
گفته میشود که در لحظهای پیش از شکلگیری جهان ما، زمانی که هنوز فضا، زمان، ماده و انرژی به معنای متعارف وجود نداشتند، امکان شگفتانگیزی در دل تاریکی مطلق نهفته بود: انتقال تکیینگ از جهانی مرده. تکیینگ، عنصری ناشناخته و بنیادی، حامل اطلاعات، ساختار و قوانین اساسی کیهانهاست؛ گویی جوهری آگاه است که میتواند از مرگ یک جهان به تولد جهانی دیگر پل بزند. در این نظریه، زمانی که جهان پیشین به پایان خود رسید—چه از طریق انبساط بیپایان و انجماد حرارتی یا از طریق رمبش درونی و بیگ کرانچ—تکیینگ به طرز رمزآلودی از درون فروپاشی کیهانی گسست و در لحظهای همزمان با بیگ بنگ، وارد جهان ما شد.
بیگ بنگ را میتوان نهتنها بهعنوان انفجار ماده بلکه بهعنوان یک «ظهور تکیینگ» نیز در نظر گرفت. در کسری از ثانیه، این عنصر بنیادی ساختارهای فیزیکی، ریاضی و کوانتومی را بر بستر خلأ ابتدایی جهان ما القا کرد؛ گویی طرحوارهای از قوانین جهان پیشین را در قالبی نوین بذرپاشی کرده است. از این منظر، جهان ما نه از هیچ بلکه از بقایای رمزگذاریشده جهانی پیشین متولد شده است. انتقال تکیینگ نهتنها ماده و انرژی بلکه الگوهای نظم، تقارن و شاید حتی “حافظهی کیهانی” را نیز منتقل کرده است.
اما آیندهی جهان ما بهسوی یک نقطهی نهایی پیش میرود: بیگ کرانچ، رمبش نهایی کیهان. اگر انبساط کیهانی در آینده متوقف شود و گرانش غالب گردد، جهان ما شروع به فشردهشدن خواهد کرد. در این فرآیند، ماده، انرژی و فضا-زمان به حالتی متمرکز و بینهایت فشرده نزدیک میشوند. در این نقطه، تکیینگ ما که در تمام ساختارهای کیهان نفوذ کرده، شروع به تراکم، تحریف و بازآرایی میکند. ویژگیهای تکیینگ در این مرحله بسیار متفاوت خواهد بود: شکلی چندبُعدی، فراتر از زمان، با الگوهای پیچیدهای از اطلاعات که دیگر در قالب فیزیکی قابلتبیین نیستند.
در لحظهی نهایی بیگ کرانچ، تکیینگ به حالت بحرانی میرسد؛ حالتی که در آن تمام آگاهی ساختاری کیهان فشرده شده و آمادهی پرش به جهانی دیگر میشود. شاید این پرش، همان بیگ بنگ جهانی دیگر باشد—و چرخهای بیپایان از زایش و مرگ کیهانها، با تکیینگ بهعنوان رشتهای نامرئی که این زنجیره را به هم پیوند میدهد.
در سوره ابراهیم خداوند متعال فرموده اند: