از مقررات  بیمه اجتماعی

. قدرت الزام آور قطعنامه های مربوط به حفظ  صلح و امنیت بین المللی ناشی از ماده ۲۵  منشور است.

. کنفوریتی قطعنامه های مربوط به حفظ  صلح و امنیت بین المللی را قطعنامه های  عملیاتی می نامد.

قطعنامه های داخلی سازمان ملل دارای  ماهیتی یکسان نیستند برخی دارای ماهیت  اداری برخی دارای ماهیت تقنینی و تعداد  دیگر دارای ماهیت حقوقی میباشند.

. قطعنامه های داخلی سازمان ملل که  هدفشان تنظیم روابط بین ارکان مختلف  سازمان ملل است الزام آور میباشند.

ه توصیه نامه های سازمان ملل متحد دارای  ارزش حقوقی واحدی نیست.

بر اساس قطعنامه «آکسون» یا «اتحاد برای  صلح که توسط مجمع عمومی در سال  ۱۹۵۰ تصویب شد هرگاه فعالیت شورای

امنیت در قضیه خاصی در اثر حق وتوی  اعضای دایم بی نتیجه بماند مجمع عمومی  می تواند تصمیمات لازم را در خصوص  اقدامات دسته جمعی و حتی توسل به زور

اساس همکاری سازمانهای غیر دولتی  غیر انتفاعی توسط سازمان ملل: ۱- گروه ۱  ۲- گروه ۲ و ۳ گروه راستر

سازمان آموزش بین المللی سوسیالیستی را

را اتخاذ کند.

میتوان در گروه راستر قرار داد.

قطعنامه هایی که کاستاندا آنها را  «قطعنامه های اعلامی» می نامد، عموماً به

. هر سازمان بین المللی یک نهاد بین المللی

است اما الزاماً هر نهاد بین المللی سازمان

اعلامیه معروفند.

بین المللی نیست.

هدف قطعنامه های اعلامی بیشتر تأیید

قواعد موجود است تا وضع قواعد جدید.

طبقه بندی سازمانهای بین المللی بر اساس

اختیارات ۱- سازمانهای تصمیم گیرنده ۲  سازمانهای عمل کننده ۳- سازمانهای

مشورتی ۴ سازمانهای تعیین معیار

رسالت سازمانهای بین الدولی جهانی خارج

قرن هیجدهم میلادی بعنوان دوران طلائی

دیپلماسی نام گرفته بود چون عدم دخالت

مردم امکان تحرک و انعطاف زیادی به

دیپلماتها می بخشید.

اتحاد مقدس را می توان اولین تجربه

سازمانی بین المللی دانت که در آن

کشورهای اروپایی برای مقابله با فرانسه  دشمن مشترک با یکدیگر متحد شوند.

از خانواده ملل متحد اصولاً علمی و

تحقیقاتی است.

. پس از کنگره وین دیپلماسی باز رایج شد.

سازمانهای غیر دولتی جزو تابعین حقوق ه

خاستگاه نظام بین الملل کنونی و

بین الملل به شمار نمی آیند.

سازمانهای بین المللی را اروپا می دانند.

تقسیم بندی سازمانهای بین المللی بر اساس

ه در ۱۸۹۹ اولین کنفرانس موسوم به

نوع اعضا عبارتند از: ۱- سازمانهای کنفرانس صلح لاهه به پیشنهاد نیکلای  بین الدولی – سازمانهای غیر دولتی

دوم امپراتور روسیه تشکیل شد و هدف آن

سازمانهای بین الدولی از نظر قلمرو  جغرافیائی به سه دسته تقسیم میشوند

جستجوی راههایی برای دستیابی به یک

صلح پایدار در جهان بود.

(الف) جهانی (ب) منطقه ای (ج) فرامنطقه ای

کنفرانس دوم لاهه در سال ۱۹۰۷ تشکیل

سازمانهای غیر دولتی به دو گروه تقسیم

شد که جمع زیادی از کشورهای آمریکای

میشوند (الف) سازمانهای غیر دولتی انتفاعی

لاتین، آسیا و آفریقا حضور داشتند.

ب سازمانهای غیر دولتی غیر انتفاعی

. هدف از کنفرانسهای لاهه اتخاذ  تصمیمات لازم برای تقلیل سلاح عمومی  می باشد.

مبنای بحث درباره تشکیل جامعه ملل  پیش نویس هوست میلر توسط آمریکا و  انگلستان بود.

سه موضوع در کنفرانس های صلح لاهه  مورد بحث قرار گرفت: ۱- تقلیل تسلیحات  -۲- تنظیم قواعد جنگ – تنظیم راههای  مسالمت آمیز برای حل اختلافات  بین المللی.

ه با تصویب پیمان ورسای در سال ۱۹۲۰  جامعه ملل رسماً تشکیل شد.

یکی از انتظاراتی که از سازمانهای  بین المللی می رود میانجیگری است که خود  صورت دیگری از حکمیت است.

برای اولین بار روابط بین المللی طی  کنفرانس صلح لاهه، سیستماتیک شد.

مشکل اساسی همه مؤسسات بین المللی  نقش دوگانه ای است که به آنها سپرده شده  است.

. در کنفرانس صلح لاهه اصل تساوی حقوق  مطرح شد.  و مزایا برای کشورهای بزرگ و کوچک .

بعد از جنگ جهانی اول، مهمترین تلاش  برای برقراری صلح و آرامش در چارچوب  اتحاد برای پیشبرد صلح در سال ۱۹۱۵  در فیلادلفیای آمریکا تأسیس شده بود آغاز  شد. به رهبری ویلیام هوارد تافت

. فکر تأسیس جامعه ملل چیزی جز جهانی  نمودن سیستم دمکراسی پارلمانی نبود.

نظریه پردازان همگرائی معتقدند که افراد  هنگامی رفتار همگرایانه در پیش میگیرند  که پیش بینی کنند با پاداشها و تنبیهات  مشترکی روبرو خواهند شد.

. تا قبل از جنگ جهانی اول جامعه بین الملل  جهانی نیست بلکه اروپائی است.

واقع گرایان قدرت را پدیده ای چند بعدی  میدانند که هم جنبه ی نظامی و هم  جنبه ی غیر نظامی را در بر می گیرد.

بریتانیا همواره در نظام بین الملل نقش  متوازن کننده را بر عهده گرفته و ایفا  می کرده است.

آرمان اتحاد برای پیشبرد صلح تشکیل یک  قدرت دسته جمعی بود.

سال ۱۹۱۸ ویلسون چهارده اصل معروف  خود را به عنوان اهداف جنگی دولت  آمریکا به کنگره ارائه داد که آخرین اصل  وی به جامعه ملل اشاره دارد.

دولت بریتانیا نخستین دولتی بود که با  تشکیل کمیته ای به ریاست لرد فیلیمور  اقدام به ارائه طرح هایی برای تشکیل جامعه  ملل کرد.

سیدی و ریی سازمانهای بین المللی

اولین پیش نویس آمریکائی ها توسط  ای ام هاوس تهیه شد که وی اولین طرح پیش نویس جامعه ملل را آماده کرد.

. برخی از کشورها بعلت کوچک بودن  سرزمینشان مانند موناکو و لیختن اشتاین و  سن مارینو به عضویت در جامعه پذیرفته  نشدند.

. در کنفرانس صلح ۱۹۱۹، به تحریک ایالات  متحده و بریتانیا طرحی پذیرفته شد که  اهداف جامعه ملل بعنوان جزء لاینفک  پیمانهای صلح شناخته میشد.

پیش نویس نهائی میثاق ملل در کنفرانس  صلح در ۲۸ آوریل ۱۹۱۹ به همراه کلیه  موافقت نامه های دیگر به اتفاق آراء به  تصویب رسید.

اعضای جامعه ملل به دو گونه بودند اعضای  موسس و اعضای جدید.

ه اعضای مؤسس همان متفقین و یاران آنها  بودند بالغ بر ۳۲ کشور می شدند. این  کشورها با تصویب معاهده ورسای که میثاق  جزء لاینفک آن بود جامعه ملل را بنیاد  نهادند.

. یک هفته پس از تصویب میثاق کمیته .  جامعه ملل اریک در اموند را بعنوان اولین  دبیر کل این جامعه برگزید.

کلیه کشورهای امضاکننده معاهده ورسای  لزوماً عضو جامعه نبودند. مثل آلمان – اتریش – مجارستان – بلغارستان و ترکیه

. از آنجائیکه میثاق جامعه بخشی از پیمان .  ورسای بود تولد رسمی سازمان بعد از  تصویب پیمان ورسای ژانویه (۱۹۲۰) تحقق  یافت.

برخی کشورها علیرغم اینکه عضو مؤسس  جامعه بوده و میثاق را امضا کرده بودند  ولی چون آنرا تصویب نکردند هرگز به  عضویت جامعه در نیامدند مثل آمریکا.

. جامعه ملل را نمیتوان مجمعی از کشورها  دانست چرا که کشورها دو مینیون ها  مستعمره های با حکومت آزاد میتوانستند  به عضویت جامعه ملل در آیند.

. در برخی موارد تصویب معاهده ورسای  شرط عضویت قرار نگرفت. مثل چین که با  امضای معاهده سن ژرمن (۱۹۱۹) به  عضویت جامعه درآمد.

پذیرش مجارستان به عضویت در جامعه  ملل مشروط به عدم بازگرداندن خانواده  هابسبورگها به سلطنت بود.

پذیرش اتیوپی به عضویت جامعه ملل  مشروط به این بود که بردگی را لغو کند و  به سوداگری اسلحه مبادرت نورزد.

کشورهای آمریکا – عربستان – یمن – عمان – نپال – مونچکو هیچگاه تقاضای  عضویت در جامعه ملل را ندادند.

پذیرش اعضای جدید منوط به این بود که  ۳  اعضای مجمع عمومی به عضویت آنها  رأی مثبت داده باشد.

خروج اعضا از جامعه ملل به معنای خروج  اعضا از دیوان دائمی بین المللی دادگستری  نبود.

مجمع تنها رکن صالح برای رسیدگی به  پذیرش اعضای جدید بود.

. طبق میثاق جامعه ملل هر عضوی را که  محکوم به نقض مقررات بین المللی مندرج  در میثاق شده بود میتوان از جامعه اخراج  نمود.

این اخراج باید به تصویب دیگر اعضای  جامعه که در شورای اجرائی نماینده دارند  برسد.

ه در سال ۱۹۳۴ جامعه ملل ۶۰ عضو داشت  که این حداکثر تعداد عضوی بود که جامعه  در خود جای داده بود.

تصمیمات متخذه مجمع مستلزم توافق  تمام اعضای حاضر در جلسه بود و همواره  بر اتفاق آراء تأکید میشد.

اخراج از جامعه ملل فقط یکبار آن هم در  مورد شوروی به خاطر حمله به فنلاند در  سال ۱۹۳۹ اعمال شد.

. هر عضو جامعه ملل می توانست از جامعه  خارج شود، مشروط بر اینکه دو سال قبل از  آن اراده خود را به جامعه اعلام کند و ظرف  این مدت تمام تعهدات بین المللی و تمام  تعهدات مندرج در میثاق را انجام داده  باشد.

ارکان جامعه ملل عبارت بودند از: ۱  دبیرخانه -۲ شورای اجرایی – مجمع

رکن مرکزی جامعه ملل مجمع بود که  متشکل از همه دولتها بود. هر عضوی در  مجمع دارای حداکثر ۳ نماینده و یک رأی  بود.

از شرایطی که برای خروج از جامعه ملل  نیاز بود موافقت رکن صلاحیت دار یعنی  مجمع عمومی بود که عملاً دولتها بدون  تأیید مجمع خارج میشدند.

بازگشت اعضای خارج شده از جامعه ملل  نیاز به پذیرش مجدد آنها و رعایت  تشریفات مربوط به آن را نداشت.

. خروج از جامعه ملل به معنای خروج از  نهادهای بین المللی که با جامعه همکاری  داشتند نبود.

مجمع دارای دو نوع اجلاس بود  اجلاس های عادی و اجلاس های فوق العاده

اجلاس های عادی مجمع معمولاً در  نخستین و یا دومین دوشنبه سپتامبر هر  سال و غالباً یک ماه به طول می انجامید.

مقر اجلاس های عادی و فوق العاده مجمع  در ژنو بود.

وظایف و اختیارات مشترک مجمع و شورا  عبارت بودند از: ۱- حفظ صلح و امنیت

یی سرسان ہیں اسی

بین الملل -۲ درخواست رای مشورتی از  دیوان دائمی بین المللی دادگستری

اختیارات خاص شورای جامعه ملل بر اساس  میثاق عبارت بود از ۱ طرح کاهش  سلاح های نظامی -۲ رسیدگی به اختلافات  بین المللی — حل اختلافات از طریق  سیاسی – اجرای تنبیهات مقرر -۵ اخراج  اعضای خاصی ۶ میانجیگری – نظارت بر  اداره سرزمین ها

وظایف و اختیارات به هم پیوسته مجمع و  شورا عبارت بودند از: ۱- انتخاب دبیر کل  -۲- انتخاب قضات دیوان – اصلاح میثاق  ۴- توسعه شورا.

. اختیارات خاص مجمع عبارت بودند از ۱  پذیرش اعضای جدید در جامعه -۲- انتخاب  اعضای غیردائم شورای اجرائی – تجدید نظر در معاهدات. ۴- تعیین بودجه  جامعه ملل.

شورای جامعه ملل حق مداخله در امور  داخلی کشورها را نداشت.

ه هدف آلمان از پیوستن به جامعه ملل این  بود که میخواست توازن قدرت را به سوی  خود تغییر دهد.

شورای جامعه ملل از پنج قدرت فاتح از  جنگ جهانی اول آمریکا) – انگلیس – فرانسه – ایتالیا – ژاپن) و چهار کشور به  انتخاب مجمع عمومی تشکیل میشد.

میثاق جامعه ملل جنگ را غیر قانونی اعلام  نکرد بلکه آنرا هم چنان مجاز می دانست.

ه شورای جامعه متشکل از اعضای دائم  غیردائم و نیمه دایم بود.

تصمیم گیری در شورای جامعه ملل  بر اساس اتفاق آراء بود و کشورهای بزرگ از  حق و تو برخوردار نبودند.

در پایان کار جامعه ملل اعضای دائم شورا .  از فرانسه و انگلیس تشکیل میشد.

دبیر کل جامعه ملل را شورای اجرائی با  تصویب اکثریت اعضای مجمع انتخاب  می کرد.

اعضای غیر دایم به مدت سه سال از سوی  مجمع انتخاب میشدند.

پدید آمدن عضویت نیمه دایم در شورای  جامعه بخاطر مخالفت لهستان و اسپانیا در  مورد ورود آلمان به شورا در ۱۹۲۶ بعنوان  عضو دایم مخالفت میکردند.

. پس از اریک دراموند شورا و مجمع  «ژوزف آونول» را بعنوان دبیر کل انتخاب  کردند که بعد از حمله آلمان به فرانسه در  سال ۱۹۴۰ از سمت خود استعفا کرد.

ه از سال ۱۹۴۰ تا انحلال قطعی جامعه ملل  (۱۹۴۶)، شون لستر این سمت را بر عهده  گرفت.

ه اعضای شورای جامعه ملل در پایان کار  دارای ۱۵ عضو بود.

دبیر کل از لحاظ حقوقی، دبیرکل مجمع و  شورا نیز محسوب میشد.

ه در منشور آتلانتیک عنوان شده بود که  مادام که یک نظام وسیع و دائمی برای  امنیت عمومی بوجود نیامده، خلع سلاح کشورها ضروری است.

دبیر کل مأمور عزل و نصب کارکنان جامعه  و پاسداری از صلح و ثبات معاهدات  بین المللی بود. دبیر کل دبیران و سایر  کارکنان دبیرخانه را به تصویب شورای  جامعه به کار منصوب میکرد.

ه در سال ۱۹۴۲ متعاقب ورود آمریکا به  جنگ نمایندگان ۲۶ کشور اعلامیه ای را  در واشنگتن تحت عنوان اعلامیه ملل متحد  به امضا رساندند.

میثاق جامعه ملل بعدها از معاهدات ورسای  جدا شد و بعنوان سندی مستقل شناخته  شد.

در زمینه حفظ و امنیت بین الملل هیچگونه  اولویتی بین دو رکن مجمع و شورا وجود  نداشت.

میثاق جامعه ملل مشخص نمی کرد که چه  موادی از میثاق قابل اصلاح و کدامیک  غیر قابل اصلاح میباشد.

کردل هول وزیر خارجه آمریکا در ۱۹۴۳  ضمن یک نطق رادیوئی، مسأله تأسیس  سازمان جدید بین المللی را مطرح کرد.

بدنبال نطق مذکور مجلس نمایندگان  آمریکا تصمیم فولبرایت را که در آن از  کنگره درخواست شده بود تا با تأسیس یک  سازمان بین المللی جدید موافقت کند  تصویب کرد.

اصلاح میثاق میبایستی به تصویب اکثریت ه  اعضای مجمع عمومی و همچنین کلیه  اعضای شورا می رسید.

گام بلند بعدی در تأسیس سازمان ملل  متحد کنفرانس مسکو (۱۹۴۳) بود.

تاریخ پیدایش سازمان ملل متحد به زمان  صدور اعلامیه بین المتحدین که نتیجه  نشست سران کشورهای متحد در ۱۹۴۱  در لندن بود باز میگردد.

. گام بعدی در دسامبر ۱۹۴۳، کنفرانس  تهران بود.

ه در تابستان ۱۹۴۴ در دامبارتن اوکس  کمیسیونی مرکب از کارشناسان آمریکا  انگلیس و شوروی و کمیسیون دیگری  مرکب از کارشناسان آمریکا، انگلیس و  چین تشکیل شد که نتیجه آن تنظیم  سندی در ۱۲ فصل بود.

. پس از اعلامیه بین المتحدین مؤثرترین گام  در جهت تثبیت اندیشه تأسیس سازمان  ملل در ۱۹۴۱ برداشته شد که روزولت و  چرچیل در اقیانوس اطلس منشور آتلانتیک  را امضا کردند.

در کنفرانس دامبارتن اوکس اهداف و اصول  سازمان بین المللی مورد نظر و ارکان اصلی  آن مشخص شد.

کنفرانس سانفرانسیسکو رسماً، کنفرانس  ملل متحد درباره سازمان بین المللی نام  گرفت.

. در این کنفرانس مسئولیت حفظ صلح بین المللی به عهده شورای امنیت  گذاشته شد.

ه کشورهای آمریکای لاتین نسبت به حق  و توی ۵ عضو دائمی شورای امنیت اعتراض  و آنرا مغایر اصل تساوی حاکمیت تلقی  کردند.

. مساله چگونگی رای گیری در شورا بعلت  عدم توافق مذاکره کنندگان به کنفرانس  یالتا موکول شد.

در فوریه ۱۹۴۵ موضوع نحوه رأی گیری در  شورای امنیت مورد بحث و گفتگو قرار  گرفت با شرکت روز ولت – استالین و  چرچیل

. در مذاکرات یالتا موافقت شد که کنفرانسی  با شرکت ملل متحد در ۲۵ آوریل ۱۹۴۵ ه  در سانفرانسیسکو تشکیل شود تا منشور  سازمان تهیه شود.

منشور ملل متحد در ۲۵ ژوئن ۱۹۴۵ به  اتفاق آراء تصویب شد.

منشور در ۱۹ فصل و ۱۱۱ ماده تدوین شد  و اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری  لاهه بعنوان جزو لاینفک آن ضمیمه گشت.

. منشور ملل متحد در ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵  لازم الاجرا شد.

مجمع عمومی طی قطعنامه ای در سال  ۱۹۷۱، روز ۲۴ اکتبر را رسماً روز ملل  متحد نام نهاد.

در مذاکرات یالتا مقرر شد که کشورهای ه  دعوت شده به کنفرانس سانفرانسیسکو باید  علاوه بر صلح جو بودن تا اوایل مارس  ۱۹۴۵ علیه آلمان و ژاپن اعلان جنگ کرده  و اعلامیه ملل متحد را امضا کرده باشند.

اهداف سازمان ملل: ۱- حفظ صلح و امنیت  بین المللی -۲- توسعه روابط دوستانه میان  ملتها – همکاری اقتصادی و اجتماعی ۴  بودن مرکزی برای هماهنگ سازی اقدامات  ملتها.

. کنفرانس سانفرانسیسکو کار خود را  بر اساس طرح دامبارتن اوکس و یالتا به  منظور تهیه و تدوین نهائی منشور ملل  متحد آغاز کرد.

اصول سازمان ملل متحد: ۱- اصل برابری  حاکمیت کلیه اعضا -۲- انجام تعهدات با  حسن نیت – حل اختلافات بطور  مسالمت آمیز -۴ عدم هرگونه توسل به زور  -۵- مساعدت به سازمان ملل متحد -۶  مراقبت از اعضای خارج از سازمان که طبق

این اصول رفتار کنند. ۷ عدم دخالت در  امور داخلی کشورها

اهداف سازمان ملل در ماده ۱ و اصول آن  در ماده ۲ منشور ذکر شده است.

اعضای سازمان ملل را میتوان به دو دسته  تقسیم کرد: الف) اعضای موسس یا اصلی  ب اعضای جدید.

بود که علیرغم اینکه دولت نبودند به  عضویت درآمدند.

عضویت دو جمهوری فوق یک تصمیم  سیاسی بود که در کنفرانس بالتا و با  موافقت روز ولت صورت گرفت.

. در نتیجه عضویت دو جمهوری اکراین و  بلاروس به روسیه بجای یک رأی، سه رأی  در سازمان ملل اعطا گردید.

اعضای مؤسس عبارتند از دولتهایی که در  کنفرانس سانفرانسیسکو حضور داشتند و یا  قبلاً اعلامیه ملل متحد ۱۹۴۲ را امضا  کرده اند.

پذیرش اعضای جدید در سازمان ملل با  توصیه شورای امنیت و تصویب  آرای  موافق مجمع صورت می گیرد.

. لهستان بعد از کنفرانس سانفرانسیسکو  بعنوان پنجاه و یکمین عضو پذیرفته شد  زیرا این کشور دولت جدید خود را تا آن  زمان اعلام نکرده بود.

شورای امنیت در پذیرش اعضای جدید از  حق و تو برخوردار است.

برای بررسی عضویت اعضای جدید روش  رأی گیری در شورای امنیت شیوه اکثریت  کیفی است.

جامعه ملل از عضویت میکرو کشورها  خودداری می کرد.

ایران – ترکیه – عراق و مصر از اعضای  موسس سازمان ملل به شمار می آمدند.

اکثریت  کیفی باد  تعداد اعضای شورا  ۱۵  بطوریکه هیچیک از اعضای دایم رأی منفی  نداده باشند، حاصل میشود.

ماده ۴ منشور، شرایط عضویت اعضای  جدید را بیان کرده

ه هیچ عضو سازمان ملل بر اساس منشور  نمی تواند رأی مثبت خود را نسبت به  عضویت سایر دولتها، مشروط به پذیرش  عضویت دولتی که خود عضویت آن را  پیشنهاد کرده بکند.

طبق ماده ۴ احراز چهار شرط ۱ دولت  بودن ۲ صلح جو بودن – قبول تعهدات  منشور و ۴ داشتن شایستگی اجرای  تعهدات منشور برای عضو جدید الزامی  است.

ه مرگ استالین و پایان دوره ریاست  جمهوری ترومن در سال ۱۹۵۳ و انتخاب

در مورد شرط اول یک استثنا وجود دارد و  آن عضویت دو جمهوری اکراین و بلاروس

ی  می

دبیر کل سازمان ملل ها مرشولد) از عوامل  تسریع کننده عضویت دولتها بود.

هرگاه شورای امنیت اقدامات احتیاطی یا  قهری علیه دولتی معمول دارد هر دولت  دیگر اعم از عضو یا غیر عضو حق خواهد  داشت در مورد حل آن مشکل با شورای  امنیت مشورت کند.

. هر دولتی که عضو سازمان ملل نیست هرگاه  طرف اختلافی باشد که در شورای امنیت  تحت رسیدگی است دعوت خواهد شد که  بدون داشتن حق رای در مذاکرات مربوط به  أن اختلاف شرکت نماید.

دولت واتیکان دارای عضو ناظر در سازمان  ملل است.

کشورهای غیر عضو سازمان ملل متحد تا آنجا  که برای حفظ صلح و امنیت بین الملل  ضروری است باید طبق اصول منشور عمل  کنند.

آئین نامه داخلی شورای امنیت به شورا اجازه  می دهد که نمایندگان یک دولت غیر عضو را  برای ادای توضیحات حتی در مواردی که  کشور شاکی و مراجعه کننده به شورا نیست  را احضار نماید.

بر اساس رویه قضائی بین المللی شخصیت  بین المللی سازمان ملل حتی بر دولتهای ه  غیر عضو نیز تحمیل میشود.

مقر دائمی سازمان ملل در کشور سوئیس  می باشد.

ه آمریکا در ۱۹۶۹ پیشنهاد نمود که دولتهای  کوچک در سازمان ملل عضویت داشته  باشند اما بدون حق رأی در مجمع عمومی  و در عوض معافیت مالی از پرداخت سهیمه  برخوردار باشند.

انگلیس پیشنهاد نمود که کشورهای ذره ای  هنگام درخواست عضویت داوطلبانه از حق  رای خود صرف نظر کنند.

هیات نمایندگی هر کشور عضو سازمان  ملل از حیث انتخاب اعضا و تعویض آنها تابع  مقررات داخلی متبوع خود میباشد.

تصمیمات مجمع عمومی برای تمام  کشورها اعم از عضو یا غیر عضو لازم الرعایه  است.

تدوین آئین نامه داخلی ارکان سازمان ملل  بر عهده خود این ارکان است.

هر دولتی که عضو سازمان ملل نیست ه  میتواند توجه شورای امنیت یا مجمع  عمومی را به اختلافی که خود در آن طرف  دعواست جلب نماید مشروط به آنکه در ه  مورد اختلاف مزبور قبلاً تعهدات مربوط به  تصفیه مسالمت آمیز را قبول نماید.

تصمیم گیری در مورد مسائل مهم در  ۲  اعضا اعضا می باشد.  مجمع عمومی با اکثریت

بعد از دهه ۶۰ کسب اکثریت ساده برای  عضویت در سازمان ملل متحد پذیرفته شد.

ه زمانی که چین کمونیست در ۱۹۷۱ به  عضویت سازمان ملل رسید دیگر اکثریت  ۳  لازم نبود، بلکه اکثریت ساده برای  عضویت کفایت می کرد.

سازمان متعهد باشد و تخلف او مستمر  باشد.

مجمع عمومی سازمان ملل متحد مظهر  دیپلماسی پارلمانی در سطح بین المللی  است.

منشور سازمان ملل متحد مقررات خاصی را  در زمینه تجویز یا ممانعت دولتها از خروج  از سازمان پیش بینی نکرده است.

ه در اساسنامه مجمع عمومی ذکری از نائب  رئیس نبوده اما طبق آئین نامه مجمع این  ترتیب را برقرار ساخته و دارای هفت نائب  رئیس میباشد.

به نظر هانری رولن به دو دلیل نمی توان  مانع از خروج دولتها از سازمان ملل شد  (الف) حاکمیت اراده دولتها (ب) در شرایط  حاد خروج تنها وسیله ابراز مخالفت با  سازمان میباشد.

رئیس مجمع روسای شش کمیسیون و  هفت نائب رئیس جمعاً اعضای دفتر مجمع  را تشکیل می دهند

هیچ مقرراتی برای عضویت مجدد کشور  اخراج شده در منشور ملل متحد تدوین  نگشته است.

از تاریخ سازمان ملل متحد فقط یکبار  خروج از سازمان رخ داده و آن خروج  اندونزی در سال ۱۹۶۴ میباشد.

تعلیق عضویت اعضای سازمان ملل با  توصیه شورای امنیت به مجمع عمومی  صورت می گیرد.

دلیل خروج اندونزی از سازمان ملل  عضویت کشور مالزی در شورای امنیت بود.

اخراج از سازمان ملل متحد با توصیه  شورای امنیت و تصویب مجمع عمومی  صورت می پذیرد.

تعلیق عضویت و حقوق مزایای یک عضو  سازمان ملل متحد می تواند توسط شورای  امنیت لغو شده و دوباره به آن داده شود.

اخراج دولتها از سازمانهای بین المللی تنها .  یکبار رخ داده و آن مربوط به اخراج  شوروی در سال ۱۹۳۹ از جامعه ملل  می باشد.

مخارج سازمان ملل بر حسب سهمیه بندی  مقرر از طرف مجمع عمومی بر عهده اعضای  سازمان خواهد بود.

. در قضیه اعزام نیروی سازمان ملل متحد  به کنگو فرانسه و شوروی بدلیل  غیر قانونی دانستن چنین اقداماتی از  پرداخت سهمیه سرباز زدند.

اخراج از عضویت در سازمان زمانی مقرر  شده است که عضوی در تخلف از اصول

نکات کلیدی و طلایی سازمان های بین المللی

عضو دایم دیگر حمایت میکنند. اما روسیه  و چین در این زمینه سکوت اختیار  کرده اند.

ارکان اصلی سازمان ملل: ۱- شورای امنیت  -۲- مجمع عمومی – شورای اقتصادی – اجتماعی – دیوان بین المللی دادگستری

-۵- دبیرخانه -۶ شورای قیومیت

ه بر اساس ماده ۲۴ منشور، شورای امنیت  سازمان ملل متحد، مسئولیت اساسی حفظ  صلح و امنیت بین المللی را بر عهده دارد.

اعطای چنین مسئولیتی به شورای امنیت  در طرح های پیشنهادی کنفرانس دامبارتن  اوکس پیش بینی شده بود.

. ترکیب اعضای شورای امنیت ملل متحد  عبارت است از اعضای دایم و اعضای  غیر دایم.

شورای امنیت مرکب از پانزده عضو  میباشد. پنج عضو دائم آن شامل آمریکا – روسیه – فرانسه – انگلیس و چین  می باشد.

. در سال ۱۹۴۵ اعضای غیر دایم شورا که از  سوی مجمع عمومی انتخاب میشد به ۶  عضو محدود میشد تا اینکه در ۱۹۶۵  تعداد اعضای غیر دایم به ۱۰ عضو افزایش  یافت.

مجمع عمومی سازمان برای انتخاب اعضای  غیر دائم شورا باید به دو ویژگی توجه کند

کمک به حفظ صلح و امنیت بین الملل و  سایر اهداف سازمان

توزیع عادلانه کرسی های شورا از لحاظ  جغرافیائی

شورا با اکثریت  انتخاب اعضای غیر دایم.  آرای مجمع عمومی انجام میشود.  ۲

. انتخاب همزمان اعضای غیردائم شورا بین  سالهای ۹۵۵-۱۹۶۳ پنج بار صورت گرفت.

اعضای دایم شورای امنیت علاوه بر امتیاز  حضور مداوم در شورا از امتیاز ویژه حق و تو  نیز برخوردارند.

. اگر چه یکی از معیارهای مجمع در انتخاب  اعضای غیر دایم شورا، توجه به تقسیم  عادلانه جغرافیایی است اما در عمل مجمع  عمومی گروه بندیهای سیاسی و یا حقوقی  را ملاک قرار میدهد.

. به گفته پروفسور حساب اعطای حق و تو را  باید در حقیقت انکار ناپذیر اختلاف قدرت  میان این کشورها با سایرین جستجو کرد.

کشورهایی که در حال حاضر بعنوان عضو  دایمی شورای امنیت مطرح میباشند  عبارتند از آلمان – ژاپن – هند و برزیل

. به قول پروفسور ویرالی مجمع بجای ملاک  جغرافیایی فیزیکی، ملاک جغرافیای  سیاسی را برگزیده است.

از میان اعضای دایم آمریکا – انگلیس و  فرانسه از پیوستن آلمان و ژاپن بعنوان دو

توزیع جغرافیائی اعضای غیر دایم شورای  امنیت تا ۱۹۵۶ به این گونه بود

آمریکای لاتین ۲ عضو – خاورمیانه – اروپای شرقی – اروپای شرقی – اروپای  غربی – و مشترک المنافع هر کدام یک  عضو.

اعضای سازمان ملل موافقت می کنند که  تصمیمات شورای امنیت را طبق مفاد  منشور قبول و اجرا نمایند.

شورای امنیت در حفظ صلح و امنیت  بین الملل از دو طریق عمل می کند ۱  مداخله مسالمت آمیز (فصل ششم -۲  مداخله قهر آمیز (فصل هفتم)

توزیع جغرافیائی اعضای بعد از ۱۹۶۵  کشورهای آسیائی – آفریقائی ۵ عضو – کشورهای اروپای شرقی و غربی هر کدام یک  اقیانوسیه و سایر دولتها یک عضو  عضو کشورهای آمریکای لاتین ۲ عضو

ه شورای امنیت در صورت احتمال بروز  تهدید صلح، نقض صلح یا اقدام  تجاوز کارانه روشهای مسالمت آمیز حل  اختلاف را به طرفین دعوی توصیه میکند.

برخلاف شورای جامعه ملل که رأی گیری  بر اساس اتفاق آراء بود در شورای امنیت  سازمان ملل اکثریت آراء ملاک رأی گیری  است.

رأی گیری در مورد قطعنامه های مرتبط به  آئین کار به صورت اکثریت ۹ رأی مثبت  اتخاذ میشود و این اکثریت عددی است.  حق و تو وجود ندارد.

تصمیمات شورا در مورد مسائل به جز آئین  ۹  ۱۵  تعداد  کار با اکثریت کیفی یعنی با  اعضا بطوریکه هیچیک از اعضای دایم شورا  رای منفی نداده باشند. صورت می گیرد.

از مسائلی که نیاز به اکثریت کیفی دارند  عبارتند از انتخاب دبیر کل – حل  مسالمت آمیز اختلافات – اقدامات تنبیهی – مقررات مربوط به تعلیق و اخراج اعضا – روابط شورای امنیت یا مجمع عمومی

امتناع از رای یک عضو به مثابه و تو تلقی  نمی شود.

مقامات صلاحیتدار برای ارجاع اختلافات  بین المللی به شورا -۱- دبیر کل -۲- مجمع  عمومی – اعضای عضو سازمان ملل ۴  کشورهای غیر عضو

تصمیم گیری شورا در مورد اینکه یک  اختلاف بین المللی چه موقع باید از دستور  کار شورا خارج شود نیز جزء مسائل آئین  کار بحساب آمده با اکثریت و  می گیرد.  ۱۵  صورت

. تنها موردی که شورای امنیت طرفین  اختلاف را به ارجاع اختلاف به دیوان  بین المللی دادگستری توصیه نموده قضیه  تنگه کورفو میباشد و اگر نه در بقیه موارد  به داوری ارجاع نموده است.

شورای امنیت تنها زمانی میتواند در یک  اختلاف بین المللی بصورت نهادی نیمه  قضائی عمل کند که اختلاف مدنظر صلح و

هیدی و جزیی سازمان بین استی

امنیت بین المللی را به خطر انداخته و با  طرفین درگیر رضایت کامل داشته باشند.

سانفرانسیسکو قضاوت در خصوص این  مسائل عمداً به شورای امنیت منتقل شد.

اختیارات شورای امنیت در رابطه با فصل  ششم منشور عمدتاً مبتنی بر توصیه است.

. طی قطعنامه مجمع عمومی در سال ۱۹۷۴  که به صورت اجماع به تصویب رسید  تعریف از تجاوز صورت گرفت.

رعایت توصیه نامه برای اطراف اختلاف الزام  آور نیست و براساس ماده ۲۵ منشور صرفاً  تصمیمات شورا الزام آور است.

. صدور قطعنامه شورای امنیت در قضیه کره  بر اساس گزارش کمیسیون آنکوک صورت

تصمیمات الزام آور شورای امنیت برمبنای گرفت.  مقررات فصل هفتم منشور در خصوص  هر گونه تهدید صلح نقض صلح و یا اعمال  تجاوز اتخاذ می شود.

وجود هرگونه تهدید علیه صلح، نقض صلح یا عمل تجاوز را احراز نموده و توصیه یا  تصمیم می گیرد.  شورای امنیت بر اساس ماده ۳۹ منشور

صدور قطعنامه شورای امنیت در قضیه  لبنان بر اساس گزارش کمیسیون «آنوجیل»  صورت گرفت.

. قبل از اینکه شورای امنیت بر اساس مواد  ۴۱ و ۴۲ در خصوص اقدامات تنبیهی  تصمیم گیری کند باید به موجب ماده ۳۹  احراز شود که آیا تهدید علیه صلح، نقض  صلح و یا اقدام تجاوز کارانه صورت گرفته  است یا نه.

شورای امنیت در صورت احراز تهدید  صلح» ، «نقض صلح» یا «اقدام  تجاوز کارانه تصمیم به استفاده از  روشهای قهری و تنبیهی میگیرد.

. شورای امنیت در هیچ یک از قطعنامه های  خویش حمله عراق به ایران را نه تنها  تجاوز بلکه تهدید علیه صلح و نقض صلح هم ندانسته است.

رویه شورای امنیت همواره پرهیز از اشاره  صریح به ماده ۳۹ منشور راجع به موارد  تهدید علیه صلح، نقض صلح و اقدام .  تجاوز کارانه بوده است و فقط قطعنامه های  خود در مورد زودزیا به این ماده اشاره کرده  است.

در اجرای فصل هفتم منشور شورای امنیت  میتواند به دو نوع اقدام جبری و تنبیهی  متوسل شود.

  • عدم تعریف مفاهیم مندرج در ماده ۳۹ عمدی بوده است و در کنفرانس

بر اساس ماده ۴۱ منشور، شورا می تواند به  اقداماتی متوسل شود که متضمن توسل به  زور نیست.

ه بر اساس ۴۲ منشور، شورا می تواند به  اقداماتی متوسل شود که متضمن اعمال  زور است.

جلسات شورای امنیت را می توان به دو نوع  جلسه ادواری و غیر ادواری تقسیم کرد.

ه علت اینکه شورای امنیت در قضیه کره  (۱۹۵۰) توانست اقدامات تنبیهی و تدابیری  اتخاذ کند غیبت شوروی بود.

. جلسات ادواری شورا سالی دوبار و جلسات  غیر ادواری در هر زمان که مقتضی باشد  تشکیل خواهد شد.

. فاصله جلسات غیر ادواری نباید بیش از  چهارده روز باشد.

در نظام جامعه ملل تشخیص نقض عهد و  وضع مقررات تنبیهی و انتخاب نوع مجازات  به عهده کشورهای عضو بوده و شورا در این  قبیل موارد اختیاری نداشت.

. جلسات شورای امنیت به درخواست اعضای  شورا، توصیه مجمع عمومی یا دبیر کل و به  دعوت رئیس شورا تشکیل خواهد شد.

ایجاد شورای امنیت اولین بار در ۱۹۴۳ در  کنفرانس مسکو مطرح گردید و این نظام در  ۱۹۴۴ مورد تصویب کارشناسان دامبارتن  اوکس رسید و نظام امنیت جمعی در منشور  پیش بینی شد.

دستور کار موقت برای هر جلسه شورای  امنیت توسط دبیر کل تنظیم و به تصویب  شورای امنیت خواهد رسید.

. رأی منفی فقط در مسائل ماهوی وتو»  تلقی میشود نه مسائل مربوط به آئین کار

و توی مضاعف عبارت خواهد بود از رأی  منفی یکی از اعضای دایم شورای امنیت به  بخشی از پیش نویس قطعنامه ای که بعداً در  مجمع آن را و تو میکند.

انگلستان و فرانسه عموماً برای آنکه یک  قطعنامه ماهوی به تصویب شورا نرسد از  و تو استفاده میکنند.

