مدرسان شریف
فصل اول
سیر تحول مطالعاتی در رشته روابط بین الملل
مفهوم سازی
رشته روابط بین الملل که روابط سیاسی اقتصادی و فرهنگی میان ملتها دولتها و تمامی مجموعه های خرد و کلان مرتبط به این دو اصل ملتها و دولتها) را مورد مطالعه قرار میدهد معرفتی است که بعد از جنگ جهانی اول به صورت مستقل و مجزا در نظام های دانشگاهی و علمی کشورهای مختلف مطرح شده است. این رشته با تأسیس کرسی روابط بین الملل در دانشگاه ویلز در سال ۱۹۱۹ برای اولین بار توانست خود را از علوم سیاسی و تاریخ سیاسی جدا سازد و به عنوان یک رشته مجزا و مستقل دانشگاهی مطرح شود. در واقع باید اشاره کرد که علت فقدان یک نظریه در روابط بین الملل قبل از جنگهای ناپلئونی و حتی بعد از آن حاکم بودن نوعی دیدگاه فلسفی و تاریخی در این رشته بود به عبارت دیگر، مطالعه و شناخت پدیده های بین المللی در چهارچوب رشته های علوم سیاسی تاریخ و تاریخ دیپلماسی انجام می گرفته است. هنگامی که افراد دانشمندان و دولتمردان می خواستند به خارج از مرزهای جغرافیایی کشور با محیط زندگی خود توجه کنند یا پدیده ای را مورد مطالعه قرار دهند و یا یک تصمیم بگیرند، عمدتاً در قالبهای سنتی و بر اساس تاریخ حقوق بین الملل و حقوق دیپلماتیک می اندیشیدند.
ک مثال : اصولاً یک عنصر …… در رفتارهای سیاسی وجود دارد که مانع هرگونه تحلیل نظری شده و عنصر نیز مانع از هر گونه درک تئوریک
یا نظری میشود.
(۳) وصفی – منطقی
پاسخ: گزینه «۲» علاوه بر حاکم بودن دیدگاه فلسفی دلیل دیگر عدم نظریه پردازی به ماهیت و ذات خود سیاست بر می گردد؛ اساساً یک عنصر منطقی
در رفتارهای سیاسی وجود دارد که مانع از هرگونه تحلیل نظری در این رشته شده و علاوه بر آن عنصر عارضی آن نیز مانع از هرگونه درک تئوریک می شود.
تا قبل از پایان جنگ جهانی دوم مطالعات مربوط به روابط بین الملل در قالب اندیشه ها و تفکرات سیاسی و همچنین تجزیه و تحلیل رویدادهای بین المللی بر اساس بررسیهای روزنامه ای و تاریخ نگاری انجام میگرفت و استمرار منظمی نداشت و هر یک از محققان بر مبنای زمینه های ذهنی و مطالعاتی خود به بررسی موضوعات روابط بین الملل می پرداختند. روابط بین الملل معمولاً قلمرو جداگانه مورخان روزنامه نگاران و گاه حقوقدانها و علمای اخلاق بود. وقوع جنگ جهانی اول زمینه های لازم را برای رشد دو مکتب توظهور آرمان گرایی و واقع گرایی فراهم کرد. در واقع باید گفت که علل وقوع جنگ چگونگی توقف آن و تحقق شرایط صلح بود که باعث شد دو مکتب فکری عمده در روابط بین الملل پدید آیند اما زمینه های فکری و تبیینی این دو نحله نیز متاثر از تاریخ روابط بین الملل و فلسفه سیاسی بود. در واقع طرفداران مکاتب مزبور عمدتاً بر اساس تفکرات کانت» و «هایز»، نظریات خود را ارائه می کردند. بدین ترتیب باید گفت که بعد از جنگ جهانی اول مجموعه اندیشه های پیشین اندیشه های فلسفی و رویدادهایی از جمله جنگ جهانی اول، محققان را به تجزیه و تحلیل جدیدی از سیاست بین الملل و روابط بین الملل واداشت. در ابتدای تأسیس این رشته، جو غالب با تفکر آرمان گرایی بود که از تفکرات افرادی چون کانت الهام گرفته بود. در واقع وقوع جنگ و تفکر در مورد جلوگیری از شروع دوباره آن باعث شد که اندیشمندان و سیاست گذاران با دخیل کردن مفهوم اخلاق و تعهد در قبال معاهدات و قراردادها در تفکرات خود سعی داشتند جنگ و شرایط جنگ را از بین ببرند و صلح را حفظ کنند. این اندیشمندان با الهام از نظریه صلح دائمی یا ابدی کانت، بر آن شدند تا دنیایی را ترسیم کنند که جنگ برای همیشه در آن از بین رفته باشد. در واقع تأکید بر اخلاقیات هنجارها، حقوق بین الملسل و لیبرالیسم از ویژگیهای اساسی آرمان گرایی بود.
فصل اول سیر تحول مطالعاتی در رشته روابط بین الملل
منابراین می توان گفت که مهم ترین علت به وجود آمدن رشته روابط بین الملل و به طور کلی نظریه پردازی در مورد روابط بین المال پاسخ گویی به این سؤال بود که چگونه میتوان از جنگ جلوگیری کرد و صلح را به وجود آورد؟ این سوال بنیادین پایه اولیه و اساسی تمام مکاتب فکری در روابط بین الملل شد. چرا که تأسیس رشته روابط بین الملل در سال ۱۹۱۹ به عنوان یک رشته آکادمیک و علمی بعد از جنگ جهانی اول و به منظور پاسخ گویی و اندیشیدن به این سوال قابل توضیح است.
علت اولیه فقدان یک نظریه در روابط بین الملل، حاکم بودن دیدگاه فلسفی تا پایان جنگ های نایل اونی در سیاست بین الملل بود آن نوع نظریه پردازی که بعد
از پایان جنگ دوم جهانی آغاز شد. بسیار انتزاعی است و جنبه غیر تاریخی دارد.
انچه تاریخ سیاست بین الملل را از یک نظریه متمایز می سازد. تنها شکل ظاهری آن است و نه جوهره آن اصولاً کار کرد تئوریک (نظری) یک نظریه روابط بین الملل به میزان بسیاری به محیط سیاسی ای بستگی دارد که نظریه در آن عمل می کنند.
نکته علت اصلی پررنگ تر شدن دیدگاه های هایز و کانت به عنوان دو فیلسوف در قالب تفکرات واقع گرایی و آرمان گرایی از نگاه فلسفی، حاکم شدن اندیشه های روابط بین الملل در فاصله دو جنگ جهانی بوده است.
ر مثال ۲ اولین گرمی روابط بین الملل در چه سالی تأسیس شد؟
۱۹۱۹ (۳)
ا پاسخ: گزینه «۳» اولین کرسی روابط بین الملل در سال ۱۹۱۹ در دانشگاه ویلز تأسیس شد. قبل از آن مطالعات بین المللی در چهارچوب تاریخ دیپلماسی فلسفه و حقوق بود.
این مطالعات بعد از جنگ جهانی اول دارای چند اشکال اساسی بود که باعث میشد تفکرات در قالبهای فلسفی و سنتی خود باقی بماند و شاهد ورود نظریه پردازی علمی نباشیم
ا نبود یک روش مشخص و سیستماتیک در مطالعات ۲ نبود اصول و قوانین کلی در تفکرات خود ناتوانی در تشخیص متغیرهای گوناگون و ارتباط دهی بین متغیرها ۴ پرداختن به مسائل توصیفی – تاریخی در سیاست بین الملل و نبود تحلیل رویدادها ۵ بررسی زمینه رویدادهای جاری بین المللی و تبیین و تشریح علل وقوع جنگ و چگونگی ایجاد صلح از نگاه اخلاقی کانتی ۷ عدم وجود مبانی و پایه های علمی که باید یک نظریه علمی داشته باشد. تحلیل مسائل جاری بین المللی – کم توجهی به شبیه سازیها ۱۰ کوشش اندک در دستیابی به اصول کلی در روابط بین الملل
نبود مبانی علمی نظریه پردازی در اندیشه متفکران سنت گرا و ناتوانی آنها در تبیین و تحلیل رفتار دولتها در صحنه سیاست بین الملل، موجب شد که محققان به اتخاذ روشهای علمی روی آورند. از آنجا که فکر غالب در دوره بین جنگ تفکر آرمان گرایی بود ناتوانی آنها در تبیین رویدادها و پیش بینی آینده که منجر به وقوع جنگ جهانی دوم شد متفکران را بر آن داشت که یک روش علمی اتخاذ کنند. به طور کلی در روش علمی سه ویژگی توصیف تبیین و پیش بینی وجود دارد که روش سنت گراها فاقد این ویژگی ها بود.
مشکلات بررسی علمی روابط بین الملل -۱ ناهمگونی جامعه بین المللی – تعدد متغیرها – وجود بازیگران غیر حکومتی ۴ دگرگونی در شرایط مقتضیات بین المللی د کمیت نا پذیری عوامل کیفی ۶ در اختیار نداشتن اطلاعات محرمانه
ک مثال : وجه غالب تفکرات در حد فاصل جنگ جهانی کدام یک از نحله های فکری بود؟
(۳) رفتارگرایی
پاسخ: گزینه «۲» آرمان گرایی با تأکید بر اصول اخلاقی تشویق دولتها به انجام تعهدات بین المللی و تأکید بر خلع سلاح عمومی، وجه غالب تفه دوره بین دو جنگ جهانی بود.
ه مثال :۴ آرمان گرایی بین دو جنگ جهانی ملهم (برگرفته از اندیشه های فلسفی کدام اندیشمند بود؟
(۱) گروسیوس
پاسخ: گزینه «۴» امانوئل کانت با نظریه «صلح ابدی خود مبنای فکری آرمان گرایان را شکل داد آرمان گرایان تأکید زیادی بر تداوم صلح داشت.
ک مثال ۵: کدام یک از گزینه های زیر در مورد دلیل ناتوانی آرمان گرایان (سنت گرایان در تحلیل رفتار دولت ها نادرست است؟ (۲) عدم تأکید بر پیش بینی پذیر بودن تحلیل ها
(۴) وجود یک روش شناسی تبیینی و علمی در تحلیل رفتار دولت ها
پاسخ: گزینه «۲» آرمان گرایان فاقد روش شناسی خاصی بودند و به طور کلی بر روشهای عملی و نظریه پردازی علمی تأکید نمی کردند، بلکه صرفاً تکیه خود را بر مشاهدات تاریخی و فلسفی بنا نهاده بودند. چون ناتوانی آرمان گرایان مورد سؤال قرار گرفته و گزینه نادرست مدنظر است. بنابر این گزینه ۲ صحیح است.
در اینجا لازم است اشاره ای به نظم بین المللی حاکم داشته باشیم که نظریه پردازیهای روابط بین الملل را تحت تأثیر قرار داد. نظم بین المللی حاضر، حاصل قراردادی است که در سال ۱۶۴۸ پس از جنگهای سی ساله مذهبی در اروپا شکل گرفت و پیامد آن به وجود آمدن دولت ملی است. دولت ملی که دارای چهار ویژگی حاکمیت سرزمین حکومت و مردم است در گوهر و ذات خود ماهیتی آنارشیک دارد کم و کیف جمعیت از لحاظ حقوقی تأثیری در ایجاد دولت ندارد. از لحاظ حقوقی وسعت سرزمین شرط تشکیل دولت به حساب نمی آید در نظام داخلی اتخاذ تصمیمات و اجرای آنها به دست نهادها و دستگاه های گوناگون به دلیل وجود عنصر حاکمیت محقق میشود. عناصر تشکیل دهنده دولت یک کل تجزیه ناپذیر است و کاستی در هر یک از عناصر چهارگانه موقعیت دولت را به عنوان یک واحد سیاسی خدشه دار میکند. در این نظم اعمال حاکمیت در داخل کشور مبنایی حقوقی و در خارج از کشور بعدی سیاسی دارد. در نظم بین المللی مرزها تثبیت و صحنه داخل و خارج کاملاً از هم جدا میشوند. از سوی دیگر ظهور امپریالیسم نیز از همین نظام نشئت گرفته است که دولتها را وادار به واکنش در مقابل کشورهای امپریالیستی میکند. موج استقلال طلبی و ایجاد روحیه ناسیونالیسم در کشورهای مختلف نیز از جمله نتایج نظام حاکم وستفالیایی است. این موج استقلال طلبی و ناسیونالیسم از سالهای ۱۸۴۰ و ۱۸۵۰ سر برآورد و نمونه بارز آن موج جمهوری خواهی در کشورهای اروپایی بود. اما ناسیونالیسم برآمده در دهه های ۳۰ و ۴۰ قرن بیستم در اروپا که نمونه بارز آن در ایتالیا و آلمان فاشیسم و نازیسم رخ داد دارای ویژگی منحصر به فردی نسبت به موج اول بود و آن عبارت است از تهاجمی و تعرضی بودن آن
در کنار نظام وستفالیایی برآمده از این معاهده در سال ۱۶۴۸ که دولت ملی برآیند آن بود نظام امپراطوری وجود داشت که بر سلطه جویی در بعد خارجی تأکید دارد. آنها منافع خود را با فدا کردن منافع دیگران کسب می کنند.
آثار عهدنامه صلح وستغالی عبارت اند از ظهور واحدهای مستقل جدید توجه بیشتر به حقوق بین الملل برقراری موازنه قدرت و تقویت سیستم امنیت دسته جمعی این روند پس از وقوع انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ تکمیل شد.
اشکال استعمار
۱ منطقه نفوذ سرزمینی که به دست دو یا چند قدرت خارجی به صورت حوزه های نفوذ تقسیم میشود و هر یک از قدرت ها در حوزه دیگری دخالت نمیکند مانند ایران که بین انگلیس و روسیه به صورت مناطق نفوذ تقسیم شد.
تحت الحمایه بودن تقسیم صلاحیتهای اداره یک سرزمین به طور ناساوی میان دو کشور مانند تحت الحمایه بودن مصر توسط انگلیس (بریتانیا)
کند و مینیوم اداره یک سرزمین به طور مشترک به دست چند کشور مانند مجمع الجزایر هیبرید که توسط انگلیس و فرانسه اداره میشد.
کاپیتولاسیون رفتار با بیگانگان طبق قوانین کشور خودشان و نه بر طبق قوانین کشوری که در آن مقیم هستند.
ه قیمومیت سرزمینهایی که بعد از جنگ جهانی اول و با اجازه جامعه ملل و توسط انگلیس و فرانسه اداره میشدند که بعد از جنگ جهانی دوم تحت نظارت سازمان ملل درآمدند.
مطالعه روابط بین الملل بعد از جنگ جهانی دوم
ناتوانی سنت گرایان در تحلیل و تبیین رفتار دولتها در سطح بین المللی که منجر به وقوع جنگ جهانی دوم شد محققان و اندیشمندان روابط بین الملل را بر آن داشت تا رهیافت و روشی علمی را در بررسی تعاملات و روابط میان دولتها اتخاذ کنند. به عبارت دیگر اندیشمندان به این نتیجه رسیدند که توصیف محض در روابط بین الملل نمیتواند آینده روابط بین الملل و رفتار دولتها را پیش بینی کند بنابراین با اتخاذ رهیافت علمی و جهت گیری در راستای ایجاد یک نظریه علمی با ویژگیهای مشخص آن سعی کردند با تغییر روش شناختی خود رشته روابط بین الملل را از حالت تاریخی و توصیفی صرف – که نوعی سکون نیز در آن مشاهده میشد . در آورند و با وارد کردن روش علمی در تحلیل پدیده ها به آن نوعی پویایی ببخشند.
ک مثال و ارزشهای سیاسی در روابط بین الملل دارای ویژگی —
(۳) تاسیسی
پاسخ: گزینه «۲» در روابط بین الملل تلاش بر این است که قانونمندیهای رفتاری میان بازیگران درک شود. بنابراین ارزشهای سیاسی، اصولی هستند که ویژگی پسینی دارند در کنار این ارزشها ارزشهای دیگری نیز وجود دارد که ویژگی پیشینی دارند ارزشهای تاسیسی یکی از این ارزش ها هستند که به موجب قرارداد تأسیس در مورد رژیم های مختلف مطرح میشوند.
اما سؤال مهم این است که چرا رشته روابط بین الملل تا دوره بعد از جنگ جهانی دوم به صورت علمی مورد بررسی و مطالعه قرار نمی گرفت. در واقع با وجود اینکه رشته های دیگری چون جامعه شناسی و روان شناسی همواره به صورت علمی مورد مطالعه قرار می گرفتند. رشته روابط بین الملل همچنان به صورت سنتی مطالعه میشد. به عبارت دیگر علت تاخیر در ورود یک نظریه علمی در روابط بین الملل این دیدگاه بود که انسان قادر به تغییر و دگرگونی در روابط بین الملل میان ملتها نیست. اینگونه تفکر تفاوت فاحشی با این دیدگاه داشت که در روابط میان ملت ها دولت ها و انسان ها چنان توانایی و ظرفیتی دارند که میتوانند روابط موجود را به نفع خویش دگرگون سازند. بدین ترتیب این تصور که روابط موجود میان دولت ها بر اساس اراده انسان ها ایجاد شده و آنها قادر به کنترل تغییر و اصلاح آن هستند، زمینه مناسبی را برای نظریه پردازی در روابط بین الملل فراهم می آورد. دلیل دوم فقدان تفکر علمی و سیستماتیک برای شناخت و درک تئوریک و عینی روابط بین الملل است غلبه نگاه به سیاست (قدرت) به عنوان رفتار شیطانی و موضع گیری منفی نسبت به اهداف کشورها در سیاست خارجی مانع از به وجود آمدن امکانات ذهنی لازم برای ایجاد بسترهای مناسب نظری در رشته روابط بین الملل بود. سومین دلیل به مبهم بودن و تکرار ناپذیری رویدادهای بین المللی بر می گردد. بسیاری از رویدادهای بین المللی منحصر به فرد هستند و نمیتوان یک رابطه منطقی میان آنها به وجود آورد. اصولاً نظریه پردازی حاصل ایجاد یک ارتباط منطقی میان رویدادهای بین المللی است و عدم کشف این ارتباط منطقی مانع از نظریه پردازی در رشته روابط بین الملل شد.
نکته ۲ از دلایل دیگر علمی شدن مطالعه روابط بین الملل بعد از جنگ جهانی دوم حاکم شدن دیدگاه رفتار گرایی در دهه ۵۰ و ۶۰ بر عرصه مطالعات علوم انسانی بود که منجر به ورود اندیشه های رفتار گرایی در حوزه روابط بین الملل شد.
بدین ترتیب پس از جنگ جهانی دوم مطالعات علمی در روابط بین الملل رونق گرفت و نظریه پردازی وارد حوزه روابط بین الملل شد. به طور کلی نظریه ها نوعی نظم ذهنی در روابط بین الملل به وجود می آورد و ما را قادر میسازد تا رویدادهای پراکنده کنونی و گذشته را مفهوم سازی کنیم و از طریق ایجاد یک ارتباط منطقی میان پدیده ها و با تحلیل گزاره های موجود بتوانیم آینده را پیش بینی کنیم این ظرفیت در نظریه ها وجود دارد تا بتوان با پدیده های گوناگون به صورت منسجم و منطقی برخورد کرد. در واقع باید اذعان کرد که نظریه دارای دو عنصر تحلیلی و سنتزی است. در اینجا مقصود از تحلیل شکافتن موضوع و جدا کردن موضوعات و پدیده ها از یکدیگر است و مراد از سنتز دوباره سوار کردن و کنار هم گذاردن اجزا و پدیده ها در یک مجموعه معنادار است که میتواند شکل دهنده یک نظریه علمی در روابط بین الملل باشد. در واقع با مطالعات ذهن گرایانه پس از جنگ جهانی دوم شاهد نگرش کلیشه ای به روابط دولتها هستیم در اینجا لازم است بین نظریه علمی در روابط بین الملل با حقوق بین الملل نوعی تفاوت قائل شویم؛ آنچه در حقوق بین الملل مدنظر قرار میگیرد بایدها و نبایدها است زیرا حقوق مبتنی بر ارزشها و هنجارهاست اما در عرصه روابط بین الملل با هستها و نیست ها سروکار داریم و تصمیم گیرندگان بر اساس آنها تصمیم گیری میکنند از سوی دیگر مطالعات افرادی چون را پوپورت و بولدینگ سبب شد تا میان متخصصین روابط بین الملل و مردم شناسان ارتباط ایجاد شود.
ک مثال : نظریه علمی از چه برهه ای وارد مطالعات روابط بین الملل شد؟
(۱) بعد از جنگ جهانی اول
پاسخ: گزینه «۲» محققان روابط بین الملل بعد از جنگ جهانی دوم با اتخاذ یک رهیافت علمی و جهت گیری در راستای ایجاد یک نظریه علمی رشته روابط بین الملل را از حالت توصیفی در آوردند و به آن جنبه علمی دادند.
ما نظریه پردازی در رشته روابط بین الملل چند مشکل عمده داشت و آن اینکه بر خلاف علوم دقیقه که پدیده ها و متغیرهای آن اموری ثابت هستند. پدیده هایی که ک نظریه پرداز روابط بین الملل با آن روبه روست واحدهای سیاسی رسمی و غیر رسمی متشکل از انسانهایی هستند که عوامل گوناگونی در تصمیم گیری آنها نیل است. بنابراین بر خلاف علوم دقیقه دانشمند روابط بین الملل نمیتواند تمام متغیرهای دخیل در یک پدیده را استخراج کند و روابط آنها را به ت بسنجد. یکی دیگر از مشکلات نظریه پردازی در روابط بین الملل به کیفی بودن بسیاری از پدیده ها بر می گردد. در روابط بین الملل بر خلاف علوم دقیقه چون یک شیمی و – که دانشمندان با متغیرها و پدیده های کمی سر و کار دارند دانشمند روابط بین الملل با پدیده هایی روبه روست که اولاً حاصل اقدامات ذهن ی است و ثانیاً امکان تبدیل این پدیده های کیفی و مطالعه کمی آنها وجود ندارد. مثلاً عناصری چون منافع ملی ایدئولوژی مشروعیت سیاسی و – را نمی توان ورت کمی بررسی کرد. مشکل دیگر نظریه پردازی در روابط بین الملل عدم امکان شناسایی تمام متغیرهای دخیل در یک رویداد و پدیده است و بنابراین ها نسبی است و قطعیت ندارد. ممکن است متغیرهایی در تحلیل مسائل دخیل باشند که امکان شناسایی آنها به دست فرد تحلیل گر وجود نداشته باشد. بین وجود متغیرهای گوناگون و نشناختن دقیق آنها و دشواری تمایز بین متغیرهای مستقل و وابسته از یکدیگر و سرانجام دشواری تشخیص علت ها از با همگی از مسائلی است که دانشمند روابط بین الملل را در تبیین و تحلیل روابط میان پدیده ها با مشکلات عدیده ای روبه رو می کنند.
مشکل عمده دیگر این است که دانشمند روابط بین الملل با زمینه های ذهنی تاریخی و فرهنگی اش وارد عرصه نظریه پردازی می شود. همچنین تفسیرها و تحلیل هایی که ارائه می شود در چهارچوبهای تاریخی فرهنگی و ذهنی خود دانشمند امکان پذیر است. در واقع دانشمند از نگاه خود که دارای پس زمینه های زبانی قومیتی و فرهنگی است به تحلیل می پردازد و بنابراین بخشی از انتخابها و تحلیل های او ناشی از تحصیات وی است. بر این اساس، ما نمی توانیم درک درستی از رشته روابط بین الملل داشته باشیم. در واقع این رشته خنثی و بی طرف نیست بلکه مبتنی بر مفروضات خاصی است که محصول زمینه های ذهنی است. نکته ۳ ورود عناصر مربوط به علوم دقیقه منحصر به حوزه روابط بین الملل نیست و در رشته های دیگر علوم انسانی نیز محل منازعه و جدال بوده است. ابطال گرایی پویری واکنشی به تمام این مجادلات بود. پوپر معتقد بود که نظریه علمی تا زمانی معتبر است که توسط نظریه ای دیگر به چالش کشیده نشده باشد.
ک مثال : کدام یک از گزینه های زیر از مشکلات نظریه پردازی علمی در روابط بین الملل نیست؟
(۱) ناتوانی محقق روابط بین الملل در ایجاد یک ارتباط منطقی میان پدیده ها و پیش بینی آینده
(۲) تبدیل ناپذیری پدیده های کیفی به کمی
(۳) وجود میزانی از تعصبات قومی زبانی و فرهنگی در تحلیلهای محقق روابط بین الملل
(۴) عدم امکان شناسایی تمام متغیرهای دخیل در یک پدیده
پاسخ: گزینه «۱» سه گزینه دیگر از مشکلات موجود در نظریه پردازی علمی است. اما در گزینه ۱ محقق روابط بین الملل با ورود عنصر نظریه پردازی در این رشته خود را قادر میسازد تا با ایجاد یک ارتباط منطقی میان پدیده بتواند در ابتدا با توصیف و تبیین آنها آینده را نیز پیش بینی کند.
با وجود مشکلاتی که برای نظریه پردازی در رشته روابط بین الملل برشمردیم نظریه پردازی از جنگ جهانی دوم به بعد وارد حوزه مطالعاتی روابط بین الملل شد اولین شخصی که چهارچوبهای نظری و تئوریک را وارد رشته روابط بین الملل کرد هانس جی مورگنتا بود. او با تدوین نظریه واقع گرایی توانست یک نظریه منطقی و منسجم درونی از رفتار دولتهای ملی ارائه دهد. نظریه واقع گرایی وی تقریباً دو دهه در مرکز توجه نظریه پردازان بود و تاکنون که نزدیک به شش دهه از انتشار آن میگذرد همچنان موضوع بحث محافل علمی است. مورگنتا با تدوین کتاب سیاست میان ملت ها در دهه ۱۹۵۰ توانست با تبیین واقعیتهای سیاست بین الملل و دخیل کردن اصول علمی در تحلیل پدیده های بین المللی یک نظریه جامع و منطقی ارائه دهد که بتواند سیاست بین الملل را تحلیل کند. بنابراین میتوان مورگنتا را پدر علم روابط بین الملل دانست. اندیشمندان قبل از وی صرفاً به تحلیل تاریخی و فلسفی رویدادها و پدیده های بین المللی مبادرت می ورزیدند اما مورگنتا توانست با رویکردی واقع گرایانه و با دخیل کردن اصول روش علمی نظریه پردازی، به تبیین پدیده ها بپردازد و نظریه مبسوطی در این زمینه ارائه دهد.
با این تفاسیر می توان گفت که واقع گرایی اولین نظریه علمی در روابط بین الملل است. البته شایان ذکر است که د در اواخر دهه ۱۹۷۰ کنت کنت والنز با تدوین کتاب نظریه سیاست بین الملل توانست ضمن تکمیل نظریه واقع گرایی مورگنتا بر جنبه های پوزیتیویستی و اثبات گرایانه نظریه واقع گرایی تاکید کند و با برجسته ساختن نقش ساختار بین الملل نظریه نو واقع گرایی را تدوین کند.
ک مثال : عناصر نظریه پردازی علمی در روابط بین الملل چیست؟
(۲) تشریح و تبیین
(۴) توصیف تبیین و پیش بینی
پاسخ: گزینه «۴» توصیف تبیین و قابل پیش بینی بودن سه ویژگی نظریه پردازی علمی است. در واقع کار کرد نظریه این است که با توصیف و تبیین پدیده های گوناگون بتواند به نوعی آینده را نیز پیش بینی کند.
که مثال ۱۰: اولین دانشمند روابط بین الملل که توانست نظریه پردازی علمی را وارد رشته روابط بین الملل کند چه کسی بود و این اتفاق در چه دههای رخ داد؟
(۱) ای اچ کار ۱۹۴۰
) هانس جی مورگنتا ۱۹۵۰ پاسخ: گزینه «۳» مورکنتا در دهه ۱۹۵۰ با تدوین کتاب هسیاست میان ملتهای توانست عنصر منطقی و علمی نظریه را وارد مطالعات خود کند. در واقع وی توانست با ارائه یک تبیین منطقی و دارای انسجام علمی نظریه را وارد مطالعات خود کند.
سطوح تحلیل در روابط بین الملل

محقق روابط بین الملل برای نظریه پردازی و تبیین نظری پدیده و رویدادهای بین المللی نیازمند اتخاذ یک سطح برای تحلیل و تبیین پدیده های بین المللی است. در واقع سطح تحلیل نقطه آغاز و کلیدی نظریه پردازی علمی به شمار می رود. محقق روابط بین الملل با اتخاذ یک سطح تحلیل می تواند به نتایج متفاوتی برسد. اما برای مطالعه روابط و پدیده های بین المللی میتوان انواع مختلفی از سطوح تحلیل را طبقه بندی کرد متداول ترین روش مطالعه روابط بین الملل تقسیم بندی سطوح تحلیل به سه سطح فردی داخلی (دولت) و بین المللی است. روشهای دیگری چون اتخاذ دو سطح خرد و کلان نیز وجود دارد. مثلاً دیوید سینگر بر تمایز دو سطح تحلیل خرد و کلان تأکید میکند در حالی که کنت والتز به سطوح فرد دولت و نظام بین الملل اشاره می کنند.
مثال :۱۱ دیوید سینگر در مطالعات خود از چه سطوح تحلیلی استفاده می کند؟
(۴) فرد دولت و نظام بین الملل
پاسخ: گزینه «۲» نظریه پردازان مختلف برای تحلیل خود سطوح تحلیل متفاوتی را به کار می بندند. سینگر با اتخاذ دو سطح تحلیل خرد کلان پدیده های بین المللی را در آن چهار چوب تحلیل می کرد. از نظر وی سطح تحلیل خرد بر ویژگیها و توانایی های فردی هر دولت ملی تأکید می کند و سطح تحلیل به محدودیتهای سیستماتیک نظام بین الملل اشاره دارد.
در واقع باید گفت که نظریه پرداز روابط بین الملل با اتخاذ یکی از سطوح تحلیل فرد، دولت و نظام بین الملل یا خرد کلان) پدیده های بین المللی را در آن چهارچوب بررسی و تحلیل میکند. مثلاً والتز با اولویت قرار دادن سطح تحلیل نظام بین الملل تمام رفتارها و کنشهای بازیگران و دولت ها را در صحنه بین المللی بر اساس تحلیل کلان محور نظام بررسی میکند والتز در جایی میگوید این ساختار آنارشیک نظام بین الملل است که باعث می شود دولت ها در چهار چوب آن دست به خودیاری self help) بزنند و بدین ترتیب معمای امنیت security dilemma) بین دولتها به وجود می آید. در واقع ایجاد معمای امنیت نشان دهنده عدم قطعیت میان بازیگران است. او در مورد علل بروز جنگ در سیاست بین الملل نیز سه سطح تحلیل را مورد توجه قرار داده که در میان آنها نیز اولویت را به سطح نظام میدهد. از نظر وی سه سطح تحلیل که باعث بروز جنگ در سیاست بین الملل است. عبارت اند از: طبیعت افراد سطح تحلیل فردی ماهیت دولتها سطح تحلیل (دولتی) و ماهیت نظام بین الملل سطح تحلیل نظام محور از نظر وی هدف تحلیل سیاست بین الملل، مبارزه بر سر قدرت و امنیت به دست دولتها در یک نظام بین الملل آنارشیک است.
ک مثال ۱۲ والتز در تحلیل خود از سیاست بین الملل بر کدام یک از سطوح تحلیل اولویت قائل میشود؟
(۴) نظام بین الملل
پاسخ: گزینه «۴» کنت والتز، واضع نظریه نو واقع گرایی از سه سطح تحلیل فرد دولت و نظام بین الملل استفاده می کند و در این میان اولویت را به سطح نظام بین الملل میدهد از دیدگاه وی این ساختار نظام بین الملل است که رفتار بازیگران دولت – ملتها را تعیین می می کند. ساختار به دلیل آنارشیک بودن چهارچوبهای خاصی را برای رفتار دولتها تعیین میکند که یکی از این چهارچوبها اصل خودیاری است. در واقع به دلیل آنارشیک بودن نظام بین الملل دولتها صرفاً به تواناییهای خود تکیه میکنند و از این روست که همکاری از دیدگاه والتز در نظام بین الملل مفهوم خاصی ندارد.
روش دیگری که در تحلیل سیاست بین الملل اتخاذ میشود دو سطح تحلیل خرد و کلان است. مهمترین نظریه پردازی که این روش را اتخاذ کرد دیوید سینگر است. از نظر وی تحلیل خرد بر ویژگیها و تواناییهای فردی هر دولت ملی تأکید میکند و با استفاده از این سطح تحلیل به این نتیجه می رسد که می توان با تأکید بر ویژگیها و تواناییهای دولتهای ملی تأثیر گذاری آنها بر رفتار کشورهای دیگر را بررسی کرد. سینگر با نادیده گرفتن سطح تحلیل فردی ویژگی های رهبران و تصمیم گیران صرفاً بر توانایی دولت ملی به عنوان سطح تحلیل خرد و بر محدودیتهای ساختاری به عنوان سطح تحلیل کلان تکیه می کند.
سطح تحلیل کلان در تقسیم بندی سینگر ناظر بر ویژگیهای جبرگرایی سیستم بین المللی است. از این منظر سیستم بین المللی با محدودیت های ساختاری که برای آن لحاظ شده و با نادیده گرفتن ویژگیهای دولتها نوعی محدودیت و محذوریت را بر رفتار دولتها منصور است و هیچ گونه نقش مستقلی را برای دولتها قائل نیست سطح تحلیل کلان سینگر را میتوان با سطح تحلیل نظام بین الملل کنت والتز هم پایه دانست.
سطوح تحلیل دیگری غیر از سطح تحلیل سینگر و والتز در مطالعه و نظریه پردازی روابط بین الملل وجود دارد؛ از جمله میتوان به سطوح پنج گانه تحلیل پاتریک مورگان نیز اشاره کرد. از نظر وی هر یک از پنج سطح تحلیل زاویه دید خاصی به نظریه پرداز و محقق روابط بین الملل می دهد. این سطوح عبارت اند از سطح فردی سطح نهادهای تصمیم گیری سطح ملی، سطح تحلیل مجموعه های منطقه ای و سطح تحلیل نظام های بین الملل
سطح تحلیل فردی آثار خاصی بر روابط بین الملل دارد، چنانچه محقق روابط بین الملل از این سطح برای تحلیل و نظریه پردازی استفاده کند، باید بر شخصیت و ویژگیهای رفتاری افراد تصمیم گیرنده و رهبران سیاسی و به طور کلی به روانشناسی سیاسی رهبران تأکید کند. این سطح تحلیل بیشتر برای تحلیل سیاست خارجی کشورهای جنوب به کار میرود زیرا نحوه تصمیم گیری در این کشورها شخص محور است و تصمیم گیرنده نهاد و سازمانهای دموکراتیک نیست بلکه خود فرد رئیس دولت است. این مسئله ناشی از عدم نهادینه شدن الگوها و اصول دموکراسی در این کشورهاست. بر عکس در کشورهای غربی با شمال که اصول دموکراسی در آنها نهادینه شده است. معمولاً تصمیمات از طریق یک نهاد دموکراتیک اتخاذ می شود. شخص تصمیم گیرنده یا رئیس دولت در این نظام ها در چهارچوب نهاد تصمیم گیر قابل بررسی است.
سطح دومی که مورگان به آن اشاره میکند نهادهای تصمیم گیرنده است. از نظر وی نوع نهادها و کارکرد آنها در کیفیت تصمیم گیری کشور بسیار مهم است. مثلاً در کشورهای اقتدار گرا که نقش نهادهایی چون پلیس نیروهای امنیتی و انتظامی برجسته تر از نهادهای دیگر است سیاست خارجی که تدوین می شود معمولاً رویکرد تهاجمی دارد و محیط بین المللی را همواره تهدیدزا خواهد دید. برعکس در کشورهای دموکراتیک که نقش نهادهای سیاسی مدنی، اقتصادی و تکنولوژیک مهم تر است. سیاست خارجی که برآیند تصمیم گیری این نهادها خواهد بود. معمولاً رویکردی تعاملی و مبتنی بر همکاری را خواهد داشت.
سطح تحلیل ملی که مورگان به آن اشاره دارد بر ویژگیهای ملی هم مانند نوع نظام سیاسی کشور تأکید میکند در واقع داشتن نظام سیاسی دموکراتیک باعث میشود که سیاست خارجی آنها نیز مبتنی بر اصول دموکراتیک باشد. این سطح تحلیل صرفاً بر ویژگیهای ملی تأکید میکند و اهمیتی به نظام بین الملل نمی دهد.
سطح تحلیل منطقه ای نیز در برگیرنده الگوهای رفتار جمعی از کشورهای یک منطقه است مثلاً الگوی رفتاری کشورهای عرب حوزه خلیج فارس تا حد زیادی با الگوی رفتاری کشورهای عضو اتحادیه اروپا متفاوت است.
نکته : نظریه فره ایزدی در ادبیات مشرق زمین که به پادشاه اطلاق میشد نشان دهنده میزان نهادینگی قدرت فرد در تصمیم گیری های سیاسی در کشورهای جهان سوم است. البته این موضوع در میان کشورها دارای درجات مختلفی از نهادینگی است.
ک مثال ۱۳ نظریه تصمیم گیری آلیسون چه نوع سطح تحلیلی را مبنا قرار داده است؟
(۳) نظام بین الملل
پاسخ: گزینه «۲» نظریه تصمیم گیری گراهام آلیسون نمونه ای از نظریاتی است که سطح تحلیل خود را مبتنی بر فرد گذاشته است. بر پایه نظریه وی بررسی رفتار دولتها بر پایه ارزیابی تصمیماتی است که سیاست گذاران در زمینه های مختلف اتخاذ می کنند.
البته آلیسون در تحلیل خود بر نهادهای تصمیم گیر نیز تأکید میکند وی در نظریه تصمیم گیری خود علاوه بر فرد بر نهادهای تصمیم گیرنده همچون گروه ها، نهادها و دستگاههای تصمیم گیرنده نیز تأکید دارد. در واقع وی تصمیمات و اقدامات سیاست خارجی را برآیند تعامل میان افراد و سازمان های تصمیم گیرنده می داند.
ک مثال :۱۴ نظریه جامعه امن آدلر و بارنت در چهارچوب کدام یک از سطوح تحلیل مورگان قرار دارند؟
(۴) نظام بین الملل
پاسخ: گزینه «۳» نظریات مبتنی بر مجموعه های امنیتی منطقه ای باری بوزان یا نظریه جوامع امن آدار و بارنت بر سطح تحلیل منطقه ای تأکید البته باید گفت که الگوهای رفتاری در یک منطقه قابل تری به مناطق دیگر است. مثلاً آدلر و بارنت بات تشریح جوامع امن معتقدند قواعد و هنجارهای یک منطقه که یک جامعه امن را شکل دادند میتواند به مناطق دیگر نیز سرایت کند.
سطح تحلیل بین المللی آخرین سطحی است که پاتریک مورگان به آن اشاره میکند. این سطح با تشابهات زیادی که با سطح تحلیل نظام بین المللی کنت والشر یا سینگر دارد. بر محدودیتهای ساختار بین المللی بر رفتار و جایگاه دولتی اشاره دارد. مثلاً با تغییر ساختار نظام بین المللی از موازنه قوا به دو قطبی منعطف و سلسله مراتبی جایگاه و نقش کشورهای اصلی به سرعت تغییر میکند. ویژگی منحصر به فرد این سطوح تحلیل توجه نکردن به سطوح تحلیل دیگر از جمله ویژگی های ملی است. در واقع در این سطح تحلیل تمام رفتارهای بازیگران در چهارچوب ساختار نظام بین المللی به عنوان الگوی جهت دهنده رفتارها قابل تبیین است. همچنین ویژگی دیگر این سطح تأکید بر قدرتهای بزرگ و قاتل نشدن نقشی برجسته برای قدرتهای متوسط و کوچک است.
کی مثال ۱۵: سطوح پنج گانه تحلیل، فردی، نهادهای تصمیم گیری سطح ملی مجموعه های منطقه ای و نظام بین المللی) توسط چه کسی به کار برده می شود؟
(۳) مورگان
پاسخ: گزینه «۲» مورگان با کاربرد سطوح تحلیل پنج گانه مزبور، مطالعات خود را آغاز می کند. مورگان با اشاره به سطوح تحلیل نهادهای تصمیم گیری و الگوهای منطقه ای به نوعی به سطوح تحلیل فروملی و فراملی اشاره دارد، مسئله ای که نظریه پردازان دیگر از جمله والتز از آن غافل بودند.
مسئله دیگر که ارتباط تنگاتنگی با بحث سطوح تحلیل دارد مسئله ساختار کارگزار است. مقوله مزبور درصدد پاسخگویی به این پرسش است که چگونه می توان به بهترین وجه رابطه میان بازیگران دولتی و نظام بین المللی را مفهوم سازی کرد؟ در واقع مسئله این است که کارگزار چگونه به ساختار و نیز عکس این جریان ساختار به کارگزار ارتباط می یابد؟ اصولاً چنین سؤالی به دست الکساندر وقت در نقد نظریه ساختارگرای تو واقع گرایی کنت والتز مطرح شد. از نظر ونت، تقلیل روابط بین الملل در حد کارگزاری دولتها آن گونه که تو واقع گرایان عمل میکنند با تأکید بر ساختارهایی که از طریق نظام سرمایه داری جهانی ( به صورتی که نظریه نظام جهانی والرشتاین مطرح میکند به وجود می آیند عملاً باعث نقصان فهم ما از ویژگی این گونه واحدها و نیز تعامل آنها میشود. از نظر ونت بهترین رویکرد که میتواند توضیح دهنده روابط بین الملل باشد تمرکز بر وابستگی متقابل و تعامل میان کارگزاران و ساختارها در روابط بین الملل است. البته نقدی که ونت به مسئله ساختار کارگزار از نگاه والتز مطرح میکند این است که این تحلیل فضای اندکی را برای دگرگونی نظام به دست خود بازیگران بر جای میگذارد.
ک مثال :۱۶ ونت در تحلیل خود از رابطه ساختار – کارگزار بر چه نوعی از روابط میان این دو مقوله تأکید می کند؟
(۱) اولویت با ساختار است.
(۴) رابطه ساختار و کارگزار تعاملی است.
پاسخ: گزینه «۴» ونت با ابداع نظریه اجتماعی روابط بین الملل، تحلیل سیاست بین الملل را از منظری سازه انگارانه بررسی می کند. از نظر وی، دو سطح تحلیل ساختار و کارگزار در روابط بین الملل وجود دارد که از منظر وی میتوان نوعی وابستگی متقابل را بین آنها در نظر گرفت.
روش تحلیل در روابط بین الملل
پیچیدگی های محیط بین المللی که مراحل صعودی خود را در قرن بیستم می کرد خود به اهمیت رشته روابط بین الملل به عنوان یکی از شاخه های علوم سیاسی و همچنین به روشهای تحلیل محیط بین المللی جلوه ای نوین بخشید. در واقع رشته روابط بین الملل به تناسب افزایش مصادیق و الگوهای ارتباطی و فکری میان دولت ها و ملتها اهمیت پیدا کرد و زمینه های تجزیه موضوعی و گسترش عملکرد آن فراهم شده است. از ا آنجا که پدیده های ا این را رشته با ا وسیع شدن ارتباطات افزایش می یابد طبیعی است که با توجه به تحولات سریع قرون جدید نسبت به سیر کند و طولانی تحولات در قرون قدیم، شناخت و مطالعه روابط بین الملل نیز گسترده تر و پیچیده تر شده است. در این بخش به روشهای تحلیل و مطالعه روابط بین الملل که با توجه به تحولات بین المللی دچار دگرگونی شده خواهیم پرداخت روشهای تحلیل در روابط بین المللی در سه مقوله سنت گرایی رفتار گرایی و فرا رفتار گرایی قابل تبیین است.
روش تحلیل سنت گرایی
مهم ترین نکته ای که باید در نظر داشت این است که سنت گرایی یک روش خاص نیست بلکه مجموعه ای از برخوردهای مطالعاتی، تحقیقاتی و تحلیلی است که با گذشت زمان مطرح شده اند. در واقع زمانی که رفتار گرایی ظهور کرد تمام روشهای دیگر که در این قالب علمی نمی گنجید، تحت عنوان سنت گرایی در یک مجموعه گنجانده شد. سنت گرایان در تحلیل خود از مسائل بین المللی بر سه نوع گزاره تأکید میکردند. اولین گزاره برخورد تاریخی با تاریخ دیپلماسی بوده است. یکی از محورهای بحث این عده از اندیشمندان روابط بین الملل بررسی مسائل صلح و جنگ میان کشورها بود. به عبارت دیگر چه زمینه هایی صلح با جنگ را فراهم میسازد و چگونه کشورها خود را آماده صلح یا جنگ میکنند. بنابراین با توجه به شرایط زمانی این گونه متون که جنگ و تخاصم و تماس میان ملتها طبیعی جلوه میکرد و روشهای علمی هنوز مطرح نشده بود وظیفه یک اندیشمند به این مسائل محدود میشد و آنها را از طریق جمع آوری اطلاعات و جزئیات به کار می بست. از دیدگاه سنت گرایان مقایسه و تعمیم پدیده ها مقبول نبود زیرا مفروضات سنت گرایان این بود که پدیده های تاریخی در قالبهای خاص با جزئیات خاص خود شکل گرفته اند بنابراین به طور منطقی نمیتوان میان پدیده ها روابط پایدار ایجاد کرد.
یکی دیگر از مشتقات برخورد قانونی بود. تأکید سنت گرایان بر مباحثی چون مشروعیت قانونی حکومت قانون در روابط کشورها، تعهدات قانونی در قراردادها، ایجاد یک سیستم قانونی بین المللی و … باعث شده بود که برای تقلیل وقوع جنگ و کشمکش میان دولتها و قدرتهای بزرگ قوانین و لزوم عمل به آن از جانب دولتها و دولتمردان مطرح شود. گزاره سوم سنت گرایی در روش تحلیل روابط بین المللی برخورد نهادی یا سازمانی است. با ظهور نهادهای بین المللی و منطقه ای سنت گرایان از مطالعه صرف تاریخی خارج شدند و تأکید خود را بر این نهادها گذاشتند. نحله یا گروه جدید نهادگرایی در کنار تاریخ گرایی مجموعاً به عنوان مکاتبی به وجود آمدند که روش تحلیل خود را بر پایه و مبانی سنت گرایی گذاشته بودند.
ک مثال ۱۷ نهادگرایان جزء کدام یک از مکاتب روشی قرار می گیرند؟
(۳) پوزیتیویستی
پاسخ: گزینه «۱» نهادگرایان با تأکید بر نهادهای بین المللی و منطقه ای روابط بین الملل را از حالت تاریخی و تأکید بر دیپلماسی خارج کردند، اما روش تحلیل آنها مبتنی بر مفروضات سنت گرایی باقی ماند. در واقع سنت گرایی دو موج را در برگرفت عده ای از محققان که تاکیدشان بر تاریخ و دیپلماسی بود و عده ای دیگر که بر نهادهای بین المللی تأکید داشتند. در بررسی روش تحلیل سنت گرایان در برخورد با پدیده ها و موضوعات بین المللی ویژگیهای مشترکی وجود دارد که به اختصار عبارت اند از:
۱ شرایط بستر زمان و ساختار حکومتی – سیاسی مقطعی که نویسندگان سنت گرا در آن می زیستند تأثیر عمیقی در نحوه شکل گیری مفاهیم اصول و اندیشه های ارائه شده آنها داشته است.
۲ نویسندگان سنت گرا چه در سطح واحد سیاسی و چه در سطح بین المللی با سیاست به شکل آرمانی برخورد می کردند. به عبارت دیگر بحث بایدها را در عرصه حکومت و نظام بین المللی مطرح میکردند.
روش علمی به معنای علوم (دقیقه در متون روابط بین الملل و در میان نویسندگان سنت گرا مطرح نبوده است. استخراج احکام ثابت (قانون) و دستیابی به یک روش شناخت واحد در معرفت روابط بین الملل مورد توجه اندیشمندان و مؤلفین این رشته نبوده است.
۴ توجه عمومی سنت گرایان در مطالعه به جزئیات غیر گزینشی داده های تاریخی قانون و چهارچوبهای قانونی و ساختار نهادها بوده است. علاوه بر این اندیشمندان سنت گرا بعضاً روش تجویز را پیش میگرفتند و در مقام اصلاح پیشنهادات و توصیه هایی را مطرح می کردند.
ک مثال ۱۸ روش تحلیل سنت گرایان در روابط بین الملل مبتنی بر کدام یک از گزینه های زیر بوده است؟
(۱) تاریخی – استنتاجی
پاسخ: گزینه «۲» نویسندگان سنت گرا صرفاً به توصیف می پرداختند و تحلیل آنها مبتنی بر اندوخته های شخصی، قضاوت های ذهنی و عمدتاً روش قیاسی بوده است. علاوه بر این شکل ارائه مطالب و منطق اثبات و ابطال روش استنتاج از اهمیت ویژه ای برخوردار نبوده است.
روش تحلیل رفتارگرایی
رفتار گرایی ابتدا در اقتصاد روان شناسی و جامعه شناسی مطرح شد و سپس در روابط بین الملل مورد بحث و اجرا قرار گرفت در واقع اگر سنت گرایی در مطالعه روابط بین الملل قبل از جنگ جهانی دوم در اقصی نقاط دنیا مرسوم و متداول بود رفتارگرایی به ساختار علمی محتاج بوده و در قالبی خاص قابل پرورش است. رفتارگرایی در روابط بین الملل به صورت یک حرکت اعتراض آمیز به سنت گرایی و در دقیق تر شدن علوم انسانی ظهور کرد. یکی از بنیادی ترین نکاتی که رفتار گرایی مطرح کرد این بود که سنت گرایی شناخت و قابل اتکایی را به دست نمیدهد هر محققی نظرات خود را بر پایه قضاوت ذهنی و بدون توجه و حساسیت به سند عرضه میکند و مجموعه این مطالعات قابل انباشت نیستند. دلیل اصلی این ضعف در سنت گرایی متکی نبودن آن به روشهای ثابت و علمی است.
منظور از رفتار گرایی یا برخورد علمی در روابط بین الملل کشف الگوهای رفتاری و علمی رفتارهای مشابه و قواعد مستمر عملی و عکس العملی است. در واقع مقصود نهایی فراگیری روندهای تکرار پذیر است تا بر اساس آنها بتوان آینده را پیش بینی کرد یکی دیگر از ویژگی های رفتار گرایی، بحث مقایسه ای پدیده های بین المللی است. بدین صورت که پدیده های مشابه مورد مقایسه قرار گرفته و وجوه اشتراک و افتراق آنها مورد بررسی قرار می گیرد تا اگر واقعه ای با ویژگیهای مشابه و مشترک در آینده به وجود آمد بتوان به درسهای گذشته رجوع کرد و در مورد واقعه مشابه احتمالاتی» را طرح نمود.
خود را از دست میدهد. یکی از مهمترین وظایف یک محقق رفتار گرای روابط بین المال این است که با روشهای انتخابی خود به یک گروه از پدید (مانند جنگ انقلابات بازدارندگی و غیره که مصادیق گوناگون دارد و در دورانهای مختلف جلوه های گوناگونی از آنها مشاهده می شود. دست یابد و به نظریه پردازی بپردازد. رفتارگرایان اعتقاد دارند که هدف هر معرفتی افزایش شناخت است و اگر شناخت به تعمیم مقایسه و انباشت نرسد، هست محققان صرفاً جمع آوری اطلاعاتی خواهد بود که هیچ ارتباط مفهومی و منطقی با یکدیگر ندارند. دیوید سینگر یکی از رفتارگرایان اظهار می دارد که رفتار گرایی با اتخاذ روش های دقیق امید دارد که قواعد مستمر رفتاری را از طریق نظریه سازی با تحقیقات وسیع محققان انجام دهد. وی معتقد است که نظریه پردازی موجب می شود که مطالب کم اهمیت کنار گذاشته شوند. در واقع نظریه ها پدیده ها را توضیح میدهند؛ روابط علت و معلولی آنها را تشریح می کنند، در تعریف و طبقه بندی نیز دقت بیشتری اعمال میکنند و سندیت عباراتی را افزایش میدهند که ما به عنوان مشاهده گران و متخصصان روابط بین الملل می نویسیم به طور کلی رفتارگرایی در برابر سنت گرایی و با تکیه بر روشهای علمی و نظریه پردازی در روابط بین الملل ظهور و بسط یافت. تأکید بر شناخت مشاهده و ایجاد یک رابطه علی و معلولی میان پدیده ها از ویژگیهای رفتارگرایی است. در واقع رفتارگرایی را می توان روشی دانست که روابط بین الملل را از حالت تاریخی و توصیفی در می آورد و به آن جنبه علمی و تعمیمی می دهد.
نکته ۵ بعد از بسط روش رفتار گرایی در روابط بین الملل مکاتبی از جمله مکتب انگلیسی ظهور یافتند که با روشی سنت گرا در تلاش بودند تا روابط بین الملل را توضیح دهند. تأکید این نظریه بر تاریخ دیپلماسی و حقوق بین الملل بود.
که مثال :۱۹ رفتارگرایی در چه دوره ای توانست به عنوان روش مسلط در مطالعه روابط بین الملل ظهور کند؟
(۲) قبل از جنگ جهانی دوم
پاسخ: گزینه «۳» رفتار گرایی با وارد کردن اصول نظریه پردازی علمی در روابط بین الملل و در واکنش به مطالعات تاریخی و توصیفی سنت گرایان بعد از جنگ جهانی دوم در دهه های ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ توانست به عنوان روش مسلط در مطالعات روابط بین المللی ظهور کند.
ک مثال ۲۰ کدام یک از روشها تأکید خود را بر نگرشهای پوزیتیویستی و اثبات گرایانه محض قرار داد؟
(۱) فرارفتار گرایی
پاسخ: گزینه «۲» رفتارگرایان با تأکید بر اصول نگرش پوزیتیویستی و وارد کردن علوم دقیقه در روابط بین الملل روش شناسی خاصی را پی ریزی
کردند که در آن صرفاً بر روشها و نه به محتوای موضوع تأکید می شود.
روش تحلیل فرا رفتارگرایی
فرا رفتارگرایی را می توان نتیجه مباحثات و مناظرات سنت گرایان و رفتارگرایان در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ دانست. در واقع رفتار گرایی هم به دست سنت گرایان و هم فرا رفتارگرایان مورد نقد قرار گرفت. یکی از انتقاداتی که فرا رفتارگرایان وارد می کردند غرق شدن رفتارگرایان در ند و روش به جای محتوا بود. به عبارت دیگر رفتارگرایان به دنبال گسترش و حاکمیت نگرش پوزیتیویستی به قدری به روش و سندیت ادعای خود سیت می دادند که محتوای موضوع انتخاب شده جهت بررسی و تحقیق فراموش میشد فرا رفتارگرایان با طرح این سؤال که ماهیت پدیده های روابط ن الملل چیست و برای شناخت آنها از چه روش و نگرش روشی باید استفاده نمود به تعیین دیدگاه خود پرداختند. انتقاد عمده دیگری که رفتارگرایان بر رفتارگرایان وارد میکنند جزئی بودن و محدودیت موضوعاتی است که رفتارگرایان در تحقیقات خود پیگیری می کنند. به عقیده رفتارگرایان بعید است که «علم» به معنای علوم دقیقه در روابط بین الملل که مورد ادعای رفتارگرایان است ثمره ای داشته باشد. زیرا بسیاری از فاکتورها حمله نظام ارزشی ذهن نظریه پرداز محیط اجتماعی و ذهنی انسانها و ارتباط محقق روابط بین الملل با پدیده ای به نام انسان و غیره وجود دارد که باعث بود نتوان روابط بین الملل را مانند فیزیک و یا شیمی مورد بررسی قرار داد.
مثال ۲۱ گرایشهای فرا رفتارگرایی از چه برهه ای وارد ادبیات روابط بین الملل شد؟
(۳) اواخر ۱۹۷۰ اسخ: گزینه «۲» گرایش فرا رفتار گرایی در پژوهشهای دهه ۱۹۷۰ به بعد در اکثر متونی که در روابط بین الملل به چاپ رسید، مشاهده میشود. در متون دهه ۱۹۷۰ به بعد دقت علمی توصیفی و قضاوت طبقه بندی موضوعی تقسیم بندی مفهومی نظریه پردازی مباحث کاربردی توجه به تاریخ به وضعیت موجود و تهدیدات آینده را میبینیم.
بنابر این میبینیم که فرا رفتار گرایی رفتار گرایی را کاملاً نفی نکرده بلکه نسبت به محدودیتهای آن به آگاهی رسیده است. بر خلاف رفتارگرایان فرا رفتارگرایان توجه به مسائل جاری و معضلات مقطعی داخلی و بین المللی را با اهمیت میدانند و معتقدند که تحقیق آنها باید برای مشکلات عمومی بشر راه حل ارائه دهد. از ویژگیهای مهم فرا رفتارگرایی پذیرش این اصل است که نظام ارزشی محقق از محتوای تحقیق او تفکیک پذیر نیست و در استنتاج او اثر مستقیم دارد.
بنابراین روش فرا رفتارگرایی گلچینی از رفتارگرایی و سنت گرایی است؛ زیرا له بر روش شناسی و نظریه پردازی علمی و تأکید صرف بر ورود علوم دقیقه در روابط بین المللی تأکید دارد و نه به روش توصیفی و تاریخی محض و قضاوتهای ارزشی سنت گرایان پافشاری میکند. در واقع تقابل سنت گرایی و رفتار گرایی باعث شکل گیری فرا رفتارگرایی شد که خود آن فرا رفتارگرایی از یک سو و رفتارگرایی از سوی دیگر مناظره سوم را در روابط بین الملل شکل دادند. ذکر این نکته ضروری است که در حال حاضر رشته روابط بین الملل در چهارچوب ویژگیهای روشی و ماهوی رشته تفاوت های عمده ای میان نظریه پردازان هر دو گروه قاتل شده است.
نکته و فرا رفتار گرایی زمانی ظهور یافت که نظریات انتقادی وارد روابط بین الملل شد. نقد روش شناسی اثبات گرایانه و تأکید بر نظام ارزشها از وجوه بارز فرارفتارگرایی بود هر چند نمیتوان تمامی فرا رفتارگرایان را جزء نظریه پردازان انتقادی قرار داد.
کر مثال ۲۲ مناظره سوم در روابط بین الملل بین کدام گروه ها بود؟
(۲) رفتارگرایی و نهادگرایی
(۴) رفتارگرایی و فرا رفتار گرایی
پاسخ: گزینه «۴» مناظره سوم میان رفتارگرایی و فرا رفتار گرایی بود. در واقع این مناظره که یک مناظره روش شناختی بود، جهان گرایان که در واقع فرا رفتارگرایان بودند و واقع گرایان که روش تحلیل آنها مبتنی بر رفتار گرایی بود را در بر می گرفت.
استهای طبقه بندی شده فصل اول
را علت اولیه فقدان یک نظریه در روابط بین الملل تا پایان جنگهای ناپلئون حاکم بودن دیدگاه .. در سیاست بین الملل بود.
فلسفی
در رفتارهای سیاسی وجود دارد که باعث حساس کردن سیاست نسبت به تحلیل تئوریک میشود. منطقی
در حقوق بین الملل ………. و در اصول روابط بین الملل مطالعه می شود.
(۳) بایدهای هنجاری – «استه های هنجاری
۴ در اصول روابط بین الملل اصل به معنای ……… است.
) قانونمندی های رفتار
ره آن نوع نظریه پردازی که بعد از پایان جنگ جهانی دوم آغاز شده، جنبه ………. دارد.
کلیشه ای
مطالعات و تحقیقات صلح بازگشتی به ارزشها و اعتقادات ترقی خواهانه ……… بوده است.
(۴) دهه های ۱۹۲۰
آن نوع نظریه پردازی که بعد از پایان جنگ جهانی دوم آغاز شد. کاملاً جنبه
غیر تاریخی
هم گوهر و هم ذات نظام بین المللی وستفالیایی ……… است.
) آنارشیک
ک ۱۰ در نظم وستفالیایی اعمال حاکمیت در داخل ………. و خارج ………. است. حقوقی – سیاسی
۱۲ فرا رفتارگرایی به
(۱) تعامل ارزش و واقعیت
۱۳ مطالعات افرادی مانند کنت بولدینگ» و «آناتول را پوپورت سبب گردید تا میان متخصصین روابط بین الملل و – ارتباط نزدیکی برقرار شود.
(سراسری (۸۳)
مردم شناسان
۱۴ علم روابط بین الملل یعنی مطالعه .
(۲) رفتارهای بهنجار سیاسی
(۴) قانونمندی های ناشی از خواص رفتار سیاسی
۱۵ مهمترین تأثیر نظری جنگ جهانی دوم بر روابط بین الملل چه بود؟
(۱) اقول رفتار گرایی و ظهور فرا رفتارگرایی
(۳) اقول فرا رفتار گرایی و ظهور رفتار گرایی
۱۶ کدام عنصر زیر از اجزای تشکیل دهنده دولت نیست؟
۲) شناسایی
کر ۱۷ کدام یک از مکاتب نظری به بی طرف بودن علم اعتقاد دارد؟
رفتار گرایی
۱۸ کدام دیدگاه مبتنی بر تاریخ حقوق و فلسفه است؟ ک ۱۹ مهم ترین اصل بنیادی نظم بین المللی و ستغالیایی کدام است؟
حاکمیت ملی
کر ۲۰ ارزش سیاسی در روابط بین الملل ارزشی
پسینی
ک ۲۱ رفتارگرایان در تحلیلهای سیاسی به کدام روشها باور دارند؟
تجربی
۲۲ نگرش امپریالیسم جدید در روابط بین الملل وستغالیایی معطوف به ………. بازیگران است.
پویش بازی
۲۳ نظریه پردازی در علوم سیاسی نیازمند کدام عمل است؟
نظم بخشیدن به داده ها
۲۴ مطالعات و تحقیقات صلح از جهتی بازگشت به ……….. بوده است.
اعتقادات و ارزشهای ایدئالیستهای دهه ۱۹۲۰ و اوایل دهه ۳۰
راهنمایی آرمانی
ک ۲۶ مطالعه قانونمندی رفتار دولتها را اصطلاحاً چه می نامند؟
اصول روابط بین الملل
۲۷ قرارداد وستفالیا منجر به تأسیس ……… شد.
املت – دولت
۲۸ در اصول روابط بین الملل . و مفروض بین المللی مورد مطالعه قرار می گیرد. است های موجود
ک ۲۹ کارویژه ملت – دولت ……… است.
حاکمیت انسانی
ک ۲۰ ساختار امپراطوری به اقتضای کارویژه اعمال و تحقیق ارزشهای ………. ایجاد می شود. نظم اولیه ای
که ۲۱ ارزشهای تأسیسی به مقتضای موضوعیت می یابند.

۲۲ یکی از انتقاداتی که در ارتباط با واحد ساختار در چهارچوب تور تالیسم مطرح میشود این است که این نوع تحلیل قضای (۱) اندکی را برای دگرگونی سیستماتیک توسط خود واحدها باقی می گذارد.
ر ۲۳ فاشیسم و نازیسم خزه گدام ناسیونالیسم است؟
تجربه کننده
ار ۲۲ از نظر دونته تقلیل روابط بین الملل در حد به گونه ای که تو واقع گرایان عمل می کنند. باعث نقصان فهم ما از ویژگی این گونه واحدها و
نیز تعاملات پویای آن ها می شود.
کارگزاری دولت ها
ر ۲۵ از لحاظ طرح موضوع ساختار – کارگزار در سیاست خارجی و سیاست بین الملل، طبق رویکرد. دولت ها با کارگزاران جامعه بین المللی را
می سازند و جامعه بین الملل و ساختار نیز دولت ها را به وجود می آورند.
سازه انگاری
رگر ۳۶ بخش عمده ای از نظریه روابط بین الملل به واسطه ماهیت . آن جنبه توضیحی دارد.
تاریخی
ر ۲۷ اخلاقیات مذهب مسیحی، حقوق اثبانی عقل گرایی کانتی و لیبرالیسم اقتصادی منجر به پیدایش کدام نظریه در روابط بین الملل شده است؟
الابن القیم معاصر
ر ۳۸- جنگ اول جهانی سبب فروپاشی کدام نظریه در روابط بین الملل شد؟
چند قطبی
٢٩ حرکت از واقع گرایی کلاسیک به سوی رفتارگرایی سبب میشود تا و تجزیه و تحلیل سیاست خارجی به عنایت داشته باشد.
حکومت ها و هنجارها
۲۰ یکی از انتقاداتی که در ارتباط با واحد ساختار در چهارچوب نو واقع گرایی مطرح میشود عبارت است از .
باقی گذاردن فضای اندک برای دگرگونی سیستمیک توسط خود واحدها
این مسئله که چگونه میتوان کارگزار – ساختار را مفهوم سازی کرد و چگونه روابط متقابل آنها را برای ساختن یک نظریه کامل سیاست جهانی بود. موضوعی محوری در کانون مناظره میان نظریه پردازان
کر ۲۲ از نظر واقع گرایان معمای امنیت معلول عدم ……. است.
قطعیت
۲۲ یکی از مشکلات بهره گیری از مدل استراتژیک (منطقی) عبارت اند از:
تفاوت در داده ها و رفتارهای سیاست خارجی بازیگران مختلف
ر ۲۴ کدام یک از موارد زیر با دیدگاههای هایشن در ارتباط با علل بروز جنگ و تعارض دو روابط بین الملل تطابق دارند؟
۲۵ تنها قواعد و قوانین عام ناشی از شواهد تجربی را معتبر می داند.
) رفتار گرایی
و آرمان گرایی و واقع گرایی دو رویکرد نظری در نگاه
اسنتی
ک ۴۷ کدام رویکرد بر تجربه گرایی تاریخی استوار است؟
) سنت گرایی
ک ۲۸ کدام رویکرد یکی از اهداف اصلی روابط بین الملل را توضیح ساختار سازمانهای بین المللی می داند؟
رفتار گرایی
که ۴۹ از دلایل عمده تأخیر ورود به عرصه نظریه پردازی در روابط بین الملل عبارت بوده است از
ماهیت دیرینه سیاست (اعم از داخلی یا بین المللی)
که از نظر ونت» تقلیل روابط بین الملل در حد کارگزاری دولتها یا تأکید بر ساختارهایی که از طریق نظام سرمایه داری جهانی به وجود می آیند. عملاً باعث . می شود.
قصان فهم ما از ویژگی این گونه واحدها و نیز تعاملات پویای آنها
الله مطالعه علمی روابط بین الملل معطوف به شناخت ………. در حوزه بازی قدرت است.
(۱) قانونمندی رفتاری
ک ۵۲ بحث ساختار – کارگزار عمدتاً به مسئله ……. در سیاست بین الملل مربوط می شود.
ا سطوح تحلیل
که ۵۲ از دیدگاه برخی از صاحب نظران سطوح تحلیل دارای دو معنی است یکی عمدتاً مربوط است به واحدها و دیگری مربوط است به ……
که ۵۲ اطلاعاتی مجازی رویکرد نظری محتوا را بر روش مقدم و مرجح می داند.
) فرا رفتار گرایی
ک ۵۵ روابط بین الملل دانشی است.
میان رشته ای
که ۵۶ نظریه ………. از طریق آزمون فرضیه های تجربی در صدد شناسایی و کشت الگوهای غالب در روابط بین الملل است.
که ۵۷ طبیعت گرایی، یکی از اصول ……. در روابط بین الملل است.
که ۵۷ طبیعت گرایی، یکی از اصول ……. در روابط بین الملل است.
ک ۵۸ در نسل اول تجزیه و تحلیل سیاست خارجی محققان درصدد کشف .
رویکردهای بدیل نظری برای واقع گرایی

فصل دوم
مناظره های روابط بین الملل
در این بخش وضعیت کنونی روابط بین الملل بر مبنای مناظره های روابط بین الملل بررسی میشود. بدین منظور تاریخچه ای از توسعه این رشته بیان می گردد. محققان روابط بین الملل برای فهم این رشته معمولاً به بررسی مناظراتی میپردازند که در آن به وقوع پیوسته است. اولین مناظره عمده در این رشته میان آرمان گرایان و واقع گرایان بود. دومین مناظره اختلاف نظر بر سر روش شناسی بود که بین سنت گرایان و رفتارگرایان مطرح شده است.
ک مثال : مناظره میان پارادایمی کدام یک از مناظرات زیر است؟
(۳) مناظره سوم
پاسخ گزینه «۳» مناظره سوم مبحث عمده روابط بین الملل در حال حاضر است که به مناظره میان پارادایمی معروف شده است. هرچند محققان رشته روابط بین الملل در وقوع این مناظره اتفاق نظر دارند؛ اما در ماهیت آن اتفاق نظری وجود ندارد.
این بخش ضمن بررسی مختصر ویژگیهای عمده این سه مناظره برای مطالعه رشته روابط بین الملل از مفهوم «بحران استفاده مینماید. در این بخش کوشش میشود تا تصورات مفروضات و اندیشه های هر یک از بحرانها تحلیل گردد. منظور از بحران وضعیت عینی و مشخصی نیست که بتوان آن را به شکل تجربی لمس نمود بلکه منظور بیان این نکته است که نیاز شدیدی به ارائه مفهومی تو از روابط بین الملل وجود دارد. به عبارت دیگر، هدف اصلی مطالعه تبارشناسانه بحران بررسی حوادث و موقعیتهای تاریخی نیست بلکه منظور نشان دادن تصورات مختلفی است که از بحران در رشته روابط بین الملل وجود دارد و منجر به وضعیت کنونی یعنی کثرت گرایی پلورالیسم نظری شده است.
مناظره های دوگانه
بحث کلیدی در فهم چگونگی توسعه رشته روابط بین الملل بررسی واقعیتها نیست بلکه بررسی ایده ها و بینشها است. هرچند در جهان اطراف ما واقعیت های متعددی چون فقر و ثروت آزادی و اجبار جنگ و صلح وجود دارند اما این بدین معنا نیست که وجودشان امری ضروری یا دائمی است. این واقعیتها همه نتیجه انتخابهایی هستند که درون نهادهای پیچیده و ناهمگون سیاست بین الملل اتخاذ میشوند تمامی نهادهای بین المللی که به دست انسانها ساخته شده اند ابتدا به شکل ایده در ذهن آنان وجود داشتند و سپس عملی شده اند. در نتیجه میتوان گفت که در حال حاضر نظام بین الملل حاوی مجموعه ای از سازمانها اعمال عادات و عقایدی است که طی سالیان طولانی توسعه یافته اند در واقع رقابت اصلی میان ایده ها ارزشها منافع و ایدئولوژی هایی است که در این رقابت زنده مانده اند. بنابراین برای درک روابط بین الملل باید مجادلات و مناظرات فکری و ایدهای را بررسی کرد. برخی از مناظره ها قدیمی و برخی جدید هستند. مناظره های یاد شده از قرن ۱۷ که در آن اولین پایه های نظام بین المللی گذارده شد. تاکنون ادامه داشته اند. این مناظره ها در هشتاد سال گذشته که رشته روابط بین الملل ایجاد شد به شکلی منظم مورد بررسی قرار گرفتند.
مثال : موضوع مناظره اول میان لیبرالها و رئالیستها کدام گزینه زیر بوده است؟
(۱) سرشت نظام بین الملل
پاسخ: گزینه «۲» پس از جنگهای مذهبی در اروپا اولین مناظره عمده فکری در روابط بین الملل میان لیبرال ها آرمان گرایان و رئالیست ها ظهور کرد. هر دو گروه به وجود دولتهای قدرتمند و مجزا در نظام بین الملل و ضرورت ارتباط میان آنها معتقد بودند. تفاوت عمده این دو گروه در مورد ماهیت دولت ها و ویژگیهای روابط میان دولتی بود.
لیبرال ها جوهره دولت را حق حاکمیت به معنای ادعای اخلاقی نسبت به تعدادی از حقوق مشروع چون سرزمین نظام حکومتی می دانستند و همچنین معتقد بودند که در برابر هر حقی تکالیفی نیز وجود دارد. به عبارت دیگر بر اساس این بینش حق حاکمیت یک دولت تا زمانی قابل شناسایی و مشروع است که به حق حاکمیت دیگر دولت ها نیز احترام بگذارد. به گفته گروسیوس ارتباط میان دولت ها توسط حقوق بین الملل اداره میشود. رئالیست ها بر خلاف لیبرالها، حق حاکمیت را امری میدانستند که باید از آن دفاع کرد. در واقع به جای الگوی احترام متقابل و همکاری میان دولت ها اندیشه هابزی” یعنی غیر قابل اجتناب بودن منازعه و اختلاف منافع مورد تأکید بود. جنگ جهانی اول ارکان بینش آرمان گرایان را لرزاند اولین کسی که به انتقاد از اندیشه آرمان گرایان پرداخت ای اچ کار در کتاب معروفش بحران بیست ساله» (۱۹۳۹) بود. انتقاد از آرمان گرایی متأثر از واقعیتهایی چون شکست جامعه ملل و فعالیتهای امپریالیستی و فاشیستی هیتلر و موسولینی بود. با شروع جنگ جهانی دوم رئالیسم” نظریه مسلط در روابط بین الملل شد.
با اینکه تا آن زمان رشته روابط بین الملل به وجود آمده بود اما هنوز شیوه پژوهش شیوه ای سنتی بود. شیوه سنتی در هر دو نظریه آرمان گرایی و رئالیسم بر روند پژوهش در روابط بین الملل حاکم بود. اگر چه کتابهای عمده ای توسط تعدادی از علمای روابط بین الملل منتشر گشت، اما پیشرفت عمده ای در مقایسه با ایده های کلاسیک که از قدیم رایج بود حاصل نشد رشته روابط بین الملل همچنان پر از مباحث حقوقی دیپلماسی تاریخی و روزنامه نگاری بود و شیوه های پژوهش مورد استفاده با شیوه های پژوهش علمای کلاسیک تفاوتی نداشت.
با شروع دهه ۵۰ بعضی از نقایص سنت گرایی مشهود شد و مناظره دوم در رشته روابط بین الملل آغاز گردید رفتار گرایی به معنای تلاش برای جایگزین کردن شیوه های سنتی پژوهش با شیوه های عملی بود. هدف از رفتارگرایی ایجاد یک علم عینی روابط بین الملل است که در آن نظریات متعدد دیده می شود و انباشت علمی صورت میگیرد. رفتارگرایی تأثیرات بسیار مهمی بر رشته روابط بین الملل گذاشت که از مهمترین آنها برملا کردن اشتباهات نظریه رئالیسم را میتوان نام برد. در اویل دهه ۷۰ میلادی وضعیتی در این رشته به وجود آمد که در آن دیگر هیچ گونه پارادایم مسلطی وجود نداشت. حتی برخی از اندیشمندان معتقد بودند که دیگر هیچ گونه نظریه کلی و عام روابط بین الملل نمیتواند وجود داشته باشد. هر چند رفته رفته از اهمیت مناظره سنت گرایی و رفتارگرایی کاسته شد اما رشته روابط بین الملل به سوی نوعی التقاط پیش رفت.
این بدین معنا است که کثرت گرایی پلورالیسم) نظری مورد قبول قرار گرفت و دیگر نظریه ای مسلط به عنوان پارادایمی وجود نداشت تا پژوهش روابط بین الملل در چهارچوب آن صورت بگیرد. به عبارت دیگر چنین پذیرفته شد که رئالیسم رقبای جدی دارد و این برای عده ای از محققان، بهانه ای شد تا آغاز مناظره سوم را اعلام کنند.
مثال : ماهیت مناظره دوم در روابط بین الملل چه بوده است؟
(۳) معرفت شناسی
پاسخ: گزینه «۴» مناظره دوم در رشته روابط بین الملل، مناظره میان سنت گرایان و رفتار گرایان بود. این مناظره بر خلاف مناظره اول درباره روش شناسی متدولوژی بود و به ایده ها نمی پرداخت.
رئالیسم پلورالیسم و جهان گرایی عناوین دیگری بودند که توسط اغلب محققان رشته روابط بین الملل برای این سه پارادایم برگزیده شدند. در واقع تو واقع گرایی و نهادگرایی نئولیبرال در یک طیف نظریات انتقادی در طیف دیگر و کثرت گرایی یا جهان گرایی نیز سومین ضلع مناظرات این دهه را تشکیل می دادند در مناظره میان پارادایمی رشته روابط بین الملل به عنوان عرصه ای در نظر گرفته شده است که در آن دیدگاه های مختلف و پارادایم های گوناگون با اصول مشخص معرفت شناختی و هستی شناسی و ارزشی نورماتیو) همزیستی دارند و همزمان به فعالیتهای تولید دانش خود ادامه می دهند. بنابراین چنین استدلال شد که برای توسعه پیشرفت و در نتیجه انباشت علمی رشته روابط بین الملل حرکت فرا اثبات گرایی به سوی یک روش شناسی جدید ضروری است. در حال حاضر در مناظره سوم نیز مشکلاتی رخ داده است که به نظر نمی رسد به سادگی قابل حل باشد. برای مثال، بینش فرا اثبات گرایی نمیتواند تفاوتهای موجود میان پارادایم ها را توضیح دهد. همچنین مناظره سوم قادر به توضیح این نکته نیست که این تفاوت ها چرا و بر چه اساسی به وجود آمده است. علاوه بر این با اینکه مناظره میان پارادایمی از کثرت گرایی پلورالیسم) و ارتباط میان مکاتب مختلف اندیشه حمایت به عمل می آورد. هیچ گونه معیاری برای مناظره ارائه نمی دهد. مشکل چهارم اینکه بسیاری از سؤالهای اساسی که رشته روابط بین الملل با آنها مواجه است. مانند هژمونی دموکراسی و ذهنیت به عنوان نگرانیهای اساسی این رشته در نظر گرفته نشده اند و فقط در بعضی پارادایم ها مورد توجه هستند.
نکته : به طور خلاصه میتوان گفت که مناظره اول ماهیتی هستی شناسانه مناظره دوم ماهیتی روش شناسانه و مناظره سوم ماهیتی ترکیبی از تمامی عناصر دارد.
ک مثال : نام گذاری پارادایم های سه گانه روابط بین الملل با عنوان دولت محور، چند محور و جهان محور از سوی چه کسی انجام شد؟ (۴) پاتریک مورگان پاسخ: گزینه «۲» مناظره جدید که برای اولین بار توسط رمبر رگ اعلام شد مناظره ای میان پارادای ایمی است. با شروع دهه رشته روابط بین الملل حاصل گشت مبنی بر اینکه سه پارادایم در این رشته وجود دارد. نام گذاری این پارادایم ها به اشکال گوناگون صورت گرفت جیمز روزنا آنها را تحت عناوین پارادایم های دولت محور چند محور و جهان محور نام گذاری کرد.
تقابل آرمان گرایان و واقع گرایان
استادان رشته روابط بین الملل تا دهه چهارم قرن بیستم کاملاً باور داشتند که در رهیافتهای مربوط به روابط بین الملل دو نوع مکتب فکری آرمان گرایانه و واقع گرایانه وجود دارد که هر دو جزء رویکرد سنت گرایی محسوب میشود. با شناخت این تفاوت ،فکری درباره اصول فکری هر یک از این دو گروه مطالعات و تحلیل هایی شروع شد. از جمله اشخاصی که به مطالعه بسیار موفقیت آمیز افکار این دو گروه پرداختند، ای ای کار بود. وی در اثر مشهور میحران بیست مباله که در سال ۱۹۳۹ به چاپ رسید به تفاوت های فلسفی دو گروه مذکور پرداخت به نظر او آرمان گراها از اعقاب فکری خوش بینان دوره روشنگری قرن هجدهم، لیبرالیسم قرن نوزدهم و ایدئالیسم قرن بیستمی ویلسون رئیس جمهور آمریکا محسوب میشوند. با این توصیف، آرمان گرایی رابطه تنگاتنگی با تحله فکری خاص انگلو امریکایی دارد که در تصمیم گیریهای سیاست خارجی سیاستمداران را دارای آزادی عمل گسترده ای میداند. همچنین آرمان گرایان به ویژه شاخه آمریکایی آن با تأکیدی که بر بایدهای رفتاری اعضای جامعه بین المللی دارند سیاست واقع گرایانه موازنه قدرت را مورد انتقاد قرار می دادند. از جمله تسلیحات ملی، اعمال زور در امور بین المللی و انعقاد پیمانهای سری به اعتقاد وی سیاستهای مزبور باید جای خود را به تعهدات حقوقی و قانونی بین المللی و هماهنگی طبیعی منافع ملل بدهند که نشان دهنده دست نامرتی آدام اسمیت بود زیرا در نظر آرمان گرایان تعهدات و حقوق مذکور همراه با افکار عمومی جهانی برای تنظیم و حفاظت از صلح بین المللی وسیله مطمئنی خواهد بود. از سوی دیگر آرمان گرایان به همگونی منافع و ارزشها در سطح نظام بین الملل و میان بازیگران تأکید دارند. همچنین برای افزایش همکاری میان کشورها به تشویق ایستارها و ارزشهای انسانی تأکید میکنند. اعقاب فکری ایدئالیست ها آرمان گرایان)، نئو ایدئالیست ها هستند که بر خلاف اسلاف خود که بر سطوح خرد و فردی تأکید داشتند اصلاحات در سطح کلان را مدنظر دارند. البته در سطحی دیگر نئو ایدئالیستهایی چون هلد بر دموکراتیک شدن نهادها در سطوح خرد نیز توجه دارند.
نکته ۲ روش شناسی واقع گرایانه اولیه منجر به آن شد که آنها در زمره سنت گرایان قرار گیرند. با این همه واقع گرایان نسل بعدی و حتی تو واقع گرایان با اتخاذ روشهای علوم دقیقه خود را در زمره روش شناسی رفتار گرایی قرار دادند.
ک مثال ۵ از نظر ای اچ کار آرمان گراها از اعقاب فکری خوش بینان دوره قرن هجدهم قرن نوزدهم و قرن بیستمی ویلون رئیس جمهور آمریکا محسوب می شوند.
(۲) اسکولاستیک ناسیونالیسم، آرمان گرایی
(۳) روشنگری نهادگرایی آرمان گرایی
پاسخ: گزینه «۴» ای اچ کار در کتاب بحران بیست ساله با اشاره به سه اعقاب فکری مزبور بر آرمان گرایی برآمده از دیدگاه های آنها تأکید داشت.
واقع گرایان نیز در روابط بین الملل بر خلاف ایدئالیستها به قدرت و منافع ملی کشور معتقد بودند. در واقع ایده رئالیسم یا واقع گرایی از نوعی شک محافظه کارانه علمی نسبت به اصول اینتالیم و همچنین از آموخته های نامطلوب تاریخی ناشی میشود. با این تعبیر رئالیسم نتیجه نوعی بدبینی است و نیز در ارتباطات بین المللی مولد نوعی شک و تردید است. به این لحاظ است که واقع گرایان معتقدند قدرت همچون انرژی در فیزیک زیربنای مفاهیم سیاست را تشکیل می دهد. البته آنها افشان دارند که گاه بنا به ضرورت روابط مبتنی بر قدرت در لفافه وقایع بین المللی است نه شکل دهنده آنها بر این مبنا، واقع گرایان ضمن انتقاد از رقبای ایدئالیست خود در امور بین المللی معتقدند که آرمان گرایان برای اهداف رویایی خویش نسبت به تحلیل های علمی رجحان قاتل اند. به نظر واقع گرایان استفاده از دو عامل عقل و دا دادگاه افکار عمومی جهانی نتوانست صلح را در قرن بیستم حفظ کند. بنابراین اگرچه آرمان گراها از طریق خلع سلاح جهانی آرزوی تغییر نظام بین المللی را دارند ولی واقع گرایان برای حمایت از دیپلماسی در صدد امنیت ملی و نیروی نظامی هستند.
مبحث تقابل افکار آرمان گرایان و واقع گرایان اگرچه از مباحث باقی مانده دوران کلاسیک است ولی تجزیه و تحلیلی که ای آن کار در ارزیابی خود ارائه می دهد این است. که هیچ یک از دو مکتب فوق توان پاسخگویی به نیازهای معاصر محیط بین المللی را ندارند وی همچنین خاطرنشان می سازد که متاسفانه اخلاق بین المللی مورد نظر آرمان گرایان در سال های بین دو جنگ جهانی صرفاً به توجیه منافع کشورهای انگلیسی زبان طرفدار حفظ وضع موجود پرداخت به عقیده ای اچ کار، این قدرت ها وجود رضایت دیگران از پیامدهای جنگ جهانی اول خشنود و خرسند نبودند. به نظر او در صحنه بین المللی باید این سالها را دوران مقابله قدرتمندان و ناتوانان داشت
ای اچ کار از نظریات واقع گرایان نیز انتقاد میکند. به اعتقاد وی در حالی که آرمان گرایان توجهی به درسهای تاریخ ندارند واقع گرایان در تفسیر تاریخی بسیار بدبین هستند. همچنین در حالی که آرمان گرایان درباره آزادی انتخاب مبالغه میکنند واقع گرایان در تفسیر اصول ثابت یا بزرگنمایی شده، به نتایج جبری می رسند. همچنین در مقابل ابهامی که آرمان گرایان در تشخیص اهداف ملی و اصول اخلاق بین المللی دارند واقع گرایان در فراهم آوردن زمینه مناسبی برای فعالیت معنادار و با هدف از خطر شکاکیت و ناتوانی ایمن نیستند. در حقیقت واقع گرایان در تعدیل عمل منکر قدرت تفکر هستند.
که مثال : ای اچ کار بیشترین انتقادات خود را از چه نحله فکری انجام داده است؟
(۲) رفتار گرایی
پاسخ: گزینه «۴» وی به خصوص در مورد آرمان گرایان معتقد است که بحران فعلی بین المللی به معنای سقوط کامل ساختار آن هاست. زیرا حتی تحولات خاص مانند جنگ جهانی اول نیز مسئله کارایی نداشتن تئوری هماهنگی منافع را ثابت کرده بود.
تقابل آرمان گرایان و واقع گرایان ای اچ کار را قادر میسازد تا نظریات خود را درباره اصول روابط بین الملل ارائه دهد وی همیشه در اصول روابط بین الملل هدف را قبل از مطالعه قرار میدهد. او می پذیرد که تصور و هدف گاه ممکن است غیر واقع گرایانه باشد اما در نظر او منافع حاصل از این طریق بیش از مضرات آن است. وی برای تأیید نظریات خود از تجربیات تئوریک کیمیاگران مثال می آورد که شکست اولیه موجب انفعال عملی آنان در بررسی دقیق پدیده های واقعی نشد. با این مقدمه او نتیجه می گیرد که در تئوریهای سیاسی مدون باید آمیزه ای از عناصر دو بینش آرمان گرایی اخلاقی و واقع گرایی (قدرت) را در نظر گرفت. پیشنهادهای او در عمل نتوانست به نحوی که مطلوب او بود راهگشای جلوه های تازه ای از تئوریهای روابط بین الملل شود برعکس تحولات بعدی موجب شد که به پیروی از علوم دقیقه نوعی رهیافت جدید پدید آید که در روابط بین الملل بر ارقام و کمیت مبتنی باشد. این رهیافت جدید که از اوایل دهه ۶۰ جلوه هایی از آن آشکار شد. چنان با اقدامات تئوریک قبلی متفاوت بود که در عمل موجب شد هر دو گروه واقع گرایان و آرمان گرایان در قالب کلی رهیافت سنتی در مقابل آن قرار گیرند. رهیافت جدید از روابط بین الملل با انتقاد از رهیافت سنتی زمینه را برای توسعه نوعی متدولوژی جدید مبتنی بر اعداد و ارقام و تأکید بر دیدگاه نظام در رفتار انسانی فراهم آورد. با وجود این تفاوت بارز متدولوژیک جوهره افکار جدید نیز همانند واقع گرایان بر پدیده قدرت توزیع و ارزیابی آن متکی بود. متدولوژی مورد استفاده این رهیافت جدید از تئوریهای بین المللی حاوی نوعی مدل سازی تجریدی بود. در این دوران که تا اواخر دهه ۷۰ رواج داشت تئوری های مبتنی بر استقرا و قیاس منطقی و ممیزی از طریق روشهایی چون تحلیل محتوایی همبستگی های دو یا چند متغیره مورد تأکید قرار گرفتند.
تقابل سنت گرایان و رفتارگرایان
هدلی بول بیان میکند که رهیافت تئوریک کلاسیکها – شامل خود وی از یک سو متاثر از فلسفه تاریخ و حقوق است و از سوی دیگر متضمن شاخص بارز اعمال داوری و عدم تمایل به محصور شدن در معیارهای خشک ممیزی است که برای دست یافتن به قواعد مورد نیاز است. بدین ترتیب با مردود شمردن اقدامات تئوریک برای یافتن قواعد کلی و قابل تعمیم وی اذعان میدارد که یافته های آنها از روابط بین الملل بسیار جزئی خواهد بود. سنت گرایان با پذیرفتن چنین محدودیتی مدعی هستند که کوشش رفتارگرایان و پیشگویی با تحلیل احتمالی رفتار انسانی در صحنه بین المللی نیز موفقیت آمیز نخواهد بود به نظر آنها ریاضیات و ارقام نمی توانند گرمای از مشکلات پیچیده روابط بین الملل بگشایند. البته آنها به ناچار در توضیح نظریات خود از اطلاعات و داده های آماری بهره میگیرند ولی اساسا سنت گرایان در کلیه تحلیل های تئوریک با دیده تردید به کاربرد آمار مینگرند. تکیه و اساس سنت گرایان نوعاً به مطالعه حادثه یا موردهای منحصر به فرد متمرکز می شود. زیرا آنها می خواهند به طور مشروح ظرایف آن حادثه و مورد خاص را درک کنند و روابط احتمالی مورد مزبور را با دیگر پدیده ها دریابند. با وجود تفاصیل بالا، سنت گرایان نیز گهگاه به مطالعه تعداد معدودی از موارد مشابه می پردازند و شباهتها و تمایزات احتمالی آنها را بررسی میکنند. البته سنت گرایان حداقل مدعی آن هستند که همانند هر دانشمند دیگر علوم انسانی در جمع آوری داده ها و اطلاعات زدودن زواید آنها ارزیابی و تغییر شواهد مربوطه دقت کامل را مبذول میدارند. با این همه انکار نمی کنند که پس از بررسی و یافتن داده های مناسب و قابل اعتماد از به کارگیری داوری مقولات عقلی و برداشت خود در نتیجه گیری ابایی ندارند. حتی کسانی که لقب واقع گرا را در روابط بین الملل یدک میکشند ارزش روش توصیفی سیاسی و تاریخی را که مورد استفاده سنت گرایان و از جمله خود آنان نیز قرار میگیرد. نفی نمی کنند. اما آنها در کارآمدی روشهای مطالعاتی علوم دقیقه چون مشاهده تجربه و آزمایش در علوم انسانی با دیده شک مینگرند. البته طرفداران روش علمی نمی توانند از کاربرد قضاوت شخصی در انتخاب موضوع مورد مطالعه و طرح زمینه ها و طبقه بندی طرح کاملاً رها باشند. با این حال آنها کوشش دارند تا با گذر از قضاوت های شخصی به بهره گیری روشهای قیاسی و استقرایی مبادرت ورزند تا به طریقی از تعصبات فردی رها شوند و تنها منطق یا ریاضیات را جایگزین تفاسیر غیر برهانی کنند. سنت گرایان غالباً طرفداران روشهای علمی را متهم میکنند که به اقدامی بی سرانجام دست زده اند. به نظر آنها اقدام رفتار گرایان در تعمیم بیان مسئله در قالب قضیه های علمی و کاربرد قضیه برای پیشگویی حوزه هایی که قابل پیشگویی نیستند کاری بیهوده است. همچنین سنت گرایان معتقدند که طرفداران روش علمی تا آن حد بین مدل های تجریدی خود با واقعیت قاتل به هماهنگی هستند که به هیچ وجه در عمل قابل مشاهده نیست.
مثال : کدام یک از نحله های زیر به اهمیت علوم دقیقه در علوم انسانی معتقدند؟
(۳) فرا رفتار گرایی
پاسخ: گزینه «۲» برعکس سنت گراها، طرفداران رهیافت علوم رفتاری به اهمیت علوم دقیقه در علوم انسانی اعتقاد دارند این دانشمندان اصرار دارند که برای افزایش دقت در تجزیه و تحلیل روابط بین الملل باید روشها یا مجموعه ای از روشهای مختلف به کار گرفته شود. از جمله بررسی های رفتار، تحلیل های بازی و شبیه سازی همبستگی های آماری مدل سازی و کاربرد تحلیل آماری همراه با کامپیوتر به همین لحاظ است که آنها روش رفتار گرایی خود را روش علمی نیز می نامند. به علاوه، به نظر سنت گرایان به کارگیری اعداد همراه با تعصبی که طرفداران روش علمی برای روش خود دارند موجب آن شده است که مسائل جوهری و کیفی، فدای مسائل وسیله ای و کمی شوند طرفداران روش علمی معتقدند که بی اعتقادی سنت گرایان به روش علوم دقیقه انتقاد آنها علیه کاربرد آمار و ممیزی از طریق آزمایشهای آماری غیر مسئولانه و جاهلانه است. به هر حال جدا از استدلالهای مثبت و منفی گروه ها علیه یکدیگر، سینگر در تمایز دو گروهی که در حال حاضر در مطالعات روابط بین المللی وجود دارند توجه را به نکته جالبی جلب میکند. به اعتقاد وی تنها نکته برجسته در تمایز این دو گروه آن است که طرفداران روش علمی میخواهند از طریق کاربرد تجرید انتزاع و تعمیم به قواعد کلی دست پابند، اما سنت گرایان میخواهند به بررسی کلیه متغیرهایی بپردازند که به نحوی بر روند و سیر جریان یک مورد اثر دارند. یکی دیگر از مباحث مطرح در این مناظره بررسی سیاست خارجی تطبیقی است که سنت گرایان به دلیل داشتن رویکرد تاریخی قاتل به آن هستند.
مثال در کدام یک از مناظره های زیر تأکید بر قوانین عینی ناشی از شواهد تجربی بود؟
(۴) میان پارادایمی
پاسخ گزینه «۲» در مناظره دوم یعنی سنت گرایی و رفتار گرایی تأکید بر استفاده از قوانین عینی و شواهد تجربی میشد؛ در حالی که در مناظره اول میان آرمان گرایان و واقع گرایان که هر دو جزء نحله سنت گرایی هستند بر مباحث هستی شناختی همچون دولت محوری یا نهاد محوری تأکید میشد. با وجود ادعاهای هر یک از دو گروه در حال حاضر این توافق به صورتی روز افزون در حال حصول است که تکیه بر هر یک از رهیافتهای فوق نمی تواند به تنهایی پاسخگوی اهمیت رو به افزایش روابط بین الملل باشد. باید از یافته ها و ارزیابی هر دو رهیافت ارائه شده با عنایت به مقتضیات منطقی و متدولوژیک استفاده کرد. به همین لحاظ امروزه گروهی از متفکران تحت عناوین رهیافت مافوق رفتاری به مباحث کیفی و معنوی البته نه به طریقی که سنت گرایان صد در صد به آن معتقدند بلکه به صورت مسائل ارزشی و اخلاقی برای هدایت موضوع تحقیقات خود توجه کرده اند قحطی جنگ اتمی، بیماری های واگیردار آزادیهای فردی بهبود کیفی وضع زندگی و تعالی فکر بشری از جمله مسائلی است که محقق روابط بین الملل نمیتواند به آنها بی توجه باشد. همچنین محقق برای یافتن نیازها خواسته ها تمایلات پنهان و آشکار بشری و درک بی غرض مسائل از قواعد اصولی ناگزیر است از ریاضیات و آمار به نحو احسن بهره گیرد. در واقع امروزه انبوه رساله ها و نوشته های مربوط به حوزه روابط بین الملل دارای هر دو خصیصه بالا هستند.
پس میتوان نتیجه گرفت که اولین گامها به سوی نوعی تئوری سازی فوق رفتاری در حال شکل گرفتن است که ماورای رهیافتهای سنت گرایان و طرفداران علوم رفتاری قرار دارد. این رهیافت تئوریک هنوز تشکل و انسجام لازم را نیافته است تا بتوان ابعاد گوناگون آن را ترسیم کرد.
نکته : فرا رفتار گرایی را میتوان نتیجه مجادله دو نحله سنت گرایی و رفتار گرایی دانست. سنت گرایان نحله رفتارگرایی را به ناممکن بودن کاربرد علوم دقیقه در علوم انسانی متهم میکردند و رفتارگرایان نیز نحله سنت گرایی را به عدم توانایی در دستیابی به قواعد علمی متهم می کردند.
ک مثال پارادایم های مسلط در روابط بین الملل از دهه ۱۹۷۰ کدام یک از گزینه های زیر است؟
(۲) تو واقع گرایی نهادگرایی نئولیبرال مارکسیسم ٫ رادیکالیسم (۴) رفتار گرایی فرا رفتارگرایی سنت گرایی واقع گرایی انتقادی
پاسخ: گزینه «۲» در دهه ۱۹۷۰ با توجه به ضعفهای واقع گرایی و لیبرالیسم نظریات تو واقع گرایی و نئولیبرالیسم و در دهه ۱۹۸۰، نظریات انتقادی و کثرت گرایی وارد عرصه نظریه پردازی روابط بین الملل شدند.
ک مثال ۱۰ کدام یک از مناظره های روابط بین الملل مربوط به روش شناسی است؟
(۱) آرمان گرایی واقع گرایی (۲) سنت گرایی ٫ رفتار گرایی
پاسخ: گزینه «۲» مناظره دوم یعنی سنت گرایی و رفتارگرایی چالشی روشی بود میان کاربرد روش علمی از سوی رفتارگرایان و تأکید بر تاریخ و
دیپلماسی از سوی سنت گرایان
در این بخش بحرانهای روابط بین الملل را که منجر به ظهور مناظرات مختلف شد، بررسی میکنیم
بحران واقع گرایی
پارادایم واقع گرایی از زمان غلبه بر پارادایم آرمان گرایی یعنی پس از جنگ جهانی دوم بر تحقیقات رشته روابط بین الملل حاکم بوده است. متفکران عمده واقع گرایی در رشته روابط بین الملل مدلی به وجود آوردند که به صورت علم متعارف این رشته تلقی شد. با جمع بندی محققان واقع گرا میتوان واقع گرایی را با تمرکز بر ریشه های آن تعریف کرد که همان تعالیم هابز و ماکیاولی است. واقع گرایان تحت تأثیر اندیشه های هابز معتقدند که روابط بین الملل روابط ویژه ای است که مقید و محدود به یک قدرت حاکمه مرکزی نیست و صفت آنارشی و در این صورت قدرت حاکمه با روش قرارداد اجتماعی به وجود نیامده است. طبق این نظر روابط بین الملل تعامل میان دولت هایی است که دارای این حق حاکمیت هستند و درون یک محیط هرج و مرج امیز قرار گرفته اند. از نظر آنان سیاست چیزی جز دنبال کردن خردمندانه منافع شخصی (قدرت) نیست. این فکر از ماکیاولی اخذ شده است. بدین ترتیب روابط بین الملل به طور خلاصه مبارزه برای کسب قدرت و صلح میان ملل است. در نتیجه این پندارها، واقع گرایان برخی دیگر از انگارهها و مفاهیم از جمله معمای امنیت موازنه قدرت منافع ملی و مفید بودن کاربرد زور را ارائه کرده اند.
در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ واقع گرایی مورد انتقاد جدی قرار گرفت اوران یانگ یکی از منتقدان بود که ابراز کرد: افزایش وابستگی متقابل بین المللی باعث اقول سیاست قدرت خواهد شد. زیرا وابستگی متقابل نه تنها باعث محدودیت دولتها میشود بلکه ظهور بازیگران جدید در روابط بین الملل را در برخواهد داشت. ادوارد مورس نیز درباره تأثیر نوسازی بر روی ماهیت سیاست بین الملل تحقیق کرد و به نتایج مشابهی دست یافت. در واقع در این مناظره بر جنبه های معرفت شناختی و هستی شناختی به جای روش شناختی تأکید شد. این منتقدان که بعداً به فراملی گرایان معروف شدند. تمام مفروضات واقع گرایی را زیر سؤال بردند. اینان برخلاف واقع گرایان معتقد بودند که تمایز میان سیاست عالی و سیاست عادی وجود ندارد. به عبارت دیگر اهداف رفاهی به شکل اهداف اصلی دولتها درآمده زور در روابط بین الملل کاربرد خود را از دست داده وابستگی متقابل محدودیت هایی به وجود آورده دولت ها دیگر نمیتوانند بر روی تمام تعاملات بین المللی کنترل داشته باشند مشکلاتی به نام مشکلات جهانی ظاهر شده و بازیگران جدیدی در روابط بین الملل ظهور کرده اند. این امور به عنوان پایه های یک فهم جدید از روابط بین الملل بر آمدند.
مثال ۱۱ کدام یک از نظریه پردازان اولین بار مدعی شدند که مدل دولت محوری نمی تواند تعاملات میان جوامع را توضیح دهد؟
(۳) دویچ و میترانی
پاسخ: گزینه «۴» برای اولین بار کوهن و تای ادعا کردند که مدل دولت محور روابط بین الملل نمیتواند زنجیره گسترده تعاملات میان جوامع را که باعث محدود ساختن دولتها از طریق وابستگی و وابستگی متقابل میشود توضیح دهد.
واقع گرایان به سرعت درصدد پاسخگویی به این چالش برآمدند. پاسخ ها عمدتاً با حمله به اهمیت وابستگی متقابل شروع شد. کنت والتر، بدیع بودن مسئله وابستگی متقابل را انکار کرد و ادعا نمود که بر خلاف نظر فراملی گرایان وابستگی متقابل در جهان معاصر در حال کاهش است. وی با اشاره به وابستگی متقابل پیچیده ای که قبل از جنگ جهانی اول وجود داشته است. ادعای فراملی گرایان را مبنی بر اینکه هر چه ارتباط و وابستگی میان کشورها بیشتر باشد. امکان صلح بیشتر است را نفی کرد. والتر سعی کرد با یک اهتمام جدید نظری به بازسازی نظریه واقع گرایی و حل بحران آن بپردازد. سپس به تشریح بینش خود یعنی واقع گرایی ساختاری پرداخت که بر طبق ان روابط بین الملل درون یک ساختار آنارشیک اتفاق می افتد؛ ساختاری که در آن تواناییها به شکل نابرابر میان واحدهای سیاسی که دارای کار ویژه یکسان هستند. توزیع شده است. این واحدها در حال منازعه بر سر قدرت و امنیت به سر میبرند و روابط آنان توسط سیستم موازنه قوامیان دولتهای مسلط تنظیم می شود.
نظریه والتز با وجود بعضی نقاط قوت در تبیین نظری از سنت در مقابل مدرنیسم دفاع میکند علت این امر آن است که وی دقت زیادی به کار میبرد تا اهمیت بازیگران جدید در عرصه بین الملل امکان همگرایی میان دولتها و نقش وابستگی متقابل را انکار کند. همچنین او کاهش اهمیت زور و زوال نظام دو قطبی را نمی پذیرد. هر چند وی از لفظ واقع گرایی استفاده نمیکند و به طور واضح از چالشهایی که بینش دولت محور با آنها روبه روست سخن نمی راند. اما تلاش نظری وی چیزی جز بازسازی نظریه واقع گرایی نیست والتز سعی میکند با پوشاندن لباس معرفت شناسی اثبات گرایانه و ساختارگرایی سنتی بر قامت واقع گرایی کلاسیک این نظریه را علمی جلوه دهد و انتقادهای موجود به آن را به نحوی پاسخ گوید. بدین ترتیب بحران واقع گرایی این انگیزه را به وجود آورد تا در آن یک نوع تجدید نظر تئوریک صورت گیرد. هدف عمده این تجدید نظر آن بود که روابط بین الملل را به شکل یک علم واقعی در آورد و برای همیشه مناظره میان پارادایمی را خاتمه بخشد. رابرت گیلپین یک محقق واقع گرای دیگر است که با اقرار به بحران واقع گرایی سمی در حل آن از طریق بازسازی مفروضاتش نموده است. برخلاف والتز گیلیین مبانی هستی شناسی و ارزشی استدلال خود را به طور واضح بیان میکنند و عنوان واقع گرایی را می پذیرد. به نظر او ماهیت روابط بین الملل که مبتنی بر مبارزه برای ثروت و قدرت در میان گروه ها در یک محیط آنارشیک است. تغییر نکرده است. اما وی می پذیرد که نظریه روابط بین الملل نتوانسته است به طور رضایت بخشی مسئله تغییر نظام های بین المللی را توضیح دهد.
مدرسان شریف رتبه یک کارشناسی ارشد
پارادیم، مفهومی است که از فلسفه علم وارد عرصه روابط بین الملل شده است. فرا اثبات گرایان در چهارچوب نظریه پردازان انتقادی معتقدند که نوع دانش در مورد جهان اجتماعی با نوع دانش در جهان طبیعی فرق دارد. بر این اساس در چهارچوب ،علم دانش برای کنترل جهان طبیعی است. ولی دانش در مورد. جهان بشریت به دنبال کسب آزادی است نه کنترل بیشتر
اگر تاریخ اندیشه های سیاسی را با تاریخ اندیشه روابط بین الملل مقایسه کنیم از آنجا که اولی بیشتر با رابطه دولت و افراد سر و کار دارد موفق تر بوده است. و تئوری اندیشه های سیاسی غنی تر است. چون تئوری اندیشه سیاسی تئوری زندگی مطلوب است در حالی که نظریه بین الملل نظریه بقا است. سیاست. بین الملل عرضه تکرار رفتارها است. گرچه تفاوت قائل شدن میان اندیشه سیاسی و اندیشه روابط بین الملل امکان پذیر نیست و هر دو با هم تعامل دارند.
ک مثال ۱۲ نظریه ثبات مبتنی بر سیطره متعلق به کدام نظریه پرداز است؟
(۲) رابرت گیلپین
پاسخ: گزینه «۴» گیلپین برای توضیح این تغییر و تحولات به نظریه ثبات مبتنی بر سیطره متوسل میشود که قبلاً افرادی چون مدلسکی، اولین ارگانکی و کوگلار آن را تبیین کرده اند. این نظریه همچنین بیان میکند که یک نظم بین المللی از موازنه حاصل نمی شود بلکه از برتری قدرت حاصل می شود.
مطابق این نظریه ثبات بعد از جنگ جهانی دوم به طور مستقیم با سیطره ایالات متحده مرتبط بود اقول این سیطره که آن را در چهارچوب نظریات اقتصاد سیاسی و انتخاب عمومی توضیح میدهد منجر به بی نظمی خواهد شد. بر اساس این نظریه انتقال به یک نظم جدید می تواند از طریق جنگ هژمونیک حاصل شود. گیلپین جبرگرایی دترمینیسم) ساختاری در نظریه والتز را رد میکند و به بیان بینش خود می پردازد. هالستی نیز از واقع گرایانی است که معتقد به بحران نظریه واقع گرایی است. وی در کتاب خود تحت عنوان رشته تقسیم شده ابراز می نماید که واقع گرایی تنها نظریه ای است که مشکلهای خاص روابط بین الملل یعنی جنگ صلح امنیت و نظم را تبیین میکند اما با وجود این واقع گرایی در معرض دو چالش عمده از جانب پارادایم های فراملی گرایی و نئومارکسیسم قرار گرفته است. البته او معتقد نیست که این چالشها بتواند سیطره واقع گرایی را در روابط بین الملل خدشه دار کند. هالستی بینشی از واقع گرایی را مطرح میسازد که بعداً به نو واقع گرایی یا واقع گرایی ساختاری معروف شد.
نکته ۴ واقع گرایی در دهه ۷۰ از سوی پارادایم های مختلف مورد نقد قرار گرفت که در کنار پارادایم لیبرالیسم میتوان از نظریه انتقادی به عنوان یکی از مهمترین منتقدین واقع گرایی نام برد. نظریه انتقادی به ابعاد روش شناختی و معرفت شناختی واقع گرایی منتقد بود.
کر مثال :۱۳ تو واقع گرایی محصول نظری مناظره کدام یک از پارادایم هاست؟
(۲) اثبات گرایی و فرا اثبات گرایی
(۴) آرمان گرایی و واقع گرایی
پاسخ: گزینه «۳» نو واقع گرایی در حقیقت صورتی از واقع گرایی کلاسیک است که میخواهد با پذیرش بعضی مفاد نظریه های دیگر، در مقابل چالشهایی که بر واقع گرایی کلاسیک وارد شده است پاسخگو باشد. البته بعضی موارد هستی شناسانه و معرفت شناسانه مانند ساختار گرایی، اقتصاد سیاسی نظریه انتخاب عمومی کثرت گرایی نظریه چانه زنی و غیره از پارادایم های فراملی گرایی و نئومارکسیسم به عاریت گرفته شده اند. در واقع میتوان گفت که نو واقع گرایی محصول عمده مناظره پارادایم های واقع گرایی و فراملی گرایی است.
بحران اثبات گرایی
دیدگاه اثبات گرایی نو واقع گرایی معتقد است که روابط بین الملل باید به شکل علم واقعی درآید تا بتواند با دانش عینی و انباشت شدنی در تحو واقعیت مؤثر باشد. این دیدگاه توسط کسانی که معتقد به فرا رسیدن عصر فرا اثبات گرایی هستند مورد انتقاد جدی واقع شده است. از نظر این عده شک نو واقع گرایی در تحمیل سلطه خود بر رشته روابط بین الملل ناشی از شکست اثبات گرایی در تسلط بر روشهای دیگر علمی است. ابتدا نهضت فرا رفتارگرا اثبات گرایی را مورد سؤال قرار داد فرا رفتارگرایانی مانند ایستون در علوم سیاسی و الموند و جنکو در روابط بین الملل به کافی نبودن استمر کمی گرایی در تولید نتایج عینی یعنی قوانین کلی و ساختن نظریه اشاره کردند. آنها در عوض تلاش کردند تا تفکر قیاسی و کثرت گرایی نظری جایگزین کنند. انتقاد فراملی گرایان از پارادایم واقع گرایی کلاسیک این تحول را تقویت کرد فراملی گرایان واقع گرایی را یک نظریه کهنه و قدیمی تصور ک که مورد تهاجم و چالش دیگر پارادایم ها واقع شده است. این پارادایم ها میتوانند جایگزینی برای واقع گرایی باشند یا حداقل با آن همزیستی داشته باشند.
در اوایل دهه ۸۰ میلادی از مناظره میان واقع گرایی و فراملی گرایی به عنوان سومین مناظره نام برده شد. البته بعضی این عنوان را نپذیرفتند، زیرا معتقد بودند که این مناظره درباره نظریه روابط بین الملل نبوده بلکه درباره علم و معرفت روابط بین الملل است. بدین ترتیب میتوان گفت که رشته روابط بین الملل وارد عصر فرا اثبات گرایی شده است. مفهوم پارادایم به صورت مفهومی کلیدی در تحلیل رشته روابط بین الملل درآمد منظور محققان از مفهوم پارادایم مجموعه ای از عقاید یا جهان بینی بود که پژوهش را هدایت میکرد. بدین ترتیب این نکته پذیرفته شد که علوم اجتماعی با علوم طبیعی تفاوت دارد زیرا در علوم اجتماعی برخلاف علوم طبیعی میان پارادایم ها رقابت وجود دارد و توالی میان آنها دیده نمیشود. این بینش مبتنی بر ماهیت پارادایمی روابط بین الملل باعث شد تا راه برای کثرت گرایی نظری، روشی و روش شناختی باز شود. این کثرت گرایی توسط عده زیادی به عنوان بلوغ رشته روابط بین الملل و دموکراسی در آن مورد استقبال واقع شد. یکی از ویژگیهای اصلی کثرت گرایی آزادی بخشی آن بود محققان روابط بین الملل همچون گذشته مجبور نبودند خود را با یک معرفت شناسی واحد و نظریه های قدیمی منطبق کنند. نظریات و عملهای جایگزین غیر از مدل سیاست واقع گرایانه مشروع شناخته شد. علاوه بر این فرا اثبات گرایی این امکان را فراهم آورد تا پژوهش در سطوح تحلیلی که قبلاً واقع گرایی اجازه آن را نمی داد امکان پذیر شود. تعامل میان پارادایم ها از طریق ارتباطات میان نظریه های گوناگون راهی به سوی ترقی و پیشرفت انگاشته شد زیرا میتوانست دانش روابط بین الملل را از مفروضات و روشهای محدود کننده رهایی بخشد. ک مثال ۱۴ تأکید بر واحدها فرایندها و روابط سیاسی مربوط به کدام یک از
(۲) معرفت شناسی
پاسخ گزینه «۱» مناظره میان پارادایمی سلسله مباحثی را باعث شد که هدف اول آن تحلیل و بررسی طبقه بندیهای پارادایم های رقیب بود. مقوله های عمده در مرکز هر پارادایم تحت عناوین هستی شناسی واحدها، فرایندها و روابط اساسی معرفت شناسی شیوه منطقی شیوه پژوهش و روش شناسی (مرجح و ارزشی بینشهای اخلاقی نسبت به سیاست و علم مورد شناسایی قرار گرفتند.
بیشتر پژوهشگران از سه مقوله بالا به عنوان پایه ای برای طبقه بندی خود استفاده کردند به طور کلی مرحله اول مناظره میان پارادایمی با خوش بینی و بدون بروز مشکلی حاد ادامه یافت اما محققان روابط بین الملل پاسخی برای این سؤال نداشتند که جهت پژوهش چگونه باید باشد. در این مورد میان خوش بینان و بدبینان تفاوتهای فکری عمده ای وجود داشت.
لاپید از امکانات جدیدی که به دلیل باز شدن روابط بین الملل به وجود آمد استقبال میکند اما نسبت به مخاطرات فرا اثبات گرایی که در بینش خوش بینانه نادیده انگاشته میشود ابراز نگرانی میکند منظور وی از مخاطرات هرج و مرج نظری و روش شناختی در رشته روابط بین الملل است که پیشرفت آن را مورد تهدید قرار میدهد از طرف دیگر لاپید اذعان میدارد که جایگزین کردن یک سنت دیگر در رشته روابط بین الملل هر چه باشد (ساختارگرایی، اقتصاد سیاسی یا واقع گرایی معرفت شناختی یا دانش آزادی بخش یک قدم به عقب خواهد بود. او پیشنهاد میکند که هر چند نباید در سنتز میان نظریه ها عجله کرد ولی باید به دنبال تأسیس برخی پلهای ارتباطی میان پارادایم ها بود.
بینش لاپید نیز برخی نقاط ضعف فرا اثبات گرایی را نشان میدهد. اولاً در حالیکه فرایندهای جدیدی برای تبادل اندیشه ممکن شده یا باید به وجود آید، اما دیدگاه فرا اثبات گرایی چگونگی صورت پذیری این ارتباط را مشخص نمیسازد. از آنجا که پارادایم ها دیدگاههای بسیار متفاوت اخلاقی، سیاسی و عملی دارند، تنها زمانی یک مناظره و تبادل اندیشه صورت میگیرد که اهداف و فرایندهای ارتباطی مشخص و مورد توافق باشد فرا اثبات گرایی برای این مسئله پاسخی ندارد. ثانیاً ظهور و پویایی نظریه ها و پارادایم ها در ارتباط با زمینه تاریخیشان توضیح داده نمی شود.
مثال :۱۵ مناظره میان پارادایمی از سوی چه کسی مورد بررسی قرار گرفت؟
(۱) دیوید ایستون
پاسخ: گزینه «۳» مناظره میان پارادایمی توسط یوسف لاپید نیز مورد بررسی قرار گرفت. وی جنبه های عمده دیدگاه فرا اثبات گرایی را نمونه گرایی تحلیل فرا نظریه ای دیدگرایی توجه روی مفروضات اساسی تلاشهای پژوهشی و نسبی گرایی پذیرش اصلی جمع ناپذیر بودن نظریه ها می داند.
در تحلیل روابط بین الملل روی مسائلی چون علم و روش شناسی تمرکز میشود و مسائل دیگر مورد بی توجهی قرار میگیرد. مسائلی چون رابطه میان قدرت و دانش ارزش و علم فرهنگ و فهم نیاز به پژوهش جدی دارد عدم توجه فرا اثبات گرایی به این مسائل باعث شده است که راه های معینی برای خروج از اثبات گرایی مشخص نشود با وجود این دیدگاه فرا اثبات گرایی اهمیت خارق العاده ای در رشته روابط بین الملل دارد. این دیدگاه رشته روابط بین الملل را از روشهای سنتی نجات میدهد و با تجویز کثرت گرایی نسبی گرایی را نیز مطرح می سازد که در نهایت قابل حل به نظر نمی رسد. اما میتوان این مناظرات در روابط بین الملل را از دیدگاه روش شناختی نیز بررسی کرد.
ه نکته ۵ یکی از جدی که به روش شناسی فرا اثبات گرایی وارد میشود این است که هیچ گونه بدیلی برای موضوعات مربوط به روابط بین الملل ارائه نمی دهد. به عبارت دیگر مفاهیم روابط بین الملل همچون قدرت امنیت آنارشی و دولت در فرا اثبات گرایی چندان مورد توجه قرار نمی گیرند. بسیاری از مسائل مهم روابط بین الملل، اساساً روش شناسانه هستند. موضوعات روش شناختی در ابتدا در دهه ۵۰ و ۶۰ با تحول رفتارگرایی در علوم سیاسی به روابط بین الملل نیز وارد شد. بسیاری از پژوهشگران روابط بین الملل به ویژه پژوهشگران آمریکایی تلاش کردند تا روشهای علمی را در روابط بین الملل به کار بگیرند. این مسائل واکنش مدافعان رهیافتهای سنتی با کلاسیک را موجب شد. در نتیجه روش شناختیهای دیگر برگرفته از علم یا اثبات گرایی مانند انتخاب عقلایی و تجزیه و تحلیل ساختاری توسعه یافت. این امر به نوبه خود روش شناختی های دیگر فرا اثبات گرایی از جمله نظریه انتقادی، پست مدرنیسم، سازه انگاری و نظریه هنجاری را به وجود آورد. در این بخش به بررسی این قواعد و مباحث متعدد روش شناختی می پردازیم.
مناظره روش شناختی
در بیشتر حوزه های آکادمیک از جمله روابط بین الملل، دو نوع مناقشه اساسی وجود دارد نوع نخست مباحثی را در مورد موضوعات ماهوی در بر می گیرد. یعنی مسائلی در مورد حقیقت نمونه هایی از مسائل ماهوی از این قرارند: عوامل اصلی جنگ جهانی اول چه بودند؟ آیا دموکراسی صلح را گسترش می دهد؟ آیا جهانی شدن مانع توسعه کشورهای جهان سوم میشود یا به آنها کمک میکند؟ مناقشه آکادمیک شامل مباحثی در مورد موضوعات روش شناختی است؛ یعنی مسائل مفهومی یا فلسفی که ما در این پژوهش با آن روبه رو هستیم نمونه هایی از مسائل روش شناختی از این قرارند آیا روابط بین الملل با استفاده از شیوه های علمی عینی قابل مطالعه است؟ فرضیه های اصلی در مورد تابعیت واقعیت سیاسی که نو واقع گرایی بر آن استوار است تا چه اندازه معقول است؟ آیا ما باید دیدگاه واقع گرایان در مورد ماهیت انسان که آن را اساساً رقابت طلب میدانند یا دیدگاه لیبرالها که آن را اساساً مشارکت طلب می دانند بپذیریم؟ همچنین مهم است که در نظر بگیریم مسائل ماهوی از جمله مسائلی که در بالا اشاره شد – موضوعات مفهومی را مجسم می کنند.
جنگ چیست؟ دلایل آن چیست؟ چه چیزی دموکراسی یا صلح را شکل میدهد؟ منظور ما از جهانی شدن یا توسعه چیست؟ بنابراین موضوعات روش شناختی بیشتر در چیزهایی نهفته است که پژوهشگران روابط بین الملل مطالعه میکنند مناقشات روش شناختی نشان دهنده آن است که روابط بین الملل به حوزه آکادمیک نزدیک تر شده است. این موضوعات در روابط بین الملل و در نیمه دوم قرن بیستم بسیار برجسته بودند و طی این دوره رشته روابط بین الملل در بیشتر دانشگاه ها دایر شد.
در نیمه نخست قرن بیستم روابط بین الملل بیشتر یک موضوع تلقی میشد تا حوزه علمی به طوری که صاحب نظران غیر آکادمیک به اندازه یا حتی بیشتر از صاحب نظران آکادمیک نقش داشتند. لیبرالیسم آرمان گرای دهه ۲۰ شامل بسیاری از نویسندگان مشهوری بودند که از افراد آکادمی یا بخشهای دانشگاهی نبودند. بسیاری از صاحب نظران از لحاظ سیاسی فعال بودند. آنها در مورد مسائل مینوشتند و مطالب خود را چاپ می کردند. آنها به این خاطر مینوشتند که دنیا را بهتر بفهمند و دنیای بهتری بسازند. آنها فکر میکردند که خود تاکنون دنیا را کاملاً خوب درک کردهاند.
که مثال ۱۶ عمده ترین بحث میان آرمان گرایان و واقع گرایان در روابط بین الملل مربوط به چه موضوعاتی بود؟
(۲) جنگ و صلح مر
پاسخ: گزینه «۲» واکنش واقع گرایان به آرمان گرایان لیبرال اساساً مربوط به روش شناختی نمیشد. فکر واقع گرایان بیشتر مشغول تصحیح آن چیزی بود که آنها آن را اشتباهات اساسی و خطر آرمان گرایان و عقایدشان میدانستند. نخستین و عمده ترین بحث در روابط بین الملل بین آرمان گرایان لیبرال و واقع گرایان در مورد مسائل اساسی جنگ و صلح بود.
موضوعات روش شناختی به علت انقلاب رفتارگرایی در علوم سیاسی آمریکایی که در دهه ۵۰ و ۶۰ رخ داد برجسته شد. دومین بحث عمده میان رفتارگرایان و سنت گرایان در مورد موضوعات روش شناختی بود رفتارگرایان دنبال آن بودند تا روابط بین الملل را در پایه یک تجزیه و تحلیل علمی قرار دهند. سنت گرایان در اقلیت قرار گرفتند و در طی جنگ سرد روش شناختی مربوط به تو واقع گرایی در روابط بین الملل رایج شد.
این دیدگاه جدید در برابر روش شناختی که بعداً به اثبات گرایی مشهور شد بر این عقیده استوار است که پژوهش روابط بین الملل یک پرسش عینی است که به حقایق اثبات شدنی آشکار یا نظمی از جهان سیاست مربوط است و بر پایه شیوه های پژوهشی علمی مستدل قرار دارد روش شناسی اثبات گرایانه در آن هنگام برای بیشتر پژوهشگران روابط بین الملل مناقشه آمیز نبود برعکس بیشتر آنها بدان اعتقاد داشتند. به هر حال از هنگام پایان جنگ سرد، موضوعات روش شناختی به کانون بحث بین روش شناختیهای اثبات گرایان و فرا اثبات گرایان تبدیل شد بیشترین حمله فرا اثبات گرایان به نظریه نو واقع گرایی کنت والتز بود که بخشی از آن به خاطر تسلط قواعد و بخشی دیگر به خاطر ضعف روش شناختی آن بود فرا اثبات گرایان بر این باورند که آن ضعفها بیشتر به علت اثبات گرایی است که نظریه والتز بر آن استوار بود. بنابراین آنها مسائل جدید و پیچیده ای را در مورد روش شناسی روابط بین الملل مطرح ساختند.
رهیافت رفتار گرایی تجزیه و تحلیل گروه ها یا سازمانها و یا دولت ها را رد نمی کند. بر اساس این رهیافت گروه های نام برده تنها بیانگر ساختار وظایفی هستند که توسط افراد پر میشوند. صحبت در مورد دولت بیشتر به کار بستن یک استعاره است تا محبتی دقیق و تجربی با وجود این، بعضی از رفتارگرایان سیاسی از دولت ملت ها به عنوان واحدهایی برای تجزیه و تحلیل استفاده می کنند.
دیوید ایستون این دیدگاه را به کار برد تا فرایند سیاسی داخلی را به صورت مفهوم درآورد رهیافت رفتارگرایی به دنبال آن است که علوم سیاسی را به علوم اجتماعی واقعی تبدیل سازد و بدین منظور نمونه های علمی علوم طبیعی را سرمشق خود قرار دهد. از این رو پژوهشگر نیازمند روش شناختی و رهیافت علمی است. مطالعه علمی رفتار سیاسی نیازمند طرحهای پژوهشی موشکافانه شیوه های دقیق تجزیه و تحلیل ابزار قابل اعتماد جهت تجزیه و تحلیل و معیار مناسبی برای معتبر ساختن است به طور کلی همه آن چیزهایی که برای به وجود آمدن یک شکل قابل اعتماد از فرضیه های تجربی اثبات شدنی – یعنی نظریه تجربی – در مورد سیاست ضروری است. نظریه شکل ثابت شناخت نیست بلکه بیشتر ابزاری در مسیر رسیدن به شناخت است. به همان صورت که حقایق شناخت نیستند بلکه تنها مواد خامی هستند که باید از طریق نظریه سازی به قضیه هایی تبدیل گردند که در فرایند پژوهش تجربی قابل آزمون هستند. طرفداران رهیافت رفتارگرایی بر رهیافت علمی صحیح ذهن تاکید میکنند دیوید ایستون یکی از طرفداران اصلی این نظریه اصول رهیافت رفتار گرایی خلاصه کرده است.
ک مثال :۱۷ کدام یک از نظریه پردازان زیر دیدگاهی در زمینه توسعه نظریه سیستمی در روابط بین الملل ارائه داد؟
(۱) مورتون کاپلان
پاسخ: گزینه «۱» مورتون کاپلان دیدگاهی مشابه را به کار برد تا یک نظریه سیستمی را در روابط بین الملل توسعه دهد. دولت ها به عنوان سیستم های سیاسی متصور شدند. مراکز تصمیم گیری سیاسی که در قالب آن دولتها تصمیمات و خط مشیهایی برون داد را در پاسخ به نیازها و حمایتها درون داد اتخاذ می کنند.
نخستین واکنش مهم نسبت به انقلاب رفتارگرایی در روابط بین الملل مربوط به رهیافت سنت گرایی یا کلاسیک بود یکی از مشهورترین و سرسخت ترین مدافعان این رهیافت ،کلاسیک هدلی بول است.
رهیافت کلاسیک معتقد است که فعالیت علمی ایدئال مشاهده مطالعه تحقیق نشان دادن و نوشتن در مورد روابط بین الملل است. پژوهش علمی صحیح در روابط بین الملل تنها مسئله آموزش تکنیکی شیوه ها یا الگوها یا تکنیکهای صحیح آماری نیست بلکه مسئله جذب موضوع شدن است. به همین منظور مشاهده کننده باید آگاه متفکر و منتقد جهان سیاست در حال و گذشته باشد.
ک مثال ۱۸ کدام رهیافت نظریه ها را محدود به تاریخ و فرهنگ میکند؟
(۲) رفتار گرایی
پاسخ: گزینه «۳» بر خلاف رفتارگرایان و جانشینان آنها یعنی اثبات گرایان و بعضی از منتقدان فرا اثبات گرا، رهیافت کلاسیک نسبت به روابط بین الملل دارای روش شناختی واضحی نیست و فرضیه هایی شکل نمیدهد و آنها را محک نمیزند و از اسباب رسمی تحقیق یعنی الگوها، تکنیک های آماری ابزار تجزیه و تحلیلی و غیره استفاده نمیکند. در عوض این رهیافت نظریه ها را محدود به تاریخ (زمان) و فرهنگ (مکان) میکند.
رهیافت ،کلاسیک اولویت را به ذهن جستجوگر میدهد. مهمترین چیز در انجام تحقیق روش شناختی علمی نیست بلکه شناخت ماهیت و به ویژه شناخت تاریخی است عناصر اصلی فعالیت علمی سنتی از این قرارند شناخت و نظم دهی پرسشهای اصلی تبیین مفاهیم مربوط به وجود آوردن تمایزات مناسب جستجو برای شواهد تاریخی و تنظیم یک بحث منسجم که بتواند آن را آن طور که باید درک کند. تاریخ مهم است. زیرا تنها شیوه آکادمیک جهت فهم مشخصات خاص دولت هاست تمام دولتها از هم مجزا هستند دو دولت با هم یکسان نیستند؛ اگرچه ممکن است در مشخصه های مهمی با هم شریک باشند. از آنجا که دولت ها تاریخ مجزایی دارند و در مکانهای خاصی مستقرند حد معینی در توانایی ما جهت تعمیم سیستم دولت وجود دارد. تاریخ تنها نقطه شروع مطالعه روابط بین الملل نیست و همراه و تصحیح کننده ضروری نظریه روابط بین الملل محسوب می شود زیرا یادآور محدودیتهای تعمیم تجربی در جهان سیاست است. رهیافت سنت گرایی فلسفی است و به ویژه با مسائل اخلاقی درگیر است که به اعتقاد آن از مسائل سیاسی یا مسائل حقوقی قابل انفکاک نیست و مستلزم بررسی انتقادی بی طرفانه و مستقل بنیانهای اخلاقی سیاست بین الملل و حقوق بین الملل است. حقوق بین الملل هم دارای اهمیت است زیرا از بدنه تاریخی و شناخت معاصر و قوانین پایه و هنجارهای جامعه بین المللی وستفالیایی برخوردار است. نادیده گرفتن حقوق بین الملل رها کردن یک بعد اساسی روابط بین الملل است.
اثبات گرایی، روش شناسی مهمی در روابط بین الملل است. روش شناسی اثبات گرایی در علوم سیاسی از جمله روابط بین الملل، میراث رفتارگرایی است؛ یعنی از بیشتر فرضیه ها و دیدگاههای رفتار گرایی استفاده میکند اگر چه معمولاً آن را به شیوه ای پیچیده انجام میدهد. این روش شناسی بر مرکزیت قضایای تجربی تأکید می کند. یعنی دلایل پذیرش فرضیه ها از مشاهده مشخص است. ما حوادث را مشاهده میکنیم بر پایه این مشاهدات می توان امید داشت تا پیامدهای کارهایی را پیش بینی کرد که اکنون یا در آینده به عمل می آید.
تشخیص رهیافت اثبات گرایی کار ساده ای نیست پس ما چگونه میتوانیم بگوییم یک نظریه در چهارچوب اثبات گرایی است؟ تو واقع گرایی و اثبات گرایی اغلب در روابط بین الملل یکسان در نظر گرفته میشوند اما این برابری بسیار محدود است. اثبات گرایی وسیع تر از او واقع گرایی است. همان طور که اشاره شد. اثبات گرایی نه تنها شامل تو واقع گرایی و مطالعات استراتژیک است بلکه تجزیه و تحلیل کمی مانند پژوهش در مورد صلح را نیز در بر می گیرد. فرا اثبات گرایی به عنوان رهیافت روش شناختی در واقع توسعه اندیشه مارکسیستی است و میتواند به عنوان تومارکسیسم توصیف شود. آنها نقش منافع، ارزشها و روابط قدرت حاکم در نظریه پردازی را بسیار مؤثر میدانند. این نظریه از سوی گروه کوچکی از پژوهشگران آلمانی به وجود آمد که بسیاری از آنها در تبعید در آمریکا به سر می بردند و کلاً از آنها به عنوان مکتب فرانکفورت یاد میشود. نظریه انتقادی در روابط بین الملل بسیار وابسته به اقتصاد سیاسی بین الملل مارکسیست ها است. نظریه پردازان انتقادی سه اصل اساسی اثبات گرایی را رد میکنند واقعیت عینی بیرونی تمایز عین ذهن و علوم اجتماعی غیر ارزشی
ک مثال ۱۹ برنامه تحقیق کمی و تجزیه و تحلیل انتخاب عقلایی مربوط به کدام یک از رهیافت های زیر است؟
(۳) فرا رفتار گرایی
پاسخ: گزینه «۴» طبق نظر نیکلسون اساساً دو برنامه پژوهش کلی در مورد اثبات گرایی معاصر در روابط بین الملل وجود دارد.
(۱) برنامه تحقیق کمی (۲) برنامه تجزیه و تحلیل انتخاب عقلایی مانند نظریه بازی ها
طبق عقیده نظریه پردازان انتقادی جهان سیاست یا اقتصاد جهانی که بر پایه قوانین تغییر ناپذیر اجتماعی عمل کند وجود ندارد برای نظریه پردازان انتقادی شناخت چه از لحاظ اخلاقی یا سیاسی یا ایدئولوژیک خنثی نیست و نمیتواند باشد همه شناختها منافع مشاهده گر را منعکس می کنند. در نتیجه شناخت همواره مبتنی بر پیش فرض است.
دیدگاه نظریه پردازان انتقادی نسبت به شناخت به عنوان بخشی ذاتاً سیاسی آنها را از رفتارگرایان – آن دسته از اثبات گرایانی که استفاده از شناخت علمی جهت اهداف سیاسی را تقبیح میکنند و از نظریه پردازان کلاسیک جدا میسازد. بر پایه دیدگاه نظریه پردازان انتقادی، پژوهشگران روابط بین الملل نمی توانند مستقل از موضوعی عمل کنند که مطالعه میکنند زیرا از راه های بسیار ظریف یا نه چندان ظریف به آن وابسته اند. آنها خود بخشی از جهان بشری هستند که در حال مطالعه آن هستند و درگیر چنین دنیایی اند. چه آنها دریابند یا نه دانشمند علوم اجتماعی و خود علوم اجتماعی ابزار قدرت اند. نظریه پردازان انتقادی به دنبال شناخت منافع سیاسی اند که نظریه ها و نظریه پردازان روابط بین الملل در خدمت آنها قرار می گیرند. اما مسئله حتی فراتر از اینهاست آنها به دنبال آن هستند تا آنچه را که خود هدف نهایی تمام شناختها میدانند پیشرفت دهند؛ یعنی هدف بزرگ آزادسازی بشر از ساختارهای اجتماعی دنیایی است که تاکنون اقلیت نسبتاً کوچک از جمعیت دنیا را بر اکثریت حاکم ساخته است. پس به طور واضح میتوان پذیرفت که نظریه انتقادی روابط بین الملل انقلابی است. یعنی به دنبال سرنگونی سیستم سیاسی و اقتصادی موجود است.
نکته : نظریه آزادسازی به عنوان یکی از زیر مجموعه های نظریه انتقادی مطرح شده توسط کن بوت را میتوان یکی از مهم ترین نظریات در به چالش کشیدن نظریات جریان اصلی دانست.
که مثال ۲۰ به لحاظ روش شناختی تو واقع گرایی در کدام یک از قالب های روشی می گنجد؟
(۳) اثبات گرایی
پاسخ: گزینه «۳» اثبات گرایی یکی از نظریات روش شناختی است که تاکید بر عینیت و استفاده از روشهای آماری دارد. این دیدگاه توسط والتز در تبیین سیاست بین الملل مورد استفاده قرار گرفت.
کا یکی از اهداف رفتارگرایی در روابط بین الملل عبارت است از:
(۲) به کارگیری روش تاریخی – توصیفی
(۴) به کارگیری قضاوت ارزشی به جای قضاوت عینی
کر ۲ مهم ترین موضوع مناظره دوم در روابط بین الملل چه بود؟
(۲) روش مطالعه روابط بین الملل
(۴) ماهیت و محتوای روابط بین الملل
۲- آرمان گرایی لیبرال در روابط بین الملل با به ……… منافع بازیگران معتقد است.
(۱) همگونی

(۳) صلح و عدالت وضعیت های طبیعی هستند.
(۴) ضرورتی ندارد که جنبشهای اجتماعی جهان را وارد ساختارهای تصمیم گیری کرد.
ک آرمان گرایان بر این اعتقاد هستند که سیاست مداران در حیطه سیاست خارجی فراوان را به نمایش می گذارند.
(۳) تاثیر پذیری
که نظریه پردازی روابط بین الملل پس از جنگ جهانی دوم عمدتاً جنبه ……. داشت.
(۲) حقوقی
که گرایش سیاست خارجی مقایسه ای در خلال کدام مناظره به وجود آمد؟
ک ۱۰ یکی از مهمترین دلایل غفلت از نقش تکوینی فرهنگ در روابط بین الملل چیست؟
(۳) اثبات گرایی
۱۱ در بعد فلسفی اثبات گرایی پوزیتیویسم به جنبه های زیر توجه دارد.
(۱) روش شناسی
(۴) روش شناسی، هستی شناسی و معرفت شناسی
ک ۱۲ کدام یک از ژئوپلتسینهای زیر دولتها را با ارگانیسمهای طبیعی مقایسه کرده است؟
(۲) ها سوفر
دهه های ۱۹۷۰ و ۰ و ۱۹۸۰ الگوهای مسلط در ادبیات روابط بین الملل به کدام ترتیب ظهور یافتند؟
(۱) تو واقع گرایی نئولیبرالیسم، انتقادی، کثرت گرایی
۳) واقع گرایی کو واقع گرایی لیبرالیسم نئولیبرالیسم، مارکسیسم رادیکالیسم
(۳) رفتار گرایی فرا رفتار گرایی سنت گرایی واقع گرایی مارکسیسم ٫ رادیکالیسم
(۴) تو واقع گرایی واقع گرایی ساختاری نئولیبرالیسم ٫ کثرت گرایی انتقادی پست مدرنیسم
که ۱۲ در کدام یک از امواج تئوریک در روابط بین الملل، محققان حساسیت زیادی نسبت به توسعه نیافتگی تئوریک این رشته مطالعاتی در مقایسه با ۱۵ در خلال مناظره بزرگ اواسط دهه ۱۹۶۰ توجه چندانی به جنبه های ………..
(۱) معرفت شناختی نشد بلکه عمدتاً به مسائل هستی شناختی عنایت شد.
(۲) روش شناختی نشد بلکه عمدتاً بر مسائل هستی شناختی و معرفت شناختی تاکید گردید.
(۳) هستی شناختی و روش شناختی نشد بلکه تأکید صرفاً بر مسائل معرفت شناختی بود.
(۴) هستی شناختی و معرفت شناختی نشد بلکه به ابعاد خیلی محدود روش شناسی بسنده شد.
۱۶ فرا اثبات گرایان به کدام موارد عنایت دارند؟
(۱) علوم دقیقه و علوم اجتماعی در وحدت کامل به سر میبرند.
) اگر به درستی از روش شناسی استفاده شود میتوان مقررات و الگوها را توضیح داد.
(۳) نقش منافع ارزشها و روابط قدرت حاکم در نظریه پردازی جهان واقعی
(۴) دانش در مرحله غایی از طریق تجربه توجیه میشود.
۱۷ سومین موج تئوریک در روابط بین الملل دارای مختصات و ویژگی های زیر بود
(۱) محققان بانی مکتبی خاص نبودند «یبور» و «باترفیلد» از مسیحیت مایه می گرفتند نقطه نظرهای مورگنتا را باید در جامعه شناسی «وبر»
(۲) این اعتقاد وجود داشت که میتوان از طریق دگرگونیهای اساسی در نظام بین الملل به پیشرفت و ترقی نایل آمد.
(۳) علاقه وافری نسبت به نظریه عمومی نظامها نظریه بازیهای ارتباطات اقتصاد جامعه شناسی روانشناسی اجتماعی و سیبرنتیک ابراز می شد.
(۴) نویسندگانی که در این مرحله از مطالعات روابط بین المللی شرکت داشتند همگن تر و همسوتر بوده و از تنوع کمتری برخودار بودند.
۱۸ مناظره بین – پارادایمی» در دهه ۱۹۷۰ بین کدام پارادایم ها رخ داد؟
(۱) رئالیسم، پلورالیسم و مارکسیسم
(۳) رئالیسم، لیبرالیسم و کاپیتالیسم
که ۱۹ از جمله محققان به ترتیب سنت گرا و رفتار گرا که برای تجزیه و تحلیل روابط بین الملل سطح تحلیل کلان را برگزیده اند، عبارت اند از : (سراسری ۱۰)
(۳) کاپلان و روزنا
ر ۲۰ جدال اصلی سنت گرایان و رفتارگرایان در روابط بین الملل بر محوریت . استوار است.
(۲) روش شناخت پدیده های روابط بین الملل
(۴) اصالت کارگزار با ساختار در سیستم بین الملل
۲۱ واگرایی و ستیز از مقوله مسائل ………. است.
(۳) پویشی
که ۲۲ در کدام یک از رهیافتهای نظری روابط بین الملل منافع و هویت کشورها خارج از تعامل اجتماعی شکل می گیرند؟

فصل سوم واقع گرایی»
رویکرد واقع گرایی بی تردید مهمترین و تأثیر گذارترین نظریه روابط بین الملل است. اهمیت این نظریه به نزدیکی آن با عملکرد سیاست مداران در عرصه بین المللی و همچنین نزدیکی آن با فهم متعارف و شناخته شده از سیاست بین الملل است. خود نظریه پردازان واقع گرا نیز بر آن اند که اهمیت و برجستگی آن نسبت به رویکردهای دیگر از همین بعد است. آنان از این نظر چشم انداز خود را واقع گرایی میخوانند که با واقعیت بین المللی همخوانی دارد. در این بخش ابتدا به کلیتی از رویکرد واقع گرایی و اصول کلی آن اشاره خواهد شد و سپس با تقسیم بندی واقع گرایی به دو دسته کلی کلاسیک و معاصر و معرفی نظریه پردازان مطرح هر یک از رهیافتها به بررسی و تبیین رویکرد واقع گرایی خواهیم پرداخت.
واقع گرایی که گاه از آن با عنوان سیاست قدرت یاد میشود رویکردی است که برای مدت طولانی به عنوان پارادایم حاکم در مطالعه سیاست بین الملل مورد توجه بوده است توسیدید در جنگ پلوپونزی خود به تشریح جنگ میان اتنیان و اسپارت ها می پردازد و اصول کلی رویکرد خود را در روابط میان این دو دولت شهر تبیین میکند که قرابت معنایی ویژه ای با اصول کلی واقع گرایی دارد. از نظر توسیدید آنچه روابط بین الملل می نامیم، رقابت و مناقشه اجتناب ناپذیر میان دولت – شهرهای یونان باستان بوده است که به هیچ وجه با هم برابر نبودند. وی این نابرابری را اجتناب ناپذیر و طبیعی می دانست. ک مثال اولین بار واقع گرایی از سوی چه اندیشمندی منعکس شد؟
(۳) توسیدید
پاسخ: گزینه «۳» واقع گرایی در شکل اولیه آن برای اولین بار در آثار توسیدید که مهمترین آن اثر کلاسیک وی جنگ پلوپونزی» است. در قرن هفتم قبل از میلاد منعکس شده است. بنابراین میبینیم که واقع گرایی سابقه ای دیرینه در اندیشه متفکران داشته است.
واقع گرایی در عصر مدرن در اروپا و آمریکا توسط ماکیاولی (شاهزاده هابز لویاتان فردریک ماینک دلیل وجود دولت هانس جی مورگنتا (سیاست میان ملتها هنری کیسینجر دیپلماسی) دنبال شد. با وجود آنکه ریشه های واقع گرایی را میتوان از آثار اندیشمندان مزبور ردیابی کرد، لکن واقع گرایی را به صورت یک رویکرد نظری برای تحلیل سیاست بین الملل میتوان از اواخر دهه ۱۹۳۰ و اوایل دهه ۱۹۴۰ در مطالعات نظریه پردازان روابط بین الملل دید. واقع گرایی در دهه ۱۹۶۰ به واسطه مسائل روش شناختی از سوی رفتارگرایان که خواستار وارد کردن اصول نظری علوم دقیقه در روابط بین الملل بودند. مورد چالش قرار گرفت. اما در اواخر دهه ۱۹۷۰ کنت والتز با تدوین کتاب نظریه سیاست بین الملل (۱۹۷۹) واقع گرایی را از حالت سنتی و کلاسیک درآورد و با تبیین روشهای پوزیتیویستی اثبات گرایانه به رویکرد واقع گرایی جنبه علمی بخشید.
ک مثال : چالش عمده واقع گرایی در دهه ۱۹۶۰ کدام یک از مکاتب روش شناختی زیر بود؟
(۲) فرا رفتار گرایی
پاسخ: گزینه «۱» واقع گرایی به دلیل مطالعه سنتی و تأکید بیش از حد بر مسائل تاریخی از جمله موازنه قوا در دهه ۱۹۳۰، مورد چالش جدی این مکتب روش شناسی قرار گرفت.
به طور کلی اصول واقع گرایی بر مفروضات زیر استوار است.
ا دیدگاه بدبینانه نسبت به ماهیت انسان
روابط بین الملل ضرورتاً مناقشه برانگیز بوده و صلح امری موقت در نظام بین الملل است.
امنیت ملی و بقای دولت مهمترین هدف در روابط بین الملل برای دولت هاست.
عدم وجود اقتدار مرکزی در سطح بین المللی برخلاف نظامهای داخلی که دولت دارای اقتدار مرکزی است و حاکمیت آن جزء والاترین ارزش هاست در سطح نظام بین الملل هیچ گونه دولت مرکزی وجود ندارد که بتواند بر بازیگران دولتها) اعمال حاکمیت کند. به عبارت دیگر ذات نظام بین الملل آنارشیک و جوهره نظامهای داخلی سلسله مراتبی است.
ه دولت بازیگر اصلی صحنه روابط بین الملل است. سایر بازیگران فراملی اعم از شرکتهای چند ملیتی با گروه های فروملی همچون گروهای قومی و نژادی نقش عارضی دارند و در چهارچوب روابط میان دولتها قابل تحلیل هستند.
نکته شاید بتوان دولت محوری را مهمترین اصل نظریه واقع گرایی دانست. این اصل از ابتدای شکل گیری این نظریه تا به امروز وجه بارز آن بوده ست. اصول دیگر واقع گرایی از جمله آنارشی قدرت و امنیت نسبت به اصل دولت محوری در فرع قرار دارند.
مثال : کدام یک از گزینه های زیر جزء اصول کلی واقع گرایی به شمار نمی رود؟
(۲) تأکید بر تداوم صلح در روابط بین الملل
(۳) تأکید بر حفظ و بقای دولت به عنوان مهم ترین هدف آن
پاسخ: گزینه «۲» واقع گرایی به دلیل بدبینی نسبت به ذات انسانی معتقد است که دولتها نیز در سطحی بالاتر چنین سرشتی دارند و بنابراین همواره در محنه بین المللی به دنبال برتری و افزایش قدرت هستند و به همین دلیل جنگ امری دائمی و صلح امری موقت به شمار می رود.
ر اندیشه واقع گرایی انسان به عنوان موجودی توصیف میشود که در جستجوی منافع شخصی است و به همین دلیل درگیر روابط رقابت آمیز با دیگران می شود. بنابراین آنان همواره دوست دارند که نقش اول را بازی کرده تا بتوانند از آن موقعیت استفاده کنند. همین مسئله باعث می شود تا در ارتباط با یگران تلاش کنند تا بر آنان سیطره یابند. این اندیشه نقطه عزیمت نظریه پردازی در روابط بین الملل توسط واقع گرایی شد. هانی، جی مورگنتا با تاسی از ن دیدگاه بدبینانه نسبت به ذات انسان نظریه واقع گرایی خود را در دهه ۱۹۵۰ تبیین کرد. وی معتقد بود که زنان و مردان به دنبال کسب قدرت هستند. این نشانه ویژه سیاست است. با توجه به این مطلب میتوان گفت که در سطح کلان سطح تحلیل ملی دولتها همواره به دنبال اعمال قدرت هستند و آنجا که هدف نهایی افزایش قدرت است صحنه نظام بین الملل همواره تنش زا بوده و جنگ یک امر دائمی در سیاست بین الملل است. از این رو دولتها ی حفظ امنیت و بقای خود همواره به منظور افزایش قدرت در رقابت هستند ماهیت چنین رقابتی بر اساس بازی با حاصل جمع جبری صفر قابل ین است؛ بدین معنی که افزایش قدرت و تأمین امنیت برای یک دولت به معنی عدم وجود امنیت برای دیگری است. بر پایه استدلال مزبور، منطق تی سیاست قدرت از ایجاد توافق و همکاری میان دولتها در زمینه اصول و هنجارهای جهانی جلوگیری میکند واقع گرایان ضمن تأکید بر قدرت بر اعتقادند که اصولاً از بین بردن غریزه قدرت صرفاً یک آرمان است و مبارزه بر سر قدرت در محیط فاقد اقتدار مرکزی آنارشیک) صورت می گیرد. بیش از اندازه واقع گرایان به عنصر قدرت سبب شده است تا آنان در پاره ای از موارد متهم به زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی شوند. البته بسیاری از رایان این گونه استدلال میکنند که آن سلسله قواعد اخلاقی و سیاسی که در سیاستهای داخلی به کار میروند لزوماً قابل اطلاق در عرصه سیاست مل نیستند. بنابراین میتوان گفت که علت اصلی رقابت دولتها برای کسب حفظ و افزایش قدرت به ماهیت آنارشیک نظام بین الملل و عدم وجود مرکزی و قدرت عالیه بر میگردد. آنان معتقدند دولتها در قبال اعمال خود به هیچ اقتدار عالیه ای پاسخگو نیستند و باید خود به دنبال تأمین منافع و حفظ آن باشند. پس منافع ملی نیز بر اساس رویکرد واقع گرایی بر اساس قدرت تعریف میشود؛ زیرا اگر دولتها توان و قدرت کافی نداشته رای تأمین منافع خود با مشکلات جدی مواجه خواهند شد. در این راستا ماهیت آنارشیک نظام بین الملل ایجاب میکند تا دولت ها دست کم برای از حمله دیگران در صدد افزایش تواناییهای نظامی خود باشند و برای حفظ خویش خود را برای بدترین شرایط آماده کنند. از آنجا که همه درصدد به حداکثر رسانیدن قدرت خویش اند روش و ساز و کار مناسب برای مدیریت آن «موازنه قدرت» است.
سیح اجمالی از اصول کلی واقع گرایی که مورد توافق تمام نحله های این رویکرد نیز هست در بخش بعدی به تبیین دو رهیافت کلی واقع گرایی معاصر که هر یک دارای شاخه ها و رویکردهای متعددی هستند، خواهیم پرداخت.
ک مثال : از دید واقع گرایان علت اصلی رقابت دولتها برای افزایش قدرت در صحنه بین المللی ناشی از کدام یک از ویژگی های نظام بین الملل است؟
(۲) وجود قدرت قائقه در سطح بین المللی
فقدان اقتدار مرکزی در سطح نظام بین الملل
پاسخ: گزینه «۲» از دید واقع گرایان دلیل اصلی کشمکش بر سر قدرت و افزایش آن توسط دولتها به ذات آنارشیک نظام بین الملل یا همان عدم وجود اقتدار مرکزی در سطح بین المللی بر می گردد. این مسئله در برگیرنده دو نتیجه مهم برای دولت هاست -۱ خودیاری – دائمی بودن جنگ در سطح بین المللی پاسخ: گزینه «۲» واقع گرایان به ویژه واقع گرایان کلاسیک تحلیل خود را از ماهیت دولتها و نظام بین الملل از بدبینی نسبت به ماهیت انسان آغاز پاسخ: گزینه «۲» واقع گرایان به ویژه واقع گرایان کلاسیک تحلیل خود را از ماهیت دولتها و نظام بین الملل از بدبینی نسبت به ماهیت انسان آغاز پاسخ: گزینه «۲» واقع گرایان به ویژه واقع گرایان کلاسیک تحلیل خود را از ماهیت دولتها و نظام بین الملل از بدبینی نسبت به ماهیت انسان آغاز می کنند. آنها با تأکید بر ذات پلید انسانی که همواره به دنبال افزایش قدرت و نفوذ بر دیگران است تحلیل خود از دولتها و رقابت میان آنها را بر پایه این تبیین از ذات انسان قرار میدهند. این نکته را میتوان در آثار اندیشمندانی چون هابز و مورگنتا مشاهده کرد.
از نظر آنها منطق سیاست قدرت مانع از ایجاد توافق در زمینه اصول و هنجارهای جهانی است در صورتی که آرمان گرایان معتقدند می توان بر اساس اصول و هنجارهای مشترک توافق کرد از نظر واقع گرایان دولتها تنها مجموعه های ارضی نیستند بلکه هویت این واحدها بر اساس خون و تعلقات شکل می گیرد. واقع گرایان با محور قرار دادن موضوع خودیاری بر تمایز میان حوزه داخلی و خارجی تأکید میکنند زیرا سیاست خارجی در محیط فاقد اقتدار مرکزی عمل میکند و بر این محیط منطق آنارشی نبود اقتدار مرکزی حاکم است. در صورتی که سیاست داخلی در محیط دارای نظم و قاعده اعمال می شود واقع گرایان معتقدند که دولتها برای بقای خود نمیتوانند به ضمانت دولتهای دیگر متکی باشند چون در سیاست بین الملل ساختار نظام بین الملل اجازه دوستی و اعتماد را نمیدهد بر این اساس حکومت جهانی وجود نداشته است و همزیستی از طریق حفظ موازنه قدرت حاصل میشود. بر اساس منطق واقع گرایی دولتها در صدد کسب سود بیشتر نسبت به دولتهای دیگر هستند منفعت نسبی)
واقع گرایی کلاسیک
واقع گرایی کلاسیک یکی از رهیافتهای سنتی روابط بین الملل بود که پیش از انقلاب رفتار گرایی و ورود روش تحلیل رفتارگرایی در روابط بین الملل در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی، رهیافت مسلط روابط بین الملل محسوب میشد که اساساً دیدگاهی هنجاری داشت و بر ارزشهای سیاسی، امنیت ملی و بقای دولت تأکید میکرد واقع گرایی کلاسیک دوره های مختلف تاریخی از یونان باستان تا دهه ۱۹۶۰ را شامل میشود. در این بخش با اندیشه های سه تن از اندیشمندان این دیدگاه آشنا میشویم که در دوره های مختلف می زیستند.
ا تو سیدید
توسیدید در کتاب مشهور جنگهای پلوپونزی دیدگاههای واقع گرایانه خود را از زبان رهبران آتن به عنوان قدرت بزرگ در برابر دیدگاه رهبران ملوس به عنوان قدرت کوچک در جریان جنگ میان دو دولت – شهر در سال ۴۱۶ قبل از میلاد مطرح میکند ملوسیان خواهان اصول عدالت بودند و بنابراین از آتن به عنوان دولت قدرتمند میخواستند که به عزت و شرافت این دولت مستقل احترام بگذارند. اما طبق دیدگاه توسیدید، نوع ویژه ای از عدالت در روابط بین الملل وجود دارد که به منزله برابری همه نیست بلکه بدین معنی است که بدانید در کدام موقعیت قرار دارید و ماهیت نابرابر قدرت را بپذیرید. اصول اساسی دیدگاه توسیدید برای فهم روابط بین الملل عبارت است از روابط بین الملل بر مبنای هرج و مرج ناشی از وجود دولتهای جدا از هم قرار دارد که دولتمردان از حق انتخاب محدود – در عمل نسبت به برخی از اصول و اعمال با توجه به قدرت سیاسی بقا و امنیت – برخوردارند و این اصول به عنوان اصیل ترین ارزشها و جنگ به عنوان راه حل نهایی به شمار می رود.
۲ ماکیاولی
مسئولیت حاکمان همواره تلاش برای دفاع و گسترش منافع دولت و تضمین بقای دولت است و این نیازمند قوی شدن است. در صورتی که آنها نتوانند به این امر مبادرت ورزند، مورد تهدید دیگران واقع میشوند و هیچ تضمینی در برابر زبانهای وارده به کشورشان ندارند و احتمال دارد که خودشان و حتی کل دولتشان نابود شود. اینکه سیاستمداران باید خصوصیات شیر و روباه را داشته باشند. اساس اندیشه واقع گرایی ماکیاولی است. اساساً نظریه واقع گرایی کلاسیک روابط بین الملل، نظریه بقا است.
مهم ترین فرضیه ماکیاولی این است که جهان مکانی خطرناک و در عین حال مکانی برای فرصت است. اگر کسی می خواهد بنا و تداوم داشته باشد باید همواره از خطرات رات دوری کند و آنها و را پیش بینی کند. و اگر لازم شد، محتاط باشد. بنابراین در هدایت سیاست خارج ارجی اصطلاح قیاست ماکیاولی به فعالیت بر اساس محاسبات عقلانی قدرت و منافع یک دولت در برابر قدرت و منافع رقیبان اشاره دارد. برخی نوشته های ماکیاولی را راهنمای چگونه موفق شدن در جهان غیر اخلاقی و هرج و مرج گونه می دانند. مسئولیت حاکمان تنها به خود با رژیمشان محدود نمی شود، بلکه شامل کشور و شهروندانشان نیز میگردد. حاکم باید همانند شیر یا روباه عمل کند چرا که زندگی مردمانش به اعمال و رفتار آنان وابسته است. وابستگی مردم به حاکمان به خصوص در عرصه سیاست خارجی به این خاطر است که سرنوشت مردم با سرنوشت دولت عجین شده است. به طور کلی این اصل، نه تنها هنجار اصلی واقع گرایی ماکیاولی بلکه هنجار اصلی در اندیشه های واقع گرایی کلاسیک نیز هست.
که مثال و از دیدگاه ماکیاولی ارزش سیاسی برتر چیست؟
(۱) حاکمیت
پاسخ: گزینه «۲» بر پایه دیدگاه ماکیاولی قدرت شیر صفت بودن و حیله روباه صفت بودن دو مفهوم اساسی در رفتارهای دولت ها
در صحنه بین المللی است. آزادی ملی یا همان استقلال ارزش سیاسی برتر است.
توماس هابز
توماس هابز را میتوان از نظریه پردازانی دانست که تأثیرات عمیقی بر آرا و افکار متفکران بعد از خود گذاشته است. مهم ترین وجه نظریه هایز را می توان در تأکیدات وی مبنی بر بدبینی نسبت به ذات انسان دانست. وی همانند راینهولد نیبور با مفروض گرفتن ذات پلید و قدرت طلب انسان وارد حالت طبیعی می شود که در آن همه دشمن هم هستند. جمله معروف وی که انسان گرگ انسان است مبین مبانی هستی شناختی دیدگاه های وی است. هابز برای جلوگیری از وجود جنگ در درون جوامع معتقد است که عقلانی ترین راه حل زندگی سیاسی این است که مردان و زنان که در حالت طبیعی زندگی می کنند. تحت نظارت نهاد حاکمیت دولت قرار گیرند. اما راهکار ایجاد نهاد دولت برای گذر از حالت طبیعی این بار باعث به وجود آمدن دولت هایی می شود که در حالت طبیعی با یکدیگر قرار دارند و معمولاً از آن با عنوان «معمای امنیت» یاد میشود. دیگر در اینجا نمی توان همانند گذر از شرایط طبیعی انسان عمل کرد چرا که امکان ایجاد دولت یا حکومت جهانی وجود ندارد. بر خلاف تمایل شخصی مردان و زنان برای گذر از حالت طبیعی، دولت ها تمایلی به از دست دادن حاکمیتشان به نفع امنیت جهانی ندارند؛ چرا که حالت طبیعی بین المللی به اندازه حالت طبیعی خطرناک نیست و دولت ها به آسانی و با استفاده از مردان و زنان تحت حاکمیتشان امنیت را فراهم میکنند. این امنیت میتواند از از طریق ج روابطشان را قانونی می کند. حاصل شود. بنابراین واقع گرایی کلاسیک هابز هم بر قدرت نظامی و هم بر حقوق بین الملل تأکید دارد. اما دولت ها حقوق بین الملل را تنها به این خاطر ایجاد میکنند که امنیت و منافع حیاتی شان را تامین کند و در غیر این صورت از آن دوری خواهند کرد.
نکته : هایز در کتاب لویاتان معتقد است که ترس انسانها از نامنی منجر به این شد که میان آنها قراردادی اجتماعی شکل گیرد. این قرارداد پایه اصلی تشکیل دولت است اما این قرارداد اجتماعی در میان دولتهای مختلف قابل دسترسی نیست.
ک مثال : از دیدگاه ها بز بهترین راه حل برای از بین بردن حالت جنگ همه علیه همه چیست؟
۲) تأسیس دولت
پاسخ: گزینه «۲» بهترین حالت برای از بین بردن حالت طبیعی که در آن ترس از یکدیگر اولویت اصلی را دارد تأسیس دولت است. شرط گذر از این حالت طبیعی به شرایط مدنی انسانی این است که مردان و زنان به خاطر ترس از یکدیگر مجبور شوند که نهاد دولت یا حاکمیت را با مشارکت یکدیگر به وجود آورند تا بتوانند امنیت خود را تأمین کنند. چکیده دیدگاههای مشترک میان این سه واقع گرای کلاسیک عبارت است از نخست امنیت و بقا مهمترین ارزش برای هابز ماکیاولی و توسیدید است. دوم آنان معتقدند که انسانها در شرایط طبیعی امنیت ندارند و د و دائماً با یکدیگر درگیر هستند و این شراید ایط باید تغییر کند سوم ا اینکه آنان معتقدند که یک راه حل عقلانی و نهایی برای حل مشکل امنیت وجود دارد و هر یک از آنها می کوشند تا نکات کلیدی آن را تعریف کنند. در نهایت اینکه گرچه یک راه حل عقلانی برای حل مشکل زندگی سیاسی داخلی وجود دارد اما هیچ راه حل نهایی برای مشکل سیاست بین الملل وجود ندارد. این دیدگاه ما را به دیدگاه واقع گرایان نوکلاسیک قرن بیستم نزدیک میکند. در واقع با توجه به جو بحران زده روابط بین الملل در دهه ۱۹۳۰ زمینه مناسبی برای رشد الگوهای بدبینانه نسبت به روابط بین الملل فراهم شد. در طول این دهه دیدگاهی واقع گرایانه شکل گرفت که همواره قدرت را به عنوان یک هنجار بین المللی تلقی می کرد و این تفکر، ناشی از سرخوردگی و تنفر شدید از تلاشهای خوش بینانه و رضایت مندانه برای ایجاد صلح جهانی از طریق توسعه اصول دموکراسی در صحنه جهانی بود.
در این بخش نگرشی کوتاه به آرای برخی از نویسندگان واقع گرا خواهیم داشت که افکارشان تأثیرات عمده ای بر رشد این مکتب داشته است. بی تردید ذکر نکردن نام سایر نظریه پردازان به معنای بی اهمیت نشان دادن آرای آنها نیست. آرای نویسندگانی که در اینجا ذکر خواهد شد صرفاً به لحاظ آشنایی با نمونه های اصلی تفکر واقع گرایی و همچنین سیر تحول آن است.
اب ای ای کار
ای اچ کار، مورخ و عالم سیاسی بریتانیایی با انتشار کتاب بحران بیست ساله واقع گرایی را پایان مرحله آرمان گرایی در روابط بین الملل مطرح کرد تأکید او بر این بود که آرمان گرایی در روابط بین الملل با طرح مباحث خیال پردازانه خواهان ایجاد تغییر و تحول در روابط بین الملل بود؛ حال آنکه باید واقعیات موجود را دید و آنها را پذیرفت و بر اساس آنها تصمیم گیری کرد بنابراین وظیفه عالم روابط بین الملل این است که به تحلیل آنچه هست، بنشیند. البته او می پذیرد که علم روابط بین الملل هرگز نمیتواند از آرمان پردازی ها به دور باشد و این امری طبیعی است. اما شاخصه اصلی علم، آن است که بی رحمانه به تحلیل واقعیت بپردازد.
البته توصیه او به پذیرش یا تسلیم بی قید و شرط در مقابل واقعیت نیست. او تأکید دارد که تغییر ممکن است اما همیشه باید نقطه عزیمت را از واقعیات موجود شروع کرد. او می گوید این نکته انکار ناپذیر است که اگر همگان خواستار دولت جهانی باشند تحقق آن آسان تر خواهد بود ولی مشکل اینجاست که چنین اتفاق نظری وجود ندارد.
ک مثال : کتاب «بحران بیست ساله متعلق به کدام نظریه پرداز است؟
(۲) توسیدید
پاسخ: گزینه «۲» کار با تدوین کتاب بحران بیست ساله در صدد تشریح واقعیات بیرونی بین المللی بود. وی با تأکید بر واقع گرایی درصدد بود تا به این مسئله تأکید کند که آرمان گرایی در روابط بین الملل توانایی ایجاد تغییر و تحول در واقعیات بین المللی را ندارد.
ه ریمون آرون
ریمون آرون در کتاب جنگ و صلح تصویری از روابط بین الملل را ارائه می دهد که در آن واحدهای سیاسی مستقلی وجود دارند و هر یک خود را محق ریمون آرون در کتاب جنگ و صلح تصویری از روابط بین الملل را ارائه می دهد که در آن واحدهای سیاسی مستقلی وجود دارند و هر یک خود را محق
است. تعارض وجه شاخص روابط میان واحدهای سیاسی است و زمانی رخ میدهد که واحدهای مستقل میخواهند به اهداف متضادی نائل شوند.
آرون که بنیان گذار مکتب جامعه شناسی روابط بین الملل است. مانند اکثر واقع گرایان به سرشت تجاوز کارانه بشر توجه دارد اما ریشه جنگ را در غریزه انسانی جستجو نمی کند زیرا جنگ تنها یکی از جلوه های تجاوزگری انسان است. قدرت طلبی واحدهای سیاسی در نظام بین الملل مورد توجه او قرار دارد. وی تأکید میکند که واحدهای سیاسی قدرت را فی نفسه طلب نمیکنند بلکه آن را به عنوان ابزاری برای نیل به سایر اهداف به کار می برند.
ک مثال : کتاب جنگ و صلح متعلق به کدام نظریه پرداز است؟
(۳) توسیدید
پاسخ گزینه «۴» آرون با تدوین کتاب جنگ و صلح در سال ۱۹۶۶ توانست بر تجاوزکاری سرشت بشری و غریزه جنگ طلبی انسان تأکید کند. ه جرج کنان
جرج کنان دیپلمات معروف آمریکایی نیز در زمره واقع گرایان قرار دارد. وی در بحث خود در مورد انسان سرشت بشر را غیر منطقی، خودخواه، سرکش و متمایل به خشونت میداند و برا آن است که ایجاد تغییرات بنیادین در بشر اگر . محال نباشد، بسیار دشوار است. کنان به پایدار بودن تعارضات بین المللی باور دارد. وی میگوید همانگونه که در روابط میان افراد روابط شخصی غیر پیچیده ای وجود ندارد روابط بین المللی میان دولت های حاکم نیز فارغ از عناصر تضاد و تعارض و ابعاد رقابت آمیز نیست البته از نظر کنان دیپلماسی میتواند نقشی در خنثی کردن تعارضات بین المللی داشته باشد و باعث تعدیل در تعارضاتی شود که نظام به وجود می آورد. همچنین دید واقع گرایانه وی نسبت به اصول اخلاقی در روابط بین الملل کاملاً مشهود است. به نظر او اصول اخلاقی مربوط به روابط افراد را نمیتوان به رفتار دولتها در حوزه روابط بین الملل تعمیم داد. بنابراین رفتار حکومت را نمی توان تابع داوری های اخلاقی دانت که در مورد رفتار انسانی صورت می گیرد.
هانس چی مورکھتا
با وجود د آنکه نقش هیچ یک از نویسندگان در نظریه واقع گرایی در روابط بین الملل قابل انکار نیست اما نظریه پردازی که از یک سو بیشترین اسو بیشترین تاثیر را بر تدریس روابط بین الملل در دانشگاه ها داشت و از سوی دیگر نظریه نسبتاً جامعی از روابط بین الملل ارائه کرد هانس جی مورگشا است. زمانی بود که
کتاب او به نام هیاست میان ملتها را مهم ترین کتابی میدانستند که در رهیافت نظری در روابط بین الملل نگاشته شده است.
مورگنتا نیز همانند اسلاف خود انسان را دارا حیوانی سیاسی میداند که به دنبال قدرت و بهره بردن از مزایای آن است. وی برای توصیف شهوت قدرت در انسان از واژه « حیوان سلطه طلب استفاده میکند. آرزوی دستیابی به قدرت و اعمال سلطه دستیابی به امنیت است که بهترین راه برای رسیدن به آن دولت مستقل است. قدرت سیاسی نه تنها هسته مرکزی اندیشه های مورگنتا است بلکه همه واقع گرایان کلاسیک و نوکلاسیک از آن در مفهوم روابط بین الملل کمک میگیرند. در واقع این بخش از عقاید مورگنتا بازتاب اندیشه های ماکیاولی و هابز است. اگر مردم خواهان آزادی عمل سیاسی از مداخله با کنترل خارجی هستند. باید به بسیج قدرتشان بپردازند. در نتیجه آنها به سازماندهی نیروهایشان در داخل مجموعه یک دولت می پردازند تا بتوانند به دفاع از منافع شان مبادرت ورزند و همین امر منجر به هرج و مرج و مناقشه بین المللی میشود. در واقع میتوان گفت که مناقشه میان دولتها ناشی از وجود قدرت در روابط انسانی است. با این مقدمه میتوان گفت که تحلیل مورگنتا از روابط میان دولتها ناشی از روابط خصمانه و مناقشه آمیز روابط میان افراد است.
نکته : تمامی متفکران واقع گرا در کنار اشتراکات در زمینه اصول گرایی دارای نقطه عزیمتهای متفاوتی هستند؛ در حالی که مورگنتا ریشه جنگ را در سرشت تجاوز کارانه بشر میداند آرون دولت را منشا جنگ به شمار می آورد.
ک مثال :۱۰ مهم ترین نظریه پردازی که توانست نظریه نسبتاً جامعی را در واقع گرایی سنتی ارائه دهد چه کسی بود؟
(۴) ماکیاولی
پاسخ: گزینه «۱» مورگنتا توانست در کتاب سیاست میان ملتها نظریه نسبتاً جامعی را از واقع گرایی ارائه دهد. مورگنتا را می توان نمونه عالی
واقع گرایی کلاسیک دانست وی بر مطالعه نظم یافته و علمی روابط بین الملل تأکید دارد.
به طو خلاصه میتوان گفت که مورگنتا نظریه اش را تحت شش عنوان اصول واقع گرایی سیاسی مطرح کرد که عبارت اند از:
۱ سیاست ریشه در ماهیت تغییر ناپذیر و ثابت انسانی دارد و این ماهیت بر خود محوری خودخواهی و سودجویی شخصی استوار است.
۲- سیاست دارای حوزه عمل مستقلی است که به واسطه مسائل اقتصادی یا اخلاقی و غیره نمی توان آن را محدود کرد.
انسان به دنبال سودجویی است؛ در واقع همه مردم خواهان حداقلی از امنیت و بقا هستند. سیاست عرصه ای برای حضور این منافع است که دیر یا زود می تواند به واسطه مناقشه به چالش طلبیده شود. سیاست بین الملل نیز عرصه جنگ و جدال : ر منافع دولت هاست. اما منافع ثابت نیستند؛ جهان در حال تغییر است و منافع نیز به تبع آن در شرایط زمانی و مکانی متفاوت میتواند تغییر کند. دکترین
واقع گرایی سیاسی مورگنتا نیز در تلاش است تا این تغییرات واقعی را تبیین کند.
اخلاق در روابط بین الملل یک اخلاق سیاسی است که اقداماتی را توصیه میکند که اخلاق خصوصی یا شخصی نمی تواند آن را تحمل کند. مورگنتا با انتقاد از افرادی چون ویلسون که در صدد تداخل این دو اخلاق با یکدیگر بودند. معتقد است اصلی ترین هنجار در موازین اخلاقی واقع گرایی تعیین بهترین موقعیت تعریف شده در انتخاب سیاسی است که بتواند امنیت و رفاه شهروندان را تأمین کند.
ه قدرت و منافع ملی دو مفهوم کلیدی در نظریه واقع گرایی مورگنتاست قدرت مفهومی چند بعدی غیر قابل تعریف عملی و بیشتر ذهنی است. اما در عین حال همین مفهوم مبهم پایه اصلی و مرکزی نظریه او را تشکیل میدهد منافع ملی نیز جزء مفاهیم کلیدی است که گاه
آن را به مثابه قدرت و گاه بر اساس قدرت تعریف میکند در واقع میتوان گفت که قدرت ملی مبنای منافع ملی است.
ع نظام بین الملل، سرشتی آنارشیک گوته دارد و بنابراین امکان همیشگی وقوع جنگ در آن وجود دارد. در عین حال، موازنه قوا برای حفظ استقلال و حاکمیت دولتها ضروری است و جلوی توسعه طلبی و تفوق دولتها بر یکدیگر را میگیرد دیپلماسی نیز میتواند ابزار دیگری باشد که در خدمت حفظ صلح است؛ کشورها در شرایط تعارض منافع با به کارگیری چانه زنی و ابزارهای دیپلماتیک میتوانند جلوی کشمکش دولت ها را بگیرند.
ک مثال ۱۱ از دیدگاه مورگنتا کارآمدترین ابزار برای حفظ صلح و امنیت بین المللی چیست؟
(۲) حقوق بین الملل و دیپلماسی
(۴) سازمانهای بین المللی و حکومت جهانی
پاسخ: گزینه «۱» او بر آن است که در طول تاریخ پنج روش اصلی برای حفظ صلح و نظم بین المللی وجود داشته است: موازنه قواء حقوق بین الملل سازمانهای بین المللی حکومت جهانی و دیپلماسی وی از میان آنها اولی و آخری را کارآمدترین ابزار معرفی میکند.
نظریه واقع گرایی مورگنتا به دلیل سنتی بودن و هدم اتکا به روشهای علمی در آمیختن تبیین و تجویز عدم رعایت قواعد مربوط به سطح تحلیل ابطال ناپذیری گزاره ها عدم امکان وارسی علمی مفروضها ابهام در مفاهیم و… مورد انتقاد اغلب رفتارگرایان قرار گرفت در واقع با ورود رویکرد رفتارگرایی در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ رویکردهای سنتی که تأکید صرفی بر روشهای تحلیل سنت گرایی داشتند مورد چالش قرار گرفتند اما والتز با ورود معیارهای علمی به واقع گرایی این رهیافت را از حالت سنتی در آورد و به آن جنبه علمی بخشید.
ک مثال ۱۲ کدام یک از نظریه پردازان زیر جزء واقع گرایان کلاسیک به شمار نمی روند؟
(۱) توسیدید
پاسخ: گزینه «۴» شلینگ جزء نظریه پردازان واقع گرای معاصر به شمار میرود. وی پس از انقلاب رفتارگرایی در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ درصدد بود. تا واقع گرایی را شکلی علمی ببخشد وی واضع نظریه واقع گرایی استراتژیک است.
کر مثال ۱۳ از نظر مورگنتا مهمترین هدف دولتها در سطح بین المللی چیست؟
(۲) افزایش قدرت
پاسخ: گزینه «۱» مهم ترین هدف دولت حفظ بقای خود است. دولت این کار را از طریق افزایش قدرت انجام می دهد، زیرا معتقد است نظام بین الملل آنارشیک است و هیچ سلسله مراتبی در آن وجود ندارد.
واقع گرایی معاصر
طی دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ در اثر انقلاب رفتارگرایی و تلاش برای مطالعه اثبات گرایانه علم روابط بین الملل رهیافتهای جدید واقع گرایی شکل گرفت. این رهیافتها را با عنوان کلی واقع گرایی معاصر مورد مطالعه قرار میدهیم در واقع برخی از واقع گرایان معاصر در تلاش برای تجزیه و تحلیل تجربی به تجزیه و تحلیل هنجاری جهان سیاست ندارند چرا که فرضیات و ارزشهای این نوع تجزیه و تحلیل ذهنی و مه ارزشها در جهان سیاست باعث از انشقاق اساسی بین واقع گرایان کلاسیک و نئوکلاسیک از یک سو و واقع گر گرایان استراتژیک معاصر و نو واقع گرایان از سوی دیگر شده است.
در این بخش به توضیح واقع گرایی استراتژیک توماس شلینگ و نو واقع گرایی کنت والتز خواهیم پرداخت شلینگ و والتز هر دو در تلاش برای دوری از دیدگاه های هنجاری واقع گرایان هستند.
توماس شلینگ
تصمیم گیریهای سیاست خارجی اساس توجه و علاقه واقع گرایی استراتژیک توماس شلینگ را تشکیل میدهد وی معتقد است که با بهره گیری از تجزیه و تحلیل منطقی یا همان نظریه بازیها میتوان دیپلماسی و سیاست خارجی را به عنوان ابزار عقلانی در فعالیت قدرتهای بزرگ، به خصوص آمریکا مورد بررسی قرار داد. اساسی ترین مفهوم در اندیشه شلینگ مفهوم تهدید است. در واقع و پایه اساسی تحلیل وی ! این است که استمداران چگونه میتوانند به صورت عقلانی در برابر تهدیدات و خطرات جنگ هسته ای عمل کنند. برای شلینگ سیاست خارجی به عنوان ابزاری تکنیکی و آزاد از مسائل اخلاقی مطرح است. در واقع مهمترین تفاوت میان واقع گرایان معاصر و کلاسیک نیز در همین است که ابزارهای تحلیل در اندیشه واقع گرایان معاصر تحت لوای اخلاق مدنی قرار نمی گیرد. اساساً هنجارهای اخلاقی در سیاست خارجی برای تصدیق و تأیید است و همان گونه که ماکیاولی عمل می کرد، اخلاقیات و درست یا نادرست بودن سیاست خارجی در اندیشه های شلینگ مطرح نیست. استفاده از نیروی نظامی در سیاست خارجی مهم ترین مؤلفه ای است که مورد توجه واقع گرایی استراتژیک است. همچنین وی تمایز مهمی میان فشار و زور قائل است. کاربرد فشار روش مؤثری است که دشمن را وادار به سازش می کند و دشمن با کمترین اجبار به آنچه ما میخواهیم تن میدهد اما کاربرد زور معمولاً بسیار سخت کمتر مؤثر و خطرناک است. بنابراین میتوان دید که شلینگ رفتارهایی را پیشنهاد میکند که طراحان سیاست خارجی باید بدان عمل کننده بدون اینکه به توضیح و تبیین ماهیت این رفتارها بپردازد. او به تجزیه و تحلیل استراتژیک پرداخته و درصدد تبیین نظریه هنجاری در روابط بین الملل نیست این ویژگی بسیاری از نظریه های واقع گرایی معاصر در روابط بین الملل است.
نکته : کاربست مفاهیمی چون بازدارندگی هسته ای موازنه قدرت نظریه بازیها جنگ سرد و … از سوی توماس شلینگ، نشان دهنده اوج تفوق نظریه واقع گرایی در اوج جنگ سرد دارد.
کر مثال ۱۴ واضع نظریه واقع گرایی استراتژیک چه کسی است؟
شلینگ
پاسخ: گزینه «۳» واقع گرایی استراتژیک که یکی از شاخه های واقع گرایی معاصر است. با بهره گیری از تجزیه و تحلیل منطقی با همان نظریه بازی های
دیپلماسی و سیاست خارجی را به عنوان ابزار عقلانی در فعالیت قدرتهای بزرگ در نظر دارد.
اکنون میتوانیم بفهمیم که چه تفاوت اساسی میان واقع گرایی کلاسیک و نئوکلاسیک از یک سو و واقع گرایی معاصر از سوی دیگر وجود دارد. در واقع ما می توانیم تفاوت اساسی میان ماکیاولی و شلینگ را درک کنیم برای ماکیاولی نکته اساسی همان بقا و پیشرفت بود و در شرایط ایده آل مسئولیت رهبران در فضیلت سیاسی شهروندان خلاصه میشد واقع گرایان کلاسیک از اهمیت ارزشهای پایه ای در جهان سیاست آگاه بوده و به وضوح به آنها علاقه مند هستند و بنابراین آنان نظریه سیاسی و اخلاقی در روابط بین الملل را فراهم میکنند واقع گرایان معاصر عمدتاً نسبت به این ارزش ها بی تفاوت هستند و این ارزش ها را تضمین شده می دانند و بنابراین تأکید چندانی بر این ندارند که این ارزشها را در نظریه هایشان وارد کنند. آنان تجزیه و تحلیل هایشان را محدود به ساختار و روندهای سیاسی کرده و عمدتاً از پرداختن به آینده سیاست پرهیز می کنند.
که مثال ۱۵ شلینگ مهم ترین مفهومی که در تحلیل سیاست خارجی قدرتهای بزرگ به کار می برد، کدام است؟
(۴) اجبار پاسخ: گزینه ۱۶ توماس شلینگ با به کار بستن مفهوم تهدید به عنوان پایه اساسی تحلیل خود به این سؤال پاسخ می دهد که چگونه سیاست مداران می توانند به صورت عقلانی در برابر تهدیدات و خطرات جنگ هسته ای عمل کنند.
کنت وانتزه متفکر مشهور تو واقع گرایی است. در شرایطی که واقع گرایی کلاسیک متهم به آن بود که سنت گرا و غیر علمی است. والتز تلاش کرد روایتی علمی از واقع گرایی عرضه کند که با معیارهای علمی مرسوم انطباق داشته باشد. والتز بر خلاف مورگنتا به ماهیت انسان توجه ندارد و از اخلاق سیاسی پرهیز می کند. رضیافت توضیحی وی تحت تأثیر مدلهای اثبات گرایی اقتصادی است. هدف نظریه های علمی روابط بین الملل فراهم کردن روشهای مشخص برای پیش بینی رفتار دولت هاست. از دیدگاه والتز بهترین نظریه روابط بین الملل همان نظریه نو واقع گرایی است که تمرکز خود را بر مرکزیت و ساختار سیستم، واکنشهای عناصر و اجزای آن و بقا و تحول سیستم قرار میدهد. والتز بر خلاف نظریه پردازان واقع گرای کلاسیک که به مطالعه رهبران دولتها و موضوعات مورد ارزیابی شان از روابط بین الملل می پرداختند ساختار سیستم بین المللی و به ویژه توزیع قدرت را هسته اصلی مطالعه خود قرار میدهد. از دیدگاه وی بازیگران کمتر مهم هستند زیرا ساختارها آنان را وادار میسازد تا اقداماتشان را به روشهایی که ساختار آنها را تعیین میکند، انجام دهند. در واقع ساختارها کم و بیش اقدامات را مشخص میکنند. از سوی دیگر مفروضه ساختاری رئالیستی باعث شده است که نتواند ویژگی کشورهای جنوب را درک کند زیرا این کشورها به دلیل برخی کارکردها و ضعفها از جمله ویژگی غیر وستغالیایی در قالب این رویکرد قرار نمی گیرند. اما میتوان تفاوتهای زیر را میان نظریه تو واقع گرایی والتز و نظریه واقع گرایی کلاسیک مورگنتا برشمرد:
تفاوت در سطح تحلیل واقع گرایی کلاسیک نظریه ای از نوع سطح تحلیل دوم خرد ملی است اما تو واقع گرایی نظریه روابط بین الملل را بر اساس سطح تحلیل کلان سطح تحلیل (سوم ارائه میدهد. والتز معتقد است برای تبیین سیاست بین الملل باید به ویژگیهای نظام بین الملل توجه کرد نه افراد و واحدها تفاوت در روش تحلیل واقع گرایی کلاسیک در تحلیل خود از روشهای سنتی و تجویزی استفاده میکند در حالی که تو واقع گرایی والتز بر روش های پوزیتیویستی تکیه میکند و خواستار علمی کردن روابط بین الملل است.
تفاوت در هدف واقع گرایی کلاسیک مهمترین هدف را افزایش قدرت میداند ولی نو واقع گرایی مهم ترین هدف را حفظ امنیت و موقعیت خود در نظام بین الملل تلقی میکند.
۴ تفاوت در ثبات ساختارها واقع گرایی کلاسیک نظام چند قطبی همراه با عامل ایجاد توازن را با ثبات ترین نظام تلقی می کند، اما تو واقع گرایی ساختار دو قطبی را بنا به دلایلی از جمله اندک بودن تعداد بازیگران نقش آفرین با ثبات تر میداند.
ه نو واقع گرایی معتقد است که واقع گرایی کلاسیک دیدگاهی تقلیل گراست که سیاست بین الملل را به سیاست خارجی محدود می کند. والتر معنه است نظریه ای که برای سیاست خارجی ارائه میشود لزوماً نمی تواند سیاست بین الملل را توضیح دهد.
لکنه ۵ مهم ترین تفاوت میان واقع گرایی کلاسیک و او واقع گرایی را میتوان در ساختارگرایی دانست. تأکید بیش از حد تو واقع گرایی بر ساختار در تعیین رفتار دولتها مؤید آن است.
کر مثال ۱۶ مورگنتا و والتز به ترتیب چه نظام هایی را با ثبات ترین میدانند؟
(۱) دو قطبی – چند قطبی همراه با عامل ایجاد توازن
(۳) چند قطبی همراه با عامل ایجاد توازن – دو قطبی
پاسخ: گزینه «۳» مورگنتا نظام موازنه قوا را بنا به دلایلی از جمله تعدد بازیگران و شواهد تاریخی با تأکید بر قرن نوزدهم و والتز نظام دو قطبی حاکم بر جنگ سرد را باثبات ترین نظام ها می دانند.
مثال ۱۷ کدام یک از گزینه های زیر جزء تفاوتهای اساسی نو واقع گرایی واننز و واقع گرایی کلاسیک مورگنتا به شمار نمی رود؟
(۱) سطح تحلیل
(۴) نوع بازیگران
پاسخ: گزینه «۴» با وجود اختلافات اساسی میان تو واقع گرایی والتز و واقع گرایی سنتی مورگنتا در سطوح تحلیل هدف گذاری و روش تحلیل که در متن به آن اشاره شد هر دو رویکرد دولت را به عنوان بازیگر اصلی در روابط بین الملل محسوب می کنند.
نو واقع گرایی، سطح تحلیل را نظام بین الملل قرار میدهد و معتقد است که ساختار نظام بین الملل، نوع بازی و قواعد آن را مشخص می کند. پس آنچه در درون واحدها (دولتها) می گذرد بی اهمیت است. بر این اساس سیاست خارجی همه دولتها تحت تأثیر عوامل سیستماتیک نظام قرار دارد و دولت ها مانند توپ بیلیارد هستند که بازی آنها از همان قواعد هندسه و فیزیک سیاسی تبعیت می کند.
پس از ذکر تفاوت دیدگاه های دو مکتب واقع گرایی به تشریح مهم ترین مفهومی خواهیم پرداخت که والتز آن را مهمترین دلیل تمایز خود از دیگر نظریه پردازان واقع گرا میداند؛ مفهوم ساختار نظام بین الملل وی سه ویژگی بارز را برای ساختار نظام بین الملل بر می شمرد:
۱ اصل نظم دهنده (ordering principle) به نظر والتز اصل نظم دهنده در روابط بین الملل آنارشی است. در واقع ساختار نظام بین الملل به دلیل آنارشیک بودن، رفتار دولت ها را تعیین می کند. البته آنارشی به معنای هرج و مرج نیست، بلکه به معنای فقدان حاکمیت و قدرت فاتقه در سطح نظام بین الملل است. ۲ اصل تفکیک وظایف و کارکردها نظام بین الملل به دلیل آنارشیک بودن کار کرد واحدی را برای دولتها تعیین میکند و آن تأمین امنیت و حفظ بقای خودشان است.
اصل توزیع توانایی ها در ساختار نظام بین الملل با وجود یکان بودن رفتار کشورها قدرت همه آنها یکسان نیست و میتوان گفت که دولت ها بر اساس میزان قدرت و توانایی خود در سطح نظام بین الملل آرایش می گیرند؛ طبیعتاً دولتی که قدرت بیشتری دارد. در رأس هرم قرار می گیرد.
به طور خلاصه میتوان اصول اصلی نظریه نو واقع گرایی والتز را چنین برشمرد
(۱) اصل اول از دید نو واقع گرایان ساختار بین المللی است. بر همین اساس است که نو واقع گرایان را واقع گرایان ساختارگرا نیز می نامند.
(۲) اصل دوم دولت محوری است. نو واقع گرایان معتقدند که با وجود نهادهای بین المللی این دولتها هستند که تأثیر گذارترین نهاد به شمار می روند و نهادهای بین المللی ابزاری در دست دولتهای ملی محسوب میشوند.
(۳) اصل سوم یکپارچه و عاقل بودن دولت هاست تو واقع گرایان معتقدند که تصمیمات در سطح ملی و دولتی اخذ می شود و احزاب و گروه ها
و بازیگران فروملی در این دیدگاه در رفتار خارجی کشورها نقشی ندارند.
(۴) اصل چهارم اعتقاد به قدرت نسبی است نو واقع گرایان معتقدند که قدرت دولت همواره در سنجش با قدرت دولت های دیگر می تواند معنا و مفهوم یابد.
(۵) اصل پنجم اعتقاد به آنارشیک بودن نظام بین الملل است. به عبارت دیگر در نظام بین الملل به دلیل اینکه هیچ قدرت فائقه و مرکزی همچون دولت ها در نظامهای داخلی وجود ندارد صرفاً باید بر تواناییها و قدرت خویش جهت حفظ بقای خود تکیه کنند.
ک مثال ۱۸ نو واقع گرایی والتز مهمترین هدف دولت ها را چه می داند؟
(۲) اعمال زور بر دیگر دولت ها
پاسخ: گزینه «۲» والتز مهمترین هدف دولت ها را حفظ امنیت و بقا میداند. بر خلاف مورگنتا که افزایش قدرت را مهم ترین هدف دولت ها می داند، والتز معتقد است که دولتها قدرت خود را با هدف حفظ بقا و موجودیت خود افزایش میدهند در واقع افزایش قدرت صرفاً توصیف کننده نوع رفتار دولتها در سطح بین المللی است.
در حالی که واقع گرایان کلاسیک ریشه قدرت را در طبیعت انسان جستجو میکنند تو واقع گرایان به نبود اقتدار مرکزی در نظام بین الملل اشاره دارند که طی آن انباشت قدرت را برای بقا به دولتها تحمیل میکند. بر اساس نو واقع گرایی تلاش و . ماعی دولت ها به دو دسته تقسیم میشود … مساعی داخلی برای افزایش توانایی های اقتصادی نظامی و توسعه استراتژی هوشمندانه یا قدرت نرم – مساعی خارجی که به تقویت اتحادهای خودی و تضعیف اتحادهای طرف مقابل می انجامد.
نو واقع گرایی بر فایده های نسبی تأکید میکند. یعنی دولت ها سعی میکنند آنچه را که به دست می آورند با رقیبانشان مقایسه کنند. گرچه واقع گرایی کلاسیک بهره گیری از زور را از مختصات طبیعی و معمول سیاست بین الملل میداند ولی تو واقع گرایی تمایلی به استفاده از زور نشان نمی دهند و علاوه بر توجه به ستیزها و تعارضها به همکاری ها هم توجه دارند.
یکی از انتقاداتی که در رابطه با واحد و ساختار در چهارچوب تو واقع گرایی مطرح میشود این است که تو واقع گرایان فضای اندکی را برای دگرگونی توسط خود واحدها (دولت) منصور میشوند یعنی تو واقع گرایان در ساختار اجبار آمیز نقش اندکی برای دولت قائل میشوند.
تستهای طبقه بندی شده فصل سوم
ماهیت نظام بین الملل ……… و نظام سیاسی ملت .. دولت ………. است.

۲ به نظر مورگنتا موازنه قوا عبارت است از:
نظم کلاسیک بین المللی
کتاب نظریه سیاست بین الملل» اثر کیست؟ (۱) کنت والتر
که از نظر تو واقع گرایان مهمترین عامل تأثیرگذار بر سیاست بین الملل عبارت است از:
ساختار آنارشیک نظام بین الملل
که در دید واقع گرایانی چون مورگننا قدرت هدف ………. سیاست است. غایی
کی از نظر والتز نظام بین الملل دارای ساختار دقیقاً تعریف شده ای است که در آن میباید به اصل نظم دهندگی و دو عامل دیگر توجه داشت با توجه
به نکات مزبور اصل نظم دهندگی و دو عامل دیگر را به تفکیک توضیح دهید؟
ک پروفسور کنت والتز علل بروز جنگ در سیاست بین الملل را در …….. مورد توجه قرار می دهد.
ا سه سطح تحلیل
که کدام یک از رویکردهای زیر بر اعتدال و انعطاف پذیری در روابط بین الملل تأکید دارد؟ مطالب زیر برگرفته از کدام رویکرد نیست؟
با افزایش قابلیتها میتوان هنجارهایی را که به صورت قواعد بازی بین المللی تجلی مینمایند ایجاد کرد و آن را در سطح وسیع تر جهانی توزیع نمود به نحوی که عدول از آن به صورت یک رفتار ضد اخلاقی تلقی خواهد شد.
رئالیسم ک ۱۰ تمایز قائل شدن نئور تالیسم از لحاظ نبود اقتدار مرکزی میان دولتها و وجود سلسله مراتب در درون آنها به . بسیاری از دولت های جنوب مربوط میشود.
مختصات غیر وستفالیایی
که ۱۱ در مطالعه رویکردهای رئالیسم و لیبرالیسم به پاره ای از سوء تفاهمات در مورد آنها برخورد میکنیم برای مثال گاه گفته می شود که در تالیست ها غیر اخلاقی اند و در سیاست بین الملل از اصول انسانی پیروی نمیکنند. با توجه به نکات مزبور ۶ نمونه از این گونه سوء تفاهمات را در مورد رئالیسم و نئولیبرالیسم به تفکیک ۳ نمونه برای هر کدام ذکر نمایید.
که ۱۲ پویش روابط بین الملل معاصر عمدتاً متأثر از کدام دسته از عوامل است؟
۱۳ پویش نظام بین الملل اصالتا پویشی … است.
) همگرا
که ۱۴ بسیاری از واقع گرایان معاصر بر این اعتقادند که در یک نظام خودیار
چندان دشوار نیست که بتوان به همکاری دست یافت.
۱۵ حاکمیت زمینه ساز ساختار بین الملل میشود.
انار شیکم
۱۶ از منظر واقع گرایان هدف دولت تولید برای تأمین امنیت ملی است.
۱۷ ماهیت نظام بین الملل وستفالیایی …… است.
۱۸ از نظر برخی رئالسیتها در یک نظام خودیار …
موازنه قدرت حتی در نبود یک سیاست آگاهانه و برنامه ریزی شده نیز ظاهر می شود.
۱۹ منطق رقابتی سیاست قدرت
ا سبب ظهور هنجارهای نوین و اقول توافق های قبلی میشود.
ه ۲۰ در نظام بین الملل از نظر سیاسی اصل حاکم کدام است؟
۲۱ نظریه پردازان واقع گرا اعتقاد دارند که تمایلات قابل از بین رفتن نیست.
۲۲ استراتژی هر بازیگری مبنای ……… دارد.
که ۲۲ واقع گرایان با محور قرار دادن موضوع ….. بر تمایز میان حوزه های داخلی و خارجی تأکید می ورزند. (۱) آنارشی
۲۴ تجدید حیات واقع گرایی در اواخر دهه ۱۹۷۰ سبب گردید تا نظریه روابط بین الملل تحت سلطه رویکرد ……. قرار گیرد.

علت جنگ از نظر تو واقع گرایی چیست؟
که ۲۶ بنیان گذار مکتب جامعه شناسی روابط بین الملل کیست؟ ، روابط بین الملل کی

۲۷ جمله انسان، حیوانی است جنگ طلب و جنگ سرنوشت شوم آن است»، از کیست؟ هایز
۲۸ کدام رویکرد عقلانیت واحدی برای کشورها قائل است؟
۲۹ از دیدگاه نو واقع گرایی والتز متداول ترین روش تحول سیستمی تغییر ……… است.
در اصل آنارشی
۲۰ استیلا یا هژمونی تلاش برای ………… است.

