
نظریه بیگ بنگ یا مهبانگ (انفجار بزرگ) بهعنوان نظریهای که اکثریت دانشمندان درباره منشأ جهان به آن اعتقاد دارند، شناخته میشود و تنها گروهی اندک از پژوهشگران آن را رد میکنند. بر اساس این نظریه، در آغاز جهان، حدود ۱۳.۸ میلیارد سال پیش، تمام ماده، انرژی، فضا و زمان در حالتی بسیار چگال و داغ متمرکز بودند. طبق مدلهای کیهانشناسی استاندارد و بر مبنای نظریههای فیزیک ذرات و نسبیت عام، در آن لحظه هیچ ساختاری مانند اتمها، پروتونها یا نوترونها وجود نداشت. بهجای آن، جهان از پلاسمای فوقالعاده داغ متشکل از کوارکها، لپتونها (مانند الکترونها و نوترینوها) و بوزونها (ذرات حامل نیروها) تشکیل شده بود.
در مورد چگونگی آغاز این انفجار بزرگ، نظریات مختلفی مطرح شده است:
۱. در ابتدا هیچچیزی وجود نداشت و سپس در یک انفجار بزرگ، ماده، انرژی، زمان و مکان بهطور همزمان پدید آمدند.
۲. ماده موجود در کائنات قبلاً در یک «اتم کیهانی» قرار داشته که با وقوع انفجار بزرگ، این ماده و جهان از آن آزاد شدهاند.
۳. جهان ما از باقیمانده یک جهان دیگر پس از یک انفجار بزرگ به وجود آمده و انفجار بزرگ، پلی میان جهان قبلی و جهان کنونی بوده است. این دیدگاه که با تئوری ریسمانها نیز مرتبط است، توجه گروهی از دانشمندان را جلب کرده است.
ماده بنیادین در لحظات آغازین بیگ بنگ از ذرات بنیادی تشکیل شده بود که تحتتأثیر چهار نیروی بنیادین طبیعت یعنی گرانش، الکترومغناطیس، نیروی هستهای قوی و نیروی هستهای ضعیف با یکدیگر تعامل داشتند. در کسری از ثانیه پس از بیگ بنگ، دورهای به نام تورم کیهانی رخ داد که باعث انبساط سریع فضا شد. پس از آن، با سردشدن تدریجی جهان، کوارکها با هم ترکیب شدند و ذرات مرکبتری مانند پروتونها و نوترونها را شکل دادند. این مرحله در حدود ۱۰^-۶ ثانیه پس از بیگ بنگ اتفاق افتاد.
در حدود سه دقیقه نخست پس از بیگ بنگ، طی فرایندی به نام هستهزایی نخستین (Big Bang Nucleosynthesis)، هستههای اولیه عناصر سبک مانند هیدروژن، دوتریوم، هلیوم و مقدار اندکی لیتیم تشکیل شدند. بااینحال، اتمهای کامل هنوز شکل نگرفته بودند زیرا دمای جهان بسیار بالا بود و الکترونها نمیتوانستند در مدارهای پایداری به دور هستهها قرار گیرند. حدود ۳۸۰، ۰۰۰ سال بعد، با کاهش دما، اتمهای خنثی شکل گرفتند و نور برای نخستینبار توانست آزادانه در فضا حرکت کند — پدیدهای که امروزه بهعنوان تابش زمینه کیهانی (CMB) شناخته میشود.
نکته قابل توجه این است که حتی در دو نظریه دوم و سوم نیز، مقدار مادهای بسیار فشرده در فضایی کوچک متمرکز بوده است. این شباهت نشان میدهد که در تمامی این دیدگاهها، جهان آغاز خود را از حالتی بسیار چگال و فشرده داشته است چه از خلأ پدیدآمده باشد چه از یک اتم اولیه و چه از بازمانده جهان قبلی.
درآیه ۳۰ سوره نور خداوند به این مساله اشاره می کند:
أوَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الأَْرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ
آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم ؟و هر چیز زندهای را از آب قرار دادیم، آیا ایمان نمیآورند!
خداوند در این آیه با بیانی دقیق و تأملبرانگیز به نکتهای اشاره میکند که با یافتههای نوین کیهانشناسی همخوانی دارد: اینکه جهان در ابتدا حالتی بسیار فشرده داشته و ممکن است حتی از یک نقطه آغاز شده باشد. این دیدگاه، همراستا با نظریه بیگ بنگ است که بر اساس آن، کل فضا، زمان، ماده و انرژی از حالتی فوقالعاده چگال و داغ آغاز شدهاند.
ممکن است این پرسش مطرح شود که: در لحظه اولیه بیگ بنگ، مفاهیمی مانند “زمین” و “آسمان” اصلاً وجود نداشتهاند؛ چرا که زمین میلیونها سال بعد پس از شکلگیری ستارگان و کهکشانها به وجود آمده است. پس چگونه میتوان از وحدت “زمین و آسمان” سخن گفت؟
در پاسخ باید گفت که مقصود از “زمین و آسمان” در چنین بیانی، اشیای نهایی و شکلگرفته نیستند؛ بلکه منظور مواد اولیه و بنیانهای تشکیلدهنده آنهاست. اگر بپذیریم که زمین و آسمانها از همان ماده آغازین کیهانی به وجود آمدهاند پس اشاره به وحدت آغازین آنها نهتنها نادرست نیست؛ بلکه از منظر علمی نیز قابلدرک است. ایراد زمانی وارد بود که این اجزا از منابعی کاملاً جداگانه و مستقل یا حتی از جهانی دیگر وارد این جهان میشدند.
ازاینرو اگر با نگاهی بیطرفانه و بدون تعصب به موضوع نگاه شود، ارتباط میان این بیان قرآنی و مفاهیم علمی مطرح در کیهانشناسی مدرن قابلانکار نیست. چنین همسویی، دستکم نشاندهنده نوعی تطابق در توصیف حالت آغازین جهان است، حتی اگر زبان و ابزار بیان در دو حوزه دینی و علمی متفاوت باشند.