فرانسه انگلیس و آمریکا قطعنامه راجع به  اخراج آفریقای جنوبی از سازمان ملل در  ۱۹۷۴ را وتو کردند.

دستور کار موقت برای هر جلسه باید  حداقل سه روز قبل از جلسه توسط دبیرکل  به نمایندگان در شورای امنیت ابلاغ شود.

ریاست شورای امنیت به ترتیب نوبت و  برحسب حروف الفبای انگلیسی نام  کشورهای عضو خواهد بود.

ه دوره ریاست هر یک از رؤسای یک ماه  تقویمی خواهد بود.

. هر پیشنهاد نظام نامه ای یا پیش نویس  قطعنامه مادام که درباره آن در شورای  امنیت رای گیری نشده است میتواند پس  گرفته شود.

. طرح های پیشنهادی یا پیش نویس  قطعنامه ای که از سوی اعضای غیر شورا  مطرح میشوند فقط بر حسب و درخواست

سیدی و مربی سازمان های ہیں المینی

یکی از نمایندگان عضو شورای امنیت

ه مجمع عمومی به وضع قوانین الزام آور  نمی پردازد و اغلب قطعنامه های آن جنبه

می تواند به رای گذارده شود.  . هرگونه توصیه شورای امنیت به مجمع

توصیه آمیز دارد.

عمومی در مورد تعیین دبیر کل باید در

مجمع عمومی میتواند اصول کلی همکاری  برای حفظ صلح و امنیت بین المللی از  جمله اصول حاکم بر خلع صلاح و تنظیم

جلسات غیر علنی صورت بگیرد

مجمع عمومی مهمترین رکن تبادل نظر و  مشورتی سازمان ملل متحد است که با  شرکت کلیه اعضای سازمان تشکیل

تسلیحات را مورد رسیدگی قرار دهد.

صلاحیتهای انحصاری مجمع عمومی  ایجاد ارکان فرعی تدوین و توسعه تدریجی  حقوق بین الملل سرزمین های

می شود.  . هر عضو میتواند حداکثر ۵ نماینده در

مجمع داشته باشد که مجموعاً دارای یک

غیر خود مختار مسائل داخلی سازمان ملل

رای خواهند بود.

مجمع عمومی با تأسیس کمیسیون حقوق

. دو دلیل عمده در محروم شدن برخی از  کشورها از عضویت در سازمان ملل عبارتند  از ۱ رقابت دو ابرقدرت آمریکا و شوروی

بین الملل در سال ۱۹۴۷، وظیفه توسعه  تدریجی و تدوین حقوق بین الملل را

بر عهده کمیسیون مذکور قرار داد.

کوچک بودن برخی از کشورها

نحوه رأی گیری در مجمع در مورد مسائل

سایر  ۲  مهم بصورت اکثریت است و در

مسائل اکثریت نسبی کفایت میکند.

مجمع عمومی میتواند با اکثریت ساده  سایر مسائل را به مسائل مهم اضافه نماید.

. رای گیری مخفی در مجمع عمومی شیوه ای  است که معمولاً هنگام انتخابات مورد

اعضای کمیسیون حقوق بین الملل مرکب از

۳۴ حقوقدان برجسته میباشد که از سوی  مجمع عمومی برای مدت ۵ سال انتخاب

می شوند.

. صندوق اختصاصی ملل متحد توسط مجمع

عمومی به عنوان رکن فرعی و با هدف  کمک مالی برای سرمایه گذاری در  کشورهای در حال توسعه ایجاد شد.

. مجمع عمومی در مورد تصویب

استفاده قرار می گیرد.

آمریکا مجمع عمومی را مرکز دیکتاتوری

اکثریت میداند.

موافقتنامه های قیومیت و نظارت بر طرز کار

قیومیت و پایان قیومیت در مورد اعطای

استقلال به سرزمین های مذکور

تصمیم گیری می کند.

مجمع عمومی در مورد انتخاب اعضای  غیر دایم شورای امنیت اعضای شورای  اقتصادی – اجتماعی و سایر نهادهای  تخصصی و نیز تهیه و تنظیم بودجه  سازمان ملل دارای صلاحیت انحصاری  است.

ه کمیته سهمیه بندی ها متشکل از ۱۸ عضو  است که بر اساس توزیع جغرافیایی تا  صلاحیت شخصی و تجربه بریا مدت ۳ سال  انتخاب میشوند.

نمایندگان آمریکا و روسیه عضو ثابت این  کمیته کمیته سهمیه بندی هستند.

مخارج سازمان ملل بر اساس تسهیم مقرر از  طرف مجمع عمومی بر عهده اعضاء خواهد  بود.

کمیته هایی که در تنظیم و تصویب بودجه  سازمان ملل مؤثرند عبارتند از: الف) کمیته  پنجم یا کمیته مسائل (ب) کمیته مشورتی  مسائل اداری و بودجه (ج) کمیته  برنامه ریزی و هماهنگی (د) کمیته  سهمیه ها.

تصمیمات بودجه ای مجمع عمومی بلافاصله  دارای اثر است و اجرای آن برای کلیه  کشورها الزامی است.

هزینه های سازمان ملل شامل سه بخش .  میشود -۱ بودجه عادی ۲- بودجه مربوط  به مخارج پیش بینی نشده و فوق العاده ۳  بودجه صندوق و تنخواه گردان

کمیته پنجم شامل تمامی اعضای مجمع  عمومی است که با اکثریت ساده  تصمیم گیری میکند.

بودجه های عادی بصورت دو سالانه توسط  مجمع تصویب میشوند.

. کمیته برنامه ریزی و هماهنگی در ابتدای  تاسیس (۱۹۶۲) یکی از ارکان فرعی  شورای اقتصادی – اجتماعی بود که پس از  چندی در سال ۱۹۷۶ بعنوان یکی از ارکان  فرعی مجمع عمومی درآمد.

بودجه پیشنهادی ابتدا توسط دبیرکل  تقدیم میشود سپس به وسیله کمیته  مشورتی مسائل اداری و بودجه بررسی و .  بعد بازنگری جنبه های برنامه ای بودجه  پیشنهادی توسط کمیته برنامه ریزی و .  هماهنگی انجام می گیرد.

کمیته سهمیه بندی ها از کمیته های ثابت  مجمع عمومی به حساب می آید.

تقسیم بودجه سازمان میان کشورها از  وظایف کمیته سهمیه بندی ها میباشد.

. در مورد بودجه فوق العاده و پیش بینی .  نشده مجمع در هر دوره ۲ ساله بودجه را  پیش بینی میکند.

سهمیه دولتها باید ۳۰ روز پس از اعلام  مراتب توسط دبیر کل و یا در آغاز سال  جدید مسیحی که در واقع سال مالی  سازمان ملل است پرداخت شود.

یی  زمان ی ہیں المثنی

سازمان را که بنا به توصیه مجمع صورت  می گیرد هماهنگ میکند.

در تقسیم بودجه سازمان میان اعضا معیار  اصلی قدرت واقعی پرداخت اعضا میباشد.

ه در تعیین قدرت واقعی پرداخت دو معیار  درآمد سرانه و درآمد ملی که به نرخ دلار  محاسبه میشوند در نظر گرفته میشوند.

. در صورت بروز نقض صلح و با عمل  تجاوز کارانه مجمع عمومی ظرف ۲۴  ساعت بنا به توصیه ۹ عضو شورای امنیت  یا اکثریت مجمع جلسه اضطراری تشکیل  می دهد.

بیشترین سهمیه همواره متعلق به آمریکا  بوده  است و بعد انگلیس و شوروی قرار  دارند.

صلاحیتهای غیر انحصاری مجمع عبارتند  از: ۱- حفظ صلح و امنیت بین الملل -۲  انتخاب قضات دیوان دادگستری – انتخاب  دبیر کل – پذیرش اعضای جدید اخراج یا  تعلیق عضویت ۴ اصلاح منشور

عمده ترین صلاحیت غیر انحصاری مجمع  عمومی که با صلاحیت شورای امنیت  تداخل دارد مسئوولیت حفظ صلح و  امنیت بین المللی است.

قطعنامه اتحاد برای صلح در سال ۱۹۵۰  توسط مجمع عمومی تصویب شد. در زمان  جنگ کره).

طی قطعنامه اتحاد برای صلح آمده است  چنانچه شورای امنیت نتواند برای مقابله با  نقض صلح یا تجاوز اقدام کند مجمع طی  یک جلسه فوق العاده فوری نسبت به اعزام  نیروهای نظامی به مناطق بحرانی  تصمیم گیری مینماید.

کمیته اقدامات دسته جمعی از ۱۴ عضو  تشکیل میشود و عملیات جمعی اعضای

ه کمیته های اصلی مجمع عمومی کمیته  اول کمیته مسائل سیاسی و امنیتی – کمیته دوم کمیته مسائل اقتصادی و مالی  کمیته سوم کمیته مسائل اجتماعی  انسانی – کمیته چهارم کمیته مربوط به  قیومیت – کمیته پنجم کمیته امور اداری  و بودجه – کمیته ششم کمیته امور  حقوقی

علاوه بر کمیته های فوق مجمع در ازای دو  کمیته تشریفاتی و دو کمیته دائمی است.

دو کمیته تشریفاتی عبارتند از کمیته  عمومی و کمیته اعتبار نامه ها

. دو کمیته دائمی مجمع عبارتند از: کمیته  مسائل اداری و بودجه و کمیته حق  عضویت ها

اجلاسهای مجمع عبارتند از اجلاس های  عادی – اجلاس های ویژه – اجلاس های  ویژه اضطراری

اجلاس ها عادی همه ساله در سومین  سه شنبه سپتامبر شروع بکار میکند و  بر اساس توصیه کمیته های عمومی تاریخ

خانمه آن در همان آغاز اجلاس مشخص  می شود.

مقر مجمع عمومی در نیویورک است که  می توان آنرا به مکان دیگری انتقال داد.

ه در مورد جرح و تعدیل تخصیص هزینه های  مصوب هیچ پیشنهادی در دستور کار قرار  نمی گیرد مگر آنکه ۹۰ روز قبل از افتتاح آن  اجلاس به کشورهای عضو اعلام شده باشد.

دبیر کل ۶۰ روز قبل از افتتاح اجلاس عادی  اعضا را مطلع می سازد.

ه تعداد اعضای هیأت نمایندگی نباید بیشتر  از ۵ نماینده و ۵ نفر علی البدل و تعدادی  مشاور باشد.

اجلاس ویژه به درخواست شورای امنیت یا  اعضای سازمان برقرار میشود.

کمیته اعتبار نامه ها متشکل از ۹ عضو است  که توسط مجمع عمومی و به پیشنهاد  رئیس مجمع منصوب میشوند.

اجلاس ویژه حداکثر ظرف مدت ۱۵ روز  بعد از وصول درخواست شورا با اکثریت  اعضای سازمان تشکیل خواهد شد.

مجمع عمومی سازمان ملل یک رئیس و  بیست و یک نائب رئیس دارد.

اجلاس ویژه اضطراری باید حداکثر ۲۴  ساعت بعد از درخواستی که شورا یا اکثریت  اعضای سازمان از دبیر کل می نمایند  تشکیل شود.

رئیس یا نائب رئیس که کفیل ریاست است.  نباید رأی بدهد بلکه باید یکی دیگر از  اعضای هیأت نمایندگی خود را تعیین  نماید که بجای او رأی دهد.

در خصوص جلسات ویژه چنانچه شورا  درخواست کند دبیر کل طی حداقل ۴۰ روز ه  و در صورت درخواست اکثریت اعضاء طی  ۱۰ روز باید مراتب را به اطلاع اعضای  سازمان برساند.

زبانهای رسمی سازمان ملل عبارتند از:  روسی – اسپانیولی – فرانسوی – انگلیسی  عربی و چینی

هزینه کلیه اسناد سازمان ملل به زبانهای  رسمی بعهده سازمان است مگر اسناد  انتشار یافته به زبان عربی که به هزینه  کشورهای عربی طبع و نشر می یابند.

. دبیر کل باید در صورت تشکیل اجلاس ویژه  افتتاح جلسه مطلع کند.  اضطراری اعضا را حداقل ۱۲ ساعت قبل از

. دستور کار اجلاس عادی باید توسط دبیرکل  تنظیم و حداقل ۶۰ روز قبل از افتتاح اجلاس برای اعضای ملل متحد ارسال  نمود.

منشأ ایجاد یک سازمان قضائی بین المللی  را باید در کنفرانس دوم لاهه در ۱۹۰۷  جستجو کرد.

کنفرانس دوم لاهه (۱۹۰۷) تأسیس دو  نهاد قضائی و پیشنهاد کرد: الف) دیوان

سیدی و صدایی سازمان های ہیں المسی

غنایم جنگی (ب) دیوان دادگستری  حکمیتی یا داوری

لاهه در فوریه ۱۹۲۲ کار دیوان رسماً آغاز  گردید.

. در طرح پیشنهادی موسسه الیهوروت  Elihu root) برای تأسیس یک دیوان  بین المللی دادگستری پیش بینی شده بود  که نمایندگان نظام های مختلف حقوقی  جهان عضویت دیوان را داشته باشند و بکار  دیگری نپردازند.

اساسنامه دیوان دائمی بین المللی  دادگستری در سال ۱۹۲۹ مورد تجدید نظر  واقع شد و اساسنامه جدید در اول فوریه  ۱۹۳۶ به اجرا گذارده شد.

طرح موسسه الیهوروت بخاطر اختلاف نظر  در انتخاب قضات دیوان شکست خورد.

دیوان دادگستری آمریکایی مرکزی که در  ۱۹۰۷ تشکیل شده بود در ۱۹۱۷ توسط  مؤسسان آن بخاطر اینکه فعالیت این نهاد  قضائی رضایت اعضا را جلب ننموده بود  منحل کردند.

دیوان دائمی بین المللی دادگستری دارای  ۱۵ قاضی بود (۱۱) قاضی اصلی و ۴ قاضی  علی البدل که توسط دورکن شورای امنیت  و مجمع عمومی با اکثریت آراء برای مدت  ۹ سال انتخاب میشدند.

مقر اصلی دیوان دائمی بین المللی  دادگستری کاخ لاهه بود.

اجلاس های دیوان دائمی بین المللی  دادگستری سه نوع بودند اجلاس عادی  سالانه اجلاس ویژه و اجلاس فوق العاده

دیوان بین المللی دادگستری صلاحیت  رسیدگی به کلیه اختلافاتی که جنبه ی .  بین المللی داشته باشد و اصحاب دعوی به  آن ارجاع کنند را خواهد داشت.

دیوان دائمی بین المللی دادگستری دارای  دو نوع صلاحیت بود صلاحیت ترافعی و  مشورتی که در اولی حکم صادر میکرد و  در دومی رأی مشورتی میداد.

دیوان بین المللی دادگستری برای اظهار  نظر مشورتی نسبت به هر اختلاف یا هر .  موضوعی که شورا یا مجمع عمومی به آن  ارجاع کند صالح خواهد بود.

دیوان دائمی بین المللی دادگستری دارای  استقلال حقوقی از جامعه ملل بود و بهمین  خاطر بجز آمریکا و شوروی سایر دولتها  صلاحیت دیوان را به رسمیت شناختند.

اساسنامه دیوان دائمی بین المللی  دادگستری در سال ۱۹۲۰ به تصویب .  مجمع عمومی رسید و بعد از امضای  اکثریت اعضای جامعه ملل در سال ۱۹۲۱  لازم الاجرا گردید و با افتتاح مقر دیوان در

با شروع جنگ جهانی دوم قضات دیوان  دائمی از لاهه خارج شدند و به ژنو رفتند  دلیل این امر این بود که آلمان نازی اعلام

نمود که مصونیت سیاسی برای قضات  مذکور قائل نیست.

ه در هر دو دیوان مرافعات فقط بر روی  دولتها باز است و مبانی صلاحیت ترافعی  أنها تراضی اطراف اختلاف است.

موضوع تشکیل یک رکن قضائی در  کنفرانس دامبارتن اوکس مورد توجه قرار  گرفت.

هر دو دیوان آرای مشورتی را به تقاضای  چنین حقی را ندارند.  سازمانهای بین المللی میدهند و دولتها

در کنفرانس دامبارتن اوکس مقرر شد که  دیوان جدیدی جایگزین دیوان دائمی شود  و دولتها طی عضویت در سازمان ملل  خود بخود عضو دیوان هم باشند.

. هر دو دیوان فقط در مورد اختلافات  حقوقی دولتها رسیدگی میکنند و فقط در  مورد مسائل حقوقی رای مشورتی میدهند.

قراردادهایی که در زمان جامعه ملل منعقد  شده و در آن قضاوت اجباری دیوان  پیش بینی شده بود نسبت به دیوان جدید  به قوت خود باقی و هم چنان معتبر  می باشد.

به موجب ماده ۹۳ منشور کلیه اعضای  ملل متحد به خودی خود جزو  قبول کنندگان اساسنامه دیوان بین المللی  دادگستری به شمار می آیند.

. تشکیل دیوان بین المللی دادگستری بدنبال  انحلال دیوان دائمی صورت گرفت.

اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری  مشابه اساسنامه دیوان دایمی بین المللی  دادگستری است.

دیوان در اولین نشست خود آئین نامه دیوان  دائمی را نیز پذیرفت.

ماهیت کار هر دو دیوان قضائی است لذا  بطور یکسان با داوری فرق میکند.

دیوان بین المللی دادگستری رکن اصلی  قضائی سازمان ملل متحد محسوب می شود  و اساسنامه آن ضمیمه منشور و جزء  لا ینفک آن است.

دیوان دائمی از ارکان جامعه ملل نبود بلکه  موسسه وابسته به جامعه ملل بود و به  موجب یک قطعنامه مجمع عمومی جامعه  ملل اساسنامه آن به تصویب رسید.

عضویت در سازمان ملل مترادف با عضویت  در دیوان بین المللی بود در حالیکه دولتهای  عضو جامعه ملل به خودی خود عضو دیوان  دائمی نبودند.

عضویت در دیوان دائمی فقط برای دولتهای  عضو جامعه ملل مفتوح بود در حالیکه  عضویت در دیوان جدید برای تمام دولتها با  شرایطی که در منشور ذکر شده است  میسر است.

ه تقاضای رای مشورتی از دیوان دایمی فقط  برای مجمع عمومی و شورای جامعه ملل

حات کلیدی و طلایی سازمان های بین المللی

قابل انتخاب هستند.  . قضات دیوان برای مدت ۹ سال انتخاب  میشوند و پس از سپری شدن دوره مجدداً

میسر بود در دیوان جدید علاوه بر مجمع و  شورا به تقاضای سایر ارکان ملل متحد و  سازمانهای تخصصی که از طرف مجمع  مجاز شده اند نیز رای مشورتی میدهد.

اجرای حکم دیوان دائمی بستگی به حسن  نیت دولت محکوم علیه یا زور و قدرت  دولت محکوم له داشت در حالیکه ضمانت  اجرای احکام دیوان جدید شورای امنیت  می باشد.

. تجدید انتخاب کامل در پایان هر ۹ سال  امکان داشت به دوام و استمرار دیوان لطمه  بزند از این رو هر سه سال یکبار به قید  قرعه ۳  قضات طبق ماده  تغییر میکند.  ۱۳ اساسنامه

طرز اصلاح مواد اساسنامه دیوان دائمی  پیش بینی نشده بود ولی در دیوان جدید  اصلاح اساسنامه میسر است.

ه مجمع عمومی و شورای امنیت هر یک بطور  مستقل اعضای دیوان را انتخاب میکنند.  انتخاب شدگان هم در مجمع و هم در شورا  باید اکثریت مطلق را بدست آورند.

. اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری در  ۱۹۴۵ به امضای نمایندگان ۵۱ دولت ه  شرکت کننده در کنفرانس سانفرانسیسکو  رسید.

در رأی شورای امنیت به بیش از یک نفر از  اتباع یک کشور داده شود، فقط بر اساس  سن من ترین آنها انتخاب میشود.

دیوان بین المللی دادگستری بر اساس  آئین نامه داخلی خود اداره میشود.

هیچ کشوری نمیتواند بیش از یک عضو  در هیأت قضات داشته باشد.

دیوان بین المللی دادگستری مرکب از ۱۵  قاضی و حقوقدان مستقل که بدون توجه به  ملیت آنها از میان کسانی که عالیترین مقام  اخلاقی را دارا بوده انتخاب میشوند.

ه در گزینش قضات انتخاب کنندگان باید در  نظر داشته باشند اشخاصی که برای  عضویت انتخاب دیوان تعیین میشوند نه  تنها دارای شرایط مقرر باشند بلکه عموماً  بتوانند نماینده نظام های حقوقی بزرگ دنیا  باشند.

قضات دیوان دارای مصونیتهای سیاسی  هستند و غیر قابل عزل میباشند و اصولاً  نباید هیچ گونه فعالیت شغلی دیگری ه  داشته باشند.

در انتخاب قضات دولتهای عضو مستقیماً  حق دخالت و معرفی کاندیدا را ندارند.

انتخاب قضات در دو مرحله صورت میگیرد  (الف) معرفی کاندیداها توسط گروههای ملی

که در دیوان دائمی داوری، عضویت دارند.  ب انتخاب قضات در مرحله دوم با مجمع  عمومی و شورای امنیت است.

ه به صلاحیتی که در آن دیوان حکم صادر  می کند صلاحیت ترافعی با فضایی  می گویند.

هر گروه ملی در انتخاب قضات دیوان حق  دارد ۴ نماینده معرفی کند که از این میان  فقط دو نماینده از اتباع خود را به دبیرکل  سازمان ملل میتواند معرفی کند.

صلاحیت دیوان دادگستری از حب  اصحاب دعوی موضوع دعوی رضایت  کشورها و مجاری رضایت کنم ها  محدودیتهایی دارد.

ه اعضای دیوان را نمی توان از شغل خود  منفصل کرد مگر آنکه سایر اعضای دیوان به  اتفاق آراء رأی دهند که آن عضو واجد  شرایط مقرر نیست.

. هر دولتی که عضو ملل متحد نیست  می تواند با قبول شرایطی که در هر مورد  بر حسب توصیه شورای امنیت توسط مجمع  عمومی معین می شود اساسنامه دیوان  بین المللی دادگستری را قبول کند.

قضات دیوان کارمند سازمان ملل متحد  هستند و حقوق و مزایای آنها از بودجه  عادی سازمان پرداخت میشود.

برای نخستین بار دولت سوئیس در ۱۹۴۶  شرایط دولتهای غیر عضوی که خواهان  امضای اساسنامه دیوان میباشند را از  دبیرخانه سازمان ملل استعلام کرد.

ه در دو حالت امکان استفاده از قاضی  اختصاصی وجود دارد: ۱- زمانی که یکی از  قضات دیوان تابعیت یکی از دولتهای طرف  دعوی را داشته باشد. ۲- زمانی که طرفین  دعوی در میان قضات دیوان هیچ قاضی را  نداشته باشند.

مجمع عمومی شرایط دولت غیر عضو را در  ۱۹۴۶ به این شکل بیان کرد: ۱- پذیرش  مقررات اساسنامه دیوان -۲- پذیرش  تعهدات مندرج در ماده ۹۴ منشور -۳  تعهد برای پرداخت حق عضویت در دیوان

قاضی اختصاصی برای دعوی خاص و بطور  موقت انتخاب میشود و پس از خاتمه  دعوی مأموریت وی پایان می پذیرد.

ه دولت سوئیس در سال ۱۹۴۸ اساسنامه  دیوان را پذیرفت.

صلاحیت دیوان در رسیدگی به اختلافات  بین دولتها بستگی به رضایت دولتهای  طرف دعوی دارد.

افراد فقط میتوانند با توسل به اصل  حمایت سیاسی از دولت متبوع خود  بخواهند که به نفع آنها از دیوان تقاضای  رسیدگی کند.

نکات کلیدی و طلایی سازمان های بین المللی

سازمانهای بین المللی فقط می توانند  تقاضای رأی مشورتی از دیوان نکنند.

ه در پذیرش اجباری صلاحیت دولتها  صلاحیت دیوان را پیش از بروز اختلاف  قبول میکنند.

. دیوان دادگستری بین المللی تنها مرجع  رسیدگی به اختلافات حقوقی است و برای  رسیدگی به اختلافات سیاسی و کیفری  صالح نیست.

پذیرش صلاحیت اجباری دیوان به دو  طریق صورت می گیرد: ۱- از طریق  عهدنامه ها و موافقت نامه های بین المللی -۲

موضوعاتی که در صلاحیت دیوان  دادگستری برای رسیدگی هستند: الف)  تفسیر یک معاهده (ب) هر موضوعی که  مربوط به حقوق بین المللی باشد. (ج)  واقعیت هر عملی که در صورت ثبوت نقض  یک تعهد بین المللی باشد (د) تعیین نوع و  میزان غرامت برای نقض تعهد بین المللی

از طریق صدور اعلامیه یکجانبه

صدور اعلامیه یکجانبه برای پذیرش  صلاحیت اجباری دیوان حالت اختیاری  دارد یعنی دولتها در صدور آن یا عدم  صدور آن آزادی کامل دارند.

اعلامیه های پذیرش صلاحیت اجباری  دیوان میتوانند بدون قید و شرط و یا  مشروط صادر شوند.

. در صورتی که دعوائی در دیوان مطرح شود  که هم جنبه ی حقوقی و هم جنبه ی  سیاسی داشته باشد دیوان تنها ابعاد  حقوقی آنرا مورد بررسی قرار میدهد.

ه رسیدگی در شورای امنیت که دارای  وظایف سیاسی است میتواند همزمان با  رسیدگی در دیوان انجام شود.

قبول صلاحیت دیوان به دو صورت است  (الف) انعقاد موافقت نامه خاص (ب) پذیرش  صلاحیت اجباری

موافقت نامه های خاص پس از بروز اختلاف  توسط دولتها منعقد میشود. به این نوع  پذیرش اختیاری صلاحیت میگویند.

لاتر پاخت با گنجاندن شرط صلاحیت  محاکم داخلی در اعلامیه دولت ها مخالف  است.

شرط معاهدات چند جانبه را نخستین بار در  اعلامیه آمریکا در سال ۱۹۴۶ گنجانده شد.

اسرائیل در اعلامیه سال ۱۹۵۰ خود  صلاحیت دیوان را شامل اختلافاتی که بین  اسرائیل و دیگر دولتهایی که آن دولت را  مورد شناسائی قرار نداده اند نمی داند.

شرط جنگ که بعد از جنگ اول جهانی  رایج شد اختلافات مربوط به جنگ را از  شمول صلاحیت دیوان خارج می سازد.

. بنابر اعلامیه دولت انگلستان در ۱۹۳۰  اختلاف این دولت به کلیه دولتهای عضو

جامعه مشترک المنافع از شمول صلاحیت  دیوان خارج میباشند.

عضو دایمی شورای امنیت همواره بعنوان  اعضای شورا انتخاب میشوند.

اعلامیه دولت مصر در ۱۹۶۲ که اختلاف  مربوط به کانال سوئز و ترتیبات اداره آن را  از شمول صلاحیت دیوان خارج کرده بود  نمونه ای از شرط ویژه

ه در شورای اجتماعی – اقتصادی اصال  تساوی آراء حکمفرماست و هر عضو دارای  یک رای است.

ه از نظر حقوقی آرای مشورتی دیوان  بین المللی دادگستری الزام آور نیستند مگر  در مواردی که به موجب موافقت نامه های  بین المللی آرای مشورتی دیوان بطور کلی یا  در مورد مسائل معینی الزام آور شناخته  شده باشند.

اجلاس عادی دارد و هر اجلاس دستور کار  شورای اجتماعی – اقتصادی همه ساله دو  مختص خود را دارد.

تصمیمات شورای اجتماعی – اقتصادی با  اکثریت ساده اعضای حاضر اتخاذ می گردد.

ه شورای اجتماعی – اقتصادی نمی تواند  تصمیمات الزام آور برای دولتهای عضو اتخاذ  کند بلکه صرفاً دارای حق ارائه توصیه نامه  به دولتهای عضو مجمع عمومی و  سازمانهای تخصصی است.

شورای اجتماعی – اقتصادی بعنوان یکی از  ارکان سازمان ملل دارای ۵۴ عضو است که  اعضای آن توسط مجمع عمومی انتخاب  می شوند.

. همه ساله ۱۸ عضو شورا برای مدت ۳ سال  انتخاب میشوند اعضائی که خارج میشوند  مجدداً قابل انتخاب هستند.

انتخاب اعضای شورای اقتصادی  اجتماعی بر اساس تنوع جغرافیائی – اقتصادی – فرهنگی و اجتماعی انجام  می گیرد.

اعضای شورا از پنج گروه ۱- آفریقا -۲  آسیا – آمریکای لاتین -۴ اروپای شرقی و  اروپای غربی انتخاب میشوند.

. علیرغم تأکید بر عادلانه بودن انتخاب  اعضای شورای اجتماعی – اقتصادی ۵

حیطه کاری شورای اقتصادی – اجتماعی  بسیار بزرگ است اما اختیارات این سازمان  محدود است.

اهم وظایف شورای اقتصادی – اجتماعی  انجام مطالعات و تحقیقات – صدور  توصیه نامه – تهیه پیش نویس کنوانسیون ها  تشکیل کنفرانس های بین المللی  مساعدت به سازمانهای تخصصی و  برقراری هماهنگی میان آنها.

تقاضای انجام تحقیقات از سوی شورای  اقتصادی – اجتماعی باید به دبیرکل – کمیسیون اقتصادی منطقه ای کمیته ویژه

نکات کلیدی و طلایی سازمان های بین المللی

گروه های کارشناسی و یا سازمانهای  تخصصی ارسال شود.

والدهایم – دکونبار – پطروس غالی – کوفی عنان – بان کی مون

ه شورای اقتصادی اجتماعی می تواند به  منظور تشویق احترام واقعی به حقوق بشر  و آزادیهای اساسی برای همه توصیه هایی  یکند.

نقش دبیر کل و دامنه فعالیت وی عملاً  متأثر از عوامل زیر است: الف) شخصیت  دبیر کل (ب) اوضاع سیاسی (ج) تفسیر وسیع  اختیارات وی از منشور

ایجاد ارتباط میان سازمانهای تخصصی و  شورای اجتماعی – اقتصادی از طریق  انعقاد موافقت نامه صورت می گیرد.

آژانس بین المللی انرژی اتمی را نمی توان  یک سازمان تخصصی به حساب آورد.

ارتباط اصلی آژانس بین المللی انرژی اتمی  بیشتر با شورای امنیت و مجمع عمومی  است تا شورای اقتصادی و اجتماعی

. دبیر کل عالیترین مقام سازمان ملل است.

برای تعیین دبیر کل در ابتدا شورای امنیت  در یک جلسه غیرعلنی کاندیداها را بررسی  می کند و پس از رأی گیری بصورت غیر  تشریفاتی با صدور قطعنامه ای یکی از  کاندیداها را به مجمع عمومی معرفی  می کند و مجمع هم بصورت رأی مخفی به  فرد مورد نظر رأی میدهد.

مدت تصدی دبیر کل در منشور ذکر  نگردیده است اما در سال ۱۹۴۶ مجمع  عمومی این مدت را ۵ سال تعیین کرد که  قابل تمدید است.

وظایف اجرائی دبیر کل دارای ماهیتی  سیاسی است.

عمده ترین وظایف اجرائی دبیر کل جلب  توجه شورای امنیت به مسائل حفظ صلح و  امنیت بین المللی – ابتکار عمل در زمینه  حفظ صلح و امنیت بین المللی – مساعی  جمیله و میانجیگری – انجام اقداماتی به  نیابت از ارگان سازمان – نمایندگی از  جانب سازمان ملل برای انعقاد  موافقت نامه ها و تعقیب دعاوی حقوقی  سازمان در مراجع قضائی

ها مرشولد نقش دبیر کل را شکل دیپلماسی  ساکت نامید.

طرح تروئیکا توسط شوروی مطرح شد. که  عنوان مینمود بجای یک دبیرکل  کمیته ای سه نفری متشکل از نمایندگان  کشورهای سرمایه داری – سوسیالیستی و  غیر متعهدها تشکیل شود.

. در حل قضیه بحرین اوتانت دبیرکل  سازمان ملل از مساعی جمیله استفاده  نمود.

. دبیر کلهای سازمان ملل به ترتیب ۱  تریگوه لی – هامر شولد – اوتانت -۴

ه دکوئیار در خلال جنگ ایران و عراق از  میانجیگری استفاده نمود.

قراردادهای استخدامی در سازمان ملل  متحد بر اساس مدت زمان آنها به سه دسته  تقسیم میشود: الف) انتصاب های دائمی  ب انتصاب های موقت (ج) انتصاب های  مرتب.

. کارمندان سازمان ملل متحد را دبیر کل  طبق مقرراتی که مجمع عمومی وضع  مینماید انتخاب میکند.

ه ماده ۱۰۰ منشور هویت بین المللی  دبیرخانه سازمان ملل را بیان کرده است.

. کمیته ستاد نظامی متشکل از رؤسای ستاد  ارتش کشورهای عضو دایم شورای امنیت  است که از موارد تعطیل شده منشور  می باشد.

قراردادهای استخدامی سازمان ملل هم  شامل عناصر قانون است و هم عناصر  قراردادی عناصر قانون جنبه شخصی  نداشته و سازمان دبیرخانه را تحت تأثیر  قرار میدهد اما عناصر قراردادی جنبه ی  شخصی داشته و بر وضعیت شخص کارمند  مؤثر است.

در انتصاب دائمی کارمند تا زمان  بازنشستگی شغل خود را در سازمان حفظ  میکند با این توضیح که هر ۵ سال یکبار  یک ارزیابی از کارانی قابلیت و درستکاری  بعمل می آید.

انتصاب های موقت را میتوان به سه نوع  تقسیم کرد: الف) انتصاب های نامعین (ب)  انتصاب های آزمایشی (ج) انتصاب های معلوم  المدت.

انتصاب های نامعین زمان مشخص و معینی  برای آن تعیین نمی شود. معمولاً در مورد  کارکنان است که به منظور مأموریت های  منطقه ای استخدام میشوند.

. در استخدام کارکنان و تعیین شرایط  خدمت آنان شاخصی که بیش از همه باید  مد نظر قرار گیرد کاردانی بسیار و  صلاحیت و درستکاری است.

در انتصاب های معلوم المدت دوره استخدام  کمتر از ۵ سال تعیین میشود. این نوع  انتصاب معمولاً در مورد افرادی است که  خدمات دولتی با دانشگاهی آنان پایان  یافته

ه دو اصل در مورد استخدام کارکنان  دبیرخانه لازم الرعایه است: الف) اصل  صلاحیت شخصی داوطلبان خدمت در  سازمان (ب) اصل تضمین توزیع جغرافیائی  متعادل مشاغل

انتصاب آزمایشی برای مدت کمتر از ۲ سال  صورت میگیرد ولی امکان تبدیل وضعیت  به انتصاب دایم نیز وجود دارد.

شرایط اختتام انتصاب های معلوم المدت  مشابه انتصابهای دائمی است.

می  U  ہیں اسی

نظام قیومت را در سازمان ملل  و نظام سرپرستی را در Trusteeship  جامعه ملل Mandate مینامند.

شرایط اختتام انتصاب های آزمایشی مشابه  انتصاب های موقت نامیمن میباشد

ه انتصاب های مرتب در مورد پرسنل محلی  سازمان که قبلاً قرارداد آزمایشی خود را به  طور مطلوب و رضایت بخشی خاتمه داده اند  صورت می گیرد.

ه نظام سرپرستی تأسیس بود که به موجب  آن سرزمینهای تحت سلطه آلمان و  عثمانی تحت سرپرستی دول فاتح قرار  گرفتند.

. شرایط اختتام انتصاب های مرتب مشابه  انتصاب های موقت نامعین است.

. شرایط اختتام انتصابهای موقت نامعین – موقت آزمایشی و انتصاب های مرتب شبیه  هم میباشد.

طبق نظام سرپرستی دولتهای سرپرست  در مورد نحوه اداره سرزمین های تحت  سرپرستی در مقابل جامعه ملل مسئوول  بودند.

. تقسیم کارکنان سازمان ملل بر اساس نوع  پست سازمانی (الف) مدیران اجرائی رده بالا  عمومی  ب کارمندان تخصصی (ج) پرسنل خدمات

سرزمینهای تحت نظام قیومت عبارتند از  (الف) سرزمینهایی که در حال حاضر تحت  نظام سرپرستی قرار دارند. (ب)  سرزمین هایی که در نتیجه جنگ جهانی  دوم از کشورها جدا شدند. (ج) سرزمین هائی  که از سوی کشورهای اداره کننده بصورت  داوطلبانه مشمول قیمومت بودند.

مدیران اجرائی رده بالا جزء سیاستگذاران  به شمار می آیند که زیر نظر مستقیم  دبیر کل و معاونین وی عمل میکنند.

کارمندان تخصصی بدنه اصلی دبیرخانه را  تشکیل میدهند و در ردیفهای شغلی P  تا قرار می گیرند.

پرسنل خدمات عمومی شامل پرسنل  محلی هستند که در ردیف های G تا G  قرار می گیرند.

به موجب میثاق جامعه ملل یک کمیسیون  دائمی متشکل از ده کارشناس خصوصی به  نحوه اداره این سرزمین ها نظارت میکرد.

. در نتیجه جنگ جهانی دوم تنها یک  سرزمین تحت نظام قیمومت قرار گرفت و  آن سومالی بود.

. پیش از نظام قیومیت نظام سرپرستی زیر  نظر جامعه ملل نسبت به برخی از کشورها  اعمال می شد.

ه در سال ۱۹۴۶ تمام سرزمین های تحت  سرپرستی جامعه ملل که به استقلال دست  یافته بودند به استثنای آفریقای جنوب

غربی به سرزمین های تحت قیمومت  تبدیل شدند.

. وظیفه نظارت بر نحوه اداره سرزمینهای  تحت قیمومت بر عهده شورای قیمومت  است.

ه گروه ج سرزمین هایی بودند که قرار شد  بعنوان بخشی از سرزمین داخلی کشور  سرپرست کننده اداره شوند و وعده  استقلال به آنها داده نشد.

طبق منشور نظام قیمومت نظارتی است  که سازمان ملل متحد نسبت به دو دسته  سرزمین اعمال خواهد کرد (الف)  سرزمین های غیر استراتژیک (ب)  سرزمینهای استراتژیک

ه نظارت بر سرزمینهای غیر استراتژیک زیر  نظر مجمع عمومی میباشد.

نظارت بر سرزمینهای استراتژیک زیر نظر  شورای امنیت میباشد.

. تنها کشوری که مسئول بند «ب» نظام  قیومت بود و در حال حاضر مستقل شده  سومالی لند ایتالیا بود.

ه سرزمینهای تحت سرپرستی بر حسب  میزان ترقی و توسعه یافتگی به سه دسته ه  الف و ب و ج تقسیم شدند.

آفریقای جنوبی بعنوان سرپرست آفریقای  جنوب غربی از قراردادن این سرزمین تحت  نظر شورای قیمومت خودداری کرد.

اعضای شورای قیمومت: الف) کلیه اعضای  اداره کننده سرزمینهای تحت قیمومت (ب)  اعضای دائمی شورای امنیت که اداره  سرزمین تحت قیمومت خاصی را عهده دار  نیستند. (ج) اعضای انتخابی دیگر

اوج فعالیت شورای قیمومت در ۱۹۶۸ بود  که اعضای آن مرکب از چهار دولت اداره  کننده سرزمین های تحت قیمومت  استرالیا، بریتانیا، آمریکا و زلاندنو سه  عضو دائمی شورای امنیت چین – فرانسه  شوروی و یک عضو انتخابی بود.