که ۲۱- از منظر نو واقع گراها اینکه واقع گرایی کلاسیک قادر به مفهوم سازی نظام بین المللی به مثابه آنها نیست، به علت آن هاست. روش شناسی رفتار
۲۲ های اچ کار در کتاب «بحران بیست ساله به غلط به جای استفاده از انترناسیونالیستهای لیبرال قرن نوزدهم نوک حمله خویش را متوجه کرد.
(۲) آرمان گرایان بین دو جنگ
۲۳ نو واقع گرایان نظریه های را به علت آنکه کل نظام جهانی را از طریق بررسی تعاملات اجزای آن تشریح می نماید، قبول ندارند. سطح تحلیل واحد
که ۳۲ از نظر گروهی سیستم موازنه قدرت به صورت یک نظم تلقی شده است که باعث نقلی توانایی ها و امکانات بالقوه آن ها می شود.
که ۳۵ یکی از انتقاداتی که در ارتباط با واحد ساختار در چهارچوب تو واقع گرایی مطرح میشود. این است که این نوع تحلیل … فضای اندکی را برای دگرگونی سیستمیک توسط خود واحدها باقی می گذارد.
که ۲۷ اینکه فرایندهای فراملی در سیاست گذاری خارجی با تعارض چانه زنی، تشویق ترغیب ائتلاف و سازش همراه است نه آنکه لزوماً این وضعیت که ۲۷ اینکه فرایندهای فراملی در سیاست گذاری خارجی با تعارض چانه زنی، تشویق ترغیب ائتلاف و سازش همراه است نه آنکه لزوماً این وضعیت
ک ۲۸ کدام مورد با دیدگاههای رئالیسم (واقع گرایی)، تطابق دارد؟
منافع ملی دولتها به صورت مجموعه ای یکپارچه نیست.
ه ۲۹ از نظر والتز اصل نا آنارشی
ک ۲۰ مهم ترین نظریه جریان اصلی در روابط بین الملل کدام است؟
ارکلهسم
کار ۲۱ کدام نظریه بیشتر بر اصل تفکیک سیاست اعلی و ادنی تأکید می ورزد؟
) هانی مورگنتا
که ۲۲ نظام موازنه قدرت تدریجاً از تحول پیدا کرده است.
سازش میان دو وضعیت نظم و هرج و مرج
کار ۲۲ مورتون کاپلان در کتاب نظام و فرایند سیاست بین الملل» خواننده را با چه موضوعاتی آشنا می کند؟
محدودیتهای تحلیل سیستمیک سیاست بین الملل
یر ۲۵ عمده ترین انتقادات به واقع گرایی رئالیسم) در دهه ۱۹۷۰ در ارتباط با ……… و توسط ………. مطرح شدند.
واحد و ساختار رایوپورت و کاپلان
۲۶ تأکید بر سبب میشود تا بسیاری از واقع گرایان (رئالیستها بر مقوله موازنه قدرت اصرار ورزند.
تعدیل منافع ملی
۲۷ از نظر کنت والنز مهمترین عامل جنگ در روابط بین الملل چیست؟
(۱) آنارشی
کر ۲۸- دراین هولد لیبور» همچون ماکیاول و هابز معتقد به … است.
سرشت بد انسانی
ک ۲۹ از دیدگاه والتز مهمترین ویژگی نظریه های تقلیل گرا عدم توجه به . … نظام بین الملل است.
ساختار
۵۰ رئالیسم تاریخی یا عملی را در کارهای افرادی مانند مشاهده میکنیم
ماکیاولی
۱ کدام یک از موارد زیر پیرامون صاحب نظران و نظریه پردازان روابط بین الملل صادق است؟
«کیسینجر» و «برودی» به موضوعات بین المللی به سبک تاریخی و تاویلی نگاه میکردند.
۵۲ کدام عبارت بیانگر دیدگاه والتز در خصوص میزان ثبات در سیستم (نظام) بین الملل است؟ هر چه تعداد واحدها کاهش یابد ثبات سیستم (نظام) افزایش خواهد یافت.
تعریف آنارشی در نظام بین الملل کدام است؟
نبود نظم دهنده در ترکم
ک ۵۵ تو واقع گراها معتقد هستند که ………. میتواند عامل جنگ باشد.
ساختار آثار شیک نظام
که ۵۶ از منظر نو واقع گرایان علت اینکه واقع گرایی کلاسیک قادر به مفهوم سازی نظام بین الملل به شیوه آنان نبوده است. عبارت است از .
روش شناسی رفتاری
۵۷ از نظر واقع گرایی تدافعی
دولت ها از طریق حفظ موقعیت خویشتن در درون نظام به امنیت نائل می شوند.
۵ از دیدگاه گیلپین مفروضات مشترک تمامی واقع گرایان اعم از کلاسیک و ساختاری اعتقاد به.
سالت تعارضات و آنارشی سرور گریز قدرت و امنیت محوری، اصالت گروه ها
ک ۵۹ نظریه . تحت تاثیر رفتار گرایی در روابط بین الملل است.
تو واقع گرایی
بر اخلاق سیاسی تأکید می کند.
واقع گرایی
ا این که هافمن نظام بین الدول را نهادینه کردن سفاکی مینامد متوجه نگاه .. به دولت است. وستفالیایی
ک ۶۲ کدام یک از فرضیات زیر جزء رهیافت واقع گرایی نیست؟
۲ کدام دسته از اندیشمندان جزء واقع گرایان کلاسیک محسوب نمی شوند؟
) توسیدید، ماکیاولی هابز
ا کدام نظریه پرداز به اصل موازنه منافع تأکید دارد؟ شوتار
ر ۶۵ از نظر والنز کدام نظریه تقلیل گرا است؟
که وی گزاره آنارشی توسط قدرت های بزرگ قابل تعدیل است در کدام یک از گونه های واقع گرایی مورد تأکید قرار گرفته است؟ لیبرال
کر ۶۷ از منظر تو واقع گرایی
ایدئولوژی در درون جامعه ارتباط چندانی به داده ها و با نتایج بین المللی ندارد.
….. فقدان اقتدار مرکزی آنارشی) بین المللی سبب سوق دولتها به جنگ و تعارض می شود. واقع گرایی تهاجمی
بیر و واقع گرایان تدافعی بر این اعتقادند که قدرت بیشتر میتواند به . منجر شود.
(۱) امنیت بیشتر
۲۰ نو واقع گرایی استدلال میکند که امکان و احتمال همکاری بین کشورها را سخت و دشوار می سازد. ) آنارشی
۷۱ از نظر «عالستی» استراتژی ……….
با طرز تلقی و تعهدات عمومی نسبت به محیط خارجی ملازم است.
۷۲ نظریه موازنه قدرت بر این فرض استوار است که.
دولت های بزرگ از هژمونی احتراز می کنند.
کدام گزینه به ترتیب در مورد سیستم بازدارندگی، موازنه قوا امنیت دسته جمعی و جامعه امنیتی صادق است؟ ارشی آنارشی، منطق، قدرت، همکام
منطق تهدید آنارشی منطق همکاری همکاری
۱ از دیدگاه واقع گرایان صلح امری … است.
زشوفشم
چه کسی با تدوین کتاب نظریه سیاست بین المال واقع گرایی را از حالت سنتی در آورد و به آن جنبه علمی بخشید؟ آنارشی در نظام بین الملل از نگاه واقع گرایان به چه معنی است؟ ماکیاولی ویژگیهای رفتاری دولتها را در صحنه بین المللی بر چه اساسی می داند؟
ه این جمله معروف از کیست؟ انسان، گرگ انسان است
ویژگی رویکرد واقع گرایان کلاسیک چیست؟
اهنجاری و ارزشی بودن
از نظر کدام یک از نظریه پردازان واقع گرا دیپلماسی راه حل مناسبی برای از بین بردن تعارضات در میان دولت هاست؟ ک شلینگ در کاربست نظریه خود بر کاربرد کدام یک از مفاهیم زیر به دست دولت ها تأکید دارد؟ که ۱۰ کدام یک از نظریه پردازان زیر نظریه بازیها را وارد روابط بین الملل کرد؟
آثلینگ
۱۱ مورگنتا در تحلیل خود از سیاست بین الملل از چه سطح تحلیلی استفاده می کند؟
درلت /
ک ۱۲ کدام یک از ویژگیهای ساختار نظام بین الملل از منظر والتز نیست؟ ۱۳ چرا نو واقع گرایی والتز واقع گرایی کلاسیک را متهم به تقلیل گرا بودن می کند؟
که ۱۴ کدام یک از اصول زیر جزء ویژگیهای نظریه نو واقع گرایی والتز نیست؟ دولت مجبوری
که ۱۵ بنیان گذار مکتب جامعه شناسی وابط بین الملل چه کسی است؟

فصل چهارم «لیبرالیسم»
با وجود آنکه معمولاً در بحث راجع به روابط بین الملل، بیشتر بر سنت واقع گرایی تأکید می شود، اما می توان گفت که رشته روابط بین الملل در اندیشه ها و آرمان های
بین الملل حقوق بین الملل، امنیت دسته جمعی حق تعیین سرنوشت ملل و… نوید بخش جهانی نوین بود. او این انگاره را که تجارت آزاد مروج صلح است. با این دانشگاه ابرستویت ویلز در بریتانیا تأسیس شد. آلفرد زیمون که از اصلی ترین نویسندگان لیبرال محسوب میشد نخستین استاد سیاست بین الملل در جهان بود به این ترتیب اندیشه های لیبرال از نظر قوام بخشیدن به بنیانهای اولیه رشته روابط بین الملل از اهمیت خاصی برخوردار هستند، البته باید اذعان کرد که اندیشه های لیبرال، پیش از آن نیز در اندیشه های عصر روشنگری مشاهده میشد. امانوئل کانت جرمی بنتهام و ویلیام پین را میتوان از متفکرانی دانست که بر افکار لیبرال های بعد از جنگ جهانی اول که در قالب آرمان گرایی ظهور کردند تأثیرات عمیقی بر جای گذاشتند.
نکته : با آغاز جنگ جهانی دوم اندیشه های لیبرالیستی نتوانست در عرصه نظریه پردازی جایگاه درخوری پیدا کند بنابراین نظریات مبتنی بر واقع گرایی جایگاه ویژه ای پیدا کردند. همچنین شکست جامعه ملل از مهم ترین دلایل کم رنگ شدن لیبرالیسم بود.
ک مثال : نظریات لیبرالیسم ذیل کدام یک از نظریات قرار می گیرند؟
(۴) نظریات جهان وطنی پاسخ: گزینه «۳» تمام شاخه های لیبرالیسم که که در ذیل بحث خواهد شد نظریات تکثرگرا یا کثرت گرا محسوب می شوند؛ در واقع تکثرگرایی ویژگی های اساسی نظریات مرتبط با لیبرالیسم به شمار می رود.
به طور کلی میتوان پیش فرضهای اولیه لیبرالیسم را در روابط بین الملل اینگونه بررسی کرد
ا اعتقاد به آزادی فردی از آنها به ! این اصل بیش از اصول دیگر اهمیت داده اند و آن خمیرمایه اندیشه های ! لیبرالی است.
تلقی مثبت و مترقی از سرشت انسان لیبرالها معتقدند که میتوان با توجه به این اصل به تغییراتی در سطح روابط بین الملل دست یا
بر خلاف واقع گرایان که به سرشت بد و تربیت ناپذیر انسان معتقدند.
تأکید بر و ر وجود بازیگرانی غیر از دولت مثل به سازمانهای بین المللی شرکتهای چند ملیتی و….. در سطح نظام بین الملل
اعتقاد به وجود نظم بین المللی نشئت گرفته از تعاملات میان قوانین هنجارهای توافق شده مقررات نهادی و رژیم های بین المللی و نه اساس نظم شکل گرفته از سیستم موازنه قدرت که مورد تأکید واقع گرایان بود.
ه تأکید بر انقلاب دائمی در عرصه روابط بین الملل و دگرگونی در ساختارهای نظام جهانی با توجه به اینکه لیبرال ها انسان و توانایی های بالقوه و بالفعل او را دارند، بر این اعتقادند که بشر چنان ظرفیتی دارد که میتواند تحت شرایط مساعد، دنیای اطراف خود را دگرگون ساخته و صلح و دوستی را جایگزین جنگ و خشونت که

ع اعتقاد به اجتماع جهان شمول بشری که فراتر از احساس یگانگی به اجتماع دولت – ملتها و عضویت در آن است. در واقع لیبرالیسم و مخصوصاً طیف آرمان گرا، وجود دولت جهانی را در سطح بین المللی مورد تأکید قرار می دهند.
اعتقاد به پیشرفت به عنوان یکی دیگر از پیش فرضهای اصلی لیبرالیسم پیشرفت در مفهوم لیبرالی آن همواره پیشرفت فردی بوده و هدف
اصلی لیبرالیسم سعادت و خشنودی فردی انسان هاست.
اعتقاد به وجود منافع مشترک بشری لیبرالها از یکسو به دنبال منافع خود هستند و به خاطر آن به رقابت می پردازند و از سوی دیگر عقیده دارند
که افراد منافع مشترک زیادی دارند و همین امر باعث تعهدشان به جامعه چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی میشود. به عبارت دیگر، اگر مردم به این نتیجه برسند که نه تنها درون دولتها بلکه در فراسوی مرزهای بین المللی میتوانند همکاری سودمند مشترکی داشته باشند، در آن صورت از
جنگ و مناقشه اجتناب خواهند کرد.
کم رنگ شدن نقش دولت – ملت دولت حاکمیت فائقه و نفوذ ناپذیر نیست.
ک مثال ۲ کدام یک از گزینه های زیر جزء اصول کلی لیبرالیسم نیست؟
(۱) اعتقاد به نیک سرشت بودن انسان
(۳) اعتقاد به عدم دگرگونی در ساختارهای نظام جهانی
پاسخ: گزینه «۲» سه گزینه دیگر جزء اصول ام کلی لیبرالیسم است. اما گزینه سه به این دلیل نادرست . است که لیبرالیسم قائل به پیشرفت در عرصه روابط بین الملل است و وجود هیچ گونه ثباتی را نمی پذیرد بلکه معتقد است یک انقلاب دائمی به دلیل ذات انسان همواره در ساختار نظام جهانی در حال رخ دادن است و نظام جهانی ماهیتی پویا دارد.
نکته : بر خلاف واقع گرایی که اندیشه ای محافظه کارانه است. اساس اندیشه های لیبرالیستی بر تحول و تغییر دائمی در سطح ملی و بین المللی قرار دارد. اوج این اندیشه را در نظریات امانوئل کانت شاهد هستیم اعتقاد به ذات مثبت بشری اعتقاد به پیشرفت دائمی و همچنین محصور نبودن این اندیشه در ساختار دولت – ملت ها و جهان شمولی آن از دلایل انقلابی گری این اندیشه است.
در اینجا بر اساس کانون توجه نظریه های لیبرال یعنی آنچه شالوده اصلی تغییر یا نیل به صلح با کاهش تعارضات و رسیدن به جهانی امن تر می دانند. چهار محور اصلی بحث آنها را مورد توجه قرار میدهیم ۱ صلح دموکراتیک با تأکید بر لزوم تغییر ساختار سیاسی جوامع برای رسیدن به صلح فراملی گرایی با تأکید بر ظهور کنشگران جدید در عرصه بین المللی و بانتبع تغییر در سطح سیاست بین الملل – تأکید بر نقش تجارت و ارتباطات در کاهش جنگها و ایجاد صلح ا نهادگرایی با تأکید بر نقش نهادهای بین المللی برای رسیدن به تحولات معنادار در سطح بین المللی، البته باید توجه داشت که هر چهار استدلال یا برخی از آنها میتوانند با هم ترکیب شوند و یک نظریه لیبرال شامل این عناصر را تشکیل دهند و عملاً در اکثر نظریه ها توجه به این ابعاد کم و بیش دیده میشود اما در اینجا برای سهولت تحلیل بحث آنها را از هم متمایز میسازیم
محورهای اصلی بحث لیبرالیسم
)democratic peace( ۱ صلح دموکراتیک
واضع نظریه صلح دموکراتیک یا صلح جاوید را میتوان امانوئل کانت فیلسوف آلمانی قرن هجدهم دانست که بعدها نظریه پردازانی چون
مایکل دویل به بسط نظریه وی پرداختند. کانت بر آن بود که صلح مستلزم وجود حکومتهایی مبتنی بر قوانین اساسی جمهوری خواهانه است که سه چیز را تضمین می کند ۱ احترام به آزادی فردی ۲ منشا مشترک و واحد قانون گذاری و تفکیک میان اقتدار اجرایی و تقنینی ۳ برابری سیاسی همه شهروندان در چنین شرایطی چون رضایت شهروندان برای مبادرت به جنگ توسط دولتها شرط اساسی است شهروندان هیچ گاه به این امر رضایت نداده و جنگی رخ نمیدهد. از سوی دیگر دولتها نیز با ایجاد فدراسیون یا اتحاد صلح میان خود به نوعی پیمان عدم تجاوز متقابل و نوعی نظام امنیت دسته جمعی تن میدهند. نتیجه امر عبارت خواهد بود از صلح جاوید یعنی صلح پایدار و ابدی در روابط میان کشورها اما این صلح لزوماً بر اخلاقی شدن اشخاص مبتنی نیست بلکه ترتیباتی است که به رغم وجود افراد شرور نیز به صلح می انجامد.
زیمرن معتقد بود اگر مردم کنترل دولت ها را در دست داشته باشند. دغدغه اصلی آنها مسائل رفاهی خواهد بود و راه حل این مسائل نیز نمی تواند جنگ باشد. در میان لیبرالهای اوایل قرن بیستم نیز صلح دموکراتیک دیده میشود اینجل» از انترناسیونالیسم دموکراتیک سخن می گوید.
مایکل ماندلبوم از جمله نظریه پردازان جدید لیبرال است که استدلال صلح دموکراتیک را در کنار تجارت آزاد توامان در نظر میگیرد. بنابر نظریه لیبرال تاریخ سه عنصر لیبرال یکدیگر را تقویت میکنند: ۱- صلح به عنوان بنیان مرجع روابط میان کشورها – دموکراسی به عنوان راه بهینه سازماندهی حیات سیاسی در کشورها بازار آزاد به عنوان وسیله اصلی تولید ثروت
بر خلاف بسیاری از نظریه پردازان لیبرال مانند تای کوهن و راگی که بر نقش نهادهای فراملی تأکید دارند ماندلبوم برای نهادهای بین المللی جایگاه ویژه ای قائل نمی شود.
ک مثال واضع نظریه “صلح ابدی ” کیست؟
(۲) مایکل دویل
پاسخ: گزینه «۱» کانت بر این اعتقاد بود که با ایجاد سازوکارهایی میان افراد و در سطح جامعه که نمونه بارز آن وضع القوانین اساسی تمام افراد شرور در جامعه را وادار به اطاعت از قوانین کرد و این اخبار را میتوان به سطح بین المللی نیز سرایت داده این جمهوری خواهانه است. مسئله از نگرش کانت موجب ایجاد صلح ابدی میان جوامع می شود.
همان گونه که گفته شد. این صلح به روابط میان دولت های لیبرال محدود میشود. در واقع بعدها افرادی چون دویل از این انگاره کانت استفاده کردند و به تبیین و بسط آن پرداختند. دویل در بسط نظری خود به این نتیجه می زنند که دموکراسی ها اساسا با یکدیگر وارد جنگ نمی شوند، وی سه اصل در سیستم دموکراسی را پایه بحث قرار میدهد تا به روابط صلح آمیز دموکراسی ها پی ببرد؛ نخست اینکه لیبرال دموکراسی ها صرفا بر اساس فرهنگ سیاسی داخلی شان شکل گرفته و این نوع فرهنگ سیاسی تمایل به حل و فصل صلح آمیز مناقشات دارد. در کشورهای مبتنی بر دموکراسی، روابط صلح آمیز شهروندان کنترل می شود؛ بنابراین آنان نمی توانند مدافع یا خواهان جنگ یا دموکراسی باشند. دومین عنصر ارزشهای اخلاقی مشترک میان دموکراسی هاست که به قول کانت یک جامعه صلح جو را تشکیل می دهد. این جامعه یک قرارداد صلح رسمی نیست، بلکه منطقه صلحی است که بر پایه ارزش های اخلاقی مشترک و پایه ای تمام دموکراسی ها شکل گرفته است و نهایتاً اینکه صلح میان دموکراسی ها ناشی از وجود روابط اقتصادی مستحکم و وابستگی متقابل است. در جامعه صلح جو چنان که کانت میگوید گسترش بازرگانی امکان پذیر است مبادله و همکاری اقتصادی بین المللی باعث منفعت متقابل و دو جانبه می شود. بنابر این می توان گفت که نظریه صلح دموکراتیک یا جاویدان کانت توسط دویل تشریح شده و دویل با تبیین این نظریه شاخه ای از لیبرالیسم به نام لیبرالیسم جمهوری خواه را شکل داده اساساً دویل به طرز خوش بینانه ای معتقد است که صلح و همکاری نهایتا در روابط بین الملل، عنصر غالب خواهد شد. و همین امر جهان را به سوی دنیای دموکراتیک تر سوق خواهد داد. در واقع پایان جنگ سرد موج جدیدی از گسترش دموکراسی را به همراه آورد و همین امر باعث شد تا لیبرال ها به آینده دموکراسی خوش بین شوند.
نکته : پایان جنگ سرد موجی از خوش بینی را در میان لیبرال ها شکل داد. به غیر از مایکل دویل میتوان از فرانسیس فوکویاما نیز نام برد که با ارائه نظریه پایان تاریخ تلاش کرد تا لیبرال دموکراسی را به عنوان آخرین ایدئولوژی جامع و فراگیر که تاریخ نیز با آن پایان خواهد یافت، نشان دهد. ک مثال : نظریه صلح ابدى کانت بعدها توسط چه کسی تشریح شد؟
(۴) مایکل دوبل
پاسخ: گزینه «۴» نظریه صلح ابدی کانت بعدها توسط مایکل دویل تشریح شد و شاخه ای از لیبرالیسم با عنوان لیبرالیسم جمهوری خواه شکل گرفته ویل معتقد است کشورهای دموکراتیک به دلیل نقش آفرینی نهادها و وجود افراد صلح جو در آن هیچ گاه علیه یکدیگر وارد جنگ نخواهند شد. البته جنگ یان دنیای دموکراتیک و دنیای غیر دموکراتیک به دلیل اشاعه اصول دموکراتیک توسط این کشورها همواره میتواند وجود داشته باشد.
)Transnationalism( فراملی گرایی لمی گرایی بر روابطی در ورای روابط دولتها و میان بازیگرانی غیر از دولت ها تأکید دارد. این روابط و بازیگران بر بازیگران دولتی و روابط آنها نیز تأثیر می گذارد. از نخستین آثاری که به واسطه تغییر در کنشگران و اهمیت نسبی آنها بر فرایندهای روابط بین الملل تأثیر عمیقی داشت، کتاب مشترک رابرت کوهن و ف نای با عنوان روابط فراملی و سیاست جهانی بود. آنها در این کتاب بر اهمیت بازیگران غیر دولتی مانند شرکتهای چند ملیتی و روابط میان آنها در فراملی، نقش و اهمیت روابط اقتصادی در تعاملات جهانی و تحول جهانی تاکید داشته اند. استدلال اصلی این کتاب این بود که دولت ها کم و بیش خود را بر رویدادها از دست داده اند. درست است که دولت ها همچنان حاکمیت حقوقی خود را حفظ کرده اند ولی خود مختاری (autonomy) خود را از داده و بازیگران فراملی در ارتباط با دولتها و فراتر از آنها قرار میگیرند توجه آنها به روابط فراملی است که میتواند طیف وسیعی از پدیده های فراملی شامل های چند ملیتی اتحادیه های صنفی شبکه های علمی کارتلهای حمل و نقل هوایی و فعالیتهای ارتباطی در ماورای جو و را در بر بگیرد. مسئله مهم برای نای این است که مبادلات یا سازمانهای فراملی چگونه سیاست بین دولتها را تحت تأثیر قرار میدهد؟ به نظر آنها این روابط فراملی حساسیت جوامع را به افزایش داده و از این طریق در روابط میان حکومتها تغییر ایجاد میکنند یکی از طرقی که میتواند این وابستگی را افزایش دهد، سازمانهای بین حکومتی NGO گفته می شود؛ آنها اهداف کشورها را به
ک مثال ۵ اصطلاح فراملی گرایی اولین بار از سوی چه کسی مطرح شد؟
(۴) چرمی بنتهام
پاسخ پاسخ: گزینه «۲» فراملی گرایی : یکی دیگر از رویکردهای لیبرالیسم در مورد روابط متحول بین المللی است. این اصطلاح اولین بار توسط جرمی بنتهام به کار رفت. وقتی از سیاست بین الملل سخن گفته میشود روابط میان دولتها مطرح است. یعنی دولت ها کنشگران مورد نظرند.
)Interdependence( وابستگی متقابل
نظریه وابستگی متقابل به عنوان رویکردی از لیبرالیسم با نظریه وابستگی تفاوت دارد نظریه وابستگی نظریه ای است که در سنت رادیکال یا مارکیم برای توضیح سیاست بین الملل ارائه شده است که نظریه نظام جهانی والرشتاین از جمله آنهاست کیندل برگر در توصیف وابستگی آن را شرایطی میداند که در آن یک کشور بر اکثر یا غالب تصمیمات و رفتار کشور دیگر تاثیر گذاشت بدون آنکه کشور دوم قادر به تأثیر گذاری متقابل باشد. در عین حال شباهت هایی بین این دو نظریه وجود دارد. وابستگی متقابل وضعیتی است که رفتارهای دو یا چند بازیگر تحت تأثیر متقابل یکدیگر باشند، لذا در وابستگی متقابل بین کشورهای حاضر در سیاست بین المللی یا بازیگران داخل آنها یک تأثیر گذاری متقابل وجود دارد. از سوی دیگر شرایط وابستگی زمانی به وجود می آید که بین کشورها به لحاظ توانایی و قدرت نوعی تناسب وجود داشته باشد. شرکتهای چند ملیتی نقش اساسی در شکل گیری و ایجاد شرایط وابستگی دارند. بر این اساس وابستگی متقابل یک نظریه تکثرگرا بوده و به کشورها و بازیگران دیگر هم اعتقاد دارد. در میان اندیشمندان لیبرال کلاسیک نیز کانت بر آن بود که پیوندهای اقتصادی میان کشورها باعث همگرایی فزاینده میشود و در روابط بین دولتها تعارضات از راه ترافع قضایی حل و فصل خواهد شد و نه از طریق خشونت بار
عده ای وابستگی متقابل را پیوند مستقیم و مثبت منافع دولتها در موضوعاتی میدانند که تغییر موقعیت یک کشور باعث تغییر جایگاه و موقعیت کشورهای دیگر در همان جهت میشود. همچنین برخی نظریه پردازان وابستگی متقابل همچون جوزف نای» و «رابرت کوهن» معتقدند که وابستگی متقابل لزوماً متقارن نیست یعنی دو کشور وابسته صد درصد وابستگی یکسانی ندارند و تاثیر گذاری یکی به اندازه دیگری نیست. یک کشور قدرتمند معمولاً تأثیرگذاری بیشتر و تأثیر پذیری کمتری دارد. ملاک وابستگی متقابل نیز میزان مبادله بین دو یا چند کشور نیست بلکه میزان وابستگی متقابل، حساسیت سرعت کمیت و کیفیت تأثیر گذاری کشورهاست. در عین حال معمولاً میان کشورهایی که مبادله بیشتری دارند وابستگی متقابل بیشتری هم وجود دارد. وابستگی متقابل تا اندازه ای واکنش به واقعیتهای عینی در صحنه روابط بین الملل بوده است. این رویکرد تلاش نظری برای تلفیق دو دیدگاه تو کار کردگرا و واقع گرایی است دیدگاه رئالیسم معتقد به مناقشه آمیز بودن سیاست است و امنیت را مهمترین موضوع مورد علاقه کشورها می داند و اقتصاد هم اگر نقشی دارد به واسطه نقشی است که در قدرت نظامی دارد دیدگاه نوکار کرد گرا خوش بین بوده و معتقد است در اثر ظهور بازیگران غیر دولتی در داخل کشورها واحد سیاسی به نام دولت از بین رفته و سیاست بین الملل نیز تغییر می یابد و روابط بین کشورها بر اساس منازعه و کشمکش نیست. نظریه پردازان وابستگی متقابل نگرش خود را با هدف تلفیق دو دیدگاه بدبینانه و خوش بینانه بیان کرده اند.
ک مثال : نظریه وابستگی متقابل دیدگاهی است بین
پاسخ: گزینه «۲» وابستگی متقابل دیدگاهی بینابین برای تعدیل بدبینی واقع گی گرایی و و تاکید بر دولت محوری و خوش بینی توکار رکردگرایی است. در پاسخ: گزینه «۲» وابستگی متقابل دیدگاهی بینابین برای تعدیل بدبینی واقع گی گرایی و و تاکید بر دولت محوری و خوش بینی توکار رکردگرایی است. در
واقع این نظریه سعی میکند با تأکید بر وجود دولتها بر افزایش وابستگی میان دولتها و بازیگران فراملی دیگر رویکردی بینابین را ارائه دهد.
حال میتوان اصول نظریه وابستگی متقابل را بدین گونه برشمرد
۱ تکثرگرایی اعتقاد به تعدد بازیگران در عرصه بین المللی اولین اصل این نظریه است. طبق این نظریه نقش کشورها در عرصه بین المللی کم رنگ شده و که اگر نقش آنها بیش از دولت نباشد حداقل مساوی و به موازات آنها در سیاست بین الملل نقش دارند. در این نظریه سازمانهای بین المللی فراتر از کشورها بوده و حیات مستقلی دارند. بازیگران غیر دولتی نیز نقشی مستقل از کشورها ایفا می کنند.
تعدد مجاری و کانالهای ارتباطی بر اساس دیدگاه رئالیستی روابط بین الملل روابط بین دولت هاست. لذا دولت ها کانال های ارتباطی هستند. به روابط بین ملتها و نهادهای غیر دولتی و غیر رسمی دیگری نیز هست. لذا مجاری ارتباطی در وابستگی متقابل متعدد است.
عدم وجود سلسله مراتب موضوعی رئالیست ها مهمترین موضوع سیاست خارجی را امنیت میدانند. در حالی که سلسله مراتب، موضوعی بدین معنی است که همواره و در هر شرایطی امنیت نظامی در صدر اهداف قرار دارد و پس از آن اقتصاد رفاه و است. برای نظریه وابستگی متقابل امنیت نظامی همواره در اولویت نخست نیست و سلسله مراتب موضوعی وجود ندارد اما رئالیست ها این نگرش و را دارند و اهداف و منافع ملی و را از پیش امپین شده و خارج از اراده دولت می دانند. در حالی که وابستگی متقابل بر این اعتقاد است که اهداف و منافع ملی بر اساس واقعیات خارجی و تأثیر گذاری داخلی تغییر می کند.
ک مثال : از نظر سلسله مراتب موضوعی وابستگی متقابل بر اولویت چه مسئله ای تأکید دارد؟
(۱) اقتصادی
پاسخ: گزینه «۱» در وابستگی متقابل امنیت نظامی همواره در صدر اهداف نیست و گاه امنیت اقتصادی و مسائل دیگر در صدر قرار می گیرند. وابستگی متقابل معتقد است به دلیل وابستگی متقابل اقتصادی کشورها به کارگیری ،زور دردی را درمان نمیکند و کشورها به استفاده از زور روی نمی آورند، زیرا به کارگیری زور در جایی مفید است که منافع مشترک وجود نداشته باشد ولی در اینجا به کارگیری زور ممکن است متضمن ضرر متقابل شود. مهم تر اینکه زور قابلیت سرایت در همه حوزه ها را ندارد. در گذشته هر منفعتی فقط با قدرت نظامی حاصل میشد، اما در دنیای وابستگی متقابل هر موضوعی ابزار خاصی دارد؛ ماهیت قدرت تغییر کرده و فقط در قدرت نظامی محدود نمیشود چون نظام بین الملل ساختار واحدی ندارد که بر اساس آن توزیع قدرت نظامی تعریف شود. طبیعتاً هر حوزه ای ساختار خاص خود را دارد؛ مثلاً میتوان از نظر نظامی قدرت داشت، اما از نظر تکنولوژیک خیر بنابراین قدرت توان تبیین نداشته و اهداف کشورها در حوزه های مختلف متفاوت است.
ه فرسایش حکومت ملی و کاهش نقش دولتها بر اساس وابستگی متقابل دولت ها در کنار سایر بازیگران نقش مهمی دارند، اما تعداد سازمانها و بازیگران باعث شده دولت ها نقش کامل و حاکمیت بلا منازع خود را از دست بدهند. در دنیای وابستگی متقابل که مجاری ارتباطی زیادی وجود دارد. حاکمیت ملی در بسیاری از موارد قابل اعمال نیست. مثلاً شرکتهای چند ملیتی توجه چندانی به حاکمیت ملی ندارند.
تغییر بازی و قواعد آن در رئالیسم قاعده بازی با حاصل جمع صفر است اما در وابستگی متقابل رقابت وجود دارد و به صورت جمع جبری صفر نبوده و ممکن است همگی سود ببرند. در واقع قاعده بازی حاصل جمع جبری مثبت است.
اهمیت مسائل اقتصادی و سیاسی در مسائل بین المللی بر اساس وابستگی متقابل مسائل اقتصادی و رفاهی در زمره مسائل خاد قرار گرفته و رفاه اقتصادی در بسیاری از موارد اهمیت بیشتری از امنیت نظامی داشته است.
تغییر در ماهیت سیاست بین الملل و صلح آمیز شدن روابط بین الملل بر اساس وابستگی متقابل نظام و سیاست بین الملل به سوی صلح آمیز شدن می رود و کشورها برای منافع و حل مشکلات خود رو به همکاری می آورند و به تدریج ماهیت خشونت آمیز سیاست بین الملل به ماهیتی صلح آمیز و همکاری جویانه تبدیل میشود لذا ماهیت سیاست بین الملل در دنیای وابستگی متقابل با ماهیت آن در دنیای رئالیسم متفاوت است.
۹ تعدد ساختاری نظام بین الملل در نظریه وابستگی متقابل نظام بین الملل ساختارهای متفاوتی دارد یکی از این ساختارها ساختار نظامی است. ممکن است این نظام از نظر نظامی تک قطبی باشد ولی از نظر اقتصادی چند قطبی به نظر برسد کوهن و نای اصطلاح وابستگی متقابل پیچیده را به کار برده اند. در خاورمیانه ویژگیهای رئالیستی و در اروپا وضعیت وابستگی متقابل حاکم است. در این شرایط سیاست بین الملل آن گونه که رئالیستها می گویند نبوده و غایتی برای روابط بین الملل قابل تصور نیست.
۱۰ کم رنگ شدن مرز میان سیاست خارجی و داخلی در این نظریه اصل بر این است که با افزایش همکاری میان دولتها وابستگی میان آنها تشدید شده و این امر باعث میشود که مبادلات اقتصادی فرهنگی انسانی و میان کشورها به راحتی انجام گیرد. این مسئله باعث میشود که مرز میان امور خارجی و داخلی کم رنگ شود.
نکته : افزایش وسایل ارتباط جمعی افزایش نقش فرد در صحنه سیاست خارجی کاهش نقش دولت به عنوان تنها بازیگر نظام بین الملل کمرنگ شدن نقش مرزها را میتوان از عوامل مهم تقویت نظریه وابستگی متقابل دانست.
ک مثال کدام یک از گزینه های زیر جزء اصول اساسی وابستگی متقابل نیست؟
(۴) صلح آمیز شدن روابط بین الملل
پاسخ: گزینه «۳» وابستگی متقابل به دلیل تأکید بر افزایش ارتباطات میان کشورها معتقد است این افزایش ارتباطات، نتایج مختلفی را برای کشورها دارد که یکی از این نتایج کم رنگ شدن مرزهاست زیرا در حالت تصلب مرزها غیر قابل نفوذ امکان افزایش مبادلات اقتصادی و تجاری وجود ندارد.
بنابراین اگر بخواهیم به فلسفه وجودی این نظریه واقف شویم باید بدانیم که از اواخر دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در ویژگیهای اصلی نظام بین الملل تغییراتی ایجاد شد که شاخصه آن عبارت بود از پیچیدگی و روابط متعدد و متداخل کشاکش و همکاری اتحادیه های جنگ سرد بر اثر تنش زدایی کمرنگ شده و مسائل جدیدی خصوصاً مسائل اقتصادی سیاسی شدند. برخلاف دهه پنجاه که گزینشهای سیاست خارجی معدود و نتایج آن روشن بود. در این دوران راه ها متعدد تر و گزینش دشوارتر شد و حکومت ها آسیب پذیری ناشی از تعدد راه های جایگزین و عدم وضوح پیامدهای آن را احساس میکردند. خطر بروز جنگ هسته ای بین ابر قدرت ها، تحولات انقلابی در ارتباطات، حجم عظیم مبادلات مهم اقتصادی سیاسی شدن مسائل اقتصادی و اهمیت فزاینده آلودگی های زیستی و خطرات آن برای کلیه جوامع کم و بیش ابزار نظری نوینی را برای درک روابط بین الملل طلب کردند. در چنین فضایی به نظر برخی از دانشمندان روابط بین الملل مفروضات نظریه واقع گرایانه روابط بین الملل قادر به تبیین همه مسائل بین المللی نبودند و لازم شد نظریه جدیدی در باب مسائل بین المللی مطرح شود که بتواند با پیوند دادن سیاست و اقتصاد که به عقیده اندیشمندان سنتی روابط بین الملل کاملاً جدا بوده اند مدل جدیدی در کنار مدل واقع گرایانه روابط بین الملل مطرح کند.
پاسخ: گزینه «۴» به نظر می رسد بین این دو نظریه فارغ از تشابهات اسمی هیچ گونه ارتباطی وجود ندارد. در واقع نظریه وابستگی متقابل از سنت
پاسخ: گزینه «۴» به نظر می رسد بین این دو نظریه فارغ از تشابهات اسمی هیچ گونه ارتباطی وجود ندارد. در واقع نظریه وابستگی متقابل از سنت
لیبرالیسم نشئت گرفته است. در حالی که نظریه وابستگی جزئی از رویکرد مارکسیسم در صحنه بین المللی است که دقیقاً به نتایجی عکس نظریه وابستگی متقابل می رسد یعنی بر خلاف وابستگی متقابل که آن را امری مثبت تلقی میکنند. این نظریه این وابستگی را کاملاً منفی می انگارد.
ک مثال ۱۰ فراملی گرایان بر چه نوع روابطی تأکید دارند؟
(۱) غیر دولتی
پاسخ: گزینه «۱» فراملی گرایان بیشترین توجهشان را بر روابطی غیر از دولت ها معطوف میکنند. این روابط بر روابط دولت ها کاملاً اثر گذار است. اما آنها معتقدند که تحولات بنیادینی در سطح نظام بین الملل حادث شده که باعث شده نتوان صرفاً به روابط ملی تأکید کرد.
نظریه همگرایی
همگرایی ممکن است هم به عنوان یک فرایند و هم به صورت یک هدف و وضعیت مورد مطالعه قرار گیرد. همگرایی راستای افزایش همکاری میان دولتها و انتقال تدریجی اقتدار به نهادهای فوق ملی است. همچنین همگرایی حرکتی در راستای همگون سازی تدریجی ارزشها و بالاخره ظهور یک جامعه مدنی جهانی و اشکال جدید اجتماع سیاسی است. علی الاصول فرایند همگرایی باید داوطلبانه و حالت توافقی داشته باشد. در صورتی که همگرایی از طریق زور و اجبار باشد جنبه امپریالیستی به خود خواهد گرفت به گونه ای که شوروی سابق از این شیوه در دوران جنگ سرد از طرق ،سیاسی اقتصادی و بالاخره نظامی برای نیل به اهداف مزبور بهره گرفت.
در فرایند همگرایی عملاً ما با روابط فرادولتی سروکار داریم تا میان دولتی تحت این شرایط احزاب سیاسی و گروه های ذی نفع به تبیین منافع در مرکز و پیرامون مبادرت میکنند. امکان دارد آنها ترجیح دهند روی مراکز سابق قدرت تمرکز کننده در این روند ممکن است گروه هایی که معرف منافع اقتصادی اجتماعی زیست محیطی و مذهبی اند به ترتیبات حزبی سنتی تر روی آوردند همان طور که اگر همگرایی اقتصادی نقش کلیدی را برای ایجاد اجتماع سیاسی داشته باشد در این صورت گروه های مزبور در حول و حوش مسائل رفاهی و ثروت جمع خواهند شد.
مفهوم همگرایی عمدتاً از ۱۹۴۵ در چهارچوب منطقه گرایی در اروپای غربی مطرح شد و از دهه ۱۹۵۰ مورد توجه جدی قرار گرفت. محققان بر این باور شدند که آنچه در اروپای غربی به وقوع پیوست میتوانست دارای آثاری بر نظریه روابط بین الملل باشد. صاحب نظرانی مانند دیوید میترانی کارل دویچ و ارنست های با بهره گیری از نظریه های جامعه شناختی کارکردگرایی گامهای مؤثری در مطالعه همگرایی در سیاست بین الملل برداشتند که این خود در مرحله بعد یعنی در دهه ۱۹۷۰) زمینه را برای بررسی وابستگی متقابل فراهم ساخت.
کند مثال ۱۱ همگرایی برای اولین بار در قالب چه رویکردی ظهور کرد؟
(۴) وابستگی متقابل
پاسخ: گزینه «۲» همگرایی برای اولین بار در دهه ۱۹۴۰ در چهارچوب منطقه گرایی در اروپای غربی مطرح شد و بعدها رویکردهای دیگر از جمله کار کردگرایی این رویکرد را بسط دادند. در واقع همگرایی به معنی واگذاری بخشی از حاکمیت ملی دولتها در راستای افزایش همکاری میان دولت ها به یک نهاد فراملی تعریف میشود.
باید همگرایی را به بهترین وجه به صورت یک فرایند تجزیه و تحلیل کرد زیرا حرکتی در زمینه افزایش همکاری میان دولت هاست. روند تدریجی انتقال اقتدار به نهادهای فوق ملی گامی است در راستای همگون سازی ارزشها و بالاخره همگرایی زمینه های لازم را برای به وجود آوردن جامعه مدنی جهانی و اشکال جدید اجتماع سیاسی فراهم میسازد. پیشرفته ترین حالت همگرایی وضعیتی است که در آن دولتها به صورت قدراتو در مقیاس کلی ظاهر شده و زمینه را برای ایجاد حکومت جهانی فراهم میکنند. بنابر این میتوان توسعه نظام بین الملل را بر اساس پیشرفت همگرایی ارزیابی کرد. نکته : اولین گام در جهت همگرایی در اروپا جامعه زلال و فولاد بود که در سال ۱۹۵۶ رخ داد.
ک مثال :۱۲ در بررسی اتحادیه اروپا نظریه همگرایی را میتوان به صورت یک مورد تحلیل قرار داد.
(۲) وضعیت
پاسخ: گزینه ۳۰ همگرایی در اتحادیه اروپا از جامعه زغال و فولاد در سال ۱۹۵۶ آغاز شد و با ایجاد جامعه اقتصادی اروپا و سپس ایجاد اتحادیه اروپایی در سال ۱۹۹۲ با انعقاد پیمان ماستریخت توانست به اوج همگرایی دست یابد بنابراین میبینیم که همگرایی در این اتحادیه به صورت یکباره اتفاقی نیفتاده، بلکه حالت تدریجی در آن وجود داشته است. این حالت را فرایند میگویند چون در آن کشورها به تدریج به سمت کاهش حاکمیت های ملی خود دست می زنند. از لحاظ سطح تحلیل باید سه سطح را برای مطالعه همگرایی در روابط بین الملل در نظر گرفت یکی همگرایی در در سطح نظام است و اشاره به ه فرایندی دارد که به موجب آن دولتها بخشی از تصمیم گیری سیاسی اقتصادی و حقوقی را به نهادهای فوق ملی در مقیاس جهانی انتقال می دهند. این وضعیت ممکن است باعث بهبود کیفیت حکومت مداری داخلی و جهانی شود و ضمن بالا بردن کارایی تصمیم گیری عملاً پایه رفتارهای جمعی را تقویت کند. گاه برخی محققان، سازمان ملل متحد را نمونه بارزی از همگرایی در سطح نظام بین الملل تلقی میکنند؛ هر چند سازمان مزبور عمدتاً به دولت ها پاسخگوست و ابزار آنها به ویژه قدرتهای بزرگ به شمار می رود.
سطح دوم تحلیل سطح همگرایی منطقه ای است و طی آن تعدادی از دولتهایی که در مجاورت با یکدیگر قرار دارند گرد هم می آیند و یک اتحادیه سیاسی و اقتصادی فدرال مانند اتحادیه اروپا را به وجود می آورند. تجربه اروپا از اواخر دهه ۱۹۵۰ حاکی از آن است که تا چه اندازه رسیدن به اجماع کلی در میان اعضا دشوار بوده است. شاید بتوان گفت که آینده همگرایی در سطوح نظام و منطقه ای به میزان قابل توجهی به درجه موفقیت اتحادیه اروپا بستگی خواهد داشت.
ک مثال ۱۳ اتحادیه اروپا به عنوان یک فرایند در همگرایی در چه سطحی قابل تحلیل است؟
(۴) نظام بین الملل
پاسخ: گزینه «۱» اتحادیه اروپا به عنوان یک اتحادیه سیاسی و اقتصادی در سطح همگرایی منطقه ای قابل تبیین است. به عبارت دیگر این اتحادیه بخشی از همگرایی در سطح کشورهای منطقه اروپا به شمار میرود.
سطح سوم با ویژگیهای ساختاری دولت ها ارتباط مستقیم دارد که مسلما برخورداری واحدهای سیاسی از درجه بالای توسعه اقتصادی، فناوری سیاسی، فرهنگی و ارتباطی تأثیر به سزایی بر فرایند همگرایی دارد. قواعد بازی برای این گونه گروه ها به طور وسیع شامل تمایل برای کار در درون این نظام به منظور حصول اهداف خویش و به طور اخص متعهد شدن به کثرت گرایی به عنوان یک سبک سیاسی است. این ویژگی کثرت گرایانه فرایندهای سیاسی این امکان را در چهارچوب سیاستهای فراملی فراهم می آورد تا بخش عمده ای از مردم به طور روزافزون در میان دولتهای عضو به این امر مجاب شوند که آرزوها و انتظاراتشان در داخل ساختار همگرا به بهترین وجه برآورده میشوند.
به طور خلاصه باید گفت که نظریه همگرایی در روابط بین الملل بر خلاف واقع گرایان که معتقدند دولتها اصل اساسی هستند. بر وجود بازیگران غیر دولتی تأکید دارد و معتقد است که دولت ها در یک فرایند طولانی مدت بخشی از حاکمیت ملی خود را به نهادهای فراملی اعطا می کنند. به طور کلی هر نوع مگرایی هستیم که این مسئله در مرحله بعد منجر به وحدت سیاسی میشود به طور خلاصه چهار نظریه همگرایی در ادبیات روابط بین الملل قلل شناسایی است فدرالیسم کار کردگرایی نو کار کردگرایی و نظریه های ارتباطی
نکنه و همگرایی همواره از یک موضوع آغاز میشود و به موضوعات گوناگون سرایت پیدا میکند اما بهترین نوع همگرایی زمانی است که از موضوعات غیر سیاسی از جمله اقتصاد تکنولوژی امور فنی و ارتباطات شروع شود و به موضوعات سیاسی و امنیتی گسترش یابد.
مثال ۱۲ کدام یک از رویکردهای زیر جزء نظریات منبعث از فرایند همگرایی لیست؟
(۲) نظریه ارتباطات
پاسخ: گزینه «۴» رویکردهای مختلفی در چهارچوب نظریات همگرایی شکل گرفتند که سه گزینه اول جزء آن بوده ولی گزینه چهار رویکردی است. که برای تبیین رویکرد رژیم ها در سطح بین المللی به کار میرود.
فدرالیسم
فدرالیسم نوعی آرمان گرایی است و فدرالیستها زیر مجموعه آرمان گرایان محسوب میشوند آرمان گرایان به چند زیر مجموعه شامل صلح گرایان اخلاق گرایان حقوق گرایان انسان گرایان و فدرالیست ها تقسیم میشوند اینکه کشورها از استقلال خود دست بردارند و همه اختیارات خود را به یک دولت فدرال بدهند هدف فدرالیسم در سطح بین المللی است که تحقق نیافته و اکنون فقط در سطح ملی شاهد دولتهای فدرال بوده و هستیم. مثل آمریکا، آلمان، سوئیس و…..
ک مثال ۱۵ فدرالیسم زیر مجموعه کدام یک از رویکردهای زیر است؟
(۳) اخلاق گرایی
پاسخ: گزینه (۲) فدرالیسم به این دلیل که نظام قدرال در سطح بین المللی شکل نگرفته و شاهد جهان فدرالی نیستیم، جزئی از آرمان گرایی
محسوب میشود.
فدرالیسم در گسترده ترین معنا عبارت است از فرایند اتحاد جوامع ملی مختلف که گرایشهای متضاد را با هم سازگار می کنند. ملی این اتحاد دو گرایش متضاد یکی میشود ممکن است گرایشی به خود مختاری واحدهای ملی و گرایشی دیگر به وجود سلسله مراتب در جامعه فدرال استوار باشد. در سطح منطقه ای این سؤال مطرح است که آیا ایجاد چنین اتحادی ممکن است و اگر پاسخ مثبت است، چگونه؟
گفته شد که فدرالیسم از شعب آرمان گرایی است و آرمان گرایان حاکمیت ملی را محل مناقشه میداشتند. آنها میخواستند مرزبندی ها را از بین ببرند. بنابراین اگر در تلاش برای دستیابی به صلح هستیم باید نظام دولت مداری را از بین ببریم این امر مستلزم اراده سیاسی است. بدین معنی که وحدت سیاسی امری اختیاری است و نه اجباری مطابق این دیدگاه دولتها مجبور نیستند دولت فدرالی ایجاد کنند بلکه داوطلبانه به چنین امری اقدام می ورزند. پس اتحاد سیاسی مستلزم اراده سیاسی است و و وحدت سیاسی بر اساس یک قانون اساسی و در چهارچوب یک دولت فدرال محقق میشود. بنابراین باید گفت که فدرالیسم اولاً همگرایی ارادی بوده و شروع آن از حوزه سیاسی است. ثانیاً دولتها نقش اساسی دارند. ثالثاً فدرالیسم مبتنی بر اراده سیاسی است.
فدرالیسم به عنوان یک نظریه همگرایی منطقه ای یا حتی جهانی بر این اصل استوار است که دیالکتیک گفتگوی وحدت در تنوع می تواند برای وحدت متقابل دولتها مناسب باشد. بنابراین فدرالیسم به صورت یک نظام همگرایی در این سطوح دارای خمیرمایه ایدئولوژیک و نیز تجویزی است. در مقایسه با کار کردگرایی و نو کار کردگرایی این رویکرد ادعا میکند که میتواند به راحتی از عهده سهیم شدن در قدرت مشروع بر اساس مواردی که به طور تجربی به محک آزمون گذارده شده برآید در این روند فدرالیستها بهترین شاهد مثال خود را منطقه اروپا میدانند. فرایند نهادسازی یعنی ایجاد جامعه اروپا این امکان را برای فدرالیستها فراهم ساخت تا مردم گرایی و فعالیتهای مشارکت جویانه را ترغیب کنند. در حقیقت پیمان ماستریخت در زمینه اتحادیه اروپا این جسارت را به فدرالیست ها داد تا اتحادیه را وارد حوزه های موضوعی کنند که برای یک نظام فدرال جنبه حیاتی دارد. از آنجا که فدرالیسم نظریه حکومت محدود است بنابراین برخورد آن با سیاستهای اعلی ابعاد وسیع تر و بلند پروازانه تری را به آن در مقایسه با کارکردگرایی می بخشد. نکته : فدرالیسم عمدتا از . سوی روشنفکران و سیاستمدارانی حمایت میشود که سال ۱۹۳۹ را اوج افت نظام اروپا و – سال ۱۹۴۵ را فرصتی تلقی می کردند که طی آن اروپا باید به ورای دولت – ملت حرکت کند.
ک مثال :۱۶ نقطه عزیمت فدرالیسم از چه حوزه ای است؟
(۲) فرهنگی
پاسخ: گزینه «۳» فدرالیسم، نقطه شروع خود را از حوزه سیاسی میداند که مبتنی بر اراده سیاسی دولت هاست. در واقع در فدرالیسم، دولت ها نقش اساسی را دارند.

٠رز
مثفدل
انه ها
متر لول
یو ئلآش ضث٠لا^دببج’«’ى عین ا مدتم٠٠ ا
در عواف
ک ایردن
رنبع
८०
-ولاهطق کارکر
۰رژلتهااواگزا
ایزنر
اه” رلر ند ر اینگونه ز
ه فتمذاجنه رزم؟ن:هیم.آ.،.؛هبت؛وه.

و منتقدان مفروضات کارکردگرایی را در رابطه با علل بروز جنگ زیر سؤال برده و یادآور میشوند که آیا فقر و نومیدی باعث بروز جنگ می شود یا جنگ می کنند که چرا ما باید تصور کنیم نظریه ؟ کار کردگرایی در رابطه با جنگ دقیق تر از بسیاری از تحلیلهای مربوط به خشونت جهانی است؟
کارکردگرایان بر این باورند که اختلافات میان دولتها از طریق عادت به همکاری از طریق متخصصانی حل خواهند شد که برای مقابله با مسائل فنی نظیر گرم شدن کره زمین تخریب محیط زیست و بیماریهای واگیردار به صورت فراملی سازمان مییابند. منتقدان بر این اعتقادند که در این زمینه می توان به خروج ایالات متحده آمریکا از سازمان بین المللی کار و یونسکو اشاره داشت.
کارکردگرایی همگرایی را یک پوشش درونی و یک امر منطقه ای میداند و نقش عوامل فرامنطقه ای را نادیده میگیرد. در صورتی که این گونه نیست. زیرا بخشی از مسائل منطقه ای تحت تأثیر عوامل فرامنطقه ای است.
کار کردگرایی در نظریه این اشکالات را دارد و در عمل هم اروپا طبق نظر کارکردگرایان پیش نرفت. بنابراین در طیف کارکردگرایان عده ای نظریه تو کار کردگرایی را بیان کردند نو کار کردگرایی ادامه کار کردگرایی و در پی اصلاح عیوب آن است. از مهمترین نظریه پردازان آن ارنست هاس و لیندبرگ هستند. نکته : بسیاری از منتقدان بر این باورند که عمر کارکردگرایی به سر رسیده است زیرا بسط و گسترش اقتدار و صلاحیت نهادهای فراملی به هزینه حکومت ملی به سادگی میسر نیست.
ک مثال ۲۰ کارکردگرایان همکاری میان کشورها را امری می دانند.
(۳) غیر ضروری
پاسخ: گزینه «۱» کار کردگرایان همکاری میان کشورها را امری حتمی و ضروری میدانند. منطق آنها مبتنی بر جبرگرایی است. در واقع کارکردگرایی، همکاری ها را در حوزه های فنی و اقتصادی شروع کرده و این همکاریها پس از اجرا به زمینه های سیاسی گسترش پیدا می کند.
ک مثال ۲۱ مهم ترین نظریه پرداز کارکردگرایی چه کسی است؟
(۴) دیوید میترانی
پاسخ: گزینه «۴» میترانی مشهورترین نظریه پرداز کارکردگرایی است که با تمایز بین مسائل اقتصادی و فنی از یک سو و مسائل سیاسی از سوی دیگر سعی کرد همکاریها را از حوزه اقتصادی شروع کند و به حوزه های سیاسی بکشاند.
نوکارکردگرایی
نو کار کردگرایی تحت تأثیر رفتار گرایی است و تلاش میکند قرائت جدیدی از کار کردگرایی ارائه دهد و در عین پایبندی به برخی اصول، اشکالات آن را رفع کند. نو کار کردگرایان نقش : یا واسطه ای را برای دولتها قاتل شده ده و و نقشی نیز برای نهادهای منطقه ای در نظر گرفته اند. آنها معتقد بودند که فرایند همگرایی به یک وضعیت سیاسی منتهی خواهد شد که یک جامعه سیاسی در منطقه شکل گرفته و نهایتاً ممکن است یک (super state) شکل بگیرد. در کارکردگرایی ضرورتا همگرایی به معنی تشکیل super state نیست اما در نو کار کردگرایی این چنین است. در فدرالیسم نیز نهایت همگرایی تشکیل یک دولت فدرال است.
نو کار کردگرایی تلفیقی از فدرالیسم و کارکردگرایی است. بدین معنی که هدف نهایی یک نهاد فراملی شبیه به یک دولت فدرال خواهد بود که فدرالیسم مورد توجه قرار میداد اما از طرف دیگر این نظریه مانند کار کردگرایی معتقد است استراتژی رسیدن به چنین وضعیتی باید بر اساس همکاری های فنی و اقتصادی باشد. به همین دلیل به آن فدرالیسم کارکردگرایی نیز گفته میشود. حتی برخی نو کار کردگرایی را فدرالیسم اقساطی نیز گفته اند؛ یعنی به تدریج مسیر فدرالی را دنبال میکند. این دیدگاه همگرایی را یک نهاد فراملی در یک استراتژی تدریجی اقتصادی – فنی می داند. از نظر ارنست های همگرایی فرایندی است که بازیگران مستقل ملی انتظارات خود را به نهادهای فراملی واگذار میکنند که صلاحیتهای آن بیشتر از پاسخ: گزینه «۲» نو کار کردگرایی تلفیقی از کارگردگرایی و فدرالیسم است. در واقع این رویکرد با اهمیت قائل شدن برای ایجاد یک نهاد فراملی پاسخ: گزینه «۲» نو کار کردگرایی تلفیقی از کارگردگرایی و فدرالیسم است. در واقع این رویکرد با اهمیت قائل شدن برای ایجاد یک نهاد فراملی پاسخ: گزینه «۲» نو کار کردگرایی تلفیقی از کارگردگرایی و فدرالیسم است. در واقع این رویکرد با اهمیت قائل شدن برای ایجاد یک نهاد فراملی
سیاسی سعی دارد از کارکردگرایی متفاوت شده و از سوی دیگر خود را به فدرالیسم نزدیک کند اما این رویکرد معتقد است که استراتژی رسیدن به چنین وضعیتی و داشتن یک دولت فراملی باید بر اساس همکاریهای فنی و اقتصادی باشد به همین دلیل به آن فدرالیسم کارکردی نیز میگویند.
حال سؤال اساسی این است که طبق منطق نو کار کردگرایی همگرایی چگونه آغاز میشود؟
با توجه به تلاش نو کار کردگرایی برای رفع نقص کارکردگرایی مبنی بر نادیده گرفتن ماهیت سیاسی همگرایی آنها تلاش کردند همگرایی را بر اساس تعریف جدیدی از سیاست بیان کنند. به نظر آنها در جامعه صنعتی تکثرگرای امروزه سیاست مبتنی بر منازعه گروه های ذی نفع برای تامین منافع گروهی است. سیاست یعنی کارگردانی منافع متضاد و تلاش گروه های مختلف برای تأمین منافع خود سیاست در جوامع صنعتی نادیده گرفته نمی شود، بلکه مسائل سیاست سفلی کم کم خود را به سمت سیاست اعلی میکشانند. در چنین جوامع متکثری که گروه های ذی نفع و احزاب ملی متفاوتی وجود دارد و منافعی را در همگرایی دنبال می کنند. رهبران این گروه ها به این نتیجه می رسند که منافعشان در سطح فراملی بهتر تامین میشود لذا گروه های ذی نفع فراملی شکل می گیرد. پس همگرایی را گروه های غیر دولتی ذی نفع آغاز میکنند در جامعه متکثر که برای شروع آن نیاز به حمایت حکومت ها دارند ولی وقتی همگرایی شروع شده کم کم از کنترل دولتها خارج شده و دولتها دیگر نمیتوانند جلوی همگرایی را بگیرند. این دیدگاه مورد انتقاد و رد بسیاری از نظریه پردازان قرار گرفته است. چرا که در اروپا این دولتها بودند که همگرایی را آغاز کردند و پیش بردند و در مورد ادامه آن نیز تصمیم گیری کرده و نقش مهمی را ایفا کردند.
در نوکار کردگرایی نقش ثانویه ای برای دولتها قائل هستند بدین معنی که وقتی همگرایی آغا میشود دولتها نمی توانند جلوی آن را بگیرند. از نظر نو کار کردگرایی نهایت همگرایی تشکیل یک جامعه سیاسی است که بر جوامع قبلی اولویت دارد تعریف جامعه سیاسی هم این است که گروه ها و افراد وفاداری های خودشان را معطوف به نهادهای سیاسی فراملی میکنند نهادهای فراملی در توکار کردگرایی اولاً تصمیمات الزام آوری می گیرند و ثانیاً وفاداری ها معطوف به آن نهادی است که زمینه شکل گیری super state را فراهم میسازند. بنابراین در نوکارکردگرایی این اعتقاد هست که بازیگران فراملی همگرایی را پیش می ی برند و دول لتها نقش ثانویه دارند و وقتی همگرایی شروع شد هدایت و کنترل دولت از بین میرود در واقع گرایی و تو واقع گرایی بازیگران ملی نقش اساسی دارند اما در نوکارکردگرایی بازیگران فراملی دارای این نقش هستند
رویکرد نوکارکردگرایی به میزان قابل توجهی مرهون کارهای ارنست هاس است وی معتقد بود که تحقق فرایندهای کارکردگرایی در مناطقی مثل اروپای غربی به ویژه در سایه تاریخ و ارزشهای مشترک دموکراتیک بعد از سال ۱۹۴۵ میسر است. بر خلاف نظر میترانی هاس معتقد بود بسیار دشوار است که مسائل فنی را از مسائل سیاسی تفکیک کرد یا از تعارض میان دولتها اجتناب ورزید مخصوصاً زمانی که منافع حاصل از همکاری به صورت ناساوی میان آنها توزیع شود تحت این شرایط ضروری است که به تأسیس یک سلسله نهادهای رسمی مبادرت کرد تا توافقهای حاصل میان دولت ها را اجرا کنند. برای آنکه دستگاههای مزبور از کارایی بالایی برخوردار شدند ضروری است که به نحوی دارای استقلال عمل نسبت به حکومت های ملی خویش باشند. در این روند مسائلی چون جامعه پذیری و آموزش تشریک مساعی در میان نخبگان سیاسی ضروری بوده و همچنین تلاش و میزان توانایی کارآفرینان سیاسی و نیز متخصصان فنی برای حل مسائل مشترک تعیین کننده است. رویدادهای اروپای غربی در دهه ۱۹۵۰ مهر تاییدی بر اهمیت نظریه نو کار کردگرایی بود. در حقیقت ایجاد جامعه زغال و فولاد تلاشی در راستای تحقق بخشیدن به همگرایی به شمار می رفت. گرچه جامعه دفاعی اروپا» نتوانست تأیید کلیه اعضای آن را کسب کند ولی ایجاد جامعه اقتصادی اروپا» و نیز اوراتوم در ژانویه ۱۹۵۹ منطق تفکر نو کار کردگرایی را تایید کرد. ابتکار مربوط به انتخابات مستقیم پارلمان اروپا در ژوئیه ۱۹۷۹ عملاً باعث تقویت بیشتر نهادهای نوکارکردگرایانه در جامعه اروپا شد.
نکته ۱۰ نو کار کردگرایی اروپای غربی در دهه ۱۹۶۰ با پدیده گلیسم مواجه شد. تحت این شرایط بسیاری از مفروضات به ویژه آنهایی که در ارتباط با گرایشهای پویایی بخش و گسترش همگرایی بودند شدیدا مورد سؤال قرار گرفتند.
ک مثال ۲۳ مهمترین نظریه پرداز نوکارکرد گرا چه کسی است؟
(۴) ارنست های
پاسخ: گزینه «۴» ارنست های مهم ترین نظریه پرداز تو کار کردگرا است. از نظر وی همگرایی فرایندی است که بازیگران مستقل ملی اختیارات خود را
به نهادهای فراملی واگذار میکنند و صلاحیتهای آن بیشتر از صلاحیت های ملی است.
در این راستا مشخص شد که انگاره های کثرت گرایی خود به صورت متغیرهای وابسته اند به گونه ای که نخبگان سیاسی که مفاهیم اسامی متفاوتی دارند نمی توانند در یک نظام و به یک شیوه عمل کنند بر پایه این تحلیل میزان اعمال اقتدار قانونی توسط نخبگان سیاسی در چهارچوب واحد ملی خویش سبب میشود تا آنان از حق و تو در مقابل گروه هایی مانند کمیسیون اروپا بهره گیرند. در چنین وضعیتی نو کار کردگرایی پذیرفته است که شورای وزرا و شورای اروپا نشان دهنده این حق و تو بوده که با دسترسی بریتانیا پس از ۱۹۷۳ گرایشهای گلیسمی رو به گسترش گذارد.
که مثال ۲۴ نو کار کردگرایی در اروپای غربی در دهه ۱۹۶۰ با چه پدیده ای مواجه شد؟
پاسخ: گزینه «۳» در دهه ۱۹۶۰ نو کار کردگرایی اروپای غربی با پدیده گلیسم مواجه شد. تحت این شرایط بسیاری از مفروضات به ویژه آنهایی که
پاسخ: گزینه «۳» در دهه ۱۹۶۰ نو کار کردگرایی اروپای غربی با پدیده گلیسم مواجه شد. تحت این شرایط بسیاری از مفروضات به ویژه آنهایی که در ارتباط با گرایشهای پویایی بخش و گسترش یابنده همگرایی بودند شدیداً مورد سؤال قرار گرفتند.
مدرسان ضریه رابه بس رشاسی ارند
برخی از محققان بر این اعتقادند که تحولات اخیر اروپا را باید بر اساس آمیزه ای از فدرالیسم کنفدرالیسم و نیز نو کارکردگرایی مورد بررسی قرار داد. آنچه امروزه بیشتر در اروپا مشاهده میشود اتحادیه دولت هاست نه ایالات متحده اروپا بدین ترتیب نمیتوان این روند را صرفاً در چهار چوب تو کار کردگرایی مورد ارزیابی قرار داد. بنابراین نو کار کردگرایی چنان که از نامش بر می آید به کار کردگرایی شباهت دارد ولی مطالب تازه ای هم در خود دارد. تو کار کردگرایی ترکیبی از کارکردگرایی و فدرالیسم است زیرا در پی یک سیستم قدرال بوده که به شکل و شیوه های کارکردی عمل میکند. یعنی به دنبال نهاد و اقتدار فراملی است که همانند فدرالیسم است. اما با وجود این چون تو کار کردگرایی شباهت بسیاری به کار کردگرایی دارد. هدف همگرایی تو کار کردگرایانی مانند فدرالیست ها این است که آنان شخصا معتقدند غایت همگرایی یک جامعه سیاسی خواهد بود. در این اجتماع سیاست به گونه ای دیگر است و بسیار شبیه سیاست داخلی است.
۱ در اجتماع سیاسی اختلافات منافع و رقابت بین گروه های ذی نفع به صورت مسالمت آمیز حل میشود و خشونت از بین خواهد رفت.
در اجتماع سیاسی از طریق مصالحه و سازش تصمیمات به صورت مشترک گرفته میشود و در این جامعه گروه ها و کشورهای موجود از تصمیم گیری مستقل اجتناب میکنند و تصمیم گیری را یا به صورت جمعی انجام میدهند یا آن را به یک نهاد فراملی واگذار میکنند. فراملی یعنی اینکه در اجتماع سیاسی یک نهاد برتر تأسیس میشود و تصمیم گیری مشترک را از جانب کشورها انجام میدهد و کم کم بازیگران سیاسی وفاداری ها، انتظارات و فعالیتهای سیاسی خود را از نهادهای ملی به این نهاد فراملی تغییر جهت میدهند. پس به نظر تو کار کردگرایی پایان همگرایی یک اجتماع سیاسی است و مهمترین ویژگی آن برخورداری از یک نهاد فراملی است. این نهاد فراملی باعث میشود بازیگران سیاسی و مردم هویت خود را در نهاد فراملی بدانند. مسئله مهم در نو کار کردگرایی چگونگی همگرایی است. اینکه همگرایی چگونه شروع میشود و چه کسی آن را شروع میکند؟
ک مثال ۲۵ کدام رویکرد را قدرالیسم کارکردی می نامند؟
(۲) نهادگرایی نئولیبرال
پاسخ: گزینه «۲» نو کار کردگرایان معتقدند حوزه سیاست بسیار بحث برانگیز است باید این هدف فدرالی را با مسائل کارکردی حاصل کرد؛ لذا
نو کار کردگرایی را قدرالیسم کارکردی هم خوانده اند.
نو کار کردگرایان مانند کار کردگرایان معتقدند همگرایی از حوزه های رفاهی و کارکردی و اجتماعی شروع میشود اگرچه تفکیک صددرصد اقتصاد، رفاه و
سیاست غیر ممکن است ولی موضوعات کارکردی حساسیت کمتری نزد دولتها دارند. همگرایی از نظر نوکارکردگرایان ماهیت متکثر جامعه مدرن صنعتی
است؛ آنان چون لیبرال هستند. پلورالیست هم هستند و معتقدند بازیگران دیگری نیز در سیاست داخلی و خارجی وجود دارند به نظر نو کار کردگرایان امروزه مسائل مشترکی به وجود آمده است که دولتها به تنهایی نمیتوانند آنها را حل کنند بنابراین گروه های فروملی کشورهای مختلف تصمیم به همکاری با هم میگیرند و همکاری آنها در بخشهای کارکردی باعث تشکیل نهاد فراملی کارکردی میشود.
اشکالاتی بر رویکرد نوکارکردگرایی وارد است از جمله
۱ نو کار کردگرایان، نقش دولت را در نظر نمی گیرند و معتقدند دولتها در اثر فشار نهادهای فراملی مجبور به همکاری با هم میشوند. لذا معتقدند دولت ها در اینجا هم نقش ثانویه دارند که البته این نقش ثانویه از نظر زمانی است ولی از نظر منطقی بدون همکاری دولتها همگرایی شروع نمی شود، اما پس از آغاز همگرایی هیچ کس حتی دولتها نمی توانند مانع آن شوند.
۲ از نظر نوکارکردگرایان نیروهایی در همگرایی وجود دارد که حرکت توسعه و گسترش آن را تضمین میکند. حال به این مسئله می پردازیم که همگرایی چگونه ادامه می یابد یا به عبارت دیگر نیروهای محرک همگرایی چیست؟ برای پیشرفت و گسترش همگرایی از نوکارکردگرایی سه مکانیسم وجود دارد. یکی تسری است که با انشعابی که در کارکردگرایی بیان شد به یک معناست سازوکار دوم سیاسی شدن و سوم، برون گرایی است. از طریق این سه مکانیم، همگرایی گسترش و پیشرفت و تعمیق می یابد.
منطق تسری مهمترین منطق نو کار کردگرایی بوده و معتقد است سیاست و اقتصاد مانند ظروف مرتبط است و آب اگر از یک ظرف سرریز شود، به بخشهای دیگر می ریزد تا همه ظرفها پر شود. از این منظر اگر همگرایی در جایی سرریز شود به بخشهای دیگر می ریزد. منطق تسری به سه گونه قابل تصور است تری کارکردی تری سیاسی تسری نهادی
تسری کارکردی
این منطق اجباری و الزامی است در منطق نو کار کردگرایی در جوامع مدرن و صنعتی بخشهای کارکردی و اقتصادی به هم وابستگی شدید متقابل دارند به گونه ای که ماهیت این کارکردها به نحوی است که اگر در یک بخش تحولی رخ دهد به حوزه های دیگر هم سرایت میکند. به عبارت دیگر، همگرایی باید در حوزه های دیگر هم صورت بگیرد تا همگرایی در بخشهای قبلی ممکن باشد. مثلاً اگر در بخش زغال همگرایی صورت گرفت، به تدریج به صنایع خودروسازی نیز بسط پیدا میکند. این نوع تسری اجباری و طبیعی است و کسی نمیتواند جلوی آن را بگیرد و کسی آن را به وجود نیاورده است. اما
نوع دوم تسری که تری کارکردی را تکمیل میکند تسری سیاسی است. تیسری سیاسی نشئت گرفته از ماهیت متکثر جوامع صنعتی و مدرن است. بر اساس تعریف جدیدی که نو کار کردگرایی از سیاست ارائه میدهد سیاست مبتنی بر مناقشه و منازعه منافع گروهی و کارگردانی منافع متضاد است. در جوامع صنعتی، گروه های ذی نفع متکثری وجود دارد که در پی منافع خودشان هستند و چون به این جمع بندی میرسند که منافع آنها از طریق همگرایی در سطح فراملی بهتر تأمین میشود خواه ناخواه گرایش به همگرایی می یابند و با همتایان خود در ورای مرزهای ملی همکاری می کنند. بنابراین در جوامع صنعتی متمرکز همان اجبار و منفعتی که بازیگران را وا می دارد تا همگرایی کنند همان منطق آنها را وا می دارد که همگرایی را ادامه و گسترش دهند. وقتی گروه ها دیدند منافعشان از طریق همگرایی بهتر تامین میشود دولت را تحت فشار قرار میدهند تا همگرایی را گسترش دهد. این نوع همگرایی تحت فشار بازیگران سیاسی صورت میگیرد و ما شاهد همگرایی افقی هستیم.
همگرایی افقی به این صورت است که همگرایی در سطحی صورت میگیرد که از بخشی به بخش دیگر می رود گسترش اعضا در اتحادیه اروپا همگرایی افقی است. اگر حوزه های بیشتری مشمول همگرایی شود به آن همگرایی افقی میگویند. بر این اساس تسری کارکردی منجر به همگرایی افقی می شود، اما تسری سیاسی علاوه بر گسترش حوزه همگرایی در سطح و افزایش تعداد اعضا باعث همگرایی عمودی هم میشود. پس تسری سیاسی هم همگرایی افقی است و هم عمودی همگرایی عمودی بدین معنی است که دامنه و گستره همگرایی ثابت بماند ولی صلاحیتها و اختیارات نهادهای فراملی افزایش یابد، یعنی واگذاری اختیارات بیشتر به نهادهای فراملی افزایش می یابد. بر این اساس به مرور زمان وقتی بازیگران سیاسی دیدند منافع آنها از طریق همگرایی بیشتر تأمین می شود. کم کم و فاداریها و انتظارات خود را از نهادهای ملی به نهادهای فراملی تغییر جهت میدهند در همگرایی این بازیگران سیاسی هستند که به این نتیجه می رسند. که نهادهای فراملی تأمین کننده منافع آنها بوده و اینها منشأ وفاداری هستند و اختیارات این نهادها تحت فشار گروه های سیاسی افزایش می یابد.
نکته ۱۱ نگاهی به روند همگرایی اتحادیه اروپا از بدو تأمین تأسیس تا به امروز نشان دهنده تسری افقی و عمودی این نهاد فراملی است. اتحادیه اروپا امروزه شامل ۲۸ کشور مستقل است که برخی دولتهای اروپای شرقی از جمله لهستان مجارستان و جمهوری چک را شامل میشوده تری افقی) علاوه بر آن همگرایی در حوزه های موضوعی مختلف از جمله واحد پول مشترک نیز در قالب تسری عمودی قرار می گیرد. ک مثال ۲۶ همگرایی عمودی به چه معناست؟
(۱) افزایش صلاحیت و اختیار نهادهای فراملی
(۳) گسترش همگرایی به حوزه های سیاسی
پاسخ: گزینه «۱» بر خلاف همگرایی افقی که بر گسترش اعضا و افزایش سطح همگرایی از یک حوزه به حوزه های دیگر تأکید دارد. همگرایی عمودی بر افزایش صلاحیت و اختیارات نهادهای فراملی تأکید دارد در واقع همگرایی عمودی به معنی واگذاری اختیارات بیشتر به نهادهای فراملی است.
گزینه ۲ و ۴ به نوعی یکسان هستند و بر همگرایی افقی دلالت دارند در صورتی که همگرایی عمودی کاستن از حاکمیت نهادهای ملی و افزایش امتیازات نهادهای فراملی است.
تسری نهادی
این نوع تری تحت اجبار کارکردی بازیگران سیاسی نیست بلکه محصول تلاش خود نهادهای فوق ملی است. این تری تری نهادی (cultivated spill-over نام دارد که تحت اجبار کارکردی با بازیگران سیاسی نیست بلکه معلول تلاش و اقدامات خود نهادهای فراملی است. به این – ترتیب بر اساس دیدگاه های به سه شیوه میتوان تصمیم گیری و اختلافات را حل و فصل کرد اولین شیوه بر اساس کوچکترین مخرج مشترک عمل می شود. یعنی اختلافات موجود را در نظر گرفته و کف آن را سنجیده و بر این مینا تصمیم گیری کرد. نوع دوم تصمیم گیری حل و فصل اختلافات از طریق مصالحه و سازش است. برای این مورد یک میانجی مستقل لازم است بازیگر ملی یا یک نهاد نیمه مستقل
نوع سوم ارتقای منافع مشترک در حوزه های دیگر است. به این صورت که بعضی از مواقع ممکن است کشورهای همگرا در حل و فصل اختلافات در یک حوزه به بن بست برسند بنابراین در حوزه دیگری که منافع مشترک دارند شروع به همگرایی میکنند و این امر باعث گسترش و تعمیق همگرایی میشود. در این نوع تصمیم گیریها کشورها برای اینکه اختلافات خود را بر اساس ارتقای منافع مشترک حل کنند نیاز دارند از نهادهای فراملی کمک گرفته و صلاحیت های بیشتری به آنها واگذار کنند. به طور کلی در تری نهادی کشورها از روی اختیار و اراده تصمیم میگیرند و با کمک نهادهای فراملی همکاری را گسترش داده و می خواهند به تصمیم مشترکی برسند که مستلزم تقویت نقش نهادهای فراملی است لذا نقش نهادهای فراملی در گسترش همگرایی ارزنده است.
مکانی دور خیلی شدن» است که با تری فرق دارد. شیری تروما باعث سیاسی شدن نمی شود، اما سیاسی شدن مکمل شری است سیاسی شدن این موضوعات توجه بیشتری کنند و موضوعات غیر سیاسی سیاسی شوند که در نتیجه دولت ها نیز مجبور میشوند در برابر این موضوعات موضع بگیرند. سیاسی شدن در اثر تغییر غییر وفاداری ها و بازیگران سیاسی افزایش اختیارات و نهادهای فراملی هم صورت میگیرد. به طوری که موضوعات بحث برانگیزتر شده و نهادها بیشتر در دید قرار میگیرند. بازیگران سیاسی برای اینکه همگرایی حفظ شود بر موضوعات خود پافشاری میکنند و سیاسی شدن نهادها باعث سرایت همگرایی از موضوعات اقتصادی و سیاست غیر حاد به سیاست حاد میشود. بنابراین سیاسی شدن مکمل تری است به خصوص که سیاسی شدن نهایتاً باعث سرایت همگرایی از موضوعات غیر سیاسی به حوزه سیاسی میشود و سیاسی شدن به معنای حاد آن صورت میگیرد. برای گسترش و تداوم همگرایی در نظریه کار کردگرایی بر اساس منطق سیاسی شدن سه دلیل میتوان تشخیص داد.
۱ گروه ها در اثر همگرایی وارد عرصه همگرایی میشوند به خصوص که سیاست عبارت است از تضاد و رقابت گروه های مختلف لذا هر چه گروه های بیشتری وارد شبکه همگرایی شوند، سیاسی شدن نیز بیشتر میشود. بازیگران باید رقابت و تضاد منافع را حل کنند که این مسئله از طریق همگرایی ممکن میشود. ۲ بر اثر همگرایی صلاحیتها و اختیارات واحدهای فراملی افزایش می یابد. بر اساس منطق تسری همگرایی هم باید توسعه یافته و هم تعمیق شود، لذا نهادهای فراملی قدرت بیشتری میگیرند و این افزایش قدرت نهادها باعث سیاسی شدن همگرایی میشود. اگر نهادهای فراملی نقش و کارکرد مؤثری داشته باشند. بحث سیاسی شدن بیشتر نمود پیدا میکند.
برون گرایی
مکانیسم دیگری که همگرایی از طریق آن گسترش می یابد برون گرایی است برون گرایی یعنی به خاطر عوامل بیرون از تصمیم همگرایی ایجاد شود یا کامل تر شود. مثلاً وجود دشمن مشترک
نکته ۱۲ همگرایی ممکن است از بالا یعنی از طریق تلاشهای سیاسی توسط دولتها در راستای ایجاد واحدهای منطقه ای یکپارچه کننده و تنظیم سیاستهای مشترک صورت گیرد یا آنکه از پایین یعنی از طریق سرمایه گذاری توسط شرکتهای خصوصی و نیز جابه جا شدن شهروندان در میان واحدهای گوناگون منطقه تحقق یابد. مثال ۲۷ از منظر برون گرایی مهمترین دلیل همگرایی اروپا چیست؟
(۲) هژمونی آمریکا
پاسخ: گزینه «۴» این انتقاد به کار کردگرایی وارد است که همگرایی را بیشتر معلول دینامیم داخلی یک منطقه دانسته و همگرایی را بیشتر بر اساس عوامل منطقه ای و درونی توضیح داده و نقش عوامل فرامنطقه ای را نادیده میگیرد. مثلاً واقع گرایان دلیل همگرایی اروپا را تهدید شوروی و هژمونی آمریکا می دانند؛ در صورتی که تو کار کردگرایان همگرایی را نتیجه علل اروپایی می دانستند.
نو کار کردگرایان نیز کمتر به عوامل خارجی توجه میکنند؛ در صورتی که مدل همگرایی اروپایی تحت تأثیر عوامل خارجی بوده است. هاس به متغیر برون منطقه ای توجه می کند. اشمیتز فرضیه ای را تحت عنوان برون گرایی توضیح میدهد این فرضیه بر این اساس است که کشورهایی که همگرا میشوند در حقیقت یک نوع تبعیض را نسبت به دیگران روا میدارند به عبارت بهتر همگرایی متضمن تبعیض است یعنی بحث خودی و غیر خودی مطرح است اروپا و غیر اروپا امتیازات و تسهیلات این منطقه شامل کشورهایی میشود که داخل همگرایی شده اند. این امر در صحنه اقتصادی بارزتر است. مثلاً کشورهای اروپایی برای خودشان تعرفه قائل نیستند ولی برای دیگران تعرفه قائلند و این یک نوع همگرایی را می رساند. بنابراین برون گرایی فرضیه ای برای توضیح چگونگی تأثیر پذیری فرایند همگرایی از عوامل خارجی است. به عبارت دیگر برون گرایی واکنشی نظری در انتقاد از کارکردگرایی بوده که نقش عوامل خارجی در فرایند همگرایی را نادیده گرفته بود.
نو کار کردگرایان تلاش میکردند مشکلات کارکردگرایی را حل کنند اما علی رغم همه اینها هاس در مقاله ای در سال ۱۹۷۵ اعلام کرد که نظریه اش منسوخ شده است. دلیل آن هم این بود که شرایط و منطقی که نوکارکردگرایی مد نظر قرار داده بود پیش نرفته و این مسئله چند دلیل عمده داشت.
۱ همگرایی چنان که نوکارکردگرایان انتظار داشتند از کنترل دولتها خارج نشد و مستلزم اراده سیاسی بود و کشورها باید نقش ایفا می کردند. در عمل برخی کشورها جلوی همگرایی را گرفتند و نوکارکردگرایان نقش دولتها را حاشیه ای فرض کردند که این امر اشتباه بود.
وفاداری ها و تعلقات معطوف به حوزه ملی است و گروه های ملی و بازیگران وفاداریهای خود را به نهادهای فراملی معطوف نمی کنند.
در همگرایی نخبگان سیاسی نقش مهمی ایفا میکنند نه نخبگان اقتصادی که در نو کار کردگرایی مورد تأکید بود.
نو کار کردگرایان به نقش عوامل خارجی توجه چندانی نداشتند و تأثیر گذاری این عوامل را نادیده می گرفتند.
همگرایی به خودی خود از حوزه اقتصادی وارد حوزه سیاسی نمیشود و معمولاً دولت ها باید تصمیم بگیرند در حالی که دولت ها به راحتی حاضر نیستند از اختیارات خود در بخشهای حساس دست بردارند.
نو کار کردگرایی با وجود نقایصی که دارد پس از فروپاشی شوروی سابق دوباره احیا شد و با جرح و تعدیل هایی پردازش نظریه های دیگری را در طیف لیبرالیسم باعث شد.
مثال ۲۸ سیاسی شدن» و «برون گرایی جزء مفاهیم کدام یک از رویکردهای زیر است؟
(۱) نو کار کردگرایی
پاسخ: گزینه «۱» سیاسی شدن به این معناست که در اثر گسترش همگرایی موضوعات همگرایانه سیاسی شده و این امر باعث می شود دولت ها نیز مجبور شوند تا در برابر این موضوعات موضع بگیرند. سیاسی شدن در اثر تغییر وفاداری ها و بازیگران سیاسی افزایش اختیارات و نهادهای فراملی صورت می گیرد، به طوری که موضوعات بحث برانگیز میشوند و نهادها بیشتر در دید قرار میگیرند. برون گرایی فرضیه ای است که توسط اشمیتز مطرح شد و به این معنی است که کشورهایی که همگرا میشوند در حقیقت تبعیض را نسبت به دیگران روا می دارند. به عبارت بهتر همگرایی متضمن تبعیض است یعنی بحث خودی و غیر خودی مطرح می شود. در حقیقت برون گرایی واکنشی نظری در انتقاد از کار کردگرایی بوده که نقش عوامل خارجی را در همگرایی نادیده گرفته بود. نظریه ارتباطات
نظریه ارتباطات توسط کارل دویچ مطرح شد که در مورد همگرایی منطقه ای و بین المللی به کار می رفت. این نظریه مبتنی بر نقش ارتباطات و مبادله در همگرایی است و در پاسخ به این سؤال مطرح شد که چگونه جوامع سیاسی در اثر ارتباطات شکل میگیرد. دویچ معتقد است که ارتباطات در گروه ها و جوامع، همان نقش سلسله اعصاب را در بدن دارند و یک جامعه بدون ارتباطات قابل تصور نیست. تحقیقات دویچ و همکارانش بیشتر مبتنی بر همگرایی در سطح ملی بوده است ولی وی معتقد بود یافته های به دست آمده قابلیت تعمیم در سطح منطقه ای و بین المللی را هم دارد.
کارل دویچ سعی می کرد برای توضیح فرایند همگرایی از نظریه سیستمها و ارتباطات استفاده کند. وی در یک تقسیم بندی کلی، نظام ها را که از طریق ارتباطات شکل میگیرد به چهار نوع خود فزاینده خود مغرب پردوام و کم دوام طبقه بندی میکند به نظر وی ارتباطات در یک سازمان، عاملی است که باعث تفکر، نگرش و کنش جمعی میشود. به نظر دویچ ارتباطات شالوده یک سازمان و گروه است و اگر ارتباطات نباشد یک سازمان یا یک جامعه به معنای واقعی و وجود نخواهد داشت. آنچه به باعث میشود گروه ها از افراد یا کشورها و مجموعه ها به تفکر و نگرش برسند ارتباطات است. ارتباطات، اعضای گروه را قادر میسازد تا به صورت جمعی فکر کرده و نگرش جمعی داشته باشند. بر همین اساس کشور ملت تعریف میشود شالوده ملت در نظر دویچ ارتباطات است؛ حتی در اقوام و خویشان هم ارتباطات هویت آنها را شکل میدهد بر اساس این تعریف از کشور – ملت مفهوم مرز نیز مشخص می شود. مرزها ناحیه های جغرافیایی هستند که در آنجا تراکم جمعیت و ارتباطات به شدت کاهش یافته و اگر ارتباطات وجود داشته باشد. مرزی در کار نخواهد بود. تفاوت جامعه ملی و بین المللی در میزان ارتباطاتی است که در میان گروه ها وجود دارد. آنچه وحدت سیاسی را در جامعه تضمین می کند. ارتباط گروههاست. در پاسخ به این مسئله که آیا ارتباطات میتواند موجب همگرایی و برخورد میان ملتها شود. دویچ معتقد است که اگر ارتباطات به شکل مناسب نباشد هر چه ارتباطات بیشتر شود اختلافات نیز بیشتر میشود. البته این امر بسته به سابقه ی بد یا خوب کشورها متفاوت است.
دویچ از منظری تجربی و علمی به همگرایی در سطوح مختلف مینگرد. اعتقاد دویچ این است که شاخصه همه اجتماعات و وجود حجم چشمگیری از مبادلات میان اشخاص آنهاست.
ک مثال ۲۹ از نظر کدام یک از رویکردهای لیبرالیسم ملت به گروهی از افراد گفته میشود که به موجب توان برخورداری از برقراری ارتباط با هم پیوند خورده اند؟
(۲) کار کردگرایی
پاسخ: گزینه «۳» از نظر دویچ کشور متشکل از گروه هایی از افراد است که به وسیله شبکه های ارتباطی و ترابری در هم ادغام شده و به وسیله سرزمین های کم جمعیت و غیر مسکونی از هم جدا میشوند. همین طور ملت ها هم گروه هایی از افراد هستند که به موجب توان برخورداری از برقراری ارتباط در بسیاری از زمینه ها به هم پیوند خورده اند.
یکی دیگر از عوامل مهم در همگرایی از نظر دونج وابستگی متقابل است و هر چه این امر بیشتر شود، ارتباطات نیز بیشتر میشود. وابستگی درون مای خیلی بیشتر از وابستگی بین مرزهای ملی بین المللی) است. اگر وابستگی را در سطح منطقه ای و بین المللی به وجود آوریم احتمال همگرایی بیشتر می شود. مفهوم اصلی نظریه کارل دویچ جوامع سیاسی همگرا با جوامع امن است. طبق گفته دویچ جامعه این جامعه ای است که هرگز بین اعضای آن نبود فیزیکی روی نمیدهد بلکه آنها مناقشات خود را به روشهای دیگر حل و فصل میکنند. دویچ معتقد است که دو نوع جامعه این وجود دارد، جامعه امن ادغامی و جامعه امن تکثرگرا در جامعه این ادغامی واحدهای سیاسی مستقر دست به ایجاد و تأسیس یک واحد یکپارچه بزرگ تر می زنند که شکل گیری ایالات متحده را نمونه برجسته ای از چنین جامعه امنی می داند در جامعه این تکثر گرا هر یک از واحدهای سیاسی استقلال خود را کماکان حفظ می کنند و ما شاهد یک حکومت مشترک نیستیم کشورها در هم ادغام نشده اند ولی اعضا با کشورها برای حل اختلاف از زور و خشونت استفاده نمی کنند (حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات روابط آمریکا و کانادا در آمریکای شمالی میتواند مثالی برای این نوع جوامع باشد.
نکته ۱۳ نمونه برجسته جامعه امن تکثر گرا، اتحادیه اروپا است. این نهاد دارای هنجارهای مشترک بوده و دولتهای اروپایی تلاش کرده اند با تأسیس آن اختلافاتشان را به روشهای مسالمت آمیز حل و فصل کنند. شورای همکاری خلیج فارس نیز یکی دیگر از جوامع امنی است که به دلیل ویژگی های خاص آن میتوان در قالب جوامع امن تکثرگرایی دارای همگرایی متوقف شده محسوب کرد.
مثال ۳۰ مهمترین مفهوم مورد استفاده توسط دویچ در نظریه ارتباطات چیست؟
(۳) جوامع ادغامی
پاسخ: گزینه ۱۰ دویچ جامعه امن را جامعه ای میداند که بین اعضای آن هرگز نبرد فیزیکی روی نداده بلکه آنها مناقشات خود را به روشهای مسالمت آمیز حل و فصل میکنند. بر این اساس دویچ دو نوع جامعه تکثرگرا و ادغامی را مورد شناسایی قرار میدهد. در اولی شاهد وجود حاکمیت های جداگانه هستیم که صرفاً با حفظ حاکمیت ها دست به ایجاد یک جامعه امن میزنند اما در دومی واحدها حاکمیت خود را به خاطر یک واحد بزرگ تر از دست می دهند. برای تشکیل جامعه این ادغامی در سطح ملی و بین المللی شرایط خاصی حاکم است که در ذیل به آنها اشاره میشود. ا همسازی ارزشهای بنیادی و اساسی در جامعه ادغام شده ملی لازم است ارزشهای بنیادی با هم سازگاری داشته باشند. جوامعی که از یک وفاق در سطح ملی برخوردار باشند همگونی ارزشی دارند. ارزشهای متفاوت جامعه را از همگونی خارج می کنند.
وجود سبک زندگی متمایز و جذاب مثلاً سبک زندگی اسلامی یا غربی امروزه تحت تأثیر جهانی شدن همگرایی رخ داده و جوامع ملی به نوعی تحت تأثیر این امر دچار دگرگونی و همگونی ارزشها شده اند. در سطح جهانی هم شاهد یک نوع همگرایی و شکل گیری جامعه با توجه به این تمایزها هستیم.
پیش بینی دستیابی به پاداشهای مشترک بدین معنی که دو جامعه قبل از اینکه یکی شوند و فشارهای ادغام را تحمل کنند، انتظار کسب سود مشترک را داشته باشند. کشورها باید بر اساس هزینه و فایده به این نتیجه برسند که سود آنها بیشتر از هزینه آن هاست.
افزایش نسبتاً زیاد تواناییهای اقتصادی و اداری برخی از واحدها تا بتواند بقیه کشورها را دور خود جمع کند به گونه ای که یک مرکز و پیرامون به وجود آید.
ه عدم گسستگی ارتباطات بین مناطق جغرافیایی و اقشار اجتماعی
کثرت و افزایش نخبگان سیاسی تحرک اجتماعی در میان اقشار مختلف و قدرت اقتصادی برتر و متمرکز
چنین جامعه ای با ویژگیهای بالا (جامعه امن ادغامی در سطح جهانی و منطقه ای ایجاد نشده است و ما بیشتر شاهد جوامع امنیتی کثرت گرا هستیم اما برای شکل گیری جوامع امن کثرت گرا نیز شرایطی لازم است که عبارت اند از:
(الف) سازگاری ارزشهای تصمیم گیرندگان اگر تصمیم گیرندگان دو جامعه از نظر ارزشها سازگاری نداشته باشند همگرایی میان آنها مشکل ساز خواهد بود. مثلاً ایران و آمریکا در شرایط حاضر نمیتوانند همگرایی داشته باشند.
ب پیش بینی پذیر بودن رفتار متقابل کشورها به این معنا که هر یک از کشورها بتوانند و اطمینان داشته باشند که می توانند رفتار دیگری را پیش بینی کنند. یکی از ویژگیهای نظام بین المللی سخت بودن کسب اعتماد کشورهاست. بنابراین اگر نتوان رفتار رهبران را پیش بینی کرد، امکان تشکیل جامعه امن کثرت گرا وجود ندارد. مثلاً با کشور عراق در زمان صدام به دلیل غیر قابل پیش بینی بودن رفتار آن نمیشد همکاری با همگرایی داشت. ج) پاسخگویی متقابل کشورها به این معنا که هر یک از کشورها بدون توسل به خشونت بتوانند به پیامهای کشور متقابل واکنش نشان دهند پاسخگویی مسالمت آمیز)
اما مفهوم جامعه این دویچ در طول دوران جنگ سرد چندان جلب توجه نکرد تا اینکه امانوئل آدار در سال ۱۹۹۸ در کتاب خود بار دیگر آن را مطرح کرد. اما با همه اینها ایده جامعه این در مطالعه روابط بین الملل بسیار مؤثر بود زیرا امکان اندیشیدن دوباره را در فضای بین المللی فراهم ساخت. همان گونه که هدلی پول در دهه ۱۹۷۰ مطرح کرد. دولت ها بر پایه منافع مشترکشان یک جامعه بین المللی را به وجود آورده و برای حفظ آن تلاش می کنند. موضوع مهمی که کتاب جدید ادار به الگوی دویچ افزود مفهوم هنجارها و هویتها بود. وی با تمایز جوامع به ست پیوند و سفت پیوند، درصدد برآمد تا با الگوگیری از مفاهیم سازه انگارانه ای چون هویت و شکل گیری جوامع میان دولت ملت ها را به عامل هویتها و هنجارهای مشترک پیوند دهد.
مثال ۳۱ کدام یک از گزینه های زیر از شرایط تشکیل جامعه امن ادغامی در سطح بین المللی و ملی نیست؟
(۲) عدم گست مناطق جغرافیایی و اقشار اجتماعی
(۳) پیش مینی دستیابی به پاداش های مشترک
پاسخ: گزینه ۲۰» سه گزینه ابتدایی از ویژگیهای جوامع امن ادغامی هستند ولی گزینه چهارم یعنی پاسخگویی متقابل کشورها از ویژگی های جوامع این کثرت گرا به شمار میرود. مفهوم جامعه امن ادغامی و کثرت گرا از مفاهیم مورد تأکید کارل دویچ است.
مثال ۲۲ کدام یک از نظریه پردازان زیر با افزودن مفاهیم هویتی بر جامعه امن آن را دگرگون ساخت؟
(۳) الکساندر ونت
پاسخ: گزینه «۴» ادار در کتاب خود ایده جامعه امن را مورد بازنگری قرار داد و با افزودن مفهوم هنجارها و هویتها بر مفاهیم دیگر مورد استفاده دویج آن را در قالب های سازه انگارانه بررسی کرد. علاوه بر آن آدار با تقسیم بندی جوامع به دو گونه سست پیوند و سفت پیوند و همچنین افزایش قواعد هدف دار میان جوامع توانست این نظریه را دچار دگرگونی سازد.
نظریه رژیم ها
نظریه رژیم های بین المللی در طیف آرمانگرایی و لیبرالیسم قرار دارد و شباهت هایی با آرمان گرایی کلاسیک نیز دارد. طبق این نظریه قوانین و موازین حقوقی و نهادهای بین المللی می توانند رفتار کشورها را تحت تأثیر قرار دهند. رژیم های بین المللی میتوانند از میزان و شدت بی نظمی در روابط بین الملل بکاهند. رژیم ها مکانیسمی برای القای یک رفتار نهادمند قانونمند در روابط بین الملل به حساب می آیند. اولین کتابی که در مورد رژیم های بین المللی ارائه شد. کتابی بود با عنوان International Regime که توسط استفن کراستر منتشر شد. این نظریه از اواسط دهه ۱۹۷۰ آغاز شده ولی در اوایل دهه ۱۹۸۰ به عنوان یک نظریه جدید در روابط بین الملل ظاهر گشت.
دلایل شکل گیری نظریه رژیم ها
۱ ظهور تو واقع گرایی این نظریه که به نقش سازمانها و نهادهای بین المللی اقتصادی اعتقادی نداشت معتقد بود نهادهای بین المللی در مقایسه با مفهوم منافع ملی نقش چندانی ندارند شکل گیری نظریه رژیم ها واکنشی به جهت گیری تو واقع گرایی بود.
۲- نظریه های آرمان گرا یا نظریات مختص نهادها یا سازمانهای بین المللی هم به دلیل تأکید بر سازمانهای رسمی صرف نتوانستند ظهور و تکامل سازمانهای بین المللی را به خوبی توضیح دهند، اما نظریه رژیم ها هم توانمندی بررسی سازمانهای رسمی بین المللی و هم رفتارهای الگومند خارج از آن سازمان ها را داشت.
رژیم ها به معنای قواعد و هنجارهایی هستند که رفتار را در حوزه های خاص موضوعی فعالیت بین المللی تنظیم میکنند و سازمانهای بین المللی نیز بازوهای اداری رژیم های بین المللی هستند.
نظریه رژیم ها تا اندازه ای به رفتار الگومند در سطح بین المللی کمک کرد و ظهور این نظریه واکنشی به عدم رضایت از توضیح و تبیین نظام بین المللی بود. پیش از این نظام بین المللی بر اساس دو دیدگاه تبیین میشد واقع گرایان نظم در سطح بین المللی را انکار میکردند ولی در طیف مقابل آرمان گرایی بر روی اقتدار و سلسله مراتب تأکید داشتند. اما نظریه رژیم ها واکنشی نسبت به رشد وابستگی متقابل بین جوامع صنعتی بود و نوعی هماهنگی بین آنها ایجاد کرد.
به نظر تحلیل گران و نظریه پردازان رژیم ها فرض بر این است که الگوهای کنش کشورها تحت تأثیر هنجارها و قواعدی است که این هنجارها سازگاری خاصی با تعقیب منافع ملی دارند تو کار کردگرایان توجه خاصی به قدرت و دولت نمی کردند، اما رژیم ها به این امر توجه خاصی داشتند. برخی معتقدند نظریه رژیم ها تلاشی برای سازش و مصالحه بین واقع گرایی و آرمان گرایی بوده است. امری که در نظریه نهادگرایی نئولیبرال تحقق می یابد.
نکته ۱۴ امروزه سه تقسیم بندی عمده در نظریه معاصر رژیم مشاهده میشود که عبارت اند از: ۱- تأکید نظریه های واقع گرایانه بر نقش قدرت در ایجاد همکاری میان دولت ها – برجسته کردن ارزش رژیم ها از طریق نظریه های مبتنی بر منافع در جهت ترفیع مشترک دولت ها ۳- تأکید اولیه نظریه های مبتنی بر دانش به شیوه ای که انگاره ها و هنجارها ممکن است در تشکیل برداشتهای مربوط به مسائل بین المللی و نقش رژیم ها در این فرایند داشته باشد.
که مثال ۳۳ نظریه رژیم های بین المللی رویکردی است که میان ……. . . قرار دارد.
(۱) آرمان گرایی و واقع گرایی
(۴) کار کردگرایی و توکار کردگرایی
پاسخ: گزینه «۳» نظریه رژیم ها رویکردی است که در طیف آرمان گرایی و لیبرالیسم واقع شده است. مطابق این رویکرد رژیم های بین المللی با القای یک رفتار نهادمند و سازمان یافته میتوانند از بی نظمی موجود در روابط بین الملل که مورد تأکید واقع گرایان است. بکاهند.
با این پیشینه از جایگاه نظریه رژیم ها به تعریف این نظریه و محورهای آن میپردازیم به طور کلی سه تعریف از این نظریه وجود دارد: یکی تعریف موسع است که رژیم را مساوی با رفتار الگومند و قاعده مند میداند. هاپکینز و پوچالا معتقدند هر جا نظم و قاعده ای در رفتار وجود داشته باشد. رژیم هم وجود دارد. اگر بر این اساس نظریه رژیم ها را تعریف کنیم مساوی با خود روابط بین الملل است. تعریف دوم دیدگاه محدود به این نظریه است. در تعریف محدوده رژیم مساوی با قراردادها و توافقات چند جانبه میان کشورها به منظور تنظیم رفتار کشورها در یک موضوع خاص است و کنش و رفتار کشورها را در یک موضوع تنظیم می کند. در این تعریف از رژیم مشخص میشود که رفتارهای یک کشور تا چه اندازه مجاز است و بر اساس احکام و دستورات کاملاً صریح مشخص میکند که کنش دولت در چه طیفی باید صورت گیرد. یک تعریف حد وسط نیز ارائه شده است که علاوه بر مقبولیت مفهومی، مانع اغیار هم می شود. این تعریف در ادبیات بین الملل و نظریه رژیم ها پذیرفته شده و نسبتاً بر روی آن توافق وجود دارد. این تعریف توسط کراستر ارائه شده است که رژیم را بر اساس حد واسطی میان تعاملات صریح و نظم بین المللی تعریف میکنند. رژیم عبارت است از اصول هنجارها، قواعد و ترتیبات تصمیم گیری صریح یا ضمنی که انتظارات بازیگران در یک حوزه عمومی حول آن همگرا می شود. بنابراین این موارد جزء اجزای نظام های بین المللی هستند و بر این اساس میتوان گفت که هر رژیمی چهار عنصر دارد.
۱ اصول ۲ قواعد – هنجارها ۴ رویه های تصمیم گیری
به نظر کراستر اصول باورهایی در مورد واقعیات علیت و صحت است؛ باورهایی که به درستی بر صحت آن اعتقاد داریم و کشورها آن را پذیرفته اند. هنجار معیارهای رفتار است که بر حسب وقوع تکالیف تعریف میشود. در رژیم های بین المللی هم معیارهای رفتار وجود دارد و هم رفتار کشورها معیار استانداردی دارد. قواعد عبارت است از تجویزات عملی یا مقرراتی که برای اعضای رژیم در نظر گرفته شده است. رویه های تصمیم گیری یا ترتیبات تصمیم گیری نیز عبارت است از انجام فعالیتهای مستمر برای ایجاد تصمیمات جمعی
ک مثال :۳۴ مهمترین نظریه پرداز رویکرد رژیمهای بین المللی چه کسی است؟
(۴) ارنست های
پاسخ: گزینه «۱» کراستر مهمترین نظریه پرداز رویکرد رژیم های بین المللی است. به نظر وی الگوهای کنش کشورها تحت تأثیر هنجارها و قواعدی است که این هنجارها سازگاری خاصی با تعقیب منافع ملی دارد رژیم ها توجه ویژه ای به قدرت دولتها دارند.
ک مثال ۳۵ مهمترین ویژگی نظریه رژیمهای بین المللی استفن کراسنر چیست؟
(۱) تأکید بر سازمانهای بین المللی رسمی
(۲) تأکید بر وجود همکاری میان دولتها
تأکید بر اصول هنجارها و قواعد مورد نظر در تدوین رژیم ها
(۴) تأکید بر امور سیاسی و سیاست اعلی در تدوین نظریه رژیم ها
پاسخ: گزینه «۲» کراسنر یک تعریف حد وسطی از رژیم های بین المللی ارائه داده است. وی در تعریف رژیم ها آنها را اصول، هنجارها، قواعد و ترتیبات تصمیم گیری مینامد که از چهار عنصر قواعد اصول هنجارها و رویه های تصمیم گیری تشکیل شده است.
رژیم ها از یک روایه دیگر نیز میتوانند به دو گونه رسمی و فا غیر رسمی تقسیم شوند. ولیم های رسمی ممکن است ت از تاریل کانال های را رسمی و در چهارچوب سازمانهای بین المللی تاسیس شوند. رویی های غیر رسمی از طریق توافق ضمنی افراد و بر اساس توافق مشترک و تصور منافع مشترک به صورت غیر رسمی ایجاد میشوند. سازمانهای بین المللی از مصادیق رژیم های رسمی و مواردی چون موازنه قوا امنیت دسته جمعی و تنش زدایی از رژیم های غیر رسمی به حساب می آیند. بر اساس معیاری دیگر رژیم ها را به سه دسته تحمیلی خود جوش و مذاکره ای تقسیم میکنند. رژیم های تحمیلی یعنی رژیم هایی که بدون توافق یا اجماع نظر کشورها توسط یک یا چند قدرت بر کشورهای دیگر تحصیل می شوند. بسیاری از رژیم های اقتصادی که بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد شدند از این نوع هستند. به طور کلی رژیم هایی که در وضعیت هژمونیک شکل می گیرند. از این نوع هستند. رژیم های خودجوش رژیم هایی هستند که بدون دخالت و اراده دولتها به وجود آمده و به تدریج گسترش می یابند و حاصل فعالیت جمعی بشر هستند. این رژیم ها ممکن است به طور غیر رسمی توسط برخی کشورها شکل بگیرند یا بر اساس هماهنگی و همکاری بین آنها به وجود آیند. مانند رژیم حقوق بشر
تقسیم بندی دیگر تقسیم آنها به ضعیف و قوی است. معیار قوی و ضعیف بودن بر اساس میزان رعایت قواعد رژیم است. هر رژیمی که کنترل بیشتری بر دیگران داشته باشد و روابط را تنظیم کند از روابط و قدرت بیشتری برخوردار است. هر رژیمی هم که بر اثر عدم رعایت قوانین کنترل کمی بر اعضا داشته باشد. ناتوان و ضعیف است. رژیم ها در مقاطع مختلف ممکن است قوی یا ضعیف باشند. رژیم هایی که توسط واحدها و کشورهای قدرتمند ایجاد شده اند. قدرت بیشتری دارند اما رژیم های غیر رسمی از قدرت کمتری برخوردارند درجه قدرت رژیم ها بسته به اینکه چه قدرتی آنها را ایجاد کرده و همچنین شرایط زمانی خاص فرق میکند؛ شرایط زمانی و مکانی در قدرت رژیم ها تعیین کننده است.
نکته :۱۵ رژیم های مذاکره ای نیز برعکس دو نوع رژیم قبلی حاصل اجماع و فرایند تصمیم گیری توسط دولت ها بوده و نقشی کاملاً رسمی داشته و سازمانهای بین المللی نیز در ایجاد و تداوم این رژیم ها نقش بارزی دارند.
مثال ۳۶ رژیم خلع سلاح از نوع کدام یک از رژیم ها است؟
۳۰) مذاکره ای
پاسخ: گزینه «۳» رژیم های مذاکره ای از طریق مذاکره و توافق بین کشورها به وجود می آیند و حاصل توافق عمومی کشورها هستند. رژیم های خلع سلاح از جمله این نوع رژیم ها هستند. در این نوع رژیم قدرت تأثیر گذار است و کشورهای دارای قدرت بیشتر تأثیر گذاری بیشتری نیز دارند. اما رویکردهای مختلفی به نظریه رژیمها وجود دارد که میتوان آنها را در پنج طبقه کلی به ساختاری کارکردی بازی ها و معرفتی و رویکرد تولیبرالی تقسیم کرد.
رویکرد ساختاری توزیع قدرت در نظام بین الملل حائز اهمیت است. مهم ترین فرضیه ای که در این رابطه ارائه شده نظریه ثبات هژمونیک است. بدین معنی که رژیم های بین المللی تابعی از توزیع قدرت در سطح بین المللی هستند مطابق با این رویکرد بر خلاف منافع ملی رژیم های بین المللی تقاضا نمیشوند بلکه توسط هژمون و قدرت برتر عرضه میشوند. کشوری که هژمون است میخواهد نظم دلخواه خود را مستقر کند و رژیم های بین المللی از مصادیق نظم هستند. قدرت هژمون نیز بر سه پایه استوار است. قدرت فیزیکی و سخت افزاری مجموعه عناصر فرهنگی تکنولوژیکی، نظامی و حتی ایدئولوژیکی قدرت ساختاری یعنی توانایی ایجاد قواعد و هنجارها گرامشی در این راستا معتقد است که قدرت فیزیکی کافی نیست و هژمون فرهنگی نیز لازم است حمایت و پشتیبانی داخلی اینکه مردم و توده ها نظام سیاسی را همراهی کنند. در رویکرد ساختاری رژیم ها عرضه می شوند و هرمون رژیم بین المللی را تحمیل میکند. برخی معتقدند هژمون نوعی خیر مشترک ایجاد میکند و چون خود از این خبر بهره بیشتری می برد. لذا حاضر میشود بهره آن را بپردازد. پس بر اساس دیدگاه ساختاری رژیم تابعی از ساختار نظام بین الملل و قدرت هژمون است و میزان کارایی رژیم به میزان قدرت هژمون . از جنگ جهانی دوم همچون گات صندوق : بین المللی پول و – است که آمریکایی ها چون بر نظام بین الملل سیطره یافتند. این رژیم ها را به وجود آوردند. نمونه بارز نظم بین المللی رژیم بین المللی است و مطابق این رویکرد رژیم ها توسط یک هژمون در نظام بین الملل شکل گرفته و کشورهای دیگر با زور یا تشویق مجبورند از این رژیم پیروی کنند.
نکته ۱۶ یک دولت به منظور احراز موقعیت هژمون باید از توانایی و اراده کافی برای اجرای مقررات و تعهدات نظامی که در راستای منافع دولت های بزرگ عمل میکند برخوردار باشد. مختصات تواناییهای مزبور عبارت اند از تسلط در فناوری یا اقتصاد پیشرفته برخورداری از یک اقتصاد رو به رشد و بالاخره حمایت قدرت سیاسی از طریق قدرت نظامی
مدرسان شریف رتبه یک کارشناسی ارشد
رویکرد بازی ها نظریه بازی ها بر چگونگی به کارگیری بازی در روابط بین الملل تأکید دارد. به اعتقاد نظریه پردازان کشورها در محیط بین المللی ای قرار دارند که فاقد حکومت مرکزی است. مسئله مهم شرایط همکاری در چنین وضعیتی است که از جمله مصادیق آنها رژیم است. نظریه بازی ها می تواند. شرایطی را توضیح دهد که تحت آن یک رژیم بین المللی ایجاد و قواعد آن رعایت شود این نظریه بر شکل و نوع بازی که در روابط بین الملل وجود دارد. تأکید میکند و با توجه به شرایط بین المللی همکاری را توضیح میدهد یکی از مهمترین بازی ها معمای زندانی است. رویکرد بازی ها، روابط بین الملل و تعاملات کشورها را شبیه به معمای زندانی می داند که در آن دو زندانی در شرایط مساوی مورد بازجویی قرار گرفته اند و بازجو بدون اینکه آنها از همدیگر اطلاعی داشته باشند با تهدید به اینکه متهم دیگر یکی از دو زندانی به جرم خود اعتراف کرده وی را مجبور به اعتراف میکند. رویکرد بازی ها از این نظر حائز اهمیت است که همکاری را در سطح بین المللی ممکن میداند زیرا کشورها در نتیجه وابستگی متقابل که باعث افزایش میزان اطلاعات شده و اعتماد کشورها را نسبت به یکدیگر افزایش میدهد. همکاری را میسر میدانند. بازیگران بین المللی که عاقل فرض میشوند بر اساس تعهدات عمل می کنند تا ضرری متوجه آنها نشود. در اثر بازی میتوان ساختار منفعت و اولویتهای بازیگران را تغییر داد. تکرار بازی منجر به شکل گیری منافع در سایه آینده شده و تغییر نوع بازی در اثر چانه زنی و مذاکره و تغییر ساختار منقمت باعث تغییر اولویتهای بازیگران میشود و همکاری را میسر می سازد.
بازی د دیگر بازی تعیین فرد ترسو است. بدین ترتیب که دو ماشین به طور مستقیم به سمت هم در حرکت هستند. فردی که منحرف شود، ترسو و بازدارنده محسوب میشود و اگر هر دو به حرکت ادامه دهنده باعث نابودی هم خواهند شد وضع مطلوب در این بازی انحراف هر دو ماشین است. پس در اینجا نیز همکاری بر عدم همکاری اولویت دارد در این بازی اولویت اول هر راننده این است که خود مستقیم برود و دیگری منحرف شود تا او شجاع تلقی گردد. اولویت دوم انحراف هر دو بازیگر است تا هیچ کدام ترسو تلقی نشوند. حالت سوم زنده ماندن است که یکی مستقیم آمده و و دیگری زنده ماندن را ادامه دهند و همانند جنگ هسته ای باعث نابودی هر دو کشور شود. در هر دو بازی همکاری بر عدم همکاری ارجحیت دارد در روابط بین الملل برای همکاری باید اطلاعات و اعتماد را افزایش داد. برای این امر باید اولاً کاری کرد که بازی بازیگران تکرار شده و طرفین مجدداً با هم روبه رو شوند چرا که تکرار بازی امکان تلافی را میسر میسازد و افقی برای آینده می گشاید و باعث افزایش میل به همکاری خواهد شد. ثانیاً باید همکاری را در حوزه های مختلفی قرار داد که اگر در یک حوزه مشکلی رخ داد در حوزه های دیگر امکان همکاری وجود داشته باشد. نظریه بازی ها نیز مثل اکثر نظریه ها در شرایطی کارآمد است که همکاری در آن صورت گیرد. این نظریه در مورد نهادینه شدن رژیم ها و نوع هنجارها چیز زیادی برای گفتن ندارد به طور کلی بسیاری از مسائل داخلی در میزان همکاری یک کشور مؤثر است و این گونه نیست که همه ارجحیت ها از قبل تعیین شده باشد بلکه این ارجحیت ها در محتوای فرهنگی – اجتماعی تعریف میشود و در نتیجه این نظریه ارجحیت های گروه های مختلف و متفاوتی را شامل میشود. نظریه بازیها شرایط شکل گیری این ارجحیتها و چگونگی همکاری در این وضعیت را تبیین میکند.
رویکرد کارکردی آنچه نظریه کارکردی رژیم ها را متمایز و برجسته ساخته است توجه به علل شکل گیری رژیم هاست. در نظریه کارکردی گفته می شود که رژیم ها در صورتی شکل میگیرند که کارکردهای مثبتی برای کشورها داشته باشند. به عبارتی رژیم ها تقاضا میشوند نه عرضه، بر خلاف رویکرد ساختاری که رژیم ها عرضه میشدند. رژیم های بین المللی در واقع کار کردهایی برای کشورها دارند که ایجاد و استمرار آنها را تضمین میکند از جمله اینکه ۱ هزینه های مبادله را کاهش داده و باعث تهیه اطلاعات برای کشورها میشوند رژیم های بین المللی هم اطلاعات ایجاد می کنند و هم فرصت سوء استفاده را غیر ممکن و مشکل میسازند. بنابراین کسی نمیتواند از همکاری سوء استفاده کند.
رژیم ها باعث کاهش بی اعتمادی و عدم قطعیت میشوند.
رژیم ها هزینه کسب اطلاعات را کاهش داده و کشورها میتوانند با عضویت در رژیم ها اطلاعات لازم را به دست آورند. رژیم ها مشکل
ارزیابی و برآورد رفتار دیگر کشورها را کاهش داده و از مشکلات موجود بر سر راه اجرای قراردادهای بین المللی میکاهند. رژیم های بین المللی وقتی شکل می گیرند که اقدامات یک جانبه مطلوبیت کمتری از اقدامات چند جانبه داشته باشد. در بسیاری از موارد کشورها به این نتیجه می رسند که هزینه ایجاد کانیسم چند جانبه کمتر از مکانیسم دوجانبه بوده و این باعث شکل گیری رژیم می شود.
مثال :۳۷ کدام یک از رویکردهای مربوط به رژیم های بین المللی در نهادگرایی نئولیبرال مورد توجه قرار گرفت؟
| پاسخ: گزینه «۴» رویکرد کارکردی بعدا در نهادگرایی نئولیبرال مورد توجه واقع شد و گفته شد که مهمترین مشکل در روابط بین الملل هست
| پاسخ: گزینه «۴» رویکرد کارکردی بعدا در نهادگرایی نئولیبرال مورد توجه واقع شد و گفته شد که مهمترین مشکل در روابط بین الملل هست کاری و بی اعتمادی است که میتوان از طریق رژیم ها آن را کاهش داد.
عواملی که باعث شکل گیری رژیم ها میشود موجب استمرار و بقای رژیم ها نیز میشود. تغییر در کارکردهای رژیم و عدم تحقق کامل أنها باعث تغییر رژیم و احیاناً نابودی آن میشود. رویکرد کارکردی رژیم ها، استمرار رژیم ها را به خوبی توضیح میدهد. همچنین این رویکرد علت شکل گیری رژیم ها را به خوبی نشان میدهد. به طور کلی رویکرد کارکردی رژیم ها عواملی غیر از عوامل ساختاری را برای ایجاد و تداوم رژیم ها در نظر میگیرد. این نظریه بر نقش کار کرد رژیم ها ا در نظام و سیاست بین الملل تأکید داشته و تا ا اندازه اند ای ی ما متاثر از از تو کار کردگرایی است. رویکرد کارکردی بیشتر در پی تبیین شرایطی است که طی آن رژیم ها عرضه می شوند. در این رویکرد تأکید میشود که تداوم رژیم معلول کارکرد آن است چنانکه پایان یافتن آن نیز معلول کارکرد آن است.
نکته ۱۷ برخی از محققان موضوع چگونگی ایجاد رژیم ها اینکه چه بازیگران نهادی رژیم را حفظ میکنند و بالاخره رژیم ها چگونه در بلند مدت دستخوش تغییر شده یا رها میشوند را با موضوع نظریه ثبات هژمونیک پیوند میدهند. در این روند این گونه تصور میشود که هژمون میتواند نقش بسیار مهمی در ایجاد و حفظ رژیم ها ایفا کند.
رویکرد معرفتی این رویکرد مربوط به دیدگاههای جدید در روابط بین الملل و چگونگی تأثیر پذیری هنجارهاست برای شکل گیری رژیم ها، وحدت ایدئولوژیک و اجماع ارزشی لازم است چرا که رژیم ها چیزی جز هنجارها نیستند. به عبارت دیگر همکاری تحت تأثیر برداشت ها و سوء برداشت ها و پردازش اطلاعات قرار دارد. در سه رویکرد قبلی تلاش برای توضیح این بود که چگونه همکاری در یک حوزه موضوعی شکل گرفته، نه اینکه حوزه موضوعی خود چگونه شکل می گیرد. رویکرد معرفتی بیشتر بر این تأکید دارد که چگونه اجماع ایدئولوژیک دانش و اعتقاد سبب می شود که کشورها دست به تأسیس رژیم در سطح بین المللی بزنند.
ک مثال ۳۸ در کدام یک از رویکردهای مربوط به رژیمهای بین المللی بر هنجارها و ارزشهای مشترک تاکید میشود؟
۱) معرفتی
پاسخ: گزینه «۱» مطابق رویکرد معرفتی رژیم ها بدون توجه به ایدئولوژی ها و ارزشهای مشترک کشورها و موضوعات مورد همکاری و آگاهی از اهدافی که کشورها میخواهند بر اساس آن همکاری کنند نمی توانند منافع را پیگیری کنند.
این رویکرد اشکالاتی هم دارد از جمله اینکه رویکرد معرفتی نمیتواند پیش بینی کند در چه نقطه ای اجماع معرفتی حاصل میشود. همچنین اینکه ما اگر درک و شناختی از رابطه بین متغیرها داشته باشیم کنش و رفتار خاصی را ایجاد نمیکند. اینکه تروریسم خوب یا بد است باعث ایجاد رژیم نمی شود. سوم اینکه شناخت یک موضوع ممکن است انگیزه هایی را برای همکاری ایجاد کند. اشکال دیگر اینکه این دیدگاه نمی تواند ثابت کند که رژیم خاصی فقط برای تحقق اهداف خاصی مناسبت دارد. با وجود این اشکالات این رویکرد تا حدودی سه رویکرد قبلی را تکمیل میکند و دانش و ایدئولوژی میتواند باعث تغییر منافع بازیگران شود. فراتر اینکه دانش و شناخت باعث باز تعریف منافع ملی شده و تفکیک بین شناخت و دانش و منافع ملی بی معنی است؛ چرا که منافع ملی در چهارچوب های معرفتی و هنجارهای خاص شکل میگیرد و هویت بر منافع ملی مقدم است. معرفت و تاریخ گذشته در بستری که منافع کشورها در آن تعریف میشود در نظریه ساختاری نادیده گرفته میشود. اما این نظریه بر ایدئولوژی و شناخت معرفتی کشور تأکید دارد و لازمه رژیم های بین المللی را وحدت ایدئولوژیک و اجماع معرفتی می داند. به طور کلی رویکرد معرفتی از سه نظریه دیگر متمایز بوده و حاصل انتقادهایی است که به سه نظریه قبل وارد شده است. در این رویکرد ارزشها هنجارها، باورها ایدئولوژی و شناخت کشورها نسبت به یکدیگر بسیار مهم است و رژیم ها بیش از اینکه تابع قدرت سیاسی باشند تحت تأثیر نظام ارزشی و ایدئولوژیک بازیگران بوده و بر یادگیری و تجربه با دیگران تأکید میشود مثل همکاری ایران و عراق که اگرچه منافعی هم داشته ولی تجربه گذشته مانع از قوت همکاری آنها می شد. لذا رژیم ها بیشتر از آنکه به اشتراک منافع نیاز داشته باشند به اجماع معرفتی نیاز دارند نگرش یکسانی به جهان داشته باشند. بنابراین رویکرد معرفتی نظریه رژیم های بین المللی از آن جهت قابل تبیین و بررسی است که در نظام بین المللی سطوح گوناگونی از قدرت وجود دارد. یکی از انواع رژیم هایی که شکل گیری آن بسیار هزینه بر و مشکل است و حتی میتوان گفت مهمترین شکل رژیم ها محسوب میشود. رژیم های امنیتی است.
ک مثال :۳۹ کدام یک جزء رویکردهای مورد توجه به نظریه رژیم ها نیست؟
(۳) ساختاری
پاسخ: گزینه «۱» چهار رویکرد که در نظریه رژیم ها وجود دارد عبارت اند از ساختاری کارکردی بازی ها و معرفتی رویکرد هنجاری جزء آنها نیست.
در واقع هر یک از این چهار رویکرد نظریه رژیم ها را از زوایه نگاه خود بررسی کرده و به نتایج متفاوتی نائل می شوند.
ک مثال ۴۰ رژیم حقوق بشر بر مبنای کدام یک از رویکردهای رژیم های بین المللی شکل گرفته است؟
(۳) معرفتی سے
پاسخ: گزینه ۳۰ اکثر رژیم هایی که بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفتند مبتنی بر سرمایه داری و لیبرالیسم بودند و تا اجماع نباشد، رژیم شکل نمی گیرد. رژیم خلع سلاح و حقوق بشر نیز بر اساس هنجارهای اجتماعی بین کشورها شکل گرفته است.
رژیم های امنیتی این نوع رژیم ها حول موضوعات امنیتی شکل میگیرند و اینکه کشورها چگونه حاضر میشوند در مسائل امنیتی رفتار خود را بر اصول قواعد و هنجارها مبتنی کنند. مهم ترین و اولین ویژگی جوامع امنیتی عدم توسل به زور است. یعنی کشورها در رفع اختلافات به زور متوسل نمی شوند. رژیم های امنیتی در چهارچوب خود از به کارگیری زور پرهیز میکنند. با توجه به تعریف رژیم از نظر کراستر می توان گفت که رژیم امنیتی مجموعه ای از هنجارهایی است که کشورها را قادر می سازد تا در روابط خود با یکدیگر خویشتن دار باشند. بر اساس این باور، سایر کشورها هم خویشتن دار خواهند شد. اگر مجموعه ای از کشورها در چهارچوب قواعدی خویشتن دار باشند به این امید که سایر کشورها نیز این گونه باشند، لزوماً چنین نخواهد بود و رژیم های امنیتی بر این اساس با سایر رژیم ها متفاوت خواهند بود. حقیقت این است که رژیم های امنیتی نوعی از رژیم هستند که شرایط خاصی بر آنها حاکم بوده و عوامل وجود دیگر رژیم ها این رژیم را نیز به وجود می آورند. تعداد رژیم های امنیتی نسبت به دیگر رژیم ها کمتر است و حفظ این رژیم ها از رژیم های دیگر نیز مشکل تر است. در واقع رژیم از مصادیق همکاری بوده و یک نوع همکاری نهادمند محسوب می شوند. رژیم های امنیتی نیز از مصادیق همکاری بین المللی محسوب میشوند شکل گیری رژیم های امنیتی خواست مشترک بازیگران است. بازیگران باید باور و خواست مشترک در مورد یک محیط بین الملل نظام مند را داشته باشند. به عبارت دیگر کشورها باید تمایل داشته باشند نظام محیطی که در آن کشورهای دیگر تعامل دارند قاعده مند باشد. شرط دیگر باور مشترک کشورها به ارزشهای مشترک است اینکه دیدگاهها و ارزش گذاریهای کشور نسبت به مسائل امنیتی مشترک باشد. مثلاً کشورها به امنیت دسته جمعی اعتقاد داشته باشند. شرط دیگر عدم مطلوبیت فزون طلبی زیاده خواهی است. کشورها نباید فکر کنند که با توسعه طلبی به امنیت می رسند. شرط دیگر عدم مطلوبیت جنگ است. به عبارت دیگر اعتقاد به بالا بودن هزینه های جنگ و خشونت به طوری که
کشورها این مسیر را مسیری بسیار مشکل تلقی کنند.
اما عواملی باعث میشود کشورها قواعدی را در رفتار امنیتی خود پذیرا و وارد رژیم های امنیتی شوند عبارت اند از:
ا منافع ملی ارزشهای ملی و ایدئولوژیک اگر کشورها در سطح بین المللی به این نتیجه برسند که در همکاری با یکدیگر بهتر می توانند منافع خود را تأمین کنند به دنبال آن رژیم شکل میگیرد تا زمانی که منافع ملی که منجر به تأسیس رژیم ها شده است وجود داشته باشد رژیم ها پایدار خواهند بود. مثلاً رژیم خلع سلاح یا قرارداد ضد موشکی (ABM زمانی تأمین کننده منافع آمریکا بود اما امروزه به این نتیجه رسیدند که این رژیم به نفع این کشور نبوده و از آن خارج شد. در اینجا عوامل تعیین کننده منافع ملی مهم است. واقع گرایان صرفاً بر قدرت تاکید کرده و منافع ملی را بر اساس قدرت معنی می کنند و رژیم ها
قدرت سیاسی قدرت به معنای اعمال قدرت از سوی برخی کشورها بر کشورهای دیگر است. در اینجا رژیم تحمیلی مد نظر است؛ اینکه کشورها رژیمی را ایجاد کنند و بقیه کشورها را با تطمیع یا تهدید وادار به پیروی کنند. به عبارت بهتر در اینجا قدرت برتر یا هژمون شکل می گیرد.
هنجارها و ارزشهای مشترک هنجارها و قواعد از جمله عناصر تشکیل دهنده رژیم ها هستند و در عین حال باعث شکل گیری رژیم های بین المللی نیز میشوند. اگر برخی کشورها به این نتیجه برسند که در زمینه برخی هنجارها و اصول اشتراکاتی وجود دارد این امر منجر به شکل گیری یک رژیم خواهد شد. مثل رژیم حقوق بشره
عرف و عادات عرف و عادات با تقویت اصول و هنجارها منجر به شکل گیری رژیم ها میشود عرف الگوی رفتاری است که در صورت تداوم تبدیل به عادت و هنجارهای مشترک میشود.
ه شناخت در بسیاری از مواقع شکل گیری رژیم های بین المللی در یک سیستم حاصل دانش و شناخت انسانها از طبیعت بوده است. مثلاً می توان به درک انسان از قدرت تخریب سلاح های هسته ای و آسیبی اشاره کرد که انسان به محیط زیست میزند و این باعث شکل گیری رژیم زیست محیطی شده است. نکته ۱۸ به دلیل حساسیت بالای موضوعات امنیتی شکل گیری این نوع رژیم ها نیازمند زمان بوده و ممکن است سالها طول بکشد؛ رژیم حقوقی دریای خزر توافق نامه امنیتی آمریکا و افغانستان توافق هسته ای ایران و ۵۰۱ از جمله موضوعات امنیتی هستند که پس از گذشت سالها هنوز رژیم مدون و حقوقی پایداری در آنها شکل نگرفته است.
مثال ۴۱ کدام یک از گزینه های زیر از عوامل شکل دهنده ورود کشورها به رژیم های امنیتی نیست؟
(۳) عرف و عادت
پاسخ: گزینه «۱» عواملی که باعث میشود کشورها قواعدی را در رفتار امنیتی خود پذیرا و وارد رژیم های امنیتی شوند، عبارت اند از: ۱- منافع ملی ارزشهای ملی و ایدئولوژیک – قدرت سیاسی – هنجارها و ارزشهای مشترک – عرف و عادت ۵ شناخت.
در نگاه اول ممکن است تشخیص جواب صحیح کمی مشکل باشد چون کلمه آگاهی و شناخت از نظر معنایی فرق چندانی ندارند و مترادف هستند ولی آنچه در بعضی از سؤالات کنکور مطرح میشود اهمیت لفظ یا کلمه خاص است و نه لزوما معنای آن
تغییر در عوامل فوق که باعث شکل گیری رژیم های بین المللی شده تغییر و تحول در رژیم ها را به دنبال خواهد داشت. بعضی از عوامل متحول کننده رژیم ها به عوامل باز تعریف کننده منافع ملی بر می گردد. از جمله این عوامل توسعه اقتصادی و تکنولوژیک است. با توسعه اقتصادی وابستگی متقابل میان کشورها بیشتر می شود و رژیم های سابق توانایی برآوردن منافع ملی را ندارند بنابراین متحول میشوند منافع ملی بر اساس خواستهای مردم تعریف میشود و وابستگی اقتصادی و مالی انسانها و کشورها به یکدیگر خواست مردم را تغییر داده و منفعت آنها را متحول میسازد. توسعه اقتصادی نیز می تواند باعث تغییر در خواستهای مردم شود. عامل دیگر تغییر در ساختار قدرت است که میتواند باعث متحول شدن رژیم ها شود. اگر ۱ ساختار قدرت تغییر کا کند. طبعاً رژیم های بین المللی هم تغییر خواهند کرد. اگر فرضیه ثبات هژمونیک را بپذیریم چنانچه رژیم های بین المللی معلول این ثبات باشند، با تغییر قدرت حتماً رژیم ها تغییر می کنند. انحلال پیمان ورشو تغییر کارکرد ناتو و خروج آمریکا بعد از جنگ سرد از رژیم خلع سلاح همگی ناشی از متحول شدن ساختار قدرت در نظام بین المللی هستند. عامل دیگر عدم کارایی رژیم هاست. از جمله کارکردهای رژیم های بین المللی تولید اطلاعات است. رژیم ها کشورها را از قصد و نیت همدیگر آگاه میسازند و باعث کاهش هزینه های مبادله میشوند و یک نوع افق آینده ترسیم می کنند.
ک مثال ۴۲ مهمترین نظریه ای که در ارتباط با رویکره ساختاری به رژیم های بین المللی ارائه شده، کدام است؟
پاسخ: گزینه «۲» ثبات هژمونیک که توسط رابرت گیلیین ارائه شده، مهمترین رویکرد ساختاری رژیم های بین المللی است. در واقع، این نظریه
پاسخ: گزینه «۲» ثبات هژمونیک که توسط رابرت گیلیین ارائه شده، مهمترین رویکرد ساختاری رژیم های بین المللی است. در واقع، این نظریه رژیم های بین المللی را تابع توزیع قدرت در سطح بین المللی میداند که در رأس آنها هژمون این نهادها را تأسیس حفظ و تداوم می دهد. از نظر رویکرد ثبات هژمونیک وجود رژیم های بین المللی مصداقی از نظم موجود در سطح بین المللی است.
وابستگی متقابل پیچیده
این رویکرد نظری که اولین بار توسط جوزف های مطرح شد. از آن جهت اهمیت دارد که بر تعاملات و تبادلات میان دولت ها در سطوح گوناگون تاکید دارد. پس از جنگ جهانی دوم مخصوصاً از دهه ۱۹۷۰ به دنبال افزایش تعاملات و تغییر ماهیت نظام بین الملل از حالت نظامی به اقتصادی، میزان تعاملات افزایش یافته که این وابستگی متقابل میان کشورها را شکل میداد. نای معتقد است که پیش از این مجموعه کنش و واکنشهای دولتمردان دولت های مختلف در ارتباط با یکدیگر روابط بین الملل را شکل میداد در مناقشات همواره میان دولتهای مختلف امکان استفاده از نیروی نظامی وجود داشته سیاستهای کلان امنیت و بقا بر سیاست های خرد امور اقتصادی و اجتماعی برتری داشتند. به هر حال تحت شرایط وابستگی متقابل به دو دلیل ادامه این وضعیت امکان پذیر نیست. نخست اینکه امروزه روابط میان دولتها تنها در در برگیرنده روابط میان رهبران نبوده بلکه در سما طوح مختلف مخ و و توسط انواع ع متفاوتی از از بازیگران غیر حکومتی انجام می گیرد. دوم اینکه انبوهی از روابط فراملی میان افراد گروه های مختلف اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خارج از حکومت وجود دارد. همچنین ذکر این نکته ضروری است که در شرایط وابستگی متقابل پیچیده استفاده از نیروی نظامی به عنوان ابزار سیاست در نظام بین الملل به دلیل سطح فزاینده تعاملات بازیگران کاهش می یابد. در نتیجه روابط بین الملل به سیاست داخلی شباهت بیشتری پیدا میکند. بنابراین به دلیل کاهش تاثیر گذاری نیروی نظامی در مناقشات نقش ابزارهایی چون قدرت چانه زنی و مذاکره افزایش پیدا میکند. نهایتاً تحت قوانین وابستگی متقابل پیچیده دولت ها به جای توجه به سیاستهای کلان امنیت ملی بیشتر به سیاستهای خرد نظیر مسائل رفاهی اهمیت میدهند یکی از مفاهیمی که نای بر آن تأکید دارد قدرت نرم است. وی قدرت نرم را بر حسب توانایی جذب و اقناع کشورهای دیگر تعریف میکند. در واقع منظور وی از این مفهوم توجه به ویژگی های غیر نظامی قدرت است. همچنین نای با تفکیک امنیت به دو قسم ملی و فراملی سعی میکند امنیت دولت را از امنیت جامعه تفکیک کند.
ک مثال ۴۳ مهم ترین نظریه پرداز وابستگی متقابل پیچیده چه کسی است؟
(۱) جیمز روزنا
پاسخ: گزینه «۳» جوزف نای با ارائه این رویکرد سعی دارد که تعاملات و تبادلات میان دولتها را در سطوح گوناگون مورد تأکید قرار دهد. زیرا پس از جنگ جهانی و با تغییر ماهیت روابط از نظامی به اقتصادی میزان وابستگی میان کشورها افزایش یافته است.
در وابستگی متقابل پیچیده روابط میان دولتها بیشتر دوستانه و همبارانه است. طبق دیدگاه های این امر منجر به نتایج زیر می شود.
نخست اینکه دولت ها در آن واحد اهداف گوناگونی را دنبال خواهند کرد و بازیگران فراملی نظیر سازمانهای بین المللی غیر دولتی و همکاری های فراملی اهداف جداگانه و آزاد از کنترل دولت ها را در پیش خواهند گرفت دوم در بسیاری از مواقع منابع قدرت در عرصه های خاصی کمتر متمرکز خواهند شد. برای مثال دانمارک و نروژ با وجود مساحت نسبتا اندک و به خاطر دارا بودن ناوگان بازرگانی و کشتی های نفت کش نفوذ عمده ای در دریانوردی بین المللی دارند، اما نفوذشان در این عرصه به راحتی نمی تواند به سایر عرصه ها سرایت کند. سوم، سازمانهای بین المللی اهمیت فزاینده ای پیدا می کنند. آنها به عرصه هایی برای فعالیت های سیاسی دولت های ضعیف تبدیل میشوند. در این سازمانها دولت های ضعیف اقدام به تشکیل ائتلاف کرده و به اعمال نظر در برنامه های بین المللی می پردازند. همچنین از لحاظ مکانی وابستگی متقابل پیچیده بیشتر در اروپای غربی آمریکای شمالی استرالیا و ژاپن مشاهده میشود زیرا این کشورها روند نوسازی را طی کردند. همچنین های این انگاره واقع گرایان که مدعی هستند هر موضوعی میتواند به مسئله مرگ و زندگی در نظام آنارشیک بین المللی منجر شود را رد کرده است های چنین اندیشه ای را ساده لوحانه خوانده و معتقد است که شمار زیادی از موضوعات در دستور کار بین المللی قرار دارند که جزء موضوعات حیاتی مهم بوده و با فرضیه های وابستگی متقابل پیچیده قابل توضیح است اما آنها به هیچ وجه به بی اعتباری رویکرد واقع گرایانه در سطح بین المال معتقد نیستند. بنابر این نظریه پردازان لیبرال وابستگی متقابل بر خلاف سایر لیبرال ها نسبت به پاره ای از قضایا متعادل تر می اندیشند قضایایی نظیر اینکه جهان در حال بهتر شدن است و م مناقشه خشونت آم آمیز کهنه شده قدرت لجام گسیخته دولت محدود شده و عصر دیکتاتوری منافع ملی سپری شده است. دیدگاه ترال وابستگی متقابل را میتوان به صورت ذیل خلاصه کرد:
مدرنیزاسیون عمق سطح وابستگی میان دولت ها را بیشتر میکند. در وابستگی متقابل پیچیده بازیگران به طرز فزاینده ای اهمیت پیدا می کنند. استفاده ابزاری از نیروی نظامی کمتر شده و رفاه نه امنیت به هدف و نگرانی اصلی دولتها تبدیل میشود. در این دیدگاه جهان بیش از پیش به سوی روابط بین الملل همیارانه پیش می رود.
نکته ۱۹ بر خلاف مفهوم وابستگی متقابل عبارت وابستگی متقابل پیچیده به صورت یک نمونه آرمانی تلقی شده و صاحب نظران سعی کرده اند. تفاوت آن را با واقع گرایی به عنوان پارادایم رقیب مقایسه کنند. در این رویکرد دولتها را نمیتوان به عنوان بازیگران حاکم تصور کرد. این نظریه به فرایندهای سیاسی متمایز اشاره دارد که ملی آن کنترل نتایج قدرت تلقی میشود.
ک مثال ۴۴ کدام یک از نظریه پردازان زیر بر رابطه میان وابستگی متقابل و مدرنیزاسیون تأکید می کند؟
(۳) جوزف تایم
پاسخ: گزینه «۳» نای معتقد به وجود یک رابطه تنگاتنگ میان وابستگی متقابل و مدرنیزاسیون بوده و می نویسد: از سال ۱۹۵۰ به بعد شاهد روندی طولانی و مداوم از گسترش دولت رفاه بوده ایم.
یکی از مسائلی که در قالب وابستگی متقابل پیچیده می گنجد، فرایندی است که در راستای افزایش این وابستگی به وجود می آید و آن مفهوم جهانی شدن است. با یک تعریف ساده جهانی شدن فرایندی است که همزمان با افزایش ارتباطات و وقوع انقلاب میکروالکترونیک در کلیه حوزه های بشری اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و شاهد نزدیک شدن هویت انسانها به یکدیگر از یک سو و افزایش مبادلات از سوی دیگر هستیم که این خود به معنای فرسایش حاکمیت ها و همکاری بیشتر و کاهش جنگ است. در واقع با افزایش فرایندهای جهانی شدن الگوی لیبرالیسم به عنوان الگوی مسلط در حوزه روابط بین الملل در آمد. در این اثنا دانیل بل با نوشتن کتاب پایان ایدئولوژی در سال ۱۹۶۶ بر مرگ سوسیالیسم تأکید کرد. با تحول در مفاهیم سنتی و افزایش فرایند جهانی شدن شاهد دگرگونی در نظم قدیم و وقوع نظم نوینی در سطوح ساختاری و پویشی هستیم در این نظم نوین که شبیه به ساختارهای کنفدرالی در کشورهاست خواسته های بازیگران به سمت همگرایی پیش میرود. البته بایستی اشاره کرد که ممکن است در ساختار پویش ها و در ساختار نظام شاهد نوعی واگرایی باشیم که امپریالیسم نمونه بارز آن است. در واقع کلیت نظام به سمت همگرایی پیش می رود، اما در سطح پویش ها شاهد نوعی نظام سلطه گرایانه هستیم در چهارچوب این نظم بر اهمیت انسان به عنوان مبدا همه تحولات افزوده میشود. در واقع باید گفت که در نظم نوین جهانی به فردگرایی اشاره میشود که از ویژگی تمرکز زدایی برخوردار است. از سوی دیگر فرایند جهانی شدن باعث شد که شاهد شکل گیری نظریه هایی باشیم که رویکرد جهانی دارند و با عنوان رویکرد جامعه جهانی تلقی میشوند در این رهیافت بازیگران عمده به صورت شبکه ای از نهادها تلقی می شوند که در ورای مرزهای ملی دارای پیوندهایی با یکدیگر هستند.
در دهه ۱۹۸۰ کثرت گرایی لیبرالیسم) به نهادگرایی نئولیبرال تغییر شکل داد. رابرت کوهن مهمترین نظریه پرداز نهادگرایی نئولیبرال محسوب می شود. کوهن تقریری از نهادگرایی ارائه داد که به زعم او به همان اندازه که وامدار لیبرالیسم بود بر واقع گرایی هم تکیه داشت.
نظریه نهادگرایی نئولیبرال در طیف نظریات لیبرالی روابط بین الملل و در مقابل نظریه های واقع گرا قرار میگیرد. همچنین این نظریه، رویکردی پلورالیستی و از طیف نظریات وابستگی متقابل است اگرچه تا حد زیادی از سنت لیبرالی فاصله گرفته و به نظریات واقع گرا نزدیک شده است. این نظریه واکنشی به عدم موفقیت کار کردگرایان و نظریات همگرایی بود و در واقع تلفیقی از نوکارکردگرایی و تو واقع گرایی است. نئولیبرالها معتقدند نظریه شان شبیه به تو واقع گرایی است ولی نو واقع گرایان نهادگرایی نئولیبرال را نظریه ای عدول یافته و انحرافی میدانند که او واقع گرایی را بدنام کرده است. به هر حال در دهه ۱۹۹۰ شاهدیم که تو واقع گرایی و نهادگرایی نئولیبرال با هم تلاقی کرده و عقل گرایی را ایجاد می کنند.
مثال ۴۵ نهادگرایی نئولیبرال تلفیقی از ….. و ….. است.
(۲) کار کردگرایی و نو کار کردگرایی ( پاسخ: گزینه «۴» نهادگرایی نئولیبرال در طیف سنت لیبرالی قرار داشته و بر نقش نهادهای بین المللی و تأکید دارند. در واقع نهادگرایان از آنارشیک بودن نظام بین الملل به نتایج متفاوتی نسبت به واقع گرایان می رسند.
نهادگرایی نئولیبرال دارای وجوه اشتراک و افتراقی با نوکارکردگرایی است. آنچه نهادگرایی نئولیبرال را از نوکارکردگرایی متمایز می کند. دو فرض مهم است یکی دولت محوری و دیگری اعتقاد به یکپارچگی دولتها عمده ترین وجه اشتراک این دو نظریه نیز عبارت اند از: اعتقاد به نقش و تأثیر نهادهای بین المللی در روابط بین الملل در واقع هر دو نظریه نقش سازمانها را با تفاوتهایی پذیرفته اند. نهادگرایی نئولیبرال یک نظریه غایت انگارانه بوده و هدف اصلی آن تببین این است که یک نهاد بین المللی کار حکومت مرکزی را انجام میدهد. نهادگرایی نئولیبرال نقش نهادهای بین المللی را به این صورت که تا چه اندازه این نهادها میتوانند بر منافع ملی و فردی تأثیر بگذارند مورد توجه قرار داده است. در نهادگرایی نئولیبرال چگونگی تأثیر گذاری نهادها بر انتظارات و توانایی های کشورها مورد توجه بوده و تحت تأثیر این اثرگذاری کشورها در یک نظام نهادمند منافع خود را به گونه ای دیگر تعریف می کنند. در اینجا به وجوه افتراق و اشتراک دو رویکرد کلان در روابط بین الملل نهادگرایی نئولیبرال و تو واقع گرایی اشاره میشود تا به طور اجمالی آشنایی کلی نسبت به این رویکرد داشته باشیم ابتدا وجوه اشتراک آنها بررسی میشود.
ا نهادگرایی نئولیبرال دیدگاه سیستماتیک به نظام بین الملل دارد. دیدگاه سیستماتیک به این معنا است که نهادگرایی نئولیبرال برای توضیح نتایج بین المللی به توضیح ویژگیهای نظام بین الملل می پردازد. از نظر ریچارد و اکثر نهادگرایی نئولیبرال، نظریه ای است که سعی می کنند از خارج به کشورها نگاه کند و بر اساس ویژگی های بین المللی رفتار کشورها را توضیح دهد. در این نظریه سیاست خارجی و سیاست داخلی دو مقوله متفاوت بوده و نظریه ای که برای توضیح این دو بیان میشود هم متفاوت است.
این نظریه نیز مانند نو واقع گرایی دولت را مهمترین بازیگر نظام بین الملل میداند. البته نهادگرایی نئولیبرال علاوه بر دولت برای نهادهای بین المللی نیز نقش مستقلی قائل است که در چنین مفهومی نو واقع گرایی اتخاذ نمی شود.
اعتقاد به آنارشیک بودن نظام بین الملل در واقع نهادگرایی نئولیبرال بر این باور است که هیچ گونه قدرت فائقه ای در سطح بین الملل وجود ندارد که بتواند قوه قهریه را نسبت به بازیگران دولتی اعمال کند.
۴ اعتقاد به یکپارچگی و عاقل بودن دولتها بر اساس این رویکرد دولتها موارد را اولویت بندی میکنند. این اولویتها و ارجحیت ها غیر متناقض هستند و کشورها بر اساس سود و هزینه میتوانند بهترین گزینه را انتخاب کنند گزینه ها متفاوت بوده و کشورها اطلاعات کافی درباره گزینه ها دارند. برخی معتقدند که عقلانیت مطلق برای فرد و کشور امکان ناپذیر است چرا که اولویتها در جریان روابط تعریف میشوند.
نکته ۲۰ گاهی به نظر می رسد که در روابط بین الملل نهادگرایی نئولیبرال به واقع گرایی معاصر نزدیک تر باشد تا به سنت تفکر لیبرالی، رابرت کوهن از ساده اندیشی انترناسیونالیستهای لیبرال که طی آن تجارت را مسبب ایجاد صلح میدانستند. انتقاد کرده یادآور میشود که وجود نظام تجارت آزاد انگیزه های لازم را برای همکاری فراهم می آورد ولی آن را تضمین نمی کند.
ک مثال ۴۶ نهادگرایی نئولیبرال جزء کدام یک از نظریات زیر است؟
(۴) خرد میانه
پاسخ: گزینه «۳» نهادگرایی نئولیبرال دیدگاهی از نوع تصویر سوم یا نظریه کلان است به این معنا که اگر ویژگی های نظام بین الملل را درک کنیم میتوانیم رفتار کشورها را درک کنیم.
نهادگرایی نئولیبرال در برخی موارد تفاوتها و اختلافاتی با تو واقع گرایی دارد که عبارت اند از
۱ نقش و تأثیر نهادهای بین المللی ادعای نهادگرایان نئولیبرال ای این است که که در عین وفاداری به سنت های تو واقع گرایی و پذیرش فرض های آن نتایج متفاوتی میرسند از جمله اصل در روابط بین المللی صلح است همکاریهای بین المللی در سطح نظام بین المللی نقش ثانویه و حاشیه ای دارند و حیاتی قائم به ذات ندارند و ابزاری در دست کشورها هستند. به عبارت دیگر نهادهای بین المللی مستقیماً در نظام بین الملل نقشی ندارند و تایمی از توزیع نظام قدرت دولت هستند. اما نهادگرایان نئولیبرال معتقدند نهادهای بین المللی در روابط بین المللی تاثیر گذار بوده و انتظارات کشورها را شکل می دهند، لذا اگر کشورها عاقل باشند دنبال منافع ملی هستند و چون نهادها در پیگیری منافع ملی مؤثر هستند و در امور کشورها نقشی ندارند، پس میزان نهادینگی هر نظام بر نوع رفتار اعضا تأثیر گذار است.
فرایند را نیز باید از این زوایه مورد توجه قرار داد که الگوهای تعامل با میزان نهادینگی است.
آنارشی و پیامدهای آن نهادگرایان نئولیبرال معتقدند که آنارشی به معنای فقدان حکومت مرکزی در سطح بین الملل ایمات متعددی از جمله بی اعتمادی نامتی و تقلب دارد. وقتی نظام بین الملل فاقد اقتدار مرکزی است مرجعی برای جلوگیری از به کار بردن زور وجود ندارد. نهادگرایی معتقد است. با نبود حکومت مرکزی و پیامدهای آن میتوان امنیت و زمینه همگرایی را فراهم کرد. به نظر آنها اگر بتوان در سطح بین المللی، ضمانت اجرای قوانین را تضمین کرد نوعی حکمرانی در سطح بین المللی شکل می گیرد.
مثال ۴۷ کدام یک از رویکردهای زیر معتقد است که نظام بین الملل علاوه بر ساختار فرآیندی هم دارد؟
(۲) نهادگرایی نئولیبرال
پاسخ: گزینه ۲۰» نظام بین المللی در دیدگاه تو واقع گرایی به معنای توزیع قدرت است، اما نهادگرایان لئولیبرال معتقدند نظام بین الملل علاوه بر ساختار فرایندی هم دارد و میزان و سطح نهادمندی و قانونمندی نظام معنا دارد. هر چه میزان نهادینگی بیشتر باشد قدرت کشور هم بیشتر است.
– عوامل تعیین کننده منافع ملی از نظر واقع گرایان قدرت منافع ملی را تعیین میکند اما نهادگرایان علاوه بر قدرت میزان نهادینگی را هم مؤثر می دانند. به عقیده آنها کشورهایی که در دو نظام متفاوت از نظر نهادینگی زندگی میکنند قدرت متفاوتی دارند.
ه ماهیت قدرت واقع گرایان و نو واقع گرایان معتقدند نظام بین الملل ساختار واحدی دارد و بر اساس قدرت نظامی کشورها در جایگاه های متفاوتی قرار
گرفته اند. ولی نهادگرایان نئولیبرال بر انواع دیگری از قدرت غیر از قدرت نظامی تاکید دارند از همه مهمتر نهادگرایان نئولیبرال اعتقادی به قابلیت تبدیل قدرت ندارند یعنی یک نوع از قدرت را نمیتوان به نوع دیگر تبدیل کرد در این صورت نظام بین المللی ساختار واحدی نداشته و هر موضوعی ساختار خاص خود را دارد. حوزه اقتصاد یک ساختار امنیت و حوزه های دیگر نیز ساختارهای خاص خود را دارند.
امکان همکاری بین المللی تو واقع گرایان منکر این نیستند که ممکن است کشورها با هم همکاری کنند اما معتقدند امکان همکاری بسیار کم و ضعیف بوده و اصل را بر تعارض و تقابل دولتها میدانند. به اعتقاد آنها میتوان بی نظمی را تعدیل کرد یا از پیامدهای منفی آن برای همکاری کاست.
نهادگرایی نئولیبرال واکنشی نسبت به نو واقع گرایی و گسترش آن در روابط بین الملل به عنوان پارادایم غالب بود برای نهادگرایان نئولیبرال، کسب سود نهادگرایی نئولیبرال واکنشی نسبت به نو واقع گرایی و گسترش آن در روابط بین الملل به عنوان پارادایم غالب بود برای نهادگرایان نئولیبرال، کسب سود مهم است و آنها به مقایسه میزان سود خود در برابر دولتهای دیگر نمی اندیشند در صورتی که نو واقع گرایان به سود نسبی معتقدند و سود حاصل از بازی را در مقایسه با دیگر دولت ها می سنجد.
از مهم ترین اصول نهادگرایی نئولیبرال اعتقاد به نقش و اهمیت نهادهای بین المللی است. نهادگرایان نولیبرال معتقدند نهادهای بین المللی پس از تأسیس حیات جدیدی می یابند که جدای از منافع و توزیع قدرت اولیه است از جمله تأثیرات مهم نهادها به عقیده نئولیبرال غلبه بر ناکامی سیاسی بازار است. به اعتقاد نهادگرایان نئولیبرال نهادهای بین المللی پیامدهای بی نظمی را تعدیل میکنند و زمینه های همکاری کشورها را فراهم میسازند. کارکردهای مختلف نهادهای بین المللی از نظر نهادگرایان باعث میشود که هزینه ها بالا رفته و هزینه های همکاری کاهش یابند. لذا همکاری بین المللی میسر و ممکن می شود. ک مثال ۴۸ کدام یک از گزینه های زیر وجه افتراق نو واقع گرایی و نهادگرایی نئولیبرال است؟
(۱) دیدگاهی از نوع تصویر سوم بودن نهادگرایی نئولیبرال
(۲) دولت به عنوان مهمترین بازیگر عرصه نظام بین الملل
پاسخ: گزینه «۴» سه ویژگی در گزینه های اول . همگی جزء وجوه اشتراک نظری این تو واقع گرایان امکان همکاری را از طریق نهادها و سازمانهای بین المللی قابل توجه می دانند.
به طور کلی نهادگرایی نئولیبرال درصدد تلفیق سه عنصر از نظریه های تو واقع گرایی و نو کار کردگرایی است.
ا به رسمیت شناختن نقش کشورها در روابط بین الملل و در نتیجه نقش و تأثیر قدرت منافع ملی و سیاست بین المللی، این ویژگی نهادگرایان نئولیبرال متأثر از نو واقع گرایی است که اعتقاد به نقش دولت قدرت و منافع ملی در سیاست دارد. از نقطه ضعفهای نظریه های لیبرالی این بود که زیاد به نقش قدرت و منافع ملی در روابط بین الملل اعتقاد نداشته ولی در نهادگرایی نئولیبرال به این امر توجه می شود.
۲ توجه به انگیزه هایی که در اثر همکاری متقابل برای همکاری های بین المللی ایجاد میشود؛ به عبارت دیگر، توجه به اینکه چگونه انگیزه ها و توجه و تاکید بر چگونگی تاثیر گذاری نهادهای بین المللی در درکار کشورها از منافع ملی و ترجیحات کشورهاست؛ علی رغم اینکه اولین
توجه و تاکید بر چگونگی تاثیر گذاری نهادهای بین المللی در درکار کشورها از منافع ملی و ترجیحات کشورهاست؛ علی رغم اینکه اولین
ارجحیت کشورها عدم همکاری است ولی به هر حال به این نتیجه میرسند که همکاری سودمند بوده و با هم همکاری میکننده نهادهای بین المللی بر تعیین ارجحیت کشورها تأثیر می گذارند. نهادگرایان نئولیبرال، فلسفه وجودی خود را در ایجاد شرایط بهتر همکاری می دانند. این نظریه چگونگی شکل گیری و همکاری بین المللی و در مرحله بعد اینکه چگونه نهادهای بین المللی میتوانند نقش خود را در همکاری ایفا کنند مورد توجه قرار می دهد. ادعای نهادگرایان نئولیبرال این است که با پذیرش اصول نو واقع گرایی بهتر میتوان همکاریهای بین المللی را توضیح داد. پس اولا نهادگرایان همکاری را مؤثر دانسته و ثانیاً همکاری بین الملل را میتوان تسریع و تسهیل کرد. رابرت کوهن در این راستا همکاری را عبارت از تطبیق متقابل و هماهنگی سیاست کشورها با یکدیگر میداند که منافع مشترکی را برایشان در برداشته و اینکه همکاری نیاز به یک نوع هماهنگی دارد.
نکته ۲۱ نهادهای بین المللی با تهیه اطلاعات برای دولتها و کاهش هزینه مبادله و نظارت بر رفتار آنها موفق میشوند بر وضعیت آنارشی فایق آیند. به اعتقاد نئولیبرال ها نهادهای بین المللی پیامدهای آنارشی را تعدیل کرده و زمینه های همکاری دولتها را فراهم میسازند. آنها باعث می شوند که هزینه های عدم همکاری افزایش یافته و دولتها بر مبنای هزینه – فایده عمل کنند.
کر مثال ۴۹ نهادگرایان نئولیبرال بر چه نوع سودی در سطح بین المللی تأکید دارند؟
۲) سود مطلق
پاسخ: گزینه «۲» نهادگرایان نئولیبرال با تأکید بر سود مطلق میزان دستیابی دولتهای دیگر را به سود در عرصه بین المللی در نظر نمی گیرند. بلکه صرفاً بر سود خود تأکید دارند.
تست های طبقه بندی شده فصل چهارم
که کدام رویکرد نظم در سیاست جهانی را لزوما نشئت گرفته از سیستم موازنه قدرت نمی داند؟
۲ نظام های تبعی در نظام بین المللی جهانی شده دارای کدام ویژگی میباشد؟
مقابله با همگرایی نظام
– نظم نوین جهانی بدون توجه به ساختار قدرت خود ساختاری شبیه نظام های سیاسی ………. دارد.
(۳) کنفدرال
را در چهارچوب نظریه همگرایی موضوع بحث قدرتهای شمرده شده» و «قدرت های باقی مانده» مربوط به کدام رویکرد است؟ (۱) قدر الیه
کار شد تعاریف جدیدی که از مفاهیم و مصادیق روابط بین الملل ارائه میشود. چنانچه در شرایط وابستگی متقابل به صورت ………. در سطوح کلان
مطرح گردند. اجزا را به تبعیت از الگوهای رفتاری نوین وا می دارد.
) هنجارهای (نرم ها) عام )
کار و با عنایت به تحولات ناشی از جهانی شدن حاکمیت ملت دولتها به نفع ………. و علیه ………. گرایش پیدا کرده است.
(۲) دولت ها – ملت ها
که از جمله مهم ترین تحولات کیفی نظم نوین جهانی افزایش تقدم و اهمیت.
فرد بر نهاد سیاسی
چهار تفاوت عمده میان نئورئالیسم و نئولیبرالیسم را به تفکیک توضیح داده و نمایندگان فکری هر یک از آنها را نام ببرید؟
۹ یکی از تقسیمات چهارگانه ای را که کارل دویچ در مورد نظامها به عمل می آورد. عبارت است از نظام
خود افزاینده
۱۰ کارکردگراها و طرفداران وابستگی متقابل معتقدند که
گسترش همکاری ها در زمینه های مختلف به یک حوزه خاص جغرافیایی محدود نمی شود. که ۱۱ کارل دویچ از دو نوع جامعه امنیتی بین المللی با نام های زیر نام می برد
جامعه امنیتی ادغام شده و کثرت گرار
که ۱۲ پدر نوکارکردگرایی در نظریه همگرایی کیست؟
ارتست های
کار ۱۳ نقش شرکت های چند ملیتی بر ملت – دولت ها با کدام گزینه زیر سازگار است؟
وابستگی متقابل کشورهای شمال
۱۲ وابستگی متقابل بین مؤلفه های مختلف بین المللی به کدام یک از روندهای زیر یاری رسانده است؟
(۱) کاهش نقش زور در مبادلات بین الملل
(۳) کاهش نقش زور در حل معادلات بین الملل
۱۵- اصولاً یک در رفتار سیاسی وجود دارد که باعث حساس کردن سیاست نسبت به تحلیل تئوریک میشود. در عین حال این ……
در سیاست وجود دارد که مانع از هر گونه درک تئوریک میشود.
(۲) عامل ارزشی و عامل نورمانیو
که ۱۶ نظریه کار کردگرایی به علت نادیده گرفتن موارد زیر نسبت به همگرایی و همکاریهای گسترده بین المللی مورد انتقاد قرار گرفته است؟
که ۱۶ نظریه کار کردگرایی به علت نادیده گرفتن موارد زیر نسبت به همگرایی و همکاریهای گسترده بین المللی مورد انتقاد قرار گرفته است؟
سطوح گوناگون تحلیل
ه ۱۷ در رهیافت معتقدان به جامعه جهانی بازیگران عمده در عرصه روابط بین الملل به صورت تلقی میشوند که در ورای مرزهای ملی دارای پیوندهایی با یکدیگر هستند.
که ۱۸ در مطالعه رویکردهای رئالیسم و لیبرالیسم به پاره ای از سوء تفاهمات در مورد آنها برخورد میکنیم برای مثال گاه گفته می شود که
که ۱۸ در مطالعه رویکردهای رئالیسم و لیبرالیسم به پاره ای از سوء تفاهمات در مورد آنها برخورد میکنیم برای مثال گاه گفته می شود که مرتالیست ها غیر اخلاقی اند و در سیاست بین الملل از اصول انسانی پیروی نمیکنند. با توجه به نکات مزبور ۶ نمونه از این گونه سوء تفاهمات را در مورد رئالیسم و نیز لیبرالیسم به تفکیک ۳ نمونه برای هر کدام ذکر نمایید.
۱۹ قاعده بازی در روابط بین الملل از حاصل جمع جبری به حاصل جمع جبری ……. تغییر پیدا کرده است.
صفر – مضاعف )
۲۰ نظم موجود در نظم نوین جهانی کدام است؟
فردگرای تمرکز گریز
۲۱ قدرت در عرصه بین الملل به طور عمده از
سخت افزاری – نرمافزاری
۲۲ رابطه رژیم های موضوعی در روابط بین المللی نشان از چه چیز دارد؟ کثرت گرایی –
که ۲۳ به نظر کارکردگرایان همگرایی کشورها عمدتاً ماهیتی
۲۲ اولین فیلسوفی که اصطلاح انترناسیونالیسم را به کار برد چه کسی بود؟
جرمی بنتهام.
که ۲۵ کارویژه ملت – دولت در نظم نوین جهانی به ترتیب در داخل … و در خارج …….. است.
) پرورشی – تعاملی
که ۲۶ از دیدگاه لیبرالها نظم در سیاست جهانی از کدام عوامل سرچشمه می گیرد؟
هماهنگی میان لایه های متعددی از ترتیبات حاکم
دو دسته از سازمانهای بین المللی هستند که به مقتضای اهداف جهان شمول سیاسی ایجاد شده اند. (سراسری ۱۶) ابین حکومتی – غیر حکومتی
که ۲۸ در ارتباط با علل بروز جنگ در تصویر دوم لیبرالیسم بر کدام عوامل تأکید می شود؟
) ماهیت غیردموکراتیک سیاست خارجی
ک ۲۹ از نظر لیبرالیسم، منافع ملی دولت ها……..
مجموعه ای یکپارچه نیست
۲۰ از نظر تو کار کردگرایان.
همگرایی اقتصادی لزوماً به اتحاد سیاسی منتهی نخواهد شد
۲۱ موضوع صلح دموکراتیک در ارتباط با …… مطرح می شود.
۲۲ بر خلاف مفهوم وابستگی متقابل عبارت وابستگی متقابل پیچیده به صورت یک کمی تلقی می شود. ۳۳ رویکرد نوکارکردگرایی در روابط بین الملل به میزان قابل توجهی مرهون کارهای … است.
های
که ۲۲ یکی از شیوه های مطالعه جامعه مدنی بین المللی دیدگاه محققانی مانند «پترسون» است که طی آن بر حرکت به سوی نوعی …… تأکید می کند.
وابستگی متقابل جهانی