در سال ۱۹۸۷ شورای قیمومت فقط از  پنج عضو تشکیل می شد آمریکا بعنوان  تنها کشور اداره کننده و چهار عضو دایم  شورای امنیت لکن چین در کارهای شورا  مشارکت نمی کرد.

. گروه الف سرزمین هایی بودند که پس از  دوره کوتاهی که تحت سرپرستی قرار  می گرفتند آمادگی استقلال را بدست  می آوردند مانند سرزمینهای عربی

. گروه ب سرزمین هایی بودند که وعده  استقلال در آینده نزدیک به آنها داده نشد  و مقرر شد که بعنوان مستعمره اداره شوند  مانند مستعمرات آلمان

وظایف شورای قیمومت ارائه توصیه ها به  مجمع عمومی استماع شکایات نمایندگان  سرزمین های تحت قیمومت درخواست  تهیه گزارش ویژه و سالانه و اعزام  هیات های بازدید کننده به سرزمین های  تحت قیمومت.

یی  سی

نظام اداره کننده موظف است دقت نماید  که سرزمین تحت قیمومت سهم خود را در  حفظ صلح و امنیت بین المللی ادا کند.

. البته کمیسیون خلع سلاح که از نوع  مؤسسات مستقل میباشد گزارشهای خود  را به کنفرانس متشکل از کشورهای عضو  تحویل می دهد.

. یازدهمین و آخرین سرزمین تحت  قیمومت جزیره پالائو در اقیانوس آرام بود  که توسط آمریکا در سال ۱۹۹۴ به موجب  قطعنامه شورای امنیت از نظام قیمومت  خارج شد.

یونیسف میباشد.  مجمع عمومی دارای نهادهای قضائی و  حقوقی و آژانسهای عملیاتی هم چون

ه سازمان نظارت بر آتش بس فلسطین  بعنوان یکی از ارکان فرعی ملل متحد  اختیار مذاکره مستقیم با دولتها را دارد.

شورای قیمومت آئین نامه خود را بخاطر  اینکه در حال حاضر سرزمین تحت  قیمومت وجود ندارد تغییر داده و فقط  بر حسب ضرورت تشکیل جلسه میدهد.

گرایش کنونی مجمع عمومی تأسیس ارکان  فرعی با وضعیت مستقل است مانند آنکتاد  – یونیدو – یونپ – شورای جهانی غذا

ارکان فرعی سازمان ملل اصولاً به موجب  قطعنامه های صادره از سوی مجمع عمومی  تأسیس می شوند.

یونپ و شورای جهانی غذا به لحاظ عملکرد  و وظایف در بینابین ارکان فرعی و  سازمانهای تخصصی قرار می گیرند.

ارکان وابسته به مجمع عمومی تنها در  صورتی تأسیس می شوند که اختیارات آنها  در چارچوب اختیارات صریح – ضمنی)  مجمع قرار داشته باشد.

. علت تبدیل نشدن ارکان فرعی سازمان ملل  متحد به سازمانهای تخصصی دلایل  سیاسی است که ناشی از سیاست قدرتهای  بزرگ میباشد.

. برخی از ارکان فرعی سازمان ملل به صورت  مؤسسات مستقل عمل می کنند که از آن  میان میتوان به کمیته صلاحیت کیفری  بین المللی و موسسه آموزش و تحقیقات  سازمان ملل اشاره کرد.

ارکانهای فرعی که بصورت مؤسسات  مستقل عمل میکنند گزارشهای خود را به  مجمع عمومی یا دبیر کل یا یکی از ارکان  اصلی سازمان ملل تحویل میدهند.

مجمع عمومی شورای امنیت و شورای  اقتصادی اجتماعی دارای ارکان فرعی  میباشند و سه رکن دیگر فاقد ارکان فرعی  می باشند.

مجمع عمومی دارای چهارده رکن فرعی  UNCTAD-UNHCR – ILC می باشد

-UNDP-UNICEF – UNFDA –

-INSTRAN-UNDCP – UNEP

– UNIFEM-UNU – UNCHES

UNRWA – UNITAR

ه کمیساریای عالی ملل متحد برای  پناهندگان دارای دو رکن میباشد: الف)  کمیسر عالی (ب) کمیته اجرائی

. کمیسیون حقوق بین الملل در سال ۱۹۴۷  توسط مجمع عمومی تأسیس شد متشکل  از ۳۴ حقوقدان که برای مدت ۵ سال  انتخاب می شوند.

کمیسیون حقوق بین الملل وظیفه تدوین و  توسعه تدریجی حقوق بین الملل را بر عهده  دارد.

ه کمیسر عالی به توصیه دبیر کل توسط  مجمع انتخاب می شود وی از طریق شورای  اقتصادی – اجتماعی به مجمع عمومی  مسئوول است.

ه کمیته اجرائی دارای ۴۳ عضو میباشد که  اعضای آن از میان دولتهایی که علاقه  خاصی به حل مسأله پناهندگان دارند اعم  از اعضای سازمان ملل متحد و غیر اعضای  آن انتخاب میشوند.

. نخستین اقدام در خصوص حمایت از  پناهندگان را جامعه ملل در ۱۹۲۱ با  تعیین کمیسر عالی جامعه ملل برای  پناهندگان انجام داد.

. در چارچوب سازمان ملل ابتداء اداره امداد  و بازسازی ملل متحد ایجاد و سپس در  سال ۱۹۴۶ سازمان بین المللی پناهندگان  وظیفه فوق را بر عهده گرفتند.

ه یکی از ارکان فرعی مجمع عمومی آنکتاد  کنفرانس تجارت و توسعه ملل متحد  می باشد که در ۱۹۶۴ در ژنو تشکیل شد.

ه آنکتاد دارای چهار رکن میباشد ۱  دبیرخانه -۲- کنفرانس -۳- کمیته اصلی و  فرعی ۴- هیأت توسعه و تجارت

کمیساریای عالی ملل متحد برای  پناهندگان از ارکان فرعی مجمع بوده در  سال ۱۹۵۱ کار خود را در ژنو آغاز کرد.

کنفرانس مهمترین رکن آنکتاد است و به  مثابه مجمع عمومی متشکل از تمامی  دولتهای عضو میباشد.

وظیفه کمیساریای عالی ملل متحد برای  پناهندگان حمایت از پناهندگانی است که  در حیطه اساسنامه کمیساریای عالی قرار  دارند.

رکن دائمی آنکتاد، هیات تجارت و توسعه  میباشد که دارای اجلاس های عادی و ویژه  می باشد.

فعالیت کمیساریا، غیر سیاسی است و با در  نظر گرفتن ملاحظات بشر دوستانه و  اجتماعی فعالیت های خود را در سازمان  می دهد.

کمیته های اصلی آنکتاد کمیته کالاها  کمیته کالاهای ساخته شده – کمیته  انتقال فناوری – کمیته کشتیرانی .  کمیته همکاری های اقتصادی بین

دی  یی سازمانهای بین المللی

کشورهای در حال توسعه – کمیته اقلام  نامرئی تجارت

. در سال ۱۹۵۰ بنا به تصمیم مجمع  عمومی، مأموریت یونیسف به سوی ارائه  کمکهای لازم برای کودکان کشورهای در  حال توسعه تغییر جهت داد.

. در رأس دبیرخانه آنکتاد دبیرکل کنفرانس  قرار دارد که هر چهار سال یکبار بنا به  پیشنهاد دبیر کل و تصویب مجمع عمومی  انتخاب میشود.

ه در اکتبر سال ۱۹۵۳، یونیسف بعنوان رکن  دائمی نظام ملل متحد درآمد.

. کنفرانس جهانی جمعیت در سال ۱۹۶۵  تشکیل شد.

ارکان یونیسف: هیأت اجرائی، دبیرخانه .  دفاتر منطقه ای

اولین اقدام سازمان ملل در مورد مسائل  مربوط به رشد جمعیت و توسعه اقتصادی  توسط دبیر کل سازمان ملل در سال ۱۹۶۷  صورت گرفت و آن ایجاد صندوق امانی  ملل متحد برای فعالیت های مربوط به  جمعیت بود.

دفتر منطقه ای یونیسف در منطقه آفریقای  شرقی و جنوبی نایروبی کنیا میباشد.

دفتر منطقه ای یونیسف در منطقه آفریقای  مرکزی و غربی ابیجان ساحل عاج  می باشد.

. در سال ۱۹۶۹ دبیر کل اداره صندوق امانی  را به عهده مدیر برنامه عمران ملل متحد  گذاشت و نام آنرا به صندوق ملل متحد  برای فعالیت های جمعیت تغییر داد.

. در سال ۱۹۷۲ مجمع عمومی صندوق  مزبور را تحت اختیار خود قرار داد و شورای  حکام برنامه عمران ملل متحد را بر عنوان  رکن اداره کننده صندوق تعیین کرد.

مجمع عمومی به توصیه شورای اقتصادی و  اجتماعی در سال ۱۹۴۶ یونیسف را برای  ارائه کمکهای اضطراری به کودکان و  نوجوانان قربانی جنگ جهانی دوم ایجاد  کرد.

دفتر منطقه ای یونیف در منطقه  کشورهای آمریکائی و حوزه کارائیب  بوگوتای کلمبیا میباشد.

دفتر منطقه ای یونیسف در منطقه آسیای  شرقی و پاکستان بانکوک تایلند میباشد.

. دفتر منطقه ای یونیسف در منطقه آفریقای  شمالی امان پایتخت اردن میباشد.

ه دفتر منطقه ای یونیسف در منطقه جنوب  آسیای مرکزی دهلی نو پایتخت هندوستان  می باشد.

مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۶۵  بنا به توصیه شورای اقتصادی و اجتماعی  سازمانی را به نام برنامه عمران ملل متحد  ایجاد کرد.

برنامه عمران ملل متحد دارای سه رکن  می باشد: ۱- شورای حکام ۲ مدیر برنامه  عمران ملل متحد ۳ برنامه های وابسته

شورای حکام برنامه عمران ملل متحد  متشکل از ۴۸ عضو میباشد که برای مدت  ۳ سال از سوی شورای اقتصادی .  اجتماعی تشکیل میشوند.

برنامه محیط زیست ملل متحد در سال  ۱۹۷۲ تشکیل شد که مقر آن در نایروبی  کنیا می باشد.

برنامه محیط زیست ملل متحد دارای سه  رکن است ۱ شورای حکام ۲ دبیرخانه  صندوق محیط زیست.

شورای اقتصادی اجتماعی دارا پنج رکن  می باشد کمیسیون اقتصادی اروپا – کمیسیون اقتصاد آسیا پاسفیک – کمیسیون اقتصادی آمریکای لاتین – کمیسیون اقتصادی آفریقا و کمیسیون  آسیای غربی

ه اعضای شورای حکام برنامه بر مبنای توزیع  جغرافیائی مناسب شرح زیر انتخاب  می شوند کشورهای در حال توسعه ۲۷  کرسی کشورهای توسعه یافته ۲۱ کرسی

برنامه جهانی غذا در نوامبر ۱۹۶۱ با  همکاری سازمان ملل متحد و سازمان خوار ه  و بار کشاورزی ملل متحد (فائو) پی ریزی  شد.

کمیسیون های شورای اقتصادی و اجتماعی  بر اساس ماده ۶۸ منظور تشکیل شده اند.

برنامه جهانی غذا دارای دو رکن است: ۱- کمیته سیاستها و برنامه های کمک غذائی  ۲- مدیر اجرائی

ه تشکیل کمیسیون های خاص منطقه ای قبلاً  در کنفرانس سانفرانسیسکو پیش بینی نشده  بود بعداً بوجود آمد.

نخستین رکن فرعی شورای اقتصادی  اجتماعی در سال ۱۹۴۷ تشکیل شد و آن  کمیسیون اقتصادی اروپا بود که بانی آن  آمریکا بود. مقر آن در ژنو میباشد.

مدیر اجرائی برنامه جهانی غذا به مدت ۵  سال از سوی دبیر کل سازمان ملل و مدیر  فائو انتخاب میشود.

ه مجمع عمومی با تشکیل کنفرانس محیط ه  زیست در سال ۱۹۶۸ نخستین گام را در  جهت حل مشکل محیط زیست برداشت.

کمیسیون اقتصادی اروپا ۳۴ عضو دارد  هدف کمیسیون بر خلاف طرح مارشال  بازسازی و فراهم کردن زمینه برای  پیشرفت اقتصادی کلیه کشورهای اروپا بود.

تصویب اعلامیه محیط زیست بشر  بعنوان اولین بیانیه اصول بین المللی در ه  زمینه حفظ محیط زندگی انسان حاصل  مذاکرات استکهلم (۱۹۷۲) است.

کمیسیون اقتصادی آسیا – پاسفیک  (اسکاپ) در سال ۱۹۷۴ تشکیل شد ۳۵  عضو دارد و مقر آن در بانکوک میباشد.

. هدف اسکاپ تنظیم برنامه ها و طرح های  اقتصادی در کشورهای آسیایی و خاور دور  است.

ه از سال ۱۹۸۸ به بعد، نیروهای حافظ صلح برقرار کننده صلح نیز بوده اند.

. کمیسیون اقتصادی آمریکای لاتین در  ۱۹۴۸ در سانتیاگو بوجود آمد و بیش از  همه بر تنظیم برنامه های توسعه متمرکز  است.

ه از نمونه هایی که نیروهای حافظ صلح اقدام  به جداسازی نیروهای متخاصم نموده اند  میتوان به حضور نیروهای ملل متحد در  خطوط سبز نیکو زیا و منطقه عملیاتی  یونف در طول مرز سینا اشاره کرد.

مقر کمیسیون اقتصادی آفریقا آدیس آبابا  میباشد. کمیسیون دارای ۴۲ عضو اصلی و  ۶ عضو ناظر میباشد.

ه سازمان ملل باید از طرف دولت یا دولتهای  مربوط برای اعزام نیرو دعوت شود از  شرایط اعزام نیرو).

. مهمترین رکن فرعی شورای امنیت در واقع  عملیات حفظ صلح میباشد.

. بر اساس منشور ملل متحد تنها در یک  مورد و آن هم در اجرای ماده ۴۲ منشور  می توان نیروی نظامی را بکار گرفت.

بکارگیری نیروی نظامی باید به طریقی که  مواد ۴۳ تا ۴۷ منشور پیش بینی کرده  است صورت گیرد.

نیروهای حافظ صلح میتوانند به چند  طریق عمل کنند: ۱- حقیقت یابی و تدوین  گزارش – نظارت – مباشرت و سرپرستی  -۴- جداسازی نیروها -۵ کمک در حفظ  نظم و قانون ۶ برقراری صلح

تقاضای اعزام نیروهای حافظ صلح باید با  توافق عمومی در سازمان ملل و حمایت  کامل اعضای دائمی شورای امنیت صورت  گیرد.

برخوردهای نظامی باید در منطقه ای که  نیروهای حافظ صلح مستقر میشوند.  متوقف شده باشد از شرایط اعزام نیرو

دیگر شرط اعزام نیروهای سازمان ملل این  است که کشورهای عضو سازمان ملل باید  رضایت و آمادگی تأمین نیروهای مورد لزوم  را داشته باشند.

ه از آغاز تأسیس سازمان ملل تا مارس  ۱۹۹۵ ۴۰ عملیات حفظ صلح انجام شده  است.

نیروهای حافظ صلح بیش از همه در  جداسازی نیروهای متخاصم مفید بوده اند.

عملیات سازمان ملل در کنگو یونوک نام  دارد.

رکن فرعی دیگر شورای امنیت سازمان  ملل کمیته ستاد نظامی میباشد.

نسل دوم عملیات حفظ صلح سازمان ملل  در سال ۱۹۸۹ با عملیات «گروه سازمان

ملل متحد در کمک به انتقال نامیبیا آغاز

ه کمیته ستاد نظامی از رؤسای ستاد اعضای  دائم شورای امنیت یا نمایندگان آنها تشکیل

شد.

ملل است.

ه سازمان ترک مخاصمه فلسطین  (UNTSO) است که در سال ۱۹۴۸ که  برای نظارت بر آتش بس بین اعراب و

اسرائیل تشکیل شد.

می شود.

بین ۵۶ – ۱۹۴۶ دهه پیدایش و  شکل گیری نیروهای حافظ صلح سازمان

. کمیته ستاد نظامی زیر نظر شورای امنیت

مسئوول هدایت راهبردی نیروهای مسلحی

است که در اختیار شورا قرار گرفته است.

عملیات آزادسازی کویت از سوی آمریکا در  سال ۱۹۹۱ خارج از کمیته ستاد نظامی

انجام گرفت.

مشخصات سازمانهای تخصصی وابسته به

سازمان ملل در ماده ۵۷ منشور آمده است.

سازمانهای تخصصی به موجب موافقت نامه

منعقد شده بین دولتها بوجود می آید.

رابطه سازمانهای تخصصی و سازمان ملل

دارای سرشتی قراردادی است.

گروه ناظر نظامی سازمان ملل در هند و

پاکستان (UNMOGIP) نام دارد که در

سال ۱۹۴۸ با هدف نظارت بر آتش بس

بوجود آمد.

نوامبر ۱۹۵۶ تا ژوئن ۱۹۶۷ نخستین

نیروی اضطراری سازمان ملل UNEF

بوجود آمد. در مناطق کانال سوئز و شبه

جزیره سینا)

شورای اقتصادی اجتماعی می تواند

موافقت نامه ای را که با سازمانهای تخصصی

دومین نیروی اضطراری سازمان ملل از

امضا نموده و شرایطی را که به موجب آن

۱۹۷۳ تا ۱۹۷۹ بوجود آمد.

سازمان وابسته به ملل متحد میشود را

هیأت ناظر سازمان ملل در هند و پاکستان

معین کند. این گونه موافقت نامه ها باید به

.نام دارد UNIPOM

نیروی موقت سازمان ملل در لبنان یونیفیل

نام دارد که از سال ۱۹۷۸ تشکیل شده

است.

گروه ناظران نظامی سازمان ملل در ایران و  عراق یونیماگ نام دارد. (۹۱) – (۱۹۸۸)

هیأت ناظر سازمان ملل برای عراق یونیکوم  نام دارد. از سال ۱۹۹۱ تا امروز

تصویب مجمع عمومی برسد.

نخستین سازمان تخصصی وابسته به ملل  متحد سازمان بین المللی کار میباشد.

ه سازمانهای تخصصی مالی و پولی از

استقلال بیشتری نسبت به سایر سازمانها

برخوردارند و این استقلال در مسائل بودجه

و ترتیبات مالی مشاهده میشود.

نکات کلیدی و طلایی سازمان های بین المللی

تمامی سازمانهای تخصصی بجز اتحادیه  جهانی پست دارای اختیار تقاضای صدور  رای مشورتی هستند.

ه اعضای سازمانهای تخصصی (دولتها)، لزوماً  نباید اعضای سازمان ملل باشند.

. در حال حاضر ۱۶ سازمان تخصصی به  سازمان ملل متحد پیوسته اند. شانزدهمین  سازمان تخصصی که سابقاً یکی از ارکان  فرعی سازمان ملل محسوب میشد سازمان  توسعه صنعتی ملل متحد (یونیدو) است.

ه در سال ۱۹۴۶ آمریکا پیشنهاد نمود که  مقر سازمانهای تخصصی در نیویورک باشد  اما این مسأله بخاطر مخالفت فرانسه به  تصویب نرسید.

. هر سازمان تخصصی دارای سه رکن  میباشد مجمع یا کنفرانس عمومی – شورا  یا کمیته اجرائی و دبیرخانه

بر اساس اساسنامه سازمان های تخصصی  مالی و پولی وابسته به ملل متحد اتخاذ  هرگونه تصمیمی و سیاستی که جدای از  ملاحظات اقتصادی تنظیم شده باشد  ممنوع است.

آژانس بین المللی انرژی اتمی یک سازمان  تخصصی بحساب نمی آید.

مبنای حقوقی رابطه سازمانهای تخصصی و  سازمان ملل مواد ۵۷ و ۶۳ منشور است.

هر سازمان تخصصی بودجه سالانه خود را  توسط مجمع آن سازمان به تصویب  می رساند با این وجود منشور سازمان ملل  به مجمع عمومی و شورای اقتصادی  اجتماعی اختیار داده است تا بودجه این  سازمانها را بررسی کند و در آن زمینه  توصیه هایی بکند. به استثنای سازمانهای  پولی و مالی

ه سازمانهای تخصصی از مصونیت ها و  امتیازاتی که هر دولت میزبان به آنها اعطا  می کند برخوردار میشوند.

مبنای حقوقی رابطه آژانس بین المللی  انرژی اتمی و سازمان ملل بطور کلی  مقررات منشور میباشد.

موسسات تخصصی وابسته به ملل متحد  دارای مسئوولیت وسیع بین المللی در  زمینه های مختلف هستند.

. در اینجا منظور از وسعت و مسئوولیتهای  بین المللی، وسعت جغرافیایی میباشد.

ه سازمانهای منطقه ای خارج از حیطه و  شمول سازمانهای تخصصی میباشند.

روابط سازمانهای تخصصی با دولت میزبان  بر اساس موافقت نامه های بین المللی که به  موافقت نامه مقر شهرت یافته تنظیم  می شود.

نمونه عالی موافقت نامه های مقر  موافقت نامه یونسکو با فرانسه در سال  ۱۹۵۴ می باشد.

کنفرانس صلح ورسای بوسیله کمیته  سیاسی – اجتماعی این کنفرانس طرح تاسیس سازمان بین المللی کار را به مجمع  عمومی کنفرانس داد و مورد قبول واقع  شد. و سازمان بین المللی کار زیر نظر جامعه  ملل قرار گرفت.

. هر دولتی که به عضویت جامعه ملل  در می آمد عضو سازمان بین الملل کار ریز  شناخته میشد.

سازمان بین الملل هواپیمایی کشوری  ایکائو) در سال ۱۹۴۷ اعلام موجودیت  کرد و مقر آن در مونترال کانادا میباشد.

دارند. ۲- دولتهایی که در تهیه و ارائه  مسائل ناوبری هوایی سهم بیشتری دارند.

دولتهایی که مرز هوانی وسیعی از نظر  جغرافیائی دارا میباشند.

سازمان ایکائو دارای اجلاس های عادی و  فوق العاده است.

سازمان فائو در حقیقت وارث «موسه  جهانی کشاورزی مستقر در رم (۱۹۵۰)  است.

اندیشه تأسیس فائو در ۱۹۴۳ در کنفرانس  خوار و بار کشاورزی به دعوت روزولت  مطرح گردید.

ه از تاریخ شروع کنفرانس شیکاگو تا ایجاد  سازمان ایکائو یک سازمان موقتی با نام  پیکائو که فقط دارای قدرت مشورتی بود  تشکیل شده بود.

فائو اولین سازمان تخصصی بوجود آمده  پس از جنگ جهانی دوم است.

. سازمان ایکائو دارای دو رکن عمده است:  ۱ – مجمع عمومی ۲ شورا

مجمع عمومی سازمان ایکائو هر سه سال  یکبار تشکیل میشود که توسط شورا .  برگزار میشود. هر دولت عضو حق دارد  یک رای داشته باشد تصمیمات مجمع با  کثریت آراء اتخاذ میشود.

فائو در دسامبر ۱۹۴۶ همزمان با سازمان  کار و سازمان یونسکو بر شمار سازمانهای  تخصصی ملل متحد درآمد.

. نخستین اجلاس فائو در شهر کبک کانادا  در ۱۹۴۵ برگزار شد.

هدف سازمان فائو در کمک به گسترش  اقتصاد جهانی و تقویت رفاه عمومی است.

شورای ایکائو متشکل از ۳۳ دولت است که  به مدت ۳ سال توسط مجمع انتخاب  می شوند.

معیار انتخاب اعضای شورا -۱- کشورهائی  که در حمل و نقل هوایی سهم بسزائی

فائو دارای سه ارگان میباشد کنفرانس  شورا – مدیر کل.

عالی ترین رکن فائو کنفرانس میباشد که  هر دو سال یکبار تشکیل جلسه میدهد.

شورا بعنوان رکن اجرائی فائو متشکل از ۴۹  عضو است که برای ۳ سال توسط کنفرانس  انتخاب میشوند.

زمانهای بین المللی

کنفرانس منصوب میشود.  مدیر کل فائو برای مدت ۶ سال از طرف

. هدف یونسکو کمک به صلح و امنیت از  طریق ترویج تشریک مساعی میان ملل در  امور تعلیم و تربیت علوم و فرهنگ تقویت  احترام به جهانی به عدالت حاکمیت  قانونی حقوق بشر و آزادیهای اساسی

. یونکو دارای سه رکن میباشد شورا – کنفرانس – دبیرخانه

ه سازمان بهداشت جهانی (Who) در واقع  وارث وظایف و اختیارات دفتر بین المللی  بهداشت عمومی است که زیر نظر جامعه  ملل و در شهر پاریس اداره میشد.

. در کنفرانس سانفرانسیسکو تبا به پیشنهاد  نماینده برزیل در زمینه تشکیل سازمان  بین المللی در زمینه بهداشت کنفرانس  بین المللی در زمینه بهداشت در ۱۹۴۶ در  ژنو تشکیل شد و اساسنامه سازمان در  ۱۹۴۷ لازم الاجرا شد.

. هدف سازمان بهداشت جهانی دستیابی  تمام مردم به عالیترین سطح بهداشت  است.

سازمان بهداشت جهانی دارای چهار رکن  می باشد مجمع – هیأت اجرائی .  دبیرخانه – نهادهای منطقه ای

سازمان بهداشت جهانی دارای شش سازمان  منطقه ای است که هر یک متشکل از یک  کمیته منطقه ای و یک دفتر منطقه ای است.

ایران در سال ۱۹۵۶ به سازمان بهداشت  جهانی پیوست و عضو کمیته مدیترانه  شرقی این سازمان است.

در سال ۱۹۴۵ کنفرانسی متشکل از چهل  و چهار دولت در لندن تشکیل شد و  سازمان یونسکو که مقرش در پاریس تعیین  شده بود تأسیس شد.

عضویت در یونسکو منوط به موافقت شورای  اعضای  ۲  اقتصادی – اجتماعی و موافقت  شرکت کننده در کنفرانس عمومی است.

ه کشورهای آمریکا در ۱۹۸۴ انگلستان و  سنگاپور در ۱۹۸۵ بدلیل سیاستهای  مستقل یونکو نسبت به قدرتهای بزرگ از  یونسکو خارج شدند.

. در سال ۱۹۵۴ اساسنامه یونسکو به  پیشنهاد آمریکا تغییر کرد و اعضای شورا  بعنوان نمایندگان دولت متبوع خویش در  آن شرکت نمودند.

مدیر کل یونسکو به پیشنهاد شورای اجرائی  و توسط کنفرانس عمومی برای مدت ۶  سال انتخاب میشود.

دفاتر منطقه ای یونسکو: الف) آسیا و  اقیانوسیه (بانکوک) (ب) آفریقا (داکار) (ج)  آمریکای لاتین (سانتیاگو (د) کشورهای  عربی (بیروت)

یونسکو دارای کمیسیونهای ملی نیز  میباشد که در کشورهای عضو تشکیل

یونیدو دارای چهار رکن میباشد: الف)  کنفرانس عمومی (ب) هیات مدیره (ج)  کمیته برنامه و بودجه د دبیرخانه

اتحادیه بین المللی مخابرات دارای دو دسته  عضو میباشد ۱ – عضو عادی ۲- عضو  وابسته اعضای غیر عضو اتحادیه).

. مدیر کل دبیرخانه برای مدت ۴ سال از  سوی کنفرانس عمومی انتخاب میشود و  مجدداً قابل انتخاب است.

ه ایران بین سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۲ عضو  شورای اداری اتحادیه بین المللی مخابرات  بود.

شمسی اساسنامه جدید یونیدو را امضا کرد  جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۹  و در سال ۱۳۶۶ رسماً به عضویت آن  درآمد.

اولین کنگره پست در سال ۱۸۷۴ به دعوت  سوئیس برگزار شد اتحادیه عمومی پست  شکل گرفت و در کنگره دوم نام آنجا به  اتحادیه پست جهانی تغییر کرد.

سازمان هواشناسی (WMO) در سال  ۱۸۷۸ با اعضای نسبتاً محدود ایجاد شد و  در سال ۱۹۳۹ به یک سازمان بین الدولی  جهانی تبدیل شد.

اتحادیه پست جهانی (UPU) در ۱۹۴۸  بعنوان موسسه تخصصی وابسته به سازمان  ملل اعلام شد.

ه ارگان اتحادیه پست جهانی کنگره – شورای اجرائی – شورای مشورتی – دفتر  بین المللی.

ایران در سال ۱۹۵۹ به عضویت (WMO)  درآمده است و عضو انجمن هواشناسی  آسیا نیز میباشد.

مقر WMO در ژنو میباشد.

. مقر اتحادیه پست جهانی در شهر برن  سوئیس میباشد.

. سلف سازمان کشتیرانی بین المللی  (IMO) سازمان مشورتی دریانوردی  بین الدولی است (IMCO) میباشد که در  سال ۱۹۴۸ در ژنو ایجاد شد.

ایران از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ در شورای  اجرائی و شورای مشورتی عضویت داشت.  اما از ۱۹۷۴ فقط در شورای مشورتی  عضویت دارد.

. در سال ۱۹۷۵ مجمع سازمان با تصویب  قطعنامه ای نام سازمان را به سازمان  کشتیرانی بین المللی (IMO) تغییر داد.

در سال ۱۸۸۳ کنوانسیون پاریس منجر به  تشکیل اتحادیه بین المللی حمایت از  مالکیت معنوی شکل گرفت.

. نخستین کنفرانس بین المللی پست با ه  حضور ۱۵ کشور در پاریس به پیشنهاد  آمریکا در سال ۱۸۶۳ برگزار شد.

در سال ۱۸۸۶ کنوانسیون برن منجر به  شکل گیری اتحادیه بین المللی حمایت از  آثار ادبی و هنری شد.

سیدن دایی ر ی ہیں اسی

سازمان جهانی مالکیت معنوی وی پو)  طبق کنوانسیون استکهلم که در ۱۹۷۰ به  اجرا درآمد تشکیل شد و پا به عرصه  جهانی گذاشت.

ارکان WTO کنفرانس وزیران – شورای  عمومی – رکن حل اختلاف – رکن بررسی  خط مشی تجاری – شورای تخصصی .  کمیته های تخصصی – دبیرخانه

دولت ایران عضو سازمان تجارت جهانی  نیست فقط بعنوان عضو ناظر محسوب  می شود.

ه سازمان وی پو در سال ۱۹۷۴ بعنوان  چهاردهمین سازمان تخصصی وابسته به  ملل متحد درآمد.

ارکان سازمان جهانی مالکیت معنوی  عبارتند از مجمع عمومی – کنفرانس – کمیته هماهنگی – دفتر بین المللی

. منشا پیدایش آژانس بین المللی انرژی اتمی  را باید در پیشنهاد آیزونه اور در سال ۱۹۵۳  به مجمع عمومی سازمان ملل جستجو کرد.

مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۹۵۴  قطعنامه اتم برای صلح را صادر کرد.

مجمع عمومی وی پو متشکل از تمامی  دولتهای عضو اتحادیه پاریس و برن  می باشد.

دولت ایران عضو سازمان جهانی وی پو  نیست اما عضو اتحادیه بین المللی پاریس  است.

آژانس بین المللی انرژی اتمی در ۱۹۵۶  بعنوان یک سازمان بین المللی مستقل  درآمد.

ه دولتهای عضو اتحادیه پاریس و برن در  تمامی ارکان وی پو بجز کنفرانس عضویت  دارند.

ه آژانس بین المللی انرژی اتمی دارای سه  رکن میباشد کنفرانس عمومی – شورای  حکام – دبیرخانه

موافقت نامه ۹ عمومی تعرفه و تجارت (گات)  در سال ۱۹۴۷ به امضای ۲۳ کشور مهم  تجاری جهان رسید.

از تاریخ لازم الاجرا شدن موافقت نامه گات  (۱۹۴۸) تا کنون هشت دور مذاکره انجام  شده که آخرین آن دور اروگوئه بود.

تصمیم برای تأسیس سازمان تجارت جهانی  در مذاکرات دور اروگوئه (۱۹۹۳ – ۱۹۸۶)  گرفته شد و WTO جانشین گات شد.

شورای حکام عالیترین رکن آژانس میباشد  که مرجع تصمیم گیرنده آن نیز میباشد.

اجلاس های عادی کنفرانس سالی یکبار در  مقر سازمان (وین) برگزار میشود.

کنفرانس از نمایندگان دولتهای عضو  تشکیل میشود و هر عضو دارای یک رأی  می باشد.

هیأت حکام آژانس دارای ۳۵ عضو (۱۳)  عضو انتصابی و ۲۵ عضو انتخابی میباشد.

ه تصمیمات در هیأت حکام آژانس بین المللی  انرژی اتمی عمدتاً بصورت اکثریت ساده  اتخاذ می شود.

ه سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در سال  ۱۹۶۱ بوجود آمد.

ه در قلمرو سازمان همکاری و توسعه  اقتصادی دو نهاد مهم ایجاد شده است.  آژانس بین المللی انرژی – و صندوق  کمک های مالی

دبیر کل آژانس به پیشنهاد هیأت حکام و  تأیید کنفرانس عمومی برای دوره چهار  ساله انتخاب میشود.

تا قبل از انقلاب نمایندگی دائم نداشت.  ایران از زمان تأسیس آژانس عضو آن بوده

آژانس بین المللی انرژی در واقع برای مقابله  با بحران جهانی نفت در ۱۹۷۴ ایجاد شد.

اتحادیه اروپائی که پیش از این جامعه  اقتصادی اروپا نامیده می شد جزء  سازمانهای اقتصادی اروپا است.

. کلیه دولتهای عضو سازمان همکاری و  توسعه اقتصادی (OCDE) لزوماً در آژانس  بین المللی انرژی عضویت ندارند.

می باشد.  مهمترین سازمان سیاسی اروپا، شورای اروپا

ه صندوق کمکهای مالی در ۱۹۷۵ با  عضویت کلیه دولتهای عضو سازمان  همکاری و توسعه اقتصادی تأسیس شد.

کمیسیون اقتصادی سازمان ملل متحد  برای اروپا در سال ۱۹۴۶ بوجود آمد.

اتحادیه اروپائی مبادله آزاد در سال ۱۹۵۹  با عضویت ۷ کشور در استکهلم ایجاد شد.

سازمان اروپائی همکاری اقتصادی  (OECE) متشکل از دولتهای اروپای غربی  به اضافه یونان و ترکیه بود.

دولتهای انگلیس – دانمارک – سوئد  سوئیس – نروژ – اتریش – پرتغال عضو  اتحادیه اروپائی مبادله آزاد بودند.

سازمان DECE در سال ۱۹۴۸ به منظور  اجرای طرح مارشال بوجود آمد.

انگلستان و دانمارک در سال ۱۹۷۳ با  عضویت در جامعه اقتصادی اروپا اتحادیه  اروپائی مبادله آزاد را ترک کردند.

اولین سنگ بنای وحدت اروپا، سازمان  اروپائی همکاری اقتصادی بود.

عقد عهدنامه بروکسل (۱۹۴۷) و آتلانتیک ه  (۱۹۴۹) به همبستگی اروپای غربی وجهه  نظامی داد و دامنه آن با مشارکت آمریکا و  کانادا وسیع تر از قاره اروپا گردید.

از سال ۱۹۶۷ کلیه حقوق گمرکی میان  کشورهای عضو اتحادیه مبادله آزاد برداشته  شد.

ه در مقابل تأسیس سازمان همکاری و توسعه  اقتصادی در سال ۱۹۴۸ از سوی کشورهای  اروپای غربی اتحاد جماهیر شوروی درصدد

کلیدی و صدایی سازمانهای بین ایمنی

برآمد با تشکیل شورای همکاری اقتصادی  متقابل (کمکون) روابط تجاری و اقتصادی  میان کشورهای سوسیالیستی را گسترش  دهد.

امضای شش کشور آلمان غربی – ایتالیا – فرانسه و سه کشور بنه لوکس بلژیک – هلند – لوزامبورگ رسید.

ه کمکون در ابتدای امر بدون انعقاد  موافقت نامه رسمی و فقط از طریق صدور  بیانیه مشترک بوجود آمد.

طرح شومان نخستین گام در جهت ایجاد  یک جامعه اروپائی محسوب میشد.

. مهمترین رکن جامعه زغال سنگ و فولاد  هیأت بلند پایه با همان مرجع عالی مشترک  است.

. در سال ۱۹۵۹ در دوازدهمین اجلاس  کمکون طرح اساسنامه آن تنظیم شد.

. در چهل و نهمین اجلاس کمکون کمیته  اجرائی آن بعد از سقوط شوروی نام آن را  به سازمان همکاری اقتصادی بین المللی  تغییر دارد (۱۹۹۱).

اولین جلوه وحدت اروپا قلمداد میشود.  . تشکیل اتحادیه زغال سنگ و فولاد بعنوان

. اساسنامه شورای اروپا در سال ۱۹۴۹ با  حضور ده کشور به امضا رسید.

دولت واتیکان در شورای اروپا دارای یک  عضو ناظر و اسرائیل دارای دو عضو ناظر  می باشد.

شورای اروپا دارای سه رکن میباشد کمیته  وزیران – مجمع پارلمانی – دبیرخانه

اولین اقدام عملی و مؤثر در ایجاد اتحاد  اروپا را باید اتحاد مقدس در سال ۱۸۱۵  دانست.

اتحادیه بنه لوکس متشکل از هلند – لوکزامبورگ و بلژیک در سال ۱۹۴۴ شکل  گرفت که بر وحدت گمرکی تأکید داشت.

اتحادیه اسکاندیناوی با عضویت – سوئد  نروژ بلژیک و فنلاند در سال ۱۹۴۵ بنیاد  گرفت و بر اساس آن انتقال نیروی کار در  این اتحادیه آزاد شناخته شد.

پس از جنگ جهانی دوم فرانسه در سال  ۱۹۵۰ طرحی را با نام طرح شومان به  آلمان ارائه کرد که به موجب آن تمامی  محصول زغال سنگ و فولاد دو کشور در  اختیار یک هیات بلند پایه قرار گیرد و تمام .  کشورها حق شرکت در آن را داشته باشند.

ه در سال ۱۹۵۷ در شهر رم با امضای  کشورهای عضو بنلوکس و کشورهای آلمان  غربی – ایتالیا و فرانسه اتحادیه اروپائی  انرژی اتمی شکل گرفت.

هدف اتحادیه اروپائی انرژی اتمی، تسهیل  مبادلات اطلاعات و متخصصان نیروی  هسته ای بود.

معاهده جامعه اروپائی زغال سنگ و فولاد  بر اسایی طرح شومان در سال ۱۹۵۱ به

ه معاهده اتحادیه اروپائی در سال ۱۹۹۱ در  پی کنفرانسی در شهر ماستریخت هلند  شکل گرفت.

مقر شورای اروپایی استراسبورگ است و  وظیفه آن بررسی وضع حقوق بشر و رعایت  آزادیها و دمکراسی در اروپا است.

ارکان اتحادیه اروپائی ۱ – شورای وزیران  -۲- کمیسیون – پارلمان ۴ شورای  اروپائی -۵ دیوان دادگستری

. نخستین اجلاس رسمی شورای اروپائی در  سال ۱۹۷۵ به ریاست رئیس جمهور ایرلند  در دوبلین برگزار شد.

شورای وزیران شکل از وزرای خارجه  دولتهای عضو بود و جلسات آن هر شش  ماه یکبار برگزار میشود. این رکن نقش  تصمیم گیرنده جامعه را دارد.