ک ۳۵ کدام رویکرد به منطق «تسری اعتقاد دارد؟
که ۲۶ بر اساس وابستگی متقابل پیچیده

نمی توان دولتها را لزوماً به صورت واحدهای منسجم تصور کرد.
ک ۲۷ کدام نظریه پردازان همگرایی را عبارت از فرایندی میدانند که بر اساس آن نخبگان سیاسی به تدریج تعریفهای جدیدی از مسائل منطقه ای
نه ملی) ارائه می دهند؟
انو کار کرد گرایان
که ۳۸- از نظر رابرت کوهن سازگاری ارادی سیاستهای دو یا چند کشور برای تأمین منافع مشترک چه نام دارد؟
را بر حسب توانایی جذب و اقناع کشورهای دیگر تعریف میکند.
قدرت نرم
که ۴۰ تفکرات مربوط به ایجاد نظم طبیعی در جامعه محور اصلی ……… به شمار می رود.
۲۱ رویکرد «تو کارگردگرایی در چهارچوب نظریه همگرایی در روابط بین الملل عمدتا مرکون کارهای …….. است. ۲۲ در چهارچوب بحث وابستگی متقابل به این موضوع برخورد می کنیم که اصولاً . تنها عامل تعیین کننده سیاست خارجی نیست.
۲۳ تولیبرالیسم به طور عمده به موارد زیر توجه دارد
قاصد، نیات و برداشت ها
در ۲۲ بررسی تعامل داده های سیاست خارجی دولتها و رهبران آنها عمدتاً در چهارچوب مدل ……… صورت می گیرد.
استراتژیک
۲۵ روابط بین دو بازیگر بین المللی که حداقل یکی از آنها غیر دولتی باشد را چه می نامند؟
) فراملی
ر ۲۶- نظریه صلح دموکراتیک در روابط بین الملل از اندیشه کدام فیلسوف نشئت گرفته است؟
کانت
۴۷ کدام رویکرد امنیت دولت را از امنیت جامعه تفکیک میکند؟
۴۸ مهم ترین نظریه پرداز نوکارکردگرا در روابط بین الملل کدام است؟
(۱) ارنست هاس ۵۰ ایجاد سنتزی از ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم جزء ویژگیهای کدام یک از استراتژی ها جهت گیریهای سیاست خارجی است؟ اش کدام یک از موارد زیر با دیدگاههای کارکردگرایان در چهارچوب نظریه همگرایی تطابق دارد؟
واحدهای جداگانه سیاسی قادر به تأمین خواستهای انسانی در چهارچوب بسته خود نیستند.
۵۲ جنگ جهانی اول تفکرات لیبرال را متوجه این موضوع کرد که صلح
ا یک وضعیت طبیعی نیستند.
ک ۵۳ کدام یک از موارد زیر با رویکرد لیبرالیسم تطابق دارد؟
منافع ملی، حاصل رفتارهایی است که سازمانها در فرایند تصمیم گیری های داخلی اعمال می کنند.
۵۲ مباحثات عمده نهادگرایان لیبرال در اوایل دوران پس از جنگ دوم جهانی مربوط به
ناتوانی دولت ها در کنار آمدن با مسئله نوسازی
د۵ توماس شلینگ مطالعات خود را در چهارچوب کدام مورد زیر انجام داده است؟
سیاست های استراتژیک (راهبردی)
۵۶ کدام یک از موارد زیر با دیدگاه تو کار کردگرایان تطابق دارد؟
لزوماً همگرایی اقتصادی به اتحاد سیاسی منتهی نخواهد شد.
۵۷ از نظر کارل دویچ کدام شرط برای شکل گیری جامعه امنیتی لکتر گرا ضروری است؟
پاسخگویی متقابل کشورها بدون توسل به زور
۵۸ توکار کرد گرایانی چون ارنست های بر این باورند که
بسیار دشوار است که مسائل فنی را از مسائل سیاسی تفکیک نمود.
۵۹ انتقادات وارده به تو واقع گرایی در دهه ۱۹۷۰ در زمینه . توسط های کوهن و مورس مطرح شد.
ساختار نظام بین الملل
ک ۶۰ کدام رویکرد نظری تکثر گراست؟
تو کار کردگرایی
که از شناسایی رژیم های بین المللی حاکی از آن است که ……….
سیاست کلان حالت آشوب رفع ندارد.
ک ۶۲ نهادگرایی تولیبرال کدام یک از مفروضات رئالیسم را اساساً در تقریرات نظری خود رد می کند؟
(۴) سازمانهای بین المللی فاقد توانمندی لازم برای توسعه همکاری میان دولت ها هستند.
۶۳ دیوید میترانی بر این باور بود که میان فدرالیسم که اسیر قانونمندیها و ملاحظات سهیم شدن در قدرت است و ………. که به تمهیداتی برای ازهای مشترک می اندیشد. تعارضاتی وجود دارد.
۶۴ کتاب پایان ایدئولوژی سال (۱۹۶۶) نوشته چه کسی است؟
) دانیل بل
که ۲۵ کدام رویکرد، کشورها را بازیگران یکپارچه و عاقل نمی داند؟
وی کیندل برگ برگر شرایط یا موقعیتی که یک کشور بر اکثر یا غالب تصمیمات و رفتار کشور دیگر تاثیر میگذارد بدون آنکه کشور دوم قادر به
وی کیندل برگ برگر شرایط یا موقعیتی که یک کشور بر اکثر یا غالب تصمیمات و رفتار کشور دیگر تاثیر میگذارد بدون آنکه کشور دوم قادر به تاثیر گذاری متقابل باشد را ……… می نامد.
سلحه
۶۷ نئواید تالیسم توآرمان گرایی بر کدام یک از موارد زیر تأکید می کند؟
اصلاحات کلان دموکراتیک نهادی و نیز دموکراتیزه شدن در سطوح خرد

۶۹ در دهه ۱۹۸۰ کثرت گرایی به ……… تغییر شکل داد.
ک ۷۰ نهادگرایی لیبرال و نیز ایده آلیسم آرمان گرایی نسبت به ……….. سیاسی تر بوده است.
انهای گیایی نئولیبرال
۷۱ ویژگی نیمه مستقل و مجزای عناصر متشکل در کل نظام کنفدرال، عملاً در عرصه سیاست بین الملل و در چهارچوب همگرایی میان دولت ها خود یک . تلقی می شود.
عامل بازدارنده
۷۲ کدام یک از موارد زیر در چهارچوب نظریه همگرایی صحیح است؟
(۳) از نظر کارکردگرایان واحدهای جداگانه سیاسی قادر به تأمین خواستها و نیازهای انسانی در چهارچوب بسته خود نیستند.

ک ۷۳ مباحثات عمده نهادگرایان لیبرال در اوایل دوران پس از جنگ دوم مربوط به ناتوانی دولتها در کنار آمدن با مسئله .
ک ۷۳ مباحثات عمده نهادگرایان لیبرال در اوایل دوران پس از جنگ دوم مربوط به ناتوانی دولتها در کنار آمدن با مسئله .
) مدرنیزاسیون

۷۵ کدام محور معرف نظریه های لیبرال نیست؟
که ۷۶ بر اساس دیدگاه کانتوری و اشپیگل متغیرهای سطح انسجام ساختار روابط ساختار قدرت و سطح ارتباطات در زمره متغیرهای ……… در
مطالعات منطقه ای مفهوم سازی می نمایند.

ک ۷۸ از نظر کارل دویچ جامعه امنیتی ………. مستلزم واگذاری حاکمیت و استقلال ملی است.
ک ۷۸ از نظر کارل دویچ جامعه امنیتی ………. مستلزم واگذاری حاکمیت و استقلال ملی است.
۷۹ کثرت گرایان دهه ۱۹۷۰ به صورت ……… ظاهر شدند. نهادگرایان نئولیبرال
ر کدام مورد با دیدگاه های تولیبرال ها همخوانی دارد؟
۱ کدام یک از موارد زیر صحیح است؟
نور تالیسم در به حداکثر رسانیدن سطح کلی منفعت برای تمام طرفها عنایت دارد ولی نئولیبرالیسم ضمن توجه به فایده های نسبی، به این امر
ک ۸۲ تو کار کردگرایی را می باید در چهارچوب مورد بررسی قرار دارد.
کثرت گرایی
۸۳ اینک اتحادیه اروپا تنها شکل استانداردی از …… در نظام کنونی به شمار نمی رود.
که ۱۴ کدام یک از موارد زیر جزء موضوعات محوری نوکارکردگرایی در چهارچوب همگرایی به شمار می رود؟
نمی توان ماهیت فعالیتهای سیاسی را بر پایه اجماع تعریف کرد.
که ۸۵ بر اساس نظریه وابستگی متقابل پیچیده ..
دولت ها را نمیتوان لزوماً به صورت واحدهای منجم و همواره به عنوان بازیگران حاکم تصور کرد.

۸۶ که در زمینه جوامع سیاسی و بین المللی کار کرده است سعی نموده تا مفهوم قدرت را از جایگاه محوری آن در نظریه روابط بین الملل خارج کند.
۸۷ از نظر ……. نظام وستفالیایی بسیار نارسا و ناکافی است. ۸۶ که در زمینه جوامع سیاسی و بین المللی کار کرده است سعی نموده تا مفهوم قدرت را از جایگاه محوری آن در نظریه روابط بین الملل
هلد

۸۸ در بازی معمای زندانی ………
هیچ یک از بازیگران به یکدیگر اعتماد نمی کنند.
۸ در سیاست بین الملل نظام موازنه قدرت به صورت …….. مورد نظر قرار می گیرد.
یک راه میانی بین نظم و هرج و مرج بین المللی

۹۰ ضمن توجه به تأثیر نفوذ خارجی بر شکل گیری الگوهای رفتاری کشورها در صحنه نظام بین الملل ……… کنترل گروه های پیوند را به عنوان
کارل دویچ
بهترین روش کنترل نفوذ خارجی می داند.
بهترین روش کنترل نفوذ خارجی می داند.
۹۱- نظریه .
۹۲ در نظریه همگرایی همپارچه گرایی منطقه ای … بر وجود یک نوع قانون اساسی جهت پیشبرد همگرایی میان دولت ها تأکید میشود.
۹۲ در نظریه همگرایی همپارچه گرایی منطقه ای … بر وجود یک نوع قانون اساسی جهت پیشبرد همگرایی میان دولت ها تأکید میشود.
(۲) فدرالیستی
که ۱۳ از منظر رهیافت شناختی در نظریه رژیم ها مهم ترین پیش شرط شکل گیری رژیم بین المللی چیست؟
اجماع ارزشی کشورها
م-
۹۴ اصطلاح «تسری» (spill over) در که کدام نظریه را روابط بین الملل مطرح شد؟
که ۹۵ در کدام نظریه امکان وجود ساختارهای متعدد به طور همزمان در نظام بین الملل وجود دارد؟
که ۹۵ در کدام نظریه امکان وجود ساختارهای متعدد به طور همزمان در نظام بین الملل وجود دارد؟
ه ۹۶ کدام گزینه در مورد نوع بازیگران و ماهیت آنها از منظر واقع گرایی و نوکارکردگرایی به ترتیب صادق است؟ ه ۹۶ کدام گزینه در مورد نوع بازیگران و ماهیت آنها از منظر واقع گرایی و نوکارکردگرایی به ترتیب صادق است؟
ه ۹۶ کدام گزینه در مورد نوع بازیگران و ماهیت آنها از منظر واقع گرایی و نوکارکردگرایی به ترتیب صادق است؟ دولتی و یکپارچه – غیر دولتی و متکثر

بر نقش قوام بخش و تکوین دهنده نهادهای بین المللی تأکید می کند.
۹۸ کدام نظریه منافع ملی را تقسیم پذیر می داند؟

رویکردم لیبرالیسم، عمدتا بر کدام مورد تاکید می شود؟ و کالیبر
۱۰۰- ویژگی های نظام چند قطبی را می توان در کدام مورد جستجو کرد؟
مخالفت با هر بازیگر و با اتحادی که تهدیدی برای وضعیت هژمونیک به شمار رود.
آزمون فصل چهارم
ا کدام یک از گزینه های زیر بر اصول اساسی مایکل دویل در مورد اینکه دموکراسی ها به روابط صلح آمیز مبادرت می ورزند، اشاره ای نمی کند؟
(۱) شکل گیری دموکراسیها بر اساس فرهنگ سیاسی داخلی
(۴) وجود تولیدات صنعتی بالا و نیل به فروش آن در بخشهای دیگر دنیا
۲- نظریه نظام جهانی والرشتاین بیشتر در قالب کدام رویکرد قرار می گیرد؟
(۳) وابستگی متقابل پیچیده
ر کدام یک از گزینه های زیر جزء اصول اساسی وابستگی متقابل به شمار نمی روند؟
(۲) اعتقاد به سلسله مراتب موضوعی
(۴) اعتقاد به نقش مستقلانه بازیگران غیر دولتی
همگرایی از طریق زور و اجبار منجر به می شود.
(۳) شکل گیری امپریالیسم
(۲) انتقال تدریجی اقتدار به نهادهای فراملی
ه مهم ترین نظریه پرداز نظریات ارتباطی چه کسی است؟
کارل دویچ
ترین نظریه پرداز نهادگرایی نئولیبرال چه کسی است؟
ابرت کوهن
– نظریه رژیم ها از چه زمانی به عنوان یک نظریه جدید در روابط بین الملل ظاهر شد؟
(۲) اواسط دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰
(۴) اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰
که هاپکینز و پوچالا چه نوع تعریفی از رژیم ها ارائه می دهند؟
کارکردی
از نظر گراستر رژیم هایی که در وضعیت هژمونیک شکل میگیرند جزء کدام یک از گزینه های زیر هستند؟
(۱) تحمیلی
۱۰- رژیمهای خلع سلاح جزء چه نوع رژیم هایی هستند؟
ا مذاکره ای
۱۱ کدام یک از گزینه های زیر جزء عوامل به وجود آورنده رژیم های امنیتی نیستند؟
ا جنگ
که ۱۲ در نظریه ثبات هژمونیک قدرت هژمون مبتنی ……..
(۱) قدرت ساختاری
ک ۱۳ در رویکرد بازیها همواره .
همکاری بر عدم همکاری ارجحیت دارد.
که ۱۴ کدام یک از رویکردهای مربوط به نظریه رژیم ها جزء رویکردهای جدید بوده و بر چگونگی تأثیر پذیری هنجارها تأکید دارد؟
معرفتی
که ۱۵ مهم ترین دلیلی که نهادگرایان را از تو واقع گرایان جدا می سازد. چیست؟
دستیابی به نتایج مختلف از آنارشیک بودن نظام
مدرسان شریف
فصل پنجم
جامعه بین الملل»
مفهوم سازی
مکتب انگلیسی (English school) به مجموعه آثار و نویسندگانی اشاره دارد که در برداشت از روابط بین الملل آن را فراتر از یک نظام بین الملل و جامعه ای مرکب از دولت ها میدانند و قاتل به اهمیت اهداف قواعد نهادها ارزشها و هنجارهای مشترک آن هستند. از دید مکتب انگلیسی، جدا کردن مسائل اخلاقی – هنجاری از روابط بین الملل امکان پذیر نیست چون سرشت روابط بین الملل چنین اجازه ای را نمی دهد.
ریشه مکتب انگلیسی به افکار هوگو و گروسیوس و حقوقدانان بین المللی بر می گردد که در پی راهی میانه در بین افکار ماکیاولیستی مبتنی بر دولت ملی و افکار کانتی پیرامون امپراطوری جهان گستر بودند. به عبارت دیگر، ریشه مکتب انگلیسی در سنت خردگرایی در روابط بین الملل است. مارتین وایت بر آن خردگرایی یا سنت گروسیوسی که راهی میانه در بین دو سنت نخست محسوب میشود. سنت گروسیوس در عین پذیرش ماهیت آنارشیک روابط بین الملل، مانند آرمان گرایان بر اجتماعی بودن روابط و وجود اهداف و هنجارهای مشترک و همکاری میان دولتها تأکید دارد و مانند واقع گرایان دگرگونی در روابط بین الملل را ممکن اما دشوار میداند؛ یعنی نه بدبینی واقع گرایان را دارد و نه خوش بینی آرمان گرایان را البته ناگفته نماند که برخی با عنوان مکتب انگلیسی، با توجه به تنوع در ملیت مؤسسان و پیروان آن موافق نبودند و آن را تحت عناوینی چون نظریه جامعه بین الملل مکتب مدرسه اقتصاد لندن و گاه واقع گرایی انگلیسی نیز می خوانند. مهم ترین نظریه پردازان این مکتب را میتوان مارتین وایت هربرت باترفیلد هدلی بول آدام واتسون و در میان متقدمین و شاگردان و پیروان آنها جان وینسنت و از میان متأخرین رابرت جکسون دیوید آرمسترانگ باری بوزان جیمز میال نیکلاس ویلر یان کلارک چک دانلی اندرو لینکلیتر و ….. را برشمرد.
نکته : از لحاظ تاریخی گروسیوس از مفهوم «جامعه بزرگ دولتها به عنوان پایه حقوق بین الملل نظم و همکاری بهره گرفت. همچنین برخی محققان سعی کرده اند از مفاهیم اجتماع یا جامعه بین الملل به جای واژه نظام دولت ها استفاده کنند. در حالی که اکثر صاحب نظران با این موضوع محتاطانه برخورد کرده و ترجیح داده اند از عبارت نظام بین المللی دولتها در تحلیلهای خویش بهره گیرند.
ک مثال از ریشه مکتب انگلیسی در چیست؟
(۲) سنت گروسیوسی
پاسخ: گزینه «۲» ریشه مکتب انگلیسی در سنت خردگرایی یا سنت گروسیوسی در روابط بین الملل راهی میانه در بین دو سنت واقع گرایی یا مبشت ماکیاولی و انقلابی گری یا سنت کانتی محسوب میشود؛ یعنی نه بدبینی واقع گرایان و نه خوش بینی آرمان گرایان
که مثال ۲: تقسیم بندی سه سنت نظری در روابط بین الملل یعنی سنت ماکیاولیستی سنت کانتی و سنت گروسیوسی مربوط به کدام اندیشمند است؟
(۲) رابرت جکسون
پاسخ: گزینه (۴) مارتین وایت بر آن بود که میتوان سه سنت نظری را در روابط بین الملل تشخیص داد که عبارت اند از: واقع گرایی یاست ماکیاولیستی، انقلابی گری یا سنتی کانتی و خردگرایی یا سنت گروسیوسی که راهی میانه در بین دو سنت قبلی محسوب میشود.
در خصوص چگونگی شکل گیری جامعه بین المال از سوی متقدمین فکری این رویکرد دیدگاه هایی ارائه شده است که بعضا همپوشانی دارند. وایت دو عامل را در رشد جامعه بین الملل مؤثر می دانست (الف) تجارت (ب) زبان و فرهنگ مشترک از نظر وایت در داخل جامعه بین المال نوعی یکپارچگی فرهنگی وجود دارد. هرچه این یکپارچگی بیشتر باشد تمایز درون و برون جامعه شدیدتر میشود. بوزان با استناد به نظر وایت مبنی بر اینکه برای شکل گیری جامعه بین الملل میزانی از وحدت فرهنگی در بین اعضایش لازم است. استدلال میکند که این رویکرد ناشی از تحلیل تاریخی است و با برداشت گمین شافتی از جامعه کامل می شود. هدلی بول وجود فرهنگ مشترک را برای شکل گیری جامعه بین الملل لازم نمی داند. وی در تعریفی مشترک با آدام وانسون جامعه بین الملل را گروهی از دولت ها با به طور کلی تر گروهی از اجتماعات سیاسی مستقل میداند که صرفاً نظامی تشکیل نمیدهند که رفتار هر یک عاملی ضروری در محاسبات رفتار دیگران باشد. بلکه با گفتگو و رضایت نهادها و قواعد مشترکی برای هدایت روابطشان ایجاد کرده اند و نفع مشترکشان را در حفظ این ترتیبات میدانند.
مثال : در خصوص شکل گیری جامعه بین الملل چه کسی معتقد به دو عامل در رشد جامعه بین الملل است؟
(۴) رابرت جکسون
پاسخ: گزینه (۲) وایت دو عامل را در رشد جامعه بین الملل مؤثر می دانست ۱ تجارت – زبان و فرهنگ مشترک از نظر وایت در درون جامعه بین الملل نوعی یکپارچگی فرهنگی وجود دارد. هرچه این یکپارچگی بیشتر باشد تمایز درون و برون جامعه شدیدتر است.
همچنین، بول استدلال می کند که اعضای یک جامعه قبل از هر چیز باید جهت تأمین سه هدف اساسی همکاری کنننده ۱ ایجاد محدودیت هایی بر خشونت – احترام به مالکیت – تضمین حفظ معاهدات همان گونه که از موارد مزبور استنباط میشود بول نظم را مهمترین عامل در شکل گیری جامعه بین الملل میداند. در نتیجه بوزان معتقد است از نظر بول یک خواسته مشترک برای نظم حداقل شرط لازم برای شروع تکامل جامعه بین الملل در راستای خطوط گزل شافت است. بدین ترتیب با بازخوانی نظریات وایت و بول از دو شیوه شکل گیری جامعه بین الملل یاد می کند
(الف) شیوه گمین شافتی (تمدنی) (ب) شیوه گزل شافتی (کارکردی)
وی معتقد است از نظر تاریخی مدل تمدنی جدی تر است در جهان پسا استعماری جامعه بین الملل جهانی میتواند صرفاً چند فرهنگی بوده و باید دارای عناصر قوی گزل شافتی باشد. در کنار وایت و بول سایر نظریه پردازان مکتب انگلیسی نیز در شکل گیری و تعریف جامعه بین الملل اظهار نظر کرده اند. یکی از مهم ترین این نظریه پردازان جکسون است که به طرق مختلف به آن پرداخته است. وی معتقد است که جامعه بین الملل همانند هر جامعه دیگری از اعضایی تشکیل شده اما این اعضا از یک مقوله بسیار خاص یعنی دولتهای حاکم هستند. جکسون با انتقاد از تمایز هدلی بول میان نظام و جامعه می گوید: جامعه بین الملل باید به عنوان پیوستاری از روابط اجتماعی نگریسته شود که در یک طرف آن ارتباط و تماس انسانی صرفاً آگاهانه و بسیار محدود متناوب قرار دارد و در سمت دیگر تبادل نظر و تعامل شدید و مداوم در چهارچوب نهادی دقیق قرار دارد.
در این قالب روابط بین الملل مانند جامعه دولت ها است که بازیگران اصلی آن دولتمردان هستند که از نحوه دولتمداری به خوبی آگاهاند. این بحث را می توان اینگونه بیان کرد که روابط بین الملل متشکل از سیاستهای مربوط به روابط خارجی و تصمیمات و فعالیت های دولتمردانی است که از جانب نظام سیاسی کشور خود عمل میکنند و این نظامها مستقل از یکدیگرند و قدرتی برتر از آنها یعنی دولتهای حاکم وجود ندارد سازمانهای بین المللی اعم از سازمانهای غیر دولتی شرکتهای چند ملیتی و غیره سازمانهای مهم بشری هستند که در روابط بین الملل شرکت دارند، اما آنها پایین تر از دولت های ملی قرار دارند. آنها نمی توانند . کاملاً مستقل از دولت ها عمل که کنند و به همین دلیل است که نظریه پردازان جامعه بین الملل دولت های ملی را پایه و اساس یاست بین الملل می دانند. در واقع دولت ها در مرکز دیدگاه جامعه بین الملل قرار دارند که به عنوان نهادهای بشری در نظر گرفته میشوند. در این قالب سیاست بین الملل به مفهوم شاخه خاصی از سیاست است که قدرت سلسله مراتبی در آن وجود ندارد؛ یعنی حکومت جهانی که مافوق دولت های حاکم باشد. وجود ندارد. به هر جهت همچنان منافع مشترک قوانین نهادها و سازمانهایی وجود دارند که از سوی دولتها پدید می آیند و به شکل گیری روابط دولت ها کمک می کنند. وضعیت جامعه بین الملل در عبارت «جامعه» هرج و مرجی هدلی بول خلاصه شده است که یک نظم اجتماعی جهانی بین دولتهای مستقل وجود دارد. همچنان که قبلاً گفتیم بول تمایز مهمی را بین نظام بین الملل و جامعه بین الملل قاتل است.
نکته ۲ در مقایسه این دو رویکرد میتوان گفت که نظام بین الملل یک نظام آشوب زده است که در آن دولتها منافع خویش را از طریق سیاست قدرت تعقیب می کنند. در حالی که در جامعه بین المللی در این مورد بحث میشود که چگونه میتوان تنوع فرهنگی و مذهبی روابط بین الملل را مورد بررسی قرار داد.
ک مثال : جامعه بین المللی رویکردی میان … و … است.
(۲) واقع گرایی کلاسیک و لیبرالیسم
(۳) واقع گرایی کلاسیک و سازه انگاری
پاسخ: گزینه «۲» رهیافت جامعه بین الملل، یک روش میانی در مطالعات کلاسیک روابط بین الملل محسوب می شود و جایی را بین واقع گرایی لاسیک و لیبرالیسم کلاسیک برای خود باز کرده است و از آن مکان رهیافت مجزا و متمایزی را در مورد روابط بین الملل بنیان می گذارد.
مصر جمعه بس
نظام دولت ها یک مفهوم واقع گرایانه است و جامعه دولتها مفهومی لیبرالیستی است. بیان این مطلب که افزایش روابط بین الملل یک جامعه را به وجود می آورد و کاهش روابط بین الملل فقط یک نظام را تشکیل میدهد. تنها نشان دهنده آن حدودی است که جهان سیاست، تمدن های متمایز بشری را با هنجارها و ارزشهای خود شکل میدهد. مجموعه دیگر تمایزات مفاهیم واقع گرایی خردگرایی انقلاب گرایی عبارت اند از مفهوم نخست، دولت ها را به عنوان نهادهای قدرت میبیند که به دنبال منافع خود هستند هستند این دیدگاه واقع گرایانه ماکیاولی است. مفهوم دوم دولت ها را به عنوان نهادهای قانونی می کنند. پس این مفهوم روابط بین الملل را فعالیتی میداند که قانون بر آن حاکم است و بر دیپلماتیک عمل مبنای حاکمیت شناسایی شده دو جانبه دولت ها قرار دارد؛ این دیدگاه خردگرایانه گروسیوس است. مفهوم سوم از اهمیت دولت ها می کاهد و تاکیدش بر انسان هاست انسانها یک اجتماع جهانی ازلی یا اجتماع بشری را تشکیل می دهند که بسیار مهم تر از جامعه دولت هاست این دیدگاه انقلابی کاشته است. تمامی این دیدگاه ها این حقیقت را بیان میدارند که روابط بین الملل اساساً فعالیت بشری است که مربوط به ارزشهای اصلی است. هدلی پول به دو ارزش توجه خاصی داشته است که از اهمیت بیشتری برخوردارند نظم بین الملل و عدالت بین الملل منظور بول از نظم بین الملل، الگو یا طرح فعالیت بین المللی است که اهداف اصلی جامعه دولت ها را تقویت می سازد. منظور او از عدالت بین الملل، قواعد اخلاقی هستند که حقوق و وظایفی را برای دولت ها و ملت ها وضع می کنند. مانند حق تعیین سرنوشت حق عدم مداخله و .
کر مثال ۵: مفهوم انقلابی گری از نظر هدلی بول بر چه چیزی تأکید دارد؟
(۴) گروه های غیر دولتی
پاسخ: گزینه «۲» هدلی بول سه مفهوم واقع گرایی خردگرایی و انقلابی گری را متمایز میکند. مفهوم انقلابی گری از اهمیت دولت ها می کاهد و تأکیدش بر انسانهاست. انسانها یک اجتماع ازلی را تشکیل میدهند که بسیار مهم تر از جامعه دولت هاست.
جان وینسنت نیز نسبت به دو ارزش بین المللی تأکید خاصی دارد که بسیار به نظم و عدالت نزدیک اند حاکمیت دولت و حقوق بشر از طرفی فرض بر این است که دولتها به استقلال یکدیگر احترام میگذارند که این ارزش حاکمیت دولت و عدم مداخله است و از طرف دیگر روابط بین الملل نه تنها شامل دولت هاست بلکه انسان ها را هم در بر می گیرد. این انسانها جدای از هر کشوری که شهروند آن هستند دارای حقوق بشرند. در ادامه به مفاهیم بنیادی این سنت می پردازیم
نظم به نظر می رسد نظم محوری ترین بحث مکتب انگلیسی و سنت جامعه بین الملل باشد. نظم بین الملل دغدغه محوری مکتب انگلیسی است. بنیان این دغدغه این فرض است که نظم پیش شرط بنیادی وجود اجتماع است. بول سه نوع نظم را در جهان سیاست بر می شمرد نخستین نوع آن نظم در زندگی اجتماعی است که عنصر اساسی روابط بشری بدون در نظر گرفتن شکلی است که به خود میگیرد. نوع دوم نظم بین الملل است که نظم بین دولت ها در یک نظام یا جامعه دولتها است و آخرین آنها نظم جهانی است که نظم بین انسانها به عنوان یک کل محسوب می شود. هدلی بول در ادامه به بررسی راهکارهای حفظ نظم میپردازد. وی معتقد است حفظ نظم در سیاست جهانی در وهله نخست به حقایق اتفاقی خاص بستگی دارد که باعث نظم می شوند، حتی اگر دولتها صرفاً نظام بین الملل را تشکیل دهند و نه جامعه بین الملل را برای مثال ممکن است موازنه قدرت در نظام بین الملل کاملاً اتفاقی ظهور کند، بدون اینکه اعتقادی مبنی بر حفظ منافع مشترک یا تلاشی برای قانونی کردن یا نهادینه کردن آن وجود داشته باشد. به طور کلی از نظر هدلی بول، حفظ نظم در جامعه بین الملل به سه مفهوم منافع قواعد و نهادهای مشترک بستگی دارد.
ک مثال – کدام یک از گزینه های زیر جزء نظمهای مورد نظر هدلی بول نیست؟
(۲) نظم حقوقی
پاسخ: گزینه «۲» بول سه نوع نظم را در جهان سیاست برشمرد. نخستین نوع آن نظم در زندگی اجتماعی است نوع دوم نظم بین الملل است که نظم بین دولت ها در یک نظام یا جامعه دولتها است و آخرین آنها نظم جهانی است که نظم بین انسانها به عنوان یک کل محسوب میشود.
عدالت به گفته بول جامعه بین الملل نه تنها به نظم بلکه به عدالت نیز اهمیت میدهد. او تصورات متعددی از عدالت ارائه میدهد، اما توجه ویژه ای به تمایز بین عدالت مبادله ای و عدالت توزیعی در روابط بین الملل دارد عدالت مبادله ای در مورد رویه ها و همکاری دوجانبه است و شامل فرایند ادعا و ادعای متقابل بین دولت هاست. دولت ها مانند شرکتهای بازرگانی در بازار هستند. هر شرکتی تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا در رقابت اقتصادی موفق شود. این روند متضمن یک زمین بازی هم تر از است؛ تمامی شرکتها طبق قوانین بازار عمل میکنند و بنابراین تمامی دولتها طبق قوانین جامعه بین المثال عمل میکنند. عدالت بی طرفی در قوانین بازی است. قوانین بازی در قالب حقوق بین الملل و آداب دیپلماتیک بیان میشود. این شکل نهایی عدالت بین الملل یعنی عدالت مبادله ای است. عدالت توزیعی در مورد کالاهاست و مشتمل بر این موضوعات است که چگونه کالاها باید بین دولت ها توزیع شوند. عدالت
توزیعی بر این عقیده استوار است که با وضعیت فقر باید به گونه ای خاص برخورد کرد مانند کمک جهت پیشرفت این بدان معنی است که همه کشورها با قوانین مشابه عمل نمیکنند بلکه بعضی از آنها باید از امتیازات ویژه ای برخوردار شوند این شکل عدالت نسبت به عدالت مبادله ای در جایگاه دوم قرار می گیرد زیرا معمولاً دولتهای حاکم به عنوان مناسب ترین چهارچوب در نظر گرفته میشوند که در قالب آنها موضوعات هنجاری مربوط به عدالت توزیعی باید حل و فصل شود. به عبارت دیگر عدالت توزیعی معمولاً به عنوان یک موضوع سیاست داخلی در نظر گرفته میشود تا سیاست بین الملل به هر جهت در قرن بیستم موضوعات مربوط به عدالت توزیعی با کوچک تر شدن جهان به طور مضاعف در روابط بین الملل جای بیشتری می گیرد.
بول سه سطح عدالت را در جهان سیاست مشخص می سازد عدالت بین الملل یا بین دولتها که املا شامل دیدگاه دولت های حاکم و برابر است. عدالت فردی یا بشری که قبلا شامل عقایدی در مورد حقوق بشر است و از لحاظ تاریخی معمولاً در جهان سیاست از سطح بین دولتها برتری می یابد. در قرن بیستم دو سطح بعدی عدالت بسیار مهم شدهاند، اما هنوز از سطح بین دولت ها پیشی نگرفته اند که در این سطح اغلب به موضوعات مربوط به عدالت در جهان سیاست پرداخته می شود. ک مثال : کدام یک از انواع عدالت های مورد نظر بول در مورد رویه ها و همکاری دوجانبه میان دولت هاست؟
(۲) عدالت مبادله ای
پاسخ: گزینه «۲» بول توجه ویژهای به تمایز بین عدالت مبادله ای و عدالت توزیعی در روابط بین الملل دارد. عدالت مبادله ای در مورد رویه ها و همکاری دوجانبه است. عدالت توزیعی در مورد کالاهاست و بر این عقیده استوار است که با وضعیت فقر باید به گونه ای خاص برخورد کرد.
ک مثال : استانداردهای محیط زیست جزء شاخصهای کدام نوع از عدالت از نظر بول است؟
(۲) عدالت بین المللی
پاسخ: گزینه «۳» ۳) عدالت جهان وطنی یا جهانی که اساساً مشتمل است بر آنچه برای جـ جهان به عنوان یک کل درست و خوب است. به عنوان شاهد میتوان نمونه استانداردهای جهانی زیست محیطی را ارائه کرد.
تری ناردین معتقد است رویکرد سنتی عدالت در روابط بین الملل عدالت میان دولتها را مورد توجه قرار میدهد. این رویکرد بر این فرض استوار است. که نه تنها اخلاق در مورد اشخاص حقیقی اعمال میشود بلکه در مورد دولتها نیز اعمال میشود. بول در این مورد معتقد است که عدالت بین المللی قواعد اخلاقی است که به دولت ها و ملت ها بر می گردد. مثلاً همه دولتها بدون توجه به اندازه نژاد یا ایدئولوژی در حاکمیت یا خود مختاری ملی برابرند. رابرت جکسون در یک گونه شناسی جامع از مفهوم عدالت به این مسئله می پردازد که آیا اساساً عدالت وجود دارد؟ از نظر وی پاسخ ها بزی ها نسبت به این سؤال منفی است. در مقابل آنها وی معتقد است عدالت، قوام بخش و تنظیم کننده زندگی اجتماعی است و اصول و اعمال متعدد عدالت در روابط بین الملل عملی است. سپس در تبیین چیستی عدالت میگوید: عدالت پویاست نه ایستا گفتگویی است شامل بحثهای موافق یا مخالف این گفتگو میتواند در مکانهای بسیار متفاوت انجام شود، اما زمینه آن معمولاً دولت و جامعه دولت هاست. در امور سیاسی داخلی میتواند در دادگاه قوای مقننه کابینه شورا وزارت خارجه دپارتمانها و غیره عملی شود در امور بین الملل میتواند در وزارت های امور خارجه، سفارت خانه ها سازمانهای بین المللی کنفرانس ها و – عملی شود. عدالت بین المللی تقریباً با گفتگو و مذاکره بین طرفهای ذی نفع تعریف و اغلب از طریق دیپلماسی انجام میشود عدالت بین دولتها توسط نهادها اعمال و هدایت میشود که ما برچسب بین المللی بر آن می زنیم و اساساً شامل تماس، ارتباط و مذاکره میشود اما تحت شرایطی توسط نیروی نظامی و منابع اقتصادی و – محدود می شود.
نکته : به طور کلی در دوران پس از جنگ سرد رویکرد جامعه بین المللی به جای تأکید بر نظم به گسترش عدالت در سیاست جهانی گرایش یافته است. تحت این شرایط موضوعات مورد مطالعه از تنوع و وسعت بیشتری برخوردار شده اند.
انسان خردگرایان در پارادوکسی به سر می برند که تجربه ها را از ذات انسانی مستقیماً در مرکز نظریه شان درباره ذات انسانی قرار می دهند. در نتیجه آنها ذات انسانی را به عنوان کنش توصیف کرده و باید آن را با پارادوکس تعریف کنند. از منظر این سنت افراد انسانی در عرصه بین المللی جایگاه مهم تری دارند و همین در کنار تعاملات نظام مند دولت ها ایجاد کننده جامعه آنارشیک در سطح بین المللی است. وایت انسان را عضو نهایی جامعه بین المللی می داند. بول نیز تلویحاً این امر را می پذیرد رابرت جکسون در اظهار نظری افراطی که نظر وی را به رکن جامعه جهانی نزدیک می کند. معتقد است روابط بین الملل کاملاً حوزه روابط انسانی است. نه بیشتر و نه کمتر – جهان سیاست یک جهان طبیعی نیست بلکه جهانی است که مردم آن را ایجاد کرده و در آن سکونت گزیده اند. دولت ها همانند خانم ها سازه های انسانی هستند … جامعه دولت ها نیز ترکیبی انسانی است. هر چیزی در روابط بین الملل در هر جایی و هر زمانی متأثر و متشکل از عمل انسانی است. ک مثال : رویکرد خردگرایان نسبت به انسان مان چگونه است؟
(۴) هم شرور و هم عقلانی
پاسخ: گزینه ۳۰ دیدگاه خردگرایان به انسان رویکردی بینابینی است. آنها معتقدند که هر چند انسان به وضوح موجودی شرور است، اما میزانی از عقلانیت نیز در او وجود دارد وایت معتقد است خردگرایان نسبت به ذات انسانی نه بدبین هستند و نه خوش بین
سیاست بین الملل در این سنت دولتهایی که محدود به قواعد مشترکاند عرصه تعاملات اجتماعی هستند. بازیگر اصلی در این عرصه دولت است. اما افراد انسانی نیز فعال اند. گروسیوسی ها به سؤال اصلی نظریه روابط بین الملل ماهیت جامعه بین الملل چیست ؟ این گونه پاسخ می دهند که دولت ها هر چند به دنبال مافوق مشترک نیستند، اما جامعه تشکیل میدهنده جامعه ای که تخیلی نیست و الرانش در نهادهایی همچون دیپلماسی، حقوق بین الملل موازنه قدرت و کنسرت قدرتهای بزرگ قابل مشاهده است. دولت ها در برخوردهایشان با هم از محدودیت های اخلاقی و حقوقی فارغ نبودند. رهنمود گروسیوسی ها این بود که دولت ها با قواعد این جامعه بین الملل که خودشان به وجود آورده اند و در تداوم آن نقش داشته اند، محدود می شوند. ناگفته نماند که قبل از بول وایت به رویکرد گروسیوسی ها نسبت به سیاست بین المال پرداخته بود. از نظر وی انسانها در سنت گروسیوسی، به ترتیب با قانون طبیعت د و قانون اخلاق
نکته : باید اذعان داشت که هر چه سیاست بین الملل بیشتر به سوی تشکیل یک جامعه و کمتر به سمت ایجاد یک نظام پیش رود، خود حاکی از آن است که سیاست جهانی در جهت تشکیل یک تمدن انسانی متمایز با هنجارها و ارزشهای مربوط به خود حرکت می کند.
آنارشی بین المللی خردگرایان همانند واقع گرایان معتقد به آنارشی بین المللی هستند، اما بر خلاف واقع گرایان که تفسیر هایزی از آنارشی دارند و آن را به فقدان نظم تعریف می کنند. خردگرایان آنارشی را فقدان مافوق سیاسی میدانند. وایت معتقد است اگر آنارشی به عنوان فقدان حکومت مشترک فهمیده شود، پس در واقع این دقیقاً خاصیتی است که در آن سیاست بین الملل متفاوت از سیاست داخلی است. در کنار منازعه همکاری در امور بین المللی، نظام دیپلماتیک، حقوق بین الملل و نهادهای بین المللی وجود دارد که عملکرد سیاست قدرت را پیچیده میکند و حتی قواعدی برای تحدید جنگها به وجود میتوان انکار کرد که نظام دول وجود دارد و با پذیرش اینکه نظام دول وجود دارد نیمی از راه پذیرش جامعه به ندرت طی شده شده است. زیرا جامعه تعداد ادی از افراد است که در پی اهداف مشترک خاصی به نظامی از روابط می پیوندند.
کثرت گرایی و همبستگی گرایی هدلی بول پس از تمایز میان نظام و جامعه بین الملل میان دو رویکرد جامعه بین الملل نیز تمایز قائل شده و آن را نظرات کثرت گرا و گروسیوسی نامیده است. از نظر بول فرض اساسی گروسیوسی ها بر این است که دولت ها با احترام به اجرای قانون، همبستگی جامعه بین الملل را به وجود می آورند همبستگی جامعه بین الملل با این باور بیان شده که تمایزی آشکار میان جنگهای عادلانه و ناعادلانه وجود دارد و در نگاهی وسیع تر، حق مداخله انسان دوستانه از آن ناشی میشود. تک تک افراد انسانی در نوع خود موضوعات حقوق بین الملل و اعضای جامعه بین الملل هستند. در مقابل مفهوم کثرت گرای جامعه بین الملل نشان میدهد که دولتها همبستگی از این نوع از خود نشان نمیدهند بلکه فقط قابلیت توافق در مورد حداقل اهداف خاصی را دارند که کمتر از تحقق این قاعده است. بر طبق نگرش کثرت گرای مورد بحث اعضای جامعه بین الملل دولت ها هستند نه افراد.
مثال ۱۰: مطابق با نگاه کثرت گرا اعضای جامعه بین المللی چه گروهی هستند؟
۳) نهادهای بین المللی
پاسخ: گزینه «۱»
نهادهای بین المللی یکی از نکات مورد تأکید واقع گرایان که آنها را در مقابل آرمان گرایان لیبرالها و نهادگرایان قرار میدهد کم اهمیت دانستن نقش هنجارها و قواعد و به تبع آن نهادها در روابط بین الملل است. پیروان مکتب انگلیسی هم بر نقش نهادها هنجارها قواعد و در کل نهادها در نظام بین الملل تأکید دارند. نهاد در مفهومی کلی شامل تمامی قواعد هنجارها و عرفهایی است که به زندگی انسانی نظم میبخشند اما در مفهوم محدود خود بعضاً مترادف با سازمان تلقی میشوند. این دو تعریف متناظر با مفهوم نهادهای اولیه و ثانویه در مکتب انگلیسی است. نهادها ناشی از ارزشها و اهداف مشترک میان دولتها و در بی تنظیم قواعد و مقررات مرتبط با آنها هستند وایت معتقد است نهادهای جامعه بین الملل مطابق ماهیتشان تأسیس میشوند. باری بوزان با بازخوانی نظریات پیشگامان مکتب انگلیسی دو نوع نهاد را از هم متمایز میکند (الف) نهادهای اولیه که در طول تاریخ شکل گرفته اند و ساختارهایی هنجاری هستند. این نوع نهادها مورد توجه مکتب انگلیسی است. (ب) نهادهای ثانویه که تقریباً مترادف با سازمانهای بین حکومتی و چهارچوب های حقوقی هستند و اونف این نوع نهادها را نهادهای تکاملی و طراحی شده می نامد.
ک مثال ۱۱ نهادهای ثانویه بیشتر مورد توجه کدام نظریه قرار گرفته است؟
(۳) نهادگرایی نئولیبرال
پاسخ: گزینه «۳» نهادهای ثانویه که عمدتاً مورد توجه نظریه پردازان رژیم و نهادگرایان نئولیبرال است. به عنوان رژیم ها با سازمان های ابزاری و طراحی شده هستند و اغلب دولتها آگاهانه آنها را طراحی کرده اند دارای مکان و زمان مشخصی هستند.
هر یک از نظریه پرداران مکتب انگلیسی از نهادهای خاصی یاد میکنند که بعضاً با هم متفاوت هستند. مثلاً مارتین وایت از نهادهای عرصه های مذهبی و فستیوال ها، اصول دودمانی، تجارت، دیپلماسی اتحادها ضمانت ها جنگ بی طرفی داوری موازنه قدرت حقوق بین الملل و حاکمیت یاد می کنند هندلی بول پنج نهاد دیپلماسی جنگ موازنه قدرت حقوق بین الملل و دولت را مورد توجه قرار میدهد و رابرت جکسون نهادهای دیپلماسی جنگ حقوق بین الملل حاکمیت و استعمارگری را مهم میداند که به چند نوع از این نهادها می پردازیم
الف دولت حاکم این مفهوم متشکل از دو نهاد حاکمیت و دولت است؛ برخی حاکمیت و برخی دولت را اصل میدانند از نظر هدفی بول معیار رسمی دولت بودن به این معناست که باید حکومت سرزمین جمعیت و قابلیت ورود به روابط بین الملل با اجرای تعهدات بین الملل وجود داشته باشد پول در جای دیگر بیان میکند که دولتها نهادهای اصلی جامعه دول هستند. در مقابل برخی اهمیت را به حاکمیت میدهند؛ جیمز مایال معتقد است که امروزه به نظر می رسد حاکمیت یک مفهوم مهجور است. با این همه تأمین نظم رسمی جامعه بین الملل به طور عمده با تجمع دولت های حاکم تداوم می یابد. در کنار وی رابرت جکسون بر اهمیت حاکمیت تأکید میکند. وی بر این نظر است که حاکمیت یکی از قدیمی ترین نهادهای جهان ماست که به زندگی سیاسی شکل قوام بخشی داده و دوران مدرن را کاملاً تعریف کرده و آن را از دوره های پیشین جدا میکند. در نهایت جکسون با تأیید اهمیت بنیادین حاکمیت برای جامعه بین الملل آن را پیش شرط جامعه بین الملل معرفی میکند و معتقد است اگر دولتها دارای حاکمیت نبودند باید زندگی سیاسی بر یک مبنای هنجاری متفاوت همانند نظام خراج گزار امپراطوری یا تئوکراسی و – مشکی میشد. وی معتقد است حالت حاکم بودن یک حکومت را واجد شرایط مشارکت در جامعه دولتها میکند به عنوان مثال کانادا میتواند مشارک کت کند. اما کیک : کیک نمی تواند.
نکته ۵ رویکرد جامعه بین المللی با به رسمیت شناختن حاکمیت های جداگانه دولتها هنجارها، نهادها و منافع مشترک را شالوده باثبات روابط بین الملل تلقی می کند. بر اساس این تحلیل نهادهای جامعه بین الملل امکان همزیستی میان دولتهای مستقل را فراهم میکنند و قادر به میانجی گری میان گرایش های موازی خاص گرایی و نیز عام گرایی اند.
ک مثال ۱۲ در رهیافت جامعه بین الملل بازیگران اصلی چه کسانی هستند؟
ک مثال ۱۲ در رهیافت جامعه بین الملل بازیگران اصلی چه کسانی هستند؟
(۴) دولتها و سازمانهای بین المللی
پاسخ: گزینه «۱» در این رهیافت روابط بین الملل مانند جامعه دولت هاست که بازیگران اصلی آن دولتها هستند و سازمان های بین المللی، سازمان های غیر دولتی شرکت های چند ملیتی و غیره سازمانهای مهم بشری هستند که در روابط بین الملل شرکت دارند اما آنها پایین تر از دولتهای ملی قرار می گیرند. آنها نمی توانند کاملاً مستقل از دولت ها عمل کنند؛ به همین دلیل است که نظریه پردازان جامعه بین المللی دولتهای ملی را پایه و اساس سیاست بین الملل می دانند.
علاوه بر این جکسون به تمایز حاکمیت مثبت و حاکمیت منفی اقدام کرده و متناظر با آن از دولتها و شبه دولتها یاد میکند. برخی معتقدند همین حاکمیت دولت موجد ساختار اجتماعی روابط بین الملل است. بدین ترتیب ادعای حاکمیت دولت ها ایجاد کننده محیطی اجتماعی است که در آن دولت ها میتوانند به عنوان جامعه بین المللی با هم تعامل کنند. در حالی که به طور همزمان شناسایی متقابل ادعای حاکمیت یک عنصر مهم در برساختگی خود دولت هاست. جکسون نیز تلویحاً گزاره فوق را می پذیرد اما در ادامه اذعان میکند که دولت سازی در وهله اول فرایندی داخلی است که در طی دورهای طولانی اتفاق می افتد و صرفاً توسط ترکیبی از اراده ها تلاشها و مسئولیتهای حکومتها و جمعیتها می تواند به وقوع بپیوندد.
ب موازنه قدرت موازنه قدرت متناظر با نهاد قدرتهای بزرگ مورد نظر هدلی بول است و مقصودش از این نهاد مدیریت امور بین المللی توسط قدرت های بزرگ است. موازنه قدرت در جامعه ای متشکل از قدرتهای بزرگ مسلط جهانی کوچک دریایی و خشکی است وایت معتقد است ما میتوانیم سیاست بین الملل را با ایده موازنه قدرت تفسیر کنیم موازنه قدرت به ملاحظات استعداد نظامی ابتکار دیپلماتیک و قوت اقتصادی می انجامد. ایده موازنه به طور طبیعی در توجه به هر رابطه ای بین نهادها و گروه ها و نهادهای انسانی رقیب مطرح میشود. موازنه قدرت اصلی است که امکان دارد روش کار سیاست قدرت نامیده شود وایت دو جایگزین برای موازنه قدرت معرفی می کند: ۱- آنارشی جهان شمول -۲ دومینیون جهان شمول وی در بیان نگرش سنت جامعه بین الملل به موازنه قدرت می گوید گروسیوسی ها معمولاً موازنه قدرت را به عنوان قانون اجتماعی یا سیاسی مینگرند. آنها در سیاست بین الملل گرایش ذاتی به توزیع برابر قدرت می یابند و موازنه قدرت را به عنوان بیانی کلی از چگونگی موازنه دائما در حال تغییر گروه بندیهای قدرت میدانند هدلی بول در یک بررسی جامع از موازنه قدرت آن را حالتی میشد که هیچ یک از قدرت ها در وضعیت غالب نیست که بتواند برای سایر ایرین قانون گذاری کند. در پایان از سه کار کرد موازنه قدرت نام می برد (الف) موازنه قدرت عمومی از تغییر نظام بین المللی به امپراطوری جهانی جلوگیری میکند. (ب) موازنه قدرت محلی از استقلال دولت ها در یک منطقه خاص حمایت میکند (ج) هر دو موازنه قدرت محلی و عمومی شرایطی را به وجود آورده اند که نظم بین المللی مبتنی بر دیپلماسی جنگ حقوق بین الملل و مدیریت قدرتهای بزرگ – قادر به عمل بوده است.
ک مثال :۱۳ کدام یک از گزینه های زیر جزء انواع موازنه قدرت از نظر مدلی بول نیست؟
(۳) منطقه ای
پاسخ گزینه «۲» هدلی بول از هشت نوع موازنه قدرت یاد می کند: ۱- ساده – پیچیده – عمومی – خاص با محلی که ذهنی که عینی
اتفاقی – ساختگی
ب) دیپلماسی از عوامل شکل گیری یک جامعه بین الملل موفق نظام دیپلماتیک پویا است. از نظر وایت نظام دیپلماتیک در کنار سایر عوامل، سیاست قدرت را پیچیده می کند وی در ادامه آن را نهادی برای مذاکره میداند. وایت در تعریف از دیپلماسی و بازرگانی آن را تعاملات سازمان یافته و مداوم بین دولت های حاکم در فواصل صلح آمیز میداند. در ضمن نظریه دیپلماتیک گروسیوسی شرایط خاصی را برای مذاکره دیپلماتیک موفقیت آمیز بیان می کند. اول شرایط مادی با فیزیکی امکان عمل در شرایط برابر برای طرفین دوم شرایط اخلاقی امکان اعتماد متقابل طرفین
بول سه مفهوم عمده از دیپلماسی ارائه میدهد (۱) هدایت روابط میان دولتها و سایر موجودیت ها در سیاست بین الملل به وسیله دستور کارهای رسمی و صلح آمیز (۲) هدایت روابط دیپلماتهای حرفه ای (۳) هدایت روابط بین دولتها با یک رفتار دیپلماتیک هوشمندانه و تیزبینانه
جکسون در تعریف دیپلماسی این گونه مینوید دیپلماسی عمل سیاسی خاصی است در بین افراد منتخب که معمولاً کارگزار و نمایندگان دول مستقل دیپلماسی عملی است در ر ارتباط با حکومتهای خار رجی که از خودمان مستقل اند و احتمالاً متفاوت ! از خودمان نیز هستند شند، اما خط مشی دها و فعالیت هایشان باید به نفع و مورد توجه ما باشد تا بتوانیم تحت تأثیر آنها باشیم و آنها را حداقل به طور کامل کنترل نکنیم.
ت جنگ یکی از نقاط اشتراک دو سنت نظام بین الملل و جامعه بین الملل، جنگ است با این تفاوت که اولی جنگ را مقدم بر صلح می داند و دومی صلح را مقدم بر جنگ به همین خاطر سنت گروسیوسی به دنبال کنترل جنگ است وایت معتقد است دلایل جنگ کاملاً مهار شدنی و علت های آن کاملاً محتوم به نظر می رسد. با این همه او آن را نهادی برای تصمیم نهایی در مورد تخلفات میداند وایت بر این نظر است که نظریه خردگرا پیرامون جنگ دو اصل اسانی دارد. اول اینکه هدف جنگ صلح است نه برعکس صلح هنجار است و جنگ استثنا، جنگ به طور منطقی مقدم بر صلح است. اصل دوم نظریه خردگرا این است که جنگ شرط لازم است و تا حد ممکن باید کاسته شود. هدلی بول در توصیف جنگ میگوید جنگ عبارت است از خشونت سازمان یافته ای که توسط واحدهای سیاسی علیه یکدیگر اعمال میشود. خشونت جنگ نیست مگر اینکه به نام یک واحد سیاسی انجام شود همچنین خشونت انجام شده به نام یک واحد سیاسی جنگ نیست مگر علیه واحد سیاسی دیگر باشد رابرت جکسون نظر بول در مورد جنگ را رابطه هنجاری میداند.
ک مثال :۱۴ کدام یک از گزینه های زیر از انواع جنگ از نظر مارتین وایت نیست؟
(۱) آرمان گرایانه
پاسخ: گزینه «۲» وی در تقسیم بندی جنگ از ۹ نوع جنگ یاد میکند ۱ تهاجمی – پیشگیرانه – پرستیژی ۴- امنیتی ه آرمان گرایانه ی عادلانه ۷ جنگ معطوف به دستاورد – جنگ ناشی از ترس ۹ جنگ دکترینی
ک مثال ۱۵ از نظر وایت هنجار غالب در جامعه بین المللی است.
(۳) همکاری
پاسخ: گزینه «۱» وایت بر این نظر است که نظریه خردگرا پیرام رامون جنگ دو اصل اساسی دارد اول اینکه هدف جنگ صلح است نه دوم اینکه صلح هنجار است و جنگ استثنا جنگ به طور منطقی مقدم بر صلح است.
ت حقوق بین الملل حقوق بین الملل یعنی مجموعه ای از قواعد که دولتها و سایر کارگزاران را در سیاست جهانی و در روابط با یکدیگر به هم پیوند می دهد و این تلقی وجود دارد که حقوق بین الملل از منزلت قانون برخوردار است.
نهاد حقوق بین الملل مفهومی منحصر به فرد است که در سنت جامعه بین الملل مطرح میشود و یکی از مبانی بنیادی شکل گیری جامعه آنارشیک بین المللی است. از نظر وایت بنیادی ترین سند وجود جامعه بین الملل، وجود حقوق بین الملل است. هر جامعه ای حقوقی دارد که نظامی از قواعد است و حقوق و تکالیف اعضا را در بر می گیرد. در نتیجه کسانی که وجود جامعه بین الملل را انکار میکنند کار خود را با انکار حقوق بین الملل شروع میکنند. از سوی دیگر کسانی که جامعه بین الملل را کاملاً شبیه جامعه داخلی تصور میکنند حقوق بین الملل را حقوقی ابتدایی میبینند که کاملاً شبیه حقوق درون دولت است.
حقوق بین الملل، نوعی خاص از حقوق بوده و دارای ویژگیهای ذیل است.
۱ موضوع حقوق بین الملل دولت ها هستند به افراد – هدف حقوق بین الملل تعریف حقوق و وظایف دولت است که به نمایندگی از ملتش در برابر سایر دولت ها فعالیت میکند – حقوق بین الملل نظامی از حقوق مرسوم است. – قسمت اعظم حقوق بین الملل از معاهدات تشکیل می شود. همه حقوق بین الملل هیچ کارگزاری برای اجرایش ندارد مگر دولتها و فاقد قوه اجرایی است.
از نظر هدلی بول ممکن است حقوق بین الملل را دسته ای از قوانین بدانیم که دولتها و سایر کارگزاران سیاست جهانی را در روابطشان با یکدیگر محدود میکنند. وی قبل از آن توضیح میدهد که با شکل گیری دولتهای مدرن حقوق طبیعی جای خود را به حقوق بین الملل اثباتی داد که مبتنی بر ایده های نظریه پردازان حقوقی و سیاسی تاریخ دانان و دولتمردان بود.
منتقدان جامعه بین الملل
چندین انتقاد عمده نسبت به رهیافت روابط بین الملل جامعه بین الملل میتواند وارد شود نخست انتقادی واقع گرایانه وجود دارد که عامل هنجارهای بین المللی به عنوان مشخصه های سیاست و رفتار دولت بسیار ضعیف است یا وجود ندارد. دوم انتقادی لیبرالی وجود دارد که رهیافت جامعه بین الملل سیاست داخلی – مانند دموکراسی را کم اهمیت جلوه میدهد و نمی تواند تغییرات مستمر در سیاست بین الملل را در نظر بگیرد. سوم انتقادی است که دیدگاه اقتصاد سیاسی بین الملل مطرح میکند مبنی بر اینکه رهیافت جامعه بین الملل شرحی در مورد روابط اقتصادی بین المللی به دست نمیدهد. سرانجام انتقادی انجام گرایانه وجود دارد که از خود رهیافت جامعه بین الملل به وجود آمده است و آنها بر محدود بودن این رهیافت به عنوان یک نظریه مدرن و عدم توانایی آن برای درک جهان پست مدرن در حال ظهور تأکید دارند. انتقاد واقع گرایانه در مورد رهیافت جامعه بین الملل بر پایه شکی عمیق قرار دارد که اصلا یک جامعه بین المللی همان طور که هدلی بول آن را توصیف کرده است وجود داشته باشد؛ گروهی از دولت ها که یکدیگر را ملزم به یکسری از قوانین مشترک در روابطشان میدانند و نهادهای مشترک جهت همکاری با هم دارند واقع گرایان معتقدند که دولت ها تنها ملزم به منافع ملی خود هستند واقع گرایان می پرسند. شواهدی که دولتها ملزم به یکسری از قوانین اند، مانند اینکه آنها باید به استقلال یکدیگر احترام بگذارند باید پایبند به موافقت نامه هایی باشند که به آن می پیوندند و باید متأثر از یکسری محدودیتها در استفاده از زور علیه یکدیگر شوند کجاست؟ واقع گرایان باور ندارند که دولتها واقعاً این گونه رفتار کنند. دولت ها ممکن است به این قوانین احترام بگذارند اما تنها بدین خاطر است که منافعشان این گونه ایجاب میکند. اگر آنها این گونه تلقی کنند که این قوانین به نفع منافع ملی شان نیست. گمان نمی رود که به آنها احترام بگذارند از این رو واقع گرایان دولتها را تنها تا زمانی ملزم به اجرای یکسری از قوانین در روابطشان با یکدیگر می دانند که منافعشان در انجام آن است. وقتی که بین تعهدات بین المللی و منافع ملی تضادی وجود داشته باشد. این منافع ملی است که برنده است. زیرا دغدغه اصلی دولت ها همواره منفعتشان و نهایتاً امنیتشان است. این دغدغه ای است که سیاست خارجی را هدایت می کند.
یکی از انتقادات تلویحی لیبرالها علاقه مند نبودن نظریه پردازان جامعه بین المللی به نقش سیاست داخلی در روابط بین الملل است. نظریه پردازان جامعه بین الملل مانند واقع گرایان خط مرز مشخصی میان روابط بین المللی و سیاست داخلی دولتها ترسیم میکنند. آنها تمایلی جهت بررسی جنبه های داخلی سیاست خارجی ندارند. دومین انتقاد تلویحی لیبرال ها از این ادعا ناشی میشود که لیبرال دموکراسی بسیار صلح دوست تر از نظام های سیاسی غیردموکراتیک است. در اینجا لیبرالهای جمهوری خواه نه تنها از واقع گرایان انتقاد میکنند بلکه تلویحاً نظریه پردازان جامعه بین الملل را که تمایل به نادیده گرفتن این امر دارند مورد انتقاد قرار میدهند. سومین انتقاد تلویحی لیبرالها عدم توانایی رهیافت جامعه بین الملل در به حساب آوردن تغییرات مستمر است اما سیاست بین الملل جایگاه بازگشت و تکرار است و روابط بین الملل، نظریه بقا است.
انتقادات اصلی را که پژوهشگران اقتصاد سیاسی بین الملل میتوانند متوجه رهیافت جامعه بین الملل سازند نادیده گرفتن اقتصاد و جنبه طبقه اجتماعی در روابط بین الملل است. پژوهشگران جامعه بین الملل دفاع محدودی علیه این انتقاد دارند زیرا واقعیت این است که مارتین وایت و هدلی بول توجه شدید خود را به سیاست بین الملل معطوف میدارند و اقتصاد بین الملل را بسیار نادیده میگیرند. صحبتهای مکمل در مورد موضوعات اقتصادی در نوشته های آنها وجود دارد و میتوان از خواندن آنها این طور نتیجه گرفت که اقتصاد نقش اندکی در روابط بین الملل دارد انتقاد جامعه فراملی اسلا این است که تصور جامعه بین الملل در قالب جامعه دولتها ناقص است زیرا نمیتواند اهمیت فعالیتهای فراملی افراد بنگاههای بازرگانی ارتباطات گروه های ذی نفع و اجتماعی را به حساب آورد. دولتها فضای کلی را در اختیار و انحصار خود ندارند و از این رو روابط بین الملل تنها منحصر به روابط بین دولت ها نمی شود. بازیگران فراملی و فعالیتهای آنها بایستی نه دست کم گرفته شود و نه دست بالا آنها با دولت های حاکم و روابط بین آنها هم زیستی دارند. روابط بین الملل هم عمومی است و هم خصوصی یک جامعه مدنی بین المللی وجود دارد که از بازیگران فراملی متعددی تشکیل شده است اما عملکرد این جامعه وابسته به دولت ها است تا شرایطی را فراهم آورند که تحت آن جامعه مذکور بتواند رشد کند.
نظریه جامعه بین الملل در واقع یک ایدئولوژی است که تا حدودی تغییر شکل یافته و اساسا به منظور توجیه نظام دولت های حاکم به کار می رود. همچنین این نظریه نسبت به جامعه جهانی غافل است و توانایی لازم را ندارد تا از لحاظ مفهومی درک مناسبی را به دست دهد. جامعه جهانی از خلال روابط اجتماعی شکل می گیرد که شامل تولید جهانی کالا و تبادل آن است. این جامعه جهانی بر جامعه دولت ها برتری دارد که شامل برتریهای اخلاقی نیز می شود این امر در برگیرنده مسئولیت جهانی برای نیازهای بشری حقوق بشر و محیط زیست بدون در نظر گرفتن صلاحیت دولت ها و مرزهای بین المللی است. نظریه انتقادی ناعدالتی جهانی اظهار میدارد که منافع و دغدغه های دولت در جهان سیاست برتری دارد، اما سعی دارد تا انتقاد جهانی جهان وطنی را از اخلاقی بودن با بیشتر غیر اخلاقی بودن دولتهای حاکم به عمل آورد. بحث کن بوت این است که جامعه بین الملل که در قالب جامعه دولت ها درک می شود بشریت را در مسلخ دولت حاکم قربانی میکند. دولت گرایی تا آنجا که به رفاه بشر مربوط است بیشتر یک مشکل است تا یک راه حل جدا از تعیین حمایت از شهروندان در دولت های خاص که ابتدا از طریق ساز و کار احترام به حاکمیت دولتها و دفاع از منافع ملی صورت میگیرد جامعه بین الملل در واقع شباهت تلخی به هیاهوی جهانی پیدا میکند. به هر جهت این انتقاد هدف نظم و همزیستی بین المللی را که بدون آن بی تردید عدالت جسمانی وجود نخواهد داشت، نادیده گرفته با کم اهمیت جلوه میدهد. این انتقاد همچنین این واقعیت را نادیده میگیرد که مدلی بول یک نظریه پرداز انتقادی نبوده و هرگز سعی نمی کرده مدافع رفتار قدرتهای بزرگ باشد؛ به ویژه آمریکا و شوروی سابق که به گفته او چندان برای اجرای هنجاری جهانی مناسب نبودند.
نکته و با تمام انتقادات وارده به رویکرد جامعه بین المللی میتوان آن را یکی از رهیافتهای کلاسیک روابط بین الملل دانست که میان لیبرالیسم کلاسیک و رئالیسم کلاسیک قرار دارد. این رویکرد از اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. صاحب نظران بین اواسط دهه ۱۹۶۰ و اواخر دهه ۱۹۷۰ عمدتاً به تحلیل ماهیت جامعه بین المللی غربی بر اساس رویکردی تاریخی می پرداختند. از اواخر دهه ۱۹۷۰ تا اوایل دهه ۱۹۹۰ تأکید بر مطالعات مقایسه ای تاریخی در مورد بسط جامعه بین الملل بود.
ک مثال ۱۶ وارد ترین انتقاد به جامعه بین الملل از سوی چه نظریه ای مطرح می شود؟
(۴) اقتصاد سیاسی بین الملل
پاسخ: گزینه «۴» انتقادات اصلی را پژوهشگران اقتصاد سیاسی بین الملل میتوانند متوجه رهیافت جامعه بین الملل سازند. پژوهشگران جامعه بین الملل، دفاع محدودی را علیه این انتقاد دارند؛ زیرا واقعیت این است که مارتین وایت و هدلی بول توجه شدیدی به سیاست بین الملل معطوف می دارند.
تست های طبقه بندی شده فصل پنجم
۲ از دیدگاه هدلی بول به عنوان بنیان گذار نگرش جامعه بین المللی مهمترین ویژگی های جامعه بین الملل چیست؟