. قانون اساسی اتحادیه اروپا همانا معاهده  رم ۱۹۵۷ به شمار می آید.

صلاحیت دیوان دادگستری اروپا، صلاحیت  ترافعی است.

. کمیسیون مبتکر سیاستها و حافظ  توافقهای اتحادیه است.

. سازمان همکاری اقتصادی (اکو) در واقع  سازمانی است که جانشین سازمان همکاری  عمران منطقه ای آر سی دی شده است.

پارلمان اروپائی تنها مجمع جهانی است که  امور مربوط به آن در سه شهر از سه کشور  مختلف انجام میشود

مقر دبیرخانه پارلمان در شهر لوکزامبورگ  قرار دارد. اجلاس های آن در استراسبورگ ه  فرانسه و بالاخره کمیسیونهای پارلمان در  بروکسل برگزار میشود.

آر سی دی در پی کنفرانس نخست وزیران  ایران – ترکیه – پاکستان در ۱۹۶۴ در  استانبول شکل گرفت.

فعالیتهای کشوری عضو آر سی دی بر  مبنای عهدنامه از میر (۱۹۷۶) صورت  می گرفت.

رکن شورای اروپائی بدون اینکه در .  موافقت نامه رم پیش بینی شده باشد با  پذیرش ضمنی کلیه اعضای اتحادیه اروپا ه  تشکیل شده است.

سازمان آرسی. دی دارای ۶ رکن اصلی و ۷  کمیته ثابت بود.

در سال ۱۹۸۱، آرسی دی بعلت عدم  همکاری ایران تصمیم به انحلالش گرفته  شد.

. شورای اروپائی را نباید با شورای اروپا که  در لندن در سال ۱۹۴۹ تأسیس شده است  اشتباه گرفت.

ه سازمان اکو در سال ۱۹۸۵ شکل گرفت.

اولین اجلاس اکو در سال ۱۹۹۲ در تهران  برگزار شد.

مان  المللی

کشورهای عضو سازمان کشورهای آمریکای  مرکزی عبارتند از السالوادور – گواتمالا – هندوراس – نیکاراگوئه – کاستاریکا

ارکان سازمان اکو: ۱- شورای وزیران -۲  شورای قائم مقامان – شورای برنامه ریزان  -۴- کمیته های فنی ۵ دبیرخانه

. پذیرش عضویت جمهوری های تازه استقلال  یافته در اکو نتیجه اجلاس تهران بود.

ه شورای اقتصادی سازمان کشورهای  آمریکای مرکزی در سال ۱۹۵۸ اقدام به  تشکیل بازار مشترک آمریکای مرکزی کرد.

. در قاره آمریکا تنها سازمانی که رسالتی  کاملاً قاره ای دارد، سازمان کشورهای  آمریکائی پان آمریکن است.

ه از جمله سازمانهای کشورهای آمریکای  لاتین میتوان به گروه آندی – اتحادیه  تجارت آزاد آمریکای لاتین و اتحادیه ادغام  اقتصادی آمریکای لاتین اشاره کرد.

در کنفرانس بوگوتا در سال ۱۹۴۸ اتحادیه  کشورهای آمریکائی به صورت سازمان  کشورهائی آمریکائی درآمد در حال حاضر  سازمان کشورهای آمریکائی ۳۲ عضو دارد  آخرین عضو آن شد کانادا بود. (۱۹۸۹).

. تنها کشور آمریکایی که عضو سازمان  کشورهای آمریکائی نیست کوبا میباشد.

مبنای تشکیل سازمان کشورهای آمریکای  مرکزی منشور سان سالوا دور (۱۹۶۵) بود  که از نکات بسیاری از منشور ۱۹۴۸ بوگوتا  راجع به سازمان کشورهای آمریکائی الهام  گرفته است.

سازمان کشورهای آمریکای مرکزی دارای  ارکان زیر میباشد ۱ شورای وزیران -۲  اقتصادی -۴ دفتر مرکزی ۵ دبیرخانه  کنفرانس وزیران خارجه – شورای

پیمان آندی بعنوان قراردادی منطقه ای در  چهارچوب منطقه تجارت آزاد آمریکای  لاتین در سال ۱۹۶۹) شکل گرفت به  منظور از بین بردن عوارض گمرکی

رکن مهم گروه آندی کمیسیون بود که  متشکل از تمامی دولتهای عضو بود.

رکن دیگر گروه آندی خونته با شورای  اداری است که مرکب از سه عضو میباشد.

اتحادیه ادغام اقتصادی آمریکای لاتین به  منظور ایجاد بازار مشترک بین کشورهای  آمریکای لاتین در سال ۱۹۸۰ جایگزین  اتحادیه تجارت آزاد آمریکای لاتین شد.

ه سازمان کشورهای حوزه کارائیب در سه  دسته قرار می گیرند. الف) سازمان  کشورهای حوزه کارائیب (ب) اتحادیه مبادله  آزاد کارائیب (ج) بازار مشترک کارائیب

اتحادیه مبادله آزاد کشورهای کارائیب در  ۱۹۶۸ شکل گرفت.

عالیترین رکن سازمان کشورهای آمریکای  مرکزی کنفرانس وزرای امور خارجه  می باشد.

هر سه سال یکبار تشکیل میشود.  کنفرانس وزیران متشکل از وزرای خارجه  کشورهاست که اجلاس های عادی آن

پیشگامان جنبش عدم تعهد جواهر لعل  نهرو – مارشال تیتو – احمد سوکارنو – جمال عبدالناصر بودند.

اولین گردهم آئی اعضای جنبش عدم تعهد  در کنفرانس باندونگ اندونزی) در سال  ۱۹۵۵ صورت پذیرفت.

. جلسات سالیانه وزرای امور خارجه در  نیویورک همه ساله در خلال اجلاسیه های  مجمع عمومی سازمان ملل تشکیل  می شود.

اصول جنبش عدم تعهد به پیشنهاد جواهر  لعل نهر و مطرح و مورد توافق قرار گرفت.

اصول جنبش عدم تعهد به پنجشیلا  معروف است.

اصول جنبش تعهد ۱ احترام متقابل به  تمامیت ارضی و حاکمیت کشورها -۲- عدم  تجاوز – عدم دخالت دولتها را امور داخلی  یکدیگر -۴ مساوات کشورها ۵ همزیستی  مسالمت آمیز.

تصمیمات جنبش عدم تعهد بصورت اتفاق  آرا اتخاذ می شوند.

ه از نظر حقوقی تصمیمات جنبش عدم تعهد  فاقد ضمانت اجرا میباشد و تنها پشتوانه  آن افکار عمومی جهان است.

ه پس از شکست کشورهای عربی از اسرائیل  آنها برای خاموش ساختن آتش احساسات  توده های مسلمان اقدام به تشکیل کنفرانس  اسلامی نمودند.

  • ارکان جنبش عدم تعهد: ۱- کنفرانس سران – کنفرانس وزیران – ریاست گروه -۴- دفتر هماهنگی کشورهای غیر متعهد ۵  گروههای هماهنگی بین دولت ها -۶  جلسات سالیانه وزیران خارجه در نیویورک

کنفرانس سران عالیترین رکن جنبش عدم  تعهد میباشد که هر سه سال یکبار در  یکی از کشورها تشکیل میشود

تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی به ابتکار  ملک فیصل پادشاه عربستان صورت گرفت  و سران کشورهای اسلامی با حضور در  رباط پایتخت مراکش در سال ۱۹۶۹ به آن  موجودیت دادند.

سازمان کنفرانس اسلامی هم اکنون دارای  ۵۷ عضو میباشد.

ریاست گروه به این شکل انتخاب میشود  که در هر کشوری که کنفرانس سران  برگزار می شود وزیر امور خارجه آن کشور  بعنوان رئیس گروه غیر متعهدها برای مدت  ۳ سال انتخاب میشود.

. تنها کشور اروپائی عضو سازمان کنفرانس  اسلامی آلبانی میباشد. که در سال ۱۹۹۳  به سازمان پیوست.

عضویت دو کشور افغانستان و مصر به  ترتیب به دلیل اشغال توسط شوروی و

لیدی و ریی سرسان های ہیں اسمی

امضای کمپ دیوید با اسرائیل به تعلیق  درآمد.

اتحادیه عرب نخستین سازمانی است که  بین کشورهای عربی اسلامی در سال  ۱۹۴۵ و به ابتکار مصر تأسیس شد.

در کنفرانس کازابلانکا (۱۹۸۴) از مصر  دعوت به بازگشت شد.

ه در کنفرانس ریاض (۱۹۸۹) کرسی  افغانستان به مجاهدین افغان داده شد.

کشور آمریکائی عضو سازمان کنفرانس  اسلامی سورنیام میباشد. (۱۹۹۶)

ارکان سازمان کنفرانس اسلامی ۱  کنفرانس سران -۲ کنفرانس وزرای امور  خارجه ۳- دبیرخانه ۴- دیوان عدالت  اسلامی

کنفرانس سران عالیترین رکن سازمان  می باشد.

. هدف از ایجاد اتحادیه عرب افزایش  همبستگی دولتهای عربی بود.

ه در سال ۱۹۵۰ یک قرارداد دفاع متقابل  مشابه ناتو بین دولتهای عضو اتحادیه عرب  به امضا رسید.

مرکز اتحادیه عرب در شهر قاهره است و از  شورا چند کمیسیون و یک دبیرخانه  تشکیل شده است.

شورای اتحادیه عرب رکن عالی سازمان  است.

دبیر کل سازمان بر اساس رأی اکثریت  دولتهای عضو برای مدت ۴ سال انتخاب  می شود.

ه شورای دفاع اتحادیه عرب متشکل از  وزیران امور خارجه و دفاع کشورهای عضو  می باشد.

. اتحادیه عرب متشکل از ۳ شور است ۱  شورای اتحادیه -۲ شورای دفاع – شورای  اقتصادی

دیوان بین المللی عدالت اسلامی رکنی است  که در کنفرانس پنجم سران در کویت  (۱۹۸۷) بوجود آمد.

سران اتحادیه عرب در کنفرانس ۱۹۶۴  اسکندریه سازمان آزادیبخش فلسطین را  بوجود آوردند.

مقر سازمان کنفرانس اسلامی بیت المقدس  میباشد طبق منشور) ولی بعلت اشغال آن  توسط رژیم صهیونیستی بطور موقت شهر ه  جده میباشد.

پس از پیمان کمپ دیوید مقر اتحادیه عرب  در ۱۹۷۷ از قاهره به تونس انتقال یافت  ولی مجدداً در اواخر دهه ۱۹۸۰ مصر به  اتحادیه بازگشت و مقر اتحادیه از ۱۹۹۰ به  قاهره انتقال یافت.

سازمان دارای چهار نهاد دیگر میباشد ۱  ارگانهای فرعی -۲- نهادهای تخصصی -۳  سازمانهای وابسته -۴- کمیته های تخصصی

ه در اوائل سال ۱۹۴۸، نمایندگان امضاء  کننده معاهده بروکسل مذاکراتی را با  آمریکا و کانادا آغاز کردند که منجر به  انعقاد پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در  آوریل ۱۹۴۹ شد.

ه یکی از حرکتهای ناتو پس از فروپاشی دیوار  برلین ایجاد شورای همکاری آتلانتیک  شمالی بود.

. هدف شورای همکاری آتلانتیک شمالی  ارتقاء ثبات در منطقه اروپا از طریق کمک  و مشاورت و همکاری با کشورهای عضو  پیمان ورشو بود.

دولت فرانسه در سال ۱۹۶۶ بعنوان اعتراض  به برتری ایالات متحده و اقدامات  خودسرانه آن به بهانه عدم کارائی ناتو  توسط ژنرال دوگل خروج خود را از بخش  نظامی ناتو اعلام کرد.

سازمان ناتو برای جلوگیری از گسترش  نفوذ شوروی و مقابله با قدرت آن بنیاد  نهاده شد.

شورای همکاری آتلانتیک متشکل از ۱۶  عضو ناتو و ۲۲ کشور دیگر از جمله  کشورهای آسیای مرکزی است.

متشکل شورای همکاری آتلانتیک شمالی  به نوعی است که اعضای آن نباید لزوماً  عضو ناتو باشند.

ه در گزارش ۱۹۶۷ ناتو تحت عنوان «اهداف ه  آتی اتحاد دو وظیفه اصلی برای ناتو  تعریف شده ۱ جلوگیری از بروز بحران  -۲- تشویق روابط حسنه غرب و شرق

جنگنده های فرانسوی و هلندی و آمریکائی  در سال ۱۹۹۳ باگسیل به منطقه بالکان  عملیات ممنوعه پروازی را آغاز کردند.

اصول راهنمای استراتژی جدید ناتو  بر اساس پس از جنگ سرد در اجلاس سران  ناتو در ژوئیه ۱۹۹۰ در لندن و پس از آن  در ۱۹۹۱ در رم مورد بحث واقع شد.

. استراتژی جدید ناتو بر اساس حفظ منافع  ناتو از طریق ایجاد ثبات پایه ریزی شده بود.

. کشورهای اسپانیا و پرتغال در سال ۱۹۸۶  به عضویت اتحادیه اروپا درآمدند.

بانک تجارت و توسعه سازمان کنفرانس  اسلامی در ترکیه قرار دارد که نتیجه  مذاکرات استانبول بود.

مقر اصلی موسسه فرهنگی اکو در تهران  قرار دارد.

در طبقه بندی نیروهای ناتو این سازمان  برای استراتژی جدید خود سه طبقه نیرو  تحت عناوین نیروهای اصلی دفاعی  نیروهای واکنشی» و «نیروهای اضافی  در نظر گرفت.

مقر بنیاد علمی اکو در پاکستان قرار دارد.

ه سازمان مشترک آفریقا و مالاگاسی  (CAMO) در سال ۱۹۶۶ بوجود آمد.  متشکل از ۵ کشور فرانسوی زبان آفریقا بود  و ارسال ۱۹۸۵ منحل شد.

ہی  زمان های بین المللی

سازمان وحدت آفریقا در ۲۵ ماه مه ۱۹۶۳  با کوشش فراون هایله سلاسی امپراتور  اتیوپی در آدیس آبابا پایتخت این کشور  تشکیل گردید.

عملیات سیر صحرا» نام عملیات استقرار  نیروهای آمریکانی در خلیج فارس بود.

عملیات طوفان صحرا به فرماندهی  شوارتسکف ژنرال آمریکایی علیه عراق آغاز  شد.

. هدف اولیه سازمان وحدت آفریقا کمک به  گروههای پرشمار اقوام آفریقائی بود که در  آن زمان هنوز در قید استعمار اروپائیها  بودند تا به استقلال برسند.

ه دخالت دسته جمعی تحت عنوان «مداخله  بشر دوستانه اولین بار در بحران کویت  صورت گرفت.

سازمان وحدت آفریقا تمام کشورهای قاره  آفریقا را در بر می گیرد. آخرین آنها  آفریقای جنوبی بود که بعنوان پنجاه و  یکمین عضو در سال ۱۹۹۴ به عضویت  درآمد.

. شورای وزیران مرکز اصلی و مغز اتحادیه  اروپا به شمار می رود.

اولین دعوانی که دیوان بین المللی  دادگستری مورد بررسی قرار داد قضیه  تنگه کورفو بود.

ارکان سازمان وحدت آفریقا: ۱- کنفرانس  سران -۲ شورای وزیران – دبیرخانه

. سازمان وحدت آفریقا در سال ۲۰۰۲  تغییر نامه به اتحادیه آفریقائی داد.

عراق اولین سرزمین تحت قیمومت جامعه  ملل بود که به استقلال سیاسی نائل آمد.

ایران اولین کشور خاورمیانه بود که در  سپتامبر ۱۹۲۸ یکی از کرسیهای غیردائمی  شورای جامعه ملل را بدست آورد.

مقر دبیرخانه ایک سنگاپور میباشد.

پیمان نفتا در دسامبر ۱۹۹۲ به امضای  رهبران آمریکا، کانادا و مکزیک رسید.

مهمترین و مؤثرترین بعد پیمان نفتا بعد  تجاری – اقتصادی میباشد.

ایران جزء ۲۶ کشور اصلی امضا کننده  اعلامیه ملل متحد نبود اما جزء ۲۱  کشوری بود که بعداً اعلامیه را امضا کردند.

نیروهای حافظ صلح را در کامبوج یونتاک  می نامیدند.

. نسل دوم عملیات حفظ صلح در کمک به  انتقال کشور نامیبیا شروع شد.

. در ابتدای جنگ ایران و عراق موضع  أمریکا تظاهر به بی طرفی بود.

. جهت تدوین منشور چهار کمیته عمومی  تشکیل شده بود که ایران در سه کمیته  عضویت داشت.

ایران در ۱۶ اکتبر ۱۹۴۵ به عضویت  سازمان ملل متحد درآمد.

ه پیشنهادهایی که ایران در جریان تصویب  طرح پیش نویس منشور ارائه میداد بیشتر  بر جلوگیری از تجاوز حفظ تمامیت ارضی  و استقلال سیاسی دولتهای عضو متمرکز  بود.

قطعنامه ۴۷۹ اولین قطعنامه صادر شد.  پس از شروع جنگ ایران و عراق بود و  بصورت اتفاق آراء در ۱۹۸ به تصویب شورا  رسید.

ایران در کنفرانس سانفرانسیسکو در زمینه  ترکیب شورای امنیت بر افزایش اعضای  غیر دائمی شورا تأکید می کرد و خواهان  حذف حق و تو بود.

شورای امنیت در قطعنامه ۴۷۹ موضوع  ایران و عراق را تحت عنوان وضعیت میان  ایران و عراق بررسی میکند.

قطعنامه ۵۱۴ در ژوئیه ۱۹۸۲ پس از  عملیات آزادسازی خرمشهر و عملیات  بیت المقدس صادر شد.

. نخستین موضوعی که از بدو تشکیل شورای  امنیت به شورا برده شد، شکایت ایران علیه  شوروی در خصوص مداخله شوروی در امور  داخلی ایران و عدم تخلیه نواحی شمالی  کشور بود.

ه در قطعنامه ۵۱۴ بر عقب نشینی نیروها تا  مرزهای شناخته شده بین المللی تأکید  میکند که ایران آنرا رد کرد ولی عراق  پذیرفت.

دومین مسئله مهم که در روابط ایران و .  شورای امنیت ایجاد شد شکایت انگلستان  از ایران بخاطر موضوع نفت جنوب بود.

قطعنامه ۵۲۲ در اکتبر ۱۹۸۲ بنابر  درخواست عراق توسط شورای امنیت صادر  شد و قرار شد که ناظران سازمان ملل برای  بررسی و نظارت بر آتش بس و عقب نشینی  به منطقه اعزام شوند.

در نهمین دوره مجمع عمومی سازمان ملل  ایران که داوطلب عضویت در شورای امنیت  بود با اکثریت آراء بجای لبنان برای یک  دوره دو ساله از ۱۹۵۵ تا پایان ۱۹۵۶ به  عضویت شورا درآمد.

قطعنامه ۵۲۲ در زمان دبیر کلی خاور  پرزدکوئیار بود و نیز هنگام عملیات مسلم  بن عقیل بود و به خطر افتادن صلح و  امنیت را مورد تأیید قرار داد.

اولین موضوعی که در رابطه جمهوری  اسلامی با شورای امنیت مطرح شد، مسئله  گروگانهای آمریکایی در ایران بود.

اصل Res nullius در حقوق بین الملل بر  سرزمینهایی اطلاق میشود که جدید  الاکتشاف بلا صاحب یا ترک شده باشند.

قطعنامه ۵۴۰ شورای امنیت در ۳۱ اکتبر  ۱۹۸۳ بعد از عملیات والفجر ۴ صادر شد.

در قطعنامه ۵۴۰ از تجاوز و حتی نقض  صلح صحبت نمی کند اما بطور ضمنی

نکات کلیدی و طلایی سازمان های بین المللی

پذیرفت که بین دو کشور جنگی رخ داده  است.