۲ اواسط دهه ۱۹۶۰ و اواخر دهه ۱۹۷۰ جامعه بین المللی بر اساس . مورد بررسی قرار می گرفت.
که رویکرد جامعه بین المللی میان کدام رویکردهای زد را دارد؟
ارزشهای اساسی که دولتها در جامعه بین المللی برآورده می سازند چیست؟
(۱) امنیت، آزادی، نظم و عدالت
عناصر عمده نظام بین الملل در مکتب انگلیسی جامعه بین الملل چیست؟
مهمترین منتقدان تئوریک مکتب انگلیسی یا جامعه بین المللی کدام اند؟

) اقتصاد سیاسی بین المللی، لیبرالیسم و واقع گرایی که ۹ ارزش هایی چون نظم عدالت و مسئولیت مورد تأکید کدام دیدگاه در روابط بین الملل است؟
(۱) ایده آلیستی
(۲) انتقادی
که ۹ ارزش هایی چون نظم عدالت و مسئولیت مورد تأکید کدام دیدگاه در روابط بین الملل است؟
(۳) گروسیوسی
(۴) جامعه بین الملل

۱ کدام یک از اندیشمندان مکتب جامعه بین الملل نظم را مهم ترین عامل شکل گیری جامعه بین المللی می داند؟
(۱) مارتین وایت
(۲) باری بوزان
(۳) هدلی بول
(۴) رابرت جکسون
ر ۲ در مکتب انگلیسی تأکید بر چه چیزی به جای نظام بین الملل است؟
(۱) جامعه بین الملل
(۲) روابط بین الملل
(۳) سیاست بین الملل
در مرکز دیدگاه جامعه بین الملل چه چیزی قرار دارد؟
(۱) قواعد بین الملل
(۲) سازمان های بین المللی
– تأکید سنت انقلابی گری یا سنت کانتی بر چه چیزی است؟
(۴) ساختار بین الملل
(۳) هنجار بین المللی
) دولت ها
(۱) دولت ها
(۲) دولت ها و انسانها
(۴) حقوق بین الملل
که از نظر کدام نظریه پرداز حفظ نظم در جامعه بین المللی به سه اصل منافع قواعد و نهادهای مشترک بستگی دارد؟
(۱) جان وینسنت
(۲) هدلی بول
(۳) رابرت جکسون
(۴) مارتین وایت
که از نظر کدام رویکرد انسان هر چند به وضوح موجودی سفاک و شرور است. عقلانی نیز هست؟
(۱) واقع گرایان
(۲) آرمان گرایان
(۳) خردگرایان
(۴) انقلابی گرایان
در کدام سنت انسانها به ترتیب با قانون طبیعت و قانون اخلاق در سیاست بین الملل محدود می شوند؟
(۱) کانتی
۲) گروسیوسی
در کدام سنت انسانها به ترتیب با قانون طبیعت و قانون اخلاق در سیاست بین الملل محدود می شوند؟ (۳) ماکیاولیستی
ه از نظر کدام سنت آنارشی فقدان مافوق سیاسی است؟
(۱) سنت واقع گرایی
(۲) سنت انقلابی گری
(۳) سنت کانتی
معرفی دو جایگزین برای موازنه قدرت (۱) آنارشی جهان شمول – دو مینیون جهان شمول مربوط به کیست؟
(۴) سنت خردگرایی
(۴) باری بوزان
(۱) مارتین وایت
(۲) جان وینسنت
(۳) رابرت جکسون
ک ۱۰ از نظر چه کسی بنیادی ترین سند وجود جامعه بین الملل، وجود حقوق بین الملل است؟
(۱) رابرت جکسون
(۲) هدلی بول
(۳) جان وینسنت
(۴) مارتین وایت

فصل ششم نظام جهانی
مفهوم سازی
یکی از چشم اندازهای نظری مورد توجه در روابط بین الملل، نظریه نظام جهانی است که بیش از هر کسی با نام امانوئل والرشتاین، جامعه شناس آمریکایی و نیز نظریه پردازانی چون آندره گوندر فرانک سمیر امین و جیوانی اریقی در پیوند است. اکثر این نظریه پردازان کار خود را با نظر انتقادی نسبت به نظریه های توسعه و نوسازی (Modernization) آغاز کردند. برخی چون فرانک (۱۹۹۷) از مهمترین منتقدان نوسازی و از نظریه پردازان مکتب وابستگی بوده اند و در مراحل بعدی به نوعی این نظریه را بسط دادند. والرشتاین پژوهشگری بود که بر مبنای نظریه نوسازی مطالعات تجربی خود را در آفریقا انجام می داد و به عنوان یک آفریقا شناس برجسته شناخته می شد، اما او بعداً به نقد آثار خود پرداخت زیرا متوجه شد که در مطالعاتش به نقش نظام جهانی توجه کافی نداشته است. نظریه نظام جهانی را میتوان گسترده ترین تلاش نظری متأثر از جامعه شناسی تاریخی در روابط بین الملل دانست و والرشتاین را نیز باید مهم ترین نظریه پرداز آن تلقی کرد.
نکته : نظریه نظام جهانی به جای تأکید بر دولت ملت به عنوان واحد تحلیل نظام جهانی را واحد اصلی تحلیل تلقی میکند. این مفهوم، نظام جهانی را مترادف با اقتصاد جهانی سرمایه داری میداند که به رغم فراگیری تعدادی ساختارهای مجزای دولتی در آن به چشم می خورد.
ک مثال : مهمترین نظریه پرداز نظام جهانی کیست؟
(۲) امانوئل والرشتاین)
پاسخ: گزینه «۲» نظریه نظام جهانی بیش از هر کسی با نام امانوئل والرشتاین جامعه شناس آمریکایی در پیوند است. نظریه نظام جهانی را می توان گسترده ترین تلاش نظری متأثر از جامعه شناسی تاریخی در روابط بین الملل دانست و والرشتاین را نیز باید مهمترین نظریه پرداز آن تلقی کرد.
یکی از حوزه های مطالعاتی ذی نفوذ در روابط بین الملل طی سه دهه اخیر، جامعه شناسی تاریخی بوده است. در واقع به درستی گفته می شود که جامعه شناسان تاریخی به بسیاری از مسائلی پاسخ میگویند که نظریه های روابط بین الملل در مورد آنها ساکت بوده یا به آنها توجه نداشته اند. جامعه شناسی تاریخی یک حوزه مطالعاتی بین رشته ای است که به نحوی میتوان آن را چالشی علیه تقسیم بندی مدرن میان رشته های مختلف مطالعات اجتماعی دانست. با وجود اینکه از قرن نوزدهم این برداشت مطرح بوده است که اساساً حوزه مطالعات اجتماعی با حوزه مطالعات تاریخی تفاوتی نداشته اما سنتا علوم اجتماعی و به طور خاص جامعه شناسی با تأکید بر پیگیری روشهای علمی و تلاش برای کشف روابط پایدار میان پدیده های اجتماعی و صورت بندی آنها در درون قوانین» عام و قابل تعمیم تعریف می شده اند. در مقابل تاریخ دانشی تلقی میشود که به دنبال توصیف و تشریح جزئیات پدیده های خاص و منحصر به فرد است و اساسا خود را در مقابله با علوم اجتماعی عام گرا به عنوان دانشی ایدئوگرافیک یا خاص گرا تعریف میکند بدین ترتیب میتوان گفت که توجه جامعه شناسی تاریخی معطوف به زمینه های تاریخی شکل گیری و تحول ساختارها نهادها و فرایندهای اجتماعی است. مطالعات تاریخی جامعه شناسان تاریخی همچون مایکل من چارلز تیلی و تدا اسکاچپول از این نظر بسیار اهمیت دارند. اما از میان جامعه شناسان تاریخی میتوان گفت که امانوئل والرشتاین و سایر نظریه پردازان نظام جهانی بیش از همه به نظریه پردازی مستقیم تر در حوزه روابط بین الملل نزدیک شده اند ریشه های فکری نظریه نظام جهانی و اندیشه های والرشتاین را معمولاً در مارکسیسم نظریه وابستگی و مکتب آنان فرانسه می دانند.
مثال ۲ کدام یک از رویکردهای زیر هم به مسئله شکل گیری نظام دولت و هم تغییر در نظام بین الملل توجه دارند؟
(۳) جامعه شناسی تاریخی
پاسخ: گزینه ۳۰ اگر به یاد بیاوریم که نظریه هایی چون واقع گرایی و تو واقع گرایی به این دلیل مورد انتقاد قرار گرفتند که از یک سو به تکوین و شکل گیری دولت و نظام دولتی به اندازه کافی توجه نداشته اند و از سوی دیگر به مسئله تغییر و دگرگونی در نظام بین المللی بی توجه بوده اند، می توانیم دریابیم که جامعه شناسی تاریخی تا چه حد میتواند نقاط خلا جریان اصلی را پر کند.
و الرشتاین در بسیاری از مباحث خود متأثر از مارکسیسم است. این امر در مورد سایر اندیشمندان این مکتب مانند سمیر امین و اندره گوندر فرانک نیز صادق است. برای والرشتاین نیز مانند مارکس واقعیت بنیادین تضاد اجتماعی میان گروه ها و طبقات اجتماعی است. اقتصاد و روابط اقتصادی در تحلیل امر اجتماعی بسیار مهم است. واحد مورد مطالعه او تمامیت اجتماعی است. صورت بندیهای اجتماعی و نظریه پردازی درباره آنها سرشت گذرا و موقت دارند. فرایند انباشت سرمایه بسیار اهمیت دارد. بر سرمایه داری به عنوان یک صورت بندی کاملاً متفاوت اجتماعی تأکید میشود و حرکت از دل تضاد صورت میگیرد و از سوی دیگر، مفهوم شبه پیرامون را نیز به طبقه بندی مفهومی نظریه وابستگی می افزاید به علاوه او راه گریزی از نظام سرمایه داری جهانی نمی بیند.
در نقطه عزیمت نظریه نظام جهانی ابتدا به مفهوم نظام جهانی می پردازد که به عنوان یک نظام اجتماعی تعریف میشود و مانند هر نظامی دارای مرز، ساختار، اعضاء قواعد مشروعیت و انسجام است. از نظر والرشتاین ویژگی تعریف کننده نظام اجتماعی یکی این است که زندگی در درون آن و توسعه آن تا حد زیادی درونی است. ویژگی دوم وجود یک تقسیم کار در داخل آن است؛ به گونه ای که بخشها یا حوزه های مختلف در داخل آن برای آنکه بتوانند نیازهای حوزه یا منطقه خود را با سهولت و مستمراً تأمین کنند باید در مبادله اقتصادی به دیگر حوزه ها وابسته باشند. نظام جهانی واحدی است که دارای تقسیم کار واحد، اما نظام هالی متعدد فرهنگی است. نظام جهانی میتواند واجد یک نظام سیاسی مشترک نیز باشد که در این صورت یک امپراطوری جهانی خواهد بود. در مقابل نظام جهانی که فاقد نظام سیاسی باشد به یک اقتصاد جهانی تغییر شکل میدهد. نظام جهانی یک نظام تاریخی است که منطقی واحد و مجموعه ای از قواعد بر آن حاکم است. که اشخاص و گروه ها در داخل آنها و از طریق آنها در تعقیب منافع خود و بر اساس ارزشهایشان با هم مبارزه می کنند.
نکته ۲ از نظر تاریخی تحول نظام جهانی مدرن از قرن شانزدهم به قرن بیست و یکم طی دو مرحله صورت گرفته است. تا قرن هجدهم نظام بر اساس تقویت دولتهای اروپایی مشخص شد. در قرن هجدهم صنعتی شدن سبب شد که کمتر روی تولیدات کشاورزی تکیه شود و در این روند دولتهای اروپایی به تلاش خود برای یافتن بازارهای جدید ادامه دادند.
پاسخ: گزینه «۳» والرشتاین در بسیاری از مباحث خود از مارکسیسم متاثر است. این در مورد سایر اندیشمندان این مکتب مانند سمیر امین و آندره
پاسخ: گزینه «۳» والرشتاین در بسیاری از مباحث خود از مارکسیسم متاثر است. این در مورد سایر اندیشمندان این مکتب مانند سمیر امین و آندره
ک مثال : مفهوم توسعه ناموزون سرمایه داری در نظریه نظام جهانی متأثر از کدام یک از نظریات زیر است؟
(۴) ثبات هژمونیک
پاسخ: گزینه «۳» والرشتاین مفهوم مرکز و پیرامون توسعه ناموزون سرمایه داری و رابطه مبادله نابرابر استثماری را از نظریه وابستگی می گیرد و در میان مرکز و پیرامون برای درک تحولات مرکز استفاده میکند.
اگر بخواهیم نظریه نظام جهانی والرشتاین را از مناظر مختلف مورد ارزیابی و نقد قرار دهیم باید بگوییم که نظریه نظام جهانی از نظر توجه به کلان ترین سطح ممکن تحلیلی یعنی نظام جهانی رهیافتی متفاوت را دنبال میکند که لاجرم نقاط ضعف و قوتی را به همراه دارد. با وجود اینکه به یک اعتبار، بحث درباره نظام بین دولتی کم و بیش در حاشیه بحث کلی نظام اقتصاد سرمایه داری مطرح شده است اما میتوان گفت که از میان همه نظریه های روابط بین الملل این نظریه در روایت والرشتاینی آن به شکلی مشخص توانسته تبیینی از نظام موجود بین الملل بر مبنای نقش کارکرد آن در اقتصاد جهانی ارائه کند و این مسئله وجه تمایز و برتری اصلی آن از نظر روابط بین الملل محسوب میشود. درست است که نظریه های ساختاری در روابط بین الملل مانند تو واقع گرایی مطرح اند. اما آنها به چرایی و چگونگی شکل گیری روابط بین الملل آن گونه که هست نمی پردازند بلکه توضیح میدهند که دولت ها در چنین نظامی تحت فشارهای ساختاری چه رفتاری خواهند داشت اما نظریه نظام جهانی میتواند به ما بگوید که چرا نظام دولتی چنان است میتوان گفت که نگاه تاریخی و الرشتاین نیز کم و بیش چگونگی شکل گیری این نظام را توضیح میدهد. در عین حال باید توجه داشت که تأکید بیش از حد بر اهمیت پویایی های اقتصادی می تواند ما را از توجه به پویایی های سیاسی نظام غافل سازد. همچنین گفته میشود که والرشتاین در بحث راجع به عملکرد نظام بین دولتی چندان از برداشت های واقع گرایانه فراتر نمی رود. او نیز گاه از موازنه قدرت سخن میگوید گاه بر قواعد نظام تأکید دارد و گاه از نقش هژمون در نظام سخن می گوید.
والرشتاین از ابعاد مختلف دیگری نیز مورد نقد قرار دارد. مارکسیست ها او را به دلیل تعریف غیر مارکسیستی اش از سرمایه داری مورد نقد قرار می دهند. آنها تأکید. دارند که سرمایه داری بر اساس فرایند تولید و تخصیص ارزش کار تعریف میشود و تضاده را باید در سطح شیوه تولید جستجو کرد. حال آنکه همان گونه که گفته شد، تأکید والرشتاین بر بازار و مبادله است که شیوه تولید و در نتیجه وجود برده داری را نیز مغایر با سرمایه داری نمی بیند. در مورد رابطه ساختار و کارگزار گفته می شود که او عملاً جایی برای کارگزاری در نظام باقی نمی گذارد. همان گونه که دیدیم دولت ها محصول نظام اند و در نتیجه نمی توانند برای تغییر آن کاری از پیش ببرند. دولت ها اسیر فشارهای ساختاری اند که راه گریزی از آنها نیست. او فقط در برخی از شرایط خاص قاتل به این است که دولت ها می توانند با استفاده از فرصتهای ساختاری جایگاه خود را از پیرامون نظام به شبه پیرامون منتقل سازند. سایر کارگزاران نیز وجه کارگزاری خاص و بارزی ندارند. والرشتاین به کنشگران غیر دولتی به ویژه جنبشهای اجتماعی نیز توجه دارد، اما عملاً جز در دوران گذار و بحران کاری از آنها برنمی آید. به علاوه او در این مورد صراحت دارد که هم خالفت سازمان یافته به خودی خود محصول نظام است و از بطن آن زاده شده است و بنابراین بخشی از همان توسعه خطی ساختارهای نظام تلقی می شود. این جبرگرایی او و بی توجهی اش به رابطه متقابل کارگزار و ساختار مورد نقد بسیاری از جمله الکساندر ونت بوده است.
ک مثال ۵ سازه انگاری از چه منظری نظریه نظام جهانی را مورد نقد قرار میدهد؟
(۲) عدم توجه به نقش کارگزاران
(۴) توجه بیش از حد به ساختارگرایی
پاسخ: گزینه «۲» جبرگرایی حاکم بر نظریه والرشتاین و عدم توجه وی به رابطه متقابل ساختار و کارگزار مورد نقد بسیاری از جمله الکساندر وقت بوده است. کارکردگرایی و حتی نوعی غایت انگاری مستتر در نظریه والرشتاین نیز مورد نقد است. تحلیلهای او چنان است که گویی هر نهاد پدیده واقعه رویداد و تنها برای این بوده که در خدمت نظام و نیاز نظام به آن وجود داشته است. گفته میشود که این منطق ناگزیر است زیرا گذشته از وضعیت فعلی استنتاج میشود. در واقع نگاه او به تاریخ بر اساس حال است. در نتیجه چنان است که گویی نظام جهانی موجود تنها وجه امکان پذیر موجود بوده است. توجه نظریه نظام جهانی به امکانات تحول نظام جهانی و نظام دولتی نیز از ابعاد مثبت نظریه است. نظام جهانی سرمایه داری نهایتاً یک نظام تاریخی است و مانند هر نظام دیگری زوال خود را دارد. اما نگاه لنین به عنوان یکی از مارکسیست ها کمی متفاوت از رویکرد والرشتاین است؛ وی معتقد است که برای فروپاشی نظام سرمایه داری وقوع جنگ اجتناب ناپذیر است؛ جنگی که میان طبقه بورژوا و پرولتاریا روی می دهد.

مدرسان شریف

فصل هفتم
سازه انگاری »
مفهوم سازی
یکی از نظریه های مهم در دهه اخیر در روابط بین الملل سازه انگاری یا بر سازنده گرایی (Constructivism) است که نه تنها از نظر فهم نوینی که از روابط بین الملل در بعد محتوایی به ما میدهد. اهمیت دارد. بلکه در عین حال تلاشی در حوزه فرانظری است. سازه انگاری از نظر مباحث فرانظری در میانه طبق اثبات گرایان و پساساختارگرایان و در مباحث محتوایی در میانه واقع گرایی و لیبرالیسم قرار میگیرند. تاسیس رشته روابط بین الملل در فضای غلبه الگوهای پوزیتیویستی و گرایشهای برآمده از انقلاب رفتاری در آمریکا موجب پذیرش آن از سوی مفروضات مادی گرایانه واقع گرایانه و سودمند گرایانه شد و در گسترش خود تا حد زیادی از عرصه مناقشات موجود علیه این مفروضه ها که در علوم اجتماعی در جریان بود دور ماند یکی از مهم ترین بازاندیشی ها سازه انگاری بود که به واسطه طرح آن مناقشه سازه انگاری – پوزیتیویسم به جریان غالب منازعه در علوم اجتماعی بدل شد. این تحولات از اوایل دهه ۸۰ به عرصه مطالعه روابط بین الملل نیز راه یافت و مفروضات بنیادین جریان غالب را مورد تردید قرار داده امری که باعث ظهور مناظره سوم بازاندیشان (سازه انگاران) و خردگرایی در روابط بین الملل شد. کاکس عنوان میکند که مناقشه موجود در مناظره سوم به راحتی قابلیت طرح بر اساس چالش تاریخ گرایی سازه انگاری و پوزیتیویسم در فلسفه و علوم اجتماعی را دارد. او عنوان میکند تلقیهای بنیادین سازمانگاران از انتقال مفاهیم آن ها به عرصه روابط بین الملل مناقشه فعلی را شکل داده است. اغلب نیکلاس اونف را به عنوان آغازگر گسترش سازه انگاری به روابط بین الملل مطرح می کنند. اقدامات اونف توسط افرادی چون ریچارد اشلی راب واکر فردریک کراتو چویل آندره دسلر جان راگی و در نهایت الکساندر ونت پی گرفته شده و ادبیات سازه انگاری در روابط بین الملل گسترش داده شده است. آنچه این جریان و مطلوبیت آن را افزایش داده فروپاشی شوروی و ناتوانی جریان غالب (واقع گرایی برای ارائه درکی قابل قبول از آن است. مسئله ناتوانی از درک تغییر به واسطه تلقی ایستا از ساختار مسئله ای بود که جریان غالب خصوصاً تو واقع گرایی به واسطه آن مورد نقد بود در مقابل تفسیر والتز از این واقعه تفسیر سازه انگارانی چون اونف و ونت قانع کننده تر بود.
نکته : از منظر سازه انگاری رابطه جنگ سرد بین ایالات متحده آمریکا و شوروی یک ساختار اجتماعی بود که در آن دو بازیگر اصلی یکدیگر را به صورت دشمنان خود و منافع خویش تعریف میکردند. در حقیقت جنگ سرد زمانی پایان پذیرفت که دو ابر قدرت یکدیگر را به مثابه گذشته تعریف نکردند.
کر مثال ۱: چه کسی به عنوان آغازگر در گسترش سازه انگاری در روابط بین الملل نامیده می شود؟
(۲) نیکلاس اونف
پاسخ: گزینه «۲» اغلب نیکلاس اونف را به عنوان آغازگر در گسترش سازمانگاری در روابط بین الملل مطرح می کنند کار او توسط افرادی چون ریچارد اشلی، راب ولکر، فردریک کراتو چویل و ندولکا کلیالکو، آندره دسار جان راگی و در نهایت الکساندر ونت پی گرفته شده و ادبیات سازمانگاری در روابط بین الملل گسترش داده شده است. ک مثال : مناظره بازاندیش گرایی و خردگرایی به عنوان کدام یک از مناظرات در روابط بین الملل موسوم است؟
(۴) چهارم
پاسخ: گزینه «۲» مناقشه سازه انگاری – پوزیتیویسم به جریان غالب منازعه در علوم اجتماعی بدل شد. امری که از اوایل دهه ۸۰ به جریان غالب تبدیل شد و باعث ظهور مناظره سوم بازاندیش گرایی و خردگرایی در روابط بین الملل شد.
با وجود تنوع گرایشهای سازه انگار در فلسفه و علوم اجتماعی در عرصه روابط بین الملل نیز با تنوع گرایشهای سازه انگاری روبه رو هستیم، اما به صورت کلی می توان سازه انگاران روابط بین الملل را به دو دسته تندرو و میانه رو تقسیم کرد رادیکالها در نفی کامل آرمان مدرلیسم مبنی بر شناخت روشمند جهان بهبود گرایی و ترقی شکل میگیرند و به نظریه پردازانی چون لیچه هایدگر، فوکو دریدا و لیوتان استناد میکنند و از این منظر انتقادی ریشه های خردگرایانه و مدرنیستی مطالعه روابط بین الملل آرمانها و دغدغه های آنها را به نقد میکشند و در نهایت مایل اند که آنها را در ارتباط با قدرت مستقر درک کنند در مقابل تندروها گرایشهای میانه روها قرار دارد که ضمن نقد خردگرایان و نیز پست مدرنیستها، قصد دارند به فراسوی مناظره سوم حرکت کنند و به تدوین یک برنامه پژوهشی جهت مطالعه روابط بین الملل دست بزنند. بر این اساس کابالکوا میگوید که سازمانگاری در پی ارائه ی راه حلهایی برای فهم ابعاد تغییر یابنده ای است که گرایشهای غالب قادر به فهم آنها نبوده اند. سازه انگاری معتقد است که ساختار بین الملل نه امر از پیش داده شده ده بلکه امری برآمده از دیالکتیک دائمی ساختارها و بازیگرانی است که بر اساس معانی ذهنی خود نه لزوماً عقلانیت ابزاری دست به کنش میزنند. در اینجا ساختار نظام در چنان فضایی از امکانات و محدودیتها ظاهر میشود که بازیگران در آن بر اساس ادراکات اهداف و تو توانایی های متفاوت خود دست به کنش میزنند او میگوید سازه از انگاران جهان و از جمله جهان بین المللی را یک پروژه برساخته (Constructed بی پایان میدانند که بر ساختن آن بر زمینه ای از ادراکات و تلقیهای زمینه مند فراهم میآید اونف نیز عنوان می کند که سازه انگاری با نقد مفروضه های تجربه گرایانه غالب معتقد است که شاخصهای این عرصه بر اساس قوام بخشی متقابل و بدون آغاز و پایان ساختار کارگزار شکل می گیرد. وی عنوان میکند که انسانها جهان را بر اساس تلقی ذهنی و زبانی خود میسازند ولی واقعیت ظاهر شده مستقل از آنها وجود دارد. جان رالی نیز با تأکید بر قرار داشتن هستی شناسی بدیل در مرکزیت سازمانگاری عنوان میکند که این گرایش به نقش اساسی آگاهی و ذهنیتهای مشترک در تکوین روابط بین الملل توجه دارد. راگی در مقاله ای با استفاده از ایده نظام دانایی اجتماعی به پیروی از میشل فوکو آنها را مجموعه ای از قواعد و هنجارهای بین الاذهانی میداند که افراد در چهارچوب آن جهان را درک میکنند و آن را میسازند راگی با نقد تمایل جریان غالب جهت آغاز تحلیل از همتها» به عنوان واقعیتهای از پیش داده عنوان میکند که آنها امکان صلح را بر حسب قطعیت «هست» دنبال میکنند در حالی که نظام موجود برساخته دوران جدید بوده و قابلیت دگرگونی دارد. اگر تعاریف جمعی از واقعیت شاخصه های این واقعیت را میسازند دگرگونی این تعاریف امکان آن را فراهم خواهد کرد که تاریخ به نوعی دیگر ساخته شده و صلح از دل آن پدیدار شود. ونت نیز سازه انگاری را نوعی ایدئالیسم ساختاری می داند. در بعد ایدئالیستی معتقد است ساختارهای اجتماعی محصول انگاره های مشترک انسانی است و در بعد ساختاری معتقد است نهادها و قواعد مستقر (ساختارها دارای سرشتی عینی و محدود کننده برای بازیگران هستند. ادار نیز با اشاره به تلقی پویای سازه انگاری عنوان می کند. سازه انگاری جهان را پروژه ای در حال برساخته شدن میداند به گونه ای که واقعیت در حال شدن است تا در حال بودن
نکته ۲ سازه انگاری مدلی از تعاملات بین المللی را ارائه میدهد که طی آن مساعی لازم را به عمل می آورد تا تأثیر هنجاری ساختارهای نهادی بنیادی را بررسی کرده ارتباط میان دگرگونیهای هنجاری هویت و منافع دولت ها را مشخص کند.
ک مثال : از نظر ونت سازه انگاری ……. است.
(۲) ایدئالیسم ساختاری –
(۳) ایدتالیم اجتماعی
پاسخ: گزینه «۲» ونت سازه انگاری را نوعی ایدئالیسم ساختاری میداند. بعد ایدئالیستی آن به معنای این است که ساختارهای اجتماعی، محصول انگاره های مشترک انسانی است و بعد ساختاری به معنای بعد عینی نهادها و قواعد مستمر است.
ک مثال ۴ کدام رویکرد بر رابطه متقابل ساختار – کارگزار تاکید میکند؟
(۲) ساختار گرایی
(۳) سازه انگاری
پاسخ: گزینه «۳» اونف عنوان میکند که سازه انگاری با نقد مفروضه های تجربه گرایانه غالب معتقد است که شاخص های این عرصه بر اساس قوام بخشی متقابل و بدون آغاز و پایان ساختار – کارگزار شکل می گیرد.
او با اشاره به مسئله هویت به عنوان امری محوری در سازه انگاری عنوان میکند که هویت امری برساخته در فرایند مشارکت در معانی جمعی و اجتماعی است. در چهارچوب این هویت است که یک بازیگر عرصه بین المللی تصورات خود از دیگران و اهداف خود را مشخص می کند و به گلش می پردازد و ساختار را در رابطه با دیگران شکل میدهد. پس امکان دگرگونی هم دقیقاً در همین ذهنیات نهفته است. وی سازه انگاری را حاصل عمیق تر نشدن فهم نسبتها به ماهیت کنش انسانی می داند که امکانات بالایی را جهت شکل دادن به آینده میدهد. این نظریه تصور کشورها را به صورت کنشگران ذره ای خود پرستی نمی پذیرد که منافعشان پیش از تعامل اجتماعی بین المللی شکل گرفته و آنها صرفاً به منظور تأمین اهداف راهبردی وارد روابط بین الملل میشوند. سازه انگاری از طریق رهیافت سیاست هویت تلاش میکند چگونگی نقش و تأثیرات اجتماعات بین الاذهانی مانند ناسیونالیسم قومیت، مذهب، فرهنگ جنسیت و نژاد در سیاست بین الملل و سیاست خارجی را توضیح دهد. شناخت چگونگی شکل گیری هویت ها منافع نوع هنجارها و رویه هایی که بازتولید آنها توام و قوام بخشیشان متقابل بوده مهمترین اهداف نظری سازه انگاری است. اهمیت موضوعات هویتی از قبیل هنجارها ایده ها یادگیری و تشکیل هویت به این علت است که سازه انگاری تصور میکند هویت ها به صورت بالقوه بخشی از رویه های قوام بخش کشورها بوده و در نتیجه کنشهای آنها را در داخل و خارج بر می انگیزد. لحاظ کردن سیاست هویت به معنای قائل شدن تفاوت میان کشورهای مختلف از طریق اذعان به نقش سازنده فرهنگ به مثابه یک نظام معانی بین الاذهانی و ساختار اجتماعی در شکل گیری و تکوین هویت و منافع کشورهاست. چنان که گفتیم سازه انگاری انواع مختلفی دارد ولی همه اشکال آن در سه گزاره و مفروضه هستی شناختی مشترک هستند. ۱ ساختارهای هنجاری و ایده ها هنجارها و ارزشهای بین الاذهانی مشترک تأثیر و نقش مهمی در سیاست بین الملل و سیاست خارجی کشورها ایفا می کنند. ۲ ساختار فکری و هنجاری نقش تاسیسی و تکوینی در شکل دهی به هویت و منافع کشورها دارد. ساختارهای فکری و هنجاری کشورها متقابلاً یکدیگر را قوام میبخشند سازه انگاری دیدگاه ماتریالیستی خردگرایی و مارکسیسم را نسبت به حیات اجتماعی بین المللی رد میکند زیرا آنها نقشی برای معرفت و باور قائل نیستند و عوامل تعیین کننده سیاست بین الملل را واقعیت های مادی می دانند و منابع مادی و فیزیکی کشورها را تعیین کننده قدرت آنها در روابط بین الملل تصور میکنند. از دیدگاه سازه انگاری ساختارهای هنجاری و انگاره ای حداقل به همان اندازه ساختارهای مادی در شکل دهی به سیاست خارجی کشورها مؤثر هستند. نظام باورها و ارزشهای مشترک سرشتی ساختاری دارند و به دو صورت بر کنش و رفتار کشورها تأثیر میگذارند نخست نظامهای معنا تعریف و تعیین میکنند که کشورها چگونه محیط مادی خود را تغییر دهند دوم ساختارهای هنجاری به هویتهای اجتماعی کشورها در نظام بین الملل شکل میدهند. سازه انگاری هویت را یک امر تجربی میداند که در چهارچوب یک بستر تاریخی و ساختار بین الاذهانی معنا مییابد. بر خلاف خردگرایی این دیدگاه نظری معتقد است که نقش ها یا هویت کشورها زمینه پرورده (Contextual) بوده و بستگی به بستر تاریخی فرهنگی و سیاسی اجتماعی دارد که در آن قرار گرفته است. هویت ها معلول متغیرها و عوامل مادی نیستند بلکه همیشه و همواره به صورت اجتماعی ساخته میشوند. آنها ماهیتی بین الاذهانی دارند و ساختارهای بین الاذهانی که آنها را در خود جای داده اند نهایتاً معنای آن را تعیین میکنند. بدین ترتیب در نظام معانی و ساختارهای بین الاذهانی مختلف هویت های متفاوتی شکل میگیرند که اقدامات متفاوتی را بر می انگیزند. البته نباید فراموش کرد که هویت کشور تنها به وسیله هنجارها و ساختارهای اجتماعی بین المللی تعیین و تعریف نمیشود بلکه هنجارها و ساختارهای اجتماعی داخلی که از طریق فرایند جامعه پذیری اجتماعی درونی میشوند نیز در تکوین هویت کشور تعیین کننده هستند.
نکته : دنیای بدون هویت دنیای هرج و مرج نامعلوم و به مراتب خطرناک تر از حالت آشوب زدگی است. هویت ها ما را به خود و دیگران و نیز سایرین را به ما معرفی میکنند. یک دولت سایرین را بر اساس هویتی که او به آنها نسبت میدهد درک کرده در حالی که به طور هم زمان از طریق اعمال اجتماعی به بازتولید هویت خویش مبادرت میکند.
ک مثال د: کدام رویکرد معتقد به زمینه پرورده بودن نقش ها و هویت هاست؟
(۲) واقع گرایی
(۴) مارکیم
پاسخ: گزینه «۱» سازه انگاری معتقد است که نقشها یا هویت کشورها زمینه پرورده است و به بستر تاریخی فرهنگی و سیاسی – اجتماعی بستگی دارد که در آن قرار گرفته اند.
در فرایند هویت سازی علاوه بر متغیرهای هنجاری بین المللی و داخلی ایدئولوژی جهان بینی زبان ویژگیهای انسانی جمعیتی و جغرافیای کشور نقشی سازنده و قوام بخش دارند. از آنجا که هویت کشورها و منافع آنان ارتباط و پیوند وثیقی دارند منافع ملی بخشی از فرایند هویت سازی است. هویت ها پایه و اساس منافع هستند و کشورها بر مبنای هویتی که برای خود تعریف میکنند منافع خود را نیز تعیین میکنند. همان گونه که هویت کشورها در تعامل اجتماعی شکل می گیرد. منافع آنان نیز در صورت حضور و در رابطه با آنان به وجود می آید. هویت ها از طریق مشخص کردن اینکه کشورها چه و که هستند مجموعه ای از منافع اقع و ارجحیت ها را با توجه به گزینه های اقدام در یک حوزه موضوعی و با توجه به بازیگران خاص ایجاب میکنند. بنابراین چون منافع کشورها معلول هویت آنها بوده و هویت ها نیز چندگانه و متعددند منافع ملی کشورها از پیش داده شده مسلم و ماقبل اجتماعی یا برونزاد نیست بلکه برعکس منافع ملی کشورها درونژاد بوده و در فرایند تعامل اجتماعی شکل میگیرد. هویت ملی همان گونه که وجود منافع را توضیح میدهد فقدان و غیاب منافع ملی را نیز تبیین میکند. یک هویت ملی خاص برخی از منافع خاص را مجاز و مشروع نمیداند چون هنجارها و ساختارهای اجتماعی شکل دهنده یک هویت نمیتوانند منافع و ترجیحاتی را ایجاب کنند که با آنها سازگاری و همخوانی ندارند یعنی منافع غایب همانند منافع حاضر برساخته اجتماعی بوده که محصول درک هنجارها و ساختارهای اجتماعی است. مثال : تأکید بر انگاره ها و ساختار بین الاذهانی مربوط به کدام نظریه است؟
(۳) سازمانگاری)
پاسخ: گزینه «۳» این رویکرد صرفاً بر شرایط و نیروهای مادی تکیه نکرده است، بلکه بر انگاره ها و اندیشه ها تأکید می کند. بر اساس این تحلیل تمرکز بر روی اعتقادات بین الاذهانی است که در سطحی گسترده میان مردمان جهان مشترک است.
نقشهایی که کشورها اتخاذ کرده و منافع و کنشهایی که آنها ایجاد میکنند خود به وسیله هنجارهای بین المللی و داخلی تعیین میشوند. اصل بعدی سازه انگاری قوام بخشی و تأسیس متقابل ساختار و کارگزار (هویت) است. یعنی هر یک از این دو به گونه ای معلول دیگری است و مشترکاً تعیین شده و تکوین می یابند. بنابراین ساختارهای هنجاری در تعیین و تعریف هویت و منافع کشورها نقش سازنده و تکوینی دارند ولی از سوی دیگر رویه ها و رفتار کشورها نیز نقش تعیین کننده در حفظ استمرار و تغییر این ساختارها دارند. هنجارهای نهادینه و ساختارهای هنجاری به هویت کشورها معنا بخشیده و الگوهای مناسب اقدام را تعریف میکنند اما در عین حال این تعامل مستمر و کلی کشورهاست که ساختارهای اجتماعی را ایجاد و حفظ می کند. رویکرد سازه انگاری به سیاست خارجی از مدل کنشگر و منطق اقدام با رهیافت خردگرایی متفاوت است. کنشگر اجتماعی بازیگر خردمند محاسبه گر بهینه گرا نیست که به وسیله مجموعه ای از اهداف خودپرستانه هدایت شود تا بر اساس آن راهکارها و ابزارهای مقرون به صرفه را انتخاب کند. بازیگر اجتماعی، طبق نقش اجتماعی رفتار میکند که در فرایند جامعه پذیری ملی و فراملی کسب کرده و در موقعیت جاری اعمال و اجرا میکند در حقیقت کشورها بر اساس منطق نتایج رفتار نمیکنند بلکه اقدام آنها مبتنی بر منطق تناسب است یعنی رفتار کشورها باید با هنجارها و ارزشهای بین الاذهانی خاصی که نقش اجتماعی آنان ایجاب میکنند تناسب داشته باشد. به عبارت دیگر کشورها بازیگرانی نقش محور هستند که تلاش میکنند بر حسب انتظارات ارزشی بین الاذهانی رفتار کنند که در مورد رفتار مناسب از جوامع داخلی و بین المللی سرچشمه می گیرند.
پاسخ: گزینه «۳» برخلاف خردگرایی که به مدل انسان اقتصادی تاکید میکند دیدگاه سازه انگاری بر مدل انسان اجتماعی استوار است.
پاسخ: گزینه «۳» برخلاف خردگرایی که به مدل انسان اقتصادی تاکید میکند دیدگاه سازه انگاری بر مدل انسان اجتماعی استوار است.
پاسخ: گزینه «۳» برخلاف خردگرایی که به مدل انسان اقتصادی تاکید میکند دیدگاه سازه انگاری بر مدل انسان اجتماعی استوار است.
در کل میتوان دیدگاه سازه انگاری را در روابط بین الملل این گونه خلاصه کرد که واقعیت نظام نه امری از پیش تعیین شده بلکه امری تکوین یافته در تعامل متقابل بازیگران بوده و شاخصه و ویژگیهای این عرصه اجتماعی در این تعاملات ظاهر میشود بازیگران در تعامل متقابل خود بر اساس سازه ها و ایده ها و تصورات ذهن خود عمل میکنند و در نهایت در یک ذهنیت مشترک واقعیت را میسازند و بدین لحاظ واقعیت موجود دارای مؤلفه های کامل آگاهی است. این واقعیت از آن لحاظ دارای سرشتی محدود کننده و تعیین بخش به رفتارهای بازیگران بوده که دارای عینیت است ولی نه عینیشی ایستا و مستقل از بازیگران ساختار و واقعیت در نهایت از طریق قواعد و استانداردها و هنجارهای پذیرفته شده رفتار بازیگران را تعیین میکند و این تعیین بخشی از آن جهت است که این هنجارها مورد حمایت ذهنیت جمعی است و بازیگری که مایل به رعایت این هنجارها نباشد با اجماع علیه خود روبه رو خواهد شد. از سوی دیگر با دگرگونی انگاره ها و تلقی ها در نهایت تغییر در نظام ممکن میشود. در این تغییر تحول در وضعیت یک بازیگر بر حسب نقش آن تأثیری قاطع بر مجموعه ای از بازیگران دارد. از سوی دیگر نیز هویت و منافع بازیگران در این چهارچوب نه امری از پیش داده و برآمده از ساختار توزیع قدرت که امری نشئت گرفته از منابع داخلی هویت بازیگران است ولی این هویت و منافع در برخورد با ساختار مستقر دچار باز تعریف میشود ولی در عین حال آن را شکل می دهد.
می دهنه ۲ از بعد هستی شناختی، ساختار بر اساس شیوه ای ساخته و پرداخته میشود که دولت ها هویت و منافع خویش را تعریف می کنند. با این حال باید دید که تا چه اندازه ساختارها در رفتار بازیگران امکانات و محدودیت هایی را به وجود آورده و بازیگران تا چه حدی قادر به خارج کردن خود از قید محدودیت های ساختاری هستند.
سازه انگاری معتقد است که آنارشی نه لزوما تعارض آمیز و نه مبتنی بر همکاری است. از نظر وقت آنچه واقع گرایان امروزه به عنوان خود یاری و سیاست قدرت مطرح می کنند. حاصل رویه های خاصی است که ناشی از خصوصیات جوهری یا منطقی آنارشی نیست. به نظر او قبل از تعامل، کنشگران توانایی هایی دارند و مایل به حفظ خود نیز هستند، اما به معنای آن نیست که به دنبال خودیاری خواهند رفت و دیگری را دشمن فرض می کنند. به عبارت دیگر، هویت کنشگران را شرایط آنارشیک تعیین نمی کنند. این تعاملات آنهاست که هویتشان را مشخص میکند و بسته به این هویت خود و دیگری است که آنارشی معنای خود را می یابد. در نتیجه، ساختار هویتها و منافع منطقاً از آنارشی حاصل نمی شود. در این شرایط چگونگی تاثیر توزیع قدرت بر محاسبات دولت ها نیز وابسته به فهم بین الاذهانی از خود و دیگری است. یعنی هر نوع افزایش قدرت دیگری خطر تلقی نمی شود، بلکه اگر دیگری دشمن قلمداد شود کوچکترین افزایش قدرت وی خطر تلقی خواهد شد.
کی مثال ۸ از دیدگاه سازه انگاری رابطه منافع و هویت به وسیله چه مفهومی تحلیل می شود؟
کی مثال ۸ از دیدگاه سازه انگاری رابطه منافع و هویت به وسیله چه مفهومی تحلیل می شود؟
پاسخ: گزینه «۲» سازه انگاری رابطه بین منافع و هویت را به وسیله مفهوم نقش تحلیل میکند. هر هویت خاصی که کشور برای خود تعریف می کند. یک نقش ملی معین را به وجود می آورد که منافع خاصی را در برداشته و منافع دیگری را مستثنی می سازد.
پس این معالی جمعی اند که به ساختارهای سازمان دهنده کنش شکل میدهند. بنابراین در هر شرایط خاص و در هر زمینه اجتماعی، آنارشی معنای خاصی می یابد. خود یاری به عنوان یک واحد اتراکی یکی از نهادهایی است که می تواند در شرایط آنارشی وجود داشته باشد و این تنها شکل ممکن نیست. آنارشی، آن چیزی است. که دولت ها از آن می فهمند. آنارشی از این منظر نه لزوماً تعارض آمیز و نه مبتنی بر همکاری است. زیرا دو ساختاری که در سیاست بین الملل، رفتار دولت ها را تعیین می کنند. عبارت اند از آنارشی و ساختار هویت ها منافع نیز در نظام به شکلی بین الاذهانی تکوین می یابد. پس راه میانه ونت در بین برداشت تعارض آمیز واقع گرایان از آنارشی و برداشت مبتنی بر همکاری لیبرال ها با تأکید بر این است که آنارشی منطق از پیش تعیین شده ندارد و فهم دولتها از آن است که معنای آن را مشخص می سازد. ونت و کاترنستاین بر آن اند که از لایه های فرهنگی مؤثر بر ماهیت دولت ها در طول زمان نهادهای رسمی با رژیم های بین المللی به وجود می آیند. ک مثال ۹: از منظر کدام نظریه ساختار نظام بین الملل نه تعارض آمیز و نه همکاری جویانه بلکه ناشی از آن چیزی است که خود دولت ها می سازند؟
ک مثال ۹: از منظر کدام نظریه ساختار نظام بین الملل نه تعارض آمیز و نه همکاری جویانه بلکه ناشی از آن چیزی است که خود دولت ها می سازند؟
پاسخ: گزینه «۴» از منظر واقع گرایی آشوب زدگی بین المللی حالت تعارض آمیز داشته و از دیدگاه آرمان گرایی جنبه همکاری جویانه به خود می گیرد. انگاری آن را نه تعارض آمیز و نه همکاری جویانه تلقی کرده بلکه آن را ناشی از چیزی می داند که خود دولت ها می سازند.
از نظر ونت، نهادها واحدهایی شناختی اند که مستقل از انگاره های کنشگران در این مورد که جهان چگونه عمل میکند وجود ندارند. هویت ها، منافع و نهادها همگی ناشی از فرایندهای اجتماعی متعاملی اند که ما برای سمت دادن به رفتار خود بر آنها تکیه میکنیم، اما از قبل داده شده و مسلم پنداشته شده نیستند و از طریق تعامل اجتماعی میان هویت ها شکل میگیرند خود هویت ها نیز از تعامل با سایر هویتها و نهادهای جمعی اجتماعی، قوام می یابند. بنابراین آنارشی و خودیاری یا احساس تهدید و…. قبل از تعامل دولتها معنا ندارند. تنها پس از تعامل است که میتوان از همکاری یا تعارض صحبت کرد. از اینجا می توان همید خودیاری که در نظریه نو واقع گرایی خصوصیت اصلی آنارشی محسوب می شود، از دید سازه انگاری ونت خصوصیت ضروری آنارشی نیست، بلکه نهادی ست که از طریق فرایند توسعه پیدا کرده و حفظ شده است و بنابراین میتواند دگرگون شود. ونت تأکید دارد که هویتها و شناخت های دولت ها وابسته به انهای بین المللی هستند. این نهادها به کنشگران دولتی به عنوان سوژه های حیات بین المللی قوام میبخشند به این معنا که تعامل معنادار میان آنها را کان پذیر می کنند. ارتباطات مستمر در روابط بین الملل به منظور شکل گیری همکاری ها ضرورت دارد. اگر نتوان فهمهای متفاوت از واقعیت را از طریق کنش سمی حل و فصل کرد همکاری تحت حاکمیت این قوانین ناممکن میشود. این امر بیانگر آن است که همکاری در نظام بین الملل، کم و بیش شکنندگی خود ارد. موضع سازه انگاری در مورد تغییر در وهله نخست همان گونه که هاف میگوید «لا ادری است یعنی نمیتواند بگوید که تغییر چرا و چگونه رخ می دهد. را تغییرات در سطح وسیع رخ نمیدهند اما خود را مقید به یک دیدگاه طرفدار یا مخالف تغییر نمی سازد. اما این نگاه به تغییر، لاجرم بر اساس توجه به ات در رویه ها، قواعد و هویت هاست. به نظر ونت این رویه ها هستند که ساختار خاصی از هویتها و منافع را می آفرینند و شکل می دهند و نه ساختاری بر خلاف نظر والتز از دید ونت خودیاری و سیاست قدرت نهاد هستند و نه خصوصیات جوهری آنارشی. همان گونه که گفته ت ها می فهمند بنابراین تغییر هویتها در بلند مدت منجر به تغییر ساختار میشود.
این ترتیب این دولتها هستند که سرشت آنارشی بین المللی را تعیین میکنند اما آنچه دولتها انجام میدهند وابسته به این است که مویت ها و منافع آنها چیست و هویتها و منافع لیز تغییر میکنند. این تغییر هویت هم به دولتها و هم به هویت نظام بین المال مربوط می شود. ه این ترتیب سازه انگاران مانند مکتب انگلیسی تغییر پذیری نظام بین الملل را ممکن اما دشوار میدانند در کل به نظر می رسد که سازه انگاری مکان تغییر را بسیار فراتر از آن میداند که برای واقع گرایان و حتی نهادگرایان نئولیبرال در روابط بین الملل قابل تصور است. این تا حد زیادی ناشی از رداشت سازه انگاری از آنارشی و ظرفیت آن است. از سوی دیگر سازه انگاری تو واقع گرایی را تقلیل گرای هستی شناختی می نامد، زیرا معتقد است که والتز با تاکید صرف بر ساختار نظام بین الملل نمیتواند رفتار دولت را به دلیل تعهدش به ساختار درک کند.
در کل سازه انگاری به ما میگوید که تا چه حد قواعد هنجارها عوامل بین الاذهانی معنایی و فرهنگی در روابط بین الملل اهمیت دارند. این نشان میدهد که هر آنچه در روابط بین الملل میدانیم و و میشناسیم و مهم و بی اهمیت یا مربوط و نامربوط تلقی می کنیم و محدودیت و امکانات ما جز حاصل رویه های کارگزاران انسانی نیست روابط بین الملل چه ستیزه جویانه چه رقابتی و چه همکاری جویانه چیزی است که انسان ها در روابط اجتماعی خود ساخته اند و میتوانسته جز این باشد که هست. در عین حال برخی از مفروضات عده ای از مهم ترین نظریه پردازان این چهار چوب تحلیلی نگاه کل گرایانه و سیستمی دولت محوری و غیره محدودیتهایی در شناخت ما به وجود می آورند.
نکته : به طور کلی سازه انگاران در تلاش اند شکاف میان خردگرایی (Rationalism) و انعکاس گرایی (Reflectivism) را تا حد امکان به حداقل ممکن کاهش دهند و در حقیقت توازنی میان اثبات گرایی و فرا اثبات گرایی برقرار کنند. آنان از یک سو با اثبات گرایان هم عقیده اند که می توان ابه نظریه های تجربی دست یافت و آنچه در روابط بین الملل میگذرد را توضیح داد و از طرف دیگر بر انگاره ها و دانش مشترک تأکید ورزید.
کر مثال ۱۰ اعتقاد به اینکه جهان چونان پروژه ای در حال برساخته شدن است به گونه ای که واقعیت در حال شدن است تا در حال بودن مربوط به کدام نظریه است؟
(۱) سازمانگاری
پاسخ: گزینه «۱» آدار با اشاره به تلقی پویای سازه انگاری عنوان میکند که سازه انگاری جهان را چونان پروژه ای در حال برساخته شدن می داند. به گونه ای که واقعیت در حال شدن است تا در حال بودن

ا بحث ساختار کارگزار در سیاست بین الملل عمدتاً به مسئله . مربوط می شود.
ا بحث ساختار کارگزار در سیاست بین الملل عمدتاً به مسئله . مربوط می شود.
انعکاس گرایان بازتاب گرایان بر این اعتقادند که .
(۱) دنیای اجتماعی حاوی عناصری است که باید با مفاهیم ما به تسخیر در آیند.
(۲) نباید به نظام اجتماعی و بازتولید آن از طریق رفتار بازیگران توجه کرد.
(۳) وظیفه عمده علوم اجتماعی پیش بینی و یا کشف قوانین عام نیست.
(۴) نباید نسبت به شرایط و معنی که در درون آن کنشها صورت می گیرند، حساس بود.
چگونه دولتها با وجود تفاوت در نظامهای سیاسی و ایدئولوژیک رفتارهای مشابهی در سیاست خارجی دارند؟ این پرسش از جانب چه
کسانی است؟
(۱) رفتارگرایان
(۲) لیبرال ها
(۳) ساختار گراها
آزاد (۸۷)
سازه انگاران آنارشی (فقدان اقتدار مرکزی را . تصور می کنند.
(۱) تعارض آمیز
(۳) تعارض آمیز و نیز همکاری جویانه
سازه انگاران آنارشی (فقدان اقتدار مرکزی را . تصور می کنند.
((۴) نه تعارض آمیز و نه همکاری جویانه
(سراسری اه
که از نظر الکساندر وقت کدام رویکرد نظری تقلیل گرای هستی شناختی است؟
کر و نظریه پردازی در فضای زبانی سازه انگاری بر ساخته گرایی) متعارف قرار می گیرد.
(۲) والت
(۴) واقع گرایی
میرا الله
(۴) مورگنتا
(سراسری (۸۹)
(سراسری (۱۱)

۷ از نظر ونت سازه انگاری نقطه عزیمتی از مناظره کلاسیک میان واقع گرایان و آرمان گرایان و نیز میان ………… در مورد رفتار دولت ها در سیاست
بین الملل است.
(۲) کثرت گرایی و جهان گرایی
(۴) جهان میهن گرایی و اجتماع گرایی
آزمون فصل هفتم
کا بر اساس کدام رویکرد دولتها ماهیت آنارشیک بین المللی را تعریف می کنند؟
که ۲ کدام رویکرد معتقد به این است که ساختار بین الملل نه امری از پیش داده شده که امری برآمده از دیالکتیک دائمی ساختارها و بازیگرانی است که بر اساس معانی ذهنی خود نه لزوماً عقلانیت ابزاری دست به کنش می زنند؟
(۱) سازه انگاری
(۳) پا تجدد گرایی (پست مدرنیسم)
ک ۲ چه کسی سازه انگاری را نوعی ایده تالیسم ساختاری می داند؟ که ۲ بر اساس کدام دیدگاه واقعیت نظام نه امری از پیش داده شده بلکه امر تکوین یافته در تعامل متقابل بازیگران بوده و شاخصه و ویژگی های این عرصه اجتماعی در این تعاملات ظاهر میشود؟
عرصه اجتماعی در این تعاملات ظاهر میشود؟
که شه در مورد آنارشی سازه انگاری چه اعتقادی دارد؟
(۳) الکساندر ونت
(۴) آندره دسلر
که ۲ بر اساس کدام دیدگاه واقعیت نظام نه امری از پیش داده شده بلکه امر تکوین یافته در تعامل متقابل بازیگران بوده و شاخصه و ویژگی های این
(۴) نئور تالیسم
(۱) همکاری جویانه
۳) جامعه بین المللی
(۲) همکاری جویانه و تعارض آمیز
(۴) تعارض آمیز

مدرسان شریف
فصل هشتم
پست مدرنیسم (پسا تجددگرایی
مفهوم سازی
از جمله جریان های اصلی درگیر در مناظره سوم که حوزه اصلی مناظرات را از مسائلی چون موضوع و روش به موضوعاتی چون بنیادهای شناخت کشیدند. پساساختارگرایی و پسا تجددگرایی بودند با نفوذ این جریان و سپس سازه انگاری مناظره سوم جنبه فرانظری و صیغه ای فلسفی یافته و به ارزیابی روابط بین الملل از «خود» به عنوان یک رشته علمی کشیده شده است. در دو دهه پایانی قرن بیستم بود که استدلالها و تعبیرهای پست مدرنیستی وارد روابط بین الملل و مطالعات راهبردی شدند. اندیشمندان پست مدرن حوزه های مختلف علوم انسانی اعم از فلسفه هنر روانشناسی و نیز پزشکی را در نوردیده و تشکیکی رادیکال در مفروضات و تجویزهای مدرنیستی ایجاد کردند و پرسشهای نوینی را خلق کردند لغو مشروعیت مدرنیسم، ضدیت با ذات گرایی فراروایت و به طور کلی شناخت مدرن موضوعات و تحولات ساده ای نبودند که در حوزه های مختلف علوم انسانی بی تأثیر باشند. رشته های روابط بین الملل علوم سیاسی و مطالعات راهبردی نیز از گزاره های روش شناختی پست مدرنیسم تأثیرات مهمی پذیرفتند. هر چند این تأثیر پذیری محدود و پراکنده بود اما گسترش موضوعی پست مدرنیسم و کارآمدی اندک اندیشه ها و مکاتب عقل گرا مانند رئالیسم و ایدئالیسم سبب شدند تا محققان این حوزه ها، روش مطالعه و رهاوردهای مفهومی پست مدرنیسم را مورد توجه قرار دهند.
نکته : پست مدرنیم بر این اعتقاد است که دیدگاه محدود و جزئی نگر واقع گرایی نسبت به روابط : بین الملل سبب میشود تا آن در حد یک مدل ساده و یکپارچه تقلیل داده شود. بر اساس دیدگاه پست مدرنیسم مدل مزبور بسیار متعصبانه بوده و روایت تکسویه و محدودی را برای پیشبرد منافع گاره ها را به تصویر می کشند عملاً به وجود می آیند. از آنجا که مردم اغلب با قواعد و هنجارهای حاکم بر رفتار سازگاری نشان می دهند. برخی از علوم
مثال : نفی اندیشه ترقی در کدام یک از رویکردهای زیر عملی می شود؟
(۲) پست مدرنیم
پاسخ: گزینه «۲» سرشت دل بخواهانه تجدد در اندیشه پساتجددگرایان دو اندیشه مهم روشنگری نفی میشود یکی اندیشه ترقی است که به جای آن
گست ها مطرح میگردد و دوم این اندیشه که تجدد پایان تاریخ و کمال انسانیت است. در واقع تأکید متقابل بر آن است که راه بهینه برای انجام امور وجود ندارد.
مثال : هویت یابی در کدام رویکرد مطرح است؟
(۴) با ساختارگرایی
پاسخ: گزینه ۳۰ فرایند هویت یابی و برخاسته شدن هویت شکلی از قدرت است هویت یکی از صورت های برساخته اجتماعی است که به
افراد تحمیل می شود.
همان گونه که دیده میشود مجموعه نکات مورد توجه و اسکز به جنبه برساخته انگاری موجود در اندیشه پسا تجددگرایان مربوط است که بر مبنای آن نیل به واقعیت یا حقیقت فی نفسه بی معناست و واقعیت چیزی است که ساخته میشود. پورتر به درستی اشاره می کند که پسا تجددگرایی در روابط بین الملل تأکیدی که بر بر نقش زبان گفتمان و و خطابه در برساختن روابط قدرت از یک سو و و برساخته شدن مجموعه های شناختی از سوی دیگر دارد. در دو بعد مطالعه روابط بین الملل و نقش بر ساخته شدن معنا در نظام بین الملل و بنیانهای معر معرفت شناخت حوزه . مطالعاتی روابط بین الملل حائز اهمیت است. در نتیجه آنچه در نوشته های پا تجدد گرایانه در حوزه روابط بین الملل رخ می نماید نقد گفتمانی روابط بین الملل اعم از گفتمانهای نظری آکادمیک و گفتمان های مسلط در عرصه روابط بین الملل با تأکید بر سرشت برساخته آنهاست. تکیه بر روشهای پسا تجدد گرایانه چون شالوده شکنی تبارشناسی و نشانه شناسی در نقد این گفتمان ها، نقی سوژگی اشکال بازنمایی با توجه به روابط قدرت هم در گفتمانها و هم در رشته روابط بین الملل و هم در عرصه روابط بین الملل و تحولات ناشی از تغییر در مفهوم زمان و مکان اشکال جدید قدرت رشد شبیه سازی ها و…. در مطالعات متأثر از پسا تجددگرایی در روابط بین الملل مشهود است. به بیان در دریان گفتمانهایی که به نیروهای قوی اجتماعی اتکا دارند به نام عینیت علمی به رژیمهای حقیقت قوام میبخشند روشهای تحلیلی پساساختارگرایانه ابزار جدیدی برای نقد این قلمرو قدرت و شناخت فراهم میسازند روشهایی که بالقوه برای ارزیابی نظریه های علوم اجتماعی نیز مفیدند.
نقطه عزیمت پساساختار گرایی پا تجددگرایی در روابط بین الملل این است که جهان را نمیتوان از رویه های تفسیری که از طریق آنها جهان آشنای ما ساخته
می شود جدا کرد. در نتیجه توجه پساساختارگرایان بیش از هر چیز به زبان گفتمان متون و معانی است از این منظر جهان روابط بین الملل نیز یک متن است. اما قدرتهایی هستند که قرائت متن را کنترل میکنند ولی به خود بر اساس تاریخ هویت می بخشند. دیدیم که پسا تجددگرایان از تکثر و تنوع در مقابل تمامیت بخشی روایتهای کلان و حمایت میکنند و د و دعاوی صدق و حقیقت را که مدعای علوم نوین است به چالش میکشند تاکید بر بر بعد گفتمانی و برساخته فکری تأثیر پذیرفته اند. نخستین گام در نشان دادن اینکه چگونه یک فرایند چشم انداز مفهوم یا واقعیت به شکلی اجتماعی برساخته شده این است که از آن فاصله گرفته شود و به نوعی بیگانه تلقی گردد یا به بیانی دیگر از آن آشنایی زدایی شود. بر خلاف برداشتهای رایج از نظریه ها و مفاهیم روابط بین الملل، تلاش می شود نگاهی نو به آنها افکنده شود و این امر مستلزم کنار گذاشتن برداشتها روشها واژگان و صورت بندیهای گفتمانی غالب در روابط بین الملل است. پاسخ: گزینه «۱» در پست مدرنیسم پا) تجددگرایی بر متون معانی مخفی و گفتمان ها تأکید شده است. پاسخ: گزینه «۱» در پست مدرنیسم پا) تجددگرایی بر متون معانی مخفی و گفتمان ها تأکید شده است.
واگر این بحث را مطرح میکند که سیاست مدرن یک برساخته اجتماعی است که بر عرصه سیاست مکانی مبتنی بر تمایز میان داخل و خارج – یعنی فرض مهم بسیاری از نظریه ها و برداشتها از روابط بین الملل از جمله واقع گرایی – تأکید دارد. فرض بر هویت یکپارچه دولتی واحد است که سیاست در درون آن معنا می یابد. اما ظهور روابط بین الملل محدودیتهای سیاسی مدرن را نشان داده و آشکار می سازد که لزوما نباید سیاست در درون مرزهای فیزیکی باشد. اما در عین حال این نوع بر ساختن سیاست مدرن که متضمن شکل گیری هویت ملی و تمایز میان اینجا و آنجا خود و دیگری است به معنای تشخیص این مسئله است که حتی تصور یک سیاست بدیل به واسطه توضیحاتی محدود میشود که ما را محکم سر جای خودمان و به همان عنوانی که هستیم نگه می دارند، به این ترتیب این گفتمان همراه با حذف امکانات بدیل حتی در مرحله تصور ذهنی است. حاکمیت نیز یک برساخته مدرن است که با توسل به رویه های قهرمانی شد گرفته است. حاکم مدرن نمونه یک شخصیت عام از انسان خردورزی است که در تاریخ جای گرفته و باید با محدودیتهای تاریخی خود مقابله کند.
دولت مدرن سوژه حاکم کنش جمعی عقلانی است یعنی همان سوژگی متعالی مدرن که مورد انتقاد پسا تجدد گرایان است. ابژه این دولت هم جامعه داخلی است که در معرض نگاه خیره آن قرار دارد، یعنی همان تمایز دو وجهی مورد نقد پسا تجددگرایان که بر مبنای آن سوژه فعال و انسانی و ابژه منفعل و شیء گونه است. آنارشی نیز در اصل وجود ندارد بلکه دولتها آن را می سازند. منطق آنارشی جدا از رویه هایی که یک ساختار خاص از هویت ها و منافع را به جای ساختاری دیگر خلق میکند نیست آنچه واقع گرایان خودیاری و سیاست قدرت میخوانند منطقاً از آنارشی برنمی خیزد، بلکه اینها هم به شکلی اجتماعی بر ساخته شده اند. گفتمان نظری مربوط به آنارشی نیز در یک فرایند بسیار وسیع حمار بندی مشارکت میکند و آن را بر می سازد، اما آن را زیر سؤال نمی برد و در برابر آن مقاومت نمیکند بلکه یک نظم مفروض را به عنوان وضعیتی موجود باز می نماید و خواستار ایستاری موافق نسبت به آن نظم است. در این گفتمان خطرات آنارشی مطرح میشود و راه هایی برای تعدیل یا توقف این خطرات دنبال می شود.
پاسخ: گزینه «۳» پست مدرن ها معتقدند که سوژه فعال و انسانی است و ابژه منفعل و شیء گونه آنارشی نیز در اصل وجود ندارد، بلکه دولت ها آن را می سازند.
پاسخ: گزینه «۳» پست مدرن ها معتقدند که سوژه فعال و انسانی است و ابژه منفعل و شیء گونه آنارشی نیز در اصل وجود ندارد، بلکه دولت ها آن را می سازند.
برادلی کلاین نشان میدهد که امنیت رویه ای بسیار مدرن برای تفسیر خطر خارجی است گذار از برداشتهای عصر رنسانس از شانس و مخاطره تا تحکیم حمایت و صیانت ملی تحت عنوان دفاع تا برداشت بسیار نظارتی از امنیت گذاری است که تحمیل شکل غالب فهم از جهان را منعکس می سازد. پس امنیت نوعی گفتمان است که ساختارهای اقتدار و کنترل را باز می نماید. به نظر شاپیرو امنیت مدرن چیزی را به شانس و انمی گذارد. همه چیز تحت نظارت قرار می گیرد تا هیچ چیز پنهان نماند و در این روند معنای همه چیز و همه کس در معرض شکلی از عینیت سازی قرار میگیرد؛ یعنی به ابژه بدل میشود. رابطه میان هویت و دگر بودگی نیز مورد توجه اندیشمندان پسامدرن در حوزه روابط بین الملل است هویت امری برخاسته است که با شکل دادن به مرزهای مصنوعی قوام مییابد. در ورای این مرزها دگر بودگی سرکوب میشود. ریچارد اصلی از این اصل در پیوند با رابطه میان هرج و مرج بین المللی و نظم داخلی استفاده میکند به نظر او دولتمردان از گفتمان واقع گرایانه استفاده میکنند و جهان را به عرصه غیر تاریخی و غیر قابل کنترل خشونت در خارج از دولت و اجتماع داخلی سامان مند تقسیم میکنند.
ک مثال ۵: از نظر پست مدرن ها بایستی چه نوع بررسی برای گفتمان ژئوپلتیک مورد توجه قرار گیرد؟
ک مثال ۵: از نظر پست مدرن ها بایستی چه نوع بررسی برای گفتمان ژئوپلتیک مورد توجه قرار گیرد؟
پاسخ: گزینه «۲» مرز میان دولتها و خطوط جغرافیایی که در زمین کشیده شده اند و فرهنگ ژئوپولتیک همراه با آنها بعد دیگر ساخته سیاست بین الملل اند و این گفتمان ژئوپولتیک باید مورد بررسی تبارشناختی قرار گیرد.
شاپیرو معتقد است که گفتمان ژئوپولتیک به عنوان یک گفتمان راهبردی مطرح است؛ هم به این معنا که جهان به صورت اردوگاه های متعارض یا متخاصم بازنمایی میکند که به منزله تعریف دیگری از دشمن است و هم به این معنا که سایر بازنمایی ها از جهان را در چهارچوب قدرت تحت الشعاع خود قرار میدهد که این به معنای حذف سایر بازنمایی ها با گفتمانهای بازنمایاننده است. همان گونه که دیده میشود در اینجا سیاست، حاکمیت امنیت هویت و در کل هر آنچه ما در روابط بین الملل به عنوان داده های مسلم فرض میکنیم به گفتمانهایی برخاسته تبدیل میشوند؛ یعنی رویه هایی برای بازنمایی اند. با چنین خصلتی است که دیگر سخن گفتن از آنها به معنای بیان امر واقع نیست بلکه میتوان آنها را با طبیعی انگاشتن به چالش کشید. موضوع محوری پست مدرنیسم یا پسا تجددگرایی عدم وجود واقعیت منحصر به فرد و عینی است به گونه ای که به واسطه دوگانگی و کثرت تجارب و برداشت ها نمیتوان آنها را به سادگی طبقه بندی کرد در این رهیافت بر متون معانی مخفی و گفتمانها تأکید شده است. پست مدرنیسم بر این اعتقاد است که هیچ داور نهایی برای تشخیص حقیقت وجود ندارد و آمیزش زبان و قدرت سبب میشود تفسیر جدیدی از روابط بین الملل ارائه شود. از نظر پست مدرنیم ارزشها اعتقادات و رفتارهای انسانی طبق شرایط فرهنگی و اجتماعی وسیع تر متفاوت اند زیرا هیچ ویژگی یا ارزشی وجود ندارد که کاربرد عام جهانی داشته باشد. تحت این شرایط رفتار و اعمال افراد و ارزشهای خاص تنها ممکن است بر حسب معانی خاص درک و قضاوت شوند. برخی از پست مدرنیستها بر این باورند که ایجاد دولت دشمن دیگری را ایجاد میکند زیرا گفتمان تهدید یا خطر از موضوعات محوری برای به وجود آوردن مرزها و هویت به شمار میرود. در این راستا دولت به گفتمان خطر نه تنها برای حفظ هویت خویش بلکه برای مشروعیت بخشیدن به قدرت خود نیاز دارد. ضمن اینکه آنها دولت – ملت را یک تبیین مهم از اجتماع سیاسی میدانند ولی تنها تبیین هویت یا اجتماع به کار نمی رود. توجه صرف به واحد دولت – ملت سبب میشود تا سایر جنبه های مهم اجتماعی و هویت را نادیده بگیریم به همین دلیل تأکید بر مدل دولت محور در روابط بین الملل سبب میشود بسیاری از جنبشهای اجتماعی به حاشیه فرستاده شوند. در خود مفهوم دولت – ملت به علت طرد دیگران و عدم اعتقاد به برابری خارجی ها و داخلی ها با یک سلسله تناقضات اخلاقی روبه رو میشویم. بنابراین در اینجا تفاوت به فرایندهای طرد و رفتار نابرابر، ارتباط می یابد.
ک مثال : موضوع محوری کدام نظریه نبود واقعیت منحصر به فرد و عینی است؟
پاسخ: گزینه «۲» موضوع محوری پست مدرنیسم (پسا تجدد گرایی، عدم وجود واقعیت منحصر به فرد و عینی است. به گونه ای که به واسطه چندگانگی و کثرت تجارب و برداشت ها به سادگی نمیتوان آنها را طبقه بندی کرد.
بر اساس دیدگاه پست مدرن ممکن نیست واقع گرایی ادعاهای خود را در روابط بین الملل به سادگی توجیه کند. بدین ترتیب موضوعاتی که آنها در رابطه با دولتها به عنوان تنها بازیگران اصلی سیاست بین الملل مطرح میکنند یا تحلیلهایی که درباره یکپارچگی و عینی بودن منافع به عمل می آورند، مقبول نیست. بنابراین از نظر پست مدرنیسم واقعیت عینی منافع وجود ندارد و به راحتی نمیتوان یک سلسله ارزشها یا منافع را به کلیه واحدهای سیاسی (دولتها) تعمیم داد. بر خلاف ادعای واقع گرایی پست مدرنیسم به واقعیات و تجارب چندگانه ای اشاره دارد که در زیر سطح واحدهایی که واقع گرایی مبادرت به ساختن آنها میکند مخفی شده اند. برای مثال از دیدگاه واقع گرایان شوروی سابق به عنوان یک بازیگر بسیط و منحصر به فرد. از منافع عینی بسیطی نیز برخوردار بود که یکی از دو ابر قدرت دوران جنگ سرد را تشکیل میداد.
از منظر پست مدرنیسم واقع گرایان از فرایند تقسیم شوروی به ۱۵ قسمت که هر یک از این قطعات سعی کردند هویت خاص خویش را داشته باشند و اینکه درون هر یک از این جمهوری ها حرکتهایی در راستای تقسیم مجدد به وجود آمده دچار بهت و حیرت شده اند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در پشت این نقاب (بازیگر بسیط بین الملل انواع مختلف بازیگران وجود داشته اند که به محض تغییر و تحول در شرایط وارد عرصه سیاست بین الملل شدهاند.
به هر حال پست مدرنیسم در صدد شکستن ساختارهایی نظیر دولت و نظام بین المللی است که واقع گرایان از آن به عنوان ماهیت و جوهره روابط بین الملل نام میبرند. بدین طریق واقع گرایی با تأکید بر قدرتهای بزرگ تجربه کشورهای جهان سوم را نادیده گرفته است. از طرفی بها دادن بیش از حد به اشکال نظامی اهرم قدرت باعث بی توجهی به جنبه های غیر نظامی شده است. پست مدرنیم بر این اعتقاد است که دیدگاه محدود و جزئی نگر واقع گرایی نسبت به روابط بین الملل سبب می شود تا آن در حد یک مدل ساده و یکپارچه تقلیل داده شود. بر خلاف آنچه از سوی آنان ادعا میشود این مدل دقیق، جهانی و عینی نیست بر این اساس مدل مزبور بسیار متعصبانه بوده و یک روایت یکسویه و محدود را برای پیشبرد منافع بازیگران قدرتمند سیاست بین الملل بازگو می کند. نکته ۲: فرایند ساختار شکنی یک متن بدین گونه است که ابتدا به منظور آشکار شدن معانی مخفی کلمات آنها را از یکدیگر جدا می کنند و سپس این موضوع را مورد توجه قرار میدهند که چه مطلبی امکان دارد از متن حذف شده یا به صورت ضمنی آورده شده باشد.
ک مثال : پست مدرنیسم کدام دیدگاه را تقلیل گرا می نامند؟
پاسخ: گزینه (۲) پست مدرنیسم در صدد به هم ریختن این مدل و نیز هر مدل دیگری از جمله تو واقع گرایی است که سعی دارد مسائل پیچیده روابط بین الملل را با نگاهی تقلیل گرایانه به صورت مقولات عینی ساده ارائه دهد.
پست مدرنیسم ضمن نقد مدرنیته خاطرنشان می سازد که نتیجه عقلانیت برخاسته از مدرنیته باعث ظهور سلاح های کشتار جمعی شده که این خود ناشی از کنار گذاشتن ملاحظات اخلاقی بوده است. هنگامی که بازدارندگی کامل به عنوان راه حل منطقی مسابقات تسلیحات اسمی مطرح می شوده مسائل اخلاقی در مورد پیامدهای جنگ هسته ای و مسئولیت از لحاظ تلاش برای یافتن راه حل سیاسی تعارضات عملاً نادیده گرفته میشود. از نظر پست مدرن ها پرسش های مربوط به اخلاق صرفاً در داخل مرزهای ملی مطرح نمیشود بلکه باید بر آثار اخلاقی جهان متنوع و از نظر فرهنگی نامتجانس تأکید ورزید.
نکته : د در فرایند انتقاد از واقع گرایی گاه باد دیدگاهی که : ه ترکیبی از فمینیسم و پست مدرنیسم است فمینیسم پست مدرن برخورد د می کنیم بر اساس این رویکرد واقع گرایی حامل معانی مخفی در مورد جنس در روابط بین الملل است. تحت این شرایط نمیتوان اصل ثابتی را در مورد جنس مرد یا زن در نظر گرفته از دیدگاه پست مدرن خشونت به واسطه شرایط آشوب زدگی که طی آن دولتها به طور مستمر با تهدیدات نسبت به امنیتشان مواجه اند نمی تواند واقعی باشد زیر بر ساخته «خارج» و به واسطه معنابخشی به تهدید و وجود دشمن باعث مشروعیت دادن به خشونت در سیاست بین الملل میشود. توجیه واقع گرایان برای تعقیب منافع خویشتن اصل خودیاری و بی اعتمادی نسبت به سایرین تحت شرایط آشوب زدگی نمیتواند از لحاظ اخلاقی قابل توجیه باشد. بر اساس تحلیل پست مدرن ها از آنجای نباید منافع ملی را مفروض تصور کرد دیپلماسی و سیاست خارجی نمیتواند برای تبیین و اجرای آن معنادار باشد. این وضعیت سبب میشود به جای عنایت به پیوند و تعهدات اخلاقی میان گروه های ملی گوناگون روابط با دنیای خارج همواره بر مبنای خشونت و تهدید شکل بگیرد. با توجه به اینکه از منظر پست مدرنیسم قدرت همه جا حضور دارد و هرگز نمیتوان بر روابط قدرت به طور کامل فایق آمد باید در تلاش بود تا روابط با دیگران را بر پایه اصول اخلاقی قرار داد.
ک مثال ۸ از منظر کدام نظریه « قدرت در همه جا حضور دارد و هرگز نمیتوان بر روابط قدرت به طور کامل فایق آمد و باید در تلاش بود تا روابط با
دیگران را بر پایه اصول اخلاقی قرار دارد؟
دیگران را بر پایه اصول اخلاقی قرار دارد؟
پاسخ: گزینه «۳» از منظر پست مدرنیسم قدرت در همه جا حضور دارد و هرگز نمیتوان بر روابط قدرت به طور کامل قایق آمد، بنابراین باید تلاش کرد تا روابط با دیگران بر پایه اصول اخلاقی قرار گیرد.
بسیاری از پست مدرنها مسئله تعمیم را که یک موضوع محوری در علوم اجتماعی است رد میکنند از نظر آنان موضوع تعمیم نه تنها گمراه کننده است. بلکه باعث تقویت مشروعیت ساختارهای موجود قدرت به صورت نشان دادن یک واقعیت عینی میشود. در این روند اطلاق تعمیم نسبت به یک مورد خاص باعث عدم شفافیت مختصات آن و نیز پنهان کردن قضاوتهای سیاسی و اخلاقی میشود.
پست مدرن ها بر این اعتقادند که ادعاهای علمی دایر بر بودن جهان به یک شکل یا اشکال دیگر به رژیمهای قدرت ارتباط دارد. به جای وجود حقیقت همیشه داستانهای چندگانه ای در مورد هر رویدادی گفته میشود بر اساس این تحلیل یک واقعه منحصر به فرد وجود ندارد بلکه یک نوع چندگانگی تفسیری را مشاهده میکنیم که در آن واقعیت عینی چندان روشن نیست. بدین ترتیب واقعیتهای اجتماعی که بر اکثر جای وجود یک حقیقت همیشه داستانهای چندگانه ای در مورد هر رویدادی گفته میشود. بدین ترتیب واقعیتهای اجتماعی که برای اکثر تحلیل های روابط بین الملل حائز اهمیت اند بی اهمیت تلقی شده و امکان دارد محو شوند.

مفهوم سازی
رویکردها و رهیافتهای مختلفی در نظریه تحلیل گفتمان وجود دارد. به طور کلی میتوان سه نوع تحلیل گفتمانی را از یکدیگر متمایز کرد. تحلیل گفتمانی، روان شناسی اجتماعی و زبان شناسی انتقادی تحلیل گران گفتمانی گفتمان را به معنای ساختارهای زبانی فراجمله با متن تعریف می کنند. بر خلاف رویکرد سازه انگاری بر اساس تحلیل گفتمانی معنای بین الاذهانی نمیتواند در خودش درک شود بلکه تکوین آن از طریق زبان میر است. روانشناسان اجتماعی نیز گفتمان را به صورت یک مفهوم خود به کار میبرند و رابطه قدرت و زبان را که صرفاً منعکس کننده قدرت است. مطالعه می کنند. در این رویکرد روابط قدرت خارج از زبان شکل میگیرد و زبان یا گفتمان تنها آن را بازنمایی میکند. بنابر این گفتمان ارتباط منظم و مداومی با ساختارهای کلان اجتماعی ندارد فراتر از این شکل گیری گفتمان توسط مناسبات قدرت و همچنین تأثیرات قوام بخش و تأسیس گفتمان بر هویت ها، روابط و باورهای اجتماعی توضیح داده نمیشود زبان شناسی انتقادی این نوع تعریف از گفتمان را نقد جدی میکند و آن را بازتاب دهنده صرف روابط قدرت خارج از آن نمی داند بلکه برای آن ماهیتی تأسیسی قائل است. در این رویکرد گفتمان به صورت یک مفهوم کلان تعریف و به کار گرفته میشود که فرایندهای اجتماعی را شکل میدهد بنابراین گفتمان نقش اساسی در ایجاد و تقویت هویتها و باورهای اجتماعی دارد. همچنین گفتمان خود مختار و مستقل است و صرفاً از قدرت اجتماعی نشئت نگرفته بلکه خود نوعی تجلی و نمود قدرت اجتماعی است.
نکته : تحلیل گفتمان آن گونه که توسط ارنستو لاکلاتو و شانتال موفه در کتاب «هژمونی و راهبرد سوسیالیستی توسعه یافته، رویکردی غنی و کاملاً تحت سیطره یک مرکزیت واحد است.
ک مثال : کدام رویکرد نظریه تحلیل گفتمان معتقد به این است که روابط قدرت خارج از زبان شکل میگیرد و تنها زبان و گفتمان آن را بازنمایی می کنند؟
(۲) زبان شناسی انتقادی
پاسخ: گزینه (۳) روانشناسان اجتماعی گفتمان را به صورت مفهوم خود به کار میبرند و رابطه قدرت و زبان را مطالعه می کنند که صرفاً منعکس کننده قدرت است. در این رویکرد روابط قدرت خارج از زبان شکل میگیرد و تنها زبان با گفتمان آن را بازنمایی میکند بنابراین گفتمان ارتباط منظم و مداومی با ساختارهای کلان اجتماعی ندارد.
تحلیل انتقادی گفتمان فراتر از توصیف ساختار و کارکردها و اعمال گفتمانی است. این نوع تحلیل برای تبیین پدیده های زبانی و کردارهای گفتمانی به بررسی مقولاتی چون مناسبات قدرت و زبان هژمونی و قدرت پیش فرضهای ایدئولوژیک و فرایندهای ایدئولوژیک در گفتمان هژمونی و نابرابری در گفتمان می پردازد و عناصر گفتمانی و غیر گفتمانی را در ارتباط با دانش زمینه ای بازیگران سیاسی مطالعه میکند در حقیقت نظریه گفتمان در سنت انتقادی به نقش معنادار کردارها با رویه ها و اندیشه های اجتماعی در زندگی سیاسی می پردازد و شیوه هایی را بررسی میکند که از طریق آن نظام ها و ساختارهای معانی نوع خاصی از کنش و عمل را ممکن می سازد.
مثال ۲ کدام یک از اندیشمندان زیر جزء نظریه پردازان رهیافت گفتمان به شمار نمی روند؟
(۴) هابرماس
پاسخ: گزینه «۴» رهیافت گفتمانی که در چهارچوب زبان شناسی انتقادی شکل گرفت تحلیل انتقادی گفتمان نامیده می شود که حاصل تلاش های فکری اندیشمندانی چون فوکو لاکلائو، موفه و فرکلاف است.
در چهارچوب تحلیل انتقادی گفتمان نیز تعاریف متفاوتی از گفتمان ارائه شده است. بعضی از تحلیل گران انتقادی گفتمان را همچون ایدئولوژی تعریف کرده اند. با این تفاوت که گفتمان بر خلاف ایدئولوژی واجد ویژگیهای تقلیل گرایانه حقیقت مدارانه جهان شمولی و هژمونی نبوده و جهان بینی را توجیه نمی کند. بنابر این گفتمان فراتر از ایدئولوژی سنتی یعنی مجموعه ای از اندیشه ها و ایده هایی است که کنشگران اجتماعی از طریق آن به توضیح و توجیه کنش سازمان یافته اجتماعی خود می پردازند. علاوه بر این انواع مختلفی از اعمال اجتماعی و سیاسی نهادها و سازمانها را در بر می گیرد. فوکو گفتمان را عام تر از ایدئولوژی سیاسی میداند به گونه ای که ممکن است سازوکارهای آن مرزهای چند ایدئولوژی را در نوردند. در نتیجه وی به سه دلیل ترجیح می دهد که به جای ایدئولوژی از مفهوم گفتمان استفاده کند نخست مفهوم ایدئولوژی به طور ضمنی و تلویحی متضمن تفکیک بین عین و ذهن یا ارزش و واقعیت است. دوم این اصطلاح لزوماً به سوژه یا فاعل شناسای خودمختار ارجاع میدهد و سوم اینکه مفهوم ایدئولوژی در ارتباط با عوامل و عناصر زیربنایی مادی و اقتصادی ماهیتی روبنایی و ثانویه مییابد. در حالی که گفتمان بر این امر دلالت دارد که واقعیت و حقیقت یک سازه گفتمانی بوده و فاعل شناسا نیز خود یک مواضعه گفتمانی است. همچنین گفتمان ماهیتی اولیه و بنیادین دارد که همه چیز در آن معنا می یابد.
ک مثال ۳ چه کسی گفتمان را عام تر از ایدئولوژی سیاسی می داند؟
(۲) فرکلاف
پاسخ: گزینه «۴» فوکو گفتمان را عام تر از ایدئولوژی سیاسی میداند به گونه ای که ممکن است ساز و کارهای آن مرز چند ایدئولوژی را در نوردند. در نتیجه وی ترجیح میدهد به جای ایدئولوژی از مفهوم گفتمان استفاده کند.
همچنین فوکو گفتمان را به صورت شبکه های معنایی با نظامی از اشیا تعریف میکند که رفتار آدمی را شکل میدهند. وی در کتاب دیرینه شناسی دانش گفتمان را مجموعه احکام متعلق به . صورت بندی گفتمانی واحد یا مجموعه ای از گزاره ها و احکام جدی معنا میکند که در یک عصر به وحدت می رسند و انسانها به وسیله آن هویت و اجتماع خود را تعریف میکنند گزاره در دستگاه فلسفی فوکو، نوعی کنش رفتاری است که معنا را به شنونده منتقل می کند و بر مدلهای خاصی دلالت دارد. این گزاره ها در صورت بندیهای گفتمانی معانی متفاوتی را منتقل میکنند. صورت بندی گفتمانی، نظام خود مختار نکته : فوکو از دهه ۱۹۷۰ به بعد، تحت تأثیر نیچه به تدریج «قدرت» را علت العلل همه امور و خالق همه چیز از جمله انواع معرفت و نیز مفهوم پاسخ: گزینه «۲» وی در کتاب دیرینه شناسی دانش گفتمان را به معنای مجموعه احکام متعلق به صورت بندی گفتمانی واحد یا مجموعه ای از گزاره ها و احکام جدی به کار میبرد که در یک عصر به وحدت می رسند و انسانها به وسیله آن هویت و اجتماع خود را تعریف می کنند. از آرای فوکو در باب گفتمان چند اصل را میتوان استنتاج کرد اولاً گفتمان امری فراگیر و شامل است که خارج از آن نمی توان اندیشید و فرار از آن تحول است که علاوه بر توضیح استمرار و ثبات امور مبین تغییر و دگرگونیها نیز هست. رویکرد لاکلاتو به گفتمان شبیه دیدگاه بتونیسته، استعلایی است. یعنی گفتمان قبل از هر چیز وجود دارد که شناخت و کنش انسان را معنا میبخشد و تنها از طریق آن انسان قادر است جهان را فهم و درک کند. به عبارت دیگر امکان اندیشه عمل و درک کامل به وجود گفتمانی بستگی دارد که پیش از هرگونه بی واسطگی عینی حضور دارد ولی دچار تغییر و تحول میشود. نکته : لاکلاتو و موفه گفتمان را مجموعه ای معتادار از علائم و نشانه های زبان شناختی و فرا زبان شناختی تعریف میکنند که از گفتار و نوشتار فراتر می روند. به نظر لاکلاتو و موفه، همه چیز ماهیتی گفتمانی دارد یا نوعی سازه گفتمانی است و در ارتباط با دیگر اشیا معنا می یابد. بر این اساس، اشیا و کنش ها تنها به عنوان جزئی از یک نظام معانی گسترده (گفتمان قابل درک و فهم هستند. در حقیقت معانی اجتماعی گفتارها کنشها و نهادها همگی در ارتباط با بستر و زمینه کلی ای درک میشود که بخشی از آن هستند. بنابراین موضوعات و مفاهیم برای معنادار بودن باید بخشی از یک چهارچوب گفتمانی گسترده تر باشند.
که مثال ۵ رویکرد لاکلائو به گفتمان چگونه است؟
(۲) استخراجی
پاسخ: گزینه «۱» رویکرد لاکلاتو به گفتمان شبیه بنونیسته، استعلایی است. یعنی گفتمان قبل از هر چیز وجود دارد که شناخت و کنش انسان را معنا می بخشد و تنها از طریق آن انسان قادر است جهان را فهم و درک کند. به عبارت دیگر امکان اندیشه عمل و درک کامل به وجود گفتمانی بستگی دارد که پیش از هر گونه بی واسطگی عینی حضور دارد ولی دچار تغییر و تحول میشود.
این مفهوم پردازی از گفتمان به معنای رابطه ای بودن هویت گفتمان است یعنی گفتمان هویت خود را از طریق رابطه ای کسب میکند که بین عناصر مختلف برقرار میشود. در نتیجه بر اساس چگونگی ارتباط و پیوند عناصر مجزا هم هویت فردی آنها شکل میگیرد و هم هویت مجموع آنها به عنوان کلیت واحدی به نام گفتمان لاکلاتو و موقه عمل جمع آوری اجزا و عناصر مختلف و قرار گرفتن آنها در کنار هم و کسب هویت جدید را مفصل بندی می نامند. به نظر آنان مفصل بندی هر کنش و عملی است که رابطه میان عناصر گوناگون را ایجاد کند به گونه ای که هویت آنها در اثر این کنش تغییر کند.
تغییر گفتمانی
گفتمان ها نیز خود حاصل مفصل بندی هویتهای زبانی متمایز و سیال هستند. گفتمانها متصلب و تغییر ناپذیر نیستند، بلکه چون حاصل مفصل بندی
آموزه های فوکو همان گونه که توضیح داده شد یکی از ویژگیهای گفتمان این است که همه تغییرات آن لزوماً و ضرورتاً تغییرات همه جانبه و بنیادی نیست. چون بعضی از عناصر گفتمان در مقایسه با عناصر دیگر استمرار و ثبات بیشتری دارند و به سادگی دستخوش تغییر و تحول نمیشوند و بعضی دیگر
از قابلیت تغییر زیادتری برخوردارند. به علت سلسله مراتب درونی که در انتظارات بیانی وجود دارد مفاهیم و گزاره ها به صورت سلسله مراتبی به هم مرتبط میشوند و در سطوح مختلفی قرار میگیرند. در حقیقت آنها در یک ساختار سلسله مراتبی منظم آرایش میگیرند که بسته به جایگاهی که به خود اختصاص می دهند، ارزش و اهمیت متفاوتی می یابند. در این آرایش درخت گونه اصول و عناصر محوری در لایه های زیرین قرار میگیرند که طبعاً تغییر و تحول آنها باعث تحولات بنیادین در گفتمان میشود. بعضی دیگر از عناصر و دقایق در سطوح بالای ساختار قرار میگیرند که ماهیتی ملموس و واقعی تر دارند. گزاره هایی نیز حد واسط این دو دسته از مفاهیم و عناصر هستند که امکان دارد در هر یک از سطوح و لایه ها تغییر و تحول صورت بگیرد.
تغییر از گفتمان معنای دگرگونی و دگردیسی بنیادین فراگیر و ماهوی دارد که در اثر تغییر در اصول حاکمه یک گفتمان حادث می شود. به عبارت دیگر اگر هسته مرکزی و احکام ریشه ای گفتمان زایل دگرگون با منسوخ شوند تحول گفتمانی رخ میدهد اما تغییرات در گفتمان کامل و ماهوی نیستند. بلکه ممکن است گزاره ها و مفاهیم فرعی در سطوح بالایی متحول شوند بی آنکه اصول حاکم و بنیادین را دستخوش تغییر کنند. اگر تغییرات در مفاهیم و عناصری که فرع بر اصول حاکم هستند به وقوع بپیوندد در این صورت تغییر در گفتمان واقع میشود و تحول درون گفتمانی شکل می گیرد. بنابراین تغییرات گفتمانی از عمق و گستردگی یکسانی برخوردار نیستند و آن را به یک میزان متحول نمیسازند. تنها زمانی یک گفتمان جای خود را به گفتمان دیگری میدهد که اصول حاکم بر آن به کلی تغییر کند.
پاسخ: گزینه «۲» بر اساس موارد استخراج شده از افکار فوکو در مورد سلسله مراتب و آرایش درخت گونه در اصول و عناصر گفتمان، دو نوع تغییر و
پاسخ: گزینه «۲» بر اساس موارد استخراج شده از افکار فوکو در مورد سلسله مراتب و آرایش درخت گونه در اصول و عناصر گفتمان، دو نوع تغییر و تحول گفتمانی قابل تصور و ممکن است تغییر در گفتمان و تغییر از گفتمان
همانگونه که لارسن توضیح میدهد از نظر والنز ساختار نظام بین الملل دارای سه سطح مرتبط به هم است که علی رغم تغییر در آنها، ممکن است سیاست اتصال سطوح احتمال تغییر در دو سطح دیگر نیز وجود دارد عمیق ترین لایه ساختار، سطح مولد است که تغییر در آن ممکن است به تغییرات در لایه های دیگر منجر شود. البته این بدان معنا نیست که از نظر هستی شناختی نیز گفتمان همانند ساختار در نو واقع گرایی است بلکه در قالب نظریه ای رابطه ای گفتمان ساختار معنای تاریخی و حدوثی است و به صورت بسته و محدود قابل تصور نیست از این رو در گذر زمان دستخوش تغییر و تحول می شود. از طرف دیگر عناصر متشکله این ساختار گفتمان) نیز به صورت مستقل و مجزا قابل درک نیستند بنابراین این دو متقابلاً یکدیگر را تعیین و تعریف می کنند.
نکته ۴ گفتمان یکی از ساختارهای اجتماعی است که در نظریه سازه انگاری به عنوان مهم ترین عنصر تعیین کننده سیاست خارجی است.
ک مثال : گفتمان از نظر شکلی شبیه به چه مفهومی در نظریه تو واقع گرایی است؟
(۳) نظام بین الملل
پاسخ: گزینه «۳» از نظر شکلی گفتمان در اینجا ساختاری شبیه نظام بین الملل در نظریه تو واقع گرایی والتز دارد که از لایه ها و سطوح مختلفی برخوردار است.
تنازع گفتمانی
یکی از مسائل و موضوعات مهم در نظریه تحلیل گفتمان امکان تثبیت انسداد و هژمونی گفتمانی است. آیا امکان هژمونی یک گفتمان بر ابعاد و بخش های مختلف سیاست و جامعه وجود داد؟ تحلیل گران گفتمان در این مورد اختلاف نظر دارند. بنابراین در هر مقطع زمانی و در حوزه موضوعی در عین تعارض و تنازع گفتمانها یکی از آنها تفوق و سیطره می یابد و رفتارها و کردارهای گفتمانی را معنا و شکل میدهد. در حقیقت، گفتمان بر اساس اصل انتظام در پراکندگی حدود و هویت خود را می یابد.
ک مثال : کدام یک از نظریه پردازان گفتمان بر امکان شکل گیری هژمونی گفتمانی تأکید دارند؟
(۳) هابرماس
پاسخ: گزینه «۴» فوکو بر این اعتقاد است که ماهیت تفوق طلب و فراگیر گفتمان موجب میشود علی رغم وجود یاد گفتمانهای دیگر، یک گفتمان
به منزلت هژمونیک برسد و بقیه گفتمان ها را به حاشیه براند.
ارنستو لاکلاتو و شانتال موفه در چهارچوب نظریه رابطه ای گفتمان خود بر خلاف فوکو معتقدند که سرشت سیال زبان اجازه تثبیت کامل معنا را نمی دهد. و در نتیجه امکان استیلا و تسلط دانم و کامل یک گفتمان وجود ندارد. در اثر فرایند تعدد و تکثیر همواره معانی در معرض تفسیر و تحول اند. بنابراین هیچ گفتمانی یک کل واحد و بسته و نفوذ ناپذیر نیست. گفتمان همیشه در یک حوزه گفتمانی قرار دارد که منازعه و مبارزه بر سر تعیین معنا در جریان است. همواره عناصر و اصولی وجود دارند که گفتمانهای مختلف بر سر تعیین معنا و مدلول آنها با هم اختلاف نظر و رقابت دارند. لاکلاتو و موفه این تعامل بین گفتمانها را ضدیت مینامند وجود میدان گفتمانی و ضدیت به این معناست که هویت یک گفتمان دائماً در معرض تهدید و تغییر است. یکی از اصلی ترین منازعات در عرصه اجتماع و سیاست کشمکش برای تعیین معنا و تعلق یک مفهوم به یک گفتمان خاص است. جامعه سرشار از این مبارزات گفتمانی در حوزه های موضوعی مختلف است. هدف از این معارضه گفتمانی دست یافتن به منزلت هژمونیک است. در حقیقت همان گونه که دیوید حوارت توضیح میدهد عمل استیلاجویی نوعی کردار و عمل مفصل بندانه برای تعیین و تعریف قواعد و معانی مسلطی است که هویت و صورت بندی های گفتمانی را می سازند. این رفتار هژمونیک مستلزم مرزبندی سیاسی بین نیروهای سیاسی و همچنین وجود دالهای شناوری است که گفتمانها برای تعریف و تثبیت معنا و مدلول آنها با هم رقابت و کشمکش دارند. هدف کردارهای هژمونیک مفصل بندی دالهای شناور و عناصر تصادفی در یک پروژه سیاسی و سپس معنا بخشیدن به آنهاست. بنابراین بعد از تثبیت رابطه بین دال و مدلول هژمونی تعریف میشود. بر این اساس اگرچه ممکن است یک گفتمان در اثر تنازع گفتمانی نتواند به طور کامل و دائم بر کلیه ابعاد و جوانب جامعه غلبه پیدا کند و تمام معانی را تعیین و تثبیت کند ولی در وضعیت های خاص دستیابی موقت به هژمونی امکان پذیر است. در نتیجه انسداد جزئی گفتمان و تثبیت جزئی هویت نیز امری ممکن است.
نکته ۵ در تحلیل گفتمان مبارزه برای هژمونی و تأسیس هژمونی توسط پروژه های سیاسی از اهمیت زیادی برخوردار است، به این علت که رفتارهای هژمونیک در فرایندهای سیاسی رفتارهایی محوری محسوب شده و فرایندهای سیاسی هم به نوبه خود برای شکل گیری کار کرد و انحلال گفتمان ها اهمیت حیاتی دارند.

تست های طبقه بندی شده فصل نهم
۱ استیلا یا هژمونی تلاشی برای …………
(۱) حفظ چند پارچگی
-۲ کدام متغیر در نظریه شناختی تحلیل سیاست خارجی نقش کانونی دارد؟ -۲ کدام متغیر در نظریه شناختی تحلیل سیاست خارجی نقش کانونی دارد؟
(۱) بازخوردها
که حفظ و حراست از ایدئولوژی مشروعیت بخش به نظام سیاسی در کدام نوع از امنیت حیاتی است؟ (۱) اقتصادی
پاسخنامه تستهای طبقه بندی شده فصل نهم
۱ گزینه «۳» هژمونی را میتوان تلاشی برای به دست آوردن منافع تعبیر کرد. در واقع هدف کشور استیلاجو این است که منافع اقتصادی و سیاسی خود
را تأمین کند گزینه ۲ به این دلیل نادرست است که هژمونی سلطه همراه با نفوذ است و با سلطه صرف تفاوت دارد.
۲ گزینه «۴» همه گزینه ها تا حدی درست هستند ولی فرایندها کل بازه را در بر می گیرند و پاسخ دقیق تری است. باورها و ساختارها سطح واحد یکانی دارند و جزئی هستند و بازخوردها نیز بخشی از فرایند تصمیم گیری و شناخت هستند.
گزینه «۳» از آنجا که مشروعیت نظام سیاسی جزء اصول اولیه امنیت در هر کشوری است میتوان آن را در مقوله امنیت سیاسی تلقی کرد. از آنجا که گزینه های دیگر با ماهیت مشروعیت نظام سیاسی تطابق ندارند نمی توانند صحیح باشند.
آزمون فصل نهم
که ۱- گفتمان در کدام نظریه یکی از ساختارهای اجتماعی است که به عنوان مهمترین عنصر تعیین کننده سیاست خارجی است؟
(۱) واقع گرایی
سازه انگاری
که ۱- گفتمان در کدام نظریه یکی از ساختارهای اجتماعی است که به عنوان مهمترین عنصر تعیین کننده سیاست خارجی است؟
(۳) رفتار گرایی
(۴) پسا تجدد گرایی
۲ رویکرد و رهیافتی که در نظریه تحلیل گفتمان وجود دارد کدام است؟
(۱) زبان شناسی انتقادی
(۲) تحلیل گفتمانی
که در کدام رویکرد گفتمان به صورت یک مفهوم کلان تعریف و به کار گرفته میشود که فرایندهای اجتماعی را شکل می دهد؟
(۱) تحلیل گفتمانی
(۲) روان شناسی اجتماعی
که در کدام رویکرد گفتمان به صورت یک مفهوم کلان تعریف و به کار گرفته میشود که فرایندهای اجتماعی را شکل می دهد؟
(۳) زبان شناسی انتقادی
(۳) روان شناسی اجتماعی
(۴) گزینه ۱ و ۲
کتاب دیرینه شناسی دانش اثر ؟
(۱) لاکلاتو
که این تعریف از گفتمان مجموعه ای معنادار از علائم و نشانه های زبان شناختی و فرا زبان شناختی که فراتر از گفتار و نوشتار می رونده مربوط به کیست؟ (۱) فوکو
(۲) فوکو
(۳) موقه
(۴) فرکلاف
که این تعریف از گفتمان مجموعه ای معنادار از علائم و نشانه های زبان شناختی و فرا زبان شناختی که فراتر از گفتار و نوشتار می رونده مربوط به کیست؟
(۲) لاکلاتو
(۳) موفه
(۴) لاکلاتو
(۴) گزینه ۲ و ۳
که ۷ دگرگونی و دگردیسی بنیادین فراگیر و ماهوی که در اثر تغییر در اصول حاکم گفتمان حادث می شود، چه نام دارد؟
که در چه کسی گفتمان ها را بازی زبانی می خواند؟
که در چه کسی گفتمان ها را بازی زبانی می خواند؟ (۲) فوکو
(۳) فرکلاف
که ۷ دگرگونی و دگردیسی بنیادین فراگیر و ماهوی که در اثر تغییر در اصول حاکم گفتمان حادث می شود، چه نام دارد؟
(۲) تنازع گفتمانی
(۳) تثبیت گفتمانی
که تغییرات در مفاهیم و عناصر فرع بر اصول حاکم چه گفته میشود؟
(۱) هژمونی گفتمانی
(۲) تغییر در گفتمان
(۳) انسداد گفتمانی
که ۹ چه کسی معتقد است که سرشت سیال زبان اجازه تثبیت کامل معنا را نمیدهد و در نتیجه استیلا و تسلط دائم و کامل یک گفتمان وجود ندارد؟
(۱) فوکو
که ۹ چه کسی معتقد است که سرشت سیال زبان اجازه تثبیت کامل معنا را نمیدهد و در نتیجه استیلا و تسلط دائم و کامل یک گفتمان وجود ندارد؟
(۲) لاکلاتو
(۳) موقه
ک ۱۰ چه کسی گفتمان را عام تر از ایدئولوژی سیاسی میداند به گونه ای که ممکن است سازوکارهای آن مرزهای چند ایدئولوژی را در نوردند؟
(۴) تغییر در گفتمان
که ۹ چه کسی معتقد است که سرشت سیال زبان اجازه تثبیت کامل معنا را نمیدهد و در نتیجه استیلا و تسلط دائم و کامل یک گفتمان وجود ندارد؟
(۱) فرکلاف
(۲) موقه
ک ۱۰ چه کسی گفتمان را عام تر از ایدئولوژی سیاسی میداند به گونه ای که ممکن است سازوکارهای آن مرزهای چند ایدئولوژی را در نوردند؟ (۴) لاکلاتو

فصل دهم
روشها و سطوح مختلف در تجزیه و تحلیل سیاست خارجی
گرچه بیش از پنج دهه از عمر تلاشهای منسجم اولیه نظریه پردازی در حوزه سیاست خارجی میگذرد ولی هنوز موفقیت جامعی در این زمینه به دست نیامده است. آنچه هم اکنون در اختیار داریم شامل مجموعه ای از مفاهیم غیر متواتر مفروضه های جدال انگیز قضایا و حجت های ناقص از لحاظ متدولوژیک نا مکفی از لحاظ داده ها و تصدیق نشده از لحاظ تجربی است. طبیعتاً این نتیجه ناموفق نتوانسته به وجهی قانع کننده به خواست نظریه پردازان و نیاز دست اندر کاران سیاست خارجی پاسخ گوید و اغلب تلاشهای پیشین نظریه پردازی عند الاقتضاء از دو لحاظ متدولوژیک و تجربی ناقص اند ضعف حاصله متدولوژیک ناشی از دو عامل است. اولاً تأکید نظریه پردازان بر یکی از سطوح تحلیل کلان یا برعکس خرد که موجب ارائه طرح های غیر جامعی در این باره شده است. البته در این اواخر اقداماتی در جهت تعدیل تئوری سیستم ها به وجهی به عمل آمده است که بتواند در برگیرنده دو سطح تحلیل باشد. متاسفانه حتی این تلاش ها هم دارای جامعیت لازم برای در برگیری چهار مرحله درونداد درون نهاد برونداد و اجرای سیاست خارجی نیست و باید با تکمیل داده ها مرمت شوند.
نکته : فاز درونداد دارای حالت خوراک دهی به سیاست خارجی است فاز درون نهاد حالت فراوری فاز برونداد ماهیت تصمیم گیری و جهت گیری و فاز اجرا نتیجه تصمیم گیری را در تعامل با محیط و با فازهای دیگر مورد توجه قرار داده است.
ثانیاً علاقه و شیفتگی نظریه پردازان سطح تحلیل کلان نظام و یا پویش اتصال بین دو سطح کلان و خرد صرفاً به جنبه های انتزاعی نظریه پردازی است یا به قضایای تحلیلی شبیه نظریه پردازی در علوم محض در نظریه پردازی خود اصالت داده اند. علاوه بر ضعف های دوگانه متدولوژیک فوق نظریه های پیشین دچار عدم قابلیت تصدیق تجربی نیز هستند. بدیهی است در این مورد باید نظریه های موجود را به دو دسته تقسیم کرد: گروه اول که شامل نظریه های کلان نظام می شود عمدتاً به لحاظ جنبه انتزاعی افزون تر و اتکا به قضایای تحلیلی بیشتر دچار این ضعف هستند. این نظریه ها به صورت مفروضه ها و غولهای انتزاعی و مجردی شدهاند که با نشاندن وسیله به جای هدف در آن و به جای مفهوم نمودن سیاست خارجی خود، به صورت چنان مشکل غامضی درآمده اند که دانش پژوهان باید وقت خود را صرف درک خود آن نظریه کنند. از طرف دیگر نظریه هایی که در قالب سطح تحلیل خرد جای میگیرند گرچه از ضعف فوق بری هستند ولی آنچنان مشروح و جزئی هستند؟ که اطلاق نظریه به معنای خاص کلمه بر آنان ن خالی از اشکال نیست برای همین تلاشهای ما در جهت رفع ضعفهای متدولوژیک و تجربی فوق و بازسازی و مرمت این نظریات قرار میگیرد که با بررسی ضعف های آنها و توصیف محیط عملیاتی موجود زمینه را برای ارائه چهارچوب مفهومی مناسب برای تجزیه و تحلیل سیاست خارجی فراهم می آورد.
ک مثال : کدام یک از گزینه های زیر از دلایل عدم انسجام نظریه پردازی در حوزه سیاست خارجی به شمار می رود؟
(۱) تجربی بودن صرف تحقیقات
(۴) نظریه پردازی در سطوح کلان با خرد )
پاسخ گزینه «۴» ضعف حاصله در عرصه نظریه پردازی در حوزه سیاست خارجی به دو دلیل است. ۱- تأکید صرف نظریه پردازان بر یکی از سطوح کلان و خرد – نظریه پردازی انتزاعی نظریه پردازان سطح تحلیل کلان یا خرد
به طور کلی تلاشهای مربوط به نظریه پردازی در سیاست خارجی را میتوان از لحاظ متدولوژیک تحت سه رهیافت زیر طبقه بندی کرد.
ا رهیافت کلان نظام – رهیافت خرده نظام – رهیافت اتصال دو سطح کلان و خرد
نکته رهیافت کلان نظام به کل نظام بین المللی اشاره دارد. متفکرانی که نظریه هایشان در این سطح تحلیلی جای می گیرد بر مفاهیم مفروضه ها قضایا و حجت های تجریدی انتزاعی کلی تأکید دارند.
رهیافت کلان نظام به عنوان راهنمای مطالعه و اقدام سیاست خارجی
در واقع برای تحلیل رهیافت کلان نظام باید به موارد زیر توجه داشت متغیرهای مستقل و وابسته بازخوران وابستگی کنش متقابل، ساختار بازیگران کار کرد، محیط داخلی و خارجی سازواری و انطباق به معنی تطبیق دادن خود با شرایط محیط داخلی و خارجی انقباض و انبساط به معنی مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی فشار و ترمیم و تکثیر به این معنا مرجع بررسی و تحلیل اطلاعات برای نظریه پردازان کلان – نظام مبتنی بر ورودی های زمینه ساز از محیط بین المللی عوامل تعدیل کننده و صحنه های پذیرنده سیاست خارجی ناشی از کل نظام بین المللی است. این دسته از دانشمندان با نادیده گرفتن یا کم توجهی به نقش کشور به عنوان زیر مجموعه نظام بین المللی در شکل گیری و اجرای سیاست خارجی اصالتاً توجه خود را به مسائلی چون ترکیب ساختاری قدرت معطوف می که می کنند. دانشمندانی چون مور رگنتا با دیدگاهی سنتی و چهار نظریه پرداز دیگر رفتارگرا یعنی مک کلاند مدلسکی روز کرانس و بالاخره کاپلان از جمله نظریه پردازان مشهور در این سطح به حساب می آیند. نظامهای موازنه قدرت بحران زدا کشاورزی – صنعتی متعادل – نامتعادل و بالاخره شش مدل و توی واحدها موازنه قدرت . قطبی منعطف – دو قطبی متصلب – سلسله مراتبی – نظام عالمگیر جهانی به ترتیب نتیجه کار آنهاست. یکی از مفاهیم مطرح در نظام تعادل است که مورد توجه روز کرانس قرار دارد. وی تعادل را به تحولی و انقلابی تقسیم میکند که اولی دارای ویژگی سینوسی و دومی دارای ویژگی شتابدار است.
ک مثال : کدام رهیافت به کل نظام بین المللی اشاره دارد؟
(۳) رهیافت خرد
پاسخ گزینه «۲» رهیافت کلان نظام به کل نظام بین المللی اشاره دارد در حالی که رهیافت خرد معتقد است که رفتار سیاست خارجی کشورها عمدتاً تابعی از عوامل و عناصر داخلی است.
یک بررسی از نظریات فوق حاکی از آن است که نظریه پردازان فوق الذکر با تکیه بر سطح نظام بین الملل، اصولاً برا بر این مدعا پافشاری . می کنند که شاخصه مه رفتاری کشورها تابع خروجی حاصل از شکل گیری قدرت در سطح کلان نظام هاست که به طور جبری به عنوان ورودی بر دستگاه تصمیم گیری واحدهای عضو در نظام بین المللی حاکم شده و بدان سبب بر رفتار خارجی آنها اثر میگذارد. بنابراین در تصور این نظریه پردازان کشورها به عنوان واحدهای عضو، همچون توپهای بیلیاردی محسوب میشوند که ماهیت درونی آنها یکسان محسوب شده و لذا بر چگونگی چرخش آنها بر روی میز بیلیارد بین المللی تأثیر تغییر سازی ندارد. بنابراین پژوهشگرانی که ا که از ا این راهبرد کلان تأثیر می پذیر ذیرند در فعالیتهای تحلیلی خود ضمن فراموش کردن تفاوتهای موجود بین بازیگران عضو نظام بین المللی، نوعی همگونی برای آنان قاتلاند تمایزهای موجود بین واحدها و بازیگران نظام را نادیده میگیرند و دولتهای ملی را به عنوان واحدهای یکدست و مشابه به حساب می آورند. در نتیجه فرض سنخیت و هم شکلی غیر واقعی در مدلهای آنان نقش نظامهای ارزشی و پویشهای داخلی بازیگران در رفتار سیاست خارجی شان ثانویه و ناچیز محسوب میشود. با این دیدگاه نتیجتاً حداکثر برد طیف میدانی اقدام سیاست خارجی کشورها به درون سازی قواعد نظام بین المللی و قدرت انطباق آنها با فرهنگ غالب نظام محدود میشود و به عبارت دیگر در این مدلها بر وجود نوعی سلطه جبری نظام بر روند سیاست گذاری کشورها تأکید می شود.
ک مثال ۳ کشورها در تصور نظریه پردازان کدام رهیافت به عنوان واحدهای عضو همانند توپهای بیلیارد محسوب میشوند که ماهیت درونی آنها یکسان است و چگونگی چرخش آنها بر روی میز بیلیارد و بین المللی تأثیر تغییر سازی ندارد؟
پاسخ: گزینه «۲» در رهیافت کلان نظام تفاوتهای موجود بین بازیگران عضو نظام بین المللی را نادیده میگیرند و نوعی همگونی برای آنان قاتل اند.
در رابطه با اینکه نظام بین المللی چه تأثیراتی بر رفتار سیاست خارجی کشورها دارد میتوان موارد مختلف را در قالب پنج مقوله زیر رده بندی کرد. در رابطه با اینکه نظام بین المللی چه تأثیراتی بر رفتار سیاست خارجی کشورها دارد میتوان موارد مختلف را در قالب پنج مقوله زیر رده بندی کرد.
در رابطه با تأثیر ساخت اجتماعی فرهنگی نظام بین المللی بر رفتار سیاست خارجی کشورها یکی از برجسته ترین نوشته ها جامعه آثار شیک اثر هدلی بول است. هدلی بول در این اثر علمی سعی در اثبات این نظریه دارد که ساخت اجتماعی فرهنگی هرج و مرج گونه نظام بین المللی قواعد و مفروضه های مشترکی برای اعضای نظام بین المللی به وجود می آورد که به لحاظ آنها کشورها لزوماً به تأسیس نهادهای جنگ صلح و همکاری اقدام می ورزند. بنابر این چنین ساخت اجتماعی – فرهنگی نظام بین المللی و نهادهای ناشی از آنها رفتار کشورها را به نوعی خاص شرطی میکنند به عبارت دیگر دولت ها باید در تدوین سیاست خارجی با توجه به توانایی های ملی خود و محدودیت هایی تصمیم گیری کنند که ساختار نظام بین الملل بر آنها وارد میکند روزنا هم طی دو مقاله به تأثیر عناصر و عوامل محیطی بر گرایش و رفتار سیاست خارجی کشورها اذعان دارد به ویژه طی دومین مقاله ای که در سال ۱۹۷۴ به چاپ رساند به طرز بارزتری مدعی می شود که نوع ترکیب وابستگی متقابل فزاینده این عناصر موجب بروز نوعی رژیم خاص بین المللی میشود که ضرورتاً بر رفتار خارجی کشورها تأثیر دارد.
ک مثال ۴ کتاب جامعه آنارشیک اثر کیست؟
(۴) هدلی بول
پاسخ: گزینه «۴» جامعه آنارشیک اثر هدلی بول است که یکی از برجسته ترین نوشته ها در رابطه با تأثیر ساخت اجتماعی – فرهنگی نظام بین المللی رفتار سیاست خارجی کشورها محسوب میشود.
ب منزلت و جایگاه کشور در نظام بین المللی
نوع ترکیب و چگونگی رده بندی بازیگران بر اساس منزلت نسبی آنان در صحنه بین المللی عامل دیگر محیطی است که بر رفتار سیاست خارجی کشورها تأثیر دارد. مسائلی چون موقعیت استراتژیک میزان نفوذ بر روند تحولات بین المللی و آینده کشور در این زمینه از نقش مهمی برخوردارند.
نکته : در این مورد خانم و آقای اسپروت در اثر خود چشم انداز تأثیر مسائل بوم شناختی بر امور انسانی بر تمایز دو محیط روانشناختی و عملیاتی تأکید دارند بر این اساس تصمیم گیرندگان جایگاه کشور را بر اساس واقعیت موجود عینی در صحنه بین المللی یا برعکس، تحت تأثیر انگاره ها و باورهای خود بررسی میکنند.
(ج) ساختار قدرت در نظام بین المللی
مورتون کاپلان در این رابطه کاملترین شمای شکل گیری و ساختار قدرت در نظام بین المللی را طی شش مدل خود ارائه داده است. به نظر کاپلان ساختار قدرات هر نظام مشخص بین المللی یک سلسله قواعد جوهری خاص خود را دارد که ضرورتاً بر روند عملکرد و رفتار سیاست خارجی کشورهای عضو نظام بین المللی مؤثر خواهند بود. کاپلان نظامهای بین المللی را در شش مدل ارائه میدهد که. عبارت اند از از ر را ا م موازنه قدرت ۲ دو قطبی منعطفه : از نگاه کاپلان نظام بین الملل حاکم بر دوران پس از جنگ جهانی دوم تا فروپاشی شوروی در بردارنده ویژگیهای نظام دو قطبی منعطف است. ۲- سلسله مراتبی غیر دستوری پایان جنگ سرد و ظهور قدرت های نوظهور در کنار قدرتهای دیگر از ویژگیهای این نظام است. -۴- دو قطبی غیر منعطف نمونه تاریخی آن هنوز در نظام بین الملل شکل نگرفته است. ه حق وتوی واحدها در این نظام همه بازیگران توان منفردانه دفاع از خود را دارند و در آن قانون جنگل حاکم است. در واقع آنارشیک بودن گوهر و ذات آن ویژگی بارز این نظام است. ۶- نظام جهان شمول این نظام به معنای حاکمیت نهادهای بین المللی است که در حال حاضر به دلیل حاکمیت دولت ها شکل نگرفته است.
مدل موازنه قدرت بیانگر نظام حاکم بر روابط بین الملل طی قرون هجده و نوزده است. شاخصه بارز مدل موازنه قدرت آن است که هیچ دستگاه سیاسی خاصی مشکلات خود را در اختیار ندارد و در صورت بروز بی ثباتی باتی به احتمال زیاد به مدل دو قطبی منعطف تبدیل خواهد شد. شد. تفاوت مدل دو قطبی من و غیر منعطف یا متصلب در آن است که در مدل متصلب یا همان غیر منعطف ملت – دولتهای غیر متعهد در یکی از دو بلوک جذب شده اند و بازی معطوف به دو بلوک است و جایی برای کشورهای بی طرف و غیر متعهد باقی نمی گذارد.
ک مثال ۵ گوهر و ذات کدام یک از نظام های مورد نظر کاپلان آنارشیک است؟
(۱) سلسله مراتبی غیر دستوری
پاسخ گزینه «۴» در نظام حق وتوی واحدها همه بازیگران توان منفردانه دفاع از خود را دارند و ویژگی آنارشیک بودن بر گوهر و ذات آن حاکم است.
د قیود محدودیت های محیطی
عالیه ای قانوناً نمی تواند رفتار کشور را محدود کند. البته با افزایش گرایشهای مدنی در نظام بین المللی حاضر به ویژه با اوج گیری نقش سازمان ملل در ه ماهیت مبادلات مشترک داخل نظام
ماهیت مبادلات مشترک در نظام نیز جلوه دیگری از محیط بین المللی است که بر رفتار سیاست خارجی کشورها تأثیر میگذارد. در این رابطه استراتژی ها از رده بندی استراتژی و تاکتیکهای مختلف در قالب ستیز یا همکاری و الگوهای مختلف از استراتژیهای مینی – ماکس ماکس – مینی و یا بازی های با حاصل جمع جبری صفر یا مضاعف و بالاخره تحلیگران سیاستهای اقتصادی به مبادلات اقتصادی و کارشناسان انفورماتیک به شبکه ای پیچیده از اطلاعات اشاره دارند. این تغییر ماعیت حاکی از تغییر گرایش کلی در نظام بین المللی است که از تکیه بر مبادلات نظامی به اقتصادی و نهایتا به شبکه ای از مبادلات انفورماتیک تحول یافته است.
بدیهی است اقدامات فوق که عمدتاً در قالب چهارچوب نظام بین المللی قرار میگیرند زمانی میتوانند مفروضه ها و فرضیه هایی متقن و با صلابت درباره تأثیر عوامل فوق بر رفتار سیاست خارجی کشورها ارائه دهند که به نقش واحدهای عضو در تعدیل چگونگی مبادلات نیز بها دهند و آن را به عنوان یک محیط عملیاتی داخلی مؤثر به حساب آورند. به علاوه آنکه در این گونه محاسبات که عمدتا به محیط عملیاتی یعنی در فاز درون نهاد توجه می شود، به عوامل زمینه ساز سیاست خارجی در فاز درونداد هم توجه شود.
کر مثال و کامل ترین شمای شکل گیری و ساختار قدرت در نظام بین المللی که طی شش مدل ارائه شده، مربوط به کیست؟
(۲) هربرت سایمون
پاسخ گزینه «۱» شش مدل حق و توی واحدها موازنه قدرت دو قطبی منعطف دو قطبی متصلب، سلسله مراتبی و نظام عالمگیر جهانی مربوط به مورتون کاپلان است که به نظر او ساختار قدرت هر نظام مشخص بین المللی یک سلسه قواعد جوهری خاص خود را دارد که ضرورتاً بر را بر روند عملکرد رفتار سیاست خارجی کشورهای عضو نظام بین المللی مؤثر خواهند بود.
رهیافت خرد در تجزیه و تحلیل های سیاست خارجی
بر خلاف نظریه پردازان رهیافت کلان در رهیافت خرد پژوهشگرانی قرار گرفته اند که با عنایت به تجربیات ملموس و عینی مدعی اند که وجود کشورهای مختلف الوجوه، خود شاخصه ای متمایز کننده را به وجود می آورد که به طرق گوناگون بر چگونگی رفتار سیاست خارجی کشورها تأثیر می گذارد. بنابراین رهیافت خرد در بطن خود به نقد فرضیه توپ بیلیاردی متفکرین متدولوژی کلان – نظام بر می خیزند. نتیجه این انتخاب متدولوژیک آن است که متفکران با رهیافت خرد فرض می کنند وجود مختلف الوجوه کشورها موجب ارائه بروندادهای گوناگونی میشود که به عنوان درونداد برای نظام بین المللی عمل می کنند. پس نظریه پردازان رهیافت خرد معتقدند رفتار سیاست خارجی کشورها عمدتاً تابعی از عوامل و عناصر داخلی است. البته چون پیروان این رهیافت متدولوژیک خود به دو گروه عینی گرا و ذهنی گرا تقسیم میشوند بنابراین به دو وجه به مطالعات و پژوهشهای خود درباره کشورها می پردازند: دسته اول عملکرد و رفتار سیاست خارجی کشور را تابعی از مقتضیات داخلی و محیط استقرار هر واحد خاص جغرافیایی به حساب می آورند. در نتیجه این دسته از متفکرین رهیافت خرد به مطالعه تأثیر نیروهای بنیادی حاکم بر سیستم سیاست خارجی کشورها می پردازند. به نظر این دسته از متفکرین برای ارزیابی الگوی رفتار خارجی کشورهای عضو باید به بررسی این نیروها پرداخت.
نکته : عینی گراها معتقدند که سطح قدرت در شکل گیری سیاست خارجی بیشترین تأثیر گذاری را دارد.
ک مثال : نظریه پردازان کدام رهیافت معتقدند رفتار سیاست خارجی کشورها عمدتاً تابعی از عوامل و عناصر داخلی است؟
(۱) رهیافت کلان
پاسخ: گزینه «۲» در رهیافت خرد به نقد فرضیه توپ بیلیاردی متفکرین متدولوژی کلان نظام بر می خیزند و فرض می کنند وجود مختلف الوجوه کشورها موجب ارائه بروندادهای گوناگونی میشود که به عنوان درونداد برای نظام بین المللی عمل میکنند و رفتار سیاست خارجی کشورها را عمدتاً تابعی از عوامل و عناصر داخلی می دانند.
دسته برجسته تر دیگر این رهیافت فکری را نظریه پردازان تصمیم گیری تشکیل میدهند که به پویش تصمیم گیری توجه می کنند و اثرات آن را بر شکل گیری اخذ و اجرای تصمیم مورد بررسی قرار میدهند در دیدگاه این نظریه پردازان تصمیم سیاسی هر جامعه محل برخورد دروندادهای مؤثر بر تصمیم گیری و بروندادهای ناشی از دستگاه تصمیم گیری است که به شکل آمرانه و رسمی هر جامعه وارد محیط میشود دو نماینده برجسته این رهیافت فکری، ریچارد اسنایدر و همکاران از یک سو و ژوزف فرانکل از سوی دیگر هستند. این دو متفکر به ترتیب طی سالهای ۱۹۶۲ و ۱۹۶۳ چهارچوب مفهومی خود را در این مورد ارائه داده اند. نوشته اسنایدر و همکاران در واقع منادی دیگر فعالیتهای پژوهشی در زمینه نظریه پردازی تصمیم گیری در سیاست خارجی است. این نویسندگان فرض میکنند که کشور مهمترین واحد اقدام در نظام بین المللی است و در آینده هم این نقش را ایفا خواهد کرد. در نتیجه چنین فرضی، آنها اقدام کشور در روابط بین المللی را نتیجه ذهنیت تصمیم گیرندگان هر کشور فرض میکنند و به مطالعه آنها می پردازند. در این خصوص اسنایدر و همکاران معتقدند برای درک کنش و واکنش بین کشورها لازم است که نیروهای تأثیر گذار بر ذهنیت تصمیم گیرندگان مورد بررسی قرار گیرند. علی رغم یاری مؤثری که نوشته اسنایدر و همکاران به نظریه پردازی خرد برای مطالعات مقایسه ای در حوزه سیاست خارجی می کنند، متدولوژی مزبور به نحوی است که توجه بسیار اندکی به تأثیر محیط عملیاتی خارجی بازخوران و پویش در جریان تصمیمات داشته است.
نکته : الیون با احیای فرضیه عقلانیت محصور از هربرت سایمون پیشتاز حمله به تفکر بازیگر خردمند اسنایدر و فرانکل شد. به نظر الیون فرضیه سایمون مبنی بر این است که تصمیمات عمدتاً نه بر عقلانیت مطلق بلکه بر عقلانیت محصور استوار هستند.
ک مثال : کدام یک از اندیشمندان زیر جزء پویش تصمیم گیری به شمار می روند؟
(۱) جوزف فرانکل
پاسخ: گزینه «۱» دو نماینده برجسته پویش تصمیم گیری عبارت اند از: ریچارد اسنایدر و جوزف فرانکل که کشور را مهم ترین واحد اقدام در نظام بین المللی به شمار می آورند.
از دیدگاه فرانکل نیز کشور به عنوان واحد تصمیم گیرنده اصلی در سیاست بین المللی باقی میماند. البته وی کشور را در پرتو قدرت تصمیم گیری آن ملاحظه می کنند و به کل نظام سیاسی کشور به عنوان بازیگر بین المللی توجهی ندارد. به طور خلاصه نوشته های او در زمینه جایگاه محیط روانشناختی کمال بیشتری یافته و بر سه متغیر اطلاعات انگاره ها و ارزشها تأکید میگذارد. در این مجموعه فرانکل توالی سیاسی خارجی را در سه مرحله پیش رونده زیر جاری می بیند اسمر حله قبل از تصمیم گیری که شامل برنامه ریزی تعریف موقعیت پیشگویی و تامل درباره موضوع میشود. ۲- مرحله تدوین تصمیم ۳ مرحله اجرای تصمیم تأثیر نوشته های نظریه پردازان فوق به ویژه اسنایدر بر شروع چنین مطالعاتی چنان گسترده بود که حوزه مطالعات سیاست خارجی در سطح خرد نظام در دهه ۶۰ شاهد مجموعه گسترده ای از مطالعات تحقیقی و پژوهشی در زمینه تأثیر عوامل روانشناختی شد. البته بعدها فرضیات این مجموعه از مطالعات که عمدتا بر خردگرایی فرد تصمیم گیرنده و محاسبات منطقی او استوار بوده زیر سؤال رفته گراهام تی الیسون با احیای فرضیه عقلانیت محصور» از هربرت سایمون پیشتاز حمله به تفکر بازیگر خردمند اسنایدر و فرانکل شد. به نظر الیسون، فرضیه سایمون مبنی بر اینکه تصمیمات عمدتا نه بر عقلانیت مطلق» بلکه بر عقلانیت محصور استوار هستند دارای شایستگی لازم برای تکمیل عنوان تفکر مبنی بر بازیگر خردمند است. وی در این رابطه تأکید می کند تصمیم گیرندگان در اخذ تصمیمات خود نه به والاترین هدف مطلوب بلکه به اصل «بسندگی می اندیشند که مبتنی بر حداقل مطلوب است. بدین لحاظ وی معتقد است که باید تفکر تصمیم گیری در سیاست خارجی نیز مورد ارزیابی و بازنگری قرار گیرد. گراهام تی الیسون با این فرضیه تحقیقی در شیوههای تصمیم گیری الگوی بازیگر خردمند را به عنوان الگوی غالب در تصمیم گیری ناقص فرض کرد و برای تکمیل آن دو الگوی روند سازمانی و سیاست دیوان سالارانه را ارائه کرد. در ارزیابی اولیه از تلاشهای نظری رهیافت خرد متوجه این واقعیت میشویم که در این دیدگاه علاوه بر کم بها دادن به محیط عملیاتی خارجی و فازهای مختلف درونداد برونداد و اجرا عمدتاً به بخشی از عوامل تعدیل کننده از درون نهاد آن هم در محیط عملیاتی داخل توجه کرده است. بدیهی است از لحاظ متدولوژیک نظریه ای که تا این حد محدود و تقلیل گرا است نمی تواند به طور کامل پاسخگوی تجزیه و تحلیل سیاست خارجی باشد.
مثال : دو الگوی روند سازمانی و سیاست دیوان سالارانه را چه کسی ارائه کرد؟
(۴) گراهام الیون
پاسخ: گزینه «۴» گراهام الیسون در شیوه های تصمیم گیری الگوی بازیگر خردمند را به عنوان الگوی غالب در تصمیم گیری، ناقص فرض کرد و برای تکمیل آن دو الگوی روند سازمانی و سیاست دیوان سالارانه را ارائه داد.
رهیافت اتصال دو سطح تحلیل
به دنبال مباحث متدولوژیک و ارزیابی تجربی کارایی هر یک از دو رهیافت در تجزیه و تحلیل سیاست خارجی از همان اوایل دهه ۶۰ اقدامات جهت ارائه رهیافت سومی آغاز شد که بتواند دو سطح تحلیل کلان و خرد را به هم اتصال دهد. به عبارت دیگر، نقطه تلفیق دو سطح تحلیلی در روابط بین الملل، پویش قدرت است. مهم ترین دانشمندانی که بر حسب میزان و کیفیت فزاینده کار همت خود را صرف تکمیل این اقدام کرده اند و الغرام ها تریدر و جیمز روزنا هستند.
نکته : هانریدر در مقاله هسازگاری و اجماع با شرط رعایت ملزومات ناشی از شباهتهای ساختاری و سطح معیار «امکان پذیری» را مقیاس توجه به محذورات بین المللی و مقدورات ملی معرفی میکند وی دو مفهوم سازگاری بین المللی و اجماع داخلی را به عنوان مقیاس ارزیابی درجه امکان پذیری هدفهای مختلف سیاست خارجی در دو صحنه بین الملل و داخلی معرفی میکنند.
ها تریدر سازگاری را به عنوان معیار ارزیابی درجه امکان پذیری هدفهای مختلف سیاست خارجی در صحنه بین الملل تعریف می کند و منظورش این است که در صحنه روابط بین الملل هر هدف سیاست خارجی در صحنه بین الملل تعریف میشود و همچنین با موانع و فرصتهای معینی مواجه می شود به میزانی که هدف ملبور با موانع کمتری روبه رو شود و فرصتهای مناسبی برای محقق شدنش در صحنه بین الملل وجود داشته باشد. میزان سازگاری اش بیشتر و لذا احتمال موفقیتش افزون تر خواهد بود به این سان هر هدف سیاست خارجی با محیط عملیاتی داخلی نیز مواجه است. به همان میزان که نسبت به اهداف و وسایل اجرای هدف مذبور در داخل اجماع نظر وجود داشته باشد، امکان پذیری آن بیشتر و به همین سان موفقیت آن بیشتر خواهد بود. بنابراین چون وی مترصد موفقیت سیاست گذاری خارجی است دو معیار سازگاری و اجماع را برای ارزیابی میزان امکان پذیری موفقیت سیاست خارجی ارائه می دهد.
ک مثال ۱۰ رهیافت اتصال دو سطح کلان و خرد در چه دهه ای بود؟
(۲) دهه ۶۰
پاسخ: گزینه «۲» به دنبال مباحث متدولوژیک و ارزیابی تجربی کارایی هر یک از دو رهیافت کلان و خرد در تجزیه و تحلیل سیاست خارجی، از اوایل دهه ۶۰ اقدامات جهت ارائه رهیافت سومی آغاز شد که بتواند دو سطح تحلیل کلان و خرد را به هم اتصال دهد.
ک مثال ۱۱: مفاهیم سازگاری و اجماع متعلق به کدام یک از نظریه پردازان رهیافت اتصال دو سطح تحلیل است؟
(۲) هانریدر
پاسخ: گزینه «۲» هانریدر دو مفهوم سازگاری و اجماع که مقاله ای نیز تحت عنوان همین مفهوم دارد را با شرط حفظ شباهت های ساختاری و اصول متدولوژیک به عنوان معیارهای امکان پذیری اعمال سیاست خارجی در دو صحنه عملیاتی خارجی و داخلی ارائه می دهد.
هانریدر در مقاله ای دیگر به نام سیاست خارجی و نظام بین المللی مقدمه ای نظری به ارائه مفاهیم بسنده نمی کند بلکه چهارچوبی مفهومی برای طرح تدوین و ارزیابی سیاست خارجی ارائه میدهد و به طبقه بندی اهداف و مراجع تأثیر گذار بر رفتار خارجی کشورها می پردازد. سپس به ترسیم و طبقه بندی ساختارهای نسبی نظام بین المللی می پردازد که بر سطوح مختلف کارکردی یا حوزه های موضوعی مختلف استوار شده اند ها تریدر با عنایت به فرهنگ سیاسی جوامع مختلف اهداف را به سه دسته تقسیم میکند ۱ حفظ وضع مطلوب ۲ لیل به وضع مطلوب – استقرار مجدد وضع مطلوب اینکه کدام یک از اهداف فوق نسبت به دو هدف دیگر ارجحیت می یابد بنا به مقتضای هدف و همچنین ترکیب خاصی از سه مرجع داخلی خارجی یا بین المللی فرق میکند وجود هر سه مرجع امری بدیهی است اما نوع رده بندی مراجع سه گانه حاکی از تغییر ارجحیت ها است. بنابراین این نوع اهداف که مرجعی داخلی دارند عمدتاً دارای بار ارزشی مثبت هستند. برعکس اهدافی که مستلزم ارجاع مسئله به شاخصهای ایدئولوژیک نژاد، وضعیت استعماری سازمان اقتصادی و امثال آن باشنده مبتنی بر مرجع خارجی خواهند بود. این دسته از اهداف را نمیتوان مستقل از عکس العمل دیگر اعضای بین المللی کسب کرد. همان طور که از روند بحث در این قسمت بر می آید اهداف با مرجع خارجی عمدتا بار ارزشی منفی دارند بالاخره اهدافی که بر مبنای مرجع کلان نظام تدوین میشوند حاکی از انطباق فرهنگی بازیگر نسبت به محیط است با دخول مرجع کلان – نظام، واحد عضو نظام بین المللی جمع اهداف خود را در پرتو محدودیتها و فرصتهای محیطی تعدیل میکند بسیاری از این اهداف به ارزشهای تداوم بقای کشوری مربوط میشود که حداقل آن حفظ مرزها در غالب نظام است. البته خود مرجع کلان – نظام هم به دو لحاظ تغییر نظام و تغییر ذهنیت بازیگر از نظام قابل تغییر است.
مثال :۱۲ کدام یک از گزینه های زیر جزء اهداف با مرجع داخلی به شمار می روند؟
پاسخ: گزینه «۴» بنا به مقتضیات و تقیداتی که بر سیاست خارجی هر جامعه حاکم است. هر یک از مراجع فوق شرایط خاصی را داراست. مثلاً در مورد پاسخ: گزینه «۴» بنا به مقتضیات و تقیداتی که بر سیاست خارجی هر جامعه حاکم است. هر یک از مراجع فوق شرایط خاصی را داراست. مثلاً در مورد
اهداف با مراجع داخلی ارزشها میتوان به مواردی چون سطح عالی زندگی پویشهای منظم حکومتی تغییرات اجتماعی مسالمت آمیز و امثال آن اشاره کرد.
با تقسیم بندی اهداف و مراجع سه گانه داخلی خارجی و بین المللی هانریدر به نوعی مفهوم سازی نظری در رابطه بین اهداف و ساختار نظام بین المللی دست میزند. وی در این مورد مدعی است که تفاوتهای موجود در دامنه و ماهیت اهداف در نظامهای بین المللی متغیر عمده ای به حساب می آیند. بر این اساس ضمن قبول ساختار نظام بین المللی به عنوان امری انکار ناپذیر وی استدلال میکند که میتوان نظامهای بین المللی را بر اساس خصوصیات اهداف اعضای هر نظام تعریف کرد به همین سان وی در بررسی و تطبیق قضایای تئوریک خود با مدلهای کاپلان به این نتیجه میرسد که قواعد جوهری مورد نظر که موجب ثبات نظام میشد با تغییر اهداف بازیگران موجبات استحاله و تغییر نظام را فراهم می آورد. البته هانریدر معتقد است رابطه بین مراجع اهداف بازیگران با نوع نظام در همه مدلهای کاپلان شبیه موازنه قدرت نیست مثلاً در مورد نظام دوقطبی منعطف وی خاطرنشان می سازد که برعکس نظام موازنه قدرت باثبات در چنین نظامی بازیگران اهداف گوناگونی دنبال میکنند که دارای مرجع خارجی هستند بنابراین ارزشهای هر واحد در این نظام در رابطه با ارزشهای دیگر واحد رقیب تعیین میشود هانریدر با این تقسیم بندی الگویی از محیط و مراجع اهداف اعضای نظام بین المللی، سعی کرد به طریقی بین دو سطح تحلیل اتصال ایجاد کند اما همان طور که از تقسیمات موضوعی دو مقاله وی بر می آید هانریدر عمدتاً این اقدام را در جهت اهداف سیاست خارجی تدوین کرده است و بر قدرت و پویش تصمیم گیری به عنوان دو عامل مهم و تاثیر گذار وقعی ننهاده است.
دومین متفکری که در جستجوی اتصال بین دو سطح تحلیل بیش از هر نظریه پرداز دیگر قلم زده جیمز روزنا است. وی ابتدا دو سطح تحلیل داخلی و خارجی را به صورت مجزا مورد بررسی قرار داده بود سپس با ارائه پیش نظریه سیاست خارجی زمینه را برای اتصال دو سطح تحلیل خرد و کلان فراهم کرد. در سطح تحلیل خرد داخلی او به چهار عامل شخصیت فردی تصمیم گیرندگان نقش حکومت و عوامل اجتماعی عنایت داشت و در سطح کلان به عامل محیط بین المللی توجه میکرد. روزنا در این طرح قصد داشت میزان نفوذ نسبی هر یک از عوامل چهارگانه داخلی و عامل محیط بین المللی را در شکل گیری و اجرای سیاست خارجی مورد ارزیابی قرار دهد. به نظر او میزان نفوذ هر یک از عوامل فوق به پنج عامل بستگی دارد.
۱ قدرت سیاسی بازیگر که کشورها را به دو دسته بزرگ و کوچک تقسیم میکند ۲ وضعیت اقتصادی بازیگر که کشورهای توسعه یافته را از عقب افتاده جدا میکند ۳ ماهیت باز و بسته ساختار اجتماعی – رخنه پذیری ساختار فرهنگی در حوزه های موضوعی مختلف
نکته جیمز روزنا نظریه اتصال را با توجه به تأثیری که عوامل داخلی محیطی به طور غیر مستقل و اتصالی بر منش رفتاری سیاست خارجی دارد. برای بحث درباره اتصال و مبادلات بین دو حوزه داخلی و خارجی سیاست خارجی تدوین کرد.
روزنا در مقاله : بعدی ضمن اذعان به . ضعف طرح های تئوریک پیشین خود معتقد بود صرف طبقه بندی اجزای محیط نمیتواند زمینه مفهومی و نظری لازم را برای بحث های سیاست خارجی فراهم آورد. از این رو در جهت تعمیق طرحهای پیشین خود سعی کرد تا دینامیک کنش و واکنش عناصر محیطی و سنت فرهنگی تاریخی جوامع را در قالبی نظری تنظیم و تدوین کند روزنا در مقاله بعدی نتیجه گیریهای پیشین خود را مورد نقد و بازنگری قرار داد. وی نظریه پردازی های پیشین در این مورد را به شدت ساده اندیشانه محدود به واحد تحلیلی حکومتی اقتدار آمیز ایستا و اصولاً مبتنی بر روش علمی اجماعی دانسته که قابل تأیید تجربی نیست. به علاوه این نوع نظریه پردازی نوعی تمایز غیر واقعی بین نظریه پردازی سیاست خارجی و نظریه پردازی روابط بین الملل قاتل بود، بالاخره آنکه در نظریه پردازیهای پیشین صرفاً به تعیین منابع رفتار سیاست خارجی بسنده میشد و هیچ گونه اقدامی جهت توضیح ماهیت رفتار سیاست خارجی به عمل نیامده بود با عنایت به نقایص فوق روزنا سطح تحلیل خود را از واحد کشور به واحد فرد انسانی و تجمع افراد انسانی انتقال می دهد که در قالب دو نقش فردی و جمعی به ترتیب به گرایشهای جمعی با فردی روی آورده اند. روزنا این دو گرایش متناقض را به طور همزمان و گسترش یابنده در جریان تحولات اجتماعی انسانها عاملی فعال میداند. بنابراین او معتقد است در تبیین مسائل سیاست خارجی باید به این گرایش های بلند مدت همزمان و گسترش یابنده تفرقی و تجمعی توجه شود.
ک مثال ۱۳ کدام یک از متفکران زیر در جستجو و به دنبال ارائه راهکاری برای اتصال در سطح تحلیل کلان و خرد بود؟
(۲) هربرت سایمون
پاسخ: گزینه «۴» مهمترین دانشمندانی که بر حسب میزان و کیفیت فزاینده کار همت خود را در راستای اتصال دو سطح و تکمیل این اقدام
مصروف کرده اند و لغرام ها تریدر و جیمز روزنا هستند.
روزنا در تبیین چرایی وجود دو گرایش متناقض همزمان و گسترش یابنده تمایل به انطباق با محیط را مؤثر میداند. به نظر او هر واحد تحلیلی به منظور حفظ و صیانت خود در مقابله با محیط به اقدامات گوناگون از جمله انطباق گر روی می آورد. از نظر وی در ارتباط با مسائل سیاست خارجی چهار نوع اقدام انطباق گرایله صادق است. انطباق رضایتمندانه حاکی از آن نوع انتظارات نقشی یک واحد تحلیلی است که حساسیت تقاضای خارجی روی آن بیش از حساسیت تقاضای داخلی است. در نتیجه چنین موقعیتی واحد تحلیلی مزبور چون با خطر داخلی مواجه نیست رضایتمندانه تن به انطباق میدهد.
انطباق طغیانگرانه حاکی از آن نوع انتظارات نقشی یک واحد تحلیلی است که تقاضای داخلی بر تقاضای خارجی تقدم می یابند. در این موقعیت اقدام انطباق گرایانه نظام تنها صرف حفظ ساختارهای ضروری نظام میشود. در چنین شرایطی سناریوی نقشی میتواند در خدمت سرکوب و یا برعکس، رفع تقاضای آشوب ساز داخلی باشد.
انطباق محافظتی حاکی از آن نوع انتظارات نقشی یک واحد تحلیلی است که هر دو دسته از تقاضاهای داخلی و خارجی به طور وسیع در حدی گسترده حساسیت می یابند. این وضعیت مشخصه اجتماعاتی است که دامنه حوادثشان کلیه جوانب زندگی اجتماعی را در برمی گیرد و لذا سناریوهای نقشی حالت شدیدا محافظه کارانه به خود می گیرند.
انطباق ارتقایی حاکی از آن نوع انتظارات نقشی یک واحد تحلیلی است که هیچ یک از تقاضاهای داخلی و خارجی از حساسیت خاصی برخوردار نیستند. در این موقعیت سیاست گذاران خود را قادر میبینند که به تنظیم سناریوهای نقشی لازمی بپردازند که از نیازهای نظام سرچشمه می گیرد. این وضعیت شاخص نظامهای در حال تحول به ویژه انقلابی به معنای جوهری – نه وسیله ای است.
به طور خلاصه میتوان گفت که متفکران مختلف سیاست خارجی به نظریه جامعی از لحاظ متدولوژیک نرسیده اند بلکه آنان به مقتضای تحولات سیال و حادث، سعی در جرح و تعدیل مقطعی اقدامات نظریه پردازان پیشین و یا خودشان نموده و نهایتاً به همان مقتضیات بر یکی از فازهای لازم و ضروری برای تجزیه و تحلیل سیاست خارجی تاکید کرده اند. به علاوه آنکه این تلاشهای تئوریک از لحاظ تجربی هم به نحوی ابطال شده اند.
تحلیل سیتگ
نکته : تحولات شیخ نشینهای خلیج فارس در سالهای اخیر از نوع انطباق رضایتمندانه اقدامات رویاگرانه قذافی در لیبی، کاسترو در کوبا و چاوز در ونزوئلا از نوع انطباق طغیانگرانه اقدامات پوتین در روسیه از نوع انطباق محافظتی و اقدام اردوغان در ترکیه ماهاتیر محمد در مالزی و دنگ شیائوپینگ در چین از نوع انطباق ارتقایی به شمار میرود.
ک مثال ۱۴ در رابطه با مسائل سیاست خارجی در کدام اقدام انطباق گرایانه تقاضای داخلی بر تقاضای خارجی تقدم می یابد؟
(۱) انطباق رضایتمندانه
پاسخ: گزینه «۳» انطباق طغیانگرانه حاکی از آن نوع انتظارات نقشی یک واحد تحلیلی است که تقاضای داخلی بر تقاضاهای خارجی تقدم می یابند. در این موقعیت اقدام انطباق گرانه نظام تنها صرف حفظ ساختارهای ضروری نظام میشود. در چنین شرایطی، سناریوهای نقشی می تواند در خدمت سرکوب یا برعکس رفع تقاضاهای آشوب ساز داخلی باشد.
سطوح تحلیل در بررسی سیاست خارجی
گرچه در هر یک از سطوح تحلیل بر متغیرهای خاصی تاکید میشود که ممکن است توضیح دهنده فرایند سیاست گذاری خارجی و اجرای آن باشد، ولی عملاً با نوعی همپوشی میان متغیرهای سطوح فرد دولت و نظام بین الملل مواجه میشویم که باید برای ارائه تصویری واقعی از سیاست خارجی، تعاملات میان آنها را مورد توجه قرار داد. به هر صورت با بهره گیری از نظریه ها و رویکردهای گوناگون و همچنین ابزارهایی مثل سطوح تحلیل میتوان ابعاد مختلف سیاست خارجی را بررسی کرد که در زیر به تجزیه و تحلیل سیاست خارجی در هر یک از سطوح مزبور پرداخته می شود.
سطح تحلیل فرد تصمیم گیرندگان
نقش افراد و رهبران در تنظیم و اجرای سیاست خارجی بسیار مشهود است و تغییر در رهبری ممکن است باعث دگرگونی اساسی یا اندک در سیاست خارجی شود. البته نباید این را فراموش کرد که این تغییرات به وضعیت مشاوران کلیدی و نوع حکومت و نظام سیاسی بستگی دارد. بر اساس تجزیه و تحلیل سیستمی در فرایند تبادل میان سیستم و محیطش نهاده ها به داده ها تبدیل میشوند و در حقیقت داده های مزبور همان تصمیمات به شمار می روند. در صحنه سیاست بین الملل در جریان کنشهای میان داده های مختلف واحدهای سیاسی روابط بین الملل شکل میگیرد. بر همین اساس، ارزیابی و تجزیه و تحلیل بازیگران در چهارچوب سیستم تصمیم گیری ممکن است به تجزیه و تحلیل عملکرد نظام بین الملل کمک کند.
هنگامی که رفتار بازیگران سیاسی معین دولتها را در صفحه سیاست بین الملل مورد مطالعه قرار میدهیم در واقع تصمیماتی که آنها به صورت داده های سیاست خارجی خود وارد محیط بین الملل میکنند مطالعه میکنیم این تصمیمات توسط افراد گروه ها نهادها و دستگاههای مختلف داخلی آن دولتها اتخاذ میشود و مجموعه این تصمیمات به صورت رفتار دولتها در زمینه های گوناگون تجلی می یابند. بنابراین چهارچوب تصمیم گیری شامل مطالعات تحلیلی در سطوح افراد و دولت هاست در اینجا پارامترهای زیر را مورد توجه قرار میدهیم.
مختصات تصمیم گیرندگان
در فرایند اتخاذ تصمیمات افراد و گروه های مختلف با زمینه های اجتماعی ،فرهنگی ،ارزشی اعتقادی اقتصادی و سیاسی گوناگون دخالت دارند. ضمنا نباید تصور کنیم که تمامی شرکت کنندگان در تصمیم گیری دارای روشهای تفکر یکسان هستند و نسبت به رویدادها سلسله مراتب و طبقه بندی اهدان سیاست خارجی، تبیین و تفسیر منافع ملی و اولویتها واکنشهای یکسان و هماهنگ دارند بلکه برداشتهای آنان از رفتارهای بین المللی با توجه به تجربه ها و شیوه های تفکرشان متفاوت است. همچنین نباید انتظار داشته باشیم که رفتارها و برداشتهای هر یک از شرکت کنندگان در تصمیمات در طول زمان ثابت باقی مانده و دستخوش تغییر و دگرگونی نشود.
تحلیل گران در رابطه با بحران موشکی کوبا معتقدند که اگر به جای خروشچف و کندی افراد دیگری چون استالین و ترومن در رأس امور قرار داشت. روابط شرق و غرب شکل دیگر مییافت در فرایند اتخاذ تصمیم ها مسئله چند گونگی علایق و منافع مطرح است و در پاره ای از موارد، احتمال دارد که منافع هر یک از شرکت کنندگان بر منافع ملی تقدم مییابد. بدین ترتیب هنگامی که سطح تحلیل را فرد قرار میدهیم، باید کیفیت رابطه میان تصمیم گیرندگان را در نظر داشته باشیم زیرا اصل بر این است که در روند اتخاذ تصمیمات با یک سلسله رفتارهای گوناگون روبه رو میشویم. در اینجا مبحثی که مطرح میشود نگرش سیبرنتیکی است که در چهارچوب ذهن تصمیم گیرندگان قرار میگیرد. اساس این نگرش مغز انسان است که برای انتقال و پردازش اطلاعات آنها را ذخیره طبقه بندی نقد و تحلیل کرده و سپس آن را به صورت یک تصمیم در می آورد.
نکته : روانشناسان سیاسی محور مطالعه خود را آفراد قرار میدهند. بر این اساس هنجارهای رفتاری در نوع و کیفیت تصمیماتی که افرا اتخاذ می کنند، نقش تعیین کننده ای ایفا می کند.
ک مثال ۱۱۵ کدام نگرش در چهارچوب ذهن تصمیم گیرندگان قرار می گیرد؟
(۲) نگرش سطح تحلیل کلان
پاسخ: گزینه (۳) نگرش سیبرنتیکی در چهارچوب ذهن تصمیم گیرندگان قرار میگیرد و اساس آن مغز انسان است.
شرایط و مقتضیات تصمیم گیری
در این مورد باید دید سیاست گذاریها تحت چه شرایطی صورت میگیرد؛ تهدید عوامل و انگیزه های جدی تصمیم گیرنده و وضعیت زمان برای انجام واکنش یعنی وقت کافی برای اتخاذ تصمیم یا وقت کم در حالت بحرانی و تهدید که وضعیت تصمیم گیری را دگرگون میکنند، یعنی در تمامی حالات مزبور، نوع و کیفیت واکنش نسبت به وضع خاصی که پیش می آید یکسان نیست رفتار دولتها در زمان جنگ سرد تنش زدایی و تحریم اقتصادی و نظامی و هنگام برخورد اتحادها و ائتلافها کاملاً با یکدیگر فرق میکند. در نتیجه ابزار منابع و امکاناتی که دولت ها در وضعیتهای گوناگون برای تحقق اهداف سیاست خارجی مورد استفاده قرار میدهند متفاوت است.
دسترسی به منابع اطلاعاتی و بهره گیری از امکانات
اتخاذ تصمیمات عقلایی و منطقی مستلزم برخورداری از اطلاعات دقیق و منابع قابل دسترسی شامل نیروی انسانی متخصص فناوری و امکانات مالی است. به علاوه توانایی تصمیم گیرندگان برای بهره گیری از این اطلاعات و منابع مهم است. گرچه دسترسی نهادهای تصمیم گیرنده به منابع و کانالهای اطلاعاتی در سیاست گذاریها با اهمیت است گاه وجود منابع اطلاعاتی گوناگون داده های متفاوت و متعارضی در اختیار تصمیم گیرندگان قرار می دهد و دشواری هایی را در فرایند تصمیم گیری به وجود می آورد نظام ارتباطی حاکم بر نهاده های تصمیم گیرنده نیز در رساندن پیام ها و اطلاعات بسیار حائز اهمیت است و وجود موانع و نارساییهای ارتباطی سیاست گذاران را با مشکلات بسیاری روبه رو میکند. همچنین در نظام ارتباطی چون معمولاً اطلاعات از بخش های مختلف نظام جمع آوری میشود تمامی افراد تصمیم گیرنده به یک نسبت از اطلاعات برخوردار نمیشوند و حتی در وضعیتی که اطلاعات یکسانی در اختیار آنان قرار گیرد همه نمیتوانند به یک شکل در اتخاذ تصمیمات مهم و استراتژیک مشارکت کنند. در مواردی سیاست گذاران اطلاعات به دست آمده را با پیش داوریهای خود تطابق میدهند که این امر میتواند خطرهایی در برداشته باشد زیرا پیش داوری ها در امور بین المللی مانع از آن میشود که تصمیم گیرنده به واقعیات موجود توجه کند در نتیجه تصمیمی گرفته میشود که مبتنی بر واقعیت نیست در وضعیتی که میان برداشتها و اعتقادات تصمیم گیرنده و اطلاعات به دست آمده ناسازگاری وجود داشته باشد ممکن است وی به اشکال گوناگون واکنش نشان دهد امکان دارد بر اعتقادات و برداشت های خود اصرار کند یا برداشتها و ارزشهای خود را تعدیل نماید و بالاخره این ناسازگاری را نادیده انگارد.
ساختار نظام تصمیم گیری
اساس رفتار در سازمانهای رسمی بر هدفهای مشخصی استوار است و مبتنی بر احساسات و سلیقه های شخصی نیست همکاری افراد آگاهانه و بر اساس درک مشترکی از واقعیتهای سازمان است. سازمان از طریق تقسیم کار محدودیت عمده ای برای تصمیم گیرندگان به وجود می آورد، زیرا با احاله وظیفه ای مشخص به فردی معین توجه فرد تنها به مسائلی معطوف و محدود میگردد که به وظیفه محول شده مربوط میشود. بدین ترتیب متغیرهای سیاست خارجی سیاست بین الملل در ارتباط با یکدیگر مورد توجه قرار نمی گیرد سازمان دستور العملهای مشخص را برای حل مسائل معین میکند. از این رو افراد را از هرگونه تلاشی در جهت ارائه راه حلهای جدید و گرایش به ابتکار و نوآوری باز می دارد. مسئله دیگر در بحث محدودیت سازمانی تعیین حوزه اقتدار در چهارچوب نظام سلسله مراتبی سازمان است بدین معنا که تصمیمات کلی و مهم در سطوح بالای سازمان اتخاذ میشود و سطوح پایین مربوط به تصمیمات جزئی است و گاه مشاهده میشود تصمیم گیرندگانی که اقتدار بیشتری دارند فاقد توانایی و مهارت لازم برای اتخاذ تصمیمات منطقی و عقلایی هستند و برعکس کسانی که در سطوح پایین اقتدار قرار گرفته اند از بینش و دانش کافی برای تصمیم منطقی و عقلایی برخوردار هستند ولی به علت محدود بودن حوزه اقتدارشان قادر به شرکت فعالانه در فرایند تصمیم گیری نیستند. در مقابل گاه ساختار سازمان تصمیم گیرنده به گونه ای است که تمامی اعضای شرکت کننده در تصمیم گیری در یک فضای دموکراتیک از طریق تبادل نظر بخشهای مختلف علی رغم سلسله مراتب قدرت تصمیماتی اتخاذ میکنند که یا منافع ملی سازگار است. عامل دیگر محدودیت برای تصمیم گیرندگان فشار درون سازمانی و فشارهایی است که نظام سیاسی را از خارج تحت تأثیر خود قرار می دهند. گاه در چهار چوب نظام جدایی ناپذیری اداره از سیاست سبب میشود تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران نتوانند با برخورداری از آزادی عمل و علی رغم تشخیص اولویت ها در اهداف سیاست خارجی و نیز درک منافع ملی تصمیمات منطقی و عقلایی اتخاذ کنند در سیاست بین الملل دولت ها سعی می کنند حداکثر منافع را به خود تخصیص داده و رفتار دیگر دولتها را تحت تأثیر استراتژیهای خود قرار دهند. در این روند در بیشتر مواقع داده های سیاست خارجی تحت تأثیر فشارهای بیرونی شکل میگیرند زیرا سیاست خارجی متفاوت از سیاست داخلی دولتها است که اقتدار لازم برای تصمیم گیری دارند و در سیاست خارجی استراتژی دولتها تحت تأثیر نظام بین الملل تهدیدات و فشارهای نظامی اقتصادی سیاسی و فرهنگی و نیز مقتضیات داخلی و اوضاع ژئوپولتیک شکل می گیرد. پاسخ تصمیم گیرندگان نسبت به فشارهای مزبور تابع توانایی ها شناخت و مهارتهای سیستم تصمیم گیری خواهد بود و در بسیاری از موارد علی رغم تشخیص درست منافع و تعیین اولویتهای اهداف ملی ناچار میشوند تحت تأثیر فشارهای بین المللی در داده های سیاست خارجی خود تجدید نظر کنند.
مدرسان شریف رتبه یک کارشناسی ارشد
نکته ۱۰ ماکس وبر ضمن بررسی انواع گوناگون روشهای تصمیم گیری مدیریت دسته جمعی را به عنوان راهی برای جلوگیری از انحصار طلبی بوروکراتیک پیشنهاد کرده است که با اتکا به این روش تصمیمات به صورت گروهی و با شرکت افراد ماهر و صلاحیت دار اتخاذ می شوند.
بدیل ها
تصمیم گیرندگان در هر نظام سیاسی برای نیل به اهداف با بدیلهای گوناگونی مواجه اند. هر اندازه تصمیم گیرندگان بدیلهای بیشتری در اختیار داشته باشند. هر چند این امر ظاهرا فرصتهای انتخاب را افزایش میدهد ولی در عمل به همان نسبت تصمیم گیری دشوارتر میشود. در فرآیند انتخاب بدیلهای گوناگون باید ابزارها و روشهای لازم منابع مادی و معنوی و زمان لازم برای رسیدن به اهداف مورد نظر ارزیابی شده و پیامدهای انتخاب هر یک از راه ها تحت بررسی قرار گیرد. هر چند نباید انتظار داشت که تمامی شرکت کنندگان در تصمیم گیری در مورد انتخاب یک بدیل ویژه اتفاق نظر داشته باشند. برای مثال در یک موقعیت بحرانی بدیلهای پیشنهادی سیاستمداران ممکن است متفاوت از بدیلهای مورد توجه گروه های نظامی باشد. دسترسی سیاست گذاران به منابع اطلاعاتی مطمئن در گزینش بدیل مناسب از میان بدیلهای گوناگون مؤثر است. زیرا آنان میتوانند از قبل آثار مترتب برای انتخاب هر یک از راههای موجود را ارزیابی کنند.
پیامدها
در سیاست گذاری هر نوع تصمیم گیری آثار متعددی به همراه دارد که تنها بخشی از آن بر تصمیم گیرندگان آشکار است. برای اتخاذ تصمیمات منطقی و صحیح باید تمام آثار و پیامدهای تصمیمات مورد توجه قرار گیرند که در این مرحله باید نتایج واقعی تصمیم ها ارزیابی شده با نتایجی که تصمیم گیرندگان انتظار آن را داشته اند سنجیده شود و در صورت لزوم اصلاحاتی در آنها صورت گیرد همیشه این امکان وجود دارد که در فرایند اتخاذ تصمیمات دگرگونیهای عمده ای در متغیرهای مورد نظر ایجاد شود. بدین ترتیب تصمیم گیرندگان باید ضمن توجه به پویایی محیط بین المللی، عوامل تغییر پذیر را در نظر داشته باشند و با توجه به شرایط و معیارهای دگرگون شونده تصمیمات خویش را مورد ارزیابی قرار دهند در غیر این صورت تصمیمات اتخاذ شده با واقعیات منطبق نبوده و از قوه به فعل در نخواهند آمد. نکته عمده ای که تصمیم گیرندگان باید در فرایند سیاست گذاری به آن توجه کنند این است که تصمیم گیریها باید با در نظر گرفتن امکانات موجود و منطبق با واقعیتهای محیط بین المللی بوده و به عبارت دیگر جنبه اجرایی و عملی هدفها صورت پذیرند. در این روند باید کمیت و کیفیت واکنش سایر بازیگران بین المللی در قبال تصمیم های اتخاذ شده مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد و در صورت واکنش منفی راه های مقابله با آن پیش بینی شود.
مثال ۱۶ این گزاره مربوط به کدام گزینه است؟
در این مرحله نتایج واقعی تصمیم ها ارزیابی شده با نتایجی سنجیده میشود که تصمیم گیرندگان انتظار آن را داشته اند.»
(۲) پیامدهای
(۳) مختصات تصمیم گیرندگان
پاسخ: گزینه «۲» در مرحله پیامدها نتایج واقعی تصمیم ها ارزیابی شده با نتایجی که تصمیم گیرندگان انتظار آن را داشته اند، سنجیده می شود و در صورت لزوم اصلاحاتی در آنها صورت می گیرد.
محدودیتهای تصمیم گیری
هر واحد سیاسی تحت شرایط و مقتضیات گوناگون با محدودیتهایی در فرایند تصمیم گیری مواجه است. برخی از عوامل محدود کننده داخلی یا بیرونی هستند مهمترین عوامل محدود کننده سیاست گذاری خارجی عبارت اند از:
(الف) زمان در وضعیت غافلگیری بحرانی و عادی فناوری و منابع قابل دسترس (ب) محدودیتهای ذهنی تصمیم گیرندگان (ج) عوامل محدود کننده ساختاری در انعطاف ناپذیری نهادهای تصمیم گیرنده ها محدود بودن حوزه اقتدار و مسئولیت برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک و نارسایی های ارتباطی از لحاظ تبادل اطلاعات میان سطوح مختلف تصمیم گیری (ز) موانع فرهنگی – اجتماعی، سیاسی و اقتصادی
نکته ۱۱: بسیاری معتقدند که در مطالعه سیاست خارجی توجه به چگونگی تعیین خط مشی ها ترسیم استراتژیهای گوناگون و تصمیم گیری ها اهمیت ویژه ای دارد. در واقع تمامی فعالیتهای بین المللی را میتوان در اتخاذ تصمیم ها خلاصه کرد.
مدل ها
برای آنکه سیاست گذاری ها و تصمیم گیری ها را بر اساس یک سلسله استانداردها و معیارها مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهیم از مدل های زیر بهره می گیریم مدل عقلایی در این مدل تصمیم گیرندگان باید اطلاعات قابل ملاحظه ای در مورد ارزشها منابع و اهداف و اولویتهای هدف های گوناگون داشته باشند و بتوانند رفتارهای احتمالی آینده را پیش بینی کنند. در چهارچوب مدل مزبور تصمیم گیرندگان در صدد اتخاذ بهترین تصمیم ها هستند. بر اساس تجزیه و تحلیل هربرت سایمون تصمیم های عقلایی نتیجه منطقی دو مقوله ارزش و واقعیت است. در مدل اقتصادی عقلایی بودن تصمیمات به مفهوم برخورداری تصمیم گیرندگان از آگاهی کامل آشنایی با تمام شقوق تصمیم گیری و پیامدهای آن است. نباید فراموش کرد ضوابط منطقی و عقلایی بودن از دیدگاه افراد سازمانها و دولتهای گوناگون متفاوت است. برای مثال گروهی از سیاست گذاران اولویت هدفهای ملی را به ترتیب اقتصادی، امنیتی و فرهنگی در نظر می گیرند. در حالی که امکان دارد گروهی دیگر از تصمیم گیرندگان اولویتهای نخست را به مسائل فرهنگی – ایدئولوژیک اختصاص دهند. به طور کلی، به سبب وجود عوامل محدود کننده متعددی که در محیط تصمیم گیری وجود دارد بهره گیری از چنین مدلی بسیار پرهزینه و وقت گیر است و به لحاظ محدودیت هایی که در مهارتها اطلاعات و انگیزه ها وجود دارد تصمیم گیرندگان در اتخاذ تصمیم های عقلایی با دشواریهای بسیار مواجه می شوند. ک مثال ۱۷ در چهارچوب کدام مدل زیر تصمیم گیرندگان در صدد اتخاذ بهترین تصمیم ها هستند؟
(۳) مدل انتخاب منطقی
پاسخ: گزینه «۴» در چهارچوب مدل عقلایی تصمیم گیرندگان در صدد اتخاذ بهترین تصمیم ها هستند، هر چند به سبب وجود عوامل محدود کننده متعددی که در محیط تصمیم گیری وجود دارد بهره گیری از چنین مدلی بسیار پرهزینه و وقت گیر است.
مدل رضایت بخش از آنجا که بهره گیری از مدل عقلایی به سادگی میر نیست تصمیم گیرندگان با در نظر گرفتن محدودیتهای موجود، قادر به اتخاذ بهترین تصمیم در معنای اقتصادی آن نیستند بلکه به تصمیمهای رضایت بخش بسنده خواهند کرد سیاست گذار در این مدل انسان به کمال رساننده به شمار نمی رود بلکه فردی است که به رضایت بخش بودن تصمیمات توجه دارد. به عبارت دیگر به محض آنکه تصمیم گیرنده تشخیص دهد که یکی از انواع مختلف تصمیم او را در راستای رسیدن به هدف اصلی هدایت میکند و همزمان برخی از نیازهای جانبی او را تأمین میکند آن را از میان سایر شقوق بر می گزیند و از تلاش برای یافتن بهترین راه خودداری میکنند. در این مدل مبنای تصمیم گیری در سیاست خارجی واقعیتهای موجود است. بدین معنا که ضمن ارزیابی دقیق امکانات واحد سیاسی از برنامه ریزی آرمانی برای تحقق اهداف و تأمین منافع ملی دوری کرده استراتژیهای خود را با توجه به اوضاع محیط داخلی و بین المللی تنظیم میکند تصمیم های گرفته شده ممکن است در نظر گروهی از تصمیم گیرندگان رضایت بخش و از نظر گروهی دیگر غیر رضایت بخش باشد. در هر صورت برای آنکه داده های سیاست خارجی پاسخگوی نیازهای نظام باشد باید نوعی توافق و سازش میان نظرهای متعارض شرکت کنندگان در تصمیم گیری به وجود آید ک مثال ۱۸ در کدام مدل تصمیم گیری بر مبنای واقعیت های موجود است؟
(۲) مدل رضایت بخش
پاسخ: گزینه «۲» در مدل رضایت بخش مبنای تصمیم گیری در سیاست خارجی واقعیتهای موجود است بدین معنا که ضمن ارزیابی دقیق امکانات واحد سیاسی از برنامه ریزی آرمانی برای تحقق اهداف و تأمین منافع ملی دوری کرده و استراتژیهای خود را با توجه به اوضاع محیط بین المللی و داخلی تنظیم می کند. مدل فزاینده در این مدل تصمیم گیرندگان در صدد تغییرات بنیادی و اساسی در تصمیم های قبلی نیستند زیرا تصور میکنند دگرگونی عمده در سیاست گذاریها ممکن است مشکلات گوناگون و غیر قابل کنترلی در ایجاد سازش و توافق میان سیستم سیاسی و محیط آن از لحاظ تبدیل نهاده ها خواسته ها و منافع به داده ها تصمیم ها به وجود آورد و حتی در مواردی مشروعیت نظام سیاسی مورد سؤال قرار گیرد. از نظر سیاست گذاران هرگونه چرخش ناگهانی و عمده در روند تصمیم ها مسائل متعددی را در خصوص سایر واحدهای سیاسی به وجود می آورد و نظام را از لحاظ رسیدن به اهداف سیاست خارجی با بحران روبه رو می کند. بر اساس مدل فزاینده در آغاز فرایند تصمیم گیری ممکن است درجه عقلایی بودن تصمیمات به میزان مطلوب نباشد، ولی به مرور که تصمیم گیرندگان به اطلاعات جدید دسترسی می یابند بر میزان عقلایی و منطقی بودن آنها افزوده میشود. بدین ترتیب هر اندازه اختلاف میان خط مشی های جدید و تصمیمات قبلی کمتر باشد تصمیم گیرندگان با مشکلات کمتری مواجه خواهند شد. در هر صورت مدل فزاینده در موقعیتی توجه سیاست گذاران را به خود جلب میکند که تصمیم گیرندگان از امکانات محدودی برخوردار باشند و ضمن پرهیز از ایجاد دگرگونیهای عمده در سیاست خارجی و مخالفت با تعقیب سیاست تجدید نظر طلبانه در صحنه روابط بین الملل پیرو سیاست حفظ وضع موجود باشند زیرا دگرگونی سیاست خارجی از حالت وضع موجود به حالت تجدید نظر طلبانه مستلزم افزایش قدرت مادی و معنوی توسعه حوزه منافع ملی تغییر در اولویتها و اهداف سیاست خارجی و تجدید نظر در اتحادها و ائتلاف ها خواهد بود. در این روند دولت مربوط باید در تخصیص منابع ملی برای تحقق اهداف جدید خود تجدید نظر اساسی به عمل آورد.
ک مثال ۱۹ در کدام یک از مدلهای زیر تصمیم گیریها بر اساس عدم تغییر عمده در تصمیمات پیشین اتخاذ می شود؟
(۳) فزاینده .
پاسخ: گزینه «۳» تصمیم گیرندگانی که بر اساس مدل فزاینده تصمیم میگیرند به هیچ وجه خواهان تغییر عمده در سیاستها و تصمیمات پیشین نیستند. مدل بینش فوق العاده تأکید این مدل بر برخورداری برخی از تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران از تواناییها استعدادهای فوق العاده، ابتکارات، نوآوری و خلاقیت است به گونه ای که در پاره ای از موارد وجود این گونه تواناییها نظرها و نقش سایر عوامل و نهادهای تصمیم گیرنده را تحت الشعاع خویش قرار می دهد.
نکته ۱۲ روانشناسان سیاسی در بررسیهای خود با تأکید بر عامل رهبری معتقدند تصمیم گیرندگانی که بینش فوق العاده دارند، عناصر کلیدی سیاست گذاری محسوب میشوند. گاه از این افراد به عنوان شخصیتهای بزرگ تاریخی و انسانهای استثنایی نام برده شده است.
ک مثال ۲۰ در صورتی که تصمیم گیرندگان از امکانات محدودی برخوردار باشند و ضمن پرهیز از ایجاد دگرگونیهای عمده در سیاست خارجی و مخالف با تعقیب سیاست تجدید نظر طلبانه در صحنه روابط بین الملل و پیرو سیاست حفظ وضع موجود باشند کدام مدل توجه سیاست گذاران را به خود جلب می کند؟
(۴) مدل بینش فوق العاده
پاسخ: گزینه «۲» در مدل فزاینده تصمیم گیرندگان در صدد تغییرات بنیادی و اساسی در تصمیم های قبلی نیستند و تصور می کنند دگرگونی عمده در سیاست گذاری ها ممکن است مشکلات گوناگون و غیر قابل کنترلی در ایجاد سازش و توافق میان سیستم سیاسی و محیط به وجود آورد و حتی در مواردی مشروعیت نظام سیاسی مورد سؤال قرار گیرد.
مدل مختلط در این مدل سعی میشود به نوعی نارساییهای موجود در مدلهای فزاینده و عقلایی به حداقل ممکن کاهش یابد. بر اساس این مدل تصمیم گیرندگان به طور همزمان جنبه ها و دیدگاههای خرد و کلان را در سیاست گذاری مورد توجه قرار میدهند یعنی تصمیم گیرنده تحت تأثیر امکانهای موجود کوشش میکند ضمن آنکه برای اتخاذ استراتژی معین تمامی جوانب را در نظر میگیرد در همان حال توجه خویش را به پاره ای از مسائل و جنبه های سیاست خارجی نیز معطوف کند. در این روند سیاست گذاران مثلاً ضمن تجزیه و تحلیل ابعاد گوناگون سیاستهای نظام بین المللی سیستم موازنه قدرت و عوامل به وجود آورنده ستیز و همکاری در سطح جهانی به بررسی تأثیر گذاری و تأثیر پذیری داده های سیاست خارجی هر یک از واحدهای سیاسی یا به مطالعه پیامدهای اتخاذ پاره ای از استراتژی ها در سطح منطقه میپردازند. ممکن است تصمیم گیرندگان با توجه به امکانهای موجود در مقاطع و تحت شرایط و مقتضیات گوناگون، حوزه بررسی خویش را محدود یا وسیع سازند در این مدل میتوان بر پاره ای از نارساییهای موجود در مدلهای عقلایی و فزاینده فایق آمد. نکته ۱۳ در چهار چوب استراتژیهای مختلفی که و دولت ها اتخاذ می کنند ممکن است تصمیم گیرندگان به اقتضای ماهیت مسائل موجود، جنبه های مختلف را تجزیه و تحلیل کنند؛ مثلاً در استراتژیهای فرهنگی و ایدئولوژیک میتوان حوزه مطالعه را در یک منطقه خاص محدود کرد یا آنکه تأثیر گذاری آن را در سطح جهانی بررسی کرد.
ک مثال ۲۱ در کدام مدل تصمیم گیرندگان به طور همزمان دیدگاه های خرد و کلان را مورد توجه قرار می دهند؟
ک مثال ۲۱ در کدام مدل تصمیم گیرندگان به طور همزمان دیدگاه های خرد و کلان را مورد توجه قرار می دهند؟
پاسخ: گزینه «۱» در مدل مختلط تصمیم گیرندگان به طور همزمان جنبه ها و دیدگاه های خرد و کلان را در سیاست گذاری مورد توجه قرار می دهند، یعنی تصمیم گیرنده تحت تأثیر امکانهای موجود میکوشد تا ضمن آنکه برای اتخاذ استراتژی معین تمامی جوانب را در نظر می گیرد. توجه خویش را به برخی جنبه های سیاست خارجی نیز معطوف کند.
مدل انتخاب منطقی این مدل از رویکرد واقع گرایی نشئت میگیرد که طی آن دولتها در سیاست بین الملل فقط بر اساس قدرت نسبی، نه مختصات داخلی متمایز میشوند. در این راستا برای تحلیل گر نوع حکومت تاریخ اقتصاد و کیفیات افرادی که موقعیت رهبری دارند حائز اهمیت نیست. در حقیقت تصمیمات رهبران همان تصمیمات دولت تلقی میشود تحت تأثیر واقع گرایی فرض بر این است که کلیه تصمیم گیرندگان در هماهنگی با منافع ملی بلند مدت کشور عمل میکنند بنابراین از آنجا که منافع ملی ثابت است به همین دلیل تغییرات در رهبری نمیتواند در آن تأثیری داشته باشد. که مثال ۲۲ کدام یک از مدلهای تصمیم گیری منبعث از رویکرد واقع گرایی است؟
(۳) انتخاب منطقی
پاسخ: گزینه «۳» مدل انتخاب منطقی از رویکرد واقع گرایی نششت میگیرد که طی آن دولتها در سیاست بین الملل فقط بر اساس قدرت نسبی و ه
مختصات داخلی متمایز میشوند.
دغدغه های مربوط به انگیزه ها با اولویتهای ایدئولوژیک مستلزم بررسی ویژگیهای افراد و حتی پویشهای سیاسی درون کشور است که فاقد هرگونه اولویت است. بر اساس مدل انتخاب منطقی واقع گرایانه، تصمیماتی که خارج از حوزه منافع ملی باشند قابل قبول نیست و در صورتی که چنین موارد نادری اتفاق بیفتد. به واسطه وجود یک فرد روانی یا بروز احساسات سیاستهای دموکراتیک توده خواهد بود بر اساس این تحلیل در چهارچوب مدل انتخاب منطقی فردی که در موقعیت تصمیم گیری سیاست خارجی قرار میگیرد از طریق آموزش و فرایندهای انتخاب سیاسی برای تعقیب یک سلسله هدفهای مشترک جامعه پذیر می شود. با وجود آنکه افراد از لحاظ درک منافع ملی متفاوت اند ولی عملاً انتظارات نقشی باعث تقویت نوعی منافع مشترک میشود در مدل تصمیم گیری متاثر از واقع گرایی این فرایند غالباً به صورت جعبه سیاه تصور میشود. از آنجا که تمام جعبه های سیاه کشورها رژیم ها و رهبران به یک شکل عمل می کنند و جملگی به دنبال افزایش قدرت و تأمین منافع ملی خویش هستند بنابراین نیازی نیست که نگاهی به درون جعبه مزبور بیندازیم. بدین ترتیب درون این جعبه کلیه محاسبات هزینه – فایده در راستای تحقق هدفهای ملی صورت می پذیرد آنگاه نتیجه تصمیم) از درون جعبه بیرون می آید. محیط نسبت به این نتایج و اقدامات واکنش نشان میدهد و سپس مجدداً به درون جعبه خورانده میشود. مدل تصمیم گیری عمومی که مورد استفاده واقع گرایان قرار می گیرد مستلزم وجود یک جریان مستمر بازخورد برای حفظ یکپارچگی است. ایجاد هر نوع خلل در فرایند بازخورد مانع از درک صحیح اطلاعات شده و این وضعیت ناکامی و شکست را به همراه خواهد داشت. تحلیل گران انتخاب منطقی محدودیتهای اطلاعاتی را به صورت متغیری نگاه میکنند که نمیتواند تحت کنترل قرار گیرد. چنین وضعیتی باید از طریق اصلاح مدل تصمیم گیری در چند مرحله صورت پذیرد. گرچه در این مدل بازخورد اهمیت بسیاری دارد ولی تصمیم گیرندگان نیازی ندارند که قبل از برنامه ریزی برای حرکت بعدی در انتظار بازخوردها به سر برند بلکه آنان میتوانند تعدادی از واکنش های احتمالی را در مورد بازیگران پیش بینی کنند. در این راستا تصمیم گیرندگان به شناسایی سناریوهای مختلف مبادرت خواهند کرد. واقع گرایی با تأکیدش بر انتخاب منطقی که با محاسبات استراتژیک سیاست بر مبنای تحلیل داده های ساده هزینه – فایده همراه است. به صورت یک پارادایم مسلط قرن بیستم در آمد که نقطه اوج آن پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد بود. در شرایطی که بلوک شرق و غرب مساعی لازم برای توسعه توانایی های هسته ای خویش را به عمل می آوردند تحت این وضعیت برخورداری از سلاح هسته ای باعث بازدارندگی هر متجاوز می شد. زیرا تهدید تلافی جویانه از طریق سلاح هسته ای فایده نداشت. در این مدل از نظریه بازیها استفاده شده است. این نظریه از استدلال ریاضی و مطالعات منطقی برای ایجاد مدل های ریاضیات بر اساس استراتژیهایی که مورد قبول بازیهای سیاست خارجی مذاکرات در شرایط بحرانی و غیر بحرانی، ایجاد اتحاد و ائتلاف و مسابقات تسلیحاتی است به عاریت گرفته شده است. بازی بر اساس اصل هزینه – فایده استوار است. کلیه انتخابهایی که در بازی صورت می گیرد، حالت تعاملی دارد. برخی از بازیها با حاصل جمع سفرند یعنی شرایطی که باخت یکی برابر با برد طرف دیگر است.
در سایه بازی ها نتایج غیر صفر یا مختلط را ملاحظه میکنیم که در آن بازیگران میتوانند بردها و ضررهای نسبی را برای خود و سایرین ثبت کنند. در بازی معمای زندانی کلیه قواعد واقع گرایی را مشاهده میکنیم بدین معنا که هیچ یک از بازیگران به یکدیگر اعتماد نمی کنند و هر کدام به دنبال منافع خویش اند. بازیگران به ندرت میتوانند به امنیت و آزادی غایی برسند. ولی میتوانند امیدوار باشند که به امنیت یا آزادی نسبی دسترسی یابند. همان گونه که اشاره کردیم علاوه بر نظریه بازیها در چهارچوب انتخاب منطقی از نظریه بازدارندگی نیز استفاده شده است. طبق قواعد بازی مزبور از آنجا که دولت های متخاصم به خوبی می دانند که هزینه نهایی به کار بردن سلاح هسته ای ارزش منافع بالقوه را ندارد بنابراین منطقی است که از استفاده آن اجتناب شود.
نکته ۱۴ برخی معتقدند که اصولاً نظریه بازدارندگی برای صلح جهانی بسیار خطرناک است زیرا امکان دارد هر یک از تصمیم گیرندگان از عقلانیت طرف مقابل برداشت غلط داشته باشند زیرا برای یک بازیگر بسیار دشوار است این موضوع را درک کند که سایر بازیگران به بازی کاملاً متفاوتی مبادرت خواهند کرد.
ک مثال ۲۳ در کدام مدل سعی میشود به نوعی نارساییهای موجود در مدلهای فزاینده و عقلایی به حداقل ممکن کاهش یابد؟
(۴) مدل انتخاب منطقی
پاسخ: گزینه «۱» بر اساس مدل مختلط میتوان بر پاره ای از نارسایی های موجود در مدل عقلایی و فزاینده فایق آمد، یعنی تصمیم گیرنده تحت تأثیر امکان های موجود کوشش میکند ضمن آنکه برای اتخاذ استراتژی معین تمامی جوانب را در نظر میگیرد در همان حال توجه خویش را بر پاره ای از مسائل و جنبه های سیاست خارجی نیز معطوف کند.
بحران و تصمیم گیری بر اساس رویکرد تصمیم گیری نسبت به بحران تصمیم گیرندگان تحت فشارهای روانی و سازمانی که بحران های بین المللی به آنان تحمیل می کند. پیامدهای رفتار خویش را ارزیابی میکنند. اصولاً شرایط بحرانی به عامل زمان بستگی دارد که طی آن نوعی غافلگیری را برای نظام تصمیم گیری به همراه داشته و خود میتواند تهدیدی نسبت به ارزشهای حیاتی تلقی شود. تصمیم گیری در شرایط بحرانی و معمولی متفاوت است که با توجه به شدت و ضعف زمان و پیش بینی و نیز حالت غافلگیری میتوان وضعیتهای گوناگونی را در نظر گرفت زیرا ممکن است برخی از تصمیم گیرندگان که تجربه فشار در دوران بحران را نداشته اند با بدیلهای محدودی مواجه شوند در این روند فشارهای فیزیکی که با خود تحلیل قوا را در پی دارد، می تواند باعث تشدید برخوردهای احساسی شود و در نتیجه عملکرد ضعیفی به دنبال داشته باشد.
در روند بررسی بحران علاوه بر بهره گیری از نظریه تصمیم گیری از سایر نظریه ها مانند نظریه بازیها بازدارندگی و سیستم ها نیز استفاده میشود. تحت این شرایط تصمیم گیرندگان با راه حلها و بدیلهای گوناگونی مواجه اند و باید بهترین راه را انتخاب کنند که بیشترین منفعت و حداقل ضرر را در پی داشته باشد. مدیریت بحران از مواردی است که سعی میشود تدابیری برای کنترل و تنظیم بحران در نظر گرفته شود و به گونه ای بحران از کنترل خارج نشده و به جنگ منجر نشود در این روند مساعی لازم به عمل می آید تا میان سرسختی و ملایمت بین بهره گیری از فشار و اعطای امتیاز و میان برخورد تهاجمی و انعطاف، تعادلی برقرار شود. بدین ترتیب باید به درستی تشخیص داد که کجا باید ایستاد و تا کجا باید مبادرت به اعطای امتیاز کرد.
بزرگترین خطر در دوران فشار محاسبات نادرست است که این خود میتواند از وجود ارتباطات ضعیف برداشتهای غلط ارزیابی بیش از حد توانایی های خود و برعکس دست کم گرفتن تواناییهای طرف مقابل ناشی شود. به هر حال چنین برآوردهای نادرستی توسط تصمیم گیرندگان در مرحله فشار و اضطرار می تواند خشونتهای ناخواسته و غیر مترقبه ای در پی داشته باشد. در شرایطی که بخشهای پایین سلسله مراتب تصمیم گیری مستقلاً مبادرت به اقدامات خودسرانه ای کنند امکان دارد مهار خطر مسیر غلطی را بپیماید. برای همین برای اجتناب از وقوع چنین مشکلاتی باید مقررات و
دستور العملهای جدید و صریحی برای سطوح گوناگون سیاست گذاری و تصمیم گیری وضع شود هر چند در عمل ممکن است دیپلمات ها و نمایندگان در
موقعیتی قرار گیرند که خارج از دستورالعملهای مربوط تصمیم بگیرند. از آنجا که همسازی یکی از شیوه های حل و فصل بحران تلقی میشود. تحت این شرایط باید مدیریت به گونه ای باشد که به طور کلی تسلیم خواستهای طرف مقابل نشود هر چند بر اساس این رویکرد اعطای امتیاز باید دوجانبه باشد. بدین ترتیب ایجاد تعادل میان اجبار و همسازی موضوعی است که سبب میگردد مدیریت بحران به صورت نوعی دیپلماسی تلقی شود.
ک مثال ۲۴ کدام یک از گزینه های زیر نوعی تعادل میان اجبار و همسازی است؟
(۲) مدیریت تصمیم گیری
پاسخ گزینه «۳» از آنجا که مدیریت بحران ایجاد نوعی تعادل میان اجبار و همسازی است. بنابراین نباید به هر قیمتی دنبال پیروزی بود. بر این اساس باید تعهد با انعطاف پذیری همراه باشد.
سطح تحلیل دولت
در این سطح از تحلیل ویژگیهای ساختاری نظام سیاسی بررسی میشود تا مشخص گردد این مختصات چگونه شیوه نگرش دولتها به سیاست جهان را نشان داده و بالاخره چگونه بر رفتار سایرین تأثیر می گذارد؟ در این سطح تحلیل به حکومت و مسائل مربوط به اجتماع عنایت میشود. عوامل حکومتی عمدتاً به نوع نظام سیاسی و رژیم و نیز توزیع قدرت و اقتدار میان نهادهای حکومتی یک کشور مربوط میشود در ارتباط با عوامل مربوط به اجتماع باید به نوع نظام اقتصادی تاریخ مردم، ترکیب قومی، نژادی مذهبی، میزان فعالیت گروههای ذی نفع احزاب سیاسی و نقش رسانه در تعیین دستور کار عمومی اشاره داشت. در این روند وی به هشت نوع طبقه بندی دسترسی می یابد ک مثال ۲۵ تقسیم بندی دولتها از نظر اندازه جمعیت نظام اقتصادی و نظام سیاسی متعلق به کیست؟
(۱) کاپلان
پاسخ: گزینه «۴» جیمز روزنا دولتها را از لحاظ موارد زیر تقسیم بندی میکند اندازه بزرگ یا کوچک بودن از نظر تعداد جمعیت نظام اقتصادی توسعه و توسعه نیافتگی با توجه به تولید ناخالص ملی و نظام سیاسی باز و بسته بودن بر حسب دموکراسی
تحلیل سیاست خارجی
ویژگی های ساختاری و شیوه کار نظام به گونه ای است که ممکن است با اتخاذ تصمیمات و سیاست گذاری ها منافع ملی را تبیین کند. در ضمن سیاستهای مختلف ممکن است انعکاسی از خواستها و نیازهای اقتصادی سیاسی فرهنگی و امنیتی جامعه باشد در شرایط مساعد، این تقاضاها بر اساس تنوع ساختاری و نیز برخورداری نظامهای فرعی از استقلال نسبی و از طریق نهادهایی چون احزاب سیاسی گروه های صاحب نفوذ و گروه های فشار نهادهای صنفی و رسانه های گروهی به گوش سیاست گذاران میرسد و بدین ترتیب سیاست عمومی انعکاسی از خواستها و منافع جامعه میشود. در واقع کار اصلی این نهادها تبدیل تقاضاها به سیاست و تلفیق میان تقاضاهای متنوع و متعارضی است که از سوی گروه های مختلف اجتماعی مطرح میشود. در مغرب زمین این نهادها به تدریج در بستر تحولات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی رشد کردند و در فرایند توزیع قدرت بخشی از اقتدار را به خود اختصاص دادند اما در بسیاری از جوامع توسعه نیافته به علت عبور نکردن از مراحل توسعه اجتماعی اقتصادی و سیاسی و نیز به علت بحران دولت و ملت سازی از ظهور هر گونه نهاد غیر حکومتی جلوگیری کردند و مانع از تحقق تنوع ساختاری سیاسی شدند به گونه ای که حتی در مراحل بعد به رغم برخورداری این جوامع از قوانین اساسی اقتدار حکومتی عملاً به یک قوه یعنی قوه مجریه محدود میشد. نتیجه وضعیت فوق یعنی عدم تحقق تنوع ساختاری و عدم برخورداری نظام های فرعی از استقلال لازم برای تبیین و تجمع خواستها و سرانجام نبود رابطه منطقی و دادوستد سیاسی میان حکومت کنندگان و حکومت شوندگان سبب شده تا اقلیتی غیر منتخب منافع ملی را به گونه ای که خود تعریف میکنند تنظیم و به صورت هدفهای مشروع و واقعی نظام سیاسی معرفی کنند.
منافع ملی دولت ها به طور نسبی در نظام های دموکراتیک به علت وجود ساز و کارهایی برای کنترل رفتار نخبگان در پرتو تنوع ساختاری و برخورداری نظام های فرعی از استقلال نسبی و در یک کلام توزیع مجدد قدرت بیش از جوامع غیر دموکراتیک که فاقد ساز و کارهای مزبور هستند تامین می شود. گاهی به لحاظ ارزشی و اعتقادی امکان دارد شکاف عمیقی بین نخبگان و توده مردم مشاهده شود به گونه ای که نخبگان سیاسی در زمینه سیاست خارجی و هدف های ملی از نظام اعتقادی و ارزشی باثبات تر و منسجم تری برخوردار باشند و بر همین اساس دیدگاه واقع بینانه تری نسبت به منافع ملی داشته باشند. به هر صورت برای تحقق منافع ملی ضروری است که شکاف مزبور به حداقل ممکن کاهش یابد تا در فرایند تبادل و تعامل بین نظام سیاسی و محیطش داده های نظام یعنی تصمیمات سیاست خارجی از مشروعیت و مقبولیت بیشتری برخوردار باشد.
نکته ۱۵: افلاطون معتقد بود که منافع ملی تنها به وسیله گروهی دانشمند آگاه و قدرتمند تامین میشود و تصمیمات مربوط به منافع جمعی تلفیق یا سنتزی از منافع متعارض به شمار می رود.
علاوه بر در نظر گرفتن ترکیب و نظام فکری نخبگان سیاسی باید ساختار تصمیم گیری و سیاست گذاری و نیز نظام دیوان سالاری را در تبیین منافع ملی مورد توجه قرار داد. در بسیاری از موارد منافع ملی دولتها منعکس کننده منافع متعارض ادارات گوناگون با برآیند دیدگاهها و تقدمهای مراکز نظامی کمیته ها و شوراهای متعدد است. بدین ترتیب بررسیها نشان میدهد کیفیت فرایند تصمیم گیری که خود از ویژگیهای ساختاری نظام سیاسی سرچشمه می گیرد، نقش تعیین کننده ای در فرایند سیاست گذاری خارجی دارد. برای مثال احزاب سیاسی گروه های ذی نفوذ رسانه های مستقل و افکار عمومی در نظام های کثرت گرا بیش از نظام های متمرکز و تنوع نیافته در فرایند سیاست گذاری خارجی مؤثرند با توجه به کیفیت تنوع ساختاری و میزان برخورداری نظام های فرعی از استقلال نسبی و ترکیب سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان نظام سیاسی باید بتواند در تبدیل خواستها و تقاضاها به سیاست عمومی از قابلیت های لازم برخوردار باشد. آنچه مسلم است در طبقه بندی نظامهای سیاسی گوناگون همه نظام ها توانایی یکسانی برای فرایند تبدیل – نهاده به داده ندارند. اگرچه ممکن است در بررسی دقیق بین توانایی های مزبور تفکیک قاتل شد ولی این توانایی ها عملاً در تعامل با یکدیگر به سر می برند. مهمترین توانایی ها به شرح زیر است.
۱ توانایی استخراجی این توانایی به ظرفیت نظام در تجهیز منافع مادی و معنوی محیط داخلی و بین المللی برای پاسخگویی بیشتر به نیازهای واقعی مردم مربوط میشود. در اینجا باید به کم و کیف منابع در سطوح ملی و محلی توجه کرد. شیوه استخراج منابع اهمیت خاصی دارد. زیرا چه با نظام از طریق روشهای دموکراتیک و مشارکت همه جانبه به بهره گیری از منافع و امکانات مبادرت ورزد یا برعکس با استفاده از ابزارهای زور و سرکوب و به بهای ندا کردن آزادیهای سیاسی به توسعه اقتصادی فناوری و نظامی مطلوب برسد.
ک مثال ۲۶ کدام یک از گزینه های زیر به ظرفیت نظام در تجهیز منافع مادی و معنوی محیط داخلی و بین المللی تأکید دارد؟
(۱) توانایی استخراجی
پاسخ: گزینه «۱» در توانایی استخراجی به ظرفیت نظام در تجهیز منافع مادی و معنوی محیط داخلی و بین المللی برای پاسخگویی بیشتر به نیازهای واقعی مردم توجه میشود.
۲- توانایی تنظیمی مقصود از این توانایی برخورداری نظام از اقتدار لازم برای کنترل رفتار اجتماعی اقتصادی و سیاسی افراد و گروه های گوناگون در جامعه است. در این روند باید مرزهای اقتدار و اعمال قدرت دولت و فرد مشخص شود حوزه های زندگی جمعی فردی و خصوصی، رابطه بین فرد و دولت را روشن میکند. گاهی دامنه فعالیت دولت از طریق سازمانها و بوروکراسیهای عظیم به حدی گسترش می یابد که امکان هرگونه آزادی عمل را از افراد سلب میکند و انسانها به طور کامل در اختیار ماشین بوروکراسی قرار میگیرند شیوه برقراری نظم در جامعه در مفهوم عام رابطه فرد و دولت را مشخص می کند و میتوان بر اساس آن درجه اعتماد متقابل بین سطوح مختلف اجتماعی را اندازه گیری کرد برای پاره ای از نظام ها حوزه ایجاد نظم از مرزهای جغرافیایی و حقوقی فراتر نمی رود ولی در برخی از نظام ها حوزه اطلاق نظم در ورای مرزهای ملی جستجو میشود. برای مثال آمریکا و شوروی (سابق) در طول جنگ سرد در صدد استقرار نظام سرمایه داری و سوسیالیستی در جهان بودند و اینک ایالات متحده به دنبال ایجاد نظم نوین جهانی است. بدین ترتیب به تناسب برخورداری از قابلیتهای تنظیمی هر یک از نظامها تصویری از منافع ملی به دست می دهند.
ک مثال ۲۷ کدام یک از گزینه های زیر به برخورداری نظام از اقتدار لازم برای کنترل رفتار اجتماعی و سیاسی مربوط می شود؟
(۴) توانایی استخراجی
پاسخ: گزینه «۳» توانایی تنظیمی برخورداری نظام از اقتدار لازم برای کنترل رفتار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی افراد و گروههای گوناگون در جامعه است.
تحلیل سیاست خارجی
توانایی توزیعی به توزیع اقتدار آمیز ارزشها منزلتها کالا، خدمات و قدرت در سطوح گوناگون جامعه اطلاق میشود. از طریق مطالعه دقیق فرایند توزیع میتوان نقش مردم و نخبگان را به لحاظ شکل دادن به منافع ملی و میزان مشارکت آنان در تعیین تقدمهای سیاست خارجی مورد ارزیابی قرار داد. در اینجا باید دید که آیا در فرایند توزیع نظام پاسخگوی کل جامعه است یا تنها اقلیتی از مردم به علاوه ضروری است رابطه بین نیازهای فردی و فعالیت های توزیعی حکومت را در راستای تأمین خواستهای مردم مورد توجه قرار داد قابلیت توزیعی نظام از لحاظ تحقق هدفها و تأمین منافع ملی، باید از سه بعد اقتصادی ارزشی و سیاسی بررسی شود. در بعد اقتصادی انجام یک سلسله اصلاحات اقتصادی از طریق توزیع مجدد ثروت به صورت اعمال مالیاتهای سنگین نسبت به درآمدهای زیاد و اعمال معافیتهایی برای طبقات کم درآمد به منظور ارتقای سطح پاسخگویی نظام ضروری است. در بعد فرهنگی و ارزشی باید توزیع ارزشها به گونه ای باشد که میان ارزشهای کوچک و بزرگ تعارضی پیش نیاید و اختلاف و ستیزشهای فرهنگی تشدید نشود. بعد سیاسی به توزیع مجدد و منطقی قدرت ارتباط دارد. محققان علوم سیاسی الگوهای گوناگونی برای تشریح توزیع قدرت سیاسی ارائه کرده اند که عمده ترین آنها عبارت اند از نخبه گرایی و کثرت گرایی
نکته ۱۶ در جریان استفاده مؤثر از منابع در تأمین اهداف سیاسی و تحقق منافع ملی توزیع منطقی قدرت حائز اهمیت است. در حالی که اقتصاددانان به تولید کالا و ارائه خدمات در جامعه عنایت دارند سیاست شناسانان بر شیوه توزیع قدرت تأکید می ورزند.
ک مثال ۲۸ توزیع اقتدار آمیز ارزشها منزلتها و فرصتها در بین سطوح گوناگون جامعه مربوط به کدام گزینه است؟
(۳) توانایی تنظیمی
پاسخ: گزینه «۲» توانایی توزیعی به توزیع اقتدار آمیز ارزشها، منزلتها، فرصت ها، کالا، خدمات و قدرت در بین سطوح گوناگون جامعه اطلاق می شود.
در چهارچوب تئوری نخبگان به نظریات دانشمندانی چون موسکا میلز و میشلز بر میخوریم در حالی که موسکا و میلز مفهوم نخبگان حاکم را برای کل نظامهای سیاسی به کار برده اند سایر تحلیل گران از آن برای تجزیه و تحلیل نظام های فرعی چون احزاب سیاسی استفاده کرده اند. میلز معتقد بود که در آمریکا قدرت به صورت سلسله مراتبی میان حقوقدانها بانک داران سرمایه دار افسران ارشد رؤسای ستاد مشترک و سیاست مداران طراز اول توزیع شده است. از نظر او این گروه ها بخش عمده ای از منابع و مهارتها را در کنترل خود دارند و تصمیمات اساسی را اتخاد میکنند. سطوح میانی از اعضای کنگره، قضات رهبران گروه های ذی نفوذ و فعالان حزبی تشکیل میشود. بر این اساس رهبران سطوح میانی نقش مذاکره کننده و مصالحه کننده قدرت را بر عهده دارند. از نظر میلز سطوح پایین سلسله مراتب فاقد هر گونه قدرت است و تحت سلطه سطوح بالا قرار دارد.
الگوی بعدی برای تشریح توزیع قدرت الگوی کثرت گرایی است. بیشتر سیاست شناسان معتقدند این گروه ها که بین شهروندان و نظام سیاسی قرار دارند. موجب پراکندگی قدرت میشوند و در جهت تأمین نیازهای اعضا بر می آیند. در سالهای اخیر گروهی از مردم شناسان به الگوی کثرت گرایی فرهنگی اشاره کرده اند. بر اساس این الگو جنایی مردم به دلیل منافع ملموس و عینی نیست علت اصلی شکاف بین آنان را باید از بعد ارزشی مورد توجه قرار داد. در چهار چوب کثرت گرایی ،اجتماعی گروه های مختلف اجتماعی بین فرد و دولت دخالت میکنند که این خود به تنوع قدرت می انجامد. تفاوت های عمده کثرت گرایی اجتماعی و فرهنگی را میتوان به ترتیب زیر خلاصه کرد.
(الف) در کثرت گرایی اجتماعی تعداد گروه هایی که فرد به آن تعلق دارد نسبتاً زیاد است ولی تعداد گروه های مزبور در کثرت گرایی فرهنگی
بسیار اندک است.
(ب) در کثرت گرایی اجتماعی عامل پیوند اعضای گروه برخورداری از یک فرهنگ مدنی است و گروه های مزبور اصولاً داوطلبانه هستند. در حالی که به لحاظ فرهنگی عامل نژادی ،مذهبی، قومی و ناحیه ای سبب پیوند و یکپارچگی گروه میشود و گروه در نوع خود طبیعی است.
(ج) در کثرت گرایی اجتماعی در چهارچوب حکومتی نوعی تعادل بین گروه های رقیب دیده میشود ولی کثرت گرایی فرهنگی تحت تسلط یک بخش فرهنگی قرار دارد.
د فرایند دگرگونی سیاسی در کثرت گرایی اجتماعی فزاینده و تدریجی است اما در کثرت گرایی فرهنگی معمولاً خشونت بار و رادیکال (انقلابی) است.
نکته ۱۷ در الگوی کثرت گرایی اجتماعی برآیند نیروهای مختلف تعیین کننده منافع ملی و جهت گیری سیاست خارجی است و حکومت می کوشد میان نیروها و گروه ها سازش ایجاد کند بنابراین سیاست عمومی از مصالحه سازش و توافق رهبران گروه ها ناشی میشود و نه نظریات قاطع مقامات حکومتی
مثال ۲۹ کدام یک از گزینه های زیر مختص جوامع پیشرفته غربی است؟
(۱) الگوی نخبه گرایی
(۳) الگوی چند فرهنگی
پاسخ: گزینه «۲» کثرت گرایی را خاص جوامع پیشرفته صنعتی غرب میدانند. در این الگو چند گروه اجتماعی با حفظ خود مختاری مستقل از یکدیگر و دولت به سر می برند.
تواناییهای نمادین و اعتقادی اصولاً محیط نظام سیاسی یک فضای فرهنگی ارزشی و نمادین است. به عبارت دیگر هر نظام سیاسی برای مشروعیت بخشیدن به داده های سیاست خارجی خود باید همواره با محیط خویش در تبادل و تعامل باشد. بدین ترتیب قابلیتهای نمادین هر نظام بر اساس ارتباط دادن تصمیمات و استراتژیهای آن نظام به ارزشهای حاکم بر جامعه ارزیابی میشود. محیط نظامی ارزشی است که جهت گیریهای مردم را نسبت به نهادها و ساختارها تعیین میکند و عملکردهای سیاسی نیز فرهنگ سیاسی جامعه را نشان میدهد. مطالعه دقیق فرهنگ سیاسی فرایند تبدیل تقاضاها و خواستها را به سیاست خارجی استراتژیها هدفها و منافع ملی مشخص میکند بر این اساس بررسی کیفیت فرهنگ سیاسی میتواند رابطه فرد و دولت را به خوبی مشخص کند و میزان پشتیبانی و نقش مردم را در فرایند سیاست گذاری خارجی نشان دهد. بر همین اساس به تقسیم بندی انواع فرهنگ سیاسی بر می خوریم که عمده ترین آنها عبارت است از محدود منفعل (تبعی) و فعال (مشارکتی در فرهنگ سیاسی محدوده جهت گیریهای افراد نسبت به نهادها و ساختارهای سیاسی فوق العاده ضعیف است و مردم تصور میکنند که نمیتوانند در شکل گیری و دگرگونی سیاسی مؤثر باشند. آنان تصویر نامشخص و مبهمی از نظام سیاسی در ذهن دارند در این شرایط طرح موضوعاتی نظیر منافع ملی و امنیت ملی محلی از اعراب ندارد. اگر احیاناً تهدیدی متوجه امنیت واحد سیاسی شود. تنها زمانی آن تهدید برای مردم ملموس است و درصدد پاسخگویی بر می آیند که قبیله با عشیره آنها را تحت تأثیر قرار دهد. از این رو تهدید را در ارتباط با کل نظام سیاسی مورد توجه قرار نمیدهند. بدین ترتیب فقدان همبستگی ملی و حس ملی گرایی سبب میشود طرح موضوع امنیت ملی مفهوم واقعی خود را از بدهد در این نوع فرهنگ علایق و تعهدات مشترک وجود ندارد و وفاداری های قومی و محلی بر وفاداری های ملی مرجح است.
مثال ۳۰ گزاره «انگاره ها و ایستارها نسبت به اقتدار مسئولیتهای حکومتی و الگوهای مربوط به جامعه پذیری سیاسی در تعریف چه مفهومی است؟ ام فرهنگ سجی
(۳) فرهنگ مشارکتی
پاسخ: گزینه «۱» فرهنگ سیاسی عبارت است از:
انگاره ها و ایستارها نسبت به اقتدار مسئولیتهای حکومتی و الگوهای مربوط به جامعه پذیری سیاسی
در فرهنگ سیاسی منفعل (تبعی) شهروند از نظام سیاسی و داده های آن به صورت سیاست عمومی داخلی یا خارجی کم و بیش اطلاع دارد، ولی به علت توسعه نیافتگی نهاده های بیان و تجمع خواستها قادر به تأثیر گذاری در فرایند سیاست گذاری و تصمیم گیری نیست. در این نوع فرهنگ، نخبگان سخنگوی منافع و هدفهای ملی اند و برای حقانیت و توجیه سیاستهای اتخاذ شده سعی دارند آنها را در چهارچوب منافع ملی توضیح دهند. در فرهنگ سیاسی فعال یا مشارکتی مردم به طور نسبی در نهاده ها طرح خواستها و تقاضاها و نیز داده ها استراتژی ها قوانین طبقه بندی و تقدم هدفها و منافع ملی) نقش دارند و نسبت به انواع رفتارهای سیاسی نخبگان حساس اند در فرهنگ مشارکتی شهروندان از لحاظ روانی بر این باورند که می توانند به نظام سیاسی کمک کنند و قادرند تصمیمات سیاست خارجی را تحت تأثیر قرار دهند.
ک مثال ۳۱ در کدام فرهنگ سیاسی جهت گیریهای افراد نسبت به نهادها و ساختارهای سیاسی فوق العاده ضعیف است و مردم تصور می کنند که (۳) محدود – مشارکتی
پاسخ: گزینه «۲» در فرهنگ سیاسی محدود مردم تصور نامشخص و مبهمی از نظام سیاسی در ذهن دارند. اگرچه ممکن است در سطح محلی در تصمیم گیری ها سهیم باشند، اما قادر به مرتبط ساختن این سیاست گذاری ها به کل نظام نیستند. در این شرایط طرح موضوعاتی نظیر منافع و امنیت ملی، محلی از اعراب ندارد. اگر احیاناً تهدیدی متوجه امنیت واحد سیاسی شود تنها زمانی آن تهدید برای مردم ملموس میشود که قبیله و عشیره آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
همان گونه که ماکس وبر در الگوی ایدئال خود به سه نوع لاب اقتدار سنتی منطقی – عقلانی و کاریزماتیک اشاره دارد و در دنیای واقعی ترکیبی از شکلهای سه گانه مزبور را میتوان برای توضیح شیوه کار حکومتها و نظامهای سیاسی مشاهده کرد در مورد فرهنگ سیاسی به انواع فرهنگهای سیاسی ترکیبی محدود – تبعی تبعی – مشارکتی و محدود – مشارکتی بر می خوریم در فرهنگ سیاسی محدود – تبعی، شهروند از وابستگی های سیاسی صرفاً محلی و فرهنگ محدود خارج میشود و شروع به توسعه و فاداری خود نسبت به نهادهای حکومتی و تخصصی تر می کند. در این نظام فرهنگی فرد به عنوان یک نیروی سیاسی به طور نسبی ضعیف است و احزاب سیاسی و گروه های فشار از کارایی چندانی به لحاظ تبدیل خواست ها به سیاست برخوردار نیستند. در فرهنگ سیاسی تبعی – مشارکتی افراد به گروه های فعال و آگاه از نظر سیاسی و گروه های منفعل تقسیم میشوند گروه های فعال نسبت به کلیه هدفهای سیاسی حساس اند و میتوانند در بسیاری از موارد رفتار نخبگان را در زمینه منافع و استراتژی ملی تحت تأثیر قرار دهند. در این گونه فرهنگهای سیاسی افراد برای مشارکت سیاسی به تشکل در اجتماعات توده ای و ملی گرا و نیز انتخابات محلی و – ترغیب میشوند. به هر حال سازمانهای نهاده و داده ممکن است بر اساس منافع و علایق محدود تجمع یافته باشند و در نتیجه بر شیوه کار آنان به عنوان ارگانهای مشارکتی ملی خدشه وارد آید در طبقه بندی نهایی از فرهنگ سیاسی فرهنگ مدنی مطرح میشود که ملی آن فرهنگ سیاسی مشارکتی از طریق جهت گیریهای تبعی و محدود نسبت به مسائل سیاسی متوازن میگردد. در این فرهنگ افراد برای تبیین تقدم های خویش به اندازه کافی در امور سیاسی فعال اند ولی در همه موارد مشارکت قادر به تأثیر گذاری بر رفتار نخبگان سیاسی نیستند. از ویژگی های این فرهنگ این است که شهروند احساس میکند توانایی لازم برای تأثیرگذاری بر حکومت را دارد اما غالباً ترجیح میدهد به این عمل مبادرت نکند، زیرا این وضع نوعی انعطاف پذیری به حکومت میدهد.
در فرایند سیاست گذاری خارجی برای حفظ منافع ملی باید بین قدرت و پاسخگویی حکومت نسبت به خواستها و تقاضاهای محیط نظام، تعادل مناسبی برقرار کرد. بر این اساس تصمیمات و سیاست گذاریها باید تا حد امکان در سایه خواستها و آرزوهای شناخته شده شهروندان صورت گیرد. برای نیل به این هدف لازم است راه های رسمی و غیر رسمی ارتباطات وجود داشته باشد تا از طریق آن حکومت بتواند منافع واقعی مردم را بیان کند. بدین ترتیب چهارچوب نهادی که سیاست گذاریها از طریق آن انجام میشود از نظامی به نظام دیگر فرق میکند مسئله مهمی که باید مطرح شود این است که قوانین اساسی مطلوب، لزوماً تضمین کننده حکومت کارآمد و دموکراتیک و تأمین کننده منافع ملی نیستند زیرا زیربنای قوانین اساسی را فرهنگ سیاسی تشکیل می دهد در چهارچوب فرهنگ سیاسی نظام برای ثبات خویش تا حد زیادی به توافق کلی و اصولی در خصوص ارزشها و هنجارها نیازمند است.
نکته ۱۸ به طور کلی تحلیل سیستمی از سیاست خارجی نشان دهنده ارتباط نزدیک و پیوسته نظام سیاسی و محیط آن است که با توجه به ویژگی های ساختاری فرایند تبدیل خواستها و نیازهای برخاسته از ساختارهای داخلی را به منافع ملی هدفها و استراتژیهای سیاست خارجی به منصه ظهور می گذارد.
ک مثال ۳۲ در کدام فرهنگ سیاسی شهروند از وابستگیهای سیاسی صرفاً محلی و فرهنگ محدود خارج میشود و شروع به توسعه وفاداری های خود به نهادی حکومتی و تخصصی تر می کند؟
(۲) محدود – مشارکتی
(۴) محدود
پاسخ: گزینه «۱» فرد در نظام فرهنگی محدود – تیمی هنوز به عنوان یک نیروی سیاسی به طور نسبی ضعیف است و احزاب سیاسی و گروه های فشار از کارایی چندانی برخوردار نیستند.