در قطعنامه ۵۹۸ نقض صلح را احراز  میکند و از ایران و عراق میخواهد آتش  بس را برقرار کنند.

قطعنامه ۵۵۲ بنا به درخواست سران  کشورهای شورای همکاری خلیج فارس  توسط شورای امنیت در ژوئن ۱۹۸۴ صادر  شد.

قطعنامه ۵۹۸ از دبیر کل خواست ناظرانی را  برای تأیید و تحکیم و نظارت بر آتش بس  و عقب نشینی اعزام دارد.

در قطعنامه ۵۵۲ حمله به کشتی ها را  تهدیدی نسبت به امنیت و ثبات منطقه  خلیج فارس میداند و بنابر درخواست  کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نام  خلیج فارس را حذف کردند.

ه در قطعنامه ۵۹۸ مصراً می خواهد که  اسیران جنگی بعد از قطع عملیات خصمانه  بدون درنگ آزاد شوند.

. قطعنامه ۵۵۲ در چارچوب وضعیت جنگ  ایران و عراق قرار ندارد.

. قطعنامه ۵۸۲ در فوریه ۱۹۸۶ بدنبال ورود  نیروهای ایرانی به فاو صادر شد.

. در قطعنامه ۵۸۲ بطور ضمنی بر تجاوز  عراق به ایران صحه گذارده میشود.

ه آتش بس میان ایران و عراق با قبول  قطعنامه ۵۹۸ از طرف ایران (۲۷) تیر  ۱۳۶۷) برقرار گردید.

ه در سوم ژوئیه ۱۹۸۸ هواپیمای مسافربری  ایران توسط آمریکا در خلیج فارس سرنگون  شد و ایران در ۱۳ ژوئیه و ۵ دسامبر ۱۹۸۸  ادعاهای خود را در شورای ایکائو مطرح ساخت.

قطعنامه ۵۸۸ بدنبال درخواست گروه ۷  نفری اتحادیه عرب مبنی بر احتمال وقوع  عملیات نظامی گسترده ایران در خاک  عراق بود که در اکتبر ۱۹۸۶ صادر شد.

ه ادعاهای ایران در شورای ایکائو: ۱  محکومیت سرنگونی هواپیمای ایران ایر -۲  شناسای صریح یک جرم بین المللی ۳  شناسائی صریح مسئوولیت آمریکا

. قطعنامه ۵۹۸ در ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷ صادر  شد.

قطعنامه ۵۹۸ در حالی تصویب شد که  شورای امنیت و قدرتهای بزرگ مصمم  بودند به جنگ ایران و عراق پایان دهند.

شورای ایکائو این حادثه را ناشی از اشتباه  در شناسایی هواپیمای مسافربری اعلام  داشته و از محکومیت صریح ایالات متحده  خودداری ورزید.

وزیر خارجه ایران (ولایتی) با استناد به بند  ۱ ماده ۳ تعریف تجاوز، مصوب مجمع  عمومی در ۱۹۷۴، آمریکا را متجاوز اعلام

. قطعنامه تعریف تجاوز ۱۹۷۴، مصوب  مجمع عمومی سازمان ملل فقط اعمال زور  مسلحانه را تجاوز دانسته است.

کمیته سه نفری تشکیل شود که به طرح تروئیکا معروف شد.

اختیارات مجمع عمومی سازمان ملل  عمدتاً ماهیتی سیاسی دارد.

سازمان ملل در سه زمینه فعالیت دارد.  مسائل سیاسی و امنیتی استعمار زدانی  مسائل اقتصادی – اجتماعی

ه گزارشهای شورای امنیت و دیوان  بین المللی دادگستری صرفاً از جهت اطلاع  اعضا به مجمع میتواند دستور العمل هائی را  برای آنان صادر نماید.

شورای امنیت و مجمع عمومی دارای  مسئوولیت مشترک در اعزام نیروهای  حافظ صلح هستند.

تریگوه لی دبیر کل سازمان ملل بعلت عدم  همکاری بلوک کمونیست از سمت خود  استعفا کرد.

هامر شولد در دوران خدمتش منشور  سازمان ملل را به نحوی تفسیر کرد که بر  نقش دبیر کل در دفاع از سازمان ملل و  ملتهای کوچکتر تأکید داشت.

. در سال ۱۹۵۸ در اثر مساعی هامر شولد  قوای پلیس ملل متحد در خاورمیانه  تشکیل شد.

. به گفته ها مرشولد نقش دبیر کل شکل  دیپلماسی ساکت به خود گرفته بود.

هامر شولد از جانب شوروی متهم به  طرفداری از غرب گردید و کورت والدهایم  نیز در دهه ۱۹۷۰ متهم به آلت دست  کمونیزم شد.

در طرح پطروس غالی روش دیپلماسی  پیشگیرانه به منظور جلوگیری از ایجاد  مشاجره میان طرفین متخاصم بیشتر مورد  توجه بوده است.

. شاید بتوان واقعه صلح وستفالی ۱۶۴۸ را  آغاز دوره تاریخی معاصر در دیپلماسی  شمرد.

قرن هیجدهم دوران طلائی دیپلماسی نام  گرفته است.

انقلاب فرانسه و جنگهای ناپلئونی را  می توان ضربه ای کاری بر پیکر دیپلماسی  سنتی در تئوری به شمار آورد.

. اتحاد مقدس را می توان اولین تجربه  سازمان بین المللی برشمرد.

. کنسرت اروپا متشکل از کشورهای روس  پروس – اتریش و انگلیس بود و فرانسه در  کنگره اکس لاشپل در ۱۸۱۸ به آن  پیوست.

. خروشچف در سال ۱۹۶۰ در مجمع عمومی  پیشنهاد نمود که بجای یک دبیر کل یک

نکات کلیدی و طلایی سازمان های بین المللی

٢٠٣

ه خاستگاه نظام بین المللی کنونی و  سازمانهای بین المللی را می توان اروپا  راست.

آرمانگرایان به حکومت عقل در امور بشری  و نقش افکار عمومی و دیپلماسی در حفظ  صلح متکی هستند.

ضرورت اجتناب از جنگ دولتها، پیشرفت  علوم و فنون احساسات بشر دوستانه و  بسط مناسبات تجاری از عوامل ایجاد  سازمانهای بین المللی در قرن بیستم بوده  است.

واقع گرایان تنها راه رسیدن به صلح را توازن  قدرت می دانند.

ه آرمانگرایان سازمانهای بین المللی را ابزاری  برای رسیدن صلح بین المللی میدانند.

. نخستین گامهای مؤثر در جهت ایجاد  سازمانهای بین المللی در قرن نوزدهم  برداشته شد.

  • جرمی بنتام – ژان ژاک روسو ابه دوسن پیر و کانت از پیشروان نهضت طرفدار .  سازمانهای بین المللی بودند.

ه آرمانگرایان اخلاق حقوق و قواعد  بین المللی را در روابط بین الملل مورد تأکید  قرار می دهند.

. دیوید میترانی از جمله معروفترین نظریه  پردازان کارکرد گرایی است.

نظریه پردازان همگرانی معتقدند که افراد  هنگامی رفتار همگرایانه در پیش خواهند  گرفت که پیش بینی کنند با پاداشها او و  تنبیهات مشترکی روبرو خواهند شد.

آرمانگرایان عمدتاً اعقاب فکری سنت  خوش بینی عصر روشنگری در قرن ۱۸  لیبرالیسم قرن ۱۹ و ایده تالیسم ویلسونی  قرن بیستم هستند.

. منشأ علم روابط بین الملل جنگ جهانی اول  بود.

واقع گرایان برخلاف آرمانگرایان برقدرت و  منافع تأکید داشتند.

از عوامل مهم تشکیل جامعه ملل (الف)  وجدان بشری (ب) وابستگی متقابل ملل  گوناگون (ج) جنگ جهانی اول

ه پیش نویس مشترک آمریکا – بریتانیا  پیش نویس هوست – میلر) مبنای بحث  درباره تشکیل جامعه ملل قرار گرفت.

واقع گرایان طرفدار دیدگاه دولت – محور .  در روابط بین الملل هستند.

موسسات وابسته به جامعه ملل: الف)  دادگاه دائمی دادگستری بین المللی (ب)  سازمان بین المللی کار (ج) شورای دائمی  قیمومت.

  • آرمانگرایان معتقد به آزادی عمل وسیع برای سیاستمداران هستند.

ه سالهای ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۲ اوج فعالیت جامعه

ملل بود.

نکات کلیدی و طلایی سازمان های بین المللی

ه خاستگاه نظام بین المللی کنونی و  سازمانهای بین المللی را می توان اروپا  دانست.

آرمانگرایان به حکومت عقل در امور بشری  و نقش افکار عمومی و دیپلماسی در حفظ  صلح متکی هستند.

ضرورت اجتناب از جنگ دولتها، پیشرفت  علوم و فنون احساسات بشر دوستانه و  بسط مناسبات تجاری از عوامل ایجاد  سازمانهای بین المللی در قرن بیستم بوده  است.

واقع گرایان تنها راه رسیدن به صلح را توازن  قدرت می دانند.

ه نخستین گامهای مؤثر در جهت ایجاد  سازمانهای بین المللی در قرن نوزدهم  برداشته شد.

. جرمی بنتام – ژان ژاک روسو ابه دوسن  پیر و کانت از پیشروان نهضت طرفدار  سازمانهای بین المللی بودند.

آرمانگرایان عمدتاً اعقاب فکری سنت  خوش بینی عصر روشنگری در قرن ۱۸  لیبرالیسم قرن ۱۹ و ایده ئالیسم ویلسونی  قرن بیستم هستند.

. منشأ علم روابط بین الملل جنگ جهانی اول  بود.

واقع گرایان برخلاف آرمانگرایان بر قدرت و  منافع تأکید داشتند.

واقع گرایان طرفدار دیدگاه دولت – محور  در روابط بین الملل هستند.

ه آرمانگرایان سازمانهای بین المللی را ابزاری  برای رسیدن صلح بین المللی میدانند.

آرمانگرایان اخلاق حقوق و قواعد  بین المللی را در روابط بین الملل مورد تأکید  قرار می دهند.

دیوید میترانی از جمله معروفترین نظریه  پردازان کارکرد گرائی است.

نظریه پردازان همگرائی معتقدند که افراد  هنگامی رفتار همگرایانه در پیش خواهند  گرفت که پیش بینی کنند با پاداشها و  تنبیهات مشترکی روبرو خواهند شد.

از عوامل مهم تشکیل جامعه ملل (الف)  وجدان بشری (ب) وابستگی متقابل ملل  گوناگون (ج) جنگ جهانی اول

ه پیش نویس مشترک آمریکا – بریتانیا  پیش نویس هوست – میلر) مبنای بحث  درباره تشکیل جامعه ملل قرار گرفت.

موسسات وابسته به جامعه ملل: الف)  دادگاه دائمی دادگستری بین المللی (ب)  سازمان بین المللی کار (ج) شورای دائمی  قیمومت.

ه آرمانگرایان معتقد به آزادی عمل وسیع  برای سیاستمداران هستند.

سالهای ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۲ اوج فعالیت چاه  ملل بود.

٢٠٢

ه سالهای ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۹ دوران آزمون  جامعه ملل بود.

بحران کره در ۱۹۵۰ یکی از اولین  برخوردهای سیاسی بود که سازمان ملل به  حل و فصل آن فراخوانده شد.

ه بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵، جامعه ملل  شبحی بود که به سختی می توانست نقش  سیاسی داشته باشد.

عملیات سازمان ملل در کره تماماً تحت  رهبری آمریکا یعنی ژنرال مک آرتور بود.

علت شکست جامعه ملل ناشی از چند  عامل بود (الف) نارسائیهای سیاسی (ب)  ساختاری  نارسائیهای حقوقی (ج) نارسائیهای

  • ورود جمهوری خلق چین به سازمان ملل و اخراج چین ملی از آن در ۱۹۷۱ سازمان  ملل را به ارگان واقعی نمایندگی ملتهای  جهان تبدیل کرد.

. تاریخچه همکاری سیاسی به کنگره  وستفالی (۱۶۴۸)، اتحاد مقدس و  هماهنگی اروپا باز می گردد.

. غیبت عضو دائم شورای امنیت در  تصمیم گیریهای اساسی و امتناع از دادن  رأی و تو محسوب نمی شود و خللی ایجاد  نمی کند.

کنسرت اروپا تا سال ۱۹۱۴ ادامه داشت.

. خروج ژاپن از جامعه ملل به دنبال حمله به  منچوری بود (۱۹۳۱)

آمریکا جامعه ملل را بعنوان یک نظام  امنیت دسته جمعی نگاه میکرد.

انگلستان به جامعه ملل بعنوان موسسه  اصلاح شده معاصر اتفاق اروپا نگاه میکرد.

روسیه بعد از اینکه آلمان از جامعه ملل  خارج شد وارد جامعه ملل شد (۱۹۳۶)

مهمترین دلیل ضعف جامعه ملل و  اضمحلال آن عدم وجود اراده ای راسخ در  حفظ و پایداری آن بخصوص نزد قدرتهای  بزرگ بود.

جامعه ملل نخستین حرکت مؤثر در جهت  ایجاد نظم سیاسی و اجتماعی جهانی بود.

جامعه اروپائی زغال و فولاد – جامعه  اقتصادی اروپا بازار مشترک و جامعه  اتمی اروپا از سازمانهای فوق ملل اروپائی  محسوب میشوند.

. معمول ترین آسانترین قدیمی ترین و  اولین روش حل مسالمت آمیز اختلافات  بین المللی آئین مذاکره دیپلماتیک است.

. پس از جنگ سرد شورای امنیت براساس  یک تفسیر موسع حاکمیت کشورها را  محدود کرده است.

. چارچوب اصلی سازمان ملل در کنفرانس  دامبارتن اوکس تحقق یافت.

. تصویب قطعنامه های شورای امنیت در  چارچوب فصل هفتم در قبال بحران کره

آزمون یار مطالعات منطقه ای

کره در ۱۹۵۰ یکی از اولین  ای سیاسی بود که سازمان ملل به  یل آن فراخوانده شد.

سازمان ملل در کره تماماً تحت  ریکا یعنی ژنرال مک آرتور بود.

موری خلق چین به سازمان ملل و  ین ملی از آن در ۱۹۷۱ سازمان  ارگان واقعی نمایندگی ملتهای  بل کرد.

و دائم شورای امنیت در  بهای اساسی و امتناع از دادن  حسوب نمی شود و خللی ایجاد

انی زغال و فولاد – جامعه  و یا بازار مشترک و جامعه  سازمانهای فوق ملل اروپائی  شوند.

آسانترین قدیمی ترین و  تل مسالمت آمیز اختلافات  ن مذاکره دیپلماتیک است.

سرد شورای امنیت بر اساس  موسع حاکمیت کشورها را  ست.

سازمان ملل در کنفرانس  تحقق یافت.

مه های شورای امنیت در  هفتم در قبال بحران کره

نکات کلیدی و طلایی سازمان های بین المللی

۷۰۵

بصورت توافق اعضاء دائم شورا صورت  گرفت.

کشورهای آلمان – انگلستان – ایتالیا و  فرانسه بیشترین عضویت را در پارلمان اروپا  دارند.

ه از زمان تشکیل سازمان ملل تا سال پایانی  جنگ سرد (۱۹۸۹) شورای امنیت تنها در  شش مورد موافقت کرد که تهدید یا نقض  صلح با عمل تجاوز وجود داشته است.

معاهده رم (۱۹۵۷) قانون اساسی اتحادیه  اروپا به شمار می رود.

شرایط مداخله بشر دوستانه ۱- ضرورت و  تناسب با رعایت بی طرفی و موقتی بودن

بند ۶ ماده ۲ منشور برای کشور ثالث ایجاد  تعهد می کند.

شورای امنیت پس از جنگ سرد در مقابل  جنگ داخلی کامبوج و اعزام نیرو به  سومالی اقدام به توسل به زور کرده است.

نل دوم عملیات حفظ صلح در کمک به  انتقالی نامیبیا آغاز شد.

شورای امنیت در قطعنامه ۵۹۸ با استناد ه  به ماده ۳۹ منشور اعلام نمود که در  مخاصمه بین ایران و عراق نقض صلح حادث شده است.

شورای امنیت تاکنون در چارچوب  دیپلماسی پیشگیرانه اقدام به اعزام  نیروهای پیشگیرنده به رواندا و اوگاندا کرده  است.

رابطه میان نهادهای بین المللی و  سازمانهای بین المللی رابطه

. در سال ۲۰۰۴ میلادی تعداد اعضای  اتحادیه اروپا به ۲۵ عضو رسید هم اکنون .  ۲۷ عضو دارد.

ماده ۲ بند ۷ منشور کشورها را از مداخله  در اموری که ذاتاً در صلاحیت داخلی  آنهاست منع می کند.

حق دفاع مشروع بعنوان یک حق ذاتی و  بنیادی در ماده ۱۵ اعلامیه حقوق بشر به  رسمیت شناخته شده است.

. نخستین اجتماع اروپائی از نوع فدرال در  اجتماع اقتصادی اروپا – اجتماع اروپائی .  انرژی اتمی و اجتماع اروپائی زغال و فولاد  پدید آمد.

بر طبق ماده ۲ بند ۶ منشور ملل متحد  کشورهایی که عضو سازمان ملل نیستن  مکلفند تا آنجا که برای حفظ صلح و امن  بین المللی ضروری است بر طبق مق  منشور اقدام کنند.

. آمریکا بر اساس قطعنامه های ۱۳۷۳ و  ۱۳۶۸ شورای امنیت اجازه یافت در قالب  مبارزه با تروریسم علیه افغانستان وارد  جنگ شود.

دیوان دادگستری برای صدور حکم برا  توافق طرفین دعوا عمل میکند.

ه پس از پایان جنگ سرد شورای امنیت بر  مبنای تفسیر وسیع از مفهوم صلح و امنیت  بین المللی عمل کرده است.

حکومتهای قیم محدود با نامحدود تلقی  شده اند.

اقدام نظامی علیه عراق در بحران کویت بر  مبنای امنیت دسته جمعی صورت گرفت.

در قطعنامه ۵۹۸ اعلام متجاوز پیش بینی  نشده است.

ه از بنیان گذاران جدید سیاست قدرت و  رئالیسم هانس مورگنتا است.

ایدئالیست ها معتقدند جنگهای بین المللی  تابع شرایط تاریخی و اوضاع و احوال  نامساعد بین المللی بوده اند.

. متخصصان برجسته تاریخ دیپلماسی بدنبال  علل یا ریشه یابی جنگ جهانی اول بوده اند.

سازمان بین المللی کار دارای نمایندگی سه  جانبه است.

مسائل مربوط به حقوق بشر به کمیته سوم  مجمع عمومی سازمان ملل ارجاع میشود.

کنفرانسهای لاهه برای اولین بار در تاریخ  سازمانهای بین المللی بر مبنای عضویت  جهانی و برابر تشکیل شدند.

پطروس غالی تنها دبیر کلی بوده که فقط  برای یک دوره این سمت را احراز کرده  است.

واقع گرایان عمدتاً محافظه کار – عینیت  گرا، محتاط و خرم اندیش اند و به روسهای  تاریخ احترام می گذارند.

. اولین مجمع عمومی کشورهای جهان بر  مبنای دومین کنفرانس لاهه صورت  پذیرفت.

. منشور ملل متحد تجلی ایدئولوژی  انترناسیونالیسم است.

۱۲ سال بعد از تجاوز عراق به ایران  پرزدکونیار در گزارشی در اجرای قطعنامه  ۵۹۸ بطور رسمی بعنوان متجاوز معرفی  شد.

دیوان کیفری یوگسلاوی یک نهاد موقتی  است.

یکی از اهداف در نهضت سازمان سازی  ایجاد نظم بین المللی است.

سازمانهای بین المللی به مثابه نیروی  تکمیلی اضطراری یا ویژه در مقام