ک مثال ۳۳ نظامهای فرعی در کدام یک از انواع فرهنگ سیاسی دارای خصلت محلی و قبیله ای هستند؟

(۱) محدود – تبعی
(۳) تبعی – مشارکتی
پاسخ گزینه «۲» در فرهنگ سیاسی محدود – مشارکتی، نظام های فرعی که در بخش نهاده شرکت دارند دارای خصلت محلی، قبیله ای و کلتی هستند، در حالی که نهادهایی که در قسمت داده عمل میکنند از توسعه نسبتاً مناسبی برخوردارند.
گروه های ذی نفع (فشار) ذی نفوذ و احزاب سیاسی
گروه های ذی نفع که در برخی موارد با عنوان گروه های فشار از آنان یاد میشود از سازمانهایی تشکیل میشوند که تا اندازه ای از حکومت یا احزاب مجزا هستند و در راستای تأثیرگذاری بر سیاستهای داخلی و خارجی تلاش میکنند در شرایط عادی افکار عمومی از تشکل خاصی که تقاضا و خواست های معینی مطرح کند. برخوردار نیست ولی گروه هایی از مردم بر اساس یک سلسله منافع و علایق مشترک به یکدیگر پیوند داده میشوند که این امر ممکن است به ایجاد یک گروه ذی نفوذ منجر شود و این گروه ها عملکردهای دولت را در عرصه داخلی و خارجی تحت تأثیر خود قرار دهند. اصولاً هر اندازه نظام های سیاسی از خصیصه کثرت گرایی بیشتری برخوردار شوند به همان نسبت به تعداد و نقش این گونه گروه ها افزوده میشود در حالی که گروه های ذی نفوذ دارای تشکیلات رسمی و مرام نامه خاصی نیستند این گروه ها بر خلاف احزاب سیاسی درصدد کنترل حکومت نیستند بلکه عمدتاً درصدد تأثیرگذاری بر آن هستند. امروزه در اغلب موارد رایزنیهای مستمری بین حکومت و گروههای ذینفع وجود دارد؛ به گونه ای که گروه های مزبور غالباً از طریق در اختیار گذاری اطلاعات لازم برای حکومتها آنان را به اتخاذ سیاستهای منطقی ارشاد میکنند در گذشته کارکرد گروه های ذی نفوذ و ذی نفع (فشار) عمدتاً در چهارچوب سیاست های داخلی مورد توجه قرار میگرفت ولی اینک فعالیتهای آنان در بخشهای گوناگون در عرصه جهانی و سیاست بین الملل محسوس است.
نکته ۱۹ امروزه گروه های ذی نفع و فشار با بهره گیری از وسایل ارتباط جمعی سعی میکنند در فرایند سیاست گذاری و نیز اجرای سیاست خارجی به نحو مؤثری عمل کنند.
در مورد نقش احزاب سیاسی در سیاست خارجی دولتها باید خاطرنشان ساخت که اصولاً فعالیت کارکرد و نقش این نهادها تابعی از ویژگیهای ساختاری حکومت ها است و نیز به درجه تنوع ساختاری و همچنین برخورداری زیر سیستم ها از استقلال عمل نسبی بستگی دارد احزاب سیاسی که به صورت سازمانهای رسمی از برنامه مشخصی تبعیت میکنند میتوانند مستقیماً در سیاست گذاریها و نیز اجرای سیاست خارجی تاثیر نهند. بدین ترتیب تلاش احزاب سیاسی بر این است که خواستها و منافع متعارض را همو کرده و ضمن میانجیگری میان علایق گوناگون آنها را به سیاست تبدیل کنند. از آنجا که احزاب سیاسی نظر مشخصی در باب سیاست خارجی دارند بنابراین در دوران انتخابات رأی دهندگان را در برابر انتخاب های گوناگون قرار میدهند و پس از پیروزی در انتخابات سعی میکنند اصول مزبور را در سیاست گذاریهای خویش در نظر بگیرند. حتی اگر آنان از آرای کافی برای به دست گرفتن حکومت برخوردار نشوند به صورت نیروهای مخالف عمل کرده و با انتقاد از برنامه های دولت در زمینه داده های سیاست خارجی و نیز ضمن تأثیر گذاری بر روند شکل گیری سیاست خارجی مردم را در جریان سیاست بین الملل قرار میدهند چنین مکانیسمی سبب میشود در دورههای بعدی انتخابات مردم با آگاهی نسبی در مورد کارکرد هر یک از احزاب به آنان رأی دهند.
برخی از صاحب نظران معتقدند از آنجا که دولتها تحت تأثیر تعدادی از عوامل ثبات بخش چون شرایط ژئوپولتیک و نیز عوامل تغییر پذیر در نظام بین المللی مبادرت به سیاست گذاری و اتخاذ استراتژیها و جهت گیریهای خاصی میکنند بنابراین منافع و هدفهای ملی به سرعت دستخوش دگرگونی نمی شود و جابه جایی احزاب سیاسی تأثیر چندانی در روند تنظیم سیاست خارجی نخواهد داشت. در عین حال این گروه از پژوهشگران مسائل سیاست بین المللی معترف اند که روی کار آمدن یک حزب سیاسی جدید ممکن است با جابه جایی و تغییر در اولویت اهداف ملی همراه باشد و همین موضوع رأی دهندگان را ک مثال ۳۴ کدام یک از گروه های زیره دارای تشکیلات رسمی و مرام نامه خاصی هستند و درصدد کنترل پاسخ: گزینه «۴» احزاب سیاسی به صورت یک سازمان رسمی از برنامه مشخصی تبعیت میکنند و میتوانند در سیاست گذاری ها و نیز اجرای سیاست خارجی تأثیر نهند.
سطح تحلیل نظام بین الملل
در این سطح تحلیل که در حقیقت کلان ترین سطح بررسی در سیاست خارجی است به مطالعه روابط دولتها با یکدیگر به صورت دو و چند جانبه منطقه ای و جهانی پرداخته میشود. این سطح تحلیل بیشتر به نتایج سیاست عنایت میکند تا به فرایند سیاست گذاری در این روند، صرف بررسی روابط بین بازیگران کافی نیست بلکه مبانی روابط هدفها و انگیزه های رفتاری آنها حائز اهمیت است. بر اساس رویکرد واقع گرایی با عنایت به سطح تحلیل نظام تأکید بر این موضوع است که چگونه موقعیت یک دولت در نظام بین الملل به سیاست خارجی آن ارتباط می یابد؟ از منظر واقع گرایی ماهیت نظام بین الملل الگوی رفتاری خاصی را در چهارچوب سیاست خارجی ترغیب میکند. بر این اساس رفتار دولتها در محیط بین المللی مبتنی بر سیاستهایی است که منافع ملی آنان را به بهترین وجه تامین میکند در حقیقت منافع ملی تنها بر اساس موقعیت قدرت تعریف و تبیین می شود.

پس در این روند تعارضات بین المللی بازتاب برخورد منافع ملی بازیگران گوناگون تلقی میشود. همچنین اتحادها و ائتلافهای بین المللی محصول تجمع و تلاقی موقت منافع ملی هستند. این وضعیت سبب طیف گسترده ای از همکاریها رقابتها و مناقشات در سطوح گوناگون و با شدت و ضعفهای متفاوت در عرصه سیاست بین الملل است. تأکید بر تعدیل منافع ملی سبب میشود واقع گرایان بر مقوله موازنه قدرت اصرار ورزند. آنان بر این باورند که بنای صلح تنها زمانی استوار می ماند که پایه های آن بر اصول موازنه قدرت نهاده شده باشد و توازن قوا نیز در سایه دیپلماسی برقرار شود. در نظام موازنه قدرت تصمیم گیرندگان سیاست خارجی باید برای حل و فصل اختلافها یا از روشهای مسالمت آمیز بهره گیرند یا مخاطرات و پیامدهای ناشی از جنگ را پذیرا شوند. در سیاست بین الملل نظام موازنه قدرت به صورت راه میانی بین نظم و هرج و مرج بین المللی مورد نظر قرار می گیرد.
نکته ۲۰ سطح نظام برای تحلیل سطح انتخاب واقع گرایی است. بدین معنا که گروهی از دولتها نقش شکل دهنده عمده را در نظام بین الملل دارند که در این مورد با دیدگاههای واقع گرایان کلاسیک و نو واقع گرایان تطابق دارد که سیاست بین الملل را از منظر اقتصاد سیاسی بین الملل بررسی می کنند.
کیندل برگر معتقد است که میزان قدرت دولت توانایی آن را در ایجاد ثبات یا اختلال در نظام اقتصادی بین الملل تعیین میکند. در این راستا کشورهای بزرگ قادر به تثبیت نظام اند کشورهای متوسط میتوانند به نظام لطمه وارد کنند یا در آن اختلالاتی به وجود آورند لکن کشورهای کوچک تأثیری بر نظام ندارند. که مثال ۳۵ کدام یک از گزینه های زیر راهی میانه بین نظم و هرج و مرج بین المللی است؟ پاسخ: گزینه «۲» در سیاست بین الملل موازنه قدرت به صورت راه میانه نظم و هرج و مرج بین المللی است که خود موازنه قوا در سایه دیپلماسی برقرار می شود. همان گونه که قبلاً اشاره کردیم بر حسب نگاه ما به سیاست بین الملل الگوی رفتاری به اشکال گوناگون تجزیه و تحلیل میشود. در این روند با توجه به برداشت ها اسطوره سازیهایی صورت می پذیرد که توضیح دهنده واقعیات است. بر این اساس واقعیت برای واقع گرایان مارکسیست ها و لیبرال ها متفاوت است. لیبرال ها به ویژه آرمان گرایان که بیشتر روی جامعه بین المللی تأکید دارند ضمن قبول حالت آشوب زدگی بین المللی بر پیشرفت میان دولت های مستقل در پهنه جهانی تکیه میکنند و ضمنا وجود وضعیت آشوب زدگی را مانع بسط همکاریهای بین المللی نمیدانند. از طرف دیگر، مارکسیست ها عامل شکل دهنده رفتار بین المللی را در سطوح گوناگون ساختار نظام جهانی سرمایه داری می پندارند.
سازه انگاران واقعیت بین المللی را به گونه ای متفاوت میبینند. از دیدگاه آنان واقعیت بر اساس برداشتها و ادراک فرد ساخته میشود. در این مورد برخی از محققان روابط بین الملل دوئرتی و فالتز گراف معتقدند که واقعیت اجتماعی آن چیزی است که مردم میسازند. بدین ترتیب سلسله فعالیت هایی که تصور شود برای منافع اعضای یک واحد اجتماعی به نام دولت حائز اهمیت است بر حسب تعریف ماهیت سیاسی به خود میگیرند بر اساس این تحلیل هنگامی که این گونه فعالیتها به ورای مرزهای واحد سیاسی بسط یابد شکل روابط بین الملل به خود میگیرد به هر حال در شرایطی که از منظر واقع گرایان آشوب زدگی بین المللی حالت تعارض آمیز دارد از دیدگاه آرمان گرایان این وضعیت جنبه همکاری جویانه دارد ولی از منظر سازه انگاران، نه تعارض آمیز و نه همکاری جویانه است. بلکه ناشی از تصورات خود دولت هاست که آن را میسازند بر این اساس آنچه باید بر آن تکیه کرد درک تعارض و همکاری در سیاست بین الملل بر طبق این اسطوره است نه آنکه روی ماهیت مفروض آشوب زدگی بین المللی تمرکز کنیم در حقیقت این دولتها هستند که ماهیت آشوب زدگی بین المللی را تعیین میکنند و از همه مهمتر اینکه آنچه دولتها انجام میدهند بستگی به چیزهایی دارد که هویتها و منافع آنها را شکل میدهد. البته در این فرایند هویتها و منافع دستخوش تغییر و دگرگونی میشود پاسخ واقع گرایان نسبت به حالت آشوب زدگی بین المللی به این صورت است که در یک محیط نامشخص و نامعلوم که فاقد هرگونه اقتدار مرکزی است و کلیه دولتها به هر وسیله ای به دنبال بقای خویش اند. سیاست قدرت و تعارض جزء ویژگیهای طبیعی آن به شمار میرود و لیبرالها کار خود را با آشوب زدگی بین المللی آغاز میکنند ولی اعتقاد دارند که دولت ها میتوانند این وضعیت را از طریق توسعه همکاریهای نهادمند و فراهم کردن کالاهای جمعی نظم دهند از نظر سازه انگاران نه تنها حالت آشوب زدگی را خود دولتها می سازند بلکه نمیتوان باور کرد که قاعده خودیاری و سیاست قدرت به طور منطقی از آشوب زدگی سرچشمه گیرد. اگر امروز ما خود را در یک جهان خودیاری مییابیم به واسطه فرایند است نه ساختار زیرا دولتها واقعیت بین المللی را به صورت آشوب زدگی درک کرده و این گونه تفسیر میکنند که باید در مرحله غایی با وضعیت خودیاری کار کنند بدین ترتیب دولتها نقشها و هویتهای خویش را در انطباق با این دیدگاه برساخته از واقعیت می سازند. بنابراین اگر دولتها در ساختن نظام نقش دارند آنان نیز قادر به بازسازی آن هستند. از لحاظ طرح موضوع ساختار – کارگزار در سیاست خارجی و سیاست بین الملل، طبق رویکرد سازم انگاری دولت ها با کارگزاران جامعه بین المللی را میسازند و جامعه بین المللی و ساختار نیز دولت ها را به وجود می آورند. سازم انگاران بر این باورند که در مرحله نهایی ساختار و کارگزار به صورت دو جانبه ایجاد میشوند. البته پاره ای از سازم انگاران به عنصر کارگزاری تاکید میکنند. در چنین وضعیتی دولتها میتوانند خود را از هزینه سرسام آور انتظارات نقشی و هویتی در سطح ملی و سپس روابط جهانی خویش رها سازند.
تحت این شرایط دولتهای قوی تر توان بیشتری برای باز تعریف خود در جامعه بین المللی دارند. بنابراین در اینجاست که با کاربرد محدود دیدگاه سازم انگاری در مورد وضعیت کشورهای کوچک و ضعیف تر مواجه میشویم زیرا هنگامی که سازه انگاری میگوید آشوب زدگی آن چیزی است که دولت ها می سازند، آیا ابتکار عمل برای ساخت آشوب زدگی در اختیار همه دولت هاست یا اینکه عمدتاً قدرتهای بزرگ قادر به ساختن این مفهوم اند؟ در اینجاست که سایر رویکردها از جمله واقع گرایی و مارکسیسم میتوانند به این پرسش پاسخ دهند. شاید از منظر واقع گرایی رویکرد سازه انگاری توانسته در مورد نقش قدرت های بزرگ در شکل دادن و ایجاد نظام بین المللی، توضیحاتی دهد.
بر اساس این تحلیل میتوان گفت که قدرتهای بزرگ ایجاد و تقویت سازمانهای بین المللی را در راستای منافع خود می بینند. بر اساس رویکرد ساختارگرایان مارکسیست قدرتهای بزرگ نظام بین الملل را در راستای منافع خود ساخته اند. بنابراین وجود منافع مشترک اقتصادی در میان قدرت های بزرگ سرمایه داری در شکل دادن به نهادهای بین المللی بسیار مؤثر است. بدین ترتیب ساختارگرایان اعم از تو واقع گرایان و نئو مارکسیست ها در این موضوع توافق نظر دارند که قدرتهای بزرگ در تشکیل ساختارهای بین المللی دارای نقش قوی بوده و در این روند دولتهای کوچک و ضعیف مؤثر نیستند. از آنجا که هر یک از رویکردها و نظریه های روابط بین الملل بر اساس اسطوره سازیها از منظر خاص به سیاست بین الملل نگاه میکنند و در نتیجه بر متغیرهای خاصی تمرکز میکنند بنابراین باید به این موضوع توجه کرد که در هر سطح تحلیل کدام یک از آنها کاربرد و کارایی دارند؟ آنچه مسلم است به سادگی نمی توان در عمل هر یک از سطوح تحلیل را جدا از یکدیگر بررسی کرد بلکه در مطالعه سطوح گوناگون تحلیل همپوشانی هایی ملاحظه می کنیم، به همین دلیل شاید بهتر بتوان از طریق مطالعات بین پارادایمی تصویر واقعی تری از سیاست خارجی به دست داد.
ک مثال ۳۶ در فرهنگ سیاسی … افراد به گروه های آگاه و فعال از نظر سیاسی و گروه های منفعل تقسیم می شوند؟
پاسخ: گزینه «۳» در فرهنگ سیاسی تبعی – مشارکتی افراد به گروه هایی آگاه و فعال از نظر سیاسی و گروه های منفعل تقسیم می شوند. گروه های
پاسخ: گزینه «۳» در فرهنگ سیاسی تبعی – مشارکتی افراد به گروه هایی آگاه و فعال از نظر سیاسی و گروه های منفعل تقسیم می شوند. گروه های فعال نسبت به کلیه هدفهای سیاسی حساس اند و میتوانند در بسیاری از موارد رفتار نخبگان را در زمینه منافع و استراتژی ملی تحت تأثیر قرار دهند. ک مثال ۳۷ بر اساس کدام رویکرد منافع قدرتهای بزرگ ایجاب میکند که نهادهای بین المللی به وجود آیند؟
پاسخ گزینه «۳» بر اساس دیدگاه ساختارگرایان مارکسیست قدرتهای بزرگ ایجاد و تقویت سازمانهای بین المللی را در راستای منافع خود می بینند. در واقع قدرتهای بزرگ نهادهای بین الملل را در راستای منافع خود ساخته اند.
تست های طبقه بندی شده فصل دهم
که ۱ بر اساس کدام مدل تصمیم گیری تصمیم گیران خواهان تغییر عمده در سیاست های قبلی نیستند؟
که ۱ بر اساس کدام مدل تصمیم گیری تصمیم گیران خواهان تغییر عمده در سیاست های قبلی نیستند؟
کار ۲ برای کسب موفقیت در تدوین سیاست خارجی نیازمند توجه به کدام مورد هستیم؟

(۲) رضایت بخش و بینش فوق العاده
که در تدوین سیاست خارجی اگر هم تغییر و هم تداوم سیاست به نتیجه مطلوب نینجامد، ناشی از چیست؟
(۲) اطلاعات نامکفی – استفاده نا مکفی
(۳) فقدان فرصت و چالش سهمگین
کتر و در مدل مختلط تصمیم گیری نارساییهای موجود در مدلهای …… به
) فزاینده و عقلایی
کر ۷ در کدام یک از مدلهای بررسی سیاست خارجی رفتار دولتها از لحاظ کیفیت واکنش آنها نسبت به محدودیتها و فرصت های محیط بین المللی مورد ارزیابی قرار میگیرد؟
(۳) سیستمی و تصمیم گیری
بر اساس تجزیه و تحلیل سیستمی ………. سیاست خارجی هر یک از بازیگران سیاسی به صورت نهاده های نظام بین المللی تلقی می شود.
ه ۹ یکی از نظام های مورد نظر در الگوی کاپلان الگوی نظام بین المللی با حق و توی واحدها است از ویژگی اساسی این نظام این است که:
(سراسری (۸۲)
(۱) نظام باز و غیر آنارشیک است.
(۴) نظام چند قطبی و غیر منعطف است.
که ۱۰ یکی از الزامات مدل عقلایی – منطقی بررسی سیاست خارجی ………. است.
(۳) عقلانیت فزاینده
۱۱ نقطه تأکید تلفیق دو سطح تحلیل در روابط بین الملل ………. قدرت است.
۱۲ کاپلان نظامهای بین المللی را چند مدل میداند؟
(۲) چهار مدل ۱۳ نگرش کلان به مسائل سیاست خارجی چه سطحی از روابط را نشان میدهد؟
(۱) روابط خارجی بازیگران
که ۱۲ در کدام یک از سطوح تحلیلی زیر به سبک رهبری و ویژگی های فرهنگی و مهارتی تصمیم گیرندگان عنایت می شود؟
(سراسری (۸۳)
۱۵ در چهارچوب مدل استراتژیک (منطقی) در مطالعه سیاست خارجی عمدتاً به . توجه می شود.
(۱) تعامل داده های سیاست خارجی دولتها و رهبران آنها
(۲) استراتژی بلند مدت و ارزیابی دقیق توانایی های دولت (۳) جنبه های روانشناختی و راهبردی در فرایند سیاست گذاری خارجی
(۴) تأثیرات متقابل نهادها افراد و توانایی ها در روند اتخاذ تصمیمات منطقی
(سراسری (۸۳)
ح ٠٠٠ ٠ئا. .
العال قول به گناه نگ ا نظامهام الملا گانا شرافت را
۱۹ متداول ترین مدل تصمیم گیری در سیاست خارجی کدام است؟
۲۰ مدل عقلایی در تصمیم گیری سیاسی، مدل است.
که ۲۱ مهمترین عامل تأثیرگذار بر سیاست خارجی در سطح تحلیل کلان کدام است؟
۲۲ سطح تحلیل کلان …. را نشان میدهد.
۲۲ ساختار نظام بین الملل موجود است.
۲۲ ساختار نظام بین الملل موجود است.
که ۲۵ هر مجموعه از متغیرهای به هم پیوسته و معطوف به هدف را اصطلاح چه می نامند؟ ٫
(۴) توانایی دولتها و میزان تعارض و همکاری میان آنها
۲۷ بنت من تصمیم گیری باید منتج به حالت منتظره مطلوب شود. این کدام خصوصیت از تصمیم گیری است؟
۲۸- نظام بین المللی امروز را می توان در قالب کدام ساختار سیاسی تعریف .

که ۲۹ یکی از نظام هایی که مورتون کاپلان به عنوان نمونه تاریخی ذکر می نماید، عبارت استم از نظام ……
دو قطبی منعطف
۲۰ در تحلیل سطح کلان توجه به کدام ساختار معطوف است؟
۲۱ تصمیم گیری بهینه در شرایط عادی در سیاست خارجی مبتنی بر عدم ………. در تصمیم گیری است.
۳) تأثیر عوامل ساختاری
۳۲ ویژگی که یک نظام برای مقابله و خنثی کردن تهدیدات خارجی و داخلی به کار میبرد را ……….. نظام میداست.
(۳) حفظ الگویی
۲۳ در سیاست گذاری موفق تصمیم گیرندگان در اخذ تصمیمات به کدام اصل می اندیشند؟

۳۹ کاربردی ترین نظریه مطالعه روابط بین الملل کدام است؟
۲۱ در چهارچوب مدل …….. رفتار سیاست خارجی دولتها از لحاظ کیفیت واکنش آنها نسبت به محدودیت ها موانع و یا فرصت هایی که محیط بین المللی برای آنها پدید آورده است، مورد ارزیابی قرار می گیرد.
تطابق و سازواری
ک ۲۲ در مدل . تأثیرات متقابل نهادها و افراد در روند تصمیم گیریهای سیاست خارجی مورد مطالعه قرار می گیرد.
۴۳ منظور از نظام و تویی واحدها توسط کاپلان نظام ………… است.
که ۴۴- مهمترین ویژگی سیاست خارجی کنش مند چیست؟
۲۵ در شرایطی که تصمیم گیرندگان سیاست خارجی قادر به اتخاذ بهترین تصمیم در معنای اقتصادی آن نباشند میباید از مدل بهره گیرند.
ضایت بخش
ک ۴۷ تصمیم رضایت بخش یا پسنده تصمیمی است در حد …………
۵۰ تصمیم گیرندگانی که بر اساس مدل ……….. به اتخاذ تصمیماتی در سیاست خارجی مبادرت میکنند به هیچ وجه خواهان تغییر عمده در
۵۲ در چهارچوب مدل ……. توانایی های محدود دولتها و موقعیت ژئوپلتیک مورد توجه قرار می گیر ۵۳ نظریات تصمیم گیری از مصادیق سطح تحلیل است.
خرکم
که ۵۴ مدل انتخاب منطقی در سیاست خارجی، از کدام رویکرد نشئت می گیرد.
واقع گرایی که
آزمون فصل دهم
۱ در رهیافت کلان تأکید بر کدام حیطه است؟
ک ۲ کدام یک از گزینه های زیر از مدلهای شش گانه کاپلان است؟
(۳) دو قطبی منعطف
که تصور بازیگران روابط بین الملل همچون توپ بیلیارد که ماهیت درونی آنان یکسان است مربوط به کدام رهیافت است؟
کل نظام بین الملل
که تصور بازیگران روابط بین الملل همچون توپ بیلیارد که ماهیت درونی آنان یکسان است مربوط به کدام رهیافت است؟
ه نظریه پردازان رهیافت. معتقدند سیاست خارجی کشورها عمدتاً تابعی از عوامل و عناصر داخلی است.
خرد
که بر اساس تجزیه و تحلیل هربرت سایمون و تصمیمات عقلایی نتیجه منطقی چه مقوله ای است؟ ارزش و واقعیت
که بر اساس تجزیه و تحلیل هربرت سایمون و تصمیمات عقلایی نتیجه منطقی چه مقوله ای است؟
۹ بر اساس کدام مدل تصمیم گیرندگان درصدد تغییرات بنیادی و اساسی در تصمیم های قبلی نیستند؟
(۱) مدل مختلط
ک ۱۰ در کدام مدل سعی میشود به نوعی نارساییهای موجود در مدل عقلایی و فزاینده به حداقل ممکن کاهش یابد؟
که ۱۱ تأکید کدام مدل بر برخورداری برخی تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران از توانایی ها و استعدادهای فوق العاده ابتکارات، نوآوری و خلاقیت است؟

۱۳ در کدام مدل تصمیم گیرندگان در صدد اتخاذ بهترین تصمیم ها هستند؟ ۱۴- زمانی که تصمیم گیرندگان از امکانات محدودی برخوردار باشند و ضمن پرهیز از ایجاد دگرگونی های عمده در سیاست خارجی و مخالف با تعقیب
است تجدید نظر طلبانه و پیرو وضع موجود باشند کدام مدل توجه سیاست گذاران را به خود جلب میکند؟
که ۱۵ کدام مدل از رویکرد واقع گرایی نشئت می گیرد؟ ۱۴- زمانی که تصمیم گیرندگان از امکانات محدودی برخوردار باشند و ضمن پرهیز از ایجاد دگرگونی های عمده در سیاست خارجی و مخالف با تعقیب است تجدید نظر طلبانه و پیرو وضع موجود باشند کدام مدل توجه سیاست گذاران را به خود جلب میکند؟
۱۶ در کدام فرهنگ سیاسی علایق و تعهدات مشترک وجود ندارد و وفاداری های قومی و محلی بر وفاداری های ملی مرجح است؟ ک ۱۷ در چهارچوب کدام فرهنگ سیاسی مردم به طور نسبی در نهاده ها و نیز داده ها نقش دارند و نسبت به انواع رفتارهای سیاسی نخبگان حساس اند؟
(۳) محدود – مشارکتی
ه ۱۸ در کدام فرهنگ سیاسی نظام های فرعی در بخش نهاده شرکت دارند دارای خصلت محلی و قبیله ای هستند در حالی که نهاده هایی که در قسمت داده عمل میکنند از توسعه نسبتاً مناسبی برخوردارند؟
(۲) محدود – مشارکتی
(۳) تبعی (منفعل) – مشارکتی
(۱) منفعل (تبعی)
۲) حق وتویی واحدها
۱) سلسله مراتبی غیر دستوری (
ه ۱۹- نظام بین الملل پس از پایان جنگ سرد در برگیرنده ویژگی کدام یک از نظامهای مورد تأکید کاپلان است؟
(۳) دو قطبی منعطف
(۴) سلسله مراتبی دستوری
که ۲۰ در تدوین سیاست خارجی نیازمند کدام یک از عوامل زیر هستیم؟
مقدورات ملی و محذورات محیطی
محذورات محیطی و ملی
(۲) مقدورات محیطی و ملی
(۴) محذورات ملی و مقدورات محیطی

فصل یازدهم
مدلهای مختلف تصمیم گیری در سیاست خارجی »
سیاست خارجی که شامل تنظیم و نیز اجرا و همچنین خود محصول و نتیجه تصمیمات به شمار میرود راهنمایی است برای اقداماتی که یک دولت در ورای مرزهای خویش به منظور پیشبرد اهداف در رابطه با بازیگران حکومتی و غیر حکومتی به عمل می آورد. بیشتر نظریه پردازان سیاست خارجی به لحاظ تکیه بر یکی از دو سطح تحلیل خرد محیط داخلی و کلان محیط عملیاتی ضمن ایجاد ایستایی عمدتاً مطالعه سیاست خارجی را تک بعدی و به عنوان متغیری وابسته نسبت به یکی از دو محیط داخلی یا خارجی و اساساً با روش منطقی متداول اجتماعی محال بودن اجتماع نقیضین مورد مطالعه قرار داده اند. این گرایش تک بعدی از غفلت یا کمبود دانش نظریه پردازان مزبور ناشی نمیشد بلکه استفاده از روش منطقی اجماعی متداول که اجتماع نقیضین کلان و خرد را محال دانسته و بر صورت سازی منطقی صرف تأکید داشت موجب شد تا نظریه پردازان مزبور نتوانند به تلفیق پویشهای متناقض همزمان و گسترش یابنده ای که در هر دو محیط داخلی و عملیاتی جوامع سیاسی وجود دارد تن دهند علاوه بر این اندر کنش پویا و دیالکتیکی ناشی از تلفیق این پویشهای دوگانه نیز مورد توجه آنان قرار نمی گرفت. در نتیجه روش منطقی اجماعی مزبور به جای آنکه به چهارچوبهای نظری و مفهومی قدرت تبیین حوادث را بدهد زمینه ساز ارائه قضایای تحلیلی می شد که فاقد قدرت تبیین بودند. برعکس معدود نظریه پردازانی هم که عمداً و یا سهواً مبحث روانشناختی سطح تحلیل را نادیده گرفته اند. گرچه نظریه سیستم ها چهارچوب مناسبی برای تجزیه و تحلیل آنان به وجود آورده است ولی متاسفانه با تأثیر پذیری شدید از واقعیات انضمامی – تجربی طرح هایشان از صلابت منطقی چشمگیری برخوردار نیستند. به علاوه همین نظریه پردازان به لحاظ تأکیدی که بر بعضی از فازهای چهارگانه درون داد – میان نهاد – برون داد و اجرا) در چهارچوب نظری خود برای مطالعات سیاست خارجی داشته اند گرایشهای متباینی برای مطالعه سیاست خارجی به وجود آورده اند.
باید به منظور رفع کاستیهای روش شناختی موجود در نظریه پردازی سیاست خارجی و همچنین بررسی و تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف احتمالی آنها چهارچوب نظری مناسبی برای رفع کاستیهای مذکور ارائه شود اما به لحاظ عدم استفاده از روش منطقی دیالکتیک و تکیه بر برخی فازهای مختلف هیچ یک از این اقدامات نتوانسته اند به پویشهای متناقض همزمان و گسترش یابنده موجود در دو محیط انضمامی – تجربی داخلی و خارجی پاسخ گویند. استفاده از روش منطقی دیالکتیکی میتواند پاسخگوی روندهای متناقض همزمان و گسترش یابنده فوق که ضرورتاً بر طرح و تدوین اجرای سیاست خارجی اثر می گذارند باشد. بنابراین به لحاظ ماهیت متفاوت روش شناختی بحث در این پژوهش حتی یافته های مبدعان طرح سیستماتیک مطالعات سیاست خارجی نیز مورد بررسی تفصیلی قرار نمی گیرد بلکه از آن میان به چند چهارچوب نظری برجسته و نمونه در این راستا اشاره می شود تا با آشکار ساختن ضعف های روش شناختی موجود در آنها ضمن رفع اشکالات و کاستیهای فوق به ماهیت کاربردی مدل در سیاست خارجی نیز توجه شود.
ک مثال : تمام گزینه ها به جز …….. از جمله نظریه پردازانی هستند که طرح های سیاست خارجی خود را بر مبنای نظریه سیستم ها بنا نهاده اند.
(۳) الموند
پاسخ: گزینه «۴» آلموند روزنا، مدلسکی و برچر طرح های سیاست خارجی خود را بر مبنای نظریه سیستم ها بنا نهاده اند.
صحنه های دوگانه محیطی داخلی و عملیاتی
طی پنج دهه گذشته که نظریه پردازان سیاست خارجی برای درک و ارزیابی و تجزیه و تحلیل مسائل سیاست خارجی اقدام به طرح و تدوین چهارچوب های نظری گوناگون کرده اند هر دو صحنه محیطی داخلی و عملیاتی خرد و کلان در سیاست خارجی به شدت دچار تحول شده اند. در صحنه کلان محیط عملیاتی پس از یک دوران نسبتاً طولانی تشنج بین دو بلوک ناتو و ورشو اقدامات اولیه برای تشنج زدایی و ایجاد زمینه همزیستی مسالمت آمیز در اوایل دهه هفتاد، بالاخره بلوک شرق فرو ریخت و متعاقب این فروریزی نظام سلسله مراتبی غیر دستوری با نظم نوین جهانی پدید آمد.
تغییرات فوق که عمدتاً در محیط عملیاتی بین المللی حادث شده اند با تغییرات شگرفی در محیط داخلی و محاط بر شکل گیری تصمیم گیری همراه شده اند. در گذشته وجود دو الگوی نظام دموکراتیک غربی و مارکسیستی توتالیتر ایدئال بدیلی برای تلاشهای عامدانه نوسازی بازیگران جهان سوم محسوب میشدند. تحولات سالهای ۹۰ و ۹۱ به ویژه فروریزی سریع و رادیکال الگوی توتالیتر بلوک شرق و مستحیل شدن آلمان شرقی در آلمان غربی تحول چشمگیری در دو صحنه داخلی و عملیاتی ایجاد کرده است که قالبهای متصلب پیشین نظریه پردازی سیاست خارجی قابلیت توصیف و چگونگی تأثیر این تحولات را بر محیط داخلی و رفتار خارجی واحدهای عضو ندارند. چنانکه از محتوای نظریه پردازی در فصل رهیافتها در رابطه با عوامل داخلی مؤثر بر سیاست خارجی برآمد، متفکران صرفاً به معدودی از متغیرهای شخصی نقشی حکومتی و فرهنگی آن هم به طور منفصل از هم اشاره می کردند. حال آنکه سیال بودن صحنه داخلی و پیوند آن با محیط عملیاتی بین المللی نیاز به بازنگری کلی در تلاشهای نظریه پردازی در سیاست خارجی را دو چندان می کنند. توجه قرار گیرد: اول اینکه در هر چهارچوب مفهومی باید تا آن حد کلی و انتزاعی باشد که بتواند تبیین کننده اکثریت و نه لزوما کلیه تحولات فوری و منفرد انضمامی باشد. دوم چهارچوب مفهومی مورد نظرم علاوه بر آنکه باید به آحاد متغیرهای منفصل از هم ناظر باشد لازم است به اثر متغیرها روی یکدیگر در هر یک از دو محیط داخلی و خارجی نیز دلالت کند علت این امر آن است که ترکیبهای مختلفی که به طور فاکتوریل از یک سری متغیر به دست می آید رژیم های بسیار متعدد و مختلفی را به وجود می آورند. این توجه به ترکیب کلی متغیرها در گذشته نزدیک آن هم توسط معدود نظریه پردازانی مانند روزنا مورد توجه قرار گرفته است. هر چند به ماهیت متناقض همزمان و گسترش یابنده تعامل های ناشی از آن حداقل در آن مقطع توجه نشده است. در اینجا به مطرح کردن دستاوردهای علمی حوزه علمی سیاست خارجی می پردازیم.
نکته ۱ در محیط عملیاتی مسائلی چون مبنا، ماهیت و توزیع قدرت از یک سو و قاعده بازی ساختارهای تنظیم کننده قاعده بازی و بازیگران از سوی دیگر بر چگونگی تصمیم گیری سیاست خارجی تاثیر گذارند. در صحنه داخلی نیز عوامل تأثیر گذار به دو دسته کلی (۱) عوامل فردی، نقشی، نهادی و حکومتی (۲) سنت تصمیم گیری تقسیم میشود.
مدلهای مختلف سیاست گذاری خارجی
چنانچه در ابتدای بحث آشکار شد تلاشهای فراوان نظریه پردازان مختلف سیاست خارجی به طرح نظری جامعی منجر نشد که بتواند راهنمای طرح تدوین و ارزیابی سیاست خارجی باشد. در واقع بر خلاف تصور ساده اندیشانه و خامی که در دنیای سیاست به ویژه جهان جنوب وجود دارد. سیاست خارجی حوزه ای از فعالیت علمی و عملی است که مؤلفه های آن از خصیصه های متناقضی برخوردارند. به قول کنت والتز آنچه در سیاست خارجی مورد نیاز است صرفاً مجموعه ای از خصیصه ها نیست بلکه به جای آن نیازمند موازنه ای حساس بین واقع گرایی و تحلیل انعطاف و پابرجایی، صلابت و میانه روی و بالاخره تداوم و تغییر هستیم. از آنجا که نظریه پردازی در حیطه علوم حداقل نیازمند سه عمل نظم بخشیدن به مطالب و داده ها برای یافتن قوانین حاکم بر روابط آنها ارائه چهارچوبی برای آزمایش فرضیه ها و بالاخره مفهومی کردن حوادث مکرر و ایجاد توانایی برای پیش بینی است؛ بنابراین چنین خصوصیاتی نظریه پردازی مبتنی بر روش متداول علوم محض را در حوزه سیاست خارجی آسیب پذیر می سازد.
در واقع خصوصیات دوران وابستگی متقابل فزاینده به ویژه گرایش افراطی آن به تغییر مسیر را برای تحقق سه اقدام فوق در نظریه پردازی دشوار می سازد. بی جهت نیست که روزنا با مشاهده تحولات موجود در صحنه بین المللی نامیدی خود را نسبت به نظریه پردازیهای پیشین اعلام می کند و با وجود پایدار ماندن در وفاداری به نظریه سیستم ها با این انتقاد از نظریه پردازیهای پیشین که هیچ کدام از آنها نمیتوانند راهنمای درک تجزیه و تحلیل ما از واقعیات انضمامی فعلی و آینده شوند سخن خود را به پایان میبرد. وی سپس با اینکه دوران فعلی زمینه های فروپاشی اقتدار در همه سطوح را فراهم می کنند. اظهار میدارد که باید چهارچوبی نظری فراهم آورد که بتواند پویشهای متناقض همزمان و گسترش یابنده ای که در قالب همگرایی و واقع گرایی تجمع گرایی و تفرد تمکین و تمرد را به تصور کشیده و تبیین کند. وی با استناد به یافته های اخیرالذکر خود با تصریح به بازبینی یافته ها در نوشته های پیشین خویش اذعان دارد که یافته هایش تحت عناوین کنترل حساب شده سیاست اتصال انطباق سه مفهوم سناریوهای اقدام، انباشت، انطباق و تأکید بر بازیگرانی چون شرکت های چند ملیتی سازمان ملل و فرد انسانی مدعی میشود که بایستی ـ ضمن آنکه ه به این مجموعه به مفهومی لقب وابستگی متقابل فزاینده داد همچنین باید از محصور شدن در قالب حصارهای انتزاعی فکری پیشین که مبنی بر جدایی دو سطح داخل و خارج است رهایی جسته بنابراین با توضیح فوق مشاهده میشود که روزنا طرح سیستم های خود را در قالب ورای الزامات روش شناختی در روش منطقی متداول پیشین، مبنی بر رعایت جدایی دو سطح تحلیل از یکدیگر قرار میدهد و عملاً در توضیح این تحولات صرفاً به ارائه چند مفهوم بسنده میکند. یک ارزیابی دقیق از کارها و تلاشهای نظریه پردازی روزنا حاکی از آن است که وی به رغم وفاداری به دیدگاه کار کردگرایی ساختاری عمدتا به یافتن مفاهیم مختلف برای توصیف کار کرد نقش ها و ساختارهای مختلف بسنده کرده و بنابراین اقدامات وی به معنای وسیع و نه دقیق کلمه حکم نظریه ریه پردازی سیستم از ه سیاست خارج رجی را دارد، ولی باید اظهار کنیم طرح آخر وی هم با حفظ علاقه اصولی به ایده اتصال بین سطوح مختلف تحلیل صرفاً توجه خود را به فاز برون داد، یعنی منش رفتاری دیگران محدود کرده است. در اینجا به مدلهای موجود در قالب دو سطح تحلیل خرد و کلان و تلفیق دو سطح تحلیل می پردازیم.
مدل های موجود در سطح تحلیل خرد
آنچه این مدل ها را نماد دیدگاه خرد نگه می دارد. این است که هیچ یک از این مدل ها به ملزومات ناشی از نظام بین المللی توجه ندارند. صرف ایجاد رابطه بین داخل و خارج از ویژگیهای اصلی هر مدل تصمیم گیری در سیاست خارجی است. توجه به ملزومات اجبار کننده ساخت نظام بین المللی نشان دهنده توجه به صحنه خارجی و عنایت به هر دو حاکی از تلفیق دو سطح تحلیل است. در مدلهایی که در این بند مورد توجه قرار میگیرند فقط به تفاوتهای ناشی از سطح داخلی توجه شده است.
ک مثال : کدام یک از گزینه های زیر شامل چهار مدل مشهور در سطح تحلیل خرد سیاست گذاری خارجی نیست؟
(۳) مدلسکی
پاسخ: گزینه «۱» به طور کلی چهار مدل مشهور در سطح خرد از پوچالا اسنایدر و همکاران جانیس و مان و مدلسکی مطرح می شود.
ک مثال : کدام مدل جزء مدل های خرد نیست؟
۳) مدل مایکل برچر و همکاران (
پاسخ: گزینه «۳» مدل های موجود در سطح تحلیلی خرد که در این سطح از پوچالا، اسنایدر و همکاران جانیس و مان و مدلسکی مطرح است. به هیچ یک از ملزومات ناشی از نظام بین المللی توجه ندارند.

۱ – مدل پوچالا در مدلی که پوچالا ارائه میدهد مسئله عقلایی سیاست خارجی در قالب خواسته ها و امکانات داخلی مورد بحث قرار میگیرد. به منظور عملیاتی شدن این عقلانیت نموداری به شکل زیر ترسیم می کند.

راهنمای نمودار
خط ممتد قاطعیت در تصمیم
خط منقطع احتمال تغییر در تصمیم
دایره راهنمای بازگشت
نمودار ۱۱ مقایسه خواستهها و امکانات
توالی خانه های ۲۰۱، ۴ ۵ ۶ ۷ و ۸ نشان میدهد جستجوی موفقیت آمیز منابع در ذخایر ناخالص قدرت کشور باید چگونه باشد. در همه این توالی ها اهداف ثابت میمانند و منابع فراهم میشوند تا اقدام برای پیگیری سیاست خارجی آغاز شود. حرکت روی این توالی ها مبتنی بر این فرض است که منابع لازم برای اقدام یا در دسترس هستند یا قابل بسیج اند. اگر چنین نباشد در دسترس بودن منابع بر شکل گیری هدف و جهت گیری روابط بین خواسته ها و منابع معکوس میشود. برای مثال در توالی خانه های ۵ ۴، ۲۰۱، و ۱۰ فقدان منابع در دسترس فوری که. طی سه سه خانه فوق با کلمه نه نه روبه رو شده است و ناتوانی ناشی از آن در بسیج منابع اضافی از ذخایر قدرت ناخالص که با کلمه نه پس از خانه ۵ نشان داده شده است به تعدیل اهداف در جهت کاهش بلند پروازی ها می انجامد یا اینکه به ترک کامل هدف منجر میشود. به همین شکل توالی خانه های ۳،۲۰۱ و ۹ حاکی از آن است که تا زمانی که اهداف با ارجحیت برتر منابع را جذب میکنند ارجحیتهای پایین تر صرفاً به صورت آرزو و نه پیگیری فعال سیاست خارجی باقی می مانند.
نکته ۲ برای مطالعه بهتر مدل پوچالا فهم مفروضات زیر لازم است: ۱- ضرورت تحول از ذهن حقیقت یاب ذهن کشف کننده حقیقت به ذهن حقیقت ساز ذهن خلاق – خوش بینی آرمان گرایانه نسبت به وجود راه حل برای وضعیت نامطلوب – ضرورت اطلاع از امکانات و احتمال تبدیل امکانات بالقوه به بالفعل – احتمال ارجحیت بی اقدامی بر اقدام مخرب ۵ توجه به جوانب منفی و مثبت موضوع در ضرورت نگرش دیالکتیکی به واقعیات تاریخی مختلف در تلفیق اهداف و امکانات – اعتدال در تعیین اهداف نظری و خواسته علمی
ک مثال ۴ در کدام مدل فقط به تفاوتهای ناشی از سطح داخلی توجه شده است؟
(۲) مدلهای سطح تحلیل ارتباط دو سطح
(۳) مدلهای سطح تحلیل خرد
پاسخ: گزینه «۳» در مدلهای سطح تحلیل خرد فقط به تفاوتهای ناشی از سطح داخلی توجه میشود و به ملزومات ناشی از روابط بین المللی توجه ندارند.
۲ مدل اسنایدر و همکاران
مدل اسنایدر و همکاران بر خلاف طرح پوچالا در حد کلیات باقی نمی ماند. اسنایدر و همکاران مدعی هستند که در مسائل سیاست خارجی باید به عوامل تأثیر گذار داخلی در صحنه سیاست خارجی توجه کرد. در دیدگاه آنها فرض بر این است که دانستن مساوی توانستن است. آنها با الهام گیری از نظریه عمومی سیستم ها مسائل لازم برای مطالعه سیاست خارجی را به سه بحث کلی یا به نظام های تابعه ملت – دولت ساختارها کارکردها و پویش سیاست خارجی تقسیم میکنند. در طرح اسنایدر و همکاران نظام سیاسی دولت ملی به سه نظام تابعه محیط غیر انسانی جامعه و محیط انسانی تقسیم میشود. در این مدل مشخص است که وی گذشته از محیط منابع تأثیر محیط انسانی را از دو دید جامعه شناختی و روان شناختی مورد بررسی قرار میدهد در حوزه ساختار اجتماعی و رفتار خانه ب)، وی به شش عامل جهت گیریهای ارزشی عمده الگوهای نهادین عمده شاخصه های عمده سازمانهای اجتماعی انفکاک نقش و تخصص گروههای اجتماعی و نوع کارکرد آنها و بالاخره پویشهای عمده اجتماعی مانند شکل گیری افکار عمومی اجتماعی گرایی بزرگسالان و پویشهای سیاسی توجه دارد. در خانه ج پویشهای تصمیم گیری و فضای روان شناختی تصمیم گیرندگان مطرح میشود. تصمیمات متخذه از طریق خانه در با خانه هایی که صحنه دریافت سیاست خارجی صادره از کشورهاست ارتباط پیدا میکند. در صحنه سیاست خارجی همانند صحنه داخلی به عوامل امکانات غیرانسانی، فرهنگ، نوع جامعه و دولت های ملی و فعالیتهای آنها توجه شده است. شرح جزئی مؤلفه های طرح اسنایدر و همکاران در نمودار شماره ۲ قابل مشاهده است.
نکته ۳ برای مطالعه طرح اسنایدر و همکاران فهم مفروضات زیر لازم است ۱ کارایی دیدگاه نظام ها در مطالعه سیاست خارجی کارکردگرایی ساختاری و ساختار نظام ملی کار کرد امنیتی دارد – تأکید بر سطح خرد در روابط بین الملل مکفی است. ۳ تصمیم گیران متغیر واسطه ای و عوامل محیطی، متغیر مستقل هستند – نگرش جهان انبساط یاب به جای نگرش خیمه ای و ثابت ۵ اهمیت عقلانیت بازاری در موفقیت سیاست خارجی
ک مثال ۵ عبارت زیر بیانگر کدام یک از مدلهای موجود در سطح تحلیل خرد سیاست گذاری خارجی است؟
در مسائل سیاست خارجی باید به عوامل تأثیر گذار داخلی در صحنه سیاست خارجی توجه کرد و با الهام گیری از نظریه عمومی سیستم ها، مسائل لازم برای مطالعه سیاست خارجی را به سه بحث کلی شامل ساختارها کارکردها و پویش سیاست خارجی تقسیم کرد.
(۳) جانیس و مان
پاسخ: گزینه «۲» این مدل بر خلاف طرح پوچالا در حد کلیات باقی نمی ماند. اسنایدر و همکاران مدعی هستند که در مسائل سیاست خارجی باید به عوامل تأثیر گذار داخلی در صحنه سیاست خارجی توجه کرد. وی با الهام گیری از نظریه عمومی سیستمها مسائل لازم برای مطالعه سیاست خارجی را به سه بحث کلی یا به نظامهای تابعه دولت ملی ساختارها کارکردها و پویش سیاست خارجی تقسیم می کند.

نمودار ۱۲ محل استایدر و همکاران

پاسخ گزینه «۳» از نظر اسنایدر عوامل مؤثر بر صحنه داخلی تصمیم گیری عبارت اند از: ۱- محیط غیر انسانی – اجتماع – محیط انسانی فرهنگ و جمعیت
پاسخ گزینه «۳» از نظر اسنایدر عوامل مؤثر بر صحنه داخلی تصمیم گیری عبارت اند از: ۱- محیط غیر انسانی – اجتماع – محیط انسانی فرهنگ و جمعیت
دو مدل هربرت سایمون
طرح استایدر و همکاران بعدها در تقابل با طرح های هربرت سایمون و آلیسون قرار گرفت. گرچه دو متفکر مذکور نیز عمدتاً به صحنه داخلی سیاست خارجی توجه داشتند. اما معتقد بودند بر خلاف انتظار استایدر، صحنه داخلی سیاست خارجی چندان هم متحد و یکپارچه نیست. به لحاظ این وضعیت، نمی توان منافع ملی و اهداف سیاست خارجی را تجلی تصویری عقلایی و یکپارچه دانست برعکس سیاست گذاری خارجی تجلی چانه زنیها و دادوستد بسیار در صحنه داخلی است. نکته : عقلانیت مطلق گرایانه در مدل اسنایدر توسط عقلانیت محصور موجود در مدلهای تصمیم گیری سایمون و آلیسون تعدیل می شود.
سایمون که عمر علمی خود را برای بیش از دو دهه مصروف چگونگی کشاکش تصمیم گیری کرده بود ادعا کرد که از دو نوع تصمیم گیری بهینه و بسنده باید دومی را مبنای کار قرار داد. مبنای تمایز مورد نظر سایمون از دخالت یا عدم دخالت عوامل فردی یا گروهی در تصمیم گیری ناشی میشود. در صورتی که عوامل مزبور در تصمیم گیری دخالت نداشته باشند تصمیم گیری بهینه خواهیم داشت ولی اگر عوامل فردی یا گروهی بر شیوه تصمیم گیری تأثیر گذار باشد با سیاست بسنده روبه رو خواهیم بود. سایمون ادعا میکند که در واقعیت تصمیم انسان بیشتر به مدل بسنده نزدیک است. به محض آنکه وضعیتی حداقل نیازها را بر طرف کرد نسبت به نیل به آن برنامه ریزی میشود تلاش برای بهینه کردن صرفاً در سطح ذهنیت انسانی مطرح است و نه در واقعیت
ک مثال : عبارت زیر بیانگر کدام یک از مدلهای زیر است؟
خواسته ها را در صحنه سیاست خارجی باید از حد عقلانیت مطلق پایین آورد و به حدی متوسط عقلانیت محصور بسنده کرد.
(۴) هربرت سایمون
پاسخ: گزینه «۴» سایمون و آلیسون مدعی شدند که خواسته ها را در صحنه سیاست خارجی باید از حد عقلانیت مطلق پایین آورد و به حدی متوسط بسنده کرد که آنها به آن لقب عقلانیت محصور میدهند.
۴ مدل های آلیسون
علاوه بر هربرت سایمون گراهام آلیسون نیز با ارائه دو مدل فروند سازمانی و سیاست دیوان سالاری عقلانیت مطلق گرایانه در طرح اسنایدر را تعدیل کرد. بنابراین مشخص میشود که رفتار خارجی حکومت در پاسخ به نیاز منافع ملی ناگزیر از کانال این سازمانهای مسئول به پاسخگویی می گذرد. آلیسون علاوه بر جبریتهای ناشی از ساخت سازمان اداری تصمیم گیری بازی قدرت بین افراد تصمیم گیرنده را نیز در شکل گیری نهایی تصمیم مؤثر میداند. به همین خاطر الیون مدل حیاست دیوان سالاری را مطرح کرد. آلیسون در این مدل ادعا میکند که پیامد بازیهای سیاسی برآیند مذاکره میان افراد تصمیم گیرنده چنان است که هر کدام از انسانهای تصمیم گیر در سیاست خارجی خواستار دستیابی به هدفی خاص و منافع ملی هستند. از این رو، آلیسون نتیجه می گیرد که تصمیمات و اقدامات سیاست خارجی نتیجه فراگردهای سیاسی مذاکره و بازی قدرت موجود در سازمانهای تصمیم گیرنده به حساب می آید.
مثال : مدل سیاست دیوان سالاری مربوط به کدام شخصیت زیر است؟
پاسخ: گزینه (۱) گراهام آلیسون با ارائه . سه مدل بازیگر خردمند فرایند سازمانی و بوروکراتیک و دیوان سالاری عقلانیت مطلق گرایانه اسنایدر را تعدیل می کند.
مثال : مدل روند سازمانی تصمیم گیری آلیسون مبتنی بر کدام یک از فرض های زیر است؟
(۲) حکومت یک کشور مجموعه ای یکپارچه نیست.
عدم اعتماد یکپارچه صحنه داخلی سیاست خارجی
پاسخ: گزینه «۲» مدل روند سازمانی در تصمیم گیری آلیسون مبتنی بر این فرض است که حکومت یک کشور مجموعه ای یکپارچه نیست، برعکس حکومت متشکل از هر می از سازمانهای مختلف تصمیم گیری است.
۵ – مدل جانیس و مان
همسان با مدل سیاست دیوان سالاری آلیسون جانیس و مان نیز مدل روان شناختی خود را ارائه میدهند برای این نظریه پردازان نیز همچون آلیسون، کلید فهم تصمیم گیری قبول کردن این موضوع است که آنان نیز موجوداتی اساسی هستند. این دو نظریه پرداز قدم را از این فراتر گذاشتند و مدعی هستند مقامات دولتی که تصمیم های مؤثر و مهم بر سرنوشت کشور را میگیرند با میزان بیشتری از خود محدودی تعهد آمیز مواجه هستند موقعیت های پیشین مداوماً شایق بودند تا به دستاورد مورد نظر خود برسند. آنان به شدت نگران هزینه های سنگین و احتمال خطر باخت بودند. بنابراین محرک اولیه تصمیم گیرندگان سیاسی این نیست که پایداری روش شناختی و منطقی تصمیم گیری را حفظ کنند بلکه آنان مترصد آن اند که بتین تعارضات اساسی حاکم بر تصمیم گیری نوعی سازگاری ایجاد کنند. به عبارت دیگر جانیس و مان معتقدند که الگوهای مختلفی برای کنار آمدن با این تعارضات وجود دارد. تصمیم گیرنده سیاسی مداوماً در صدد آن است که تعارضات حاکم بر فضای تصمیم گیری را حل کند یا بهتر آن است که بگوییم مایل است به حل گرایشهای متعارض قبول و ردی که نسبت به یک اقدام خاص وجودش را فرا گرفته نایل آید. البته راهنمای کنار آمدن با این مسائل خود پویشی شناختی است که معیار شخصیتی که فرد برای رفع این بحران داخلی به کار میبرد به نظر «جانیس» و مان بر دو عامل مبتنی است.
۱ – کارآمدی کمتر یا بیشتر ۲ – پذیرا بودن یا نبودن نسبت به اطلاعات رسیده
نکته ۵ برای مطالعه بهتر مدل جانیس و مان فهم مفروضات زیر لازم است.
۱- تقسیم سطوح مختلفی داشته و هر سطح لایه ای بر پیچیدگی آن می افزاید ۲ در هر سطح از تصمیم سازی نیازمند سطحی از تحقیق جدید هستیم. در تصمیم گیری شاهد تقابل دو نگرش خوش بینی آرمان گرایانه و بدبینی واقع گرایانه هستیم – آرمان گرایی در وجود راه حل و واقع گرایی در توجه به امکانات سخت تجلی پیدا میکند . توجه به نقش سیال زمان در تحولات درنقی جزمیت شناختی – ارجحیت زندگی مدیرانه به زندگی طبیعی وجود چالش و فرصت در هر موقعیت
ک مثال ۱۰ کدام یک از گزینه های زیر از عوامل مبتنی بر مدل جانیس و مان نیست؟
(۲) پذیرا بودن نسبت به اطلاعات رسیده
پاسخ: گزینه «۴» دو عامل مبتنی بر مدل جانیس و مان عبارت است از: ۱- کارآمدی کمتر یا بیشتر – پذیرا بودن یا نبودن نسبت به اطلاعات رسیده
۶ مدل مدلسکی
مدل مدلسکی بیش از هر مدل دیگر مبتنی بر مفروضات تخصصی در فلسفه سیاسی مدرن و حاکمیت انسانی است مدلسکی با بهره گیری از نظریه سیستم ها، به مقایسه و ارزیابی رفتار سیاست خارجی علاقه مند است و به ترتیب صرفاً بر دو فاز درون داد و برون داد قدرت توجه نموده و از پرداختن به دو فاز درون نهاد و نتیجه خودداری کرده است. البته همان گونه که نمودار شماره ۳ نشان میدهد در طرح مدلسکی به نحوی به بازخوران موجود بین سیاست گذاران و یکی از مؤلفه های سه گانه برون دادهای قدرت توجه شده است. بر طبق نمودار شماره ۳ متغیرهای محوری طرح مذکور را درون دادها و برون دادهای قدرت تشکیل می دهند و فاز سیاست گذاری به عنوان فیوز انتقال دهنده محسوب شده است. البته در ضمن بیان مؤلفه های برون داد قدرت مدلسکی به دو متغیر علایق و آمال ها در سیاست خارجی نیز توجه میکند. از تلفیق این چهار متغیر است که مدلسکی شش رابطه را در ارتباط موجود بین درون دادها و برون دادهای قدرت به دست می دهد. نتیجه تلاش مدلسکی آن است که وی تعامل موجود بین چهار متغیر و شش رابطه مذکور را مورد بررسی قرار میدهد. در پایان نتیجه گیری هنجاری و ارزشی منتج از این دید. سیست تماتیک یک آن است که تنها خط مشی عقلایی در سیاست خارجی این است که دائما در حال تعادل تعدیل پذیر باشد.
نکته و وجه تمایز کار مدلسکی در این است که وی دچار آرمان گرایی های اغلب متفکران نشد تا عوامل مؤثر در زمینه سازی قدرت را نادیده بگیرد. در این مورد وی از معدود متفکران آمریکایی است که درباره تأثیر نقش قدرت در شکل گیری سیاست خارجی حکم داده اند.
البته مزیت مدلسکی باعث پوشاندن نقایص روش شناختی عدم توجه به فاز میان نهاد یعنی تعامل بین دو محیط روانشناختی و عملیاتی و همچنین فقدان توجه به نتیجه در سطح خارجی که موجب پیوستگی بین دو سطح تحلیل میشود نمی گردد. همان طور که نمودار شماره ۳ نشان میدهد مدلسکی با استفاده از قالب فکری حاکم محاسبه سود و هزینه ها درصدد است سیستم سیاسی را به عنوان یک سیستم تولید قدرت وصف کند در این سیستم باید سیستم سیاست گذاری توجه داشته باشد که خروجیهای قدرت به طور فزاینده ای بیش از ورودیهای قدرت باشد. محیط سیاست گذاری باید به وجهی باشد که با عنایت به منافعی تصمیم بگیرد که در محیط عملیاتی داخل و خارج در اختیارش میگذارد. درون دادهای قدرت منافع را برای میانداد قدرت که محیط تصمیم گیری است فراهم می کنند. نهایتاً برون دادهای قدرت باید در مقایسه با درون دادهای قدرت بسیار بیشتر باشد. در واقع پیام مدل مدلسکی در این مرحله این است که به حال آن دولت باید گریست که دخلش بود
نوزده و خرجش بیست. به عقیده مدلسکی محافظه کاری اعتدال و آرمان گرایی دولتها بستگی به میزان برون داد قدرتی است که تولید می شود.

نمودار ۱۳ ارزیابی درون دادها و برون دادهای قدرت
مقابله این تبدیل و تبدیل به صورت درون دادها و برون دادهای قدرت به صورت عینی چگونگی ارتقای منافع را در قالب استراتژی ملی به وضوح نه می دهد. این امر موجب میشود تا سیاست گذاران خارجی مجبور و موظف به عملیاتی و کمی کردن هدفها و منابع سیاست خارجی شوند. در صورت ما شدن این طرح تا حد زیادی از تداخل ذهنیت ها در عینیتهای مربوط به سیاست خارجی جلوگیری می شود.
ک مثال ۱۱ کدام از یک مدلهای زیر بر نظریه عمومی سیستم ها دلالت آشکاری ندارد؟
پاسخ: گزینه ۳ مدلهای مدلسکی هربرت سایمون و اسنایدر بر پایه مفهوم نظریه عمومی سیستم هاست. پاسخ: گزینه ۳ مدلهای مدلسکی هربرت سایمون و اسنایدر بر پایه مفهوم نظریه عمومی سیستم هاست.
مثال :۱۲ چه کسانی عقلانیت مطلق گرایانه اسنایدر را تعدیل کردند؟
پاسخ: گزینه «۴» عقلانیت مطلق گرایانه اسنایدر را عقلانیت محصور در مدلهای تصمیم گیری سایمون و آلیسون تعدیل می کند.
مدلهای مبتنی بر تلفیق دو سطح تحلیل ارائه این مدل ها دو ویژگی دارد؛ تغییر متدولوژیک که حاکی از ضرورت پیوند بین دو سطح تحلیل خرد و کلان است. اگرچه صحت و سقم به کارگیری این سطح تلفیقی بحثی است در فلسفه علم ولی در این مدلها بیشتر جنبه های روش شناختی آن مورد بحث بوده است تا مسئله شناخت شناسی آن ویژگی دیگر این نوع مدلها آن است که سعی دارد بین آرمان گرایی و واقع گرایی رهیافت سنتی نیز پیوند برقرار کند گرایشهای ذهنی نظریه پرداز معمولاً مبنایی فلسفی دارد. اگرچه شناخت علمی با شناخت فلسفی تفاوت دارد ولی هر نظریه پرداز در طرح های نظری خود به نحوی از شناخت فلسفی خویش نیز الهام می گیرد. با عنایت به این دو ویژگی است که رهیافت جدیدی در بیشتر حوزه های علمی به وجود می آید که به آن رهیافت فوق رفتاری می گویند. ۱ مدل مایکل برچر و همکاران
مدل مایکل برچر و همکاران به عنوان یکی از بارزترین نمونه ها از چهارچوبهای سیستماتیک در مورد سیاست خارجی درآمده است. نظریه پرداز مزبور، طی دهه گذشته به ماهیت اصولی این مدل پایدار مانده است. نمودار شماره ۴ مقاد مدل برچر را نشان می دهد.
نمودار ۱۳ محل پرچر و همکاران

راهنمای نمودار شماره ۴
(الف) صحنه های محیطی و داخلی
۱ خارجی
ج حکومت جهانی
ت تبعی
نده تبعی دیگر
مل مسلط دو جانبه گفت: گروه ذی نفوذ
در دوجانبه طرح سیستماتیک برچر و همکاران در نظریه پردازی سیاست خارجی به وجهی است که توانسته به اکثریت نیازهای مربوط به سیاست خارجی از جمله دو فاز کامل از چهار فاز مختلف چهارچوب مطالعاتی سیاست خارجی پاسخگو باشد. همان طور که نمودار شماره ۴ نشان میدهد سیاست خارجی زمانی به اوج موفقیت خود میرسد که محیط روان شناختی تصمیم گیری با محیط عملیاتی یکسان باشد برچر و همکاران با استفاده از این تقسیم بندی موجب پویایی هر چند مبهم طرح نظری خود شده اند. البته برچر و همکاران سعی داشته اند برای پرهیز از کلی گوییهای ذهنی در محیط عملیاتی خارجی و داخلی را به ترتیب به اجزای توان نظامی توان اقتصادی ساخت سیاسی گروه های ذی نفوذ و همچنین نخبگان رقیب تقسیم کنند. در فاز اجرایی نیز آنان تصمیمات سیاست خارجی را به حوزه های موضوعی چهارگانه نظامی – امنیتی سیاسی – دیپلماتیک توسعه اقتصادی و بالاخره فرهنگی – منزلتی تقسیم می کنند. نمودار شماره ۴ چگونگی فعل و انفعال بین فازهای مختلف را تحت تأثیر محیطهای عملیاتی نشان میدهد. به علاوه وجود ارتباطات به عنوان بازخوران این دستگاه سیستماتیک نقش ارزنده ای در پویا کردن سیستم مورد نظر برچر و همکاران ایجاد میکند هر چند که نتایج حاکی از این پویایی مبهم است. بعدها برچر طرح خود و همکارانش را برای ارزیابی سیاست خارجی رژیم صهیونیستی (اسرائیل) به کار گرفت او سعی کرد تا با استفاده از چهارچوب نظری فوق عناصر اصلی نظام سیاست خارجی رژیم صهیونیستی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. به نظر برچر چهارچوب نظری فوق میتواند به تولید فرضیه های مناسب درباره ماهیت نظام سیاست خارجی و رفتار سیاست خارجی این رژیم یاری دهد. طبق نمودار شماره ۴ و توضیحاتی که در مورد مدل برچر ارائه شد. این موضوع مشخص است که حداقل عناصر تشکیل دهنده محیط های عملیاتی و فاز اجرایی مورد نظر آنها ایستا هستند. این ایستایی موجب شده است تا به تغییرات احتمالی در مؤلفه ها توجه نشود.
نکته ۷ برای مطالعه بهتر مدل برچر و همکاران فهم مفروضات زیر لازم است.
ا ذهنیت تصمیم گیرندگان باید بتواند همانند آیینه بازتاب عینیت محیطی باشد -۲ اهمیت نقش ارتباطات در تصویر و تفسیر محیط ۳ اهمیت توجه به محذورات ناشی از محیط بین الملل و مقدورات داخلی – چند لایکی منشأ تهدیدات و لایه های قدرت ۵ عوامل متعدد تأثیر گذار بین المللی و داخلی بر سیاست خارجی ۶ گوناگونی تصمیمات و تأثیرات مختلف آن
ک مثال ۱۳ در مدل مایکل برچر محیط از چند بعد بررسی می شود؟ د از چند بعد بررسی
ک مثال ۱۳ در مدل مایکل برچر محیط از چند بعد بررسی می شود؟ د از چند بعد بررسی
پاسخ: گزینه (۲) سیستم مورد نظر برچر دو فاز دارد میان نهاد و اجرا
ک مثال ۱۴ کدام یک از توضیحات زیر از ویژگی های مدل برچر نیست؟
(۱) در نظر گرفتن چهارچوب مطالعاتی سیاست خارجی به صورت یک کلیت سیستماتیک
(۲) در نظر گرفتن نظام سیاست خارجی به صورت دینامیک
(۳) وابستگی میان اجزای نظام و متغیرهای مورد نظر در آن
(۴) در نظر گرفتن عوامل ظاهری داخلی و خارجی به عنوان متغیرهای واسطه که خود تابعی از عوامل بنیادی ساختار سیاسی و اقتصادی – اجتماعی کشور هات
پاسخ: گزینه «۴» به طور کلی در مدل برچر و همکاران به وجود بهار ویژگی خاص میرسیم اول اینکه برچر و همکاران چهارچوب مطالعاتی سیاست خارجی را به صورت یک کلیت سیستماتیک در آورده اند. دوم آنکه آنان سعی کرده اند تا حد زیادی نظام سیاست خارجی را به صورت دینامیک مورد مطالعه قرار دهند. در این راستا آنان طرح سیستماتیک خود را به وجهی در آورده اند که حاکی از یک پویش مداوم بین محیط روان شناختی تصمیم گیرندگان و دو صحنه داخلی و محیط عملیاتی باشد. به طور کلی طرح مزبور حاکی از آن است که سیستم به طور مداوم به یک محرک خارجی متغیر و انطباق ساز عکس العمل نشان میدهد. سوم اینکه پویش تصمیم گیری مورد نظر در طرح مزبور به شکلی است که تحولات محیطی را از طریق بازخوران وارد دستگاه نظام مطالعاتی سیاست خارجی میکند و بالاخره ،آنکه اجزای نظام و متغیرهای مورد نظر در آن متقابلاً به هم وابسته اند و مداوماً به هم واکنش نشان میدهند.
۲ مدل پیش نظریه روزنا
تحلیل مدلهایی که روزنا ارائه میکند از مدلهای مبتنی بر تلفیق دو سطح است که به نامهای پیش نظریه و طرح پیوستگی مشهور شده اند. در هر دو مدل روزنا سعی کرده است چهارچوبی تحلیلی برای ارزیابی سیاست خارجی ارائه دهد. با این نیت دانشمندان مزبور عوامل متفاوت تأثیر گذار بر شکل گیری و موفقیت سیاست خارجی را بررسی میکنند در واقع طرح پیوستگی شرح تفصیلی طرح پیش نظریه وی است. گرچه وی در هر یک از دو طرح به ظرافت ها و ریزبینی های موشکافانه ای دست زده است ولی به طور کلی در طرح وی به چهار عامل داخلی و نهایتاً عامل ساختار نظامی نظام بین المللی توجه شده است در طرح تفصیلی پیوستگی او صرفاً سعی کرد نمادهای مختلف و موجود در هر عامل تأثیر گذار را شناسایی کند. روزنا در طرح پیش تئوری خود سعی داشته است که زمینه را برای نوعی تبیین منطقی در سیاست خارجی فراهم کند. وی معتقد است که عوامل ظاهری داخلی فرد، نقش حکومت و اجتماع و خارجی متغیرهایی واسطه ای هستند که خود تابعی از عوامل بنیادی ساختار سیاسی – اقتصادی اجتماعی و کشورها و نوع سیاست آنها محسوب میشوند. بنابراین از سطح ظاهری عوامل تأثیر گذار بر سیاست خارجی باید فراتر رفت و متغیرهای عمده تر را نیز مورد توجه قرار داد. در طرحی که روزنا میدهد متغیرها به شکل زیر تقسیم میشوند.
متغیرهای مستقل ساختار سیاسی – اقتصادی – اجتماعی – فرهنگی کشور و نوع سیاست آن
متغیرهای واسطه ای توالی های مختلف از دو دسته عوامل محیطی داخلی و محیطی به شکل عوامل فردی نقش اجتماعی و حکومتی در صحنه داخل و ساختار نظام بین الملل
متغیر وابسته سیاست خارجی
ک مثال ۱۵ کدام یک از گزینه های زیر متغیر مستقل برای مدل پیش نظریه روزنا در نظر گرفته نمی شود؟
(۱) ساختار سیاسی
پاسخ: گزینه «۳» متغیرهای مستقل مدل پیش نظریه روزنا عبارت اند از ساختار سیاسی – اقتصادی – اجتماعی – فرهنگی کشور و نوع سیاست آن
پاسخ: گزینه «۳» متغیرهای مستقل مدل پیش نظریه روزنا عبارت اند از ساختار سیاسی – اقتصادی – اجتماعی – فرهنگی کشور و نوع سیاست آن ک مثال ۱۶ کدام یک از گزینه های زیر به عنوان متغیر وابسته برای مدل روزنا در نظر گرفته می شود؟
(۲) ساختار اجتماعی
(۴) ساختار نظام بین الملل
پاسخ: گزینه «۱» در مدل روزنا سیاست خارجی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است.
همان طور که تقسیم بندی فوق و نمودار شماره ۵ نشان میدهد متغیرهای مستقل خود به دو دسته ساختار و رفتار سیاست خارجی تقسیم می شود. در حوزه ساختار چهار عامل قدرت سیاسی اقتصاد جامعه و فرهنگ مورد توجه است. کشورها از لحاظ قدرت سیاسی به دو گروه بزرگ و کوچک تقسیم میشوند. هر یک از این دو نوع قدرت میتوانند دارای قدرت انطباق اقتصادی با عدم توانمندی اقتصادی باشند. بنابراین با افزوده شدن توانمندی اقتصادی قدرت های سیاسی به چهار دسته تقسیم میشوند ۱ قدرت بزرگ با اقتصاد پیشرفته – قدرت بزرگ با اقتصاد عقب افتاده – قدرت کوچک با اقتصاد پیشرفته -۴ قدرت کوچک با اقتصاد عقب افتاده هر یک از این چهار قدرت از لحاظ اجتماعی نیز ممکن است به دو گروه باز و بسته تقسیم شوند. چنانچه جامعه توانسته باشد سازوکاری خودکار ایجاد کند تا به مقتضای نیاز به انطباق با محیط نخبگان گوناگون طی یک برهه خاص مدیریت را در اختیار گیرند. در آن صورت سیستم باز است. برعکس چنانچه نخبگان فاشیست قدرت طلب محافظه کار اقتدار طلب یا غیر متخصص سعی کنند با لطایف الحیل یا از سر جهل نظام اجتماعی را به مقتضای حفظ یک گروه یا فردی خاص از تصمیم گیرندگان تنظیم کنند در آن صورت نظام اجتماعی بسته و کاستی شده و قدرت انطباق خود را از دست میدهد بنابراین هشت نوع جامعه مختلف و متمایز از هم به وجود می آیند.
مثال ۱۷ منظور از باز یا بسته بودن اجتماع در مدل پیش نظریه روزنا چیست؟
(۱) وجود یا عدم وجود تغییر خودکار نخبگان جامعه در سطوح مختلف مدیریتی
(۴) عدم سازگاری سیاست داخلی و سیاست خارجی
پاسخ گزینه «۱» در مدل روزنا باز یا بسته بودن اجتماع نشان دهنده وجود یا عدم وجود تغییر خودکار نخبگان جامعه در سطوح مختلف مدیریتی است. هر یک از این هشت نوع جامعه خود ممکن است فرهنگی رسوخ پذیر یا رسوخ ناپذیر داشته باشند. جامعه رسوخ پذیر جامعه ای است که به دریافت اطلاعات عکس العمل مثبت نشان میدهد. بنا به اعتقادات فلسفی ممکن است جامعه مستقیماً خود را با مقتضیات جدید وفق دهد آزاداندیشی علمی و فرهنگی چنین مقتضایی دارد. منظور روزنا از رسوخ پذیری اشاره به جوامع غربی است. در مقابل جوامع ایدئولوژیک و جزم گرا قرار میگیرند که نسبت به محیط ذهنیتی از پیش تعیین شده و لایتغیر دارند در این جوامع رسوخ ناپذیری فرهنگی حاکم است. وجود رسوخ پذیری موجب میشود تا جامعه در دام موهوماتی ذهنی گرفتار نیاید، بلکه با عنایت به تحولات محیطی قدرت انطباق پیدا کند. به هر حال با این تقسیم بندی ۱۶ کشور مختلف به وجود می آید از لحاظ رفتاری روزنا سیاست کشورها را به سه دسته مسائل منزلتی مسائل مادی و مسائل دیگر تقسیم میکند مسائل منزلتی معادل همان سیاستهای حاد وجودی و احتمالاً بحران زاست. این دسته از مسائل مورد مذاکره و مجادله قرار نمی گیرند کشورها حاضرند برای حفظ این ارزشها به جنگ متوسل شوند در مقابل این دسته از اهداف حوزه موضوعی مربوط به منابع مادی غیر انسانی قرار میگیرند. این دسته از اهداف تهدید وجودی علیه بازیگر ایجاد نمیکند بلکه هدف از توسل به این اهداف ارتقای کیفیت زندگی است. بدین لحاظ بازیگران مایلند نسبت به کم و کیف آن مذاکره کنند نهایتاً مسائل دیگر حوزه موضوعی سومی است که توجه روزنا را به خود جلب میکند. این دسته از موضوعات میتواند محدود به هر یک از موضوعات غیر حساس غیر وجودی یا بی اهمیت تلقی شود. در این صورت بازیگران چندان حساسیتی نسبت به چگونگی کم و کیف آن نشان نمیدهند برعکس ممکن است مسائل دیگر تلفیقی از دو حوزه موضوعی دیگر باشد. در این صورت فشار تصمیم گیری آنچنان زیاد میشود که ترتیب اهمیت عوامل تأثیرگذار به وضعی جبری در می آید و بازیگر خود را چندان قادر به تصمیم گیری مناسب نمی بیند. بنابراین این دو وضعیت متعارض در یک خانه جمع بندی شده اند از تلفیق شانزده کشور و سه نوع حوزه موضوع پرستیژی مادی و تلفیقی ۴۸ نوع سیاست مختلف به وجود میآید اینکه کدام یک از عوامل تأثیرگذار متغیر واسطه ای پنج گانه فردی نقشی حکومتی اجتماعی با محیطی بیش از دیگر عوامل بر شکل گیری سیاست گذاری تأثیر میگذارد مهمترین هدف روز ناست بدان امید که به مدل او قدرت تبیین کنندگی اعطا کند.
ک مثال ۱۸ این عبارت تعریف کدام یک از انواع جامعه است؟ جامعه ای که به دریافت اطلاعات عکس العمل مثبت نشان دهد.
پاسخ: گزینه «۲» جامعه رسوخ پذیر جامعه ای است که به به دریافت اطلاعات عکس العمل مثبت نشان دهد.
نکته : برای مطالعه بهتر مدل پیش نظریه» روزنا فهم مفروضات زیر لازم است.
اهمیت سطح تحلیل تلفیقی و توجه به محذورات بین المللی و مقدورات داخلی – اهمیت مسائل تاریخی برای رهایی از ذهنی گرایی در اندیشه مدرسی تمایز نقش قدرتهای بزرگ و خرسند از وضع موجود با قدرتهای کوچک و ناخرسند از وضع موجود – اعتقاد به تأثیر عوامل سیاسی، اقتصادی اجتماعی و فرهنگی بر سیاست خارجی هـه اعتقاد به اینکه جایگاه عوامل تأثیر گذار داخلی ناشی از منزلت سیاسی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و همچنین نوع سیاست خارجی است. در اعتقاد به منزلت متفاوت عوامل تأثیر گذار به شرح مقابل الف – متغیر مستقل نوع قدرت نوع اقتصاد، نوع جامعه و نوع فرهنگ ب – متغیر واسطه ای نوع سیاست ج – متغیر وابسته چگونگی بافت ترکیبی عوامل تأثیرگذار بر سیاست خارجی
ک مثال ۱۹: جامعه ای که نسبت به محیط ذهنیتی از پیش تعیین شده و لایتغیر دارد بیانگر کدام یک از گزینه های زیر است؟
(۱) جامعه ایدئولوژیک و جزم گرا
(۲) جامعه اقتصاد محور
پاسخ: گزینه «۱» در مقابل جوامع رسوخ پذیر جامعه ایدئولوژیک قرار دارد که نسبت به محیط ذهنیتی از پیش تعیین شده و لا تغییر دارد.
به نظر روزنا، ترتیب و ترتب این عوامل پنج گانه در اختیار سیاست گذاران نیست. بنا به مقتضای متغیرهای مستقل نوع کشوری و حوزه های موضوعی میزان اهمیت و تأثیر هر یک از متغیرهای واسطه ای به متغیر وابسته – سیاست خارجی – مشخص میشود برای نشان دادن این تحولات نسبت به مورد، حوزه موضوعی سیاست هر یک از متغیرهای پنجگانه مذکور را از بالا به پایین به شکلهای مختلف ردیف کرده است. بررسی یافته های تجربی روزنا از نوعی نظم قانونمند حکایت دارد. در سطح افقی هر چه از سمت راست جدول به سوی سمت چپ آن یعنی از قدرت بزرگ با اقتصاد پیشرفته با جامعه باز و فرهنگ رسوخ پذیر به سوی قدرت کوچک با جامعه بسته و فرهنگی رسوخ ناپذیر پیش میرویم از نقش عام گرای نهادین کاسته و به میزان تأثیر جبریتهای محیطی یا خودکامگیهای فردی افزوده میشود. در سطح عمومی جدول نیز میزان مشارکت هر یک از متغیرها در هر یک از ۴۸ حوزه موضوع از فرهنگ ها جوامع، اقتصادها و قدرتهای مختلف کوچک و بزرگ نیز موجد همان یافته افقی است. نمودار شماره ۵ این ظرافت را نشان میدهد.
مدل طرح پیوستگی روزنا
پس از طرح پیش نظریه روزنا سعی کرد با ارائه طرحی جدید ضعفهای اثر پیشین خود را کاهش دهد ابهامی که در تقسیم بندی متغیرهای سه گانه مستقل واسطه ای و وابسته وجود داشت احتمالاً روزنا را برای ارائه طرح جدید مجاب کرد به منظور رفع ابهام فوق روزنا نسعی کرد دو حوزه توصیفی و تبیینی اثر پیشین خود را از یکدیگر جدا سازد. با این حال وی به دو اصل موضوع نظریه سیستم ها و پیوستگی دو سطح تحلیل پایدار ماند. در طرح پیوستگی همپای طرح پیوستگی هانتریدر روزنا به بحث درباره اتصال و مبادلات بین دو حوزه داخلی و خارجی سیاست خارجی می پردازد. وی در این طرح مشروح و تجربی خود مرحله آغازین و آخرین اتصال را برون داد و درون داد نامید هر یک از این مراحل آغازین برون داد یا آخرین درون داد از یکی از دو مبدأ محیط یا جامعه سیاسی نشست میگیرند یا بدانها ختم میشوند بنابراین از این دو مبدا برون داد و دو مدخل درون داد جمعاً چهار اتصال به وجود می آید. با احتساب اینکه هر یک از چهار نوع اتصال فوق میتوانند تعمدی روزنا آنها را مستقیم میخواند یا برعکس پیش بینی نشده باشند که روزنا آنها را غیر مستقیم میخواند بنابراین هشت اتصال به وجود میآید روزنا برای موارد ویژه ای که رابطه اتصالی از دو سطح محیطی و داخلی در دو سطح برون داد و درون داد تشکیل میشود. تحت عنوان اتصال مرکب نام میبرد بنابراین جمعاً به ۹ مورد اتصال در سیاست خارجی قاتل است. نموداره شش مورد اتصال ساده را نشان می دهد که با مورد اتصال مرکب جمعاً ۹ مورد میشوند. نکته ۹ در حوزه توصیف روزنا ادعا میکند که سیاست خارجی فرایندی است که از دو بخش تشکیل میشود یک قسمت خروجی و تصمیم است که از مبدا صادر میشود و قسمت دیگر ورودی است که محل دریافت خروجی صادره مزبور است. با این توصیف روزنا مرحله آغازین در سیاست خارجی را برون داد و مدخل دریافت را درون داد می نامند.

هر یک از این اتصالات ممکن است سه نوع پویش مختلف زیر را داشته باشند.
۱ پویش رخنه ای یک بازیگر مستقیما به خود اجازه میدهد تا در تخصیص آمرانه ارزشهای دیگر بازیگران شرکت کند مثلاً آمریکا به خود اجازه می دهد تا دیگر کشورها را از داشتن سلاح اتمی محروم کند.
پویش عکس العمل حاکی از رفتار خارجی یک بازیگر به مقتضای پاسخگویی به یک درون داد از خارج است مانند عکس العمل جامعه اروپا به فتوای امام خمینی (ره) راجع به قتل سلمان رشدی و نیز عکس العمل شورای امنیت در قبال برنامه هسته ای ایران در قالب قطعنامه های پیایی
پویش تقلیدی با مشاهده تحول در یک بازیگر سیاست گذاران رقیب سعی در ایجاد همان تحول در خود میکنند مانند سرمایه گذاری عراق روی موشکهای اسکاد به متعاقب استفاده ایران از مدل دستکاری شده آن هر کدام از ۹ مورد اتصال فوق ممکن است در قالب یک یا ترکیبی از سه پویش فوق در آیند.
ک مثال ۲۰ آمریکا به خود اجازه میدهد تا دیگر کشورها را از داشتن سلاح اتمی محروم کند این عبارت به کدام گزینه اشاره دارد؟
ک مثال ۲۰ آمریکا به خود اجازه میدهد تا دیگر کشورها را از داشتن سلاح اتمی محروم کند این عبارت به کدام گزینه اشاره دارد؟
پاسخ: گزینه (۴) پویش رخته ای یک بازیگر مستقیماً به خود اجازه میدهد تا در تخصیص آمرانه ارزشهای دیگر بازیگران شرکت کند، مثل موضع آمریکا در عدم واگذاری سلاح اتمی به دیگر کشورها
هر کدام از ۹ مورد اتصال در نمودار شماره ۶ ممکن است در قالب یا ترکیبی از سه پویش فوق در آیند. بنابراین درون داد – برون دادهای منصوره جمعه ۲۷ مورد میشوند. این ۲۷ مورد توصیف کننده وضعیتهای مختلفی است که هر خط مشی خاص سیاست خارجی ممکن است به خود بگیرد. برای مثال، مسئله شیوع تصاویر ماهواره ای که در ایران به عنوان تهاجم فرهنگی مشهور و به همین خاطر ممنوع شد را میتوان برای تشریح نقطه نظرهای وضعی مورد نظر روزنا به کار گرفت. آنچه مورد اختلاف نیست این است که برنامه های ماهواره ای از مبدا شروع میشود و فعلاً آسمان ایران و کلا فضای جهانی را زیر پوشش قرار می دهد. مورد اختلاف این است که مبدا این تحول از کجاست؟ محیط یا یک جامعه سیاسی خاص در شناسایی این مبدا دو سؤال مهم دیگر نیز وجود دارد. سؤال اول این است که این اثر که به عنوان یک درون داد وارد فضای جامعه سیاسی ایران شده عامدانه یا غیر عامدانه از مبدا محیطی (بین المللی) و یا جامعه سیاسی خاص (مثل آمریکا) صادر شده است. پژوهشهای عینی نشان خواهند داد که آیا پدیده های ماهواره دستاورد تحولات محیطی است و سپس عامدانه یا غیر عامدانه از سوی محیط در فراسوی جهانی گسترده شده یا اینکه مبدا آن جامعه سیاسی است که در اثر یک اقدام عامدانه یا غیر عامدانه چنین تحولی را حادث شده است؟
پژوهشهای دیگری هم باید انجام شود. هدف از این مجموعه پژوهشهای جدید این است که مشخص شود آیا این درون داد جامعه سیاسی جای پایی در محیط بین المللی هم پیدا کرده است یا خیر؟ سؤال تکمیلی این است که مثلاً چنانچه مقصد و ده سرانجام سیاست است تصاویر ماهواره ای عامدانه علیه جامعه سیاسی خاصی چون ایران بوده به طور غیر مستقیم وارد محیط بین المللی هم شده است یا خیر؟ تماس این مزمن هم صدق میکند که معلوم شد هدف عامدانه مثلاً تغییر ماهیت قدرت در سطح محیطی از نظامی به دانش فنی و ارتباطات بوده که به طور غیر مستقیم فضای جامعه سیاسی ایران را هم گرفته است. اگر ویژگی مستقیم و غیر مستقیم هر دو سطح جامعه سیاسی و محیطی را هم در مبدا آغازین و هم در مدخل درون داد بپوشاند، در آن صورت پویش مرکب خواهد بود که پیچیدگی خاص خود را دارد. هر یک از این پویشهای نه گانه ممکن است رخنه ای عکس العملی یا تقلیدی باشند. چنانچه اتصال اقدامی آغازین باشد به آن پویش رخته ای و چنانچه اقدام در پاسخ دفاعی به یک اقدام باشد به آن پویش عکس العملی و چنانچه اقدام، حالت مقابله به مثل اشته باشد به از ان پویش تقلیدی می؟ گویند. نتیجه حادث از این شرح اجمالی این است که چنانچه ایران مایل باشد ماهیت و مبدا یا کم و کیف ارسال تصاویر ماهواره ای را پیدا کند و به توصیف دقیق برسد لازم است ۲۷ پژوهش دقیق انجام دهد.
پس از آنکه ماهیت یک اقدام سیاست خارجی مشخص و به دقت وصف شد نوبت به تبیین میرسد. مدل پیوستگی روزنا صرفاً محقق را قادر می سازد تا در چهارچوب مفهومی بسته ای که فراهم آمد با جستجوی میزان تأثیر عوامل تأثیر گذار و احتمالاً ارزیابی امکان موفقیت یا عدم موفقیت آن را مشخص کند. روزنا در چهارچوب مدل ۲۴ عامل داخلی و شش مؤلفه محیطی خارجی را در شکل گیری و موفقیت به کلام ها تریدر امکان پذیری سیاست خارجی مؤثر می داند. البته وی تذکر میدهد که بنا به وضعیت داخلی جوامع و مؤلفه های محیطی میتوان اجزای این طرح را تعدیل کرد طرح روزنا قابلیت کمی شدن اطلاعات را نیز دارد. زمانی که ماهیت یک اقدام سیاست خارجی طی پژوهشهای بیست و هفت گانه مشخص شد میتوان متغیرهای مؤثر بیست و چهار گانه داخلی و ششگانه محیطی را از لحاظ کمی ارزش گذاری کرد مثلاً بنا به موقعیت ویژه و موردی پژوهشهای مقتضی انجام میشود تا ارزش کمی هر یک از متغیرها معلوم شود. فرض کنیم پژوهشها نشان داده اند که عدد ۳ رقم مناسبی است که میتوان مقیاس هر یک از متغیرهای تأثیر گذار داخلی و خارجی دانست. حال چنانچه میانگین ناشی از مجموع متغیرهای داخلی ۳ باشد امکان پذیری سیاست در صحنه داخلی بسیار زیاد است. عدد صفر و ۳ به ترتیب بی خاصیت بودن و ناموفق بودن مشی سیاست را در داخل می نمایانند. در صحنه محیطی نیز همین قانون میتواند صدق کند. در صورتی که عدد بتواند بیانگر دامنه تأثیر متغیرهای محیطی باشد در آن صورت عدد ۳ امکان پذیری سیاست را در صحنه خارجی نشان میدهد و چنانچه عدد به ترتیب صفر و ۳ باشد، امکان موفقیت سیاست خارجی در صحنه محیطی به ترتیب هیچ با توام با شکست کامل خواهد بود.
میانگین عدد به دست آمده از صحنه داخلی و صحنه بین الملل از موفقیت لغو بودن با شکست سیاست خارجی حکایت دارد. مدل پیوستگی روزنا بسیار پیچیده است. به نظر روزنا در محیط داخلی ۲۴ زمینه و در چهار مقوله کلی نخبگان نهادها ایستارها و پویشها و در محیط خارجی، شش محیط فرعی – مجاوره ای منطقه ای منابع نژادی سازمانی و جنگ سرد بر موفقیت یا شکست سیاست خارجی تاثیر میگذارد به یمن ارزشهای کشی که به عوامل تأثیر گذار دادیم میتوان میزان موفقیت یا شکست هر یک از موارد اتصال را پیش بینی کرد. خلاصه اینکه ۲۷ شکل اتصال محتملی که هر اقدام سیاست خارجی ممکن است به خود بگیرد باید ۲۴ بار از لحاظ عوامل داخل و شش بار از لحاظ عوامل محیطی خارجی مورد ارزیابی قرار گیرد تا با عنایت به میانگین ارزش کمی به دست آمده معلوم شود که سیاست خارجی مقرون با موفقیت است یا محکوم به شکست روزنا در مقاله ای دیگر، ضمن اذعان به ضعف طرح های تئوریک پیشین خود اظهار داشت صرف طبقه بندی اجزای محیط نمیتواند زمینه مفهومی و نظری لازم را برای مباحث سیاست خارجی فراهم آورد. بنابراین او در جهت تعمیق طرح های پیشین خود در مقاله ای که در سال ۱۹۷۲ به چاپ رساند، سعی کرد دینامیک کنش و واکنش عناصر محیطی و سنت فرهنگی تاریخی جوامع را در قالبی نظری تنظیم و تدوین کند.
نکته اصلی و محوری این مقاله آن است که متعاقب تحول در دینامیسم توسعه چون شرایط عینی جوامع تغییر میکند با مقتضای مهارت ها و ایستارهای مرتبط با آن نهادهای جدیدی هم خلق میشوند. این مجموعه عوامل ضرورتاً جایگزین عوامل رقیب پیشین نمیشوند بلکه در کنار آنها محیط پیچیده تری را برای شکل گیری و اجرای منش رفتاری جامعه در داخل و خارج به وجود می آورند در این محیط جدید نیروهای گذشته و حال با نوعی داد و ستد منازعه آمیز یا برعکس همزیستی مسالمت آمیز یا احتمالاً ترکیبی از این دو درگیر میشوند که در نتیجه بر منش رفتاری جامعه تأثیر خواهند گذاشت. وی معتقد بود تجزیه و تحلیلهای عمودی یا افقی پیشین نمیتوانند این پیچیدگی جدید اجتماعی و منش رفتاری ناشی از آن را به طور دقیقی منعکس کنند و این ضعف عامل بی اعتباری طرح های پیشین میشود. به منظور رفع این وضعیت نظری روزنا تجزیه و تحلیل مورب را پیشنهاد کرد که تلفیقی از دو نوع تجزیه و تحلیل عمودی و افقی بود در این مورد راه حلهای موقتی جانشین اقدامات منسجم و برنامه ریزی شده میشود. همچنین روزنا نتیجه می گیرد که تجزیه و تحلیل های سیاست خارجی عمودی و افقی کفاف مقصود را نمیکنند و لذا باید از تجزیه و تحلیلهای مورب در این مورد استفاده کرد.
نکته ۱۰: تجزیه و تحلیل افقی به بررسی عوامل محیطی همزمان می پردازد. این نوع تحلیل مناسب موارد بحرانی است. تجزیه و تحلیل عمودی حاکی از فعالیتهای سیاست خارجی در طول زمان است. این تجزیه و تحلیل تأثیر تصمیم گیری و تصمیم سازی سیاست خارجی را بر تصمیمات فعلی نشان میدهد. تجزیه و تحلیل مورب از دیالکتیک تلفیق دو مورد فوق حاصل میشود.
تست های طبقه بندی شده فصل یازدهم
۲ کدام یک از اندیشمندان ذیل نگرش سیستمی به روابط بین الملل نداشته اند؟
مدل روند سازمانی در تصمیم گیری بر این اعتقاد است که حکومت یک کشور مجموعه ای
(۱) یکپارچه
سه مدل تصمیم گیری مورد نظر گراهام آلیسون را فقط ذکر کنید و یکی از این مدلها را در سه جمله توضیح دهید. در چهارچوب رویکرد تصمیم گیری تعارض
(۱) ناشی از ویژگیهای ساختاری نظام بین الملل است.
(۲) از ناهمگونی بازیگران بین الملل نشئت می گیرد.
(۳) بر اثر به هم خوردن نسبی موازنه قدرت حاصل میشود. (۴) یک فرایند سیستمیک نیست.
۹ بر اساس تجزیه و تحلیل هربرت سایمون» اتخاذ تصمیم های عقلایی نتیجه منطقی ………. است.
دو مقوله ارزش و واقعیت
که ۱۰ با نگاه برچر و دیگر اندیشمندان تصمیم گیری نگاه استراتژیک متضمن تقدم ……… است.
(۲) محیط عملیاتی بر محیط زهنی
۱۲ در کدام یک از مدلهای بررسی سیاست خارجی رفتار دولتها از لحاظ کیفیت واکنش آنها نسبت به محدودیتها موانع با فرصت هایی که
ک ۱۳ در مدل مختلط تصمیم گیری سعی میشود به نوعی نارسایی های موجود در مدل های زیر کاهش پیدا که
(۱) پینش اضافی و فزاینده
ک ۱۴ مدل بوروکراتیک – سازمانی در تحلیل سیاست خارجی از سوی چه کسی مطرح شد؟
که ۱۵ در دیدگاه اسنایدر مهمترین عامل شکل دهنده به کنش های بین المللی کدام است؟
فرد تصمیم گیرنده
مدرسان شریف
فصل دوازدهم
اهداف منافع و جهت گیریها در سیاست خارجی
تحلیل سیاست خارجی هدفها منافع و جهت گیری ها
تحلیل سیاست خارجی هدفها منافع و جهت گیری ها
به تعامل مجموعه بازیگران سیاسی در محیط بین المللی نظام بین المللی گفته میشود. در این مجموعه بعضی از بازیگران قوی قادر به تغییر قواعد بازی به نفع خود هستند و روابط آنها با دیگر بازیگران از عواملی چون تعارضات ناشی میشود و از کسب منافع یا همکاری ها و توافقات برای تحقق اهداف تأثیر می پذیرد. الگوی حاکم بر این روابط در هر دورانی بنا به شرایط و موقعیت هر بازیگر فرق میکند. به این دلیل که قدرت بازیگران و رفتار آنها در چهارچوب اتحادها و ائتلاف ها دانم در حال تغییر کردن است بیشتر نظریه پردازان روابط بین الملل دولتها را بازیگران اصلی سیاست بین الملل تلقی می کنند و ما نیز جهت گیری ها منافع و اهداف آنها را در چهارچوب سیاست خارجی مورد بررسی قرار میدهیم هر چند برداشتهای گوناگونی از سیاست خارجی وجود دارد.
مثال : به تعامل مجموعه بازیگران سیاسی در محیط بین المللی گفته میشود.
(۳) سیاست خارجی
پاسخ: گزینه «۱» به تعامل مجموعه بازیگران سیاسی بین المللی، نظام بین المللی می گویند.
برداشت های متفاوتی در مطالعه سیاست خارجی وجود دارد. بر اساس برداشت نخست سیاست گذاری خارجی دولت ها بر مبنای هنجارها، ارزشها و سلیقه های سیاست گذاران صورت میگیرد. این وضع ممکن است در شرایط و مقتضیات متفاوت دستخوش دگرگونی شود و در نتیجه سیاست خارجی داده های متفاوتی به دست دهد بر اساس این شیوه نگرش به سیاست خارجی عوامل ثابت تغییر ناپذیر در سیاست گذاری خارجی وجود ندارد و به قدرت رسیدن رهبران و احزاب جدید میتواند موجد دگرگونیهای عمده ای در داده های سیاست خارجی در چهارچوب هدفها منافع و استراتژی ها شود. همان طور که گفته شد. در این برداشت تصور میشود که عوامل تغییر ناپذیر در سیاست خارجی وجود ندارد و با تغییر و چرخش نخبگان سیاست خارجی نیز در چهارچوب هنجارها و ارزشها و سلیقه های این رهبران دستخوش دگرگونی و تغییر میشود و در نتیجه سیاست خارجی داده متفاوتی به ما عرضه میکند و سیاست خارجی از تداوم برخوردار نمی شود.
نکته بر این اساس چه با یک تغییر جهت ناگهانی در یک منطقه حساس موجب بحران شود و تشدید آن زمینه را برای برخورد جدی فراهم کند و در مراحل بعدی وضعیت نوینی در صحنه سیاست خارجی کشورها پدید آید.
در برداشت دوم بر خلاف برداشت اول استمرار و تداوم در اهداف و منابع ملی بعضی دولتها مشاهده میشود و با تغییر و چرخش نخبگان سیاست خارجی این کشورها دستخوش تغییر نمیشود. در این سیاست خارجی به برخی از عوامل ثابت مانند سنتهای تاریخی موقعیت جغرافیایی هنجارها و نیازهای داخلی و ویژگیهای ساختاری نظام بین الملل تأکید میشود برای مثال پس از جنگ جهانی دوم دولت کارگری بریتانیا به رغم انتقادات شدید به سیاستهای امپریالیستی حزب محافظه کار پس از روی کار آمدن از همین سیاستها و استراتژیها پیروی میکردند ولی باید بپذیریم که روشها و ابزارهای سیاست خارجی دستخوش تغییر و دگرگونی شده اند و به همین خاطر تصور میشود که در هر یک از گروه های نخبگان تغییر در استراتژی های کلان آنها پیش آمده است در حالی که اهداف سیاست خارجی بیشتر ثابت مانده است.
برداشت سوم تلفیقی از دو برداشت قبلی است که از یک بعد عوامل ثابت چون وضعیت جغرافیایی و سنتهای تاریخی و مختصات نظام بین الملل و از بعد دیگر عوامل تغییر پذیر حدوث انقلاب روی کار آمدن احزاب و نخبگان جدید با ارزشها و سلیقه های جدید است. به هر حال باید بپذیریم که در روند سیاست گذاری خارجی پاره ای از عوامل تعیین کننده جهت گیری دولتها دستخوش تغییر نمیشوند یا کمتر دستخوش تغییر قرار می گیرند، در حالی که بعضی از این عوامل به مرور دچار دگرگونی اساسی میشوند تا آنجا که ممکن است تعریفی جدید از منافع هدفها و استراتژی ها (سیاست خارجی ارائه شود. به هر حال به رغم تداوم نسبی پاره ای از عناصر سیاست خارجی به واسطه دگرگونیها و تحولاتی که در برخی از متغیرهای داخلی و نیز تحولاتی که در رفتار دیگران در طول زمان به وقوع می پیوندد باید در اولویتها تجدید نظر شود تا نوعی سازواری و انطباق با اوضاع دگرگون شونده داخلی و خارجی ایجاد شود. معیارهای مطلوب و نامطلوب بودن در سیاست بین الملل تابعی از تعاریفی است که از منافع ملی به دست داده میشود.
عوامل مؤثر بر تغییر اولویتها و دگرگونی در سلسله مراتب اهداف
اصولاً هر دولت سیاست خارجی خود را در جهتی تنظیم میکند که در نهایت اهداف آن دولت در رابطه با خواستهای امنیتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی اش در کوتاه مدت یا بلند مدت تأمین شود. البته ناگفته نماند که هدفهای ملی در طول زمان به صورت ایستا و ثابت باقی نمی مانند و عوامل تغییر دهنده داخلی و خارجی باعث تغییر در هدفهای سیاست خارجی میشوند بدین ترتیب سلسله مراتبی برای اهداف ملی در نظر گرفته میشود. در بعضی مواقع ممکن است امنیت ملی مسائل توسعه اقتصادی و رفاهی مسائل فناوری یا مسائل ایدئولوژیک اولویتهای نخست سیاست خارجی تلقی شونده در حالی که با دگرگون شدن بعضی از شرایط لازم میشود نوعی جابه جایی در اهداف ملی صورت گیرد.
نکته ۲ به عنوان مثال زمانی برای اتحاد شوروی سابق ایدئولوژی صدور انقلاب و همبستگی میان نیروهای سوسیالیستی و انقلابی در اولویت نخست بود به گونه ای که تقویت بنیه دفاعی به عنوان پشتوانه ای برای تحقق آرمانهای فوق به شمار می رفت اما در دهه ۱۹۸۰ و اجرای طرح گلاستوست و پروستریکا ایدئولوژی اهمیت خود را از دست داد و توسعه اقتصادی و فناوری در بالاترین اولویت اهداف ملی این کشور جای گرفت.
عامل اول وجود گروه بندیهای اقتصادی سیاسی و اجتماعی در کشور است که هر کدام درصدد تخصیص منافع بیشتر برای برنامه هایی هستند که از نظر آنها مهم تلقی میشود. مثلاً یک گروه نظامی اولویت را به مسائل نظامی میدهد در حالی که گروه سیاسی، اولویت را در مسائل دیگر میبیند و یا گروه اقتصادی اولویت را به مسائل رفاهی میدهد. سرانجام نوعی سازش و توافق بر سر اولویتهای اهداف ملی حاصل میشود که نتیجه آن در بخشی از سیاست گذاری خارجی یک دولت تجلی میکند. چنانچه دیدگاههای متفاوت و متعارض نخبگان سیاسی دستگاههای تصمیم گیرنده در یک نقطه مشترک تلاقی نکند نظام با بحران تعیین هدف ملی روبه رو میشود که در این وضعیت هر یک از گروه بندیها بر سلسله مراتب خاص خود از اهداف ملی تأکید میکنند. تشدید این جهت گیریها و مناقشات باعث هدر دادن امکانات و منابع و تحلیل توان ملی میشود و سیاست خارجی کشور به لحاظ نداشتن سیاست خارجی مشخص تحت تأثیر استراتژیها و سیاستهای دیگران قرار میگیرد.
عامل دوم بالا بردن قدرت مانور واحد سیاسی است که عامل مهمی در تغییر جهت اهداف و جابه جایی اولویتهای اهداف محسوب میشود. با توجه به محیط پویای نظام بین الملل و تغییر در تعاملات رفتاری و دگرگونیهایی که در این محیط به وقوع می پیوندد دولتها باید ضمن برآورد دقیق امکانات بالقوه خویش و ارزیابی صحیح سایر بازیگران صرفاً به مسائل روز اکتفا نکنند، بلکه روابط آینده خود را در صحنه سیاست بین الملل با در نظر گرفتن عوامل متنوع تغییر پذیر مورد توجه قرار دهند نادیده گرفتن عوامل مزبور باعث به وجود آمدن عوارض نامطلوب می شود.
ک مثال ۲ کدام یک از موارد زیر باعث تغییر در اولویتها و دگرگونی سلسله مراتب اهداف ملی نمی شود؟
(۲) کشمکشهای داخلی میان نخبگان سیاسی
(۲) افزایش قدرت مانور
پاسخ: گزینه «۴» مهمترین عواملی که باعث تغییر در اولویتها و دگرگونی در سلسله مراتب اهداف ملی میشوند عبارت اند از: کشمکش های داخلی میان نخبگان سیاسی افزایش قدرت مانور رفع نیازهای داخلی و تغییر رفتار دیگر بازیگران منافع نخبگان از دلایل مهم نیست زیرا در سیستم سیاست گذاری و اولویت بندی اهداف یک سیستم حاکم است و منافع شخصی نخبگان تأثیر زیادی در اولویت بندی اهداف ندارد.
عامل سوم رفع نیازهای داخلی در جابه جایی اهداف ملی در سلسله مراتب هدفها مؤثر است. یکی از عوامل مؤثر در جهت گیری سیاست خارجی دولتها تامین نیازهای داخلی فناوری اقتصادی فرهنگی و امنیتی است که اولویت یافتن هر یک از احتیاجات مزبور باعث جابه جایی در سلسله مراتب اهداف ملی می شود. هر چند نباید فراموش کنیم که تمامی نخبگان سیاسی و سیاست گذاران نسبت به این اولویتها یکسان نمی اندیشند در وضعیتی که نوعی سازش و توافق در رابطه با تغییر سلسله مراتب هدفهای ملی به وجود آید باید انتظار دگرگونی در استراتژیها و جهت گیریهای سیاست خارجی را داشت.
عامل چهارم دگرگونی در رفتار سایر بازیگران که باعث تغییر و جابه جایی در اولویتهای اهداف ملی میشود سیاست گذاری بر مبنای نیازهای داخلی و مقتضیات محیط بین المللی است پس برای توفیق در سیاست خارجی درک درست نخبگان سیاست خارجی از شرایط و تعیین اولویتهای هدف ملی در جای خود بسیار مهم است و در سیاست گذاری خارجی ضمن آگاهی از واکنش سایر بازیگران نسبت به سیاستهای اتخاذ شده باید هر گونه تغییری در رفتارهای اقتصادی دیپلماتیک نظامی و فرهنگی آنها را مورد توجه قرار داد.
نکته : تحول در شکل و کارکرد اتحادها دسترسی سایر دولتها به فناوری پیشرفته نظامی روی کار آمدن گروه نخبگان جدید، وقوع انقلاب و جنگ در یک کشور همسایه بر هم خوردن سیستم موازنه قدرت و بالاخره تغییر جهت گیریها و استراتژیهای سایر دولت ها میتواند در جابه جایی اهداف ملی مؤثر باشد.
ک مثال : همه گزینه ها جزء عوامل مؤثر بر تغییر در اولویتها و دگرگونی در سلسله مراتب اهداف در سیاست خارجی هستند به جز ……….
(۱) کشمکش داخلی میان نخبگان سیاسی
(۳) تغییر در رفتار دیگر بازیگران
پاسخ گزینه «۴» مهم ترین عوامل تغییر در اولویتها و دگرگونی در سلسله مراتب اهداف عبارت اند از کشمکشهای داخلی میان نخبگان سیاسی
افزایش قدرت مانور رفع نیازهای داخلی و بالاخره تغییر در رفتار دیگر بازیگران
انواع هدفهای ملی
اهداف ملی بر حسب معیارهای گوناگونی از هم جدا میشوند ولی در عمل هم پوشی میان هدفهای گوناگون وجود دارد. در ادامه به انواع طبقه بندی اهداف ملی می پردازیم.
ا هدفهای مستقل و وابسته ساختار نظام بین الملل به گونه ای است که نوعی همبستگی و وابستگی متقابل به ویژه از لحاظ اقتصادی میان واحدهای سیاسی ملاحظه میکنیم که دولتهای گوناگون کم و بیش تحت تأثیر سیاستهای یکدیگر قرار دارند و هر کدام از نظریه ها از یک بعد به این قضیه نگاه کرده اند. از منظر لیبرالیسم و کثرت گرایی ادامه زندگی اقتصادی سیاسی و اجتماعی دولتها در سایه افزایش حجم تعاملات امکان پذیر است که از طریق تساهل بیشتر با اشاره به سرنوشت مشترک انسانها تعقیب هدفهای ملی دولتها را جدا از یکدیگر تصور نمیکنند از منظر واقع گرایی هر دولتی به طور جداگانه اهداف و منافع خود را با پشتوانه قدرت تعقیب میکند و حاکم بودن بازی با حاصل جمع صفر یعنی برد یک طرف برابر با باخت طرف مقابل، باعث شده هر واحد سیاسی به فکر خویش است. از دید ساختار گرایان مارکسیست به واسطه ویژگی ساختار نظام بین الملل کشورهای عقب افتاده جنوب قادر به تعقیب هدفهای مستقل نیستند و معمولاً هدفهای آنها وابسته به هدفهای قدرت های سرمایه داری است.
ک مثال : کدام دسته از نظریه پردازان معتقدند انسانها سرنوشت مشترک دارند بنابراین هدفهای ملی دولتها جدا از یکدیگر تصور نمی شود؟
(۳) نظریه پردازان زیست محیطی
پاسخ: گزینه «۳» نظریه پردازان زیست محیطی به سرنوشت مشترک انسانها اشاره دارند و بنابراین تعقیب هدفهای ملی دولت ها را جدا از یکدیگر تصور نمی کنند. در حالی که در لیبرالیسم و کثرت گرایی به طور دیگری است و در واقع گرایی نیز هر دولتی به طور مجزا اهداف و منافع ملی خویش را با پشتوانه قدرت تعقیب میکند.
هدف های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت در این نوع تقسیم بندی، عامل زمان تخصیص منابع به کارگیری فناوری و حوزه عمل دخالت دارد. هدف های کوتاه مدت بیشتر جنبه فوری و مقطعی دارد و به خواستهای آنی دولتها پاسخ میگوید البته گاه هدفهای کوتاه مدت جنبه واکنش در برابر رفتار سایر واحدهای سیاسی است یعنی یک دولت بدون برنامه از پیش تعیین شده مجبور به واکنش میشود که با اهداف بلند مدت آن تطابق نداشته باشد. در عین حال دولت مزبور میکوشد منافع خود را به خطر نیندازد و محتمل کمترین زبان شود اهداف میان برد از یک سو با اهداف بلند مدت دولتها و از طرف دیگر با اهداف کوتاه مدت آنها مرتبط باشد. بر این اساس تلاش دولتها برای یک سلسله اقدامات بین المللی به خاطر پاسخ به خواستها و نیازهای حکومتی داخلی است. در برخی موارد هدفهای میان برد برای افزایش اعتبار یک دولت در داخل کشور و محیط بین المللی اتخاذ می شود. در این حالت ممکن است دولتها خود را نسبت به انجام دادن سلسله برنامه های عمرانی متعهد کنند تا از این طریق ضمن بالا بردن درجه مشروعیت سیاسی در داخل از قدرت و توانایی بیشتری برای تأثیرگذاری بر رفتار سایر بازیگران بین المللی برخوردار شوند و بالاخره ممکن است دولتها در فرایند تعقیب اهداف میان برد خود ترکیبی از هدفهای سنتی ایدئولوژیک یا استراتژیک را دنبال کنند.
لکته ۴ اهداف بلند مدت در چهار چوب ایدئال ها و برنامه های استراتژیک و جاه طلبانه قرار میگیرد که در این مورد عناصر زمان منابع و حوزه اطلاق دخالت دارند.
گاهی دولت ها برای تحقق اهداف بلند مدت خود حاضرند اهداف میان برد خویش را رها کنند. البته در رابطه با هدفهای بلند مدت قدرت و توانایی نظام سیاسی در تجهیز منابع داخلی واکنش مردم داخلی و پاسخ و واکنش سایر بازیگران بین المللی باید مورد توجه قرار گیرد هر چند هدفهای کوتاه مدت و میان برد از اهمیت کمتری نسبت به اهداف بلند مدت برخوردار هستند نباید این هدفها را دست کم گرفت چون رسیدن به اهداف بلند مدت، نیازمند رسیدن به اهداف کوتاه مدت و میان مدت است. در حقیقت تفاوت میان این هدفها در مسئله زمان و درجه تخصیص منابع است.
ک مثال ۵ کدام هدف دولتها در چهارچوب ایدئال ها و برنامه های استراتژیک و جاه طلبانه مورد توجه قرار می گیرد؟
(۲) اهداف بلند مدت
پاسخ: گزینه «۲» اهداف دوربرد یا بلند مدت دولت ها معمولاً در چهارچوب ایدئال ها و برنامه های استراتژیک و جاه طلبانه مورد توجه قرار می گیرد. در این فراگرد عناصر زمان منابع و حوزه اطلاق دخالت دارند.
هدفهای ظاهری و واقعی گرچه داده و استراتژیهای سیاست خارجی دولتها بر اساس الگوهای رفتاری آنها ارزیابی میشود گاه ممکن است تفکیک هدفهای صوری و نیات واقعی دولتها با دشواریهایی مواجه شود با شناخت هدفهای واقعی یک دولت مشکلاتی برای تجزیه و تحلیل در دستیابی به اهداف واقعی سیاست خارجی به وجود بیاورد و گاه دولت مزبور را در موقعیتی قرار دهد که صرفاً به کنش دیگران واکنش نشان دهد برای بررسی رفتار واقعی دولتها باید به عوامل و متغیرهای گوناگون هنجاری و ساختاری هم در چهارچوب ساختار سیستم داخلی و نیز محیط خارجی نظام توجه کرد.
هدفهای سازگار و ناسازگار برای دستیابی به اهداف کلی سیاست خارجی باید نوعی هماهنگی و ارتباط منطقی میان اهداف در سلسله مراتب تقسیم بندی اهداف وجود داشته باشد. گاه دولتها در وضعیتی قرار میگیرند که نمیتوانند میان اهداف سیاست خارجی توازن و هماهنگی به وجود آورند تا اینکه مجبور میشوند به طور همزمان دو یا چند هدف متعارض را تعقیب کنند. ساده ترین راه برای از میان بردن این ناسازگاری فدا کردن یکی از اهداف به بهای از دست ندادن هدف با هدفهای دیگر است ولی ممکن است تعقیب دو هدف ناسازگار برای دولتی به طور هم زمان حیاتی و مهم تلقی شود. ک مثال ۶ تأکید رهبران کشور چین بر اصول و تعلیمات مارکسیسم و لنینیسم و از طرفی نیاز مبرم به فناوری و اقتصادی کشورهای غرب بیانگر وضعیت کشور چین در دهه ۹۰ است. این عبارت بیانگر کدام نوع تقسیم بندی در مورد اهداف سیاست خارجی است؟
(۲) سازگار و ناسازگار
پاسخ: گزینه «۲» برای مثال دولت چین در دهه ۹۰ با چنین ناسازگاری در اهداف ملی خود روبه رو بود رهبران این کشور از یک طرف بر اصول و تعلیمات مارکسیسم – لنینیسم تأکید میکردند و از طرف دیگر به سبب نیازهای مبرم فناوری و اقتصادی مجبور به برقراری روابط با غرب بودند. ه هدف های متحد و پراکنده طبقه بندی هدفهای ملی و تقسیم بندی آنها در اهداف ملی در سیاست خارجی موضوعی مهم است و این هدفها را باید در ارتباط با یکدیگر و به طور هماهنگ در راستای تأمین منافع ملی یک دولت ارزیابی کرد بعضی مواقع تصور میشود که ارتباط منطقی میان هدفهای سیاست خارجی وجود ندارد و هر یک از نهادهای تصمیم گیرنده از خط مشی خاصی پیروی میکنند اما اگر با دقت بیشتری به هدفهای مزبور بنگریم این هدفهای به ظاهر پراکنده از نوعی وحدت و انسجام برخوردارند. ممکن است دولتی بر اثر عدم شناخت صحیح از جامعه بین المللی و نیز ناتوانی و ضعف در تبدیل خواستها به داده های مناسب سیاست خارجی و همچنین ناهماهنگی میان سیاست گذاران و عدم درک درست از منافع و هدفها، مجبور به تعقیب یک سلسله هدفهای پراکنده شود که به هیچ وجه ارتباط منطقی میان اجزای تشکیل دهنده آن وجود نداشته باشد. معمولاً در چنین وضعیتی رفتار این گونه دولتها جنبه انفعالی دارد و بیان کننده استراتژی منسجم و متحد نیست.
نکته : برخی از صاحب نظران سیاست خارجی چین را در قسمت عمده ای از دهه ۱۹۶۰ بر این اساس تجزیه و تحلیل کرده اند، تا آنجا که عده ای به این نتیجه رسیدند که دولت چین در اوایل دهه ۱۹۶۰ فاقد سیاست خارجی بوده است.
ع هدفهای حفظ و تغییر وضع موجود گاهی اهداف سیاست خارجی را بر حسب تجدید نظر در الگو و ساختار سیاست بین الملل یا حفظ آن به اهداف حفظ وضع موجود و اهداف تجدید نظر طلبانه تقسیم میکنند دولتهایی دارای اهداف تجدید نظر طلبانه اند که دلایل ایدئولوژیک فناورانه توسعه طلبانه یا جبران شکست ها و ناکامی های گذشته دارند و به همین خاطر میکوشند به نحوی ساختارهای نظام بین المللی و الگوهای رفتاری را دگرگون کنند و از طریق شرکت در اتحادها و ائتلافهای جدید و تقویت قدرت ملی خویش وضع موجود را در صحنه سیاست بین الملل به گونه ای تغییر دهند که منافع آنها تامین شود.
اصولاً دولت هایی که سیاست خارجی آنها در چهارچوب ایدئولوژی به مفهوم اخص آن تعبیر و تفسیر میشود از وضعیت حاکم بر سیاست بین الملل و تقسیمات حقوقی سیاسی اجتماعی و اقتصادی و … ناراضی اند زیرا ایدئولوژی بر اساس ارزش تعریف میشود و ارزشها بایدها و نبایدها را مطرح میکند و مجموعه این ارزشها بایدها و نبایدها سیاست خارجی و جهت گیریهای این گونه دولتها را در عرصه سیاست بین الملل مشخص می کند. انگیزه دیگر همچنان که گفتیم در تعقیب اهداف تجدید نظر طلبانه جبران ناکامیهای گذشته است که مثال این مورد اهداف تجدید نظر طلبانه آلمان بعد از جنگ جهانی اول به علت از دست دادن سرزمین هایش است. در مقابل اهداف تجدید نظر طلبانه هدفهای حفظ وضع موجود قرار دارد که طی آن دولت ها خواستار حفظ الگوهای رفتاری و ساختاری نظام بین الملل هستند زیرا هر گونه تحول و تغییر را با منافع و خواستهای خود در تعارض می بینند.
غیر از اهداف مزبور که جزء اهداف ملی کشورها محسوب میشود میتوان به اهداف تاکتیکی کشورها اشاره کرد. این اهداف به چند دسته تقسیم می شوند. اهداف انطباقی و رقابتی – اهداف اعلانی و اعلامی – اهداف اولیه و ثانویه – اهداف کوتاه مدت میان مدت و بلند مدت هـ اهداف سازگار و ع اهداف متحد و پراکنده و لفرز نیز دو مفهوم اهداف تملیکی و محیطی را برای بررسی رفتار سیاست خارجی که کشورها بررسی می کند. اهداف تملیکی به معنای رقابت با اهداف دیگر بازیگران در سطح بین المللی و اهداف محیطی به معنای تنظیم بر اساس رفتار سایر بازیگران است.
کر مثال : هدف حفظ وضع موجود در چه حالتی مورد توجه است؟
(۱) در حالتی که تحول و تغییر در تعارض با منافع خود است.
(۲) در حالتی که از لحاظ ایدئولوژیکی با نظام موجود در تعارض هستند.
جبران ناکامی های گذشته و شکست در جنگ
(۴) در حالی که اهداف توسعه طلبانه در سر دارند.
پاسخ گزینه «۱» سه گزینه دیگر مربوط به اهداف تجدید نظر طلبانه هستند ولی حالتی وجود دارد که طی آن دولتها طالب حفظ الگوی رفتاری و ساختاری نظام بین الملل اند زیرا هر گونه تحول و تغییر را با منافع و خواستهای خود در تعارض میبینند.
مثال : کدام یک از گزینه های زیر از تقسیم بندی اهداف ملی نیست؟
(۲) سازگار و ناسازگار
پاسخ گزینه «۳» هدفهای ملی به صورت هدفهای مستقل و وابسته کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت ظاهری و واقعی، سازگار و ناسازگار، متحد
تغییر وضع موجود تقسیم بندی می شوند.
منافع ملی
در بیشتر مواقع اهداف و سیاستهای دولتها در چهارچوب منافع ملی تعریف میشود یا به قول مورگنتا منافع ملی چراغ راهنمای سیاست خارجی است. البته نباید فراموش کرد که گاهی واژه منافع ملی به حدی گنگ و مبهم است که به راحتی نمیتوان رابطه ای میان سیاست گذاری ها و منافع ملی برقرار کرد. منافع ملی با قدرت ارتباط مستقیم دارد و ادعا میشود که اصول منافع ملی ثابت و تغییر ناپذیر است و طی یک دوره طولانی حتی با تغییر رژیم ها و نظام های حکومتی و دگرگونیهای ارزشی به ندرت دستخوش تغییر میشوند در فرایند سیاست گذاری خارجی تمامی نخبگان تصمیم گیرنده به یک شکل به منافع ملی نگاه نمیکنند برای مثال در رابطه با دوران استعمار و دوران استعمار زدایی دیدگاه ها و برداشتهای گوناگونی در میان سیاست گذاران استعمارگر مشاهده میشد. برخی از آنها به ادامه سیاستهای استعماری معتقد بودند و حفظ مستعمرات در حکم حفظ منافع حیاتی آنها محسوب می شد و برخی دیگر اعطای استقلال به این مناطق را برای حفظ امنیت کشور ضروری میپنداشتند. نحوه برخورد دولتهای مختلف استعماری پس از جنگ جهانی دوم با حرکتهای استقلال طلبانه مستعمرات و در همین چهارچوب تجزیه و تحلیل میشود.
ک مثال : جمله منافع ملی چراغ راهنمای سیاست خارجی است مربوط به کدام نظریه پرداز می شود؟
(۱) مورگنتا
پاسخ: گزینه «۱» از نظر مورگنتا منافع ملی یک موضوع محوری برای درک فرایند سیاست بین الملل به شمار میرود و به اعتقاد او منافع ملی، چراغ راهنمای سیاست خارجی محسوب میشود.
با توجه به نکات گفته شده در بررسی منافع ملی نیز به سلسله مراتب و اولویتهای منافع بر می خوریم به این معنی که معمولاً در هر دوره و عصری با اولویتهای خاصی از منافع ملی دولتها روبه رو هستیم و پس از گذشت زمان و تغییر اوضاع و احوال بین المللی اولویتهای جدیدی جایگزین اولویت های قبلی منافع ملی میشود زمانی برای ایالات متحده آمریکا حفظ و تسلط بر کشورهای خاورمیانه در مقابله با اتحاد جماهیر شوروری بسیار حیاتی تلقی میشد و بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی منافع ملی دیگری برای آمریکا مطرح شد.
هر دولتی میکوشد از دخالت دولتهای دیگر در امور خود جلوگیری کند و کشورش را از تعارضات خارجی مصون دارد و بسته به شرایط آن منافع اصلی اش دگرگون میشود. مثلاً برای دولتی که در مراحل ابتدایی استقلال به سر میبرد بیرون راندن دشمن و حفظ مرزهای ملی و تمامیت ارضی جزء منافع اصلی آن تلقی میشود در حالی که در نظر دولت دیگر که موجودیتش به حفظ یکپارچگی و همگرایی ملی بستگی دارد ایجاد وحدت قومی، مذهبی و فرهنگی منافع حیاتی محسوب میشود.
صلح و امنیت برای دولتی که در مقابل تهاجم های خارجی فوق العاده آسیب پذیر است جزء منافع حیاتی به حساب می آید اول اینکه چه نوع مسائلی در حیطه منافع معمولی یا حیاتی دولتها به شمار می رود به شرایط و مقتضیات آن دولت و ویژگیهای ساختاری نظام بین الملل بستگی دارد دوم، نباید انتظار داشت که تمامی دولتها مسائل خاص و مشابهی را منافع مادی یا حیاتی خود تلقی کنند. سوم در وضعیتی خاص موضع های معینی به عنوان منافع اساسی ملی تلقی شوند و در وضعیت دیگر مسائلی کاملاً متفاوت جایگزین آنها شوند. چهارم از نظر سیاست گذاران و نخبگان سیاسی یک دولت ممکن است اولویت های گوناگونی در سلسله مراتب منافع ملی مطرح شوند. اصولاً وقتی از منافع ملی صحبت میکنیم حوزه و عرصه اطلاق این منافع ملی را نیز باید مورد توجه قرار دهیم. حوزه و محدوده اطلاق منافع دولتها به تبع برخورداری آنها از قدرت و تواناییهای جدید دگرگون میشود به عبارت دیگر محدوده منافع ملی را قدرت و عناصر تشکیل دهنده آن تعیین میکند در حالی که یک دولت کوچک و متوسط حوزه منافع ملی خود را بر اساس مرزبندیهای جغرافیایی متعارف و در چهارچوب حفظ تمامیت ارضی تعیین میکند دولتهای بزرگ به موازات افزایش قدرت و توانایی هایشان به مرزهای متعارف ملی خویش بسنده نمی کنند منافع ملی خویش را در ورای مرزهای خود جستجو و استراتژیهای مناسب آن را برای خود و برای تأمین منافع ملی تدوین می کنند.
نکته و در طول تاریخ برای فرانسه مرزهای رودخانه راین از لحاظ امنیت در مقابل تهاجم آلمان جزء منافع حیاتی تلقی می شد. فرانه بعد از سال ۱۹۱۹، منافع خویش را در راستای تثبیت موقعیت خود در اروپا جستجو کرد و تحقق آن به وجود یک آلمان ضعیف بستگی داشت.
نکته : از لحاظ سلسله مراتب منافع ملی آنچه برای دولتها در درجه اول اهمیت قرار دارد و در شمار منافع اصلی آنها به حساب می آید، حفظ استقلال و تمامیت ارضی آن هاست.
مثال ۱۰ از لحاظ سلسله مراتب منافع ملی آنچه برای دولتها در درجه اول اهمیت دارد و در شمار منافع ملی اصلی آنها به حساب می آید آن هاست.
(۴) حفظ استقلال و تمامیت ارضی پاسخ: گزینه «۴»
نکته : یکی از رویکردهایی که درصدد ایجاد یک ارتباط منطقی میان منافع ملی و نوع استراتژی کشورهاست نظریه ژئوپلیتیک است. این رویکرد با تأکید بر چهار مفهوم خود کفایی فضای حیاتی مناطق متحد و مرزهای طبیعی سعی میکند به تبیین این رابطه بپردازد.
امروزه منافع ملی توجیهی برای طرح خواستهای بین المللی است به گونه ای که هرگاه دولت ها درصدد اتخاذ تصمیم و سیاست گذاری خاصی برای تأمین اهداف ملی خویش باشند میکوشند آن را در چهارچوب منافع ملی توجیه کنند. در عمل در سطح ابر قدرت ها نمیتوان حد و مرزی برای تبیین منافع در نظر گرفت از دخالت آمریکا در خلیج فارس افغانستان و عراق گرفته تا تهاجم نیروهای شوروی به افغانستان و چکسلواکی جملگی بر اساس به مخاطره افتادن منافع ملی یا امنیت ملی توجیه شده اند. باید یادآور شد که به رغم بهره گیری از واژه منافع ملی درباره تمام اقدامات سیاست خارجی در برخی از موارد رفتار واحدهای سیاسی در صحنه سیاست بین الملل ارتباطی به منافع ملی آنها ندارد بلکه اقدامات مزبور صرفاً از خواستها و منافع گروهی یک اقلیت سرچشمه میگیرد که برای حفظ موقعیت خویش آن را بر اساس منافع ملی توجیه می کنند.
باید توجه داشت که منافع ملی بار ارزشی دارد یعنی ممکن است طرح یک استراتژی ویژه از سوی یک دولت با منافع بسیاری از دولتهای دیگر واقع در آن منطقه در تعارض باشد یعنی تحصیل منافع بیشتر از سوی یک دولت به منزله محدود کردن حوزه ماتور قدرت دیگران تلقی شود. اصولاً باید روابط میان واحدهای سیاسی را در عرصه سیاست بین الملل بر اساس منافع و در چهارچوب همکاری رقابت و ستیز تجزیه و تحلیل کرد وجود منافع مشترک میان تعدادی از واحدهای سیاسی ممکن است باعث برقراری اتحادهای طبیعی یا رسمی در یک منطقه خاص شود. برعکس تعارض منافع ممکن است زمینه های رقابت یا ستیز و مناقشه را میان دولت های مختلف به وجود آورد.
مدرسان شریف ربه یی دارسیاسی ارسم
به طور کلی مفهوم منافع ملی به دو شکل در روابط بین الملل به کار میرود یکی به صورت ابزار تحلیلی برای شناخت هدفها و مقاصد سیاست خارجی و دومی به صورت یک مفهوم فراگیر گفتمان سیاسی به منظور توجیه سلسله مراتب و اولویتهای سیاستهای کلی در هر دو مورد منافع ملی به عوامل تعیین کننده ای اشاره دارد که راهنمای سیاست دولتها در رابطه با محیط خارجی باشد. برخی معتقدند که مفهوم منافع ملی از قرن شانزدهم وارد فرهنگ سیاسی اروپا شد با شکل گیری دولت – ملت منافع ملی به جای آنکه تبیین کننده منافع خاص خاندانهای سلطنتی باشد. منعکس کننده منافع جامعه شد. از این دوران به بعد منافع ملی به عنوان دلیل منطقی اعمال قدرت در روابط بین الملل تلقی میشود. منافع ملی به عنوان یک ابزار تحلیل سیاسی به طور اخص به یک رویکرد واقع گرایانه مربوط میشود که پرنفوذترین مدافع آن مورگنتا است. از نظر وی منافع ملی یک موضوع محوری برای درک فرایند سیاست بین الملل به شمار میرود تأکید مورگنتا بر ابعاد نظامی و اقتصادی و نادیده گرفتن سایر عوامل به ویژه اصول یا ارزشهای اخلاقی به ارزیابی مجدد مفهوم منافع ملی منجر شد به گونه ای که بسیاری از محققان از اینکه منافع ملی را در تعقیب قدرت بدانند، با آن مخالفت کردند. از آن زمان به بعد بسیاری از نظریه پردازان سیاست بین الملل به خصوص نظریه پردازان تصمیم گیری بر این اعتقاد بوده اند که سوای واقعیت منافعی وجود دارد که سیاست داخلی و نیز به واسطه تغییراتی در محیط بین المللی دستخوش دگرگونی میگردند تحت ! این شرایط منافع ملی آن زی است که سیاست گذاران در زمان خاصی آن را مطرح میکنند. به هر حال این مفهوم به واسطه دور شدن از حالت دولت محوری فضای راهبردی – چیزی دیپلماتیک و نیز ظهور مدلهای وابستگی متقابل پیچیده و جامعه بین المللی تحول یافته است. مفهوم وابستگی متقابل پیچیده را کوهن و نای در ۱۹۷۷ به کار بردند و سعی داشتند این مدل را به عنوان یک پارادایم رقیب واقع گرایی در سیاست بین الملل مطرح کنند. بر این اساس سه مفروض از مفروضات واقع گرایی به طور همزمان به چالش کشیده میشوند. بدین معنا که دولتها لزوما نه واحدهای یکپارچه اند و نه اینکه همیشه به صورت واحدهای مسلط مطرح میشوند. همچنین اینکه بهره گیری از زور کارایی خود را از دست داده و بالاخره اینکه اولویت میان سیاست اعلی و ادنی دگرگون شده است. وابستگی متقابل پیچیده به عنوان یک مدل بر این فرض استوار است که کانالهای چندگانه ای از لحاظ تماس و ارتباط میان جوامع به وجود آمده اند و به واسطه پیچیدگی ،بازیگران محیط ها ساختارها و فرایندها به راحتی نمیتوان با بینشهای ایستا و در چهارچوب واقع گرایی سنتی، نتایج را مورد ارزیابی قرار داد. در چهارچوب مدل جامعه بین المللی فرض بر این استوار است که دولتها در منافع یا در ارزشهای مشترکی سهیم اند که طی آن مساعی لازم را برای حفظ نهادهای بین المللی به عمل می آورند بر این اساس تأکید هر یک از دولتها بر منافع ملی جداگانه عملاً باعث جدایی و دوری آنها از یکدیگر می شود اما شناخت منافع مشترک میان آنها زمینه های مساعدتری را برای همکاری فراهم میکند.
در اصل ریشه منافع ملی را باید در بقا و امنیت ملی جستجو کرد تحت این شرایط حفظ تمامیت ارضی از اولویتهای نخستین به شمار می رود و سایر اولویت های سیاسی تابع این هدف نخستین هستند. در اکثر موارد موضوع منافع حیاتی به این صورت مطرح میشود که به هیچ وجه نمی توان در مورد آن مصالحه کرد حتی در مواردی اگر ضرورت ایجاب کند برای حفظ آن باید به زور و نیروی قهریه متوسل شد. در برخی موارد دو ویژگی از منافع ملی را میتوان مطرح کرد یکی حالت فراگیری است که طی آن باید در چهارچوب سیاستهای اتخاذ شده به کل نظام عنایت داشت و منافع خاص گروهها را در نظر گرفت. ویژگی دیگر حالت انحصاری است که طی آن منافع ملی لزوماً شامل منافع گروه هایی خارج از دولت نمیشود هر چند امکان دارد آنها را در برگیرد. در اینجا ضروری است به سه رویکرد نسبت به منافع ملی اشاره کنیم اولین رویکرد مربوط به شرایطی است که حل آن منافع معادل سیاستهایی در نظر گرفته شود که مقامات مسئول سیاست خارجی اتخاذ میکنند اشکالی که در این رویکرد نخبه گرایانه نسبت به منافع ملی وجود دارد این است که چنین دیدگاهی کمک چندانی به تمایز میان سیاست خارجی مطلوب و نامطلوب نمیکند. تحت این وضعیت قضاوت ارزشیابی و تعریف منافع ملی بر اساس نظری است که متخصصان و مسئولان مملکتی به مردم ارائه میدهند. رویکرد دوم بیشتر با دیدگاههای واقع گرایی هم خوانی دارد که طی آن منافع ملی بر اساس مفروضات اساسی در مورد ماهیت سیاست بین الملل و انگیزه دولتها مورد توجه قرار میگیرد. اشکال اساسی این رویکرد این است که نوعی از این همان گویی در آن مشاهده میشود. بدین معنا که منافع بر حسب قدرت و قدرت نیز بر حسب منافع تعریف میشود. ایراد دیگر اینکه ما عملاً با نوعی تنش میان جبر و اختیار در چهارچوب رویکرد واقع گرایی مواجه میشویم زیرا اگر از سیاست ملی به شیوه ای که واقع گرایان تعریف می کنند پیروی کنند و اگر ضرورت داشته باشد آنها به این نحو عمل کنند. در این صورت تهدیدات که در چهارچوب آشوب زدگی وجود دارد، ممکن نیست مینا و پایه ای برای تشخیص منافع ملی به شمار رود.
سومین رویکرد حاکی از آن است که زمانی میتواند خود را در یک تبیین قابل اثبات در چهارچوب اولویتهای دولت حل کند که به بهترین وجه شناسایی شود. این رویکرد بر این فرض استوار است که منافع یک دولت از طریق استانداردهای خود آن دولت دقیق تر از آنچه برخی از ناظران خارجی می توانند تبیین کنند بیان میشود که این خود دیدگاههای نخبه گرا و واقع گرایانه را کم اهمیت می سازد. به. طور کلی در شرایطی که در نظام های دموکراتیک برای قضاوت و ارزیابی منافع ملی از لحاظ ارتباط آن با سیاست خارجی با مشکلات عدیده ای مواجه هستیم مسلما این معضل در مورد جوامع غیردموکراتیک دو چندان خواهد بود.
ک مثال ۱۱ منافع ملی به عنوان یک ابزار تحلیل سیاسی به طور اخص به کدام رویکرد مربوط می شود؟
(۱) وابستگی متقابل پیچیده
پاسخ گزینه «۲» منافع ملی به عنوان یک ابزار تحلیل سیاسی به طور اخص به رویکرد واقع گرایانه مربوط میشود که پرنفوذترین مدافع آن مورگنتا بود و از نظر وی منافع ملی یک موضوع محوری برای درک فرایند سیاست بین الملل به شمار می رود.
ر مثال :۱۲ کوهن و نای مفهوم وابستگی متقابل پیچیده را که در ۱۹۷۷ به کار بردند به عنوان رقیب کدام پارادایم در سیاست بین الملل مطرح کردند؟ (۲) سازه انگاری
پاسخ: گزینه «۴» کوهن و تای سعی کردند این مدل را به عنوان رقیب واقع گرایی در سیاست بین الملل مطرح کنند. بر این اساس سه مفروض از مفروضات واقع گرایی به طور همزمان به چالش کشیده میشوند بدین معنا که دولت ها لزوماً نه واحدهای یکپارچه اند و نه اینکه همیشه به صورت واحدهای مسلط مطرح میشوند و همچنین بهره گیری از زور کارایی خود را از دست داده و بالاخره اینکه اولویت میان سیاست اعلی و ادنی دگرگون شده است. انواع منافع ملی
در کل می توانیم انواع منافع ملی را به شرح زیر بررسی کنیم
ا منافع موازی در این منافع به رغم آنکه هر یک از دولتها و طرفین درصدد تحصیل آن از طریق همکاری یا عدم همکاری با دیگران هستند. به بروز تعارض میان دولتهای ذی نفع منجر نمی شود.
منافع متعارض تحصیل این نوع منافع با مناقشه و ستیز همراه است و اهداف متعارض هر یک از طرفین به منزله بی توجهی به خواستهای دیگری تلقی میشود به گونه ای که امکان برقراری هر نوع سازش و توافق میان دولتهای ذی نفع از بین میرود و چنانچه عوامل برهم زننده تعادل سیستم مرتفع نشوند، چه بسا دولتهای متعارض به مواجهه مستقیم نظامی علیه یکدیگر کشیده شوند.
منافع مشترک به آن دسته از منافعی گفته میشود که یک دولت به تنهایی نمیتواند آن را تأمین کند و تحقق آن صرفاً از طریق همکاری و برقراری اتحاد با سایر واحدهای سیاسی امکان پذیر است.
منافع اختلاف زا این نوع منافع در مقایسه با منافع متعارض عمق کمتری دارند و معمولاً در حالتی ظاهر میشوند که هر یک از دولت ها در صدد کسب مناطق نفوذی برای خود باشد.
به طور کلی برای شناخت منافع ملی دولتها ابتدا ضروری است که هدفها و نیز اولویتهای اهداف سیاست خارجی شناخته شوند و در مرحله بعد با ارزیابی توانایی های ملی و ابزارهایی که برای تامین منافع و تحقق هدفها استفاده میشوند به تجزیه و تحلیل عمقی منافع ملی پرداخت.
نکته : شاید بتوان تنش زدایی را در چهارچوب منافع موازی همکاری ها را بر اساس وجود منافع مشترک و بالاخره جنگ سرد را بر میشای منافع اختلاف را تبیین کرد.
ک مثال ۱۳ در کدام نوع منافع ملی به رغم آنکه طرفین درصدد تحصیل آن از طریق همکاری و عدم همکاری با دیگران هستند به بروز تعارض منجر نمی شود؟ (۱) منافع مشترک
پاسخ: گزینه «۳» در منافع مشترک واحد سیاسی به تنهایی قادر به تأمین آن نیست و تحصیل آن از طریق همکاری امکان پذیر است. در منافع موازی با اینکه طرفین از طریق همکاری و عدم همکاری با دیگران درصدد تحصیل آن هستند به بروز تعارض منجر نمی شود. جهت گیریهای سیاست خارجی
دولت ها به تبع نیازهای داخلی موقعیت جغرافیایی و ژئوپولیتیک و نیز تحت تأثیر ساختار و عملکرد نظام بین المللی جهت گیریها و استراتژی های خاصی را به منظور تأمین هدفها و منافع ملی خویش بر می گزینند. از آنجا که سیاست بین الملل در محیطی پویا مطرح میشود و عوامل دگرگونی از هر سو سربر می آورند نباید انتظار داشت که ساختار سیاست خارجی و جهت گیریهای دولتها همواره بدون تغییر بماند در حقیقت جهت گیری ها ترجمه و تجلی منافع و اولویت بندی هدف های ملی اند که به اشکال بی طرفی عدم تعهد انزواطلبی و اتحاد و ائتلاف نمایان میشوند.
جهت گیری بی طرفی
بر اساس تعریف سنتی دولت بی طرف دولتی است که استقلال سیاسی و تمامیت ارضی آن بر اساس یک توافق دسته جمعی توسط قدرت های بزرگ تضمین شده باشد مشروط بر اینکه دولت مزبور از نیروی نظامی خود جز در حالتی که جنبه تدافعی داشته باشد علیه دیگران استفاده نکند. دولت بی طرف نباید به اتحادیه های نظامی بپیوندد و نیز نباید پایگاههای نظامی در اختیار دیگران قرار دهد. از نظر تمام دولتهایی که بی طرفی را به عنوان نوعی جهت گیری سیاست خارجی خود بر می گزینند. اتخاذ این استراتژی سبب میشود اوضاع آشفته بین المللی به ثبات و آرامش بگراید و از رشد عناصر و عواملی که به گونه ای سیاست حفظ وضع موجود را به مخاطره می افکنند جلوگیری شود. آنها معتقدند که در سایه استراتژی بی طرفی میتوان با برخورداری از امنیت نظامی از تمامیت ارضی و سیاسی یک کشور دفاع کرد. از نظر دولتهای ضمانت کننده ای که دارای منافع رقابت آمیز شدیدی در منطقه بی طرف اند. می توان با این جهت گیری از درگیری نظامی جلوگیری کرد که مانع بروز جنگهای بزرگ میان دولتهای مزبور میشود و بالاخره از دیدگاه قدرتهای بزرگ و نیز دولت های همسایه وضعیت بی طرفی به حفظ موازنه قدرت در سطح بین المللی کمک میکند. در چهارچوب موافقتهای بین المللی مربوط به بی طرفی، تکالیف و تعهدات متقابل و ضمانت های اجرایی برای وضعیت بی طرفی پیش بینی میشود. در این روند دولتهای امضاکننده متعهد میشوند دولت بی طرف را از لحاظ حفظ موقعیت بی طرفی یاری کنند و در صورت تجاوز به کشور بی طرف و نقض وضعیت بی طرفی به کمک آن بشتابند. مسئولیتهایی که بر عهده دولت های ضمانت کننده بی طرفی واگذار میشود ممکن است فردی دسته جمعی یا ترکیبی از این دو باشد. این مسئولیت را در روابط بین الملل اصطلاحاً ضمانت مشترک» می نامند. مثلاً بر اساس توافق سال ۱۹۶۲ یک کمیسیون کنترل برای نظارت بر بی طرفی کشور لائوس به وجود آمد.
امروزه در عصر جهانی شدن این جهت گیری عملاً اهمیت خود را از دست داده است زیرا تعاملات بسیار پیچیده ای که میان واحدهای سیاسی در سایه انقلاب ارتباطات و تحولات فناوری اقتصادی اجتماعی امنیتی و سیاسی به وجود آمده دولتها را از حصار بسته خارج کرده است. به گونه ای که دور بودن از رویدادهای بین المللی به معنای مصون ماندن از عوارض آن نیست.
ک مثال ۱۴ دولتی که استقلال سیاسی و تمامیت ارضی آن بر اساس یک توافق دسته جمعی توسط قدرتهای بزرگ تضمین شده باشد. نامیده می شود.
(۴) دولت غیر متعهد
پاسخ: گزینه «۲»
نکته ۱۰ از نظر دولت های ضمانت کننده ای که دارای منافع رقابت آمیز شدیدی در منطقه بی طرف هستند این جهت گیری از درگیری های نظامی آنها جلوگیری میکند و مانع بروز جنگهای بزرگ میان دولتهای مزبور میشود و بالاخره از دیدگاه قدرتهای بزرگ و نیز دولت های همسایه وضعیت بی طرفی به حفظ موازنه قدرت در سطح بین المللی کمک می کند.
جهت گیری عدم تعهد
جنبش عدم تعهد که به مفهوم عدم وابستگی به شرق و غرب است و گاهی از آن با عنوان بی طرفی مثبت یاد میشود ابتدا به صورت یک حرکت ضدامپریالیستی و ضد تبعیض نژادی آغاز شد شد و سپس ضمن ن حفظ مواضع قبلی خود به. صورت یک جنبش اقتصادی دسته جمعی میان کشورهای جهان سوم توسعه یافت. بانیان عدم تعهد کوشیدند تا ترکیبی از ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم را به وجود آورند تا ضمن حفظ منافع ملی کشورها آنها را در سرنوشت یکدیگر سهیم سازند. سیاست عدم تعهد به معنای نفی هرگونه وابستگی و امتیازدهی به قطبهای قدرت جهانی و پرهیز از اتحاد و ائتلاف نظامی دو یا چند جانبه با آنها است. عدم عضویت در اتحادیه های نظامی عدم واگذاری پایگاههای نظامی و انعقاد قرادادهای نظامی با قدرت های بزرگ خود مختاری و استقلال کلیه کشورها، استعمار زدایی استکبارستیزی و مبارزه با نژاد پرستی احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات در چهارچوب سازمان ملل و حقوق بین الملل خلع سلاح عمومی و پایبندی قدرتهای بزرگ به آن عدم مداخله در امور داخلی کشورها، تشنج زدایی و همزیستی مسالمت آمیز مبارزه با توسعه نیافتگی و وابستگیهای اقتصادی کمک به جنبشهای آزادی بخش از اصول عدم تعهد هستند.
به طور کلی وجود گروه غیر متعهد سدی در مقابل بلوک گرایی تلقی شده و نقش عمده ای در استقرار صلح جهانی بر عهده داشته است. در سایه تعقیب سیاست استعمار زدایی که یکی از اصول اولیه جنبش به شمار می رود بسیاری از ملتهای تحت استعمار آسیا و آفریقا از سلطه دولتهای استعمارگر خارج شده اند و به استقلال نایل آمدهاند. تا آنجا که این سیاست مجمع عمومی سازمان ملل را بر آن داشت که در سال ۱۹۶۰ قطعنامه معروف خود را به تصویب برساند که خواستار پایان بخشیدن به استعمار بود. به رغم موفقیت های این جنبش این استراتژی نتوانسته است بر اساس اصول و اهدافی عمل کند که به صورت جهت گیری سیاست خارجی از آن یاد می شود.
این ناکامی ها را می توان این طور خلاصه کرد.
ا وجود گروه بندیهای داخلی باعث شده دولتهای غیر متعهد نتوانند به وحدت نظر و اتخاذ استراتژی مشترک در قبال قدرت های بزرگ دست یابند. این وضعیت یعنی منافع محلی و گروهی باعث شده منافع عمومی و همگانی تحت الشعاع قرار گیرد.
۲ ترکیب ناهمگون اعضا در میان اعضای این گروه دولتهایی با ساختارهای گوناگون سیاسی ایدئولوژیک اقتصادی و دولتهای اسلامی گرفته تا سوسیالیست و سرمایه داری با درجه پیشرفت و عقب ماندگی متفاوت گرد هم آمده اند و این امر مشکلات عدیده ای در اتخاذ تصمیمات مشترک به وجود آورده است. برای مثال در اشغال افغانستان دولتهای سوسیالیست عضو جنبشی مواضع متفاوتی اتخاذ کردند.
ناسیونالیسم با آنکه از ابتدای تشکیل جنبش سعی بر آن بود تا سنتزی از ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم به وجود آید عملاً منافع ملی هر یک از اعضاء مصالح همگانی را تحت الشعاع قرار داد.
نبودن ضمانت اجرا یکی دیگر از دلایل ناکامی در جنبش این بود که دیدگاهها و استراتژیهای جنبش که به صورت قطعنامه هایی صادر می شد. عملاً فاقد ضمانت اجرا بود.
ه نفوذ گروه های بزرگ هر یک از ابر قدرت ها می کوشیدند از طریق تقویت جناحهایی در داخل جنبش نظرهای خود را به اعضا القا کنند.
ناگفته نماند که فلسفه شکل گیری این استراتژی معلول دو قطبی شدن جهان و حاکم بودن فضای جنگ سرد بود بنابراین با فروپاشی نظام دوقطبی و حاکم شدن نظام تک قطبی ضروری است که تجدید نظر اساسی در هدفها و عملکرد جنبش به عمل آید تا اعضای آن بتوانند ضمن حفظ هویت خویش درجه آسیب پذیری خود را در عصر جهانی شدن به حداقل ممکن کاهش دهند.
ک مثال ۱۵: همه گزینه های زیر از اصول سیاست عدم تعهد است به جز …..
(۲) احترام به حاکمیت ملی
پاسخ: گزینه «۱»
ک مثال ۱۶ کدام گزینه از علل ناکامیهای جنبش عدم تعهد نیست؟
(۲) ساختار نظام بین الملل
پاسخ: گزینه «۲» علل ناکامی های این جنبش را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد وجود گروه بندیهای داخلی ترکیب ناهمگون اعضاء ناسیونالیسم نبودن ضمانت اجرا و نفوذ قدرتهای بزرگ
تفاوت استراتژی بی طرفی و عدم تعهد
استراتژی بی طرفی و عدم تعهد به علت مشترکاتی مانند اینکه در هر دو استراتژی دولتها توانایی نظامی یا حمایتهای دیپلماتیک خود را به سود یا ضرر منافع سایر دولت ها تجهیز نمیکنند از پیوستن به اتحادیه های نظامی خودداری میورزند با قدرتهای بزرگ قراردادهای دوجانبه نظامی نمی بندند و از اعطای پایگاه نظامی دوری میکنند در روند بررسی جهت گیری سیاست خارجی دولتها به جای یکدیگر به کار میروند به رغم ویژگی های مشترک تمایزهای زیر را میتوان در دو استراتژی مزبور مشاهده کرد
۱ استراتژی عدم تعهد بر اساس منافع و صلاحدید خود دولتها اتخاذ میشود و هیچ تضمینی وجود ندارد که موقعیت آن از طرف سایر دولتها به ویژه قدرتهای بزرگ به رسمیت شناخته شود. این استراتژی با توجه به منافع و هدفهای سیاست خارجی قدرت های بزرگ و تحت تأثیر آنها اتخاذ نمیشود بلکه ممکن است با منافع قدرتهای بزرگ در تعارض واقع شود در حالی که معمولاً در تعیین استراتژی بی طرفی قدرت های بزرگ دخالت دارند و دولت بی طرف بر خلاف دولت غیر متعهد که سیاستهایی را بر می گزید که با منافع دولتهای بزرگ در تعارض بود نمی تواند سیاستی را انتخاب کند که با منافع و مصالح قدرتهای بزرگ منافات داشته باشد. برای نمونه در اتخاذ استراتژی بی طرفی سوئیس در ۱۸۱۵ و اتریش در ۱۹۵۵ قدرتهای بزرگ دارای نقش عمده ای بودند.
موضوع عدم مداخله در تصمیمهای بین المللی دولت بی طرف را به حفظ نقش انفعالی و ادار میکند در حالی که در چهارچوب استراتژی عدم تعهد دولت غیر متعهد له تنها خود از رویدادهای بین المللی کنار نمیکشد بلکه خود را محق شایسته و دارای حق می داند که به ویژه در تصمیم های سیاست خارجی که به نوعی به سرنوشت کشورهای جهان سوم مربوط میشود نقشی فعال بر عهده داشته باشد.
در مورد شناسایی یک دولت جدید در عرصه بین المللی معمولاً دولت بی طرف هنگامی به این امر اقدام میکند که گروه های زیادی از دولت های بزرگ بلوک بندیها آن را به رسمیت بشناسد ولی دولت غیر متعهد در هر زمان که دولتی را بر اساس الگوی سیاست خارجی خود واجد شرایط تشخیص بدهد آن را به رسمیت می شناسد.
که مثال ۱۷ دولتی که استقلال سیاسی و تمامیت ارضی آن بر اساس یک توافق دسته جمعی توسط قدرتهای بزرگ تضمین شده، کدام است؟
(۴) دولت انزواطلب
پاسخ: گزینه «۱» بر اساس تعریف سنتی دولت بی طرف دولتی است که استقلال سیاسی و تمامیت ارضی آن بر اساس یک توافق دسته جمعی توسط قدرت های بزرگ تضمین شده باشد.
از لحاظ عضویت در سازمان ملل دولت بی طرف در این نهاد بین المللی عضویت ندارد مانند سولیس و چنانچه به عضویت سازمان مال درآمده باشد باید سعی کند در هنگام اخذ تصمیم و رای دادن میانه روی پیشه کند برای نمونه اتریش با شرط عدم پذیرش تعهدات فصل هفتم منشور ملل متحد وارد سازمان ملل شده است. در حالی که بر اساس استراتژی عدم تعهد دولت غیر متعهد به عضویت صرف در سازمان ملل بسنده نمی کند، بلکه شرکت فعال در این سازمان و دیگر مجامع بین المللی را وجه همت خود قرار میدهد مانند نقش گروه غیر متعهدها در سازمان ملل
ه در حالی که استراتژی عدم تعهد متمایل به تعقیب سیاستی تجدید نظر طلبانه در راستای دگرگونی در وضع موجود است. جهت گیری طرفی خواستار حفظ وضع موجود است.
ع بر حسب سنت استراتژی بی طرفی سبب برقراری موازنه قدرت در منطقه میشود در حالی که استراتژی عدم تعهد در راستای موازنه منفی عمل می کند و در صدد بر هم زدن توازن دلخواهی است که قدرتهای بزرگ خواهان حفظ آن هستند.
جهت گیری انزواطلبانه
کشوری که این جهت گیری را اتخاذ میکند سعی دارد مراودات دیپلماتیک اقتصادی فرهنگی و نظامی با سایر واحدهای سیاسی را به حداقل کاهش دهد. دولتی که از لحاظ جغرافیایی از مناقشات و بحرانهای بین المللی دور واقع شده و کمتر تحت فشار بین المللی است و از خود بندگی نیز برخوردار است. چنانچه اوضاع و احوال بین المللی اجازه دهد میتواند به گونه ای موفقیت آمیز از این استراتژی بهره مند شود. در گذشته به علت نبودن سیستم های ارتباطی پیشرفته و ارتباط و وابستگی کمتر میان واحدهای سیاسی اتخاذ این جهت گیری با مشکلات کمتری روبه رو بود. ولی در عصر حاضر به علت پیچیده شدن روابط و پویایی محیط بین المللی عمل هر یک از واحدها مستقیم یا غیر مستقیم بر دیگر واحدهای سیاسی تأثیر می نهد و اعضای آن سیستم را وادار به کنشهای متقابل میکند اتخاذ این استراتژی دولت را با مشکلات فراوانی روبه رو می کنند.
در زمان جهت گیری انزواطلبانه ایالات متحده آمریکا در قرن نوزدهم – که در آن زمان تمامی شرایط لازم برای تعقیب این استراتژی موجود بود – عواملی چون تمایزات ایدئولوژیک و سیاسی، امنیت نسبی نظامی به علت مرزهای رسوخ ناپذیر و خود کفایی اقتصادی به علت داشتن منابع و زمین های زیاد باعث میشد که ایالات متحده آمریکا در اتخاذ این استراتژی با مشکل کمتری مواجه شود. آمریکا در قرن بیست با شروع جنگ جهانی اول پس از آنکه وارد جنگ شد. به رغم آنکه خود یکی از بانیان جامعه ملل بود کرسی نمایندگی آن تا پایان عمر جامعه ملل خالی باقی ماند با پایان جنگ باز هم این کشور به سیاست سنتی خویش بازگشت و به وجود آمدن جنگی دیگر باعث جهت گیری جدیدی در این کشور شد. بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا به عنوان یک ابر قدرت جدید وارد عرصه سیاست بین المللی شد. در این مرحله جدید آمریکا به کلی استراتژی سنتی انزواطلبانه خویش را رها کرد و تعریفهایی نو از منافع هدفها و امنیت ملی ارائه داد. نمونه دیگر ژاپن است که برای مدت طولانی از استراتژی انزواطلبانه پیروی میکرد انگیزه این کشور برای این جهت گیری حفظ سنتها و جلوگیری از نفوذ فرهنگی بیگانگان به ویژه دولتهای غربی بود. از یک سو موقعیت جزیره ای این سرزمین امکانات لازم را برای اتخاذ این استراتژی فراهم کرده بود و از سوی دیگر مستقل بودن نظام دولتهای خاور دور که آنها را از نفوذ اروپا و آمریکای شمالی مصون می داشت باعث شد این فرصت برای ژاپن به وجود آید که به این نوع جهت گیری انزوا طلبی ادامه دهد. توسعه سرمایه داری و اقول فئودالیسم در ژاپن رقابت استعماری میان دولت های غربی در خاور دور و قدرت فزاینده ایالات متحده آمریکا در این منطقه ژاپن را بر آن داشت تا استراتژی سنتی انزواطلبی را کنار گذاشته و وارد یک سلسله تماسهای دیپلماتیک و تجاری با دولتهای غربی از جمله بریتانیا، فرانسه و آمریکا شود. در چنین وضعیتی دیگر از حفظ میراث های فرهنگی سخنی نبود و از اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست این کشور روابط خود را با دولتهای دیگر در چهارچوب اتحادها و قراردادهایی گسترش داد. دولتی که جهت گیری انزواطلبانه را انتخاب میکند معمولاً مسائل فرهنگی و رفاه اقتصادی را سرلوحه اهداف ملی خود قرار میدهد و روابط خارجی خویش را به حداقل می رساند که مجموعه این رفتارها در چهارچوب حفظ وضع موجود خلاصه می شود.
نکته ۱۱: اتخاذ استراتژی انزواطلبی بر اساس قبول حفظ وضع موجود و مخالفت با هرگونه تجدید نظر در سیاست های موجود استوار است.
مثال ۱۸ در کدام جهت گیری کشور سعی میکند که مراودات دیپلماتیک اقتصادی فرهنگی و نظامی را با سایر واحدهای سیاسی به حداقل کاهش دهد؟ (۳) جهت گیری تجدید نظر طلبانه
پاسخ: گزینه «۴» کشوری که این جهت گیری را اتخاذ میکند مراودات دیپلماتیک اقتصادی فرهنگی و نظامی خود را با سایر واحدهای سیاسی به حداقل کاهش میدهد.
در مجموع استراتژی انزواطلبی در گذشته به علت محدود بودن حجم تعاملات خود بسندگی نسبی دولتها موقعیت خاص ژئوپولتیک و ارتباطات ضعیف بین المللی به مراتب از ادامه این جهت گیری در قرن حاضر آسان تر بوده است. ضمناً در اختیار نداشتن قدرت و توانایی کافی برای تأثیر گذاری بر سیاست بین الملل، سبب این میشد که دولتها تحقق آرمانها و اهداف خویش را نه در افقهای دور دست سیاست بین المللی بلکه در محدوده جغرافیایی معین جستجو کنند. البته با توجه به تحولات شگرف در عرصه روابط بین الملل دیگر این امکان وجود ندارد که دولتی این جهت گیری را انتخاب کند و بتواند آسیب پذیری خود را به حداقل برساند.
جهت گیری تعهد و اتحاد
در این جهت گیری دولت یا گروهی از دولتها از طریق اتحاد و ائتلاف تعهداتی را در قبال یکدیگر می پذیرند زیرا احساس میکنند که بدون قبول تعهدات به ویژه تعهدات نظامی در قبال یکدیگر قادر به مقابله با تهدیدات و دفاع و دست یافتن به منافع ملی نخواهند بود در حالی که دولت ها در عدم تعهد و بی طرفی و انزواطلبی مجبور بودند از قبول تعهدات سر باز زنند و خود را به قدرتهای بزرگ متعهد نکنند. وجود منافع اقتصادی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی مشترک دولتها را بر آن میدارد که تعهداتی را در چهارچوب همکاری درون گروهی یا خارج از گروه بپذیرند. گاه قبول تعهدات دولت ها در صحنه سیاست بین الملل به منظور ایجاد نوعی بازدارندگی است که پیمانهای ورشو و ناتو از همین موارد به حساب می آیند در روند ایجاد تعهدها و متعهد ساختن دولتها به یکدیگر بعد مسافت و برخورداری از ویژگیهای مشترک منطقه ای و جغرافیایی شرط لازم و کافی به حساب نمی آید هر چند در برخی موارد با وجود همین ویژگیها بعضی دولتها تعهداتی را در قبال همسایگان خود می پذیرند به طور کلی علت عمده متعهد شدن دولتها به یکدیگر احساس نیاز مشترک ایجاد بازدارندگی حفظ امنیت و تحقق هدفها و منافع ملی از طریق ترکیب توانایی هاست. معمولاً دولت هایی که به اتحادهای رسمی می پیوندند. منظور اصلی آنها کسب منافع و امکانات بیشتر و نیز آسیب آس پذیری کمتر است وضعیتی که قبل ا از پیوستن به سادگی میسر نیست یا غیر ممکن است.
ک مثال ۱۹ در کدام یک از انواع جهت گیری دولت یا گروهی از دولتها از طریق اتحاد و ائتلاف تعهداتی را در قبال یکدیگر می پذیرند؟
(۴) تعهد و اتحاد
پاسخ: گزینه «۴»
اتحادها را میتوان به صورت زیر تقسیم بندی کرد
ا اتحادهای طبیعی این وضعیت در حالتی به وجود می آید که یک یا چند دولت در یک منطقه خاص دارای منافع مشترکی باشند، ولی به علت اینکه خواستها و منافع یکی از طریق دیگری تأمین میشود آن دولت ضرورتی نمی بیند خود را از لحاظ نظامی و اقتصادی رسما به دیگری متعهد سازد. برای مثال در قرن ۱۹ رقابت میان اتریش و روسیه در شبه جزیره بالکان برقرار بوده اتریش میکوشید قدرت روسیه را در این منطقه تحدید کند. بریتانیا نیز هم زمان از همان خواستهای اتریش پیروی میکرد ولی به علت اینکه منافع آن از طریق اتریش تأمین میشد بریتانیا ضرورتی به متعهد ساختن خود به اتریش از لحاظ نظامی و اقتصادی نمیدید.
اتحادهای حفظ وضع موجود دولتهایی که این سیاست را قبول میکنند مایل به برقراری اتحاد علیه دولت توسعه طلبی هستند که خواهان تغییر وضع موجود است زیرا هر گونه سیاست تجدید نظر طلبانه ای ممکن است منافع آنها را به خطر اندازد. بعد از کنگره وین ۱۸۱۵، دولتهای روسیه، اتریش پروس و بریتانیا در اتحادی گرد آمدند تا مانع تسلط فرانسه بر اروپا شوند و هرگونه اقدامات دولت فرانسه را برای برهم زدن کنگره وین خنثی کنند.
اتحادهای تجدید نظر طلبانه حالتی است که تعدادی از دولتها بنا به دلایل و انگیزه های گوناگون از وضع موجود ناراضی اند و خواستار تجدید نظر در توزیع قدرت هستند. آنها در ا این روند : برای تأمین منافع و تحقق اهداف : خود اتحادهایی با دیگران که از همان نظرها پیروی میکنند برقرار ر می سازند. پس از جنگ کریمه روسیه بر اساس قرارداد پاریس بخشی از بارایی جنوبی را از دست داد در نتیجه این کشور به علت محدود شدن قدرت مانور خود در سواحل دریای سیاه به سیاست تجدید نظر روی آورد و این سیاست باعث عقد پیمان های اتحاد و ائتلاف شد.
۴ اتحاد دومنظوری گاهی دولتی که از وضع موجود راضی است با یک دولت تجدید نظر طلب متحد میشود. هر چند این اتحاد عجیب به نظر می رسد، اما در واقع هدف دولت نخست آن است که از پیوستن و متعهد شدن این دولت به دولت دیگر تجدید نظر طلب که میتواند در آینده تهدیدی برای دولت نخست به وجود آورد، جلوگیری کند دولت آلمان در اواخر قرن ۱۹ از وضع موجود راضی بود و طبعاً سیاست خارجی آن نیز بر حفظ وضع موجود استوار بود؛ اتحادهایی که بیسمارک پی ریز آنها بود به منظور تحقق این هدف به شمار می رفت از سوی دیگر، فرانسه درصدد نقض موافقت نامه ۱۸۷۱ بود و ایتالیا به عنوان یک دولت تجدید نظر طلب که به شمال افریقا چشم دوخته بود فرانسه را به مبارزه می طلبید به همین دلیل بعدها آلمان آمادگی خود را برای حمایت از سیاستهای ایتالیا در شمال آفریقا علیه فرانسه تجدید نظر طلب در اروپا اعلام کرد.
ه اتحادهای عقیم این اتحادها ممکن است بر اساس مذاکره یا بدون مذاکره پی ریزی شود. در این راستا ممکن است دو یا چند دولت برای تعقیب یک سلسله اهداف مشترک از طریق مذاکره خواستار ایجاد اتحادی میان خ خود باشند. اگرچه این مذاکرات به منظور ایجاد اتحاد است اما اگر به به نتیجه مطلوب نرسد، اتحاد مورد نظر تحقق نمی یابد و در حد یک طرح باقی میماند. برای مثال بین سالهای ۱۸۹۸ و ۱۹۰۱ انگلستان و آلمان و در سال ۱۹۳۹ انگلستان فرانسه و شوروی دارای چنین وضعیتی بودند.
نکته ۱۲ به طور کلی عواملی که باعث از میان رفتن اتحادها میشود عبارت اند از عملی شدن یا نشدن اهداف اتحاد روی کار آمدن نخبگان جدید. عملی شدن و یا نشدن اهداف یکی از متعاهدین انحراف از اهداف اتحاد و بالاخره اختلاف میان متعاهدین
کر مثال ۲۰ این اتحاد در حالتی به وجود می آید که یک یا چند دولت در یک منطقه خاص دارای منافع مشترک باشند و خواستها و منافع یکی از بازیگران از طریق دیگری تأمین می شود.
(۴) اتحاد حفظ وضع موجود
پاسخ: گزینه «۲» اتحاد طبیعی در حالتی به وجود می آید که دو یا چند دولت در یک منطقه خاص دارای منافع مشترک باشند و خواستها و منافع یکی از طریق دیگری تأمین شود لذا آن دولت ضرورتی نمیبیند خود را از لحاظ نظامی و اقتصادی رسماً به دیگری متعهد سازد.
دگرگونی در جهت گیری های سیاست خارجی
همان طور که اشاره کردیم جهت گیریهای سیاست خارجی دولتها به یک یا چند قاعده ثابت و تغییر ناپذیر محدود نیست پیچیدگی موضوع ناشی از این واقعیت است؛ اول اینکه متغیرهایی که بر رفتار واحدهای سیاسی تأثیر میگذارند بسیار متنوع و دارای جنبه کیفی هستند و دوم اینکه واکنش واحدهای سیاسی در قبال آنها یکسان نیست. گرچه بسیاری از تحولات کوتاه و میان مدت در جهت گیریهای سیاسی نادیده گرفته میشود، در بسیاری از موارد همین رفتارهای منطقی ممکن است سبب تغییر استراتژیها و تجدید سازمان سیاست خارجی دولتها شود. در اغلب موارد دولتهایی که استراتژی جدید برای سیاست خارجی خود بر می گزینند با طراحی حساب شده الگوی قدیمی جهت گیریهای دیپلماتیک تجاری فرهنگی و نظامی را از میان بر می دارند. در روند این دگرگونیها باید چند عامل مانند شناسایی سیاستهای جدید با توجه به عوامل خارجی انگیزه های لازم برای تغییرات سطحی و اساسی و دگرگونی های عمده در الگوهای روابط دیپلماتیک فرهنگی نظامی و تجاری را بررسی کرد.
بدین ترتیب در فرایند تجدید نظر در الگوی سیاست خارجی باید به متغیرهای مستقل و وابسته و نیز متغیرهای میانگین توجه داشت. متغیرهای مستقل در برگیرنده عوامل زیر هستند.
ا عوامل خارجی شامل تهدیدات نظامی و غیر نظامی و ساختار روابط قبلی از لحاظ آسیب پذیری نسبت به رفتارهای خارجی
عوامل داخلی شامل تهدیدات داخلی اوضاع اقتصادی و جناح بندی های سیاسی
عوامل تاریخی – فرهنگی شامل تجربه های استعماری و نحوه نگرش به بیگانگان
از متغیرهای وابسته باید به تجدید ساختار رفتاری در محیط خارجی و واکنش نسبت به نفوذ بیگانگان اشاره کنیم معیارهایی که باید برای مطالعه دگرگونی و تجدید نظر در استراتژی ها و جهت گیری سیاست خارجی دولتها در نظر بگیریم عبارت اند از جهت گیری تجارت خارجی شکل رای گیری در جوامع بین المللی قبول تعهدات جدید و نیز پایان بخشیدن به تعهدات قبلی حجم مبادلات تعداد ملاقاتهای سران دولتها و جهت گیری در نوع ملاقاتها، ایجاد محدودیت یا فراهم کردن تسهیلات دیپلماتیک ترویج یا تحدید جهانگردی میزان محدودیت سرمایه گذاریهای خصوصی خارجی میزان پذیرش یا اعزام دانشجویان میزان محدودیت برای فعالیت سازمانهای آموزشی و فرهنگی خارجی اعمال محدودیت یا فراهم کردن تسهیلات برای ورود کالا از کشورهای خاص تعداد و محل و کیفیت مأموریتهای دیپلماتیک در خارج کیفیت برنامه ریزیهای اقتصادی دولت ملی کردن اموال شرکتهای خارجی دریافت یا اعطای وام
مجموعه رفتارهای مذکور دولتها را میتوان از سخنرانیها دیدارها کنفرانسهای مطبوعاتی بیانیه های احزاب اعلامیه های مشترک و برنامه های ماهواره ای تلویزیونی و رادیویی استخراج کرد.
ک مثال ۲۱ برداشت نخبگان سیاسی نسبت به بازیگران خارجی به عنوان یک عامل در دگرگونی جهت گیری سیاست خارجی چه نوع متغیری محسوب می شود؟
(۲) متغیر مستقل
پاسخ: گزینه «۴» معیارهایی که در عداد متغیرهای میانگیر واقع میشوند عبارت اند از کیفیت درک سیاست گذاران از هدف ها و منافع ملی فرایند سیاست گذاری عوامل شخصیتی و بالاخره برداشت نخبگان سیاسی نسبت به بازیگران خارجی
با در نظر گرفتن معیارهای مربوط به گونه شناسی جهت گیری سیاست خارجی به مواردی چون انزواطلبی وابستگی همراه با تعهد، عدم تعهد، تنوع مبادلات بدون وابستگی اتکای به خود و بی طرفی بر میخوریم در سیاست اتکای به خود مبادلات تجاری فرهنگی و دیپلماتیک گوناگون ولی نسبتاً محدود است و از الگوهای وابستگی که باعث آسیب پذیری میشوند دوری میشود در جهت گیریهای وابستگی تصمیمات هدفها و اعمال از خارج هدایت میشوند و سطح مبادلات بالاست و بسیاری از نیازهای اساسی اقتصادی تکنولوژیک ارتباطی و نظامی از خارج توسط دولت خاصی تامین می شود. در این نوع جهت گیری دولت به . شدت تحت تأثیر و نفوذ بازیگران خارجی است. امنیت کشور از سوی دولت خاصی تأمین میشود و در . مقابل انجام این کار پایگاه های نظامی در اختیار دولت خارجی قرار داده میشود. در جهت گیری تنوع مبادلات و روابط بدون وابستگی تماسها در سطح وسیع و پراکنده بدون اتکا به دولت خاصی ادامه می یابد و سعی میشود نوعی تعادل در روابط کشور با واحدهای سیاسی دیگر برقرار شود.
چین به عنوان مطالعه موردی تغییر در جهت گیری سیاست خارجی (۱۹۸۰-۱۹۶۰)
این کشور در سالهای ۸۰-۱۹۶۰ به خوبی عوامل و انگیزه هایی را که سبب دگرگونی و تجدید سازمان سیاست خارجی یک دولت میشود بیان می کند و نشان میدهد که چگونه تعامل میان نیروهای داخلی و خارجی به تغییراتی در داده های سیاست خارجی منجر میشود چین از اواخر دهه ۱۹۵۰ جهت گیری سیاست خارجی خویش را از وابستگی به مسکو به سوی سیاست اتکای به خود تغییر داد و هرگونه روابط امنیتی و به کارگیری مدل خارجی را طرد کرد، سپس با رادیکالیزه شدن نظام در چهارچوب انقلاب فرهنگی در انزوای دیپلماتیک فرو رفت ولی در دهه ۱۹۷۰ از انزوا بیرون آمد و با پیوستن به سازمان ملل متحد و برقراری روابط با دشمن دیرینه اش به جهت گیریهای گوناگون در سیاست خارجی روی آورد. این دولت در مراحل بعد برای مصون ماندن در مقابل شوروی ارتباط خود را با دنیای خارج از جمله غرب گسترش داد و مجدداً استراتژی سیاست خارجی خود را دگرگون کرد. در این استراتژی ترکیبی از جهت گیری اتکای به خود و تنوع در روابط خارجی با سیستم موازنه قدرت مشاهده میشود. در زیر به تجزیه و تحلیل این فرایندها طی مراحل مختلف سیاست گذاری خارجی می پردازیم
ا مرحله تغییر استراتژی از وابستگی متقابل تا اتکای به خود (۱۹۵۷-۱۹۶۱) در سایه موفقیتهایی که چین در طول شش سال (۱۹۴۹-۱۹۵۵) در داخل کسب کرد از جمله انعقاد قرارداد دوستی با شوروی و شرکت در جنگ کره ناگهان حزب کمونیت چین در سیاستهای داخلی و خارجی خود دگرگونی به وجود آورد. ظرف دو سال جریان نوسازی اقتصادی و سیاسی آن که با اعتماد و پیشرفت همراه بود به ناکامی گرایید و بلافاصله خط مشی رادیکال در روند سیاست خارجی کشور ظاهر شد درگیری در یک جنگ مرزی با هند و اختلاف با شوروی که عامل تضمین کننده امنیت چین بود از مشکلاتی بودند که چین با آنها دست و پنجه نرم میکرد و یکن احساس میکرد برای مقابله با مشکلات باید به خود متکی باشد. سیاست جهش بزرگ به پیش که در سال ۱۹۵۸ رشد اقتصادی ۲۵ درصد را پیش بینی میکرد در سال ۱۹۶۱ رو به افول نهاد و نتایج مصیبت باری بر جای نهاد این امر ضمن رادیکالیزه کردن سیاست حزبی در داخل دامنه تغییرات را به عرصه سیاست خارجی کشاند دوران استراتژی اتکای به خود که در تابستان ۱۹۶۰ به هنگام خروج مشاوران روسی از یکن آغاز شده بود تا انقلاب فرهنگی ادامه داشت یعنی دورانی که چین به جهت گیری انزواطلبی روی آورد.
نکته ۱۳ حمله به همانو و کاموی در تابستان ۱۹۵۸ و طرح اختلافات مرزی با هند در ۱۹۵۹ از سیاست جهش بزرگ به پیش ناشی می شد.
دوران تغییر استراتژی اتکای به خود به انزواطلبی (۱۹۶۵-۱۹۶۹) چین تا سال ۱۹۶۵ از مسائل تحمیلی شوروی آزاد شد و از درگیری با آمریکا در مورد تایوان خودداری ورزید سفر جوان لای به آفریقا نشان داد که به لحاظ نفوذ قدرتهای استعماری سابق آنها چندان رغبتی به سوسیالیسم نشان نمی دهند. جنگ ویتنام در آسیای جنوب خاوری و درگیری آمریکا در این جنگ باعث نگرانی پکن شد زیرا بیم آن می رفت که آمریکا به چین حمله کند. یکن در این دوران میکوشید خود را از مسائل جهان سوم دور نگه دارد. شروع انقلاب فرهنگی در اواسط ۱۹۶۶ از مهم ترین عوامل تغییر جهت گیری سیاست داخلی و خارجی تلقی میشود. در دوران انقلاب فرهنگی چین و انمود کرد که جهان خارج وجود ندارد. در این دوران چین روابط دیپلماتیک و اقتصادی خود را با بسیاری از کشورها قطع کرد و بسیاری از دفاتر نمایندگی پکن در خارج به حالت تعطیل درآمدند و تمامی دانشجویان از خارج فراخوانده شدند. در مورد جنبشهای انقلابی چین صرفا به حمایتهای لفظی بسنده کرد و در این دوران مسکو آماج حملات رهبران چین واقع شد.
تغییر استراتژی از انزواطلبی به تنوع جهت گیری و وابستگی نسبی (۱۹۷۰-۱۹۸۰) استراتژی انزواطلبی به علت آثار سوء آن نمی توانست برای مدت طولانی ادامه ادامه داشته باشد. رهبران این کشور به این نتیجه رسیدند که برای حفظ موقعیت خود به عنوان یک قدرت بزرگ از طریق اتخاذ جهت گیری انزواطلبی قادر به تأمین خواستها و نیازهای داخلی و امنیتی خویش نخواهند بود. چین که برای مدتی جهان خارج را نادیده گرفته بود، اینک خود را با جهانی مواجه میدید که دگرگونی شگرفی در محیط آن روی داده بود. در این دوران آمریکا به علت درگیری در جنگ ویتنام از قدرت فزاینده شوروی غافل مانده بود. از طرفی فعالیتهای شوروی در مرزهای چین خطر و تهدیدی جدی برای چین تلقی میشد.
انقلاب فرهنگی باعث شورشهای محلی شد و نوعی از هم گسیختگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به بار آورده بود. حوادث مرزی هم شکستهایی را در پی داشت. در بهار و تابستان ۱۹۶۹ اقدامات نظامی شوروی علیه چین شدت گرفت و شوروی چین را به استفاده از سلاح هسته ای تهدید کرد. همچنین یکن را مجبور به از سرگیری مذاکرات برای حل و فصل اختلافهای میان دو کشور کرد از سال ۱۹۶۹ به بعد یکن احساس کرد که موازنه قدرت در خطوط مرزی دو کشور به طور کلی به هم خورده است. این امر چین را در برابر شوروی آسیب پذیر میکرد بنابراین چین تحت فشارهای داخلی و خارجی ناچار بود سنت های گذشته خود را نادیده انگارد و با دشمنان دیرینه اش آمریکا و ژاپن از در صلح درآید برای ورود به جهت گیری جدید سیاست خارجی ابتدا ضرورت داشت شور و هیجان ناشی از انقلاب فرهنگی کاهش یابد و نوعی سازش و مصالحه میان جناح های مختلف به وجود آید. در این دوره از هم گسیختگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به حدی بود که این پیانو در اواخر ۱۹۷۱ دست به کودتا زد. از طرفی رهبری قادر به مهار کردن رادیکال های ماتوئیست نبود و علاوه بر این نمی توانست برای برقراری موازنه قدرت با شوروی بر بودجه نظامی خود بیفزاید با در نظر گرفتن مشکلات مزبور، ماتو و همکارانش ناچار به استفاده از مانور و گزافه گویی در سیاست خارجی شدند. برقراری روابط با آمریکا و سپس ژاپن بخشی از این استراتژی به شمار می رفت تا شوروی در محاسبات خود نیروی بالقوه چین را جدی تر بگیرد. از نیمه دوم سال ۱۹۶۹ چین مجدداً سفرا و هیئتهای نمایندگی خود را که از آغاز انقلاب فرهنگی فراخوانده بود به محل های مأموریتشان اعزام کرد. از این دوران به بعد تمامی گامهای پکن در سیاست خارجی دارای ماهیت ضد شوروی بود. در مراحل بعد به نوعی جهت گیری چندوجهی در سیاست خارجی چین بر میخوریم که هدف آن افزایش توان مانور این کشور در عرصه بین المللی بود. ملاحظه می کنیم که چگونه ممکن است یک دولت در چنین مدت کوتاهی تحت تأثیر دگرگونیهای نظام بین المللی و تحولات داخلی، تجدید نظر اساسی در تبیین منافع و هدف ها و اتخاذ استراتژیهای گوناگون به عمل آورد. در واقع مجموعه این اقدامات به منظور دستیابی به نوعی سازواری و انطباق منافع و اهداف سیاست خارجی با اوضاع متغیر داخلی و خارجی صورت گرفته است.
نکته ۱۴ رفته رفته رهبران و سیاست گذاران چینی دریافتند که تنوع جهت گیری های سیاست خارجی استقلال بیشتری برای این دولت به ارمغان نمی آورد، بلکه موجد تناقضاتی در تبیین اهداف و منافع ملی آن میشود از این رو درصد برآمدند تا ضمن برقراری روابط نزدیک تر با غرب به اصطلاح رهبری طبیعی جهان سوم را حفظ کنند.
تست های طبقه بندی شده فصل دوازدهم
که ادبیاست یک دولت بر اساس عدم ورود به جنگ و اتحادیه های نظامی و تلاش برای محدود ساختن جنگ، با کدام گزاره مطابقت دارد؟ (۱) بی طرفی مثبت
ک ۲ اهداف تاکتیکی کشورها را میتوان به دو دسته …… تقسیم کرد. اعلامی – اعمالی
۴ دگرگونی استراتژی خارجی چین از جهش بزرگ به پیش» به «نگاه به غرب در دهه هفتاد میلادی متأثر از چه بود؟ (۱) ساختار بین الملل
۵
و اتحادیه ها و ائتلافهای بین المللی محصول تجمع و تلاقی ……… هستند.
موقعیت منافع ملی
ک موقعیت ژئوپولیتیک ایران ایجاب میکند که ایران استراتژی کوتاه دامنه ………. را پی گیرد.
همکاری با قدرت ها، تعهد به خود
که در تعیین و تعریف اهداف ملی کدام یک از عناصر زیر باید در نظر گرفته شود؟ ۱) منافع على
که ۱۱ ترکیب مفهومی دو هدف محیطی – تملیکی با کدام یک از ترکیبهای مفهومی زیر سازگار است؟
ک ۱۲ غرض از اهداف اعلانی در کنار اهداف اعمالی عبارت است از:
۱۲ در فرایند تجدید نظر در الگوی سیاست خارجی باید علاوه بر متغیرهای مستقل و وابسته به متغیرهای توجه داشت.
که ۱۵ سیاست خارجی چین میان سالهای ۱۹۶۹ (۱۹۶۵) به استراتژی
۱۶ منزلت کشورهای استراتژیک کوچک نیازمند استراتژی ………. است.
انزواطلبی
کر ۱۹ استراتژی بلند دامنه قدرتهای بزرگ و ابر قدرت … است.
(۳) حفظ وضع موجود از نظر علمی و فلسفی
۲۰ از منظر واقع گرایان چراغ راهنمای فعالیت بین المللی کدام است؟
۲۲ مؤثرترین مدل تصمیم گیری کدام است؟ ک ۲۲ کدام دسته از کشورها در سیاست خارجی اهداف حفظ وضع موجود را دنبال میکنند؟
۱۴ یکی از مختصات استراتژی عدم تعهد عبارت است از:
ک ۲۵ اهداف خارجی یک کشور متاثر از عضویت یک اتحادیه بین المللی جزء کدام اهداف قرار میگیر
همکاری و تعارض
رم
اصول روابط بین الملل و سیاست خارجی
مدرسان شریف رتبه یک کارشناسی ارشد

۲۷ در شرایطی که دولتی که از وضع موجود راضی است با یک دولت تجدید نظر طلب متحد شود تشکیل اتحاد را می دهد.
دو منظوری
که ۲۸- استراتژی بی طرفی خط مشی کلی سیاست خارجی یک دولت تلقی می گردد و به ناچار به معنای ….. بودن آن نیست.
یر نظامی
۲۹ سیاستهایی را که یک کشور به منظور بر کنار ماندن از مخاصمات میان دولتهای دیگر اختیار کرده و استقلال و حاکمیت آن توسط قدرت های
بزرگ تضمین می گردد. بی طرفی ……. نام دارد.
(۱) سنتی
۲۱ در شرایطی که دو یا چند دولت در یک منطقه خاص دارای منافع مشترکی باشند ولی به علت آنکه خواستهای یکی از طریق دیگری تأمین می شود. آن دولت فر ضروری نمیبیند که . خود را از لحاظ نظامی و اقتصادی به دیگری متعهد سازد. این وضعیت به اتحاد موسوم اس –
۲۲ علت اصلی تغییر سیاست خارجی چین از استراتژی اتکای به خود به اتخاذ سیاسی انزوا طلبانه» عبارت بود از:
(۱) انقلاب فرهنگی

۲۴ در رهیافت ……….. منافع ملی و نوع استراتژیهای بازیگران اصلی نظام بین الملل مورد بررسی قرار می گیرد.
۲۴ در رهیافت ……….. منافع ملی و نوع استراتژیهای بازیگران اصلی نظام بین الملل مورد بررسی قرار می گیرد.
۲۴ در رهیافت ……….. منافع ملی و نوع استراتژیهای بازیگران اصلی نظام بین الملل مورد بررسی قرار می گیرد.

که ۳۷ مهم ترین کارکرد مفهوم منافع ملی در سیاست خارجی تعیین و تعریف ارزش ها و اهداف ……. است. که ۳۷ مهم ترین کارکرد مفهوم منافع ملی در سیاست خارجی تعیین و تعریف ارزش ها و اهداف ……. است.
۴۲- جنگ سرد را بر مبنای چه نوع از منافع می توان توضیح داد؟

۴۳ دوران استراتژی اتکای به خود توسط چین در زمان …… آغاز گردید.
روج مشاوران شوروی از یکن
مدرسان شریف
فصل سیزدهم
بررسی مفهوم قدرت در روابط بین الملل
در حالی که در فرایند مطالعه سیاست بین الملل در چهارچوب تصمیم گیری تأکید اصلی بر نقش است در بررسی رفتارهای بین المللی از دیدگاه قدرت محور اصلی تجزیه و تحلیل واحدهای سیاسی یعنی دولت ها هستند. در این روند ضمن آنکه دولت به عنوان یک بازیگر مورد توجه قرار گرفته، روابط میان بازیگران بررسی میشود و نحوه توزیع قدرت در صحنه روابط بین المللی نیز مورد توجه قرار میگیرد. کسانی که سیاست بین الملل را از نظر قدرت مطالعه کرده اند به میزان قابل ملاحظه ای تحت تأثیر دیدگاههای مورگنتا قرار گرفته اند. مورگنتا سیاست بین الملل را از نظر قدرت سیاسی، رابطه ای روانی میان کسانی میداند که قدرت را اعمال میکنند یا قدرت بر آنها اعمال میشود. در این راستا قدرت رابطه ای است میان بازیگران دولتها) و سیاست و رفتار و اقدامات هر دولت و در عین حال کشمکشها و رقابت ها بر اساس آگاهی از موقعیت خویش که در رابطه با دیگران صورت می گیرد. در کنار این تعریف کنترل مستقیم و بی واسطه یک بازیگر بر شرایط وجودی یا کنش های بازیگر دیگر را قدرت ساختاری میگویند مورگنتا بر این نظر است که دولت ها در چهارچوب قدرت دارای انتخابهای سیاسی محدودی هستند که عبارت اند از حفظ وضع موجود افزایش قدرت ) (سیاست) امپریالیستی و بالاخره نمایش قدرت کسب پرستیژ بر این اساس دولتی که سیاست خارجی اش در جهت حفظ نه تغییر و توزیع قدرت ا. است از سیاه یاست حفظ وضع موجود پیروی میکند دولتی که سیاست خارجی اش در مسیر تحصیل قدرت بیشتر است طالب وضع موجود نیست و سیاستهای امپریالیستی را دنبال می کنند و بالاخره دولتی که سیاست خارجی اش بر نمایش قدرت استوار است. معمولاً به منظور حفظ یا افزایش آن در صدد تعقیب سیاست اعتبار است.
نکته : می توان از مجارستان بعد از انعقاد قرارداد تریانون پس از جنگ اول جهانی به عنوان دولت خواهان تغییر وضع موجود، از روسانی پس از پایان جنگ جهانی اول به عنوان کشور خواهان حفظ وضع موجود و از شوروی پس از سال ۱۹۱۷ به عنوان دولت تجدید نظر طلب نام برد.
ک مثال در فرایند مطالعه سیاست بین الملل در چهارچوب تصمیم گیری تاکید اصلی بر چه چیزی است؟
(۱) دولت
(۳) نهادهای بین المللی
پاسخ: گزینه «۲» در فرایند مطالعه سیاست بین الملل در چهارچوب تصمیم گیری تأکید اصلی بر نقش است زیرا تصمیم گیری ها در قالب نقش هایی صورت میگیرد که افراد آنها را می پذیرند.
ک مثال : کسانی که سیاست بین الملل را از دیدگاه قدرت بررسی میکنند تحت تأثیر چه کسی قرار دارند؟
(۲) مورگنتا
(۳) روزنا
را از دیدگاه قدرت بررسی میکنند به میزان قابل ملاحظه ای تحت تأثیر دیدگاه های مورگنتا قرار می گیرند. در واقع از دید مورگنتا سیاست بین الملل چیزی غیر از کشمکش برای قدرت نیست.
بسیاری از صاحب نظران سیاست بین الملل بر این اعتقادند که رفتار دولتها در محیط بین المللی بر اساس اتخاذ سیاستهایی شکل می گیرد که به بهترین وجه، منافع ملی آنها را تأمین کند. منطق رقابتی سیاست قدرت برای کسب منافع ملی خود موجب ظهور هنجارهای نوین و اقول هنجارهای قبلی می شود. منافع ملی تنها در چهارچوب موقعیت قدرت تعریف و تبیین میشود. بر این اساس هر موقعیت تاریخی یا هر هدف خاص ملی تنها در سایه ی ارزیابی موقعیت قدرت آن دولت و اینکه این قدرت به طور مثبت یا منفی تحت تأثیر شرایط و مقتضیات دستخوش تغییر می شود امکان پذیر است. در این روند. تعارضات بین المللی به عنوان بازتاب برخورد و تصادم منافع ملی بازیگران گوناگون مورد بررسی قرار میگیرد بدین ترتیب شکل اتحادها و مناقشات بین المللی تابعی از منافع ملی به شمار میروند طرفداران نظریه قدرت معتقدند که در فضای دولتهای ملی از آنجا که هر یک از واحدهای جداگانه سیاسی به دنبال حفظ منافع ملی خویش اند مناقشات و تعارضات اجتناب ناپذیر است زیرا هر بازیگر بین المللی در جنگ و داد و ستد با دیگران بر آن است که سهم بیشتری از قدرت را در سطح منطقه و جهان به دست آورد تا بتواند به هدفهای ملی خویش نایل آید. گاهی این تلاش به تنهایی توسط هر یک از واحدهای سیاسی صورت میگیرد و اگر به تنهایی میسر نباشد دستیابی به این هدف با همکاری دیگران – یعنی واحدهایی که دارای منافع مشترک هستند. در قالب اتحادها و ائتلافها تحقق می پذیرد. اتحادها و ائتلافهای بین المللی محصول تجمع و تلاقی موقت منافع ملی هستند. بدین ترتیب اتحادها و مناقشات بین المللی، تابعی از منافع ملی به شمار میروند. همین امر سبب میشود تا طیف گسترده ای از همکاریها رقابتها و مناقشات در سطوح گوناگون با شدت و ضعفهای متفاوت در عرصه سیاست بین الملل پدید آید. از نظر مورگنتا این وضع با توسعه ناسیونالیسم مدرن ظهور ایدئولوژی های متعارض و دخالت ابر قدرتها ابعاد وسیعی به خود میگیرد. بر این اساس برای استقرار صلح پایدار باید از هنر دیپلماسی بهره گرفت.
نکته : تأکید بر تعدیل منافع ملی سبب میشود تا بسیاری از واقع گرایان (رئالیستها) بر مقوله موازنه قدرت اصرار ورزند. آنان بر این باورند که بنای صلح تنها زمانی استوار میماند که پایه های آن بر اصول موازنه قدرت نهاده شده باشد و توازن قوا در سایه دیپلماسی برقرار شود.
طبق نظریه موازنه قوا قدرت بر اساس هدفهایی که تعقیب میکند مورد توجه و مطالعه قرار میگیرد زیرا هر دولت سیاست خارجی خویش را بر اساس درکی تنظیم میکند که سیاست گذاران از منافع خویش با منافع کشور دیگر دارند. اگر دولتی خواهان درک رفتار سیاست خارجی دیگران باشد ضروری دریابد که یک دولت به عنوان یک بازیگر در محیط بین المللی تا چه اندازه منافع ملی خویش را درک کرده و تا چه حد قادر به استفاده از استراتژی هایی پاسخ: گزینه «۳» والتز قدرت را بر حسب تأثیرگذاری تعریف میکند و بر این اساس اگر عاملی بتواند بیش از آنکه تحت تأثیر قرار بگیرد دیگران را تحت تأثیر قرار دهد به همان میزان واجد قدرت است. در تعریف مزبور منظور قدرت سیاسی است و سیاست محور مطالعه است. در واقع قدرت همواره با نوعی تأثیر گذاری همراه است.
از دیدگاهی دیگر سیاست عبارت است از توزیع اقتدار مندانه ارزشها بدین ترتیب در مطالعه سیاست میان دولتها تأکید عمده بر توزیع قدرت میان آنهاست. توزیع قدرت در جامعه بین المللی نابرابر است و هر یک از واحدهای سیاسی میکوشند سهم بیشتری از قدرت را به خود اختصاص دهند. بر این اساس دولتهای قوی تر در مواجهه با قدرت دیگران قادر به حفظ استقلال خویش اند و هر اندازه دولتی از قدرت و توانایی بیشتری برخوردار باشد، به همان نسبت به حوزه عملش افزوده میشود. ضمنا در نظام بین المللی دولتهای قوی تر از امکانات و ابزار بیشتری برای حفظ منافع خویش بهره مندند و